باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کار را به عهدهی صاحبنظران در این فنّ گذاشته باشند تا متهم نشوند در امری ورود پیدا کردهاند که در آن صاحبنظر نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع فرهنگ غرب و مسیحیت یکی نیست. مسلّم مسیحیت به خود میآید و دیر یا زود از فرهنگ غرب فاصله میگیرد، هرچند غرب و غربزدگی نتواند خود را در راستای حرکتی قدسی بازخوانی کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع قرب نوافل و فرائض را نمی توان محدود به سفر اول یا سفر دوم کرد، بلکه سالک تا آخرین منزل از وجهی از خود فانی و به حق باقی است. هر اندازه بقای به حق شدیدتر باشد، سالک در منزل بالاتری قرار میگیرد. و منظور از نوافل یعنی آن نوع عباداتی که ارادهی سالک در انتخاب آن در میان است و از این جهت میتوان گفت که وجهی از اَنانیت هنوز باقی است ولی در همین مسیر است که حضرت حق سالک را از خودش میگیرد و خود را به او میدهد و لذا سمع و بصر او میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع کنید و بعد از آن «ده نکته از معرفت نفس» و «آشتی با خدا» را ادامه دهید، خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است که میفرمایید با این توجه که امام را یک حقیقت میدانیم و نه صرفاً یک شخص. عرایضی در کتاب «مبانی نظری مهدویت» در رابطه با حدیث مذکور شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» در شب قبل، خبر شهادت خود و همهی یاران را دادند، مسلّم اینطور نبوده است که با زندهبودنِ حضرت عباس«علیهالسلام» بخواهند پیروزی نظامی بهدست آورند و معنای تغییر سرنوشت جنگ نیز به معنای پیروزی نظامی نباید باشد. آنچه به ذهن میآید در تحقق برنامههای حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» باید نقشی حضرت عباس«علیهالسلام» ایفا میکردند که آن با شهادت ایشان بههم خورد و کار برای امام سختتر گشت. و حال حضرت باید یکتنه آنچه را که باید انجام میدادند، انجام دهند و امید کسانی را که در لشکر عمر سعد بودند ولی راضی به باقیماندن در آن لشکر نبودند را در پیوستن به امام در آخرین ساعات، همچنان زنده نگه میداشتند و این کار را کردند تا آنهایی که نباید مُهر مقابله با امام در پیشانیشان میخورد از آن مهلکه نجات یابند و به امام بپیوندند. شاید قضیه از این قرار باشد، واللّه اعلم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها از طریق قوهی واهمه است که انسان به گناهان و شهوات اصالت میدهد و انسانهای مؤمن با عدم پیروی از قوهی واهمه، خود را از گرفتاریهای فوقالذکر نجات میدهند. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آخر کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در قسمت «انسان و اختیار» در این مورد عرایضی هست. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خاطرات حضرت امام هست که: «طلبهای از ایشان پرسید در بین موضوعاتی که مطالعه کردهاید کدام را بهتر دیدید؟ فرموده بودند فقه را. گفته بود فقه که چیزی نیست، فرموده بودند نخواندهای. گفته بود نهتنها خواندهام، در حال تدریس آن هستم. فرموده بودند پس نفهمیدهای». آری ای رفیق! فقه و اصول بیش از آنکه موضوع آن یعنی اصول عملیه مهم باشد، روش آن مهم است که انسان را میپروراند تا قدرت تفکر و تفقه پیدا کند و بعد از آن است که در هر موضوعی وارد شوید درست وارد میشوید و بهخوبی نتیجه میگیرید. مرحوم شهید مطهری را فقه و اصول پروراند و مطهری، مطهری شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که آن نوع موسیقی که عرفا بدان نظر دارند صورتی قدسی دارد که حاصل اُنس با آن فضای معنوی جمعالجمعی، مثنوی مولوی است و از آنجایی که مولوی سخت عالِم متشرعی است، باید گزارشهای افلاکی را در آن فضا معنا کرد. و موضوع سماع و حلّیت آن در بین فقها مورد بررسی است و این غیر از ساز و آوازهایی است که ما تصور میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید در موقع غمِ آل اللّه کاری کرد که نسبت به آن غم غفلت داشته باشیم، ولی کمک به مؤمنین که موجب خوشحالی آنها میشود با حفظ فضای حزن میخواند. موفق باشید