بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39810

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد گرامی چند روز قبل در کانالتان کلیپی از استاد رحیم پور ازغدی گذاشته بودید با عنوان کربلا حسینی بی زینب کبری سلام الله علیهما. بنده و دوستانم گروهی در ایتا تشکیل دادیم که قصد داریم به صورت تخصصی به امر تبیین خون شهدای جبهه مقاومت بپردازیم. تولید محتوا برای فضای مجازی و پیشنهادهای عملی در فضای حقیقی داشته باشیم و در کانال «قیام زینبی (س)» منتشر کنیم. خواستم نظر شما را در مورد این کار بدانم و اگر پیشنهادی داشتید مطرح فرمایید. نکته دیگر جملات و عکس نوشته هایی تولید می‌شود که شاید برای اولین بار است و ترس از اشتباه و انحراف وجود دارد، این ترس را چکار کنیم؟ به عنوان مثال نظرتان با این جمله چیست: «نماز بی جبهه مقاومت، نماز نیست، صرفا یک عادت است.» یا جمله «جبهه مقاومت، تنها پرچمدار توحید در زمانه ما» با تشکر فراوان از شما استاد عزیز. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با نظر به وجدان تاریخی که با انقلاب اسلامی برای شما و امثال فرزندان انقلاب پیش آمده؛ به لطف الهی ذیل اشارات رهبر معظم انقلاب، کار را جلو خواهید برد و نباید در این موارد چندان دغدغه داشت به همان معنایی که جناب عطّار می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

39766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: آیا مجاز به استفاده از پی دی اف ها و ویس های آثار استاد طاهر زاده به رایگان هستیم؟ چون یه بنده خدایی برام فرستاده نمیدونم رضایت داره انتشارات لب المیزان از استفاده ی اونها یا خیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درسایت لب المیزان علاوه بر آنچه می‌فرمایید؛ از نظر بنده حتی استفاده از ورد نیز به صورت رایگان جایز است. ان شاءالله تقدیمی است بی منّت برای عزیزان. موفق باشید

39666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خداوند در سوره حمد فرموده انسان ها سه گروه هستند: انعمت علیهم، مغضوب علیهم، ضالین. در قضیه هابیل و قابیل هر دو قربانی کردند. برای ما هم از لسان حضرات معصومین صلوات الله و سلامه علیهم، نماز بعنوان قربان کل تقی معرفی شده است. خدا از هابیل قربانیش را قبول کرد، میشه جزء انعمت علیهم، از قابیل قبول نکرد، میشه مغضوب علیهم ولی ما اصلا نمی‌دونیم خداوند قربانی های ما را قبول کرد یا نکرد؟ قابیل فهمید خداوند قربانی را از خودش، قبول نکرده و از برادرش، قبول کرده با اینکه حسادت در وجودش بود. هابیل هم فهمید خداوند قربانی را از خودش، قبول کرده و از برادرش، قبول نکرده. ما اگر اصلا نفهمیم نمازمان قبول شده یا نه، جزء ضالین نمی شویم؟ آیا راه ارتباطمان را با خدا گم نکرده ایم؟ اجداد ما من جمله هابیل و قابیل در چه نحو حضوری بودند که پذیرفته شدن یا نشدن قربانی خود و دیگری بطور غیر قابل انکاری متوجه می شدند؟ از این بابت خود را گمراه تر از قابیل می بینم. لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، درک نسبتی است که هرکس می‌تواند در نیّت خود در نمازش با خدا داشته باشد که آیا به سوی خدا آمده تا از خودخواهی‌هایش عبور کند؟ و یا نماز می‌خواند تا خودخواهی‌های خود را رشد دهد و بخواهد بقیه را تحقیر کند؟ که متأسفانه بعضی گرفتار چنین روحیه‌ای هستند. موفق باشید

39612
متن پرسش

«حضرت سید حسن نصرالله اکنون در اوج عزت است»؛ چشم باطنی که در این تشییع باشکوه، شهید سید مقاومت حسن نصرالله را در اوج عزت می بیند چه نسبتی با چشم باطنی دارد که به واقعه عاشورا «ما رأیت الا جمیلا» نظر می کند؟ و چشم ظاهربین بی بصیرتی که حذف فیزیکی سید مقاومت را برای استکبار پیروزی محسوب می کند چه نسبتی با چشم ظاهربین بی بصیرتی دارد که بعد از واقعه عاشورا کار را تمام شده می داند؟ این چه غم و اندوه همراه با شکوه و زیبایی ست که در تشییع رهبران و مجاهدان مقاومت انسان را در بر می‌گیرد؟ این چه اشکی ست که در حین این تشییع های باشکوه از ما جاری می‌شود و این چه حضوری ست که بازگشت ما را به روزمرگی اینقدر مشکل می‌کند؟ چرا روز اول کاری بعد از تشییع باشکوه حاج قاسم اینقدر برایمان مشکل بود؟ چه رابطه ای میان حضور ما در چنین صحنه ها و بیرون آمدن ما از روزمرگی و ملالت زندگی وجود دارد؟ گویی حضور در لحظه های زودگذر ولی ماندگار این صحنه ها روزنه کوچکی می‌شود به سوی آن افقی که ما خود متعالی مان را می بایست در آن افق جستجو و احساس کنیم. افقی که انسان فقط در آن افق می‌تواند از روزمرگی و زندگی تکراری ملالت آور این روزگار رهایی یابد و آن فطرت پاکی که از آن دور افتاده و جانش را به حضور اولیاء الهی پیوند می‌زند را در درون خود احساس کند و بندگی خود را به معنای واقعی زندگی کند. درود و رحمت خداوند بر روح پاک شهید سید حسن نصرالله و شهیدان راه مقاومت و راهشان پررهرو. ان شاء الله. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این غم در آن تشییعِ عرشی، غمِ تذکر به خود است که از آن غافله عقب نمانیم و آن اشک، اشکِ طلب راهی است که در مقابل ما به سوی عرش توسط این انسان‌های بزرگ گشوده شده است. آری! صحنه، صحنۀ هرچه بیشترِ یافتنِ ابعادی از شخصیت خودمان است که توسط روزمرّگی‌ها فراموش‌مان شده است. در همین رابطه یکی از حضار در جلسۀ «در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله» فرمودند با نظر به این تشییع، احساس عبور از نیهیلیسم را می‌توانیم بچشیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/18793 . موفق باشید

