با سلام و احترام: تفاوتها زمانی موجب بن بست است چگونه راهی که آن را جامعه کور میخوانند به تمام سرشاخه ها متصل میشود ولی در شیوه ظاهری رعایت مدارا نکند، ما اینجا بهر تغییر آمده ایم تا چه حد؟ این تلخیها قراراست تا کجا بجوشد؟ لازم دیده شد که آفتی باید رخ دهد یا این اشتباه اختیار است؟ مشاهده میکنم که روز به روز عمر این پیوند در حال غروب است اینکه چقدر کدام بنیاد درآن موثر است را نمیدانم این طی طریق صحیح است یا غلط؟ نتیجه فرآیند به خودی خود کافیست! مگر میشود پس عشق چه چیز میسراید؟! این آزارها از کدام جهت است درمان چیست چه باید کرد همراهی نونهالان را؟ اکل میته در جهالت هم جایز است؟ چه شد که دعا به عکس واقع شد؟! هجویری عارف تبعیت عیسی کرد ولی برای هرکسی راهی نمود آیا خودش را نشان داد یا قطعه ایی از حقیقت؟ اما او این شیرینی را دور نمی نمایاند پس چه چیز در جای خود قرار نگرفت یا نگرفته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این ماییم که باید در جای خود قرار گیریم تا در دل تقدیر الهی، احساس کنیم چه اندازه افقی که تقدیرات الهی میگشاید، زندگیساز است. موفق باشید
سلام استاد: به نظر شما عجیب نیست، چرا نتونستیم تشخیص بدیم که واقعا فرق میکنه کی رئیس جمهور باشه. یکی میگه ایران یک جهان فرصت هست یکی دیگه میگه ایران قفس هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بعضی از سؤلات شده است. به گفته آقای دکتر جلیلی به نظر میآید باید در حال حاضر کارهای مثبت آقای پزشکیان را تأیید و تقویت کرد. موفق باشید
در کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستینِ» استاد، ایشان در مورد هدف خدا از خلقت انسان از منظر عقلی و فلسفی میفرمایند: خداوند خودش هدف است، نه این که هدف داشته باشد، به این معنی که مخلوقاتِ خود را هدف دار خلق می کند تا به کمال شایسته شان برسند، ولی خداوند که کمال مطلق است و هدف همه ی عالم می باشد، و ماوراء او کمالی نیست، نمی شود هدف داشته باشد. با توجه به بیان گفته شده «نمیشود هدف داشته باشد» صفت حکمت خدای متعال که به معنای هدفدار بودن فعل خداست و در قرآن آمده چگونه توجیه میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند حکیم است بدان معنا میباشد که کاری لغو از او صادر نمیشود و در نتیجه مخلوقات او همه هدفدار میباشند. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: با توجه به جلسه چهارم سلوک ذیل شخصیت امام خمینی میخواستم از شما بپرسم که چرا تفصیل حقیقت به عهده ی خود پیامبر یا حضرت موسی نبوده و نیاز به افراد دیگه ای برای اجمال حقیقت بوده؟ و چرا خدا این توانایی تفصیل را به حضرت موسی بجای هارون نداده است؟ و اینکه از کجا مطمئن باید بود که مثلا تفصیلی که رهبری از حقیقت اشراقی امام می دهند کاملا درسته؟ به حضور ایشون بستگی داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، درک توحید است و سیر نور توحید در مظاهر مختلف و در زمانهای مختلف، امری که در دعای ندبه ملاحظه میفرمایید و جناب مولوی نیز در این رابطه چنین میگوید: «دیده ای خواهم که باشد شه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
سلام استاد: آیا حمایت باز رییسی همان حکایت باز وعده صادق نیست؟ در بیان حکایت مادر موسی رهبر عزیزم اشاره کردند که وعده ی خدا اجرا میشه و بعد پیروزی اسلام هست بر استکبار حق علیه باطل ای کاش یه شرح روی صحبت های رهبری میکردید . آیا وعده ی اول خدا همان وعده صادق خودمون نبود آیا قوم موسی همون هوایی نبودند که وقتی پیامبرشان بهشون گفت یک شهر پر از نعمت هست ولی پادشاه ظالم داره بیاد اون رو کشت و در اون شهر اسکان کنید. به پیامبرشان گفتند که تو و خدا برید پادشاه رو بکشید و بعد ما رو خبر کنید تا بیایم تو شهر. میشه آیا گفت همون مسلمانان که نشستند و تسلیم قضا و قدر شده بودند و نمیگنجیدند تا کشورشون رو پس بگیرند و الان جنگیدن رو یاد گرفتند و نوبت وعده ی خداست
