m gh: سلام وقت شما بخیر شهر قزوین هستم کلاسی هست به نام معرفت النفس کلاس خوبی هست تا اینکه چند وقت پیش حاج آقایی که استاد استاد ما هستند در مورد سحر و جادو صحبت کردن برادر مریضی دارم از ایشون سوال کردم که دلیل بیماری میشه از سحر و جادو باشه گفتن بله از ایشون راهکار خواستم گفتن باید سیزده میلیون به حساب خودشون واریز بشه تا گوسفندی بگیرن قربانی کنن بهشون گفتم خودم قربانی رو انجام بدم یا اینکه گوشت گوسفند رو به خانواده های نیازمند بدم گفتن نه الان نمیدونم بااین موضوع چکار کنم ایشون طلبه هم هستن و در شهر ما هم مشهور البته یکی از دوستان برای پسرش هم با ایشون مشورت کرده بود دقیقا همین رو گفتن اول پول واریز بشه بعد مراحل باطل سحر انجام بشه ممنون میشم هم اینکه در مورد سحر و جادو و چشم زخم بگین هم اینکه راه پیشگیری از اون رو منظورم از طلبه روحانی هست میشه خواهش کنم من رو راهنمایی کنید میتونم به ایشون اعتماد کنم ایشان میگن از شاگرد های استاد طاهر زاده هستن با توجه به اینکه اول تقاضای پول کردن برای من شبه ایجاد کرده
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما خود را مشغول این روشها نکنید. اخیراً عرایضی در شرح آیۀ 102 سوره بقره انجام شد که ما نباید خود را در اختیار چنین مدعیانی که میخواهند جنّیان را از زندگیها دور کنند، قرار دهیم از آن جهت که حتی ممکن است ناخواسته تازه میدان را برای شیاطین جنّ در زندگیها باز کنند و لذا یک روز آن شیاطین ارادۀ به رفع مشکل میکنند و روزهای متمادی ما را دنبال خود میکشند. با نور آیت الکرسی و قرائت آن و حتی قراردادن نوشتۀ آن در خانه و نوشتن حرز امام رضا«علیهالسلام» که در مفاتیح الجنان هست و قراردادن آن نزد خود، شیاطین جن فرار میکنند. عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» شده است که حکایت از آن دارد که بنده آن نوع ورودی که میفرمایید آن آقا در دفع جنیّان داشتهاند، نداشته و ندارم. https://eitaa.com/matalebevijeh/20420 موفق باشید
با سلام و احترام محضر استاد عزیز و همکاران گرامی سوالی در مورد حرکت جوهری داشتم در نگاه اول اینطور به ذهن میرسد که حرکت جوهری و تبدیل قوه به فعل در جهت کمال است پس چگونه کسی در مسیر حیوانیت که حرکت میکند نفس او به تجرد میرسد؟ چگونه قوه های او به فعلیت میرسد ولی مسیر سقوط را طی میکند ؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «حرکت جوهری» عرض شد که آن کسی هم که در مسیر حیوانیت خود را تعریف کرده است، در همان وجه حیوانیتش به فعلیت میرسد زیرا نفس ناطقه در ذات خود به جهت تعلق به بدن، حکم حرکت جوهری بدن را در خود دارد ولی جهتدا دن به آن مربوط به خود انسان است. موفق باشید
با سلام و احترام.به توفیق الهی و عنایت اهل بیت, برای حج تمتع سال آینده ثبت نام کرده ام.لطفاً راهنمایی بفرمایید که از زمان باقیمانده تا اعزام ( اردیبهشت سال آینده ) چطور خود را آماده کنیم تا در موسم حج, بیشترین بهره ببریم.باتشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه جزوات «حقیقت حج» https://lobolmizan.ir/leaflet/177?mark=%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D8%AD%D8%AC و « وظیفه مردم نسبت به حجاج و وظیفه حجاج نسبت به مردم» https://lobolmizan.ir/leaflet/234?mark=%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%AC ان شاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز نزدیک به دو سالیست که یک بیت شعر فکر من کاملا مشغول کرده این بیت شعر این است هر چه گفتند حقیقت، تو به انكارش كوش تا یقینی به كف آری ز یقین بالاتر تا در جایی از شما شنیدم هنوز نه ... گویا این قصه بی پایان است چنانچه در جایی شعری هست که می گوید چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اتفاق زیبایی است که آنچه فرمودید نزدیک است به آنچه در سؤال و جواب شمارۀ 40926 پیش آمده. زیرا اساساً حقیقت، تعریفبردار نیست، تنها میتوان در نسبت با حقیقت، اظهار داشت: «آنقدر هست که بانک جرسی میآید». و این یعنی: در راه بودن https://eitaa.com/matalebevijeh/21009 موفق باشید
تجلی ذاتی تجلی است که در آن بیرون و درون، ظاهر و باطن یکی میشود و جهانی که از باطن تو بیرون زده است به تو برمیگردد و تو به جهانی که در ظاهر آنی برمیگردی، این اتفاق مقدس فقط به معجزه عشق ممکن است، جایی که انسان عاشق خود عشق میشود نه معشوق! آنجا دیگر فقط حسن ذاتی معشوق مد نظر است، نه حسن ظاهر و نه حسن باطن! آنجاست که خواهی گفت: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست... چه خوش گمانست معشوقی که فکر میکند تو عاشق اویی حال آنکه تو فقط منتظر تولد مولود خجسته عشق بودی نه معشوق محدود! و عشق خداست و عاشق انسانیست که نیست و فقط او به هدف خلقت پی بردهاست... #ذوقیات_من
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی: «عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ / ای عجب کس عاشق این هر دو ضد». این یعنی: «ندانم چه ای هرچه هستی تویی». این یعنی: فقط «او»، «وحده وحده وحده» و این یعنی زندگی که خداوند برای ما اراده کرده است. مابقی هرچه هست سرگردانی است. موفق باشید
