بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10560
متن پرسش
سلم خدمت استاد گرانقدر: بنده 24 ساله فارغ التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه شهید بهشتی هستم. علاقه شدیدی هم به دروس حوزوی بویژه فلسفه و عرفان دارم اکنون نیز آثار حضرت عالی را مطالعه می کنم. مردد بین رفتن به حوزه به صورت رسمی و انتخاب شغل دیگر (اما تحصیل علوم بدون رفتن به حوزه) هستم. علت آن هم بالا بودن سن و ایضا نداشتن درآمد است. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید تا از این حیرت خارج شوم. سیر مطالعاتی فلسفه و عرفان اسلامی را نیز ذکر بفرمایید. تشکر از حسن ظن شما استاد گرامی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شرایط شما طوری است که می‌توانید به حوزه بروید و لااقل از جهت مسکن و کرایه‌ی آن، خانواده کمک می‌کنند؛ حوزه را ترجیح دهید و تحصیلات دانشگاهی‌تان هم به کارتان قوت می‌دهد. موفق باشید
10169
متن پرسش
سلام: چه کار کنم که اضطراب و استرس و ترس در درون من برای همیشه نابود شود و فنای درخدا شوم و راه عشق به خدا چیست؟ با خواندن مطلبی از آقای نجابت فوق العاده به ایشان علاقه مند شدم برای استفاده از آثار ایشان چه کنم؟ تشکر می کنم که این سولات را جواب می دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رسیدن به چنین حضوری باید برنامه‌ریزی کرد و عرفان نظری و عملی که امثال آیت‌الله نجابت در آن ورود دارند بسیار کارساز است. موفق باشید
7718
متن پرسش
باسلام استاد صمدی در شرح مراتب طهارت می فرمایند هر کسی باید با یک سیر جلو برود آنهایی که با شهید مطهری جلو می آیند دیگر کتب دیگری را نخوانند همان سیر به مقصد می رساند یا مثلا اگر سیر علامه طهرانی را می خوانند دیگر کس دیگر را نخوانند اما نظر برخی این است که ایرادی ندارد به نظر شما چکارکنیم؟ 2.آیت الله جوادی می فرمایند تمام عوم دینی است چون فعل خداست خب منظور ایشان چیست تکنولوژی غرب که اینهمه خسارت زده چگونه دینی است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» همه‌ی علمائی که دست‌پروده‌ی حکمت متعالیه هستند یک استاد به حساب می‌آیند 2- اگر از جهت تجربه‌ی صرف باشد حرفی نیست، ولی علوم تجربی ترکیبی است از تجربه و تحلیل فکری دانشمندی که بعضاً نگاه توحیدی ندارد. موفق باشید
6018
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. من یک دختر 21 ساله تربیت یافته در یک خانواده مذهبی هستم. مدتی است سوالاتی راجع به دیدگاه اسلام در مورد مسئله ی زن در ذهنم بوجود آمده که شاید موجب تشکیک در بعضی دستورات و نظریات دین مبین اسلام در من شده است. برای رفع این شبهات مطالعاتی هم داشته ام نظیر مطالعه ی کتاب نظام حقوق زن در اسلام از شهید مطهری که اتفاقا به نظرم خیلی از دلایلی که استاد در توجیه برخی احکام اسلام نظیر حق طلاق مرد یا صیغه و ... آورده بودند بیشتر از انکه یک استدلال منطقی باشد یک توجیه غیر قابل قبول بود. چندی پیش یکی از اساتید بنده در دانشگاه نسبت به چادر پوشیدن من به بنده اعتراض کرد و پس از اینکه با مقاومت من مواجه شد یک مقاله از یک مجله ی امریکایی راجع به زن به بنده دادند. در این مقاله مطالبی نوشته شده بود که قابل تامل بود. مثلا اینکه از قول یکی از صاحب نظران امریکایی نوشته شده بود که درتمامی ادیان زنان موجوداتی تابع و درجه دو محسوب میشوند. مثلا در هیچ دینی زن نمیتواند به مقامات عالی دین دست پیدا کند (در اسلام هم زنان نمیتوانند مرجع تقلید شوند و همچنین اقتدای مرد به زن در نماز جماعت جایز نیست) در خانواده هم زنان موظف به اطاعت از همسر خود هستند (ولو اینکه او مردی فاقد تدبیر و مهارت های لازم برای مدیریت خانه باشد). و به این ترتیب نتیجه گرفته بود که این دینی که بدست ما رسیده است،( البته اشاره ی او به همه ی ادیان بود از جمله اسلام) دینی نیست که خداوند بر پیامبر خود نازل کرده است بلکه در طول تاریخ توسط رهبران دینی که اکثریت قریب به اتفاقشان مرد هستند دستخوش تغییر شده و مطابق با میل آنان تغییر یافته است. همچنین در نهج البلاغه و کلام حضرت امیر عباراتی همچون "النساء ناقص العقول و ناقص الایمان" یا اینکه " عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم" به چشم میخورد که با منطق امروزی به هیچ وجه سازگار نمیباشد و جای بسی سوال است. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر با ارزش‌های مردانه جایگاه زن را در دین بخواهیم تحلیل کنیم همین می‌شود که می‌فرمایید. ولی یک وقت با ارزش‌های الهی و نگاه تربیتی به زن می‌نگریم آن‌وقت موضوع کاملاً تغییر می‌کند. پیشنهاد می‌کنم حالا که این موضوع برای شما دغدغه شده آن را به فال نیک بگیرید و با حوصله‌ی زیاد موضوع را در دیدگاه اسلام دنبال کنید، ببینید به عظمت نگاه اسلام به زن پی می‌برید و یا این‌که به این نتیجه می‌رسید که اسلام هم زن را دست دوم می‌داند؟ ابتدا کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» رامطالعه بفرمایید تا ملاحظه کنید خداوند چه عالَمی را برای زن در نظر گرفته و بعد جلسات 47 و 48 از کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را مطالعه بفرمایید تا افق نگاه حضرت علی«علیه‌السلام» در نهج‌البلاغه به زن برایتان روشن شود و در آخر کتاب «زن در آیینه‌ی جمال و جلال» از آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» را مطالعه فرمایید. بعد از آن ببینید به چه نتیجه‌ای می‌رسید. موفق باشید
5354
متن پرسش
باسلام . استاد گرامی حدودا یک هفته ی قبل بنده سوالاتی مربوط به مشکلات اخلاقی شوهرم پرسیده بودم اما هنوز در سایت زده نشده است. من منتظر پاسخ هستم چون جز شما کسی را برای مشورت ندارم. باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مواردی از جمله آنچه در آن سؤال فرموده بودید را ما بر روی سایت نمی‌گذاریم. موفق باشید
4583
متن پرسش
سلام استاد عزیز امروز که داشتم جزوه ماه رجبتان را می خواندم سوالی که از قدیم داشتم به یادم آمد. قبلا این سوال برایم مطرح بود که این که برای بعضی از ماه ها فضیلت خاصی ذکر کرده اند آیا این فضیلت اعتباری است؟ یعنی آیا یک ماهی را همین جوری انتخابات کرده اند تا مسلمانان در آن ماه توجه بیشتری به خدا داشته باشند یا این که مثلا در کائنات اتفاقات خاصی می افتد که امکان کسب فیض از عالم غیب بیشتر می شود؟ چون می دانیم که ماه ها چیزی جز گردش قمر به دور زمین نیستند و روز ها و شب ها هم چیزی جز گردش زمین به دور خورشید. اما چه طور می شود که بعضی از این حرکات وضعی این قدر فضیلت پیدا می کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که الفاظ ما به ظاهر از نظر علم تجربی ارتعاشات هوا است ولی وقتی با گوش انسانی برخورد کند که دارای روح است، دارای معنا و محتوا می باشد، تمام حرکات عالم دارای محتوی و باطن است، حتی فروافتادن یک برگ. آن چشم بصیر و قلب بیدار اولیاء الهی است که متوجه باطن پدیده‌ها از جمله ماه‌ها می‌شود. حتی روح شما هم نسبت به باطن ماه‌ها تا حدّی حساس است به همین جهت توفیق عبادت و روزه در ماه رجب برای شما بیشتر است و زمینه‌ی عمیق‌ترشدن عبادات در این ماه به صورت تکوینی بیشتر فراهم است. موفق باشید
3486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی به تازگی سایت شمارو پیدا کردم مطالب بسیار مفید است کتابهاتون عالی یک سوال دارم از حضورتون ما ساکن تهران هستیم همسرم بسیار تمایل دارن که به اصفهان که شهرمون هست برگردیم ولی مشکلی که هست مخالفت شدید اینجانب است دلیل اصلی هم این است که دینمون ضعیف میشه اینجا ما هیأت های خیلی خوبی میریم که خوب فکر میکنم ااصفهان نباشه از این مراسما و اونجا مثل بقیه آدما بشیم که البته مسافرت میایم و میرویم هم همینظور هست مثلا در روز عاشورا که ما اصفهان بودیم به جای برپایی مراسم به دنبال غذا بودن و یا نذری پختن بودن که نمیدونم درسته یا غلط به نظرم میرسید که باید در مراسم شرکت کنیم به جای این برنامه ها یه مساله دیگه هم این هست که ما اینقدر تمکن مالی داریم که اصفهان خونه بگیریم و به دو سه واحد به افرادی که شرایطشون بده کمک کنیم و اینکه توی خونه خودمون روضه امام حسین برقرار کنیم که این شرایط رو البته توی تهران نداریم و خیلی مسئل دیگه که به صورت خلاصش اینه که دغدغه من اینه که اونجا تو جمع فامیل ممکنه ما خیلی چیزارو از دست بدیم که اینجا که تنها هستیم داریم با توجه به این شرایط خواهش میکنم منو راهنمایی کنید خواهش میکنم اگر ممکن است جواب من رو فوری بدهیدبا تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این چیزی نیست که بنده بتوانم نظر بدهم. تعدای از جوابِ سؤالات سایت را دنبال کنید شاید خداوند آن‌چه مصلحت است را به قلبتان بیندازد. موفق باشید
