بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2204
متن پرسش
سلام علیکم.استاد در حدیث نوری یکجا داریم که خدا نوری داشت که آن نور را نصف کرد به نصفش گفت محمد باش به نصفش گفت علی باش در جای دیگر میگویدثلث آن محمد ثلث دیگرش فاطمه و ثلث دیگرش علی و اهل البیتش.اولا این تناقضها در احادیث عدم اعتماد به احادیث را ایجاد میکنند اگر نور نصف شد پس دیگر ثلث شدن آن چیست ثانیا در حدیث نوری در جایی داریم به وسیله ی ما بهشت و جهنم و عرش و کرسی وسایر مخلوقات خلق شد مگرنگفتیم خود عرش هم از نور محمد ص خلق شده؟ ولی در حدیث نوری اهل البیت داریم که زمانیکه خدا بهشت را خلق کرد از نور عرشش بهشت را آفرید و سپس آن نور را گرفت و انداخت که ثلثش پیامبر و ثلثش... الی اخ این تناقضها در احادیث پس چیست اخر بهشت بوسیله ی نور اهل البیت خلق شده یا نور عرش؟یا عرش به وسیله ی نور محمد ایجاد شده یا نور محمد بوسیله ی نور عرش . همه چیز تناقض دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عالم مجردات با مراتبی که دارند قواعد خود را دارد و یکی از بهترین دستگاه‌هایی که قواعد عالم مجرات را روشن می‌کند تا ما بفهمیم هر کدام از این احادیث نظر به کدام مرتبه از عالم مجردات دارد، حکمت متعالیه است. همین قدر این‌‌جا می‌توانم عرض‌کنم که یک وقتی نظر به اولین مرتبه‌ی خلقت می‌شود و رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اوّل ما خلق الله نوری» و یک وقت نظر به جامعیت اولین مخلوق می‌کنند و این‌که در عالم مجردات حقایق به صورت واحد است و حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند «اول ما خلق الله ارواحنا» در همین رابطه نظر به مقام ولایت و نبوت می‌کنند و بحث دو نور مطرح می‌شود و یک وقت نظر به ولایت و نبوت و عبودیت انسان‌های کامل می‌کنند و نور فاطمه«سلام‌الله‌علیها» مدّ نظر قرار می‌آید در حالی که در روایت قبلی که بحث دو نور بود عبودیت مطرح بود ولی نظر به مظهر عبودیت که فاطمه«سلام‌الله‌علیها» باشد نبود. تمام روایات از ین نوع است و حامل عمیق‌ترین معارف الهی است که باید با رجوع به دستگاه مخصوصش متوجه عظمت روایات شد. موفق باشید.
14953
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در سبک زندگی اسلامی و ایجاد خانواده با نشاط روش برخورد با خانواده چگونه باید باشد که کدورتی حاصل نشود؟ مثلا زنانی که عاشق بازار و مد و تجمل گرایی اند و تحمل ساده زیستی را ندارند چه رفتاری باید داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید روح فرهنگ ظلمانیِ غرب را درست مطرح کنیم، دیگر مطابق آن عمل نمی‌نماییم بلکه به صورت عقلایی آن‌چه را نیاز داشته باشیم، می‌خریم در عین آن‌که سعی بر زیبایی و مفیدبودن آن داریم، حال چه مطابق مدّ باشد و چه نباشد، مسئله‌ی زیبایی غیر از تجمل است. در تجمل چیزهای من‌درآوردی در میان است و این غیر از آن است که زیبایی‌های فطرت‌پسند را شکل دهیم. موفق باشید

12537
متن پرسش
ستاد عزیز، سلام علیکم: به توصیه حضرتعالی برای تداوم حضور قلب در نماز تلاش می کنم خود را در محضر امام عصر (عج) و پشت سر ایشان تصور کنم و از ملک قابض در خواست کمک دارم اما مجددا اوهام و خیالات حمله ور می شوند. آیا مداومت در این روش مفید است. البته احساس می کنم این روش بیشتر از توجه به معانی کلمات و عبارات و یا تلاش در جهت حفظ حضور کمک می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن خوبی است. عنایت داشته باشید بنا نیست خیالات سراغ ما نیاید، بلکه بنا است بتوانیم از خیالات جزئی عبور کنیم و با خیالات قوی‌تری روبه‌رو شویم. گفت: «ز آبِ خُرد، ماهی خرد خیزد / نهنگ آن بِه که در دریا ستیزد». موفق باشید

11699

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام محضر استاد: بنده طلبه هستم و بسیار مطالب شما را دنبال کرده و همین حالا هم این کار را می کنم. خواستم از محضر شما اجازه بگیرم که آیا اشکالی ندارد بنده از کتب و صحبتهای شما در منبر و تدریس استفاده کنم؟ مخصوصا در منبر؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حرف حسابی در آن نوشته‌ها هست که از من نیست تا من اجازه دهم؛ از لطف خدا است و خداوند دوست دارد سخنان خوب را منتشر کنیم، و اگر حرف ناحسابی در آن است که خداوند مرا ببخشد، شما هم برایم دعا کنید. موفق باشید

9179
متن پرسش
با سلام: نظر شما در مورد مقاله دکتر مجتبی زارعی در نشریه مدرسه علوم اسلامی سیاسی در نقد استاد داوری چیست؟ لطفا به این سوال هم پاسخ دهید: از نظر بعضی اساتید، مباحث تقدیر تاریخی دکتر فردید به نوعی جبر تاریخی می انجامد و در این دستگاه فکری امکان وقوع انقلاب اسلامی وجود ندارد. شبیه این مطلب را استاد رحیم پور به صورت اجمالی و سربسته بدون ذکر نام دکتر فردید در همایش امام خمینی و تقدیر تاریخی عصر فرموده بودند. خواستم نظر خود را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاله‌ی آقای دکتر زارعی را ندیدم و تقدیر تاریخی که دکتر فردید می‌گوید همان توجهی‌ است که ما در متون دینی به سنت‌های الهی در عالم داریم و نه تنها جبر پیش نمی‌آورد بلکه انسان را به تاریخ خود آگاه می‌کند تا بداند چه کاری را می‌تواند در این تاریخ انجام دهد. در شش جلسه که در مدرسه‌ی معصومیه عرض شد، در این موارد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
8224
متن پرسش
سلام بر معلّمی که همیشه سینه اش در تلاطم ها و بحران های روحیَم ، موطنی أمن برای من گنهکار بوده است. هر بار برای رفع گرفتاریم به شما پناه می برم ، همین رجوعم را بخشی از درمان روح آشفته ام می دانم ، البته به شرط آنکه این بار هم مطالعه کتاب ادب خیال را پیشنهاد نکنید!!! (مزاح بود) عزیزا ؛ با این ادبار قلب لامذهب چه کنم؟ گویی نمی خواهد از بازیگوشی های نوجوانیم دل بکند!!! اعتراف می کنم که دوران نوجوانیِ سالمی نداشته ام ، نپرسید که چه بر سر خود آوردم . هر آن چه هست ، همینی شده که هست. با این که مدتی است سعی کرده ام عالم انسانی دینی را تجربه کنم و البته و صدالبته می دانم که راه سعادت همین عالم است ، عالمی که هیچ سنخیتی با عالم گذشته ام ندارد ؛ اما چه کنم با گذشته ای نه چندان غریب که مرا از حریم قریب یار می کشاند به سوی خود. پاچه ام را مثل سگ هار گرفته و دندانش را با خاطرات شیرین و تلخم تیز میکند. همین روزهاست که هارم کند و بیخیال همه چیزم کند. حوصله ام را ستانده. حالم را گرفته. سینه ام را می سوزاند و پژمرده ام کرده. اعترافی دیگر میکنم و آن این که آن عالم زنجریم کرده و رهایم نمی کند. اما خدارا شکر که اگر هدایتش نبود ، معلوم نیست سر از کدام جهنم دره ای در می آوردم. گویی فرشته ای به سوی عالمی مرا می کشاند و شیطانی به سوی عالم خود. من ماندم و این دل ناماندگار بی درمان. اما چه کنم که نه فرشته ام ، نه شیطان. البته گذشته ام خیلی هم شیطانی نبود. گاهی هر از گاهی چراغی از آنجا سوسو میکند و شاید بیشتر دلتنگ همانم تا بازیگوشی های آن دوران. دلم برای آن سوسو ها تنگ شده ! و برای آن بازیگوشی ها نیز هم !!! همین ؛ میخواستم درد و دلی کرده باشم و اگر نواشی با کلامتان کردید ، خدا را شکر می کنم. اصلا بی خیال ؛ بگذارید نامه ام را دوباره بنویسم. معلم عزیز؛سلام. حال من خوبست ؛ اما تو باور نکن...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: می‌دانم که چه می‌گویی. از یک طرف روحانیتی نامرئی در قلب و از طرف دیگر جذبه‌هایی مرئی در خیال. یکی به وسعت بیکرانه‌ات می‌کشاند و دیگری به محدودیت‌های ظلمانی، و چقدر درگیری با خود در این گذرگاه جدّی است و جدّیت می‌طلبد و به قول خودت دلِ ناماندگارِ بی‌درمان هم هنوز یک خیز بر نمی‌دارد و تو را از این فیض راحت کند غافل از این‌که خدا با در حجاب رفتن ، نازکش می‌خواهد پس به او بگو: ای جفای تو زدولت خوب تر و انتقام تو زجان محبوب تر نار تو این است،نورت چون بود؟ ماتم این ،تا خود که سورت چون بود؟ از حلاوت ها که دارد جور تو وز لطافت ،کس نیابت غور تو مگر نگفت: نالم وترسم که او باور کند وز کرم آن جور را کمتر کند عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد بوالعجب ،من عاشق این هر دو ضد و الله ار زین خار در بستان شوم همچو بلبل زین سبب نالان شوم این عجب بلبل، که بگشاید دهان تا خورد او خار را با گلستان این چه بلبل ؟این نهنگ آتشی است جمله نا خوش ها زعشق اورا خوشی است عاشق نمی خواهد که حتی جور معشوق کم شود زیرا هر جلوه یی از وجود معشوق به او زندگی وشادی می دهد شگفتا که عاشق،هم عاشق قهر معشوق است وهم عاشق لطف او. عاشق سوگند می خورد که از خارستا قهر الهی به هیچ بوستانی پناه نخواهم برد،من بلبلی نیستم که از رنج این خار بنالم.مولانا بلبل شگفت انگیز بوستان حق را وصف می کند : این بلبل خار وگل را باهم می خورد ورنج وراحت نمی فهمد.اصلا بلبل نیست. درراه عشق چون نهنگی است که خوشی وناخوشی را مانند آتش می سوزاند وبه پایان راه می اندیشد که وصال معشوق است .این ابیات شرحی بر مقام رضا است،مرد راه خدا در مقام رضااز آنچه پیش آید استقبال می کند وچنان غرق در مشیت حق است که گویی حس ظاهر،اورا از رنجهای تن ودشواریهای عالم ماده آگاه نمی کند تا زبان به شکایت بگشاید.زیرا غرق حق خواهد که باشد غرق تر همچو موج بحر جان زیر وزبر زیر دریا خوش تر آید یا زبر تیر او دلکش تر آید یا سپر پاره کرده وسوسه باشی دلا گر طرب را ،بازدانی از بلا گرمرادت را مذاق شکّر است بی مرادی نه مراد دلبر است هر ستاره ش خونبها ی صد هلال خون عالم ریختن ،او را حلال ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دلبردگی بگو: نا خوش او خوش بود در جان من جان فدای یار دل رنجان من عاشقم بر رنج خویش و درد خویش بهر خشنودی شاه فرد خویش. موفق باشید
6226
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم. مدتی است با یکی از شاگردان شما ازدواج کردا هم که بسیار مومن و با اخلاق است فقط تنها مشکلی که همسرم دارد این است که با هدیه خریدن برای من مخالف است و سالگرد ازدواج و روز تولد را قبول ندارن ولی من به عنوان یه دختر جوان دوست دارم شوهرم برایم هدیه بیاورد هرچند ان هدیه ناچیز باشداز طرفی چون تازه ازدواج کرده ام خانواده ام از همسرم انتظار دارند برایم هدیه بیاورد و من را تحت فشار قرار میدهند واقعا نمیدانم چه کنم چون نه میتوانم خانواده ام را راضی کنم و نه همسرم رالطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:بنده نمی‌گویم رفقای ما از این نوع ظریف‌کارهای انجام ندهند ولی شما هم خودتان را بالاتر از این‌ها بدانید و به افق‌های بالاتری در زندگی مشترک خود نظر بیندازید و همسرتان را مشغول این امور نکنید. موفق باشید
6067
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد.بنده طلبه هستم ودرسیر مطالعاتی وسلوک فکری خود آشنایی باسیاق روایات وتدبر در این بیانات عظیم را قرار داده ام.وکتاب شریف اصول کافی را مد نظر قرار داده ام که مثلا در عرض 3الی 4سال بتوانم با روایات این کتاب شریف مانوس شوم تا سبب رشد شوند .اما نمی دانم که چگونه از این کتاب شریف استفاده کنم که صرف خواندن طوطی وار آن نباشد وسبب تفکر وعمیق تر دیدن این روایت باشد.از شما تقاضا دارم که روش ورود به این کتاب ونحوه ی استفاده از آن را که سبب تدبر می شود را بیان فرماییدودر کنار آن اگر مقدماتی قبل از ورود به اصول کافی نیاز هست را هم بیان کنید.(بیشتر جنبه ی سوالم بر نحوه ی استفاده درست از این کتاب است.) یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید از هر بابی دو حدیث اصلی را یادداشت و همان‌ها را محور فکر خود قرار دهید. موفق باشید
5863
متن پرسش
استادمحترم لطفاراهنمایی بفرماییددررابطه بافرمایش رهبری درموردازدیادنسل وظیفه ماچیست وتاچندفرزندوچه زمانی این تکلیف ازدوش کسانی که قدرت تولید دارندساقط است
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در آن حدّ که بتوانید فرصت لازم را جهت تربیت آن‌ها بگذارید، این بستگی به افراد و شرایط دارد لازم نیست محدودیتی برای آن تعیین کرد. موفق باشید
5396
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام فرمودید برای فهم حرفهای امام یک سری مقدمات لازم است می خواستم مشخصا بفرمایین که1- آن مقدمات چیست؟ 2- چگونه باید بگذرانیم؟(دقیقا با چه سیری«مطالعاتی؛ اخلاقی، سلوکی و...»)3- خود کتابهای امام را با چه ترتیبی و چگونه(با استاد یا بی استاد-بهترین استاد کیست) بخوانیم؟ یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در جلسات انتهایی کتاب، هندسه‌ی فکری مورد نیاز را عرض کرده‌ام. گفت: «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس .... خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
4769
متن پرسش
سلام استاد. تعریف سوبژکتیویته از نظر شماچیست؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را مفصل در حدّ توان خود در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شرح کرده‌ام. موفق باشید
2037
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا انسان در خواب اراده تشریعی دارد ( اگر دارد مگر نفرمودید نفس بدون بدن نمی تواند اراده کند )
متن پاسخ
انسان در خواب تحت تأثیر ملکات خود می‌باشد و هیچ اراده‌ای که منجر به انتخابی جدید شود ندارد .
1805
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی خانمی هستم ،همسرطلبه وفارغ التحصیل مقطع کارشناسی رشته ... . در راستای پیشرفت علمی خود برای تحصیل در رشته ی دانشگاهی یا حوزوی و علوم انسانی دچار تردید شده ام.از طرفی به رشته.... و ادامه تحصیل در آن علاقه مندم و تاکیدات رهبری در باب ضرورت پیشرفت این علوم را مدنظر دارم و از طرف دیگر نسبت به تحصیل در مباحث حوزوی احساس نیاز جدی میکنم و به فعالیت و کار در این راستا هم علاقه مندم وشباهت و همسویی رشته خود و همسرم را موثر در رشد علمی وموفقیت در فعالیتهایمان میدانم.در ضمن بنده در نظر دارم در صورتی که رشته ... را برای تحصیل انتخاب کردم همزمان مباحث حوزوی را از طریق جامعه الزهرا در قم به صورت غیرحضوری دنبال کنم،اگرچه میدانم که تحصیل حوزوی به این درکنار تحصیل علم ژنتیک نمی تواند چندان قوی باشد و در سطح حداقلی نیازها را پاسخگوست. با توجه به این عرایض و اهمیت نقش زن در خانواده و همچنین در اجتماع واهمیت تربیت فرزند،خواستار راهنمایی هر چه زودتر جنابعالی هستم. باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در هر حال به خودتان مربوط است چون چه در سنگر دانشگاه و چه در سنگر حوزه می‌توانید وظیفه‌ی خود را نسبت به خانواده انجام دهید. یک قاعده برای همه نمی‌توان مطرح کرد. بستگی به خود فرد دارد. موفق باشید
1659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی،سلام علیکم اقوال مختلفی شنیده ایم از علما که سوره ای می خواندند و هدیه به ارواح علمای ماضی می کردند. این کار چه فایده ای دارد؟ اهل علم و طلاب ، برای درک بهتر علوم می توانند از این روش استفاده کنند؟ خواهشمند است اگر دستورالعملی دارید،بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده مبنای این کار را در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرض کرده‌ام. در هر حال روح علمای بزرگ در عالم برزخ جهت مددرسانی به ما آزاد است و می‌توانند مددهای گوناگونی به ما بکنند از جمله در فهم بهتر علوم. موفق باشید
656

سود بانکیبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام حضور استاد گرانقدر آیا گذاشتن پول در بانک به صورت سپرده گذاری یکساله یا پنج ساله و دریافت ماهیانه مبلغی از بانک تحت عنوان سودبانکی که امروز مرسوم است، اشکال شرعی دارد؟ دریافت وام از بانکی چطور؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اصل مسئله را باید از مرجع تقلیدتان بپرسید، ولی رویهمرفته بدانید که بانک وکیل شما است و با پول شما سرمایه‌گذاری می‌کند و مقداری از حاصل در آمد را به شما می‌دهد و لذا حکم ربا ندارد. دریافت وام از بانک هم شقوقی دارد که هیچ‌کدام خلاف شرع نیست مگر این‌که ما جهت امری وام بگیریم و در جهت دیگر مصرف کنیم که این را اشکال می‌گیرند. موفق باشید
15302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: اگر می شود کتاب هایی که در مورد زندگی علما است با این دو خصوصیت: 1. به رشد فکر و معنوی ما کمک کند. 2. در راستای تاریخ امروز ما (انقلاب اسلامی) باشد را معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از علماء و عرفا در تاریخ خودشان به زیباترین شکل نقش‌آفرینی کردند. هنر ما آن است که با نظر به نقش تاریخی آن بزرگان، نقش تاریخی خود را بیابیم. زندگی‌نامه‌ی بزرگانی چون آیت اللّه شاه‌آبادی و آیت اللّه بهاءالدینی و آیت اللّه بروجردی و آیت اللّه محمدتقی اصفهانی، هرکدام متذکر وظایف خوبی برای ما هستند. موفق باشید

13670
متن پرسش
چگونه آن رزقی که خدا برای ما مقدر کرده را بدست آوریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حکم وظیفه‌ی شرعی وقتی عمل کنیم و در کسب رزق بدون هر حرص و ولعی اقدام نماییم، هرکاری که پیش آمد خداوند از آن طریق رزق مقسوم ما را به ما می‌رساند. هنر ما در این‌جا است که به آن‌چه که از طرف خدا به ما می‌رسد و مصلحت ما در آن است، راضی باشیم و خود را گرفتار آرزوهای بلند دنیایی نکنیم. موفق باشید

12559

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: علت اختلاف نظر در بعضی از احکام فقهی بین مراجع محترم تقلید در چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» تحت عنوان «فلسفه‌ی تقلید از فقیه» به صورت نسبتاً مفصل بحمداللّه عرض شده. به آن کتاب که بر روی سایت است رجوع فرمایید. موفق باشید

11845
متن پرسش
سلام علیکم استاد: امیدوارم خبط و خطای بنده را پیشاپیش ببخشید. استاد بنده با اعتراف به این که تمام چهارچوب های دین فهمی خود را مدیون شما هستم، ولی چه سود که از چهارچوب های اساسی شما پاسداشت تفکر است و مقلد نساخته اید تا به به بگوییم و رد شویم. حقیر نوع نگاه تاریخی شما به مسائل را درک نمی کنم. به بیانی اساسا نگاه فلسفی نهفته در تحلیل های سیاسی شما که تاریخ را مدام رو به جلو می دانید را به هیچ عنوان قابل پذیرش نمی دانم. می خواهم مثال های نوع مواجهه این چنینی شما را عرض کنم. روشن ترین مثال بحث آقای سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین است. شما مدام سعی دارید بفرمایید ایشان یک گام رو به جلو نسبت به دولت موقت بوده و نباید او را با موسوی هم طراز دانست. مثال روشن این مسئله این است که شما هم حتما مستحضر شده اید که رهبر انقلاب اجازه عیادت خاتمی از ایشان را در بیمارستان را با این استدلال که «خاتمی باغی بر نظام است» نفرموده اند. امری که بنده حقیر تصور می کنم شما صرفا بنا به دلایل فلسفی تان به تاریخ حاضر به پذیرش آن نبوده اید. تاریخ می تواند در صورت عدم حضور مومنان و پرداخت هزینه های پیشرفت آن به عقب گردی های مبهوت کننده ای دچار شود. احساس می کنم (تنها احساس) شما ابتدا تاریخ را رو به جلو می دانید و با این پیش فرض وقایع را بر آن منطبق می کنید و این قابل پذیرش نیست. خاتمی را رهبر انقلاب سعی داشتند نجات دهند؛ اما آن چه حاصل شد نقش اساسی ایشان در سردمداری فتنه بود. اینکه دیگر قابل کتمان نیست. نمونه واضح آن پیشنهاد رفراندوم انتخابات 88 بود که طرحی کاملا واضح برای نابودی قانون اساسی بود و رهبر انقلاب هوشمندانه آن را به طور کامل نادیده گرفتند. نوع نگاه شما به توافق ژنو و لوزان نیز از همین سنخ است. بگذارید از جایی شروع کنم که سخنان صریح رهبر انقلاب به عنوان قاضی موجود باشد؛ شما توافق سعدآباد، بروکسل و پاریس را چگونه ارزیابی می فرمایید؟ توافقاتی سراسر عقب نشینی های بی مورد که انقلاب اسلامی را به مدت دو سال گیر انداختند و رهبر انقلاب از آن به عنوان تجربه تاریخی ذکر کردند. می خواهیم منظورم را بیشتر روشن کنم؛ یک موقع است فردی تهدیدی را تولید می کند و فرد دیگر آن تهدید را تبدیل به فرصتی عظیم می کند، ساده لوحانه نیست دست کسی که تهدید را تولید کرده است ببوسیم و بگوییم جنابعالی علت مادی این فرصت عظیم بوده اید؟ توافقات سه گانه روحانی در زمان اصلاحات یک اشتباه استراتژیک بود که یکی از عوامل مهم کش دار شدن مسئله هسته ای شد که نیاز به توضیح دارد و رهبر انقلاب برای اولین بار در سیاست خارجی وارد شد و از خودش برای این کار هزینه کرد. هزینه کرد رهبر انقلاب خوب بود یا بد؟ قطعا نباید رهبر انقلاب را وارد این مسائل کرد و ایشان باید کل امت اسلام را در بعد کلان هدایت فرماید. همان روز امثال «ویلیام کریستول» این توافقات را پیروزی دیپلماتیک ایران می خواندند و اسراییل ضجه می زد که اروپا به ایران باج داد، ایران پیروز شد ولی حقیقت ماجرا چه بود؟ به قول رهبر انقلاب جز یک سری عقب نشینی مداوم حاصلی برای ملت ایران نداشت. همین دستاوردها را می توان برای آن توافقات ننگین هم بر شمرد. آن روز هم از جمله دستاوردهای توافق را عدم تحریم ایران و عدم حمله آمریکا به ایران!!! برشمردند و متاسفانه در مناظرات هم تکرار شد که ما مرد خاتمه جنگیم!!! به عبارتی استاد نمی دانم شما آن روز چه موضعی گرفته اید ولی با این نگاه می توانستید بگویید؛ به به ما خودمان را تصمیم گیر جهان معرفی کرده ایم؛(از مردی پرسیدند تصمیم گیری خانه شما چگونه است؟ گفته بود حرف آخر را من می زنم و می گویم « چشم») ما در جهان غرب حضور یافتیم؛ انقلاب وارد جهان جدید شد، ما ایران هراسی را شکستیم و به مخالفان حمله کنید که چرا جوانب موضوع را در نظر نمی گیرد و محذورات دولت را درک نمی کنید. اینها ذهنیاتی که بیش از آنکه بویی از واقعیت داشته باشد برای مانور سیاسی خوب است. جالب است بدانید ظریف در اوایل و قبل از توافق ژنو در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که چارچوب توافق شما چیست؟ فرموده بودند همان ها که در بروکسل و پاریس گفتیم. این محل تامل نیست، حالا شما «همدلی و همزبانی» را پتک کرده اید و بر سر شاگردان خود می کوبید؟ همدلی مگر امر دستوری است، ما را در جریان جزئیات قرار دادند و یا پاسخ سوالات ما را داده اند و یا مدام فحش و بد و بیراه نشنیده ایم که حالا شما می فرمایید همدل باشید. همدلیم که می گوییم آقایان حقوقدان باسواد شجاع و شیردل این راه حل هایی که به آن دست یافته اید نابوده کننده بسیاری از ظرفیت های انقلاب است. آمریکا در اوج استیصال است؛ شما به راهبرد آینده وست پوینت اوباما مراجعه بفرمایید، یک تمدن در زمان زوال باید چنین راهبردی را تدوین کند. بعد می گویند دنیا، جامعه جهانی، قدرت های بزرگ و ... استاد بنده نه فکت شیت آمریکایی و نه سخنان ظریف را مورد استناد قرار نمی دهم ولی خود بیانیه لوزان هیچ حق غنی سازی را برای ایران در نظر نمی گیرد مگر در حد نمایشی، سمبلیک، به شدت محدود و بدون هیچ گونه صرفه اقتصادی و بدون هیچ گونه افق روشن هیچ حق تحقیق و توسعه ای برای ایران در نظر گرفته نشده است، چرا که قرار است کارخانه تولید سانتریفوژ ایران تعطیل شود و این بدان معناست که عملا ما فقط حق طراحی مفهومی داریم و گرنه کارخانه ای نیست که بتوان آن طراحی مفهومی را در عالم واقع در سطح صنعتی نشان دهیم و این همان معنای قید «تعیین سطح تحقیقات» توسط 5+1 است. توافق لوزان از باب عقب نشینی های راهبردی از مسائل کلیدی هسته ای به شدت بغرنج تر از ژنو است و از باب ابهام آلودگی، قابلیت تفسیر های متفاوت و عدم شفافیت در تکالیف آمریکا بسیار وضع اسفناک تری نسبت به ژنو دارد. ادعای شما نسبت به این که تیم مذاکره‌کننده با فرض عدم اعتماد به آمریکا جلو رفتند و در نتیجه «خطاهایی که در قرارداد ژنو به جهت اعتماد به آمریکا پیش آمد در این قرارداد جلویش تا حدّی گرفته شده است» کاملا بی مبناست و یک خوش خیالی است. اوج اعتماد به آمریکا را می توان در عدم همزمانی انجام تعهدات – برخلاف تاکید رهبری - و موکول کردن جزای تعلیق اجرای تحریم ها به شرط محال تایید راستی آزمایی های آژانس دانست. البته اگر این اتفاق افتاده بود و با فرض عدم اعتماد قرارداد بسته بودند فوق العاده بود و دلواپسان همایش «ظریف دلاور هسته ای» را برگزار می کردند ولی نمی توانیم چشمان را به روی واقعیات ببندیم و بخواهیم با انگاره های فلسفه تاریخی ساده لوح باشیم. بگذاریم و بگذریم استاد ولی ما از شما آموخته ایم که «ذات انقلاب اراده الهی است که می خواهد تاریخ جدید محمدی را شروع کند و در این راه باید جماعتی حاضر شوند تا دست الهی با آن پیچ تاریخی را به سمت کوچه های مدینه برگرداند.» استاد ما از آرمانها کوتاه نمی آییم؛ حتی اگر مجبورمان کنند برای نفس کشیدن هم هزینه دهیم و مگر این راهی نیست که در هم عهدی با انقلاب آدرس آن را فرموده بودید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «چه خوش سید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوش‌تر نمی‌گیرد». قسمت‌های آخر نوشته‌تان که متوجه‌اید انقلاب اسلامی اراده‌ی الهی است در این تاریخ که می‌خواهد توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را بر عالم حاکم کند؛ تمام امید من و شما و عامل همزبانی و همدلی واقعی من و شما است و اصل نوشته‌تان صورت آزاد‌اندیشی زیبایی است که هرگز نمی‌خواهم با سخنان خود بر نظر آن جنابعالی غالب شوم. بنده معتقدم زمان ما شبیه زمان سقراط است که باید با گفتمان‌ها و دایلوگ‌های طولانی مطلب را از اجمال به تفصیل آوریم. در مورد رابطه‌ با به تفصیل‌آوردن عرایض‌ام: 1- بنده هرگز معتقد به خطی‌بودن تاریخ نیستم و در این مورد عرایضی داشته‌ام ولی معتقدم حال که انقلاب اسلامی یعنی توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این تاریخ ظهور کرده، دشمنان توحید نمی‌توانند آن را به حاشیه ببرند، آن‌ها عِرض خود را می‌برند و زحمت ما می‌دارند و این به معنای آن نیست که جریان‌های مخالف انقلاب را تطهیر کنیم، بلکه متوجه حضور انقلاب در صحنه صحنه‌ی تاریخی شویم که در آن قرار داریم تا دچار افراط و تفریط نشویم. در این مورد رهبری عزیز را حجت می‌دانم و لذا وقتی می‌فرمایند باید همدلی و همزبانی بین دولت و مردم انجام گیرد؛ نمی‌گویم این تنها وظیفه‌ی دولت است، بلکه برای خودم وظیفه‌ای را ترسیم می‌کنم و دولت هم اگر بخواهد در ذیل نور حجت دوران قرار گیرد باید برای خود وظیفه‌ای در این رابطه تعیین کند. نمی‌دانم چرا می‌فرمایید بنده «همدلی و همزبانی» را پتک کرده‌ام بر سر رفقا؟!! چرا نمی‌گویید طاهرزاده متذکر این توصیه‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است تا ما روی موضوع فکر کنیم؟! سعی بنده آن بوده که صورت‌هایی که باید روی این موضوع فکر کرد را نشان دهم. بحث بر سر ضعف‌های گذشته که آقای روحانی هم در آن شرکت داشتند و خودشان هم معتقدند کلاه سرشان رفته، نیست. بحث بر سر تأکید مقام معظم رهبری است که تیم مذاکره‌کننده را درست ببینیم. شما ملاحظه کنید رهبری عزیز در صحبت اخیرشان در مورد بیانیه‌ی لوزان دوبار بر قابل ‌اعتمادبودن تیم مذاکره‌کننده تأکید کردند. فرمودند: «از مذاکره‌کنندگان هم با همه‌ی وجود حمایت کردم، الآن هم حمایت می‌کنم». سپس در نکته‌ی سوم سخنان خود باز می‌فرمایند: «همان‌طور که عرض کردم بنده به مجریان اعتماد دارم، این را شما بدانید، این آقایانی که مشغول کار هستند، این‌ها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آن‌ها هیچ تردیدی ندارم ...». آیا به این سخنان رهبری عزیز فکر کرده‌اید تا در ذیل آن به موضوع نگاه شود؟ در مورد قرارداد یا بیانیه‌ی لوزان نظر رهبری آن است که نباید مبالغه کرد. فرمودند: «بعضی‌ ستایش می‌کنند، بعضی هم مخالفت می‌کنند، به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد» در حالی‌که فضای سخن نیروهای اصول‌گرا از جمله سخن شما فضای مخالفتِ شدید است و این آن نیست که به ما کمک کند و همدلی را چون گل رشد دهد! در حالی‌که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» فرمودند: «همدلی را باید رشد داد». آری سخن به درازا کشید، به فهم و بصیرت شما اطمینان دارم که متوجه هستید بنده چه می‌گویم و این عرایض بنده را حمل بر تطهیرکردن دولت قلمداد نمی‌کنید، در حالی‌که امثال بنده در رابطه با اهدافی که انقلاب اسلامی به دنبال آن است، با نگاه دولت تفاوت اصولی داریم. با توجه به این‌که یکی از کابران که همچون شما دل‌سوخته‌ی انقلاب است در سؤال شماره‌ی 11852 از وجوه دیگر از دست بنده عصبانی است وجهی دیگر از تفصیل عرایض خودم را در جواب آن سؤال مطرح می‌کنم و در این‌جا نظر عزیزان را به خلاصه‌ی سخن جناب آقای دکتر مهدی فضائلی و خلاصه‌ی مقاله‌ای که در سایت رجانیوز مطرح شده است، جلب می‌نمایم: دکتر فضائلی می‌فرماید: « چنین به نظر می‌رسد که شعار سال ٩٤ در همین آغاز سال، تحت‌الشعاع مذاکرات لوزان و بیانیه سوئیس قرار گرفت و آن‌گونه که شایسته بود مورد توجه و تبیین واقع نشد؛ البته از سوی دیگر ضرورت و تا حدودی چرایی انتخاب آن در همین ماجرا تا حدودی آشکار گردید.

