بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: یکی از سوالاتی که در بحث نفی کامل غرب داشتم این است: آیا امکان دارد که در غرب از هزاران نظریه ای که داده می شود یک نظریه شاید بر اساس فطرت انسانی زده شده باشد و این دلیلی باشد که ما صددرصد غرب را نفی نکنیم؟ امکان دارد از لحاظ جهش های ژنتیکی اتفاقاتی افتاده باشد و یک نفر انسان غربی حرفی را زده باشد و الهی باشد و با فطرت سازگار باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاه غیر الهیِ غرب است که موجب می‌شود بر آن مبنا عالم و آدم را تفسیر کند و مطابق آن تفسیر آرمان‌هایی را تعریف نماید و مطابق آن آرمان‌ها تکنیک خود را عرضه کند. موفق باشید
9732
متن پرسش
سلام استاد: چندی پیش فایل صوتی ای از مرحوم علامه امینی شنیدم که به شدت به جناب مولانا و حافظ حمله می کردند و به کسانی که به اشعار و افکار این دو بزرگوار گرایش دارند نهیب می زدند که چرا به جای قرآن به سراغ این افراد می روید. می گفتند اصول اصول اصول دین قرآن است نه مثنوی. خیلی با حرارت و غضب این مطلب را می گفتند. البته بنده ضمن احترام ویژه ای که برای این شخصیت بزرگ قائلم اعتقاد دارم عدم آشنایی کافی این مرد بزرگ با معارف ناب توحیدی، ایشان را به این مقایسه ناخواسته وادار کرده است. آخر کجا مولوی خواسته است مثنوی را مقابل قرآن قرار دهد که شما می خواهید این قیاس را ابطال کنید. اما سؤالی برای بنده پیش آمد که راستی با این فرض صحیح که کلام مولانا حکیمانه و از روی حساب است، چطور او مثنوی را اصل اصل اصل دین می داند. با اینکه واقعا چنین تعبیری جز به وزان خود قرآن کریم جور در نمی آید؟ در شرح ملاهادی سبزواری توضیحی آمده است که به نظر کافی نمی آید. ایشان تا اصل اصل دین پیش رفته است. اما برای مرحله سوم چیزی نفرموده است. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مولوی با بحث وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیقین‏ در وصف مثنوی خواسته بگوید مثنوی نظر به باطن قرآن دارد نه این‌که بخواهد بگوید مثنوی تا تعیّن اول و مقام ذات جلو رفته، هرچند بعضی از مضامین آن حکایتی است از صقع ربوبی و تعیّن اول که در این شهر متذکر آن است .. منبسط بودیم یک جوهر همه.... بی‌سر و بی پا بدیم آن سر همه یک گهر بودیم همچون آفتاب.... بی گره بودیم و صافی همچو آب چون بصورت آمد آن نور سره.... شد عدد چون سایه‌های کنگره گنگره ویران کنید از منجنیق.... تا رود فرق از میان این فریق شرح این را گفتمی من از مری.... لیک ترسم تا نلغزد خاطری نکته‌ها چون تیغ پولادست تیز .... گر نداری تو سپر وا پس گریز پیش این الماس بی اسپر میا .... کز بریدن تیغ را نبود حیا زین سبب من تیغ کردم در غلاف .... تا که کژخوانی نخواند برخلاف . موفق باشید
9052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد صله رحم 1. در فامیل ما باید چه کار کنیم؟ مثل بیرون و جای دیگر نیست شرایط (تذکر لسانی داده شود و تمام انگار روش دیگر باید باشد) و فامیل مشکلی شدن برای ما بعضا چون والدین هم دیگر سخت نمی گیرن؟ (یعنی یه جورایی انگار من تک افتادم و انگار من دارم غلط میرم) البته تا حدودی با صحبت نکردن و اصلا نگاه نکردن تاثیری گذاشتم اما... چه کار کنم؟ با چه روشی و چه زبانی؟ انگار اصلا آدما مست شدن در این غرب زدگی؟! 2. اگر میشناسید کتابی یا فردی برای امر به معروف و نهی از منکر معرفی کنید چون کاربردی آن خیلی کم است مخصوصا در حوزه صله رحم؟ 3. آیا صله رحم درجه 1 و 2 داریم در برخوردها؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند قطع رحم نکنیم و در حدّی که می‌توانیم به صورت عملی یا گفتاری تذکر بدهیم، ولی جدال نکنیم. موفق باشید
