سلام استاد: رفتم بیشتر روش فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که زیبایی ظاهری رو به سلامت جسمی و روحی و عقلی و روانی، ترجیح میدم. متاسفم. چه حماقتی. حاضرم بخاطر ظاهرم با تمام آینده شغلی و تحصیلیم قمار کنم. خب که چی اصلا؟! گیریم که آپولو هم هوا کردم. آخرش که چی. اصلا یک جورهایی اعتقاد ندارم به اینکه سلامتیم با عدد های برگه آزمایش و وصل کردن اینجور ماسماسک ها به بدنم، تضمین بشه. به خوبی دریافتم که این دنیا قانون مانون حالیش نیست، هیچ چیزی شرط هیچ چیز نیست، خدا هرکاری خودش دلش میخواد میکنه و بس! دیگه حتی به وجود اسباب و واسطه و قضا و قدر هم باور ندارم. تماما خودم و سرنوشت رو عروسکی میبینم در دست های عروسک گردان خیمه شب باز! و با دیدن انتخابم، تلنگری خوردم از اینکه چرا خداوند فرموده: دست جنس زن بدون حجاب، به نور خداوند نمیرسد.... ما زن ها هویت خودمون رو با جسممون قاطی میکنیم، توی آرایش ظاهرمون گم میشیم و فرو میریم و دفن میشیم..... ما زن ها تک تک چشم هایی که رومون میفته رو میتونیم حس کنیم، حتی اگه دقیقا نفهمیم از سمت کی داره نگاه های هوس آلود و خورنده به سمتمون روانه میشه.... و همزمان که حیوانیتم از دیده شدن لذت میبره، روحم خراش برمیداره و هر نگاه یه چیزی رو ازم میدزده... خودم رو.... من همه ی جواب ها رو میدونم استاد ولی نمیدونم چرا هنوز میخوام لجبازی کنم. رفته بودم تهران که استاد شجاعی رو قبل از رفتنشون به اربعین، ببینم. و بهم گفتن که حجاب غیر چادر، اساسا حجاب نیست، چون حجاب پوشوندن پوست بدن نیست. و خیلی چیزهای دیگه که من نفهمیدم. گفتم بهشون که من نفهمیدم چی گفتین ولی چون شما میگین، باشه. من همه ی جوابها رو میدونم اما دلم میخواد وانمود کنم که نمیدونم. شب که راننده ی پدرم اومد دنبالم، تا خود اصفهان باهام بحث کرد فقط بخاطر اینکه دید چادر و حجاب دارم و منو نماینده اعتقادات موجود در پشت چنین پوششی می دونست. «.... و این نزدیکتر است به اینکه شناخته شوند...» بحث از اینکه چرا پول ما باید بره برای عرب ها و آخوند جنایتکار باعث سقوط هواپیمای اوکراینی شده، شروع شد، تا رسید به اینکه چینی ها نماز نمیخونن اما دنیارو قبضه کردن، ایرانی های آریایی رو چه به پیامبر عربی و و و حتی اینکه چطور هابیل و قابیل که دوتا مرد بودن تونستن تکثیر نسل داشته باشن و تا خود مقصد اینقدر جیغ زدم و پشت سر هم جواب دادم که گلو درد گرفتم، چون بنده خدا سنش بالا بود و سمعک لازم، رسما باید داد میزدم! گفت اگه خدا میخواست شفا بده، میداد، ابوالفضل میخوایم چیکار؟! گفتم پس شما دکتر نرو، دارو نخور دیگه!! گفت ما به خیریه کمک میکنیم، دیگه نماز نمیخوایم! گفتم آدم دیابتی انسولین میخواد، با هیچ مولتی ویتامینی هم نمیشه درمانش کرد!! گفت چرا بدبختی ها مال خاورمیانهست؟! گفتم چرا بالاترین آمار خودکشی و اوردوز و افسردگی مال آمریکا و اروپاست؟! گفت چرا خدا باید بخواد با چادر به خودمون سختی بدیم؟ گفتم اگه قرار بر آسونی و راحتی بود که خیلی چیزهای دیگه هم توی دنیا درد داره، این درد زایمانه که بعدش تولدی زیبا رو به رومونه، گفت اگه خدا مهربونه پس چرا همه چیزو بهمون نمیده، گفتم اگه اینجوری به شادی میرسیدیم که مرفه ترین ها و مشهور ترین سلبریتی های عالم نباید غم و غصه و افسردگی میداشتن، گفت چرا این اعمال تکراری رو هزاران بار انجام بدیم؟ گفتم چطور از غذا خوردن و دستشویی رفتن خسته نمیشین؟! گفت چرا نبی مال ۱۴۰۰ سال پیش باید باشه؟ گفتم چطور با سقراط و افلاطون که مال ۴۰۰۰ سال پیشن مشکلی ندارید؟ گفت چرا خدا باید ما رو بندازه تو جهنم؟ گفتم جهنم وجودش عارضه، خودساختهست، شما مهمون سفره اعمال خودتی... گفت فقط مفت خورها میرن اربعین! گفتم کدوم مفت خوری برای دو وعده غذا جسم خودشو به هلاکت و فلاکت میندازه تو هوای ۵۰ درجه... گفت باید آزادی مطلق باشه تا مردم خودشون صلاحشونو تشخیص بدن، گفتم پس چطور قوانین راهنمایی رانندگی رو میپذیرید؟ گفت با چهارتا تار مو چیکار دارین؟ گفتم مسئله مسئله ی حد پیشرویه، گفت دست بردار من اصلا دلم نمیخواد این اعمال مزخرف رو انجام بدم، گفتم حد یقف این دلم میخواد ها کجاست؟! مسئله اینه که ما عقل خودمونو بیشتر از خداوند علیم مطلق قبول داریم... گفت اینقدر از جمهوری اسلامی و شما آخوند ها (منم میاره قاطی آخوندها چون روسری دارم دروغ و دزدی دیدم که ازتون نفرت دارم، گفتم منم اینقدر از این آخوند ها و استاد ها و سخنران ها خیر و خوبی دیدم که همه ی عمرم رو مدیون کلام نورانیشون هستم... (که یکی از اون استادان عزیز شما باشید) و حتی اگه تمام مسلمانان عالم و مسئولین جمهوری اسلامی به دزدی و فساد رو بیارن، در وظیفه ما نسبت به اینکه باید از اون یگانه حقیقت پیروی کنیم، تغییری ایجاد نمیکنه. القصه. جواب که میدم از مشرق به مغرب میپرید و آخرم گفت هیچ کدومش قانع کننده نبود. فهمیدم که این جماعتی که پر از خشم و بغض از اسلام و پیغمبر هستن، اساسا دنبال جواب نیستن و پاسخ دادن بهشون هیچ نیازی به اطلاعات دینی نداره. همهش حاضر جوابیه و بازی کلمات!!! موقع پیاده شدن هم از ترس خدا حلالیت خواستم ناراحت نشده باشه اگه تندروی کردم. یه جاهایی واقعا با لحن تند و خشن و غیر محترمانه با بزرگترم که ایشون باشه، حرف زدم، اما جور دیگه گمونم نمیشد!!! الانم میدونم این بحث های کلامی تغییری در مسیر ایمان اشخاص ایجاد نمیکنه چون ایمان یک امر قلبیه و تمام. فقط امیدوارم بخاطر لحن تند و تیزم خدا ناراضی نباشه... خیلی ببخشید پرحرفی کردم استاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. اینکه انسان از سر متانت و دلسوزی و صبر در میدان هدایت انسانها حاضر شود، در واقع به نوعی خود را وسعت داده است و خود به خود خداوند درک بهتری از خودمان را به خودمان عنایت میکند. و در همین راستا به حکم درک بهتر خود، درک بهتر پروردگارمان پیش میآید.
در مورد مواجهه با آن بیماری، مهم، کنارآمدن با آن است به صورتی که روال زندگی به هم نخورد و از این جهت نباید در استفاده از آن دستگاه چنانچه آن طور که میفرمایید زندگی را راحت تر میکند، سختگیری کرد. و در همین رابطه حضرت علی «علیهالسلام» میفرمایند: "خداوند دوست دارد از رخصتهایش استفاده شود، همانگونه که دوست دارد از واجباتش استفاده شود." موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: این عشق به امام رضا چه عشقیست که انسان حاضر است جانش را فدای او کند؟ البته این را میدانم که انسان اگر جانش را فدای امام رضا کند جانش را در اصل فدای خدا کرده ولی استاد بزرگوار این چه عشقیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم به عنوان انسان کامل و نهایت انسانیت هرکس، طوری است که با نظر به آن حضرت عملاً انسان خود را در نهایت و وجه متعالیاش احساس میکند و مییابد حقیقتاً او اصل و جان انسانیت هر انسان میباشد. موفق باشید
با سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: سوالی که برای بنده پیش آمده بود این که با توجه به روایت «لاَ يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لاَ يَسْتَوِي بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَدا» از امیرالمومنین (ع) اینکه حضرت عالی بعضا در سخنان خود بعضی از موضع گیری ها و رفتار اهل بیت رو با رهبری یا امام خمینی مقایسه میکنید و یا از اصحاب ابوذر رو با حاج قاسم سلیمانی مقایسه میکنید از چه دیدگاه است؟ با تشکر از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان جهت که در آینۀ شخصیت اولیای الهی که اصلِ حقیقت انسانیت هستند، میتوان اندازۀ هرکس را معلوم کرد. زیرا ملاک، انسانهای کامل هستند و اینکه فرمود هیچکس را نباید با آنان قیاس کرد؛ به آن معناست که بخواهیم آن افراد دیگر را در حدّ آن انسانهای کامل قرار دهیم. وگرنه اساساً همه باید خود را و جایگاه خود را در نسبت با اولیای معصوم بسنجند که چه اندازه از آن عزیزان دور و یا چه اندازه به آنان نزدیکاند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و پدر مهربان، استاد طاهرزاده دام الظله و توفیقاته عرض تسلیت بمناسبت ایام عاشورا و عزای امام حسین علیه السلام و شهادت سرداران و مردم عزیز کشورمون. استاد من از وقتی که این جنگ تحمیلی شروع شد هر لحظه منتظر شنیدن صدای پدافند و خبرهای جنگ هستم و شنیدن خبر نفوذیها و خبر سلامتی رهبر عزیزتر از جان مون و کنترل حواس بچه هام که کوچیکند. و از اینکه هر لحظه منتظر فرج و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و علایم ظهور نیستم و نگران حمله موشکی هستم ناراحتم. دلم میخواد همینقدر که حمله موشکهای رژیم صهیونیستی رو قریب الوقوع میبینم و یقین دارم همونقدر یا بیشتر از اون هم ظهور آقا رو یقین داشته باشم و منتظر باشم اما متأسفانه اینطوری نیستم. البته سعی میکنم که با گوش کردن به صوتهای شما و استاد پناهیان و سپیدنامه و شجاعی ... قدرت درونی و روحی ام و بینش و تحلیل کردنم رو قوی کنم و مدام به ذکر و دعا و نماز مشغولم و از خدا میخوام که همه مردم به درک توحیدی برسند و نترسند. اما دوست دارم جهت قوت قلبم شما راهنماییم بفرمایید. پیشاپیش ممنونم یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته بیندیشید که بحمدالله خبیثترین جریان به میدان مبارزه با شما آمده است و مسلّم در این میدان امدادهای الهی در میان است. عرایضی به اشاره در این مورد در بحث «کربلا و نظر به نهاییترین حضور»https://eitaa.com/matalebevijeh/19788 شده. امید است که اشارهای باشد به آنچه امثال جنابعالی باید در ادامۀ دینداری مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: من متاسفانه با روضه و هیات و مداحی و.. ارتباط نمیگیرم و محرم و صفر برام سخته چون همه جا روضه است و من هم خارج از گود. و هی از روایاتی که در این بابه میترسم (که نکنه شقی و.. باشم) و از اینکه از چنین حضوری محرومم، دنیا برام جهنم میشه. این درسته؟ باید چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هیچ فطرتی نیست که نسبتی با حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» نداشته باشد. میماند که انسان بعضاً با این نوع روایتها که از کربلا میکنند، نمیتواند با آن حضرت رابطه برقرار کند. پیشنهاد میشود سری به بحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»https://eitaa.com/matalebevijeh/19721 شده است، بزنید و چنانچه آمادگی روحی در خودتان احساس نمودید به کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید
استاد عزیز سلام: وظیفه چیست؟ چه باید کرد؟ آوینی ها کجا هستند؟ سخنی کوتاه با دوستان انقلابی دوستان عزیز دغدغه تان بجا. اما بر فرض پذیرفتیم که پذیرش توقف توسط ما نباید صورت میگرفت، حالا ما چه کار کنیم؟ می دانیم آتش بس نقشه فریبکارانه است؟ آیا کفن پوش بیاییم داخل خیابان؟ تجمع کنیم؟ اینک چه کنیم؟ عزیزان من! اشتر چرا اشتر شد؟ چون در خیمه معاویه، می توانست ده قدم برود و کار معاویه را تمام کند اما ولایتمداری اش باعث شد عقب بیاید و نهایتا جنگ سراسر پیروزی را با شکست عوض کردیم، حال سوال اینجاست: آیا می شود بگوییم چرا مالک اطاعت کرد؟ آیا تقصیر مالک بود؟ چرا آن ده قدم را نرفت؟ اگر می رفت ما پیروز میشدیم، مالک را ولایت پذیریش مالک کرد، حتی آنجا که می دانست نظر خودش و مولایش ادامه جنگ است اما بدلیل وجود خرس خاله ها در قامت خواص و تاثیرگذاری بر مردم در بزنگاه تصمیم، مالک تسلیم حرف مولایش شد.. ما که مالک نبودیم، ماکه دم در خیمه معاویه و اسرائیل نبودیم که در بحبوهه جنگ تصمیم بگیریم، ما در خانه خود نشسته بودیم و فیلم سینمایی نبرد اسرائیل و ایران را می دیدیم، با این حال هم برخی نمی خواهند اطاعت مولا کنند اگر مالک بودیم و دم در خیمه معاویه بودیم چه؟ آیا بر می گشتیم؟ یا اینکه بی تفاوت نسبت به مولایمان به هجوم ادامه می دادیم؟ اینجاست که تفاوت ها رقم می خورد اما اینک وظیفه ما چیست؟ رهبر عزیز انقلاب همه چیز را در تاریخ ۲۸ خرداد در پیام تلویزیونی شفاف بیان فرموده، من و شما یک وظیفه داریم، فرماندهان یک وظیفه، دولت یک وظیفه، وظیفه بنده و شما را رهبر عزیز مشخص کرده خودش فرمود: «من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید. زندگی بحمدالله به طور عادّی در جریان است. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهدهشان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهدهشان است، کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ و خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد انشاءالله» می فرماید: همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید این یعنی چه؟ یعنی تا به امروز از رفتارتان راضی هستم اما کدام رفتار؟ نظامیان باید بجنگند، خوب فرمانده سپاه و نیروهای مسلح و ... باید این را درک کنند رئیس جمهور و دولت باید درک کنند رسانه، باید کار خودش را انجام دهد راهبران سیاسی باید درک کنند، خدماتی ها خدمت کنند، مبلغین تبلیغ و تبیین کنند در ادامه می فرماید: [اینها] کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ بنظر می آید وظیفه امروز ما فقط روایتگری است ما آوینی می خواهیم وظیفه بنده و امثال بنده با وظیفه فرمانده نیروهای مسلح و رئیس جمهور تفاوت دارد چه کنم؟ چاره چیست؟ بنده الان در کسوت رئیس شورای امنیت ملی نیستم که دستور جنگ یا آتش بس بدهم بنده اکنون یک سرباز هستم که وظیفه ام را مولایم در پیام دوم تلویزیونی بیان کرده، تبیین تبیین تبیین. در جای دیگر از همین سخنرانی میفرماید: من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریبکارانهی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد کدام معانی و مفاهیم؟ پاسخ مولا: حادثهی تهاجم ابلهانه و خباثتآلود رژیم صهیونیستی به کشورمان ــ در حالی رخ داد که مسئولین دولتی با طرف آمریکایی به طور غیر مستقیم و باواسطه مشغول مذاکره بودند؛ هیچ موضوعی از سوی ایران وجود نداشت که نشانهی این باشد که یک حرکت نظامی یا یک حرکت تندی و سختی وجود دارد. پس ما آوینی می خواهیم و آوینی و آوینی... فرمود: من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید و لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ ان کُنتُم مُؤمِنینَ» اگر واقعا مومن به انقلاب و اسلام و امام هستید نترسید و غصه نخورید چون شما برتر هستید دائما این آیه را در نظر داشته باشد که حزن معنا ندارد. نه پیش از رهبر نه عقب تر از رهبر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با توجه به سومین پیام تلویزیونی رهبری خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، دغدغههای جناب عالی منتفی باشد. جناب آقای وحید جلیلی با نگاهی بسیار دقیق موضوع حضور ما در آینده تاریخی مان را متذکر میشوند. https://eitaa.com/jalili_vahid/260 موفق باشید
سلام و احترام: در جواب پرسش یکی از کاربران فرمودید شرایطی به وجود آمده که به برکت آن به سمت یگانگی بین زندگی و مقاومت می رویم. این زندگی که می فرمایید چگونه زیستنی است و چه معنایی دارد که در برابر شرایط جنگی قرار نمی گیرد، بلکه با شرایط جنگی و مقاومت مردمی سازگاری دارد؟ بالاخره زندگی بخش زیادی از مردم مختل شده. نه فقط از جهت خسارات مادی بلکه از جهت روانی و آرامش عمومی. جنگی که تبدیل به جنگ شهری و وارد لایه های اجتماعی شود امنیت و آرامش عمومی را سلب می کند. روتین و روال زندگی عادی را بر هم می زند. به عنوان مثال یک دانش آموز که برای کنکور خود را آماده می کرده یا یک دانشجو که در حال نوشتن پایان نامه اش بوده، در شرایط کنونی که جنگ به خانه و زندگی مردم کشیده شده، چطور می تواند گوشه ای بنشیند و به یگانگی بین زندگی و مقاومت بیندیشد؟! ایران ما، یمن یا فلسطین یا عراق نیست که اساسا در تاریخ توسعه یافتگی وارد نشده اند و بنابراین راحت تر می توانند تغییر را پذیرند و با شرایط جنگی خود را وفق دهند. روال عادی زندگی آنها سالها این چنین بوده است. آنها عمریست اینچنین زیسته اند و به قول جنابعالی مقاومت و جنگ با زندگیشان عجین شده است. اما این قضیه در مورد کشوری که سودای توسعه یافتگی داشته و نظامات و مناسبات و ارتباطات خود را بر این اساس قرار داده قدری متفاوت است. به نظر بنده اساسا نمی توان از انسان ایرانی انتظاری مشابه با انسان یمنی یا فلسطینی داشت. چون انسان ایرانی در نظم و نظام دیگری زیست کرده و پرورش یافته. اگر هم به یگانگی بین زندگی و مقاومت می اندیشیم لاجرم باید نسخه ایرانیزه و بومی شده آن متناسب با اقتضائات ایران امروز و مردمانش باشد. عذرخواهی از بابت اطاله کلام. یا حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این نکات که میفرمایید و نکات درستی است. بالاخره در جهان جدید اگر در وسعتی حاضر نشویم که از دوگانگیِ زندگی و مقاومت عبور کنیم در هرکجا که باشیم با نوعی بحران روبهرو خواهیم بود. ان شاءالله در جلسۀ شنبه عرایضی در این رابطه پیش میآید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در کتاب تحف العقول صفحه ۶۶۹حدیثی از امام صادق (ع) دیدم که میفرمود: از زنان بد دوری گزین و از زنان شایسته نیز برحذر باشید و چون شما را به کار نیکویی فرمان دادند مخالفت ورزید تا این که در فرمان به بدی در شما طمع نکنند. این حدیث چه معنایی دارد؟ به طور مثال مگر زهیر به توصیه همسرش به دیدار امام حسین نرفت و سعادتمند شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید، آری! اتفاقاً جناب زهیر به توصیۀ همسر محترمشان تا آنجاها که گفتنی نیست، صعود کردند. و از این جهت به نظر میآید در مورد این احادیث باید موضوع پیروی از شهوات افراطی مدّ نظر باشد وگرنه در علاقهمندی به همسر تا آنجا در اسلام نظر هست که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «حُبِّبَ إلَيَّ مِن الدُّنيا النِّساءُ و الطِّيبُ ، و جُعِلَت قُرَّةُ عَيني في الصّلاةِ» . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از دنيا، زنان و عطر نزد من محبوب هستند، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است. موفق باشید
استاد بزرگوار، جناب آقای طاهرزاده سلام علیکم و رحمهالله: اینجانب طی سالهای گذشته، بخشی از عمر علمی و پژوهشی خود را در غرب، بهویژه در کشور سوئد، در حوزهی تحقیقات سرطان و علوم پزشکی سپری کردم. گرچه در نگاه نخست، فضای آکادمیک غرب با شعار آزادی علمی جلوهگری میکرد، اما آنچه در عمل با آن مواجه شدم، حقیقتی تلخ و پنهان از یک تمدن بود که در عمق خود، هیچگونه تساهلی نسبت به ایمان اصیل، هویت دینی مستقل، و وابستگی معنوی به مکتب اهلبیت علیهمالسلام ندارد. نهتنها از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی غرب تحت فشار و تخریب قرار گرفتم، بلکه با شبکهای پیچیده از افرادی بعضاً متظاهر به دیانت نیز مواجه شدم که در عمل، کارگزار پروژهی نفوذ فرهنگی و تخریب هویت دینی بودند. مأموریت آنان، نه صرفاً حذف یک پژوهشگر مسلمان، بلکه تحقیر و تحریف بنیانهای معرفتی و اعتقادی شیعی بود. بهعنوان نمونه، یکبار بهطور غیرمستقیم توسط بازجویان آنها در مورد شنیدن دروس حضرتعالی مورد سؤال قرار گرفتم. در مقاطعی حتی برای بهرهمندی از معارف شما، ناچار به پنهانکاری و استفاده از فیلتر بودم. این تجربه بهخوبی نشان میدهد که ادعای آزادی و دموکراسی در غرب، جز نقابی نرمافزاری بر چهرهی استکبار نیست. پس از چند سال تقیه، صبوری و تلاش برای حفظ مسیر علمی و ایمانی، نهایتاً در برابر هجمهی بیامان و پروندهسازیهای آنان، ناگزیر به ترک آن کشور و بازگشت به وطن شدم. امروز، با وجود تلخی آن دوران، آن تجربه را سرمایهای گرانسنگ برای شناخت چهرهی نفاق، استکبار و ساختارهای پیچیدهی مهندسی آنان در هجمه به اسلام میدانم؛ تجربهای که اگر درست تبیین شود، میتواند بخشی از جهاد تبیین در عرصهی نبرد تمدنی باشد. اخیراً کوشیدهام این تجربه را در قالب یادداشتی با عنوان «از نوبل تا نفوذ» بیان کنم، اما آنچه بیش از همه بدان نیاز دارم، راهبری معنوی و فکری است تا این تجربهی شخصی را به تحلیلی تمدنی و نقشهای برای مقابله با پروژهی تحریف هویت اسلامی و نفوذ غرب در میان نخبگان بدل سازم. لذا از حضرتعالی، بهعنوان عالمی حکیم و پرچمدار جهاد تبیین، تقاضا دارم بنده را از دعای خیر بیبهره نفرمایید و اگر رهنمودهایی دارید، بسیار سپاسگزار خواهم شد که مرا مستفیض فرمایید. در صورت صلاحدید حضرتعالی، با کمال میل آمادگی دارم جزئیات بیشتری را به صورت محرمانه در اختیار قرار دهم، شاید بتوان از دل این ماجرا، راهی برای تبیین بهتر مکانیسمهای نفوذ غرب و راهکارهای مقابله با آن استخراج کرد. با نهایت خضوع و احترام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! محال است در این آخرین دوران که از یک طرف میدان ظهور اوج خوبیهاست و از طرف دیگر میدان ظهور اوج ظلمات است؛ بتوان در میانۀ راه بود و گمان کنیم آن کس که در اوج خوبیها حاضر نیست، بتواند در اوج بدیها نباشد. چنین مواردی که میفرمایید به صورتهای مختلف، همه صورتهای ظلمات آخرین دوران است و اتفاقاً با توجه به چنین موقعیتی به خوبی میتوانید برای نجات انسانها تلاش کنید. بنده نیز در خدمت هستم. موفق باشید
سلام استاد: همسرم الحمدلله سید هستند و دلمون میخواد عیدغدیر بیاری خدا حرکتی ماندگار بزنیم و هرسال به فضل خدا تکرار کنیم. پارسال جشن گرفتیم و دوست و فامیل و همسایه را دعوت کردیم و شام و هدیه برای بچه ها. بنظرتون همین حرکت را تکرار کنیم یا با توجه به دغدغه های انقلاب و حوائج امام عصر شیوه ی بهتری به ذهن تون میرسه با توجه به نامه امام عصر عج به شیخ مفید خیلی دلمون میخواد این حرکت ذیل اجتماع قلوب تعریف بشه با نظر خودشون ان شاءالله. ممنون میشم مواردی که به ذهن تون میرسه بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوب و با ارزشی است بخصوص اگر بتوانیم متوجۀ جایگاه «غدیر» به عنوان ادامۀ اسلام باشیم با آن همه موانعی که پیش آوردند و آن را به انقلاب اسلامی ربط دهیم و آیندۀ متعالی که در پیش است. اخیراً در این رابطه بحثی تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شد که ان شاءالله میتواند مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/19415 موفق باشید
