بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6876
متن پرسش
سلام علیکم این سؤال رو یک نوجوان دوم دبیرستانی از بنده پرسیده: "اگر معصومین مبری از غفلت هستند، ((ذق یا علی! هذا جزاء من نسی المساکین)) دیگر چیست؟ نسی المساکین: مصداق غفلته دیگه؟ یا مهدی فاطمه" این مطلب رو به نقل از داستان کتاب عربی دوم دبیرستان از بنده پرسیده. در منابع که جستجو کردم عین عبارت اینه: فَلَمَّا أَشْعَلَهُ وَ لَفَحَ فِی وَجْهِهِ جَعَلَ یَقُولُ ذُقْ‏ یَا عَلِیُ‏ هَذَا جَزَاءُ مَنْ ضَیَّعَ الْأَرَامِلَ وَ الْیَتَامَى‏... (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) فصل فی حلمه و شفقته ..... ص : 112 / ج‏2 / 116) البته مقاله ای (
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام على «ع»- زنى را دید که مشکى آب بر دوش خود مى‏برد. آن مشک را از وى گرفت و همراه او به بردن آن پرداخت؛ و چون از حال او پرسید گفت: على بن ابى طالب همسر مرا به یکى از مرزها فرستاد و او کشته شد، و چند طفل یتیم براى من برجاى گذاشت. چون چیزى ندارم ناگزیر به خدمتگزارى مردم مى‏پردازم. على رفت و شب را به پریشاندلى گذراند. چون بامداد شد زنبیلى پر از خوراکى براى آن زن برد. در راه بعضى از کسان از او خواستند که بردن زنبیل را بر عهده ایشان گذارد، او در جواب گفت: «روز قیامت چه کس بار مرا خواهد برد؟». به در خانه زن رفت و در زد، زن پرسید: کیست؟ گفت: من آن بنده‏ام که دیروز مشک را بر دوش کشیدم، در را بگشا که چیزى براى کودکان با خود آورده‏ام. آن زن گفت: خدا از تو خرسند باشد و میان من و على بن ابى طالب داورى کند. پس داخل شد و گفت: من دوست دارم که به ثواب و پاداشى برسم، میان خمیر کردن و پختن نان و نگاهدارى کودکان، این یک را برگزین تا من به نان پختن مشغول شوم. آن زن گفت:من بر پختن نان بیناتر و تواناترم، آن تو و آن کودکان، آنان را سرگرم دار تا من از پختن نان فارغ شوم! پس آن زن به خمیر کردن پرداخت و على به پختن گوشت مشغول شد، و لقمه‏هایى از گوشت و خرما و جز آن را خرده خرده به کودکان مى‏خورانید. هر وقت به کودکان چیزى مى‏داد مى‏گفت: «فرزندم! از آنچه در کار تو گذشته است على بن ابى طالب را حلال کن! على به روشن- کردن تنور مشغول شد و چون شعله آتش روى او را مى‏سوزاند مى‏گفت: اى على بچش! این است کیفر کسى که از بیوه زنان و یتیمان غافل بماند. این‌که حضرت غفلت کارگزاران خود را به خود نسبت می‌دهند به آن معنا نیست که حضرت کوتاهی کرده باشند و در نتیجه عصمت آن حضرت زیر سؤال رفته باشد مضافاً این‌که وقتی که عصمت اولیاء از بین می‌رود که در مقابل خداوند و حکم صریح او تمرّد کرده باشند.
6729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وخداقوت می خواستم بدانم برای خواندن کتاب های حوزه و کتاب هایی که اکثرا عربی هستند می خواهیم بخوانیم تفسیر و قرآن و....درآینده نزدیک آیا ادبیات عرب خواندن(صرق ونحو) کفایت می کند ویا مکالمه عربی هم نیاز است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای فهم متون دینی همان ادبیات عربی که در حوزه معمول است کافی است، ولی برای مطالعه‌ی کتب امروزی و مجلاتی که به زبان عربی است مکالمه‌ی عربی نیاز است. موفق باشید
5924
متن پرسش
استاد عزیز. با سلام و احترام. قبلا هم یک بار دیگر مصدع اوقاتتان شدم و دو شماره از دوهفته نامه حق معلوم را برایتان ارسال کردم و شما هم زحمت کشیدید و پاسخ دادید. استاد از شما خواهش دارم، درصورت امکان از سایت دوهفته نامه حق معلوم به آدرس http://www.haghemaloom.ir بازدید نمایید؛ و نظرات اصلاحی خود را در خصوص رویکرد و روند این دوهفته نامه، جهت تسهیل مسیر خدمت رسانی به اقشار محروم جامعه و بهره مندی هرچه بیشتر دیدگاه ها ی حضرتعالی، بیان فرمایید. استاد مطلب دیگری که ضروری است خدمتتان اعلام کنم این است که، چندی پیش ما از طرف دوهفته نامه با داماد محترم شما تماس گرفتیم و خواستار ترتیب دادن مصاحبه ای با حضرتعالی برای صفحه فرهنگی شدیم که جنابعالی فرموده بودید از مصاحبه معذورید و مطالبی در خصوص موضوع مورد نظر در سایت دارید که ما می توانیم استفاده کنیم و به طور سلیقه ای حالت مصاحبه داشته باشد و ما هم این کار را کردیم. استاد یکی از اهداف ما در صفحه فرهنگی این دوهفته نامه، تنویر اذهان و تبیین دیدگاههای اسلامی-خصوصا به صورت نرم و غیر واضح و البته در صورت ضرورت محکم و واضح- می باشد. با توجه به اینکه با توجه به دیدگاههای تیم دوهفته نامه، نظرات حضرتعالی در حوزه های اجتماعی -دینی قابل توجه و جامع است؛ ما بر آن شدیم با توجه به اینکه این دوهفته نامه در میان اقشار مختلف مردم در شهرها و روستاهای استان توزیع می شود؛ به طور غیرمشهود و غیرمحسوس، مطالب و دیدگاههای حضرتعالی را با توجه به ابتنای آنها بر اسلام محمدی، اشاعه دهیم و از آنجا که طبق قواعد ژورنالیستی نمی توانستیم دائما نام شما را قید کنیم بعضا مطالبتان را بدون اسم و به عنوان یک مقاله بدون نام چاپ می کردیم تا همگان و کسانی که خیلی اهل رجوع به سایتها و غیره نیستند بتوانند در مسر اندیشه های ناب اسلامی قرار گیرند. استاد به هر تقدیر هدف ما حقیقتا اشاعه دیدگاههای دینی است و چون بیان و نگاه شما را درست و دقیق یافتیم، از بیانات ومطالب شما در این راه، استفاده کردیم. حال امیدواریم شما راضی باشید. باور بفرمائید ما هم دلمان میخواست همیشه اسمتان را پایمطالب بزنیم اما این مسأله قطعا در استان اصفهان با جبهه گیری هایی همراه می شد و خیلی ها فکر می کردند ما و شما چه بده بستانی داریم که دائم نام شما را می زنیم و ...بهر حال استاد خواهشمندم ابتدا نظرات خود را راجع به کلیت دوهفته نامه بفرمائید و هم نظرتان را راجع به صفحه فرهنگی. ما را از دعای خیرتان محروم نفرمائیدو از خدا بخواهید به ما خلوص نیت در راستای خدمت به اسلام و مومنین و انقلاب اسلامی عنایت کند.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده عرض کردم جهت‌گیری آن سایت را مثبت دیدم و ارادتمند گردانندگان آن هستم و کاملاً راضی ام که مطالب را بدون نام‌بردن از بنده مطرح فرمایید. موفق باشید
5431
متن پرسش
بسمه تعالی.سلام عیکم. 1. انقلاب ما به چه نحوی وبه چه شکلی با غرب و صهیونیست ها مقابله می کنه؟فراماسونرها با عرفان کابالایی که همون جادوگریه تو همه جای دنیا نفوذ کردن و تحت اختیار خودشون دراوردن.حتما خواستن با ما هم با این وسیله بجنگند اما چه جوری موفق نمی شن.مثلا با جادو میتونن مکان های مخفی رو پیدا کنن،مثل سایت های هسته ای رو و از فعالیت های اون باخبر بشن اما چرا تا به حال نتونستن؟در فیلم حضرت سلیمان میبینیم که با روش های خودشون همسر حضرت سلیمان رو شهید کردند،یا میتونن آشوب کنن و خیلی کارای دیگه،اما چیزی نمیبینیم. 2. آیا صرف ایمان داشتن مانع اثر کارهای اونا میشه؟در حالی که میبینیم جادو و دعا نویسی و طلسم کردن و در گره دمیدن برای رسیدن به اهداف که مورد اشاره قرآنه و زیر مجموعه ی جادوی همین صهیونیست هاست چقدر بین بعضی مردم کشور خودمون رایجه و روی زندگی مومنین اثر میگذاره.باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر در عالم» داشته‌ام شاید برای جواب به سؤال‌تان مفید باشد. موفق باشید
4959
متن پرسش
با عرض سلام و احترام اینجانب دارای همسر و 3 فرزند (2 دختر و 1 پسر )می باشم دارای لیسانس و شاغل در یک شرکت دولتی و دارای حقوق و مزایای مکفی .دارای چند برادر خانم کم سواد هستم که شغل انها فعالیت در بازار و کار دلالی می باشند که از این راه درامد غیر متعارفی بدست می اورند .واین باعث مقایسه همسر م بادرامداینجانب و در امد انها گردیده و مشکلات زیادی را در خانه برایم فراهم کرده لطفا از طریق ایمیل اینجانب را راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی ائمه علیهم‌السلام آن است که به آن‌چه در دست دیگران است چشم ندوزیم و شاکر خداوند باشیم نسبت به آن‌چه خداوند برای بندگی خود در اختیار ما گذاشته‌است. مطالعه‌ی کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» انشاءالله مفید است. موفق باشید.
3073
متن پرسش
سلام علیکم دلیل اینکه انسان نسبت به شخصیت هایی چون حضرت علامه طباطبایی علاقه و محبت زیادی دارد چیست؟ (بدون اینکه حتی درباره ی ایشان اطلاعات دقیقی داشته باشد یا آثاری از ایشان را مطالعه کرده باشد. فقط در بعضی از بحث های شما آشنایی مختصری پیدا کردیم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند علاقه‌ی ایشان را به قلب شما انداخته چون نیاز علمی و معنوی شما در آثار ایشان نهفته است و یا سبک زندگی ایشان را موجب سعادت شما قرار داده. موفق باشید
2979

مبانی کانتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده منظورم بیشتر در مورد اسلامی کردن علوم انسانی بود که متاسفانه شما بحث را به سوی نقادی از کانت و بارکلی کشان دید اشکال ندارد بحث را در این زمینه ادامه میدهم باتوجه به دیدگاه غرب ستیزی در ایران و مخصوصا در جامعه ی حوزوی باعث شده آنطوریکه باید وشاید دوستان و دشمنان خود را تمیز ندهیم یک مفهومی ایجاد میشود و از آنجائیکه مرکز رویش آن در غرب است با دید منفی به آن مفهوم نگریسته میشود در صورتیکه این دیدگاه غلط است در حالیکه در قرآن داریم یستمعون القول و یتبعون الاحسن ولی کو گوش شنوا اما بر خود لازم دین تا حد توان خود از دیدگاههای این بزرگواران (بارکلی و کانت ) دفاعی نموده باشم همانطوری که عرض کردن در شرق مخصوصا کشورمان به اینها با دیده بد نگاه میکنند جناب استاد در کشور ما به دیگاههای کانت و بارکلی به صورت عمقی نگاه نکرده اند و سعی نموده اند صورت مسئله را پاک کنند حتی حضرت عالی نیز در این جوابیه صرف ادعا داشته اید و هیچگونه دلیلی بر رد دیدگاهای این بزرگواران نداشته اید هر کسی که بخواهد دیدگاههای این دو بزر گوار را خوب بفهمد لازم ارغنون سوم (قانون اندیشه سوم ) را که پرفسور اوسپنسکی تالیف نموده اند را مورد مطالعه قرار داده و مسوله زمان و مکان را خوب بفهمد آنچه تابحال فلاسفه اسلامی در تعریف علم می پنداشته اند که می گفتند علم عبارت است از انطبق الصور الاشیاء عنده ذهن یعنی صورت شیء خارج در ذهن انسان می افتد و نقش می بندد غلط از آب در آمده است البته جناب ملا صدرا در اسفار خواسته این قضیه را تا حدودی حل نماید ولی ایشان نیز نتواسته اند اگر اکثر فلاسفه اسلامی معتقد هستند که صورت اشیاء در ذهن نقش می بندد جناب ملاصدرا یک قدم پیش نهاده و میفرماید همینکه انسان با شیء خارجی مواجه میشود عین صورت آن شیء را در ذهن خود خلق میکند اما همانطوریکه میدانیم بعد(ابعاد ) وجود خارجی ندارد برای اشکال هندسی وجود خارجی نیست رنگ نیز در بیرون از ذهن وجود ندارد همینطور سایر حواس که هیچکدام که ما اشیاء را در آن قالبها میشناسیم وجود خارجی نداند اینکه به جناب کانت ایراد گرفته اید پس در آن صورت شناخت ما به خارج مسدود خواهد بود باید عرض کنم جناب آقای کانت رحمته الله علیه میان اثبات و شناخت فرق میگذارد آنهائی که نظریات ایشان را به درستی درک نکرده اند این است که میان اثبات و شناخت فرق نگذاشته اند کانت میان نومن و فنومن فرق میگذارد و میگوید نومن ها در قالب حواس برای ما ظاهر میشوند ولی از شناخت نومن ها به عینه چیزی نمیدانیم و حرف راستی هم گفته باز یاد آوری کنم جناب ملا صدرا در این مورد اعتراف به عجز میکند و میگوید چگونه ممکن است نفس با دست خالی به جستجوی اشیاء برود و آز آنها شناختی حاصل نماید چون معتقد است نفس در حدوث دست خالی است ولی جناب کانت معتقد به سرمایه اولیه بعنوان حواس و فاهمه برای نفس می باشد اینکه شما فرموده اید پس چگونه از وقایع جهان خارج شناخت حاصل کنیم این است که جهان خارج را ما در قالبهای حواس میشناسیم آن هم در حد غیریت یعنی فقد می دانیم آب غیر از آتش است و آتش غیر از خاک است و آن خصوصیتی که این دارد آن دیگری ندارد فقط در همین حد فلاسفه اسلامی مدعی شناخت نفس الامر اشیاء هستند اما چگونه نگفته اند چون خودشان می گویند ما با جوهر سرو کار نداریم آنچه از جوهر میشناسیم همان اعراض هستند عوارضات همان فنومن ها هستند جوهر همان نومن ما چرا نومن ها را نمشناسیم چون به فالبهای حواس در نمی آیند ولی آقای کانت میگوید ما نومن ها را بعنوان پیش فرض گرفتن برای شناخت پدیدار ها لازم داریم کانت میگوید ما همیشه علت را پیش فرض نگیریم معلول را نخواهیم شناخت البته دیدن اشیاء فی نفسه همان مشاهده است که عارفان ادعا میکنند ولی عارفان نیز نمی توانند ادعاهای خودشان را در عرصه تجربه به نمایش بگذارند پیامبر ما نیز در نومن ها حرف خوبی دارد می گوید الهی ارنا الاشیاء کما هی یعنی خدایا اشیاء را آنچنانکه هستند به من نشان بده نه آنطوری که من میبینم از اینجا معلوم میشود این بزرگوار نیز از دیدن نومن ها ناتوان بود اگر کسی بخواهد ادعاهای کانت را رد نماید باید اثبات کند اشکال هندسی وجود خارجی دارند تا اینجا تقریبا نقادی عقل محض کانت بود البته در پایان این مبحث عرض کنم بنده خودم معتقد هستم ما از جهان خارج یک احساس صرف داریم بعد برای این احساس صرف لباس فالبهای حواس را به تن او میپوشانیم وباید اعتراف کنیم جهان به این شکلی و به این گونگی حاصل قالبهای ماست و به عبارتی رنگ بوی قالبهای حواس را گرفته است اما حقیقت آن چگونه است نمیدانیم و بر این مدعا میتوانم به آیه قرآن اشاره کنم که میفرماید کل من علیها فان و یبقی وجهه ربک ذوالجلال و الاکرام یعنی آنچه برای ما هست فانی خواهد شد یعنی همین فنومن ها که حاصل ادراک ما بود و باقی خواهد ماند وجه او که همان نومن است وکل مدعای جناب بارکلی هم اینست که فنومن ها حاصل اندیشه ما است و راست هم میگوید اگر من اندیشه گر نباشد فنومنی نخواهد بود و نومن هم حاصل اندیشه باری تعالی است یعنی خداوند نومن را می اندیشد و ما نیز بر اندیشه او اندیشه می کنیم او اصل ما فرع واقعا جناب بارکلی یک رئالیست تمام معناست و حیف است او را ایده آلیست بنامیم بایستی در سخنان این دو بزرگوار بیشتر تامل کرد جناب کانت در نقادی عقل عملی میکوشد تکالیفی را که دین بر انسان روشن میسازد این تکلیف را از اختیار او بیرون بکشد و ثابت میکند اگر انبیاء هم نمی آمدند این تکلیف در درون انسان بود جناب آقای کانت رحمه الله علیه بین تکلیف و سعادت فرق میگذارد و میگوید در تکلیف . انسان اگر چیزی که بر ضررش هم باشد باید انجام دهد چون تکلیف اوست ولی در سعادت همیشه دنبال منفعت میگردد و به عبارتی انسان دیندار همیشه تکالیف خود را به صورت پاتولوژیک انجام میدهد ولی در تکلیف هیچ امری بیرونی دخالت در تکلیفش ندارد چون تکلیف انسان بر خواسته از درون خودش است اختیاری کانت معتقد است احتیار به معنای سلبی قضیه است که متاسفانه بیشتر افراد به این خوب دقت ننموده اند و میگوید چون انسان ذاتا مختار است پس نباید هیچ عامل بیرونی در اراده او دخالت نماید بلکه اراده انسان را فقط فقط اختیار او میتواند ایجاب نماید والا تناقض خواهد بود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امیدوار بودم با مطالبی که عرض کردم متوجه ضعف‌های اساسی نگاه فلسفه‌ی کانت شده باشید بیش از این در یک سؤال و جواب اینترنتی نمی توان بحث را دنبال کرد. نهایتاً بنده در جلسه‌ی اول از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» جایگاه کانت و تفاوت اساسی آن را با انبیاء عرض کرده‌ام، اگر رسیدید به آن‌جا رجوع فرمایید و از خود بپرسید چرا نهایت تفکرکانت به عنوان پیامبر دوران رنسانس، اروپایی است که فعلاً با آن روبه‌روئیم؟ آیا شکاکیت خانمان‌سوزی که فلسفه‌ی غرب را آزار می‌دهد در جایی جز در تفکیک نومن از فنومن کانت باید جستجو کرد؟ آیا تمام غرب که گرفتار سوبژه‌کردن همه‌چیز است و سوبژکتیویته‌ای که آیین فرهنگ غرب است جز در کانت ریشه دارد؟ موضوع سوبژکتیویته‌بودن فلسفه‌ی کانت را بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در جلسات یازدهم به بعد. عرض کرده‌ام امید است علاوه بر آن بتوانید در آن‌جا متوجه عمق عظمت فلسفه‌ی صدرایی بشوید و سریعاً موضوع را روان‌شناسانه بررسی نفرمایید و اظهار دارید چون افکار کانت از غرب است دیدگاه ما به آن منفی است. موفق باشید
1733
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در ایه 29سوره بقره می فرماید ابتدا زمین را خلق کردیم و بعد به اسمان پرداختیم در فلسفه می خوانیم ابتدا عالم عقل بعد مثال و بعد طبیعت شکل میگیرد یعنی دنیا نازله عالم مثال است حال اگر در این ایه اسمانهای هفت گانه را همان عالم معنی بدانیم چطور عالم زمین و دنیا قبل از عالم معن بوجود امده است؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام از آیه‌ی 29 سوره‌ی بقره که می فرماید« هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ » تقدم خلقت زمینی نسبت به آسمان بر نمی‌آید، بلکه می‌فرماید: خداوند آن‌چه در زمین هست، همه را برای شما خلق کرد و سپس در همین راستا هرآنچه در آسمان است برای شما خلق کرد به این معنا که ابتدا نیازهای مادی شما را برآورده کرد و سپس نیازهای معنوی‌تان را. به همین جهت در آخر آیه ما را متوجه اسم علیم خداوند نمود که به نیازهای ما عالم است. موفق باشید
933

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام به محضر استاد طاهرزاده یک سوال از محضر شما داشتم چگونه میتوان درس های دانشگاهی راهدف گذاری کرد که همانطور که شما در کتاب اشتی با خدا فرموده اید اینها صرف یکسری اطلاعات نباشد واینکه انسان با توجه به این درس های دانشگاهی ( و در دانشگاه بودن) توجه روحی که مجرد هست را متوجه اینها (که شاید اطلاعات واهی باشدواز علوم الهیه دور است ) نکند . وایا با حضور در دانشگاه از این اهداف انسانیه باز خواهیم ماند.باتشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی وقتی متوجه شدیم علوم بشری در کنار علوم الهی جهت گذراندن زندگی در زمین نیاز است و رونق جامعه به آن علوم می‌باشد، جای علوم بشری را درست تشخیص داده‌ایم و در آن رابطه با آن تعامل می‌کنیم و آن را به‌کار می‌گیریم، همین طور که در زندگی شهری نیاز داریم قراردادهایی بگذاریم و جهت سامان‌دادن به زندگی آن‌ها را رعایت کنیم، نمی‌توان گفت چون آن‌ قراردادها امور اعتباری هستند و ریشه در حقیقت ندارد نباید رعایت شوند. آری جای امور اعتباری باید در حدّ خودش باشد. موفق باشید
271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده پایه 3 راگذرانده ام ولی جایگاه فقه هنوز برایم مشخص نشده از شما درخواست کمک دارم در ضمن سیدی های در مورد حوزه را گوش داده ام ببینید فلسفه برای عالم دار شدن خوب است ولی مجتهد شدن در فقه چه فایده دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام فکر می‌کنم در ابتدا اگر جزوه‌ی «فلسفه‌ی تقلید از فقیه» را مطالعه بفرمایید خوب است. نکته‌ی دیگر این‌که علم فقه از نظر موضوع، وظایف مکلف را تعیین می‌کند و می‌شود انسان خودش فقیه نباشد و از فقیه تقلید کند و فقهای بزرگوار جهت سرگردان نشدن مسلمانان به‌عهده گرفته‌اند که حکم خدا را برای مؤمنین از متون دینی کشف کنند و به آن‌ها ارائه دهند. ولی علم فقه از نظر روش هنر ارتباط با متون اسلامی است، حال چه آن موضوع، موضوعات فقهی باشد و یا موضوعات قرآنی و اخلاقی. و لذا کسی که فقه را خوب کار کند در بقیه‌ی امور دین هم بهتر می‌تواند تفقه نماید. موفق باشید
19333
متن پرسش
کاش امروز، نیمه شعبان نبود...! بنظرم امروز یکی از تلخ ترین روزها برای حیات جمهوری اسلامی بود، حیات چهل ساله ای که قاعدتا باید در بلوغ نسبی بسر برد و این بلوغ را در بدنهِ مدیریتیِ درجهِ یکِ خود به ظهور رساند. اما حیف... نمی دانم و قلبا نمی خواهم بدانم چه در بین توده مردم می گذرد اما همین قدر «حس» می کنم که صدای انحطاط و افول این حیات بگوش می رسد و انگار که نه حیاتِ خود بلکه «جانِ» ما را می گیرد. «ما»یی که قلبمان به عشق روح الله می تپد... اما این جمعه «سیاه» حتی «سفیدی» نیمه شعبان را در حجاب برد. نیمه شعبانی که نه به عنوان یک روز در تاریخ قمری، بلکه به عنوان «آرزو» و «آرمان» این حیات چهل ساله همیشه مد نظر بود. نمی دانم شاید بعضی ها بگویند اوضاع اینقدرها هم وخیم نیست اما شاید ایشان وخامت اوضاع را در نابودی کاملِ ارزشها ببینند! در هر حال امروز فرای از افراد کاندیدا و فرای از انتخابات ۹۶، یک نقطه عطف بود، «عطفی» که به مرور در لایه های پنهان توده آشکار می شود و «زخمی» که شاید به زودی سر باز کند و «خشمی» که شاید به انفجار منتهی شود و شاید دیگر آن موقع «ما» نباشیم. نمی خواهم عاطفی و احساسی به اتفاقات امروز نظر کنم، اما چاره را تنها در یک چیز می بینم؛ «رجوع قلبی به خود الله و خواندن او»، اصلا شاید برای این حیات «فقط» باید گریست... همین. اصول کافی/ امام صادق: فاذا دعوت فاقبل بقلبک ثم استیقن الاجابه: در هنگام روی آوردن به خدا به قلب خود روی آور (قلبا آن را بخواه) پس یقین کن اجابت آن را... استاد می دانم این سوال دیگر برای شما خسته کننده است اما واقعا در این زمانه چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک وجه حادثه همان بود که شما می‌فرمایید و نه‌تنها قلب شما بلکه قلب هرکس که به انقلاب اسلامی تعلق دارد را به درد آورد. ای کاش دولتمردان ما پاک‌تر از آن بودند که نشان دادند. ای کاش سجایای اخلاقی در آن مناظره، ظهور چشم‌گیرتری داشت. ولی یک وجه دیگر مناظره، ظهوری از قدرت قدسی انقلاب اسلامی بود و این‌که عقلِ انقلاب اسلامی زنده است و از خطاهایی که در نظام‌های دیگر جهانی پذیرفته شده است نمی‌گذرد و معده‌ی انقلاب اسلامی آن‌چنان حساس است که غذاهای مسموم حرکاتِ دولتمردان را بیرون می‌ریزد. مناظره‌ی سوم نشان داد انقلاب اسلامی بحمداللّه زنده است و دولتمردان نمی‌توانند با سخنان فریبنده‌ی خود، انقلاب را استحاله کنند و از هویت خود خارج نمایند. مناظره‌ی سوم تابلویِ ناکامی جریان‌هایی بود که ذیل واژه‌ی زیبای اصلاح‌طلبی در صدد بوده و هستند که انقلاب را از هویتِ اصلی خود خارج کند و به اسم ارتباط با جهان، ما را مثل ترکیه تبدیل به یکی از اقمار کدخدایِ جهانی بنماید. آری! اگر مردم از دیدن چنین صحنه‌هایی دل‌خورند که باید باشند، ولی از جهت دیگر باید به خود ببالند که عقلِ زنده‌ی انقلاب اسلامی همچون نگهبانی هوشیار اجازه نمی‌دهد که هرکس در پوشش دولت اسلامی و با ظرائف فریبنده ما را به کدخدا بفروشد. چه امیدهایی داشتند برای دوره‌ی دوم ریاست جمهوری‌شان!! که نمونه‌ی آن سند 2030 بود. حال دیگر مهم نیست که ادامه یابند یا نه، مهم این است که دیگر طشتِ آن‌ها از بام افتاد و ادامه‌ی آن نقشه‌ها برایشان سختْ مشکل شد. خداوندا! تو را سپاس که با این‌همه خطاها و کوتاهی‌های ما، ما را به خود وانگذاشتی، باز ما متوجه‌ی وعده‌ی الهی تو شدیم که فرمودی: «إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»(120)/ توبه) دوباره خواستی به ما بفهمانی زحمات شهدای ما، این محسن‌ترین شخصیت‌های تاریخِ معاصر که در طلب حاکمیت حق و حقیقت بودند؛ هرگز ضایع نخواهد شد. نکاتی در جواب سؤال شماره‌ی 19335 در این رابطه عرض شد، خوب است که نظری به آن جواب بیندازید. موفق باشید

 

15503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نمی دانم سریال روزی روزگاری را دیدید یا نه؟ اگر دیدید آیا خاله لیلا که خانم ژاله علو نفش ان را ایفا می کند، می تواند الگویی برای زن ایرانی باشد یا نه و این الگو مربوط به تاریخ گذشته است؟ چون در این فیلم نشان می دهد یک زن می تواند یک دزد را عابد پارسا کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نادر سریال‌هایی بودکه بنده دیدم. آن خانم یک نمونه‌ی خوب زن ایرانی، اسلامی بود که در تاریخ خود نقشی که باید ایفاء کند را، به عهده گرفته بود و ما امروز در تاریخی قرار داریم که زن ایرانی، اسلامی گمشده است. موفق باشید

14555
متن پرسش
سلام و ارادت: همانطور که مستحضرید راههای سلوک دو تا است. 1. دفع که مورد تایید اساتید اخلاق است که در آن هر بار یکی از رذائل اخلاقی مانند حسد، کینه، غضب بر طرف می شود. در این راه نفس اماره زنده و توانمند است و فقط یکی از رذائل دفع می شود. 2. راه رفع که مورد تایید عرفا است که در این راه با ارتباط با خداوند و راز و نیاز و نگاه توحیدی نفس اماره کم کم رفع و نابود می شود یا ضعیف می شود. لطفا راه دوم را توضیح دهید و منبع یا کتاب برای فهم بیشتر معرفی کنید. برای من که طلبه هستم کدام راه بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو راه خوب است. راه دوم مشهور است به راه «احراقی»، که سالک انانیت خود را آتش می‌زند و عرفان عملی و نظری متکفل آن راه است. اگر بخواهید وارد آن راه شوید کتبی مثل «فصوص الحکم» و «منازل‌السائرین» کمک می‌کند. تفسیر حمد حضرت امام برای ورود، باب خوبی است. موفق باشید

13508
متن پرسش
با سلام: بنده علاقمند به ورود به حوزه هستم اما با مخالفت پدرم روبرو هستم. به مباحث فلسفی علاقه دارم آیا رشته (فلسفه اسلامی) در مقطع ارشد می تواند پاسخگوی عطش روحی من نسبت به حقایق باشد؟ مباحثی مثل معرفت نفس و... که از طریق سایت شما با آنها آشنا شدم در این رشته ی دانشگاهی وجود دارد؟ یا اینکه صبر کنم تا ازدواج کنم که از ولایت پدرم خارج شوم و بتوانم در حوزه مشغول باشم. من به شدت دچار سردرگمی هستم که چه باید بکنم چه رشته ای بخوانم اگر می شود راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رشته‌ی خوبی است ولی به شرط آن‌که زمینه باشد تا خودتان تلاش کنید. زیرا در هر صورت دانشگاه آن‌طور نیست که بتواند مباحث معرفتی را عمیقاً در اختیار جنابعالی قرار دهد. فرصتی است که اگر کسی خواست خودش تلاش علمی کند، زمینه فراهم باشد. موفق باشید

13033

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخير: استاد عزيز لطفا منبع منسجمى پيرامون فهم بحٽ تجلى معرفى بفرماييد؟ هرچه از ابعاد مختلف بررسى مى کنم باز هم بخش هاى نامفهومى برايم وجود دارد. با تشکر از شما در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» إن‌شاءاللّه موضوع برایتان قابل تصدیق می‌گردد. موفق باشید

12920
متن پرسش
سلام: این برایم حل نمیشه چرا در توافق اخیر هم طرف ایرانی خوشحال هست هم طرف آمریکایی؟ مگر نه اینکه تمدن ما در تضاد کامل با تمدن غرب است؟ پس چه طور می شود که با یک اقدام مشابه دو پارادایم متضاد با هم به یک حرف مشترک برسند؟ پس آن حرف امام مبنی بر اینکه هر وقت دیدید آمریکا از شما تعریف می کند بدانید مشکلی در کارتان هست چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد توافق وین، بحث تعریف آمریکا در میان نیست، بحث در مورد دروغ و اتهامی است که به ما زدند تا ما را از میدان بیرون کنند و بحمداللّه ملت بزرگ ایران به نور شهداء، مسیر مقاومت را در پیش گرفتند. و آن‌ها ماندند بعداً چه‌کار کنند و لذا از طریق حاکم امارات پیغام دادند آماده‌ی مذاکره‌اند، و ما می‌دانستیم قضیه از چه قرار است. خوشحالی آن‌ها از آن‌جهت است که از تله‌ی ساخته و پرداخته‌ی خودشان یک‌طوری بی‌سر و صدا بیرون آیند، حالا نتانیاهوی احمق مثل یک کودک نفهم، نمی‌فهمد قضیه چیست، بحث دیگری است. و خوشحالی ما تنها از این جهت است که دشمن به اهداف خود نرسید و این غیر از ذوق‌زدگی‌های بعضی از سیاسیون است که به روش حکیمانه‌ی مقام معظم رهبریِ حکیم عمل نمی‌کنند. عرایضی در مورد توافق هسته‌ای در جواب‌ سؤال‌های شماره‌ی 12684 و 12682 و 12691 و 12702 شده است. موفق باشید

12672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: لطفا فرق ملکه و عادت را بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم تفاوت چندانی داشته باشد. عموماً ملکات بر اموری تعلق می‌گیرد که بیشتر «وجودی» باشد. موفق باشید

12378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استاد مدتی است سؤالی ذهنمان را درگیر کرده اینکه تسلیم بودن و رضا به رضای حق بودن در ازدواج چگونه است؟ این که کاملاً توکل کنیم و فقط اینکه دین داشته باشد و نماز بخواند را در نظر بگیریم و کسی را رد نکنیم چون می دانیم که آنچه خدا خواهد همان می شود و در مواردی که می آیند ایراد به ایمان و پایبندی های بیشتر دینی نگیریم چون اگز خدا بخواهد ایمان حفظ می شود و نخواهد نمی شود اینجا رضای کامل به خدا بودن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نه آن‌چنان سخت بگیرید که فکر کنید خواستگار شما هرشب باید به معراج رود، و نه آنچنان ساده بگیرید که اگر طرف سرش به سجده‌ی حق هم نمی‌آید مهم ندانید! موفق باشید

11566
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: فیض و واسطه فیض بودن یعنی چه؟ فیض در مکتب اهل بیت (ع)با فیض در حکمت متعالیه چه تفاوتی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکمت متعالیه حاصل تدبّر در فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است. وقتی حضرت حق عین وجود و عین کمال و عین جُود بود، عین تجلی و فیضان است و اولین تجلی که کامل‌ترین تجلی است، واسطه‌ی فیض است. موفق باشید

10589
متن پرسش
سلام: خواستم در مورد کار کردن برای رضای خدا که در جلسه مکارم الاخلاق این هفته صحبت کردید توضیحی بخواهم. و آن اینکه «کار کردن برای رضای خدا مطلوب است یا برای رضای خدا کار کردن؟ و اصلا اگر تفاوتی هست بین این دو نگاه، نگاه مطلوب چگونه کسب می شود؟» امیدوارم وقتتان را با این توضیح نگرفته باشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مقصد ما در تلاش‌هایمان جلب نظر و رضایت پروردگارمان باشد حضرت حق همه‌ی امورات ما را به عهده می‌گیرد. عمده رویکردی است که ما باید در کارهایمان داشته باشیم. موفق باشید
10487
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به اینکه در احادیث فراوانی سفارش به پرسیدن شده چنان که فرموده اند: «انما یهلک الناس لانهم لایسئلون» یا «ان هذا العم علیه قفل و مفتاحه المساله» باید آیه شریفه 101 مائده که فرموده: «یا ایها الذین آمنوا لاتسئلوا عن اشیاء...» را چگونه تفسیر کرد؟ مگر نفرمودند مردم آخرالزمان کسانی هستند که تعمق دارند و مگر نه اینکه برای تعمق پیدا کردن باید به دنبال ریشه و دلیل بود و به قول طلبه ها جلوی هرمسئله یک چرا گذاشت؟ با توجه به روایت و آیه از چه چیز و تا چه حد باید سوال کرد و مرزهای پرسش به کجا محدود می شود؟ چرا که در برخی روایات هم دیده می شود که امام پاسخ برخی سوالات اعتقادی و فقهی را نداده اند و فرموده اند از این مسائل سوال نکنید که برای شما بهتر است یا فرموده اند به این مسائل علم پیدا نمی کنید. بنده به تفسیر المیزان هم رجوع کردم اما پاسخ خود را نگرفتم. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث گسترده‌ای در عرفان شده به‌خصوص در رابطه با قسمت دوم آیه که می‌فرماید از موضوعاتی که در نزد خود دارید هنگامی که قرآن در حال نزول است از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سؤال نکنید. زیرا حوزه‌ی کلّی آن سؤال‌ها را وَحی الهی می‌گوید و شما باید مطابق تاریخ و شرایط خودتان آن را عملیاتی کنید، ولی اگر وَحی الهی ریزه‌کاری‌های کار را فرمود شما تنها باید به همان شکل عمل کنید و ممکن است به مشکل بیفتید. و اما این‌که می‌فرماید از چیزهایی سؤال نکنید که اگر روشن شود ناراحت می‌شوید. یک دستور اخلاقی است و این غیر از سؤال جهت رشد علمی است. مثلاً چه کار داریم بپرسیم فلانی چه نوع شخصیتی است و در امور خصوصی خود چگونه عمل می‌کند. موفق باشید
10057
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه دنیایی که در آن زندگی می کنیم مادی است و از اشیا ساخته شده است ضرورتا باید حد داشته باشد، یعنی یک جایی تمام شود و از آن بیشتر نباشد. حال به من بگویید چگونه ممکن است به جایی برسیم که بعد از آن چیزی نباشد؟ این تناقض است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا در عالم ماده هستید با بدن مادی، هرچه بروید با ماده روبه‌روئید. ولی اگر از عالم ماده خارج شدید می‌یابید که عالم ماده چقدر محدود بود. ماده در ماده‌بودن که محدود نیست، ماده نسبت به مجردات محدود است. مثل نسبت بدن شما با عقل شما که عقل شما نسبت به بدن شما نامحدود است. موفق باشید
9801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مورد بحث با اکبرجباری، در دو سه مورد فکر نمی کنید تندروی کردید؟ از جمله نسبت دادن اینکه ایشان ماموریت دارند و اینطور حرفها؟ آیا شما شناخت قبلی از ایشان دارید که این مطلب رو فرمودید یا صرف از لابه لای همین مطلب جباری به این رسیدید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به رفقا عرض کردم در راستای تحقق تمدن اسلامی باید طوری خود را تربیت کنیم که همه ی سلایقی که در ذیل اسلام و انقلاب جای می گیرند قابل احترام باشند ولی آنجایی که فرد یا جریانی حجاب تحقق تمدن اسلامی است تساهل و مسامح عین بی غیرتی است نسبت به خون شهدا و غفلت از جایگاه خطرناکی است که افکار امثال آقای جباری در نظام اسلامی پدید می آورند. عنایت داشته باشید حرف ایشان این نبود که بعضی رویات ضعیف و غیر موثق است، حرف ایشان آن بود که هیچ یک از کتب روایی ما قابل اعتماد نیست! این یعنی نفی کلّی اهل البیت«علیهم السلام». موفق باشید
9791
متن پرسش
سلام علیکم: نظر به اینکه پزشکی مدرن صلاحیت تشخیص مردن افراد را ندارد، در چه صورت می توان گفت انسانی مرده و باید او را غسل و کفن و دفن کرد؟؟ با تشکر. حاج آقا، برایمان دعا کنید در برهوت دنیا. شرمگین هستم و اسیر نفس.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آثار حیات را هر انسانی در سایر انسان‌ها می‌یابد و کاری به پزشک ندارد. اگر انسانی را در حالت عادی بدون وسایلی که امروز هست به حال خود واگذاشتیم و اثری از تنفس در او نبود، نفس او از بدنش منصرف شده. مشکل را پزشکی مدرن برای خود ایجاد کرده که نمی‌گذارد نفس آدم‌ها به طور طبیعی از بدنشان منصرف شود و آن‌وقت بحث مرگ مغزی و امثال آن پیش می‌آید. این دستگاه‌ها را از او جدا کنند تا نفس او به طور طبیعی از بدنش منصرف شود و زندگی ماوراء بدن را شروع کند. موفق باشید
3518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
من چند سال هست افسددگی دارم حالا کسی رو به من معرفی کردن چشمش بازه میگه با دعا خوبت میکنم چند روز به من زنگ بزن که من برات دعا بخونم بعد دیگه قرصات رو قطع میکنی شما اعتقاد دارید ؟چند نفر رفتن پیشش نتیجه دیدن
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این مورد اطلاعی ندارم. موفق باشید
نمایش چاپی