نخستین سؤالی که به ذهن خطور می کند فلسفه و چرایی انتخاب این شعار برای سال جاری است، بخصوص که شاید در وهله اول و برای برخی این انتخاب قدری دور از انتظار بود چرا که نتیجه این شعار را بیشتر در سبد دولت می دیدند! غافل از این که رهبری نظام فارغ از گرایش ها و دسته بندی های رایج سیاسی و صرفا مبتنی بر مصالح و منافع ملی گام برمی دارد و همگان را نیز به همین نگاه فرامی خواند، در این جملات رهبری که در یکم فروردین امسال و در جوار ملکوتی حضرت ثامن الحجج(ع) بیان شد، دقت کنید: «در جامعه ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه اجتماعی، از همه ما انسجام، هم افزایی و به یکدیگر کمک کردن را می خواهد.

دولت ها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و چکیده معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ماست.

اما چرایی این نامگذاری؛ رهبر انقلاب در همین سخنرانی اول فروردین در حرم رضوی به نوعی پاسخ این پرسش را این گونه دادند: «همه باید به عنوان یک واحد، با دولتی که مسئول کار و بر سر کار است اتحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصا در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالش های مهمی روبه روست.»

و در بخش دیگر همین بیانات مجددا فرمودند: «عرض کردیم این وقتی اهمیت پیدا می کند که فرصت های بزرگی در اختیار است و چالش های بزرگی را انسان انتظار می برد؛ امروز از همین روزها است. امروز، هم فرصت های بسیار بزرگی داریم، هم چالش هایی در پیش روی ماست که بایستی با این چالش ها برخورد کنیم و با کمک این فرصت ها، بر این چالش ها به توفیق الهی پیروز بشویم.» بنابراین علت انتخاب این عنوان برای سال جاری، در پیش بودن فرصت ها و چالش های بزرگ است.

اقتصاد ملی که دشمن چند سالی است با تمرکز و ایجاد اخلال در آن در پی اهداف سیاسی خود و تحریک مردم و ایجاد آشوب است، موضوع هسته ای که باز هم دشمن، متجاوز از یک دهه است آن را بهانه قرار داده و می کوشد تا هم ما را از این فناوری محروم سازد و هم در استقلال سیاسی و غرور ملی ما خلل وارد کند، انتخابات مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی که همچون همیشه حساس و تعیین کننده خواهند بود و دشمن کوشش خواهد کرد تا آن را به چالش و تهدید تبدیل کند و سرانجام برنامه ششم توسعه، مهم ترین موضوعات و رویدادهای سال جاری هستند که فرصت ها و چالش های پیش رو متناسب با رفتار ما از دل آنها سر برمی آورد و همه آنها نیازمند همدلی و همزبانی اند تا بتوانیم از فرصت آنها حداکثر استفاده را ببریم و بر بعد چالشی آنها با حداقل هزینه تفوق یابیم.

پرسش دوم، چگونگی تحقق این شعار است. طبیعتا راهکارهای متفاوتی متناسب با موضوعات برای تحقق همدلی و همزبانی دولت و ملت وجود دارد که هر کدام در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد، اما به طور مثال، در عرصه اقتصاد می توان با همدلی با مردم به توانمندی ها و استعدادهای درونی نظام و مردم اتکا و آن را به یک فرصت بی نظیر تبدیل کرد و می توان علاوه بر پذیرش خفت و زیرپا گذاشتن عزت و غرور ملی، همواره کشور را در معرض تهدید تحریم دشمن قرار داد.

منتقدان دولت و دولت یا می توانند نگاه خصم آلود به یکدیگر داشته باشند و یکی در جهت تخریب دولت و بی اعتماد کردن مردم به دولت گام بردارد و آن دیگری هم منتقدانش را آماج تعابیر زشت و اهانت آمیز قرار دهد و به گونه ای رفتار کند که این احساس تقویت شود که دولت با دشمنان این ملت تعامل سازنده در پیش گرفته است و با منتقدان دلسوز داخلی به تخاصم روی آورده است یا هردو با حفظ موضع اما با رعایت اخلاق و جوانمردی و انصاف، تعامل با هم را در دستور کار قرار دهند.

به هر حال، نخستین روزهای سال ٩٤ را می گذرانیم و اگر چه با سرعت سپری خواهد شد اما هنوز تا پایان سال روزهای زیادی مانده است، امید آن که هم دولت و هم ملت بویژه جریان های سیاسی و خواص، ضمن بی تفاوت نبودن، نظارت کردن، انتقاد کردن و تذکر دادن در چارچوب منطقی و با اهتمام در مسائل اساسی کشور، خشم مقدس خود را در مقابل دشمن به کار گیرند و در داخل همدل و همزبان باشند تا رهنمود قرآنی «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» نمود عینی پیدا کند. «مهدی فضائلی»

 رجا نیوز در مقاله ای تحت عنوان: «نظام‌سازی اجتماعی، نتیجه‌ی ارتباط دوسویه‌ی دولت و ملت » می گوید: نظام­ سازی گوهری است که از دل دریای جامعه بیرون کشیده می­شود و صیاد ماهری می­خواهد که بتواند آن را بیرون بکشد. نظام انقلاب اسلامی که با وجود موانع سیاسی و نظامی بسیار، تا امروز بر ثبات و کارایی خود افزوده است، به بازآفرینی خویش در نسل­های آینده نیاز دارد و این مهم، در سخنان رهبر معظم نظام در آغاز سال ۱۳۹۴ در مشهد، مورد تأکید قرار گرفته است و این نشان می­دهد تحولی درونی در جریان است. تحولی که مقصود آن، بازآفرینی و در صورت لزوم، واسازی نقش­ها و کارکردهای نظام اجتماعی به‌منظور تداوم و بهبود عملکرد نظام است. نصرت الهی در متن نظام‌  اجتماعی اسلامی تحقق یابد و به افزایش انسجام اجتماعی معطوف است و این انسجام در حمایت مردم از دولت و خدمت دولت به مردم یا همان همدلی و هم‌زبانی این دو دیده شده است که با یکپارچگی مردم و پشتیبانی آنان از دولت قانونی و نیز انتقاد برپایه‌ی منطق و نه اهانت و تحقیر، ممکن می‌گردد. روی­هم­رفته، انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم، نقطه­ی اتکای نظام اسلامی دانسته شده است. نه همان اندازه که نظام­سازی ضرورت دارد؛ انسجام بین نیروهای انقلاب نیز ضرورت دارد، اگر انسجام اجتماعی کافی نباشد، اگر در میان مردم و یا در رابطه­ی میان مردم و دولت، فضای تنش­آلود، اعم از استبداد، تهدید، توهین، تحقیر یا بی­تفاوتی برقرار باشد، راهی به عدالت و پیشرفت نخواهیم یافت. اینک باید ببینیم که نظام اجتماعی چیست و چگونه ممکن است نسل‌به‌نسل تداوم و بهبود یابد، بدون آنکه درگیر خشونت و فروپاشی شود.

ارزش‌ها، گرایش‌های مشترک و عنصری اخلاقی و سبب­ساز همبستگی جامعه‌اند، از مهم­ترین آسیب­ها برای انسجام نظام اجتماعی این است که ارزش‌های آن تضعیف شوند. مسئولانی که وظیفه‌ی حفظ ارزش­ها را برعهده دارند، می‌بایست هنر آفرینش هنجارهای متناسب با محیط را داشته باشند. ارزش‌ها روح قوانین اجتماعی‌اند. هرچه این اهداف بیشتر مورد پذیرش افراد جامعه باشند و وسایل رسیدن به این اهداف نیز بیشتر مورد توافق باشند، افراد جامعه هم‌نواتر و انسجام نظام اجتماعی بیشتر و سطح تنش در جامعه کمتر است. معنای همدلی و هم‌زبانی نیز جز این نیست. همدلی حکایت از ارزش­های مشترک و خواست درونی دارد.

رهبری اشاره نمودند. بزرگ­ترین معروف­ها عبارت هستند از: نظام‌سازی، اعتلای فرهنگی، سلامت اخلاقی، سلامت محیط خانواده، فرزندآوری به شرط تربیت درست و فراهم­ آوردن امکانات برای نسل بعد، رونق دادن اقتصاد و تولید و ایجاد عدالت اقتصادی، گسترش علم و فناوری، ایجاد عدالت قضایی، وحدت­آفرینی در ملت، اقتدارآفرینی برای کشور و از این قبیل امور. موفق باشید.

11612

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد طاهر زاده سلام من دوستی دارم که متاسفانه از زندگی زده شده و حرفهایی از قبیل (چرا خدا منو آفرید، من نمی خواهم که باشم، من از خودم خوشم نمیاد، ....) و یک جورایی دلیلی برای زندگی نداره. میگه سوالامو از هرکی می پرسم فقط می شنوم که خدا قهرش میگیره و داری ناشکری می کنی و ... منم نتونستم قانعش کنم. لطفا شما زحمت بکشید و پاسخش را بدهید. ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این بحث را در سه جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» داشته‌ایم. متن کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11111
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: درخصوص حدیثی که معصوم فرمودند ما اهل البیت از آنچه که شما می گویید کمتریم و از آنچه که فکر می کنید بالاتریم توضیحی بفرمایید، چرا که همیشه قوه خیال ما انسانها افکار بلندتری دارد تا زبان و گویش ما، چطور طبق سخن معصوم علیه السلام حضرات از گویش ما پایین تر و از افکار ما بلندترند؟ و در خصوص حدیثی دیگر از حضرت علی علیه السلام که فرمودند من یک ساعت دنیا را با تمام آخرت عوض نمی کنم قریب به این مضمون حضرت که سلطان لو کشف بودند چرا این سخن را فرمودند برای حضرت که غیب و شهود یکی است چرا فرمودند آیا برای اعلام ارزش دنیا به اخرت برای مابوده است یا ...با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متن عربی حدیث بود بهتر می‌شد نظر داد. حدیث اول در جواب کسی است که صادقانه با حضرت برخورد نمی‌کند و در ظاهر سخنان غلوّآمیز می‌گوید ولی در دل، حضرت را قبول ندارد. و در حدیث دوم شاید منظور آن باشد که دنیا از آن جهت که مسیر رسیدن به کمالات آخرت است مورد نظر باشد. به تعبیر حضرت؛ دنیا متجر اولیاء الهی است و از طریق همین دنیا به آن نتایج عالیه رسیده‌اند. موفق باشید
9772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در فقه مطرح می شود اگر قسمتی از پوست بدن را طوری جدا کنی که سوزش داشته باشد چون روح ندارد آن قسمت نجس می شود و باید تطهیر کرد. بنده از استادم سوال کردم حال اگر پوست بدن توسط ماده ی بی حسی نیز بی حس شده باشد جدا کردن پوست دیگر درد ندارد آیا باز هم باید آن قسمت را تطهیر کرد؟ ایشان فرمود بله. اما بنده با خودم فکر کردم وقتی بدن بی حس می شود روح و نفس دیگر آن قسمت را تدبیر نمی کند پس جدا کردن پوست را بریدن آن قسمت از بدن دیگر جزو نجاسات محسوب نمی شود. به نظر شما استنباط بنده درست بوده یا خیر؟ آیا این مبحث در فقه بیان می شود یا خیر. البته این نظر بنده و یک کنجکاوی بود و خدای ناکرده قصد اظهار نظر در برابر حکم فقها را نداشتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید تطبیق نکات فقهی با مباحث معرفت نفس در این کار مشکل باشد. موفق باشید
9512
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. من در دوران دانشجویی همزمان با مطالعه جدی در حوزه معرفت نفس و اخلاق از یک دفتر برنامه ریزی هم برای ثبت گناهان و کنار گذاشتن نقاط ضعف از یک سو و فضایل اخلاقی و کارهای خوب از سوی دیگر استفاده می کردم، این دفتر امکان رصد کردن پیشرفتم را به من می داد و می توانستم حال امروزم را با روز قبل و همینطور هفته ها را با هم وسالها را با هم به من می داد. در سایه این دفتر و محاسبات شبانه توانستم ویژگیهای زیادی بدست آورم ولی در مشکل بزرگی و به خاطر تلقین اطرافیان و بعضی روحانیون به اینکه تو با این همه برنامه و این میزان مطالعه تازه این شدی!متاسفانه به داشته هایم شک کردم و همه چیز را آرام از دست دادم و بعد هم من و هم دیگران متوجه شدند من چه داشتم. حالا 2 سال است دوباره شروع کردم و خوب پیشرفت کردم البته کتب شما کمک زیادی به برگشت مجدد من کرد. می خواستم با احتیاط به بعضی از دوستان اهل نظم پیشنهاد کنم ولی به تایید شما مبنی بر درست بودن کارم نیاز دارم. این دفتر علاوه بر مزایای فوق جلوی از دست دادن ویژگیهای خوبی را که کسب کرده ای یا گناهانی را که کنار گذاشته ای در حوادث، می دهد، باید ابتدای دفتر یک لیست از خوبیهایی که باید کسب کنی بدی هایی که باید کنار بگذاری به عنوان چشم انداز داشته باشی و ضمنا بعد از مطالعه جدید و یاد گرفتن خوبیها و بدیها و مخصوصا مباحث شما باشد و مراقب یاس و غرور هم باید بود که احتمال مایوس شدن بیشتر است. همانطورکه امام(ره)فرمودند بدون برنامه ریزی نمیتوان در اخلاق و علم به جایی رسید.
متن پاسخ
. باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی بزرگان جهت طی منازل سلوک از دو جهت برنامه‌ریزی داشته‌اند؛ یکی از جهت سیر از عقاید باطل به سوی عقاید حقه که عرفان نظری متکفّل آن است و دیگر از جهت سیر از رذائل اخلاقی به سوی فضائل اخلاقی که عرفان عملی مثل منازل‌السائرین متکفّل آن می‌باشد. امیدوارم خداوند به همه‌ی ما توفیق دهد که در این دو مسیر کوتاهی نکنیم حال به هرشکلی که باشد. در ضمن جدولی که ایمیل کردید باز نشد. موفق باشید
9101

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. آیا این چنین نیست که ما در عالم خارج چیزی به نام زن و مرد نداریم و فقط یک چیز می تواند حقیقت داشته باشد آن هم انسان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت انسان نه زن است و نه مرد، ولی ظهور بیرونیِ آن حقیقت، یا زن است و یا مرد. موفق باشید
9013
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من دبیر دینی و قرآن هستم صبح ها هنگام اذان بیدار می‌شوم نمازم را به جماعت می‌خوانم، یک یا دو سخنرانی گوش می‌دهم کمتر مطاله می‌کنم ساعتی را نیز از طریق اینترنت روزنامه‌ها را مطالعه می‌کنم و بیشتر اوقاتم را با سرگرمی‌های بیهوده که خودم هم راضی نیستم می‌گذرانم. بیشتر اوقات در حال تفکر هستم که چرا از این نعمت فراغت که خدا به من داده درست استفاده نمی‌کنم؟ ولی نمی‌دانم چه کنم؟ و به همین خاطر دچار نوعی افسردگی شده‌ام و حوصله‌ی تفریحات سالم را هم ندارم چون فکر می‌کنم عمر تلف‌کردن است، و اگر تفریح هم نکنم باز هم نمی‌دانم چه کار مفیدی می‌توانم انجام دهم. گاهی به فکر کار اقتصادی می‌افتم، ولی می‌گویم تنها مشغله‌ی خودم را زیاد می‌کنم. لطفا راهنماییم کنید و برنامه ‌ای که خیر دنیا و آخرتم را در برداشته باشد برایم ارسال نمایید. اگر ممکن بود از طریق پیام یا در متن پرسش و پاسخ ها جواب دهید و فقط شماره جواب را ارسال نمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا را بگذارید یک کار بزرگ قرآنی را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» کار روی تفسیر المیزان را شروع بفرمایید. برای ما مقدور نیست از طریق ارسال پیام با عزیزان ارتباط برقرار کنیم. سعی بفرمایید با ثبت آدرس ایمیل، سؤال خود را بفرستید تا جواب سؤال مستقیماً به ایمیل شما ارسال شود. موفق باشید
نمایش چاپی