سلام خدمت استاد گرانقدر: خداوند شما را حفظ کند که اگر امیدی در زندگی دارم و راه زندگیم راعوض کردم، نتیجه مطالب ارزشمند شماست. از نزدیکان بنده در خارج کشور زندگی میکنند وعلیرغم همه اعتقادات خوب و پایبندی، با ولایت و نوع مدیریت این سالهای ایران زاویه دارند، و به نظرم بیشترش معلول نوع اخباری است که آن طرف دریافت میکنند. یک سری انتقادات مدیریتی واقعا قابل دفاع نیست ولی ایشان همه را زاییده نوع تفکر سیاسی دینی ما میداند. کدام کتابتان را برای تغییر نوع نگاه به ایشان هدیه بدهم؟ اینکه کلا نوع نگرشش را به عالم تغییر بدهم که حتی شاید، برگردد واز تخصصش برای انقلاب استفاده کند، از کدام کتاب میشود همچین تغییر نوع نگاه را ایجاد کرد؟ من چون اغلب کتابهای شما را طی سالیانی مطالعه کردم و تدریجا با بحث و استاد جلو آمده ام خودم نمیدانم کدام کتاب مفید تر خواهد بود؟ لطفا اینو به من فوری جواب بدیند تا دوشنبه بیشتر ایران نیستند و من دلم میخواد همچین هدیه ای بهش بدهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب یکی از کاربران تحت عنوان «آیندۀ ما در حقیقیترین گفتار» https://eitaa.com/matalebevijeh/19292 شده است که میتواند راهگشا باشد و گمان میکنم کتاب «عقل و ادب ادامۀ انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن بتواند مخاطبان محترم را به اندیشیدن نسبت به آیندهای دعوت کند که مدّ نظر رهبر معظم انقلاب است در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی. موفق باشید
سلام و احترام: استاد ببخشید درسته غزه مردم ضعیف داره و کشورهای بی رگ اسلامی برای نجات غزه کاری نمیکنن اما چرا خداوند برای نجات غزه کاری نمیکنه خدا که همون خدای قوم ثمود و عاد! آیا اتحاد نداشتن کشورهای اسلامی و بی بصیرتی اونها و ضعیف بودن بنیه ی نظامی غزه توجیح مناسبی هست برای نابودی این همه مرد و زن و کودک بی گناه. آیا خدا نمیخواد کاری بکنه؟! اگر کسی ضعیف بود و حامی نداشت محکوم به نابودی میشه؟! ممنون راهنمایی بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حکایت، حکایت عجیبی است. هرچند مسئله بسیار دردناک است. ای کاش به جای آن کودک و آن مادر که از گرسنگی شهید میشود، آن مصیبت بر ما وارد میشد؛ ولی گویا «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ». و همانطور که در جواب سؤال شمارۀ 40356 عرض شد گویا خداوند بنا دارد نقش بنیادینی را از خود به صحنه آورد. موفق باشید
برایم کمی از زندگی کردن بگویید، کمی از زیستن انسانوار بگویید، میخواهم کمی بشنوم و راه بیایم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» رجوع فرمایید و در کنار آن به صوتهای مربوط به آن کتاب گوش بسپارید بدون آنکه بخواهید چیزی یاد بگیرید، مگر اشاره به آنچه که فقط میتوان به آن اشاره کرد. موفق باشید
با سلام و نور و رحمت و تبریک و مبارک باد به مناسبت نزدیک شدن عید الله اکبر، غدیر رحمت، عید ولایت اعظم. استاد بنظر زمانه در حال ظهور دوباره نور امیرالمؤمنین علی جان جانانمان است. گوش جان میخواهد تا این بار صدای پیامبر را بشنویم که ندا می دهد بوی علی از جانب یمن می آید و این بار یتیمان علی همان مردان شیر دل، همان مادران استوار و همان کودکان جان بر کف و عاشق که گویی چون آهن های گداخته و مستحکم در بابر ظلم ایستاده، به میدان آمده اند تاریخ دوباره بستر می سازد تا عادلی بر تخت حکومت جهان بنشیند. آری این نسیم الهی، این غدیرها، این ذکر و یاد علی بر منبرها و زبان ها و برزن ها همه بشارت است از رسیدن زمانی که یکی از اولاد علی در راه است او که شبیه ترین مردم به علی است او که خاتم اولیا است. آری چه زمانه ایست و چه جلوه ای و بشارتی الهی ما را به او و آن بزرگوار را بر ما برسان🌹 یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر، قرنهاست که در پیچ و خم بیمعناییِ زندگی دست به تلاشهای گوناگونی زده است اما در مقابل آنهمه طرح و نقشههای گوناگون بیجواب و ناکام مانده، و در بلندای تمدن چشم پرکنِ غرب، سر به زیر و خجل و درمانده، در زندگی و عالم افسارگسیختهای که برایش پیش آمده، نمیداند چگونه این گسست را مهار کند. بحران هویت و ناکامیِ انسان از وعدههای فردای تمدن مدرن، بنیان و بنیاد یأس تاریخی بشر امروز است و نظر به غدیر به عنوان ادامه تاریخی که با اسلام طلوع کرد و نظر به شخصیت انسانیِ حضرت مولیالموحدین علی «علیهالسلام» میتواند عامل نجات از روزمرّگی عالم مدرن باشد، زیرا «غدیر» یعنی نظر به فضیلتهای همۀ پیامبران و اتمام و اکمال تاریخِ کمال انسان. آیا راهی جز «غدیر» به همان معنای تاریخیاش برای حضور انسان در فردایی روشن در میان میماند؟ و آیا انقلاب اسلامی درست همان دروازۀ ورود به مأوایی نیست که بشر جدید آن را گُم کرده است؟ موفق باشید
سلام استاد: به پیشنهاد شما برای جلسات هفتگی مون در کنار حدیث کسا نامه ۳۱ نهج البلاغه رو شروع کردیم و الان بعد از حدود سه سال جلد اول کتاب تمام شد. الحمدلله بهره های زیادی بردیم خواستم بپرسم پیشنهاد تون در تاریخ فعلی برای ادامه مسیر جلسات زنانه مون چه پیشنهادی دارید؟ جلد دوم را شروع کنیم یا مباحث دیگری بنظرتون الویت داره؟ نظرتون در مورد چرخشی پیش بردن چند منبع چیه؟ اگر موافقید پیشنهاد بدهید ممنون میشم. التماس دعا عاقبتتون به خیر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است که نامه ۳۱ ادامه یابد و البته در کنار آن از مباحث قرآنی مانند سورۀ آلعمران و شرح صوتی آن نباید غفلت کرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: سوال دیگه ای که داشتم این بود که وقتی به سوی خداوند حرکت می کنیم باید منازلی را به ترتیب طی کنیم اینکه می گویند به عقب برگشتن و یا به جلو رفتن حالا با اعمالی... چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: طی منازل سلوک، همان رعایت دستورات شرع است با رویکرد هرچه بیشتر در معرض الطاف وجودیِ حضرت حق قرار گرفتن. مهم، پایدارماندن بر آن دستورات است. موفق باشید
سلام بر شما ندای حق گوی زمانه، این جملات ناب و عرفانی به تازگی به دستم رسیده، چه قدر زیبا، چه قدر عمیق، و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما همان آخرالزمانی هایی هستیم که بر خلاف اهل ظاهر و کوته فکرانِ هم عصر این عارفان، این مفاهیم را میفهمیم و درک میکنیم چنانچه معصوم فرمود یتعمقون... – [ ابوالعباس قصاب] گفت: « وطاء من بزرگ است از او باز نگردم، تا از آدم تا محمد [علیهم السلام]، در تحت وطای من نیارد» – منکری، حسین منصور را معارضه کرد. گفت: «دعوی نبوت میکنی.» گفت « اُف بر شما باد! که از قدر من بسی واکم میکنی – ابویزید: «بنده نرسد به مقام حقیقت، تا آنچه خداوند- عزوجل- از قرب خویش به محمد داد و از مناجات خویش به موسی و از خلّت خویش به ابراهیم و از عزت خویش به عیسی- علیهم السلام- بیابد.» ابوالحسن خرقانی: «من از هر چه دون حق است زاهد گردیدم. آن وقت خویشتن را خواندم. از حق جواب شنیدم. بدانستم که از حق درگذشتم. لبیک اللهم لبیک زدم، محرم گردیدم، جمع کردم، در وحدانیت طواف کردم. بیت المعمور مرا زیارت کرد کعبه مرا تسبیح کرد، ملائکه مرا ثنا گفتند، نوری دیدم که سرای حق در میان بود چون به سرای حق رسیدم زانِ من هیچ نمانده بود» [خرقانی] گفت: « کله سرم عرش است و پایها تحت الثری و هر دو دست مشرق و مغرب میشود منت گذاره و بخشی از اسرار را بر ما شاگردان و پادرسی های حضرتتان فاش کنید و بیش از آنچه در ظاهر این کلمات است به بطن آن که همان آیات قرآن و احادیث ست اشاره ای کنید و این تشنگان را آبی نوشید؟ که سخت تشنه ایم، اما طعم آب را چشیده تیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم اشاراتی است که در کلمات این بزرگان هست که البته گفتنی نیست هرکس به ذوق خود چیزی از آنها مییابد. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به سوال ۳۹۷۲۴ و این متن از آقای داوری در کتاب بلای بی تاریخی که ذکر کردید: «اگر حوادث بزرگ به اقتضای زمان روی دهند و در عین حال ناشی از ارادۀ اشخاص نیست؛ که چنین است، باید در آن حوادث متوجۀ ارادۀ الهی بود و هرکس در صدد معنابخشیدن به خود میباشد باید برای حضور در آن حادثه خود را ذیل ارادۀ الهی تعریف کند و در آن راستا به دنبال معنا باشد و به غایتی که در آن رخداد تاریخی پیش آمده فکر کند.» میشود بگویید چه حوادثی در حوزه علمیه الان رخ میدهد که از اراده اشخاص نیست و به اقتضای زمان روی می دهد و طلاب باید خودشان را در ذیل ان اراده الهی قرار دهند؟ روحانیونی هستند که اینطور می باشند ولی حوزه هم آیا اینگونه هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی نمونۀ بارزی از همین رخداد است که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان فرزند اصیل حوزههای علمیه در مواجهه با جهان جدید و در بستر قرآن و روایات به ظهور آوردند و در اکنون تاریخی ما نیز فرزندان حوزههای علمیه سعی دارند از تاریخی که تنها حوزهها در حدّ سؤال از احکام فردی مورد رجوع بودند، به سوی تاریخی قدم گذارند که انسانها خودشان برای خودشان مسئله شدهاند و این با نور قرآن و روایت میتواند تا مرز حضور در هویت قدسی انسان محقق شود و بنده با چنین نگاهی فعالیتهای حوزههای علمیه را رصد میکنم بخصوص با طلبههای جوان. و البته معلوم است که این تغییر به سادگی انجام نمیگیرد ولی جهتگیری حوزههای علمیه بحمدالله به سوی حضور در شرایطی است که بشر امروز بدان نیاز دارد. مهم آن است که ما با نگاه تاریخی به آنچه در حوزههای علمیه در حال وقوع است؛ نظر کنیم و اگر انتقادهایی هم مطرح میشود به جهت انتظارها و ظرفیتهایی است که بحمدالله در حوزههای علمیه وجود دارد. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: موضوعی در بحث انتخاب همسر ذهن بنده را درگیر کرده است: در انتخاب همسر، چه مواردی باید مورد توجه قرار گیرد و از چه مواردی باید چشم پوشی کرد؟ برای مثال مصداقی را عرض میکنم: فرض کنید که با فردی که در عرف ما شل حجاب تلقی میشود، بتوان انس مطلوبی گرفت. در این مورد چه مقداری به حجاب فرد و چه مقدار به آن انس مطلوب باید پرداخت؟ کما اینکه امر ازدواج با اهل کتاب (بدونِ شرط مسلمان شدن) در شریعت وجود دارد و آن خانمِ اهل کتاب به شریعتی جز اسلام عامل است. آن خانم، قطعا حجاب شرعی اسلام را ندارد و نماز و روزهٔ اینچنینی هم بجا نمی آورد. در اینجا چیزی که برای بنده روشن شده این است که اگر شریعتِ خانم ملاک بود، چنین مجوزی نباید در دین میبود ولی انگار چیز دیگری درکار است. ظاهرا انتخاب همسر چیزی فراتر از کنجکاوی در شریعت طرف مقابل است. حالا میخواهم درگیر تعصبات یا روشنفکری های بیخود نباشم و از دید روشنی با قضیه روبهرو شوم. زاویه دید درستی نسبت با این پدیده میخواهم داشته باشم. لطفا بنده را راهنمایی کنید. با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هم کفوبودن است و اینکه هر دو در افقی که پیش آمده، حاضر باشند و از این جهت به هر حال برای انتخاب همسر باید فردی مدّ نظر باشد که مقیّد به احکام شرع باشد. در مورد آیۀ ۵ سوره مائده که میفرماید: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» عنایت داشته باشید که در ابتدای آیه فرمود: «الیوم» نظر به شرایطی که اسلام در آن زمان و در آن تاریخ سیطرۀ تمدنی پیدا کرده و از این جهت ازدواج با اهل کتاب نوعی حاضرکردن آنان در میدان اسلام است. که بحث آن در شرح آیه مذکور شده است. موفق باشید
