باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یادم نیست که ملاصدرا در این رابطه سخن خاصی فرموده باشد. ولی طرح شما را طرح خوبی میدانم 2- حضرت حق در ذات خود عین وحدت است و علمِ به ما، علمِ به اعیان ثابتهای است که در مقام علمِ الهی است از آن جهت که علم او عین ذات اوست. و لذا تجلیات حضرت حق برای خودِ اوست تا مقام وحدت محضهی او، ثابت و پایدار باشد و او در نسبت با ما صورتِ واحدیت و به صورت صفات ظهور میکند به همان معنایی که تشکیک در ظهور، آن را تبیین مینماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ کاری نمیخواهد بکنید. تنها در این شرایط است که حقیقت طلوع خواهد کرد. همیشه وقتی اضطرار به نهایت رسید؛ طلوع آغاز میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمودهی آیت اللّه جوادی در این آیات بیشتر اشاره به یهود است هرچند خطاب را متوجه اهل کتاب کرده. از طرفی ملاک نجات اهل کتاب به همین صفاتی است که برشمردید. حال چند درصد اهل کتاب مطابق این صفات هستند؟ باید بررسی شود. البته گرفتاری آنها نسبت به حاکمیت فرهنگ غرب، موضوعی است که نباید از نظر دور شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمیکنم با توجه به توصیفی که میفرمایید اگر در سایر اوقات ذهن شما مشغول فوتبال نباشد، مانع کار شما گردد 2- علماء گذشته هم مطابق فرهنگ جاری زمان خود جهت تقویت بدنشان حتی بهتر از امروزیها تلاش میکردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «رسالة الولایه» رویهمرفته به اتمام رسیده و فایل صوتی آن بر روی سایت قرار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در ادامه، مطالعهی اسفار را شروع کنید و در یک جمعبندیِ خوبی به سراغ فصوصالحکم بروید، در فضای فصوص الحکم با بسیاری از معارف مرتبط خواهید شد. در آنجا است که میتوانید احساس کنید گویا نسبت به عالَم بیگانه نیستید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حضرت جواد«علیهالسلام» در شرایط خاصی قرار داشتند که برای سازماندهی به شیعیان به این اقدامات دست زدند تا بحمداللّه شیعه سازماندهی شد در حدّی که با غیبت حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» سازمان شیعه ادامه یافت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: املاء در لغت به معنای مهلت دادن است و منظور از آن در اصطلاح مهلت دادن به امت هایی است که قدر نعمت هدایت خود را نمی دانند تا بلکه هوشیار شوند و توبه کنند و یا این که عذاب مهین را برای خود فراهم کنند.
خداوند در قرآن می فرماید: «وَ لاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لاِّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِین: کافران مپندارند که در مهلتی که به آن ها میدهیم خیر آن ها است. به آن ها مهلت میدهیم تا بیشتر به گناهانشان بیفزایند و برای آن ها است عذابی خوارکننده» (آل عمران، 178) و در جای دیگر نیز می فرماید: «وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیدِی مَتِین: و به آن ها مهلت دهم که تدبیر من استوار است.» ( اعراف،183 و قلم، 45)
در تفسیر نمونه آمده است:
نملی از ماده املاء به معنی کمک دادن است که در بسیاری از مواقع به معنی مهلت دادن که آن خود یک نوع کمک دادن نیز محسوب می شود؛ آمده است، در آیه فوق نیز به همین معنی است. یعنی آنها را مهلت می دهیم.[
علامه طباطبایی رحمة الله علیه، می فرماید: قضای الاهی هم همین است. قضاء مختص به خدای تعالی است و در آن کسی با او شریک نیست. به خلاف استدراج که به معنای رساندن نعمت بعد از نعمت است. و این نعمت های الاهی به وسائطی از ملائکه و امر به انسان می رسد. به همین مناسبت، استدراج را به صیغه متکلم مع الغیر آورد؛ ولی در املاء و در کیدی که نتیجه استدراج و املاء است؛ به صیغه متکلم وحده تعبیر کرد.
به طوری که اهل لغت گفته اند؛ استدراج دو معنی دارد. یکی این که چیزی را تدریجا بگیرند. زیرا اصل این ماده از درجه، گرفته شده که به معنای پله، است. همان گونه که انسان در صعود و نزول از طبقات پائین عمارت به بالا، یا به عکس، از پله ها استفاده می کند. هم چنین هر گاه چیزی را تدریجا و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند؛ به این عمل استدراج گفته می شود.
معنای دیگر استدراج، پیچیدن، است. همان گونه که یک طومار را به هم می پیچند. این دو معنی را راغب در کتاب مفردات نیز آورده است. ولی با دقت بیشتر روشن می شود که هر دو به یک مفهوم کلی و جامع یعنی انجام تدریجی، باز می گردند.
در مورد مجازات استدراجی که در آیه فوق به آن اشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده می شود؛ چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فورا گرفتار مجازات نمی کند؛ بلکه درهای نعمت ها را به روی آن ها می گشاید. هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر می دارند؛ نعمت خود را بیشتر می کند. و این از دو حال خارج نیست: یا این نعمت ها باعث تنبه و بیداریشان می شود؛ که در این حال برنامه هدایت الهی، عملی شده و یا این که بر غرور و بی خبریشان می افزاید. در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است.، زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت ها می شوند؛ خداوند همه را از آن ها می گیرد و طومار زندگانی آن ها را در هم می پیچد و این گونه مجازات، بسیار سخت تر است. خوب است به سایت http://daneshdust.blogfa.com/post-41.aspx رجوع فرمائید . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این غم مقدس شما به لطف الهی شما را آنچنان بزرگ میکند که از آن به بعد مجبورید تنها با رازهای سینهی خود بهسر ببرید مگر آنکه خداوند اجازه سخنگفتن به شما بدهد لذا هیچ اشکالی در اصل قضیه نمیبینم که دولت را در مسیری نمیبینید که انقلاب اسلامی عزیز بنا دارد در آن مسیر وارد شود و این نشانهی هوشیاری و بصیرت شما و امثال شما است. بحث بر سر آن است که ما باید آن حضوری را که خارج از محتوای بیانیهی لوزان، در جهان غرب پیدا کردهایم را نادیده بگیریم و به اسم آنکه از طریق این دولت انجام شده؟ و یا جایگاه تاریخی بیانیهی لوزان چیزی است از جنس انقلاب که با قاطعیتهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» تحقق یافت و در مسیر محدودیتهایی که رهبری عزیز آن را تأکید کردند ما کار بزرگی را در این تاریخ شکل دادیم که دشمن سالهای سال طول میکشد تا بفهمد ما چه کردیم و با درایت رهبری عزیز چه فرهنگی را وارد اردوگاه نظام استکباری نمودیم! دشمن کوتاهبین است و نمیفهمد مواضع ما چه بلایی بر سر او خواهد آورد وقتی هیبت تمامیتخواهیاش از طرف ما به رسمیت شناخته نشد مطمئن باشید ما آیندهی بسیار درخشانی خواهیم داشت وقتی با هیبت رهبری در انقلاب جلو چشمان جهانیان اُبهت استکباری غرب چون مومی در حال ذوبشدن است. هرچند پیروزیهایِ از جنس حضور ما در القصیر و جرف الصخر بسیار زلالتر است. موفق باشید