بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12503
متن پرسش
سلام استاد: بنده تاکنون تعدای از کتب دکتر داوری از جمله: ما و راه دشوار تجدد، درباره ی علم، درباره ی غرب، فلسفه چیست، فلسفه در دادگاه ایدئولوژی، فرهنگ خرد آزادی و.... در ابتدا با شور و شوق خاصی این کتابها را می خواندم ولی پس از مدتی با تفکر در مطالعاتم به نتایجی رسیدم: آقای داوری در کتابهایش گزاره های اثباتی نمی آورد و گزاره های ایشان صرفا گزاره های توصیفی است. و همین باعث شده نتوان به صحت نوشته های ایشان پی برد. به نظر بنده ایشان در کتابهایشان فقط افکار خودشان را می نویسند و برای درستی افکارشان در کمتر جایی اثبات و دلیل می آورند. در حالیکه تا مطلبی مستدل نباشد از کجا باید دانست که صحیح و درست است. ایشان در کتابهایشان فلسفه را رد می کنند در حالیکه پارادایمی که در آن می نویسند کاملا فلسفی است. می گویند از اینکه به صورت فلسفی می نویسند ناگزیرند، ولی چه ناگزیر بودنی؟ مگر تنها ادبیاتی که می توان با آن به نقد مدرنیته و غرب پرداخت، ادبیات فلسفی مابانه است؟ نوشته های آقای داوری، بویی از آیات، روایات، احادیث، و یا اهل بیت (ع) و .... ندارد (مگر در معدودی از مقالات). مگر می شود بدون مددگیری از قرآن و اهل بیت (ع) (که طبق حدیث ثقلین تنها عوامل هدایت بشریت اند) بتوانیم در مورد حقیق اظهار نظر کنیم. بنده قائل به اخباری گری و تفکیک نیستم ولی از اینکه فقط اتکای به تفکر و عقل خالی از وحی داشته باشیم را مردود می دام چرا که تنها و تنها اهل بیت (ع) چراغ هدایت اند و برای رسیدن به حقیقت ناچارا باید جوع به اهل بیت (ع) کنیم. بعلاوه مایی که ادعای پیروی از مکتب امام حسین علیه السلام داریم، باید در قبال جامعه سیاست و انقلاب نیز بی تفاوت نباشیم. ایشان در کتابهایشان به نقد انقلاب های معاصر می پردازند (سیاست تاریخ تفکر و...) و آنها را محکوم به ایدئولوژی می دانند. در کتب معاصرشان بنده ندیده ام جایی ایشان به صراحت از انقلاب عظیم و نورانی اسلامی دفاع نموده و به تبیین ماهیت دینی و الهی آن بپردازند. البته ایشان در مکتوبات نخستینشان مقاله ای در حمایت ارزش و عظمت انقلاب اسلامی نوشته اند ولی با مطالعه ی آثار جدیدشان تقریبا در هیچ جا به صورت صریح از انقلاب اسلامی سخن به میان نمی آورند. به همین دلیل نیز ناخود اگاه انقلاب اسلامی نیز در زمره ی انقلاب های مارکسیستی و در بسط مدرنیته دیده می شود! از اینکه به سوالات قبلی بنده پاسخ داده اید کمال قدردانی از شما استاد بزرگوار و عزیز را دارم و طول عمر باعزت برای شما آرزومندم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از آقای دکتر داوری و کتاب‌های ایشان چه انتظاری دارید! اگر دکتر داوری را در حدّ یک فیلسوف بدانید، همان چیزی که خودِ او بر آن اصرار دارد، پس دیگر نباید انتظار داشته باشید آیه و روایت را شاهد سخن خود بیاورد. کار فیلسوف به حرکت‌درآوردنِ تفکر است و چون روش آقای دکتر داوری روشی است که هایدگر در فلسفه در پیش گرفته است و عملاً سعی بر آن است که به روش متافیزیکی موضوعات را در میان نگذارد، شما تصور فرموده‌اید که ایشان استدلالی سخن نمی‌گوید. در حالی‌که عقل متافیزیکی یک نوع عقل است و به یک معنا می‌توان گفت روش هایدگر یک نوع تذکر است به موضوعات تاریخی تا انسان خود، به تفکر بنشیند. دکتر داوری برای خود رسالتی خاص را تعریف کرده‌ است و آن دعوت به تفکر، چیزی که حقیقتاً ما از نظر تاریخی از آن محرومیم و عموماً مراوده‌های ما و گفتگوهای ما حجاب تفکر است. در تفکری که دکتر داوری بنا دارد به تاریخ ما برگرداند نه‌تنها جایگاه فرهنگ مدرنیته و تکنولوژی روشن می‌شود بلکه جایگاه تاریخی خودمان نیز ظهور می‌کند و می‌فهمیم ما در کجا هستیم و چگونه شروع کنیم و در این‌جا است که شما متوجه می‌شوید از ذخیره‌ی متعالی قرآن و روایات برای عبور از بی‌فکریِ تاریخی چه اندازه می‌توان استفاده کرد. موفق باشید    

11898
متن پرسش
سلام علیکم: نظرتون درباره کتاب "شعاع شمس: غزلیات شمس تبریزی به روایت دکتر دینانی " چیه؟ کدام شرح حافظ را بهتر می دانید؟ (اصلا نیازی هست که بعد از شرح مولانا؛ شرح حافظ کار کنیم؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب را ندیدم ولی آقای دکتر دینانی انصافاً دیدنی و پسندیدنی است و لذا فکر می‌کنم شعاع شخصیت ایشان هرکجا بتابد موجب گرمی است چه آن شعاع از طریق حافظ بر ما بتابد و چه از طریق مولوی. لطفاً آدرس تهیه‌ی کتاب را مرقوم فرمایید. موفق باشید

10788
متن پرسش
سلام علیکم استاد می خواستم ببینم شما در نجف محل حرکتتون کجاست که ما هم ملحق به شما شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به شرایطی که سر مرزها هست نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم. بنای ما آن است که پیش از ظهر روز چهارشنبه بعد از زیارت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» و زیارت مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» حرکت خود را شروع کنیم. إن‌شاءاللّه و به امید خدا. موفق باشید
10334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: می خواستم ببینم شیخ اسماعیل قصری عارفی موجه بوده یا از شخصیت های صوفی که روششان با ائمه (ع) مخالف است بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی در این مورد ندارم باید آثار ایشان را مطالعه کرد تا بتوان نظر داد. موفق باشید
9544
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی می گویند: اگر بگوییم فلان مشکل یا فلان سختی بوجود می آید، آن مشکل یا سختی بوجود می آید. آیا چنین چیزی بواقع صحیح است؟ اگر اینگونه است حتمی است یا ممکن است واقع شود؟ 2. بالعکس مورد قبل می گویند اگر بگوییم فلان کار خیر واقع می شود. پس واقع می شود. آیا این صحیح است و اگر صحیح است حتمی است یا ممکن است واقع شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته می‌فرمایند: زبان؛ مقدِّر است به همان معنایی که می‌فرمایند، و به همین جهت به ما فرموده‌اند: «تفعلوا بالخیر» یعنی امید به ظهور خیر برای خود داشته باشید. با این‌همه باید زمینه‌ی آن در شخصیت و رفتار ما باشد. موفق باشید
9416
متن پرسش
سلام علیکم: میخواستم نظر جناب عالی در مورد این مقاله با نام «خودسازی و دیگرسازی» بدانم. http://www.rajanews.com/detail.asp?id=195041
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این یک حرف اساسی و منطقی و راه‌بردی است اگر معتقد باشیم که انقلاب اسلامی باید با هویت اسلامی‌اش ادامه یابد. موفق باشید
9150
متن پرسش
در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» شما فرمودید که: «جوانی، برای کودک، به عنوان غایت به شکل بالفعل در خارج هست.»، من اشکال کردم که اصلاً جوانی و پیری چیزی مستقل از بدن نیست که مابازای خارجی داشته باشد. شما در پاسخ نکات مفیدی فرمودید؛ از جمله این که: «هر حرکتی باید به سوی غایتی باشد»، این‌که مسلّم است و حقیر هم منکرش نبودم. و نیز فرمودید: «در هر حرکتی قوه‌ها به فعل تبدیل می‌شود»، این هم مسلّم است. البته بعد استدلالی می‌کنید مبنی بر این‌که: «اگر بی‌نهایت قوه در میان باشد، که لازم می‌آید بی‌نهایت عدم در میان باشد.»، البته این استدلال ربطی به آن نکته ندارد که: «در هر حرکتی قوه‌ها به فعل تبدیل می‌شود»، بلکه برای اثبات این مطلب است که: قوه‌ی «محض ممکن نیست، بلکه مقداری فعلیت لازم است.». در ادامه فرمودید: «وقتی در هر حرکتی قوه‌ها به سوی هدفی خاص در حال تبدیل‌شدن به فعل هستند، می‌گوییم محال است غایت مفقود باشد.»، این، همان نکته‌ی اول است که: «هر حرکتی باید به سوی غایتی باشد»، که عرض کردم این مسلّم و واضح است. اشکال حقیر این بود که: غایتِ «پیری» چطور در خارج موجود است؟! این، درست است که بدن ما به سوی غایت پیری در حرکت است و لذا پیری بالقوه موجود است، ولی این که «غایتِ پیری، الآن برای یک جوان، بالفعل موجود است.» را من نمیفهمم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با عرضی که در جواب 9145 کردم موضوع روشن شود. زیرا ارسطو وقتی مثال پیری را می‌زند نظر به تبدیل قوه به فعل دارد و در آن دستگاه پیری به همین معنا است و چیزی به نام فرسایش که یک حرکت نسبی است مدّ نظر نیست. باید سعی کرد مقصد و منظور اَقایان را از مثال‌هایشان درک کرد و به استدلالشان توجه نمود و نه به مثال‌هایشان. برای معنای تبدیل قوه به سوی فعل و نظر به آن فعلیت و غایتی که موجود است مثال سیر انسان از حرکت مادون به حرکت برتر قابل توجه‌تر می‌باشد به آن معنی که از یک طرف شما باید حرکتی داشته‌باشید ـ‌ چون قوه‌ی محض وجود ندارد ‌ـ و از طرفی باید حیاتی برتر در جلوی شما واقع باشد هر چند شما نسبت به آن هنوز در حالت بالقوه‌اید و معنای غایت مفقود محال است را در این فضا باید مدّ نظر قرارداد. موفق باشید
8018
متن پرسش
سلام بر استاد فرزانه ... استاد من تقریبا از سن 18 سالگی دچار یک بیماری داخلی ناتوان کننده مزمن شدم و با وجود مراجعات زیاد به پزشک و اطبا سنتی تا الان که 34 سال رو تموم کردم ادامه داره و به قسمت های دیگه بدنم هم صدمه زده و متاسفانه زندگیم رو از بین برده ... نه تونستم درس بخونم نه کار کنم چند وقتی در یک شرکت دولتی مشغول شدم اونم با رنج و عذاب چون با این بیماری نمیتونستم درست کار کنم اخرشم مجبور شدم بیام بیرون یا به نوعی اخراج شدم چون درست نتونستم کار کنم و بیماریم هم تشدید شد و الان از اون تاریخ 7 سال میگذره و من کاملا بیکارم و هیچ پولی ندارم و خرجیم رو پدرم میده از این موضوع خیلی شرمندم با این سنم.. سفر نمیتونم برم .. ورزش نمیتونم بکنم و کار هم نمیتونم و پولی هم ندارم که برای خودم کاری دست و پا کنم که با این بیماریم سازگار باشه ... خلاصه حسابی افسرده شدم دلم تنگ شده برای مشهد رفتن برای راهیان نور رفتن اما با این بیماری اگه بخوام به مسافرت هم برم باید چند روز غذا نخورم و با این حال باز هم بقدری اذیت میشم که اصلا دیگه هیچ حال معنوی نمیفهمم و تمام انرژیم رو میگیره ... حدود دو سالی هم هست که احتیاج شدید به ازدواج دارم اما چطور با این وضعیت که خرجی خودم رو نمیتونم بدم بتونم تشکیل خانواده بدم ... خیلی افسردم و دیگه هیچ حال معنوی برام نمونده با این که تو این مدت بیکاری هم حکمت متعالیه خوندم و هم عرفان نظری و هم اکثر کتاب های شما رو و الان هم کارم شده تقریبا هر روزه مطالعه و گوش دادن بحث های شما که نمیگم بی تاثیر بوده و اگه نبود همین ها تا الان دیوانه شده بودم و شایدم کارم به کفر کشیده شده بود اما هیچ حال معنوی ندارم از افسردگی و دل مرده شدم مخصوصا تو این دوسال که احتیاج به ازدواج دارم ... استاد حرفی بزنید که مرحمی بر روی درد های دلم باشه و به دوستانی هم که این سوال منو میخونند میگم که ناشکری نکنید و قدر سلامتی خودتون رو بدونین که اگه سلامتی باشه همه چیز فراهم میشه اما اگه بیماری بیاد هرچی داشته باشین از دنیا براتون فاییده نداره / استاد برام دعا کنید خواهشا در نماز شبتون برام دعا کنید ... یا حق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خداوند حضرت ایوب«علیه‌السلام» را جلو ما قرار داد تا بگوید این بیماری‌ها برای انسان‌هایی آنچنان بزرگ نیز رقم خورده است. هنر ایوب«علیه‌السلام» این بود که در دل این سختی‌ها خدا را پیدا کرد و در رضایت از آن وضع، بهشت را در درون خود شکوفا نمود. نه خداوند شما را از یاد برده و نه مطرود درگاه الهی شده‌اید. با تمام وجود افق نگاه خود به زندگی را تغییر دهید. اگر خدا شرایط ازدواج را فراهم نکرده می‌خواهد در فضای دیگری زندگی کنید، ذهن خود را متوجه آن فضا بکنید. همچنان که اگر شرایط رفتن زیارت را فراهم ننموده می‌خواهد امام خود را در همین فضایی که هستید زیارت کنید. پدر و مادرتان هرگز از این‌که خرجی شما را می‌دهند ناراحت نیستند، از این ناراحت‌اند که چرا شما باید ناراحت باشید. باب رضا به قضاء الهی و برکات آن را دنبال کنید. موفق باشید
7253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز جدیدا دوستانی هستند که مگویند ما میخواهیم در فیس بوک ورود پیدا کنیم و تبلیغ و کار فرهنگی انجام دهیم با توجه به اینکه مقام معظم رهبری با شرایطی ورود به فیس بوک را جایز میدانند،این دوستان هم میگویند ما میخواهیم که کار کنیم تبلیغ کنیم،کما اینکه میدانید این شبکه از یک فرد صهیونیستی است آیا عضویت در این شبکه و افزودن مشترکین اینها چگونه.است؟میخواستم نظرتان را در جوانب و زوایای این شبکه و در صورت مجوز کار در این شبکه چگونه وچه کسانی صلاحیت کار را دارند؟!با عزض ارادت و معذرت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر مقام معظم رهبری اطلاعی ندارم، اگر ممکن است نظرشان را به بنده بدهید. موفق باشید
7149