 

39524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: متاسفانه اخیرا عارف دیداری با یکی از سران فتنه داشت حضرتعالی در سوال ۳۸۱۲۴ فرمودید آقای دکتر عارف مرد متعادلی است برای بنده که سقط من عینی نظر شریف را مرقوم فرمایید متعادل این دولت این چنین باشد وای به حال بقیه شان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سوابقی که از ایشان هنگامی که در دانشگاه صنعتی اصفهان تشریف داشتند؛ دارم ایشان را از جنس جریان اصلاح‌طلبیِ افراطی ندیدم و از این جهت برای ایشان احترام قائل می‌باشم. و این غیر از آن است که نگاه ایشان به انقلاب و جهان را کاملاً تأیید کنم. بالاخره نگاه امثال ما با ایشان متفاوت است بدون آن‌که این تفاوت منجر به تقابل شود. امری که احساس می‌شود رهبر معظم انقلاب نیز چنین روشی را پیشه کرده‌اند. موفق باشید

39518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: سوالم این بود که اگه فلسفه فهم امکانهاست ما در بدایه و نهایه با فهم امکانی روبرو نیستم این تعریف رو به کجا دارد؟ تشکر بسیار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در فلسفه متوجه جایگاه مخلوقات به عنوان ممکن‌الوجودها می‌باشیم و به یک معنا متوجه هستیم آن‌ها آیاتی می‌توانند باشند که اشاره به خالق خود و کمالات خالق‌شان دارند. موفق باشید

39516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده یک مدتی (نزدیک یک سال) رفق و مدارا را رعایت نکردم و در عبادات زیاده روی کردم. پس از گذشت چند ماه، عطش و رغبت نسبت به عبادات کم و کمتر شد و سرانجام حال معنوی به جایی رسید که دو ماه است نمازهای واجب را هم به سختی می خوانم. راه چاره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در انجام عبادات آنچه مهم است درک معنویت است که با حضور در معارف توحیدی پیش می‌آید. در این رابطه پیشنهاد می‌شود بحث «ده نکته در معرفت نفس» را که کتاب و صوت آن روی سایت هست، دنبال شود. موفق باشید

39506

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: سوالم در مورد کوروش اینست معمولا دشمنان اسلام و ایران سعی در از بین بردن تاریخ ایران دارند، اما در مورد کوروش این‌همه بالا بردنش در بین نوجوان‌ها چه دلیلی می تواند داشته باشد و یک معلم دینی چطور به شبهات دانش آموزان در مورد این شخصیت پاسخگو باشد؟ در جائیکه حتی بین اساتید دانشگاه هم در مورد کوروش اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد. از اینکه برای پاسخگویی وقت می گذارید نهایت سپاسگذاری را دارم. التماس دعای نور

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نکاتی که علامه طباطبایی در سورۀ کهف در رابطه با «ذی‌القرنین» می‌فرمایند و احتمال می‌دهند کوروشی که در تاریخ آمده همان ذی‌القرنین باشد؛ ما برای آن کوروش احترام قائل هستیم. ولی جریان‌های ملی‌گرا بنا دارند کوروشی را برجسته کنند که به نوعی عبور از حضور تاریخی ما نسبت به اسلام می باشد و ما با آگاهی به این امر می‌توانیم در عین احترام به کوروش از انتخاب تاریخی ملت ایران از اسلام که انتخاب بزرگی است، سخن بگوییم و دفاع کنیم. موفق باشید

39475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اگر بگوییم که همه چیز الله است، آیا درست گفتیم؟ البته منظورم ذات نیست. منظورم آن است که ما دست روی هر چیز بگذاریم (مثلاً درخت، گل انسان و..) ما دست روی الله گذاشتیم. یعنی این درخت گل و.. الله است. به معنای دیگر بگوییم که الله (نه ذات)، همین مجموعه (گل، درخت، انسان، و...) می‌باشد ؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! چنین نیست. حضرت «الله» جامع اسماء می‌باشند و هیچ مخلوقی چنین نیست. موفق باشید

39465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرانقدر: استاد بزرگوار، سوالی داشتم در خصوص علم مدیریت. آیا این علم قابل اکتساب و یادگیری است؟ (حالا چه از طریق مطالعه و چه روش های دیگر مثل مشاهده یا آزمون و خطا). در ادبیات مدیریت غربی این علم را علمی یادگرفتنی توصیف می کنند. ولی وقتی دقیق می نگریم گویا «جنم مدیریت داشتن» چیزی است که از سرشت می آید و آنقدرها هم قابل دستیابی نیست. به عنوان مثال جناب کمیل بن زیاد که حضرات معصومین خصوصاً حضرت امیر را درک کرده اند، قطعا بیش از زمان ما از مدیریت مبتنی بر دین مشاهده داشته اند ولی می بینیم زمانی که فرماندار هیت می شوند مولا به ایشان آن جملات را در خصوص مدیریتشان می فرمایند. حضرتعالی در مطالعات دینی‌تان این موضوع را چگونه یافتید؟ آیا می توان مدیریت کردن را یاد گرفت؟ اگر می شود چگونه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده، نظرِ افرادی در مدیریت قابل پذیرش است که معتقدند مدیریت امری ذاتی می‌باشد و نه اکتسابی، ولی شکل‌دادن به آن، اکتسابی است و با تجربۀ دیگران می‌توان آن استعداد را رشد داد و در همین رابطه مدیریت «ایکس» و «ایگرگ» را مطرح کرده‌اند. موفق باشید

39268
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد بزرگوارم: استاد با توجه به ظهور انقلاب اسلامی و آمادگی مردم برای اطلاعت و حفاظت از دو نایب حضرت حجه (روحی له الفداه) و ایجاد زمینه ظهور، کمتر از چند سالی است که در ظاهر شرایط روحی و معرفتی جامعه در حال تغییر چشمگیری است و بسیاری در حال روی گردانی از هادی امت یعنی امر ولایت هستند. بالاخص در مجامع دانشگاهی بسیار این مباحث با صراحت بیان می شود. گاهی با امامِ جان، حضرت مهدی با دل گفتگو می‌کنم که آقا اگر نیایید و این عمود خیمه اگر بیافتد دیگر چیزی از اسلام جدتان باقی نمی ماند. استاد بیشتر نگران این روی گردانی و تکرار تاریخ مردمی هستم که از علی رویگردان شدند و شد هر آنچه نباید می شد! اگر مردمی نسبت به نایب امام دل خوش نباشند چگونه امکان پذیرش امام هست؟ و مگر نه این است که امام مانند کعبه است و مردم باید خواهان او باشند؟! البته گاهی گمان می‌کنم که تعبیر امام مانند کعبه است، تعبیر کامل و جامعی نیست بلکه اگر ضرورت تاریخی ایجاب کند کعبه هم به سوی مردم می آید و دست به سوی آنها می گشاید و مگر نه این است که در کربلا همین شد و ما شاهد هر دو وجه امام و ولی حق بودیم که عده ای گرد او گشتند و عده ای چون زهیر، حر و ... را حضرتش به سمتشان آغوش گشود و پیک فرستاد و به سوی خویش خواند... ای به قربان این کعبه دل ها که هم طبیب است و هم حبیب هم طلب است و هم طالب هم راه است و هم راهنما. اصلا اگر امام به سوی کسی نظر نکند و او را فرا نخواند مگر می شود که کسی بسوی او توان حرکت داشته باشد. آیا این اندیشه درست است که اگر بخشی از جامعه در این امر به غفلت رود دلیل بر آشکار نشدن حقیقت نیست!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهم آن است که ذیل اسلام متوجۀ گشوده شدن تاریخی باشیم که با انقلاب اسلامی گشوده شده است یعنی تاریخی که نظر به آن نهایتی دارد که حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» مدّ نظر داشتند و در همین رابطه بود که انتخاب مورد سقیفه را به رسمیت نشناختند و معلوم است چنین حضوری بی‌مانع نیست ولی با مقاومت در جبهه‌ای که حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» گشودند و با توجه به این‌که انقلاب اسلامی حضور در همان جبهه است؛ در این تاریخ، هرکس باید جایگاه خود را معلوم کند و مشخص است که همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند دشمن بیکار نیست ولی وجدان تاریخی مردم به سوی آینده‌ای است غیر از آنچه جهان مدرن مدّ نظرها قرار داده. چیزی که در شهادت حاج قاسم سلیمانی به ظهور آمد و این با توجه به همۀ ضعف‌هایی که متذکر شده‌اید، آن حضور در وجدان مردم ما حاضر است و تاریخی است که آغاز شده و مسلّماً با روحیۀ مقاومت فرزندان انقلاب ادامه می‌یابد هرچند که بدون مانع نیست. کاربر محترم سؤال 39269 نکتۀ بسیار ارزشمندی را از کلام رهبر معظم انقلاب مطرح فرموده‌اند و ذیل آن عرایضی شده است که خوب است در این رابطه به آن سؤال و جواب نیز رجوع گردد. موفق باشید                

39150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت استاد جان آیا شب یلدا آیه ای از آیات آسمانها و زمین می تواند باشد؟ «إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ» (آیه سوم سوره جاثیه) در تکوین عالم هستی چنین شبی جایگاهی دارد؟ مثل لیلة الرغائب در ماه رجب طلب جامعه در این سالها برای برگزاری مراسمی جهت بزرگداشت این مناسب به ویژه در مدارس گویی حکایت از وجودنشانه ای در این شب می‌دهد و اینکه آیا جناب حافظ با آن افقی که در نسبت با حقیقت در مقابل خود یافته به چنین شبی نظری داشته اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم به شب یلدا با چنین دیدی بنگریم که آن را از آیات الهی بدانیم. آری! باید به دقت فرهنگ ایرانی که متوجه بلندترین شب سال بوده است، افتخار کرد. ولی نه آن‌که به چنین موضوعی لباس تقدس بپوشانیم. موفق باشید

39132

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد: بنده منازل السائرین و فصوص را دارم به اتمام می‌رسانم. کتابی که تلخیص منازل السائرین باشد سراغ دارید بدین نحو که در هر مقام فقط به درجه همان مقام بپردازد و درجات بالاتر را نداشته باشد تا جنبه آموزشی پیدا کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید باشد. فعلاً بنده چیزی به یاد ندارم. موفق باشید

39086

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام آقای دکتر من بابک شفیعی هستم مدرک دکتری جغرافیای سیاسی دارم. حقیقتش از طریق یکی از دوستان با شما آشنا شدم. من در تحلیل های کوتاهی که انجام می دم تا حدودی تسلط دارم. اما متوجه شده ام که اگر من زمان پیغمبر بودم از منظر جغرافیای سیاسی هیچوقت فکر نمی کردم که اسلام فراگیر شود. به همین دلیل فکر می کنم شاید همه چیز را عقل و فکر نشود استدلال کرد به همین دلیل می خوام با دیده دل به این جهان بنگرم. حال می خواهم شما در این راه راهنماییم کنید. یکی از دوستان گفتن با شما مشورت کنم. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مخاطب سیر مطالعاتی سایت افرادی از جنس خود جنابعالی هستند. پیشنهاد اولیه، رجوع به کتاب و شرح صوتی «ده نکته در معرفت نفس» است. https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 . موفق باشید

39067

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آنچه در پرسش ۳۹۰۵۴ فرمودید که معصوم فرمودند: أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ‏ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ با آنچه قبلاً از حدیث حضرت رضا علیه السلام تقطیع کردید متفاوت است، این حدیث کاملا تعمیم دارد، هم از جهت لفظ و هم از جهت قرائن و قواعد اصولی، اما اینکه حدیثی خاص معصومین که دال بر عصمت است را تقطیع کرده با ادعای اجتهاد و عقلانیت، رهبری را مصداق آن معرفی کنید قابل قبول نیست، اینجا عبدا آمده و آنجا العبد، اینجا امام در مقام بیان ویژگی های ائمه نیست اما آنجا اختیار کردن و اختاره الله را برای انتخاب الهی ائمه استفاده کردند و بارها احتجاج می‌کنند که آیا مردم و فقها و علما و... می‌توانند اینچنین فردی را اختیار کنند؟ بنابر این آن برداشتی که کرده اید از هرکس باشد خطاییست نابخشودنی و لازم الاصلاح، عرض شد در سوالات قبل که اطلاق شرایطی دارد که قرائن یکی از آن هاست، ما یصلح للقرینیه یکی از آن هاست، در مقام بیان بودن یا نبودن یکی از آن هاست، امام معصوم در مقام بیان خصائص امامند و ده ها کلمه دال بر عصمت و نبود خطا می آورند، صرفا کلمه ی معصوم را حذف کردید که کسی خرده نگیرد اما تمام کلمات و عبارات دیگر را می آورید، بعد هم ادعا می‌کنید این اجتهاد و تعقل است، ممنون که تعریفی جدید از اجتهاد و تعقل ارائه فرمودید، تن علما و مراجع و بهبهانی ها را نلرزانید بنده ی خدا. واضح است در اموری ورود می‌کنید که اطلاعات و صلاحیت آن را ندارید، تفسیر قرآن و حدیث کار هر کسی نیست. یکی از سوالاتی که حذف کردید دعوت از شما بود برای حضور در جلسه ای علمی با حضور فضلا برای بحث پیرامون آنچه مدعی بوده اید، چه توهینی؟ چرا با سانسور و اتهام زنی از اقرار به خطا و اشتباه طفره می‌روی بزرگوار؟ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بقَومٍ خَيرا أكثَرَ فُقَهاءَهُم و أقَلَّ جُهّالَهُم ، فإذا تكَلّمَ الفقيهُ وَجدَ أعْوانـا ، و إذا تَكلَّمَ الجـاهِلُ قُهِـرَ . و إذا أرادَ بقَـومٍ شَرّا أكثرَ جُهّالَهُـم و أقـلَّ فُقَهاءَهُـم ، و إذا تَكلَّـمَ الجاهِـلُ وَجـدَ أعْوانا ، و إذا تَكلَّـمَ الفَقيـهُ قُهِرَ

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید که بحمدالله تفاوت نظر اساسی با امثال جنابعالی داریم و این به معنای آن است که اساساً جهان امثال بنده با جهان شماها متفاوت است. باید به تاریخ دیگری فکر کرد و افق حضور دیگری را مدّ نظر قرار داد تا امکان گفتگو با بشر جدید فراهم شود و به نگرانیِ رهبر معظم انقلاب که در خطاب به مبلغین فرمودند نگران تبلیغ هستند؛ فکر کنیم. موفق باشید

38964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و بزرگوار: من سالهاست که از مطالب و کتابهای شما تدریس می‌کنم و در خلال تدریسها از مطالب و صوتهای اساتید دیگری همچون آیت الله جوادی املی یزدان پناه و... استفاده می‌کنم. و ظاهر امر هم با جمعی که هستم اذعان می‌کنند که خیلی در نگاه آنها تاثیر داشته اما مدتیست که احساسی به من دست داده که باید به خودم بیشتر بپردازم و از اینکه مطالب از درون من جوشش ندارد و فقط واسطه ای هستم مایلم کمی بیشتر به خودم بپردازم و از جمع فاصله بگیرم. حتی دوستان رو ارجاع دادم به صوتهای شما و کلاسهای انلاین شما. می‌خواستم بدونم نظر شما چیه؟ استاد واقعا از اینکه استادی که حضوری داشته باشم و در مسائلی که گیر می‌کنم کمک کند رو ندارم، رنج می‌برم. دیگه نمیخوام آزمون و خطا کنم. خیلی از سالهای عمرم به بیهوذگی گذشته و الان هم احساس می‌کنم فقط حمال مطالبم که آن را انتقال می‌دهم. ممنون میشم راهنمایی فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. آری! برای حضور در تاریخی که مانند حضور در تاریخ گذشته نیست؛ برای روح و روانِ ما آن‌طور که لازم است، شناخته شده نمی‌باشد، و این امر ساده‌ای نیست. ولی به هر حال باید با همان حضوری که شروع کرده‌اید خود را ادامه دهید و با ارتباط با رفقا در همان مسیر معرفتی به لطف الهی خود را بیش از پیش تجربه کنید. موفق باشید

38805

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: کمالات در خدا بصورت اندماجی است یعنی چه؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنای وحدت بین ذات و صفات است. موفق باشید

38776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب و احترام دارم خدمت استاد گرانقدر جناب آفای طاهرزاده: ببخشید استاد میشه لطف کنید و نظرتون رو درباره کتابها و نوشته های استاد خانم فاطمه میرزایی و متن هایی که داخل سایت همگام بارگزاری میشه بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله ایشان را بانویی اهل فکر و تعهد و دلسوز می‌دانم و آثار و سخنان ایشان را برای جامعه و بخصوص برای بانوان محترم مفید می‌دانم. موفق باشید

38479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت شما بخیر: نظرتان را در باره این خبر جویا شوم: ایالات متحده تولید کننده واکی تاکی چینی Hytera را درست زمانی که حزب الله در جستجوی خرید هزاران دستگاه بود، تحریم کرد. این تحریم ها توسط آمریکا در پایان ماه (آوریل 2024) بلافاصله پس از اینکه حزب الله این واحدها را از یک شرکت مستقر در تایوانی خریداری کرد، لغو شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید   

38349

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: کانال های مخالف دین می گویند که شفا یافتن ها بخاطر فشار روانی هست و برای همین همگی از نوع عصبی و شبیه آن هست ناشی از اراده و تلقین و جو محیط هست و اگر غیر از این می‌باشد چرا تا حالا کسی که دست یا پا ندارد یا معجزه معنوی دست و پا پیدا نکرده است؟ جوابی که به ذهن من می‌رسد این است که شاید تا حالا یک نفر بی دست توسل لازم را پیدا نکرده و دوم اینکه شاید همچین معجزه ایی بهانه را از دست بی دین ها می گیرد و خدا طبق حکمتش همیشه بهانه ایی برای تکذیب کنندگان می گذارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه باید مانند جناب ابن سینا متوجه نقش نفس ناطقه در تعادل بدن بود وگرنه هیچ‌وقت این نوع مشاجره‌ها نتیجه به بار نمی‌آورد. موفق باشید

38281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: زیارت اربعین تان قبول درگاه حق و التمای دعا. در مورد حالتی که به انسان دست می دهد و در آن حالت زندگی را بی معنا می‌شمرد و دیگرمعنایی برای خودش نمی یابد یعنی همان حالتی که گفته می شود درک نیست انگاری یا بگوییم مواجه با عدم من احساس می کنم این حالت فراخوانی از سوی وجود هست برای اینکه آنچه که ما داریم را خراب بکند تا خود وجود بنیانی را برای ما و افقی را برای ما پیش آورد در چنین حالتی انسان باید با این حالت مواجه شود تا گوش به ندای وجود دهد پس ما نباید از این حالت ترس داشته باشیم و فرار کنیم و دنبال درمان باشیم بلکه باید گوش به ندای بی صدای همچین فراخوانی دهیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک نیست‌انگاری و فهم آن، نوعی به خودآمدن است تا از توهّمات عبور کنیم و با نظر به «اصالت وجود» این امر ممکن است. موفق باشید

37611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چگونه می توان «سرمایه» بود برای کشور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در کنار کسب معارف و توانایی‌هایی که انقلاب اسلامی و کشور نیاز دارد خود را بپرورانیم و در هر کجای این کشور توحیدی بدان نیاز باشد، حاضر شویم؛ عملاً برای کشور سرمایه خواهیم بود. مهم آن است که خود را آماده رفع مشکلات جامعه و تعالی روح معنوی انسان‌ها بنماییم. موفق باشید

37607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: برای فردی که عازم سفر به مکه هست، و در سطح سواد عامه اطلاعات دارد، چه محتوایی را پیشنهاد می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه حجاج در سفر برگشت از حج» شده است. جزوات آن را می‌توانید در سایت دنبال بفرمایید. موفق باشید

40136
متن پرسش

 بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. محضر استاد، جناب آقای طاهرزاده (دامت‌برکاته) سلام علیکم: اینجانب  پژوهشگر مسلمان در یکی از نهادهای شاخص علمی اروپا—دانشگاه کارولینسکای سوئد—بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ در زمینه سرطان شناسی فعالیت داشتم. این گزارش را به‌عنوان سندی از تقاطع دانش، امنیت و هویت اسلامی در غرب تقدیم می‌دارم؛ تجربه‌ای که از سویی روایتی فردی‌ست، و از سوی دیگر پرتوی می‌افکند بر ساختار راهبردی غرب در تهاجم علیه هویت اسلامی به‌ویژه تفکر شیعی انقلابی. در این نوشتار، کوشیده‌ام با تکیه بر تجربه‌ی شخصی در نظام علمی-اطلاعاتی سوئد، پرده از سازوکارهای نفوذ، مهندسی عقیدتی-اجتماعی و کنترل نخبگان مسلمان بردارم؛ روندی که با ظاهری علمی، اما در بستری امنیتی و ایدئولوژیک، در خدمت پروژه‌های ژئوپلیتیکی تمدن غرب است. امید دارم این تجربه، سهمی کوچک در مسیر «جهاد تبیین» و تقویت آگاهی راهبردی در جبهه‌ی فرهنگی اسلام داشته باشد. شاید گامی باشد در جهت فهم عمیق‌تر فتنه‌های نرم تمدنی غرب و بسط نگاه توحیدی و فطری در تحلیل پروژه‌های سلطه؛ تمدنی که بر خلاف ادعای خود نه بر محور دموکراسی، آزادی و حقوق بشر، بلکه با جوهره استکباری و استبدادی بر مدار تکنوکراسی، نیهیلیسم و الیگارشی اسلام‌ستیز استوار است. «کارولینسکا ونهاد نوبل نه در خدمت علم، بلکه اتاق جنگ نرم برای مهندسی هویت نخبگان مسلمانان است.» ۱. ساختار نوبل، کارولینسکا و مدل حکمرانی سوئدی در قلب این ساختار، سه نهاد به‌صورت هم‌افزا عمل می‌کنند: ۱. دانشگاه کارولینسکا به‌عنوان بازوی اجرایی جایزه نوبل پزشکی، از ابتدا توسط دربار سلطنتی سوئد و محافل ماسونی آن کشور در قرن هجدهم تأسیس شده و اکنون تحت سیطره‌ی مالی خاندان والنبرگ اداره می‌شود—خاندانی که بر حدود ۴۰٪ اقتصاد ملی سوئد مسلط‌ند. این خاندان با تملک صنایعی مانند AstraZeneca و تملک مؤسساتی نظیر وایزمن در رژیم صهیونیستی، نقشی کلیدی در جهت‌گیری‌های راهبردی و مدیریت دانشگاه ایفا می‌کند. اساتید یهودی در مدیریت این دانشگاه بسیار کلیدی و متنفذ هستند گرچه بسیاری از اساتید این دانشگاه فاقد صلاحیت علمی معتبر بوده و فرآیند تولید علم بر استثمار جوانان پژوهشگر دیگر کشورها استوار است؛ الگویی نئوکلونیالیستی که از پیوند با نهادهای اطلاعاتی و فراماسونی نشأت می‌گیرد. تاکنون رسوایی‌های علمی متعددی نیز در این دانشگاه ثبت شده است. ۲. بنیاد نوبل، متشکل از ۵۰ عضو منتخب از دانشگاه کارولینسکا، نهادی به ظاهر علمی و بی‌طرف اما کاملاً سری، غیرپاسخ‌گو و تحت انقیاد دربار سلطنتی (که به ظاهر تشریفاتی است ولی در واقع دارای قدرت و نفوذ تعیین کننده است) و ساختار اطلاعاتی سوئد Säpo است. بنیاد نوبل با تصمیم‌گیری‌های محرمانه، در خدمت اعتباربخشی به جهان‌بینی پوزیتیویستی و نئوداروینستی علم و کارتل‌های دارویی جهانی فعالیت می‌کند. اینکه در بیش از یک قرن تقریبا هیچ مسلمانی از کشورهای اسلامی (بر اساس استانداردهای علمی غرب) موفق به دریافت این جایزه نشده، نشانه‌ای گویا از جهت‌گیری ایدئولوژیک و اسلام ستیزانه این ساختار است. ۳. سازمان اطلاعاتی سوئد (Säpo) به‌مثابه دولت پنهان، با ابزارهای فناورانه و شبکه‌های نفوذ اجتماعی، جهت‌دهی مسیرهای علمی، فرهنگی و مذهبی را در راستای اهداف ژئوپلیتیکی غرب بر عهده دارد. از نظر تاریخی، سوئد همیشه یک بازیگر منافق و مزور در سطح بین المللی با ظاهری صلح‌دوست و بی طرف بوده است، اما در عمل یکی از پیشگامان نظارت عمومی، مهندسی عقاید و همکاری نزدیک با مجامع امنیتی همچون مجمع جهانی اقتصاد، ناتو، آمريکا و رژیم صهیونیستی به‌شمار می‌رود. در مجموع، سوئد با ترکیب سه‌گانه‌ی علم، سرمایه و اطلاعات، و با تکیه بر برند نوبل، جایگاهی کاذب اما مؤثر در سلطه نرم جهانی غرب کسب کرده است؛ جایگاهی که نه بر مبنای حقیقت، بلکه بر اساس مهندسی افکار و تأسیس شبکه‌های فکری نظام سلطه بنا شده است. ۲. تجربه شخصی (۲۰۱۸–۲۰۲۴) الف) نظارت عقیدتی و تحلیل داده‌های محتوایی علایق مذهبی‌ام—از جمله توجه به آثار حضرت‌عالی—هدف تحلیل سیستماتیک قرار گرفت. در فضای دانشگاه، افرادی با پوشش ایرانی یا عرب، با طرح مباحثی چون ملاصدرا و ولایت فقیه، در واقع مشغول جمع‌آوری داده و تهیه‌ی پروفایل عقیدتی بودند. حتی اشاره به نام شهید حاج قاسم سلیمانی نیز واکنش‌هایی ایجاد می‌کرد. ب) حذف خاموش و تخریب روانی بی‌هیچ اتهام حقوقی، از پروژه‌ها کنار گذاشته شدم، دسترسی علمی‌ام قطع گردید و روابط حرفه‌ای‌ام به‌تدریج مخدوش شد و مورد تخریب حیثیتی و آزار و اذیت سیستماتیک قرار گرفتم. این حذف نرم، در سکوت بروکراتیک اما طبق الگویی طراحی‌شده رخ داد که با اصول فراماسونی چون «نفی‌پذیری» و حذف غیرمستقیم افراد ناسازگار با اصول خود مطابقت دارد. این کاملا بر خلاف ادعاهای سوئد است که خود را بهشت آرمانی دموکراسی و حقوق بشر معرفی می کند. علی رغم تقیه و صبر با اوج گرفتن این فشارها و آزارها و عدم شفافیت قانونی، من از این کشور در اکتبر ۲۰۲۴ خارج شدم و به وطن بازگشتم. ج) عناصر نفوذی دوچهره در فضای نمازخانه دانشگاه، چهره‌هایی با ظاهری دیندار اما وابسته به ساپو به‌عنوان پیش‌نماز یا فعال مذهبی ظاهر می‌شدند، اما احادیثی از معاویه را بر دیوار نصب می کردند! این فضا عملاً در اختیار عناصر سلفی-وهابی با هدایت اطلاعاتی ساپو بود که مأموریت تخلیه‌ی روانی و تضعیف باورهای مقاومت اسلامی را حتی در پوشش برگزاری نماز جمعه در دانشگاه دنبال می‌کردند. ۳. کارولینسکا؛ شبکه نفوذ بین المللی غرب جایگاه ویژه‌ی کارولینسکا در تلاقی صنعت دارو، نهادهای اطلاعاتی ناتو و جذب نخبگان بین‌المللی، آن را به یک مرکز اطلاعاتی-امنیتی بدل کرده است. جذب مسلمانان در قالب پروژه‌های علمی، در واقع پوششی برای مهندسی نرم جوامع اسلامی است. سه رکن اصلی این شبکه نفوذ عبارت‌اند از: ۱. طیفی از عناصر وهابی-سلفی با ریشه‌های سوری یا سومالیایی، که هرچند در ظاهر حامل گفتمان‌های افراطی مذهبی‌اند، در عمل از سوی سرویس اطلاعاتی سوئد مورد هدایت و پشتیبانی قرار می‌گیرند—پدیده‌ای که نشان‌گر بهره‌برداری ابزاری از افراط‌گرایی به‌مثابه ابزار مهندسی اجتماعی است. ۲. جذب‌شدگان سکولار ایرانی و خاورمیانه ای به ساختار اطلاعاتی سوئد که در اکثریت هستند و حامل گفتمان‌ لیبرال، ضداسلامی و فمینیستی‌ می باشند؛ گفتمانی که از سوی دولت سوئد، به‌عنوان یکی از پیشقراولان مهندسی فرهنگی لیبرال-فمینیستی، به‌شکلی راهبردی حمایت و تقویت می‌شود. ۳. گروهی از شیعیان ظاهرالصلاح ایرانی و عراقی با مأموریت‌های مشخص در حوزه‌ی نفوذ، نقش واسط میان دستگاه‌ اطلاعاتی سوئد و نخبگان مذهبی مهاجر را ایفا می‌کنند. این «شیعیان مأمور» با بهره‌گیری از ادبیات شبه‌معنوی و چهره‌ای متشرع، مأمور به تخریب درونی، تله‌گذاری و تضعیف نیروهای متعهد شیعی‌اند. برخی از آن‌ها با استفاده از روش‌های کلاسیک تفرقه افکنی میان شیعه و سنی عمل می‌کنند؛ برخی دیگر با ظاهری انقلابی و ادعای پیروی از گفتمان انقلاب اسلامی، عملاً در خدمت مأموریت‌های گزارش‌دهی و کنترل اجتماعی برای ساختار امنیتی سوئد فعالیت دارند. ۴. تحلیل ساختاری و افق تمدنی تجربه‌ی شخصی من، در واقع صرفاً روایتی فردی نیست، بلکه بازتابی عینی از یک الگوی تمدنی در مقیاس جهانی است: الگوی سلطه‌ی غرب بر عرصه‌های علم، فرهنگ و هویت. این سلطه نه از سر اجبار نظامی، بلکه به‌واسطه‌ی مکانیزم‌های نرم و پیچیده‌ای صورت می‌گیرد که در آن، نهادهای علمی، اطلاعاتی و مالی به‌گونه‌ای در هم تنیده شده‌اند که محصول نهایی آن، «مهندسی هویتی» و «کنترل معرفتی» جوامع غیرغربی به‌ویژه مسلمانان است. یکی از جلوه‌های بارز این پروژه، شیعه‌ستیزی ساختاری است. برخلاف تساهل و حتی حمایت غیررسمی غرب از سلفی‌گری تکفیری یا اسلام لیبرال‌شده‌ی غرب‌گرا، گفتمان اهل‌بیت علیهم‌السلام با حساسیت بالای امنیتی و اطلاعاتی مواجه است. در این چارچوب، نهادهای علمی و دانشگاهی نیز کارکردی صرفاً معرفتی ندارند، بلکه در نقش ابزارهای مهندسی فرهنگی ظاهر می‌شوند؛ ابزاری برای ادغام علم، سرمایه و اطلاعات به‌منظور بازتولید انسان غربی‌شده، تابع، و خلع‌شده از بنیان‌های معنوی. نخبگان مسلمان نیز یا باید به‌طور کامل استحاله شوند، یا با جوایز و عناوین اکادمیک در سطوح پایین‌ نگه‌ داشته شده و صرفاً به‌عنوان ویترین «تساهل فرهنگی» و «تنوع ساختگی» به‌کار گرفته ‌شوند؛ بدون آن‌که مجاز به تهدید گفتمان غربی باشند. در برابر این وضعیت، افق تمدنی ما نه انفعال، بلکه بازسازی عقلانیت علمیِ اسلامی است؛ عقلانیتی که نه‌تنها بدیلی برای علوم مدرن سکولار به‌شمار می‌آید، بلکه می‌تواند به‌مثابه نیرویی جهادی و تهاجمی در برابر بنیادهای متزلزل تمدن غربی قد علم کند. ما نیازمند احیای پیوند علم و توحید در پرتو حکمت اسلامی هستیم؛ آن هم در قالب نهادهای علمیِ توحیدی، نهادهایی که نه به‌دنبال تأیید غرب باشند، و نه در مسیر تجربه‌گرایی پوزیتیویستی مدرن گام نهند. در این رویکرد، همچون عصر شکوفایی علوم اسلامی، همچون ابن‌سینا، علم مادی و قدسی از یکدیگر گسسته نمی‌شوند، بلکه در نسبت معنادار با توحید تعریف می‌گردند. تنها در چنین افقی است که می‌توان ساختار سلطه‌ی معرفتی غرب را در هم شکست و مسیر تازه‌ای برای علم، انسان و جامعه در پرتو هدایت الهی گشود. ۵. جمع‌بندی آن‌چه در این گزارش آمده، نه صرفاً شرح تجربه‌ای فردی، بلکه تلاشی است برای گشودن روزنه‌ای به فهم تمدن غرب؛ تا در پسِ چهره‌ی آکادمیک، جوایز بین‌المللی و شبکه‌های همکاری علمی، ساختارهایی پیچیده از نفوذ، استحاله و مهار فرهنگی پنهان نمایانده شود. این متن، دعوتی است به بازاندیشی در باب نسبت علم، هویت و قدرت؛ و امید آن می‌رود که بتواند سهمی هرچند اندک در تقویت جبهه‌ی فرهنگی اسلام داشته باشد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه می‌فرمایید سخن اصلی در این جهان با این خصوصیات که تجربه نموده‌اید یک کلمه بیشتر نیست و آن سخن مرد تاریخ حیات قدسی امروزینمان یعنی حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه است که فرمود باید از خود شروع کنیم و این یک کلمه نیست این یک حضور تاریخی است تا از یک طرف در میدان  سوبژکتیویته بشر جدید حاضر باشیم و از طرف دیگر گرفتار سیطره روحیه نژادپرستی جهان غرب نباشیم امری که حقیقتاً فرهنگ دانش بنیان به عهده دارد و رهبر معظم انقلاب بر اساس بصیرت تاریخی بر موضوع دانش بنیان تاکید دارند زیرا دانش بنیان در جای خود یک فکر و فرهنگ است امید است با توجه به اطلاعاتی که جناب عالی دراختیار رفقا  گذاشته‌اید عزمی ماورای عزم تکنیکی صرف به میان آید و معنای حضور فرهنگ دانش بنیان شور و همتی تاریخی در ما و جوانانمان ایجاد کند. موفق باشید

39993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: در یکی از صوتهای فصوص الحکم شما از قول محی الدین نقل کردید که گفته: من به نیروی وهم، معبودم را ساختم. می‌خواستم ببینم که آیا این رب، همان ربی است که مثلاً علی (ع) در جایی فرمودند: «من خدایی را که نبینم عبادت نمی‌کنم»؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکنون آن نکته را در ذهن ندارم. ولی به نظر می‌آید همین نکته‌ای باشد که متوجه شده‌اید. زیرا منظور از وهم، همان جلوات خیالی است که مبتنی بر حقیقت می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی