بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به علوم و رشته های علمی متنوع امروزی که ضعف مسلمین در بسیاری از آنها باعث ضعف آنها در برابر مستکبرین شده است، می خواستم بدانم: 1. آیا دین اسلام در مورد علوم غیر علیا تأکیدی داشته است همانطور که این قدر بر علوم عقلی و توحیدی سفارش کرده است؟ 2. آیا سیر الی الله برای کسی که مثلاً در رشته ی مهندسی نساجی دارای بالاترین مراتب علمی است با کسی که در فلسفه و حکمت اسلامی در درجه بالایی است متفاوت است؟ یعنی دومی به معارف و مقاماتی می رسد که اولی یا آنها را درک نمی کند یا خیلی دیرتر به آنها خواهد رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جامعه‌ی اسلامی وظیفه دارد که نیازهای خود را بر اساس عقل و تدبیر دنبال کند و این یک موضوع اساسی هر جامعه‌ای است که می‌خواهد در امور دینی نیز موفق باشد 2- سیر إلی اللّه بستگی به نیت انسان‌ها دارد در هر شغل و منصبی که باشند می‌ماند که برای این کار معارفی لازم است که کسب آن معارف برای هرکس که بخواهد میسر می‌باشد. موفق باشید

14144
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد نظرتان در مورد حوادث نیجریه چیست؟ انگار که کربلایی دیگر و صورت بر صورت جون دیگری گذاشتن به صحنه آمده؟ چرا دقیقا بعد از ایام اربعین این اتفاق افتاد؟ دست چه کسی در صحنه است؟ برای آرامش قلب شیخ زکزاکی و پیروزی اهدافش صلوات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی برژینسکی در رابطه با تحقق انقلاب اسلامی از مسئولان «سیا»ی آمریکا پرسیده بود چرا انقلاب اسلامی را در ایران پیش‌بینی نکرده بودید؟ آن‌ها در جواب گفته بودند: برنامه‌هایی که ما به کامپیوترهای خود داده بودیم، چنین حساسیت‌هایی نداشتند. به این معنا که اصلاً آن‌ها وجود و وقوع چنین پدیده‌هایی را نمی‌بینند. در مورد واقعه‌ی نیجریه نیز قضیه از همین قرار است که دارد در اقصی نقاط عالم، چیزهایی پدید می‌آید که فرهنگ مدرنیته و نوکران آن نمی‌بینند و لذا هر تجمعی را می‌خواهند با برخورد نظامی از سر خود باز کنند و این جدّی‌ترین غفلت از طرف آن‌ها و ظریف‌ترین حضور انقلاب اسلامی به نور امام حسین«علیه‌السلام» در آن منطقه است، در آن حدّ که «بی‌بی‌سی» حتی یک خبر جزیی از آن همه کشتار نمی‌دهد. یعنی نمی‌بیند که چنین واقعه‌ای در عالم به‌وقوع پیوسته است. این عین سخن ابوسفیان است که می‌گفت ما بت‌ها را می‌بینیم که می‌پرستیم، ولی چگون خدای نادیدنیِ محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را بپرستیم؟ ولی در نهایت آن‌که تاریخ را فتح کرد، خدای پیامبر بود، نه بت‌های بشرساخته‌ی مشرکان حجاز! به همان اندازه که یقین پیدا کردید، در پیروزی پیامبر بر ابوسفیان؛ یقین پیدا کنید بر فتحی که با فرهنگ اربعین از طریق امام حسین«علیه‌السلام» در تاریخ واقع می‌شود. موفق باشید

11852
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده شما رو به تقوا می شناسم. اینکه به بهانه همدلی و همزبانی با دولت، انتقادات منتقدین بر توافق لوزان رو دشمنی با دولت جلوه دهید و نه یک نقد اصولی، واقعا مایه تعجبه. استاد بزرگوار! حضرتعالی حتی اگر یکبار هم متن بیانیه مشترک (و نه حتی بیانیه طرف آمریکایی) را اجمالا می خواندید، خونتان از اینهمه ساده لوحی آقایان مذاکره کننده به جوش می آمد. سال همدلیه؟! درست. آقا فرمودند؟! سمعا و طاعتا. ما هم با دولت همدلی می کنیم. اما لطفا نفرمایید به بهانه نام امسال عقل خود را به اجاره دهیم و همچون دیگران (اعم از اصول گرا و اصلاح طلب)، به بیانیه فروش صنعت هسته ای در مقابل هیچ، ببالیم. رهبری هم گفتند که چون «مسئولین» گفتند که این بیانیه الزام آور نیست، بنده نه موافقم و نه مخالف. وإلّا کیست که بدون حب و بغض متن را بخواند و از این همه بلاهت (در بهترین حالت) رضایت داشته باشد؟ ما که الحمدلله نه مانند سرداران خسته از جهاد، رفیق گرمابه و گلستان یک مشت لیبرال عملگرا شده ایم و نه همچون سیاسیون یقه سفید، محافظه کار گشتیم. بنده هم نه ترمز بریده ام و نه افسار پاره کرده ام که اگر می کردم حتما می گفتم که استاد طاهرزاده ای که در سایتش یک چرت نامه علیه منتقدان تیم فعلی مذاکرات بنویسند و آنها را همنوا با اسرائیل جلوه دهند و ایشان نیز با او «همدلی و همزبانی» کند، آنی نیست که باید! مخلص کلام اینکه در این چند روز خوب افراطیون را منزوی کردید استاد. تقبل الله! ان شاء الله خدا هم ماها را که جلوی چرخ توسعه و تعامل با جامعه جهانی میخ می اندازیم، منزوی تر کند تا هم کدخدا راضی شود و هم رعیت هایش! سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی... تمّت.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 11845 داشتم که حسابی با بنده دعوا کرده بود ولی از سر دلسوزی و شور انقلابی، شما هم آن‌قدر عصبانی هستید که می‌فرمایید هرکس متن قرارداد را بخواند اگر بلاهت نداشته باشد می‌فهمد ما چه محدودیت‌های دردناکی را پذیرفته‌ایم. همین‌طور است ولی اگر با دقت به سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نظر کنید ایشان می‌فرمایند: «حالا محدودیت‌هایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند ما حرفی نداریم، برخی از محدودیت‌ها را قبول کنند ....» اگر این جملات که قبلاً هم فرموده بودند نبود همه‌ی عصبانیت شما از بنده به‌جا بود، ولی دقت کنید با چراغ سبز رهبری این محدودیت‌ها گذارده شده، مواظب باشید این نکته مورد غفلت قرار نگیرد. از این مهم‌تر در تاریخ 19/11/93 در حضور جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی سخنانی فرمودند که بنده را ساعت‌ها به خود مشغول کرد و فهمیدم بناست محدودیت‌هایی را ما بپذیریم. در آن تاریخ فرمودند: «طرف ایرانی، برخی از کارهایی که می‌توانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برهه‌ای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را - که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند می‌دانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند - متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانه‌ی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کرده‌اند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاه‌های سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کرده‌اند. این همه کارهای بزرگ انجام داده‌اند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛» آیا نباید به این سخنان رهبری عزیز فکر کرد و نگوییم طاهرزاده شما عزیزان را منزوی کرده؟! آیا این نوع سخن‌گفتنی که بنده با شما عزیزان در میان می‌گذارم نزدیک‌کردن شماها به سخنان رهبری است یا منزوی‌کردن شما و راضی‌کردن کدخدا و رعیت‌هایش که منظورتان آمریکای خبیث و لیبرال‌های عمل‌گرا و سیاسیون یقه‌سفید است که به صورت مبنایی ما با آن‌ها تقابل تمدنی داریم؟ همین طور است که می‌فرمایید: «سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی »، مرهم آن سخن خلاف‌آمدِ عادت است که حافظ در وصف آن گفت:

«سال‌ها پيرویِ مذهب رندان کردم ... تا به فتوی خِرد حرص به زندان کردم»

حرص همان روح اشرافیت است و رِند یعنی کسی که عرف جامعه‌ی جهانی روی او حساب نمی‌کند زیرا با فکر و فرهنگ دیگری در جهان و تاریخِ خود حاضر شده است.

«من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه .... قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم»

راهی که انسان را به مقام توحید و «جامعیتِ خلق در حق» می‌رساند بدون سلوک در ذیل شخصیت توحیدی زمانه که متذکر حقیقت ملکوت است ممکن نیست. طی این مرحله نیاز به مرغ سلیمان دارد تا حقایق قدسی را مطابق این تاریخ برای ما بازگو کند.[1]

«سايه‌ای بر دل ريشم فکن ای گنج روان .... که من اين خانه به سودای تو ويران کردم»

یعنی این دل من که در این زمانه یعنی زمانه‌ی غلبه‌ی کثرات آشفته شده، ای شخصیت ملکوتیِ دوران که گنج روان این تاریخ هستی! سایه‌ای از نور توحیدی که به همراه آورده‌ای را بر دل و جان من بیفکن، زیرا به امید زندگی در ذیل شخصیت قدسی تو به همه‌ی آنچه فرهنگ ظلمانی روزگار ساخته بود، پشت کردم.

«در خلاف آمد عادت بطلب کام که من .... کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم»

در این بیت جناب حافظ همه‌ی سخن و راهکار خود را به میدان می‌آورد که اگر می‌خواهی به سر منزل عنقا برسی و کسب جمعیت و وصول به وحدت نصیب تو شود باید نگران خلاف عادت که به ظاهر منجر به یک نوع پریشانی در کثرات می‌شود، نباشی و در دل همین جلوه‌های متفاوت دوران، آن توحید ناب را مدّ نظر آوری. زلف پریشانِ خلافِ آمدِ عادت، راه ورود به حقیقت تاریخِ توحیدی دوران است که یک نوع بی‌تناسبی با مناسبات جاری در عادات و مشهورات زمانه را به همراه دارد. موفق باشید

 


[1] - حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در بازگوکردن حقیقت قدسی این زمان می‌فرمایند: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏گردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى‏كند» (صحيفه امام، ج‏1، ص: 303)

11635
متن پرسش
سلام علیکم: شما در جواب سوال 11623 فرمودید که (مگر باید برای ادراک بدیهی دلیل آورد؟! همین‌که وقتی با پدیده‌ای در خارج روبه‌رو می‌شوید و احساس می‌کنید که متوجه وجود آن شده‌اید خبر از توان شما به علم به خارج می‌دهد) این مطلب که فرمودید درست است، اما چرا برخی به این امر بدیهی شک کرده اند مخصوصا برخی از فیلسوفان غربی؟ مگر این امر بدیهی برای آنها بدیهی نبوده؟ مشکلشان کجا بوده که به بدیهی شک کرده اند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کسی به امر بدیهی شک نمی‌کند منتها ابتدا باید موضوع بدیهی درست تصور شود، وقتی درست تصور شد، تصور آن مصادف با تصدیق آن است. موفق باشید

11247
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد ارجمند جناب آقای طاهرزاده با عرض سلام و احترام: سؤالی از حضور شما دارم و تقاضا دارم همراه با مستندات قانع کننده (از قرآن و سنت) پاسخ بفرمائید: سؤال دوم: برای یکی از دوستان پیامی فرستادم به این مضمون: «اول صبح بگویید حسین جان رخصت / تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد / صلی الله علیک یا ابا عبدالله» در پاسخ برایم دو آیه از قرآن کریم ارسال کرد، [آیات 60 و 62 سوره عنکبوت] و نوشت: در مجموعه غالیان مطرح شده که ائمه، ارزاق بندگان را تعیین می کنند؛ لیکن این عقیده مورد تأیید اسلام نیست و ائمه علیهم السلام با این عقیده مخالفت کرده اند. در کتاب عیون اخبار الرضا بابی وجود دارد که در بردارنده نفی تفویض است. حتی عبارت «بیمنه رزق الوری» در زیارت جامعه را نیز به گونه ای دیگر توجیه می کرد. حقیقت این موضوع چیست؟ خواهشمندم ابهام بنده را در این موضوع برطرف بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب «جایگاه رزق در هستی» هست که إن‌شاءاللّه در آن جواب‌های همه‌جانبه‌ای برای سؤال‌تان پیدا خواهید کرد. موفق باشید
10514
متن پرسش
سلام علیکم: " طبق آیه 17 سوره رعد «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ» اختلافها و تفاوتهای موجود در هستی از ناحیه ظرفیت اشیاء است نه از ناحیه دهنده سوال من این است: که این ظرفیت را مگر خداوند در وجود موجودات قرار نداده است پس چطور می توانیم بگوئیم منشأ این تفاوت ها ظرفیت ذاتی قبول کننده هاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظرفیت هرکس مربوط به خودش است و در مقام امکان ذاتی او نهفته است و خداوند آن امکان را وجود می‌دهد. این مطالب را باید در مباحث «اعیان ثابته» حلّ کنید. موفق باشید
9426

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. پیرو سوال (9317) یک بحثی مطرح میشود که اگر رهبری این حرف را میزنند که برای حضرت زهرا (س) سینه زنی لازم نیست پس چرا خودشان در ایام فاطمیه در بیت مراسم سینه زنی برپا میکنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مراسم عزاداری غیر از مراسم سینه‌زنی است. موفق باشید
5361
متن پرسش
سلام علیکم همانگونه که در ابتدای کتاب تمدن زایی شیعه ذکر شده است مقام معظم رهبری در سخنرانی هفدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ می فرمایند: ان‌شاءاللَّه خواهیم توانست تمدن اسلامىِ متعلق به ملت ایران را براى این دوره و براى امت اسلامى، در این زمان «بار دیگر» سر دست بیاوریم . ظاهر سخنان ایشان به این معنی است که ما قرار است به یک تمدنی بازگردیم اما آنچه در کتاب تمدن زایی شیعه مطرح می شود این است که تمدن قبلی ما را نمی توانیم تمدن اسلامی بنامیم. مخصوصا که متذکر شده اید تمدن صفوی و عباسی و اموی را غرب شناسان به عنوان اوج تمدن اسلامی مطرح نموده اند و ما این دوران ها را به عنوان اوج تمدن اسلامی قبول نداریم لا تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. با انقلاب اسلامی نظر به تمدنی شروع شد که شاهان و خلفاء در آن نقشی ندارند. موفق باشید
5293
متن پرسش
سلام 1.کتاب انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب‌الهی را بعد از چه کتابی باید شروع کرد در سیرمطالعاتی(انسان شناسی).؟ 2. کتاب فعلیت باورهای دینی وپوچی فعالیت های فرهنگی چطور چون درانسان شناسی خیلی توصیه می شد ازهمان اول به خواندن آن ها؟ باتشکروالتماس دعا دراین شب ها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» جهت تکمیل کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شده و خوب است بعد از خویشتن پنهان به آن بپردازید 2- بعد از مطالعه‌ی معاد کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و بعد کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» خوب است. موفق باشید
4729
متن پرسش

با سلام بعد از اعتکاف حالتی در من بوجود اومد که احساس کردم دیگه هیچ چیز این دنیا برام اهمیتی نداره. ولی این حالتم یه روز بیشتر دوام نیوورد. چه کار کنم این حالتو دوباره بدست بیارم و برام ملکه بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حالت معنوی در باطن شما حفظ شده، حادثه‌هایی جلوآمده که باید تکلیف آن‌ها را نیز روشن کنید تا با وسعتی بیشتر جنبه‌ی معنوی خودتان رشد کند. باز روحانیتی و معنویتی می‌آید که در نتیجه‌ی آن معنویت، این حادثه‌ها شما را از خود نمی‌گیرد و به خودشان وصل کند. معنای صبر در دینداری همین است. موفق باشید

3621
متن پرسش
باعرض سلام استاد جوادی املی در رحیق هر گونه عشقی جز عشق حق را مجازی دانسته اند ودر صورت استقلالی نگاه کردن به عشقی که پلی است به سوی حق ان را سراب دانسته اند ایا این مطلب شامل عشق ا به مامان نیز میشود؟ صدرادر همان بحث راه رسیدن به حق را از دنیا می دانند ایا این با برهان صدیقین تغاییر ندارد؟ این سخن در جلد دو در بحث مثل امده است ونیز شش رحیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید محبت به امامان پلی است به سوی محبت به خدا و از این جهت می‌فرمایند عشق به آن‌ها عشق مجاز یا عبورگاه است و برهان صدیقین نیز روشن می‌کند هر کمالی که هر موجودی دارد باید به وجود مطلق ختم شود. موفق باشید
2416
متن پرسش
با سلام و تشکر. خواهشمند است توضیح بفرمایید با توجه به اینکه ملایکه جسم مادی ندارند: 1- منظور از سجده کردن ملایکه بر حضرت آدم چیست؟ 2- منظور از آیه قرآن که می فرماید ملایکه دارای دو سه و چهار بال هستند چیست؟ 3- منظور از اینکه بالهای فطرس ملک سوخته بود و آن را به قنداق امام حسین مالید و شفا یافت چیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- شاید سجده‌ی ملائکه به معنای تسلیم‌بودن در مقابل آدم بود و یا شاید به صورت تَمَثُل برزخی بوده 2- ملائکه حقیقتاً در مقام تجلی در عالم مثال برای کسی که مستعد باشد به صورت موجوداتی بال‌دار ظاهر می‌شود صفاى خیال پیامبر(ص) آنچنان بود که جیرئیل را به خوبى ادراک مى‏نمودند و ظهور صورت جبرئیلu با ششصد بال، ظهور آن ملک مقرب است در عالم خیال حضرترسول خدا(ص) آن ملک را با ششصد بال طوری میبینند که «قَدْ مَلْأَ مَا بَیْنَ السَّماءِ اِلیَ الْاَرْض» بین آسمان و زمین را پر کرده بود. ظاهراً بال‌های فرشتگان ظهوراسمائی است که در موطن عالم مثال به آن صورت ظهور دارند 3- در مورد فطرس ملک در سؤال‌های قبلی(2375) نظرم را عرض کردم به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
1542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. بابت وقتی که برای پاسخ به پرسش های سایت صرف می کنید از حضرتعالی تشکر می کنم و حتم دارم که زبان حال همه شاگردان و مرتبطین با شما نیز چیزی جز این نیست و ما قدردان این تلاش بی منت شما هستیم، فجزاک الله خیر الجزاء. به نظر بنده از مهم ترین، شفاف ترین و گره گشا ترین بخش های فعالیت های حضرتعالی همین بخش پرسش و پاسخ های سایت لب المیزان است که به نظر می رسد شما نیز به اهمیت آن واقف هستید. اما مشکلی در این بخش وجود دارد که تا حدودی براستفاده از محتوای آن تاثیر گذاشته است. بنده بیش از یک سال پیش این اشکال را به آقای توکلی منتقل کردم و در پیگیری های بعدی ایشان بنده را به آقای قدوسی ارجاع دادند و ایشان هم وعده سایت جدید را دادند که هنوز هم خبری نیست. عید غدیر باز هم به آقای قدوسی مشکل را گفتم و گفتم که این مشکل را رفع کنید و الا به سایت جدید هم منتقل خواهد شد. نهایتا به این نتیجه رسیدم که آقایون چون کاربر سایت نیستند متوجه اهمیت این اشکال نیستند و الا در اسرع وقت آن را رفع می کردند. این شد که تصمیم گرفتم آن را مستقیما به شما منتقل کنم. البته این را به پای چقلی از آقایان نگذارید که زحمات آنها خصوصا جناب آقای توکلی در بر پا بودن این مجموعه بر احدی پوشیده نیست. خواهشی که از شما دارم این است که یک بار با دید کاربر وارد این بخش شوید، خوب کاربرها معمولا از مطالب مورد نیازشون پرینت می گیرند تا بتوانند آنها را مطالعه کرده و نسخ چاپی آن را نیز نزد خویش داشته باشند. الف) خوب اگر بخواهیم از پرسش و پاسخ ها در همان صفحه اصلی پرینت بگیریم 2 اشکال دارد: 1- حواشی آن را هم می گیرد و لذا صفحات زیادی را مصرف می کند (چون امکان نسخه چاپی ندارد در صورتی که در بخش پرسش های برگزیده این امکان هست) 2- خط آن بسیار ریز است ب) اگر هم بخواهیم آن را در صفحه word کپی و از آن پرینت بگیریم، عملیات کپی در word خوب انجام نمی گیرد. سوال اول را کاملا در سمت راست و باقی پرسش و پاسخ ها را در سمت چپ صفحه می آورد. یک بار آزمایش کنید و 2 سوال و جواب پشت سر هم را به صفحه word منتقل کنید تا متوجه اشکال بشوید. ج) مهمترین اشکال این است که این بخش بر اساس سایت های خبری تنظیم شده است یعنی همیشه آخرین سوال در صدر قرار می گیرد. به عبارت دیگر اعداد سوال بر عکس است و از پایین به بالاست. حالا ببینید پس از پرینت پرسش و پاسخ ها شخص چطوری باید آنها را مطالعه کند. التماس دعا - والسلام
متن پاسخ
بسمه تعالی .سلام علیکم . اگر مطلب را بعد از کپی کردن در نوت پد پیست کنید مشکل حل است
19471
متن پرسش
با سلام و تحیت خدمت استاد طاهرزاده: در خصوص انتخابات اخیر حقیر به این جمع بندی رسیده ام نمی دانم تا چه اندازه صحیح می باشد به هر حال نکاتی را به شرح ذیل جهت استحضار تقدیم می دارم: نکته اول: عرصه ای که در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری شاهد بودیم به نوعی عرصه ی جهاد کبیر بود. یعنی قشر عظیمی از مردم با تاکید بر گفتمان انقلاب اسلامی، از تفکر و فرهنگی که نئولیبرال ها در طی چندین سال در جامعه بسط داده بودند ، تبعیت نکردند و قریب به 16 میلیون نفر با هدف تغییر و عدم تبعیت از وضعیت موجود و مشهورات زمانه وارد عرصه ی جهاد کبیر شدند و حقیقتا این جماعت شایسته تکریم و پاسداشت هستند و نه توسری خور. نکته دوم : جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با همه ضعف ها و کاستی هایی که داشت توانست در مدت زمان کوتاهی ساز و کاری مناسب برای مدیریت صحنه انتخابات برپا کند علی رغم اینکه به مطلوب خود دست نیافت ولی می توان ادعا نمود تاکنون جبهه ای متحدتر و منسجم تر از جمنا در جمهوری اسلامی ایران شکل نگرفته بود. اما صرف مانور سیاهی لشکر و میتینگ های انتخاباتی مراکز استان ها ، شرط کافی برای جذب آراء مردم نبود. لذا بیشترین توان جبهه نیروهای انقلاب اسلامی مصروف این امر شد و از تبلیغ چهره به چهره در مناطق شهری و روستایی غفلت شد. در خیلی از روستاهای آذربایجان شرقی نامزدی با نام حجت الاسلام رئیسی حتی به گوششان هم نخورده بود! شش ماه و یا یکسال مانده به انتخابات، نمی توان به نتایج مطلوب امیدوار بود. نکته سوم : یکی از مولفه های قدرت ساز در پیروزی انقلاب اسلامی مساجد بود . در حال حاضر صفوف اندک نمازهای جماعت مساجد و حضور کم رنگ بسیجیان و حزب اللهی ها در مساجد ، به یک معنا نشان دهنده میزان انقلابی گری جامعه ماست. وقتی یک نهاد اصیل و قدرت سازی همچون مسجد در هیچ یک از راهبرد های ما جایگاهی ندارد ، چگونه می توان ادعای بسط گفتمان انقلاب اسلامی در کف جامعه نمود ؟ اگر مساجد سنگر است پس چرا این مساجد که سنگرهای انقلاب اسلامی هستند اکنون خالی اند؟ نکته این است که مساجد خالی به درد انقلاب اسلامی نمی خورد و باید نسبت به این نکته توجه بیشتری می کردیم. نکته چهارم : جبهه مقابل جمنا از شیوه های مختلف جنگ روانی و ابزارهای آن به وفور بهره می برد. دورغ ، تهمت ، افترا و استهزاء رقبای انتخاباتی ، کف برنامه های تبلیغاتی این جماعت بود و توفیقات زاید الوصفی از این طریق عایدشان شد اگر چه پاره ای از موارد حزب اللهی ها نیز از این ترفندها استفاده می کردند اما طبق آموزه های دینی شما به هیچ وجه مجاز به استفاده از شیوه های غیراخلاقی رقیب نیستی اگر چه عدم استفاده از این شیوه ها ، شاید به نفع جبهه شما نباشد. روایتی از حضرت امیر المومنین (ع) که می‌فرمایند: «لَوْ لَا التُّقَى لَکُنْتُ أَدْهَى الْعَرَب‏»، اگر تقوا اجازه می‌داد، و اگر تقوا دست و پای علی را نبسته بود، مکارترین افراد عرب بودم. نکته پنجم : شاید قریب به 50 درصد کسانی که به روحانی رای دادند از همان ملت بصیر 22 بهمن ها هستند که حاصل ریزش های جبهه انقلاب اسلامی می باشند . به وفور افرادی را می شناسم که دلشان در اردوگاه انقلاب اسلامی است ولی رای خود را به نامزد جبهه انقلاب اسلامی ندادند. به نظر حقیر نباید تحلیل ها به سمتی برود که نشان دهد کسانی که به نامزد جبهه انقلاب اسلامی رای ندادند در مقابل نظام قرار دارند و یا کسانی هم که آراء خود را به نامزد مطلوب جمنا داده اند ، احساس سرخوردگی و یاس کنند که نتوانستند موثر واقع شوند. جبهه مقابل قوی نبود بلکه ما ضعیف عمل کردیم. محکوم کردن ملت به بی بصیرتی، دردی دوا نمی کند . نخبگان جامعه ما چه گلی بر سر خود زدند که عوام نیز آنها را همراهی کنند تا زمانی که قبول نکنیم بخش عمده ضعف های جبهه انقلاب اسلامی به نخبگان و خواص هم بر می گردد، نمیتوان ساز و کار و نقشه‌ی راه مناسب برای بازگرداندن شرایط مطلوب را طراحی و عملیاتی کرد. نکته آخر : وقتی هیچ تصور و مختصاتی از وسعت شهر سقوط کرده نداریم، چگونه ادعای بازپس گیری اش را بکنیم؟ هرکسی از ظن خود شد یار من ! در واکنش به نتایج انتخابات، برخی ها از ضرورت بازگشت نیروهای انقلاب به موقعیت خدمت به مردم می‌گویند اما خدمت با انگیزه انتخاباتی هم ، نسخه شفابخش انقلاب اسلامی نیست. نکته ای که استاد عزیزمان جناب آقای محمد جبارپور بدان اشاره داشته اند به نظر خیلی خوب بود و آن اینکه : برایم جالب است که تعبیر آقا از انتخابات «شب قدر» است اما توجه ما به این موضوع حداقلی است. البته از امثال بنده انتظار بیشتری نیست! چون مواجهه ما با خود شب قدر نیز اینگونه است. "بعد از صرف افطار" آماده مسجد رفتن و انجام اعمال شب قدر می شویم! بزرگان ما از ابتدای ماه مبارک خود را آماده شب قدر می کنند، اولیاء الله از ماه رجب خود را آماده می کنند و عرفا از شب قدر قبلی یک سال کار می کنند تا شب قدر را درک کنند. درک شب قدر تلاش و مجاهدت مستمر می خواهد نه اینکه شب امتحانی بخواهیم کار کنیم. یادمان نرود کل تلاش سالانه برخی اولیاء خدا برای بهتر درک کردن شب قدر است، یعنی یک سال عبادت می کنند تا یک شب را درک کنند، برای درک انتخابات نیز باید 4 سال تلاش کرد و محور همه فعالیت های ما معطوف به این مساله مهم باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از برکت انتخابات اخیر همین‌که عزیزانی امثال جنابعالی تا این حدّ به تفکر و تحلیل نایل شده‌اید که بس مبارک و همه‌جانبه است. به نظر بنده تمام جوانبی که مطرح فرمودید قابل توجه است. به‌خصوص مطلب آخر که موضوع شب قدر انتخاباتی را پیش کشیدید؛ به این معنا که 4 سال مردم را متوجه‌ی اهدافی در انتخابات‌شان بکنیم که گرفتار تحریکات نفس امّاره‌شان از طریق رقیب نگردند.

آری! ما باید در متن دموکراسی که در این تاریخ با آن روبه‌رو هستیم انقلاب خود را ادامه دهیم. بدین معنا که نه می‌توان بدون رأی مردم انقلاب را شکل داد و جلو برد، و نه مانند غرب با هر مردمی و هر هوسی می‌توان کنار آمد. این جا است که رسالت اصلاحِ جامعه و تربیت دینیِ فردفردِ افراد پیش می‌آید. دوره‌ی آن گذشت که بگوییم هرکس با ما نیست، بر ما است. و دوره‌ی آن گذشت که با برخورد تند و خشن، افرادِ ناصالح را به اردوگاه رقیب پرت کنیم. به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه»؛

«عمده نظر و هدف شما این باشد که چتر گفتمان انقلابی را در کشور باز کنید، بر روی سرِ همه‌ی کشور باز کنید. این کار هم بسیار دشمن دارد. کسانی‌ هستند که سعی می‌کنند سفره‌ی انقلاب را جمع کنند تا دیگر تفکر انقلابی وجود نداشته باشد.... نکته‌ای که باز تأکید خواهم کرد این است که باید در دل‌ها نفوذ کرد، این کارها خیلی کارهای خوبی است که انجام گرفته، اما ارزیابی کنید ببینید این کارها، چقدر در دل‌ها نفوذ کرده... ما باید مردم را با اخلاق تربیت کنیم و با اخلاق بار بیاوریم... شما در این مجموعه، مخاطبان خودتان را مشخص کنید و افزایش دهید، یعنی مخاطبتان فقط آن جوانی که از پیش به شما معتقد است نباشد ... قشر خاکستری و حتی قشر از خاکستری متمایل به سیاه را هم باید بربایید و جذب کنید».(بیانات رهبری در جمع دست‌اندرکاران جبهه‌ی فرهنگی انقلاب، آبان ماه 95). موفق باشید

12593
متن پرسش
سلام عليكم: طاعات قبول. بنده طلبه اي هستم كه امسال به سطح دو حوزه علميه مي روم. و مدتي است سوالي ذهنم را مشغول كرده و مرا به يك دوراهي رسانده است. لذا به ياري شما نياز دارم. (البته تقاضا دارم در پاسخ تان مخاطب را غير از طلبه ها، جوانان دانشجو و بسيجي نيز در نظر بگيريد) در رابطه به فعاليت فرهنگي عده اي از فضلاي عالم مي گويند واجب است اما واجب تر براي امثال بنده رسيدن به درس و به طور كلي خودسازي است و بايد فعلا از انجام اين گونه امور پرهيز كنيم و فقط به مقدار بسيار كمي براي رفع مسئوليت امر به معروف اكتفا كنيم در نگاه اوليه حرف درستي است. حتي امثال بنده تخصص در امور تربيتي نداريم و راه و روش آن را نمي دانيم مثلاً روش صحيح رفتار با نوجوان و ... اما در مقابل بنده نمي توانم اين جملات ايشان را با اين چند نكته جمع كنم: 1. مقام معظم رهبري در صحبت هايشان (مثلاً در حرم رضوي سال93) در فعاليت هاي خودجوش فرهنگي صحّه گذاشته و حتي فرمودند به جوانان مي گويم به فعاليت هاي خود جوش فرهنگي با جديّت ادامه دهند. خب متبادر به ذهن از جملات آقا اين است كه مخاطب همين طلاب و جوانان مومن و بسيجي مساجد و هيئات ما هستند، پس مي توان نتيجه گرفت آقا به اين كار رضايت دارند و طبق ديگر فرمايشاتي كه داشتند نظرشان اين است كه: كار را رها نكنيد اما در كنار آن بايد خودسازي خودتان درجه اول باشد به طور نمونه فرمودند سطح معرفت خودتان را بالا ببريد و كتاب هاي شهيد مطهري را پيشنهاد كردند. به همين علت احساس مي كنم همانطور كه امام وقتي فرمان دادند جوانان به جبهه بروند جوانان رفتند و در همان حين جنگ، خودسازي هم كردند و آن اتفاق عظيم در تاريخ اسلام افتاد. الان نيز حضرت آقا چنين چيزي را مي خواهند، يعني مي خواهند جوانان وارد ميدان جنگ نرم شوند و در همين ميانه به تهذيب و علم آموزي بپردازند بلكه اساس را بر اين بدانند اما صحنه كار كردن نيز خالي نماند. و باور هم دارم وقتي ما به فرمان ولي فقيه عمل كنيم خدا به دانش و تهذيب ما بركت مي دهد. 2. سن امثال بنده سن جواني است و اگر به خاطر درس و تحصيل و تهذيب، فعلاً وارد كار فرهنگي نشويم تا اينكه به يك درس و ... را به يك جايي برسانيم، سن جواني ما از دست خواهد رفت و به نظرم ديگر با سن بيشتر نمي توانيم با نوجوانان ارتباط بگيريم آنطور كه الان مي توانيم. در واقع در اين سن فعلي ما ظرفيتي هست كه در سن بالاتر نيست. يك جوان بهتر مي تواند با نوجوان ارتباط معنوي برقرار كند و واسطه نورانيت او بشود تا يك مرد 40 يا 50 ساله. 3. فكر مي كنم درس و كار فرهنگي قابل جمع است، هرچند اراده و همتي مي طلبد شبيه شهداء. به طور واضح تر و نمونه اين به ذهن حقير مي رسد كه مي توان با شروع يك سير مطالعاتي و يك برنامه ريزي منظم براي زندگي در جهت رشد انساني پس از رسيدن به يك حداقل كار كردن را شروع كرد. لذا برنامه اي مثل آنچه مرقوم مي شود را چطور مي بينيد؟ الف) شروع از كتاب آشتي با خدا / جوان و انتخاب بزرگ / ده نكته از معرفت نفس با شرحش / شرح حديث اي اباذر / عالم انسان ديني (جهت رسيدن به معرفتي كه بتواند فرد را در مسير صراط مستقيم قرار بدهد) ب) كتاب نامه هاي بلوغ ، مسئوليت و سازندگي، تربيت و كودك از مرحوم صفائي / تعليم و تربيت اسلامي علامه جعفري / آنگاه كه فعاليت هاي فرهنگي پوچ مي شود / كار بايد تشكيلاتي باشد از بيانات آقا / سه جلد نسيم مهر آقاي دهنوي كه اگر با يك ناهنجار رفتاري رويرو شديم بتوانيم صحيج عمل كنيم / و يك كتاب روانشناسي رفتار نوجوانان و جوانان ( جهت رسيدن به يك حداقل معرفت صحيح از راه و رسم فعاليت فرهنگي و تربيتي) از شما استاد و معلم عزيز مي خواهم هم به سوالات مطرح شده پاسخ بفرماييد و هم اشكالات را گوشزد كرده و نتيجه گيري كنيد... پيشاپيش از شما تشكر كرده و از خدا توفيقات روز افزون براي شما را خواستارم. يا حسين عليه السلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت همان‌طور که خودتان متوجه شده‌اید باید در عین آن‌که کار فرهنگی با جوانان را تعطیل نکرد، ولی شما به عنوان یک طلبه به‌خصوص در ابتدای کارتان باید ممحض در دروس‌تان باشید و در کنار آن فعالیت‌های فرهنگی را مدیریت کنید، نه آن‌که قصه‌ی شما قصه‌ی آن کسی باشد که رفت آب بیاورد، آب او را برد. یعنی آن‌چنان مشغول کارهای فرهنگی و سر و کله‌زدن با جوانان شوید که فراموش کنید باید یک طلبه‌ی با سواد و عمیقی باشید. موفق باشید

11482
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: با توجه به جواب سوال 11463 که فرمودید: «باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از دانشمندان می‌گوید: «تا از اختیارداشتن از من نمی‌پرسی به‌راحتی با اختیار خودم ـ به صورت علم حضوری ـ اموراتم را انجام می‌دهم ولی وقتی از آن می‌پرسی تازه مسئله‌دار می‌شوم که راستی اختیار چیست؟». این دانشمند می‌خواهد بگوید بعضی از ادراکات ما در ساحت علم حضوری کاملاً برایمان قابل ادراک است ولی وقتی به ساحت علم حصولی آمد دیگر از ادراک آن عاجزیم. مشکل آن است که می‌فرمایید: چگونه بدون دلیل توجهم را از این افکار منصرف کنم. مگر برای این امور به دلیل نیاز داریم؟ موفق باشید» بنده منظورتان را از این جمله که (این دانشمند می‌خواهد بگوید بعضی از ادراکات ما در ساحت علم حضوری کاملاً برایمان قابل ادراک است ولی وقتی به ساحت علم حصولی آمد دیگر از ادراک آن عاجزیم.) را متوجه نمی شوم، مگر درک عالم خارج از نفس در ساحت علم حضوریست یا در ساحت علم حصولی؟ لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تردید در این‌که آیا آن‌چه در ذهن داریم مطابق خارج است یا نه؟ تغییر از ساحت علم حضوری به علم حصولی است. موفق باشید

10743
متن پرسش

سلام و عرض ارادت: همراه با یک گروه مستند ساز،‌ عازم پیاده روی اربعین هستیم، خواستم در صورت امکان، ‌اگر موضوع یا سوژه ای را در این جهت مناسب می دانید، راهنمایی بفرمایید. استاد، اگر می شود هم نظر خودتان را بفرمایید و هم بفرمایید به نظر شما اگر شهید آوینی زنده بود چگونه با این پدیده روبرو می شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آوینی آن شهید بزرگوار با دید نافذ خود چشم‌های بقیه را متوجه حقیقتی ‌کرد که از طریق پیاده‌روی اربعین در حال وقوع است. حقیقت اتحاد روحانی تشیع برای تحقق تمدنی ماوراء تمدن‌های معمولی بشری. تحقق بازگشت به خویشتن تشیع، تشیعی که شیعیان آن به جهت حکام جائر از همدیگر دور و بیگانه شده‌اند. از طریق دوربین باید نزدیکی عمیقی که شیعیان در ذیل امام حسین«علیه‌السلام» با همدیگر دارند به نمایش آید. هم‌زبانیِ تاریخی شیعه در حال وقوع است که مستلزم گذشتن از عادات و اشتغالات روزمرّه است. همزبانی مستلزم عهدی است که باید تجدید شود تا تاریخ جدید بنا نهاده شود. عشق به حسین«علیه‌السلام» موجب ظهور جان‌های مشترکی است که یک حرف دارند و آن حضوری مشترک در ایجاد سرنوشتی قدسی. تا به ندای حسین«علیه‌السلام» در عصر عاشورا گوش فرا ندهیم قادر به هم‌زبانی نخواهیم بود. لبیک به ندای آن حضرت شروع شده و گشودگی حضور شیعه در پیاده‌روی اربعین، شیعه را از حجاب و دیده‌نشدن خارج کرده، تاریخی شروع شده تا شیعه نشان دهد که چیست و راهپیمایی اربعین زمینه‌ای برای همین امر است. راهپیمایی اربعین در حال حاضر پس از انقلاب اسلامی، رویداد اصلی تاریخ ما است و محل تجلی تشیع است تا گشودگی و برافراشتن جدیدی به عالم برگردد. تنها می‌توانید با دروبین خود به مطالب نهفته در این حرکت اشاره کنید هرچند موضوع، موضوعِ بیکرانه‌ای است که تنها می‌توان به آن اشاره کرد. تاریخی است که بنا است حقیقت ، بیش از پیش خود را نشان دهد، چشم‌ها توان دیدن حقیقت را در بسیاری از جهات از دست داده‌اند، راهی که شیعیان پیاده بر آن گام می‌زنند راهی است به سوی حقیقت وجود که زمین را روشن خواهد کرد و زمان زیر پای راهپیمایان جاده‌ی اربعین پیچیده می‌شود تا زودتر به افق حضور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌علیه» برسند. این جاده؛ مکانی چون سایر مکان‌ها نیست، بلکه نقطه‌ای است برای شروع بای بسم اللّه به طرف صراط مستقیمی که کیلومترها از مغضوب علیهم و «ضالّین» فاصله دارد . آن حوالت تاریخی که با اشراق خداوند بر قلب مبارک حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شروع شد در این راه حضور گسترده‌ی تاریخی خود را شروع کرده و دارد فضای بازی را می‌گشاید که در فتوح آن همه‌چیز از گذشته‌ی خود متمایز می‌شود، شما در این حالت تنها قادر به دریافت چیزی هستید که خدا بنا دارد به این ملت عطا کند بنابراین شما می‌توانید دوربین خود را در برابر بخشش الهی باز نگه دارید. امکان مفتوح‌بودنِ بخشش الهی را ظاهر توان کرد او خود را آشکار می‌کند، ولی هر چشمی نمی‌تواند ببیند مگر چشمی که از استیلای ظلمات دوران آزاد شده باشد . خداوند اراده کرده است ما را در شرایط دیگری قرار دهد و از این جهت سختی‌هایی را باید در این راه تحمل کرد، ولی از عنایت و رحمت الهی مأیوس نشد تا پوشیدگی حقیقت، به ناپوشیدگی تبدیل شود. آغاز همواره پیکار با خلاف آمدِ عادت را در بر دارد و لذا شما با زیرساخت‌های آماده روبه‌رو نیستید، باید خودتان تاریخ جدید را بسازید و این کار آسانی نیست. این هنر بزرگ قرن ما است. موفق باشید

9514
متن پرسش
با سلام: دخترم دانشجوی الکترونیک است. دایما اصرار دارد برود کلاس موسیقی، از طرفی خانواده با توجه به نگاه دینی مخالفیم، چکار کنم بگذاریم برود؟ لطفا توضیح مبسوط عنایت فرمایید التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی اگر در فضای معنوی و الهی باشد در به نشاط‌آوردنِ خیال مؤثر است و خیال را در صورتی که روحانی باشد روحانیتش را شدیدتر می‌کند ولی توان سیر در حقایق عقلی و قلبی را ندارد و به همین جهت اهل البیت«علیهم‌السلام» آن را توصیه نمی‌کردند. عمده آن است که متوجّه حدّ موسیقی باشیم تا از افق‌های بالاتر محروم نگردیم. موفق باشید
9203
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من کتاب معاد شما را داشتم میخوندم چند تا سوال برام پیش آمده است. اول اینکه: در صفحه 64 از زبان امام علی (ع) نقل شده که در بزرخ به تبع عالم دنیا صبح و شب و .... وجود دارد. چطور میتوان این مسئله را قبول کرد با توجه به اینکه در آن عالم زمان و مکان معنا ندارد؟ دوم اینکه: در جایی در روایتی از امام رضا (ع) فرمودید که بهشت و جهنم همین الان وجود دارد پس چطور میتوان قبول کرد که انسان در برزخ باید منتظر قبامت باشد و اینکه روز قیامت هنوز واقع نشده است. در صفحات 62-64 به این مسئله اشاره کردید که انسان باید در قیامت منتظر قیامت باشد. عنوان کتاب معاد بازگشت به جدی ترین زندگی میباشد در حالیکه ما در عالم معاد تا حالا نبوده ایم که به آن بازگردیم؟ سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در برزخ هنوز از جهتی نظر به دنیا داریم، شب و روز دنیا را می‌فهمیم و آیه‌ی «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذاب‏» یعنی «عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند؛ و روزى که قیامت برپا شود(مى‏فرماید:) آل فرعون را در سخت‏ترین عذابها وارد کنید» همین را متذکر می‌شود. 2ـ آری درست است که قیامت همین حالا است ولی اهل برزخ هنوز آمادگی حضور در قیامت را که از نظر وجودی در مرتبه‌ی بالاتری است پیدا نکرده‌اند. 3ـ از آن‌جهت که طبق آیه‌ی قرآن داریم «انا لله و انا الیه راجعون» بحث معاد یا بازگشت مطرح است چون می‌فرماید شما باز به حضرت حق رجوع می‌کنید. موفق باشید
8864

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. به نظر استاد محترم در کنار استماع صوت جلسات معاد، از چه کتب و سخنرانیهای دیگری برای فهمیدن مصداقی و ریز بینانه تر و همچنین ملموس تر شدن موضوع استفاده کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» از آیت‌اللّه شجاعی و کتاب «معاد از دیدگاه امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» خوب است. موفق باشید
8787

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد. ببخشید سوال زیاد پرسیدم چند وقتی بود سوال نپرسیده بودم امروز دیگر همه اش را با هم پرسیدم. در جلسه اول شرح سوره ی حمد حضرت روح الله اشاره ای به شرح مصباح الهدایه ایشان کردید. ما شرح مصباح الهدایه را در آثار شما ندیدیم. کجا میتوان شرح مصباح الهدایه ی شما را پیدا کرد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خدا توفیق دهد که آن کتاب گرانقدر را بحث کنم. تا حال توفیق حاصل نشده. موفق باشید
8326

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالى مدتى است نسبت به هدف هایم و اعتقاداتم سست شده ام و از نظر درسى و معنوى بى انگیزه ام.لطفا کمکم کنید؟؟؟متذکر شوم بنده حقیر طلبه هستم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم:سعی کنید با دقت در مفاهیم قرآن قلب را متذکر کنید که آینده‌ی یک طلبه آن است که این قرآن عزیز را به قلب خود و به مردم برساند و این نیاز دارد که در کسوت طلبگی نهایت تلاش را بکنید. موفق باشید
7641
متن پرسش
باسلام خدمت استاد بعد از ظهور عالم مدرنیسم سیستم ها بشدت افزایش یافته در عهد قدیم مدیریت هر بخش از جوامع بعهده معدود افراد بود اما در تمدن غربی فقط برای نظام بانکی صدها سیستم بانکی وجود دارد و در آن فقط برای یک بانک گمنام تعداد زیادی مدیر وجود دارد ساختار این سیستمها هم بشدت پیجیده شده اند . علت و نسبت تکثر سیستمها و پیچیدگی آن با مبانی غرب چیست ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌که نظر انسان از عالم وحدت به عالم کثرت افتاد با هزاران مسئله روبه‌رو می‌شود و همچنان در کثرات سرگردان است، این همان نظر به شجره‌ی ممنوعه بود که بنا بود آدم و حوا به آن نزدیک نشوند وگرنه باید با هزاران برگ ضعف‌ها و زشتی‌های خود را بپوشانند. موفق باشید
6175
متن پرسش
با سلام از خدمت استاد گرانقدر سوالی دارم،بحث اعیان ثابته بحث پیچیده ای است.چطور امام خمینی بودن خود را آنچنان پر ثمر خواسته و شخصی چون یزید آنطور؟چگونه یک نفر زنازاده بودن را انتخاب میکند؟چطور یک نفر فقری که به کفر منتهی میشود را انتخاب و دیگری ثروتی چنان حضرت خدیجه را؟آیا ائمه اطهار هم در همین علم الهی است که جایگاه خود را براساس لیاقتشان ثابت کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث عرفان نظری یاداشتی دارم که عیناً برایتان ارسال می‌دارم. به هرحال در این مورد مجبوریم فکر کنیم وگرنه همواره این نوع سؤالات برایمان پایدار می‌ماند. موفق باشید. سؤال: این‌که گفته می‌شود هرکس مطابق عین ثابته‌ی خودش عمل می‌کند، موجب می شود تا این سؤال پیش می‌آید: چه چیزی موجب می‌شود که عین ثابته‌ی افراد متفاوت باشد؟ جواب: همان‌طور که مستحضرید تفاوت عین ثابته‌ی هرچیز و هرکس به حقیقت امکانیِ آن مربوط است مثل وقوع عدد 4 که بین 3 و 5 است و یا عدد 10 که بین 9 و 11 می باشد و این وقوع از خودآن اعداد است. به طوری که این اعداد امکانی جز این ندارند که در این موقعیت باشند. همین طور امکان شخص صدام جز همین وقوع و امکان نیست. مثل عدد 4 است که جایش بین 3 و 5 است و وقوع حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» جز این نیست که هستند. مثل عدد 10 است که بین 9 و 11 است. منتها اشتباه از این جا پیش می‌آید که آن وقوعِ اولیه که در آن‌ مرحله هیچ نقص وکمالی برای صاحبانش نیست مگر امکانِ کمال یا نقص، آن را به کمال یا نقص انتهایی افراد نسبت می‌دهیم. در ابتدا امکانِ صدام شدنِ صدام به عنوان یک انسان خون‌خوار در عین ثابته‌ی او هست، منتها در عینِ اختیار و شعور فطری که دارد. درست است هرگز صدام نمی‌تواند امام خمینی شود ولی به جهت اختیاری که دارد می‌تواند شهید خرازی شود. چون عین ثابته‌‌ی او، امکانِ چنین بودنی دارد. همین طور که در ابتدای امر عین ثابته‌‌ی امام خمینی امکان انسانی عالم و عارف و شجاع را دارد و او با انتخاب‌ِخوب خود، مطابق عین ثابته‌ی خود امام خمینی شد و هرگز نمی‌توانست صدام یا شهید خرازی شود. همین طور که یک زن بر اساس امکان وقوع خود زن می‌شود. در مسیر زن بودنش و مطابق عین ثابته‌اش می‌تواند زن خوبی شود و یا زن بدی. ولی هرگز نمی‌تواند مرد شود چون که عین ثابته‌ی او اقتضای زن بودن او را دارد. او در مسیر عین ثابته‌اش می‌تواند مطابق فطرتش عمل کند یا نکند. همین‌طور که امام خمینی می‌توانست مطابق عین ثابته‌اش که شبیه عدد 10 است، انتخاب‌های بدی بکند و یک انسان باسواد ولی خطرناکی بشود. هرچند نمی‌توانست یک صدام بدی شود، چون اقتضای عین ثابته‌اش آن نحوه بودنی است که عدد 10 در آن جایگاه هست و نه عدد 5. پس اگر فردا حضرت امام خمینی از خدا بپرسد چرا من را امام خمینی کردی با این‌همه وسعتِ کار و دردسر، جواب آن است که امکان خودت، امام‌خمینی‌بودن بود و انتخاب‌های خودت هم به اقتضای همان عین ثابته‌ و امکان وجودیت انجام گرفت. مثل این‌که اگر یک زن بپرسد چرا من را زن کردید؟ جواب می‌دهند امکان زن بودن از آن خودت بود و هرچه هم عمل کردی با انتخابی عمل کردی که مقتضای زن بودن توست، چه مطابق فطرت عمل کرده ‌باشد و چه مطابق نفس امّاره. در همه‌ی این موارد حجت خدا در جواب این اعتراض‌ها بالغه و بی نقص است و می‌تواند بدی یا خوبی افراد را متوجه‌ی خودشان بکنند. توجه به جایگاه عین ثابته در کنار حکمت الهی و احسن‌بودن نظام عالم موجب می‌شود تا متوجه باشیم که خداوند به آن اعیانی إذن خلقت می‌دهد که با خلقت آن‌ها نظام احسن الهی ادامه پیدا کند، پس این اشکال پیش نمی‌آید که اگر امکانِ بودنِ هر موجودی از خودش است پس وجود پدیده‌ها در عالم مربوط به خود پدیده‌هاست زیرا وجوددادن پدیده‌ها مربوط به خدا است - هرچند امکان آن‌ها مربوط به خودشان باشد- و خداوند به اقتضای حکمتش به آن‌چه صلاحیت وجودداشتن دارد، وجود می‌دهد
5068
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات. بعضی از دعاها هستند که یک جهت گیری خاص احساسی دارند. یعنی شخصی که آن دعا را می خواند دارای یک حالت خاص است(یا باید باشد) مثلا در دعایی می آید اللهم فارحم عبدک الجاهل. یا مثلا در دعایی می گوییم: فلک اسئل و بک ابتهل(با حال زاری و اضطرار تو را می خوانم) اما ممکن است، شخص مؤمن، به خاطر عدم معرفت و شناخت یا هر چیز دیگر، آن حالت را نداشته باشد. مثلا احساس جهل نکند. هرچند درواقع جاهل است. ممکن است خودش هم معترف به جهلش باشد، اما این اعتراف در قلب او رسوخ نکرده است تا برای رفع آن جهالت خدا را بخواند. یا مثلا شخص، حالت اضطرار ندارد. مضطر نیست. اما دعا طوری است که برای مضطران است. حال سؤال این است که در چنین حالتی، انسان باید چه کند؟ ابتدا به کسب معرفت بپردازد تا مثلا جهل خود را کاملا احساس کند یامثلا به حالت اضطرار برسد؟ و بعد به سراغ این دسته از دعاها برود؟ و یا آن که ابتدا شروع به خواندن دعاکند و دعا را ترک نکند؟ چیزی که به نظر خودم می آید این است که خواندن این دعاها، خودش به انسان معرفت می دهد و باعث می شود که خداوند خودش کم کم مؤلفه های دینی را در قلب انسان جاری کند. و از طرفی درصورت درپیش گرفتن رویه ی فوق(ترک دعا و کسب معرفت) انسان از فیض دعا محروم می شود. که این خودش آثار تربیتی سوءی را ممکن است دربرداشته باشد. می خواستم نظر شما را بدانم. همچنین اگر ممکن است نظرتان را درباره ی مطلب آخر بیان کنید. با عرض معذرت از طولانی شدن سؤال التماس دعا از همه ی مؤمنین و مؤمنات
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاملاً با نظر شما موافقم که استمرار بر دعا به خودی خود چشمه‌های باطنی ما را نسبت به انس با ملکوت دعا می‌گشاید و حقیقتاً این ادعیه روح انسان را متعادل می‌کند تا کاستی‌هایش برطرف شود. چاره‌ی کار، ترک دعا نیست، استمرار بر آن است تا راه اُنس بیشتر با مضامین دعا گشوده شود. موفق باشید
نمایش چاپی