سلام علیکم: بنده حقیر لازم میدونم که توضیحاتی از خودم بنویسم. اینجانب سطح سوادم در حد نزدیک دیپلم سال ۱۳۷۱ میباشد. و تا این ساعت هم کتابی مطالعه نکردم. از احکام دین هم در حد نیاز مطلع هستم. حال سوالی پرسیدم مبنی بر اینکه چرا به گناه کبیره میگویند گناه کبیره؟ و با تشکر از شما جواب دریافت نمودم. حاج آقا با توجه به توضیحات فوق که نوشتم ببینید این تعریف که به طور ضمیری در وجود من آمده صحیح هست یا غلط. گناه کبیره به گناهی گفته میشود که بیش از دو نفر در معرض خسارت قرار میگیرند و درنتیجه نابودی جامعه بشریت. گناه ضغیره یک نفر در معرض خسارت قرار میگیرد و درنتیجه نابودی جامعه بشریت. حال ببینید صحیح هست یا غلط. در ضمن یه سری صحبتهایی دیگه هم دارم که بایستی به صورت حضوری بیان کنم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با کبیره بودن گناه باید به انقطاع بین انسان و خدا فکر کرد. در حالی که صغیره بودن گناه در شرایط غلبۀ شهوت و غضب پیش میآید بدون آن انقطاع. موفق باشید
استاد ببخشید من مجبورم سوالم رو واضح بگم چون جز شما کسی را ندارم. ۱۰ سال است اسیر شهوتم هستم و درگیر. خ ا. هرکاری کردم و هر توسلی کردم نتونستم ترک کنم. خودم میفهمم این گناه ملکه شده برام. اوایل پشیمان میشدم حالا حتی پشیمانی هم مثل قبل نیست. استاد من ناامیدم از این که بتونم و حتی به فکر ازدواج هستم اما سوالم اینه آدم وقتی ازدواج کنه و به حلال هم دسترسی داشته باشه ولی باز هم ممکنه زیاده روی بکنه در همان حلال. چه جوری این ملکه را از بین ببرم استاد بعد از ازدواج که از راه حلال اقدام کنم آیا ملکه از بین میرود؟ لطفا راهنمایی کنید و مخصوصا بنده اسیر را دعا کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همین که انسان جهان معنوی زیبا و متعالی را مدّ نظر قرار دهد مطمئن باشید نه تنها زشتی اعمال خلاف شرع بیش از پیش برای انسان ظاهر می شود، بلکه ضعف آنها نیز معلوم می گردد و زندگی همراه با همسر خود معنای دیگری پیدا می کند بالاتر از اینکه تنها انسان به دنبال ارضای امیال جنسی اش باشد. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: آقای دکتر سروش در اظهاراتی در نقد آیات ابتدائی سوره بقره می گوید: «این آیات شبیه به نمایشنامه تئاتر است و موجودی به نام شیطان وجود ندارد. شیطان زاییده خیال انسان است و ... » برخی که تحت تأثیر افکار و شبهات هستند، پا را فراتر نهاده و اظهار می کنند که چون انسان ذاتاً موجودی ضعیف و ترسو است در خیال خود موجودی قدرتمند و شکست ناپذیر ساخته است و او را ستایش می کند و لذا نتیجه می گیرند که خدا در ذهن و خیال انسان است و در خارج وجود ندارد. اینجانب در پاسخ به شبهه برخی افراد، کتاب ادب خیال، عقل و قلب شما را پیشنهاد دادم اما تأثیری در نگاه ایشان نداشت. به نظر استاد قویترین استدلال در رد این شبهه چیست؟ و اینکه چرا آقای سروش حتی با اشرافی که به حکمت متعالیه و فلسفه غرب دارد چنین شبهاتی مطرح می کند؟ لینک اظهارات آقای سروش: https://m.youtube.com/watch?v=iyKXx2C3KEw&pp=ygUn2LTbjNi32KfZhiDZiNis2YjYryDZhtiv2KfYsdivINiz2LHZiNi0
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به آیۀ «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» فکر کنیم که میفرماید اگر کسی بنا داشته باشد در مسیری که به سوی حقیقت هست گام بردارد، آری! شیطان در آن مسیر سعی بر منحرفکردن او دارد و این چیزی هست که علاوه بر تذکر قرآنی، هر آنکس که بنای حضور در صراط مستقیم را داشته باشد، تجربه میکند وگرنه اگر بخواهد در همان زندگیهای دنیایی سیر کند، چه چیزی برایش پیش میآید که متوجۀ آن تذکرات قرآنی شود؟ تا آنجایی که بیابد حقیقتاً در مسیر هدایت الهی به حکم آیۀ: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» او را دشمنی قسمخورده هست. موفق باشید
سلام خدمت استاد محترم: ۱. این روزها معضل خانواده های مذهبی و انقلابی پیدا کردن مدرسه ی خوب برای بچه هاشون هست. با وجود مدارس غیر انتفاعی ای هم که بچه های دلسوز انقلابی زدند با توجه به اینکه از طرفی خانواده ها از لحاظ اقتصادی در فشارند و از طرفی ترس جزیره ای شدن در جامعه را دارند، به نظر شما چقدر ترک مدارس دولتی را توسط افراد دغدغه مند درست می دونید؟ ۲. بنده به عنوان فردی که خودم در یکی از همین مدارس غیر انتفاعی زیر نظر خانم لطفی شاغل هستم، و متوجه هستم که چقدر پشتوانه ی قوی فکری و معرفتی پشت این مدرسه هست و با بحث های اخیر شما در خصوص چگونگی بشر جدید هم پوشانی دارد و می توانم اقرار کنم که این مدرسه جزء معدود جریان هایی هست که واقعا متوجه معنای تحول در آموزش و پرورش به طور بنيادين هستند، اما همواره چشم انتظار آینده ای هستم که این نحوه تفکر در کل سیستم آموزش و پرورش تسری یابد و تمام بچه ها و نه فقط کسانیکه استطاعت مالی دارند از این سرچشمه بنوشند، اگر توصیه ای در این زمینه برای امثال بنده دارید بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب با معلمان ملاحظه فرمودید به هر حال سیاست نظام تقویت بُنیۀ مدارس دولتی میباشد و باید تلاش کرد ضعفهای موجود ان شاءالله به مرور برطرف شود. میماند ضعفهایی که متأسفانه بعضاً در مدارس دولتی در میان است این جا است که نقش دلسوزیِ مدارسی که میفرمایید را نباید نادیده گرفت. به امید آنکه همان نوع برنامهریزیها ان شاءالله در مدارس دولتی با معلمان متعهد شکل بگیرد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: خدا قوت، ان شاء الله سلامت و بهرهمند باشید. ببخشید یه سؤال داشتم، منظورتان از کشیک نفس کشیدن و مراقبتها اینجا (در شرح فص شیثی) چیست؟ آیا این تذکرات تون اخلاقی و عملی است؟ در یک مباحثه دوستانه به این چالش خوردیم. «فأی صاحب کشف شاهد صورة تلقى إليه ما لَمْ يَكُن عنده من المعارف و تَمْتَحَهُ ما لَمْ يكن قبل ذلك في يده فتلك الصورة عبلة لا غيره، فمن شجرة: المرة غرسه كالصورة الظاهرة مِنْهُ في مقابلة الجسمِ الصيقل ليس غيره، إلا أن المحل أو الحضرة التي رأى فيها صورة نفسه تلقى إليه ينقلب من وجه الحقيقة تلك الحضرة، كما يظهر الكبير في المرآة الصغيرة صغيراً و يظهر غير المستطيل في المستطيلة مستطيلاً، و المتحركة متحركاً وقد تغطيه انتكاس صُورتِهِ مِنْ حَضْرَة خاصة، وَ قَدْ تُعْطِيهِ عَيْنَ ما يَظْهَرُ مِنها فَيُقابلُ الْيَمِينُ مِنها اليَمِينَ مِنَ الرائى وقد يُقابل اليمين اليسار و هو الغالب في المرايا بمنزلة العادة في العموم و بخرق العادة يقابل اليمين اليمين و يظهر الانتكاس. وهذا كله من أعطيات حقيقة الحضرة المتجلى فيها التي أنزلناها منزلة المرايا» پس با توجه به نکتهی فوق هر صاحب کشفی که شاهد معارف و صورتهایی در مثال متصل یا منفصل باشد که به او رسیده و قبلاً نداشته و به صورت هبه به او رسیده، همه و همه آنها از عین ثابته خود اوست و از درخت نفس خودش میوه چیده است. نفس که برای ظهور آن صور و معارف مستعد شد پس آن عطایا به رنگ آنچه در مکاشفه وجود دارد، بر او آشکار میشود و آن عطایا از معتبر عین ثابتهی او نازل میشوند حضرت عیسی نقد در این رابطه میفرمایند: علم در آسمان و زمین و ماوراء دریاها نیست، «العلم محصول في قلوبكم تأدبوا بين يدى بأدب الروحانيين وتخلقوا باخلاق الصديقين اظهروا العلم من قلوبكم حتى يعطيكم» علم در قلبهای شما است به ادب روحانیون در محضر حق مؤدب شوید و متخلق به اخلاق صدیقین بگردید علم از قلبهای شما ظاهر میشود و شما را در بر میگیرد. البته سیر به سوی عين ثابته و مقام کلی خود نیاز به همت و صبر و پشت کار طولانی دارد، سالک باید همت داشته باشد و در گرفتن هبه از باطن خود تعجیل نکند تا به مرور ظرفیت لازم را پیدا کند. عطار میگوید: اگر یک انبار پر از ارزن باشد و به شما بگویند گنجشکی روزی یک دانه از آن بر میدارد تا انبار خالی شود آنگاه آنچه را باید به تو بدهیم میدهیم باید صابر باشید و بدانید آن کسانی که زود میگیرند بیم آن میرود که مجذوب اسمی شوند و در همان حد بمانند. عمده آن است که متوجه باشیم مباحث عرفان نظری چگونه جهت جان ما را متوجه حقایق و عين ثابته خود میکند تا با کشیک نفس کشیدن قدم قدم به سوی آن حقایق جلو برویم و نظر خود را به سوی چیز دیگری نیندازیم. درست است که عین ثابته حقیقت ما است ولی بسیار کار میبرد تا انسان به عین ثابتهی خود برسد و در حقیقت کلی خود مستقر گردد، مقامی که تماماً در محضر حق است و حق تنها از آن مجرا برای او ظهور میکند و او همه ی آن حقی را که میتواند بیاید مییابد. محی الدین در رابطه با این که هر هبهای از عین ثابته سالک به او میرسد مثال آینه و صورتی که در آینه ظاهر میشود را میزند و این که آینه چیزی جز همان صورت را نشان نمیدهد، هر چند ممکن است آن صورت به جهت خصوصیات آینه متفاوت ظهور کند و لذا تفاوت عطایا به جهت تفاوت آن ظرفی است که هبه در آن تجلی میکند ولی در هر حال همه از خود شما است و شما خود را در آن عطایا میبینید هر چند خطورات خیال و قلب و روح بر آن هبه اثر میگذارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نسبت تکوینیِ خود با وجود مطلق و به این معنا به حضرت حق بیندیشید، و از طرف دیگر به امکان ذاتی خود که تماماً عدم است ولی «عدمٌ مّا» که نیستی است در عین ظرفیتِ شدن با امکانات گوناگون. و این موجب حضوری از جنس انتخاب در بین آن نوع امکانها میشود و انسان در این میدان که میدان بودنی است که هیچ هویت خاصی ندارد ولی با کشیک نفسکشیدن به همان معنای انتظار و باز انتظار، مییابد که در وجود خود خبری هست و استقرار در این انتظار، یعنی زندگی و باز زندگی. موفق باشید
سلام استاد گرامی: در مورد اسماء الهی، ظهور هدفمند و سیاست گونه؛ آیا می توانیم بگوییم امام خبر از نیروهای هستی (ملائکه) دادند و این خبر دادنِ وجودی در سیاستِ ایشان ظهور یافت. ظهوری در عین در بطن بودن. و سیاست عین دیانت، تحقق اسماء و خبردادنی وجودی است. «أَنْبَأَهُمْ» ، در سیاست وجودی رخ می نمایاند. از طرفی آیا می توانیم بگوییم «أَنْبَأَهُمْ» نیز محقق کردن اسماء است و «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» از جنس «أَنْبَأَهُمْ» است. با تشکر از راهنمایی شما التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه به عنوان نمادی از آدم و آدمیت در این زمانه حکایت بودن را با بشریت در میان گذارد تا هر آنکس جایگاه هر جریانی را بشناسد و بداند حقیقتاً سیاست عین دیانت است و دیانت عین سیاست و میدان اندیشیدن اجتماعی حکایت تاریخی است که شهر و شهروندی به معنای امروزینش پیش آمده. موفق باشید