بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
منظور از به صحنه در آوردن دل چیست؟ آیا منظور همان ایجاد رابطه ی قلبی و عاطفی با خداست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید
8534
متن پرسش
بسمه تعالی، با سلام: استاد آیا سخن آقای یونسی که در کسوت روحانیت است در مورد شیر و خورشید درست است که می‌گوید ما باید آرم شیر و خورشید را دوباره به پرچم خود برگردانیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا بنده تقاضامندم در همه‌ی امور سعی کنید دیگری را همان‌گونه که هست بفهمید نه آن‌گونه که می‌خواهید. بنده در عین آن‌که هرگز پیشنهاد آقای یونسی را منطقی نمی‌دانم ولی هرگز نباید از خاستگاه و انگیزه‌ی سخن‌اش غفلت کرد. او می‌گوید خورشید یعنی حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و شیر یعنی علی«علیه‌السلام»، و با این رویکرد توصیه‌ی برگرداندن آن آرم را می‌کند و این غیر از آن است که شیر و خورشید را نماد نظام شاهنشاهی بداند و بخواهد با چنین رویکردی آن آرم برگردد. از این جهت بسیار متأسف شدم که بعضی روزنامه‌ها و سایت‌ها موضوع را طوری مطرح کردند که آقای یونسی می‌خواهد نماد نظام شاهنشاهی را به کشور برگرداند. متوجه باشیم بسیاری از کسانی که به خود اجازه می‌دهند تا دیگری را آن‌گونه که می‌خواهند تصویر کنند در سایه‌ی این عمل غیر مسئولانه، عملاً با افراد برخورد قیّم‌مآبانه می‌کنند. امروز انقلاب ما نیازمند است که همدیگر را بشناسیم تا با پیش‌داوری‌های خود بی‌فکری را توسعه ندهیم. و برعکس، تجربه‌ی زندگی با دیگرانی که در ذیل نظام اسلامی خود را معنا می‌کنند را به‌دست آوریم، این شیوه‌ی زندگی در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی است. نادیده‌گرفتن دیگرانی که اساس نظام اسلامی را پذیرفته‌اند، ما را سست و زوال‌پذیر می‌کنند و هر دو طرف باید از این موضوع غفلت نکنند و مواظب نفوذی‌هایی نیز باشید که سعی دارند هر روز دوگانگی‌ها را عمیق ترکنند. البته و صد البته تفاوت سلیقه‌ها در جای خود محفوظ است و هرگز بنده آرمان‌شهری که برای انقلاب در نظر دارم عین آن آرمان‌شهری نیست که دولت آقای روحانی مدّ نظر دارد، ولی نباید فراموش کنیم در نظام اسلامی همه سوار بر یک کشتی هستیم. موفق باشید
7617
متن پرسش
سلام علیکم. برخی نرم افزار ها هست با عنوان آموزش پرواز روح و آموزش تله کینزی و... مثلا در مورد آموزش پرواز روح یک سری از راههای مدیتیشن را میگوید ، مثلا میگوید در جای کم نور بروید ، از صداهای اطرف قطع توجه کنید و ... در نهایت روحتان از بدنتان جدا میشود و میتواند به کهکشان و هر جا که دوست دارید بروید و... در مورد تله کینزی نحوه حرکت اجسام با نیروی ذهن را آموزش میدهد. به نظر میرسد تمام اینها از جنبه ی نفس غافل هستند و ذهن را با نفس اشتباه گرفته اند. علی ای حال آموزشی میدهند که میتوانی از بدنی مادی بیرون آمده و به جاهای دیگر بروی و... نظر شما چیست؟ آیا انجام مراحل آموزش این نرم افزار ها مفید میباشد و یا وقت هدر دادن استعداد و وقت است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ابداً مفید نیست زیرا ذهن ما مشغول امور وَهمی می‌شود و از صعود قلب تا اُنس با حقایق محروم می‌گردد. موفق باشید
5858
متن پرسش
سلام علیکم آیا مصداق مفاهیم کلی مثل انسان که فرمودید دارای وجود کلی سعی هستند همان عقول مجرد یا رب النوع ها هستند؟ آیا تقسیم ملکوت به ملکوت اعلی و اسفل ناظر به قوس صعود انسان ها است؟ آیا ملکوت اعلی محل استقرار روح انبیاء و اولیاء (بهشت) و ملکوت اسفل محل استقرار ارواح خبیث اشقیاء (جهنم) است؟ ظاهرا در تقسیم بندی فلاسفه از عوالم چنین عناوینی وجود ندارد و ملکوت عنوان عالم عقل در نظر گرفته میشود حال آن در ملکوت اسفل نشانی از عقل نیست بلکه محل استقرار نفوس متوهم است. مبدأ این تقسیم بندی به ملکوت اعلی و اسفل چه کسی بوده است؟ متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بعضی از این اصطلاحات آن‌چنان تعریف شده نیست که مربوط به شخص خاصی باشد. در هر صورت مفاهیم کلّی به معنای کلّی سِعی مربوط به مقام عقل است ولی بحث رب‌النوع ها در مرحله‌ی نازل‌تری است چون نظر به نوع خاص در میان است. آن‌چه می‌توان گفت، بحث ملکوت است که جنبه‌های باطنی عالم ارض است هر چند اشکالی ندارد بگوییم روح انبیاء در ملکوت اعلی است بدین معنی که نظر به باطنی ترین مراتب عالم وجود داشته‌باشیم ولی ملکوت اسفل معنی ندارد؛ قرآن می‌فرماید «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ » یعنی ملکوت هر چیزی در دست خدا است. موفق باشید
5149
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز من فکر می کنم که مغز و توانایی کار فرهنگی را دارم ویه سری طرح و برنامه ها هم به نظرم می رسد ولی آدم کم رو و منزوی ای هستم و نمی توانم مثل بعضی ها سریع ارتباط در جایی برقرار کنم و آنجا کار فرهنگی را شریک شوم و همچنین کار فرهنگی نیاز به مطالعه هم دارد ولی حوصله این که بشینم مطالعه کنم را ندارم و از این قبیل موارد زجر روحی را برایم در پی دارد باید چکار کنم؟ آیا اگر انجام ندهم کما اینکه تا حالا هم انجام ندادم عقوبتی به دنبالم هست؟ اگر اری پس چکار کنم؟ شما می دانید که خجالتی بودن و منزوی بودن بسیاری به تربیت خانواده برمی گردد و افراد برای حل آن نیاز به جلسات مشاوره است و این نیست که مثلا کسی به من بگوید منزوی نباش و من هم بعدش نباشم این چنین امری نیست. پس باید چکار کرد؟ این شوق مطالعه را چکار کنم؟ بعضی ها در روز اگر ده ساعت هم مطالعه کنند خیالی نیست ولی من تا کمی مطالعه می کنم خسته می شوم و بی حوصله باید چکار کنم؟ این حس توانایی و اینکه باید یه کاری در زمینه فرهنگی انجام دهم به خصوص در هنگام یاد کردن شهدا و روضه ها به من دست می دهد و این باور در من تقویت می شود و لی از آن طرف..... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان استعدادی داشته باشد و آن را به فعلیت نرساند بعداً نسبت به نداشتن آن فعلیت احساس خلأ می‌کند و اذیت می‌شود. از طرفی اگر مایه‌ی علمی درستی داشته باشید خود به خود در شرایطی قرار می‌گیرید که آن را اظهار می‌کنید و از این جهت از روحیه‌ی منزوی‌بودن خارج می‌شوید. سعی کنید کتاب‌های عالمان عالَم‌دار را مطالعه کنید و نه هر کتابی را و نه هر کتاب مذهبی را. در قسمت کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بحثی در نحوه‌ی مطالعه داشته‌ام شاید مفید افتد. موفق باشید
3620

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. بیکران سپاس از پاسخگویی حضرتعالی به سوالات.استاددر پاسخ یکی از پرسشهای کاربران محترم در خصوص علاقه به ظاهر بی علت ایشان به علامه طباطبایی ره فرموده بودید لابد یک نوری هدایتی در آثار ایشان برای اون شخص هست(پاسخی قریب به این مضمون). استاد من هم یک زمانی بدون آنکه شناخت آنچنانی نسبت به علامه داشته باشم حقیقتا تمام روح و قلبم به ایشان ارادت داشت و سالها گذشت تا من با سایت لب المیزان و آثار شما آشنا شدم و منش و مرام علامه.البته قبل از آن کتب مختلف ایشان راهم رفتم خواندم مثل ولایت و ....خلاصه پاسخ شما را که به اون فرد در خصوص عشقش به علامه دیدم گفتک شاید گم شده وجود من اثار شما بود که بحمدالله چندسالی است از اثار شما مستفیضم. اما بنده از سالها قبل با اینک در کلاسهای درسی که بودم غالبا همکلاسی ها و اطرافیان با رهبر و نظام و ....مخالف بودندبه طور ناخودآگاه و بی علت شیفته رهبری بودم. هرگز دهانم به توهین و تخطئه ایشان باز نشد. در آن سالهاکه در میان جاهلان بودم بدون اینکه شناخت کافی و وافی از رهبری انقلاب داشته باشم؛ و سالهای بعد که عضو بسیج دانشجویی شدم و رفته رفته راههایی برایم گشوده شد، مدام خوابشان را می دیدم خودم هم تعجب می کنم. استاد باور بفرمایید ایشان چنان نورانیتی در خوابهایم داشتند که خدا می داند.ایشان را می دیدم که مثلا فرشی بر دوش دارند و با چنان وقار و ابهتی می بردند که فرش را به فقرا دهند و من متاثر می شدم یا خواب می دیم در میان رودخانه با اقتدار راه ی رفتند و ایشان محاط و غالب بر رودخانه بودندو رودخانه به دوراهی رسید. سر دوراهی نشستند و گفتند مردم فکر می کنند این راه درست است اما ماه دیگر درست است....خلاصه بعدها(حالا ده سال از آن سالها می گذرد)به شدت ولایت و زعامت ایشان را پذیرفتم. استاد اخیرا به شدت به امام خمینی ره علاقه مند شده ام نمی دانم چرا این حس در قلبم ایجاد شده. باتوجه به سابقه ای که در مورد علاقه مندی به شخصیتهای علمی و دینی و ارتباط با هدایت شدن دارم؛ شاید این موضوع مفهوم و علتی داشته باشه. استاددوست دارم راهنماییم کنید. شرمنده ام وقت شما را گرفتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور باید باشد که انسان از نور رهبری عزیز متوجه صاحب اصلی آن نور یعنی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله تعالی‌علیه» شود. پیشنهاد می‌کنم چند جلسه‌ی اول کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله تعالی‌علیه» را در این رابطه مطالعه فرمایید. موفق باشید
3120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
پریشان‌حالی غرب، به کدامیک از جهات زیر است؟ الف) به جهت اهداف پوچی که دارد. ب) به جهت ناهماهنگی میان اجزاءش. ج) به جهت ناهماهنگی میان اجزاء با هدفش.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جناب آقای دکتر قدوسی گویا این سؤال را بنده جواب داده‌ام، همچنین سؤال‌های 3121 و 3122 را.
2945
متن پرسش
سلام.آیه213بقره آیه ای است که من باب حکمت وفلسفه به وجود آمدن شریعت براثر اختلاف بین انسانها صحبت میکنددرتفسیرالمیزان وتسنیم آقای جوادی تفسیر مربوط به این آیه را ملاحظه کردم صحبتهای عالی بود ولی جوابمو نگرفتم.سوالم این بود که باظهور حضرت صاحب(عج) که به وسیله ی اعمال عدالت وتوحید همه جانبه وبلوغ انسانهاودربی آن نماندن اختلافی و... آیا شریعت به این معنا که الان موجود است آن زمان هم باقی می ماند؟به عنوان مثال با بی نیاز ماندن انسانها به زکات وخمس ونبود فقیر آیا مثلا این حکم وبه همین ترتیب تمامی شریغت می تواند جای خود را به فطرت بشری که اصیلترنیزنی باشد بدهد؟باتشکرازاستاد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ربط قسمت اول سؤال را با قسمت دوم آن متوجه نشدم. در روایت هم داریم که در زمان ظهور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» آنچنان مردم بی‌نیاز می‌شوند که محتاج به زکات پیدا نمی‌شود ولی موارد دیگر زکات که آبادی شهر و روستا و خدمات جانبی به مردم است همواره در جای خود محفوظ است، چون این نیاز ها لازمه‌ی زندگی زمینی است. موفق باشید
2682
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرانقدر آیا تعقیبات نماز حتما باید با حفظ حالت نماز مثل رو به قبله بودن و صحبت نکردن انجام شود؟ و اگر حالت نماز از بین برود مثلا با یکی از اعضای خانواده حرف بزنیم یا تلفن زنگ بزند جواب بدهیم یا غیر از این آیا دیگر آثاری که برای تعقیبات بیان شده است مثل اینکه اگر پس از نماز صبح یازده بار سوره توحید را بخوانیم گناهی در آن روز برای ما نوشته نمی شود به زعم انف شیطان، این آثار مترتب نمی شود؟ اگر به نظر شما تعقیباتی در بین تعقیبات نماز ارجح هستند لطفا بیان بفرمایید. با تشکر فراوان و آرزوی سلامتی و توفیق شما زیر سایه امام زمان علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:1- همین‌که می‌فرمایند واجب نیست در تعقیبات نماز رو به قبله باشیم و یا با کسی صحبت نکنیم نشان می‌دهد که آثار تعقیبات نماز با فرض تغییر جهت نسبت به قبله و یا هرکار دیگر پای برجا است ولی هراندازه حضور ما در تعقیبات بیشتر باشد نتیجه‌ی آن برای ما بیشتر است. 2- خودتان به کمک مفاتیح آن تعقیباتی که با روح‌تان می‌خواند را انتخاب کنید و حدّاقل یک‌سال با آن‌ها مشغول باشید و پس از یک‌سال اگر خواستید تغییر دهید. موفق باشید
2532
متن پرسش
سلام.معنای فعل خداوند چیست؟چرا گفته نمی شود عمل خداوند؟مگر فاعل بودن مستلزم تغییر حالت و به ساحتی دیگر منتقل شدن نیست؟یا اینکه مثلا خداوند در امری تصرف می کند مستلزم توجه خاص و تغییر حالت است،حال آنکه خداوند بری از هر گونه حالت یا تغییر حالت است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فعل خدا به معنای آن است که آن عمل مثل علم و یا حیات در ذات خداوند نیست بلکه وقتی خداوند عملی مثل خلقت را انجام داد آن فعل مثل رزاق‌بودن خداوند ظهور می‌کند و چون آن صفت در فعل خداوند ظهور کرد، در این نوع تقسیم‌بندی‌ها خواسته‌اند بین آن‌چه مربوط به ذات خداوند است با آن‌چه مربوط به ذات خداوند نیست تفکیک کنند. موفق باشید
2340
متن پرسش
با سلام در کتاب اشتی با خدا گفتید که نفس انسان فقط هست و چیستی ندارد. در صورتی که ما میدانیم که فقط خداست که ماهیت و چیستی ندارد. و به اعتقاد فلاسفه نفس انسانها هم دارای ماهیت و هم وجود است لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای وجود از آن جهت که وجود است، ماهیت یا چیستی معنا ندارد و در دستگاه اصالت وجود و تشکیکی‌بودن آن از آن جهت که به جنبه‌ی وجودی پدیده‌ها نظر شود چیستی برای آن‌ها معنا نخواهد داشت، تفاوت تنها در شدت و ضعف است. موفق باشید
2317
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی 1- چگونه به نماز قضاها نگاه کنیم که سختی آنها قابل تحمل شود و حتی انگیزه برای خواندن نماز قضاها ایجاد کنیم؟ (با توجه به این که برای خواندن نمازهای واجب یومیه و نمازهای مستحبی هم تنبلی داریم) 2- آیا برنامه ریزی برای خواندن نماز قضا لازم است و بهترین برنامه ریزی به نظر شما چگونه است ؟ 3- اشکالی دارد اگر مستحبات نماز قضا را انجام ندهیم ؟ و کدامیک را می توانیم انجام ندهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- هر نماز واجبی خلائی از ما را در مسیر رجوع الی‌الله برطرف می‌کند و حجابی از ما در سیر قرب الهی رفع می‌شود. برنامه بریزید با هر نماز واجب یک نماز قضا بخوانید، نگران بقیه‌اش نباشید. 2- می‌توانید مستحبات را انجام ندهید ، مستحبات را در رساله‌ی عملیه مطالعه‌ کنید. موفق باشید
1402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد آیا این که ما میگوییم همه چیز نزد خداست وهمه کاره است جایگاه اختیار ما از بین نمیرود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خداوند به انسان اختیار داده تا هرکس خود را بسازد و موضوع «اَمر بَیْنُ الأمرین» پیش می‌آید به این معنا که از جهت آن‌که خداوند به ما اختیار داده پس آنچه ما انتخاب می‌کنیم از حیطه‌ی قدرت خداوند خارج نشده و انتخاب ما در عرض اراده‌ی خداوند نیست و از آن جهت که اختیار عبارت است از انجام فعل و ترک فعل و ما یا انجام فعل را ترجیح می‌دهیم و یا ترک آن را، آن فعل یا ترک آن به ما منسوب می‌شود، پس امر بین الأمرین در میان است به این معنا که از یک جهت همه‌چیز در قبضه‌ی خداوند است و از جهت دیگر هرکس مسئول فعل یا ترک فعل خودش می‌باشد، چون خداوند فعل یا ترک فعل ما را اراده نکرده است تا جبر پیش آید بلکه اختیار ما را اراده کرده که عین انجام فعل یا ترک فعل است و ما هستیم که یا فعل را رجحان می‌دهیم یا ترک آن را و به این جهت آن فعل یا آن ترک منسوب به ما می‌شود. موفق باشید
392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت برای فهم نهج البلاغه چه شرحی را پیشنهاد می فرمایید. نظرتان راجع به شرح ابن ابی الحدید چیست؟ با تشکر 2 / 9 / 1388
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام نهج‌البلاغه دریای عمیقی است که به‌راحتی نمی‌توان در آن وارد شد، به همین جهت نمی‌توان یک شرح جامعی از آن دانست. ولی روی‌هم‌رفته؛ شرح ابن‌میثم از جهتی و شرح ابن‌ابی‌الحدید از جهت دیگر مفیدند هم‌چنان‌که شرح مرحوم علامه محمدتقی‌جعفری مفید است. موفق باشید
19500
متن پرسش
سلام: آیا شهریار یک شاعر مقید به احکام شرعی بوده است یا یک فرد لاابالی؟ یا معمولی؟ در یک کتاب که خاطراتی از ایشان نقل شده بود ظاهرا توسط آقای نیک اندیش که همواره همراه ایشان بوده است) مکرر مطالبی آورده که ما متوجه می شویم که شهریار اصول اخلاقی و شرعی را چندان رعایت نمی کرده. مثلا او شوق دیدار یک زن آوازه خوان به نام قمرالملوک را داشته و وقتی او می میرد ناراحت می شود و در وصف او شعر گفته است و آن زن او را بوسیده است. شهریار دست دختری را می بوسد. شهریار به معشوقه پیشینش که فرزند هم داشته سر زده است. و از حسرت نرسیدن به هم برای هم نامه خاطرات گذشته را نوشته اند. شهریار به خانه یک ارمنی باده فروش رفته. شهریار انگار هر دختری را میدیده عاشقش می شده. آیا او مقید به مذهب نبوده؟ یا مذهبی که ما داریم سخت گرفته ایم که این چیز ها برایمان بد است؟ ما فقط یک تصویر از او در ذهن داریم و آن هم شعر علی ای همای رحمت است. قضیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حداقل باید زندگانی مرحوم شهریار را به دو مرحله تقسیم کرد: مرحله‌ای قبل از انقلاب اسلامی که در فضای روشنفکری به‌سر می‌برد با خصوصیاتی که آن فضا دارد و در عین حال، یک شاعرِ هنرمندی است که ریشه‌های معنوی و معناگرایی در شعر او چشم‌گیر است. و مرحله‌ی بعد از انقلابِ او که از فضای روشنفکری فاصله گرفته و به اردوگاه متعهدین نسبت به انقلاب اسلامی پیوسته در عینِ طعنی که از طرف روشنفکران به او زده می‌شد. شهریار دوره‌ی اول، شاعرِ عاشق‌پیشه‌ای است که به هر حال، روحِ زیباگرایی او بعضاً عنان او را از او می‌رُباید. در این رابطه شاید بتوان علاقه به صدای آن خانم را توصیه کرد، وگرنه در کلّ، اشعارِ او حکایت از آن دارد که به افق‌های بس متعالی نظر دارد. به گفته‌ی آیت اللّه محمدتقی جعفری شعر «حیدر بابا» انسان را از زمین می‌کَنَد و به معراج می‌برد. در آخر از این موضوع هم نباید غفلت کرد کسی که حرکات و سکنات او را برای ما گزارش می‌کند، از نگاهِ معمولی خود می‌نگرد نه از نگاه شاعر و حالات شاعرانه‌ی او. شهریار، شاعری نیست که بتوان او را نادیده گرفت، و از حالات روحانی او که در آخر عمر به فوران آمده است برای زیست‌جهانِ خود استفاده نکرد. موفق باشید  

15633
متن پرسش
سلام علیکم: در قسمت پرسش و پاسخ سوالی دیدم که ناراحت و نگرانم کرد و مرا در ماه رجب و قرب الهی شوکه کرد. در جواب سوال 12857 فرموده اید: انسان‌های وسواسی سعی بر تعالیِ وجودی و سیر إلی اللّه ندارند، بیشتر مشغول ظاهر شریعت می‌شوند و شیطان نیز از همین طریق سراغ آن‌ها می‌رود حال من خود م یقین دارم وسواسی هستم و عالم مسجدمان هم می داند که در بعضی احکام شریعت و بعضی سوالات اعتقادی که پیش می آید دچار وسواسم ولی سعی بر تعالی وجودی و سیر الی الله را به لطف خدا در وجود خودم حس می کنم و خدا و اهل البیت (ع) را در منظر قلبم قرار داده ام و توفیق سالها کسب فیض از جلسات علمای سیری را در خود می بینم و به توفیق الهی خودم را در سیر قلبی می بینم ولی خب بالاخره دچار وسواس هستم حال آن پاسخی که فرمودید مطلق است یعنی همه انسانهای وسواسی تا زمانی که گرفتار وسواس اند سعی بر سیر الهی ندارند؟ 2- آیا انسان وسواسی چون دچار وسواس است اعمالش مورد قبول واقع نمی شود یا مثل موارد دیگه جنبه کمالی ممکن است نداشته باشد؟ (من نخواستم تعریف از خود باشد و به قصد روشن شدن مطلب شرایط خودم را بیان کردم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان سعی کند به کمک ظاهر شریعت از ظاهر به باطن و با اُنس با حقایق جلو رود، بیشتر به نتیجه می‌رسد و انسانِ گرفتار وسواس از آن جهت که گرفتار ظاهر است به خود ضربه می‌زند 2- ملاک در عمل به شریعت، رعایت ظاهر شریعت است برای سیر به باطن و اُنس با حق و متأسفانه وسواس انسان را بیشتر گرفتار ظاهر می‌کند. موفق باشید

13713
متن پرسش
سلام: معنی این شعر چیست؟ هرچه در این ره نشانت دهند گر نستانی به از آنت دهند
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. در مسیر سلوک نباید به احوالات خوش معنوی بسنده کرد و از مراتب بالاتر خود را محروم نمود. دل خوش شدن به حالات معنوی انسان را از رسیدن به شهود حقایق محروم می‌کند. موفق باشید

13050
متن پرسش
سلام: 1. با توبه گناه هایی مانند زنا هم از بین می رود؟ اگر خدا این گناه را ببخشد، آیا آثار آن در عوالم دیگر وجودمان هم از بین می رود؟ ۲. دستور العملی که در بیشتر کتب عرفانی هست که آقایون عرفا می فرمایند: غسل روز یکشنبه ماه ذی قعده را انجام بدهید و سیر خود را آغاز کنید. به نظرتان این غسل و نماز توبه چه جایگاهی دارد و بنده کی آن را انجام دهم؟ بنده الان آشتی با خدا را صوتهایش را تمام کردم دو سه بار ده نکته را خوانده ام و گوش داده ام. چند بار هم توحید برهان صدیقین را کار کردم و آخرین بار هم فرمودید «فرزندم این چنین باید بود» را بخوانم که تازه شروعش کردم. البته هنوز متاسفانه درگیرم با گناه و دست و پنجه نرم می کنم. به نظرتان کی آن غسل و نماز را انجام دهم؟ ۳. تذکرة المتقین. چگونه کتابی است؟ برنامه اش خوب است؟ برنامه آن را مناسب تر می دانید یا برنامه مقالات استاد شجاعی را؟ (برای سلوک می گویم) یا اینکه خودتان برنامه ای تنظیم کرده اید که ار آن استفاده کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با این‌همه تأکید که فرموده‌اند توبه همه‌ی آثار و لوازم گناه را از بین می‌برد، دیگر چه جای نگرانی! 2- خود مرحوم شیخ عباس در مفاتیح، مسئله را روشن کرده است که از صبح تا غروب یکشبه‌ی ماه ذیقعده می‌توان آن غسل را انجام داد و با نیّت توبه‌ی گناه از گذشته به آن نظر کرد 3- کتاب «تذکرة المتقین» و «مقالات» آیت اللّه شجاعی، یکی از یکی بهتر است، هرکدام که با احوالاتتان هماهنگ بود را انتخاب کنید. موفق باشید

13020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در پاسخهایتان تامل کردم فکر کنم پاسخ این سوالات قضیه را کامل روشن کند (البته اگر پاسخ نفرمایید حق دارید چون چند بار سوال کردم) 1. اهل البیت (ع) صداقت محض هستند و کلی روایت داریم که فلان عمل چنین ثوابی دارد پس ثواب قطعی است ولی اینکه ما شامل چنین ثوابی بشویم باید خوف و رجا باشیم آیا این برداشت درست است؟ ۲ . چه کنیم که دیدگاه خوف و رجایی شوق ما را برای انجام عبادت کم نکند مثلا وقتی زیارت امام حسین (ع) ثواب حج مقبول دارد آیا دیدگاه خوفی باعث نمی شود شوق ما کمتر بشود؟ ۳. اگر کسی در مرتبه ایمان خودش رجا به ثواب اعمالش بیشتر از خوف نداشتن ثواب باشد در حد خود قابل قبول است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سخنی که در رابطه با ثواب عمل از اولیاء معصوم صادر شود عین حقیقت است، تحقق آن ثواب در رابطه با اندازه‌ی نیّت ما برای ما ظهور پیدا می‌کند و لذا هرکس با امید به ثواب، آن عمل را انجام می‌دهد منتها باید مواظب باشد که مُعجَب نشود و از خدا طلب‌کار نشود. موفق باشید

12266
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید راهکار دینی برای ترک خودارضایی در کسانی که دچار اعتیاد به این موضوع شده‌اند چیست؟ در یکی از کارگاه‌های علمی مشاوره که به مشکلات نوجوانان و جوانان می‌پرداخت، هدف در ترک خودارضایی، به حد نرمال رساندن این مسئله است و حد نرمال از نظر ایشان، یکی دو بار در ماه است. نظر اوريال این است که وقتی احساس گناه در این باره بالا می رود، اضطراب زیاد می شود و فرد برای رهایی از تنش، دوباره دست به این عمل می زند و این چرخه ادامه می‌یابد. او با اینکه مبنایی علمی برای مباحث دینی قائل است و کسی را مثلاً به خودارضایی تشویق نمی کند، ولی دین را به دلیل تغییر زمانه و تغییر سن ازدواج و... در این زمینه کمک کننده نمی داند و نیاز به اجتهادی مجدد از سوی علما احساس می‌کند! مثال‌هایی مثل مجوز خوردن گوشت مردار در شرایط اضطرار از جمله توجیهات ایشان است. در این موارد و در پاسخ به این نظرات علمی چه باید گفت؟ وظیفۀ ما در قبال شنیدن این جور نظرات چیست؟ آیا باید همان جا موضع‌گیری کنیم یا کار دیگری؟ و حتی در بحث مسائل و مشکلات جنسی کودکان و نوجوانان، هر از گاهی از سوی همکلاسان یا استاد، بی‌غرض یا باغرض، مثال هایی از مشکلات مربوط به خانواده های مذهبی و انحرافات آنان یا فرزندانشان آورده می شود که آزاردهنده است دین را با متدینین و چادر و ریش و مسجد تفسیر می کنند و... ممنون از راهنمایی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت امر آن است که در این مورد هرکس نمی‌تواند از خود نظر بدهد زیرا مسئله‌ی حرام‌بودن و یا حرام‌نبودن چیزی از طریق تفقه فقها معلوم می‌شود و در خودِ فقه با توجه به حیطه‌ای که آیات و روایات دارند مشخص می‌شود که موضوعی تاریخی و مربوط به شرایط خاص است و یا در ذات آن موضوع حرمت نهفته است. لذا باید بدون آن‌که از برخورد حکیمانه عدول کنیم به طرف مقابل گفت اجازه بدهید در چنین مواردی که می‌خواهیم حرام‌بودن چیزی را بشناسیم، از خود نظر ندهیم. موفق باشید

11696

رزق‌بازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در مورد علت حسادت میگن دلیلش اینه که شخص فکر میکنه خدا عادل نیست یا اینکه نمی دونه هر کسی روزی ای داره یا اینکه فکر میکنه روزی دیگران مانع رزق او میشه. سؤال من اینه که برخی دوستان مذهبی بنده که با پارتی رفتند سرکار دولتی... مثلا دوستی با وجود ترم دوم دانشگاه و ۲۰ سال سن که نه مدرک لیسانسی داره نه هیچی و به عنوان حراست یک شرکت دولتی با پارتی استخدام میشه... این آیا رزق طرف بوده؟ یعنی رزق تقدیر شده یک بچه مذهبی اینه که اینطور بره سر کار دولتی؟ ۲_ اساسا حقوقی که این شخص میگیره حلاله؟ ۳_ در این موارد ما باید خوشحال باشیم که یک بچه مذهبی کار گرفته است یا اینکه متعجب باشیم از چنین پارتی بازی ای؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی در مسیر صحیح به دنبال رزق‌اش باشد، رزق او به همان اندازه می‌رسد که از طریق پارتی‌بازی خواهد رسید، منتها چون از طریق غیر صحیح رزق خود را به‌دست آورد آن رزق برای او حرام می‌شود 2- از نظر فقهی باید از فقیه سؤال کند که وضع این رزق چگونه است ولی از نظر سلوکی این نوع رزق‌ها برکت ندارد 3- اغماض کنیم و دنبال موضوع را نگیریم چون همه‌ی مطلب را نمی‌دانیم. موفق باشید

10956
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با پاسخ سئوال 10935عرایضی داشتم. شما فرمودید طلبه باید خوب درس بخواند خب در این هیچ شکی نیست که طلبه باید درس بخواند ولی صحبت سر این است که تقوی باید با امور معنوی همراهی و چه بسا امور معنوی بالاتر باشد. مقام معظم رهبری به طلبه یک دید جامعی دارند ایشان یکجا می فرمایند طلبه باید از ابتدا با کتب شهید مطهری مانوس باشد، باید کار سیاسی کند در یکجا می فرمایند همه چیز درس خواندن نیست، در جایی می فرمایند برخی بجای قرآن و دعا خواندن درس می خواندند ولی این کاردرست نیست بلکه معنویت به درس انسان برکت می دهد، برکت را علامه جوادی می فرمودند جدای از ازدیاد است می فرمودند امکان دارد طلبه ای زیاد درس بخواند ولی بخاطرنبود مباحث معنوی درسش برکت نداشته باشد، آیت الله ملکی تبریزی می فرمودند نماز شب با درس خواندن تنافی ندارد بلکه به درس خواندن برکت می دهد، امام می فرمودند هم قدم با درس باید اخلاق کار کرد، در ضمن سئوال کننده گویا می دانستند باید طلبه بسیار خوب درس بخواند ولی سئوالش این بود که کار فرهنگی را چکار کنم، شاید هفته ای یک جلسه با سلاح علم و معرفت به کانون مساجد رفتن خوب باشد بلکه به گفته رهبری این کار مؤید درس خواندن هم هست، حال اگر می شود کمی پیرامون این مطلب توضیح بفرمایید، ولی نباید از جامع نگری به طلبه غفلت شود آیت الله جوادی می فرمودند امروز اگر شیخ انصاری ها از حوزه در نمی آید بخاطر نبود تقوی است والا که درس همان درس است، البته بنده منکر این نیستم که درس خواندن عبادت است ولی درس بدون تقوی ره بجایی نمی برد، با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با نظر شما موافقم و در عین حال نگرانم که عزیزان طلبه دروس ادبیات و فقه و اصول را به بهانه‌ی آن‌که حال معنوی ندارند، دستِ کم بگیرند. در حالی‌که بعضی دروس جنبه‌ی طریقت دارند و همین‌که طلبه جهت تفقه بیشتر در دین، به این دروس می‌پردازد مورد عنایت خداوند قرار می‌گیرد. موفق باشید
9320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد فرزانه: جوانی هستم ۳۳ ساله، (با سابقه چندین سال فعالیت های فرهنگی و قرآنی و مقید و حساس به رعایت اصول و موازین دین و احکام) که در معیارهای ازدواجم ملاکم برتری ایمان و اخلاق طرف مقابل هست به این امید که مایه پیشرفت و تعالی بنده باشند، و با این توقع تا به حال موقعیت ازدواج برایم فراهم نشده است‌‌‌، با این حال راضیم به رضای خداوند و واقفم به اینکه در قبال این تنهایی خداوند متعال چیزهایی برایم مرحمت فرموده که از شکرش عاجزم. با ابن اوصاف اولا آیا این حد معیار و ملاک توقع زیادی هست؟ دوما آیا ازدواج اینقدر مهم هست که یک نفر از این حد توقعش پایین بیاید و راضی بشه به ازدواج با فرد معمولی از لحاظ ایمان و اخلاق؟ یا بهتر بگم آیا اینقدر مهم هست که یک نفر از خودش و آینده معنویش بگذره؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خواستگار انسان، واجبات را رعایت کند و مخالف انقلاب اسلامی نباشد و مانع تکالیف شرعی شما نشود، جای پذیرش دارد. موفق باشید
8288
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت خدمت استاد عزیز 1- اگر امکان دارد توسعه و مدرنیته را به طور خلاصه و جداگانه تعریف فرمایید 2- آیا این دو مفهوم با هم متفاوتند یا ارتباطی بین آنها می توان برقرار کرد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توسعه در معنای خاص عبارت از برنامه‌هایی است که بشر مدرن در راستای اهدافی برای خود تعیین کرده، ولی مدرنیته یک فکر و فرهنگ است که معنای خاصی برای انسان قائل است و انسان در متن آن معنا خود را موجودی آزاد از عالم قدس و آزاد برای هرگونه تصرفی در طبیعت می‌داند و حال با توجه به این معنا اهدافی برای خود تعریف می‌کند و برنامه‌هایی که برای این اهداف می‌ریزد توسعه می‌نامند. ولی معنای پیشرفت که رهبری بر آن تاکید دارند ،با نظر به انسان قدسی صورت می‌گیرد و اهدافی مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد که برای حفظ رابطه‌ی خود با عالم قدس با طبیعت تعامل دارد و خود را آزاد نمی‌داند که هرگونه تصرفی در طبیعت داشته باشد. موفق باشید
6876
متن پرسش
سلام علیکم این سؤال رو یک نوجوان دوم دبیرستانی از بنده پرسیده: "اگر معصومین مبری از غفلت هستند، ((ذق یا علی! هذا جزاء من نسی المساکین)) دیگر چیست؟ نسی المساکین: مصداق غفلته دیگه؟ یا مهدی فاطمه" این مطلب رو به نقل از داستان کتاب عربی دوم دبیرستان از بنده پرسیده. در منابع که جستجو کردم عین عبارت اینه: فَلَمَّا أَشْعَلَهُ وَ لَفَحَ فِی وَجْهِهِ جَعَلَ یَقُولُ ذُقْ‏ یَا عَلِیُ‏ هَذَا جَزَاءُ مَنْ ضَیَّعَ الْأَرَامِلَ وَ الْیَتَامَى‏... (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) فصل فی حلمه و شفقته ..... ص : 112 / ج‏2 / 116) البته مقاله ای (
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام على «ع»- زنى را دید که مشکى آب بر دوش خود مى‏برد. آن مشک را از وى گرفت و همراه او به بردن آن پرداخت؛ و چون از حال او پرسید گفت: على بن ابى طالب همسر مرا به یکى از مرزها فرستاد و او کشته شد، و چند طفل یتیم براى من برجاى گذاشت. چون چیزى ندارم ناگزیر به خدمتگزارى مردم مى‏پردازم. على رفت و شب را به پریشاندلى گذراند. چون بامداد شد زنبیلى پر از خوراکى براى آن زن برد. در راه بعضى از کسان از او خواستند که بردن زنبیل را بر عهده ایشان گذارد، او در جواب گفت: «روز قیامت چه کس بار مرا خواهد برد؟». به در خانه زن رفت و در زد، زن پرسید: کیست؟ گفت: من آن بنده‏ام که دیروز مشک را بر دوش کشیدم، در را بگشا که چیزى براى کودکان با خود آورده‏ام. آن زن گفت: خدا از تو خرسند باشد و میان من و على بن ابى طالب داورى کند. پس داخل شد و گفت: من دوست دارم که به ثواب و پاداشى برسم، میان خمیر کردن و پختن نان و نگاهدارى کودکان، این یک را برگزین تا من به نان پختن مشغول شوم. آن زن گفت:من بر پختن نان بیناتر و تواناترم، آن تو و آن کودکان، آنان را سرگرم دار تا من از پختن نان فارغ شوم! پس آن زن به خمیر کردن پرداخت و على به پختن گوشت مشغول شد، و لقمه‏هایى از گوشت و خرما و جز آن را خرده خرده به کودکان مى‏خورانید. هر وقت به کودکان چیزى مى‏داد مى‏گفت: «فرزندم! از آنچه در کار تو گذشته است على بن ابى طالب را حلال کن! على به روشن- کردن تنور مشغول شد و چون شعله آتش روى او را مى‏سوزاند مى‏گفت: اى على بچش! این است کیفر کسى که از بیوه زنان و یتیمان غافل بماند. این‌که حضرت غفلت کارگزاران خود را به خود نسبت می‌دهند به آن معنا نیست که حضرت کوتاهی کرده باشند و در نتیجه عصمت آن حضرت زیر سؤال رفته باشد مضافاً این‌که وقتی که عصمت اولیاء از بین می‌رود که در مقابل خداوند و حکم صریح او تمرّد کرده باشند.
نمایش چاپی