باسمه تعالی: سلام علیکم: مجرد نسبی یعنی موجودی که هنوز همهی قوههایش بالفعل نشده است. برعکسِ مجرد کامل که همان مقام عقل کلّ است. نفس انسان همهی مراتب حس و خیال و عقل را داراست ولی شخص ما، معلوم نیست که در کدامیک از این مراتب، بالفعل شدهایم؟ اولیاء الهی در مقام عقل، بالفعلاند و کودکان، در مقام حسّ. از این به بعد سؤالاتتان طوری است که برای فهم آنها باید مطالعات طولانی داشته باشید تا حلّ شود و جواب مناسب بگیرید. پیشنهاد ما آن است که با سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست کار را شروع کنید و با حوصله ادامه دهید تا إنشاءاللّه جواب سؤالات خود را دریافت فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: « يا بَني آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد » و علامه طباطبایی در تفسیر آن میفرمایند یعنی ابعاد معنوی شخصیت شما در مساجد است، بروید آن ابعاد را از مساجد بگیرید. لذا نباید فضای مسجد را برای خود و دیگران از این حالت خارج کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آنکه متوجه بودید که واسطهی فیض یک مقام است، عنایت داشته باشید که ظرفیت انسان از طریق انسان کامل اشباع میشود و در رابطه با کمال انسانی نیاز به انسان دیگری نیست همانطور که برای «تری» به عین تری یعنی آب نیاز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه از الطاف الهی برخوردارید، ولی تا آنجا که ممکن است از نافلهها غافل نباشید. اگر نمیتوانید ایستاده بخوانید، نشسته انجام دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید اگر تحصیل علم جهت صحیحی به خود بگیرد، دیگر فوق لیسانس و دکترایش به دنبال کار نمیگردند، بلکه کارآفرین میشوند و مسیری که با مدیریت رهبر انقلاب در حال شکلگیری است، عبور از علمِ آموختنی به علمِ عملی است 2- البته مشخص است که شروع یک تاریخ، با فرآیند همراه است. به همین جهت مقام معظم رهبری در یکی از جلسات که با دانشجویان داشتند، به مطالعهی انقلاب فرانسه توصیه فرمودند. زیرا برای عبور از یک تاریخ و ورود به تاریخی دیگر، چنین مشکلاتی که شما برشمردید، پیش خواهد آمد. ولی بصیرت رهبری انقلاب در اینجا است که متوجهاند برای عبور از تاریخ سکولاریته به تاریخ توحید، موانع مانعِ تحقق آن تاریخ نمیشود و بدین جهت افق را روشن میبینند. البته مشروط بر آنکه نخواهیم خود را در ادامهی فرهنگ استکباری و در زیر سایهی آمریکا تعریف کنیم که این عامل نابودی همهی هویتِ تاریخی انقلاب اسلامی است. لذا تأکید عالمانهی ایشان در دشمنیِ دائمی ما با آمریکا است و این، حکیمانهترین سخنی است که باید هرگز از آن غفلت ننمود. نه از آن جهت که چون آمریکا دشمن ما است، ما با او دشمنیم، بلکه از آن جهت که آمریکا، نمودِ روح استکباریِ بشری است که با شیطان عهد بسته است و شیطان عدوِّ مبین بشریت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ضمن تشکر از تذکرات مشفقانهتان به اینجانب. عنایت بفرمایید که بحث در تعهد و وِلاییبودن آقای احمدینژاد نیست که بنده قبلاً هم طی جوابی در این مورد عرایضی داشتهام؛ آنچه بنده وظیفهی خود میدانم، تذکر به عزیزانی است که در نسبت با آقای احمدینژاد و تعلق او به انقلاب و شعارهای انقلاب، سایر عوامل حفظ نظام اسلامی و سایر ابعاد حضور تاریخی انقلاب اسلامی را از نظر دور ندارند و سعی بنده آن است که شکافِ پیشآمده بین رفقای علاقهمند به آقای احمدینژاد و انقلاب، به درستی ترمیم شود و از این جهت ضعفهایی را متذکر شدم که توسط آقای احمدینژاد پیش آمد و البته سعی شد سربسته آن نکات عرض شود وگرنه فعالیتهایی مثل آنچه در رابطه با بیمهی طلاب متذکر شدید را، نه بنده بلکه بسیاری ابداً منکر نیستند که خدمتِ ارزشمندی به حوزههای علمیه شد.
فکر نمیکنم نیاز باشد دوباره ماجراهای تلخ گذشته یادآوری شود. اجمالیترین سخن این بود که عرض شد: «ایشان مشاوران بدی دارند» تا رفقا فکر نکنند بعضی از حرکات ایشان را نیز باید حمل بر صحت و یا توجیه کرد. خانهنشینی و یا مطرحکردن آن ویدئو در روز آن یکشنبهی سیاه را که آقای حجتالاسلام سالک به عنوان یکی از دلسوزان ایشان التماس میکنند آن را پخش نکند؛ ولی او نه توصیهی آقای سالک را پذیرفتند و نه توصیهی آقای حسینیان را که مکرر چوب طرفداری از آقای احمدینژاد را خورده بود.
قصد بنده آن نیست که ضعفهای آقای احمدینژاد را با همدیگر در میان گذاریم، بلکه بناست عرایض بنده تذکری باشد برای رفقایی تا آقای احمدینژاد را مبری از ضعفهایی که میتوانست نداشته باشد، ندانند. آیا اینکه ایشان بدونه ملاحظات تذکر رهبری بهخصوص در دولت دهم جبههای از معدود دوستان خود در مقابل همهی جریان اصولگراییِ ولایی قرار دادند، با تاریخی که ما در آن بهسر میبریم مطابقت داشت؟!! آیا ایشان متوجه بودند ما در چه شرایطی از نظر تاریخی هستیم؟!! نمیدانم چه اندازه در جریان عزل جناب آقای حجتالاسلام محسنی اژهای هستید؟ آقای احمدینژاد را در دولت دهم چه شده بود که همهی نیروهای انقلاب از چشم ایشان افتاد، بهجز چند نفر محدود؟! آیا در جریان گلهی رفقایی هستید که هر وقت به سراغ ایشان میرفتند آنها را حواله به مهندس یعنی آقای مشائی میدادند؟ در صورتیکه آنها برای دفاع از آقای احمدینژاد زحماتی را تحمل کرده بودند.
عرض بنده در جواب سؤال شمارهی 19216 آن بود که: «تکلیف ما با آقای احمدینژاد بهخصوص با حرکات اخیر ایشان مشخص شده، ولی تکلیف ما با خودمان و انقلاب اسلامی از این به بعد با تجربه از گذشته بهتر روشن میشود. امید است رفقا بتوانند به راحتی از آقای احمدینژاد عبور کنند ولی از آنچه موجب رجوع به شعارهای ایشان شد، عبور نکنند. مطمئن باشید انقلاب، در جایگاهی قرار دارد که هرگز ظرفیت تاریخی این دوران، ذهنها و قلبها را بهجایِ دیگری جز اهداف انقلاب اسلامی جذب نمیکند، میماند که با خونِ جگرخوردنِ بیشتر آن پختگی لازم برای نیروهای انقلاب پیش خواهد آمد.»
به هر حال در جایگاه سختی قرار داریم. باید از خود پرسید آیا این شکافی که بین رفقای علاقهمند به آقای احمدینژاد و اصل انقلاب بهوجود آمده است، چه اندازه منطقی است و با واقعیت صحنه مطابقت دارد؟ آیا در آن حدّ که یکی از رفقا از فرط ناراحتی برای بنده نوشته است: «یک قبر برای خودم و یک قبر هم برای انقلاب کندهام». تا این حدّ همهچیز را از دسترفته میپندارد. در حالیکه ابداً چنین نیست. همانطور که جنابعالی با آن احساسات پاکتان، سرنوشت کیان را در نسبت با مختار برای آقای احمدینژاد مثال زدهاید. آیا واقعاً همینطور است؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. معلوم میشود خداوند را باید در مظاهر او شناخت وگرنه شناخت خدا، شناخت مفهومی و ذهنی خواهد بود. و عالیترین مظهر حضرت حق، آدم بود که در وصف او میفرماید: «علّم آدم الاسماء کلّها» و به تعبیر آیت اللّه محیالدین الهی قمشهای؛ «جرمش آن بود که در آینه، رویِ تو ندید / ور نه بر بوالبشری، ترکِ سجود اینهمه نیست». یعنی جرم شیطان آن بود که در آینهی آدم، انوار الهی را ندید، وگرنه برای ترک سجده به آدم که خروج از ساحت ربوبی را در پی نخواهد داشت. روش شیطان شبیه تفکر وهّابیون است که متوجه نور خدا در مظاهر نیستند و آن را شرک میدانند و به همین جهت مثل شیطان، خود را میبینند و «أنا خیرٌ منهْ» سر میدهند و چون نگاه به خود، با ناتوانی همراه میشود، تکیه به غیر خدا برایشان پیش میآید و به اسلحهها و آمریکا تکیه خواهند کرد. موفق باشید
[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمهى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید خود را در حالت حضرت یونس«علیهالسلام» در وسط دریا در شکم ماهی حس کنید که تنها دادرسِ شما حضرت حق است و لذا با گفتن این ذکر، امیدوارِ قسمت بعدی آن هستید که حضرت حق میفرماید: «وکذالک ننجیالمؤمنین» یعنی هر مؤمنی را که چون یونس«علیهالسلام» با خدا مرتبط شود، از تنهایی و تنگنایی نجات میدهد. لذا با چنین رویکردی، اگر ذکر مذکور را داشته باشید، مشکلی پیش نخواهد آمد و به طور عادی به اموراتِ خود میپردازید و اگر هم در بعضی موارد، کارِ لازمتری پیش آمدع آن کار را انجام میدهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعد از کتاب «آشتی با خدا» کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» هرسه با شرح صوتی آن خوب است که مطالعه شود. 2- پیشنهاد خوبی است، امید است که کاربران محترم بتوانند از آن استفاده کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک و حجت ما سخن نایب امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» یعنی حضرت آیت اللّه خامنهای«حفظهاللّه» در این زمان و در این تاریخ است و ایشان توهین به صحابه و همسران پیامبر را حرام میدانند و از آن جهت که ایشان بهخوبی نشان دادهاند در تحقق اهداف حضرت صاحبالزمان«عجلاللّهتعالیفرجه» بهخوبی موفق بودهاند، در این مورد نیز باید از ایشان تبعیت کرد. از طرفی مگر خواب برای کسی حجت میشود؟!! آیا فردای قیامت میتوانیم نسبت به عملی که مبتنی بر خواب انجام دادهایم جوابگو باشیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت حضور در حوزه لازم نیست که شخص حتماً معمم شود و منبر رود. در حوزه کسانی هستند که بدون ملبسشدن به لباس روحانی در حال تدریس هستند. ولی اگر تشخیص دادهاید که نمیتوانید حوزه بروید لازم نیست همهی دروس را دنبال کنید، دروسی که مبانی عقیدتی و اخلاقی شما را شکل میدهد، پیگیری نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» به عنوان یک عالِم اسلامشناس، در مورد مولوی میفرمایند: مثنوى همان طور كه مولوى مىگويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و میفرمایند: مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. لذا از آنجایی که از هرچیزی میتوان سوء استفاده کرد، از مثنوی نیز میتوان سوء استفاده نمود 2- آنجایی که بحث کشتن نفس را به میان میکشد متذکر همان روایت مشهور «موتوا قبل أن تموتوا» است. به همان معنایی که باید به خواستههای نفس امّاره بیتوجه بود و معنای کشتن نفس در عمل به همین شکل است 3- همچنانکه در شرح سورهی بقره عرض شد آنجا که برای مقربین «ممّا یشتهون» هست، به جهت آن است که آنها میل خود را در ارادهی خدا فانی کردهاند و لذا به ارادهی الهی اراده میکنند و این غیر از تمنّاهای نفس امّاره است که باید مدّ نظر نباشد. موفق باشید
[1] - مقام معظم رهبرى« حفظهاللهتعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچهى دفتر اول مىگويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی میفرمایید ولی از استعداد این نسل غافل مباشید، چیزهایی را متوجه میشوند که خواص ما متوجه آن نیستند. بنده در جزوهی «بررسی نحلهی نجف» نشان دادهام که چطور شهداء و رزمندگان ما تا فنای ذاتی که عالیترین مرتبهی سلوک سالکان است، پیش رفتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید کار بسیار مطلوبی است تا از یکطرف فرزندان ما از گنجینهی صندوق سینهی پرتجربهی مادربزرگها و پدربزرگها بهرهمند شوند و از طرف دیگر امثال جنابعالی بتوانند نقش خود را در فعالیتهای اجتماعی پیش ببرند. موفق باشید