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده در ضمن مطالعه سایت جنابعالی مطالبی دال بر اینکه ما در آستانه ایجاد تمدن عظیم اسلامی هستیم و انقلاب تغییرات بنیادی در جهان ایجاد خواهد کرد و در مسیر تغییر تاریخ قرار گرفته ایم و ....از این دست گفته ها زیاد دیدم . بنده ضمن رعایت احترام به نظرات حضرت عالی ، عرض می نمایم صحت یک ادعا را بایستی از نتایج آن مورد بررسی قرار داد. ما پس از سالها وبا وجود تبلیغات زیادی که در جهان ایجاد کرده ایم ، عملا بیش از سه چهار کشور دنیا کسی با ما همسو نشده . بجز سوریه و لبنان و یکی دو کشور آمریکای لاتین در حد محدود. که این نسبت به کل جهان ناچیز است . حالا جهان پیشکش. مردم خود ما نیز کلا در عالم دیگری سیر می کنند . شما خود در جامعه میبینید . واقعیت کلن عکس قضیه است . ما در جامعه ایرانی شاهد دین گریزی ،کاهش ازدواج ، طلاق بالا ، روابط نامشروع زیاد ، بی حجابی، فساد اقتصادی ، اعتیاد و ..ووووو که شرح کاملش اینجا نمیگنجد هستیم .من میبینم شاید 10 درصدجامعه در عالمی که شما تصویر میکنید سیر نمیکنند. 90 در صد دنباله گرفتاری و بدبختی و ...یا بقول شما دنیا هستند. من خودم از مطالعه کنندگان مطالب شما هستم . خیلی جاها با حضرتعالی اشتراک نظر دارم . در مورد دین ، امامت ، غرب، اصالت خانواده و هر چیز دیگر..... ولی قویا معتقدم ما داریم خودمان را گول میزنیم . واقعیت جامعه چیز دیگری است و ما همان دین پاک و آسمانی و شخصی که مردم در دوران طاغوت برای خودشان داشتند را نیز آلوده کردیم . آلوده به دروغ ، به شعار ، ما دین را ابزار کردیم و مردم را از اسلام فراری دادیم .. همه ضعفها را هم میاندازیم گردن پهلوی و آمریکا . به هر حال سیر تاریخی که میفرمایید به نظر من نه تنها محقق نمیشود. بلکه روز به روز از آن در حال فاصله گرفتنیم . من این ادعا را با شواهد موجود در جامعه میگویم . لطفا نظر یا نقد خود را نسبت به نظر من در سایت منعکس فرمایید . باتشکر موید باشید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأمل بر نحوه‌ی ظهور سنت‌های بزرگ در تاریخ می‌تواند مقدمه‌ی مناسبی باشد برای آن‌که بدانیم آینده چگونه شکل می‌گیرد. این‌که شاه به عنوان مظهر خودباختگی یک ملت نسبت به تفکر غربی، رفت و این‌که در حال حاظرآمریکا هر تصمیمی که با روحیه‌ی استکباری‌اش می‌گیرد موفق به انجام آن، آن‌طور که او تصمیم می‌گیرد نمی‌شود و این‌که روح مردم جهان به سوی معنویت گرایش پیدا کرده؛ حکایت از آن دارد که خداوند تقدیر دیگری را برای ما رقم زده، هرچند برای حاکمیت آن تقدیر باید فرایندی طی شود. بنده نمی‌گویم آنچه در حال وقوع است بدون تفکر در منظر دید همگان قرار می گیرد تا شما بفرمایید چرا در همگان قابل رؤیت نیست. مگر آن زمانی که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند: «شاه رفتنی است» در ظاهر جامعه چیزی در از نمایان بود؟ یا وقتی از شکست مارکسیسم لنینیسم خبر دادند از ظاهر حرکات کشور شوروی و مردم آن می‌توانستیم چنین شکستی را دید؟ همه‌ی عرض بنده آن است که رابطه‌ای بین تفکر و زمان هست که اگر بتوانیم تقدیری را که در زمان ما جاری است احساس کنیم تفکر شروع می‌شود و اگر بتوانیم ماوراء آنچه ظاهر است با آنچه تفکر در اختیار ما می‌گذارد مأنوس شویم حضوری در تاریخ زمانه‌ی خود احساس می‌کنید که چون هوای تازه می‌خواهد تاریخ جدیدی را بسازد و شما از حضور در این فرایند محروم نمی‌شوید. به شرطی که احساس خود را از چهارچوب مفهوم به چیزی بالاتر معطوف داریم که آن «وجود» است. در آن حال با انسانی سخن می‌گویید که در حال ظهور است و نه با انسانی که دوره‌اش گذشته، و آن‌وقت روشن می‌شود حرکتی که در تاریخ خود نیست نمی‌ماند همان‌طور که حرکات شاه و صدام نماند. به نظر شما چه کسی در دوران خود زندگی می‌کند؟ آن کسی که با وضع موجود همرنگ است یا آن‌هایی که نسبت خود را با تاریخی که شروع شده، تعریف کرده‌اند؟ شهدای عزیز ما نسبت جاری‌شده در تاریخ را با تذکر حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شناختند و همرنگ تاریخی شدند که با وجود خود باید احساس می‌کردند و احساس کردند. آن‌ها چون می‌خواستند باشند متفاوت از ظاهر زمانه‌ی خود شدند و مسئولیت تحقق تاریخی که شروع شده است را به گردن دیگری نینداختند، مسئولیت دوران خود را به تنهایی به دوش کشیدند. این درک دیگری است از زمانی که در آن زندگی می‌کنیم. موفق باشید
6469

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.استاد آن جوانی که پیامبر(ص) بعد از نماز صبح مشاهده کردند وحال عجیبی داشتند چه شخصیتی می باشندشما در برخی از کتب فرمودید زیدبن حارثه ودربرخی دیگر حارثه بن زید ودربرخی آمده مالک بن حارثه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات شیعه یعنی در کافی عنوانش هست «حارثة بن مالک» ولی در روایات اهل سنت «زید بن حارثه» آمده. موفق باشید
6075
متن پرسش
سلام 1. باتوجه به نزدیکی محرم برای استفاده بیشتر چه توصیه ای رامی کنید (کتب جایگاه تاریخی حادثه ها را مطالعه کردم)؟ 2.گفتید:معرفت به مقام نورانی امام حسین«علیه‌السلام» غوغا می‌کند.؟ می شود کمی توضیح بدهید می دانم نوشتاری نیست؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه‌ی کتاب‌هایی که در رابطه با امام حسین«علیه‌السلام» و نهضت آن حضرت نوشته شده زمینه‌ی معرفت به مقام آن حضرت شروع می‌شود. موفق باشید
5600
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی و آرزوی توفیق. استاد در مبحث معاد، در بحث برزخ به حدیثی از امام صادق اشاره داشتید که قبر روزی سه بار فریاد می زند من خانه خاکم و ...و بعد توضیح دادی منظور از قبر در تمام روایات ، برزخ است و در پاسخ به دوستانی که معتقد بودند ظاهر روایت حاکی از همین قبر معمولی است و همین خاکها، فرمودید باید نظر کرد این چه قبری است که حرف می زند و فرمودید شما خاک را بیاورید در ذهنتان، درست است اصلش را از همین خاک گرفته اید اما تصویری که در ذهن شماست جدا از این خاک است و ...اما استاد در آخر ، مطلب را آنگونه که باید و شاید جمع بندی نفرمودید(اینها که به عرض می رسان مربوط به فایل صوتی است)؛ استاد واقعا ظاهر روایت همین خاک عادی را به نظر می آورد. در ضمن این که می فرمایید این چه قبری است که حرف می زند، خب استاد مگر در مورد درخت و زمین و آسمان و ...نداریم که دایم تسبیح حق می گویند؟خب همانگونه که همین درختان عادی دارند تسبیح می گویند و ما نمی شنویم، همین قبرهای خاکی هم دارند صدا می زنند و مانمی شنویم. لابد کسانی که چشم دلشان باز است و گوش قلبشان، می بینند و می شنوند...استاد لطف می کنید توضیح بیشتری مبذول دارید. تشکر می کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرفتان درست است که همین خاک با جنبه‌ی ملکوتی‌اش شعور دارد و تسبیح می‌گوید و می‌گوید من قبرم و محل مؤذیات، و امام با نظر به جنبه‌ی ملکوتی قبر به ما خبر دادند. تأکید بنده هم آن است که از جنبه‌ی ملکوتی قبر غافل نشوید که موجب انکار شما شود. مگر حضرت علی«علیه‌السلام» نفرمودند در سفری که با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بیرون مکه داشتم به هیچ سنگ و کلوخی برخورد نکردم مگر آن‌که اظهار داشت «السلام علیک یا رسول‌اللّه؟» حضرت علی«علیه‌السلام» جز نظر به ملکوت آن سنگ و کلوخ‌ها داشتند؟ وگرنه هرکسی باید صدای آن‌ها را می‌شنید. موفق باشید
5572
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز بنده چندین سوال داشتم و ازشما خواهش می کنم جواب را هم فقط به ایمیلم ارسال کنید. 1 راجع به گریه کردن است شاید سوال بی موردی باشد اما من خیلی برام این مهم شده که فلسفه گریه کردن چیست البته من قبلا خیلی حساس بودم و سر هر موضوعی غصه فراوان می خوردم و اشکم سرازیر بود اما به لطف الهی و طی این مباحث خداراشکر این گریه کردن محدود به زمان نیایش با خدا شده و گاهی هنگام قران خوندن. حال می خوام بدونم این گریه از لحاظ عرفانی و فلسفی چه معنایی می دهد؟ 2 استاد گرامی من الان چند وقتی احساس می کنم کسی از طریق قلب با من صحبت می کنه البته الان مبحث حرکت جوهری قسمت 7 هستم هر چند هنوز تفکر زیادی ندارم بعضی وقتا هم کمی فکر می کنم احساس سردرد خاصی دارم اولا این سردرد طبیعی است؟ در ثانی اون که حرف می زنه می تونم اعتماد کنم ؟من مثلا هرچی که می گم دعوت به صبر می کنه . یا دعوت به سکوت ؟ خواهش می کنم من را راهنمایی کنید 3 من بعضی روزها غم زیادی را احساس می کنم به طوریکه اگه کسی پیشم باشه سختمه نمی تونم راحت ارتباط- با فرد کناریم داشته باشم- برقرار کنم و بعضی روزها را هم خدارا شکر خوبم فقط از عمق و جود شکر می کنم با وجو اینکه ارزوهایی داشتم و نرسیدم ولی وقتی نعمتهای خدا را ذکر می کنم گریه میکنم. استاد بزرگوار با این شرح احوالات و ضمن پاسخگویی به پرسشها ازتون می خوام مرا راهنمایی کنید و اینکه این مباحث در تفکر من اثر می گذارد؟ البته از افکار روزمره خداراشکر راحت شدم تا حدی. با سپاس فراوان .
