بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9861
متن پرسش
سلام علیکم: شما در برهان صدیقین فرمودید رابطه عالم به خدا رابطه ای وجودی است، بنابراین به محض اینکه خدا توجهش را از عالم منصرف کند عالم از بین می رود. سوالم این جاست وصفی که از قیامت در قرآن و روایات است یک وصفی تدریجی است، مثلا کوه ها متلاشی می شوند، خورشید روی زمین می ریزد و... در صورتی که اگر خدا توجهش را بردارد خورشید در جا باید عدم شود نه اینکه روی زمین بریزد و... آیا در قیامت، عدم شدن به گونه ای دیگر است یا ازنوع انصراف توجه خداوند متعال از عالم ماده است؟ اگر از نوع انصراف است چرا تدریجی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت مخلوقات با خدا از آن جهت که خداوند به آن‌ها وجود می‌دهد یک بحث است، نسبت مخلوقات با همدیگر در نظامی که دارای حرکت است بحث دیگر. نظام عالم ماده بر اساس تبدیل قوه به فعل تدریجی است ولی همین نظام در رابطه با خدا یک وجود است که اگر حضرت حق آن را متجلی ننماید، به‌کلّی معدوم می‌شود. در مورد قیامت هم بحث نسبت ما با آثار اعمال‌مان مطرح است که هر عملی مقدمه‌ی عمل دیگر و هر جزایی مقدمه‌ی جزای دیگر است. موفق باشید
8823
متن پرسش
سلام استاد علامه طباطبایی می فرمایند: اعمال خلق - که یکى از آنها اعمال اختیارى خود او است -، هر چند که نسبتى به خود او دارد، و لیکن در حقیقت این خداى سبحان است که آن عمل را اراده و از طریق اختیار بنده اش و اقتضاى سایر اسباب ایجاد مى کند، پس در حقیقت خالق آن اعمال هم خدا است. سوال: اگر خدا آن عمل را اراده کرده باشد و از طریق اختیار بنده ایجاد کند خب این نوعی جبر بوجود نمی آید؟ یعنی وقتی بنده اختیار می کند" با اختیارش" اراده خدا را ایجاد می کند و اختیار نقش ایجاد کننده دارد نه انتخاب کننده.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت جبر پیش نمی‌آید که آن عمل از مسیر اختیار انسان انجام می‌گیرد، بدین معنا که انسان می‌تواند انجام ندهد زیرا خداوند خواستِ انسان را به آن عمل هدایت می‌کند نه این‌که انسان را مجبور به انجام آن عمل بنماید. موفق باشید
7865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز قبلا نسبت به بچه دار شدن تمایلی نداشتم. اما با تذکرات رهبری و مطالعات از خدا خواسته ام.اما تا بحال قسمتمان نشده. با اینکه قبلا نمیخواستم اما حالا که نمیشه طلب شدیدی در من شکل گرفته بطوری که اولویت دعاهایم شده و رویم تاثیر میگذارد گاهی ناراحتم و میترسم ناراضی و ناشکر بشوم. از آن طرف حدیث داریم از رسول خدا که برای بچه دارشدن به خدا التماس کنید، از طرف دیگر این انتظار انگار بدتر میکند غمگین شده ام. چه کار باید کرد. می دانم آزمایش الهی است و میترسم. خیلی برای امثال بنده دعا بفرمایید استاد. حالا که وضع جمعیت نگران کننده است این جور موانع رفع بشود. پیشاپیش از راهنماییتان سپاسگزارم. خدا حفظتان کند و مقاماتتان را عالی تر کند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال شما طبق وظیفه عمل کنید و بقیه را به خدا بسپارید. به لطف الهی امیدوار باشید. موفق باشید
7116
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز. بنده طلبه ای هستم که در زمینه طب سنتی و اسلامی تحقیق و تدریس میکنم.با توجه به این که از طرفی روح درمان در طب اسلامی توام با متانت و صبر است و ازطرف دیگر مدرنیته باهجمه ای که وارد میکند(که توام با عجله وسرعت است)در تقابل با درمان به روش سنتی-اسلامی است؛ 1-این تقابل چگونه ازبین میرود؟ 2-آیا انتظار حاکمیت طب اسلامی در این عصر انتظار گزافیست؟ 3-وظیفه بنده به عنوان کسی که با بضاعت اندک خود بیماران که عمدتا مشکل روحی داشته اند را با این روش درمان کرده ام چیست؟نکند عمر تلف میکنم؟ با آرزوی سلامتی برای حضرت عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفسِ توجه به طب سنتی حکایت از آن دارد که بشر در درمان خود طالب متانت است پس نیاز نیست کاری بکنیم، باید از فضای حوصله‌ی طب سنتی خود را خارج نکنیم 2- حتماً با تاریخی که شروع شده طب اسلامی نیز ظهور می‌کند، موانعی که در راه است قدرت مقاومت ندارند 3- از اول همین طور بوده که اطبای ما از طبقه‌ی روحانیون بوده‌اند تا درمان واقعی که جمع بین جسم و روح است انجام شود. موفق باشید
7102
متن پرسش
باعرض سلام لطفا بفرمائید امام خمینی درکجا فرمودند به جان دوست قسم حرفهای اهل معرفت همان حرف ایات و روایات هست باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از جاهایی که حضرت امام سخن بدین مضمون دارند در کتاب سرّ الصلوات است در صفحه‌ی 64 به بعد. می‌فرمایند: « از امور مهمه‏اى که تنبه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم- کثر اللَّه أمثالهم- باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامى از بعض علماى نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنى بر اصطلاحى است که آنها را از آن حظى نیست، بدون حجت شرعیه رمى به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و عرفا و تجلّیات حقّ و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفى است یا مروج دعاوى صوفیه است، یا بافنده از پیش خود است، و بر طبق آن برهان عقلى یا حجتى شرعى ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است‏ ». موفق باشید
5299
متن پرسش
سلام بر استادعزیز-در آیه 30 سوره احقاف آنجا که جنیان به قوم خود میگویند:(انا سمِعنا کتاباٌ اُنزلَ من بعدِ موسی...)در حالیکه حضرت عیسی بعد از حضرت موسی مبعوث شده و کتاب نیز داشته است پس چرا به حضرت موسی اشاره شده و اگر جواب این است که آن گروه جنیان به حضرت عیسی هنوز ایمان نیاورده بودند پس چرا می گوید (مُصَدِقاٌ لما بینَ یَدَیه)یعنی همه کتابهای پیش از خود را تایید میکند وخداوند متعال نیز در این باره سکوت کرده است ؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که حضرت عیسی«علیه‌السلام» دین جدایی نیاوردند بلکه تحریفات دین حضرت موسی«علیه‌السلام» را اصلاح کردند به همین جهت امروز هم مسیحیان به عهد عتیق ایمان دارند یعنی آنچه حضرت موسی«علیه‌السلام» آورده‌اند و هم به عهد جدید که تکمیلیات حضرت عیسی«علیه‌السلام» است. موفق باشید
4960
متن پرسش
سلام علیکم باتشکر از پاسخ به پرسشهای بنده، می‌خواستم پیشنهاد بدهم که به مسئولان سایت لب المیزان موارد زیر را تذکر دهید 1- به اشخاصی که پرسشی مطرح می کنند در همان ابتدا یک شماره برای یافتن پاسخ بدهند چون خودم خیلی دنبال جواب گشتم تا آنرا پیدا کردم 2- یک نسخه از جواب به ایمیل پرسشگر نیز حتما ارسال شود 3- با توجه به اینکه یک هفته ای سایت شما هک شده است بنده به نسخه‌ی دموی آن بطور اتفاقی برخورد کردم تا جواب خودم را پیدا کنم. لذا برای هک نشدن مجدد، تدابیری اندیشیده شود اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت توجه فرمایند.
4339
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.استاد بزرگوار،از کسی شنیدم که می گفت در میان عبادات، نماز مخصوص عبادت مستقیم ذات است،با توجه به پاسخ شما به سوال 4300،این گفته رد می شود؟متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال اگر نظر هم به نور ذات داریم در خود نماز اسم «الله» را بر زبان می‌آوریم و متوجه آن اسم مبارک هستیم که رحمان و رحیم است و لذا این «الله» غیر از آن «الله» است که در قل هوالله احد می‌گویید که نظر به مقام احدانیت دارد و تعیّن اول محسوب می‌شود. موفق باشید
4145

مرز صله رحمبازدید:

متن پرسش
سلام و تسلیت بابت ایام فاطمیه 1.باتوجه به تاکیدات فراوانی که درمورد صله رحم شده وهمچنین باید در صله رحم ودیدوبازدید حفظ حجاب و شان و شئون اسلامی در مهمانی ها رعایت شود اما در خانواده وفامیل ما اصلا این حرف ها معنی ندارد وگفتن هم که هیچ چون خود خانواده ماهم حجاب هرچقدر گفته می شود باز بهونه میاورند و یک سالی است باتوجه به حدیث مردم رادعوت به غیرزبان کنید میکنم و با نگاه نکردن توانستم کسانی که اصلا روسری نمیپوشیدند و لباس آستین کوتاه می پوشیدند کمی درست شود حالا من چکارباید بکنم چون تازه شده مثل بی حجابی بیرون که هست و بعد تازه نگاهم هم بعضی اوقات میخورد دیگر با این که نمی روم در جمع و... و همه قطع صله رحم هم که میگویندخطرناک است؟ 2.آیت الله بهجت:خوردن غذای شبهه ناک ونیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد هرچند جایز است ولی انسان رامریض واز عبادات محروم می کند ویا سبب سلب توفیق می شود حالا با توجه به مشخصات سوال اول اگر ما به صله رحم که می رویم مجبورمی شم که غذای آن ها را بخورم ومی دانم که دیگر شبه ناک هم نیست اصلا به این چیزها اعتقاد ندارند تکلیف چیست این طور؟ ممنون از حوصله وزحمات شما
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ارحام باید کاری کرد که منجر به قطع رحم نشود و لذا این موارد را از دفتر مرجع تقلید خود استفتاء کنید. موفق باشید
3005
متن پرسش
با سلام . خدا که کمالاتش را خودش بدسا نیاورده از ازل داشته و اکتسابی نبوده پس این چه کمالی برای خداست؟ ما اگر خصلتی را از پدر و مادر به ارث ببریم فضیلتی برای ما محسوب نمی شود چون جبری بوده وخودمان بدست نیاوردیم. پس خدا هم که کمالاتش را خودش به دست نیاورده فضیلتی ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر خدا چیزی غیر کمال است؟ خدا عین علم و حیات و قدرت است. شما یک خدا تصور کرده‌اید و یک مقدار کمال . در حالی‌که چنین نیست. موفق باشید
2369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم! سوال بنده در مورد حدیث آخر علل الشرایع است. حدیث طولانی است ابتدای حدیث بدین شرح است:«أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّیَّارِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی حَنَانُ بْنُ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اللَّیْثِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَبْصِرِ إِذَا بَلَغَ فِی الْمَعْرِفَةِ وَ کَمَلَ هَلْ یَزْنِی قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَلُوطُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَسْرِقُ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَشْرَبُ الْخَمْرَ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَأْتِی بِکَبِیرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْکَبَائِرِ أَوْ فَاحِشَةٍ مِنْ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ قَالَ لَا قُلْتُ فَیُذْنِبُ ذَنْباً قَالَ نَعَمْ هُوَ مُؤْمِنٌ مُذْنِبٌ ...‏» حال در مورد این حدیث چند سوال دارم: 1- تبیین حدیث به چه صورت است؟! 2- طبق این حدیث یعنی مثلا بنده خوشحال باشم که هر چه گناه کردم فردای قیامت می رود به پای ابوبکر و عمر و ... و اگر آنها ثوابی کرده باشند می آید به حساب من و امثال من؟! 3- این حدیث با صریح برخی آیات قرآن در تعارض است مانند: الف- وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ب- وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری ج- در چند آیه از قرآن نیز آمده:«وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری» د- فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (7)وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (8) 4- اصولا امکان دارد یک شیعه چنان عاشق و پایبند به اهل بیت (ع) باشد که اگر بینی اش را با شمشیر پاره کنند باز هم از عقیده خود دست بر ندارد اما همین شخص گناهان کبیره را شیوه خود قرار داده باشد؟!براستی ممکن است؟! این امکان وقوع و تحقق در عالم واقع ندارد. معمولا کسانی که پاکیزه اند به انسانهای پاکیزه علاقه پیدا می کنند اما انسانهای آلوده در مقام عقیده نیز چندان پایبند نیستند. حال ممکن است یک معتاد به شراب و زنا و لواط ، تحت تاثیر محیط از اظهار کفر علنی بپرهیزد یا علاقه رقیق و سطحی نیز به اهل بیت(ع) در هنگام گرفتاری و ... ابراز کند أما ممکن نیست در عشق به اهل بیت(ع) چنان راسخ باشد که آن را با جهان عوض نکند بلکه چون حبّ گناه دارد ممکن است اهل بیت(ع) را العیاذ بالله با یک بطری شراب یا لذایذ دیگر عوض کند. حال اگر یک مورد استثنا هم پیدا شود آن استثنا است و ارزش ندارد که معصوم (ع) برای آن یک شخص استثنایی روایت طولانی و عجیب و غریب بفرماید و دیگران را نیز به طمع بیندازد که در عین عشق به اهل بیت (ع) به آلودگیها نزدیک شوند و در عین حال امیدوار باشند که گناهانشان در نامه عمل نواصب ثبت خواهد شد!!! 5- از آن طرف اگر یک ناصبی آنچنان باتقوا و پاکیزه باشد که از هر گناه کبیره ای بپرهیزد قطعا او از شدت حبّ خدا و رسول (ص) به این مقام رسیده است. حال چگونه ممکن است چنین شخصی اگر فضایل اهل بیت(ع) را به خوبی برایش بگویند باز هم دشمنی را کنار نگذارد؟! چنین کینه ای نسبت به اسوه های خلوص و تقوا، جز در افراد شدیدا حسود و بی تقوا تحقق نمی یابد. بنابراین تصور اینکه کسانی در اوج تقوا و پاکی باشند و کینه اهل بیت(ع) را نیز داشته باشند یک تصور غیرواقعی است. درباره اهل سنت باید همانند امام رضا (ع) داوری کنیم که فرمودند : " ... فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا" (بحار ج2 ص30 ) پس اغلب اهل سنت مستضعف و بی اطلاع هستند و اگر مطلع شوند لجاجت نخواهند کرد. حتی شخصی از اهل شام به معصوم (ع)[گویا به امام حسن علیه السلام] فحاشی کرد ولی وقتی با برخورد نیکوی امام (ع) مواجه شد عرض کرد قبلا مبغوضترین فرد نزد من بودید أما اکنون محبوبترین فرد نزد من هستید. پس اینکه ناصبی هایی باشند که به هیچ قیمت حاضر به کنار گذاشتن بغض خود نسبت به اهل بیت (ع) نباشند بسیار نادر الوقوع است. 6- راوی دقیقا مثل یک انسان سیاسی­کار می اندیشد که حتی فسق و فجورِ اطرافیان خود را توجیه و فضایل دیگران را إنکار می کند. حال آنکه قرآن به ما دستور داده که درباره دشمنانمان نیز منصف باشیم : ... کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ ... آیا ممکن است چنین خدایی در قیامت ناصبی ها را بر کارهای نکرده شان مجازات کند؟! 7- در روایت است که " عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ (ع) : یَا جَابِرُ أَ یَکْتَفِی مَنِ انْتَحَلَ التَّشَیُّعَ أَنْ یَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؟! فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا کَانُوا یُعْرَفُونَ- یَا جَابِرُ - إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ کَثْرَةِ ذِکْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ التَّعَهُّدِ لِلْجِیرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْغَارِمِینَ وَ الْأَیْتَامِ وَ صِدْق الْحَدِیثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ کَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ وَ کَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِی الْأَشْیَاءِ فَقَالَ جَابِرٌ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَسْتُ أَعْرِفُ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. فَقَالَ (ع) : یَا جَابِرُ لَا یَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ! أَ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ یَقُولَ أُحِبُّ عَلِیّاً وَ أَتَوَلَّاهُ؟! فَلَوْ قَالَ إِنِّی أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ خَیْرٌ مِنْ عَلِیِّ ثُمَّ لَا یَعْمَلُ بِعَمَلِهِ وَ لَا یَتَّبِعُ سُنَّتَهُ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِیَّاهُ شَیْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ. أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ وَ أَکْرَمُهُمْ عَلَیْهِ أَتْقَاهُمْ لَهُ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اللَّهِ مَا یُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ إِلَّا بِالطَّاعَةِ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ لَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الْعَمَل" ( أمالی صدوق ص626 و کافی ج2 ص74 و تحف العقول ص295 و صفات الشیعه صدوق ص 11و 12 ) در این روایت گویا حضرت می خواهند بفرمایند که: حبّ علی (ع) به تنهایی کافی نیست زیرا اگر کافی بود قطعا حبّ رسول(ص) که در دل پیروان همه مذاهب اسلامی هست کافی می بود زیرا رسول الله (ص) از امام علی(ع) أفضل هستند. روشن است که این روایت با روایت مورد بحث ما تعارض واضح دارد. هر دو روایت از امام باقر(ع) نقل شده و دشوار می توان پذیرفت إمام باقر(ع) هر دو سخن را فرموده باشند. در این میان البته موظفیم آن را که با قرآن موافق است بگیریم و دیگری را دور بیفکنیم. 8- به نظر می رسد اینقدر مبالغه درباره نقش اعتقاد یا عدم اعتقاد به ولایت در نجات یا شقاوت انسان ، از مصادیق بی توجهی إفراطگرایانه نسبت به نقش عمل در سرنوشت انسان باشد حال آنکه قرآن بر عمل و ایمان توأمان تأکید دارد و نقش ایمان را مستقل از عمل تعریف نمی کند. (خداوند وقتی می فرماید "آمنوا و عملوا الصالحات" ، فاعل "عملوا" با فاعل "آمنوا" یکی است نه اینکه "آمَنَ الشیعیُّ بالولایة و عَمِلَ الناصبیُّ بالصالحات و ذَهَبَ الشیعیُّ بالأجرِ و الثوابِ"!!!) 9- در متن روایت آمده که خداوند حسنات ناصبی را به سیئات تبدیل می کند.البته عبارت " فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات " در قرآن هست و نشانگر فضل الهی در حق توبه کاران است (سوره فرقان : 70) اما "یبدل الله حسنات أعدائنا سیئات" در قرآن نیست و ساخته ذهن راوی است زیرا حسنه ممکن است حبط و خنثی شود ولی به سیئه تبدیل نمی شود زیرا بر خلاف لطف خداست. عذاب هرگز بیش از گناه نیست زیرا ظلم خواهد بود : ... وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُون (انعام 160) وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَى الَّذینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ ( قصص: 84 ) پس در منطق قرآن ، خداوند بر گناهِ نکرده عذابی مقرر نمی فرماید. 10- ارائه تفسیر باطنی از آیه " قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاَّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُون (یوسف 79) بگونه ای که به مدعای مورد نظر راوی حدیث دلالت کند نیز نشاندهنده گرایش راوی به تفسیر باطنی است که غلاة نیز این ویژگی را داشتند. تفسیر باطنی از آیات قرآن بگونه ای که شنونده از آن احساس رمیدگی می کند نیز از ویژگیهای غالیان بوده است. طبق روایتی در زمان امام حسن عسکری(ع) از سوی برخی از شیعیان نامه­ای به محضرشان نوشته شد به این مضمون که" برخی به شما و پدرانتان سخنانی نسبت می­دهند که دل از آن می­رَمَد و سینه احساس تنگی می­کند ولی بر ما روا نیست که آن را ردّ کنیم زیرا از پدران شما روایت شده و نمی­توانیم بپذیریم زیرا قابل پذیرش نیستند از این­رو درباره­اش توقف کرده­ایم. از جمله­ی آن سخنان اینست که "ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر" را به یک مرد تأویل می­کنند و می گویند مقصود رکوع و سجود نیست و زکات را نیز به معنای یک مرد تفسیر می­کنند و نیز برخی از فرایض و سنن و معاصی را اینگونه تأویل می­کنند پس اگر صلاح دانستید حقیقت را برای ما تبیین فرمایید" امام (ع) در پاسخ نوشتند : "دین ما اینگونه نیست پس از آن دوری گزینید." به امام صادق(ع) عرض شد که از شما روایت شده که مقصود از "الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأنْصابُ وَ الْأزْلام‏" (در قرآن) مردانی هستند. امام(ع) فرمودند:"خداوند هیچگاه با آفریده­های خود با زبانی که نمی­فهمند سخن نمی­گوید" در روایت فوق امام(ع) با تأویل نادرستِ آیات قرآن و ارائه تفسیرهای سمبلیک - که از ویژگیهای غالیان بود - مخالفت فرمودند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید که گاهی یک روایت بنا دارد معارف عمیقی را در کنار معارف دیگر به ما بدهد. اگر ما بتوانیم روایات را جمع کنیم از یکی محروم نمی‌شویم تا تنها بر دیگری تأکید کنیم. صرف نظر از این‌که ممکن است کسی از روایتِ مورد بحث سوء استفاده کند ولی این روایت و امثال آن‌که در مجامع روایی ما موجود اند رجوع به این نکته‌ی مهم معرفتی دارد که در کنار احکام الهی و عمل به آن‌ها باید امام معصومی را مدّ نظر خود داشته باشید که صورت فعلیت یافته‌ی آن اعمال است تا گرفتار قالب اعمال نباشیم و اگر کسی انسان‌های معصوم یعنی ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار داد و آن ها را شخصیت آرمانی خود در دین قرار داد دیگر اعمال سیئه مطلوب او نخواهد بود و اگر در عمل گرفتار آن شد با نظر به شخصیت آرمانی‌اش، یعنی امام معصوم، آن عمل را برای خود نمی‌پسندد تا جزء شخصیت او شود و برعکس، اگر کسی گرفتار قالب اعمال دینی شد ولی نظر به شخصیت آرمانی دین که به صورت بالفعل در امام ظهور دارد نداشت معلوم است که اعمال این شخص سرگردان است و معلوم نیست می‌خواهد با این اعمال به کجا برسد. حال با توجه به چنین نکته‌ای اگر انسان مؤمن به امامت امام معصوم عمل زشتی را انجام داد آن عمل در شخصیت او جای نمی‌گیرد همین‌طور که اگر انسانی بدون نظر به امام معصوم اعمالی را انجام داد جایی در شخصیت او باز نمی‌کند چون نمی‌داند نهایتاً با این اعمال بنا است به کجا برسد. (این آن چیزی بود که بنده از این نوع روایات برداشت کردم، والله اعلم). موفق باشید
1885

فدکبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز 1- در سوره نمل می فرماید {وورث سلیمان داود} که علامه طباطبایی هم می فرمایند این منظور ارث حکومت است نه مال ونبوت ویا علم ومنظور از ارث هم نقل وانتقال است نه ارث مصطلح که بگوییم قرآن سلطنت موروثی را امضا کرده حالابا توجه به این تفسیر اینکه حضرت زهراء سلام الله علیها به این آیه تمسک می کنند برای اینکه اثبات کنند از پدرشان ارث مالی می برند چه توجیهی دارد؟ 2-آیت الله جوادی می فرمایند مایک علم دون الحجة داریم که همان شک وظن غیر معتبر است ویک علم متن الحجه داریم که همان یقین وظن معبتر است ویک علم فوق الحجة داریم که علم ملکوتی ائمه است که این علم برای ایشان تکلیف آور نیست ومستند فقهی برای آنها نیست لذا سم خوردن امام که بر اساس علم هم بوده چون علم فوق الحجة بوده تکلیف آور نبوده که بگوییم کار حرام انجام داده باشند نعوذ بالله الا اینکه امام در جایی دستور ویژه از طرف خداوند داشته باشند که به آن علم ملکوتی عمل کنند حالا سوال من این است که وقتی از ائمه در مورد احکام شرعی سوال پرسیده می شود مگر با همان علم ملکوتی جواب نمی دادند پس چرا مستند فقهی است ویا اصلا کل قرآن {انک لتلقی القرآن من لدن حکیم خبیر} است پس چطور خود ایشان وهمه مومنین باید به مطالبی که از علم ملکوتی است وفوق الحجة است عمل کنند واما در مورد دستور ویژه هم خود این دستور هم با علم ملکوتی درک شده در مورد همین چه وجهی هست که می تواند مورد اعتماد باشد. بسیار ممنون از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در آیه‌ی مذکور خداوند می‌فرماید ما مسیر حکومت را بعد از حضرت داود به حضرت سلیمان هدایت کردیم. منظور آیه این است که خداوند مسیر کار را این طور مدیریت کرد نه این‌که قاعده‌ای در کار باشد که باید پسر بعد از پدر حکومت را به‌دست گیرد. ولی نه این‌که پیامبر خدا یعنی حضرت داود ارثی به‌جا نگذاشته‌اند و حضرت سلیمان از آن ارث بهره‌مند نگشته‌اند. با توجه به این‌که خلیفه‌ی اول تأکید داشت که پیامبر فرموده‌اند از من ارثی باقی نمی‌ماند و از این طریق می‌خواست فدک را از تملک زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» در آورد حضرت به آیه‌ی فوق استناد می‌کنند با توجه به این‌که آن‌ها به همان ظاهر آیه متوقف بودند و همین‌قدر از آیه برداشت می‌کردند که حضرت سلیمان از حضرت داود ارث برده است و این روش عبارت است از جدال اَحْسَن که مبتنی بر فهم طرف مقابل با او بحث کنند وگرنه حضرت به روش‌های دیگر متذکر شده بودند که اساساً فدک قبل از رحلت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در اختیار حضرت بوده و ارثی نبوده که این بحث‌ها مطرح باشد. 2- حضرت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند برای ائمه«علیهم‌السلام» یک نوع علم هست که علم به سلسله علل است تا امامان از امور عالم آگاه باشند و مطابق آن امامت کنند و این علم برای آن‌ها تکلیف‌آور نیست که بخواهند از شمشیر ابن‌ملجم خود را رها کنند و این غیر از آن علم ملکوتی است که مطابق آن تکلیف مردم را روشن می‌کنند و با علم به حقیقتِ شریعت مردم را راهنمایی می‌نمایند. موفق باشید
1780
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرانقدر بفرمایید اکر یکبار کتاب هایی را که علاقه داریم از کتب جنابعالی مطالعه کنیم بعد سیر مطالعاتی را شروع کنیم صحیح است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام کتاب‌ها دو گونه‌اند: بعضی‌ها مربوط به سیر مطالعاتی نیست، مثل «بصیرت فاطمه‌زهرا«سلام‌الله‌علیها» و یا «فرزندم این‌چنین باید بود». ولی بعضی کتاب‌ها باید به ترتیب خوانده شود مثل معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد. موفق باشید
669

اسرافبازدید:

متن پرسش
با سلام در مورد اسراف کمی توضیح دهید به عنوان مثال اگر در وضو گرفتن شیر آب را باز بگزاریم و وضو را ادامه دهیم اسراف است؟یا ته بشقاب دانه های برنج مانده یاشد در صورتیکه میتوانیم آنها را بخوریم اسراف است یا خیر یا باید تا آخرین دانه برنج ته بشقاب را بخوریم؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی، علیک السلام: خداوند مایحتاج ما را در دل طبیعت قرار داده تا ما با استفاده‌ی منطقی از آن‌ها به راحتی زندگی خود را بگذرانیم. مسلّم اگر نعمت‌های الهی را بی‌جا مصرف کردیم و یا خراب نمودیم به خدا توهین کرده‌ایم، مسلّم اگر آب شیر را رها کنیم تا تبدیل به فاضلاب شود فعل حرام انجام داده‌ایم و اگر دانه‌های برنج را بی‌جا مصرف کردیم و یا دور ریختیم ارزشی برای نعمت الهی قائل نشده‌ایم و از زندگی زیبا در آغوش نعمت‌های الهی خود را محروم نموده‌ایم. موفق باشید
605

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. لطف کنید و یک مسئله عجیب را قدری جزئی‌تر بشکافید و آن اینکه: چرا "برخی" از خانم‌ها و آقایان علی رغم اینکه ازدواج کرده‌اند و همسران آنها در ظاهر مشکل خاصی ندارند باز با همه‌ی اینها چشم و دلشان اسیر مرد یا زن نامحرم است و یا بعضا با شخص دیگری ارتباط نا مشروع دارند! پدیده‌ای که در کشور ما در حال گسترش است. بنده مجرد هستم و هیچ تصوری از رابطه‌‌ای که بین زن و شوهرها ایجاد میشود وادامه پیدا میکند ندارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بعد از ازدواج گرایش به جنس مخالف که تا آن زمان نهفته بود تحریک می‌شود و با توجه به معنویات و دستورات شریعت الهی و کنترل خیال باید آن را به سوی محرم خود جهت داد.
144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، ما آعتقاد داریم که حقیقت انسان روح اوست و جسم او و اینکه هیچ کس به صفاتی که خدا به او داده نباید افتخار کند لیکن می بینیم که پیامبر و امامان در مورد انتخاب همسر به رنگ پوست زن بوی زن و سایر خصوصیاتی که قاعدتا برای رسیدن به کمال لازم نیستند تاکید میکنّند چرا؟ سوال دیگر اینکه شما در جایی سخنی از حضرت علی به یکی از اصحابشان نقل کردید که ایشان تاهل و تجرد را یکسان می دانند یکی سنّت حضرت عیسی و دیگری سنت پیامبر در حالی که ما در روایت داریم که سنّت رسول نکاح است و کسی که سنت رسول را ترک کند نمی رسد چطور ایندو را جمع میکنید؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: علیک السلام 1- از جهت عقل و در منظر عقل، آری حقیقت انسان روح اوست، ولی از آن جهت که نفس ناطقه‌ی انسان مرتبه‌ای به نام خیال دارد که در عین کنترل و مدیریت نباید به‌کلی سرکوب شود و کشش‌های آن بی‌جواب بماند. ما نمی توانیم به صِرف خاصیت غذا ، غذا بخوریم بلکه باید به خوشمزه‌بودن آن نیز توجه کنیم، وگرنه پس از مدتی میل ما به غذا از بین می‌رود. همان‌طور در مورد ظاهرِ همسر هم در عین کنترل خیالات و آرزوهای آرمانی، نباید به زیبایی او بی‌توجه بود وگرنه پس از مدتی روح ما سرخورده می‌شود. البته این غیر از آن است که خودمان را در دست خیالات و آرزوهای عجیب و غریب بیندازیم و نسبت به آن همسری که خداوند برایمان قرار داده شاکر نباشیم و فراموش کنیم که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «آنچه در بقیه‌ی زنان سراغ داری، در همسر خودت هست». 2- سؤال دوم را در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» به طور مفصل جواب داده‌ام. إن‌شاءالله منتظر بمانید تا کتاب حاظر شود. موفق باشید
101

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیه الله مصباح در کتاب معارف قرآن جلد یک در بحث از معانی«سماء» می فرمایند ترکیب «سماء الدنیا» صفت و موصوف است و منظور از آن دانی ترین آسمان که کل این عالم است می باشد و نیز از این که در قرآن گفته شده که هفت آسمان از دخان آفریده شده نتیجه گرفته اند که تمام آسمانهای هفت گانه مادی اند ولی شما ظاهرا در سوره ق این ترکیب را مضاف و مضاف الیه گرفتید و نتیجه گرفتید که «سماء الدنیا» غیر مادی است اگر ممکن است در این مورد توضیح بفرمایید.با تشکر
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
آری! همان‌طور که حضرت آیت‌الله مصباح«حفظه‌الله‌تعالی» فرموده‌اند؛ آسمان‌های هفت‌گانه‌ای که در آیه 12 سوره فصلت می‌فرماید؛ همان آسمان‌هایی است که از دخان آفریده شده‌اند، منتها بنا به فرمایش علاوه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» خداوند از شش آسمان دیگر حرفی نزده. از طرفی دقیقاً نمی‌دانیم آیا منظور از دخان همین دودِ مادی است که ما می‌شناسیم؟ یا همان‌طور که در سوره دخان می‌فرماید: «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ» در قیامت آسمان با دودی آشکار کفار را احاطه می‌کند، در حالی که جنس قیامت جنس حیات است و خداوند در باره آن می‌فرماید: «وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ». و وجود دود مادی کمی مشگل به نظر می رسد و به همین جهت علامه(ره)می فرمایند«چیزی بوده که خداوند نامش را دود گذاشت» علاوه بر آن روایتی که داستان معراج رسول‌خدا(ص) را به آسمان‌های هفتگانه مطرح می‌کند می‌فرماید:
«رسول‌خدا(ص) بر محملی نشستند و سپس به «آسمانِ دنیا» عروج کردند، پس ملائکه به اطراف آسمان گریختند و سپس به سجده افتادند و ....». که حضرت آسمان دنیا را محل ملاقات ملائکه معرفی می‌کنند. و از آن جهت که مرتبه‌ای بالاتر از دنیاست به آن آسمان دنیا گفته می‌شود.

18467
متن پرسش
سلام بر استاد: در زمینه معرفت دینی می خواستم چند تا کتاب به ترتیب سطح افراد مقدماتی و افراد متوسط معرفی کنید؟ و سئوال دیگر اینکه می خواستم بدانم نظر حضرت عالی در مورد جریان فکری آقای ملکیان چیست؟ با چه نگاهی کتاب های ایشان را مطالعه کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب‌های تربیتی مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین آقای صفائی حائری انشاءاللّه مفید خواهد بود 2- بنده هیچ استحکام و مبنایی منطقی و عقلی در سخنان آقای ملکیان نیافتم. بیشتر، اَدای اخلاقی را در می‌اورند که منجر به سکولاریته‌شدنِ مخاطبانشان خواهد شد، خیلی شبیه کاری که کانت در کتاب عقل اول و عقل دوم خود مطرح کرد و منجر به آشفتگی‌های عصر روشنگری در اواخر قرن هیجدهم شد. موفق باشید

15311
متن پرسش
سلام عليكم: استاد در مورد افرادى نظير آقاى مير باقرى كه بدون امتحان و سابقه حضور در خبرگان تاييد صلاحيت شدند، اطلاع و نظرى ندارين، تبديل شده به ابزارى براd اينكه ادعا كنن رفتار شوراى نگهبان تبعيض آميز بوده، ديگه اين كه استاد به نظرم واضحه كه ذائقه اكثريت مردم هم به تبع بعضى مسوولين، از انقلاب اسلامى داره به سوى جمهورى اسلامى تغيير ميكنه، و در چنين شرايطى اگر ظهور اتفاق نيفته قطعا انقلاب به محاق خواهد رفت، تا اونجايى كه من اطلاع دارم ظاهرا نقش يمنى ها در اتفاقات قبل از ظهور پررنگ تر از ايرانيهاست، آيا اين نشانه اى از قرار گرفتن انقلاب و آرمانهايش در سراشيبى سقوط نيست؟ اين افكار داره بنده را آزار ميده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ با توجه به سخنان آیت‌الله مومن که فرمودند باید اجتهاد نامزد‌های خبرگان برای فقهای شورای نگهبان احراز شود،‌ حال این شناخت می‌تواند با شناختی که از افراد دارند محقق شود و یا با امتحان و با توجه به درس خارج آیت‌الله میرباقری که درس قدرت‌مندی است چه در زمینه‌ی درس‌های مرسوم فقهی حوزه و چه در زمینه‌ي فقه حکومتی از آن جهت که اجتهاد ایشان برای اعضای شورای نگهبان احراز شده‌است، نمی‌توان به آن‌‌ها اشکال گرفت. 2ـ در مورد تغییر ذائقه‌ی مردم، نباید عجله کرد‌؛ مردم نسبت خود را با انقلاب طوری تعریف کرده‌اند که غیر از نسبت آن‌ها است با مسائل سیاسی و اجرایی کشور و لذا وقتی تمدنی محقق می‌شود که «علم» و «فرهنگ» و «تاریخ» در یگانگی کامل در کنار هم قرار گیرند و ما سال‌ها است از جدایی این سه مقوله رنج می‌بریم و به نظر می‌آید با ظهور انقلاب اسلامی، زمینه‌ی یگانگی این سه، ذیل فهم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی فراهم شده است تا به جای ادامه‌ی عقلی که تنها با مفاهیم سر و کار دارد، علمی دنبال شود که در این تاریخ به کار می‌آید و عقل مفهومی خود را در خدمت شرایط جدید تاریخی قرار گیرد؛ که روح انقلاب اسلامی متذکر آن است. این علم لازم نیست ادامه‌ی تجدد باشد ولی برگشت به گذشته هم نیست و با درک تاریخی که در آن هستیم شکل می‌گیرد و در کنار آن، فرهنگِ مناسبِ این تاریخ به صحنه می‌آید. اگر درک درستی از تاریخی که در آن هستیم پیدا شود و بفهمیم با انقلاب اسلامی، تاریخ دیگری که ادامه‌ی غرب نیست، برای ما مقدّر شده و با دقت در معادلات زمانه متوجه باشیم افق آینده‌ی ما در این میدان روشن است؛ در این حالت «تفکر» ظهور می‌کند و توانایی‌ها به صحنه می‌آید، زیرا هر جا «تفکر» نیست، توانایی هم نیست. یعنی «تفکر» و «توانایی» با هم‌اند. وقتی «تفکر» نیست، مجال افراط و تفریط و دست و پازدن فراهم می‌شود و آینده را تیره و تار می‌کند و جان‌ها پژمرده و خردها، افسرده و علیل می‌نماید. با توجه به این امر،‌ وظیفه‌ی ما برای برگرداندن تفکر به جامعه سنگین می‌شود. موفق باشید 

13073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من بیست و چهار سالمه و از نوجوانی مدام در این فکر بودم که هدف خلقت من چی بوده یعنی خدایی با این همه عظمت فقط ما رو آفرید که بزرگ بشیم و ازدواج کنیم و بچه دار بشیم و آخر بمیریم؟ با عقلم جور درنمیومد. تا اینکه به این سن رسیدم و مدتی پیش یا یک حاج آقایی مطرح کردم و ایشون شما رو معرفی کرد و چون شما در کتابهاتون مبهم صحبت کرده بودید تا مقداری بیشتر نتونستم سردربیارم، که ناامید به امام زمان (عج) توسل کردم به طور اتفاقی با مباحث آقای پناهیان آشنا شدم و تونستم چیزهایی یاد بگیرم. حالا خیلی علاقه به عرفان و سیر و سلوک دارم و از طرفی نمیتونم به حوزه برم (بخاطر شرایط مالی و تحصیلی) حالا چکار کنم؟ آیا میشه بدون حوزه هم به سلوک دست پیداکرد و اصلا این سلوک چی هست و از چه راهی بدست میاد؟ ممنون از ساییتتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که بر روی سایت پیشنهاد شده با همین نیت است که إن‌شاءاللّه آرام‌آرام کاربران عزیز در مسیر عرفان اسلامی قرار گیرند. موفق باشید

12154
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برایم عجیب است بسیاری از جوانان امروز، کسانی که یا امام را ندیده اند و یا در زمان حضور حضرت امام رحمت الله علیه، بچه سال بوده اند؛ ولی اینقدر به مکتب پیرجماران دلسپرده اند؛ یا اصلا زمان جنگ خردسال بوده اند اما اینقدر شیدای شهدایند؛ نمونه اش مثل جلسات میثاق با شهدا که در دانشگاه امام صادق علیه السلام بر گزار می شود و امثال آقای میثم مطیعی و سایر دانشجویان با شور و شوق به یاد شهدا و نظر به راه خمینی کبیر سیر و عروج می کنند؛ استاد این راه پر فیض تا کجا ادامه خواهد یافت؟ چگونه مستدام شود؟ مثلا این متن یکی از مداحی هاست استاد عزیز تا نفس می زنیم همه، تا دمی که ما زنده ایم یادمون نره از روی شهدا شرمنده ایم توی قصه ی عاشقی، همیشه بازنده ایم فراموش نکنیم که از شهدا شرمنده ایم دلامون شده خالی از، غم عاشقی و جنون توی شهر ما این روزا فراموش شده یادتون شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم یاد صیاد و کاظمی، یاد همت و باکری یاد اون مردا به خیر یاد چمران و باقری شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم روز دشمن شب میشه، تا به خط می زنید همه به ندای خمینی و با نوای یا فاطمه وصیت کردید شما به اطاعت از ولی ایشالا ما هم بشیم فدای سید علی شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم روی لب های خشکتون ، السلام علی الحسین علی اکبر شدید برای پیر خمین توی قصه ی عاشقی، همیشه بازنده ایم “یادمون نره از روی شهدا شرمنده ایم “
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهدا در این تاریخ، سالکان سیر الی اللّه این زمانه‌اند تا هرکس اندازه‌ی خود را نسبت به فنای الی اللهی که آن‌ها نشان دادند مشخص کند و رهبری عزیز انقلاب«حفظه‌اللّه» مذکّر این راه‌اند. موفق باشید

11425
متن پرسش
سلام استاد: اختلاف جزیی بین علما به کنار، اما در بحث تفاوت دو اسلام، اسلام ناب و اسلام غیر ناب، چطور خدا به هر دو طایفه علما عنایت میکنه؟ چطور میشه هم به امام خمینی عنایت کنه و هم به آیت الله خویی؟ چطور میشه هم به نواب صفوی که در صدد ایجاد حکومت بوده خواب حضرت زهرا ببینه و هم آیت الله بروجردی که معتقد به اسلام فردی بوده و هیچ کمکی به نواب نکرده عنایت بشه؟ اینها دو تناقض هستند، اختلاف کوچکی هم نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به هرکس به همان اندازه‌ای که برای اسلام مفید است مدد می‌رساند. حضرت آیت اللّه خویی خارج از آن ضعفی که در یک مرحله با پذیرفتن فرح پهلوی از خود نشان دادند، در بقیه‌ی امور شاگردانی تربیت نمودند که امروز از اساتید ارزشمند حوزه و در خدمت اسلام و انقلاب‌اند و مرحوم نواب صفوی از آن جهت که می‌خواست یک‌شبه همه‌ی کارها درست شود متوجه کار بزرگی که آیت اللّه بروجردی در صدد پایه‌گذاری آن بودند نشد و امروز ما وامدار حوزه‌ی علمیه‌ی قمی هستیم که پایه‌های علمی آن را آیت اللّه بروجردی گذاشتند. خداوند همه‌ی آن‌ها را رحمت کند و خداوند به نیّت پاک این بزرگان می‌نگرد و همه را مشمول رحمت خود قرار می‌دهد. موفق باشید

10737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. یکی از پژوهشگران علوم انسانی اسلامی فرمودند: اختلاف سلیقه‌ها در انقلاب اسلامی درست، اما اختلاف تفسیرها برای انقلاب اسلامی خطرناک است. وی دوباره افزود: فتنه آخرالزمان قرائت‌های مختلف از انقلاب اسلامی و ولی فقیه است. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اختلاف تفسیرها از انقلاب موجب غفلت از اهداف اصلی انقلاب اسلامی باشد بسیار خطرناک است ولی اگر اختلاف تفسیرها در روش‌های متفاوت نسبت به نزدیک‌شدن به اهداف باشد، باید تحمل کرد و در فضای آزاداندیشی به آن‌ها احترام گذاشت. موفق باشید
10627
متن پرسش
با سلام: خصوصی جواب داده شود لطفا. سوال: آیا در باب سلوک اگر اینجانب ببینم در نماز صبح به شکل فرادا احیانا حضور قلب بیشتری دارم می شود که در جماعت مسجد شرکت نکنم یا اثر تکوینی جماعت بیشتر از آن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اثر تکوینی جماعت بیشتر است، زیرا علاوه بر آن‌که به دستور خدا نماز خوانده‌اید، به دستور خدا در جماعت هم شرکت کرده‌اید. موفق باشید
8290
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی جناب استاد یکم برام در مورد شما ابهام پیش اومده میبینم که بعضی افراد با بی ادبی و گستاخی از شما سوال میپرسن و وقتی به لحن پاسخ های شما نگاه میکنم میبینم با وجود اینکه ادب رو کاملا رعایت میکنید اما لحن شمام مثل لحن سوال کننده میشه مثلا اگه کسی لحن تند داشته باشه دقیقا میشه دید لحن شمام تنده ووقتی کسی با لحن نرم حرف میزنه لحن شما هم نرم هستش حالا سوال من اینه که با وجود اینکه میدونیم حضرات معصومین بدترین برخوردها رو با بهترین برخورد جواب میدادن و شما هم تاکید دارید به سیره معصومین برجوع کنیم و مکارم الاخلاق تدریس میکنید ابهام شده چرا واقعا چرا البته شاید شما این نظرو قبول نداشته باشید ولی من اینا از لسوالایی که ازتون شده بود حس کردم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده سعی می‌کنم این‌طور نباشم به‌خصوص که واقعاً حتی نسبت به آن‌هایی که به ظاهر با بنده تند برخورد می‌کنند کوچک‌ترین احساس ناراحتی ندارم چون می‌یابم که با قلبی پاک و ضمیری مصفّا این طور سخن می‌گویند. تصور خودم آن است که اگر خودمانی با این عزیزان صحبت کنم بیشتر ارتباط برقرار می‌شود چون احساس می‌کنم این کاربران عزیز یک نوع فاصله با بنده در خود احساس می‌کنند. با این حال از جنابعالی متشکرم که این تذکر را به بنده دادید. موفق باشید
نمایش چاپی