سلام استاد عزیز: در مفاتیح الجنان قسمت خواص تربت کربلا مطلبی راجع به عمر هزارساله مارها و نابینایی آنها و مالیدن نوعی گیاه به چشمانشان برای بازگرداندن بینایی شان دیدم. چطور با این مطالب برخورد کنیم؟ خداوند طول عمر پربرکت بهتان عطا کند. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان در این مورد اینطور فکر کرد که بالاخره نفس و نفوس با مدد از روح متعالی امام معصوم از طریق تربت آن حضرت نفس آنها را توانایی میبخشد تا بهتر بدنشان را تدبیر کنند. موفق باشید
عزیزی در پرسش شماره ۲۹۶۸۶ فرموده بود که هدف از تجلی جلالی و قبضی که حاصل میشود، این است که عیب های بنده به او نشان داده شود و عیب ها را برطرفکند. همچنین فرمودند که شما در مبحثی دیگر فرمودهاید که اوایل سلوک دری باز میکنند و راهی را نشان میدهند و بعد آن احساسات معنوی از میان میرود و میگویند حالا این راه را طی کن. خواستم اگر میشود در مورد تجلی جلال خداوند یا غنای ذات ابدی و همین جلال بعد از جمال اندکی بیشتر توضیح بدهید یا اگر جزوهای، کتابی، درسگفتاری برای مطالعه هست، معرفی بفرمایید. و سوال دوم هم اینکه آیا آن احساسات معنوی که در ابتدای راه سلوک برای آدم پیش میآید و نور حق را در موجودات و در جای جای زندگی میبیند، واقعا برای همیشه از میان میرود؟ سوال سوم اینکه اگر گناهی انجام داده باشیم که این قبض، حاصل آن گناه باشد، چه باید کرد؟ توبه کردن، عمل صالح انجام دادن و صبر کردن کافی است؟ با چه نگاهی باید به این مسئله نگاه کنیم؟ سوال چهارم اینکه اگر امکانش هست لطفا مطلبی که فرمودهاید اوایل سلوک دری را باز میکنند و بعد آن را میبندند و میگویند راه را طی کن را مشخص کنید. اگر لینکی بدهید یا عنوانش را بگویید متشکر میشوم. سپاسگزارم؛ التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعدۀ سلوک است و هرکس در راه قدم گذاشت، خودش متوجۀ تجلیات جمالی و جلالی میشود. اگر مایل باشید به طور مفصل این موضوعات را دنبال فرمایید خلاصۀ شرح کتاب «گلشن راز» از جناب شبستری روی سایت هست. خوب است به آنجا رجوع شود. https://lobolmizan.ir/leaflet/1609?mark=%DA%AF%D9%84%D8%B4%D9%86%20%D8%B1%D8%A7%D8%B2. در مورد سؤال سوم، نظری به جواب سؤال شمارۀ 39991 بیندازید خوب است. قسمت چهارم سؤال نیز در شرح «گلشن راز» به خوبی از آن سخنها به میان میآید. موفق باشید
سلام و ادب و احترام: آیا می تونم از جوابتون به سوال 39692 نتیجه بگیرم که «وجود مشکک است ولی نه مبتنی بر ذاتش، بلکه به اعتبار ظهوراتش»؟ یعنی وجود حقیقتا همچنان مشکک به طور غیرذاتی است؟ یا اصلا مشکک نیست ولو غیر ذاتی؟ و سوال دوم اینکه خود قالب ها که وجود به طور مشکک از اونها ظهور کرده، از وجودند و بدون وجود، چیزی نیستند پس به نوعی مندمج در ذات هستن ولو اینکه در ذات چنین تفکیکی نیست؟ آیا برداشتم درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده «وجود» در ذات خود مشکک است و هرچیزی که مشکک باشد، وجهی متعالی دارد که ذات آن چیز است مانند «حیات» که در عین شدت و ضعفداشتن، بالاخره مبتنی بر عین حیات است. ۲. آری! هرچیزی که جنبۀ وجودی دارد، مشکک میباشد مانند همان حیات و یا علم. و این برعکسِ ماهیات است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: نظرتان در مورد امام محمد غزالی و کیمیای سعادت و کتب دیگر ایشان چیست؟ آیا ایشان یک عارف و صوفی واصل هستند یا یک متکم یا معلم اخلاق؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بیشتر، یک معلم اخلاقاند و در تدوین کتاب «احیاء علوم الدین» زحمت زیادی کشیدهاند که ارزش خواندن دارد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم! از گوش دادن شرح تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) یک سوال برایم پیش آمده است. آیا وقتی من ممکن الوجود بودم و واجب بالغیر شدم، آیا بودن در حالت واجب بالغیر بودن من همان فطرت است؟ با تشکر از زحمات شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! فطرت ربطی به خلق شدن و یا نشدن انسان ندارد. ذات هر انسان، «فطرهم علی التوحید» است. موفق باشید
بسمه تعالی؛ الحمدلله حساسیت های دورنی آشکار گشته و متوجه این شده ام که نسبت به فقر، به تاریکی ترس دارم. وقت سحر ترس دارم از در و دیوار. وقت رانندگی ترس دارم از ایجاد خسارت و عدم توانایی پرداخت. وقت جدایی از دوستان ترس دارم از ایجاد مشکل و عجز خودم در رفع آن. گویی بیشتر برای دوری از ترس جانی و مالی کسانی را دوست خود اتخاذ میخوهم بکنم. خلاصه این ترس در خطورات ذهنی ام وسوسه میشود، و حال بیش از آنکه ترس مرا بیازارد، تنفر از این ترسیدن ها مرا میازارد. طلب از چه داشته باشم تا که رسته شوم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به سخن مولایمان فکر کنیم که در توصیه به فرزندشان میفرمایند: «خذ الغمرات للحق حیث کان» در مواجهه با مشکلات از گردابهای پیشآمده دوری مکن و خود را در دل آن مشکلات بینداز. بنابراین در دل همین ترسها باید خود را بیابیم تا معلوم شود بزرگتر از آن هستیم که بخواهیم از این موارد بترسیم. موفق باشید
باعرض سلام و ارادت: یک سوال از شما دارم. شما میگویید خداوند عین کمال است و هر کمالی از خداست. لطغا بفرمایید آیا کمالاتی که در مدفوع سگ است، کمالاتش از خداوند است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه با دقت «برهان صدیقین» مطالعه شود اساساً این پدیدهها به اعتبار خودشان که حکم ماهیت دارند؛ را کمالی نیست. موفق باشید
سلام علیکم: گفته میشود که انسان در درون خودش یک گیرنده دارد که با آن خدا را میشناسد که به آن فطرت میگویند. حال انسان با این گیرنده یا ذات خدا را می چشد یا اسم الله را. آنچه که من تاکنون به آن رسیده ام انسان حد اکثر شناختی که خداوند برای انسان قرار داده تا خداوند را بشناسد، همین چشیدن اسم الله است. آیا مطالب بالا که فهمیده ام درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در آیه ۱۷۲ سوره اعراف مطرح است انسان میتواند در بستر حضور در فطرت خود تا مرز شهود نور ربوبیت حضرت ربّ جلو برود. موفق باشید
سلام جناب استاد: از انجایی ک من دهه هشتادی نمیتونستم ارتباط بگیرم با بعضی از پستهای کانال مطالب ویژه. از کانال بیرون اومده بودم _ دیروز مجددا عضو شدم که دیدم امروز یه پست جدید بالاخره گذاشتن. شرح جوان و انتخاب بزرگ خوبیش این بود که اون کلماتی که از کانال مطالب ویژه متوجه نمیشدم رو بعضیاش رو لا به لای همین جلسه اول و دوم شرح جوان و انتخاب بزرگ اون آقا متوجه شدم. احساس میکنم چندتا ویژگی باید داشته باشه شرحهای کتاباتون یکی اینکه حتما زبون خودمونی باشه یکی دیگه آنکه باید کوتاه باشه بعضی چیزا تا متوجهش بشیم. من فکر میکنم علت اینکه دهه هشتادی کمتر میتونن توی مطالب ویژه بمونن همین باشه. ببخشیدا جسارت کردم من خواهر برادرام همه شاگردای شما بودن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حمد خدا را که از این طریق راهی برای این عزیزان گشوده شد. موفق باشید
سلام آقای طاهرزاده: ممنونیم از جلسه جوان و انتخاب بزرگ که گذاشتید مطالب ویژه. واقعیتش بعضی جلسه ها رو نمیفهمیدم اصلا چه حرفی گفته میشه ولی این خیلی ساده و راحت بود کامل فهمیدم. از آقای مهدی رحمتی فر هم متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جنابعالی نسبت به چنین حضوری آرزوی توفیق دارم. موفق باشید
سلام علیکم: بر اساس تجربه و روشی که دارید میتوانید یک برنامه سلوکی خیلی سبک برای یک مبتدی بیان کنید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با برنامه سلوکی بنده ورودی ندارم ولی سیر مطالعاتی سایت، جهت امور معرفتی ان شاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: ببخشید می شود تفاوت تجلیات بر سالک و در سالک را کمی دقیق توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد هرکس باید خودش آن را تجربه کند. به گفته آیت الله تربتی در کتاب «فضیلتهای فراموششده» این امور، چشیدنی است و نه شنیدنی. موفق باشید
سلام استاد: من خیلی به اصحاب سیدالشهدا فکر میکنم. احساس میکنم هرکدام نمادی و وجهه ای از انسانیت هستند. انسانیت نه به معنای تفکر رایج غربی روشنفکری و انسانیتی که ذیل ولایت تعریف میشه. هرکدام این پیغام رو میدن که اگر به ولایت و امام متصل شیم سعادت رو به دست اوردیم. مثلا جناب حر نماد این است که اگر گناه کردیم اما رحمت خدا هنوز هست و اتصال به امام باب ورود به رحمت است. جناب جون غلام سیدالشهدا نماد اینکه اگر جایگاه و اسم و رسمی نداریم مهم نیست به امام متصل شیم بزرگمان میکند. میشود باقی اصحاب رو هم از این منظر دید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! چه بصیرت و هوشیاری در اصحاب حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» بود که فهمیدند دارد تاریخی و میدانی گشوده میشود به وسعت جوابگویی به ظرفیت نهاییِ همۀ انسانها و آنان با هوشیاریِ تمام خود را در آن میدان حاضر کردند که میدان حضور در نهایت نهایتها است و این مائیم که باید با تعمق در سیرۀ اصحاب امام «علیهالسلام» به ظرائف کربلا بیندیشیم و خود را در آن وسعت حاضر کنیم که آن، کربلای فردایِ فرداها است. موفق باشید
سلام: در رابطه به پرسش 40248 با اینکه بنده صلاحیت سخن گفتن ندارم، اما به عنوان کسی که از بدو تولد در انتظار همهٔ انسانیت بودم و هر نوع زخمی را که حتی تصورش را نمیکنید - بیرحمانه چشیدم (و نتایجش را دنبال کردم و زیباییش مثال زدنی نیست)- به خواهر عزیزم و هر انسان زیبایی که حقش زندگیای بزرگ است مینویسم: سلام! شما تنها نیستید. در سالهای دراز و زهری که مردم در خواب بودند و با شادی و سماجت به روند نابودی خود در نظام ظالم جهانی ادامه میدادند، و گفتارها، عمل ها، اندیشه ها، اراده هایشان نه فقط به خود که به دیگران آسیب میزد، افرادی بیدار بودند تا راه خود و در نتیجه راه شما عزیزان را باز کنند؛ هرچند همهٔ مردم دنیا با نادانی در مقابل آنها ایستادند و تحریمها آنقدر شدید شد که در زندانی غریب محبوس شدند. هرچند در ظلمت شبانهروز، شیطان در گوش مردم زمزمه میکرد: «برو و حتی با کوچکترین حرکتی زخمی بر آنان بزن تا راهشان بسته بماند.» آنان تمام مظلومیتها، تمام سنگها و شمشیرهای شیطان بزرگ و تمام تحریمها را تحمل کردند تا جایی که یک به یک شهید و فنا شدند، اما امیدی را دنبال میکردند که خداوند به آنان نویدش را داده بود: امید به آزادی، انسانیت، زندگی کامل و یاری خداوند و حضورش در میان بشریت، و به آن رسیدند. آری عزیزان! ما تنها نیستیم و بار داریم. امروز خود خداوند در جلال و جمال کاملِ حقیقتِ «الله» حاضر است بوجود حضور اهل بیت. اگر به