بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9739
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. استاد بنده طلبه ای 23 ساله و در حال شروع پایه 6 حوزه هستم و برنامه مطالعاتی ام اینگونه بود که دروس حوزه را اصل قرار داده بودم و دنبال می کردم و در کنار حوزه دانشگاه را به طور غیر حضوری، تنها و صرفاً با پاس کردن واحد ادامه می دادم (رشته علوم قرآن و حدیث) برای مطالعات غیر درسی هم سیر مطالعاتی شما را دنبال می کردم و قصد داشتم پس از آن سیر مطالعاتی شهید مطهری را بخوانم. تا اینکه چندی پیش با یکی از علماء راجع به برنامه ریزی ام مشورت کردم و ایشان گفتند که : «همت اصلی دروس حوزه باشد و دروس را هم با هفت مرحله ای که شهید ثانی علیه الرحمه گفتند بخوان (پیش مطالعه، پیش مباحثه، درس، پس مطالعه، پس مباحثه، خلاصه برداری و درس دادن) و گرنه خودت را فریب داده ای و به فقاهت نمیرسی ... در دانشگاه فقط واحد پاس کن چون ارزش بیش از آن ندارد ... و درباره مطالعه غیر درسی هم گفتند آبشخور جنابعالی و شهید مطهری و ... همه قرآن و حدیث است پس شما در هر بین الطلوعین یک آیه قرآن را حفظ کن و تفسیر آن را فعلاً از یک تفسیر روان مثل نمونه بخوان و خلاصه اش را روی برگه ای بنویس و در جیبت بگذار. تا شب ذکرت منطوق آیه و فکرت مفهوم آیه باشد و هرجا توانستی برگه را بیرون بیاور و تفکر کن. شب ها هم قبل از خواب آنچه بر ذهنت ترشّح کرده با این پیش فرض که تفسیر به رأی نیست در پشت برگه بنویس و... ضمن اینکه من هر سه ماه یکبار یادداشتهایم را به ایشان نشان دهم تا مطالعه کنند» ایشان گفتند اگر این برنامه را انجام دهی یوم الحسره را درک نخواهی کرد و... من بعد از دو هفته تفکر روی این برنامه قصد داشتم آن را انجام دهم که یکی از رفقا که بنده را بیشتر می شناسند گفتند: آیا آن عالم این دستورات را بر اساس عین ثابته تو داده اند یا در کشفی غیبی فهمیده اند یا اینکه یک تجربه است؟ و حرفهایی زدند که شاید این برنامه مطابق با زندگی و شرایط تو نباشد و این برنامه برای خودشان که پدرشان آیت الله بوده و لقمه و نطفه و زندگی متفاوت داشته اند اینقدر خوب جواب داده و شاید برای تو جواب ندهد و بعد از بیست سال دستت خالی باشد ... و من نزدیک دو هفته است که گویی له شده ام، از درس و زندگی افتاده ام. فکر به این موضوع به من تپش قلب و اضطراب و دلشوره می دهد، نمی دانم چه کار کنم؟ نه خودم را از تفکر جنابعالی و شهید مطهری بی نیاز می بینم و نه می توانم از آن جمله بسیار سنگین آن عالم بگذرم که گفتند یوم الحسره را درک نمی کنی... ناگفته هم نماند که طبق گفته همان عالم و آنچه از شما یاد گرفته ام قصد داشتم دروس معقول را بعد از گذراندن سطوح حوزه شروع کنم ... استاد این تشتّت آراء باعث شده من به هر نظری بدبین شوم و بترسم که حرف کسی را گوش بدهم؛ از کجا که اگر روشی را انتخاب کنم و بروم در آینده غبطه بیش از آن را نخواهم خورد؟ از کجا که در سلوک در راه امام خمینی (رحمه الله علیه) چه روشی مطابق با عین ثابته بنده است؟ علامه حسن زاده(روحی فداه) بودند که گفتند مطابق عین ثابته ام از امام رضا (علیه السلام) علم خواستم، منِ کور باطن که در عیوب ظاهری ام هم مانده ام تا چه رسد دیدن عین ثابته ام تا مطابق آن برنامه بریزم. خود شما هم در سوال 4215 عرض کردید «تنها آن‌هایی تا آخر در این راه‌ها می‌مانند که از کمتر از اُنس با عین ثابته‌ی خود قانع نباشند». هر رفیق و استادی آن روشی را در این مسیر پیشنهاد می کند که خودش رفته ... کتاب ادب خیال را خوانده بودم، مرور هم کردم اما نتیجه نگرفتم. استاد چه کار کنم؟ کمکم کنید. (با اینکه آنچه اندر دل بود / اظهار آن مشکل بود) اما بابت طولانی شدن کلام حلالم کنید. یاحسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:مگر نشنیده اید که طریق الی اللّه به عدد انفاس خلایق است، پس چرا نگران هستید؟ مطمئن باشید همه ی راه هایی که در ذیل اسلام و فرهنگ اهل البیت«علیهم السلام» مطرح است به قرب الهی ختم می شود، زیرا همه ی این راه ها می خواهند ما را از امور جزئی آزاد کنند و به حقیقت کلی خودمان که عین ثابته ی ما است برسانند. موفق باشید
9574

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد عزیز: 1- چه کنم که از این عدم مدیریت وقت خلاص شوم؟ بعضا می بینم مسائل سیاسی مشغولم کرد، یا کار فرهنگی در فضای مجازی وقت زیادی گرفت که می بینم حدود 4 ساعت وقت گرفته، از طرفی مشاهده می کنم این همه کتاب هست که من در برنامه دارم اما نخوانده ام، از مابقی آثار شما بگیر تا آثار شهید مطهری، ادامه المیزان و صحبت های حضرت آقا و ... . 2- کتاب «معرف النفس و الحشر» در لیست کتب سایت قرار داده شده ظاهرا، ولی وقتی روش کلیک میکنیم کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» باز میشود. اگر بفرمایید تا اصلاح کنند. ممنون می شویم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است برنامه‌ای را برای خود به صورت مکتوب و هفتگی تنظیم کنید و کارها را در آن جای دهید 2-درسایت صفحه ای را که برای کتب انسان شناسی باز میشود تمام کتب این موضوع موجود است که باکتاب" انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی شروع شده وبا کتاب" معرفت النفس و الحشر "وکتاب"ده نکته از معرفت نفس "ختم میشود. موفق باشید
9050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سیر مطالعاتی شما را از سال پیش تا شروع معاد کار کردم با صوت و کتاب و مباحثه، حالا می خواستم نظرتون رو بپرسم، چون در زمینه معرفت نفس به طور تفصیلی جلو نرفتم و هنوز یک جامعیت و منظومه ای پیدا نکردم (البته خودتان در 10 نکته گفتید که این شاکله مباحث هست) در ماه رمضان آیا مباحث شما را ادامه بدم؟ (چون در سوالات به فردی که انواع کتب معرفت نفس را معرفی کرده بود گفتید نیازی به خواندن همه ی آنها نیست همین کتب خودتان کفایت می کند) یا کتاب علامه حسن زاده (با شرح) یا مقالات (جلد1-آیت الله شجاعی) و یا انسان از آغاز تا انجام، رسائل الولایه (علامه طباطبایی) و..... چه پیشنهاد می کنید؟ (مخصوصا بنده طرح کلی لازم داشتم درباره مباحث معرفت نفس از اجمال به تفصیل) ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب «خویشتن پنهان» را کار نکرده‌اید، آن را به اتمام برسانید سپس به مقالات آیت‌اللّه شجاعی بپردازید. موفق باشید
7349
متن پرسش
سلام علیکم استاد . شما در خصوص برهان صدیقین فرمودید وقتی وجود نازلترین درجه ی خود را گرفت به ماده ختم شد و بدن مادی شکل میگیرد . و اگر این وجود شدید شود دیگر نباید بدن مادی باشد مثل معراج حضرت رسول و بالا بردن حضرت عیسی . سوال اول :‌وقتی نطفه منعقد میشود جنینی شکل میگیرد و این جنین تا یک مدتی بی روح است و هیچ روحی و نفسی در ان نیست . پس این جا میبینید که بدن مادی و روح وجود ندارد سوال دوم :‌اگر نفس در بستر بدن شکل میگرد پس احادیثی که رسیده و گفتند شیعیان ما قبل از خلقت با ما بودند چه میشود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نطفه در دوره‌ی جنینی توسط روح والدین تدبیر می‌شود 2- نفس انسان در بستر بدن به صورت خاص یعنی به صورت حسن و فاطمه شکل می‌گیرد، ولی وجود علمی آن‌ها از قبل هست و همان وجود علمی است که وقتی بستر بدن آماده شد به صورت شخصی ظهور می‌کند. موفق باشید
7125
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید صفت غضب خداوند صفت سلبی است یاثبوتیه؟وچگونه دو صفت متضاد غضب و رحیمیت در خداوند جمع میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! همه‌ی حرف در توحید همان است که حضرت حق جامع اضداد است و در عین آن‌که اول است آخر است و در عین آن‌که ظاهر است باطن است و سالک به جایی می‌رسد که به نور توحید در یک لحظه اولیت و آخریت حق را احساس می‌کند. آری غضب خداوند از آن‌جهت که عدم رحمت است جزء صفات سلبی است به این معنا که خداوند با گرفتن رحمت خود غضب خود را آشکار می‌کند. موفق باشید
6222
متن پرسش
سلام بر شما استاد سال ها است مشکلی دارم که زندگیم رو مختل کرده و به هر دری زدم نتیجه نگرفتم. آینده ام رو تیره و تار میبینم و خیلی نگرانم. از معصومین هم خیلی درخواست کردم اما جواب نگرفتم. به نظر شما چه جوری میتونم حاجت بگیرم؟ شما تا حالا خودتون حاجت گرفتین از معصومین؟ چه جوری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید متوجه باشیم در بستر زندگی دینی خداوند ما را تنها نمی‌گذارد، کافی است ما رعایت حلال و حرام الهی را انجام دهیم و معتقد به حاکمیت اسلام از طریق امامان معصوم باشیم و در ذیل آن ، ولایت فقیه را در زمان غیبت امام معصوم بپذیریم. موفق باشید
5915

نماز صبحبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار مدت زمانی است که بنده توفیق نماز صبح پیدا نمیکنم البته این طور نیست که تمایل به خواندن نداشته باشم بلکه بیدار نمی شوم. چه توصیه برای رفع این مشکل دارید؟ با تشکر
متن پاسخ
ه تعالی‌: سلام علیکم: در روز با رفقایتان زیاد پرحرفی نکنید. آرزوهای بلند دنیایی را در ذهن‌تان دنبال نکنید. شب زود بخوابید. حتماً قضای نماز صبح را فراموش نکنید. موفق باشید
5891
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز. 1. استاد ایا مورد عنایت بودن مسجد جمکران سندیت دارد؟آیا همین خوابی که می گویند سند است؟سندش چیست؟2. نظر امام خمینی راجع به محدث نوری چیست؟3. آیا محدث نوری قائل به تحریف در قرآن است؟4. چرا قرآن تحریف نشده است؟چگونه می توان ثابت کرد؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در سایت‌ها نکاتی در مورد مسجد مقدس جمکران هست، می‌توان آن را حمل بر صحت کرد 2- متأسفانه آقای محدث نوری قائل به تحریف قرآن است و آقایان از جمله آیت‌اللّه حسن‌زاده و آیت‌اللّه جوادی جواب داده‌اند و اساساً این عزیزان را در حدّ محدث بپذیرید و نه در حدّ صاحب‌نظر در دین 4- روی سایت جزوه‌ی «چرا قرآن تحریف نشده است» را که خلاصه‌ی فرمایشات آیت‌اللّه حسن‌زاده است مطالعه بفرمایید. موفق باشید
3938
متن پرسش
با عرض سلام، منظور از این که گفته می شود علامه طباطبایی یک معرفت شناسی تأسیس کردند چیست؟ متشکرم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی است در فلسفه به نام اپیستومولوژی یا شناخت‌شناسی، شاید منظور باشد که بحث آن مفصل است و تحت عنوان شناخت‌شناسی می‌توانید آن را دنبال کنید. موفق باشید
3049
متن پرسش
استاد عزیز سلام:‌بنده چند بار تونمایشگاه به مسوولین پیشنهاد دادم تو همین بخش هم نوشتم و لی انگار جوابی ندادین! پیشنهاد من این بود که مطالب کتاب های شما هربار که میخونین تازگی دارد. بنابرین بیایین و کتاب ها را با کیفیت بالا(جلدگالینگور و کاغذ اعلا) چاپ کنید. الان کتاب های شما برای این که ارزون تموم بشود که البته روش پسندیده و خوبی است با کاغذ کیفیت پایین چاپ می شود در نتیجه بعد از چند سال کیفیتش از دست می رود./حیف این مطالب که رو این کاغذها چاپ می شود اونوقت شما ببینید رمان های خارجی با چه کاغذهایی چاپ می شود!!1 در ضمن موسسه کتاب((اری این چنین باید بود فرزندم)) را با یک جلدش گالینگور چاپ کرد و جلد دیگرش را با شمیز. اینو تذکر بدین که هر دو را یکجور چاپ کنند.با تشکر
متن پاسخ
به نام خدا. باسلام. دوست عزیز جلد گالینگور پیشنهاد خوبی است، ولی در نظر داشته باشید که گروه فرهنگی المیزان باید همه ی مخاطبین خود را در نظر داشته باشد تا هم آنها که از عهده ی هزینه ی بالای کتاب با جلد سخت بر نمی آیند بتوانند کتاب با جلد نرم تهیه کنند و هم آنها که توان مالی دارند و کتاب را برای تدریس و بحث استفاده می کنند کتاب را با جلد گالینگور در اختیار داشته باشند. ضمناً اعتراض شما به کیفیت کاغذ به هیچ وجه پذیرفته نیست چون سعی ناشر تا حال بر این بوده است که همواره از بهترین کاغذ موجود در بازار یعنی 70 گرمی اندونزی استفاده شود و شاید یکی دو بار کاغذی که به ما فروخته شد از جنس نا مرغوب بوده است ولی به تازگی این زمزمه در دوستان گروه فرهنگی هست که از کاغذ ایرانی استفاده کنیم تا به فرمایش مقام معظم رهبری در سال جاری نیز اهمیت داده باشیم. (ضمناً اگر کاغذ 80 گرمی استفاده شود ضخامت کتاب زیاد می شود و رنگ تیره ی کاغذ نیز پیشنهاد یکی از متخصصین چشم پزشکی برای پیشگیری از ضرر احتمالی به چشم مخاطبین عزیز است."واحد انتشارات"
2290
متن پرسش
سلام استاد.نظر شما درباره ی حرفی که رهبری در مورد علم و بی طرف بودن آن مطرح کردند چیست؟آیا این حرف ایشان در مورد اینکه در کشف واقعیت علمی پیشفرض راه ندارد ناصحیح نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقام معظم رهبری حفظه‌الله در مقابل آن‌هایی که می‌گویند علم باید بی‌طرف باشد و به این بهانه دانشگاه‌های ما را از خدمت به نظام باز می‌دارند فرمودند «علم در کشف حقیقت باید بی‌طرف باشد» به این معنی که به اسم علم نباید اندیشه‌ها و تئوری‌های دستوری را طرح کرد؛ چیزی که استالین دستور داده‌بود که هر نتیجه‌ی علمی که با مارکسیسم لنینیسم مخالف است نباید طرح شود. رهبری فرمودند علم در کشف حقیقت نباید تحت تأثیر فکر و یا ایدئولوژی خاصی باشد ولی در استفاده از آن مسلّم باید علم در خدمت مردم و نظامی باشد که در خدمت مردم است این غیر از آن است که در فلسفه می‌خوانید نگاه غربی مبتنی بر مبانی آن است نسبت به عالم هستی و نگاه دینی مبتنی بر نگاه آن است نسبت به عالم هستی که در یک نگاه اراده‌ی تخریب طبیعت نهفته‌است و در نگاه دینی اراده‌ی تعامل با طبیعت نهفته‌می‌باشد. موفق باشید.
