سلام و احترام خدمت شما استاد عزیز و گرامی: امیدوارم در سایه ایزدمنان سلامت باشید. غرض از مزاحمت سوالی داشتم خدمت شما استاد بزرگوار. با توجه به اون روحیاتی که چند وقت پیش تلفنی خدمت شما عرض کردم موضوعی ذهنم را درگیر کرده و آن این است که کتابهای شما را از همان ده نکته معرفت نفس در بین دوستان و گروه هایی که دارم نشر بدم و با دوستان به مباحثه بپردازم هم جهت مرور خودم و هم اینکه نذرفرهنگی باشه جهت تبیین عده ای که به فراتر از جسم و دنیا فکر کنن با نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان؟ متاسفانه یا خوشبختانه چون به خودم بدبین هستم هیچ اقدامی نکردم یعنی تاکنون به جز کتاب زن آنگونه که باید باشد آن هم فقط یک بار چون نیاز گروه بود استفاده نکردم با آنکه بسیار هم مورد استفاده قرار گرفت حتی دوستی گفت آشنایی با این کتاب باعث شد که بتونم از منبع بهتری برای پایان نامه بهره بگیرم اما برای ادامه مباحث دیگر هرگز این اجازه را به خودم ندادم چون در همان سالهای ابتدایی وقتی پرسیدم من این کتب و مباحث را به دوستانم معرفی میکنم شما فرمودید که این کارو نکنم و اول خودم را اصلاح کنم بدیده منت پذیرفتم و دیگه چنین کاری نکردم اما از دیروز مدام حسی در وجودم شعله گرفته که با دوستانی که در فضای مجازی ارتباط دارم کتاب ده نکته را شروع کنم و کم کم به سراغ مباحث دیگه برم در ظاهر خوبه و اینکه برکاتی به لطف نفس پاک شما برای بنده داشته باشه قطعا هست منتهای مراتب از آنجا که شیطان از طریق مقدسات و امور خیر هم به بنده حمله می کنه و آسیب می زنه با اینکه شوق درونیم زیاده خواستم اول از شما کسب اجازه کنم که آیا چنین امری را با توجه به نیتی که دارم انجام بدم یا خیر؟ آیا صلاح بنده هست یا خیر؟ در کل منتظرم که شما امر بفرمایید چون قطعا حمله شیطان بسیار در این امر مقدسات آسیب زننده تر است و اگر جواب شما احیانا مثبت باشد برای جلوگیری از این حمله و هرخطای دیگر چه توصیه ای برای بنده حقیر دارید؟ از اینکه وقت با ارزش شما را گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بشرِ امروز تنها از طریق خودشناسی میتواند مسائل خود را با خدا و دیگران حل کند و از این جهت طرح «معرفت نفس» را نیاز دارد تا دیگر ابعاد دین حتی درک درست خدا و نبوت و امامت نیز برایش ممکن شود و خود جنابعالی نیز با طرح این نوع مباحث با عمقی بیشتر و نگاه همهجانبه در عبادات خود حاضر میشوید. موفق باشید
سلام علیکم: خسته نباشید. در چند تا از سوال هایم دیدم صحبت از بحث انسان و باز انسان میکنید گویا قرار هست در آینده این بحث مطرح شود آیا امکان دارد جزوه این بحث را تا آنجایی که آماده شده در اختیار ما قرار بدهید تا ان شاء الله اندیشه کنیم. خیلی ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز در حال تکمیل است. موفق باشید
با سلام: شما در نکته هشتم معرفت نفس میفرمایید: «حضور خداوند، حضوري خاص است و نمي توان گفت در فلان مكان، يا جاي موجود مادي است و يا جاي موجود مجرد، بلكه بايد گفت: در عيني كه يك مكان مادي است، موجود مجرد مي تواند در آن مكان نيز حضور كامل و تمام داشته باشد». در متن بالا درباره کلمه «میتواند»، سوالی داشتم. آیا هر موجود مجرد در هر مکان میتواند حضور کامل و تمام داشته باشد یا اینکه موجود مجرد در هر مکان حضور کامل و تمام دارد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجرد کامل مربوط به خداوند است و بینهایتبودنِ او. و اوست که در عالم حضور کامل و تمام دارد مثل آنکه ما در قوای خود، حضور تمام و کامل داریم. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در نکته ۶ مبحث انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی بحث گذار از اراده به نااراده پیش می آید اینطور متوجه شدم که باید از دوگانگی اراده و بی ارادگی رها شد و با انتظار در ناارادگی مستقر شد البته همین فهم خودم هم گویا ابهامی یا اجمالی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. ولی به همان معنای حضوری که با انتظار در عین استقرار در افقی که از ما جدا نیست به عنوان امری وجودی همراه با تشکیک. و از این جهت هر اندازه جلو و جلوتر روید، این اجمال به تفصیل در میآید و باز اجمالی خواهد بود برای تفصیلی بیشتر، به همان معنای حضور در صراط. موفق باشید
با سلام: شما در تعریف اسم عرفانی میفرمایید: اسم یعنی ذات به صفت خاص. سوال: شما در جایی الله را اسم حساب می کنید و در جایی دیگر آن را ذات حساب میکنید. این دو با هم چگونه قابل جمع است.؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: «الله» به معنای خدایی که رزّاق و علیم و سمیع است، همان اسمِ جامعی است که جامع همه اسماء است. میماند که ممکن است در سوره توحید منظور از «الله»، نظر به حضرت احد باشد. موفق باشید
۷. دوست دارم دیگران مسئلهدار و با مطرح کردن با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده مسائل جدی به من رجوع کنند ولی کسی چنین رجوعی به من ندارد. گاهی حس میکنم عیب از دیگران است و گاهی حس میکنم من نمیتونم جوابگوی مسائل اصلی دیگران باشم. کدام مورد به واقعیت نزدیکتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما وظیفه داریم نسبت به توحید ربوبی در نهایت معرفتی که ممکن است، حاضر شویم و با حضور در چنین استقراری، حال اگر خداوند مصلحت دید آن کس یا کسانی که در این موارد نیاز به راهنمایی دارند را به شما ارجاع میدهند. مهم همان حضور توحیدی است که باید نزد خود داشته باشیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و ارادت فراوان خدمت پدری مهربان استاد طاهرزاده عزیز: علت سه بار بر پای راست زدن در انتهای دعای عهد چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک نوع اظهار اضطرار است نسبت به غیبت آن حضرت. موفق باشید
با سلام و احترام: تشکر از بابت وقتی که به بنده اختصاص میدهید. بنده، از ۲۰ سالگی در طلب و پیدا کردن خودم و حقیقت و مسیر زندگیام هستم. هر دربی که به بنده معرفی شده و امید خیری به آن درب داشتم پیگیری کردم و بهره بردم. اما همیشه میزان بهرهگیریم از اساتید و جاهای مختلف محدود بوده، بعضا با یک جلسه سیرآب شدم و احساس بی نیازی کردم، از یک موقعیت، بطوری که الان بعد از ۱۵ سال جاهای مختلفی سر زدم، و از هرجایی بهرههایی بردم ولی هیچ جایی و پیش هیچ استادی نتوانستم ثابت بمانم. در هیچ مجمع و تشکلی پایدار و ثابت نماندم، شاید دورا دور با همه آن محیطها در ارتباط باشم یا کاری جسته گریخته انجام دهم ولی اینکه تا الان توانسته باشم جایی را پیدا کنم، یا کسیکه بطور کامل و با آرامش خاطر حضور داشته باشم خیر. بعضا احساس میکنم، این به یک مشکل تبدیل شود، و شاید شخصیتی مثل شخصیت سردسته فرقه ها داشته باشم. اهل ریاست طلبی نیستم، ولی اگر جایی ایرادی ببینم که انجام آن کار را خارج از حیطه شرع ببینم، بطورمستقیم یا غیر مستقیم کنار میکشم. اخیرا با شخصیتی آشنا شدم که در محضر شما تلمذ داشته، ولی بعد از هر صحبت یا گفتگو با ایشان هم چنان سنگینی احساس میکردم که تحملش برایم سخت بود و نتوانستم ادامه دهم و تصمیم بر قطع گفتگو گرفتم. سالهاست نه دوستی و نه رفیقی و نه استادی و نه تشکل و گروهی که به تمامه بتوانم در محضرشان احساس راحتی داشته باشم. البته روابط خوبی دارم ولی تا جایی که دیگران نخواهند وارد کنه شخصیت و زندگی و افکارم شوند و حدود رعایت شود. ذره ای کنجکاوی از ناحیه دوستان بطور ناخودآگاه تمام روابط را تیره و تار میکند و فاصله میاندازد. امیدوارم توانسته باشم شرح درست و دقیقی از احوالم بدهم و اگر ایرادی هست، ممنون میشوم راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در ظرفیتی است که بشر جدید باید در خودش متوجه آن باشد و خود او تلاش کند تا خود را در میدانهای متوسط، متوقف ننماید. عرایضی در مصاحبه با مجله «سوره» در قسمت دوم آن مصاحبه در این رابطه شد. إن شاءالله میتواند میدانِ نظر شما برای بیشتر فکرکردن نسبت به خود باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/12424 موفق باشید
سلام استاد: برای کنترل خطورات ذهنی که بر انسان حادث میشه چکار میشه کرد؟ به گونه ای که بدون اراده هیچ نقشی بر خیال انسان حادث نشه. آیا کثرت خطورات خصوصا موقع مطالعه و نماز و کارهای مفید که برای آخرت انسان مفید هستند نشانه ضعف انسان هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله بسیار مهم و مهمتر از مهم است و ارزش انسان به آن است که بتواند فرماندۀ ذهن و خیال خود باشد و در این رابطه مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» برای شروع، کار خوبی میتواند باشد بخصوص آن سخن آیت الله حسنزاده که فرمودند برای آنکه ذهن من، مرا مشغول نکند با کسب معارف، ذهن خود را مدیریت کردم. موفق باشید
سلام و عرض احترام خدمت استاد گرامی: از اینکه مصدع اوقات شریف میشم عذرخواهم استاد عزیز، دانشجوی پزشکی هستم و در شرف اتمام تحصیل و ورود به عرصه خدمت به مردم. احساسی که بهم دست میده اینه که در پایان ۷ سال تحصیل در این رشته و تحمل رنج ها و بیخوابی ها و مطالعه حجم انبوهی از مطالب درسی، و همین طور چشم بستن بر خیلی از تمایلات دنیوی (با اینکه راه دستیابی بهشون کاملا باز بود)، باز هم احساس پوچی میکنم و گویا شوقی برای خدمت عاشقانه به مردم در خودم نمیبینم. بله! گاهی شور و شوقی در من به وجود میاد که به سرعت خاموش میشه و شبیه به کسی شدم که انگار مخدری بهش میرسه و دردش رو فراموش میکنه و دو قدمی راه میره اما باز هم از حرکت میایسته. هر قدر که میخوام خودم رو مجاب کنم که این رشته ارزشش رو داره و من میتونم خادم مردم باشم و همین برای سعادت من کافیه، اما باز هم فضای بسیار مسمومی که متاسفانه در بین همکاران من و در دانشگاه وجود داره مانع رشد این انگیزه میشه. استاد عزیز! من این رشته رو انتخاب نکردم که با درس نخواندن به مردم خیانت کنم و خدایی ناکرده به هوس پول و شهرت برسم. اما آنقدر فضای اطراف ناامید کننده هست و من رو به سمت آسایش و رفاه طلبی سوق میده که گاهی اوقات با خودم میگم «مگر عقل خودم رو از دست دادم که زندگی آرام با همسرم رو رها کنم و به جای کسب پول و ثروت، خودم رو وقف مردم و رفع حوائج اونا کنم؟!» استاد عزیز! واقعیت اینه که امروز پزشک متعهد کسی هست که علی رغم تمام مشکلات موجود چشم بر درآمد بالا و رفاه و آسایش ببنده و در فضای دشواری که به هزار و یک دلیل به وجود آمده خدمت بیچشم داشت به مردم کنه. اما چه باید کرد و این درد رو باید کجا برد که منِ دانشجوی آرمانخواه دیروز، در این فضای مسموم در حال خفه شدن هستم و به بیآیندگی و روزمرگی فکر میکنم که با ادامه دادن این روند در انتظار منه. چه باید کرد در این دنیایی که اگر به جای صحبت کردن از خدمت به مردم، از پول درآوردن حرف بزنی محبوب تر میشی و موانع از پیش روی تو برداشته میشه؟ اما اگر رفاه طلبی رو نفی کنی چنان از طرف دیگران متهم و محکوم میشی که بعد از چندی از کرده خود پشیمان میشی و میگی ای کاش از اول هم این مسیر رو انتخاب نمیکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان جدید با ظرفیت گسترده و آخرالزمانیاش در گذرگاه حساسی قرار دارد. از یک طرف میداند جواب این ظرفیت را تنها با انتخابهای بسی متعالی میتوان داد تا حقیقتاً جواب داده باشد که حداقل آن همان در خدمت مردمبودن است به همان شکل که میفرمایید و نیز باید با حضور در تاریخی که انسان ذیل ارادۀ الهی قرار میگیرد در میدان مبارزه با استکبار حاضر شد و اینجا است که شور زندگی و امید در شخصی مانند شهید طهرانچی با آن تواناییهای علمی هستهای و یا شهید رشید با آن تفکر علمی و فلسفی ذیل حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به ظهور میآید. و از طرف دیگر با غفلت از این نوع زندگی همچنان نیستانگاری و نیهیلیسم و روزمرّگی است. و این تقدیر این زمانه است که باید یا در میدان آن انتخاب بزرگ خود را حاضر نمود و یا در دل هزاران توهّم به نام انتخابهای بزرگ دنیایی همچنان در تنهایی و پوچی، خود را گرفتار کرد. خدا را باید شکر کرد که ما را در این زمانه قرار داد که توفیق زمینۀ انتخابهای بزرگی همچون انتخابهای آن دانشمندان و آن سرداران را برایمان فراهم کرد به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در پیام اخیر خود خطاب به ملت ایران به مناسبت چهلمین روز شهادت جمعی از هممیهنان، سرداران نظامی و دانشمندان هستهای؛ تکلیف هر جریان و گروهی را معلوم نمودند. حال این ماییم و نسبتی که باید با این پیام برقرار کنیم تا ذیل نظر نایب الامام خود را معنا کرده باشیم. https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=60746 . موفق باشید
سلام خدمت آقای طاهرزاده عزیز: سوالی داشتم درباره اینکه بعضی مواقع با وجود نبود گناه و تقوا باز انسان و نفس در آرامش و حالت توحیدی نیست و فطرت بسیار ضعیف میشه و وقتی هم در حالت توحیدی هستیم فطرت خیلی خیلی ضعیف کار میکنه علت این چیه؟ و راه درمانش چیه؟ ترس در آنجاست که ما آنقدر حضور خدا را کم در زندگی حس میکنیم نعوذ بالله کار به انکار خدا بکشه. و اما من در شرایطی نیستم که بتونم تمام کتاب شما را مطالعه کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان حالت قبض و بسط است که برای اهل ایمان پیش میآید و انسان را در بین خوف و رجاء قرار میدهد. موفق باشید
برایم کمی از زندگی کردن بگویید، کمی از زیستن انسانوار بگویید، میخواهم کمی بشنوم و راه بیایم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» رجوع فرمایید و در کنار آن به صوتهای مربوط به آن کتاب گوش بسپارید بدون آنکه بخواهید چیزی یاد بگیرید، مگر اشاره به آنچه که فقط میتوان به آن اشاره کرد. موفق باشید
سلام علیک و رضوانه بسمه و جماله و جلاله: به نظر این حقیر رسید تا طرحی را در تهدیدهای ددمنشانه حیوانی «ترامپ» و «نتانیاهو» مبنی بر ترور حضرت «آیت الله خامنه ای حفظه الله» با استاد عزیز در میان بگذاریم تا هم در سایت دیده شود و شاید با خواندن دوستان نقطه های ضعف آن اصلاح و افزوده های غنی بر آن تحمیل شود و به عنوان یک مطالبه و طرحی «اجتماعی» «فرهنگی» برای باز تولید اینچنین برای روزهای پیش رو و تهدیدهای اینچنینی به میدان بیاییم و با گفت و گو و تفکر راه هوایی را پیش روی جبهه ی فعال و میدان جنگ رسانه ای و خنثی سازی تهدید و ترغیب دشمن شویم. پیش از آنکه دیر شود. «حوزه علمیه میراث دار جهاد و شهادت» به نظر می رسد «حوزه» بایست ظرفیت و توان خودش را در زمانه ی جنگ بر اساس میراث گذشته ی حوزه به میدان بیاورد و به جای رصد و صرف «تبلیغ» و «تبیین» میدان، همچون گذشته ی تاریخی خود «میدان ساز» و «میدان دار» هم بشود. هم تیغ «دشمن» را کند کند و هم شمشیر «دوستان» را تیزتر و به نظر می رسد در این راستا و از پی تهدید دشمن رذل و حقیر جمهوری اسلامی ایران و تهدید علنی ترور حضرت «آیت الله خامنه ای (حفظه الله)» در سیره ی عینی و عملی، میراث گذشته ی خود را باز طراحی کند و مرجعیت جهان اسلام از حوزه ی نجف و قم را در حمایت تمام قد از قامت بلند فرماندهی امروز «جبهه ی مقاومت» همچون تاریخ شاهنشاهی در تهدید جان و تبعید امام خمینی (ره) در یک ائتلاف دینی و حمایت تمام قد به میان بیاورد و اقدام به یک حمایت در کسوت مرجعیت دینی از عالم و جهان اسلامی کند. این اقدام همان باز طراحی و بازسازی میراث حوزه در تاریخ نفی استبداد و استکبار است که ریشه در قرن ها تاریخ دینی و اسلامی دارد. امروز نیازمند فعالیت «حوزه علمیه» در ترسیم میدان هایی نو با تکیه بر ریشه های تاریخی آن و سرمایه های زعامت و مرجعیت دینی هستیم. این «مطالبه» در امتداد، جریان سازی و تهییج و ترغیب مرجعیت دینی در نسبت تاریخ سیاسی حوزه و روحانیت است که مرجعیت از قدیم پرچمدار آن بوده است. چرا امروز همان «اجماع» و «حمایت» تمام قدی که در زمان حکومت پهلوی علیه امام، و تهدید و تبعید او پیش آمد امروز در حمایت از حضرت آقا صورت نگیرد؟ خطر تهدید بر رهبری امروز انقلاب کم از دیروز نیست اگر بیش تر نباشد. «حوزه» در شرایط امروز باید میدان داری کند و در ساخت و باز سازی طرح هایی نو برای وسعت و گشودگی جبهه ی مقاومت و عزّت اسلام «پیش دستی» و «نو آوری» کند. و این دور از دسترس و انتظار نیست تا یخ مرجعیت دینی پر است از این دست حماسه و میدان داری برای حفظ و استمرار اسلام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزههای علمیه امروز هم همانند گذشته به همان صورت در حمایت از رهبر انقلاب یک صدا در میدان هستند. در رابطه با آنچه میفرمایید به این نکتۀ مهم بیندیشید که حضرت حق میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ» (منافقون/8) و مطمئن باشید هر حرکتی که دشمنان اسلام در راستای عزتبخشیدن به خود و تضعیف جبهۀ حق که امروز، کشور ایران نمادِ آن است باشد؛ شکست میخورد و نهتنها شکست میخورد بلکه بر حقارت خود که زمینۀ حقارت جهان استکبار است، میافزاید و در راستای آن حقارت، عزت اسلام بیش از پیش نمایان میشود. نمونۀ آن را در به آتشکشیدن و تجاوز به مرکز صدا و سیما ملاحظه نمودید و آن حماسهای که خانم سحر امامی نشان دادند. این یک قاعده است و مسلّماً و مطمئناً دشمن شما در هر حرکتی که در مقابل ایرانِ اسلامی پیش بیاورد زمینۀ تحقیر بیشتر خود را و امکان عزت ما را فراهم میکند و در هر مورد باید به این قاعده و این سنت فکر کرد که حقیقتاً خداوند در حال حاضر شرایط عزتمندشدنِ هرچه بیشتر اسلام را از طریق انقلاب اسلامی فراهم کرده است و به گفتۀ سؤال شماره 40196 کاربر محترم «باید به طلیعۀ بعثت انسان در این میدان نظر کرد». موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: بنده در حال حاضر کارمند آموزش و پرورش هستم و چند روزی هست که از بانکی که قبلا آزمون داده بودم به من زنگ زدند که بیا برای تکمیل مدارک و استخدام در بانک. اتفاقی که در این بین برای من افتاده این است که حس میکنم تغییر شغل برای داشتن درآمد بیشتر شک به این است که خداوند روزی دهنده حقیقی است و در این امر ما کاره هستیم. لذا بنده در شک و دودلی قرار گرفته ام که بین شغل بانکداری و معلمی چه انتخابی بکنم که بعدا در پیشگاه خداوند شرمنده نباشم؟ علت شکی که دارم این است که اگر بدون در نظر گرفتن اینکه حقوقی برای انجام این کارها بدهند، میخواستم انتخاب بکنم؛ قطعا معلمی را انتخاب میکردم چرا که اکنون حس میکنم معلمی را خیلی دوست دارم و از طرفی میترسم شيطان در سختی های مالی مرا به سرزنش خودم به خاطر این انتخاب بکشاند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته همینطور که میدانید بنده شغل معلمی را با همه سختیهایی که دارد شغل شرافتمندانهای میدانم و این مربوط به خود جناب عالی است که آیا میتوانید با سختیهایی که از نظر اقتصادی به هر حال در شغل معلمی هست کنار بیایید و یا نه. موفق باشید
سلام علیکم: چه بسا غزه آینه انسانیت است در این روزگار! اگر صبور و اگر مورد ظلم و در این شرایط سلحشور و امیدوار ترین است این سرگذشت امروزی انسانیت است. آنچه حضرت ولی عصر علیه السلام را به غیبت برد امر الهی بود، خدایی که دید مردمان بنا ندارند آن حضرت را آنطور که شایسته است درک و خودشان را تغییر و راه سعادت را بپذیرند آن خدایی است که امروز هم ظهور و غیاب محبوب معصومش را امر خواهد کرد. و رنج مظلومان عالم با لبان دوخته همه ما از دست روزگار باشد که جهانی را متحول کند انشاءالله. خدایا همه امورات و خدایی در خدایی توست، پس ما را به بندگی خودت پذیرا باش که این یک عمر و فرصت در دنیای زود گذر تمام شدنی و پس از آن در جاودانگی ادامه داریم به یک امید میگذرد، به امید رضایتت از ما و منت پذیرفتنمان به عنوان بنده تو بودن. باشد که ما را منت هدایت گذاری. اگر کسی یک نجوا از دل مظلومی در غزه را میشنید تمام دلش زیرو زبر میشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: و امروز شدیدترین جنایت و ظلمات از طریق استکبار به میان آمده تا ما تنها با شدیدترین حضور در مقابل آن به فکر نقشآفرینی باشیم و در این رابطه حضرت محبوب و خدای قادر را مورد خطاب قرار میدهیم که راهی در مقابلمان بگشاید که راه نهایتِ ایثار و جهاد در این میدان باشد به جای آنکه تنها ناظر باشیم. مسئله و موضوع، بسیار حساس است گویا خداوند اراده کرده است کاری بکند کارستان. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و با تشکر از راهنمایی های شما: لطفاً از سخنرانیهای شما هر کدام را که خودتان صلاح میدانید به بنده معرفی فرمایید تا در گروه بگذارم. باقریان. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس»، مباحث مربوط به دعای «مکارم الاخلاق» و روایت «ای هشام» و بحثهای قرآنی مانند سوره زمر و روم و عنکبوت ان شاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: آیا مجاز به استفاده از پی دی اف ها و ویس های آثار استاد طاهر زاده به رایگان هستیم؟ چون یه بنده خدایی برام فرستاده نمیدونم رضایت داره انتشارات لب المیزان از استفاده ی اونها یا خیر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: درسایت لب المیزان علاوه بر آنچه میفرمایید؛ از نظر بنده حتی استفاده از ورد نیز به صورت رایگان جایز است. ان شاءالله تقدیمی است بی منّت برای عزیزان. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: بنده حدود ۱۰ ساله شما رو میشناسم و خیلی از کتاب هاتونو خوندم، ولی کلا مدل من با شما عزیزان فرق داره یعنی اگر مثلا بیام تو یه جلسه تون شرکت کنم شاید قرطی محسوب بشم من پسرم ولی ازظاهرم مشخصه همیشه سعی کردم خدا رو مد نظر قرار بدهم خیلی جا هم بر خلافش عمل کردم (مثلا نمازم قضا شده) ولی باور کنید دلم خدا رو میخاد، شما رو هم با وجود اختلافات سیاسی دوستون دارم اما خب مدلم فرق داره المیزان میخونم تأویلات عبدالرزاق میخونم، با اینکه به تیپم نمیاد هیچ گاه سمت خلاف و عرق و زنا و اینا نرفتم. اما هیچ یک از اطرافیانم باورشون نمیشه من در این حد این باورها رو دنبال میکنم. من با وجود اینکه اختلافاتی با رهبری دارم ولی هیچ گاه اجازه نمیدم کسی به ایشون بی احترامی کنه، و حتی بارها تویه اینستا نوشتم که من یک تار موی ایشون رو به صد ها رضا شاه کثیف نمیدم، حتی مقایسه اش هم غلطه ولی همش میترسم از خدا دور بشم، شاید عقلم غربی باشه ولی باور کنید قلبم با مومنین هستش، شاید گناه داشته باشم ولی بعدش دلم میخاد ترکش کنم من انقدر به علامه طباطبایی و آیت الله بها الدینی علاقه مندم که خواب دیدم توی حرم امام رضا اول آیت الله بهاالدینی شعر خوندن و بعدش به جماعت نماز رو با علامه خوندیم من نه بتمن دوس دارم نه سوپر من، قهرمانان زندگی من علمایی مثل آیت الله علامه جوادی ان تو رو خدا توی جلساتتون بگید اگه یکم یه نفر تفکرش توی سیاست یا زندگی اجتماعی فرق داشت سریع اَنگ نبندن که اینم غربیه و فلان. خلاصه کلام ما جماعتی و ملتی هستیم گرچه معترضیم اما هنوز معتقدیم آیا شما ما را از خودتان میدانید یا ما مقابلتان هستیم؟ ببخشید پراکنده سخن گفتم و وقتتون رو گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله مسیر انقلاب طوری جلو رفته که از آن روحیۀ اولیه که به راحتی هرکس مثل ما فکر نمیکرد را مقابل خود میدیدیم، تا حدّ زیادی عبور کردهایم و از این جهت نظر به انسانیت انسانها به میان آمده تا آنجایی که نهتنها مقابلۀ شیعه و سنی بیرنگ و بیرنگتر شده، حتی رهبر معظم انقلاب جوانان دانشگاههای آمریکا را که به گفتۀ خودشان از نظر فقهی با ما متفاوتند؛ به عنوان کسانی که در جای درست تاریخ ایستادهاند میفهمند و تأیید میکنند. آنچه مهم است توجه به این نکته است که بدانیم ما با انقلاب اسلامی میتوانیم وارد تاریخی شویم که انسانها در عین جهانیبودن، هویت قدسی داشته باشند، امری که جریانهای لیبرال و متحجّر هر دو نسبت به آن در غفلتاند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: در صوت مصباح الهدایة فرمودید که؛ در مرتبه احدیت هیچ کثرتی نیست جز کثرت علمی. مگر همین علم جزء صفات خدا نیست؟ اگر جواب مثبت است، چگونه صفت علم در مرتبه احدی است؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، علمِ ذات به ذات است و از این جهت شاید در این حالت نتوان علم را به عنوان یکی از اسماء در نظر گرفت. موفق باشید
با سلام و نور خدمت استاد: در کتاب شرح دعای سحر امام خمینی (س) می فرمایند که خداوند متعال در حجاب های خلقی اش ظاهر است و خلق با اینکه ظهور خداوندند حجاب اویند. نمیتوانم بفهمم که چگونه چیزی هم ظاهر کننده و اما حجاب می تواند باشد؟ و یا در بخشی دیگر می فرمایند پس از ظهور دولت اسم واحد قهار سلسله وجود به سوی او بازگشت و فانی و معدوم گشته و پس از آن سلسله وجود در نشئه دیگری انشاء شده و پدید می آید. این بخش را هم با بحث هایی که مطرح می گردد که عوالم همه در وجود انسان هست و چیزی و یا بهتر است بگوییم خلق جدیدی رخ نمی دهد چگونه باید فهم کرد؟ استاد از وقتی که اختصاص می دهید سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نکات ظریف نگاه عرفانی میباشد که انسان متوجه باشد چگونه مظاهر نمایش اسماء و انوار الهی از جهت دیگر حجابِ آن حقیقت هستند به اعتبار ماهیت خودشان، مانند نسبتی که بین موج ودریا هست که از جهتی موج، همان دریاست و از جهتی اگر به موجبودنِ موج نظر شود، از دریابودنِ دریا که در مظهری مثل موج به ظهور میآید؛ غفلت میشود. موفق باشید
سلام علیکم استاد: آیا تفسیر صوتی تسنیم و کتاب تسنیم در یک سطح علمی هستند یا با توجه به رعایت حال عموم مردم، کتاب تسنیم از بحثهای فنی کمتر برخوردار است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید در این مورد دغدغه داشت و هرطور که میتوانید باید نسبت به استفاده از زحمات آن عالم بزرگوار، کوتاهی نکرد. موفق باشید
سلام: گاهی میشود که از نظاره گری این رخ دادهای دینی در جهان بال در می آورم و آنچنان خوشحال میشوم که گویا عاشقی همواره به معشوق لایتناهی اش میرسد. و حقیقتا عاجزم از گفتن یک به یک این همه برکت که تا قیامت و در قیامت بخواهیم بشماریم تمام نمیشوند ولی در کل میتوان گفت دوران پیامبران و اهل بیت نبوت صلوات الله علیه که در جهان حاضرترینند! که حضور کاملی است و جناب استاد نمیدانم چطور میتوان شرح داد که «وجود» در جهان بعنوان اصل و اساس حاضر آمده، و از این بالاتر چیزی نمی توانست در جهان بیاید که معنی نهایت را معنا کند! و ظرفیت جهان چنان شده که وجود را مبنا قرار داده. حقیقتا عاجزم و سرم را پایین انداختم و به زندگی ساده خود را مشغول کردم از بس که خیالم راحت است و صبر بینهایتی مرا چون موی سپیدی آرام در صبر حاضر کرده و میدانم ائمه معصوم نیز در حالتی حاضرند که حضرت سجاد علیه السلام در سجده فرو میرفتند! و نقل شده آنقدر در این سجده طولانی خدا را به خدایی حس میکردند که هیچ چیزی نمیتوانست حواس ایشان را به خود جلب کند و در جایی سخن مبارک را گشودند که حاضرم با یک سجده کل دنیایم را سر کنم، و یا حضرت علی علیه السلام در وصیت نامه خویش چنان فرمودند «دون هموم الناس هم نفسی». چنین حضوری در تاریخ ما وجود دارد و البته از این روست که عشق اهل بیت به ما به کمال رسیده و خوشا بحال ماهای فقیر عاشق که چنین اولیاءی را داریم و از آن مهم تر چنین خدایی بر ما خدایی میکند. بخدا اگر خودم موظف به صبر نبودم درنگی نمیشد که یکجا کنده میشدم بسوی این توحید نه به این خاطر که من چیزی هستم بلکه به این خاطر که حضور چنین اولیای معصومی را خدا برایمان مقدر فرموده. در این شب مبارک میلاد با سعادت حضرت سجاد علیه السلام از من نخواه که حرفی غیر از اینها بتوانم بگویم و به خدا اگر کل کتب منور شما را یک کاسه کنند جرعه ای است از این توحید. و اما سخن ما! ای امامان معصوم که عاشق حقیقی ما هستید و این عشق مانند ندارد ما را بیش از پیش با خود همراه فرمایید ماها مثل تشنه جانی هستیم که آب حیاتش همواره از شماست و ما تشنگان اگر لحظه ای از شما فاصله بگیریم میمیریم و ما را به خداوندی خدا یک آن رها نکنید بواسطه جهل و نقوصمان و با ما مدارا کنید با ما خسته کننده ها با ما ضعیف ها با ما ناقص های گرفتار ما چاره ای نداریم جز سلوکی که کندی اش از سر ضعف و ناتوانیمان است. ما خود را به شما سپردیم این بار شما در عین کمال و ما در عین نیاز تا ابد. خدایا با چنین تضادی در خود چه کنیم تو بگو ای خالق همه این تضاد ها و زیباییها و عشق، ای کسی که هیچ کس هرگز نتوانست تو را دریابد و از ناتوانی در بی نهایتت و عظمتت خاک سارت شد و عبودیت را تنها چاره خود یافت. خدایا در این ناگواری دوری از تو در این صبر لازم، یک جمله است که فرمودی ما را آرام میکند: «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و مهم آن است که انسان با حضور در انسانیت خود به اولیای الهی که نهایت انسانیت میباشند، نظر کند تا در آینۀ وجود آن عزیزان، گمشدۀ خود را بیابد و با نظر به سیرۀ آنان به حقیقت خود نزدیک شود. موفق باشید
سلام استاد: مسئله ای داشتم که نمیدانم شما چقدر با آن مواجه هستید. آن هم این است که نگاه ما به زمانه کنونی و پیش رو چگونه است؟ قبلا هم خدمتتان عرض کرده ام که مدرسه ما از گاو داری هم کم تر است، فرض کنید که شما اگر از گاوی یا حیوانی حرکتی را دیدید یا صدایی را شنیدید مجبور به تحمل آن نیستید و میتوانید آن محل را ترک کنید اما اینجا یعنی مدرسه ما به عِزای دیپلم و مدرک و هزار کوفت و زهرمار دیگر. مجبور به تحمل زجری هستیم که من حاضر هستم خود کشی کنم اما همین فردا را سر کلاس نروم. خب بالاخره بسیار واضح است که در این دنیا یا باید مُرد یا باید علی «ع» بود. همان علی که در نامه اش به امام حسن می فرماید: «از پدرى فانى، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگى را پشت سر نهاده - كه در سپرى شدن دنيا چاره اى ندارد- مسكن گزيده در جايگاه گذشتگان، و كوچ كننده فردا، به فرزندى نیازمند چيزى كه به دست نمى آيد، رونده راهى كه به نيستى ختم مى شود، در دنيا هدف بيمارى ها، در گرو روزگار، و در تيررس مصائب، گرفتار دنيا، سودا كننده دنياى فريب كار، وام دار نابودى ها، اسير مرگ، هم سوگند رنجها، هم نشين اندوه ها، آماج بلاها، به خاك در افتاده خواهش ها، و جانشين گذشتگان است.» و حقیقتا همین است و اگر همین نباشد پس چه باشد؟ پس همین است که علی (ع) به ما گفته است. با هم برای کمک کردن برای حفظ شور انقلابی، طلب نابودی استکبار و اسرائیل است، به معنای واقعی کلمه این شیطان بزرگ را باید دست و پایش را از زندگی و مملکتمان قطع کنیم. غیر از این باشد شاهد همین وضع آموزش و پرورش هستیم، شاهد همین وضع اقتصاد هستیم، شاهد همین هستیم که کشورمان بیشتر از قبل وابسته به خارج از کشور میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در پیام مربوط به ۱۲ بهمن که ورود به دهۀ فجر هست در دلِ ماه شعبان، عرض شد « باید مواظب باشیم سخن حضرت روح الله زمین نماند، تا دشمنان انسانیت نتوانند با انواع تحریفها کاری بکنند که سخن آن مرد بزرگ شنیده نشود وگرنه گرفتار روزمرگی و ملالِ زمان خواهیم شد.» و برای چنین حضوری مهم نیست که کجا باشیم، چه در باریکۀ غزّه این «پهناورترین باریکۀ دنیا» و چه در مدرسه یعنی در جایی که محل «جمع ایمان و عقل» است. و همیشه هرکس که بخواهد در تاریخ خود حاضر باشد باید از سنگلاخهای موجود در مسیر عبور کند و تحمل این شرایط برای انسان، بزرگیِ خاصی میآورد از آن جهت که به گفتۀ عارف ذوالفنون حضرت آیت الله حسنزاده: اگر دست در کار است - و باید با همین درس و مدرسه بهسر برد- دل باید با یار باشد و به اهداف دور و نهایی و چشماندازهای امیدوارانه که ایمانِ مقام معظم رهبری بدان اشاره دارد؛ چشم دوخت. این است معنای حضور در تاریخی که در آن بهسر میبریم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: همان طور که میدانیم انسان بهشت میشود نه اینکه بهشت برود. از سوی دیگر بهشت تجلی اسماء الله است. نتیجه فرد بهشتی که بهشت شده است، مظهر اسماء الله شده است. که در این قضیه میتوان گفت من عرف نفسه فقد عرف ربه. یعنی فردی که بهشتی است، با مشاهده ی، جانش که بهشت شده و مظهر اسماء الله شده، خدا را شهود میکند و میچشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامی!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است به اعتبار آنکه انوار الهی در درون جان آن انسانها به ظهور میآید و این، غیر از آن است که انسان تا مقام مظهریت اسم جامع الهی متعالی شود که مخصوص ائمۀ معصومین میباشد. موفق باشید
سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: امروز که مطلب شما را در سایت دیدم (در مورد پیش بینی رهبر عزیزمان روحی له الفداه) در مورد فلسطین، غزه و حزب الله، یاد روزی افتادم که جنگ آغاز شد و مردم بشدت تحت حملات رژیم منحوس صهیونیستی بودند و در جمعی که بودم همه حزب الله را شماتت می کردند که این چه حرکتی بود و مردم همه نابود می شوند. شبانگاه که در بستر با خداوند متعالِ عزیزِ مقتدر درد و دل می کردم که خدایا این جماعت با حساب دو دو تایشان اینگونه محاسبه می کنند و اما حقیقت چیست؟ بنظرم جریان کربلا رسید که امروز هم میدان میدان کربلاست و دیر نیست که حقیقت رخ نمایان کند. بعد به حضرت نوح و موسی و عیسی و ... تا حضرت جان، ختمی مرتبت رسیدم که چگونه خداوند حکم خویش را با اندک افرادی در جهان جاری و ساری می سازد. چُنان دلشاد شدم که وصف ناشدنی بود. سجده شکر به جا آوردم و با یکی از نزدیکان مطلب را به اشتراک گذاشتم و او هم خوشحال شد که آری اگر قرآن و ائمه نبودند ما حتما و حتما هلاک می شدیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این صحنهها بیش از پیش به ایمانی توجه داشت که حضرت زینب «سلاماللهعلیها» در دل طوفان کربلا ذیل حضور اسلام و امام حسین «علیهالسلام» به آن توجه داشتند که آن نکتۀ مهمی است. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «حضور نهایی انسان در جهانی که با اسلام شروع شد» شده است. امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/18540 . موفق باشید
