بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39372

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: می‌خواستم ببینم که آیا در حرم های شریف ائمه پیکرهای آنها هست یا قبور آنها خالی است؟ چون حدیث زیر می‌گوید خالی است. عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : مَا مِنْ نَبِیٍّ وَلَا وَصِیِّ نَبِیٍّ یَبْقَى فِی الْأَرْضِ أَکْثَرَ مِنْ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ حَتَّى تُرْفَعَ رُوحُهُ وَعَظْمُهُ وَلَحْمُهُ إِلَى السَّمَاءِ.. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن جسم، جسمِ روحانی آن عزیزان است که به آسمان می‌رود و در عین حال به محل دفن بدن‌شان و زائرین‌شان توجه خاص دارند و به همین جهت خود ائمه به زیارت محل دفن امامی می‌روند که از دنیا رفته‌اند و یا شهید شده‌اند. موفق باشید

39085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خوبم: خدا قوت با توجه به عمق و اهمیت مباحث ده نکته از معرفه النفس در تلاش بودیم این معارف رو در غالبی به تعدادی نوجوان ارایه بدهیم که به لطف خدا با جزوه ی آقای رفیعی مواجه شدیم. خدا را بابت این نعمت شاکریم. برای ارایه این بحث به نوجوان‌ها نیاز به مربی داشتیم که هم روحیات نوجوان را بشناسد و هم با مبانی شما آشنا باشد و هم بتواند به شیوه ای درخور بحث را به نوجوان ارائه دهد. در این زمینه بعد از پیگیری از تعدادی شاگردان تون و حتی خود آقای رفیعی به این نتیجه رسیدم که دغدغه ام را با شما در میان بگذارم و ازتون درخواست نیرو و راهنمایی داشته باشم. عاقبت تون به خیر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال خود جنابعالی و خود آقای رفیعی و افرادی که خودتان می‌شناسید، مردِ این میدان هستند. یاعلی. حتی خوب است کانالی نیز تحت عنوان «باز معرفت نفس» بر پا کنید. موفق باشید

39043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: تحلیلی از حوادث اخیر اگر بیان بفرمایید ممنون. آتش بس برای من انگار مشابه قبول قطعنامه بود و شاید دچار بهتی شدم که بعضا رزمندگان آن دوران شاید مواجه شدند. فکر کنم قرار بود تا دست از غزه نکشیدند حزب الله نیز به حملات خویش ادامه دهد از سویی دیگر سوریه نیز باز دستخوش حوادثی شده است.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است. پیشنهاد اولیه بنده نظرانداختن به عرایض اخیری است که تحت عنوان «آخرین دین و نظر به کبریایی پروردگار» https://eitaa.com/matalebevijeh/18153 . امید است مقدمه‌ای باشد برای تفکر نسبت به تاریخی که تاریخِ نابودی ابرقدرت‌ها است و اضمحلال رژیم صهیونیستی از درون و فعال‌ترشدن هرچه بیشتر غزه از آن جهت که حرکت حزب الله در این ۴۰۰ روز عملاً مانع شد که رژیم صهیونیستی در غزه به اهداف خود برسد. و از این جهت زمزمه آتش بس با حماس در حال طرح‌ریزی است. در این موارد باید با شکستی که رژیم صهیونیستی از حزب الله خورد، پیروزی جبهه مقاومت را در ادامه آن جبهه معنا کرد و به همین جهت ملاحظه می‌کنید که در راستای پیروزی حزب الله، حماس نیز جشن می‌گیرد. https://eitaa.com/yaminpour/3804 
از سخنان جناب آقای دکتر سید رضا صدرالحسینی در برنامه جهان آرا تحت عنوان «هدف نیروهای نیابتی غرب از آغاز مجدد جنگ در سوریه چیست؟ » https://eitaa.com/jahanara_ofogh/3268 می توانید در این مورد استفاده کنید.  موفق باشید

39038

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: به لطف خدا جلسه ای داریم هفتگی که مباحث معرفتی برای نوجوانان مطرح میشه و حدود ۱۴ نفر از نوجوانان دختر و پسر شرکت می‌کنند. فضایی که داریم دخترها در یک سمت اتاق و پسرها در سمت دیگر می نشینند. آیا مشکلی نداره یا باید حتما پرده زده بشه بین آنها؟ تشکر از وقتی که می گذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حضرت امام خمینی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلاس‌ها طوری بود که خانم‌ها یک طرف کلاس بودند و آقایان طرف دیگر. و خانم‌ها از در ورودی پایین وارد می‌شدند و در محل خود قرار می‌گرفتند و آقایان از در ورودی بالا. و هیچ اختلاطی در ورود و خروج آنها نسبت به کلاس پیش نمی‌آمد. با این حال مسئولان دانشگاه دستور داده بودند که پرده‌ای بین خانم‌ها و آقایان کشیده شود تا همدیگر را نبینند و تنها هر دو گروه استاد را ببینند. خبر به حضرت امام رسیده بود فرموده بودند سریعاً پرده را بردارند و حتی وقتی مسئولان مربوطه درخواست کرده بودند که اجازه داده شود به مرور این کار انجام شود؛ حضرت امام فرموده بودند سریعاً برداشته شود و نباید اسلام را زشت نشان داد. می‌ماند که به هر حال باید فضا طوری مدیریت شود که حالت اختلاط نامحرم پیش نیاید و از این جهت می‌توان به حالت جلو نشستن برادران نیز فکر کرد. اگر احساس می‌شود نوعی نزدیکی غیر عرفی در آن فضا پیش می‌آید. موفق باشید