2083
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند وقتی است، از مسیر دور افتاده ام، گناه و معصیت همچون زنجیر به تمام وجودم ریشه دوانده، احساسی دارم که این زندگی هیچی از قیامت نداره، هیچی از و برای بعد مرگ نداره! تلاشهای ضعیفم هم نتیجه نمیده، روغن چراغ کم است! چند سال پیش هم چند کتاب حضرتعالی و شرح کتاب از برهان تا عرفان و معرفت النفس را کار کردم. که تا چند وقت پیش هم پای سفره همونا نشسته بودم. ولی غوطه ور شدن در معصیت جهتمم گم کرد. سستی و رخوت و تنبلی دارم. عمل به عنوان بصری هم رو نمی دونم شروع کنم یا نه، می تونم یا نه، یه راهکار می خوام که از این وضعیت خارج بشم. توان پیدا کنم. حرکت کنم. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر جهت روح خود را به سوی معنویات سیر ندهید صورت‌های خیالی فاسد و وهمی عنانتان را به دست می‌گیرد و به ناکجا آباد و پوچی سیر می‌دهد و در اوج بی‌محتوایی گرفتار عذاب ابدی می‌شوید . با رویکرد عبور از آن‌چه خداوند حرام کرده روح خود را چهل روز متوجه نور حق بکنید تا آرام آرام نفحات الهی بر جانتان وزیدن کند و آثار خیالات فاسد ضعیف شود واز بین برود. نامه‌31 که حضرت مولی الموحدین علیه‌السلام به فرزندشان نوشته‌اند خوب است که در کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» آمده. وقتی روحتان آماده شد به بحث حدیث عنوان بصری رجوع کنید. موفق باشید.
655
متن پرسش
با عرض سلام 1.در جزوه ی المیزان و روش ... مخاطب شما عموم است؟2.پیشنهاد سیر مطالعاتی شما به طلبه های سال اول و دوم در طولانی مدت
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: 1- اساساً کار با المیزان در توان عموم نیست و بنده نیز برای آن‌هایی که می‌توانند المیزان را بفهمند آن روش پیشنهاد کرده‌ام. 2- سیر مطالعاتی مورد نظر بنده همان سیری است که در سایت لب‌المیزان پیشنهاد شده است. موفق باشید
125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان از شما 1ـ روح که شریف تر از بدن است،طبق قاعده امکان اشرف باید قبل از جسم و ماده،موجود باشد.پس چرا میگوییم که بعد از رشد جنین و رسیدن به یک حدی،روح به آن تعلق میگیرد و به اصطلاح جسمانیت الحدوث است و اگر بگوییم که ارواح به طور کلی و به جامعیت در روح کلی و نزد خدا،در مرتبه فوق ماده ،جمع اند و بعد از ایجاد جسم فردی و خاص،روح فردی و خاص هم ایجاد شده و به آن تعلق می گیرد، باز هم مشکل و سؤال باقی است لطفاً راهنمایی بفرمایید. 2 ـخداوند در سوره حجر میفرماید که فقط گمراهان دنباله روی شیطان اند.آیا این به این معناست که انسانها اول باید از یک گمراهی و تاریکی برخوردار باشند تا شیطان در آنها نفوذ کند و در این صورت آن گمراهی اولیه چه طور برای انسان حاصل می شود ؟آیا شیطان در آن دخیل نیست؟ 3 ـدر قیامت و بهشت و جهنم،با توجه به آیاتی که در توصیف نعمات بهشتی است سؤال پیش میاید که آیا در قیامت جنسیت مطرح است؟مگر قیامت ظهور قلب انسانها نیست،قلب و اعمال انسان که جنسیت و ماده جسمانی ندارد پس این آیات را چگونه باید تفسیر کرد(مثلاً حور و غلمان یا دخترانی با زیبایی های فراوان و ... ) 4 ـ لطفاً در مورد معراج پیامبر صل الله و علیه و آله توضیح دهید با توجه به این که این معراج جسمانی بوده چه طور جسم خاکی وارد عوامل غیر از این عالم که جسم مربوط به خود را دارد،می شود؟و اصلا ، لطفاً ،راجع به معراج کتاب یا جزوه ای را معرفی کنید یا جلسه ای را با این موضوع تشکیل دهید چراکه سؤالات در این زمینه فراوان و معارف و حقایق نهفته در آن بیشمار است. 5 ـ با توجه به اینکه روح ( مجردات) زن و مردی ندارد این همه تفاوتها و روحیات و خلقیات متفاوت در این دو جنس از کجا ناشی می شود؟ 6ـ اگر در شهری زندگی کنیم که احساس میکنیم گناه در آن خیلی صورت میگیرد و تقریبا به شکستن حریمهای الهی و کمرنگ بودن معنویت شهره است، وظیفه الهی و شرعیمان چیست؟ آیا باید هجرت کنیم و خود را غضب الهی نجات دهیم یا باید بمانیم؟
متن پاسخ
جواب: علیک السلام؛ باسمه تعالی 1- وقتی متوجه باشیم که؛ اگر روح انسان زمینه و بستر ظهور خود را یافت، در آن زمینه یا بدن حادث می‌شود، و به اعتبار آن‌که این بدن خاص ،بستر ظهور آن روح قرار می‌گیرد، آن روح ، روح آن فرد خاص می‌شود، مشکلی با قاعده‌ی امکان اشرف به‌وجود نمی‌آید، چون به عنوان روحْ قبلاً بوده است و همین‌که زمینه‌ی ظهور آن فراهم شد، در آن بستر یا زمینه تجلی می‌کند. زیرا در عالم ماده «کُلُّ حادثٍ مسبوقٌ بِمادَةٍ و مُدَّه» هر حادثه‌ای با فراهم‌شدن شرایط زمانی و مکانی خاصش ظهور می‌کند. 2- انسان در نفس خود در معرض الهام فجور و تقوایِ خود می‌باشد و از آن جهت که ذاتی است انتخاب‌گر؛ یا فجور خود را انتخاب می‌کند و یا تقوای خود را. اگر تقوای خود را انتخاب کرد زمینه‌ را جهت الهام ملائکه فراهم می‌کند و از این به بعد ملائکه به کمک او می‌آیند، و اگر فجور خود را انتخاب نمود، زمینه را جهت وسوسه‌ی شیطان فراهم می‌نماید و کمک‌های شیطان را می‌طلبد. و لذا قرآن می فرماید: « وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏ ». و شیطان، هنگامى که کار تمام مى‏شود، مى‏گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده(باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکى دارند! 3- در قیامت جنسیت مطرح نیست، «حُور» و «غلمان»، هم برای مردان هست و هم برای زنان، آن‌ها ظهور انوار الهی اند که اهل ایمان در دنیا به سوی جان خود جلب کرده‌اند. برای روشن‌شدن مطلب در تفسیر سوره واقعه، چند جلسه در رابطه با «حورٌ عین» مباحثی عرض شده، آن‌ها را دنبال کنید. 4- معراج و معاد، جسمانی است، یعنی جسم مبارک حضرت«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به معراج رفت، ولی آن جسم در آن‌جا همجنس آن عالَم بود. مثل این‌که شما در خواب جسم دارید ،منتها جنس آن جسم، همجنس آن عالَم است. به نوشتار «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» مراجعه فرمایید. 5- روحْ در ذات خود زن و مرد ندارد، ولی روحی که در دوران جنینی بدنی برای خود ساخت که آن بدن، صورت زن دارد، مسلّم رابطه‌ای با آن بدن دارد و عملاً کمال خود را در دنیا در به‌کارگیری آنچنان بدنی می‌یابد و لذا نمی‌توان گفت نسبتی بین روح جنین با بدنی که می‌سازد نیست. 6- آری! می‌فرمایند: اگر به واقع در شهری زندگی می‌کنید که امکان دینداری نیست، هجرت کنید. ولی تعیین مصداق مشکل است. به گفته‌ی مولوی: نِی به هند است ایمن و نی در یمن آن‌که خصم اوست نفس خویشتن ما در بسیاری موارد با خودمان دعوا داریم و نتوانسته‌ایم خود را اصلاح کنیم.
15594

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: چگونه باید برای مردم انحرافات حزب شیرازی ها را توضیح بدهیم؛ یعنی اشکالاتشان را شما نکته وار بیان بفرمایید که ما در گفتار بتوانیم بیان کنیم هر چند انحرافشان برای خودم مشخص است؛ ولی عده ای می گویند اگر منحرف هستند چرا امثال آیت الله وحید با سید صادق شیرازی دیدار می کنند و جلسه دارند و چرا در برابر او جبهه نمی گیرند. با تشکر از زحماتتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 4 عرایض نسبتاً مفصلی داشته‌ام. خوب است به آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید

12447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در مباحثاتی که با جمعی از دوستان داشته ایم به موضوعی بر خوردیم که برایمان قابل درک نیست. شخصی مسلمان بوده و حالا به هر دلیلی به مسیحیت گرویده و در حال حاضر مشغول به تبلیغات وسیعی در این زمینه می باشد. لذا بحث اینجاست که چرا اسلام فردی را که تغییر دین می دهد مرتد اعلام می کند و دلیل عقلی این قضیه چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت این موضوع را قبلاً خدمت عزیزان عرض کرده‌ام خوب است حداقل به جواب‌های 11671 و 11172 رجوع فرمایید. موفق باشید

12426

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ان شاء لله اگر خدا توفیق دهد امسال عازم سفر حج هستم لطفا کتابهایی که باید مطالعه شوند و راهنمایی ها و تذکرات لازم جهت چگونه آماده شدن را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه‌ی حجاج بعد از سفر حج» هست که ان‌شاءاللّه مفید خواهد بود. کتاب «صهبای حج» از آیت اللّه جوادی و «حج عارفان» از آقای رحیم کارگر مفید خواهد بود. موفق باشید

12380
متن پرسش
با سلام: میخوام بدونم بستن بخت دختر با دعا راسته؟ باید چیکار کرد اگر این اتفاق افتاده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توکل به خدا و بی‌محلی به این حرف‌ها همه‌چیز حلّ است مگر کسی چنین قدرتی را دارد که سرنوشت کسِ دیگری را تغییر دهد؟ مگر آن‌که خودمان پای شیطان را بر زندگی خود باز کنیم. موفق باشید

12300
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: در جلسه دوشنبه مورخ 4.3.94 که در مورد رزق بود فرمودید که رزق هر شخص مشخص است و نه کم می شود و نه زیاد، حال سوال بنده این است که پس دعاهای وسعت رزق که از جانب ائمه (ع) به ما رسیده چیست؟ لطفا توضیح دهید. با تشکر التماس دعا صلوات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً وسعت رزق در ادعیه باید به معنای برکت‌یافتن آن باشد زیرا در روایات متعدد بحث کفاف مطرح است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از خداوند برای خانواده‌ی خود و امت‌شان کفاف را تقاضا کردند. موفق باشید

8139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ؛ می شود این آرشیو پرسش و پاسخ ها را به صورت آفلاین یا قابلیت آپدیت و جستجو طراحی کنید تا بتوانیم در هر جایی استفاده کنیم ؟ حالا با html یا . . . خیلی مورد نیاز است . یا حسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با مسئول محترم سایت در میان می گذارم تا حتی الامکان عمل کنند. موفق باشید موضوع برای طراح سایت ارسال شد
5741
متن پرسش
باسلام: 1) در بحث حرکت جوهری فرموده‌اید عالم ماده بستر ایجاد نفس است که علت معده است و علت حقیقی عالم بالاست. چگونگی ایجاد نفس را لطفا توضیح بفرمایید؟ 2 )آیا مزاج و نفس یک چیز هستند و اگر این‌گونه نیست، چیست و چگونگی ایجاد آن را حرکت جوهری چگونه توجیه می‌کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- باید با دقت شرح بحث حرکت جوهری را از طریق سی‌دی مطالعه نمایید چون در آن‌جا روشن می‌شود ماده آماده می‌شود تا نفس به عنوان نفخه‌ی الهی از طرف حضرت حق بر نطفه تجلی کند 2- مزاج همان نظام ارگانیکی و نظم موجود در بدن است که با تدبیر نفس انجام می‌گیرد و چون نفس از بدن رحلت کرد آن نظم به هم می‌خورد. کاری به حرکت جوهری ندارد. موفق باشید
5075
متن پرسش
باسلام 1.اگر قائل به این باشیم که جسم برزخی ما عذاب می بیند پس تکلیف یارب ارحم ضعف بدنی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن را نباید منحصر به بدن مادی دانست، مگر بدن برزخی طاقت عذاب الهی را دارد؟ موفق باشید
4093
متن پرسش
در سؤالات گذشته، عرض کردم که شما ادعاهای بزرگی در کتاب «سلوک» کرده‌اید، آنگاه نظر خودم دربارة نحوة سلوک با اساتید این فن را نوشتم. شما فرمودید که برای روشن‌شدن این بحث، جزوة «نحوة سلوک طلبة عصر انقلاب» را بخوانم. من امروز آن جزوه را خواندم. تأکید اصلیِ شما در این جزوه، این است که امروزه ممکن نیست بدون توجه به انقلاب و هجمه‌های دشمنان بر اسلام بتوانیم سلوک کنیم، کما این که در اواخر این جزوه در صفحة57 به این نکته تصریح می‌فرمایید: «عرض بنده آن است که اگر می‌خواهید خلوت و ذکر شما نتیجه‌بخش باشد، نبایبد نسبت به انقلاب اسلامی بی‌تفاوت باشید.». حقیر هم هیچ‌گاه منکر این فرمایش حضرتعالی نبوده‌ام، و اصلاً فکرنمی‌کنم این مطلب مخالفی داشته‌باشد؛ این، از بدیهیات است که انسان باید نسبت به جامعه‌اش خصوصاً جامعة اسلامی‌ای که از طرف دشمنان مورد هجمه‌های همه‌جانبه است حساس باشد، خصوصاً در شرایط امروز که نگاه ملت‌های حتی غیرمسلمان به کشور ماست. البته دورادور شنیده‌ام که بعضی آقایان چنین نظری دارند، و نیز فرمایشات مقام معظم رهبری در بجنورد مؤید وجود چنین تفکری است، ولی حقیر تا به حال با شخصی که چنین عقایدی داشته‌باشد و هیچ کاری با جامعه‌اش نداشته‌باشد، مواجه نشده‌ام. خلاصه این که تأکید اصلی شما در آن جزوه، بر لزوم حساسیت نسبت به انقلاب است، و حقیر هم هیچ‌گاه منکر این مسأله نبوده و نیستم. اگر خاطر شریف‌تان باشد، اختلاف ما بر سر مباحث دیگری بوده‌است؛ شما در کتاب «سلوک» علاوه بر «لزوم حساسیت نسبت به انقلاب» ادعاهای دیگری هم دارید، از جمله این که: «این حساسیت بدون نظر به سیرة حضرت امام ممکن نیست.»، کما این که به این مدعا نیز در این جزوه هم اشاراتی در صفحة 51 و پشت جلد داشته‌اید. حقیر حتی این مدعا را هم منکر نیستم؛ اگر باز خاطر شریف‌تان باشد، عرض من این در این قسمت این بود که برخی گزاره‌های حصولی را از حضرت امام بگیریم. و این هم به یک معنا همان اقتدا به سیرة ایشان است. البته واضح است آنها که به مسئولیت‌های بلندی در این نظام می‌رسند، بیش از ما باید به سیرة عملی حضرت امام اقتداکنند؛ چرا که حضرت امام برای آنها بیشتر قابلیت الگوگیری دارد. خلاصه این که حتی این ادعا هم (که در امور اجتماعی و سیاسی باید امام را الگوی خود قراردهیم) محل اصلی اختلاف ما نیست. بحث بر سر این است که: اولاً چرا اگر ما در بعضی مسائل امام را الگوی خود قراردادیم، ذیل شخصیت ایشان سلوک کرده‌ایم و امام واسطة فیوضات معنوی برای ما می‌شود؟ ثانیاً مسلّماً ما در بعضی مسائل به حضرت امام رجوع می‌کنیم و ایشان را الگوی خودمان قرارمی‌دهیم، اما در بسیاری دیگر از مسائل زندگی‌مان ممکن است با یک استاد اخلاق دیگری مشورت کنیم و از او الگو بگیریم. در این صورت، اگر کسی با یک استاد اخلاقی سلوک کرد در عین حساسیت نسبت به انقلاب، چرا این شخص هم ذیل شخصیت حضرت امام سلوک کرده‌است؟ شما این ادعا را در جای‌جای کتاب «سلوک» تکرارکرده‌اید و نقطة اصلی اختلاف ما هم اینجا بود، و آن جزوه‌ای هم که معرفی کردید، کمکی به حل این اختلاف نکرد! این سؤال، یکی از مهم‌ترین سؤالاتی است که در طی این شش ماه بارها از شما با عبارات مختلف پرسیده‌ام، اما هیچ جواب قانع‌کننده‌ای دریافت نکرده‌ام. البته شما ناراحت نشوید، من کلاً دیر قانع می‌شوم و عموماً دنبال صغری‌کبراهای عقلی می‌گردم، به علاوة این که در این راه، مثال‌های نقضی (از کسانی که حساسیت به اجتماع داشته‌اند اما چون استاد اخلاق نداشته‌اند، هیچ پیشرفتی نکرده‌اند) دیده‌ام که باعث شده فضایی که من استشمام می‌کنم، به‌سادگی توان هضم فرمایشات شما را نداشته‌باشد. لذا نه استدلالی طرح شد که عقلاً قانع شوم، و نه فضای فکری و تجربی‌ام به فضای شما نزدیک بود تا با مثال‌های شما فرمایشات‌تان را تصدیق کنم. آن مثال‌های رشدِ شگفت‌انگیز رزمنده‌ها هم مرا قانع نکرد؛ آن مثال‌ها حداکثر فقط همین را ثابت می‌کند که شرایط امروز، شرایط خاصی است؛ جمهوری اسلامی، نظامی است برای اجرای دین در عرصة جامعه، و هر کس که برای حفظ نظامی که باعث حفظ دین و تبلیغ آن در کل دنیا می‌شود خدمت کند، مسلّماً به نحو شگفت‌انگیزی مثل رزمنده‌های اول اسلام که در خدمت پیامبر می‌جنگیدند رشدمی‌کند. اما اولاً خدمت به این نظام چگونه باید باشد؟ آیا حساس‌بودن به جامعه در کنار سلوک با یک استاد اخلاق کافی نیست؟ ثانیاً آیا اگر کسی با چنین استاد اخلاقی سلوک کرد، ذیل شخصیت حضرت امام قرارگرفته؟ اینها سؤالاتی است که آن مثالِ رشد شگفت‌انگیز رزمنده‌ها توان پاسخ‌گویی به آن را نداد. لذا باید بگویم: طولانی‌ترین اختلاف ما در این مباحث، یعنی این سؤال که: «چرا شاگردان تمام عرفای حاضر، و حتی خود عرفای فعلی، ذیل شخصیت امام سلوک می‌کنند؟» همچنان پاسخ‌داده‌نشده مانده‌است، و مباحث مطرح‌شده (چه در کتاب «سلوک» و چه در جزوة «طلبة عصر انقلاب») را پاسخگوی این سؤالات نمی‌دانم. البته یک اختلاف مهم‌تر هم در آن سؤال مفصل (64) مطرح شد که ثمرة عملی هم داشت؛ و آن، این بود که: بهترین راه سلوک چیست؟ شما می‌فرمایید: ذیل شخصیت امام قرارگرفتن و اقتدا به سیرة علمی و علمیِ ایشان. ولی حقیر سه مرتبه شمردم: بهترین راه، شاگرد خصوصیِ انسان‌های راه‌روی راه‌بر شدن است، سپس شاگرد عمومی‌شان شدن، آنگاه اگر چنین موقعیت‌هایی برایمان دست نداد، مرتبة سوم شاگرد فکریِ یکی از علمای عالم‌دار شدن است، و البته در کنارش مطالعات اخلاقی مثل خواندن کتب اخلاقی و سرگذشت علما و شهدا. و این سه مرتبه هم مسلماً در کنار حساسیت نسبت به جامعه است. این، مسلّم است که آن استاد اخلاقی که دشمن آمریکا نیست، اصلاً خودش راه‌رو نیست، چه برسد به این که راه‌بر بشود. و نیز همنطور است آن استاد اخلاقی که نسبت به شرایط جامعه‌اش حساس نیست و مثلاً در انتخابات و راهپیمایی‌ها (که حداقل کاری است که می‌توانیم مستقیماً برای این نظام انجام بدهیم) شرکت نمی‌کند. پس نقاط اصلی اختلاف ما، سه نکته است: اولاً آیا شاگرد یک استاد اخلاق شدن در عین حساس‌بودن نسبت به جامعه، برای سلوک در این زمان کافی است یا خیر؟ ثانیاً چرا وقتی با یک استاد اخلاق سلوک کردیم، ذیل شخصیت حضرت امام قرارگرفته‌ایم؟ ثالثاً بهترین راه سلوک در این زمان، چه راهی است؟ (البته شاید بتوان گفت: جوابِ «اولاً» در ضمن «ثالثاً» داده می‌شود، و لذا نقاط اصلی اختلاف، تنها دو نکته است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم بنده از پشتکار شما نسبت به سوالات ممتد ناراحت نمی‌شوم می‌ماند که به گفته‌ی خودتان آیا می‌توان فضای فکری و تجربی‌مان را به هم نزدیک کرد یا نه. آن دیگر به عهده‌ی شماست که ببینید آیا جواب‌های بنده چنین توانایی را دارد یا نه به خصوص که بحمدالله با کسی مثل شما روبرویم که نپذیرفتن نظر بنده از طرف جنابعالی همان اندازه شیرین است که پذیرفتن آن. اما بنده باز اصرار دارم موضوعِ حساس بودن نسبت به جامعه در حال حاضر برای یک استاد اخلاق کافی نیست زیرا حقیقتی به نام انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در حال حاضر ظهور کرده که باید با آن حقیقت زندگی کرد و آن را ظهور نور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» دانست و لذا سلوکی که در این راستا نباشد، سلوکی نیست که امروز نتیجه بدهد زیرا نسبت به یک حق بزرگی بی‌توجه شده‌ایم. از این جهت می‌پرسم آیا می‌شود با چنین وضعی استاد اخلاقی داشت که ذیل این حقیقت یعنی شخصیت حضرت امام«رضوان‌الهن‌تعالی‌علیه» نباشد و راه ملکوت را در مقابل ما بگشاید و از «مفهوم» ما را به «وجود» سیر دهد؟ معلوم است که معتقدم تنها راه سلوک همین راه است و بهترین آن به شدت حضور بیشتر در این راه است. موفق باشید.
3597
متن پرسش
سلام وقت شما بخیر نماز شب در چه موقعی باید خونده شود؟ ایا اثری هم در نزدیکی به خدا دارد؟
متن پاسخ
3597 - باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرچه به اذان صبح نزدیک‌تر باشد بهتر است – مثلاً یک ساعت به اذان صبح- رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: نماز شب برای اجابت دعا و قبول‌شدن اعمال مفید است و فرمودند: هنگامی که بنده ای از بستر خواب نوشین خود در حالی که چشمانش خواب آلوده است بر می خیزد تا خدای خود را با نماز شب گذاردن خشنود کند خدایش به او بر فرشتگان خویش مباهات می کند و می فرماید آیا این بنده مرا می بینید که از بستر خود برای نمازی که بر او واجب نکرده ام برخاسته است گواه باشید که او را آمرزیدم و همان حضرت فرموده اند آن کسی که نماز شب می خواند اگر تصور کند روز گرسنه و بدون روزی می ماند یاوه پنداشته است. 2- امام رضا(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: بر شما باد به نماز شب. هیچ بنده مؤمنی در آخر شب بر نمی خیزد و هشت رکعت نماز و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت وتر را نمی گذارد و هفتاد مرتبه در دعای دست خود استغفار نمی کند مگر این که خدایش او را از عذاب گور و عذاب دوزخ پناه می دهد و عمرش را می افزاید و روزیش را فراخ می دارد و سپس فرمود همانا خانه هایی که در آن نماز شب خوانده می شود،‌ پرتو آن برای مردم آسمانها همچون پرتو ستارگان برای اهل زمین است و می درخشد. 3- امام صادق(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: یکی از جمله اموری که خداوند آن را وسیله شادمانی روح و نشاط قلبی مؤمن قرار داده است نماز شب می‏باشد. 4- حضرت علی(ع)در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: نماز شب موجب خشنودی خداوند و محبت فرشتگان و نسبت پیامبران و نور معرفت و پایه ایمان و راحت ابدان و خشم شیطان و اسلحه بر علیه دشمنان و اجابت دعاها و قبولی اعمال و برکت روزی و شفاعت نزد ملک الموت و چراغ قبر و زیرانداز انسان در قبر و پاسخگویی نکیر و منکر و انیس و مونس انسان در قبر می باشد و در قیامت حائل بین او و آتش و وسیله سنگینی میزان اعمال و حکم عبور بر صراط و کلید بهشت می باشد. 5- امام صادق(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: به سلیمان دیلمی فرموده است. ای سلیمان دست از شب خیزی بر مدار که مغبون آن کسی است که از قیام به هنگام شب محروم بماند. 6- رسول اکرم(ص): چون آخر شب فرا رسید خداوند سبحان فرماید آیا دعا کنندای هست تا اجابتش کنم؟ آیا سؤال کننده و خواهنده ای هست که خواسته اش را بدهم؟ آیا استغفار کننده ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه کننده ای هست تا توبه اش را بپذیرم؟. موفق باشید
3247
متن پرسش
با عرض سلام....در این جمله :" مقسم به وجود اقسامش در خارج محقق می شود" منظور هر نوع مقسمی است؟ شاید مقسم یک لفظ اعتباری باشد که برای سهولت به کار رفته است شاید مقسم انتزاعی از قسم ها باشد و امر مشترک آنها باشد که هیچ وجود مستقلی ندارد. میدانیم وجود مساوق شخصیت و تعین است. یعنی اگر یک چیز بخواهد موجود باشد باید متعین و متشخص باشد پس چطور علامه در نهایه می فرماید مقسم به وجود اقسامش موجود است. یا این است که وجود مقسم منحاز و مستقل است یا اینکه مقسم وجود ندارد و اقسام درخارج وجود دارند.بنده معنای وجود بالعرض را نمی فهمم. مثلا همینکه میگویند: مقسم موجود است به وجود اقسامش یا می گویند: ماهیت موجود است به عرض وجود و ....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید این سخنان بر مبنای روش مشائی گفته شده و بر آن اساس درست است چون در حکمت مشاء وجودات متباین مدّ نظر است ولی در اصالت وجود و تشکیکی‌بودن آن هیچ‌یک از این موارد مطرح نیست، تنها وجود است و ظهورات وجود. موفق باشید
نمایش چاپی