8984
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: برای من 2 سوال درباره عالم خواب وجود دارد. سوال اول اینکه در شرح زندگی عرفا مثل سید هاشم حداد یا اویس قرنی میخوانیم که این بزرگواران شبها را بیدار بوده اند و خیلی کم خواب بوده اند و حضرت امام خمینی (ره) هم میفرمایند که عاشقان خداوند شبها بیدار هستند. میخواستم بدونم آیا این مطلب درست است و اینکه از لحاظ علمی چطور توجیه میشود با توجه به اینکه نیاز ضروری به خواب وجود دارد؟ سوال دوم اینکه من یکبار به اجبار نتونستم یک شب را بخوایم غیر 1 ساعت نزدیک صبح و در روز حالت عجیبی بر من حاکم بود و نمیتوانستم بر فرض حتی بخندم به راحتی. ولی در هنگام عصر حس کردم که حالت لطافت قلب و شادی زیادی بر من روی آورد و حدود 2 ساعت بعد هنگام نماز مغرب حین نماز حالت گریه عجیبی هنگام خواندن سوره های قرآن رخ داد و بعد از نماز هم به یاد مظلومیت امام حسین (ع) گریه کردم بطور شدید. این در حالی است که در روزهای معمولی به راحتی حتی در مراسم محرم نمیتونم گریه کنم. به نظر شما نخوابیدن به این صورت برای من میتوند از لحاظ معنوی مفید باشد ؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در شب‌های تابستان‌ بیدار می‌ماندند و در روز جبران می‌کردند. آری بیدارماندنِ مقداری از شب برکات خاص خود را دارد ولی اگر خواب از حدّ معمول آن کمتر شود ممکن است قوه‌ی واهمه رشد کند و تعادل فکری انسان از دست برود. حتی اگر به جهت نخوابیدن آن حالت‌های به ظاهر معنوی به شما دست داد معلوم نیست اگر بی‌خوابی ادامه پیدا کند قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله‌تان غلبه نکند. موفق باشید
8774
متن پرسش
سلام علیکم. آیا شما هم به مانند آیت الله جوادی آملی معتقدید علم غیر دینی ای نداریم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در جواب یکی از سؤالات عرایضی داشته‌ام که چون علوم تجربی ترکیبی از تجربه‌ی دانشمندان به اضافه‌ی تعبیر و تفسیر آن‌ها است و تفسیر و تعبیر آن‌ها صرفاً دینی نیست، پس نمی‌توان گفت علم غیر دینی نداریم. به نظرم کتاب «علم و دین» از «ایان باربر» یا جزوه‌ی «کلام جدید» بنده در این موضوع مفید باشد. موفق باشید
7443
متن پرسش
با سلام در آخر وقت موقع خواب که می خواهم بخوابم چند رکعت نماز می خوانم که معمولا برای نماز حضور قلب خوبی دارم و کیف هم می کنم ولی وقتی برای نماز شب بیدار می شوم بیشتر مواقع قلب راه نمی آید لطفاً در سلوک راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در روز وارد جدال با کسی نشوید و خیلی هم حرف نزنید مگر در حدّ نیاز، آرام‌آرام نور نماز شب به سراغ‌تان می‌اید. کتاب آداب‌الصلوات حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با شرحی که بنده داده‌ام إن‌شاءاللّه کارساز خواهد بود. موفق باشید
6648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. درباره ی خلفای سه گانه(ابوبکر و عمر وعثمان )سوالاتی دارم که جوابش برایم خیلی مهم است . 1- آیا این آقایان ریشه تمام مشکلات بعد از نبی مکرم هستند؟ 2- آیا آن دسته از روایات که می فرمایند خلیفه دوم حضرت زهرا را مجروح کرد و امیرالمومنین را با آن وضع غم بار برای بیعت با خلیفه از خانه بیرون کرد و جریان کوچه ی بنی هاشم و... حقیقت دارد؟ 3-آیا روایاتی که به لعن این آقایان پس از هر نماز اشاره دارد صحیح است؟ 4-آیا روایاتی که در باب حرامزاده بودن آنهاست صحیح است؟ 5-اگر اینچنین است روش برخورد نبی اکرم(ص) و امیرالمومنین با ایشان و ازدواج با دختران و خانواده آنها را چگونگی برای خود توجیه کنیم؟ لطفا پاسخ اجمالی نفرمایید چرا که از جواب های اجمالی خسته شده ام. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شماره‌ی 1 و 2 و 3 کتاب «بصیرت فاطمه‌ی زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» را مطالعه فرمایید فکر می‌کنم به صورت مستند به جواب خود برسید. و در قسمت 4 بنده دقیقاً نمی‌دانم آن روایات به چه‌چیز اشاره دارد؟ و در مورد قسمت 5 سؤال شاید بتوان گفت در شرایط مختلف موضوع فرق می‌کرده. باید مدتی وقت بگذارید و تاریخ را ورق بزنید. لااقل کتاب‌های «امام‌شناسی» آیت‌اللّه طهرانی را بررسی فرمایید نکات ارزشمندی در اختیارتان قرار می‌گیرد. موفق باشید
4224

تناسخبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. در خصوص نظریه تناسخ و دیدگاه اسلام در این خصوص سوال کرده بودم، فرمودید قبلا توضیحاتی داده اید، هرچه در سایت گشتم، نیافتم . لطف می کنید ادرس دقیق تر بدهید.یا شماره سوال را مشخص کنید و عنوانش را. سپاسگزارم بینهایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال‌های شماره‌ی 2994 و 1136 می‌توانید إن‌شاءالله جواب سؤال خود را پیدا کنید. موفق باشید
3958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت نظرتون را میخواستم بدونم در باره اظهارات زیر. آیا این وحدت وجودی که در متن زیر بررسی شده، آیا همان وحدت وجود ملاصدرا است یا اشتباه تصور کردند و از دل آن نسبی گرایی را درآورده اند؟ متن: چند روز پیش پسرم -محی الدین_ میگفت: بابا میخوا ستم به دوستم بگویم که خدایشان را نپرستند و خدای ما را بپرستند. گفتم: خوب. چرا نگفتی؟ گفت: با خودم فکر کردم شاید ناراحت بشه، نگفتم. ************ با خود فکر کردم این چه مقوله ایست که ما مسلمانها دائماً درصدد "هدایت زبانی" دیگران به دین خودمان هستیم؟! محی الدین فرزندیست که اساساً در محیطی بزرگ شده که دائماً احترام به ادیان دیگر و نقد "خود" را دیده و شنیده است، ولی با این حال درصدد هدایت زبانی "دیگری" است! مسلمان جماعت را جان به جانش کنند دست از هدایت دیگری بر نمیدارد و خودش را برتر می بیند. خیلی برایم این حرف محی الدین عجیب بود. گرچه به خودش اجازه نداد بر زبان بیاورد ولی با این حال برایم عجیب بود که چرا خدای دین خود را برتر از خدای دین دوست بودایی اش می داند و می بیند! چرا او برغم اینکه در خانه و محیطی بزرگ شده است که "وحدت ادیان" و "وحدت وجود" مشی عملی و نظریش بوده، بازهم در پس و پشت ذهنش، خود را مکلف به هدایت زبانی "دیگری" می بیند!! این "خود برتربینی" هستی شناختی(نه روانشناختی) چیزی است که سالها ذهن مرا به خود مشغول کرده است. من نمیتوانم به صرف اینکه دین اسلام برترین ادیان و کامل ترین ادیان است، "خود" را برتر از دیگران ببینم تا چه رسد به اینکه بخواهم آنها را با زبان به مشی و منش خود دعوت کنم. هرگاه رفتم تا غیر مسلمانی را به اسلام دعوت کنم خود را مخاطب این کلام وحی دیدم که میفرماید: مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ(بقره/ 17) "سرگذشت آنان مانند کسانى است که آتشى افروختند، چون آتش پیرامونشان را روشن ساخت ، خدا نورشان را خاموش کرد و آنان را در تاریکىهایى که مطلقاً نمىدیدند واگذاشت" شاید کسانی با توسل به "شبه علوم وهمی"، شأن نزول این آیه را برای "منافقان" بدانند و "خود" را مخاطب این کلام الهی نبینند! ولی من نمیتوانم خود را اینگونه فریب دهم و مصداق این آیه نبینم. واقعاً چرا نباید خود را مصداق این آیه ببینم؟ آیا وقتی نماز میخوانیم، نوری از نمازمان برمیخیزد؟ ایا از عبادات ما نوری برمیخیزد؟ چگونه است که هم نماز میخوانیم و هم مغرور و متکبر هستیم؟ کدام عبادت ما میتواند مُرده زنده کند؟ کدام عمل صالح ما میتواند اتاق تاریک خانه مان را روشن سازد؟ ایا براستی ما میتوانیم با یک "حمد" بیماری را شفا دهیم؟ اگر اینطور نیست، پس لاف بیهوده نباید بزنیم و به آنچه اولیاء دین دارند، غره نشویم. به قول ما ترکها "تو رو سن نه"! من هرگاه توانستم با یک "ذکر" یک بیمار را شفا دهم و با یک "کلمه" مُرده را زنده کنم و با "عملم" اسباب آرامش و راحتی برای مردمان فراهم کنم، آنگاه به خود اجازه میدهم "دیگری" را به دین خود دعوت کنم. این است معنای آن حرفی که میزنیم و میگوییم: دوران اسلام گرایی به پایان رسیده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بر اساس نوری که به قلب شما رسیده است بخواهید انسان‌ها را هدایت کنید حرف همین است که می‌فرمایید. ولی وقتی بر اساس نوری که بر قلب حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بخواهید متذکر سخن آنان باشید تا در آن اردوگاه جای بگیرید کار خوبی است. حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان می‌فرمایند: «وَاْمُرْ بِالْمعروفِ تکُن مِن اَهله» امر به معروف کن تا از اهل معروف باشی. معروف یعنی آن‌چه حق و پسندیدنی است و انبیاء اهل معروف‌اند. آیا با توجه به این امر می‌توان گفت دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده است یا باید گفت تازه شروع شده است زیرا تنها اسلام است که با ابعاد عمیق انسان‌های سرگشته‌ی این دوران گفتگوها دارد. در ضمن وحدت وجودی که مورد بحث در محافل عرفانی است. در مورد نحوه‌ی حضور مطلق حضرت حق است و این‌که مخلوقات در عرض خدا نیستند بلکه همه مظاهر انوار اسماء الهی‌اند. موفق باشید
3334
متن پرسش
بنام خدا سلام بر استاد طاهرزاده . من پدرم از علاقمندان و شاگردان شماست ومن پسر سیزده ساله هستم به نظر شما اگر من هفته ای چند ساعت بازی کامپیوتری کنم بد است یا خوب است ومیخواهم بدانم بازی کامپیوتری چه بدیهایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌خواهم بگویم جوانی در سن شما اهل بازی و سرگرمی نباشد ولی خودت می‌دانی اگر به بازی‌های کامپیوتری عادت کردی دیگر به‌راحتی نمی‌توانی از آن جدا شوی و دائماً ذهن‌ات مشغول می‌شود. در حالی‌که در بازی‌های بدنی مثل ورزش‌های رزمی و شنا و کوهنوردی ذهن‌ات به نشاط می‌آید و بدنت نیز قوی می‌شود. پدرتان از سر دل‌سوزی می‌خواهند طوری نشود که در سال‌های بعد ذهن شما از محتواهای علمی و معنوی خالی باشد. موفق باشید
2341
متن پرسش
1-چرا خمس به طلبه ها داده میشود و به دانشجویان داده نمی شود.مگر دانشجویان تحصیل علم نمی کنند؟این خود نوعی تبعیض نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مصرف خمس جهت تبلیغ دین است و اموری که موجب اقامه حوزه های علمیه و نشر اسلام می‌شود، بودجه‌ای که دولت جهت امورات یک دانشجو هزینه می‌کند بسیار بیشتر است از شهریه‌ای که به یک طلبه داده می‌شود که همه‌ی زندگی او درس‌خواندن و درس‌دادن است بدون آن‌که بعد از درس‌خواندن بخواهد یک شغل دولتی داشته باشد و حقوق ماهیانه بگیرد. موفق باشید
2192

وجود شیطانبازدید:

متن پرسش
ایا میتوان گفت شیطان از هیچ است وعدم وخداوند عدم نمی افریند پس شیطان نمادی است برای انسان که همان قوای واهمه و نفس لوامه است و موجودی در بیرون بنام شیطان نداریم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم این‌طور نیست. حقیقت آن است که طبق قرآن شیطان و شیاطین از جنس جن هستند و به جهت فسقی که داشتند از درگاه الهی رانده شدند و می‌توانند نفس اماره‌ی ما را تحریک کنند. موفق باشید.
1669

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام /برخی هندسه سیاسی نظام جمهوری اسلامی را دارای یک تسلسل ذاتی می دانند که عملا مولفه های یک حکومت مردم سالار را به گزاره هایی صوری مبدل کرده است مثل شورای نگهبان ومجلس خبرگان رهبری .آیا می توان در جواب اینان گفت که اساسا تسلسل در سیاست باطل نیست و اگر این را بگوییم آیااین ماکیاویلیسم دینی(اراده معطوف به حفظ حکومت دینی به هر قیمت) نخواهد بود!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظرم نباید خود را گرفتار این نوع ادبیات کنیم که ما را در مفاهیم انتزاعی سرگردان می‌کند. حقیقت این است که هندسه‌ی سیاسی نظام جمهوری اسلامی رجوعش به غدیر است و از آن‌جهت که مردم در بستر فرهنگ غدیر حضور فعال از خود نشان داده‌اند،‌یک حکومت مردم سالار است و شورای نگهبان و مجلس خبرگان هر کدام تعریف و وظیفه‌ی خاصی دارد که بر اساس آن عمل می‌کنند. به هیچ وجه در چنین شکلی از نظام حکومتی اراده‌ی معطوف به حفظ حکومت در میان نیست بلکه اراده معطوف به تلاش برای انجام وظیفه و ایجاد رضایت پروردگار در میان است. زیرا کسانی در شورای نگهبان و مجلس خبرگان هستند که سراسر شخصیت آن‌ها نظر به اسلام و وظیفه اسلامی است. موفق باشید.
598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز اول تذکر بدهم دوستان جواب سوال قبلی مرا اشتباهی ارسال کرده اند سوال 1) آیا بحث حجاب اول بحث جامعه ی امروز ما هست یا مسئله مهمتری هم وجود دارد ؟ عده ای راه حل برگشت عفاف به جامعه را اول از همه اصلاح ساختار اقتصادی امروز کشور که ناخداگاه پول حرام یا حداقل شبه ناک را وارد زندگی مردم می کند می دانند نظر شما چیست؟ 2)آنچه ما شنیده ایم این است که دین اسلام کاملترین دین پس دین های دیگر ناقص اند آیا دینی مثل مسیحیت قدرت داشته که پیروان زمان حضرت مسیح را به تکامل برساند؟و اگر نمی توانسته آیا این مقابل حکمت الهی نیست ؟ عده ای در این مسئله موضوع اقتضائات زمان را پیش می کشند ؛ در این مورد نیز این سوال مطرح می شود که خوب یعنی اقتضائات زمان نمی توانسته افراد را به تکامل برساند یا به عبارتی خداوند تا آن زمان دنیایی آفریده بوده که شرایط به تکامل رساندن آفریده ای از آفریده ها را نداشته !
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: احکام و دستورات اسلام همگی باید در کنار هم انجام شود و توجه دادن جامعه به حجاب از یک طرف و مقابله با هنجار شکنان از طرف دیگر که مأمورند قبح بی حجابی را بشکنند و تلاش مجدانه برای اصلاح ساختار اقتصادی همگی به همدیگر پوشش می‌دهند. هنر آن است که نگذاریم با سطحی کردن امور گرفتار افراط و تفریط شویم. حکمت الهی آن است که انسان ها اختیار داشته‌باشند دین الهی را بپذیرند یا نپذیرند زیرا خداوند در عین آن‌که تشریعا دستور می دهد انسان ها گناه نکنند خودش تکوینا انسان‌ها را طوری آفریده که در پذیرش دستورات الهی مختار باشند و در هر دوره‌ای از دورانی که پیامبران الهی دین آورده‌اند افراد و جوامعی بدان عمل کرده و سعادت‌مند شدند و افراد و جوامعی عصیان کردند و هلاک گشتند. منتها نهایت این مسیر به حاکمیت حق در نظام اجتماعی بشر ختم می‌شود.
426

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام ،ضمن تقدیر و تشکر از شما به خاطر این سایت و مطالب مفید آن. آداب و رسوم زندگی مشترک و همسرداری از دیدگاه دین را تشریح فرمائید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی پس از سلام موضوع سؤال جناب‌عالی در کتاب «زن، آنگونه که باید باشد» در قسمت سؤال و جواب‌ها به طور نسبتاً مفصل بحث شده است. إن‌شاءالله با رجوع به کتاب جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید
14846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: جسارت حقیر را ببخشید استاد. در سایت گاهی شماره سوالات به ترتیب نیست. آیا شما سوالاتی را که صلاح نمی بینید در سایت نمی گذارید؟ حقیر پرسیده بودم چرا شهید رجایی با مشارکت افراد بزرگی چون حضرت آقا و شهید بهشتی و ... در حزب جمهوری اسلامی نبودند؟ آیا با همدیگر اختلاف تفکر داشتند؟ ظاهرا حضرتعالی پاسخ را به صلاح ندیدید. جسارت حقیر را ببخشید. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب آن سؤال عرض کردم نمی‌دانم. موفق باشید

12859
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامى و عزيزمان: بنده در سوال به شماره 12829 سوالى از شما پرسيدم که متن سوال و پاسخى که شما داديد به شرح زير است و در ادامه سوال ديگرى داشتم که مطرح مى کنم: استاد بنده تن انسان و نفس و روح و فطرت و غریزه و رابطه اینها را با هم فهمیدم، اما وقتی می خواهم انسانیت و مقام امام (که انسان کل است) را وارد این مجموعه کنم جایگاهش را نمی فهمم. شما می فرمایید فطرت یک سرمایه در روح است، بعد می فرمایید نفس جان ما و فطرت جان جان ما است، پس یعنی برای فطرت مقام در نظر می گیرید؟ و اینکه می فرمایید امام جان جان انسان است، پس یعنی فطرت همان مقام انسانیت است و فطرت همان نور مقدس امام است و بعد مسئله بعدی اینکه در مورد مقام روح می فرمایید اول خلق خدا و جامع تمامی اسما خداوند است با این فرق که از خودش نیست و بعد هم می فرمایید که نور وجودی حضرت محمد (ص) اولین خلق خداوند و جامع تمامی صفات خداوند است پس یعنی این روح همان وجود مقدس پیامبر است؟ پس اینکه گفتید پیامبر یک تن دارد مثل ما یک نفس دارد مثل ما و یک وجود مقدس دارد پس یعنی در پیامبر نفس و آن نور وجودی حضرت هر دو در مقام روح هستند؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در انسان بالقوه است و امام معصوم تجلیِ بالفعلِ انسانیت و فطرت انسانی است و در مورد مقام نوری پیامبر می‌توان گفت که همان مقام «اول ما خلق اللّه» یعنی مقام روح باشد و در عین این‌که در وجود مقدس پیامبر، نفس پیامبر با آن مقام متحد است، ولی در هرحال مقام روح یا مقام نوری پیامبر یک مقام تکوینی است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با تلاش و عبادات ممتد، نفس مقدس خود را با آن مقام متحد می‌کند. موفق باشید سوال بنده: به اين ترتيب آيا وجود قدسى پيامبر (ص) همان انسانيت است؟ پس هم انسانيت در وجود ما هست هم فطرت داريم که با اطاعت از آن به اصل خود که همان مقام روح که تمام انسانيت است وصل مى شويم. پس در نتيجه مى شود گفت ما آن قدر که از اصل خود دور شده ايم و اون را ديگر به ياد نداريم خدا امده فطرت را به عنوان چراغى در سر راه ما قرار داده و اگر از اين تن مادى خارج شويم ديگر فطرت را نداريم، پس يعنى مقام امام همان وجود مقدس پيامبر (ص) است. و اينکه بگيم فطرت مقام است اشتباه است بلکه فطرت پرتويى است از آن انسانيت کاملى که در وجود ما هست. در نتيجه مقامات ما مى شود تن و نفس و روح که روح مقام همان انسانيت کل است که همان مقام امام است پس جان جان ما روح است نه فطرت؟ در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در عموم انسان‌ها به صورت بالقوه است و گرایش به خوبی‌ها در انسان مطرح است ولی فطرت در امام به فعلیت تبدیل شده و لذا مقام امام عین کمال و خوبی و پاکی است. و روح باطنِ فطرت است که اولیاء الهی از انوار و تشعشعات آن بهره‌مند می‌شوند. عرایضی در جلسات پنجاهم به بعد شرح کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل‌البیت علیهم‌السلام» در این مورد شده. موفق باشید

12419
متن پرسش
سلام علیکم اینکه استاد مطهری (ره) فرمودند: که «تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است.» لطفا بفرمائید که منظور استاد از این محرومیت و محدودیت در اجتماع دوم به چه چیزهایی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعه‌ی جنسی، انسان‌ها همه‌ی فکر و ذکر خود را در ارضاء امیال جنسی خود صرف می‌کنند و بدین جهت همواره خود را از امیال جنسی محروم می‌یابند زیرا بیشتر از آن‌چه یافته‌اند می‌خواهند و این میل هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست. ولی در موقعی که میل جنسی در محدوده‌ی خانواده و در ذیل احکام الهی برآورده شود افق‌های دیگری در مقابل انسان گشوده می‌شود که در آن صورت میل جنسی حاکم نیست تا در این مورد بی‌نهایت‌طلب شود. موفق باشید

11976
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی می دانیم که منشور حقوق بشر کوروش بعنوان نماد این حقوق در سازمان ملل موجود است، علامه طباطبایی، آیت الله مکارم و علامه ابوالکلام نیز در کتب خویش ذوالقرنین را به کوروش تعبیر نموده اند. از طرفی در کتاب «نظریه اتصال دولت صفویه به دولت صاحب الزمان» و برخی کتب دیگر به چه دلیل اینقدر تعریف و تمجید از دولت صفوی وجود دارد مگر نه اینکه ایشان پایه گذار بدعت شیعی مانند قمه زنی و... بوده اند. و آیا اساساً شاه و دیکتاتور با هم مگر فرق دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به روح تمدن‌سازی دولت صفویه باید سلسله‌ی صفویه را نگاه کرد، نه با نظر به جریان‌های افراطی که در آن سلسله نفوذ کردند. بالاخره شیخ‌بهایی‌ها هم در این سلسله توانستند اهداف بلند شیعه را سازماندهی کنند. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از این جهت از صفویه دفاع می کنند. خوب است در این مورد به کتاب های آقای دکتر موسی نجفی رجوع فرمائید. موفق باشید

11417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا امام خمینی (ره) در بحث بدن قیامتی با آیت الله شجاعی هم عقیده اند یا با ملاصدرا؟ شواهدش را هم اگر لطف بفرمایید بیان نمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سخت معتقد به نگاه ملاصدرا هستند، حتی آیت‌اللّه شجاعی غیر از این نکته که فرمودید جای دیگر ندیدم که از دستگاه فکری ملاصدرا عدول کرده باشند، به همین جهت بنده این نظر ایشان را در کتاب معاد نیاوردم. موفق باشید

11078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: نظر حضرتعالی راجع به (اسفار اربعه جلد هفت صفحه 171 چاپ المصطفوی) «عشق ظرفاء و الفتیان الوجه الحسان») چیست؟ بار تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب یکی از سؤالات کاربران عرض کردم که این نگاه‌ها فرهنگ خاص خود را دارد. جناب آقای دکتر امامی‌ جمعه‌زاده در کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» تا حدّی روشن کرده‌اند که در این موارد باید ابتدا بین عشق عفیف که به‌کلّی سالک از امیال شهوانی گذشته، با عشقی که عملاً یک میل حیوانی است، تفکیک کرد تا معنای این سخنان را بفهمیم. موفق باشید
10788
متن پرسش
سلام علیکم استاد می خواستم ببینم شما در نجف محل حرکتتون کجاست که ما هم ملحق به شما شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به شرایطی که سر مرزها هست نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم. بنای ما آن است که پیش از ظهر روز چهارشنبه بعد از زیارت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» و زیارت مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» حرکت خود را شروع کنیم. إن‌شاءاللّه و به امید خدا. موفق باشید
9150
متن پرسش
در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» شما فرمودید که: «جوانی، برای کودک، به عنوان غایت به شکل بالفعل در خارج هست.»، من اشکال کردم که اصلاً جوانی و پیری چیزی مستقل از بدن نیست که مابازای خارجی داشته باشد. شما در پاسخ نکات مفیدی فرمودید؛ از جمله این که: «هر حرکتی باید به سوی غایتی باشد»، این‌که مسلّم است و حقیر هم منکرش نبودم. و نیز فرمودید: «در هر حرکتی قوه‌ها به فعل تبدیل می‌شود»، این هم مسلّم است. البته بعد استدلالی می‌کنید مبنی بر این‌که: «اگر بی‌نهایت قوه در میان باشد، که لازم می‌آید بی‌نهایت عدم در میان باشد.»، البته این استدلال ربطی به آن نکته ندارد که: «در هر حرکتی قوه‌ها به فعل تبدیل می‌شود»، بلکه برای اثبات این مطلب است که: قوه‌ی «محض ممکن نیست، بلکه مقداری فعلیت لازم است.». در ادامه فرمودید: «وقتی در هر حرکتی قوه‌ها به سوی هدفی خاص در حال تبدیل‌شدن به فعل هستند، می‌گوییم محال است غایت مفقود باشد.»، این، همان نکته‌ی اول است که: «هر حرکتی باید به سوی غایتی باشد»، که عرض کردم این مسلّم و واضح است. اشکال حقیر این بود که: غایتِ «پیری» چطور در خارج موجود است؟! این، درست است که بدن ما به سوی غایت پیری در حرکت است و لذا پیری بالقوه موجود است، ولی این که «غایتِ پیری، الآن برای یک جوان، بالفعل موجود است.» را من نمیفهمم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با عرضی که در جواب 9145 کردم موضوع روشن شود. زیرا ارسطو وقتی مثال پیری را می‌زند نظر به تبدیل قوه به فعل دارد و در آن دستگاه پیری به همین معنا است و چیزی به نام فرسایش که یک حرکت نسبی است مدّ نظر نیست. باید سعی کرد مقصد و منظور اَقایان را از مثال‌هایشان درک کرد و به استدلالشان توجه نمود و نه به مثال‌هایشان. برای معنای تبدیل قوه به سوی فعل و نظر به آن فعلیت و غایتی که موجود است مثال سیر انسان از حرکت مادون به حرکت برتر قابل توجه‌تر می‌باشد به آن معنی که از یک طرف شما باید حرکتی داشته‌باشید ـ‌ چون قوه‌ی محض وجود ندارد ‌ـ و از طرفی باید حیاتی برتر در جلوی شما واقع باشد هر چند شما نسبت به آن هنوز در حالت بالقوه‌اید و معنای غایت مفقود محال است را در این فضا باید مدّ نظر قرارداد. موفق باشید
6932
متن پرسش
باسلام ارتباط بین نماز امام زمان وخود حضرت در چیست ؟ آیا این نماز برای تعجیل در فرجشان است یا برا ی سلامتی ایشان است رمز صد مرتبه ایاک نعبد و.... در چیست مثلا چرا در نماز امیر المومنین این صد مرتبه وجود ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انوار مقدس معصومین«علیهم‌السلام» در ذیل شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» هرکدام راهی هستند به سوی خداوند و نمازهای آن‌ها نیز ظهور خاص سیر آن عزیزان از جان عزیزتر است. با خواندن نماز امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» مسیر رجوع به خدا را با نور آن حضرت انتخاب کرده‌اید و از این طریق به خدا نزدیک می‌شوید و به حوائج خود می‌رسید. صد بار می‌گویی ای خدا تماماًٌ در ذیل بندگی تو هستم و در مسیر بندگی خود از تو مدد می‌جویم که بتوانم بندگی تو را ادامه دهم. آیا خداوند چنین بنده‌ای را بی‌محلی می‌کند؟ موفق باشید
5842

زندگی برزخیبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز ا-اینکه در کتاب معاد گفته شده که در برزخ زمان نیست به چه معناست؟ زیرا درایه 45و46 غافر در مورد فرعونیان گفته شده هر صبح وشام در برزخ برانها اتش عرضه میشود .ایا صبح وشام نشانه زمان نیست ؟ 2-ایا فرقی بین کسی که مثلا1000سال پیش مرده ووارد برزخ شده با کسی که اکنون میمیرد وجود دارد ؟زیرا کسی که قبلا مرده نسبت به این شخصی که هم اکنون مرده مدت بیشتری در برزخ است واین به ضرر اوست خصوصا اگر که مومن هم نباشد. میخواهم از زبان خودتان بشنوم باتشکر از شما استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1ـ با توجه به این‌که علامه طباطبایی«رحمةالله‌علیه» برزخ را هنوز وجهی از زندگی زمینی می‌دانند، برزخیان صبح و شام زمین را درک می‌کنند. 2ـ برزخ دوره‌ی آمادگی است برای ورود به قیامت همه، حتی با نابودی زمین آنقدر در برزخ می‌مانند تا جهت قیامت آماده شوند. در این حال برای مؤمنین که ضرر ندارد برای کفار که در قیامت به عذاب سخت‌تری دچار می‌شوند نیز ضرر ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی