باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله مباحث انقلاب اسلامی میتواند به حضور تاریخیِ جنابعالی کمک کند و در کنار آن از مباحث قرآنی و نهجالبلاغه نباید غفلت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر تفکری مبنایی دارد و دین اسلام نیز بر اساس مبنا و اصولش راههای هدایت را مقابل ما میگشاید و همان اصول دین نیز مبتنی بر اصولی است که الهامی و فطری است و جناب مولوی در کتاب شریف مثنوی متذکر اصول الهامی و فطری میباشد تا با رویکردی بهتر به توحید اسلامی رجوع نماییم و بهرههای قرآنی خود را بیابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله پس از تذکرات آن مرد بزرگ، فضا بسیار تغییر کرده است. ولی هنوز هم کم است و باید تذکر داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید بنده و امثال بنده در افقی که خودمان مطالب را دنبال میکنیم در خدمت رفقا هستیم. ملاحظه کنید که در آیه 215 سوره بقره میفرماید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» ای پیامبر! از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند؟ ولی خداوند در جواب به جای اینکه مستقیماً سؤالِ سؤالدهنده را جواب دهد؛ مطلب را در میدان دیگری میبرد که آنچه انفاق میکنند کار خوبی است و اینکه به چه کسانی باید انفاق کنند. اساساً این سایت، جوابگوی سؤالاتی است که کاربران محترم در مواجهه با کتابهایی که بنده خدمت رفقا تألیف کردهام و یا مباحثی که شده است؛ وگرنه اگر بنا را بگذاریم که در مواجهه با دریای سؤالات کاربران، خود را جوابگو بدانیم نه توان آن را داریم و نه فرصت آن را. از اینکه از صراحت آیه عدول میفرمایید که میفرماید: «قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ» به آیهای که میفرماید: «فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ» و حدیث را به معنای آیه میگیرید، باید تعجب کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً اینطور نیست که دعا، سرنوشت انسان را تغییر ندهد! انسان با دعا، جایگاه او در هستی تغییر میکند و خداوند بر اساس جایگاه جدیدی که او پیدا کرده است با او برخورد مینماید در آن حدّ که در روایت داریم: «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ الْمُبْرَم» دعا، قضای مُبرمی که بناست محقق شود نیز تغییر میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده به رفقا پیشنهاد میکنم مطالب معرفتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» در ابتدای امر و سپس انس با مباحث قرآنی است که مطالب روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور طبیعی نفس ناطقه در مقام تکوینیاش بدن را تدبیر میکند ولی شاید بتوان گفت بعضی افراد در حوزه اراده خود بتوانند نحوهای از اعمال تکوینی نفس را نیز در اختیار بگیرند. مثل آنکه دیده شده بعضی از افراد ضربان قلب خود را در اختیار خود میآورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید مطالب مربوط به آن کتاب را با زبان سادهتری که اصطلاحات در آن غلبه نداشته باشد، با نوجوانان در میان گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید هر سه نفر که میفرمایید نیاز میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آنچه قرآن به عنوان معجزه و کلام خدا مطرح میکند، سورههای قرآن است با آن نوع انسجامِ خاصی که سازمان فکری انسان را شکل میدهد و لذا میفرماید: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» وگرنه جملات و اشعار خوب در هر فرهنگی میتوان پیدا کرد. آیا جناب کنفسیوس چنین جملاتی حکیمانه کم دارند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که جناب پروفسور هانری کربن معتقد است ایرانیان با حکمت خسروانی رسالتی را برای حضور در جهان به عهده دارند در آن حدّ که دار مستتر، ایرانشناس فرانسوی گفته است که اسکندر میخواست ایران را یونانی کند، یونان را ایرانی کرد. و یا میشل فوکو معتقد است ایران، روحی است در جهان بیروح. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. همین اندازه میتوان شماره ۵۰ «بنیانهای حکمت حضور جهان بین دو جهان» خدمتتان ارسال کنم تا فتح بابی در این مورد باشد. موفق باشید
۵۰. برای گشودهشدن قرآن و درک اولیای الهی، نباید مانند مشرکینِ حجاز دستهایمان از معانی قدسی خالی باشد و نسبت به تذکراتی که وَحی الهی میدهد بیگانه باشیم. در حالیکه وقتی ایرانیها با وَحی الهی از طریق اسلام روبهرو شدند، نسبت به آن خالیالذهن نبودند و حضور رهبر روحانی جهت نظام بشری را میشناختند و حاصل مواجهه حکمت خسروانی با اسلام، فارابی میشود و تذکر به مدینه فاضله. جناب سلمان فارسی حاصل مواجهه حکمت خسروانی با نبوت نبوی است و بدین لحاظ در زمره خانواده پیامبر (ص) قرار میگیرد، ولی ابوجهل یعنی عموی پیامبر (ص) از خانواده پیامبر خارج است.
مواجهه روح خسروانی در بستر دیانت نبوی، در دوران جدید موجب ظهور سلسله صفویه شد و حاصل آن میرفندرسکی و ملاصدرا گشت، در حالیکه در بستر حاکمیت عثمانی هرگز میرفندرسکی و ملاصدرا ظهور نخواهد کرد.
همان پیوستگی که بین حکمت خسروانی و سیره نبوی شکل گرفت، در این تاریخ موجب میشود در مواجهه با خرد مدرن به طلوع جهانیِ بین دو جهان فکر کنیم که در عین تشیع با هویت حکمت خسروانی، خود را از خرد مدرن بیرون نداند.
مصریان در شرایطی بودند که یا باید اسلام را میپذیرفتند و زبان مخصوص اسلام را و یا بر همان عصر طاغوتیِ خود باقی میماندند، زیرا زبان طاغوتزده آنها ظرفیت رابطه با اشارات قرآن را نداشت ولی در ایران شرایط متفاوت بود و امروز نیز ما در مواجهه با خرد مدرن شرایط مخصوص به خود را دارا هستیم.
از آنجایی احساس خود به عنوان حضوری در اکنون، امری است الهامی، ضرورت رهبریِ روحانی در تأسیس یک نظام حقیقی که مبتنی بر معرفت ذاتی انسان باشد پیش میآید، تا بتوانیم حضور در اکنون تاریخی خود را در یک نظام بنا کنیم زیرا یکی از شرایط بنیادین برای به خودآمدن انسان، حضور در جهانی است تاریخی، تاریخی که آینده حضور بیکرانه انسان را به صورتی اصیل مدّ نظر آورد. ساختن چنین تاریخی، ضرورتاً به تحقق نظامی منجر میشود که مبتنی بر رهبری و هدایت رهبری باشد تاریخساز، تا با شخصیت و رهنمودهای خود، امکان عبور از آشفتگیها و درماندگیها را فراهم آورد وگرنه صاحب منصبانِ تنگنظر، آن تاریخ را به یک رژیم دیوانسالار تبدیل میکنند. این جا است که ضرورت انسانهای قدسی به عنوان به ظهورآوردن «وجود» در تاریخ، ضروری خواهد بود تا آغازگر باشند. این همان برخورداری از معانی قدسی است در نظر به سیره اولیای الهی تا انسان برای رجوع به هویت قدسی خود، نمودی متعیّن در پیش رو داشته باشد و وجود چنین نمادی با تاریخسازیِ خود میتواند نقشآفرینی کند، امری که حجاز در صدر اسلام از آن غفلت کرد ولی در ایران بنیانهای تاریخی آن از قبل فراهم بود و اسلام نوری بود که به آن بنیانها تابید و آنها را به صورتی اصیلتر به ظهور آورد و غفلت از حضور رهبری که نماد حضور ما در ساحت قدس باشد ما را گرفتار محافظهکاری صاحبمنصبان میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آموزههای دینی به ما فرمودهاند تا آنجا که ممکن است به افراد اعتماد کنید مگر آنکه عکس آن ثابت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در این موارد پیشنهاد آقای رائفیپور خوب باشد. حضور در مجامع دینی و زیارات امامان و امامزادهها را هم امتحان کنید خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میتوانستیم راهی را در پیش گیریم که جهان کیفی و افق کیفیتها مقابلمان گشوده شود و از آن غفلت کردیم و راهکارِ عبور از این مشکلات، جز همان برگشت به جهان کیفیتها نیست. نکاتی که در کتاب «با دعا در آغوش خدا» مطرح شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این امر نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله جواب جگر سوخته شما همان زندگی توحیدی است که به دنبال آن هستید و با نور حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» شراب توحیدی مقربین را بر شما، نه آنکه بچشانند، بلکه مینوشانند تا در مستی و هستی، خود را احساس کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، متأسفانه چنین توفیقی پیش نیامده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله دقت خوبی در موضوع داشتهاید. ولی عنایت بفرمایید که در رجوع به روایات، بعضاً امام با توجه به محدودیت سؤالکننده جواب دادهاند و بعضاً مبنایی از سنت رزّاق بودن خداوند را در نظر دارند و در این رابطه خوب است که ما نیز به روایات رجوع داشته باشیم. آری! ۱. مقسومبودن رزق به این معناست که هرکس تلاش عادی خود را انجام دهد به آن میرسد ولی به این معنا نیست که کسی نتواند در آن رزق تصرف کند و از آن طرف وقتی انسان متوجه باشد رزق، مقسوم است میداند که راهی برای برگرداندن رزق مقسومشده هست و لذا تلاش میکند تا آن را برگرداند. ۲. رزق، مقدّر شده نه آنکه فقر، مقدّر شده باشد. به آیه «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» در این مورد توجه شود، خوب است که محدودکردن رزق در مقابل بسطِ آن، فقر به حساب نمیآید. ۳. قحطیزدگی که بعضی جوامع گرفتار آن میشوند به جهت آن است که نگرانند نکند رزق مقسوم به آنها نرسد و تأکید بر مقسومبودن رزق، چنین جوامعی را مدد میرساند. ۴. مگر تن به ظلم دادن که مذموم است، همین نیست که انسان راضی به محرومیتهایی که توسط ظالمان میشود، نگردد؟ ۵. آری! از طرف خدا رزق، مقدّر و مقسوم است ولی اگر بنده تن به ظلم بدهد و کسی رزق او را بقاپد، مقسومبودن رزق منتفی نیست. با تشکر از دقتهایی که در این مورد داشتید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم ابجدی که در روایات هست هیچ ربطی به حروف ابجدی که بین آقایان مطرح است، ندارد و هرچه هست آن علم در نزد خود ائمه «علیهمالسلام» میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی ویروس کرونا به سراغمان آمد و ما را در بر گرفت، آنهم همچون طوفانی، آیا بنا نیست که ما معنای حضور تقدیری اینچنین را در عالَم تجربه کنیم؟ آیا میتوانیم در عین حال در دل آن طوفان در عین بالا و پایین رفتن همچنان پا برجا باشیم و به عنوان تقدیری که پیش آمده به آن فکر کنیم؟
گویا در تاریخِ آخرالزمانی که انسانها با درک چگونگی خود با طوفانهای غیر قابل تصوری روبهرو میشوند باید برای نحوه حضور در آنچنان تاریخی و طوفانی، هراس به خود راه ندهند. ما برای درک چنین تقدیری باید به درک حضور بیکرانه خود و تعالیِ خلاّقانهای که در پیش است، فکر کنیم. آیا میتوانیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی به یاد ندارم. شاید مباحثی که در رابطه با «زن» شده است و جزوات آن روی سایت هست، بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنانکه علامه طباطبایی میفرمایند بحث در آن است که شرک، نفی شود و بیان میکنند که شرک، انسان را در زمره ظالمین وارد مینماید و آدمی مستحق مجازاتهایی میشود که خداوند در کلام خود به ظالمین وعده داده است. لذا خداوند میفرماید: غیر از خداوند کسی را به عنوان منشأ اثر نخوانید، در حالیکه نه برای شما توان ایجاد نفعی را دارد و نه توان دفع ضرری را. ۲. بقیه جواب سؤال خود را در جواب سؤال شماره 31672 دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد و باز تأکید میشود ما در فهم عدالت در تاریخ جدید و درک معنای شهر و شهروندی در این زمانه باید با عمق بیشتری وارد شویم و اساساً نوعی بازسازی در معنای حضور در شهر و رابطه آن با نهادهای دولتی باید پیش آید، وگرنه به صورتهای مختلف این ماجراها دامنگیرِ ما خواهد شد. همچنانکه شده است. شاید کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهان بین دو جهان» افق حضوری را متذکر شود که در دل آن اخلاقی به ظهور آید در حدّ رابطه ای که باید در این زمانه نسبت به همدیگر شکل دهیم. آری! تعریف اخلاق در آن حدّ که در آن تاریخ ارسطو فرموده است، برای حضور در اجتماعی که امروز بشر برای خود شکل داده، کفایت نمیکند وگرنه در جای خود غلط نیست. موفق باشید