من بگویند: «نگو اهل بیت ظهور کردهاند»، میگویم: «آنچه عیان است، پنهان کردنش ممکن نیست.» زندگی در جهان بینهایت معصومین یعنی زندگی در زندگی حق مطلق. ای فرزندان آدم! جهان به همهآنچه از خودمان انتظار داریم، رسیده. بنده هرگز صلاحیت سخن گفتن نداشتم، اما از اشتیاق به زندگی و سعود کمال شما و درک دردهای مشترکمان، این را گفتم. در این روزهای زیبا که گام به گام به سوی کمال پیش میروید، یاد بزرگانمان را زنده نگه دارید. مثلاً کودکان شهید غزه بزرگانند؛ آنان بر گردن همهٔ ما حق بزرگی دارند آنها خون پاک خدا هستند. در این کلمات که از من هم نیست ققط فکر لازم نیست، دل دادن همه چیز را منور مینمایاند. خداوند حافظتان باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته باید فکر کرد که انسانِ آخرالزمانی چگونه میتواند در بستر هستی خود که «عین اتصال به خالق هستی است»، اندیشههای تازه که مطابق روح نهاییترین انسان است، بیافریند، به جای مشغولشدن به باورهای سادهای که جوابگوی نهاییترین طلب انسان این دوران نیست. با توجه به این نکته باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن مواجهه با انسانیت انسانهای کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی انسانیت اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیهالسلام» و سیدالشهداء «علیهالسلام» و دیگر ائمه «علیهمالسلام»، و لازمۀ چنان حضوری اولاً: عبور از خیالاتی است که در آن خیالات، توهّماتِ ساختۀ ذهن پنهان است و ثانیاً: حضور در معارفی است که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار حقایق فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت مقابله با رژیم صهیونی و استکبار آمریکایی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور و با تاریخی که در این رابطه در مقابل ما گشوده میشود میتوان زندگی خود را معنا بخشید زیرا در این حضور است که به یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» رسیدهایم. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: با تشکر از جوابگوییهای شما به سؤالات ما، خواستم اگر ممکن است نظر خود را در رابطه با حمله اسرائیل و شهادت فرماندهان عزیز و پیام مقام معظم رهبری بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز بصیرت تاریخی حضرت سجاد «علیهالسلام» و اینکه فرمودند: «الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء» حمد خدا را که دشمنان ما را از احمقان قرار داد. از آن جهت که ما همواره در حرکتهای توحیدی تاریخیمان، آغازگرِ تاریخی و جهانی در مقابل جبهۀ ظالم زمانه بودهایم و دشمنان احمق ما گمان کردهاند با شهادت فرزندان انقلاب؛ حضورِ تاریخی ما متوقف میشود. در حالیکه آری! امروز ایران عزیز با حمله رژیمی که از نظر هژمونی و آبروی تاریخی در بدترین موقعیت خود قرار دارد؛ معنای حقیقی خود را در افکار و اندیشۀ جهانِ انسانی بیش از پیش به ظهور آورده و اگرچه از یک طرف بنا به گفتۀ رهبر معظم انقلاب «رژیم صهیونی با این جنایت، برای خود سرنوشت تلخ و دردناکی تدارک دید و آن را قطعاً دریافت خواهد کرد.» از طرف دیگر آنکه تجاوز آن رژیمِ فروافتاده از فرهنگ بشری، به ایران موجب شده است تا معنایِ تمدنی ایران در مقابل جبهۀ استکبار به ظهور آید و این بزرگترین لطفی است که خداوند از طریق دشمنانی اینچنین فرومایه به ما عطا کرده و این است معنای درک تاریخی جایگاه حمله اسرائیل به ایران در این زمانه که باید از این جهت نسبت به آن سخت اندیشمندانه اندیشید. موفق باشید.