3357
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی من از طریق دوست یزدی ام مباحث شما را شنیده ام . در شهر خودمان هم مباحث شما را کار کرده ام . در ضمن شنیدن چند جمله از بزرگانی همچون آیت الله جوادی آملی باعث شده نسبت به مسئله تعلق خاطر به دنیا حساس شوم . 1-سوال من این است که تعلق خاطر به دنیا و اموال و زینت آن دقیقا چه تعریفی دارد ؟ یعنی اگر چگونه زندگی کنیم تعلق خاطر به دنیا و مال آن داریم ؟ استاد عزیز ! سوالم را با مثالی روشن تر می کنم . از وقتی که به مسئله تعلق خاطر حساس شدم نسبت به وسایل شخصی خودم بی توجه شده ام. این مسئله اولا باعث گم کردن زیاد اشیاء دور و برم شده و دوما باعث رجوع آشنایان برای قرض گرفتن وسایلی که جنبه خیلی شخصی (مثل مسواک و ...) ندارد مثل ماشین حساب و کامپیوتر شخصی؛ شده است . ضرر مقوله اول که مشخص است و ضرر مقوله دوم از آن جهت است که خوف این دارم که استفاده ناصحیح از به طور مثال ماشین حساب یا موبایل یا لپ تاپ باعث کاهش عمر یا خرابی دستگاه شود . حالا سوالم را طبق این مثال دوباره می پرسم ؟ 1- الف -آیا میتوان تعلق خاطر نداشت و حواس پرت نبود ؟ یعنی مواظب کیف و انگشتر و وسایل بود ولی به آنها وابسته نبود ؟ چطور میتوان چنین حالتی را محقق کرد ؟ لطفا راهنمایی بفرمایید . 1-ب- آیا این خوف ضرر ناشی از تعلق خاطر است ؟ یعنی اگر چیزی به کسی قرض دادیم و ترسیدیم که مبادا به آن ضرر بزند به آن چیز تعلق خاطر داریم ؟ اگر پاسخ مثبت است آیا باید به تقاضای هر فردی که وسیله قرض می خواهد پاسخ مثبت داد ؟ البته میدانم که در دستگاه غربشناسی، ریشه تمام این مشکلات در غلبه روح تکنیک و سبک زندگی غربی است که زندگی ما را اینقدر پیچیده و وابسته به عناصر گوناگون کرده ولی با توجه به این که ما در زمانه ای زندگی می کنیم که کنار گذاشتن تکنیک ، تسلیم در برابر تکنیک است ، راه حلی مناسب همین دوران دهید . وگرنه تصدیق می کنم که اگر تکنولوژی نبود شاید اینقدر آشفتگی ذهنی بابت این قضیه نداشتم . 2- یک سوال فرعی هم داشتم و آن اینکه بعضی جوانان و گروه ها از کتاب های شما و حرفهایتنان به عنوان مرجع افکارشان اسم می برند . در شهرما هم این ها هستند . آیا شما با گروهی از این جوانان مستقیما در ارتباط هستید ؟ تشکلی ؟ هیئت مذهبی ؟ اگر ممکن است به همه سوال ها و اگر ممکن نیست به سوال «1» و« ا-الف» و «1-ب » پاسخ دهید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- عدم تعلق به دنیا یعنی هدف اصلی ما ارزش‌های دنیایی نباشد و زندگی در دنیا را بستری قرار دهیم برای زندگی در آخرت ولی در هرحال ما در زندگیِ دنیایی خود باید برنامه داشته باشیم و روی وسایل زندگی خود حساب باز کنیم تا در موقع نیاز به آن وسایل به مشکل بر نخوریم. در همین رابطه رسول خدا(ص)« می‌فرمایند: « اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا» برای دنیایت طوری باش که گویا همیشه زنده‌ای و برای آخرتت طوری باش که گویا فردا می‌میری. با توجه به این امر نمی‌‌توان در حفظ وسایل ضروری زندگی امروز سهل‌انگاری کرد و به بهانه‌ی بی‌علاقه‌گی به دنیا راحت آن وسایل را از دست داد. آری نباید بخیل باشید و نیز نباید بی‌پروا وسایل خود را از دست بدهید 2- مرجع افکار ما باید امام و رهبری باشند در کنار شخصیت آن بزرگان می‌توان از کتاب‌های بنده در جهت تبیین اندیشه‌ی آن عزیزان استفاده کرد. چون اسامی افراد در ذهن بنده نمی‌ماند نمی‌توانم جواب قسمت دوم سؤال شما را بدهم ولی بعضی دوستان ممکن است تلفنی سؤال کنند و بنده جواب دهم. موفق باشید
3171
متن پرسش
بسم الله.. با عرض سلام و ادب خدمت استاد یک سوال شخصی از خدمتتون داشتم و آن اینکه چرا جنابعالی 1.دروس حوزه را بصورت مرسوم دنبال نکرده اید و ملبس هم نیستید ، آیا علت خاصی داشته است؟ شاید نتوان لباس و طی مدارک را نشانه تایید دانست اما از آن طرف کمی اعتماد و اطمینان به اشخاص فاقد این تاییدیه(هر چند کافی نباشد) مشکل به نظر میرسد بخصوص در حوزه ی دین عزیزمان اسلام و اینکه بحث های جنابعالی از دست بحث های نرم افزاری در این حوزه است ان شاالله که سوال موجب بی احترامی و حمل بر اغراض سوء نشده است.با تشکر و دعای خیر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در جواب های شماره 2324و 2281و 2060و1831 عرایضی داشته ام. موفق باشید
3110
متن پرسش
سلام علیکم استاد من می خواهم فردی را که به قهوه خانه می رود اصلاح کنم که دیگر به این مکان نرود آیا درست که من چند بار همراه او بروم به قهوه خانه و کم کم اورا اصلاح کنم و فکر رفتن به این مکان را دیگر نکند. و آیا صلا نباید با اینجور افراد معاشرت داشته باشم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این مورد نمی‌توان حکم کلی داد ولی مواظب باشید قصه‌ی شما قصه‌ی آن کسی نباشد که رفت آب بیاورد، آب بردش. موفق باشید
502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم لطفا به صحنه هایی که در ادامه تصویر شده است توجه نمایید 1. روزی از کوچه ای که( شهید روزبه نیا) نام داشت می گذشتم در دل خود گفتم عجب فامیل زیبایی ای کاش فامیل من نیز روزبه نیا بود 2. روزی دیگر در خیابان درحال قدم زدن بودم اعلامیه ترحیمی نظرم را جلب کرد که روی آن نوشته شده بود( آقای دکتر فلانی) در دل خود گفتم عجب کلاسی خوش به حال خانواده اش که می توانند به او افتخار کنند ای کاشمن هم دکتر بودم 3. روزی دیگر انگشتر فیروزه ای بدست کرده بودم مدام روبه رو آینه دستم را روی سینه ام می گذاشتم تا جلوه گری و زیبایی آن را مشاهده کنم در ذهنم اینگونه گذشت که انگشتر بزرگ و زیبایی است و در جمع جلوه ی خیره کننده ای دارد 4. روزی در اتاق تنهایی به نافله ظهر ایستاده بودم ناگهان شخصی داخل شد در دلم اینگونه گذشت که او مرا اهل صلاح و تقوا می داند این صخنه های و هزاران مثل این در طول روز بارها و بارها برای من اتفاق می افتد که حکایت از پیوند عمیق روحم با عدم ها دارد داستان نفس من داستان نفسی است که حب دنیا و نفاق تا اعماق آن نفوذ کرده و عجیب تر آنکه اطرافیان غافل از این ماجرا مرا اهل صلاح می دانند و التماس دعای موکد دارند من یک طلبه ام و ماههاست که به نماز شب و روزه روز و عمل به متسحبات و اجتناب از مکروهات تا حد توان و علم مواظبت می کنم اما گویی کارگر نمی افتد و همانگونه که ملاحظه می شود بهترین صفت برای من منافق است و من از این در هراسم. ناگفته نماند که در تمام صخنه های فوق بلافاصله حال ندامت و توبه دست می دهد و بازگشتی اگرچه لفظا حاصل می آید اما آیا نمی توان به دنبال حالی بود که چنین صخنه هایی اصلا حادث نشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با توجه به تقاضای حافظ از خداوند که می‌گوید: «روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر....خرمن سوخته‌گان را تو بگو باد ببر» هراندازه توحید حضرت حق بیشتر تجلی کند، توجه به خود ضعیف‌تر می‌شود و توجه به حق جای آن را می‌گیرد و راه توحید حضرت حق هم با انجام دستورات او و بی‌توجهی به امیال نفس امّاره گشوده می‌شود. نگران نباشید به مرور حلّ می‌شود. گفت: «تو آمد رفته، رفته....رفت من آهسته، آهسته». موفق باشید
15657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام محضر مبارک استاد: از کجا می توان فهمید محبتمان به شخصی محبت حقیقی است؟ آیا محبت بین افراد دوطرفه است؟ از کجا موضع افراد را نسبت به خود متوجه شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محبت به خوبی‌های افراد یعنی محبت حقیقی، پس دیگر کاری به محبت طرف مقابل نداریم که بخواهیم ببینیم او هم به ما محبت دارد یا نه! چون ما به خوبی‌ها محبت کرده‌ایم. موفق باشید

11755
متن پرسش