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «عاشق شده‏اى، اى دل سودات مبارک باد ......... از جا و مکان رستى، آنجات مبارک باد» «از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور ....... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد» «اى پیشرو مردى، امروز تو برخوردى‏ ............ اى زاهد فردایى فردات مبارک باد» «کفرت‏همگى دین‏شد تلخت‏همه‏شیرین‏شد ............. حلوا شده‏اى‏ کلى، حلوات مبارک باد» «در خانقهِ سینه غوغاست فقیران را .............. اى سینه‏ى بى‏کینه غوغات مبارک باد» «اى عاشق پنهانى آن یارْ قرینت باد ............. اى طالب بالایى بالات مبارک باد» «اى جانِ پسندیده جوییده و کوشیده‏ .............. پرهات بروییده پرهات مبارک باد» «خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردى‏ ........... کالاى عجب بردى کالات مبارک باد» 2- سعی کنید بدن خود را تقویت کنید که آن سردردها سراغ‌تان نیاید، در حال حاضر به آن صحبت درونی خیلی توجه نکنید. به مطالعه و ورزش و کارهایی که باید انجام دهید مشغول باشید و از تقویت خود نیز غافل نباشید 3- تأکید بنده آن است که در مطالعه و ورزش و کارهایی که باید بکنید خود را مدیریت کنید تا إن‌شاءاللّه نتیجه‌ی لازم گرفته شود. موفق باشید
5424
متن پرسش
سلام وخداقوت هفته ی پیش همین سوال فرستاده شد 1.نظرحضرت عالی برای شروع فلسفه چیست آیا اول باید ازمنطق شروع کرد واینکه برای شروع کتاب آموزشی ساده هست ونظرتان درمورد آموزش فلسفه آقای مصباح چیست؟ 2.علت اینکه درحوزه اینقدردیر شروع میکنند خواندن فلسفه را عیب نیست واینکه درکنارلمعه هم میشود فلسفه راخواند؟ 3.دروس لمعه خواندن حضرت آقا گفتند نیازی نیست کل آن خوانده شود یعنی چه ونحوه ی نگاه ما به خواندن لمعه باتوجه به زمان زیادی که میگیرد باید چطورباشد؟ 4.برای آشنایی با مبادی فکری حضرت عالی برای معرفی به دوستان کدام کتابهایتان را توصیه میکنید؟(سلوک ذیل امام (ره)،تمدن زایی شیعه و..). تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً جواب در شماره سوال 5348 جواب دادم
4224

تناسخبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. در خصوص نظریه تناسخ و دیدگاه اسلام در این خصوص سوال کرده بودم، فرمودید قبلا توضیحاتی داده اید، هرچه در سایت گشتم، نیافتم . لطف می کنید ادرس دقیق تر بدهید.یا شماره سوال را مشخص کنید و عنوانش را. سپاسگزارم بینهایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال‌های شماره‌ی 2994 و 1136 می‌توانید إن‌شاءالله جواب سؤال خود را پیدا کنید. موفق باشید
2341
متن پرسش
1-چرا خمس به طلبه ها داده میشود و به دانشجویان داده نمی شود.مگر دانشجویان تحصیل علم نمی کنند؟این خود نوعی تبعیض نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مصرف خمس جهت تبلیغ دین است و اموری که موجب اقامه حوزه های علمیه و نشر اسلام می‌شود، بودجه‌ای که دولت جهت امورات یک دانشجو هزینه می‌کند بسیار بیشتر است از شهریه‌ای که به یک طلبه داده می‌شود که همه‌ی زندگی او درس‌خواندن و درس‌دادن است بدون آن‌که بعد از درس‌خواندن بخواهد یک شغل دولتی داشته باشد و حقوق ماهیانه بگیرد. موفق باشید
1978
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد ارتباط زن و مرد و نحوه ارتباط با زنان و دختران فامیل. اما شما در جواب فرموده اید:«بنده فکر می‌کنم از حقوق افرادی مثل دخترخاله و دخترعمه آن است که آن‌ها بدانند نه‌تنها آن‌ها را می‌شناسید ، جویای احوالشان نیز هستید. چطور می‌شود انسان همسر برادرش را در خیابان ببیند و نشناسد، این یک مورد طبیعی نیست و حقوق آن خانم رعایت نشده است،...» خوب بنده شنیده ایم که حاج آقا رحیم ارباب در اواخر عمر فرموده اند بنده هیچ ادعائی ندارم الا دو ادعا: یکی اینکه در طول این 40 ساله عمرم نه یکبار غیبت شنیده ام نه یکبار نامحرم را دیده ام. با توجه به اینکه ایشان در خانه برادر خویش زندگی می کرده اند یعنی پس از 40 سال زندگی با همسر برادر خویش در یک خانه او را حتی یکبار نیز ندیده. اما حالا که بحث به حاج آقا رحیم ارباب کشیده شد و این دو ادعای ایشان واقعا خیلی خیلی برایم عجیب است که انسان نه یک روز و دو روز و یک هفته و دو هفته که 40 سال با زنی در یک خانه زندگی کند اما حتی یکبار نیز او را نبیند. این چگونه ممکن است!؟ ضمنا در بحث اینکه ایشان فرمودند من در طول 40 سال حتی یکبار نیز غیبت را نشنیدم این چگونه ممکن است!؟ این هم خیلی خیلی عجیب است. آیا به طرق عادی بوده یا نه ایشان تصرفی در اشخاص می کردند که وقتی هر جا هستند کسی در آنجا غیبت نکند؟! یا اینکه تصرفی می کردند که غیبت را نشوند!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما که نمی دانیم شرایط مرحوم حاج آقا رحیم ارباب چه بوده، همین قدر بدانید شنیدن غیبت به معنای آن است که گوش فرا دهیم به آن و این غیر از به گوش خوردن غیبت است، همچنان که دیدن نامحرم به معنای آن است که اراده کنیم او را ببینیم غیر از آن است که چشم ما به چهره ی او برخورد کند. موفق باشید
1740
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم. . . استاد عزیز،با توجه به اینکه ایام فاطمیه است،ما تمام کتب و جزوات شما را در مورد حضرت مطالعه کرده ایم،اگر منبع مطالعاتی که به درد وقت گذاشتن باشد مد نظر شریفتان هست،با کمال میل مشتاقیم بشنویم. . .یا تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام علاوه بر سی‌دیِ مخصوصی که صرفاً در رابطه با حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» عرایضی داشته‌ام، در آخر کتاب‌ها منابعی عرض شده، إن‌شاءالله مفید خواهند بود. موفق باشید
810

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز در کتاب "از برهان تا عرفان" صفحه 39 مرقوم فرموده اید : " پذیرفتن چیزی که نه محسوس است و نه معقول ، یک نحوه خرافه گرایی است." آیا مثلاً در گذشته که به دست آوردن انرژی هسته ای نه محسوس بوده و نه معقول یک نحوه خرافه گرایی بوده ؟ یا مثال های زیاد دیگری از این دست . و آیا جمله ی به کار رفته در کتاب نیاز به اصلاح دارد یا نه ؟ البته می دانم منظور این جمله خرافاتی از قبیل غول و شانس و ... می باشد ولی ظاهر جمله کلیت دارد .
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: وقتی گفته می‌شود فلان چیز معقول نیست یعنی عقل به وجود آن اذعان ندارد، موضوع انرژی هسته‌ای به عنوان یکی از نیازهای زندگی از موضوع بحث خارج است چون در فلسفه از موجود بما هو موجود بحث می‌کند و نیازهای زندگی مربوط به نسبتی است که ما با اشیاء پیدا می‌کنیم و از اعتباریات است که موضوع فلسفه قرار نمی‌گیرد. عین وجود از آن جهت که عین وجود است با تجلیات خود مخلوقات ایجاد را ایجاد می کند ولی در موطن عالم ماده که برای پدیدآمدن موجودات شرایط زمانی و مکانی مخصوص نیاز است خداوند برای ایجاد آن موجودات ابتدا شرایط آن موجودات را فراهم می‌کند و به اصطلاح سببِ سبب را ایجاد می‌کند تا سبب ایجاد شود. در این مورد خوب است به کتاب عدل الهی شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز اول تذکر بدهم دوستان جواب سوال قبلی مرا اشتباهی ارسال کرده اند سوال 1) آیا بحث حجاب اول بحث جامعه ی امروز ما هست یا مسئله مهمتری هم وجود دارد ؟ عده ای راه حل برگشت عفاف به جامعه را اول از همه اصلاح ساختار اقتصادی امروز کشور که ناخداگاه پول حرام یا حداقل شبه ناک را وارد زندگی مردم می کند می دانند نظر شما چیست؟ 2)آنچه ما شنیده ایم این است که دین اسلام کاملترین دین پس دین های دیگر ناقص اند آیا دینی مثل مسیحیت قدرت داشته که پیروان زمان حضرت مسیح را به تکامل برساند؟و اگر نمی توانسته آیا این مقابل حکمت الهی نیست ؟ عده ای در این مسئله موضوع اقتضائات زمان را پیش می کشند ؛ در این مورد نیز این سوال مطرح می شود که خوب یعنی اقتضائات زمان نمی توانسته افراد را به تکامل برساند یا به عبارتی خداوند تا آن زمان دنیایی آفریده بوده که شرایط به تکامل رساندن آفریده ای از آفریده ها را نداشته !
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: احکام و دستورات اسلام همگی باید در کنار هم انجام شود و توجه دادن جامعه به حجاب از یک طرف و مقابله با هنجار شکنان از طرف دیگر که مأمورند قبح بی حجابی را بشکنند و تلاش مجدانه برای اصلاح ساختار اقتصادی همگی به همدیگر پوشش می‌دهند. هنر آن است که نگذاریم با سطحی کردن امور گرفتار افراط و تفریط شویم. حکمت الهی آن است که انسان ها اختیار داشته‌باشند دین الهی را بپذیرند یا نپذیرند زیرا خداوند در عین آن‌که تشریعا دستور می دهد انسان ها گناه نکنند خودش تکوینا انسان‌ها را طوری آفریده که در پذیرش دستورات الهی مختار باشند و در هر دوره‌ای از دورانی که پیامبران الهی دین آورده‌اند افراد و جوامعی بدان عمل کرده و سعادت‌مند شدند و افراد و جوامعی عصیان کردند و هلاک گشتند. منتها نهایت این مسیر به حاکمیت حق در نظام اجتماعی بشر ختم می‌شود.
22326
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در کتاب علامه حسن زاده اولین دستور العمل آیت الله قاضی قرائت مسبحات قبل از خواب و ذکر یونسیه 400 مرتبه قبل از خواب در حالت سجده می باشد. دستور دیگری از ایشان برای مشاهده سیر برزخی از شاگرد ایشان جناب آقای احدی ذکر شده به این شرح که آیه نور را قبل از خواب 66 مرتبه با شرط ذکر صلوات بخوانیم. سوال اینجانب این است که برای تمام اعمال گفته شده زمان قبل از خواب ذکر شده، جمع بین این اعمال چطور امکان پدیر است. با سپاس از راهنمایی و قرار دادن وقت خود در اختیار اینجانب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم لازم نیست جمع هر سه کار قبل از خواب انجام شود. سوره‌های مسبحات که چندان وقت‌گیر نیست و هرشب می‌توانید انجام دهید. ولی ذکر یونسیه را به تعداد مذکور باید در مرحله‌ای از سلوک مثلاً در چله‌ی موسویه که تمام ماه ذی‌القعده و دهه‌ی اول ذی‌الحجه است؛ به آن پرداخته شود. در مورد آیه‌ی «نور» نظری ندارم. موفق باشید

13350
متن پرسش
سوال شما: سلام خدمت استاد گرانقدر: با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم برخی شبها (هفته ای یک شب) را به بیابانهای اطراف محل زندگی برویم و مدتی مشغول فکر و تدبر در احوالات خویشتن باشیم و پی توبه و استغفار. از حضرتعالی تقاضا دارم بفرمایید کدام ادعیه مناسب حال است؟ و اینکه به کدام موارد بیشتر توجه نماییم؟ از توجه شما بسیار متشکرم (پاسخ خصوصی باشد ممنون) پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) تنهایی و خلوت وقتی مفید است که خطورات تا حدّی فرونشسته باشد وگرنه همان خطورات در تنهایی به سراغ انسان می‌آید. 2. همین‌که جمعی می‌خواهید این کار را بکنید و به نحوی مدّ نظر همدیگر هستید، نتیجه‌ی لازم را نمی‌گیرید. این نوع موارد، مواردی نیست که کسی از کس دیگر با خبر باشد. 3. دعاها باید با ذوق انسان تطبیق کند یکی با دعای عشرات می‌تواند با خدا مأنوس شود و دیگری با مناجات شعبانیه و آن دیگر، با مناجات خمسه عشره. موفق باشید سوال مجدد اینجانب: تشکر از پاسخ استاد عزیز حضرت استاد چاره چیست؟ چه باید کنیم؟ اساسا بلد نیستیم چگونه تنها باشیم؟ در جمع یک مشکل داریم در خلوت مشکل دیگر؟ با این خیالات چه باد کرد، خیلی آزار دهنده می شوند. مخصوصا وقتی انسان میخواد حال خوبی پیدا کند؟ خواهشمندم راهنمایی بفرمایید، مخصوصا اینکه روز مبارک عرفه نیز نزدیک است. تشکر بی پایان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تأمل بر کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را پیشنهاد می‌کنم بدین شکل که هرکدام از عزیزان به طور جداگانه یک جلسه از شرح این حقیر را گوش دهند و نکات مهم آن را بر اساس کتاب، مشخص نمایند و هرجلسه در کنار هم قرار بگیرید و نکات یادداشت‌شده را با هم در میان بگذارید تا به مرور از طریق تذکرات آن کتاب، قدم‌های لازم برداشته شود. موفق باشید

12824
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به این که واسطه ی فیض، واسطه ی فیض بین خدا و خلق است و اگر که بلا تشبیه وجود مبارک امام عصر (عج) مانند جریان برق قویی باشد که اگر مستقیم به کانال برقی منازل برسد، دچار خرابی لوازم می گردد. امکان دارد که در این بین واسطه ی فیض از طریق والیان خاص و شیعیان خاص حضرت به خلق رسد؟ مثلا رزق مردم ایران به واسطه ی مقام معظم رهبری، تقسیم گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که متوجه بودید که واسطه‌ی فیض یک مقام است، عنایت داشته باشید که ظرفیت انسان از طریق انسان کامل اشباع می‌شود و در رابطه با کمال انسانی نیاز به انسان دیگری نیست همان‌طور که برای «تری» به عین تری یعنی آب نیاز است. موفق باشید

12360
متن پرسش
با سلام و احترام وتبریک این اعیاد: به نظر شما کل زدن، دست زدن و استفاده از سبکهای موسیقی در مراسمات جشن ائمه (ع) جایز است؟ وقتی به این مراسم ها می روم بیش از آنکه عظمت و بزرگی ائمه را حس کنم، احساس می کنم آنه را در حد خودمان پایین آوردیم که اینگونه برایشان جشن می گیریم. آیا واقعیت هم همین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً سیره‌ی ائمه با حضور هر نوع موسیقی فاصله دارد و اساساً موسیقی ما را از اشارات بلند و عمیقی که اهل‌البیت در منظر ما قرار داده‌اند، محروم می‌کند. به همین جهت نه‌تنها نباید خودمان به چنین کارهایی دست بزنیم، باید در چنین جلساتی حاضر نگردیم. می‌ماند که مردم عوام چون راهی جهت تجلیل از امامان‌شان نمی‌شناسند در این حدّ عمل می‌کنند. آری! حرام نیست، ولی بهره‌ای آنچنانی هم برای آن‌ها نخواهد داشت. موفق باشید     

نمایش چاپی