باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به هرکس به همان اندازهای که برای اسلام مفید است مدد میرساند. حضرت آیت اللّه خویی خارج از آن ضعفی که در یک مرحله با پذیرفتن فرح پهلوی از خود نشان دادند، در بقیهی امور شاگردانی تربیت نمودند که امروز از اساتید ارزشمند حوزه و در خدمت اسلام و انقلاباند و مرحوم نواب صفوی از آن جهت که میخواست یکشبه همهی کارها درست شود متوجه کار بزرگی که آیت اللّه بروجردی در صدد پایهگذاری آن بودند نشد و امروز ما وامدار حوزهی علمیهی قمی هستیم که پایههای علمی آن را آیت اللّه بروجردی گذاشتند. خداوند همهی آنها را رحمت کند و خداوند به نیّت پاک این بزرگان مینگرد و همه را مشمول رحمت خود قرار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای بنده تذکری است تا بهتر بتوانید با کتابهای بزرگان دین مرتبط شوید. پس نهتنها مانعی ندارد بلکه ضروری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخنان جنابعالی در جایگاه خود سخنان درستی است. ولی با اینهمه میتوان از خودخواهیِ بعضی از زنان نسبت به وظیفهای که در رابطه با زنانِ بیشوهر دارند، چشمپوشی کرد؟! و آیا این زنان در آنجایی که باید وظیفهی خود را انجام دهند، اگر به جهت مطالبی که جنابعالی مطرح میکنید و درست هم هست؛ از وظیفهی خود عدول نکنند، یک قدم برای رفع مشکل برداشته نشده است؟ ما همیشه از زنان و مردانِ متعهد انتظار داریم که وظیفهی خود را درست انجام دهند. افراد لااُبالی که به قول جنابعالی، گیرِ این حرفها نیستند! و مگر مسائل اجتماعی یک ضلع و یک زاویه دارد که با نظر به یک ضلع و زاویهی آن نسبت به اضلاع دیگر بیتفاوت باشیم؟ به همین جهت بود که بنده در ابتدای آن جواب عرض کردم این موضوع، موضوع مشکل و پیچیدهای است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ با توجه به سخنان آیتالله مومن که فرمودند باید اجتهاد نامزدهای خبرگان برای فقهای شورای نگهبان احراز شود، حال این شناخت میتواند با شناختی که از افراد دارند محقق شود و یا با امتحان و با توجه به درس خارج آیتالله میرباقری که درس قدرتمندی است چه در زمینهی درسهای مرسوم فقهی حوزه و چه در زمینهي فقه حکومتی از آن جهت که اجتهاد ایشان برای اعضای شورای نگهبان احراز شدهاست، نمیتوان به آنها اشکال گرفت. 2ـ در مورد تغییر ذائقهی مردم، نباید عجله کرد؛ مردم نسبت خود را با انقلاب طوری تعریف کردهاند که غیر از نسبت آنها است با مسائل سیاسی و اجرایی کشور و لذا وقتی تمدنی محقق میشود که «علم» و «فرهنگ» و «تاریخ» در یگانگی کامل در کنار هم قرار گیرند و ما سالها است از جدایی این سه مقوله رنج میبریم و به نظر میآید با ظهور انقلاب اسلامی، زمینهی یگانگی این سه، ذیل فهم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی فراهم شده است تا به جای ادامهی عقلی که تنها با مفاهیم سر و کار دارد، علمی دنبال شود که در این تاریخ به کار میآید و عقل مفهومی خود را در خدمت شرایط جدید تاریخی قرار گیرد؛ که روح انقلاب اسلامی متذکر آن است. این علم لازم نیست ادامهی تجدد باشد ولی برگشت به گذشته هم نیست و با درک تاریخی که در آن هستیم شکل میگیرد و در کنار آن، فرهنگِ مناسبِ این تاریخ به صحنه میآید. اگر درک درستی از تاریخی که در آن هستیم پیدا شود و بفهمیم با انقلاب اسلامی، تاریخ دیگری که ادامهی غرب نیست، برای ما مقدّر شده و با دقت در معادلات زمانه متوجه باشیم افق آیندهی ما در این میدان روشن است؛ در این حالت «تفکر» ظهور میکند و تواناییها به صحنه میآید، زیرا هر جا «تفکر» نیست، توانایی هم نیست. یعنی «تفکر» و «توانایی» با هماند. وقتی «تفکر» نیست، مجال افراط و تفریط و دست و پازدن فراهم میشود و آینده را تیره و تار میکند و جانها پژمرده و خردها، افسرده و علیل مینماید. با توجه به این امر، وظیفهی ما برای برگرداندن تفکر به جامعه سنگین میشود. موفق باشید