بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3009
متن پرسش
سلام علیکم! لطفا در مورد احادیث زیر توضیح دهید چون خیلی عجیب هستند: 1- «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ یُصِیبُ حَظّاً مِنَ الزِّنَى‏...» منظور این روایت چیست؟!!! آیا علما و اولیاءالله امثال حضرت امام(ره)، علامه طباطبائی(ره)، آقا سید علی آقا قاضی(ره)، شیخ انصاری(ره)، شیخ مفید(ره)، آیت الله بهجت(ره)، آیت الله جوادی حفظه الله و سایر علمای متقدم و متأخر نیز مشمول این «مَا مِنْ أَحَدٍ» هستند؟!!! اگر هستند مثلاً زنای این بزرگواران چیست؟!!! البته اگر این بزرگواران مشمول حدیث نباشند؛ مردم عادی که 99/9% مردم شاید هم بیشتر هستند؛ همگی مشمول حدیث می شوند. آیا این نتیجه گیری درست است؟!!! اگر درست باشد یعنی همه انواع و مراتب زنا که در این حدیث مد نظر است گناه است؟!!! 2- «سُلَیْمَانُ ع إِنَّ الْغَالِبَ لِهَوَاهُ أَشَدُّ مِنَ الَّذِی یَفْتَحُ الْمَدِینَةَ وَحْدَه‏» خب چند نفر هستند که بتوانند یک شهر را به تنهائی فتح کنند؟!!!(تازه اگر این الف و لام المدینة را الف و لام جنس یا عهد بگیریم. اما اگر الف و لام استغراق باشد که می شود کل شهرها که اوضاع بازهم خرابتر می شود.) عملا شاید از هر یک میلیون نفر یک نفر نیز نتواند. حال می گوید غلبه بر هوای نفس از فتح یک شهر به تنهائی نیز سخت تر است. آیا واقعاً اینطور است؟!!! در حالی که به نظر می رسد هر فردی در طول عمرش بارها بر هوای نفسش غلبه کرده باشد. 3- «وَ قَالَ ع: مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة» این هم مانند موارد قبل عجیب است. باز هر فردی در طول عمرش بارها اتفاق افتاده که بتواند کاری کند؛ اما عفت بخرج داده و آن کار را نکرده. این یعنی فرد مورد نظر نزدیک ملائکه شده؟!!! یعنی ملائکه شدن اینقدر راحت است؟!!! آیا همین عفیف های عادی و عرفی اصطلاحی که خیلی ها عفیف هستند نیز مصداق این روایت هستند یا در این روایت منظور از عفیف چیز دیگری است؟! 4- «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّی ضَعِیفُ الْعَمَلِ قَلِیلُ الصَّلَاةِ قَلِیلُ الصَّوْمِ وَ لَکِنْ أَرْجُو أَنْ لَا آکُلَ إِلَّا حَلَالًا وَ لَا أَنْکَحَ إِلَّا حَلَالًا فَقَالَ وَ أَیُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ.» این هم هکذا. ظاهراً خیلی ها هستند که هم عفت بطن دارند هم عفت فرج. یعنی همگی اینها دارند افضل الجهاد می کنند طبق این روایت؟!!! 5- «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ عِبَادَةٍ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج‏» این هم مانند مورد قبل.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- ملاحظه فرمایید که روایت در ادامه می‌فرماید: زنای چشم ، نگاه‌کردن و زنای دهان ، بوسیدن و زنای دست، لمس‌کردن است و می‌خواهند بفرمایند عموماً انسان‌ها به غیر از معصوم به نحوی گرفتاراین امور شده‌اند. حدّاقل در آن حد که یک نگاه از سر میل کرده باشند 2- آیا جز این است که کنترل میل از جنگیدن با شمشیر سخت‌تر است؟ 3- آن فرد در آن لحظه از آن‌جهت که عفت به خرج داده حتماً از ملائکه بالاتر است. 4 و 5- گویا شما برکات عفت بطن و فرج را کم گرفته‌اید، واقعاً بالاترین جهاد است که انسان با میل‌های خود مقابله کند. موفق باشید
2782
متن پرسش
با سلام. می خواستم بدانم آیا تغییر اسم افراد در طالع و اتفاقات زندگی آنها اثر دارد و آیا مبنای روایی در این کار است؟ در بین مردم مصطلح است که اگر فردی چند بدیمنی مکرر نصیبش شود می تواند به کمک علم اعداد اسم خود را تغییر داده و از این اتفاقات رهایی یابد؟ اگر این موضوع صحت دارد، کیفیت تعیین آن چگونه است و به چه کسانی در این موارد می بایست رجوع کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض کرده‌ام این‌ها حرف‌های بی‌پایه‌ای است به آن‌جا رجوع کنید، چون ما حق نداریم بی‌دلیل اسم خود یا فرزندان و یا همسر خود را تغییر دهیم مگر آن‌که اسم آن‌ها تداعی‌کننده‌ی یک انسان متعالی نباشد. موفق باشید
2685

انتخاب همسربازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز لطفا درباره موضوع انتخاب همسر ، راهنمایی بفرمایید که چه فایل های صوتی یا جزوه یا کتاب هایی خوانده شود. دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده جواب‌های مختصری در این رابطه در قسمت زن ، خانواده،مرد در فسمت راست از سؤال و پرسش‌های سایت داده‌ام ولی افراد دیگری که در این مورد خبره شده‌اند بهتر می‌توانند شما را راهنمایی کنند. موفق باشید
1919
متن پرسش
سلام علیکم بعد از مطالعه مطلب حکم مجسمه سازی این سوال برام پیش اومد که آیا این حکم برای عروسک ها نیز صدق میکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: طبق نظر مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» که در سایت دفتر حفظ و نشر آثار معظّم‌له آمده ساخت و خرید و فروش و نگهداری مجسمه را جایز می‌دانند. متن استفتاء و جواب ایشان که از سایت فوق‌الذکر گرفته شده این‌چنین است: «س 1222: ساخت عروسک و مجسمه و نقاشى و ترسیم چهره‌ی موجودات زنده اعم از گیاهان، حیوانات و انسان چه حکمى دارد؟ خرید و فروش و نگهدارى و ارائه‌ی آن‌ها در نمایشگاه چه حکمى دارد؟ ج: ساخت مجسمه و نقاشى و ترسیم چهره‌ی موجودات ولو ذى‌روح اشکال ندارد. همچنین خرید و فروش و نگهدارى نقاشى و مجسمه جایز است و ارائه‌ی آن‌ها در نمایشگاه هم اشکال ندارد.»( البته فتوای قبلی ایشان که در جزوه به آن اشاره شده کمی با فتوای اخیرشان فرق می کند و باز موضوع رعایت اخلاقی روایات مذکور در رابطه با عدم نگهداری مجسمه در منزل به جای خود محفوظ است) موفق باشید.
1661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب به محضر معلم محترم جناب استاد طاهرزاده. ابتدا از شما عذر خواهی میکنم که وقت شریفتان را می‌گیرم. امروز ما متأسفانه در سطح کشور با افراد و گروه‌هایی روبرو هستیم که در قول و عمل به شکل شگفت آور و عجیبی با بعضی از افراد و گروه‌های صدر اسلام و انقلاب شباهت پیدا کرده‌اند. از آنجا که تذکرات مختلفی که از طرق گوناگون به آنها می‌رسد را به چیزی نگرفته و همان مسیر قبلی را با اصرار بیشتری ادامه می‌دهند، ما نسبت به این افراد و گروه‌ها و آینده‌ی هولناکی که در پیش دارند دچار سوء‌ظن شده‌ایم. و چون این سوء‌ظن در ما شدت یافته قدری نگران شده ایم که نکند دچار اشتباه شده‌ایم. فعلا سؤالی که از محضرتان داریم این است که آیا این سوء‌ظن از مصادیق آن سوء‌ظن‌هایی‌ست که قرآن به ما خبر می‌دهد از آن تبعیت نکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در هر صورت سوء ظن به مسلمانانی که در ذیل ولایت ائمه«علیهم‌السلام» قرار دارند و در حال حاضر شخصیت علمی و عملی حضرت امام را پذیرفته‌اند و تابع دستورات معظم رهبری هستند، درست نیست ولی سؤال شما مبهم بود، من نتوانستم مصداق منظور شما را تصور کنم. موفق باشید
13112
متن پرسش
باسمه ‌تعالی‌ با سلام ‌و عرض‌خسته نباشید در پاسخ‌ به‌ سوال‌۱۳۰۸۱بحث ‌هندسه‌ی ‌فکری ‌در کتاب‌ «سلوک ‌ذیل ‌شخصیت ‌امام‌ خمینی‌» را پیشنهاد کرده‌ بودید. حقیر‌ مراجعه ‌کردم اما‌ بحثی ‌تحت ‌عنوان ‌هندسه ‌فکری ‌پیدا نکردم. در سایت ‌هم ‌این ‌عنوان ‌را جستجو کردم ‌اما چیزی ‌پیدا نشد. خواهشمندم ‌راهنمایی‌ بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یادداشتی که در این مورد داشتم را خدمتتان ارسال می‌کنم.

جایگاه کتاب ها در هندسه فکری

اگر کسي رسيد به اين که در مقابل خدا بنده است، افق جان او متوجه حقيقت مي‌شود. ديگر ميل او در راستاي تحميل ذهنياتش به عالم نيست، بندِ حق است يعني رجوع او به چيزي بالاتر از خودش است، اين ديگر از غرب عبور کرده است. با توجه به اين امر است که تأکيد مي‌شود بايد «منِ» خود را بنده ديد و بقيه را نيز متوجه اين حقيقت كرد و سير الي الحق جز اين نيست، هرچند اين سير، ساز و کارهاي مفصلي دارد که ما در حدّ توان محدود خود به آن مي‌پردازيم ولي ارزش کار به باز شدن افقي است که بتوان آن افق را در منظر خود نگه داشت.

بنده سعي مي‌کنم در رابطه با سير الي الله جايگاه مباحث را عرض کنم تا إن‌شاءالله دوستان متوجه باشند با چه رويکردي بايد مباحث و کتاب‌ها را دنبال کرد.

اگر معلوم شد مقصد و مقصود ما «سير الي الله» است تا جان ما در معرض پرتو انوار الهي قرار گيرد، جايگاه تمام مباحث در راستاي چنين هدفي مشخص مي‌شود و اگر غير از اين است، خواننده يا شنونده را گرفتار پوچي کرده‌ايم زيرا ما از آن گروه‌هايي نيستيم که بگوئيم هر کتاب به يک بار خواندنش مي‌ارزد. اين يک حيله‌ي سوبژکتيويته است تا سرگرداني انسان‌ها پنهان شود. وقتي راه ما سير الي الله شد برنامه‌ها و راه‌کارهايي که متوجه اين سير است نيز مطلوب ما خواهد بود. حتي اگر آن برنامه‌ها براي به‌دست‌آوردن انرژي هسته‌اي باشد تا استکبار نتواند ما را محتاج خودش بکند و از عزت اسلامي ما بکاهد. به هرحال بايد جاي هر برنامه‌اي در راستاي مقصد اصلي مشخص باشد. وقتي جاي مباحث مشخص شود هرکس مي‌تواند نسبت به هدف اصلي جلو برود و مباحث مطرح‌شده إن‌شاءالله برکات خود را به همراه مي‌آورد وگرنه آن مباحث و آن فعاليت‌ها هر چند با رنگ مذهبي باشد مزاحم حيات ما مي‌شوند.

در رجوع «الي الله» - در بستر بندگي خداوند- مقصد ما رجوعِ به حق خواهد بود و در راستاي رجوع به حق بايد به اسماء الهي نظر کرد و رجوع به اسماء در ذيل رجوع به حق قرار مي‌گيرد. از آن طرف مظهر کامل اسماء الهي، اهل‌البيت (ع) ‌اند که به‌طور مشخص در اين زمان حضرت مهديgي‌باشند و بايد دائماً وجود و ظهور آن حضرت مدّ نظر باشد. ملاحظه کنيد در اين مکتب هم هدف مشخص است هم راه. هدف رجوع به «وجود» است به عنوان «حق» و راه، رجوع به حق است با نظر به اهل‌البيت (ع) که صورت کاربردي رجوع به حق هستند.

هدف را بايد در ابتدا به عنوان يک حقيقت واقعي - و نه ذهني- شناخت و در راستاي رجوعِ الي الله بايد نظر به حقيقتِ «وجود» داشت تا گرفتار خداي انتزاعي و مفهومي و ذهني و اعتباري نگرديم.

وقتي متوجه شديم نظر به «وجود» يک کار اساسي است تا از يک طرف «سير الي الله» براي ما درست انجام گيرد و از طرف ديگر از روح سوبژکتيويته آزاد شويم، عرض مي‌کنم مباحث معرفت نفس با توجه به اين که نظر به جنبه‌ي «وجودي» نفس ناطقه دارد، اين کار را ممکن مي‌کند.

برکات رجوع به حضرت مهدی

در راستاي رجوع به حضرت مهدي (عج)، موضوعِ ضرورت شناخت انقلاب اسلامي از يک طرف و نفي غرب از طرف ديگر به ميان مي‌آيد. در ابتداي کتابِ «آشتي با خدا از طريق آشتي با خودِ راستين» بحث «پوچي چرا؟» مطرح مي‌شود و با توجه به آن مباحث موضوع معرفت نفس دنبال مي‌گردد.

در راستاي رجوع به حضرت مهدي (عج)، موضوع اثبات انقلاب اسلامي و نفي غرب در ميان مي‌آيد، چون غرب حجاب رجوع به حضرت مهدي (عج) است، زيرا سوبژکتيويته به هيچ حقيقتي رجوع ندارد تا بتواند به «السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ» نظر کند و مباحث نقد غرب با اين رويکرد مطرح شده تا حجاب نور مهدي (عج) شناخته شود وگرنه نقد غرب به خودي خود هيچ دردي را دوا نمي‌کند و صرفاً يک ژست پُست‌مدرن است. ما نقد غربي که در ذيل شخصيت حضرت امام، موجب رجوع به مکتب اشراقي حضرت امام مي‌شود و نهايتاً ما را به حضرت مهدي (عج) رهنمون مي‌کند، مي‌پذيريم، ما غربي را نفي مي‌کنيم که حجاب رجوع به حضرت مهدي (عج) است و انسان‌ها را گرفتار سوبژکتيويته کرده است.

عرض شد مباحث مربوط به انقلاب اسلامي چشم ما را متوجه عالَمي مي‌کند که در آن امکان عبور از غرب براي جامعه‌مان فراهم گردد و از آن طرف مقدمه‌ي ظهور حضرت مهدي (عج) شود، مباحث مربوط به انقلاب اسلامي و امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» را با توجه به اين امر دنبال مي‌کنيم و شما نيز مواظب باشيد مباحث را بيرون از اين جايگاه مطالعه نفرمائيد.

مباحثي مثل «برهان صديقين» و «حرکت جوهري» و «آن‌گاه که فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود» و «اسماء حسنا؛ دريچه‌ها‌ي نظر به حق» کمک مي‌کنند تا تصور صحيحي از حضور حضرت حق در هستي داشته باشيم، چيزي که حضرت امام بر آن تأکيد فراواني داشتند که بايد حجاب‌هايي که تصور ما را از رجوع به حضرت حق مختل مي‌کند بشناسيم و از آن نجات يابيم.

همان‌طور که مي‌دانيد: «وجود»، حقيقتي است که در هر صحنه‌اي يک وجهش نمايان مي‌شود. وقتي بنا است در رابطه با غرب صحبت شود از آن زاويه‌اي به غرب نظر مي‌شود که حجاب غرب کنار رود و «وجود» رخ بنماياند و ظلماني‌‌بودن غرب نسبت به درخشش نور «وجود» معلوم شود. نور جمال وجود در مظاهر مختلف، متفاوت است و در هر موطني جمالي از آن ظاهر مي‌شود به جهت تشکيکي‌بودن، از وجهي رخ مي‌نماياند و از وجهي در حجاب مي‌رود و باز دوباره به صورتي ديگر رخ مي‌نماياند. اين است که ما بايد همواره بتوانيم در ابتداي هر موضوعي نظر به «وجود» داشته باشيم و با توجه به آن چهره و آن جلوه‌اي که در آن موضوع دارد، موضوع را بررسي نمائيم.

بحث‌هايي مثل «برهان صديقين» در جهت اثبات وجود و بحث‌هايي مثل «آنگاه که فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود» در جهت نفي مفهومِ «وجود» و رجوع به اسماء الهي با جنبه‌ي قلبي تدوين شده است. با نظر به «وجود» ساحتي از استعدادِ ما به صحنه مي‌آيد که مي‌توانيم «وجود» را در مظاهر اسماء الهي بنگريم و يا اسماء الهي را از جنبه‌ي وجودي به تماشا بنشينيم. چون حقيقتاً وقتي ما بخواهيم در عالم با «وجود» روبه‌رو شويم با ظرف ظهور اسماء الهي که انوار کمالي وجود مطلق هستند روبه‌رو مي‌شويم که اعيان مخلوقات‌اند و از آن‌جايي که عالي‌ترين اعيان که مظهر کامل اسماء الهي هستند، اهل البيتhاند، ما در رجوع به وجود مطلق با اهل‌البيتh روبه‌رو مي‌شويم. ولي ابتدا جهت چنين رجوعي بايد درکي از وجود داشته باشيم که از طريق معرفت حضوري به نفس، چنين درکي حاصل مي‌شود و از اين جا آغاز مي‌کنيم، سپس با نظر به «وجود»، نظر بر اسماء الهي را که معناي کمالي وجود مطلق‌اند در خود احساس مي‌کنيم، مثل آن‌که علم و حيات را به علم حضوري در خود احساس مي‌کنيم، پس با نظر به جنبه‌ي کمالي وجود، به اسماء الهي مثل علم و حيات نظر مي‌کنيم.

مباحث سلوکي و اخلاقي در اين مرحله کمک مي‌کنند تا ما در رجوعِ به حق - به اعتبار اسماء حسنايش- محجوب به حجاب منيت و انانيت نباشيم، يعني ما با نظر به اين که مي‌خواهيم در محضر حق قرار بگيريم از رذائل فاصله مي‌گيريم و به فضائل اخلاقي متخلق مي‌شويم. اخلاق در حکمت متعاليه صفتي نيست که عارض بر نفس ما بشود، بلکه با فاصله‌گرفتن از پرخوري و پرحرفي و آرزوهاي بلند دنيايي، نفس خود را به وحدت الهي نزديک مي‌کنيد و موجب شديت آن مي‌شويد تا در مرتبه‌ي بالاتري از وجود قرار گيرد. به تعبير ملاصدرا، نفس با اُنس با معارف حقّه و اخلاق فاضله شديد مي‌شود، مثل سنگي که طلا مي‌گردد نه مثل سنگي که طلا بگيرند. زيرا تا انسان معرفتي صحيح و سجايايي شايسته پيدا نکند رجوعي به حضرت حق نخواهد داشت. همچنان که در مورد رجوع به اهل البيت (ع) عموماً و حضرت مهدي (عج) خصوصاً بايد شايستگي عقيدتي و اخلاقي لازم براي انسان حاصل شود.

شايستگي لازم در امر عقيده و اخلاق، موجب مي‌شود تا جهت روح از کثرت و ماهيت و اعتباريات به سوي وحدت سير کند و انسان با رويکرد به وجود، به جنبه‌ي کمالي آن که همان اسماء الهي است نظر ‌کند و اسماء را در آينه‌ي اعيان بنگرد، و به هر چه مي‌نگرد نور حق را در آينه‌ي اعيان ببيند، مباحث حب اهل البيت (ع) بر اين موضوع تأکيد دارد و مباحث حقيقت نوري اهل البيت (ع) تکميل همين موضوع است. جمع بين حب اهل البيت (ع) و حقيقت نوري را بايد بتوانيم با مباحث مهدويت در حضرت مهدي (عج) بنگريم، مباحث «مباني معرفتي مهدويت» و «جايگاه واسطه‌ي فيض در هستي» و «بصيرت و انتظار فرج» و «عوامل ورود به عالم بقيت اللهي» و «آخرالزمان، شرايط ظهور باطني‌ترين بُعد هستي» در راستاي نظر به مظاهر اسماء الهي در عالي‌ترين اعيان طرح شده است.

جايگاه شناخت غرب

در راستاي نظر به ظهور مهدي (عج) و عبور از ظلمات غرب، شناخت غرب موضوع بسيار حساسي است زيرا شناخت ذات غرب در حالي که ما فعلاً در عالم غربي قرار داريم، مثل احساس هوا است که نه به راحتي احساس مي‌شود و نه مي‌توان منکر آن بود، چون تمام اطراف ما را فرا گرفته، با توجه به اين امر اولاً: سعي شده از طريق کتاب‌هايي مثل «فرهنگ مدرنيته و توهم» و «گزينش تکنولوژي از دريچه‌ي بينش توحيدي» و «علل تزلزل تمدن غرب»، فرهنگ غربي فهميده شود -که البته بنده انتظار ندارم به‌زودي اين مباحث تأييد و تصديق گردد- ثانياً: با تبيين روح غربي و جهت‌گيري آن معلوم شود غرب چه چيزي را از ما گرفته و چه چيزي به ما داده است. اين موضوعي نيست که به راحتي بتوان تبيين کرد. به‌خصوص اگر سيره و سخنان امام«رضوان‌الله‌عليه» را در منظر خود نداشته باشيم فکر نمي‌کنم بتوانيم بفهميم غرب چه چيزي را از ما گرفته است. بسيجيانِ شهيد خوب فهميدند حضرت امام چه اهداف و افقي را بناست به تاريخ ما برگردانند که حاضر شدند خود را فداي آن اهداف بکنند، چون با تمام جانِ خود احساس کردند عالَم غير غربي، در ذيل اسلام، چه عالَمي است. اگر مردم بفهمند غرب چه چيزي را از ما گرفته است مطمئن باشيد به راحتي متوجه عظمت عالَم اسلامي مي‌شوند و براي تحقق آن حاضرند همه‌ي زندگي خود را فدا کنند. کتاب‌هايي مثل «تمدن‌زايي شيعه» و «کربلا؛ مبارزه با پوچي‌ها» و «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» و «عالَم انسان ديني» متکفل تذکر به عالَمي هستند که اسلام در صدد تحقق آن است. ممکن است دوستان در ابتداي امر گمان کنند کتاب «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» کتابي است اخلاقي و توصيه‌هايي است براي زنان و مرداني که بنا است يک زندگي ديني داشته باشند، درست است که کتاب جواب‌گوي اين نياز هم هست، ولي هدف اصلي کتاب آن است که معلوم کند خانواده‌ي ما در فضاي اسلامي، چه عالَمي دارد و به کدام بُعد از ابعاد انساني در عالَم هستي نظر مي‌کند. تماماً تلاش ما در اين کتاب آن بوده که بتوانيم روشن کنيم خانواده يک عالَمي است که اين عالَم گم شده است و با نشان‌دادن جايگاه زن در فضاي ديني، به آن گمشده اشاره مي‌کنيم. برگشت به آن عالَم مقدمات خود را مي‌خواهد و چيزي نيست که سريعاً محقق شود. ما در کتاب «عالَم انسان ديني» سعي کرديم از نظر تئوري عرض کنيم مباني فلسفي و عرفاني عالَم ديني چيست ولي در کتاب «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» و کتاب «کربلا مبارزه با پوچي‌ها» سعي بر اين بوده که به‌طور عملي نشان داده شود چگونه بايد از نيهيليسم عبور کرد و با حقيقتي که ماوراء گذشته و آينده است، مأنوس شد.

در مباحث مربوط به انقلاب اسلامي، نه‌تنها متوجه حيات فعّالي خواهيم شد که انقلاب اسلامي بستر آن را فراهم کرده است، بلکه مي‌توانيم جايگاه تاريخي خود را نسبت به پشت کردن به غرب احساس کنيم و بدانيم اگر ما خود را از انقلاب اسلامي بيرون بکشيم گرفتار پوچ‌ترين نحوه‌ي حيات خواهيم شد. انقلاب اسلامي يک تحفه‌ي فوق‌العاده ارزشمندي است که زندگي ما با قرارگرفتن در سايه‌ي آن به بهترين نحو هدف‌دار مي‌شود.

از طريق نظر به انقلاب اسلامي از يک طرف به تاريخ انبياي گذشته متصل مي‌شويم و از طرف ديگر انقلاب حضرت مهدي (عج) را در منظر خود قرار ‌مي‌دهيم. گذشته از اين‌که جايگاه تاريخي خود را به عنوان جايگاه عبور از غرب نيز در خود احساس مي‌نمائيم.

سعي بنده در کتاب‌هاي مربوط به انقلاب اسلامي و حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» آن بوده که جدا از مباحث فلسفي در نقد غرب، بتوانم از طريق اين کتاب‌ها احساس متعالي عبور از غرب را به مخاطب متذکر شوم تا متوجه شود در مسير انقلاب اسلامي از يک طرف از غرب عبور مي‌کند و از طرف ديگر به مهدي (عج) وصل مي‌شود. به همين جهت بنده عقيده‌ام اين است که عزيزان مي‌توانند از طريق کتاب‌هاي انقلاب اسلامي، يک بحث غرب‌شناسي لطيفي را به مخاطب متذکر شوند به طوري که مخاطب به‌خوبي احساس ‌کند غرب؛ ظلماتِ زندگي تعالي‌بخش است.

از آن‌جايي که تمام تلاش ما آن است که عالَم مخاطبان به سوي حق تغيير کند و معارف ديني در فضاي ابژکتيويته‌ي حاکم بر انديشه‌ها طرح نشود، مجبور شده‌ايم در کتاب‌هاي متعدد و مثال‌هاي فراوان، عالَمِ مدّ نظر خود را در افق زندگي مخاطبان قرار دهيم و مخاطبان نيز بايد با چنين رويکردي مطالب را دنبال نمايند تا إن‌شاءالله حقيقت رخ بنماياند.

ما چاره‌اي نداريم که مثال‌هاي فراواني را در کتاب‌ها مدّ نظرِ مخاطَب خود قرار دهيم تا خواننده‌ي کتاب‌ها، خود را در عالَمِ مدّ نظرِ کتاب احساس کند و إن‌شاءالله موضوع مورد نظر به عنوان جلوه‌اي از حقيقت رخ بنماياند.

مي‌توان کل مباحثي که در راستاي سلوک ذيل شخصيت امام«رضوان‌الله‌عليه» عنوان شده و کمک مي‌کند تا شروعي باشد تا هرچه بيشتر انديشه‌ي حضرت امام بروز کند را در پنج عنوان طرح کرد، که البته اين ترتيب، ترتيب خواندن کتاب‌ها نيست بلکه نظر به اولويت مقاصدي است که ما بايد دنبال کنيم. پنج عنوانِ مورد نظر عبارتند از:

1. رجوع به حضرت «الله» به عنوان حقيقتي که هم مبدأ همه‌ي عالم است و هم مقصد همه، به همان معنايي که شما در آيه‌ي «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» متذکر آن هستيد، اين مقصد را بايد بتوانيم به صورت کاربردي در زندگي خود پياده کنيم و حضرت امام«رضوان‌الله‌عليه» مسير کاربردي رجوع به حضرت «الله» را در مقابل ملت ما قرار دادند، ما قبل از انقلاب که بي‌امام بوديم، نمي‌دانستيم راه‌کارِ رجوع به حضرت الله چگونه است. عملاً حضرت امام شيخ و راهنماي آگاه به مسير سعادت ملت ما شدند به طوري که حق و حقيقت را از عالم غيب گرفتند و به صورت کاربردي به اين ملت دادند و تأکيد ايشان بر روي اصالت وجود و حکمت متعاليه و عرفان محي‌الدين در همين راستا است.

2. دومين نکته‌اي که بايد در راستاي مقصد مورد نظر به آن توجه کنيم نظر به ائمه‌ي معصومين (ع) است به طور خاص و نظر به حضرت مهدي (عج) است به طور اَخص، زيرا که آن ذوات مقدسه وسيله‌ي رجوع به حق‌اند از طريق اسماء الهي و اسماء الهي در آن‌ها متعين است و بر اين مبنا به حضرت مهدي (عج) به‌عنوان واسطه‌ي فيض الهي و حقيقي‌ترين واقعيات در عالم امکان نظر مي‌شود و همان‌طور که عرض شد در همين رابطه حضرت باقرu مي‌فرمايند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ يَنْظُرَ اللَّهُ إِلَيْهِ فَلْيَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ يَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّه‏»[1] هركس مايل است‌بين او و خدا حجابى نباشد تا خدا را ببيند و خداوند نيز او را مشاهده كند بايد آل محمّد را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزار باشد و پيرو امامي از اين خانواده گردد. اگر چنين بود خدا را مى‏بيند و خدا نيز او را مى‏بيند.

براي هرچه بيشتر کاربردي‌شدنِ رجوع به حق بايد پس از نظر به وجود، به مظهر کمالي وجود يعني اسماء الهي نظر کرد و اسماء الهي را در مظاهر کاملي که همان سيره‌ي اهل البيت (ع) باشد به تماشا نشست، و در همين رابطه از معرفت نفس شروع مي‌کنيم.

3. با نظر به معرفت نفس، راه شناخت و ادراکِ «وجود» گشايش مي‌يابد تا راهِ رجوع به حضرت حق معلوم شود و همان‌طور که عرض شد در راستاي رجوع به حضرت حق است که با مقام حضرت مهدي (عج) به عنوان واسطه‌ي فيض الهي، روبه‌رو مي‌شويم.

در يک دستگاه مطمئن مي‌توان با معرفت نفس و ادراکِ «وجود» شروع کرد تا امکان ادراک مقام واسطه‌هاي فيض که مظهر اسماء الهي است فراهم ‌شود و با نظر به آينه‌ي وجودِ مظاهر الهي، به حضرت حق نظر ‌شود.

براي رجوع به حضرت مهدي (عج) دو نکته بايد مدّ نظر باشد؛ يکي نظر به انقلاب اسلامي به عنوان واسطه‌اي که ما را به شرايط ظهور حضرت مهدي (عج) مي‌رساند و ديگر عزم عبور از غرب که حجاب رجوع به مهدي (عج) است، زيرا در راستاي رجوع به حق بايد از جايگاه انقلاب اسلامي با رويکردِ رجوع به حضرت مهدي (عج) غافل نبود و از جايگاه فرهنگ مدرنيته به عنوان حجابِ رجوع به حق آگاهي کامل داشت.

زندگي در فرهنگ انتظار

4. نظر به انقلاب اسلامي و ولايت فقيه و انديشه‌ي امام خميني«رضوان‌الله‌عليه»، نظر به مرحله‌ي گذار است تا در زمان غيبت، رجوع ما به حاکميت امام معصوم مورد غفلت قرار نگيرد و در اين راستا به جامعه‌اي نظر داريم که جامعه‌ي منتظِر است و آن را يک زندگي مي‌دانيم که بايد در فرهنگ انتظار به آن بپردازيم.

آن‌هايي که مي‌گويند منتظر بمانيم تا امام زمان (عج) تشريف بياورند و بعد ببينيم چه بايد کرد، ابداً امام زمان را نمي‌شناسند. زيرا امام زمانِ غايب يعني امامي که در عين غيبت، راه‌کاري براي ادامه‌ي دينداري براي ما گذاشته‌اند تا در زمان غيبت چون منتظران زندگي کنيم، نه همچون نشستگان. سبک و سلوک حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» يعني حيات ديني، با رويکرد انسان منتظِر. کسي که مي‌خواهد بنشيند تا بعداً امام زمان بيايند و کاري بکنند دروغ مي‌گويد که منتظر است چون به فکر ساختار جامعه‌ي منتظِر نبوده است. شيعه در راستاي انتظارِ امام زمان به جامعه‌اي نظر دارد که جامعه‌ي منتظِر است با هويت خاصي که جامعه‌ي منتظِر دارد. جامعه‌ي منتظر براي خود شخصيت خاصي دارد که بايد به آن بپردازيم و اين تهمت است به شيعه اگر بگويند منتظر امام زمان (عج) معطل و بيکار است، جامعه‌ي منتظر داراي مکتب خاصي است که به ولايت فقيه نظر دارد. تفاوت اين جامعه با جامعه‌ي آرماني شيعه آن است که در جامعه‌ي آرماني، امام معصوم حاکم است و ساختار خاص خود را دارد ولي در جامعه‌ي منتظِر، حاکميت با ولي فقيه است که سعي دارد حکم خدا و رسول و امام (ع) را حاکم کند و اين بهترين شرايط براي زندگي در زمان غيبت است. يکي از اشتباهات بزرگي که ما داريم اين است که فکر مي‌کنيم در جامعه‌ي منتظر امکان حيات متعالي نيست و بايد دست روي دست بگذاريم تا اماممان بيايند، در صورتي که حضرت صادق (ع) مي‌فرمايند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّيْف‏»؛[2] هركس با انتظار ظهور امام زمان (عج) بميرد مانند کسي خواهد بود که در خيمه‌ي قائم با او باشد، نه، بلكه مثل كسى است كه در خدمت رسول خدا (ص) شمشير زده باشد. اين‌ها همه نشان مي‌دهد همان‌طور که ظهور امام زمان‌ (عج) ظهور انقلابي بزرگ است، فرهنگ انتظار هم نمي‌تواند از آن حالتِ حماسي جدا باشد. به همين جهت رسول خدا (ص) فرمودند: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ، اِنتظارُ الْفَرَجِ»[3] برترين عبادت، انتظار فرج است. و بدانيم انتظار فرج در حال حاضر به همان معناست که امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» در تبيين آن فرمودند: «شكستن فرهنگ شرق و غرب، بي‌شهادت ميسر نيست».[4] پس مي‌توان همين حالا در يک حيات متعالي به سر برد.

5. در راستاي نظر به حق در مسير نظر به مهدي (عج)، بايد متوجه‌ي غرب بود و نقد مدرنيته به عنوان نقد حجاب ظهور حقيقت، چيزي نيست که بشود از آن غافل شد و از عاملي که به واقع مانع تجلي ظهور حقيقتِ انقلاب اسلامي مي‌شود به راحتي گذشت.

اين بود آن‌چه ما به عنوان راه‌کار زندگي ذيل شخصيت حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» بدان اعتقاد داريم و اميد داريم اگر عزيزان نکات پنجگانه‌ي فوق را رعايت کنند به لطف الهي شخصيت خود را در معرض پرتو شخصيت اشراقي حضرت روح الله«رضوان‌الله‌عليه» قرار مي‌دهند و کار را شروع کرده اند.

خداوند به حقيقت اولياء و انبيائش افتخار پيروي از حضرت امام‌خميني«رضوان‌الله‌عليه» را جهت بهترين رجوع به حضرت حق، به ما عنايت بفرمايد. موفق باشید

 


[1] - بحارالأنوار، ج‏23، ص 81 .

[2] - كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ج‏2، ص 338.

[3]- همان، ج 1، ص 287.

[4] - صحيفه‌ي امام، ج‏21، ص 327.

12559

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: علت اختلاف نظر در بعضی از احکام فقهی بین مراجع محترم تقلید در چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» تحت عنوان «فلسفه‌ی تقلید از فقیه» به صورت نسبتاً مفصل بحمداللّه عرض شده. به آن کتاب که بر روی سایت است رجوع فرمایید. موفق باشید

11325

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با تشکر و عرض ارادت خدمت شما استاد بزرگوار سه سوال از خدمتتان دارم اول آیا با توجه به پژوهشهای زیاد دانشمندان تجربی در خصوص مکانیسم مغز و اعصاب انسان وپیچیدگی های فوق العاده از احساسات و ادراکات بشر رابطه روح یا به قول شما آن من اصلی فرد با این مکانیسم چگونه است چون شما تمام ادراک و احساس را به روح منحصر می کنید و این دانشمندان بدون توجه به وجود روح مجرد تمام این موارد را به همین مکانیسم مادی محدود میکنند و تقریباً آن را بصورت تجربی اثبات می کنند.دوم بفرمائید رابطه نفس یا من یک انسان الزایمری با تن او چگونه است سوم اینکه بنده توانایی کنترل خیلی از رزائل اخلاقی از جمله پرخوری ، خشم، حسادت و...را از دست داده ام با توجه به اینکه 35 سال سن دارم و از سالهای دور با افکار شما آشنا هستم و در تمام فصول مشغول یک مبارزه بیهوده با نفس اماره ام هستم لطفاً راهنمایی بفرمائید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث «روان‌تنی» که امروز مطرح است در همین رابطه است که نمی‌توان همه‌ی عکس‌العمل‌های بدن را به خودش نسبت داد 2- چون حافظه مربوط به روح است ولی ابزار استفاده از محفوظات، مغز می‌باشد. اگر انسان مشکل مغزی پیدا کرد نمی‌تواند از محفوظات خود در نسبت با سایرین استفاده کند، مثل وقتی که چشم ضعیف می‌شود در حالی‌که قوه‌‌ی بینایی در جای خود محفوظ است 3- هر اندازه توجه شما به امور معنوی و سعی برای اُنس با حقایق بیشتر شود، جذبه‌ی آن امور جذبه‌ی این طرف را کم می‌کند. از «کم‌حرفی» شروع کنید. موفق باشید
10998
متن پرسش
بسم الله سلام: اگر انسان برای اینکه شکش خالص باشد و مطمئن باشد پیش فرضهاش کمترین تأثیر رو در انتخابهاش ‏می گذاره، تصمیم بگیره متون دینی اسلامی رو کنار بگذاره. کار درستیه؟ بنده وقتی که خواستم در عقایدم تحقیق کنم یا به عبارتی دچار یک شک شدید شده بودم همیشه یک زمزمه درونم بود که باید این طوری شکّم را خالص نگه دارم و ابتدا دنبال استدلالات برون دینی باشم که البته این اتفاق هم نیفتاد. طولی نکشید که فهمیدم کار عاقلانه ای نیست که انسان ذهن و دلش را پارکینگ مکاتب و عقاید مختلف بکند. نمی دانم این زمزمه تا چه حد عقلانی بوده و تا چه حد شیطانی و نفسانی!! نمی دانم هم این کار چقدر درست بوده! این زمزمه ها و تصمیمات هرچه و از هر نوع که بوده باشد شاید منجر شده باشد که رابطه ام با این متون کم شود اما این طور نبوده که این رابطه به کلی قطع شده باشد، برای خواندن مکاتب غیر اسلامی و غیر دینی کمترین وقت را گذاشتم در تمام این زمان ها بیشتر به مطالعه و تفکر در متون اسلامی و نظرات اساتید مسلمان پرادخته ام حتی یک ذره فلسفه هم که خوندم فلسفه اسلامی بوده، اما بالاخره این قضیه آثار قلبی بدی برایم داشته و باعث شده تحقیقاتم تا حدی ناقص و غیر روشمند جلو برود. ممنون می شوم مرا راهنمایی کنید و از درست و غلط بودن کارم آگاهم کنید و اینکه الان باید چطور ادامه بدهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در جواب‌گویی به فطرتِ حقیقت‌یاب‌مان باید باشد، فطرتی که در عین دنبال حقیقت‌بودن حقیقت را می‌شناسد. وقتی خداوند ما را با حقیقت اسلام آشنا کرده و از طرفی با مطالعه‌ی سایر ادیان متوجه می‌شویم آن ادیان خارج از وجوه تحریفی‌شان، اشاره به حقیقتی دارند که به صورت فعّال و با نشاط در اسلام هست، چه جای نگرانی است؟ شما سعی کنید از یک طرف اسلام را عمیقاً بشناسید و در هر فرصتی هم که پیش آمد نظر سایر ادیان موجود را در رابطه با توحید و معاد و نبوت بررسی کنید تا راحت‌تر متوجه عظمت دین اسلام شوید. بنده به عنوان کسی که تا حدّی این کار را کرده‌ام این پیشنهاد را به شما دارم. موفق باشید
10528
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت و تشکر از حوصله حضرتعالی، تقاضا دارم در صورت صلاحدید توضیح بفرمایید: آیاحضور حضرات معصومین (ع) و بالتبع حضور برخی از اولیاءالهی در چند مکان در یک زمان واحد، اگر با بدن مادی (نه مثالی) باشد، مواد اولیه آن از طبیعت تأمین می شود و یا صرفا بصورت انشاء و ایجاد است. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی اولیاء الهی حاکم بر عالم ماده شدند و در مبادی ایجاد عالم مادی حاضر شدند، در هر جای عالم ماده نیز می‌توانند بدن مادی ایجاد کنند. کاری که عاصف‌بن‌برخیا در رابطه با تخت جناب بالقیس کرد و بنده در شرح بحث «حرکت جوهری» در این مورد و در رابطه با طیّ الأرض، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10167
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اینگونه که برداشت کرده ام در حکمت مشاء وجود را یک ویژگی انتزاعی می دانند مگر وجود همان جوهر و ذات عالم نیست که هستی محض است پس چگونه می توان آن را یک امر ذهنی گرفت؟ آیا برداشت من از حکمت مشاء در خصوص کثرات متباین ناصحیح است یا این یکی از ضعف های حکمت مشاء می باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین که برای هر موجودی وجود خاص قائل‌اند عملاً وجود را به عنوان یک حقیقت نمی‌شناسند تا برای آن اصالت قائل باشند و عملاً چه بخواهند وچه نخواهند اصالت را به ماهیت داده‌اند. موفق باشید
9203
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من کتاب معاد شما را داشتم میخوندم چند تا سوال برام پیش آمده است. اول اینکه: در صفحه 64 از زبان امام علی (ع) نقل شده که در بزرخ به تبع عالم دنیا صبح و شب و .... وجود دارد. چطور میتوان این مسئله را قبول کرد با توجه به اینکه در آن عالم زمان و مکان معنا ندارد؟ دوم اینکه: در جایی در روایتی از امام رضا (ع) فرمودید که بهشت و جهنم همین الان وجود دارد پس چطور میتوان قبول کرد که انسان در برزخ باید منتظر قبامت باشد و اینکه روز قیامت هنوز واقع نشده است. در صفحات 62-64 به این مسئله اشاره کردید که انسان باید در قیامت منتظر قیامت باشد. عنوان کتاب معاد بازگشت به جدی ترین زندگی میباشد در حالیکه ما در عالم معاد تا حالا نبوده ایم که به آن بازگردیم؟ سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در برزخ هنوز از جهتی نظر به دنیا داریم، شب و روز دنیا را می‌فهمیم و آیه‌ی «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذاب‏» یعنی «عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند؛ و روزى که قیامت برپا شود(مى‏فرماید:) آل فرعون را در سخت‏ترین عذابها وارد کنید» همین را متذکر می‌شود. 2ـ آری درست است که قیامت همین حالا است ولی اهل برزخ هنوز آمادگی حضور در قیامت را که از نظر وجودی در مرتبه‌ی بالاتری است پیدا نکرده‌اند. 3ـ از آن‌جهت که طبق آیه‌ی قرآن داریم «انا لله و انا الیه راجعون» بحث معاد یا بازگشت مطرح است چون می‌فرماید شما باز به حضرت حق رجوع می‌کنید. موفق باشید
9101

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. آیا این چنین نیست که ما در عالم خارج چیزی به نام زن و مرد نداریم و فقط یک چیز می تواند حقیقت داشته باشد آن هم انسان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت انسان نه زن است و نه مرد، ولی ظهور بیرونیِ آن حقیقت، یا زن است و یا مرد. موفق باشید
8913
متن پرسش
سلام: رقیب در شعرهای حافظ و سایر شعرای عارف مسلک به چه معناست؟ مثلا: رقیب درگذر و بیش از این مکن نخوت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اصطلاح عرفا «رقیب» یعنی آن‌کسی که ما را زیر نظر دارد ودر قرآن خداوند را «رقیب عتید» می‌گوید ودر شعر در خطاب به حضرت حق عرضه می‌دارد که ای خدایی که ما را واعمالمان را زیر نظر داری از ما درگذر و حجاب بین ما وخود را برطرف نما و به جای تجلی اسم متکبر که تنها شایسته‌ی حضرت حق است، با اسم لطیف و سمیع‌ات با ما برخورد کن. موفق باشید
8357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام .می خواستم تحلیل جناب عالی رادرموردثبت نام ۹۷درصدی مردم دربحث یارانه نقدی رابدانم.ایامی توان نتیجه گیری کرد که مردم ماباتمام تفاوت هاواختلاف سلایقی که باهم دارندمخالف اجرای شیوها وبرنامه های غربی دراقتصاد کشور هستند.؟ایا میتوان گفت مردم یک نه بزرگ به اقتصاد سرمایه داری گفتند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف درستی است.
8001

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد عزیز بنده با توجه به منویات مقام معظم رهبری در زمینه سال اقتصاد و فرهنگ باعزم ملی و مدیریت جهادی میخواستم شرح بسیارمبسوطی را در نیمه ی دوم این کلام مطرح فرمایید چرا که قسمت اول آن در سال گذشته تبیین شد به دست خود شخص رهبری ولی قسمت فرهنگ آن با وجود کتابهایی همچون جهاد فرهنگی و دغدغه های فرهنگی و برخورد شایسته با جوانان از شخص مقام معظم رهبری وبه علاوه توضیحاتشان در خود پیام نوروزی که کار را به دوقسمت ادامه کارهای خودجوش گذشته وایجاد و ادامه بستر نقد. باز برای جبه ی خودی و بچه های سیر مطالعاتی شما هنوز کمی وهم آلود جلوه کرده و به تفصیل کسی نمیداند باید ازکجا و چگونه و با چه کسی امر فرهنگ را پیگیری کند لذا این شرح شما چه در جلسات سخنرانیتان و چه به صورت جزوه و یا پاسخ به این سوال انشاءالله بستری فراهم کند تا جوانان به وظیفه ی خود مشرف تر شوند و باعث توسعه ی عرصه ی فرهنگی شود.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: امیدوارم فرصتی فراهم شود و عرایضی را طرح کنم. إن‌شاءاللّه. موفق باشید
6963
متن پرسش
سلام علیکم بنده مشغول تحصیل در رشته کامپیوتر هستم .از سال سوم راهنمایی می خواستم وارد حوزه شوم ولی بدلیل مخالفت مادرم نرفتم . دوباره سال اول دبیرستان امتحان ورود به حوزه را دادم و بازهم به دلیل مخالفت نرفتم . گفتند حیف است تا دیپلم بخوان بعد برو حوزه. پیش دانشگاهی را خواندم و امتحان ورود به حوزه را دادم ولی باز به دلیل بی لیاقتی ام نرفتم. دانشگاه قبول شدم .از ترم سوم با مباحث معرفتی شما از جمله غرب شناسی و انسان شناسی آشنا شدم و واقعا بعد از یک سال عزم ورود به حوزه دارم. و الان ترم پنجم هستم . این بار واقعا راجع به حوزه تحقیق کردم . شما در سخنرانی انگیزه طلبگی فرمودید:" اگر یک واحد دیگر دارید، تا مهندسی را بگیرید و خدا طلبه شدن را در قلب شما انداخت معطل نکنید" من خودم فکر کردم هر چه بگذرد خسران است.موانعی پیش رو دارم . با سربازی چه کنم .نمی دانم اگر الان بخواهم وارد حوزه شوم باید بروم سربازی یا نه؟ اگر راه حلی هست لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال اگر علاقه به حضور در حوزه را خداوند در قلب شما انداخته آن را دنبال کنید، هرچه می‌خواهد بشود، بشود. موفق باشید
4741
متن پرسش
سلام استاد عزیز ایا منظور از ماه و خورشید در دعای سمات مقام غیبی است اگر است چطور تصور صحیح پیدا کنیم 2در مورد کوه طور استاد خاقانی از همکاران شما گفتندرفتم طور سینا و متلاشی شدن کوه در ظاهر هم اتفاق افتاده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همواره در منظر عرفا پدیده‌های عالم مظاهر حقایق غیبی‌اند و با نظر به مناظر به حقایق منتقل می‌شوند . یکی از نمونه‌های انتقال آن‌ها آن است که خورشید را مظهر حقیقت محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌یابند و ماه را دوازده نور مقدس اهل‌البیت«علیهم‌السلام» 2- هیچ اشکالی ندارد که کوه طور بیرونی به اعتباری که مظهر انانیت باشد در آن صحنه نیز متلاشی شود. موفق باشید
4627

ولایت فقیهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم شما فرمودید امام فرمودند هر کس ولایت فقیه را منکر شود مرتد است لطفا منبع کلام امام را بفرمایید چون ما پیدا نکردیم ؟/2. آیا نظر امام درمورد مرتد بودن چنین شخصی در حکم همان مرتد خدا و اهل البیت است؟البته ما می دانیم ولایت فقیه امداد ولایت خداست و لی حتی اگر کسی به این مساله علم داشته باشد و منکر شود چگونه می تون حکم به ارتداد او داد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آنچه در ذهن دارم حضرت امام فرمودند: هرکس منکر ولایت فقیه باشد و لوازم آن انکار را بداند مرتد است. به این معنا که متوجه باشد لازمه‌ی انکار ولایت فقیه، انکار حاکمیت حکم خدا و رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است. و به نظر منطقی می‌آید که چنین کسی مرتد باشد. یکی از جملاتشان در کتاب ولایت فقیه چاپ نجف این است « هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده»2 - به نظرم تفصیل این موضوع نیاز به بحث فقهی دارد تا شقوق آن روشن شود. موفق باشید
4122
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر. سالی پر ازمعنویت داشته باشید. استاد اسم «یالطیف» چه برکاتی دارد؟اینکه می گویند روزانه 129 مرتبه برای گشایش بخت دختران بخوانید درست است؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم لطیف عبارت است از تصرف حق در امور بندگان، آن هم تصرفی خفی و لذا با رجوع به حضرت حق با اسم لطیف، حضرت حق إن‌شاءالله به همان شکلی که روح انسان طلب می‌کند امورات انسان را اصلاح می‌نماید.موفق باشید
3957
متن پرسش
سلام حاج آقا انصافا کدوم سیر و سلوک کدوم نمایش حق در پشت انجام وظایف.برای آدمایی مثل من که می خوام دنبال معارف باشم تکالیفم رو درست انجام بدم ولی یه کلاس معرفتی که می رم یا می خوام برم نماز جمعه از طرف خانوادم متهم میشم به ولگردی گناه من چیه که توی یه شهر کوچیک زندگی میکنم و تفکرات مردمش پوسیدس .براشون دختر هیچ ارزشی نداره .چرا مایی که توی یه شهر کوچیک زندگی میکنیم حتی برای رفتن به جلسات مذهبی هم باید به خاطر حرف مردم مشکل داشته باشیم چون مجردیم هیچ جا نریم چون ممکنه فکر دیگه ای راجع به ما بشه .لطفا راهنماییم کنید .التماس دعا .من الله االتوفیق.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مریم‌وار باید در درون همین تضییقات و سخت‌گیری‌ها راه خود را با آرامش و امید و بدون دعوا و درگیری ادامه دهید تا نور روح الهی بر جانتان بدرخشد. چرا نسبت به راه‌هایی که خداوند در مقابل‌تان گشوده است ناشکرید؟ موفق باشید
3920
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز در ابتداء با عرض پوزش بابت طولانی شدن مطالب تقاضامندم بنده رو در راهی که صلاح میدانید راهنمائی بفرمائید. بنده 2 سال است که با فرمایشات ارزشمند حضرتعالی که ترجمان قرآن و احادیث ائمه اطهار علیهم السلام است ،زندگی میکنم.بعضا" شاید بعضی از روزها 12 ساعت به سخنرانیهای شما گوش جان سپرده و اصلا" متوجه گذر زمان نمیشوم.مختصرا" عرض کنم از 12 سال پیش به طور مستمر شروع به مطالعه قرآن نموده ام .بعد از 4 الی 5 سال احساس کردم که در فهم معارف متوقف شده ام ؛ تا اینکه خداوند عنایت نمودند و بوسیله یک دوست بنده رو هدایت کرده و برای فهم بهتر قرآن شروع به مطالعه کتب روائی نظیر : اصول کافی ، روضه کافی ، ترجمه بعضی از مجلد های بحار الانوار ، عین الحیات ، نهج البلاغه ، تحف العقول و بسیاری کتب روائی و اخلاقی دیگر نمودم . اما بعد از 4 الی 5 سال مجددا" احساس توقف در فهم معارف نمودم؛تا اینکه بنا به این آیه شریفه که میفرماید: و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. خداوند متعال بنده رو با شما و آثار شما آشنا فرمود و همان شد که در ابتدای سخن به عرض رساندم.مباحثی که از سخنرانیهای شما گوش داده ام از قرار ذیل میباشد: شرح ده نکته در معرفت النفس ، شرح برهان صدیقین ، آشتی با خدا ، تفسیر سوره های زمر ، شوری ، ص ، عنکبوت ، قصص، نباء، واقعه ، فاطر ، نمل ، انفال ، آیت الکرسی ، ق ، سبا ، طور ، روم ، محمد ، قیامت ، نازعات ، شرح نامه 31 امام علی علیه السلام ، شرح خطبه های 83 ، 182 ، 86 ، 87 ، 223 ، 224 ، 230 ، 111 ، 1 ، 221 ، شرح کتاب معاد ، از ولایت نبی تا ولایت فقیه ، مباحث مربوط به ملک ، هدف حیات زمینی آدم ، مقام برزخیت کبری حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، تحلیل فیلم سفر به ماوراء ، آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود ، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، شرح حدیث عنوان بصری ، (40 قسمت از شرح مقالات استاد شجاعی و 38 قسمت از شرح معرفت النفس و الحشر این تعداد از مقلات استاد شجاعی و معرفت النفس و الحشر بدلیل کیفیت پائین فایل صوتی از گوش دادن ادامه این دو بحث منصرف شدم) تمامی مباحث مربوط به مدرنیته و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه ، علاوه بر این مباحث مدت 4 الی 5 ماه است که در بنیاد سمات در تهران ثبت نام کرده و در کلاسهای آنجا نیز شرکت میکنم.اما مدتی است که مجددا" احساس تنگی در ریشه های معرفتی و فکری ام کرده و گمان میکنم وقت آن رسیده که نهال عقلم را به باغ بزرگتری منتقل کنم تا ریشه های عقل و تفکرم رشد بیشتری نمایند تا ان شاء الله این نهال تبدیل به درخت تناوری شوند و آماده این شوند که نهرها از زیر (نه از کنار) آن عبور نمایند. لازم به ذکر است که بعضی از دوستان به من چندین توصیه نمودند. از جمله ؛گوش دادن به مباحث عرفان نظری ، شرح فصوص الحکم ، شرح اسفار ملاصدرا و . . . اما دوست دارم شما با تجربه خود این شاگرد کوچکتان را ... راهنمائی بفرمائید. ... بابت طولانی شدن عرایضم پوزش میخواهم. به امید دیدار
متن پاسخ
3920- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که این مسیر إن‌شاءالله باید تا فهم اسفار و عرفان نظری و شرح فصوص الحکم برسد بحثی نیست ولی عمده آن است که در هر شرایطی بتوانیم راه اُنس با خدا را پیدا کنیم وگرنه با گوش‌دادن مباحث به تنهایی راهی گشوده نمی‌شود به‌خصوص که می‌فرمایید بعضی روزها 12 ساعت به مباحث گوش داده‌اید. باید به قلب خود فرصت دهید که مطالب را درک کند. موفق باشید
2695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم من از شما دو تا سوال دارم من دختری ...ساله مقید به مسایل دینی و ... ساله ازدواج کرده ام من شما را از طریق همسرم شناخته ام ولی مشکلی دارم و آن این است که من در رابطه جنسی با همسرم اصلا ارضا نمی شوم و این مساله خیلی مرا اذیت می کند وبرای اینکه ارضا شوم به مسایل جنسی خیلی فکر میکنم و در موردش مطلب زیاد میخوانم وهر زن و شوهری رو که میبینم فقط به این فکر میکنم که چطور همدیگر رو ارضا میکنن و ... استاد التماستون میکنم کمکم کنید دیگه دارم از رابطه با همسرم زده میشم ( دوسش دارم) و نمیتونم تو مسایل معنوی خودم رو بالا ببرم و مشکل دیگرم چشمام هست نمیتونم کنترلش کنم خودم هم میدونم منشاش مشکل قبلیمه بازم استاد ازتون خواهش میکنم کمکم کنید چیکار کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اولاً: کتاب «چگونگی ادب قلب و عقل و خیال» را مطالعه بفرمایید تا نه‌تنها خیالاتتان را بتوانید کنترل کنید و هم در موضوع ارتباط با همسرتان کمک‌تان کند. ثانیاً: فکر کنید. اگر ممکن است موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و به یک مشاور در این امر مراجعه کنید. موفق باشید
2441
متن پرسش
سلام عرض می کنم خدمت استاد بزرگوار جناب آقای طاهرزاده مطلب شما را تحت عنوان «ریاست جمهوری آینده و نسبت آن با غرب» مطالعه کردم.مطلب محظوظ کننده و راهگشایی را در پاسخ به سوال کننده مرقوم فرمودید.در همین خصوص سوالی برایم ایجاد شده که از شما استاد بزرگوار می پرسم. در بند(5) بخش های "د" و " ه" مصداق گفتار شما " رئیس دولت نهم " است.حال آنکه به زعم بنده هر هشت بند پاسخ شما مشمول " رئیس دولت دهم " نیز می شود علی الخصوص که مقام معظم رهبری نیز در آخرین دیدار خود با هیات دولت اشاراتی به توفیقات هر دو دولت نهم و دهم داشتند و اظهار رضایت نمودند.می خواستم بدانم شما میان این دو دوره وجه یا وجوه تمایزی قائلید؟ یا یک دوره را بر دوره ی دیگر رجحان می دهید؟اگر اینچنین است مرحمت بفرمایید و دلایلی ذکر کنید؛ پیشاپیش از بذل توجه و عنایت شما سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید که این مقاله در اواخر دولت نهم نوشته شده و بنده معتقدم همان روحیه در دولت دهم ادامه داشته که منجر شد مقام معظم رهبری در صحبت اخیرشان در هفته‌ی دولت بفرمایند: در این سال‌هایی که دولت نهم و دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزش‌های انقلاب کاملاً برجسته شده. موفق باشید
2155

هستی شناسیبازدید:

متن پرسش
سلام.1.ذات چیست؟2.آیا می توان به ذات چیزی پی برد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ذات هرچیز همان وجود آن چیز است و با نگاه وجودبینی می‌توان نظر به ذات هرچیز کرد. ولی همان‌طور که فلاسفه فرموده‌اند «وجود» قابل تعریف نیست. موفق باشید
نمایش چاپی