سلام بر استاد عزیز تر از جانم: ۱. استاد شما اینهمه توی کتاب هدف خلقت توضیح دادید ما اومدیم به زمین تا تمرین کنیم از عوامل منحرف کننده از خداوند فاصله بگیریم و اسماء الله رو ملکه کنیم. خب این فعالسازی اسماء در درونمون دقیقا چه شکلیه؟ هیچ حرفی درمورد شیوهش زده نمیشه. ۲. من افرادی رو میبینم که شریعت رو رعایت نمیکنن اما بسیاری از اسماء الله درشون فعال تره، خصوصا رحمانیت و رحیمیت. خب اینا میرن جهنم؟ اصلا شیوه ی تشخیص فعال بودن این اسماء به چه صورته؟ ۳. استاد من با فلسفه وجودی جهنم خیلی مشکل دارم. یه جا خوندم جهنم یعنی عدم تطبیق با بهشت، ولی من تو قران همچین چیزی ندیدم! فقط نوشته آب جوشان و آتش و مذاب و... آخه خداوند بی نهایت مهربان چرا باید همچین چیزی خلق کنه حالا هرچقدر هم که مخلوق معصیت کار باشه. نمیشه در شیوه ی درمانیش کمی لطیف تر برخورد کنه؟! ۴. از یه طرف میایم بریم عباداتمون رو زیاد کنیم، میگین به نتیجه نمیرسی برو معرفتت رو زیاد کن. از این طرف میشینیم پای کوه کتاب و سخنرانی، گیج تر از قبل میشیم و بعد دوباره میگین علم عشق در دفتر نباشد!! ای بابا استاد بالاخره بریم مسجد یا مدرسه. هرجا میریم انگار میکده یه جا دیگهست! خب آدرس این میکده رو به ما هم بدین دیگه. عمرمون تو سرگردونی بین این کتاب ها و استاد ها گذشت. همهش رمز آلود و مبهم حرف میزنین ۵. این سوال شدیدا ذهنم رو دگیر کرده. از وقتی با شما آشنا شدم بنظر میاد دینداری هم یک رشته ایه مثل بقیه رشته ها و حرفه ها که پیشرفت و ترقی درش مستلزم مطالعه و درس خوندنه. خب استاد اگه یکی اندازه ی شما به مطالعه علاقه نداشته باشه یا اصلا ظرفیت مغزیش رو نداشته باشه باید چیکار کنه؟ اون از اینهمه معارف و چرایی احکام و... بی بهره میمونه. انگار باهوش ها و درسخون ها تو دینداری هم موفق ترن! خب هوش رو که خدا میده باید چه کنیم. (بله یادمه توی شرح صوت ها گفتید اون پیرمرد بی سواد بی دندون که میره نماز جمعه علمش بیشتره ولی خب تو کت من یکی که نمیره. ۶. استاد! تو رو خدا اینو راستکی جواب بدید. چجوری اینقدر باهوشید؟! چجوری اینقدر درس میخونین؟! این ظرفیت رو از کجا آوردید؟ ۷. اگه بخاطر خدا آدم از خواست دل خودش بگذره، چیزی گیرمون میاد توی این دنیا هم؟ کاش دلم آروم میگرفت استاد. همهش بهانه میگیره. اینقدر نق میزنه اصلا نمیتونم صدای آسمون رو بشنوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا دوست دارد یار این آشفتگی. به همان معنایی که در آن حاضر شدهاید تا این سرگردانی را به نحوی و به شکلی به سر و سامان برسانید. میفرمایید چرا خداوند در جهنمش اینقدر سختگیری کرده است در حالی که اساساً همه حرف خداوند آن است که ای انسانها شما در بهشت و جهنم مهمان سفره خود هستید. فرمود: «أُولئِکَ مَأْواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ.» اینکه در قیامت گرفتار آتش میشوند به جهت اعمالی است که انجام دادهاند، بدین معنا که صورت همان اعمال غیر صحیح آن ها آتش جهنم است و خداوند با تذکرات دینی خواست ما مرتکب اعمالی نشویم که منجر به آن آتش شود. که البته بحث آن مفصل است. عرایضی در شرح سوره واقعه در این رابطه به میان آمده است.
آری اگر کسی در صفای انسانی خود فعالیت کند به همان اندازه نتیجه میگیرد. میماند که آیا بدون حضور در راههای زیبایی که شریعت الهی مقابل ما گذارده میتوان به آن نتایج متعالی رسید؟
لازم نیست که خود را در مسیر کسب معارف و انجام وظایف به زحمت بیندازیم، مهم این است که درمیدان معرفت نفس خود متوجه شویم حقیقتاً ما ابد داریم و برای حضور در آن ابدیتِ جلیل القدر چگونه خود را حاضر کنیم که بهترین ابدیت نصیب ما شود.
در رابطه با اینکه انسان در نسبت با عالم و آدم متوجه زیبایی عالم و آدم شود، خوب است به موضوع اسماء الهی که در جان انسان نگاشته شده است بیندیشید، نکاتی که در دو جلسه اخیر بحث سوره مبارکه بقره مطرح شد. https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/quran/baqarah/speech/hHf_Tafsir_soreh%20_Baqarah-11.MP3
https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/quran/baqarah/speech/DNz_Tafsir_soreh%20_Baqarah-12.MP3
مهم آن است که انسان در مسیری که خداوند در مقابلش قرار داده قدم بگذارد و بداند. «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.» خوب است در این رابطه به بحث های شرح کتاب معاد که روی سایت هست سری بزنید. https://lobolmizan.ir/book/94?mark=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF .موفق باشید
با عرض سلام: با توجه این آیه: ﴿ يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا...﴾ ای پیامبران! از خوردنی های پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید...(آیه شریفه ۵۱ سوره مبارکه مومنون) هر خوراکی که جسم را سنگین و آلوده کند و روح (نفس) را متوجه و متوقف در جسم کند کمک به هواء و سقوط نفس می کند نباید خورده شود، و این هم شامل خوردنه و هم تصرف در طعام ها حالا منظور از طیبات چی هست؟ شاخص چیه؟ راهکار چیه؟ مطمئنا خیلی بیشتر از حرام و حلال معمولی منظورشه، و اگر ما صاحب خرج نباشیم ولی مجبور به تصرف در آن چی؟ کنترل نفس در خوردن با روزه میشه و اگر شرایط روزه محقق نباشه چی؟ سختترین مرحله رشد به زعم من همین کنترل خوردنه، که درش یا افراط میشه یا تفریط و حد وسطی انگار نداره حالا اگر شرایط خاصی هم بر آن مضاعف بشه که دیگه غیر ممکنه، ولی مگر میشه راه حلی نباشه؟ و اینکه در بارداری تکلیف تعارفیها چی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید سختگیری کرد زیرا بالاخره در جامعهای زندگی میکنیم که مردم آن در کلیت، مقیّد به رعایت دستورات شرع مقدس میباشند مگر کسانیکه فسق آنها علنی است. موفق باشید
سلام وقت بخیر: خدا قوت. در کتاب معرفت النفس و حشر هست که نفس های بسیار ساده... به اندازه بهره آنها از وجود، دارای لذات و سعادت میباشند .این نفوس را سعادت عقلی نخواهد بود بلکه محدود به صورتهای محسوسه اخروی هستند. سوال اینه که آیا وظیفه و مسیر رشد ما بر اساس نفسی که داریم مشخص میشه؟ چطور تشخیص بدیم چطور نفسی هستیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کس در درون خود متوجه میشود که از چه موضوعی چه اندازه استعداد دارد و با قرار گرفتن در آنجایی که باید باشد عملاً خودش نیز خاطر جمع و آسوده خاطر خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم: طاعاتتان قبول حق. استاد عزیز آیا هر کسی به فراخور حال می تواند دریافت اشاراتی از قرآن داشته باشد؟ آیا اشعار حافظ را می توان مصداق دریافت اشاراتی قرآن دانست؟ ممنون از شما عمر با برکتتان طولانی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان چنین امری را مدّ نظر آورد. ولی باید متوجه بود آنچه به عنوان اشارات قرآنی مدّ نظر میآوریم، مبتنی بر معارف اصیل توحیدی باشد تا از خطر توهّمی بودنِ برداشت خود مصون بمانیم. موفق باشید
سلام و خدا قوت: طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق. استاد گرامی در ده نکته معرفت نفس، رسیدیم به مبحث مرگ. در روایات در مورد اجل مسمی و اجل معلق چیزی بیان شده که کدومش بیشتره؟ در ذهنم این هست که درصد خیلی زیادی از افراد با اجل معلق از دنیا میرن درسته یا نه؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً همینطور است. به نظر میآید در کتاب «خویشتن پنهان» این مطلب بیشتر روشن شده باشد. موفق باشید
با سلام: در سوال ۳۸۳۳۶ شما صحبت از انتقال به اسم الله بردید. آیا علی (ع) که میگوید: ما رایت شیاء ... آیا هر چیزی را میدیدند، انتقال به اسم الله میشدند؟ سوال دوم: میشه انتقال به اسم را توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن حضرت همواره بنا به آن روایت در نظر به هر چیزی، نظر به بنیادِ بنیادها که حضرت «الله» است منتقل میشوند و متوجه نور آن اسم مبارک میگردند که البته امری است غیر قابل توضیح. بستگی به روحانیت انسانی دارد که در این مقام است. در سبحانالله بودن حضرت «الله» نظر به اسم «الله» است و در مورد نظر ابن عربی در این مورد باید خود جنابعالی با رجوع به دستگاه ابنعربی متوجه این امور بشوید. در مورد سؤال آخر، آری! اسم «الله» به نور مظاهر قابل توجه است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: در جریان بودید که آقای دکتر پزشکیان بعد از خبر ساعت ۲۱ روز ۷ شهریور با سه تن از فعالان سیاسی و رسانهای مصاحبهای داشتند و نگاه و نظر خود را نسبت به مسائل کشور در جواب آن سه تن مشخص نمودند. خواستم نظر جنابعالی را در این رابطه بدانم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با دقت تمام فیلم آن مصاحبه را نگاه کردم. https://www.aparat.com/v/rdee433 از نظر بنده آقای دکتر پزشکیان در درک مسائل کشور به خصوص با نظر به نگاه جبهههای مختلف نشان دادند موفق هستند. توصیه بنده آن است که آن مصاحبه به خوبی و با دقت و تفکر مدنظر قرار گیرد. اینجاست که میفهمیم نگاه مقام معظم رهبری به جایگاه فکری و شخصیت آقای پزشکیان با آن الفاظ دقیق که فرمودند: «رئیسجمهور پُرکار و پرتلاش و پیگیر است» نگاه دقیقی میباشد. جای خوشبختی است که ایشان نسبت به آموزش و پرورش بیشترین وقت را گذاشتهاند و این حاکی از آن است که متوجه هستند نسل جدید را باید با برنامههای خاص و با شکل دیگری جلو برد. ایشان نیز در درک مشکلات و نگاه دراز مدت به آن مشکلات دغدغههای خوبی دارند البته و صد البته امید است همچنان که خودشان مدنظر دارند ماورای جبهههای سیاسی به افرادی بیندیشند که ماورای جبهه خاص به حقیقت ایران و انقلاب، ذیل نگاه رهبر انقلاب نظر دارند. به هر حال در یک کلمه پیشنهاد بنده آن است که با دقت آن مصاحبه را دنبال کنند و به سخنان آقای پزشکیان بیندیشند و البته این به معنای تأیید همه نگاه و نظرهای ایشان نیست بلکه بحث در اکنونی است که باید بدان اندیشه نمود و ضعفهای تاریخی که داشتهایم و از آن غفلت میکنیم. آنچه باید مدّ نظر داشت آن است که متوجه باشیم قبولِ یکجا و یا ردّ یک جای افرد و نظرات آنها نشانۀ تفکر نیست؛ و این به معنای آن نمیباشد که انتقاد و انتقادکننده، نفی شود و آنچه در بعضی موارد در بدنۀ دولت پیش میآید نادیده گرفته شود. موفق باشید
سلام علیکم: بسم الله الرحمن الرحیم. با توجه به سخنان مقام معظم رهبری در جلسه تکریم خانواده های شهدای جنگ تحمیلی اخیر در دو موضوع اگر صلاح میدانید نظر خود را مرقوم فرمایید. ۱. تذکر ایشان بر بنای انقلاب اسلامی بر دین و دانش و ارتقای هر دو در آینده ۲. ایستاده و با صلابت بدون لرزش دست میکروفون به دست در مقابل جمعیت ایراد بیان کردن. با تشکر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همانطور که ملاحظه کردید رهبر معظم انقلاب فرمودند: «بنای انقلاب اسلامی بر دین و دانش و ارتقای هر دو در آینده» و این یعنی حضور در تاریخی که نه ارتجاع است که به نام دین از حاضرشدن در دانش و علم عقبنشینی کنیم، غافل از آنکه امروز، عقلِ تکنیکی عقلی است که به بشر جدید معنا بخشیده و نمیتوان این رویکرد را نادیده گرفت؛ و از آن طرف نه حضور علمی بدون فهم دینی از خود که همانی است که نمادِ نهایی آن، امروز در ترامپ و نتانیاهو ظهور کرده است. و از این جهت باید به سخن رهبر معظم انقلاب به عنوان راهی برای حضور در آیندۀ متعالی فکر کرد. 2- در مورد حضور رهبری در آن جمع در حالت ایستاده و با صلابت بدون لرزش دست میکروفون به دست در مقابل جمعیت؛ آیا حکایت از آن ندارد که این، صورتِ عزم حضور در تاریخ اصیلی است که اینچنین انسان را با صلابت و مصمم و افراشته در سن ۸۶ سالگی به میان میآورد. موفق باشید
سلام و احترام: با آرزوی توفیق. چندگانگی و اختلاف مواضع در فضای ابهام آلود کنونی را چگونه تحلیل می کنید؟ چطور دستگاه وزارت خارجه و آقای عراقچی مرتب می گویند به شدت آسیب دیده ایم در حالی که خود رهبری فرمودند آسیب جزیی دیدیم؟ چطور مواضع مراجع شریف و قاطبه مردم دیندار در تهدید ترامپ و آرمان اساسی انقلاب مبنی بر نابودی اسرائیل از صفحه روزگار را به تندروی نسبت می دهند؟ چطور در مصاحبه با فاکس نیوز منفعلانه و نه از موضع قدرت پیشنهاد مذاکره با آمریکا را مطرح می کنند؟! مگر خود رهبری بارها نفرمودند باید صدای واحدی از حکومت و مردم به گوش جهانیان مخصوصاً آمریکای جنایتکار و ایادی پلیدش برسد؟! نه، دیگر نمیتوان توجیه کرد که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی با رهبر هماهنگ است و از این حرفها. یک جای کار می لنگد. دلم برای امت حزب الله بیشتر از همه می سوزد که در میانه اخبار و تحلیل های گوناگون، موضع گیری های ضد و نقیض و در نبود میان دار و علمدار، مدام از این سو به آن سو کشیده می شود و می ماند با این همه نامردی روزگار چه کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه انتظار از دولت، انتظاری است که قاطعیت نظام در مقابل جبهۀ استکبار را بیش از این بنمایاند؛ ولی حقیقتاً صحبت با مردم جهان از طریق رسانهها باید طوری باشد که فضا، به نفع رسانههای جهان استکباری تمام نشود که ایران را به عنوان یک کشور تروریستی مطرح کردهاند و اینجاست که باید جایگاه آن نوع مصاحبهها را درک کرد. موفق باشید
با سلام و احترام: خواستم بگویم که انگار هر راهی که خداوند پیش روی انسان گذاشته است خالی از چالش و آزمون نیست. در بحث روابط انسانی، جایی که بحث ازدواج را مطرح میکنند برای آنهایی که به هر دلیلی قادر به ازدواج نیستند، راهکاری ارائه میکنند: «عفاف». پیمودن مسیر عفاف چالش های جانبی ای دارد که طی این راه ها را دشوارتر میکنند. یکی از این چالشها، نیاز به انس و احساسات عاطفی است. جایی که فرد چنان از نداشتن انس، احساس پوچی میگیرد که تمامی اعتماد به نفسش را از دست میدهد. ناگهان میل به انزوا و تاریکی و افکار فسرده به انسان هجوم می آورند و او را به عقب میرانند. تا جایی که دیدهام، انس و رفاقت بین دو نفر چنان موجب انگیزش و حس پر بودن میشود که هردو را به سمت اهداف شان با سرعت سوق میدهد. گویی دوست داشتن و دوست داشته شدنِ همزمان، گوهریست که مال این دنیا پشیزی دربرابر آن ارزش ندارد. چنانچه پوچی در این دوران امری شایع است، نبودِ انس در این افراد مزید بر علت شده و پوچی مضاعفی را به ایشان داده است. فرد در بحث عفاف همانگونه که با مسائل جنسی دست و پنجه نرم می کند، باید با چنین مواردی هم مواجهه مطلوبی داشته باشد. راهرویِ این طریق، چه راه چارهای برای گذرانِ این دوران باید پیشه کند؟ با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوب و درستی است. در این رابطه باید به انسانیت انسانها نظر کرد و در این رابطه فرهنگ مقاومت به عنوان یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» میتواند راه را تا انس با همۀ انسانهای عالم بگشاید زیرا «زندگی» جز «مقاومت»، زندگی نیست و در این راستا برای هر معبری جلای حقیقتی در پیش است و از این جهت، کوچه به کوچه و محله به محله و شهر به شهر از مقاومت و از انسانیت، یعنی از حقیقتی باید گفت که معنای انسانیتِ این تاریخ است. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در پیام خود در همایش صد سالگی حوزه علمیه قم فرمودند: «تمدّن اسلامی، مبتنی بر توحید و ابعاد اجتماعی و فردی و معنوی آن است؛ مبتنی بر تکریم انسان از جهت انسانیّت ــ و نه از جهت جنس و رنگ و زبان و قومیّت و جغرافیا- است؛ متّکی بر عدالت و ابعاد و مصادیق آن است؛ متّکی بر آزادی انسان در عرصههای گوناگون است؛ متّکی بر مجاهدت عمومی در همه میدانهایی است که در آنها نیاز به حضور جهادی هست.» موفق باشید
