بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3148
متن پرسش
با سلام من دانشجو هستم. اگر زمان یکی از کلاس ها با وقت اذان تداخل پیدا کند. ایا شرکت در کلاس افضل است یا نماز اول وقت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون حضور در کلاس به یک اعتبار واجب است و رعایت وقت نماز فضیلت مستحب می باشد باید در کلاس حاضر شوید ولی خوب است این را از مرجع تقلید خودتان سوال کنید. موفق باشید.
2429
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ایا می شود با قوه واهمه یا خیال اشیاء اطراف خود را حرکت داد یا در انها تغییری ایجاد کرد؟چگونه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اهلش می‌توانند ولی اگر کسی به این قصد عمر خود را در تمرکز جهت این امر صرف کرد ضرر کرده ولی اگر با نظر به توحید الهی از عالم کثرت به سوی عالم وحدت سیر نمود و در این راستا به اذن الهی به چنین توانایی رسید ضرر نکرده. موفق باشید
667

مرز توهمبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی سوالی در مورد مطلبی که یکی از دوستان در رابطه با ارتباطشان با جنیان نوشته بودند (سوال 631) داشتم مگر شما نگفتید که انسان تا روحش را خیلی پایین نیاورد نمی تواند با آنها ارتباط برقرار کند پس این مورد چگونه پیش آمده است؟ مدتی است که احساس می کنم در توهم سیر می کنم یعنی اینکه کارهایی انجام می دهم که احساس می کنم تنها توهم است و حقیقتی ندارد و اصلا ارزشی هم ندارد زیرا نتیجه ای هم نمی بینتم و گاهی احساس نا امیدی می کنم.اصلا مرز بین توهم و واقعیت را گم کرده ام و سرگردان مانده ام. خواهشمندم مرا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: همین طور است که به نحوی شرایط روحی از جهت اصلی که باید به آن بپردازد غافل شده. فکر می کنم کتاب «ادب خیل و عقل و قلب » کمکتان کند موفق باشید
625
متن پرسش
با سلام خدمت آقای طاهرزاده و تمامی دوستان عزیزی که در این پایگاه اطلاع رسانی تلاش میکنند من دانشجوی رشته معماری هستم و به لطف خدا توسط استاد الهی قمشه ای با عرفان اسلامی و درچند سال بعد با پیوند عمیق این رشته با زندگی انسانها و اهمیت آن در تعالی بشر نیز آشنا شدم ،متاسفانه دانشگاه های کشور نسبت به این موضوعات و پیوند ها کمتر توجه میکنند ،و نتیجه اش میشود تقلید کورکورانه. تا اینکه کتاب "فرهنگ مدرنیته و توهم"استاد رو مطالعه کردم و ایشان به نکات بسیار مهمی اشاره کردندکه بسیار من را راهنمایی کرد،از استاد تقاضا دارم که اگر کتاب هایی در این زمینه میشناسند به ما معرفی کنند تا بتوانیم کمی بیشتر بر روی این موضوع کار کنیم . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در مورد غرب‌شناسی؛ کتاب‌هایی مثل «نگرش بر تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و «علل تزلزل تمدن غرب» پیشنهاد می‌شود. در ضمن کتاب « فرهنگ و توسعه» از شهید آوینی نکات دقیقی را گوشزد می‌کند. موفق باشید
17125
متن پرسش
با سلام: حصرت استاد در خصوص وحدت شخصی وجود فرمودید که در صحنه فقط حق متعال که یک وجود بسیط صرف هست موجوده. و در اون تمام اسماء فانی و مستهلک هستن و تمام اونها به قدر ظرفیت ما بر ما ظاهر میشن یعنی موقعی که ما طبیعت می بینیم حق به اسم حی و لطیف و ... بر ما به قدر ما ظاهر شده حالا اگر ما رفع حجاب کردیم مثال و عقل و و احدیت و احدیت می بینیم. یک سوال آیا همان طور که اسماء فانی در حق هستند و معدوم نیستند بلکه هستند اما فانی در حق به قول شما هستند و نیستند آیا این مبنا رو در مورد ماهیات هم میتونیم داشته باشیم؟ بنا بر تقریری گفته میشه ماهیات ظهور حدود عدمی وجودند اما آیا میشه گفت ماهیات من حیث هی فانیا فی الحق موجودند مانند اسماء الهی؟ استاد با توجه به اطلاع صعیف من از فلسفه اگر لطف کنید ساده جواب بدید و با بله و خیر هم توام باشه جوابتون ممنون میشم. 2.آیا میتونیم اون سلسله ای که در مورد وجودات طولی و عرضی در حکمت بعنوان تشکیک مطرح میشه در عرفان تمام این عوالم رو فانی در حق موجود بدونیم اعم از عالم عقل و مثال و طبیعت همه هستند اما مستهلک و فانی در حق؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مشکلی که عموماً پیش می‌آید بین ماهیت به معنای حدّ وجود در عالم عین است با ماهیت به معنای عین ثابته‌ی مخلوقات در عالم غیب و در علمِ الهی. آری! ماهیتی که در ذات خود، عدم است و در عالم غیب و علم الهی وجود برایش مطرح نیست، ماهیت به معنای حدِ وجود است. زیرا در آن عالم «وجود» به معنای مطلق هست، نه «وجود» به معنای محدود؛ ولی علم حضرت حق به ماهیات بحث دیگری است که حقیقت علمی موجودات است، نه محدودیت آن‌ها 2- مسلّم این‌طور است که نظام طولی و تشکیک وجود در عالم الهی معنا ندارد. موفق باشید

16863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار اگر طلبه ای شوونات طلبگی را رعایت نکند، به لحاظ تحصیلی پیشرفتی ندارد، اهل رعایت نیست و مثل افراد بی بند و بار غیر طلبه رفتار کند به نظر شما در زمره طلاب بماند یا باید خارج شود؟ با توجه به اینکه در عرف مردم رفتار طلاب را دقت دارند و اینگونه حوزه علمیه و طلبگی زیر سوال می رود. به تذکرات مکرر هم دقت نمی کند و طلاب دیگر را هم تحت تاثیر قرار می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بهتر است که بماند و رعایت کند. ولی اگر در خود، روی‌همرفته رعایت چنین روحیه‌ای را نمی‌شناسد، چاره‌ای نیست که نه خود را به زحمت بیندازد و نه بقیه را. موفق باشید

15835
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فاضل و مهربان؛ شما نظرتان این است که در برخورد با بی حجابها در اجتماع جز نسبت به بی حجابان سازمان دهی شده توسط دشمن ،نباید تذکر لسانی داد. بلکه باید تفکر خانم بی حجاب را اصلاح کرد. حال ما در جامعه هنگام برخورد با بی حجابها فقط باید سکوت کنیم؟ روایت ها و آیه های مربوط به امر به معروف و نهی از منکر چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث بسیار مفصل است و بنده هم در زمانی بر روی آن وقت گذاشته‌ام که در حال حاضر نمی‌دانم کجا بوده تا خدمتتان عرض کنم. هرچه هست ملاحظه کنید که قرآن می‌فرماید: « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (71) /توبه» یعنی در یک فضای ایمانی که بین مؤمنین دوستی  حاکم است، امر به معروف جریان دارد و این غیر از ان فضایی است که شما انتظار دارید به یک خانم بی‌حجاب تذکر دهید و به آن نتایجی که نیاز هست برسید، مگر آن‌که بتوانید آن فضا را ایجاد کنید که البته با فعالیت‌های فرهنگی مسلّم این فضا ایجاد خواهد شد. موفق باشید

14903
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام: با نسلي که کمّيت‌گرا است و اصالت را به دنيا و ثروت‌هاي دنيايي مي‌دهد با چه زباني صحبت کنيم؟ با مردمي که از جهتي تا آخر با انقلاب هستند و این در تظاهرات 22 بهمن ملاحظه شد، ولي از زاويه‌هايي ديگر مقام معظم رهبري را درست درک نمي‌کنند، چگونه سخن بگوييم. هنوز ما بر روي قصه اقتصاد مقاومتي بحث نکرده‌ايم، روي فرهنگ هنوز بحث نکرده‌ايم. ما چطور مي‌توانيم در بحثِ سلوک ذيل شخصيت امام و با نگاه به حضرت امام به عنوان مبادي تفکرِ اين عصر با آن‌ها صحبت کنيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبانِ عبوردادنِ نسلي را که کمّيت‌گراست ما در دفاع مقدس آموختيم، ما در دفاع مقدس متوجه شديم استعدادي داريم که مکر ليل و نهار دنياي مدرن نمي‌گذارد آن را ببينيم. ولي چون شرايطِ بروز آن استعداد در دفاع مقدس پيش آمد، آن را ديديم و استفاده کرديم و با نگاه به آينه‌ي دفاع مقدس بنده به راحتي مي‌توانم بگويم ما در تاريخي قرار داريم که بالاتر از منافع مادي با مردم مي‌توان سخن گفت و جواب مناسب شنيد. مردمي که حاضرند با نگاه به حضرت امام«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» و اشاراتي که آن مرد بزرگ داشت، جانشان را بدهند معلوم است که آماده‌ي شنيدن چيزهايي هستند که ماوراء منافع مادي آن‌ها است. ما با اين انقلاب اين را تجربه کرده‌ايم و به خوبي هم جواب داد. فراموش نفرمائيد که مردم در حال حاضر در گرفتاري دوره‌ي فَتْرت هستند، يعني نه از عهد گذشته‌ي خود که آلوده به غرب‌زدگي است درست بُريده‌اند، و نه بر عهد خود با خداوند که حضرت امام متذکر آن‌ عهد است درست وارد شده‌اند. انسان‌ها يک وجه ميمني دارند و يک وجه مَشْئَمي، که بشر غرب‌زده در تقلاّي غلبه‌دادن وجه مَشْئَمه‌ي خود است. خوبي اين دوره آن است که وجه يميني بشرِ امروز هم قابل ديدن شده و مي‌توانيد آن وَجه را مورد خطاب قرار بدهيد. با نظر به حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» مي‌توانيم متذکر وَجه يميني انسان‌ها باشيم و از اين طريق معناي زندگي در فضاي اقتصاد مقاوتي را به او متذکر شويم و جواب بگيريم. بنده به شما عرض کنم چه بخواهيد و چه نخواهيد بحمدالله در اين تحريم‌ها کارد به استخوان‌تان مي‌رسد و در متن اين تحريم‌ها يک نحوه حياتي که دوست و دشمن پيش‌بيني نمي‌کردند ظهور مي‌کند، همان نوع حياتي که در رابطه با مقابله با دشمن در دفاع مقدس ظهور کرد و امثال دکتر چمران‌ها از همان ابتدا فهميدند که اين انقلاب استعداد آن را دارد که در مقابله با دشمن به آنچنان حياتي برسد که شما در دفاع مقدس ملاحظه کرديد و لذا نه‌تنها عقب ننشستند بلکه با اميدواري تمام جهت تولّدِ حياتي که با دفاع مقدس ظهور کرد کار را جلو بردند. بني صدر هرگز فکر نمي‌کرد اين انقلاب چنين استعدادهايي را دارد.

در کتاب سلوک سعي شده متذکر استعدادهايي شويم که با ظهور امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» در اين تاريخ نهفته است و در همين رابطه است که ملاحظه مي‌کنيد هر اندازه دنيا با تحريم‌هاي اقتصادي مي‌خواهد کمّيت‌ها را براي ما برجسته کند شما گوشتان بدهکار آن‌ها نيست. زيرا مردم ما چيز ديگري را مي‌بينند که دشمن از ديدن آن‌ ناتوان است. مردم ما با حضورشان در اين تاريخ متوجه افقي هستند که ديگر کمّيت‌گرائي در آن جايي ندارد و کمّيت مغلوب معنويت مي‌شود. مجله‌ي «سوره‌ي انديشه» در شماره‌ي 78 و 79 بحث «کار» و جايگاه آن را در فرهنگ‌هاي مختلف به ميان آورده که آيا کار، عملي است که سود و ثروت به ما مي‌دهد يا زندگي و هويت؟ مجله را با جمله‌ي شهيد آويني شروع کرده که مي‌گويد: «وقتي پول تنها انگيزه‌اي باشد که انسان را به «کار» وا مي‌دارد، ديگر کار معناي حقيقي خويش را از دست مي‌دهد و به شرِّ واجبي تبديل مي‌شود که بايد بيش‌تر و سريع‌تر از آن خلاصي يافت». يعني يکي از چيزهايي که شما اتفاقاً بايد از آن عبور کنيد کاري است که عين به‌دست‌آوردن ثروت است. بنا نيست کار تنها براي به‌دست‌آوردن ثروت باشد. کار در سنت بشر به خودي خود فرهنگ و ادب و سلوک خاصي دارد که مدرنيته آن را به حاشيه برده و ملاحظه مي‌کنيد که با انقلاب اسلامي دارد آن ادب و فرهنگ به تاريخ ما برمي‌گردد. نمونه‌اش همين عزيزاني که در حال فعاليت‌هاي فرهنگي در ذيل انقلاب هستند. اگر توانستيم اين را درست نشان دهيم ملاحظه خواهيد کرد چگونه اين ثروت و زندگي مطابق دنياي مدرن از چشم مردم ما مي‌افتد. از خود پرسيده‌ايد اين مردمي که اين‌گونه براي امام حسين (ع) کار مي‌کنند به دنبال ثروت‌اند يا به دنبال هويت؟ مدرنيته فضايي ايجاد کرده که به قول آقاي ميرشکاک: «همگان کار مي‌کنند تا نان بخورند و هزينه‌هاي زندگي مدرن را تأمين کنند و زندگي مدرن روز به روز نيازهاي تازه‌تري پديد مي‌آورد».[1] زيرا از کار خود به دنبال هويتي که روح‌شان را راضي کند نيستند. لذا کار آن‌ها بي‌کاري است مثل فوتباليست‌ها که ثروت هنگفتي از طريق فوتبال به‌دست مي‌آورند ولي کار آن‌ها عين بي‌کاري است و به همين جهت همه‌ي کارهايشان بي‌سرانجام است و انقلاب اسلامي متذکر اين اشکال است و بشر امروز آماده شنيدن و نيوشيدن چنين تذکري است که چگونه به هويتِ از دست‌رفته‌ي خود برگردد و ديگر يک شيئي نباشد که يا بايد مصرف کند و يا مصرف شود. انقلاب اسلامي از اين طريق راه عبور از غلبه‌‌ي کمّيت است و روحانيت اصيل در انقلاب اسلامي جرياني است که کارش برايش ثروت نمي‌آورد. شغلش برايش يک کار است بدون اين که هويتش را در ثروتمندي جستجو کند. شما اگر متذکر همين امر بشويد که «کارِ افراد در فضاي فرهنگ مدرنيته براي توليد نيست بلکه براي مصرف است و وقتي کار براي مصرف شد و انسان‌ها خواستند هويت خود را از طريق مصرف کسب کنند کار و زندگي از هم جدا مي‌شود و زندگي، ديگر کار نيست بلکه مصرف است و کار در خدمت مصرف قرار مي‌گيرد و نه براي زندگي و نه براي هويت بخشيدن به خود.» به‌راحتي مي‌توان مردم را متوجه اشکالات کمّيت‌گرايي کرد و دلاّلي و واسطه‌گري را از چشم مردم انداخت و اين تولد جديدي خواهد شد در راستاي بازگشت به هويت از دست‌رفته که در آن که شرف بر ثروت مقدم مي‌‌شود و مردم ريشه‌ي خود را در کار و اقتصاد مقاومتي جستجو مي‌کنند و مي‌فهمند اصولاً کار، از بنيادي‌ترين منابعي است که هرکس براي تغذيه روح خود به آن نياز دارد و شما اين سؤال را به عنوان يک آسيب اجتماعي مطرح مي‌کنيد که چرا پول‌درآوردن از خودِ کار مهم‌تر شده است؟

موفق باشید

 


[1] - مجله سوره انديشه شماره 80-81

14198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا مطالبی که در خصوص انکار نبوت به زکریای رازی نسبت داده می‌شود، صحت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی شهید مطهری ظاهراً از آن جهت که زکریای رازی شیعه بوده است از طریق این نوع تهمت‌ها می‌خواسته‌اند شخصیت شیعی‌بودن وی را زیر سؤال ببرند. موفق باشید

13102
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: احتراماً، در صورت امکان اگر محبت بفرمائید دعای تهلیلات امام علی (ع) در دهه اول ماه ذی الحجه را شرح بفرمائید. ضمناً، ربط گفتار امام با دعا (ربط «لا اله الا الله» و موها و كركهاى حیوانات و ... ) را راهنمائی بفرمائید ممنون می شوم. با تشکر
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قبلاً در حدّ ترجمه عرایضی داشته‌ام که در ذیل برای شما قرار می‌دهم.  آن‌چه در این اذکار مهم است نگاه توحیدی به همه‌ی مخلوقات عالَم است و این‌که متوجه باشیم هر مخلوقی مظهری از یگانگی حضرت حق است و لذا حضرت حق به یگانگی خود در تمام عوامل کثرت حاضر است. در این رابطه امیرالمؤمنین«عليه‌السلام» به ما آموزش می‌دهند که در این ماه که ماه رجوع به حضرت حق است به نحوی خاص در هر روز از دهه‌ی ذي‌الحجّه این‌طور بگوییم: « لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَيالي وَالدُّهُورِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم به شمارة شب‌ها و روزگاران. «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم به شمارة موج‌هاي درياها.

«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ رَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم و اين‌كه رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع كنند.

     «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَالشَّجَرِ» يعني؛ اقرار بر يگانگي خدا دارم در همة هستي كه هر خار و درختي آن را نمايش مي‌دهد.

     «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم در همة هستي كه هر مو و كُركي نمايش حضور و احاطة يگانگي اويند.

 

    «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم در همة هستي كه هر سنگ و كلوخي نمايش احاطة يگانة اوست.

 

     «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ» يعني؛ اقرار بر يگانگي او دارم كه هر چشم برهم زدني نمايش احاطة اوست و لا غير.

     «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِي الّلَيْلِ اِذا عَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ» يعني؛ اقرار به يگانگي او دارم كه حضور يگانة او در هر به غروب رفتن و به طلوع آمدن روزگار در نمايش است.

 

     «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّياحِ فِي الْبَراري وَ الصُّخُورِ» يعني؛ اقرار بر حضور و احاطه و تدبير يگانة او دارم، حضور يگانه‌اي كه در هر وزيدن بادي بر صحرا و سخره نمايان است.

    «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ مِنَ الْيَوْمِ اِلي يَوْمِ يُنْفَخُ فِي‌الصُّورِ»

    يعني؛ اقرار برحضور و تدبير يگانة خداوند دارم، تدبيري كه از امروز تا روز قيامت همواره در صحنه است. موفق باشید    

12696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و طاعات قبول و دعا کنید برای ما و جوانان 1. چرا حضرت رسول صلی الله علیه و آله وقتی که عازم جنگ تبوک شدند حضرت علی علیه السلام را جانشین خود قرار ندادند و یک نفر دیگر را قرار دادند؟ مگر ما نمی گوییم شایسته ترین فرد ایشان بودند و بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله هم حق ایشان بوده است؟ چرا این کار را نکردند که تمرینی برای مردم باشد که بعد نگویند که حضرت جوان است و ...؟ مگر وقتی اصلح است صالح را ....؟؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در این جنگ که خطر شهادت پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در پیش بود، بر عکسِ بقیه‌ی جنگ‌ها حضرت علی«علیه‌السلام» را جانشین خود کردند و روایت مشهور «أنتَ مِنِّي‌ بمَنزِلَةِ هَارونَ مِن‌ مُوسَي‌ إلا أنَّه‌ لانَبيَّ بَعْدي» در خطاب به علی«علیه‌السلام» فرمودند. موفق باشید

12385
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: دوستی دارم که تعریف می کرد که برادرش با ولایت فقیه مشکل دارد و می گفت من روبروش ایستادم و دفاع کردم اما نتیجه نداد البته مشکل این است که ایشان گرانی و .. را به پای گروه روحانیت می گذارند و گرنه اهل هیچ کار خاص یا تفرقه و گروه خاصی نیست. حال آیا روبرویی با او مراء حساب می شود و نباید با او جدال کند و در همین حدی که گفته کافی است و تکرار نباید بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. موفق باشید

9938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یکی از اساتید فرمودند: مسیر رشد انسان در دوران مجردی با مسیر رشد انسان در دوران متأهلی کاملاً متفاوت است.اگر می شود توضیحی دهید؟ و تفاوت آن؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» جواب سؤال خود را بگیرید. موفق باشید
9644
متن پرسش
سلام و خدا قوت: ممنون از زحماتتون ببخشید من بعد از مدتی بررسی حالات و اخلاقیاتم به این نتیجه رسیدم که ظرفیت درونی ام خیلی گنجایشش کمه، خیلی روحیه ضعیفی دارم، خیلی زود عصبانی میشم و خودم را می بازم، تو شادی ها بیش از اندازه شادی می کنم و تو غمها زیادی غمگین میشم، کمی درد که بکشم زودی جزع و فزع می کنم و گاهی کفر میگم! تو سختی ها زود تسلیم میشم. تو کارهام زود خسته میشم و مثلا مطالعه و علم آموزی که می کنم زود خسته میشم و وقتی یکمی زیادی کار مطالعه و... می کنم زده میشم و بعد تا چندوقت نمیرم دنبالش و بعدش کارایی می کنم که انگار عقده اونو خالی کنم! مثلا چند ساعت که کلاس داشته باشم دیگه به وسطاش که برسه نمی کشم در صورتی که اغلب مثل من نیستن و عادی اند. وقتی یکمی گلوم می سوزه یا مریض میشم فوق العاده بداخلاق و عصبی میشم. خلاصه از دست خودم خسته شدم! چه کنم ظرفیتم را بالا ببرم و صبر و تحملم را زیاد کنم؟ می ترسم زمانی که خدا می خواد امتحانم کنه و یا توی سختی ها و بلاهای آخرالزمان کم بیارم و با کمی سختی و درد جا بزنم و ایمانم رو از دست بدم. ممنون میشم راهنماییم کنین
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان خود را به افکار حکیمانه منور کند به همان اندازه از تأثیر و نفوذ هوای نفس می‌کاهد. مولوی در این رابطه می‌گوید: «مر سفیهان را رباید هر هوی.... زان که نَبْوَدْشان گرانی قوا» مقابله با حرص و هوس به‌خصوص در خوردن غذا و... افکار حکیمانه به انسان برمی‌گردد. إن‌شاءاللّه کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید
9326

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با تشکر از حضرتعالی، لطفا دستور فرمایید که فایل های صوتی مربوط به ماه رمضان را نسخه MP3 آن را نیز روی سایت بگذارند تا براحتی بتوان استفاده کرد . چون نسخه MSA است که نیاز به تبدیل دارد. مجددا تشکر می نمایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
8692
متن پرسش
سلام استاد: سوالی داشتم امیدوارم سوء تفاهم پیش نیاد. این سخنرانی های شما در مجموعه ها و دانشگاهها و یا حوزه های علمیه مختلف را بچه های خودتان جمع آموری میکنند یا خیر؟ آیا محصولاتتان در انحصار موسسه یا واحد سمعی بصری دانشگاهی قرار ندارد؟ چون ما سخنرانی های شما را برای دوستانمان ممکن است کپی کنیم گفتیم یک وقت حق الناس به گردنمان نیفتد. آخر میدانید جریان چیست؟ بعضی از اساتید و منبری ها که فی سبیل الله سخنرانی میکنند یک نفر با دستگاه ضبط کننده نیز صدای این عزیز را ضبط میکند. سپس بر روی فایلهایی که ضبط کرده زحمت میکشد و آنها را ادیت میکند و برایش قاب تهیه میکند و به فروش میرساند. حال اگر کسی بیاید سی دی سخنرانی را از این شخصی بخرد و برای دوست اش کپی کند کاری حرام انجام داده و حق الناس است. بنده این را پرسیده ام فتوای صریح آیت الله مکارم این است که این کار جائز نیست چون آن شخص برای این کار زحمت کشیده است و اگر میخواهید از روی آن کپی کنید و یا از نسخه ی کپی رایت آن استفاده کنید باید به رضایت آن شخصی که زحمت کشیده و شخصی که سخنرانی کرده و تمام کسانی که برای تولید این محصول زحمت کشیده اند یقین پیدا کنی و اگر یقین نداشته باشی جایز نیست. فتوای آیت الله وحید هم به نظرم همین است. حال میخواستم بپرسم اگر سخنرانی های شما را بچه های خودتان ضبط میکنند که خب خیالمان راحته. ولی اگر از روی محصولات موسسه و شرکتی که سخنرانی های شما در انحصار آنان است استفاده میکنید آیا رضایت کامل دارند یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رفقایی که در این رابطه زحمت می‌کشند همه فی‌سبیل‌اللّه است و تکثیر سی‌دی‌ها و جزوات بلا اشکال می باشد. موفق باشید
8676
متن پرسش
سلام علیکم. تمدن اسلامی در گذشته (مثلا در قرن هفتم) که از آن به درخشانی یاد می شود و امثال کسانی مانند مولوی و ابن سینا و بعد ها ملاصدرا را به صحنه آورد چه عواملی باعث شد به حجاب رود؟ من فکر می کنم حتما باید نقص هایی در این تمدن بوده باشد که تمدن غرب آن را به حجاب برد؟ آیا درست است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: البته کسی نمی‌خواهد بگوید ضعف‌هایی در این اندیشه‌ها نبوده، ولی به همان علت که قرآن و سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بعضاً در یک زمان به حاشیه می‌رود می‌توان گفت وقتی حساسیت یک ملت از امور اصلی‌اش کم شود، سرمایه‌های فرهنگی آن به حاشیه می‌رود، و وقتی باز آن ملت متوجه امور اصلی‌اش بشود، سرمایه‌های فرهنگی‌اش ظهور می‌کند که شما امروزه شاهد ظهور دوباره‌ی حکمت متعالیه هستید. ملاصدرا در کتاب «کسرالاصنام جاهلیه» پیش‌بینی می‌کند که اگر روح سطحی‌نگری حاکم شود نه‌تنها اندیشه از جامعه رخت برمی‌بندد، بلکه زمینه ای برای حاکمیت اشرف افغان فراهم می‌شود. و شد آنچه شد. موفق باشید
7851
متن پرسش
سلام علیکم. نظر شما در مورد سخنرانی حضرت آقا در حرم رضوی چیست؟ به نظر شما آقا چه کدهایی را دارند به نیروهای انقلابی و کسانی که در کارهای فرهنگی هستند میدهد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور که متوجه اید که احتیاج است ان‌شاءالله به طور مفصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا اشتباهی که حزب الله سال گذشته کرد و با سخنان رهبری درست برخورد نکرد پیش نیاید و در رابطه با کار فرهنگی عنایت داشته‌باشید ما اهدافی داریم که باید بر روی آن اهداف و موانعی که حجاب آن اهداف هستند وقت بگذاریم آن هم بدون تخریب دولت و به امید اصلاح روش‌ها و بدون برخورد حزبی با موضوع به این شکل که در جاده‌‌ی عده‌ای بیفتیم که با انتقاد از دولت رویکرد انتخاباتی دارند. موفق باشید
6860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با تقدیم سلام خدمت شما استاد گرانقدر سوالی از محضرتان داشتم که بیان می‌دارم. مادری دلسوز، از گرفتار مسایل جنسی شدن پسر دبیرستانی‌اش، سخت نگران است. پسر، زمانی نماز می‌خوانده ولی اکنون رها کرده. گرفتاری‌اش بدان‌جا رسیده که برای ارضای خود، به‌دنبال یافتن دوست دختر است. البته فضای خانوادگی این خانواده، فضایی مدرن است. همین مادر دلسوز، خود خواهان دیدن برنامه‌های ماهواره‌ای است. مادر، از نظر ظاهر به‌گونه‌ای است که حجاب را رعایت نمی‌کند. با خانواده‌هایی حشر و نشر دارند که اختلاط را امری عادی تلقی کرده و شادی‌شان، تنبک زدن و رقصیدن است (البته آن‌زمان که صدای موذن به اذان‌گویی بلند شود، نماز اول وقت می‌خوانند!!! و مادر این اخلاق را بسیار بزرگ می‌داند). از طرفی بی‌توجهی و بی‌تفاوتی پدر به این پسر، آتش‌بیار معرکه شده‌است. بسیار شده‌است که اهالی خانه به سفر رفته‌اند و پسر به بهانه‌هایِ مادر پسندانه (همچون کلاس زبان، ریاضی، فیزیک و ... داشتن) در خانه تنها بوده‌است (البته تنها که نه، اینترنت هم شرف حضور داشته‌است). حال این مادر دلسوز و مضطرب، از بنده عاصی که یکی از دوستان پسرش هستم، درخواست کرده تا تدبیری بیندیشم و در کسوت دوستی، دستش را، به اراده‌ی ذات اقدس اله، گرفته و از این کوره راه بیرون بکشم. حال منم و دغدغه‌ی از وصال باز ماندنِ یک نوجوان پاک و ناچیز بودن خودم. به نعمت و منت الهی، به خاطرم افتاد که این سوال را از شما استاد عزیز بپرسم. باشد که به خواست خدای غفار ابتدا، باب نجات خودم و سپس دوستم باز شود. با آرزوی توفیقات بندگی روزافزونتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بحث جوان و انتخاب بزرگ را اولین بار برای همین نوع از جوانان مطرح کردم. اگر خیری در آن‌ها باشد إن‌شاءاللّه مؤثر خواهد بود. در ضمن نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 6558 جلب می‌کنم. موفق باشید
6465
متن پرسش
سلام.حضرت استاد باتوجه به این که بشر امروز می خواهد خود را جایگزین خالق مطلق کند ودر نظام احسن او تغییر بدهد وبه بهانه ی این که اگر ما بتوانیم کاری را انجام دهیم که بتوانیم از عالم بیشترین استفاده را انجام بدهیم ونقائص مخلوقات رابرطرفکنیم!.آنها با این گونه مسائل اذهان جهان را متقاعد می کنند.سوال اینجاست علمی که امروزه به عنوان ژنتیک وشبیه سازی مطرح شده درجهان که می توانند حیوانی ایجاد کنند با مشخصات خاص ویا حتی انسانی با خصوصیت جسمی واخلاقی خاص واین گونه نظام احسن را می خواهند غیر احسن جلوه دهند وبه نوعی مصداق فریب کاری شیطان است که در آیه119 نساء شیطان تا جایی انسان را گمراه می کند که گوش چهارپایان را سوراخ کنند وخلقت خدا را تغییر دهند.حالا آیا این به ظاهر علم که نقاط مشخصی از تفکر الهی را هدف گرفته است را می توان آموخت وترویج داد وبه نوعی به آن در خود ایران افتخار کرد انقلاب اسلامی که داعیه خرق حجب ظلمانی مدرنیته وغرب را دارد آیا جایز است به عنوان پیشرفت علمی مساله شبیه سازی و..را به شکل خیلی به روز ادامه دهد وازآن بدتر به آن افتخار کند چون در جهان این به عنوان یک ارزش علمی شناخته می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید ما نباید شروع‌کننده‌ی این نوع کارها باشیم ولی ظاهراً ما امروز با مشکل دیگری روبه‌رو هستیم که دنیا شروع به این دست‌کارهای کرده . شاید علم به این کارها جهت خنثی‌کردن و یا نجات‌دادن خود از این دست‌کاری‌ها لازم است. بنده این‌گونه کار آقایان را در شبیه‌سازی توجیه کردم وگرنه طبیعت در حالت عادی ظرفیت آن را دارد که بهترین نتیجه را به ما بدهد آن‌طور که قرآن می‌گوید: «وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر». (کار) کسانى که اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبیت(ملکات انسانى در) روح خود، انفاق مى‏کنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، (و از هواى آزاد و نور آفتاب، به حد کافى بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد(که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست. (بقره .آیه265) موفق باشید
2466
متن پرسش
سلام فرق روح و نفس و عقل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عموماً در کتب فلسفی «روح» و «نفس» را به یک معنا می‌گیرند که یکی از مراتب آن عقل است همچنان‌که یکی از مراتب آن خیال می‌باشد. موفق باشید
1915
متن پرسش
با سلام: با توجه به اهمیت هنر و تاکیدات مقام معظم رهبری درباره بکارگیری هنر به عنوان یک ابزار قدرتمند انتقال مفاهیم جهت تبلیغ دین این امر چگونه ممکن است و با توجه به مادی و بهتر بگوییم غربی شدن اساس هنر ما در حال حاضر یک هنرمند اگر بخواهد از حدود تکنیک و مهارت فراتر رود و آثاری با روح دینی و پایدار و جاوید خلق کند بایست چکار کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مرحوم شهید آوینی در استفاده از دوربین نمونه‌ی خوبی است و بعضی از شعرا و نویسندگان با استفاده از هنر کاره‌های ارزشمندی ارائه داده‌اند. موفق باشید.
1754
متن پرسش
سلام و درود بر شما. آقای طاهر زاده عزیز و دوست داشتنی،بنده شما را از چند سال قبل می شناختم و این اواخر توجه بیشتری به شما و آثارتان داشته ام.تفکر و احساسم این است که باید چند نکته را بیان کنم.می دانید،هر چه نگاه ها به یک فرد بیشتر باشد میزان الگو پذیری(آگاهانه یا نا آگاهانه،از سر تفکر و منطق یا هیجان و عواطف) از فرد(تفکر او،شخصیت او،و یا چیزی که از فرد برای خود ساخته اند)افزایش خواهد یافت،به تبع این امر مسئولیت آن فرد سنگین تر خواهد شد،حتی برای گفتن یه کلمه،حتی برای یک اظهار نظر،حتی برای یک سلام!شما نیز،آقای طاهر زاده،در چنین وضعیتی قر ا ر دارید(حداقل،فعلا، برای عده ای).راستش از شما انتظار نمی رود که پاسخ های پرسش های پرسش کننده را این گونه رسمی،سرد،کوتاه،گاهی کاملا بی ربط و گاهی اشتباه پاسخ گویید.خیلی مواقع خیلی حرف ها،گفته نشود،خیلی خوشایند تر است تا حرف های سرد و مرده و بی جان و تشریفاتی.یک بار از اصغر طاهر زاده بیرون بیایید و به اصغر طاهر زاده نگاه کنید،نگاهتان(حداقل در این پرسش و پاسخ ها)بیشتر نگاه عاقل اندر سفیه است تا چیز دیگر.قطعا فردی که همنشین خداست(با یاد او)در زبان نیز شیوا و گرم و خوشایند و دلچسب است.گاهی در می مانم در افراد،در می مانم در تناقضات.در مواردی پرسش ها از منظر روان شناختی ارائه شده است و جواب های شما غلط و گمراه کننده بوده است(و نیز مسایل روان شناختی در ارتباط با خانواده،ازدواج،زن و مرد و...).انتظار ها از شما بیشتر بود.بسیاری نقاط مبهم نیز در بیانات شما وجود دارد که کاملا واضح است نه شما خوب درکشان کرده اید نه قابل انتقال هستند،نوعی دیدگاه افراطی به مسایل و نادیدن خیلی چیزها.برای الگو بودن باید جامع بود چون فرد الگو بردار گزینشی عمل نمی کند(خصوصا وقتی از عینک عواطف و گاهی هیجانات به الگو می نگرد).بنده را به خاطر جسارت و بی ادبی ام به محضرتان عفو کنید.امیدوارم که همه اینها خیالاتی بیش نباشد و من در اشتباه باشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ضمن تشکر از توصیه‌هایی که فرمودید. حقیقت این است که سؤالی که از ما می‌شود اگر جواب آن سؤال را بدانیم باید بدهیم و این‌که می‌فرمایید چرا مختصر یا مبهم جواب می‌دهم، خودتان را جای بنده قرار دهید که توان بنده همین اندازه است حال یا از جهت اطلاعات و یا از جهت فرصتی که در اختیار دارم، گمانم آن است که سؤال‌کننده آن‌چه را باید بگیرد می‌گیرد. در مورد این‌که می‌فرمایید بعضی جواب‌ها از منظر روان‌شناختی غلط و گمراه‌کننده است؛ ای کاش موارد را می‌فرمودید تا بهتر بتوانم بر آن تأمل کنم. البته بنده جواب سؤالات را تا آن‌جا که بتوانم مبتنی بر مبانی دینی می‌دهم و شدیداً تلاش می‌کنم که از دستگاه روان‌شناسی فاصله بگیرم چون انسانی که روان‌شناسی می‌شناسد و برای آن دستورالعمل می‌دهد تماماً با انسانی که اسلام مدّ نظر دارد فرق می‌کند. پس اجازه دهید از این جهت نظرم با شما متفاوت باشد و باز تأکید می‌کنم در فضای آزاداندیشی بسیار مسرور می‌شوم که به جواب‌هایی که می‌دهم – با ذکر مورد – اشکال کنید و بنده حتما اشکال شما را مدّ نظر قرار می دهم. موفق باشید
1365

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.با سلام خدمت استادطاهرزاده.امیدوارم در پناه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سربلند و سلامت باشید.پیشاپیش شهادت امام جواد علیه السلام را تسلیت عرض می کنیم.استادعزیز برادری داشته ام پانزده ساله که شانزده سال پیش در اردویی که با یکی از مراکز فرهنگی رفت و آنها بدون مجوز بچه ها را به سد برده بودند غرق شد.ما تمام تلاش خود را کردیم تا فهمیم چگونه این اتفاق افتاد ولی به دلایل مختلف روشن نشد و ما به ناچار رضایت دادیم.خیلی از خدا خواستیم که اگر کسی مقصر بوده روشن شود تا بتوانیم انتقام خونش را بگیریم.چندتا از مسئولین این کار عزیزان خود را پس از مدتی از دست دادند و ما هم به امید اینکه روزی امام زمان علیه السلام انتقام او را میگیرد تقریبا ماجرا را رها کردیم.اما حالا بعضی وقتها عذاب وجدانهای شدیدی میگیرم که نکند مرحوم برادرم منتظر انتقام خونش باشد و از ما ناراضی.آنقدر فکرهای منفی بهم حمله ور می شود که به همه حتی به پدر و مادرم بدبین می شوم و گاهی هم به خودم که نکند به خاطر اشتباهات و گناهان دارم تاوان میدهم و بدتر اینکه گاهی به خود مرحوم هم شک میکنم با همه عاتقه و وابستگی که به ایشان داشتم.این حالت را بقیه اعضای خانواده کم و بیش دارند و زندگی ما خیلی تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفته است.حالا از شما تمنا دارم مرا راهنمایی بفرمایید که چه کنم؟امروز صبح به قرآن استخاره زدم آیه28سوره مبارکه نور آمد.منتظرم.با تشکر.من الله توفیق.ربنا افرغ علینا صبرا.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: این‌که مؤمنین به همدیگر تسلیت می‌گویند، تسلیت به معنی فراموشی است و از خدا می‌خواهند که آن مصیبت را از ذهن بازماندگان متوفی ببرد، زیرا شخص متوفی وارد یک زندگی دیگر شده و دارد در آن‌جا زندگی برزخی خود را می‌گذراند، ما هم باید زندگی خود را بکنیم و هر هفته برایش خیرات بدهیم. سعی کنیم ذهن خود را مشغول او نکنیم، این شیطان است که ما را متوجه انتقام می‌کند تا از زندگی خود بازمان کند. مواظب باشید کسی را متهم نکنید، گذشت کنید تا خداوند نیز از شما و کوتاهی‌های برادرتان بگذرد. موفق باشید
18659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: برای فاطمیه چه کتبی غیر کتب خودتان را پیشنهاد می کنید!؟ کتاب (فاطمه (س) فاطمه (س) است) علی شریعتی مورد تایید جنابعالی می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه کتب فراوانی علاوه بر کتاب مرحوم شریعتی که کتاب خوبی است، موجود است. جهت این امر می‌توانید به منابع کتاب‌های «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» و «مقام لیلة القدری فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی