سلام و عرض ادب: روز تون بخیر استاد جان. مشتاق دیدار تون هستیم. مدتی است که قسمت نشده خدمتتون برسیم. دعا کنید برامون لطفا. سوالی داشتم از خدمتتون. استاد چی میشه که انسان میل به خوبی ها داره و از یجایی حس میکنه دیگه میل به خوبی ها و خوب بودن نداره و برعکس میل به زشتی ها و بدی ها پیدا میکنه. دلیل این درد چیه و چکار باید کرد؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این قصه هر آن کسی است که در «راه» است و حال با موانعِ آن راه روبرو میشود تا در بازخوانی خود به حضور دیگری نظر کند که به جای حضور در باورها، به حضور ذیل اراده الهی قرار گیرد که آن حضور تاریخی است. عرایضی در این راستا تحت عنوان «معنای درک حضور تاریخیِ اصحاب امام حسین«علیهالسلام»
https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1
طی 9 جلسه انجام گرفت که البته موضوع حساسی است ولی به نور حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» امکان آن نوع گفتگو فراهم شد. امید است مفید افتد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد ببخشید با توجه به این که انسان به خودش علم حضوری دارد و وحدت دارد چگونه می شود که یک شخص ویژگی های خود را اشتباه درک کند یعنی خودش نتواند از برخی ویژگی های روحش بی خبر باشد چگونه می توان علم حضوری به خود را هم تشکیکی در نظر گرفت اگر تشکیکی است. می شود بفرمایید چگونه می توان آن را افزایش داد؟ ممنون از شما مطالب بسیار مفید سایتتون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. علت آن توهم است که جای حقیقت را می گیرد. ۲. تعمق در قرآن و روایات و معارف حقّه، و در عبادات به حالت سلوکی. موفق باشید
سلام علیکم: بر اساس عرفان نظری من میدانم که در جهان هستی فقط یک وجود هست که آن وجود، وجودی نامتناهی است که جایی برای غیر نمیگذارد. از سوی دیگر کثرت، در مظاهر میباشد. اگر این کثرت در مظاهر را قبول نکنم، باید بگویم که: این در و دیوار و سنگ و چوب و... خداست. اما چون کثرت در مظاهر را قبول دارم، این مشکل پیش نمی آید. تمام مقدمه بالا برای این سوالم است. من می خواهم که در این مظاهر آن جنبه، وجه اللهی را ببینم. برای رسیدن به این هدف باید چکار کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که عرض شده مظاهر، ممکن الوجودهایی هستند که امکان شان ذاتی شان می باشد و خداوند وجود آنها را به آن ها می دهد. بنابراین نسبت ما با هر ممکن الوجودی آن است که با نظر به آن، محدودیت را از خودش بدانیم و ظهور و وجودش را از حق. بدین لحاظ همه عالم مظهر انوار اسماء حسنای الهی هستند در محدوده امکان ذاتی مخلوقات. موفق باشید
سلام وعرض ادب خدمت استاد گرامی: من مادر دو فرزند هستم........................................ با توجه به اینکه حالت خصوصی دارد، محتوای آن پاک شد. البته بهتر است که این طور سؤالات را از کسانی که روحیه شما و خانواده را می شناسند سؤال بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب آن سؤال اینطور جواب داده شد:
37135- باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که به هر حال ما در این شرایط تاریخی با موضوع حساسی روبرو شدهایم که به طور مکرر در جواب کاربران محترم در این رابطه عرایضی شده است. عمده آن است که بتوانیم بدون جدال و در فضای دوستانه و در عین حال منطقی، و با کلمات فاخر و حکیمانه متذکر خطراتی شویم که جهان استکباری برای ملتهای آزاده و انسانهای طالب حقیقت پیش آورده و امیدوار باشید بحمدالله ظرفیت جوانان ما طوری است که اگر متوجه باشند، آخرین دین یعنی اسلام جوابگوی عالیترین نیازها و طلب آنها میباشد. موفق باشید
سلام: ضمن عرض خسته نباشید خدمت شما، یک پرسش و یک درخواست داشتم. کتاب توحید حبیب الله آشوری چه عیبی دارد که علامه مصباح و شهید مطهری حکم به تحریم آن دادند؟ گویا نویسنده آن اوایل انقلاب اعدام شد. سال هفتاد از دانشجویان شما در تربیت معلم رجایی بودم کتاب های اصول عقاید که شما تدریس می کردید از چه منابعی گرفته شده بود؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً امثال آقای آشوری چیزی به معنای حقیقی از توحید و معارف اسلامی نمیدانستند و سخنان ایشان قابل مقایسه با اندیشۀ امثال شهید مطهری و آیت الله مصباح نبود. موفق باشید
سلام استاد گرامی: خیلی ممنون از اشاره های زیبایی که می فرمایید. ببخشید استاد برای راه تفکر در بحث معماری و سکونت مواردی که به ذهنم آمد را خدمتتان مطرح میکنم. خیلی ممنون میشوم اگر لطفا راهنمایی بفرمایید. در مورد سکونت الهی؛ روحی که با معماری ایجاد می شود، به انسان القا می شود. و می تواند موجبات احساس سکونت و وقار را فراهم می کند. ولی سکونت بر خانه عنکبوت یعنی القای روحی که ثبات ندارد. به راستی؛ _علائم و نشانه های خانه ی عنکبوت در سکونت های ما کدام است؟ _تکنولوژی در معماری چگونه می تواند به ما برای سکونت الهی کمک کند؟ _زبان فرم امروز کدام است؟ _ و انسان چه میزان محاصره در فرم هاست؟ _ در مورد سکونت و سیاست؛ و وجه الهی؛ آیا می توانیم بگوییم «نحوه سکونت ما، عین دیانت ماست.» _بیرون شوندگی به عنوان نحوه ی حضور انسان در بیان هایدگر، چگونه در معماری و سکونت تجلی پیدا می کند؟ _مهاجرت از معماری و سکونت های اکنون، «مهاجر الی ربی» _ شهر به عنوان سکونت جمع مومنین، ظهور سواد اعظم است و عُرف سکونت نشاندهنده ی ایمانِ انسان هاست. خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی شما و وقت شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید موضوع سکونت و سکنیگزیدن در این تاریخ، موضوع بسیار حساسی است و در این مورد باید به جهان بین دو جهان فکر کرد بدین معنا که در عین استفاده از تکنولوژی جهت معماری بتوانیم از سلطۀ تکنولوژی بر حذر باشیم و لازمۀ آن توجه و تصور شخص معمار است که متوجۀ سکنیگریدن انسان در مسکن خود باشد. با توجه به چنین حضور ذهنی باید دست به کار شد و البته نباید عجله کرد زیرا نه میتوان در خانههایی زندگی کرد که فقط به یک معنا، خوابگاه حساب میشود و نه میتوان انتظارِ در اختیارداشتنِ زمینهایی را داشت به وسعت ۱۰۰۰ متر، که خانههای سنتی در آن زمینها بنا شده است. موفق باشید
سلام: بنده دانشجو علوم کامپیوتر در یکی از دانشگاه های تهران هستم. قبلا سوالی پرسیده بودم که گفتین باید ساحت قدسی و ساحت تکنیک رو با هم جمع کنید و پیشنهاد دادید حوالت تاریخی عقل تکنیک رو بخونم. بنده صوت های این بحث رو از سایتتون گوش دادم. ولی هنوز هم حس میکنم مثل یک عروسک خیمه شب بازی در دانشگاه هستم و تمدن غرب هست که ما رو به بازی گرفته و ما هم عروسک های این بازی. در آخر صوت ها گفته بودین باید به حالت شاعرانگی برسید ولی راه رسیدن به این وضع رو توضیح ندادید. در حال حاضر پیشنهادتون برای بنده که از این حال دربیام و بتونم مباحث دانشگاهی هم جمع کنم چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد چرا نباید از یک طرف در علوم جدید به عنوان درک استعدادهای طبیعت عمیق شد، و از طرف دیگر در میدان معارف دینی و قرآنی حاضر گشت؟ در حالیکه بشر امروز ظرفیتهای فوقالعادهای دارد برای جمع چندین و چند علم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. استاد ارجمند سلام علیکم وعرض ادب و احترام: اخیرا در صوتهای ارسالی از سخنرانان از تکه هایی از سخنرانی و صوتهای بزرگان را با پیش زمینه و همراه موسیقی ملایم تار و آلات دیگر پخش می کنند و می گویند برای جذب جوانان خوبست. برای ساختن سرود و ترانه های خوب موسیقی ظاهرا مباح است. ولی آیا درست است اکنون شروع کرده ایم و سخنرانی ها و مطالب بزرگان را هم به همراه موسیقی ملایم پخش می کنیم؟ آیا در سیره پیامبر و اهل بیت و علما نمونه هایی از این دست داریم؟ پیشاپیش از پاسخگویی استاد سپاسگزارم. گلناز طالب نیا از خوانند گان کتب و مستمعین استاد بزرگوار
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سرود «ای مطهر» همین سؤال پیش آمد و حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» آن را خوب و بیاشکال خواندند. در این رابطه به نظر میآید اصل قضیه اشکال ندارد مشروط بر اینکه هدف ما طرح و تأکید بهتر نسبت به محتوا باشد. موفق باشید
سلام و احترام: بنده بیست سال سن دارم و حالاتم خیلی متحول نسبت دو سال پیش خود شده. از درون حس گمشدگی و گاهی اوقات هلاکت دارم، چراکه نمیتونم برای ائمه کاری کنم که اونا شاد و رضایتمند باشن، نمیدونم چرا هیچ کاری حس شادمانی رو در من زنده نمیکنه! حس میکنم گرفتن دست گناهکاران و افرادی که راه را گم کردن هدف خلقت منه. چون با اون فقط حس خوبی دارم. هرروز خودم رو دوره میکنم و محاسبه، اما انگار نمیدونم دارم چیکار میکنم. نمیدونم دنبال چی هستم. فقط فکر میکنم هدف اصلیم مستی خداست به واسطه اهلبیت و این کار مرگ را لازم دارد، مرگ دنیایی، اما نمیدانم چه مرگی مناسب من است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد هر اندازه انسان در معارف توحیدی عمیق و عمیقتر شود، اعمال او مؤثرتر خواهد شد بخصوص در این دوران که رهبر معظم انقلاب بر جهاد تبیین نظر دارند در مقابل تهدید نرمافزاریِ دشمن که سعی در دستکاریِ افکار عمومی دارد. اخیراً عرایضی تحت عنوان «برکات محاسبۀ عمل» شده است. خوب است سری به آن بزنید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18759
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ۱. با توجه به اینکه فرموده اند امام شناسی دریچه خداشناسی واقعی است و عین توحید است، حال اگر کسی به شناخت عمیق و دقیق امام معصوم نائل شود و در آینهی وجود امام معصوم خورشید انوار الهی و کمالات حضرت حق را مشاهده کند، آیا به براهین فلسفی که حول خداشناسی مطرح شده نیازی دارد؟ ۲. به نظر حضرتعالی بهترین راه برای اینکه با انوار خدا در آینه و جمال امام معصوم مواجه شویم چه راهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرمودهاند: «چون رسی بر بامهای آسمان / سرد باشد جستجوی نردبان». همۀ براهین و دلایل فلسفی برای آن است که متوجۀ حضور ابعاد متعالی ائمه «علیهمالسلام» بشویم، حال که به آن معارف رسیدهایم دیگر ما را چه نیاز به آن دلایل! مگر آنکه در نزد خودمان هم برای خودمان روشن باشد که به آنچه رسیدهایم، خوب است که عقل هم آن را تصدیق کند. ۲. مباحثی که از طریق آیات الهی ما را متذکر جایگاه اولیای معصوم میکند، در این رابطه کارساز است مانند مباحثی که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطرح شده و یا علامه طهرانی در کتابهای «امام شناسی» مطرح فرمودهاند. موفق باشید
حضرتعالی رهبری را زبان خداوند و زبان هستی میدانید، اگر بین نظر زبان خدا در این عصر و زبان خدا در عصر امیرالمومنین تضادی پیش آید، اصالت برای ما کدامست و کدامیک معیار تصحیح یا تفسیر دیگری؟ حضرت حجت چه؟ نظرات خرد و کلان امام عصر کاملا منطبق است با زبان هستی (رهبری)؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای زبانِ هستی بودنِ مقام معظم رهبری به معنای آن نیست که مثلاً سخن ایشان وَحی الهی باشد و یا زبانشان در مقام زبان اولیای معصوم قلمداد شود. بدین معناست که رهبر معظم انقلاب زمانۀ خود را میشناسند و متذکر نکاتی میشوند مطابق زمانه. و البته و صد البته، ملاکِ حق و باطل هر سخن قرآن و روایت است. مهم آن است که به سخنان مقام معظم رهبری با دقت توجه شود تا اهمیت آن سخنان روشن گردد. عرایضی اخیراً در رابطه با سخنان ایشان در موضوع بسیج پیش آمد. خوب است نظری به آن مطالب بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18135. موفق باشید
سلام و رحمت: همسری روزی بنده شده با روحی بزرگ و فعال و دغدغه فرهنگی و مردم و نوجوانان و جوانان و... بر پایه ایمان الحمدلله کارگر هستن و اهل مطالعه و دست و فکری که چیزی جز خیر از اون دیده نمیشه از طریق ایشان با شما و علمای بزرگ آشنا شدم و الحمدلله راه از بی راهه برایم نمایان شد باشد که بتوانم حق این نعمت را ادا کنم و از وسوسه های شیطان دور. به لطف حمایت معجزهوار خدا بعد از ۷ سال صاحب خانه ای شدیم و یه پرایدی که هزار الحمدلله چیزی جز خیر و برکت نداشته. از طریق فرزندانمون امتحانهای سختی از نظر مالی و سلامتی شدیم بنده خانه دار هستم مانده ام راه درست چیه. راهی جز صبر و دعا پیش روم نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون مزه فضای ایمانی را چشیدهاند به هر حال با مدارا و سختگیری نکردن و مهربانی ان شاءالله به خود میآیند. موفق باشید. البته مواردی را فرمودهاید که مربوط به امور شخصی است و این سایت نمیتواند در آن موارد ورود داشته باشد
با سلام و احترام: در باب عینیت ذات و صفات نظر تان درباره مطلب زیر چیست؟ «این تعبیر که صفات عین ذاته، دو معنا میتونه داشته باشه: ۱. هر صفتی مثل علم و قدرت و ... جزئی از ذات رو تشکیل میده و غیر هم هستند؛ که این باطله ۲. هر صفتی که ما به خداوند متعال نسبت میدیم، دقیقا عین همدیگه است و علم عین قدرته و قدرت عین حیات و ... که در این صورت، ما هیچ تصوری از حقیقت علم خداوند نخواهیم داشت چرا که تصور ما از علم، غیر از تصور ما از قدرته و ... فلذا تصور ما از صفات خداوند سبحان، صرفا سلبی خواهد بود.» با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نسبت با ذات خداوند که «احد» و یگانه محض است، صفات او عین ذات او هستند. ولی در نسبت با ما و هر ممکنالوجودی، مفهوم علمِ او غیر از مفهوم قدرت اوست. در حالیکه در ذات، علم، عین قدرت و قدرت، عین علم است و لازم نیست سلبی باشد به این معنا که چنین کمالاتی در ذات او نیست. موفق باشید
با سلام: آیا اسم ولی معادل اسم الله است؟ اگر جواب آری است، آیا علی (ع) مظهر آن است؟ آیا میتوان گفت امام خمینی (ره) هم مظهر اسم ولی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به حکم «الله ولی الذین آمنوا» در جامعیت خود ولیّ اهل ایمان میباشد و اولیای الهی یعنی پیامبران و ائمه مظهر ولایت الهیاند و ذیل آنان، علمایی که در جامعیت معارف الهی و هویت ایمانی قرار دارند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چرا قرآن کریم گفته «رَبُّ المَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغْرِبَيْن؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمودهاند به اعتبار آن که در هر نیمکرهای که بایستیم، مشرقِ آن نیمکره غیر از مشرق نیمکرۀ دیگر است و در مورد مغرب نیز همین قاعده برقرار است. موفق باشید
با سلام: استاد مدتی بود حرفه ام را کنار گذاشته بودم دوباره بعد ازچند سال آمدم دوباره حرفه ام هنر است، حس میکنم از ذکر مرا دور کرده و اینکه حرفه ام را دوست دارم چطور ذکرش کنم. ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنر باید به تعالی انسان و حضور او در آیندهاش که آیندۀ تاریخی او میباشد، نظر داشت که انسان با وسعت بیشتر، خود را ذیل ارادۀ الهی احساس کند. اخیراً در شرح غزل شماره ۱۴۱ از حافظ، عرایضی شده است بنگرید آیا برای حضور در هنر فردایی کارگشا هست؟ موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/19978
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: الحمدلله که یکبار دیگر چشممان به چهره نورانی رهبرمان روشن شد و صدای گرم ایشان موجب تسلی خاطرمان گردید. نمیدانم چند نفر با دیدن رهبری آن شور و شعفی را که بنده داشتم احساس کردند. همه اظهارات و نکات مهمی که ایشان امروز بیان کردند به یکطرف و آن لبخند از ته دل ایشان که بخاطر نقش بر آب شدن نقشه های شوم دشمن بر لب ایشان جاری شد به یکطرف. آن دلگرمی که از لبخند ایشان در ما ایجاد شد و آن صبر و آرامش و قوامی که در سخن ایشان احساس می شود براستی چقدر دل مان را محکم می کند. واقعاً اگر راز این حس ما به رهبری در ولایت نیست پس در چه چیز است؟ کدام مردم به کدام رهبر سیاسی در جهان چنین حسی دارند؟ چقدر توان درک این نعمت بزرگ را داریم که واقعا ملت با عزتی هستیم که یک انسان الهی حکیم بصیر دلیر ملت ما را در این تاریخ رهبری می کند؟ الحمدلله. خداوند نگهدار و پشتیبان امید مظلومان و رهبر آزادگان جهان باشد و ما را از برکت وجودشان محروم نگرداند. ان شاء الله. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت ربّ العالمین با تمام وجود میخواهم و میخواهیم که ما را متوجۀ عمق نعمت فوق العاده اش در این زمانه که رهبر معظم انقلاب است؛ بنماید. خدا می داند بزرگ ترین لطف حضرت حق به انسان جز این نیست که انسانها را متوجۀ نعمتهایش بکند تا در زمرۀ شاکران قرار گیرد. چه بگویم در وصف انسانی که کلامش حقیقتاً کلام جان همۀ انسانهایی است که به خود آمده اند و در نزد خود و در عمق جان خود جایگاه کلام رهبر معظم انقلاب حضرت نایب الامام آیت الله خامنه ای را احساس می کنند. کافی است تنها از درون خود متوجۀ تذکرات این مرد باشیم تا بنگریم «آشنایی نه غریب است که جانسوز من است». موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: حقیقت امر این هست که از ۱۴ سالگی تا الان که با شما صحبت کرده ام، در عین اینکه فاصله سنی مان به نظر زیاد است اما حال مرا بیشتر از همسن و سالانم متوجه بوده اید. گاهی اوقات رفیق صمیمی من نمیفهمد که چه میگویم ولی شما دقیقا چیزی را میگویید که گویی انتظارش را میکشم. در این سال ها هم این سایت محل گفتن حرفهایی بوده که با هیچکس نمیتوانستم بزنم. اینبار خواستم تا راجع به وظیفه و نتیجه صحبت کنم. حدود یکسال تمام با توجه به اینکه وظیفه ام ازدواج است تلاش بسیاری کردم ولی بعد از یکسال چیزی جز فروپاشی عاطفی نصیبم نشد. ولی خوشحال بودم، درصورتیکه انگار چیزی برای از دست داشتن نداشتم، از اینکه نهایت تلاشم را کرده بودم شاد بودم. آن قضیه را وظیفهای الهی میدیدم و از تلاشم خرسند بودم. ولی زخمی بود بی درمان. من برای فرار از جامعه ای که نفس ضعیف مرا به گناه کشانده بود خواستم ازدواج کنم تا انس و رحمتی که در آن حاصل میشود ایمان مرا حفظ کند. که خب نشد و من با چشمان خودم اینرا دیدم که: (هرچه دلم خواست نه آن میشود / هرچه خدا خواست همان میشود) و حالا بعد از چندی تفکر، فهمیدم که شاید وظیفه من ازدواج نیست و باید دنبال چیز دیگری باشم. راهنمایی شما مرا وارد آیه ۳۳ سوره نور کرد. جایی که راهی برای ازدواج پیدا نشده و حالا شخص مستأصل باید عفاف پیشه کند. شاید واقعا وظیفه الان من عفاف باشد ورای اینکه چقدر در آن موفق بشوم یا اصلا نتیجه و ماحصلی برایم داشته باشد. ولی خب منظور این عفاف و عفیف بودن را متوجه نمیشوم. صرف انجام یا خودداری از چه چیزهایی، شخصی به عفت میرسد؟ علامه در المیزان این مطلب را به دوری از زنا تعبیر کرده بودند. و برای آخرین مطلب هم علامه در معنای «و الصالحین من عبادکم» میفرمایند: منظور صالح برای تزویج است نه صالح در اعمال. خواستم معنای صالح بودن برای تزویج را بدانم. دعا بفرمایید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره اصلِ زندگی همان است که انسان در بستر آن زندگی ازدواجی داشته باشد آنهم با انسانهای صالح. می ماند که اگر به هر دلیلی همانطور که خودتان میفرمایید شرایط آن فراهم نشد، با عفافی که به لطف الهی انسان بتواند پیشه کند؛ افق های معنویِ گشوده ای در مقابلش گشوده میشود به امید آنکه افرادی در مقابلش قرار گیرند که صالح برای تزویج باشند ان شاءالله. موفق باشید
با عرض سلام و خداقوت خدمت استاد گرامی: از آغاز جنگ همواره خطری حس میکنم و آن اینکه جای نگاهها و تحلیلهای قرآنی و باطنبین به این نبرد بسیار خالی است. خط تحلیلی صدا و سیما نیز مدام بر قدرت تکنولوژیکی ما تاکید میکند و با پخش محتواهای هیجانی که ناشی از درگیریهای ظاهری است سعی در ایجاد امید دارد. این روزها بازخوانی گفتارهای آوینی در روایت فتح شاید تنها ملجأ ای است که سعی میکنم با آن، چشم دلم را باز کنم و اینقدر فریب چشم سر را نخورم. بسیاری از دوستان رسانهای و هنرمندم این روزها بیقرارند که کاری کنند ولی گویی در همان مناسبات مرسوم میافتند. از خودشان غفلت میکنند و صرفا در طلب اثرگذاری روی ذهن مخاطبیناند. آیا اولین وظیفه ما در این صحنه، رجوع به خودمان نیست؟ که این صحنه را واقعا چگونه میبینیم؟ (بسیاری این صحبتها را حمل بر انفعال و کار بیهوده میدانند) براستی اهالی هنر و رسانه در این نبرد چه رسالتی برعهده دارند؟ لطف میکنید اگر پاسخی بفرمایید که بتوانیم در این صحنه به درستی رسالت خود را بیابیم و درگیر کارهایی که شاید بیبنیاد است نشویم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف آن است که انسان در تاریخی که پیش آمده جایگاه خود را نسبت به سنت های الهی «فهم» کند به آن معنا که بیندیشد راستی را! خداوند چه ارادهای در این میدان به میان آورده؟ و در این رابطه ذیل ارادۀ الهی، جایگاه خود را بیابد. وقتی ملاحظه میکنید جریان استکبار که مدعی احترام به آزادی و انسانیت بود، تا این اندازه رسوا شده و بحمدالله جبهۀ مقاومت و بخصوص ایران بزرگ، در این رابطه در جایگاهی قرار دارد که مصداق آیهای است که میفرماید: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» و هر طور فکر کنیم ملت ما در مقایسه با جریان آمریکا و رژیم صهیونی مصداق همان ایمانی است که طبق آیۀ فوق شامل عزت و پیروزی خواهد شد و وظیفۀ جریانهای فکری و فرهنگی آن است که در این رابطه سخنها و رهنمودهایی را به میان آورند تا معلوم شود هرکس در میدانی که پیش آمده است، چگونه خود را معنا کند. موفق باشید
با سلام و عرض تبریک به مناسبت گرامیداشت روز معلم خدمت استاد گرامی: در دورانی که ذهن بشر درگیر پیشرفت علم و مسابقه تکنولوژی و هوش مصنوعی و شاخص های پیشرفت اقتصادی شده گاهی انسان از چیزهایی در تاریخ خود غافل می شود که اگر همه این پیشرفت ها محقق میشدند ولی آن چیزها نبود زندگی دیگر ارزش زندگی کردن نداشت. بیایید تصور کنیم در تاریخی زندگی میکردیم که جهان بینی مادی جدا شده از وحی در کل جهان غالب شده بود و اصالت قدرت به یک حقیقت مسلم پذیرفته شده برای کل بشریت تبدیل شده بود. در چنین جهانی کشورمان در همه شاخص های پیشرفت و توسعه در صدر جهان قرار گرفته بود و مردمش در اوج رفاه مادی به سر میبرد. ولی در این تاریخ نه حرف از جبهه حقی بود و نه تقابلی بین جبهه استکبار و حق وجود داشت. دیگر نه ظلم به معنای ظلم بود و نه مظلوم به معنای مظلوم. دیگر نه حق معنایی داشت و نه استکبار امری ناپسند بشمار میرفت. فقط و فقط اصالت قدرت حاکم بود و جنگ قدرت برای غلبه این نژاد بر آن نژاد و این قوم بر آن قوم آنهم بوسیله پیشرفته ترین ابزارهای تکنولوژی. و گم شدن خود متعالی مان در چنین روزمرگی هایی. آیا چنین جهانی ظلمات مطلق نبود؟ آیا با وجود همه دردها و رنج ها و مشکلات در این روزگار نباید شکرگذار این نعمت بزرگ الهی باشیم که اگر ظلم و جور و استکبار بشریت را احاطه کرده و به تنگ آورده است ولی هنوز در تاریخی زندگی میکنیم که زبان و دهانی هست که ندای حق زمانه ما باشد و از حق و احقاق حق مظلوم بگوید، زبانی که ظالمان و مستکبران زمانه را رسوا کند و از حکومت حکم خدا بگوید. زبان و دهانی که چشمان مستضعفان جهان به او باشد و به او به عنوان مظهر اراده الهی در این دوران بنگرد. ملتی چون ملت یمن که دفاع از کودک معصوم و مظلوم فلسطینی را رسالت الهی خود بداند تا آنجا که در راه این جهاد از جان و مال و فرزند خود بگذرد. آیا در این دوران تاریک قادر به دیدن این زیبایی ها هستیم؟ زیبایی هایی از نوع «ما رأیت الا جمیلا»!!! التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: از اظهار لطف جنابعالی بسیار متشکر هستم. راستی! اگر انسان نسبت به ابزارهایی که به جای انسانها نشستهاند خودآگاهی نیابد، آیا جز این است که هر روز بیشتر و بیشتر تبدیل به کالا میشوند؟ و اینجا است که هرکس باید به بودن خود در جهان با توجه به حضور بیکرانهای که اکنون در آن حاضر است، بیندیشد وگرنه همگان ابزارهایی خواهند شد در دست تکنیک به همان معنایی که جناب آقای دکتر داوری اردکانی متذکر میشوند که این تکنیک است که بر علم سیطره دارد و نه آنکه علم، تکنیک را در اختیار گرفته باشد. و در نظر بگیرید اگر آن نوع خودآگاهی که انسان باید نسبت به خود و به تکنیک داشته باشد، در میان نیاید آری! آینده همانی است که بعضاً پیش بینی می شود. ولی گویا با حضور انقلاب اسلامی و تذکری که انقلاب نسبت به انسان و سنتهای جاری در هستی متذکر میشود، ما به آیندۀ دیگری میاندیشیم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: میخواستم تعریفی از لذت در مسیر سلوکی بیان بفرمایید. منظورم ناظر به حدیثی است که میفرمایند که روز خودت را به سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کنید و یک قسمت آن لذات حلال است. تعریف های زیادی برای این لذت شده است. مثلا پارک رفتن و نشستن و غذا خوردن، یا نگاه کردن به فیلم های طنز تلویزیون و موارد دیگه ای که خودتون بهتر میدونید. منی که از ۱۸ سال پیش با دروس شما آشنا شدم بر اساس آموزه های شما در جلسات و مباحث این نوع لذت ها برام نوعی تلف کردن عمر و سرمایه به حساب میاد. من از نگاه بقیه آدم خشکی هستم که از زندگی لذت نمیبرم اما به واقع من در خوشی و لذت درونی خوبی به سر میبرم. نمیگم خیلی آرمانی هستم اما به واقع این خوشی ها برام بی معنی است. من متهم هستم به اینکه از شادی سهمی ندارم البته شاید هم از یک نظر درست باشه. حال شما نظرتون در مورد لذت های حلال که مدد میکنند عبادات رو چیه؟ سوال دوم اینکه من با اینکه مباحث رو خوب کار کردم و تقریبا مباحث دستمه و اگر شما یک کلمه بگید من تا تهش رو میرم اما این مباحث از درونم نمی جوشد، یعنی اگر بخوام یه جلسه ای فی البداعه صحبت کنم نمیتونم، باید عینا صحبتهای شما رو پیاده کنم و ارائه بدم و در این بین چند تا حرف هم از خودم بزنم. اما سوالا رو خوب میتونم جواب بدم. چه کنم که خودم بتونم یه جلسه ای رو اداره کنم بدون اینکه نیاز باشه که مطالب رو پیاده کنم و بیان کنم. و سوال بعدی اینکه من سوالی پرسیدم که در سایت و کانال بارگزاری نشده اما با زدن کد رهگیری سوال و جواب برام نمایش داده میشه، علت این مسئله چیه؟ در صورتی که سوال من خصوصی نبود. برای مثال اين كدرهگیری. Lobolmizan_1zk4zpzbgv. ممنون از وقتی که میذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» اشاره شد، ظاهراً این روایت مربوط به لذات جنسی حلال با همسر میباشد. ۲. اگر با نظر به آیات و روایات، سخنگفتن را آغاز کنید ان شاءالله گفتاری که دیگر گفتارِ خود شما میباشد به ظهور میآید. ۳. در این مورد چیزی نمیدانم. ان شاءالله مسئول محترم سایت جواب خواهند داد. موفق باشید
سلام: آیا خوندن کتاب های رمان (داستان نوجوانان) ما رو از هدف بزرگ زندگی دور میکنه؟ باعث پوچی میشه؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف انگیزۀ ما مهم است و از طرف دیگر، محتوای رمانها. آری! اگر رمانی مانند «بینوایان» ویکتورهوگو باشد و ما نیز بنا داشته باشیم از طریق آن رمانها متذکر حضور در زندگی به معنای اصیل آن باشیم؛ کار خوبی است وگرنه وقتگذراندن است. موفق باشید
با سلام و وقت بخیر: بنده برای ادامه زندگیم انگیزه خیلی کمی دارم و تا اینجا خطاهای زیاد کردم دوست دارم بتونم اصلاح کنم اما توان زیادی هم ندارم. در حق دیگران خطاهایی داشتم در حق خودم و خدا نماز و روزه قضای زیادی دارم، دروغهای زیادی گفتم، خطاهای زیادی کردم، نمیدونم چطور اصلاح کنم و چطور شروع کنم. من قبلا نهج البلاغه و قران میخوندم، نماز شب میخوندم و در مسیرم اتفاقاتی برام افتاد و تصمیم های اشتباه و وارد شدنم به بحثهایی که توانش رو نداشتم شک هایم رو زیاد کرد و از فضای معنویم فاصله گرفتم و به زندگی غیرمومنین کنجکاو شدم و دور شدم از زندگی مومنانهای که داشتم و برای خودم نیازهای غیرضروری ایجاد کردم و در این زمان بسیار درد پوچی کشیدم الان حس میکنم آمادگی این رو دارم که باز برگردم و توبه کنم. اما به راهنمایی نیاز دارم. لطفا راهنماییم کنید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در این موارد از همان جایی که ایستاده است، شروع میکند با نزدیکشدن به معارفی که حقایق را مقابلش میگشاید. پیشنهاد ما ورود به سیر مطالعاتی سایت میباشد که «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/page/seyr
سلام علیکم: فرمودید بنویسید شرح دل، را اطاعت کردم ای قلب چرا در سینه، تو را قراری نیست؟ چرا میل پر کشیدن از کالبد خاکی ام را داری؟ ای قلب شرمنده ام زمین گیرت کردم ای قلب شرمسارم پر پروازت را چیدم ای قلب بی قرارم، برایت هیچ نکردم تو برایم کاری کن میدانم دلت حضور در جمع ملائک میخواهد میدانم، دل من هم میخواهد ای قلب عجیب چشم در پی پیکر بی جان سیدمان دوخته ای دلت خودش را میخواهد، همه ی همه ی خودش را. ای قلب همه ی او را در پی چه طلب میکنی؟ نکند دلت جدش را میخواهد؟ نکند اشکهای پی در پی ات در طلب ارباب بی کفنت است؟ ای بی دست و پا، ای جامانده حق داری خود را به نور سید وصل کنی، شاید فرجی شود شاید انتظار تو هم به سر رسد. شود آیا در این میکده ها بگشایند / گره از کار فروبسته ی ما بگشایند؟ ای قلب خودت را برسان خودت را به تابوت سید برسان شاید آنجا تو را هم حی کردند شاید آنجا میت وجودت را به نسیمی جان دادند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! همۀ ما با دستهای باز هستی که به نور سیّد مقاومت در مقابل ما گشوده شده بود، همانجا بودیم تا با آغاز دیگری خود را تجربه کنیم که چه اندازه با سیّد مقاومت یگانه هستیم و امیدوارِ. آریگویی حقیقت که در افق این تاریخ، چشماندازی را به سوی ما گشوده است. امری که در پیام رهبر معظم انقلاب در رابطه با تشییع سیّد مقاومت حاضر بودیم. موفق باشید
به نام خدا: بنظر بشر آخرالزمان نظر انداخته به پیامبرانی چون بودا و موسی و عیسی علیه السلام و پیامبر خدا صلوات الله علیه را نیاز دارد با پیامبران دیگر مراحلی از رجوع به حقیقت اما از دور و دور از «وحی» میشنود. اما پیامبر آخر ارواحنا له الفداء پیامبری را به انتها رساند و وحی را هدیه الهی به بشریت دانست، پس بشر نهایی با هدیه قرآن به آنها به نام راحتی به حقیقت با وحی. سئوال اینجاست جناب استاد، چرا با این همه توحید ما همچنان برای خود نفسی قائلیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا هنوز ما متوجه جایگاه تاریخی اسلام نشدهایم که بنا دارد ما را منوّر به آنچنان توحیدی گرداند که آن توحید میتواند با همۀ ظلمات آخرالزمان مقابله نماید به همان معنایی که فرمود: «چونکه سرکه، سرکگی افزون کند / پس شکر را واجب افزونی بود». اینجا است که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود با مردم آذربایجان شرقی فرمودند در شرایط کنونی دفاعِ نرمافزاری مهمتر از دفاع سخت است. زیرا ما به معنای حقیقی به گفتۀ ایشان در میدان مقابلۀ نور با ظلمت و حق با باطل وارد شدهایم و دشمن با دستکاریِ افکار عمومی بنا دارد ما را از این حضور عظیم و زیبا غافل کند. موفق باشید