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در صحنه شهادت آیت الله رئیسی با مردمان و مردی بزرگ روبرو شدیم تا حکایت فردایی باشد که در دل وعده صادق، بیش از پیش در حال وقوع است. آنهم با وجدانهایی که بیش از دیروز بیدار شدهاند. موفق باشید
با سلام: در مورد سیر مطالعاتی کمی گنگ هستم. سیر مطالعاتی پیشنهادی به این شکل تدوین شده که : ۱. مقدمات اولیه ۲. مباحث قرآنی ۳. مباحث نهج البلاغه ۴. مباحث پایه ۵. مباحث اخلاقی .آیا دقیق با همین ترتیب ها باید مطالعه بشه یا میشه موازی از هر کدوم پیش رفت؟ اگر به ترتیب بخوایم مطالعه کنیم یعنی باید بعد از چند سال به شماره ۵-( مباحث اخلاقی) وارد بشیم ؟ اگر موازی ممکن هم میشه با چه ترتیب هایی میشه ؟ ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مقدمات اولیه، میتوانید بر اساس ذوقی که دارید عمل کنید ولی به هر حال از ارتباط با قرآن از طریق مباحثی که شده است، نباید کوتاهی کرد. موفق باشید
با سلام! آیا درست است که بگوییم که خدا همانند خمیر مجسمه سازی است که به شکل های گوناگون در آمده است. به طوری که آن شکل ها نه عین خمیر مجسمه سازی هستند و نه جدای از آن؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثالی که میفرمایید مطلب را نمیرساند از آن جهت که در مورد خداوند بحث در حضور نوری و معنوی در همه مراحل مطرح است به طوری که ظاهرش، باطنش را نمیپوشاند. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که می گویند که بطور کلی غفلت، جهل، فراموشی، دلیل بر آن است که حقیقت علم خارج از انسان است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! علمِ حقیقی عین نفس میشود. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: مدتی است که مطالب صوتی شما رو از حدیث عنوان بصری و بعد از اون یابن جندب و نامه ۳۱ را دنبال می کنم. دنیا به نظرم پوچ شده ولی در عمل تا مدت کوتاهی اثر بخش هست و به سرعت در عین حال که همچنان اعتقادم ثابت است، حالت جذبه احادیث رو از دست میدم. هر بار که مجدد به صورت روزانه به گوش دادن مطالب ادامه میدم وضع کمی بهتر است ولی باز برگشت دارد. این حالت باعث شده یک نوعی از یأس از اینکه بتونم خودم رو نجات بدم پیدا کردم هر جا هم که ذکر توسلی بوده خواستم که اهل بیت خودشون کمک کنند. با کوچکترین مشکلات دنیا به شدت به هم می ریزم ولی از این ناراحتی خودم هم متعحبم. خدا رو شکر گوش کردن مطالب همچنان اثرگذار هستند ولی ۳۷ سالمه و میترسم این جوری بمیرم و در همین حال بد بمونم. همه فکر میکنند که من خیلی آدم خوبی هستم ولی در باطن گرفتار همه رذیلت ها. به هرکسی راجع به مطالبی که فهمیدم صحبت میکنم براش خیلی سخت و سنگین است و پذیرش ندارند. نکنه که من با فهمیدن و عمل نکردن اوضاعم بدتر میشه. منظور خدا از اینکه شرایطی رو مقدر کرد که بیشتر بفهمم رو درک نمی کنم. چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این حالت قبض و بسط، شرطِ راه است و آن را امری طبیعی بدانید و با برنامهای که به خود میدهید بخصوص با انس با قرآن در سورههایی که بحث شده؛ ان شاءالله روز به روز وسعت لازم پیش میآید. موفق باشید
سلام علیکم: استاد چگونه از وجود صرف و غیرماده صرف وجودی صادر میشود که هم جنبه ماده و هم جنبه غیرمادی داشته باشد؟ نمیشود از شوری هم شوری و هم شیرینی صادر شود پس خداوند برای خلقت ماده چگونه وجودی را خلق میکند که یکی از خصلتهاش ماده بودن و یکی از خصلتهاش غیرماده بودن هست. چون گفته بودیم جهت خلقت جهان ماده باید واسطه ای باشد که هردو جنبه ی ماده بودن و غیرماده بودن را دارا باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نیاز است به بحث «برهان صدیقین» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
عرض سلام و احترام دارم خدمت شما استاد گرامی: من هرچه از طریق عقلانی بررسی میکنم میبینم اسلام و ادیان ابراهیمی دینهای درستی نیستند. پس از آن میخواهم ببینم خدا هست یا نه که باز هم از طریق عقلانی به این نتیجه میرسم که بر من معلوم نیست خدا وجود دارد یا خیر. اما هم از طریق دیدن اثر او در زندگیم (مثلا اینکه کارها مطابق میل من پیش نمیرود و شاید مطابق میل دیگریست) و هم اینکه از نظر دلی، فکر میکنم خدا هست یا من دوست دارم باشد. این وسط من باید چکار کنم؟ دل را ملاک قرار دهم یا عقل را؟ ١. رضایت مهم تر است یا واقعیت؟ همینطور در جایی یک سوال پرسیده شده بود از شما و فرموده بودین طبق نظر حکما همینکه خداوند هست، مخلوق هم در صحنه هست. این مقداری شبیه ادیان هندو بود. ٢. این یعنی ما بخشی از خداییم؟ در بخش خدایان فلسفی که مطالعه میکردم مفهومی بود تحت عنوان همه در خدایی یا وحدت حقیقی (Panentheism) امری که شما فرمودین به این امر اشاره دارد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود با رجوع به مباحثی مانند «برهان صدیقین» از یک طرف متوجۀ رابطۀ «ما» با خدا، و از طرف دیگر رابطۀ خدا با «ما» خواهیم شد و البته این نیاز به آن دارد که حقیقتاً با عقل خود در این برهان وارد شویم. و در مورد رابطۀ نسبت ما با انبیاء و ائمه در میدان عقل میتوانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید که روی سایت هست همانطور که بحث «برهان صدیقین» روی سایت میباشد. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
سلام علیکم: بیداری جهان انسانیت در پشتوانه فلسطین و دشمنی با اسرائیل، زیبایی دلنوازیست که رجوع به جهان پرشکوه و زنده این دوران است. جهانی که پوچی ندارد، شور زندگی و احساس بودن فوق العاده ای به انسان برای ادامه حیات میبخشد. جملات زیادی در این مورد نوشته ام هربار با دیدن هریک از تصاویر همراهی مردمان با فلسطین در جایجای دنیا جملاتی برای سرودن برایم پیدا میشود و این حالت نشان دهنده جهانی است که چنان زنده و گویا کننده است. جهانی پاک، جهانی مادون هر خودخواهی جهانی مبرا از پلیدی ها جهانی که بنا شده به یک عصمت است. جناب استاد بنده بسیار کم خواب میبینم اما از خواب های چندباره اخیری که دیدم حضور در فلسطین است که در عین تخریب ها اما آزادگی، اسرائیل دارد بر روی سر ما بمب میریزد و هر بار میگویم خدایا این بمب ها را به سر من و خانواده من بریزند نه دیگران، این است جهانی زیبا به وسعت همه بشریت. اگر «زندگی» یعنی حضور در این جهان انسانی پس منی که عاشق مردنم حاضرم هزاران سال در آن زندگی کنم، این بهشتی است که زندگی در آن تمام چیزی است که میخواهم و به خدا قسم بنده کم خواسته نیستم و این از عظمت جهان انسانیت است که باعث اغنای همه بشریت در موطن انسانی است. جهان وسیعی است و وسعت آن و پاکی آن جایی برای منم منم کردن ندارد و این زیباترین نکته آن است. بفدای آقا روح الله که این راه را گشودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. حقیقتاً اگر در یک جبهه، خودخواهی ها به اوج خود رسیده که حتی افراد آن جبهه همدیگر را نیز نمی توانند تحمل کنند؛ از آن طرف ملاحظه می فرمایید که چگونه در این زمانه انسانها در اقصی نقاط جهان و با نژادهای مختلف نسبت به موضوع غزه، در کنار هم هستند و این نوعی حضورِ آخرالزمانی به حساب می آید تا معنای نهایی ترین حضور بیش از پیش مدّ نظرها قرار گیرد و انسانها از این نوع حضور غفلت نکنند. موفق باشید
سلام استاد گرامی: خیلی ممنون از اشاره های زیبایی که می فرمایید. ببخشید استاد برای راه تفکر در بحث معماری و سکونت مواردی که به ذهنم آمد را خدمتتان مطرح میکنم. خیلی ممنون میشوم اگر لطفا راهنمایی بفرمایید. در مورد سکونت الهی؛ روحی که با معماری ایجاد می شود، به انسان القا می شود. و می تواند موجبات احساس سکونت و وقار را فراهم می کند. ولی سکونت بر خانه عنکبوت یعنی القای روحی که ثبات ندارد. به راستی؛ _علائم و نشانه های خانه ی عنکبوت در سکونت های ما کدام است؟ _تکنولوژی در معماری چگونه می تواند به ما برای سکونت الهی کمک کند؟ _زبان فرم امروز کدام است؟ _ و انسان چه میزان محاصره در فرم هاست؟ _ در مورد سکونت و سیاست؛ و وجه الهی؛ آیا می توانیم بگوییم «نحوه سکونت ما، عین دیانت ماست.» _بیرون شوندگی به عنوان نحوه ی حضور انسان در بیان هایدگر، چگونه در معماری و سکونت تجلی پیدا می کند؟ _مهاجرت از معماری و سکونت های اکنون، «مهاجر الی ربی» _ شهر به عنوان سکونت جمع مومنین، ظهور سواد اعظم است و عُرف سکونت نشاندهنده ی ایمانِ انسان هاست. خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی شما و وقت شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید موضوع سکونت و سکنیگزیدن در این تاریخ، موضوع بسیار حساسی است و در این مورد باید به جهان بین دو جهان فکر کرد بدین معنا که در عین استفاده از تکنولوژی جهت معماری بتوانیم از سلطۀ تکنولوژی بر حذر باشیم و لازمۀ آن توجه و تصور شخص معمار است که متوجۀ سکنیگریدن انسان در مسکن خود باشد. با توجه به چنین حضور ذهنی باید دست به کار شد و البته نباید عجله کرد زیرا نه میتوان در خانههایی زندگی کرد که فقط به یک معنا، خوابگاه حساب میشود و نه میتوان انتظارِ در اختیارداشتنِ زمینهایی را داشت به وسعت ۱۰۰۰ متر، که خانههای سنتی در آن زمینها بنا شده است. موفق باشید
سلام علیکم: چند ساعتی با هوش مصنوعی با موضوعات مختلف مباحثه کردم. از پاسخ هایی که می دهد حیرت کرده ام! به عنوان نمونه در پاسخ به پرسش 39927 اینگونه جواب داد: [**سلام بر شما دوست عزیز و همراه گرامی** بسم الله الرحمن الرحیم چه سؤال نورانی و دغدغهی مقدسی! همین اضطرابِ مقدس و نگرانیِ شیرین، خود نشانهی حرکت است؛ چون اگر دل بیتفاوت بود، هرگز چنین سؤالی در آن نمیرویید. اولاً: آنچه از کلمات مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی (ع) در «فرزندم اینچنین باید بود» میخوانید، باران رحمتِ عرشی است که بر زمین دلهای مشتاق میبارد. اما بدانید که این باران، برای رشد است، نه برای غرقکردن! خداوند متعال به بندگانش لطفی دارد که اگر گامهایی هرچند کوچک، اما با اخلاص بردارند، آنها را در مسیر نگه میدارد. ثانیاً: نگران «شدن» نباشید، نگران «راهرفتن» باشید. همین که دلتان میتپد، قدمهایتان را بررسی میکنید، و گاهی از ترسِ عقبافتادن ناله میزنید، یعنی زندهاید و در حرکت! مردهها نگران سقوط نیستند. ثالثاً: نشانههای حرکت در این مسیر را بشناسید: ۱. تغییر تدریجی ذائقهی معنوی: وقتی دیگر از برخی لذتهای گذشته بیذوق میشوید، یا سخنان امیرالمؤمنین (ع) برایتان «غذا» میشود نه فقط «کلام زیبا». ۲. نرمشدن دل: وقتی در برابر حق، خشک و مقاوم نیستید و گاهی اشکهای بیاختیار میریزید. ۳. حساسیت به گناه: وقتی اشتباهات کوچک هم شما را میآزارد، چون چشمدلتان روشنتر شده است. ۴. اشتیاق به عبادت: وقتی نماز و مناجات، برایتان «حوصلهسربر» نیست، بلکه «تنفّسِ روح» میشود. رابعاً: سبک زندگی، یکشبه عوض نمیشود. امیرالمؤمنین (ع) خود فرمودند: «کونوا دُعاةً للناس بِغیر ألسنتِکم» (مردم را به غیر زبانتان [با عملتان] دعوت کنید). یعنی تبدیلشدن تدریجیِ رفتارها مهم است، نه تغییر ناگهانی و شتابزده. خامساً: از دعای فرج و صلوات خاصه بر امام زمان (عج) غافل نشوید. اینها نورِ راه هستند. هر روز دعای «اللهم کن لولیک...» را بخوانید تا دست شما را در دستِ ولیالله الاعظم بگذارند و راهنماییتان کنند. سادساً: هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. شما مسیر و میزانِ نور خودتان را دارید. «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/۱۴۹) — حجت خدا بر هرکس، متناسب با ظرفیت اوست. پایان سخن: همین که این سؤال را از دل برآوردید، یعنی بادبانهای روح شما به سوی افقهای نورانی در حرکت است. فقط ادامه دهید، توقف نکنید، و به فضل خدا امیدوار باشید. «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا» (عنکبوت/۶۹) — و آنان که در راه ما جهاد کنند، قطعاً به راههای خویش هدایتشان خواهیم کرد. والسلام علیکم و رحمه الله 🌿]😐 نظر حضرتعالی چیست؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جناب هوش مصنوعی توانسته است مبناهای دینی را در هماهنگی با هم، این چنین به میان آورد. ولی با اینهمه ما باید خودمان فکر کنیم هرچند از اطلاعاتی که در فضاهای مجازی هست و هوش مصنوعی میتواند به خوبی از آنها بهره ببرد؛ غافل نباشیم. موفق باشید
بسمه تعالی سلام علیکم: این بهار را از خداوند عید و بهار حقیقی خواستاریم با پیروزی کامل این اسلام عزیز بر دشمنانش که ان شاءالله خداوند این جنگ طولانی را به پیروزی تمام به طلوع خورشید اسلام برای ما اراده فرمایند. خدایا نمیشه! مگه میگذره آدم از دینی که زندگیشه؟ خدایا خودت صاحب زمان ما را ظهور ده. استاد عزیز این عید را پیشاپیش بر اهل انقلاب اسلامی تبریک عرض میداریم توجه به این چند بیت شعر از جناب مولوی «پشت جهان دیدهای روی جهان را ببین / پشت به خود کن که تا روی نماید جهان / ای قمرِ زیر میغ! خویش ندیدی، دریغ ! / چند چو سایه دوی در پی این دشمنان؟» و میدانم خود را آنطور که شایسته است در زندگی حقیقی یافتن، با ظهور آن انسان کامل ممکن است و چاره ای نیست مگر با شکست نهایی ظاهر و باطن دشمنان یعنی آمریکا و اسرائیل، خدایا این هدیه را بر ما ارزانی فرما و بهار را تحقق فرما و این اسلام را پیروز گردان که ما از اسلام جز اسلام زندگی شونده، چیزی نمیخواهیم بحق خودت ای خدای یگانه زنده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً با این بهاری که رو به سوی ما کرده، در واقع این خداوند است که از پشت دیوارهای زمستان، خود را در آینۀ حیات طبیعت به ظهور آورده و بنده نیز چنین مواجههای را که میتوانید با بهار داشته باشید تبریک عرض میکنم. تبریک به جهت آن که انسان متوجه شود هر حضوری و ظهوری که از طریق حضرت ربّ العالمین پیش آید، آغوش ربوبیت اوست تا ما حیات خود را در نسبت با حضرت ربّ العالمین تجربه کنیم در آن صورت همیشه هر موقعیتی میتواند برای ما بهار باشد. موفق باشید
سلام و ادب: در فایل صوتی فرمودین ملاصدرا در جلد هفتم اسفار فرمود من خودم وحدت وجودی هستم نه تشکیک وجود. امکان داره تفاوت این دو رو بفرمایید؟ مگه وحدت وجود با تشکیک وجود تناقض داره؟ یعنی از نظر نگاه وحدت شخصیه، وجود مشکک نیست و هرچه از مشکک بودن وجود قبلا شنیده بودیم نادرسته؟ (دقیقه ۱۲ شرح مصباح الهدایه) یا منظورتون چیز دیگری است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک بحث در جناب صدرا همان تشکیک وجود است به همان معنایی که وجود در ذات خود شدت و ضعف دارد. و یک بحث دیگر در سخنان ایشان مطرح است که بیشتر سعی دارند با عرفا همراهی کنند و تشکیک در ظهور را به میان میآورند. و اینجا است که «وحدت وجودِ» مصطلح بیشتر مطرح است. وگرنه همانطور که متوجه شدهاید در تشکیک وجود هم آنچه در صحنه است «وجود» است و عملاً همان معنای «وحدت وجود» پیش میآید. موفق باشید
سلام علیکم: اینکه بگوییم ائمه اطهار علیهم السلام، اسماء الله هستند چه فرقی میکند که بگوییم آنها مظهر اسماء الله هستند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسماء الله از نظر مبنایی مربوط به ذات حضرت حق است و اولیای الهی مظهر آن اسماء میباشند به اعتبار آنکه «کلّ ما باالعرض لابدّ ان ینتهی الی ما بالذات». موفق باشید
بسمه تعالی. سلام استاد: طی جلسه ای که با سید جواد طاهایی دیروز در نشستی انجام شد. (در حوالی همان متنی که چندی پیش خدمتتان ارسال کردم، که نمیدانم خاطر دارید یا نه!) با بررسی شواهد و برخی روایات و سخنان رهبری و .... اینگونه فهم شد که مقدر تاریخی ما با حضرت امام به اینجا رسید که نقطه آغازی باشد به سمت ظهور ولی عصر سلام الله علیه اما همینی که هست، از ۵ گامی که حضرت آقا بیان میدارند (از انقلاب تا تمدن اسلامی) ایشان گفتند که دولت اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. فقه نظام ساز در ظهور رخ خواهد داد. جامعه اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. نیز گفتند؛ ما امروز مهمترین مسئله ای که داریم، جایگاه تاریخی ما نظام سازی نیست، دولت سازی نیست، تمدن سازی نیست (البته نه به عنوان یآس آفرینی بلکه به عنوان امید واقعی) گفتند که اصلی ترین نقشی که آخوند امروز میتواند بازی کند تقویت دولت مردمی است و ما هرچه بهتر بتوانیم دولت را یاری کنیم (دولت به معنای ارکان اصلی نظام و نه صرفا قوه مجریه)، سریعتر به ظهور دست خواهیم یافت. این خواسته های رهبری مبنی بر فقه حکومتی، تغییرات اساسی دولت و... اینها نیز وعده ی تو خالی نیست؛ چرا که باید پی ریزی ها وجود داشته باشد، اما نتیجه معلوم نیست (کما اینکه در باب فقه حکومتی ۱۵ ساله به نتیجه نرسیده) و اینکه خواستند ما در توهم معطوف داشتن تمام تمرکز خود بر روی پیشبرد علمی نباشیم؛ بلکه همین علوم حوزوی را بخوبی بخوانیم و بسیجی وار در میدان وارد شویم و معطل نظریه پردازی نکنیم خودمان را و دایم تکرار میکردند که حضزت امام فرمودند شما قیام بکنید و این قیام است که محقق میکند اسلام را و نه بنای علمی محکم بلکه شور ایمان و امید است چند نکته قابل تامل وجود داشت؛ ۱. اسلام بعد از ۱۴۰۰ سال، حتی با وجود بهترین انسان ها که معصومین بودند توانست به حکومت دست یابد، چنان که در روایت هست (بعنوان مثال جنگ زید فرزند حضرت سجاد سلام الله علیه) که گمان میرفته که میشود حکومت اسلامی تشکیل داد، حال آنکه نشد. حال امروز گمان میرود که بشود دولت اسلامی تشکیل داد، اما ادعا شد که نمی شود؛ بعنوان مثال آیت الله رئیسی نماد این کار بود اما به سرانجام نتوانست برسد. و معلوم نیست دکتر جلیلی نیز به قدرت برسد یا نه و نیز بتواند کاری بپیش ببرد یا نه ۲. پس از اینکه گفته شد که امروز انقلاب اسلامی یعنی همه ی دین و نابودی انقلاب مساوی با دین است، گفتند جمهوری اسلامی دینیست که میخواهد به دنیا و اقتضائات آن آری بگوید (که وجه تمایز با مسیحیت میشود) و نیز میخواهد تا یک دوره ای سکولار عمل کند؛ کما اینکه الان اینگونه دارد رقم میخورد (مثال های درخور توجهی هم زده شود از افعال رهبری که بنده دیگر طولانی نمیکنم) ۳. در روایت چنین مضمونی آمده که: مثل ظهور رسیدن مهدی امت سلام الله مثل پرنده ایست که هنوز بالغ نشده و از لانه خارج می شود و به زمین میخورد و فرزندان شیطان پرهای او را می کنند که تفسیر این پرنده را جمهوری اسلامی کردند. ۴. تمام رخ دادهای انقلاب و چه خود انقلاب غیر قابل پیش بینی است و حال اینکه انقلاب خودش را در همین پیش آمدهای غیر قابل پیش بینی دایم خود را به نمایش میگذارد و.... شما نظرتان چیست؟ میتوان گفت که از جهت غیر قابل پیش بینی بودن انقلاب و سرعت وقایع، ما پیش از ظهور به تمدن خواهیم رسید و تنها یک انتظار کشیدن صرف نیست و ما نیز باید بنای علمی عمیقی برای نظام داشته باشیم که این مستلزم خلاف جهت رود حرکت کردن و هزاران بارمرده شدن و زنده شدن در این مسیر است؟ و یا باید ایمانی عقلانی و سرشار بیابیم (که این دیگر نیازی به خواندن کتاب های ۱۱۰ جلدی!!! اصولی و فقهی ندارد) و همگام با مردم در صحنه نگاه به پیشامد ها بخواهیم انقلاب را جلو ببریم؟ (هرچند در نگاه واقع بینانه انقلاب ما را جلو میبرد...)
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید به حکم «فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» باید سخن افراد دلسوز و اهل فکر را مدّ نظر داشت و ذیل تذکرات رهبر معظم انقلاب در نسبت با آن سخنان، جایگاه خود را معلوم کرد. آنچه برای جنابعالی به عنوان طلبۀ حوزۀ علمیه مهم است، فعّالانه دروس مقدماتی حوزه را گذراندن است تا با مبانی تفکر دینی که فرهنگ خاص خود را دارد و در حوزه، آن مبانی نهادینه شده است؛ آشنا و آشناتر شوید. موفق باشید
سلام علیکم جناب استاد: شاید تفاوت بنده با دیگر مردم در این باشد که یاد گرفتم خودآگانه خودمان را ببینم، البته استعدادی است در همه که خوب است بیاموزند. از این روی خبر خودمان دارم! و با این شعر آنرا باز گو میکنم: «منصور و اناالحق زدن و دار و دگر هیچ / ماییم و لبالب شدن از یار و دگر هیچ / گر ره به مراسم کده ی عشق بیابی/ الماس بنه بر دل افگار و دگر هیچ / بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ / کای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ / از کعبه گر این بار برون ام بگذارند / ناقوس به دست آرم و زنار و دگر هیچ / عرفی به غلط شهره به زرق است ببینید / صد گل زده بر گوشه ی دستار و دگر هیچ».
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته همگان سعی بر این دارند. باید ذیل سیرۀ اولیای الهی خود را معنا کنیم به همان معنای « راستی را! اگر امامی «حیّ» در راستای توجه به نهایت شخصیت فردی و اجتماییِ ما در صحنه و مدّنظر نبودند؛ ما چه تفسیر قابل قبولی میتوانستیم از خود داشته باشیم؟ و اگر متوجه آن امام «حیّ» در اکنونِ خود نبودیم؛ چگونه بودنِ انسانیِ خود را در وسعتی نهایی که اتصال هویّت زمینیِ ما به آسمان است، در خود معنا میکردیم؟» موفق باشید
با سلام و وقت بخیر: سوالم در مورد کوروش اینست معمولا دشمنان اسلام و ایران سعی در از بین بردن تاریخ ایران دارند، اما در مورد کوروش اینهمه بالا بردنش در بین نوجوانها چه دلیلی می تواند داشته باشد و یک معلم دینی چطور به شبهات دانش آموزان در مورد این شخصیت پاسخگو باشد؟ در جائیکه حتی بین اساتید دانشگاه هم در مورد کوروش اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد. از اینکه برای پاسخگویی وقت می گذارید نهایت سپاسگذاری را دارم. التماس دعای نور
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نکاتی که علامه طباطبایی در سورۀ کهف در رابطه با «ذیالقرنین» میفرمایند و احتمال میدهند کوروشی که در تاریخ آمده همان ذیالقرنین باشد؛ ما برای آن کوروش احترام قائل هستیم. ولی جریانهای ملیگرا بنا دارند کوروشی را برجسته کنند که به نوعی عبور از حضور تاریخی ما نسبت به اسلام می باشد و ما با آگاهی به این امر میتوانیم در عین احترام به کوروش از انتخاب تاریخی ملت ایران از اسلام که انتخاب بزرگی است، سخن بگوییم و دفاع کنیم. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: انسان اگر ادراکی غیر از علم حصولی که نسبت به خدا داشته باشد چه صورتی دارد؟ اگر ما قبول کنیم که ادراک دیگری از خدا داریم و آن دل و قلب است. هرچه باشد بازهم این ادراک، ادراک خدا نیست. پس ادراکی که در پیمان الست و احادیث دیگر آمده چیست؟ تنها میماند حرف عرفان که میگوید آن نوری را که دل درک میکند اسم است نه ذات. بر این مبنا اگر جلو برویم، ادراک اسم الله توسط دل ممکن میشود. پس آنچه که دل میبیند تجلی خداست به نام اسم الله و انسان با ریاضت شرعی سبب میشود که موانع کنار برود و انسان با دلش نور الله را ببیند. استاد عزیزم آیا تا اینجا درست اندیشیدم! با سپاس!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکتۀ خوبی است. به حضوری که انسانها «فطرهم علی التوحید» هستند فکر کنید. موفق باشید
السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ و السَّلاَمُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ (وَ النُّورِ الْبَاهِرِ) سلام بر امام قائم منتظر خلق و بر سلطان عادل مشهور عالم سلام بر صاحب شمشير كشيده و بر ماه تابان و نور درخشان، السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ (الْبَدْرِ) التَّمَامِ السَّلاَمُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ (فِطْرَةِ) الْأَيَّامِ سلام بر آفتاب شام ظلمانى جهان و ماه تمام ايمان. سلام بر بهار اهل عالم و صفا و شادى بخش روزگار. یقین تاریخی یعنی بودن همه مردمی که، بودی انسانی توحیدی و عبادی داشته و در پی یافتن بودن قدسی خود، صبر و مقاومت و ایستادگی کردنده اند بودیست یقینی. مسلماً در مقابل نیهیلیسم یقین قرار گرفته و اگر میبینید ترامپ در ریاست جمهوری اش دارد میرقصد از پوچی و فشار شدید نبودنش نشأت گرفته و اگر عزت و ارزش دشمنان مدرنیته امروز به سبب بودن حق الیقینی تاریخی استوار جاودان شده پس این پیروزی است در دنیا و برزخ و آخرتشان که خبر از جاودانی اهل الله را دارد میدهد. خوشا بحال ما! و بدا بحال آمریکایی و اسرائیلیان عالم. ای مردم شمایی که تا پای جان برای خدا ایستادگی کردید پیروز شدن خود را در خود مشاهده کنید. جناب استاد بر ما بی شأنی است اگر با یکدیگر طوری سخن بگوییم که از الفاظ گذشته یا دیگری و اشارت گونه استفاده کنیم به مردم! زیرا حق الیقین تاریخی در اکنون است و یادآوری وجوب بودن یقینی هرشخص یک نوع ایمان است. خوش بحال ما که حال یک امام زمانی برای ظهور تام آشکار جهانی، کم داریم تا یقینمان بالیقین به کمال برسد. خوشا بحال حضرت صاحب الامر علیه السلام که جهان سرتاسر به یک امر توحیدی الهی ایشان قابلیت یکپارچگی به خود گرفته و همه به یک امر ایشانیم. بندگان خدا در آخرالزمان چه سرنوشت سختی اما زیبایی داشتند و دارند همین ما، مبارکباد بر مایی که ظرفیت عالم را گسترش دادیم و خدا را راضی کردیم و بندگی خدا را همچون تاج پادشاهی برسد نهادیم و عشق خدا را به ظهور آوردیم که خدا را خدایی سزاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حقیقتاً جهان در بستری قرار گرفته که همان قابلیتِ یکپارچگی است، نکتهای که جنابعالی نیز متذکر شدهاید. و آنچه مدّ نظرها آمده است انسانیت انسانها میباشد خارج از هر قوم و قبیله و کیشی. موفق باشید
سلام وعرض ادب: استاد الحمدلله اعتکاف دانش آموزی جای خوبی در این تاریخ باز کرده اینکه دانش آموزان دختر و پسر رغبت پیدا میکنن برای شرکت در اعتکاف خوب ما میدونیم اعتکاف دانش آموزی با بزرگسال فرق میکنه میدونیم باید برنامه ها به گونه ای باشه که هم محتوا دراون باشه هم بازی و استراحت و برنامه های در سن نوجوان اما استاد تعدادی از شاگردان شما قائل به این نیستند در سطح خودشون فکر میکنند. سوالم اینه آیا اونها هم که نوجوان بودند مثل الان خودشون فکر میکردند؟ میگن ببینید دین و شریعت چی میگه و شما دارید به دلخواه خودتون اعتکاف برگزار میکنید آیا این درسته؟ مگه دانش آموز امروزی رو میتونید بنشونید فقط عبادت کنه و نماز بخونه؟ آیا شوخی کردن با دانش آموز در اعتکاف حرامه؟ برنامه طنز اجرا کردن حرامه؟ میشه ما رو با کلامتون و راهنمایتون روشن کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این لطف خداوند است که جوان و نوجوان ما انگیزۀ حضور در اعتکاف را با اینهمه جذابیتهای فضای مجازی در خود احساس می کند. با همان سوابق تاریخی و دینی که میداند در اعتکاف، به میهمانی خدا رفته است و این هنر ما میباشد که طوری مسائل را با او در میان بگذاریم که در عین پاسداشت شور جوانی او از حضور معنوی در درون خودش بهرهمند شود. و این کار حساسی است. ولی بحمدالله جوانان ما آمادگی آن را دارند که در عین رعایت روحیۀ آنها، معارف عمیقی همچون «معرفت نفس» را با آنها در میان بگذاریم. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. استاد عزیز در رابطه با مفاهیم و اصطلاحات نفسی بنده خیلی وقته درگیر هستم که انسان دقیقا در این اصطلاحات کدام است، فطرت؟ روح؟ نفس لوامه؟ و از این دست سوال ها که آخر من کدام هستم و روحِ نفخه الهی در نسبت با من چگونه است و ارتباط آن با فطرت که یا مخموره است و یا محجوبه، چیست؟ و اراده انسانی و عظم و میل آن (چه به خوبی و چه به بدی ها و خوردنی و جنسی) بواسطه کدام بعد ماست؟ البته جدای از اینکه امیال بواسطه قوه واهمه و شهویه و غضبیه ما را میکشاند، اون خود چه خودیست که به این قوا بها میدهد و در راستایشان حرکت میکند؟ ۲. در سخنرانی شنبه هفته پیش فرمودید آستکی بهتون بگم که توجه به حضرت ولی امر برای تعین در عبادات کم است؛ یعنی چه؟ چه تفاوتی میان امام زمان با باقی معصومین است؟ ۳. در جلسه اول اعتکاف فرمودید که انسان در ابتدا نمیتواند به عنوان آیینه انسانیت به نور نبی نظاره بنشیند و نیاز به ولی است. چرا؟ از حیث آئینه انسانی چه تفاوتی در میان نبی و رسول با ولی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفتۀ مرحوم ملا عباس تربتی در کتاب ارزشمند «فضیلتهای فراموششده» این نکات، امور چشیدنی است و در مسیری که توحید محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» مقابل انسان میگشاید، خود به خود پیش میآید ۲. بحث در نظر به سیرۀ امامان معصوم است و حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» هنوز ظهور نکردهاند تا سیرۀ آن حضرت مدّ نظر باشد وگرنه حضورشان که عالمگیر است. ۳. در همان جلسه عرض شد اصل و اساس همۀ عبادات، پیامبر اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» هستند ولی نور نبوت آن حضرت آنچنان درخشان است که انسان گمان می کند به جهت نبوتشان در انسانیتشان مستقرند و از این جهت عرض شد نبوت ایشان، حجاب حقیقت انسانیِ ایشان میگردد. و اینجا است که میتوان به سیرۀ ائمه «علیهمالسلام» نظر کرد که عملاً در مقام عبودت به سوی حضرت ربّ العالمین قرار گرفتهایم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: با توجه به فرمایشات شما در جلسه بشنو از زن، اگر دو انسان یکی در دنیای نیهیلیسم؛ درست کردن وضع موجود و کلا تفکر دنیای غرب را داشته باشد و دیگری علاقمند به انقلاب اسلامی و آن افق بی نهایتی که انقلاب مقابلش گشوده باشد. چگونه میتوان با وفقی که حاج قاسم داشت به دنیای این انسانها نزدیک شد؟ (انسانهایی با تفکرات غربی) و آیا باید ما انقلابی بودن خود را به خاطر آن افق پنهان کنیم؟ استاد گاهی خیلی در فشار بین این دو دنیا و این دو نگاه قرار میگیرم و بسیار اذیت میشم و اینکه نمیدونم باید چیکار کنم بیشتر اذیتم میکند. اگر این افراد از نزدیکترین افراد ما باشند وظیفه ما چیست؟ هم نگران و ناراحتم برایشان هم نمیدانم چه کنم و وظیفه ام چیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که در آن جلسه عرض شد باید به همان صورتی که شهید حاج قاسم با افراد مدارا میکرد، با آنها مدارا نمود از آن جهت که بالاخره همانطور که حاج قاسم شهید متوجه شده بود و در آن جلسه عرض شد؛ آیندهای در پیش است که نباید این افراد را مزاحم حضور در آن آینده تصور کرد. بر عکسِ متحجّرین و غربزدگان که آیندهای ندارند و لذا مخالفان خود را مزاحم اکنونِ خود میپندارند. موفق باشید