سلام: 1- رابطه بین معرفت نفس و خدا شناسی و امام شناسی چیست؟ 2- عده ای مثل شیخ جعفر مجتهدی و شیخ رجبعلی از یک شیوه سلوکی دیگری به توحید رسیده اند که یک انتقاد دارم از امثال شما که این ها را ظاهرا بیسواد می دانید و یک عده متعصبانه فقط چسبیدن به علامه و آیت الله قاضی رحمه الله علیهما و سلوک اینها را عقلی می دانند. آیا سلوک اینان غیر عقلی بوده؟ اگر غیر عقلی بوده چطور به نتیجه رسیده اند. حالا چون سبک و سیاق آنها تئوریزه نشده غیر عقلی است؟ شما سلوک این دسته از افراد را چطور می دانید؟ اگر مکتبشان قابل ارئه نبود چطور شیخ حامد از دل اینها در آمده که آقای شوشتری از ایشان بهره برده؟ 3- شرمنده یک سوال دیگر هم داشتم اینکه محی الدین نتیجه مکاشفاتش را بصورت عقلی تدوین کرده یا نه فقط به عقل خود فشار آورده مثل یک فیلسوف. اگر جوابتان مثبت است نقلی از بزرگان بیاورید. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در معرفت نفس نظر به «وجود» خودمان می‌کنیم تا زمینه‌ی خداشناسی به روش وجودی باشد و امام‌شناسی راهِ نظر به اسماء الهی است که در انسان کاملی ظهور کرده 2- به نظرم باید بین اهل کرامت و اهل توحید فرق بگذارید. اهل توحید بیشتر به معرفة اللّه حساس‌اند 3- خود محی‌الدین در ابتدای فصوص الحکم و فتوحات مکّیّه می‌گوید این‌ها حاصل مکاشفاتش است. موفق باشید

10467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حدیثی از معصوم هست که می فرماید اگر کسی از بلایی بترسد و برای نرسیدن ان بلا به خودش بیش از آن که مبتلا به آن بلا شود دعا کند که خدایا مرا مبتلا به این بلا نکن، خداوند هرگز او را به آن بلا مبتلا نمی کند!!! یعنی اگر کسی برای حفظ ناموسش و یا مرگ فرزندش و یا رفتن آبرویش و یا مبتلا به فقری که ایمانش از بین برود و... دعا کند واقعا هرگز چنین نمی شود؟!! متوجه تفاوت این مسایل برای امتحان الهی هستم اما اگر نعوذ بالله کسی مشکلی برای ناموسش اتفاق بیفتد در حالی که خود آن فرد به واقع متقی باشد چه؟ این موارد به واقع دلهره آورند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ما وظیفه داریم در عین رعایت همه‌ی جوانب و ایجاد زمینه‌های ایمانی در خانه از خدا بخواهیم چنین بلاهایی برای ما به عنوان امتحان پیش نیاورد «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏». موفق باشید
10337

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب قسمت سوم سوال 10309 لطفا بفرمایید اگر کسی بخواهد در سیر من الخلق الی الحق کار کند آیا باید وارد اجتماع و سیاست و... نباشد و فقط روی خود کار کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای امر انسان سالک باید با حقایق مأنوس باشد و وقتی منوّر به نور حقیقت شد به خلق رجوع کند تا حق را از باطل تشخیص دهد. موفق باشید
8823
متن پرسش
سلام استاد علامه طباطبایی می فرمایند: اعمال خلق - که یکى از آنها اعمال اختیارى خود او است -، هر چند که نسبتى به خود او دارد، و لیکن در حقیقت این خداى سبحان است که آن عمل را اراده و از طریق اختیار بنده اش و اقتضاى سایر اسباب ایجاد مى کند، پس در حقیقت خالق آن اعمال هم خدا است. سوال: اگر خدا آن عمل را اراده کرده باشد و از طریق اختیار بنده ایجاد کند خب این نوعی جبر بوجود نمی آید؟ یعنی وقتی بنده اختیار می کند" با اختیارش" اراده خدا را ایجاد می کند و اختیار نقش ایجاد کننده دارد نه انتخاب کننده.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت جبر پیش نمی‌آید که آن عمل از مسیر اختیار انسان انجام می‌گیرد، بدین معنا که انسان می‌تواند انجام ندهد زیرا خداوند خواستِ انسان را به آن عمل هدایت می‌کند نه این‌که انسان را مجبور به انجام آن عمل بنماید. موفق باشید
8558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ادعاهای عجیب بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه آزاد در بوشهر: ممکن است اسلام نیز دچار انحراف شده باشد!// من تاکید می کنم که هگل و سارتر را دوست دارم دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شمال در دانشگاه خلیج فارس بوشهر در اظهاراتی عجیب از احتمال انحراف در اسلام سخن گفته و افزود: جهان پسامدرن همان "جهان نیچه ای" است و طبق افکار شدیدا رادیکال نیچه، خدا و حقیقت در این جهان مرده است! از نظر من شعارهای سیاسی و "مرگ باد" سر دادن فقط برای یک سری افراد که قصد نان درآوردن دارند خوب است و آن را اداره می کنند. به گزارش "ناصرون" دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شمال که به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در این دانشگاه حضور یافت تا نقدی بر وضعیت فرهنگی ایران امروز داشته باشد در اظهاراتی عجیب از احتمال انحراف در اسلام سخن گفته و افزود: جهان پسامدرن همان "جهان نیچه ای" است و طبق افکار شدیدا رادیکال نیچه، خدا و حقیقت در این جهان مرده است! از نظر من شعارهای سیاسی و "مرگ باد" سر دادن فقط برای یک سری افراد که قصد نان درآوردن دارند خوب است و آن را اداره می کنند. وی با بیان اندیشه های نیچه و برخی دیگر از فلسفه شناسان و تئورسین های غربی تاکید کرد که جهان امروز دچار پوچ گرایی است و عنوان داشت: هیچ کس نمی تواند همزمان با افزایش مدرنیته جهانیان را با مفهوم پیشرفت آگاه کند روند مدرنیته اجتناب ناپذیر بوده و دیگر علما یا حتی انبیا برای جامعه مدرنیته قابل پذیرش نیستند. این مدرس فلسفه در ادامه به نقش انقلاب صنعتی دوم در پیشرفت و مدرنیته اشاره کرد و افزود: انقلاب صنعتی دوم همان IT و اینترنت است کسانی که با این انقلاب همگام نباشند از جامعه عقب خواهند ماند. وی با اضافه کردن این جمله که جهان امروز مدرنیته نیست و پسامدرن است، خاطرنشان کرد: جهان پسامدرن همان "جهان نیچه ای" است و طبق افکار شدیدا رادیکال نیچه، خدا و حقیقت در این جهان مرده است! از نظر من شعارهای سیاسی و "مرگ باد" سر دادن فقط برای یک سری افراد که قصد نان درآوردن دارند خوب است و آن را اداره می کنند. دانشیار دانشگاه آزاد با بیان نقش رسانه ها و مراجع اطلاع رسانی مانند سایت ها و روزنامه ها، ادامه داد: رسانه ها و قدرت ها یا حاکمیت ها بیشتر تولید حقیقت می کنند تا انتقال مفاهیم حقیقی. نویسنده کتاب "هایدگر در ایران" در پاسخ به سوال خبرنگار سپاس در مورد این که اندیشمندان غربی به دلیل کمبود های دین مسیحیت که به دلیل تحریف آن نتیجه شده بود به دنبال حقیقت خدا و وجود خدا رفتند و اگر به سخنان قرآن درمورد وجود خدا گوش داده بودند به این جا نمی رسیدند، تاکید کرد: من آدم به شدت رادیکالی هستم! ما باید با رویدادها مواجه ایدئولوژیک داشته باشیم. برای مثال اگر شما بخواهید از یک سیستم نظامی یا مذهبی دفاع کنید فقط کارتان تفهیم کردن و ترویج آن خواهد بود. هرجا شرایط و تاریخ به نفع شما باشد آن را تایید می کنید در غیر این صورت تکذیب خواهید کرد! وی در پایان در ادامه به سوال خبرنگار سپاس افزود: ما نباید میان مسیحیت و اسلام تفرقه بیندازیم زیرا ممکن است اسلام نیز دچار انحراف شده باشداگر شما دانشجویان عزیز به حرف من که استاد دانشگاه هستم گوش ندهید چگونه می خواهید افکار و اندیشه های نیچه و هگل را دنبال کنید؟ من تاکید می کنم که هگل و سارتر را دوست دارم و از آنان درس می گیرم./ سلام علیکم جناب استاد چونکه این استاد ذهن دانشجوها را منحرف می کند من به عنوان یک دانشجو از شما می خواهم که نقدی منطقی بنویسید و به این ایمیل ارسال نمایید تا بتوانیم در دانشگاه نشر دهیم. اگر نخواستید نامتان را فاش نمی کنیم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این موارد که بخواهیم یک بحث علمی را دنبال کنیم نمی‌توان به گزارش روزنامه‌ها اعتماد کرد زیرا ممکن است منظور آقای عبدالکریمی که می‌گوید شعار «مرگ باد» سودجویانه است با نظر به جریان‌های افراطی بگوید نه با نظر به تقابل تمدنی که بین ما و غرب وجود دارد یا وقتی نظر به سخن نیچه دارد می‌خواهد مناسبات غرب‌زدگی ما را نقد کند که در دل آن حکم خدا جاری نیست. همان‌طور که وقتی می‌گوید نباید میان اسلام و مسیحیت تفرقه بیندازیم می‌خواهد بین این دو دین تعامل صورت گیرد تا معنویت جای سکولاریته حاکم شود. از طرفی حرف خوبی است که ما بتوانیم نیچه و هگل را مطالعه کنیم. موفق باشید
7865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز قبلا نسبت به بچه دار شدن تمایلی نداشتم. اما با تذکرات رهبری و مطالعات از خدا خواسته ام.اما تا بحال قسمتمان نشده. با اینکه قبلا نمیخواستم اما حالا که نمیشه طلب شدیدی در من شکل گرفته بطوری که اولویت دعاهایم شده و رویم تاثیر میگذارد گاهی ناراحتم و میترسم ناراضی و ناشکر بشوم. از آن طرف حدیث داریم از رسول خدا که برای بچه دارشدن به خدا التماس کنید، از طرف دیگر این انتظار انگار بدتر میکند غمگین شده ام. چه کار باید کرد. می دانم آزمایش الهی است و میترسم. خیلی برای امثال بنده دعا بفرمایید استاد. حالا که وضع جمعیت نگران کننده است این جور موانع رفع بشود. پیشاپیش از راهنماییتان سپاسگزارم. خدا حفظتان کند و مقاماتتان را عالی تر کند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال شما طبق وظیفه عمل کنید و بقیه را به خدا بسپارید. به لطف الهی امیدوار باشید. موفق باشید
7006
متن پرسش
سلام علیکم . در کتاب مبانی نظری آورده اید :ابابکر و عمر نزد پیامبر ص از سوره قدر سوال کردند و حضرت ص به تفصیلی که در روایت هست جواب دادند و سپس حضرت روی خاک آیه را نوشتند. فَیَقُولَانِ وَ مَا الَّذِی رَأَیْتَ وَ مَا الَّذِی یَلْقَى (فَیَکْتُبُ) لَهُمَا فِی التُّرَابِ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ... سوال اینست که آیا(نوشتنِ) حضرت مورد تایید است؟چون میگویند حضرت در طول عمر مبادرت به (نوشتن) نکردند حتی نامه ها و قراردادها را حضرت امیر ع و صحابه و... مینوشتند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمال دارد منظور از نوشتن ،خط کشیدن باشد ، زیرا این احتمال بیشتر است که رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» تا آخر عمر چیزی ننوشته‌اند و اگر نوشته بودند از طریق مسلمانان به عنوان خط رسول خدا محفوظ می‌ماند. موفق باشید
6201
متن پرسش
سلام مگر انسان عین اختیار نیست؟ و حقیقت انسان هم نفس اوست پس چرا موقع خواب یا موقع مرگ که با خود حقیقی مان روبه روییمو اختیار نداریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان تا وقتی دارای جنبه‌های بالقوه است عین اختیار است بین انتخاب جنبه‌های مختلفِ امکانی که در مقابل او است، ولی در خواب و مرگ که تنها با ملکات خود روبه‌رو است دیگر اختیار و انتخاب معنا نمی‌دهد بلکه با آنچه انتخاب کرده است به‌سر می‌برد. موفق باشید
6161
متن پرسش
سلام علیکم 1)ایا اگر ما با برخی مومنین الان خیلی احساس نزدیکی ومحبت داریم به خاطر این است که روحمان قبلا باهم بوده است ؟ برخی راهم دوست داریم ولی اهل طاعت نیستند از گناهانشان ناراحتیم ولی خودشان را دوست داریم این دو چگونه جمع میشوند یعنی جایی که روح ما بوده همه ی ارواح چه خوب ویابد وجود داشته اند وما الان با کسانی که در دنیا هستیم باهمین افراد هم قبلا باهم بودیم بعضی شان را دوست داریم چون قبلا دوستشان داشتیم و بعضی شان را دوست نداریم به این خاطر است که قبلا دوستشان نداشتیم؟ 2 )اینطور برداشت می شودالان که ما محبت رسول اکرم صلوات الله علیه واله وسلم و امامان ومعصومین علیهم السلام را در دل داریم یعنی خدمت ارواح این ذوات مقدس هم می رسیدیم ؟؟ 3)چرا روح من بعضی از افراد (مومنین متوسط)را با وجود اینکه شاید خوب هم باشند وباهم دوست ویافامیل هم باشیم ، پس می زند وفراری است ونمیتوانم ازصمیم قلب دوستشان داشته باشم (در اصول کافی خوانده بودم به دلیل این است که او از تو یک چیزی در دل دارد یک ناراحتی یا..نمی دانم چه بود دقیقا، من مضمونا اینطور برداشت کردم اما مفهومش رامتوجه نمی شوم و نمی دانم این بحث مصداق این حدیث است یانه! ) وبرعکس در کنار این ها که روحمان پس شان میزندکسانی هستند که مومن ترند و روحمان پر میکشد برایشان..!!این پس زدن و پذیرفتن ازکجامی آید ودلیلش چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توانیم از این نوع ارتباط‌ها و گرایش‌ها چنین نتیجه‌ای بگیریم. آنچه در متون داریم ملاقات ما در آن عالم با خدا و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است و نه با همدیگر 2- حرف درستی است چون آن‌ها مطلوب جان هر انسانی هستند که فطرت خود را آلوده به گناه نکرده 3- نمی‌توان به چنین احساساتی اعتماد کرد و دنبال آن راه افتاد. موفق باشید
6003
متن پرسش
سلام خدمت استاد حدود یک سالی هست بامباحث شما آشنا شدم والان بحث ازبرهان تامعاد حضرت عالی را تمام کردم واما ازقبل که می خواستم سیرکتب شهیدمطهری را شروع کنم ولی به دلم نمیدانم چرانمی نشست کتب استاد اما کتب شما چرا(البته کتب شما هم خودتان گفتید از اساتیدتان علامه ومطهری وامام و....هست.)حالا نظرحضرت عالی رامی خواستم بدانم برا ادامه وراه حل؟باتوجه به اینکه شما کل کتب راخواندید وتدریس هم کردید؟ (علت پرسشم آخوندی بهم گفت دوتاامام توصیه به خواندن تمام کتب شهیدمطهری کردند نه کس دیگراولویت رادرجوانی اردست مده جریانست مطهری...) باتشکروعذرخواهی چون تکراری بایدباشه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم توصیه می‌کنم از کتاب‌های شهید مطهری غافل نباشید. موفق باشید
5337

اهدای عضوبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.جسم ما مرتبه ی نازل روح ماست.آیا بعد از اهدای عضو،عضو پیوند داده شده،که هنوز در بدن شخص گیرنده به حیات ادامه میدهد و تحت اراده ی او درمی آید خود نیز منبا اثر در گیرنده هست ؟افراد گیرنده بعضا اعتراف کرده اند که خلق و خوی دهنده را پیدا کرده اند،ثواب و عقاب شخص دهنده چگونه می شود؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که عضوی که با روحیه‌ی یک انسان شکل گرفته وقتی به انسان دیگری داده می‌شود روحیه‌ی گیرنده را تحت تأثیر قرار می‌دهد روی هم رفته قابل پذیرش است ولی ربطی به شخصیت گیرنده ندارد که باید درهر حال خودش انتخاب کند چه آن عضو جدید بستر مناسبی باشد و چه نباشد. موفق باشید
4155
متن پرسش
سلام علیکم لطفا نامگذاری امسال مقام معظم رهبری را بیشتر تبیین نمایید مفهوم حماسه،چگونگی خلق حماسه،رابطه این شعار با سبک زندگی،رابطه این شعار با عبور از مدرنیته،سهم دانش آموزان،معلمان،دانشجویان و طلاب در تحقق این شعار را بفرمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در همه‌ی دستورات خود از جمله در شعار هرساله بستری را اراده کرده‌اند که اگر ما جانانه از ایشان تبعیت کنیم، آن بستر به نظامی می‌انجامد که برای جهان بشری الگوی مناسبی است. در همین رابطه در جواب سؤال شماره‌ی 4141 عرایضی داشته‌ام. وقتی متوجه مقصد رهبری عزیز شدیم هرکدام در موقعیت خود وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهیم. حماسه‌ی سیاسی و اقتصادی یعنی در این شرایط تاریخی از هر قدمی که در تقابل با استکبار جهانی می‌توانیم برداریم کوتاهی نکنیم، از جمله در انتخابات و در تحریم‌ها. موفق باشید
3318
متن پرسش
1- با سلام در مطالعه ی فصل هشتم از کتاب معرفت نفس جناب عالی به این سوالات برخوردیم: تفاوت عوالم الهی و عوالم وجود در چیست؟ اگر فرشتگان در همه ی عوالم حاضرند منظور از عوالم کدام است؟ در معراج چرا جبرئیل گفت من دیگر نمی توانم جلوتر بیایم؟ دسته بندی این عوالم چیست؟ 2- اگر خداوند عین تجرد است وقتی مرتاضی درجه ی تجرد خود را بالا می برد چرا به خداوند نزدیک نمی شود؟ 3- ایا مقام امامان نسبت به هم برتری دارد؟ و یا نسبت به پیامبر اکرم با توجه به این که همه ی انان معصومند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- وقتی متوجه باشیم «وجود» تشکیکی است و از آن‌جایی که «وجود» عین کمال است در هر مرتبه‌ای کمال مربوط به خود را دارد و هر اندازه وجود شدت یابد با کمال شدیدتری روبه‌رو هستید. در مقام معراج که شدیدترین درجه‌ی وجودی در میان است تنها نفس ناطقه‌ی رسول گرامی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌تواند حاضر باشد زیرا آن مقام، مقام جامعیت است در حالی‌که حضرت جبرائیل به عنوان فرشته‌ای مقرب در مقام «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» نیستند 2- نفس حیوان هم مجرد است. تجردی در مورد انسان موجب قرب الهی می‌شود که انسان با جامعیت شریعت آن تجرد را در خود ایجاد کرده باشد 3- از جهت شریعت قلب مبارک همه‌ی آن‌ها مساوی است ولی رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مبدأ شریعت‌اند و از این جهت همه تابع قلب مبارک آن حضرت هستند. موفق باشید
نمایش چاپی