38963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام حاج آقا: ببخشید وقتی خداوند مسئولیت بزرگی از نظر دنیایی روی دوش ما میذاره که سر راهمون قرار گرفته و نمی‌خواستیم اینطور بشه و خدا پیش آورد که خواه ناخواه در ما اضطراب از انجامش ایجاد می‌کنه و از کارهای ضروری دیگه باز میداره با اینکه میدونیم کارهای ضروری سنگین دیگه داریم، چجوری نگاه کنیم به موضوع؟ یه نگاه حکیمانه می‌خواستم که راهگشا باشه و بدونم چجوری با این کار سنگین کنار بیام تا سریعتر تموم بشه و بتونم به کارهای مهم زندگی که آنها نیز سنگین هستند و قابل جمع نیستند برسم؟ همشونم دیر میشن و دیرشدنشون عواقب سختی داره. واقعا نیاز به دعای شما و کمک خداوند و یه نگاه حکیمانه دارم تا بتونم از این عرصه عبور کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که هر اندازه انسان‌ها اساسی‌تر در مسیر توحید قرار گیرند، توحیدی که ما را از روزمرّه‌گی‌های زندگی دنیایی آزاد کند؛ به همان اندازه ابتلاها و امتحان‌ها جدّی‌تر می‌شوند و حضرت حق در این رابطه است که می‌فرمایند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ». آری! و «بشر الصابرین» بشارتی در میان است که خبر می‌دهد برای انسان در دلِ چنین امتحان‌‌هایی وسعتی در میان است. موفق باشید

38764

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی: سلام علیکم: چندی پیش سوالی داشتم که مطمئن از پرسشش نبودم؛ سوالم به شرح زیر بود: استاد اساسا در چنین جهان بس گشوده ای چطور می‌توان به یک ثبات و پایه ای رسید تا بتوان حرکت کرد؟ حداقلیات راه عمر کدامست؟ آنقدر حقیقت به انحاء مختلف جلوه کرده که انسان نمی‌داند که اساس و پایه شروع حرکتش باید به چه صورت باشد؟ آخر به گونه ایست که انسان فعالیت هایی را در پی هدفی انجام می‌دهد، در حالت خوبش به این بر می‌خورد که به عنوان مثال با در نظر نگرفتن آنچه که فیلسوفان غرب در جستجوی آن در تلاطم بودند، هدفش ناقص بوده و به تبع کاری پیش برده که در خور نبوده. با توجه به وهم انسان هم که زود رازی می‌شود و محدودیت طلب است و فکر می‌کند که هر چه دارد آخر دارایی هاست، انسان چه موقع می‌تواند در عرصه اجتماع در مواجه با انسان ها کاری را پیش برد که بداند حق است و کامل؟ - الان با سوالی مواجه شدم که احساس می‌کنم با سوال قبلم مرتبط است. ۱. استاد در یک زندگی توحیدی که می‌توان با قرآن و روایت بدان رسید، حقیقتاً ما نیازی به شناخت تفکرات متفکران رو داریم؟ آیا ما از برای سلوک خودمان نیاز به خواندن تفکرات شهید مطهری و نیچه و هایدگر و علامه طباطبائی و ... داریم؟ و یا به صورت عرضی، آنهم برای هدایت انسان ها و مواجهه با آنها نیاز به دانستن تفکرات موجود داریم؟ جز این می‌توان گفت که چشم های قرآن ندیده ما برای یافت بیشتر حقیقت، برای یافت بیشتر اطمینان، نیاز درونی به مواجهه با تفکرات جهان دارد؟ ۲. راز شکل گیری افراد چیست؟ چرا انسان ها حقیقت را به یک اندازه و به یک شکل دریافت نمی‌کنند؟ چرا شما که حقیقت را یافتید به گونه ای حضور و ظهور دارید و امام که حقیقت را یافت به گونه ای دیگر؟ چرا هرکس یکجاست؟ چه چیز هایی دارد ما را شکل می‌دهد؟ این نا توانی های انسان است که به هر قدر که ناتوانند، آن ناتوانی آن ها در مناصب اجتماعی جا می‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده احساس حضور انسان در نزد خود است و درک هویت روحانی که جان او احساس کند که در جایگاه خوبی حاضر است، یا نه. در این رابطه با خود به مسائلی می رسد که می‌یابد قرآن با او سخن‌ها دارد و در راستای هرچه بیشتر حاضرشدن نزد خود با متفکرانی که نام بردید، آشنا می‌شود تا بیابد چگونه آن‌ها در مواجهه با خود موشکافانه مواجه شده‌اند و در رفع آن مسائل توانسته‌اند خود را بیشتر و بیشتر بیابند. به همین جهت همه حرف در آن است که در مواجهه با متفکران باید متوجه مسائل آن‌ها شد. در ‌خصوص علامه طباطبایی می‌توان گفت ایشان متوجه مسائل تاریخ خود نسبت به انسان بوده‌اند و با توجه به این امر به قرآن رجوع کرده تا انسان بتواند معنای بودنِ خود را در این جهان و در این تاریخ در نزد خود با توجه به اشارات قرآنی احساس نماید. موفق باشید

38752

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر: استاد لطفا توضیح بدید که انسان تا چه حد می‌تواند رشد کند و آیا می‌تواند به حدی برسد که چیزی خلق کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. زیرا کمال انسان به بندگیِ خداوند است و نه به خلق کردن. موفق باشید

38744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چه خبر شده در عالم؟! داره چه اتفاقاتی میفته؟! افقِ آینده‌ی حوادث و تحولاتی که از غزه و لبنان آغاز شده را چگونه می بینید؟ آیا دامنه‌ی این حوادث گسترش پیدا می‌کنه؟ این تحولات چه نسبتی با پیچ تاریخی که رهبر معظم انقلاب چند وقت پیش بهش اشاره کردن داره؟ استاد به نظرتون در باغ شهادت برای ما هم گشوده میشه؟! گاهی تصور می‌کنیم گرد و غباریست که بلند شده و زود فروکش میکنه. آیا همینطوره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی شده امید است در دل آن عرایض، اشاراتی برایتان پیش آید https://eitaa.com/matalebevijeh/17857  و https://eitaa.com/matalebevijeh/17843 . موفق باشید

38552

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: ضمن عرض پوزش و تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت جناب سید حسن نصرالله، دو‌ تا پرسش تربیتی از محضرتان داشتم: ۱. اگر کودک چهار و نیم ساله ای که در مورد خدا زیاد پرسشگری می کند را با زبان بسیار ساده متوجه حضور غیرمادی و همه جایی خدا کنیم اشکال دارد؟ ۲. کودک را در چه سن و سالی با زبان معرفت النفس متذکر و متوجه خودِ بی‌ رنگ و بی نشانش کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! مثل بحث «من کو» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» ۲. همان سنینی که می فرمایید آمادگی دارند. موفق باشید

38385

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما استاد گرامی: استاد چرا تعریف درست و به وضوحی از حجاب در قران نیامده؟ ما ده ساله با خانواده همسرم سر حجاب مشکل پیدا کردیم. جاری بنده اعتقاد داره که برادر شوهر همون برادر حسابه و محرم است. او واقعا رفتار تحریک آمیز و پوشش زننده دارد. از نظر شرعی هم که میگن صله رحم را قطع نکنید، حتی اگر فرد کافر باشد. ما الان تکلیفمون با صله رحم چیه؟ من بعنوان یک زن واقعا برنمیتابم شوهرم در مجلسی نشسته باشد، که آنجا زنی باشد که واقعا قصد تحریک مردان را دارد. اونقد نزدیک مردان دیگر می‌شود که روی دست آنها می‌زند و میگه که مثلا میوه زیاد برندار وکلا راحت. نه میتونم خودم تو اون مجلس باشم، که ببینم. نه طاقت دارم شوهرم رو بفرستم، تنها به مجلس آنها برود که دعواها و اختلافات تمام شود. .سوال من اینجاست آیا، ما می‌توانیم واضح به خانواده ی برادر شوهرم این حرف رو بزنیم که تا وقتی رعایت حجاب را نکنید ما از آمدن به خانه ی شما معذروریم و واقعا نرویم؟ من از جهنم و آخرتم می‌ترسم. ده ساله دعوامون اینه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار سختی است ولی شاید با سردیِ رابطه بدون قطع رابطه بتوانید نشان دهید که رفتارشان الهی نیست. موفق باشید

38331

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد: مطلبی که خواستم با شما در میان بگذارم عبارت است از تحصیل در حوزه علمیه به صورت مجازی و غیرحضوری. بنده به دلیل علاقه زیاد به دروس حوزوی و رفتن به دانشگاه و اینکه الان تا چندین سال دیگه حوزه رفتن برایم مقدور نیست خواستم این مسیر را در کنار دروس دانشگاهم بگذرانم. برای طی این مسیر، وقت کافی و مناسبی هم کنار گذاشته ام و طبق الگوی شخصیتی که دارم به لطف خدا از پس چنین کاری برخواهم آمد. منتها الان چیزی نمی یابم که در بستر آنلاین آموزشی باشد! به نظر جنابعالی خوب است که از صوتهای موجود استفاده کنم و طبق چارت معمول در حوزه های علمیه، دروس را فرا بگیرم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بسیار خوبی است. به نظر بنده با آموزش ادبیات عرب به روش حوزوی شروع بفرمایید که صوت دروس آن در فضای مجازی به صورت مختلف وجود دارد و ان شاءالله در ادامه، به بقیه دروس از طریق همان فضای مجازی می‌پردازید. موفق باشید

38253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: دنیا مانند آب روان است که می‌رود. چه کنیم از دنیا بهترین بهره را ببریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که فرموده‌اند زندگی دنیایی یک فرصت است برای حضور در ابدیتی بیکرانه. حال ماییم و ابدیت ما. موفق باشید

38221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: فرض کنیم که اسماء الله چشیدنی باشد. فرض کنیم که مثلاً یک سیب مانند یک کپسول حاوی اسم رحمان باشد. با خوردن سیب من اسم رحمان را می‌کشم. چون می‌گویند اسماء الله بی مظاهر نمی‌شود. خوب در فرض بالا ما سیب را مظهر اسم رحمان قرار دادیم. حال فرض کنیم که همه اسماء الله را در یک کپسول به نام الله داریم. و این الله از طریق یک مظهری چشیده شود.  فرض کنیم آن مظهر حوری بهشتی باشد. پس وقتی خدا به ما حوری بهشتی می‌دهد ما اسم الله را می‌کشیم. مطالب بالا چیزهایی بود که در ذهنم آمد و سعی کردم در قالب جملات بیان کنم. نمی‌دانم تا چه اندازه توانستم منظورم را برسانم. لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تجلی اسمای الهی از طریق مظاهر می‌باشد. بنابراین ما در آینه مظاهر می‌توانیم با انوار اسمای الهی نسبت برقرار کنیم. موفق باشید

38215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: یک فرد معمولی و اصیل و مومن و بسیار تلاشگر را تصور کنید. تقریبا در تمام زندگی اش،‌ در مسائل دینی کم توفیق بوده. مسئله اش خیلی عجیبه شبیه سحر یا اتفاقات عجیب. مثلا سالها قبل، گفت قصد دارد به قم برود تا پشت آیت الله بهجت نماز بخواند، یک هفته بعد آیت الله به رحمت خدا رفتند. یا بارها و بارها برای سفر زیارتی اقدام کرد و موفق نشد. هر بار تصمیم داشت قدمی بردارد به عجیب و مبهمی نشد. این مسئله بارها و بارها و بارها برایش در تمام ایام سال تکرار شد. گاهی جگرش سوخت و گریه کرد و گاهی وانمود کرد اتفاقی نیفتاده درحالیکه سخت پریشان خاطر بود. می خواستم بپرسم علت این بی توفیقی در امور دینی با دلایل عجیب و غریب در این فرد چیست؟‌ با دایمی و همیشگی بودن این بی توفیقی. با تلاش های فراوانش؟ علتش رو بگید و چه باید بکند؟ او به سالهای پایان عمرش نزدیک شده. آیا از سوی خداوند طرد شده و به دلش مهر خورده که اینطور میشه؟ چه راهکاری دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در موقعیتی که قرار داریم به عالی‌ترین شکل بندگی خدا را داشته باشیم بدون این‌که ما برای خدا تکلیف معلوم کنیم، بلکه در تقدیری که از طرف خدا مقدّر شده است راضی باشیم. موفق باشید

38001

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در بحث حضور مجرد سوالی داشتم. شما اثبات کردید که نفس انسان در تمام بدن حاضر است که آن را قبول کردم. اما شما چگونه می‌توانید اثبات کنید که مثلاً نفس خود شما در تمام این موجودات کره ی زمین حاضر است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثِ تجرد نفس همانی است که در جواب سؤال شماره 37999 مطرح شد و در آن بحث، حضور ما در تمام موجودات مطرح نیست. موفق باشید

37953

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در آیات و روایات هست که بعضی انسانها کور محشور می شوند. چگونه می‌شود که قوه بینایی که از شؤن نفس است از او گرفته شود؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که به حکم: «والامر یؤمئذ لله» عالم برزخ و قیامت، عالمی است که حق به صحنه می‌آید و معلوم است کسی که چشم حق‌بین با خود نبرده است؛ در آنجا نابینا می‌باشد. موفق باشید

37861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: یکی از دوستان خوب من، که از بچه های فعال حزب‌اللهی بود، بعد از اغتشاشات و مسائل اینچنینی، به‌کلی از اسلام و انقلاب بریده. می‌گوید که دیگر حرف از آسمان ها و ایمان قانع‌اش نمیکنه. و جمهوری اسلامی و رهبری رو یک نظام و رهبر مستبد، دیکتاتور و فشل میدونه چونکه اولیات زندگی مردم رو نتونسته تامین کنه، امنیت روانی رو به خطر انداخته، عدالت رو نتونسته برپا کنه، با کل دنیا تنش درست کرده و منزوی است و از این جهت کشورهایی مثل امارات و آلمان و سوئد را برای فراهم کردن همه اینها من جمله عدالت اقتصادی و اجتماعی که واقعا هم در نروژ و دانمارک وجود دارد، تمجید میکنه ولی از این طرف نظام رو مستحق ذم و تحقیر میبینه. از عدالت در کشورهای شمال اروپایی و نه آمریکا که حرف زد، نتونستم پاسخ بدم که چطور اونها میتونن عدالت برقرار کنن ولی ما نه، و به کلی رشته سخن از دستم رفت. با یک چنین فردی چطور می‌توان صحبت کرد، و چطور میشه قانعش کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بنده‌های خدا نه از واقعیات جهان و انسان جدید خبر دارند و نه از واقعیات کشور ایران. و دلسوزیِ ما از این افراد به عنوان فرزندان خود از آن جهت است که ضربه‌های سختی به روح و روان و زندگی خودشان وارد می‌شود. شاید مطالعه کتاب «مدرنیته و توهّم» که روی سایت هست، افقی در رابطه با تفکر در مقابل این عزیزان بگشاید. موفق باشید

37224

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت و عرض تهنیت فرارسیدن سال جدید: استاد جان با توجه اینکه در کسوت ذاکری اهل بیت علیهم السلام در حد ذره ای ناچیز خدمت می‌کنم با عنایت به ساعات حضور در محل کار، حفظ اشعار و احادیث برایم سخت است و می‌خواستم بدانم آیا ضمیر آماده و خیال پاک تاًثیری بر حفظ اشعار و احادیث و حتی آیات دارد  و در صورت مثبت بودن پاسختان در صورت امکان راهکاری برای این امر عنوان بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مؤثر است. رعایت تقوا و پرهیز از کثرت کلام. موفق باشید

40683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد سال هاست نه شوق بهشت دارم نه ترس از جهنم. نمیدونم از بهشت و‌ جهنم اطلاعی ندارم یا آدم بیخیالی شدم. با خودم میگم عبادت و انجام کارها باید برای رضای خدا باشه، نه بهشت و‌جهنم ولی این دیدگاه باعث شده اون عطش و ترس هم در وجودم به شدت کم بشه و هربار نه حیای از خدا و نه ترس از جهنم مانع انجام گناه نشده و تقوام هر بار کمتر شده حالا نمیدونم چیکار کنم حس می‌کنم رها کردم و چیزی مانعم نیست! گفتم حالا که حیای از خدا نیست و لا اقل یا ترس از حهنم را تشدید کنم یا شوق به بهشت را واقعا نمیدونم این سبک دینداری من به چه دردی میخوره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف الهیه و اخلاق حسنه و واجبات شرعیه، انسان را به سوی بهشت جلو و جلوتر می‌برد تا هم اکنون بهشت در مقابلش گشوده شود و هر اندازه از آن امور فاصله بگیرد، جهنم در مقابلش باز می‌شود و چون از این دنیا برود آن جهنم برایش متعیّن می‌گردد همان‌طور که برای اهل بهشت، بهشت متعیّن می‌شود. موفق باشید

40644
متن پرسش

سلام و عرض ادب: رفقا زحمت کشیده اند و با همفکری هم، یک کانالی ایجاد کرده اند در فضای معرفت نفس که از اهم مهمات این روزگار است. در این کانال تمامی عزیزانی که کتاب ده نکته و سایر مباحث مربوط را شرح کرده اند صوتشان بارگزاری می‌شود که هر مخاطب مطابق با مزاج خود، یک راه و روش را انتخاب کند و وارد مسیر بی انتهای معرفت حق شود. حقیر هم به زودی این کتاب عزیز را شرح می‌دهم برای نوجوانان که صوت آن در اختیار رفقا قرار خواهد گرفت. خلاصه یک محل بسیار جامعی خواهد شد برای مزاجهای مختلفی که می‌خواهند وارد مباحث معرفتی شوند. نظر حضرت استاد چیست؟ لینک این کانال از این قرار است : https://eitaa.com/marefatenafs_10nokteh ملتمس دعایتان هستم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن کانال خوب و ارزشمند هستم زیرا حقیقتاً معرفت نفس امری نیست که برای درک آن منحصر به یک شرح باشیم و خدا را شکر هر کدام از شرح‌های مربوط به معرفت نفس صفای خود را دارد. موفق باشید    

40315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: اگر نیست برای هر انسانی جز تلاش او کیفیت انتقال اعمال چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان نیّت ها عمل اصلی انسان است و فردا انسان با همان نیت های خود روبرو می شود و در این رابطه می توانید به کتاب معاد و صوت های مربوط به آن که روی سایت هست مراجعه فرمایید. موفق باشید

40313
متن پرسش

سلام و درود و نور و رحمت و عزت الهی تقدیم شما استاد بزرگوار: بی‌نهایت ممنونم از اینکه وقت گرانبهاتون رو برای ما اختصاص میدید. در مورد پرسش ۴۰۳۰۷ فراز پایانی دعای عهد «اللهم و سر نبیک محمد (ص) برؤیته و من تبعه علی دعوته وارحم استکانتانا بعده» نمی‌فهمم چه جور دیدنی و رؤیتی هست برای حضرت محمد (ص) که ایشون مسرور میشن. منظور همون ظهور جهانی ایشون هست؟ پس اگر اینطوره چرا در ادامه دعا می‌فرماید «وارحم استکانتانا»؟ یعنی ما مردم عادی از ظهور آقا مسرور نمیشیم و استکانت یعنی چه حال و روزی که ما داریم؟ و جزء مسروران نیستیم. استاد: اساسا چرا روایات ظهور حالت ابهام گونه دارند؟ من واقعا از خوندن کتابهای در مورد حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف لذت نمی‌برم چون همشون ابهام دارند. خداییش فقط با دروس شما درباره آقا امام عصر علیه السلام و تفاسیر قران شما وجودم از ابهام درمیاد. استاد جان ی سؤال دیگه هم دارم وقتی دروس معاد رو گوش میدم خیلی حال خوب و عجیبی بهم دست میده و احساس می‌کنم با یک سیر وجودی با شما همراه میشم و خیلی دست و پا زدنهای الکی که به اسم مجاهده دارم و اساسا هیچ اثر وجودی هم در من ندارند رو دیگه لازم نیست انجام بدم، انگار یک جور تحول قلبی و حرکتی یا یک جور مقلب القلوبی یا یک نظر و عنایتی بهم میشه یا بهتر بگم بقول فرمایش خودتون شنیدن دروس معاد شما عین شدن میشه در وجودم، این حالت رو زمانی بهتر متوجه میشم در وجودم که قران خوندنم تغییر میکنه، لذت خاصی از قرآن می‌برم. سؤالم اینه که استاد شما چطور اینقدر با یقین دروس معاد رو درس می‌دید؟ ببخشید جسارتا انگار خودتون هزار بار مرگ رو چشیدید و طی کردید. جوری که شما درس میدید منم خودم رو می‌بینم که هزار بار مرگ رو و منزلهای برزخی رو طی می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در آن فراز عرض می شود: خداوندا! و مسرور فرما پیغمبر خود محمد «صلوات الله علیه و آله» را به دیدار امام. و مسرور فرما هر که را متابعت کرده پیغمبر یا امام را بر دعوت او.  آری! رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» در مظهر مقدس حضرت مهدی در واقع، صورتِ نهایی خود را در عالم متعیَّن می یابند و البته و صد البته هر آنکس که به دنبال صورت نهایی انسانیت است با به ظهورآمدن وجود مقدس حضرت مهدی «عجل الله تعالی علیه» به اعتبار نسبتی که با آن حضرت در جمال آن حضرت می یابد، مسرور می شود و این مائیم و در انتظار چنین حضوری، و معلوم است که روایات اصلی ما در رابطه با مقام ظهور، فوق العاده ارزشمند است مشروط بر آنکه در نسبت با حضرت صاحب الامر «عجل الله تعالی علیه» حالت اُبژگی نداشته باشد بدین معنا که به جای احساس نهایی خودمان در آن حضرت، تنها به باور نسبت به آن حضرت اکتفا کرده باشیم. ۲. آری! مهم آن است که هم اکنون در وسعت ابدیت خود، خود را جستجو کنیم و خدا می داند تمام آیات مربوط به معاد، حکایت چنین موضوعی است. موفق باشید  

40193
متن پرسش

استاد سلام: این روزا بیشتر به راهنمایی هاتون نیاز داریم این روزا ما جلوی بعضی ها خیلی سرخورده شدیم داریم کم کم اعتماد مون را از دست میدیم. اوضاع روحی خوبی نداریم. احساس می‌کنم خیلی کم کاری شده بنده به حرف های شما کاملا و قاطع ایمان دارم و قطعا سننتصر را هم می‌فهمم ولی یه زمانی آقای سلامی می‌گفت اگر اسرائیل جنگنده بلند کنه و بیاد بزنه وقت برگشت که می‌خواد بشینه تو فرودگاهش اسرائیلی دیگه نیست همین سرلشکر باقری برای وعده صادق ۲ گفت اگر اسرائیل بزنه با ۱۰۰۰ تا موشک زیر ساخت هاشون رو می‌زنیم همین حضرت آقا مگه نفرمود تل‌آویو و حیفا را با خاک یکی می‌کنیم یا مگه به سردار حاجی زاده نفرموده بود اگر اسرائیل زد زیر نیم ساعت جواب بدید؟ آقا داخل سخنرانی های اخیرش تو نماز عید فطر فرمود ما احتمال نمیدیم که اسرائیل و آمریکا از بیرون بتونند کاری بکنند همین اعتماد کاذب باعث شد غافلگیر بشیم. استاد از نظر من وعده صادق ۱ و ۲ از لحاظ موثر بودن در برابر جنایت های رژیم هیچی بود وقتی آقای هنیه رو زدند پس نیروهای امنیتی ما کجا بودند که هزار تا مثل هنیه دوباره پیش نیاد ما فقط داریم حرف می‌زنیم و اونا عمل می کنند. هیچ کدوم از حرف های سردارها تا به اینجای کار صادقانه نبوده چرا اینجوری داره میشه؟ ما الان با یک یازدهم تسلیحات آمریکا که در اختیار اسرائیل هستش داریم می جنگیم اکثر پدافند ها و سکو های موشکی مون از بین رفته ما الان باید وعده صادق ۴ عنوان حمله مون بود. هیچ وقت توی مخیله مون خطور نمی کرد که با این همه دلگرمی های سردارهامون اینجوری باهامون بکنند. من یادم هست از همون اول جنگ غزه می گفتیم اسرائیل رفتنی هستش کجای محاسباتمون داریم خطا می کنیم؟ معلومه وقتی آقای سلامی روز قبل از حمله میاد میگه که وعده صادق ۳ از جنس ۱ و ۲ نیست اسرائیل متوجه آماده نبودن ما میشه دیشب نتانیاهو تو پخش زنده نباید به جایی برسه که رهبر ما را علنی تهدید به ترور کنه من دهه هشتادی خیلی افتخار می‌کردم همین الان هم می‌کنم ولی خب انتقاد دارم از وضع موجود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عظمت کار فکر کنید که به گفتۀ آقای دکتر فؤاد ایزدی، رژیم صهیون بیش از ۳ سال است که در رابطه با آنچه انجام داد، نقشه کشیده است که این جنگ مستقیم به صورتی که آن عزیزان فرمودند، نیست، بلکه جنگی ترکیبی را به این امید به میان آورده‌‌اند که کار ایران رابا آن نقشۀ چند ساله یکسره کنند و حال به طور معجزه‌آسایی به اهداف خود نرسیده‌اند و این بزرگ‌ترین شکست برای آن‌ها شد زیرا با آن‌همه برنامه که عملاً همۀ جهان استکبار برای تحقق آن به میان آمده بود، از طریق مقابلۀ این‌چنین مبتکرانۀ ایرانِ بزرگ، ناکام ماند. و این یعنی همان تعبیر رهبر معظم انقلاب که اسرائیل چون یخ در حال ذوب‌شدن است.
آنچه آن مردان و سرداران بزرگ فرمودند در راستای جنگ رسمی بود و عجیب است که در این نقشۀ ترکیبی حال، این اسرائیل و جبهۀ استکبار است که ناکام مانده است و مسلّم جهان آرام‌آرام از عظمتِ حضور ایران اسلامی در این تاریخ حیرت خواهد کرد. موفق باشید                
 

40187
متن پرسش

سلام استاد: خداقوت. مسئله ای داشتم در این شرایط انگار یک چیزی توی حال ها و برنامه های صداسیما کم است حالی که مخابره شده و جریان پیدا کرده بین مردم فقط خوشحالی از پرتاب موشک و خوردن به هدف ها بوده که از جهاتی و برای حفظ روحیه ها لازم است اما کافی است؟ این حال مردم را منفعل می کنه و وقتی حملات سنگین تر شود خدایی نکرده حال ترس منفعل کننده ای پیش می آید که مگر ما دست بالا را نداشتیم چرا داریم تلفات می دیم یه تردیدی میاد سراغ دل ها این درگیری که شروع شده ممکنه حتی بیشتر از ۱ ماه طول بکشه ممکنه بقیه کشورها وارد بشن ممکنه هم نه نمی دونیم ولی به نظرتون حال مردم چطوری میشه وقتی طولانی میشه شرایط جنگی و اضطراری چقدر از دل ها خالی میشه به خاطر کارهای رسانه ای دشمن و طولانی شدن شرایط و مهم تر از همه که این همه مقدمه گفتم، به خاطر نبودن یک حال دعا و تضرع و فسبح بحمد ربک و استغفره (که در سوره نصر تذکر داده شده) در خودمون و روایت هامون و صدا و سیما که خواهی نخواهی موثره در حال جامعه همه ی روایت ها از این شرایط خلاصه شده در این که وای ما چقدر قوی هستیم این خوبه برای حفظ روحیه ولی کافی نیست و پایدار نیست چون شرایط سخت تر نیاز به جریان افتادن یه حال دیگه بین مردم داره تا واقعا حضورها بیشتر بشه و حفظ بشه یک رویکرد آوینی گونه برای گفتن از این شرایط نیاز داریم و ما هرکدام در نقطه خود باید چگونه باشیم؟ چطور بفهمیم آن آنگونه ای که باید باشیم را؟ باید چه کار کنیم؟ یا نکند این نگرانی بیهوده است و سروقت خود همه چیز به اندازه پیش می آید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتۀ مهمی است که متوجه شویم بالاخره وارد جنگ شده‌ایم و جنگ بدون تلفات نیست آن هم با جریان استکبار و با جنگِ ترکیبی. و درکِ درست آنچه پیش آمده، موجب می‌شود تا روحیۀ مقاومت مردم رشد کند و البته خوب است صدا و سیما با همۀ زحمت و دلسوزی که بخصوص خبرنگارانِ عزیز آن متحمّل می‌شوند؛ با عمق بیشتری کار را ادامه دهند شبیه آنچه آقای دکتر فؤاد ایزدی بدان اشاره می‌کند. زیرا همچنانکه در جواب سؤال شمارۀ 40185 عرض شد باید متوجه شویم ما هم اکنون پیروزیم، حتی اگر چندین ماه جنگ ادامه یابد و رژیم صهیون به حکم استیصالش، مردمِ عادی را به قتل برساند به امید آن‌که مردم روحیۀ خود را ببازند به همان صورتی که در ابتدای دفاع مقدس، رژیم عراق با بمباران‌های متعدد خود در خوزستان خواست به چنین نتیجه‌‌ای برسد ولی همان مردم یعنی جهان‌آراها با بصیرت تمام مقابل آن تجاوز ایستادند و شکستی که صدام گمان می‌کرد بر ما تحمیل کرده را به پیروزی تبدیل نمودند. در این مورد خوب است رجوع شودبه عرایضی که طی مصاحبه‌ای که اخیراً تحت عنوان «جنگ اسرائیل با هویت متعالی ایران» https://eitaa.com/matalebevijeh/19620 شده است. موفق باشید    

40081
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: پیشاپیش باید از ارسال یک متن بلند عذرخواهی کنم و بابت توجه و ملاحظه تان بی نهایت سپاس گزار باشم. مدتی است دلم گرفته و گویا چیزی گم کرده ام که حتی با خواندن قرآن و دعا و زیارت شهدا و امامزاده آرامم نمی‌کند، نماز آرامم نمی‌کند، ذکر آرامم نمی‌کند. نمی‌دانم باید با چه چیزی پاسخ این روح بی قرارم را بدهم. دنبال چه هستم؟ فکر می‌کردم این را می‌دانم! پناه همیشگی من خدا و اهل بیت و شهدا بودند و یقین دارم جز این بزرگواران کسی نمی‌تواند انیس و مونس و پناه باشد. اما چرا الان دچار این حالت هستم؟ چند ماهی بود که از صبح تا غروب می‌رفتم به کتابخانه و مشغول خواندن درس هایم می‌شدم، حس می‌کنم تلاشم برای خالصانه بودن این کار صادقانه بود؛ مدد و لطف خداوند و اهل بیت را می‌دیدم. فکر کردم گمشده ام را یافتم و آن هم علم است، فلسفه و عرفان است، رشته دانشگاهی ام فلسفه ست و مدتی ست سیر مطالعاتی حضرتعالی را شروع کرده ام. اما الان دو هفته ایست شاید حالتی دارم که ناشناخته و تازه ست. البته قبلاً هم دچارش شدم که گفتم گمشده ام را در درس یافتم و اقدام عملی و تلاش جدی ام را در هدفی که همواره در سر داشتم درباره آینده پردازی و تمدن پژوهی شروع کردم. اما باز این حالت را دارم و نمی‌دانم از مشغولیت ذهنی و بی مهری مردم و هجوم سختی های دنیایی بی حال شده ام و با همه وجود می‌خواهم راهی استانی دیگر شوم و زندگی ام را ادامه دهم که از آزار و زخم زبان برخی انسان های از خدا بی خبر اما متظاهر به تدین خسته ام، یا مشکل چیز دیگریست!؟ چون این خصیصهٔ تلخ دنیا را خیلی وقت است که فهمیده ام و می‌دانم برای همه دشواری هایی هست. سعی کردم رفتار مناسبی در موقعیتهای اجتماعی و دنیایی در پیش گیرم و مهارت خویش را در این رابطه تقویت کنم که از تنش‌های ذهنی دور باشم و آرام تر به اهداف و افق متعالی و آن آینده شیرین و زیبای شیعه چشم بدوزم و برای دست یافتن به آن مسیرم را طی کنم ان‌شاءالله. قرآن خواندنم حدود یک سال است که خیلی کم شده، ماه رجب دوباره انسی برقرار شد و قطع شد، مجدداً ماه رمضان دو سوره را حفظ کردم و بازهم تا امروز جز یکی دو مرتبه خیلی کوتاه سراغ قرآن نرفته ام. مدتی است که دوست دارم نمازم را اول وقت بخوانم اما نمی خوانم، قرآن و ذکر و زیارت را دوست دارم اما سراغش هم که می‌روم بهره قبلی را برایم ندارد و کنار می‌گذارم شان. چون آرام نمی‌شوم و پر نمی‌شوم از حق. زیارت عاشورا، دعای توسل. لذا نمازهایم دیگر اول وقت نیست و مدت زیادی است سراغ قرآن نرفته ام، منی که ۵ جزء حفظ کرده بودم و روزی انیس و مونس و رفیق هر روز و شبم قرآن بود، منی که فیض مداوم از قرآن می‌گرفتم و در شادی و غم و درد و فراغت و صبح و شب و شرایط مختلف رجوعم به قرآن بود و رفیقم قرآن بود. الان یک هفته ست که درس خواندن را هم روحم طاقت ندارد و به قدری در مقابل خواندن درس مقاومت کرد و مثل یک کودک لجباز که نمی‌خواهد سر کلاس درس بنشیند یا حرف پدر و مادرش را گوش کند که مجبور شدم بعد نماز ظهر و عصر وسایلم جمع کنم و از کتابخانه برگردم به منزل. از صبح تا ظهر هم که کتابخانه بودم سه بار یک صوت را پخش کردم و چند بار یک جزوه را خواندم اما ذره ای حواسم نبود و چیزی نفهمیدم، آنقدر که ذهنم فرار می‌کرد از درس و سراغ چیزهای بیهوده می‌رفت. آخرش گفتم بی خیال درس، یک صوت از استاد طاهرزاده درباره شهید آوینی گوش می‌کنم که از قضا مرتبط با قصه خودم بود. سخنرانی که با عنوان: نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی ایراد فرمودید، آن شعر زیبا از حضرت امام که در میخانه گشایید که از مسجد و از مدرسه بیزار شدم. یافتن آوینی آن حضور متفاوت خویش را، سلوکی که با نوشتن طی کرد. چند روزی فکر می‌کردم به این ماجرای خودم. اما نمی‌دانم چه می‌شود. تا کی و کجا این دوری از نماز و قرآن و درس می‌خواهد باشد؟ راهیان نور رفته بودم پایان سال ۱۴۰۳ که بسیار برام پربار بود و نقطه عطفی در زندگی ام شد. بعد هم که برگشتم بلافاصله ماه رمضان شد و تقریبا یک چله معنوی و پاک و نورانی را تجربه کردم، شب های قدر امسالم بسیار برایم متفاوت بود و بسیار به یاد آوینی و شب قدر خاصش بودم که به دنبال ساخت مستند روایت فتحش بود. اما الان حس می‌کنم تمام آن سرمایه معنوی راهیان نور و ماه رمضان را باختم و هیچ چیز ندارم. آن حس زلال توبه و استغفار، آن شروع دوباره. همه چیزم را از دست دادم. ای کاش این حالتم که خودم نمی‌شناسم دردم چیست و عیب کار کجاست و چه شد را کسی تشخیص بدهد و راه درمان نشانم بدهد. منتظر راهی هستم که نشانم داده شود ان‌شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حقیقت در جلوه‌های نابش در دل یک کفر بزرگ که به سراغ انسان می‌آید، فکر کنید تا همه چیز معنای دیگری پیدا کند. دیگر نه آن نماز و نه آن نگاهی که به شهدا داشتیم نمی‌تواند ما را در خودِ دیروزین خود نگه دارد، زیرا ایمانی در راه است که لازمۀ آن کفری است که همه چیز را ویران می‌کند. طلب گشودن «درِ میخانه» که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به میان آوردند، امر ساده‌ای نبود و نیست همچنان که آن غزل عطار که فرمود: 
«دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم / ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی
امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم / در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی»
 با توجه به این امر پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «ما و راه کربلایی شهید رئیسی»  https://eitaa.com/soha_sima/4938 رجوع فرمایید تا همان‌که هستید باشید ولی با شدنی بعد از شدن. موفق باشید                  
 

نمایش چاپی