بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: برابر نظام تکوین و سیر نزول از جمع به کثرت روح انسان در مرتبه دنیا به آخرین کثرت خود و آن جسم مردانگی و زنانگی می‌رسد، حال؟ پس از برگشت به سیر الیه راجعون دیگر مردانگی و زنانگی برای نفس معنا ندارد، در این صورت رابطه و حس فرزندان با والدین و والدین با فرزندان و خواهر و برادران، چگونه خواهد بود؟ آیا در عالم بالاتر به نفس مادر خود حس زنانگی دارم و به نفس پدر خود حس مردانگی یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ» حاکی از آن‌که همۀ نسبت‌های دنیایی حتی فرزند و پدر و مادری در آن‌جا دیگر مطرح نیست. با این وصف، شاید بتوان گفت جنسیت نیز به صورت دنیایی معنا نداشته باشد هرچند که افراد همدیگر را می‌شناسند. موفق باشید 

39083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز، از سطحی نگری‌ها نسبت به روایات دلتنگ نشوید، آقای منتظری نیز در کتاب مبانی حکومت اسلامی جلد ۲ صفحه ۱۶۱ همان حدیث طولانی را آورده (العبد اذا اختاره...) ، اما اگر کسی همچون شما آن موقع می‌بود می‌توانست دریابد که جهانِ منتظری چقدر با جهانِ افق انقلاب اسلامی متفاوت است که هیچگاه از آن حدیث همچون شما چیزی کشف نکرد که متعمقون می‌فهمند، و اینست تفاوت رئیسی ها و منتظری ها... خدایا ما را در این افق محو کن تا در آن افق حاضر شویم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب بنده در این‌جا است با اینکه ما در جوامع روایی مان داریم: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع» و ما را دعوت می‌کنند که در دل سخنان اولیای معصوم، اصول و قواعد کلی را دریابیم و فهم کنیم و سپس مصداق آن اصول را به نمونه‌ها و موارد آن تطبیق دهیم؛ کاری که فقها در اصولِ عملیه انجام می‌دهند. عجیب این‌جا است که آن بنده‌های خدا نه‌تنها نسبت به این کار ناتوان هستند که البته از این جهت بر آن‌ها ملامتی نیست، اشکال آن‌جا است که هر فهمی غیر از فهم خود را انکار می‌کنند. اینجا است که آینده ما که به سوی تمدن اسلامی است و وسعت‌دادن به اندیشه‌ها می‌باشد؛ تهدید می‌گردد‏. امری که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» در بیانیه «منشور روحانیت» نسبت به آن اظهار نگرانی کردند. موفق باشید

39076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در رابطه با تحصیل علم الحمدلله توجهی پیدا شد که برای اینکه راه طی شود و انسان به جزم برسد و بتواند برداشت صحیح داشته باشد و نظر بدهد و در مطالب غرق نشود بلکه بتواند سوار بر موج ها شود، باید در هر علمی فراخور آن با توجه به اسّ المطالب؛ مطلب ما، مطلب هل و مطلب لم فرایند تحصیلی را به پیش برد. آرام آرام شروع کرده ام با اساتید علوم مختلف مشورت می‌کنم، در رابطه با منظومه علمی که تخصصش را دارند تا به فراخور اسّ المطالب بر اساس کتب، جایگاه و نحو مواجه با کتاب مشخص گردد تا به صورت مشخص و منسجم با کتاب هایی که موجود است، برخورد کردم. بسیار مشتاقم بدانم که شما که این مسیر را طی کرده اید؛ در هر علم حوزوی، نظرتان در رابطه با رسیدن به صاحب نظری_ که آیت الله جوادی آملی حفظه الله فرمودن که روایات به ما دستور می‌دهد که در علم ما صاحب نظر شوید نه اینکه فقط بدانید _ بر چه اساسی بوده؟ و یا در هر کتابی که مطالعه می‌فرمایید. چه در اصول و فقه و چه در کلام و فلسفه و عرفان، بخصوص در عرفان روش تحصیل عرفان به صورت صحیح چگونه است تا اینکه انسان دچار برخورد ذوقی نشود و در نهایت هیچ عائدی نداشته باشد؟ البته اصل بحثم این نیست که بخواهم فی الحال ورود در فلسفه یا عرفان داشته باشم. فعلا در مقام این هستم که جایگاه علوم مختلف و روش تحصیل مجدّانه آنها را بیابم. روش پژوهش محورانه تان چگونه است؟ ۲. وای من و وای من وای من. در حدیث جنود عقل و جهل در جایی فرمودید که حدیثی از امام عسکری نقل شده که آن میوه ممنوعه که حضرت آدم از آن نهی شده بود، ولایت ماست که هرکسی توان درک آن ندارد؛ کز بهشت ادم به یک تقصیر بیرون می رود. خب ما که بدبخت و بیچاره تر از این حرف هاییم! کمی علم می‌خوانیم شیطان هم دیگر به گرد پایمان نمی رسد! و یا از طرف دیگر، کافیست کمی در این راه قدم زنیم، به کوچکترین لغزشی همه چیز از کف می‌رود؟ چه کنم که در سوزم از خود؟ هرچه جلوتر هم می‌رود سختی نسبت به اصل معنویت، یعنی انقلاب و ولایت؛ امامین انقالب بی توجه تر و یا حتی در ضدشان جرف ها گفته می شود. چه بسیار نیروی های عالی که بدست این نااهلان افتاده و دیگر آرمان گرایی و تمدن نوین اسلامی و فقه نظام و اقتصاد اسلامی و.... همه را به تمسخر می‌گیرند و اگر کسی چنین فکر کند، چنان به نگاه تحقیر دیده می‌شود که از صد تازیانه بدتر است! در این فضا های بسیار بسیار سخت و سخت چگونه باید پیشروی کرد. ما که خود پای لنگ داریم، با این جماعت استخوان شکن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه سخن در آن جمله عالِم وارسته یعنی آیت الله جوادی«حفظه‌الله» نهفته است که فرموده بودند: «که در علم، باید صاحب‌نظر شد و نه آن‌که صرفاً دانا به مطالب روایات و آیات و دیگر مباحث بود». بنابراین برای آن‌که مطالب را تنها حفظ کنیم، با آن‌ها مواجه نمی‌شویم و این، عزم خاص خود را می‌خواهد و در همین راستا اگر دروس حوزوی با دقت کامل ادامه یابد و افرادی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی را مدّ نظر قرار دهیم؛ امور، خود به خود به لطف الهی پیش می‌رود تا جایی که ارادت انسان به ائمه معصومین «علیهم‌السلام» و نظر به ولایت آن‌ها در نهاد انسان سر بر می‌آورد. زیرا هرچه آن علمای بزرگ دارند همه و همه جلوه‌ای از انوار اولیای معصوم می‌باشد. موفق باشید

39048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد با توجه به شرایط جامعه، که حجاب و مسائل اعتقادی کمرنگ تر شده برای بعضی مردم، نوع روابط ما با اونها به چه صورت باشه؟ دوستان دیرینه، فامیل، خیلی از اطرافیان خیلی نظراتشون با ما متفاوت شده از طرفی هم نمیشه قطع ارتباط کرد. اما به دلیل اینکه فرزند دارم و نگران تربیتش هستم، خواستم از جنابعالی کمک بخوام در این زمینه. پیشاپیش از پاسختون متشکرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً نیز عرض شده مسئله، مسئله بسیار ظریفی است. آری! قطع رحم نباید صورت بگیرد ولی شاید بتوان در فرصت‌های مناسب موضوع را با فرزندان‌مان در میان بگذاریم که بهتر است مثلاً فلانی آن کار را نمی‌کرد و یا آن ظاهر را رعایت می‌نمود بدونه ایجاد بدبینی. موفق باشید 

38932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: من چند سالی هست با کتاب‌های شما آشنا شدم و زندگی ام و تفکراتم واقعا تغییر کرده اند. استاد این دست خواب های گناه آلود آیا متذکر به این هست که نفس ما هنوز تعلقات این چنینی دارد؟! روح ما در آسمان ها پاک نیست؟! هر کاری که شما بدونید و به من بگید حتما انجام میدم چله، دعا، هر کاری ولی از شر این دست خواب ها راحت بشم. چون تا مدتها عذابم میدن لطفا راهنماییم کنید. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع خوابها عموماً ربطی به شخصیت شخص ندارد مانند خطوراتی است که در بیداری بدون اراده انسان برای انسان پیش می‌آید. در خواب نیز آن نوع خطورات، صورت به خود می‌گیرد. موفق باشید

38778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام و ارادت: یک سوال از شما دارم. شما می‌گویید خداوند عین کمال است و هر کمالی از خداست. لطغا بفرمایید آیا کمالاتی که در مدفوع سگ است، کمالاتش از خداوند است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه با دقت «برهان صدیقین» مطالعه شود اساساً این پدیده‌ها به اعتبار خودشان که حکم ماهیت دارند؛ را کمالی نیست. موفق باشید

38614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم و رحمت الله؛ ۱. چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد. افتان و خیزان و به خود پیچیده در کشاکش وا نفسا که هرچه کردیم هیچ ندیدیم، جمعه نصر، نصرت محبوب را رسانید. ما که جامانده از حضور در میان عشاق بودیم اما دل سوخته و در گداز و گذار بانگ «لا اله الا الله» شان... درست وقت ظهر همه چیز را رسیده دیدم؛ تمام نشدن ها که رو به رویم قد علم کرده بودند در هم شکسته یافتم، جوانه ی امید همچو درخت تناوری از دل خاک بیرون گشت که مرا به کن فیکون فرا می‌خواند. اما وای من و وای من و وای من؛ باز و باز و باز قفس را به روی ما بستند؛ هرچه از ظهر می‌گذشت همه چیز رنگ می‌باخت؛ دوباره و چند باره در این روزهای گذشته چشم به در دوختم، نیامد خبری! ۲. در مباحث شرح کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل البیت علیهم السلام، دو نکته خوب برایم روشن نگشت؛ اول؛ توجه و نگاه خوبی برایم از خود محبت و جایگاه آن و نسبت وجودی روشن نگشت. دوم؛ موضوع تعیّن؛ تعین چه جایگاهی دارد؟ چرا محبت فی الله جز با تعین اسماء محقق نمی‌شود؟ آنقدری که توجه کرده ام، تعین اهمیت خاصی دارد هم در خوبی ها و هم در بدی ها؛ لطفا رجوعاتی بدهید تا این دو نکته خوب برایم جا بیافتند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره متعلّقِ محبت که نمی شود ذهنی باشد، آینه می خواهد. در بحث اخیر «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» https://eitaa.com/matalebevijeh/17768 در نکته 21 عرایضی در این مورد پیش آمد. موفق باشید

38610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد عزیز و گرامی: اعیان ثابت حیوانات از کدام اسما منشا می‌گیرند؟ بعضی حشرات خودبخود از خاک و رطوبت بوجود می آیند. ببخشید آیا میشه برای جهان هستی یه لبه تصور کرد؟ ممنون از شما. افزون باد برکت شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال روح هر موجودی که در خاک به ظهور می آید، زمینه حضور روح آن موجود در خاک فراهم می شود زیرا خاک و رطوبت به تنهایی نمی توانند علت روح موجودات که درجه وجودی آن  روح بالاتر است، بشود. موفق باشید

38583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالی از خدمتتان داشتم اینکه در مورد تقلید از یک مرجع تقلید اگر احیانا مرجع، حکم خطایی دهد و مقلد انجام دهد، کل گناه آن به گردن مرجع است. اول اینکه آیا این صحیح است؟ دوم اینکه برایم جای سوال و روشن شدن دارد. ممنون میشم توضیحی بفر مایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شخص مقلد با اعتماد به فتوای آن مرجع عمل کند، خداوند از او آن عمل را می پذیرد و خطابودن و یا خطانبودن آن فتوا مربوط به خود مرجع است که در این مورد بحث های مفصلی صورت گرفته است. موفق باشید

38335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: وقتی عارف مظاهر را می‌بیند، چگونه اسماء و صفات را در مظاهر می‌بیند؟ آیا از طریق تفکر و فکر کردن به آن می‌رسد یا اینکه با مجاهده و تزکیه نفس به آن می‌رسد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد روحانیتی در میان است که بر اساس آن حضرت مولی الموحدین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللَّه قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَه» هيچ چيزى را نديدم مگر آن‏كه «الله» را قبل از آن و بعد از آن و با آن ديدم‏. موفق باشید

38084

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: ببخشید می شود تفاوت تجلیات بر سالک و در سالک را کمی دقیق توضیح دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد هرکس باید خودش آن را تجربه کند. به گفته آیت الله تربتی در کتاب «فضیلت‌های فراموش‌شده» این امور، چشیدنی است و نه شنیدنی. موفق باشید

39790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: طاعات و عبادات قبول درگاه حق ان‌شاءالله. دیده ام که بین شاگردان جناب فردید و آنان که اندیشه‌های ایشان را مورد بررسی قرار می‌دهند، بر سر مفاهیم وقت و زمان و تاریخ، مقداری عدم تفاهم و تفاوت وجود دارد. می‌خواستم بدانم تفاوتِ مفاهیمِ وقت، زمان و تاریخ در چیست؟ و دقیقا منظور از حوالت تاریخ چیست؟ وقت بخیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع بسیار مفصل است که البته با ادامۀ مباحث مربوط به جناب دکتر احمد فردید باید روشن شود. در این مورد خوب است به عنوان مقدمه به بحث «گزیده‌هایی از افکار و اندیشه‌های دکتر احمد فردید»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1284?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF 
و به مباحث «دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1615?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید
 

39737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: ببخشید مزاحم میشم، در اعمال روزهای ماه رمضان در مفاتیح الجنان، قبل از دعایی که با این عبارت شروع میشه: «الهم هذا شهر رمضان، الذی انزلت فیه القرآن، هدی لناس و بینات من الهدی و الفرقان، و هذا شهر الصیام و هذا شهر القیام و......» ، نوشته «بخواند هر روز این دعا را که شیخ و سید نقل کرده اند:» . منظور از «شیخ و سید» کی هستن و آیا این دعا رو امامان معصوم گفتن؟ خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از «شیخ»،  شیخ طوسی است که یک کتاب دعا دارند به نام «مصباح المتهجد» که یکی از منابع شیخ عباس قمی در نوشتن مفاتیح بوده
منظور از سید هم «سید بن طاووس» هست که کتاب های متعددی در اعمال روز، هفته، ماه و سال دارند و این کتابها هم از منابع مفاتیح بوده.

و اما این که آیا این ادعیه از ائمه هست یا نه، پاسخش اینست که این بزرگواران (مخصوصا شیخ طوسی هم به اقتضای روش فقهی اش و هم به خاطر این که به عصر معصوم نزدیک تر بوده) کتابهای دعا و اعمال رو بر اساس روایات ائمه علیهم السلام می نوشتند؛ یعنی وقتی در کتابشون فلان عمل رو میارند، منظورشون غالبا اینه که این عمل از ائمه یا نزدیکان ائمه «علیهم السلام» نقل و سفارش شده. موفق باشید

39628
متن پرسش

سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد آیا ماه مبارک رمضان جلوه ای از آیه عند ربهم یرزقون است؟ بنظر معنایی از ضیافت الله باشد. آیا این تعبیر درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوبی است به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۱۸۳) اگر خداوند فرمود: هان ای اهل ایمان! روزۀ ماه رمضان بر شما تکلیف و نگاشته شد همان‌گونه که بر دیگر موحدان در طول تاریخ چنین شد؛ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» به این امید که به تقوا نایل شوید. پس باید به روزه‌داری به عنوان زمینه‌ای نظر کرد که روحی و معنویتی را به افراد و به جامعه برمی‌گرداند که آن «تقوا» است. روحیه‌ای که به حکم «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ» انسان‌ها را به ایمانی خاص مفتخر می‌کند. موفق باشید    

39603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام و آرزوی سلامتی و طول عمر برای استاد طاهری زاده: من مدتهاست بحمدلله در مباحث دینی و معرفتی مشغول مطالعه هستم و خوشه چین سفره با برکت استاد طاهرزاده هم بوده ام ولی در عین حال اضطراب فراوانی در وجودم هست بدلیل عدم مطابقت عمل با چیزهایی که فراگرفته ام. نماز شب، یا مراقبت در سلوک یا کنترل زبان و امثال اینها را نمی‌توانم کامل انجام دهم و ضعف دارم ولی اشتیاق فراوانی به علم و معرفت و قرآن دارم. این دوگانگی بسیار مرا آزار می‌دهد. از طرفی هم استادی در معارف دارم که بسیار عملگراست و این نیز مزید بر اضطرابم شده. لطفا راهنمایی بفرمایید تا بتوانم اندکی آرام گیرم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان سخت‌گیری نکنید. به لطف الهی در مسیر کسب معارف عالیۀ معنوی، انسان به تقوایی می‌رسد که خود را از لغزش‌ها نگهبانی می‌کند و خودِ خداوند به ما وعده داده که با روزه‌داری در ماه رمضان، امیدوارِ رسیدن به آن تقوا باشید. موفق باشید

39560
متن پرسش

با سلام: تفاوت توهم و واقعیت چیست؟ من حقیقتا درمانده شدم و هرچه بیشتر می‌گذرد، بیشتر این مسائل به من هجوم می آورد. واقعا نمی‌دانم در رابطه با خدا و ائمه و شهدا چه نسبتی دارم.‌ زمانهای زیادی را به صحبت با خدا و امام ها و حتی سر مزار شهدا می‌پردازم. اما نه جوابی و نه علامتی که به من تسلی قلبی دهد که صدایم را شنیدند. احساس می‌کنم در نسبت این بزرگواران در توهم هستم و دارم با خودم صحبت می‌کنم. توهم و تصور دارم که با آنها ارتباط گرفتم. اصلا نمی‌دانم کدام درست است. آیا حقیقتا رابطه ای برقرار شده یا همه تخیلات و توهمات من هستند! خواهشاً کمکم کنید. بگویید از کجا بفهمم این نسبتم با این بزرگواران در حقیقت چیست؟ نکند بعد از مرگ متوجه بشوم اصلا رابطه ای نبوده. من با خدای توهمی و امامان توهمی و ساخته ذهن خودم ارتباط برقرار کردم و این خسارت ابدی خواهد بود برای من. سپاسگزارم

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید از «معرفت نفس» شروع کرد و با حضور و نسبتی انسانیِ خود نزد خود، نسبت انسانیِ خود را با آن عزیزان به میان آورد که چه اندازه آن ها متذکر حضور گمشدۀ ما در این عالم هستند تا آن‌جایی که انسان احساس می‌کند خود را هرچه بیشتر در آن شهدای عزیز دنبال می‌کند. در این صورت است که می‌یابیم چه اندازه با هر شهیدی راه‌هایی اصیل در مقابل ما گشوده شده است. از شهید عزیزاللهیِ نوجوان بی‌نام و نشان بگیرید تا شهید یحیی سنوار و سیّد حسن نصرالله، و رابطۀ حضوری که با این آینه‌ها می‌توان برقرار کرد. خود را آماده کنید برای چنین حضوری در نسبت با تشییع سید حسن نصرالله. بنده نیز نکاتی را تحت عنوان «در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله» با رفقا در میان گذاشتم که خوب است ذیلاً نظری به آن انداخته شود. موفق باشید
در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله
اگر شهدا با حیاتی بیشتر و تأثیری افزون‌تر در صحنه نیستند، چرا استکبار از تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله تا این اندازه نگران است و تلاش دارد تشییع آن مرد بزرگ تا آن‌جا که ممکن است، محدود باشد؟
آیا خود را آماده کرده‌ایم تا در فضایی که با تشییع آن مرد بزرگ پیش می‌آید، حاضر باشیم؟ فضایی که در تشییع پیکر جناب سعد بن معاذ پیش آمد و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متذکر انبوه فرشتگان در آن تشییع شدند.
در تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله آینده‌ای را مدّ نظر آورید که آن روح بزرگ، انسان‌هایی را به ظهور خواهد آورد که هر کدام، سید حسن نصرالله‌ها هستند.
مگر می‌شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی‌بهره باشیم؟ اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
به گفتۀ آن مرد لبنانی فکر می‌کنم که می‌فرماید:   
«حتی اگر سید را تشییع کنیم باز هم آماده نخواهیم بود. این تشییع تا روز قیامت با ما خواهد بود».
لبنانِ پس از تشییع، لبنانِ دیگری خواهد بود. لبنانی که بزرگ شهیدش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداع کنندگانش باشد. 
آری روز تشییع سید، مقاومت خیز بلندی می‌گیرد، از اینجا تا قیامت. اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
طاهرزاده ۱۴۰۳
 

39559

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و عرض ادب: نا امید از زندگی نیستم، تصور می‌کنم پر از امیدم و برنامه ریزی درست و دقیق و هدف مشخصی دارم. الحمدلله توفیق داده خدا و روزانه تلاش می‌کنم، آخر هفته ها و آخر ماه ها و آخر سال‌ها ثمره تلاشم رو بررسی می‌کنم؛ شاید به عین آنچه در ذهن داشتم و ترسیم کرده بودم نرسیدم، گاها در طی مسیر متوجه مسیرهای جدید و شکل و شمایل و نحوه متفاوتی می‌شدم و شاید به ثمره بهتر یا متفاوت اما خوبی می‌رسیدم. به هر حال به این باور رسیدم شکست از همان نقطه ای آغاز می‌شود که انسان تلاشی نمی‌کند. وقتی دارم تلاش می‌کنم و حرکت می‌کنم و پیگیرانه و امیدوارانه در پی تحقق اهداف می‌روم شکست و بن بست و ناامیدی بی معناست. نگرانی هم ندارم، نگرانی از نرسیدن ها، نگرانی از موانع، از رنج ها، از حسادت ها، از زخم زبان ها، چرا که همیشه هست و رسم دنیاست. نگرانی ام تنها و تنها این است که نکند توفیق تلاش را از دست بدهم، وقتی فرصتی را از کف می‌دهم ناراحت می‌شوم. قبلاً خیلی غصه می خوردم. الان اما معنای جمله مولا امیرالمؤمنین علیه السلام را دریافتم که فرمودند خدا را به شکستن عزم ها شناختم. این نیز جزئی از سنت‌های پروردگار است، برای محک زدن ایمان و توکل و از میان بردن تکبر و غرور و نشان دادن این است که هر آنچه که هست با عزم و اراده الهی پیوند دارد و «من ها» اگر ذوب در ولایت الهی نشوند نابود شده و به قعر جهنم سقوط می‌کنند. همه اراده ها ذیل اراده اویند که تحقق دارند و پیشامدهای زندگی که در ظاهر حرکتم را کُند کرده اند، دیگر آنقدرها اذیتم نمی‌کنند برایم کوچک و آسان شده اند. شاید بعضاً به آنها لبخند می‌زنم و با آن‌ها مزاح می‌کنم یعنی که دیگر با شما آشنایم، گویا مهمانان چند روزه ام هستند که از نزد پروردگار برای صبر آزمایی و توکل بیشترم به حضرت حق و چنگ زدن بیشترم به دامن اهل بیت و شهدا فرستاده شدند. اما روزهایی هم هستند که شیطان موفق تر است و او غالب است. چون اعصابم را به هم می‌ریزد و مرا بهانه جو می‌کند. بی نظمی ام در کار مشهود می‌شود، بدخلقی می‌کنم، با وجود حل شدن تمامی مسائل برایم، اما دست و دلم به مطالعه و کار و حتی برخاستن از رخت خواب هم نمی‌رود. و باید کمی زمان سپری شود به همین شکل، با زیارتی و تلنگری و شنیدن صوت کلاس های شما و برخی دیگر از اساتید به روال پر نشاط و پرتلاش قبل برگردم. اینجاست که خیلی نگران می‌شوم که نکند عاقبت به خیر نشوم و روزهای آخر عمرم در هنگامی باشد که این خطورات ذهنی و خیالات واهی را دارم. تا الان راهکار عملی جز توکل بیشتر و مراقبت بیشتر و صبر بیشتر نداشتم و به مرور زمان این حالت ها کمتر شدند الحمدلله. اما هنوز هم کم نیستند این حالات. و من خیلی فرصت‌ها را از دست داده ام الان ۲۴ سال دارم. وقتی می‌خوانم علامه طباطبایی در نوجوانی چه مراحلی را طی کرده بودند که من هنوز به ابتدایش هم نرسیدم واقعاً ناراحت می‌شوم و حسرت می‌خورم. برنامه ام این بود امسال در آزمون ارشد با رتبه عالی در یک دانشگاه عالیِ مورد نظرم مشغول به ادامه تحصیل شوم اما چند روز دیگر یعنی ۲ اسفند آزمون دارم و خودم را نتوانستم برسانم به آنجایی که می‌خواستم با اینکه تلاش کردم و از تمام فرصتهایم استفاده کردم، خدا را شکر می‌کنم بابت فرصت و لطفی که برای این تلاش نصیبم کرد، ناشکری نمی کنم. خیلی هم پیشرفت کردم نسبت به قبل، مباحثی که اصلاً نمی‌فهمیدم حل شدند و پیش رفتم و از دل مباحث سنگین توانستم با سرعتی باور نکردنی بیرون بیایم و اینها زیبایی‌های مسیرم بودند. اما آنچه می‌خواستم نشد نمی‌دانم نتیجه آزمون چطور می‌شود، خیلی بد؟ یا متوسط؟ یا خوب؟ اصلاً نمی‌دانم. از اینکه بخواهم صبر کنم تا سال آینده که قطعاً نتیجه عالی دلخواهم را می‌گیرم، اما از پیشامدها بی خبرم. از کجا معلوم شرایط خانوادگی و اجتماعی و سلامتیِ خودم رو به راه باشد مثل الآن، که بتوانم ادامه دهم؟ این فکر و خیال‌ها سرم را درد آورده. برای چنین روزهایی که این حال و روز را دارم راهکار می‌خواهم. پوزش می‌طلبم بابت این مطرح کردن این مسئله کاملاً شخصی و این پیام طولانی‌. اما بهتر از شما برای پاسخ گفتن به این بحران روحی و عبور از آن سراغ ندارم، تشکر می‌کنم از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: فراموش نکنید که به گفتۀ جناب مولوی: «ای برادر عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». بنابراین تفاوت احوال، امری است که در جای خود موجب کمال انسان خواهد بود. ثانیاً: در عین برنامه‌ریزی برای حضور در فردا در همین بودن خود، خود را تجربه کنید به همان معنایی که مولایمان امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» فرموده‌اند: «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین» آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه می‌آید كجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.
این‌جا است که با «معرفت نفس» و با نظر به «اصالت وجود» در برهان صدیقین، انسان احساس می‌کند هم اکنون در آغوش خداوند است و سعی دارد این حضور را با تقوا پاس دارد. موفق باشید
 

39537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: اسعدالله ایامکم. ۱. پرسش از انقلاب اسلامی، پرسش از هویت انسانیست؛ انقلاب را تنها انسان هایی می‌بینند که انسان های اهل خلوت اند؛ انسان هایی که درکی از خود دارند. انسان هایی که صاحب ارزش اند. انسان هایی که جنگ با نفس را یافته اند، درد این جنگ را چشیده اند؛ بستر انقلاب اسلامی تنها برای آنهایی معنا دارد، و تنها کسانی نقشی پیش برنده در این بستر دارند که نسبت خود را با هویت انسانی شان در نسبت فردی یافته اند و اینک بدنبال یافت هویت خود در بستری بس عظیم اند. انقلاب اسلامی چیزی خارج از یافت انسانی نیست بلکه هر انسانی در مسیر آرمان خود او را بدون شک باید بیابد! حضور آدمی در انقلاب اسلامی حضور در ظهور غوغای درونی هر انسان است. انقلاب اسلامی کارزار انسانیت است؛ هرچه انسان تر، انقلابی تر! و هر انسان صاحب عزمی و هر انسان خفته ای و هر انسان دیو صفتی می‌تواند با دید زمانه شناسی به انقلاب جایگاه خود را نسبت به او بیابد؛ صاحب عزم، ذوب در آنست خفته را نمی‌دانم کجا می ایستد اما دیو صفت، همینی می‌شود که در بزرگ و کوچک غرب می‌بینید؛ کم می‌خورند، کم می‌خوابند تا جواب شهوت پولادین خود را با غضب به این بستر ارضاء کنند. هرچند صاحبان عزم جلو دار تاریخ اند، اما بنابر اقضای طبیعی نسبت انسانی آنها با انقلاب، همیشه در رنج اند. اما جامعه ما بیشتر از خفتگان است؛ خفتگانی که مدعی هستند و مع الاسف جایگاه هایی را اشغال می‌کنند که در نسبت با یک جهان باید پیش روند، اما نهایتاً بدنبال پیشبری افرادی معدود درجا می‌زنند. این یعنی بلاهت، یعنی نفهمیدن و مسئولیت ربودن، یعنی اهل خلوت نبودن، یعنی انسان نبودن...! ۲. در کتاب مبانی معرفتی مهدویت ص۸۰ فرمودید: روایت بدین مضمون داریم که کسی در مبانی دینی زیاد فکر نکند اما زیاد کار کند احتمال بدهید منافق است. می‌شود زحمت بکشید آدرس روایت را بدهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همین‌طور است که می‌فرمایید. آن کس که در این زمانه برای ما افق حضور در آینده را گشود و دروازه امید را برایمان باز کرد، حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بود، او بود که دروازه امید را روی ما گشود. همان‌طور که انسان‌های عادی از درخت، شاخه و میوه را می بینند و نه تنه و ریشه را و نه زمین و آبی که این درخت نسبتی عمیق با آن دارد، در همین رابطه با حضوری که باید در نزد خود داشته باشند یعنی از تاریخی که انسان‌ها با معنویت خود رمز بقای جامعه می‌گردند؛ غافل می‌باشند و از روحی که از طریق قرآن و روایات در این آخرالزمان طراوت ما را پایدار می‌کند، نیز غافل‌اند. این است غفلت بزرگ که به تعبیر جنابعالی همان بلاهت است و نه بلاهتِ فردی، بلکه بلاهت تاریخی ۲. این نکته‌ای است که عدم تفقّه در دین، از خصوصیات نفاق است. حال باید با توجه به این نکته، روایات این‌چنینی را جستجو کرد و در حال حاضر روایت خاصی در نظر ندارم. ولی فکر می‌کنم اگر مطلب را دنبال بفرمایید نکات خوبی به دست می‌آید. موفق باشید

39467
متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: به لطف خدا امسال عازم حج تمتع هستم، می خواستم راهنمایی بفرمایید چه کار کنم و چه کتابهایی مطالعه کنم که با معرفت ان شاءالله بتونم به این سفر برم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که در سفر توحیدی و باز توحیدی‌شدن موفق و موفق‌تر باشید. جزوه «حقیقت حج بیت الله الحرام» https://lobolmizan.ir/leaflet/177?mark=%D8%AD%D8%AC و جزوه «وظیفه مردم نسبت به حجاج و وظیفه حجاج نسبت به مردم» https://lobolmizan.ir/leaflet/234?mark=%D8%AD%D8%AC ان شاءالله وسیله‌ای باشند به عنوان تذکر تا راه، گُم نشود. موفق باشید

39457

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بسمه تعالی: استاد بعد از مطالعه صوت های معرفت النفس شما چه مرحله ای هست و چه باید کرد که به صورت عملی معرفه النفس پیدا کنیم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علیکم به کتاب «معاد بازگشت به جدی‌ترین زندگی» https://lobolmizan.ir/book/94?mark=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF و شرح صوتیِ آن کتاب. https://lobolmizan.ir/sound/652 . مگر جز این است که ما با هرچه بیشتر توجه به زوایای ابدی خود، امروزمان را به آن فردایِ اصیل متصل می‌گردانیم؟ موفق باشید 

39411

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله و السلام بر استاد اهل معرفت جناب حاج آقای طاهرزاده: احوال نورانی باشد ان شاء الله حاج آقا! درباره رابطه محبت زمینی و الهی تامل می‌کردم که حدیثی نبوی به خاطرم آمد که متاسفانه مضمون دقیق آن را به خاطر ندارم تا بتوانم متن ان را پیدا کنم. فکر کردم شاید اصلا در سالهای قبل این را در آثار شما خوانده باشم و شما بتوانید کمک کنید. حدیثی است که مضمونی دارد مانند این: برای اینکه حال عبادت داشته باشید یا دچار قساوت دل نشوید به لذت یا شادی های حلال توجه کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. عرایضی در این رابطه در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «لذّات حلال» شده. امام صادق «علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ يُفْضِي بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ يُلَاقِي إِخْوَانَهُ الَّذِينَ يُفَاوِضُهُمْ وَ يُفَاوِضُونَهُ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ». در حکمت آل داود چنين است که شايسته است مسلمانِ عاقل، زمانى از روزِ خود را براى كارهائى كه بين او و خداوند انجام مي‌گيرد، اختصاص دهد، و زمانى ديگر برادران ايمانى خود را که با همديگر در امر آخرت مشارکت دارند ملاقات كند، و زمانى نفس خود را با لذائذ و مشتهياتش كه گناه نباشد آزاد بگذارد. زيرا اين زمان؛ آدمى را در انجام وظائف دو امر ديگرش كمك مي‌كند. حرف بنده توجه به نکته‌ي آخر است که مي‌فرمايند؛ لذت با محرم خود روحيه‌ي عبادت و ارتباط با مؤمنين را رشد مي‌دهد و از انحراف ساير ابعاد انسان جلوگيري مي‌کند. موفق باشید

39405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام مجدد دوباره ما و المیزان: در معنای رب اینها را آورده اند : ۱. به معنای مالک ۲. به معنای بزرگ ۳. به معنای اختیار دار ۴. به معنای پرورش دهنده ۵. اصلاحگر امور به قصد تربیت. حال علامه ره یک نصف خط جمله می‌فرمایند که به نظرم هر ۵ را شامل می‌شود: می‌فرمایند: رب مالکی است که امر مملوک خود را تدبیر می‌نماید یعنی اگر بخواهد تدبیر کند قطعا مالک است قطعا هم بزرگ است قطعا اختیار دار است و علت تدبیرش نیز این است که پروش دهد و اصلاح امور هم می‌کند به قصد پرورش. آیا این برداشت صحیح است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است زیرا وقتی وجود مخلوق در نسبتی کامل و تمام در قبضۀ حضرت خالق است؛ اوست که خدایی می‌کند و به حکم ربوبیتش، جان انسان، میدانِ ربوبیت حضرت حق می‌شود. حال این مائیم و نظر به ربوبیت حضرت محبوب با همۀ صفات پنجگانه، اگر به ربوبیت او دل بسپاریم. موفق باشید

39387

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ۱. استاد عزیز در رابطه با مفاهیم و اصطلاحات نفسی بنده خیلی وقته درگیر هستم که انسان دقیقا در این اصطلاحات کدام است، فطرت؟ روح؟ نفس لوامه؟ و از این دست سوال ها که آخر من کدام هستم و روحِ نفخه الهی در نسبت با من چگونه است و ارتباط آن با فطرت که یا مخموره است و یا محجوبه، چیست؟ و اراده انسانی و عظم و میل آن (چه به خوبی و چه به بدی ها و خوردنی و جنسی) بواسطه کدام بعد ماست؟ البته جدای از اینکه امیال بواسطه قوه واهمه و شهویه و غضبیه ما را می‌کشاند، اون خود چه خودیست که به این قوا بها می‌دهد و در راستایشان حرکت می‌کند؟ ۲. در سخنرانی شنبه هفته پیش فرمودید آستکی بهتون بگم که توجه به حضرت ولی امر برای تعین در عبادات کم است؛ یعنی چه؟ چه تفاوتی میان امام زمان با باقی معصومین است؟ ۳. در جلسه اول اعتکاف فرمودید که انسان در ابتدا نمی‌تواند به عنوان آیینه انسانیت به نور نبی نظاره بنشیند و نیاز به ولی است. چرا؟ از حیث آئینه انسانی چه تفاوتی در میان نبی و رسول با ولی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفتۀ مرحوم ملا عباس تربتی در کتاب  ارزشمند «فضیلت‌های فراموش‌شده» این نکات، امور چشیدنی است و در مسیری که توحید محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مقابل انسان می‌گشاید، خود به خود پیش می‌آید ۲. بحث در نظر به سیرۀ امامان معصوم است و حضرت صاحب الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هنوز ظهور نکرده‌اند تا سیرۀ آن حضرت مدّ نظر باشد وگرنه حضورشان که عالمگیر است. ۳. در همان جلسه عرض شد اصل و اساس همۀ عبادات، پیامبر اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هستند ولی نور نبوت آن حضرت آنچنان درخشان است که انسان گمان می کند به جهت نبوت‌شان در انسانیت‌شان مستقرند و از این جهت عرض شد نبوت ایشان، حجاب حقیقت انسانیِ ایشان می‌گردد. و این‌جا است که می‌توان به سیرۀ ائمه «علیهم‌السلام» نظر کرد که عملاً در مقام عبودت به سوی حضرت ربّ العالمین قرار گرفته‌ایم. موفق باشید

39299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیزسلام: استاد فکر می کردم که شیطان فقط به خالق بودن خداوند آگاه است اما در آیات هست که خداوند را با نام رب یاد کرده است. استاد این چگونه یاد کردنی است؟ چرا با دانستن اینکه خداوند رب است باز هم در گمراهی مانده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌که طبق آیۀ قرآن شیطان گفته است «رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي» حکایت از آن دارد که می‌داند حضرت حق ذیل ربوبیتش او را از رحمت خود دور کرده و مشکلش آن است که در همان حالت هم به حکم: «انَا خیرٌ منه» خود را می‌بیند و عملاً به نوعی اعتراضش به خداوند در همان جمله نیز پا بر جا است که چرا خداوند او را بر آدم ترجیح نداده است. موفق باشید

39297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر استاد: آیا واقعا نهار قبلا در اسلام نبوده و به قول معروف آن را خلیف دوم باب کرده؟ اگر این چنین است پس تفاوت آن با ماهِ رمضان در چیست؟ چون مردم در قدیم هم همان ۴ و ۵ صبح بیدار می‌شدند و وعده اول آنها همان شبیه به سحری بوده و عملا تفاوت شایانی با ماه رمضان وجود نداشته. ممنون از پاسختون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده می‌دانم به گفتۀ شهید مطهری این معمول آن ملت و آن قوم بوده با این تفاوت که در صیام مصرف هیچ آبی و تنقلاتی بین آن دو وعدۀ غذا جایز نیست و شام نیز تقریباً قبل از مغرب مصرف می‌شده است. موفق باشید

نمایش چاپی