باسمه تعالی: سلام علیکم: طرح خوبی است. در رابطه با تفصیل بیشتر فلسفهی صدرایی، آثار آیت اللّه جوادی و آیت اللّه مصباح کمک میکند. در ضمن از مباحث تفسیریِ آیت اللّه جوادی غفلت نشود. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قبلاً در حدّ ترجمه عرایضی داشتهام که در ذیل برای شما قرار میدهم. آنچه در این اذکار مهم است نگاه توحیدی به همهی مخلوقات عالَم است و اینکه متوجه باشیم هر مخلوقی مظهری از یگانگی حضرت حق است و لذا حضرت حق به یگانگی خود در تمام عوامل کثرت حاضر است. در این رابطه امیرالمؤمنین«عليهالسلام» به ما آموزش میدهند که در این ماه که ماه رجوع به حضرت حق است به نحوی خاص در هر روز از دههی ذيالحجّه اینطور بگوییم: « لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَيالي وَالدُّهُورِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم به شمارة شبها و روزگاران. «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم به شمارة موجهاي درياها.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ رَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم و اينكه رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع كنند.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَالشَّجَرِ» يعني؛ اقرار بر يگانگي خدا دارم در همة هستي كه هر خار و درختي آن را نمايش ميدهد.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم در همة هستي كه هر مو و كُركي نمايش حضور و احاطة يگانگي اويند.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ» يعني؛ اقرار به يگانگي خدا دارم در همة هستي كه هر سنگ و كلوخي نمايش احاطة يگانة اوست.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ» يعني؛ اقرار بر يگانگي او دارم كه هر چشم برهم زدني نمايش احاطة اوست و لا غير.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِي الّلَيْلِ اِذا عَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ» يعني؛ اقرار به يگانگي او دارم كه حضور يگانة او در هر به غروب رفتن و به طلوع آمدن روزگار در نمايش است.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّياحِ فِي الْبَراري وَ الصُّخُورِ» يعني؛ اقرار بر حضور و احاطه و تدبير يگانة او دارم، حضور يگانهاي كه در هر وزيدن بادي بر صحرا و سخره نمايان است.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ مِنَ الْيَوْمِ اِلي يَوْمِ يُنْفَخُ فِيالصُّورِ»
يعني؛ اقرار برحضور و تدبير يگانة خداوند دارم، تدبيري كه از امروز تا روز قيامت همواره در صحنه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد انسان و کمالی که باید خودش برای خود شکل دهد و جهت مابالقوهی خود را از مسیر حیوانی به مسیر فرشتهمنشی تبدیل کند، موضوع فرق میکند با اینکه بگوییم چون معلول، ذاتش معلولبودن است چرا باید نسبت به او وظیفهی خاص داشت. در راستای این وظیفه است که انسان وَجه انسانی خود را شکل میدهد 2- در مسیر طبیعی آری! نفس آرامآرام از بدن منصرف میشود و لذا بدن همچنانکه مشاهده میکنید روز به روز ضعیفتر میگردد ولی در مورد اولیاء الهی که به مدد نور الهی عمل میکنند نه بر اساس نسبتی که بین نفس ناطقه و بدن است، موضوع فرق میکند و این جدای از وَجه سیر آنهاست که نفس آرامآرام از بدن منصرف میشود و در این مورد تفاوتی با بقیه ندارند 3- در سیری که به سوی معاد داریم هر اندازه وَجه حقّانی خود را بیشتر رشد دهیم فصل اخیر ما همان وَجه نهایی ما است که رشد یافته است و در زیر سایهی حق با آن وَجه زندگی میکنیم 4- آری! به همین جهت بنده معتقد نیستم با جوانها که در این ظلمات یک روز زمین میخورند و مردانه و جانانه زمینگیر نمیشوند و باز شیطان را مأیوس میکنند؛ باید با زبانی خاص صحبت کرد، نه آنها را مأیوس کرد و نه انتظار داشت در قابی از عصمت زندگی را ادامه دهند. هنر جوان امروز آن است که اگر در یک مرحله شیطان را امیدوار میکند در مراحل زیادی او را مأیوس مینمایاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام و با انطباق خود با رهبری انقلاب از اساتید عزیز اخلاق بهخوبی بتوانید استفاده کنید. کتاب «جمال آفتاب» در جای خود شرح خوبی است. موفق باشید
سلام علیکم
به شرح کتاب از برهان تا عرفان رجوع فرمائید .موفق باشید
جواب: علیک السلام؛
آری! همانطور که حضرت آیتالله مصباح«حفظهاللهتعالی» فرمودهاند؛ آسمانهای هفتگانهای که در آیه 12 سوره فصلت میفرماید؛ همان آسمانهایی است که از دخان آفریده شدهاند، منتها بنا به فرمایش علاوهطباطبایی«رحمةاللهعلیه» خداوند از شش آسمان دیگر حرفی نزده. از طرفی دقیقاً نمیدانیم آیا منظور از دخان همین دودِ مادی است که ما میشناسیم؟ یا همانطور که در سوره دخان میفرماید: «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ» در قیامت آسمان با دودی آشکار کفار را احاطه میکند، در حالی که جنس قیامت جنس حیات است و خداوند در باره آن میفرماید: «وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ». و وجود دود مادی کمی مشگل به نظر می رسد و به همین جهت علامه(ره)می فرمایند«چیزی بوده که خداوند نامش را دود گذاشت» علاوه بر آن روایتی که داستان معراج رسولخدا(ص) را به آسمانهای هفتگانه مطرح میکند میفرماید:
«رسولخدا(ص) بر محملی نشستند و سپس به «آسمانِ دنیا» عروج کردند، پس ملائکه به اطراف آسمان گریختند و سپس به سجده افتادند و ....». که حضرت آسمان دنیا را محل ملاقات ملائکه معرفی میکنند. و از آن جهت که مرتبهای بالاتر از دنیاست به آن آسمان دنیا گفته میشود.