باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اصلی رسیدن به معرفت حقیقی، تعمق و تدبّر در قرآن و روایات است. مقدماتی مثل مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک میکند تا بتوانید با راحتی بیشتر در آیات و روایات تدبر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزهی انقلابی و طلبهی انقلابی، نظر به پایداریِ حقیقت و پاسداشت حقیقت دارد در مقابل جریانهای فکری عالَم که حقیقت را نسبی میداند. و رویکرد چنین حوزهای و چنین طلبهای مقابله با روح جهان استکباری است و طلبهی انقلابی با تأکید بر معارف الهی و آمادگی جهت ارائهی اسلام، وارد حوزه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طرح خوبی است. در رابطه با تفصیل بیشتر فلسفهی صدرایی، آثار آیت اللّه جوادی و آیت اللّه مصباح کمک میکند. در ضمن از مباحث تفسیریِ آیت اللّه جوادی غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید نمر یک عالم تقریبی است و به اتحاد بین شیعه و سنی متعهد است و این درست برعکسِ مأموریت آقایان شیرازیها است که به عهده گرفتهاند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که رسولان خدا با دستوراتی میآیند که موجب اتمام حجت میگردد، پشتکردن به آنها عقاب دارد و بدین لحاظ هلاکت اقوام از بعد از قوم نوح شروع شد و خداوند در این رابطه میفرماید: «وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرَاً بَصِيرًا»[1] چه اقوامی که بعد از نوح هلاک کردیم و کافی است پروردگار تو از گناهانش آگاه و بصیر باشد. زیرا قبل از حضرت نوح مردم بر فطرت الله بودند و شریعتی برای آنها نبود. مسلّم پیامبران قبلی هم امر و نهی داشتند و تمرّد از آنها موجب عقوبت فردی میشده، ولی نه به معنای عذابی که از حضرت نوح به بعد بر امتها وارد میگشته است. موفق باشید
[1] - سورهی اسراء، آیهی 17.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد انسان و کمالی که باید خودش برای خود شکل دهد و جهت مابالقوهی خود را از مسیر حیوانی به مسیر فرشتهمنشی تبدیل کند، موضوع فرق میکند با اینکه بگوییم چون معلول، ذاتش معلولبودن است چرا باید نسبت به او وظیفهی خاص داشت. در راستای این وظیفه است که انسان وَجه انسانی خود را شکل میدهد 2- در مسیر طبیعی آری! نفس آرامآرام از بدن منصرف میشود و لذا بدن همچنانکه مشاهده میکنید روز به روز ضعیفتر میگردد ولی در مورد اولیاء الهی که به مدد نور الهی عمل میکنند نه بر اساس نسبتی که بین نفس ناطقه و بدن است، موضوع فرق میکند و این جدای از وَجه سیر آنهاست که نفس آرامآرام از بدن منصرف میشود و در این مورد تفاوتی با بقیه ندارند 3- در سیری که به سوی معاد داریم هر اندازه وَجه حقّانی خود را بیشتر رشد دهیم فصل اخیر ما همان وَجه نهایی ما است که رشد یافته است و در زیر سایهی حق با آن وَجه زندگی میکنیم 4- آری! به همین جهت بنده معتقد نیستم با جوانها که در این ظلمات یک روز زمین میخورند و مردانه و جانانه زمینگیر نمیشوند و باز شیطان را مأیوس میکنند؛ باید با زبانی خاص صحبت کرد، نه آنها را مأیوس کرد و نه انتظار داشت در قابی از عصمت زندگی را ادامه دهند. هنر جوان امروز آن است که اگر در یک مرحله شیطان را امیدوار میکند در مراحل زیادی او را مأیوس مینمایاند. موفق باشید
جواب: علیک السلام؛
آری! همانطور که حضرت آیتالله مصباح«حفظهاللهتعالی» فرمودهاند؛ آسمانهای هفتگانهای که در آیه 12 سوره فصلت میفرماید؛ همان آسمانهایی است که از دخان آفریده شدهاند، منتها بنا به فرمایش علاوهطباطبایی«رحمةاللهعلیه» خداوند از شش آسمان دیگر حرفی نزده. از طرفی دقیقاً نمیدانیم آیا منظور از دخان همین دودِ مادی است که ما میشناسیم؟ یا همانطور که در سوره دخان میفرماید: «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ» در قیامت آسمان با دودی آشکار کفار را احاطه میکند، در حالی که جنس قیامت جنس حیات است و خداوند در باره آن میفرماید: «وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ». و وجود دود مادی کمی مشگل به نظر می رسد و به همین جهت علامه(ره)می فرمایند«چیزی بوده که خداوند نامش را دود گذاشت» علاوه بر آن روایتی که داستان معراج رسولخدا(ص) را به آسمانهای هفتگانه مطرح میکند میفرماید:
«رسولخدا(ص) بر محملی نشستند و سپس به «آسمانِ دنیا» عروج کردند، پس ملائکه به اطراف آسمان گریختند و سپس به سجده افتادند و ....». که حضرت آسمان دنیا را محل ملاقات ملائکه معرفی میکنند. و از آن جهت که مرتبهای بالاتر از دنیاست به آن آسمان دنیا گفته میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسئلهی جایگاه صفویه، در تاریخی که صفویه ظهور کرد باید عنایت داشته باشید که تحقق چنین حرکتی برای علماء بهخصوص، و برای شیعه به صورت اعم، در آن زمان یک رسالت تاریخی است تا از یک طرف چهرهی اسلام از حجابی که عثمانیان بر آن انداخته بودند آزاد شود و از طرف دیگر خطر نفیِ اسلام از طریق فرهنگ غربی شدت نیابد. زیرا اسلامی که عثمانیان ظهور داده بودند چندان نبود که با ظهور رنسانس و پشتکردن به مسیحیت به آن اسلام نیز پشت نشود. و در این راستا دولت صفوی خواسته و یا ناخواسته، رسالت تاریخی تشیع را محقق نمود. و اگر از طرفی همراه با غربیان به مقابله با عثمانیان پرداخت، از طرف دیگر هویت دیگری از اسلام به صحنه آورد که آن هویت، سراسر مثل حاکمان عثمانی شیفتهی غرب نبود آنطور که آتاترک دولت عثمانی را از نظر فرهنگی به غرب سپرد. و البته این بدین معنا نیست که دولت صفوی هوشیاریِ لازم را در حفظ کلیّتِ جهان اسلام از خود نشان داد و یا در رجوع به غرب، حکیمانه عمل کرد؛ بلکه عرض بنده بیشتر نظر به جایگاه تاریخی دولت صفویه دارد که اسلام را با هویتی بهتر از هویتی که عثمانیان نمایان کرده بودند، به ظهور رساند و عملاً جهان اسلام نسبت به این نوع هویتبخشی، تحت تأثیر بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در رابطه با آزاداندیشی شده است. آزاداندیشی یک ملکهی روحانی است در این رابطه که سعی کنیم اندیشههای مقابل اندیشهی خود را درست بفهمیم و تنها با اندیشهی خود آنها را ارزیابی نکنیم و جایگاه آن اندیشه و اندیشمندان را نیز بفهمیم و این نیاز به سعهی صدر خاصی دارد. موفق باشید
به نام خدا
با سلام: فایلهای جلد اول «فرزندم اینچنین باید بود» اصلاح شده و قابل استفاده می باشد. مدیریت سایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک در این موارد عرف عامهی مؤمنین است. معلوم است که عرف مؤمنین مورد اول را نفی میکنند و چون فسق آنها علنی بوده، تقبیح آنها غیبت محسوب نمیشود و در مورد دوم باز ملاک عرف افرادی است که مثل شما آن کار را دارند، با اینهمه در هر حال انصاف را فراموش نکنید. موفق باشید