بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13871
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مورد دعاگیری و کارهایی شبیه این. برخی هستند که به مشکلاتی که در زندگی بر می خورند می روند سراغ دعاگیر. خیلی هایشان هم از انسانهای متدین هستند که به این مساله اعتقاد دارند. این دعاگیرها هم تقریبا ظاهرا انسانهای خوبی نشان می دهند. یعنی به نظر نمی رسد شیاد باشند. چون مثلا هزینه زیادی طلب نمی کنند. غالب مطالبی هم که راجع به زندگی شخص می گویند درست است. راهکارهایشان هم اکثرا موثر است. نظر دین در مورد این کارها چیست. همسرم چندین بار پیشنهاد کرده که برای فهمیدن گیر کارهامان نزد دعاگیر برویم اما من هنوز دلم راضی به این کار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این افراد به روش‌های دینی عمل می‌کنند ولی در نهانِ کارشان با جنّیان و شیاطین است. با توسل و دعا و حرزهایی که در حاشیه‌ی مفاتیح هست، مسائل خود را حلّ کنید. صله‌ی رحم و خوش‌بینی به خلق راه‌گشا است. موفق باشید

13245
متن پرسش
سلام استاد: بنده قصد ازدواج دارم و به تازگي دختري پيدا شده كه محجبه و متدين است ولي در دانشگاه مختلط درس مي خواند و آن هم در شهري غير از شهر خودمان، مسئله اين است كه بنده اصلا دوست ندارم كه همسر آينده ام در محيط مختلط كار كند يا درس بخواند، آيا او را به همسري انتخاب كنم يا به دنبال شخص ديگري باشيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای روح زن بسیار مفید است در محیط مختلط با نامحرم فعالیت نداشته باشد ولی متأسفانه در این زمان و این تاریخ نمی‌توان به صرف چنین آرزویی از صحنه‌های فعالیت لازم چشم‌پوشی کرد. اگر امتیازهای قابل توجهی در ایشان باشد، به راحتی نمی‌توان از ایشان بگذرید. موفق باشید

12732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: لطفا یک سیر مطالعاتی در زمینه اصول اعتقادات به غیر از کتابهای خودتان و شهید مطهری به بنده معرفی کنید 27 سال سن دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب‌های جدیدی که در بازار هست و مسلّم مفید خواهد بود اطلاع ندارم. ولی از کتاب‌های جناب آقای صفائی حائری غافل نباشید. موفق باشید

12546
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم بنده متأسفانه حدود چند سال نماز قضا دارم و شبها معمولا نمی توانم راحت بخوابم بنابراین بیدار می شوم و از نماز قضاهایم می خوانم، اما می خواهم بدانم آیا می شود با داشتن این همه نماز قضا شخص نماز شب بخواند یا با داشتن نماز قضا اولویت با آن است و نمی شود نماز شب خواند؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی توفیق نماز شب را از حضرت حق بخواهید و در انجام آن مصر باشید. و در مورد نمازهای قضا بنا را بر آن بگذارید که طی چندسال ،بعد از هر نمازی، نماز قضای خود را بدون هیچ‌گونه انجام مستحباتی نسبت به نماز قضا، انجام دهید. در آن صورت چون عزمِ به‌جاآورن نمازهای قضا را کرده‌اید، اگر در اولین نماز قضا هم به رحمت ایزدی بپیوندید برای شما جبران همه‌ی نمازهای قضا را پذیرفته‌اند. موفق باشید

11651
متن پرسش
سلام علیکم: بنده 26 سال سن دارم و دانشجوی مهندسی در مقطع کارشناسی ارشد هستم و إن شاءالله تا یک سال آینده درسم به اتمام خواهد رسید. بسیار علاقمند به تحصیل حوزه هستم و احساس می کنم در شرایط فعلی انقلاب و دنیا، نیاز ما به طلبه بیشتر است. با توجه به سن من، نظر شما برای شروع تحصیل تمام وقت در حوزه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد این لطف خدا است به شما و از آن کوتاهی نکنید. در جواب به سؤالات 11457 و 10971 و 10792 عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید

11058
متن پرسش
سلام علیکم: آیا برای تسخیر تکنولوژی فناوری اطلاعات(IT) به فلسفه مابعدالطبیعه مسلط شویم؟ آیا می شود در کنار تحصیل این رشته به طور جد به فلسفه پرداخت یا کار بی فایده ای است و باید زحمت را به دوش متفکران گذاشت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما با مبانی هستی‌شناسی وارد این علوم شویم در درست تجزیه و تحلیل‌کردن موضوع دچار خطای پوزیتیویست‌ها نمی‌شویم. موفق باشید
10801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: اگر جسارت نباشد می خواستم در جواب سوال 10566 که خانمی از رفتار خشنی که او فقط نسبت به همسرشان پیدا می کردند بگویم که: طبق مطالعاتی که داشته ام، احتمالا ایشان در ارتباط جنسی با شوهرشان دچار مشکل هستند و باید با ایشان در این زمینه صحبت کنند تا این محبت ایجاد شود. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد درستی است، به همین جهت عرض کردم آن خانم باید متوجه باشند ابتکار مسئله‌ را در دست بگیرند. موفق باشید
9552
متن پرسش
سلام: زنی هستم فعلا خانه دار، تحصیلات حقوق دارم و مدتی وکیل بودم. بخاطر جو کاری و دروغها و نوع درآمد فعلا در خانه نشستم و بچه بزرگ می کنم. گاهی عذاب وجدان دارم که اگر کار می کردم پولم را می شد به نیازمندان بدهم و کارهای خوب دیگر، اما بخاطر خستگی و تنبلی و آسایش در خانه نشسته ام. (لطفا این حس خستگی از کار و احساس تنبلی را برایم باز کنید. آیا من کم گذاشته ام برای جامعه نیازمند؟) من به عنوان مسلمان چه کاری از دستم می آید؟ برای دین و برای خدا. درخانواده سعیم بر این است که اخلاق خوش داشته باشم و دست بخیر باشم. آیا اینها برای برزخ و قیامت من کافی است؟ برای غزه فقط دعای من کافیست ؟ برای مملکت، دین و امام زمان (عج) مثلا سرپرستی یتیم و.... لطفا مرا به کارهای خانه و همسرداری ارجاع ندهید. دارم آنهارا انجام میدم اما دستم خالیست، فکر می کنم خیلی کارها باید انجام دهم ولی نشسته ام، عمرم دارد می گذرد و به 40 دارم می رسم. اما توانایی آدم 30 یا 35 ساله را دارم. برای کار فرهنگی هم موسسه ای نبود که بتوانم کاری کنم، نگرانم، لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در انجام وظیفه و تعمق در معرفت و دقت در عبادات کوتاهی نکنید بعد از آن اگر افقی گشوده شد و کاری پیش آمد که با شئون اسلامی شما متناسب بود از آن استقبال کنید. در جایگاهی از تاریخ قرار گرفته‌ایم که بنا است از تفکر غربی و سبک زندگی غربی و نوع برداشتی که غرب از انسان دارد عبور کنیم، سعی کنید خانواده‌ای را شکل دهید که خود را در مصرف هرچه بیشتر کالاها جستجو نکند، روح قناعت و سادگی و صفا را در زندگی خود حاکم کنید و از این طریق نشان دهید می‌توان نوعی دیگر زندگی کرد تا نگاه مردم ما به آینده‌ای دیگر معطوف شود و از زندگی نمایش‌گونه‌ی مالیخولیائی چشم بردارند و تلاش کنند زندگی خود را بر اساس عقاید خودشان بسازند. شما بخواهید و یا نخواهید مدّ نظر انسان‌های بسیاری هستید و تا ارزش نگاه‌کردن دارید برای الگوگرفتن از شما، به شما نگاه می‌کنند. موفق باشید
7838

حدیث لولاکبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم این حدیث لولاک آیا سند دارد یا نه؟ در صورت صحت سند آیا متن آن صحیح است یا نه؟ چگونه میشود پیغمبر. که عقل اول است و اولین و بالا ترین خلق خدا هستند بخاطر حضرت امیر خلق شده باشند و باز چگونه میشود که هردوی این بزرگواران بخاطر حضرت زهرا خلق شده باشند آیا حضرت زهرا مقامی بالاتری دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سند روایت را در «جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از کشف‏اللئالى‏ آورده. عمده آن است که پیام این روایت را بتوانیم متوجه شویم که بنده بحمدالله در کتاب «مقام لیلة‌القدری فاطمه زهرا علیها سلام» و جزوه‌ی «فاطمه مظهر عبودیت» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
7430
متن پرسش
باعرض سلام و خسته نباشید . سوالی که از خدمت شما بزرگوار داشتم این بود که خانمی 35 ساله هستم و علاقه مند به عرفان و سیر و سلوک ولی اراده کافی و وافی در این زمینه ندارم و استادی هم ندارم تا از او کسب معرفت کنم یکسری کتاب های عرفانی مانند رساله لقاء الله و کتابهای دیگر را هم خوانده ام ولی از این راه می ترسم . چول به قول حافظ : طی این مرحله بی همرهی خضر نکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی و همچنین به استاد الهی قمشه ای و شما بزرگوار ارادات خاصی دارم و بحث های شما را دنبال می کنم همینطور هر روز حدود 1تا 2 ساعت به سخنرانی استاد قمشه ای گوش می دهم و بعضی از وقت ها نا امید می شوم از راهی که آغاز کردم ممنون می شوم مرا در این زمینه راهنمایی کنید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی که در سایت هست را دنبال کنید و بعد از شرح معاد و شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و شرح کتاب «حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ، بحث شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال کنید (هم شرحی که در کتاب‌خانه‌ی مرکزی داده شد و بعد از آن شرحی که در دانشگاه صنعتی داده شده)؛ آرام‌آرام افق امید شروع می‌شود. موفق باشید
6966
متن پرسش
هوالمحبوب سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم آقای طاهر زاده. بنده چند روز پیش سوالی در رابطه با نحوه مواجه با المیزان و وعده های الهی داشتم و شما فرمودید که باید کل قرآن مطالعه شود این بار سوالم را ریزتر بیان می کنم. تحقیق بنده در رابطه با هفت وعده الهی برای خوشبختی می باشد در مقابل کتابهای غربی که رازهای موفقیت را چاپ می کنند. برای اینکه سریعتر به نتیجه برسم و کاری درخور شایسته تحویل بدهم و وقت چندانی برای مطالعه کل قرآن ندارم لذا از شما می خواهم راهنمایی ریزتر به بنده در رابطه با کتابهای کمکی و همچنین وعده هایی که در قرآن برای موفقیت و خوشبختی و آرامش در دنیا و آخرت وجود دارد را به بنده معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید عنایت داشته باشید معنای خوش‌بختی در اسلام با مکاتب روان‌شناسی متفاوت است. در مکاتب روان‌شناسی سعی می‌شود با خالی‌کردن ذهن‌ها از موضوعات اضطراب‌آور انسان‌ها را نسبت به همه‌چیز بی‌تفاوت کنند و به تعبیر آقای دکتر شریعتی انسان‌ها را پر از هیچی می کنند تا خوش‌بخت باشند. در حالی‌که در اسلام سعی بر آن است که انسان‌ها از دنیا و کثرات دنیایی به سوی حقیقت وَحدانی عالم یعنی حضرت حق سیر کنند و در متن چنین رویکردی معلوم است که عالی‌ترین راز آرامش در توکل است و در دل این رویکرد می‌فرماید: «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» و آنان با کارهای نیکو،کارهای زشت افراد را جواب می‌دهند. یا می‌فرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم‏»، خوبی و بدی مساوی نیست، پس بدی افراد را با نیکی و نیکوکاری جواب بده، پس در آن‌حال بین تو و آن‌کسی‌که با تو دشمن بود آنچنان رفع خصومت می‌شود که گویا از اول دوستان بسیار صمیمی بوده‌اید. ولی نه به صورت لیبرالیته که دیگر گناه و ثواب مساوی باشند و حساسیت‌های الهی از انسان گرفته شود. شما سعی بفرمائید خوش‌بختی واقعی برای انسان را در رعایت حرام و حلال الهی و رویکرد قیامتی دنبال کنید که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه به فرزندشان نوشته‌اند و به‌خوبی متذکر آن هستند و معنای مکارم‌الأخلاق را نشان می‌دهند. موفق باشید
6418
متن پرسش
با سلام با توجه به تفسیری که از نزدیکی آدم به شجره در المیزان ارائه میشودآیا واقعا ظهوری داشته؟یا صرفا اشاره به نزدیکی آدمیان به دنیا دارد؟علامه در خود تفسیر آیات اشاره به مثل بودن این گونه آیات دارند اما در شرح روایات به این نکته اشاره میکنند که شاید بهشت مورد اشاره بهشت برزخی بوده است.در مورد سجده ملائکه به حضرت آدم چطور؟شما فرموده اید آنجا مقام آدمیت به اعتبار علم آدم السمائ کلها مد نظر است،آیا سجده ملائکه و تمرد شیطان از آن نمود خارجی به همین شکل بیان شده داشته یا خیر؟با توجه به صحبت شما که میفرمایید این مقام آدم(با توجه به قرار داشتن جایگاه آدم در قوس صعود) بالاتر زمانی بوده که به شجره نزدیک شده،ظاهرا زمان هم در آنجا مطرح نیست و ملائکه همواره در حال کتمان مقام آدم و سجود نسبت به آدم هستند،در اینجا منظور از تمرد شیطان چیست؟آیا منظور اینست که شیطان هم همواره نسبت به سجده به مقام آدمیت تمرد دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند شجره صورت مثالی دنیا است که در برزخ نزولی حضرت آدم«علیه‌السلام» برای حضرت از یک جهت و برای آدمیت از جهت دیگر ظهور داشته. آری جریان آدم و ملائکه و شیطان جریان جاری در نظام هستی است و همواره چنین است. موفق باشید
5959
متن پرسش
باسلام کتابی به نام بهشت وحوریان بهشتی از حمید عزیزی - جواد حسینی شرح داستانی رادارد که بایکی اموات صحبت کرده وطرف می گوید به دلیل تکه تکه شدن عذاب قبر نداشته است ایا چنین چیزی ممکن است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: ملاک عدم عذاب، عدم گناه است و یا توبه از گناه و شهید از آن جهت که با تمام وجود نظر به حق می‌کند عملاً با تمام وجود توبه کرده است ولی تکه‌تکه‌شدن و لی تکه‌تکه‌نشدن نقشی در رفع عذاب قبر ندارد. موفق باشید
5549
متن پرسش
با سلام و احترام و باز هم با عذرخواهی بابت تصدع اوقات شریف استاد عزیز بنده مدتی است در فضای مجازی موضوع ولایت اهل بیت را در بین برادران و خواهران سنی مذهب اما انقلابی و متمایل به جمهوری اسلامی مطرح میکنم اما بعضی از برادران و خواهران آزاداندیش اما کمی محافظه کار اهل سنت این گونه استدلال میکنند که در صدر اسلام هر چه اتفاق افتاده خدا میداند و ما فقط باید تابع قرآن باشیم و بحث های تفرقه انگیز را مطرح نکنیم. اما من این گونه استدلال میکنم که امروز شناخت کامل حقیقت اسلام که همان شناخت ولایت انسان کامل و استمرار آن در اهل بیت است و همین طور حوادثی که باعث شده این حقیقت در همان صدر اسلام سرکوب شود و به حجاب رود، تنها راه برون رفت جهان اسلام از اوضاع نابسامان امروزی است چرا که اگر حقیقت اسلام به درستی و به کمال شناخته شود دیگر مجالی برای جولان اسلام های امریکایی (ترکی-عثمانی، وهابی، سلفی) باقی نخواهد ماند. بنده میگویم چگونه میتوان اصحابی که قبل از کفن و دفن پیامبر (ص) و بر خلاف توصیه های ایشان در مورد خلافت و ولایت علی ابن ابی طالب (ع) به سقیفه هجوم بردند تا قدرت را بین خودشان تقسیم کنند را اصحاب راستین بنامیم و خلفای سه گانه را هم خلفای راستین رسول الله؟! آن هم با آن فجایعی که برای اهل بیت پیامبر در آن اثناء و بعد از آن به وجود آمد. واقعیت این است که بعضی از آن ها با این که هیچ تعصبی روی مذهب سنی ندارند از نفس مطرح شدن این مباحث هم میترسند چرا که اینها بنیان عقاید اهل سنت یعنی بیش از یک میلیارد مسلمان را در دنیا می لرزاند و میترسند که مطرح شدن این مباحث باعث تفرقه افکنی شود. میخواستم بدانم چگونه میتوان بین تبلیغ حقیقت کامل اسلام یعنی ولایت اهل بیت و امر خطیر وحدت جمع کرد؟ آیا اصلا ما در این مقطع در این زمینه نسبت به جهان اهل سنت و بلکه کل بشریت وظیفه داریم؟ با تشکر!
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زمینه فراهم شود تا ابتدا متوجه شوند ما نسبت به جهان اهل تسنن احساس تعهد می‌کنیم، چیزی که در جریان فلسطین بحمداللّه از خود نشان دادیم و نیز باید روشن کنیم در هرحال چه براداران مسلمان ما سنی باشندو چه شیعه پاره‌‌ی جان ما هستند و اگر یک تیغ در پای آن‌ها رود مثل آن است که در چشم ما رفته که بحمداللّه رهبر عزیز انقلاب در این مسیر قدم‌های ارزنده‌ای برداشته‌اند. پس از این‌که چنین فضایی فراهم شد ناظر «یدخلون فی‌ دین‌اللّه افواجا» خواهید بود. فعلاً با همین فضای آزاد‌اندیشی طرح موضوع کنید و به آن‌ها پیشنهاد کنید در این موضوعات فکر کنند، لااقل یک بار کتاب «الغدیر» را بخوانند بدون آن‌که تصمیم بگیرند شیعه شوند ولی بتوانند جایگاه شیعه را در متون اهل سنت بشناسند. موفق باشید
4310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر شما در پاسخ به سوالی که فردی درباره اختلاف نظر با ولی فقیه پرسیده بود ، پاسخ دادید که اگر آن شخص به یقین برسد که نظر خودش درست و نظر رهبری غلط است، می تواند به نظر رهبری عمل نکند ولی حق ندارد که نظرش را در جامعه نشر دهد و موجبات تضعیف رهبری را فراهم کند. اما اینجا دو سوال پیش می آید: 1- جواز این که فرد می تواند در صورت یقین به غلط بودن حکم یا نظر رهبری ، به آن عمل نکند از کجاست ؟ آیا فقیهی اینچنین حکمی داده است یا اجتهاد حضرت عالی بوده است؟ ممکن است به بیانات چند باره رهبری مبنی بر عدم اشکال مخالفت کارشناسی با نظر رهبری استناد کنید که آن بیانات قطعا در حیطه حکم نبوده است! پس اولا از کجا می گویید که حکم ولی را در صورتی که یقین و حجت پیدا کنیم که غلط است، می توان اجرا نکرد؟ و اگر اینطور است چرا به ما گفته اند مرجع تقلید حجت است حتی اگر اشتباه کند؟ دوما اگر منظورتان فقط در حیطه نظر است سوال دوم پیش می آید: 2- اگر آن شخص به این نتیجه برسد که نظر رهبری غلط است و در نزد خداوند حجت داشته باشد که نظر رهبری غلط است، آنوقت وظیفه ای در قبال اصلاح نظر رهبری ندارد؟ چون فی المثل عموم اختلاف نظرهای مخالفان نظری آیت الله خامنه ای ، پیرامون مسائل اجتماعی و کلان است؛ نه مثلا نحوه مسواک زدن یا معیارهای یک همسر خوب !!! بنابراین اگر فردی به این نتیجه برسد ، شرعا بر او لازم نیست که جلوی یک انحراف را در مسیر اداره مملکت امام زمان بگیرد؟ مثلا در حوزه های مختلفی مثل عدالت ، سیاست، مدل پیشرفت و ...؟ نصیحت حاکمی که در خلوت و جلوت وظیفه مردم زمان امیر المومنین بوده الان جایگاهش دقیقا کجاست؟ البته ناگفته بدیهی است که اقتضائات رسانه ای زمان امیرالمومنین با اقتضائات زمان کنونی تفاوت های جدی و عظیمی دارد و فی المثل انتظار ندارم که هر بنی بشری بتواند به راحتی زمان امیرالمومنین به حاکم دسترسی داشته باشد چون قاعدتا جمعیت و حجم کار حکم اسلامی به مراتب بزرگ تر از قبل است.... ببخشید از این که پرحرفی کردم لطفا سعی کنید به تمامی سوالات مطروحه پاسخ دهید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در علم اصول، ابتدای بخش حجج، مبحثی به نام حجیت قطع مطرح است که به این معنی است که اگر شخصی قطع به حکمی پیدا کند، برای او حجت است مگر این که از مقدمات آن قطع نهی شده باشد به همین خاطر اگر شخصی قطع به مخالفت حکم یک فقیه با واقع کند، می تواند به آن عمل نکند و حتی اگر قطع پیدا کند که حکم آن فقیه، الزام به مفسده باشد عقلا نمی بایست به آن عمل نماید. البته منظور از «حکم»، حکم مترتّب بر موضوع است که هر فقیهی آن را در موضوع های مختلف استنباط می کند ولی در مورد «حکم حاکم» و جواز و عدم جواز عمل کردن به آن، مسأله متفاوت است. 2ـ این که گفته اند نظر مرجع تقلید حتی اگر اشتباه باشد حجت است، در موردی است که برای مکلّف قطع به اشتباه بودن آن حاصل نشود که در این صورت آن حکم حجیتی ندارد. البته باید توجه داشت که تحصیل حجت و قطع، بایستی از راهی باشد که خود آن راه حجیت داشته باشد و از آن نهیی صادر نشده باشد و به همین خاطر است که برای کشف احکام و فهمیدن درست واشتباه نظر فقها، تا خود شخص اهل فنّ نشده باشد و بر طبق موازین استنباط حرکت نکند نه اشتباه بودن یک حکم را می تواند درک کند و نه قدرت استنباط حکم صحیح را دارد و به همین خاطر است که می گوییم هر کسی نمی تواند ادعای تحصیل قطع نماید تا مبادا سر از قرائت های مختلف و اجتهاد های بدون ضابطه و احکام ذوقی در آوریم. 3ـ اگر شخصی با امعان نظر کارشناسانه به این نتیجه برسد که رهبری، در حیطه ی فلان نظر، نظر خلاف واقعی دارند در صورتی که بتواند به صورت منطقی و بدون ایجاد حاشیه آن را به رهبری برساند نه تنها خدمتی به نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده بلکه همان طور که گفته اید به وظیفه ی خود عمل نموده. موفق باشید
4025
متن پرسش
سلام استاد از این که این سوال رو از محضرتون میکنم معذزت میخوام. اگر شما در شهری بودید که استاد خوبی برای فلسفه خواندن پیدا نمیکردید و بعد از این که توسط یک استاد عزیزی با حضرت علامه آشنا می شدید و میخواستید بدایه و نهایه ایشان را مطالعه کنید، چه کار میکردید؟ فلسفه را باید با استاد خواند یا با سی دی های موجودمثل آیت الله مصباح و فیاضی و.... پیشنهادتون به بنده که اول راه هستم چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر استاد آماده‌ای باشد بسیار بهتر از سی‌دی‌های موجود است ولی خدا را شکر که این سی‌دی‌ها هست که بالاخره انسان محروم نماند.موفق باشید
3765
متن پرسش
سلام علیکم اگر بخواهیم نسبت به تاریخ بعد از انقلاب اعم از شخصیتها و جریانات سیاسی شناخت صحیح و تحلیلی پیدا کنیم؛ مطالعه چه کتابهایی را پیشنهاد می کنید؟ تاریخ معاصر قبل از انقلاب را مطالعه داشته ام. اساسا با چه رویکردی و چه روشی این مطالعه می بایست صورت بگیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی کمک کند که تا در نظر به انقلاب اسلامی، رویکرد نظام‌سازی امام را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
2665
متن پرسش
سلام استاد عزیز چند وقتی المیزان میخوانم عربی هم بلد نیستم یک سری نکات میفهمم ولی بعد ازچند وقتی تفسیر تکتک ایات فراموش میکنم واز شنیدن بیشتر استفاده میکنم تا خاندن ایا از تنبلی منست.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مهم نیست که مطالب را فراموش می‌کنید، همین‌قدر که روح شما با آن معارف آشنا می‌شود تأثیر خود را در زندگی شما و در تصمیمات شما می‌گذارد. موفق باشید
1837

کاربازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی-جناب استاد اینکه بیان شده کار جوهر مرد است آیا منظور کار یدی مثل کشاورزی منظور است یا نه منظور از کار چیست .آیا مطالعه دینی ومباحثه هم کار حساب میشود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام شاید این اصطلاح در مورد کار یدی باشد ولی مطالعه‌ی دینی در جای خود ارزش خود را دارد عمده آن است که انسان یک‌بُعدی نشود. موفق باشید
18794
متن پرسش
باسمه تعالی سؤال: شبکه‌ی 4 تلویزیون در تاریخ‌های 27 بهمن و 4 اسفند در برنامه‌ای تحت عنوان «زاویه» در ، مناظره‌ای بین آقایان دکتر زرشناس و دکتر عبدالکریمی در رابطه با «نفوذ» ترتیب داده بود که منجر به بحث‌های دقیقی از هر دو طرف شد ولی در عین حال سؤالاتی را برای ما پیش آورد که آیا نظر آقای دکتر عبدالکریمی را بپذیریم که به نحوی باور ندارند «نفوذ» به معنای امنیتیِ آن وجود دارد و نفوذ را مثل نفوذی که استاد نسبت به شاگرد خود می‌تواند داشته باشد، می‌دانند و به تعبیر خودشان معتقدند نفوذ به معنای یک پروژه در میان نیست. یا نظر آقای دکتر زرشناس را بپذیریم که معتقدند در عین آن‌که ما ضعف هایی داریم، «نفوذ» در کار است بدین معنا که حرکت‌های سازمان‌یافته‌ای که به ظاهر فرهنگی است، از طرف نظام مدرن در نسبت با انقلاب طراحی می‌شود و آن‌ها در حوزه‌ی فرهنگ هم سیاسی عمل می‌کنند تا با نفوذ خاصی انقلاب اسلامی را به استحاله بکشانند، زیرا عقلانیت غربی با ظهور انقلاب اسلامی، با عقلانیت تازه‌ای مواجه شده است و تلاش دارد تا این عقلانیت تازه یعنی انقلاب اسلامی در رقابت با عقلانیت غرب در این ستیز ببازد، و این بدان علت است که انقلاب اسلامی به تعبیر دکتر زرشناس رو به گشودگی تازه‌ای دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی

جواب: 1- بنده آن برنامه را تعقیب کردم و از هر دو استاد سخنانی جدّی و قابل تفکری شنیدم. جا دارد در بندبندِ سخنان هر دو استاد دقت شود تا هرکس متوجه شود در کدام‌یک از دو نگاه قرار دارد وگرنه ممکن است ما به اسم احساس همدلی با هایدگر، در جایی قرار داشته باشیم که هیچ ربطی به حضور در تاریخی که باید در آن بیندیشیم، نداشته باشد و در نحوه‌ای از بی‌تاریخی به‌سر بریم.

2- ماورای یک مناظره، ما با دو تفکر روبه‌روئیم و جا دارد با دقت هر دو تفکر دیده شوند و گرایش‌های متفاوت ما نسبت به هر یک از دو استاد موجب نگردد نسبت به تفکر استاد دیگر فکر نکنیم و سخن او را به عنوان نمونه‌ای از تفکر مدّ نظر قرار ندهیم. همچنان که خود بنده بسیار راضی‌ترم که مخالفان سخنان بنده بفهمند بنده چه می‌گویم، هرچند قبول نداشته باشند، نسبت به کسانی که نمی‌فهمند بنده چه می‌گویم، هرچند طرف‌دارم باشند.

3- همان‌طور که می‌فرمایید آقای دکتر عبدالکریمی «نفوذ» را به عنوان توطئه‌ای از طرف غرب نمی‌پذیرد و اصرار دارد ما امروز جهان را نمی‌شناسیم و به همین جهت نمی‌دانیم با این جهان می‌خواهیم چه کنیم. لذا در یک بی‌افقی به‌سر می‌بریم. این حرف به‌خصوص قسمت آخر آن برای بنده بسیار عجیب بود که آیا حقیقتاً می‌توان گفت انقلاب اسلامی در نسبت به وَجه استکباری غرب در بی‌افقی به‌سر می‌برد و در یک بصیرت تاریخی متوجه روح استکباری غرب نشده است؟ مگر بنا است ما در نسبتی که با غربِ استعمارگر داریم صرفاً کانت و هگل و هایدگر بخوانیم تا نسبت به غرب در بی‌افقی نباشیم؟ نحوه‌ای از دیده‌شدن غربِ فلسفی نباید موجب شود تا دشمنیِ غرب به عنوان یک روحیه‌ی خودبنیاد دیده نشود و عملاً از این طریق خود را گرفتار بی‌هویتیِ تاریخی ببینیم.

4- بنده آقای دکتر زرشناس را ماورای اطلاعاتِ تاریخی، صاحب بصیرتی می‌بینم که متوجه‌ی فضایِ حضورِ تاریخیِ ما می‌باشد، در عین این‌که از ضعف‌های ما غافل نیست. لذا به جهت همین بصیرت است که رخداد انقلاب اسلامی را به‌عنوان یک گشودگی برای عبور از ضعف‌های تاریخی می‌بیند و این اوج تفکر یک متفکری است که تاریخ خود را می‌شناسد.

5- آقای دکتر عبدالکریمی جایگاه تاریخی برای انقلاب قائل نیستند و به تعبیر خودشان آن را یک حرکت ایدئولوژیک می‌دانند که به نظر بنده این یکی از نقطه‌های افتراق‌ ایشان با دکتر فردید است، دکتر فردیدی که متوجه شده بود انقلاب اسلامی طلیعه‌ی همان چیزی است که هایدگر به دنبال آن بود و این بدان معنا نیست که دکتر فردید تصور می‌کرد از فردایِ انقلاب همه‌ی ضعف‌های تاریخی ما و خوارج‌گریِ ما از بین می‌رود، بلکه مثل آقای دکتر زرشناس متوجه بود که ما در دورانِ گذاریم و عمل انقلابی بخشی از تفکری است که برای این عبور نیاز داریم هرچند گرفتار نئولیبرالیسم هستیم. ولی مواجهه‌ی تمام‌عیار ما با امپریالیسم بحثِ اصلی ماجراست که متأسفانه هیچ اثری از این نحوه درک تاریخی در سخنان آقای دکتر عبدالکریمی دیده نمی‌شود.

6- عجیب است از جناب آقای عبدالکریمی که می‌گویند «ما نمی‌دانیم با این جهان می‌خواهیم چه‌کار کنیم، لذا در یک بی‌افقی به‌سر می‌بریم». آیا واقعاً انقلاب اسلامی در کلیّت خود در نسبتی که با فرهنگ غربی پیش آورده، دچار بی‌افقی است و نمی‌داند در تاریخی که سکولاریته معنای حقیقی انسان را از او گرفته، باید متذکر نگاه قدسی به عالَم و آدم شد؟ آیا در این راستا انقلاب اسلامی ماورای شعارهای ایدئولوژیکِ احزاب سیاسی، یک حضور تاریخی را به صحنه نیاورده است؟ آیا معنای دشمنی‌هایی که با انقلاب اسلامی می‌شود این را نمی‌رساند که چنین دشمنانی با چه انگیزه‌ای مانعِ حضور تاریخی این انقلاب هستند؟ که ایشان نفوذ سیاسی - امنیتی آن‌ها را نادیده می‌گیرند؟ در این‌جا خوب است به کتاب ارزشمند جناب دکتر رفیع‌پور تحت عنوان «دریغ است ایران که ویران شود» نظر کنیم که چگونه ایشان با ظرایف نگاهِ جامعه‌شناسانه‌ی خود به استناد واقعه‌های تاریخی، ما را متوجه‌ی نفوذ ریشه‌دارِ فرهنگ استعماری می‌کند که امروز در انقلاب اسلامی به خوبی سر برآورده است. دکتر زرشناس در این رابطه نکته‌ی با ارزشی را مدّ نظرها قرار می‌دهند که چگونه غرب‌زدگیِ قبل از انقلاب اسلامی پس از انقلاب توسط بعضی از غرب‌زدگانِ داخلی که در بعضی از دولت‌ها نفوذ کردند، به مرکز تصمیم‌گیری برگشت نموده و غرب‌زدگی شبه مدرن که با انقلاب اسلامی دست‌خوش یک نوع عقب‌نشینی شده بود به تدریج باز در وَجه اقتصادی و فرهنگی جا پیدا کرد تا اغراض سیاسی خود را دنبال کند و علوم انسانی یکی از بسترهای اصلی پروژه‌ی این نفوذ است.

7- دکتر عبدالکریمی منکر ریشه‌های ظلم غرب نسبت به ما نیست، ولی مخاطب خود را کمک نمی‌کند آن ظلم را و آثار آن را در کشور ما و در جای‌جایِ مشکلات ما ببیند و از این جهت مخاطب او گرفتار یک نوع سرگردانی و بی‌معنایی نسبت به رخداد انقلاب اسلامی می‌شود. گویا ما هیچ هویتی در این جهان نداریم چون مثل ایشان جهان غرب را با نگاه فلسفی نمی‌شناسیم. این حرف کاملاً درست است که متن فلسفه‌ی غرب، یک تفکر است و نه یک جریانِ حزبی. ولی در روبه‌روئی با ما و با ملت ما این غرب آن غربی نیست که در فلسفه‌ی آن موجودیت دارد، بلکه غرب استعمارگر است که با ما درگیر است. چرا نباید به طور جدّی با این غرب و به سرنوشتی که این غرب برای ما به‌وجود آورده است، فکر کرد؟

8- وقتی آقای دکتر عبدالکریمی جایگاه قابل توجهی برای انقلاب اسلامی قائل نیستند و معتقدند انقلاب اسلامی یک امر ایدئولوژیک است و به قول ایشان انقلاب اسلامی اگر امکاناتی را فراهم آورده، بحران‌هایی هم پدید آورده؛ در این تاریخ مخاطب خود را جهت ذکر و فکر به تاریخی که در آن است، به چه دعوت می‌کند؟ آری! به گفته‌ی ایشان همان‌طور که نیچه می‌گوید: برهوت هر روز بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و بدا به حال آن‌ها که برهوت را نادیده بگیرند. حقیقتاً وضعیت کنونی برهوت است. ولی بحث در این است که آیا در این برهوت، انقلاب اسلامی به عنوان ایّام اللّه این تاریخ نمی‌تواند به عنوان افقی که ما را متوجه راهی ماورای این برهوت می‌کند، نقش داشته باشد در حالی‌که در بعضی برهه‌ها مثل دفاع مقدس نشان داده چنین استعدادی در آن نهفته است، این‌جا است که می‌توان گفت با تذکر به «ایّام اللّه» به همان معنایی که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأيَّامِ اللَّه‏»، فکر و ذکر شروع می‌شود، آیا می‌توان از این نکته غفلت کرد که انقلاب اسلامی بستر فکر و ذکر این تاریخ است؟

9- آقای دکتر زرشناس، انقلاب اسلامی را یک گشودگیِ تازه‌ای می‌داند که نظام مدرن با سیاستِ معطوف به قدرت، هر روز سعی می‌کند به روش فرهنگی آن را استحاله نماید تا اراده‌ی معطوف به حق را که ملت ایران اراده کرده است، تغییر دهد. زیرا باطن نظامِ جهانی سلطه است و اگر کشوری بخواهد از آن جدا شود و گفتار تازه‌ای به‌وجود بیاورد، با تمام وجود مانع می‌شود. در حالی‌که بنا به عقیده‌ی دکتر زرشناس، ما از طریق انقلاب اسلامی به سمت یک گشودگی می‌رویم تا ماورای نظام لیبرال دموکراسی، جهان دیگری بسازیم و جناب آقای دکتر عبدالکریمی توجه به این امر را تقلیل مسئله می‌دانند و می‌فرمایند ما فکر می‌کنیم جهان را می‌شناسیم، در حالی‌که موانعی نسبت به فهم جهان داریم. معتقدند ما هنوز خود را با جهان مدرن مواجه و هماهنگ نکرده بودیم که با سونامیِ پُست‌مدرن روبه‌رو شدیم و در نتیجه اندیشه‌ی ما با دو دره‌ی بزرگ مدرنیته و پست‌مدرن روبه‌رو است و از این جهت ما فاقد اندیشه‌ی فهم این جهان هستیم تا بتوانیم دست به کنش بزنیم. این سخنان در جای خود قابل قبول است، اما نه به آن معنا که جایگاه انقلاب اسلامی در رویارویی با این سونامی باید نادیده گرفته شود. بلکه تنها و تنها ما در تاریخ خود از طریق همین انقلاب اسلامی می‌توانیم برخوردی عالمانه با مدرنیته و پست‌مدرن داشته باشیم تا نه مرتجعانه جهان را نادیده بگیریم و نه روشنفکرانه آن‌چنان شیفته‌ی غرب شویم که خود را نادیده بگیریم. اتفاقاً امروز در زمین انقلاب اسلامی به بهترین نحو می‌توانیم مواجهه با غرب را سازماندهی کنیم و نشان دهیم زمانی پدید آمده که امکان تصرف تحول‌گرایانه در علوم انسانی همین امروز است. معلوم نیست چرا آقای دکتر عبدالکریمی می‌فرمایند: «مسئله‌ی ضعف علوم انسانی، مسئله‌ی کنونی ما نیست و این ناشی از عدم  درک موقعیت جهان و عدم درک موقعیت خودمان است». معلوم نیست آقای دکتر عبدالکریمی از تحول در علوم انسانی چه تصوری دارند که آن را مسئله‌ی اکنون ما نمی‌دانند. مگر ما می‌توانیم با غفلت از معنای درستی که باید از انسان داشته باشیم، درک درستی از خودمان و از جهان داشته باشیم. در حالی‌که همه‌ی صاحب‌نظران و از جمله خود ایشان معتقدند هر تاریخی با معنایی که انسان از خود پیدا می‌کند ظهور می‌نماید؟

10- نکته‌ی بسیار ارزشمندی که دکتر زرشناس متوجه است جایگاه بحرانی‌شدنِ فرهنگ غرب است و این‌که در شرایطِ از نفس‌افتادنِ آن فرهنگ، فضا برای بقیه‌ی تفکرها باز می‌شود. و ما از طریق انقلاب اسلامی می‌توانیم به سوی گشودگیِ تازه‌ای سیر کنیم، و این علاج مشکلاتِ ما است و دشمن با نفوذ فکری، فرهنگیِ خود مانع این گشودگی است و به قول دکتر زرشناس مشکلات ما حقّانیتی برای مدرنیته نمی‌آورد که آقای دکتر عبدالکریمی می‌گویند جهان اسلام هم از جهت وجود بحران‌ها بهتر از غرب نیست، بلکه این اثبات ظلمی است که غرب به ما داشته است و ما باید راهِ عبور از مشکلات خود را در زمین و فرهنگ خود جستجو کنیم در این حالت است که انسدادِ ایجادشده توسط غربِ استعمارگر شکاف برمی‌دارد و آن مردمی که آقای عبدالکریمی می‌فرمایند برای زیست انسانی در انقلاب اسلامی به آن‌ها نیازمندیم؛ ظهور می‌کنند، مثل همان مدافعانی که در متن دفاع مقدس ظهور کردند به جهت آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بستر مقابله با استکبار را در اختیار پروژه‌ی تعیین‌شده توسط غرب قرار ندادند بلکه از ذخیره‌های تفکر اسلامی و مکتب عرفانیِ خود بهره جستیم وگرنه همچنان به عقلانیت مدرن خیره می‌ماندیم.

 11- ما می‌خواهیم زنجیرِ وابستگی به غرب را پاره کنیم و فرهنگ غربی از طریق رسانه مانع آن است. اگر به تعبیر دکتر عبدالکریمی عقلِ مدرن چشم‌ها را خیره کرده است و اگر جایی که باید متفکر صحبت کند، نامتفکر صحبت می‌کند و اگر با انقلاب اسلامی در شرایط بسطِ سکولاریسم قرار داریم؛ آری اگر اینچنین است که ایشان به درستی می فرمایند، فراموش نکنیم این‌ها همه در راستای غفلت از آن چیزی است که می‌تواند ما را به خود آورد و انقلاب اسلامی آن مسیر را در مقابل ما قرار داده است. در چنین بستری است که متوجه‌ی ناتویِ فرهنگی خواهیم شد و با روحیه‌ی خوارجی‌گری نیز می‌توانیم مقابله کنیم و تفکر را به جامعه‌ی خود برگردانیم، آیا راهِ دیگری هست جهت آن بحرانی که ایشان به‌خوبی متوجه‌ی آن هستند؟! و آیا توجه به راهِ گشوده‌ی انقلاب اسلامی همان خودآگاهیِ تاریخی ملت ما به حساب نمی‌آید که باید به آن پرداخت؟ و در این خودآگاهیِ تاریخی متوجه شد مسئله‌ی ما بیش از توسعه‌نیافتگی، استقلال خود و نشان‌دادنِ الگویی متفاوت از توسعه‌ی غربی است که در آن با نظر به انسان قدسی، عدالت‌طلبی و عبور از اقتصاد سرمایه‌داریِ شبه مدرن ، مدّ نظرها باشد؟

آن‌چه موجب کدورت روح بنده نسبت به سخنان آقای دکتر عبدالکریمی می‌شود عدم توجه ایشان به عقل تاریخی انقلاب اسلامی است. ایشان از یک طرف می‌فرمایند: «عقلی که تاریخ  را درک می‌کند عقل انتزاعی نیست» و به خوبی تأکید می‌کنند زمانی که با عقل انتزاعی و ایدئولوژیک با مسائل برخورد می‌کنیم، فهمی از واقعیت نداریم. ولی خودشان هیچ توجهی به حضور تاریخی این ملت از طریق انقلاب اسلامی ندارند و معلوم نیست پس ایشان در چه تاریخی به‌سر می‌برند؟

12- آقای دکتر عبدالکریمی می‌فرمایند: در مواجهه با غرب، آیدوسِ انقلاب اسلامی کجا است؟ نمی‌دانم ایشان عنایت ندارند که چگونه انقلاب اسلامی در بستر فرهنگ تشیع از یک طرف نظر به غدیر و حاکمیت امامی معصوم جهت تحقق عدالت دارد و در افق خود حاکمیت امام مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را قرار داده؛ و از طرف دیگر با نظر به روحیه‌ای که در کربلا توسط حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» جهت استکبارستیزی نهادینه شده، انقلاب اسلامی به‌خوبی با ایده‌ای واقعی ولی متعالی، خود را تعریف کرده؟ و می‌رود با عبور از تنگناهای تاریخی که عموماً جریان نفوذ در ما پدید آورده، چهره‌ی درخشان آن ایده را بنمایاند؟ آیا راه دیگری هست؟!! و آیا معجزه‌ی خودآگاهی که ایشان متذکر آن هستند جز از همین طریق صورت می‌گیرد و ما را از نگاه پلیسی و امنیتی در حوزه‌های فرهنگ و سرمایه می‌رهاند؟ آیا همان‌طور که دکتر زرشناس متذکر می‌شوند ما تا حدّی از این خودآگاهی بهره‌مند نیستیم و به همین دلیل تلاش می‌شود تا اقتصاد و فرهنگ، از دست نئولیبرالیسم خارج شود؟ رویهم‌رفته مناظره‌ی مفیدی بود و قدمی به سوی تفکر در آن احساس می‌شد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

18097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ﺑﺎ ﺳﻼﻡ ﺧﺪﻣﺖ اﺳﺘﺎﺩ: ﻣﻦ ﻃﻠﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ و ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻧﻬﻢ ﺣﻮﺯﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻫﺴﺘﻢ. ﺳﻮاﻟﻲ ﻛﻪ اﺯ اﺳﺘﺎﺩ ﺩاﺷﺘﻢ اﻳﻨﻪ ﺁﻳﺎ ﻟﺰﻭﻣﺎ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻃﻠﺒﻪ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭا ﺑﭙﻮﺷﺪ؟ ﻭاﻳﻨﻜﻪ ﺁﻳﺎ اﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﺮ اﺛﺮ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﺖ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺩﻳﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻮﺛﺮﺗﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﻧﺴﻞ ﺟﻮاﻥ؟ ﻣﻤﻨﻮﻥ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در جواب سؤال‌های شماره‌ی 13418 و 16713 و 17925 شده، خوب است که به آن‌ جواب‌ها رجوع شود. موفق باشید

13697
متن پرسش
سلام علیکم: انسان اگر با ذره بین حکمت متعالی به عالم هستی و تمام شونات اش نگاه کند شاید بتواند مصداق انسان عاقل شود. انسان عاقل هرچیز را به نحو کلی نظاره گر است نه به نحو جزئی. دوری از محسوسات دارد و انس با معقولات. از صور و معانی جزئیه رهاست و در کلیات سیر می کند. ابزارش در علوم و فنون عقل است نه قوه ی واهمه و خیال و متصرفه. بلکه اگر این انسان عاقل شود و با عقل فعّال ارتباط برقرار کند مصداق همان شیعه ای می شود که امام اش کالمعقول بین المحسوس است. علی ایّ حال صحبت از این است که باید بتوان عقل را در تمام رگه های علوم رسوخ داد و شأن اصلی علوم را ظهور داد و آن ها را از محدوده ی ماده و صور و محسوسات رها کرد و به آنان از نگاه کلی و تجرید شده و معقول نظر کرد. اگر مطلبی را نظاره گر هستیم به صورت و محسوس آن توجهی نداشته باشیم بلکه بتوان با فنّ تأویل و تفسیر انفسی متون تا جایی به بطون آن دست یافت و آن بطون را به عنوان یک مبنای علمی تببین و مکتوب کند. بعضی از دوستان طلبه در حال پیاده کردن این شیوه در ادبیات عرب هستند و خب برکات زیادی داشته که استنباط هایی از قرآن و حدیث که مبتنی بر ادبیات عرب می باشد با این شیوه روح جدیدی گرفته و مطالب بسیار شریف و لطیفی یافت می شود. بنده چون به تاریخ علاقه داشتم می خواستم این شیوه را در تاریخ پیاده کنم. وقتی ما با مباحث تاریخ روبرو می شویم در واقع با همان عالم ماده روبرو هستیم چون با داستان و صور و محسوسات روبرو هستیم. در مباحث تاریخ که بصورت داستان بیان می شود با تقویت کردن قوای وهمیه و خیاله روبرو ایم و اگر بخواهیم از این تاریخ ادراک عقلانی و تجرید شده ای از زمان و مکان داشته باشیم باید چه بکنیم؟ این ایده اجمالا به ذهن بنده رسیده ولی نمی دانم چگونه باید در این وادی کار کرد آیا شما می توانید کمک کنید یا نوشته و یا کتابی مرتبط معرفی کنید. آیا قبلا کسی این کار را انجام داده است که انسان بتواند مطالب همان شخص را تکمیل کند. نکته: البته تاریخ را بصورت داستان خواندن عیب نیست و شاید هم خیلی کار آمد باشد ولی باز هم باید دانست که هنوز در عالم ماده و صورت هستیم و اگر بتوان تاریخ را تا عالم عقل سیر داد شاید بتوان استفاده ی بهتر از تاریخ اسلام برد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تاریخ هم باید متوجه‌ی حقیقتی شد که در زمان‌ها و ادوار مختلف، چهره‌های خود را به نور اسماء و صفات در حادثه‌ها می‌نمایاند، لذا است که تاریخ، تاریخِ ظهور انوار الهی است و قرآن در بسیاری از موارد متذکر چنین ایّامی است تحت عنوان «ایّامُ اللّه». منتها به عنوان یک بحث عقلی و فلسفی، هگل و از آن دقیق‌تر هایدگر در کتاب «هستی و زمان خود» این کار را کرده است. اگر استاد حاذقی «هستی و زمان» هایدگر را تدریس کند، می‌تواند از اشارات او نکات دقیق قرآنی را تبیین نمایید. زبان تفکر هایدگر زبان خوبی برای تبیین سنن الهی است که قرآن در متن تاریخ متذکر آن شده. موفق باشید

13557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در باب عزاداری برای امام حسین (ع) در المراقبات بسیار تاکید بر عزاداری مخفی که باعث کم شدن احتمال ریا می شود، شده است. نحوه و میزان حضور در مجالس عمومی و عزاداری در خلوت باید چه صورتی باشد؟ آیا در اقامه عزاداری اصل بر گریه و اشک ریختن است و سایر امور مانند سینه زنی و . . . فرع است؟ آیا می توان برای به اصطلاح شور کرفتن مجلس و رونق مجلس امام حسین (ع) و سرد نشدن آن اعمالی را انجام داد که ناشی از جوشش دل نیست؟ (بحث ریا در این امور اخیر مدنظر است) تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون از طرف حضرت صادق«علیه‌السلام» جمع‌شدن شیعیان در کنار هم و عزاداری کردن آن‌ها برای امام حسین«علیه‌السلام» تأیید شده است، آن‌چه ما فعلاً در مراسم عزاداری انجام می‌دهیم، خوب است. منتها باید مواظب باشیم حالت ریایی به خود نگیرد. توصیه‌ی آیت اللّه ملکی در جای خود به عنوان یکی از مسیرهای سلوک، بسیار با ارزش است. موفق باشید

12688
متن پرسش
دانشجو هستم، درسمان را مي خوانم و مطالعه هم مي كنم و نماز اول وقت به جماعت و مجالس اهل بيت (ع) هم مي روم و ترك گناه هم دارم ولي احساس خلاء مي كنم نمي دانم عيب كار كجاست؟ نمي دانم كجاي كارم اشكال دارد؟! انگار يه چيزي در زندگيم كم است! ولي احساس خلا، و كمبودي مي مي نمايم. چاره ي كار من چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک الی اللّه نیاز به معرفت خاص دارد. پیشنهاد می‌کنم مباحث شرح «رسالة الولایه» را که در 11 جلسه تنظیم شده است، دنبال کنید. موفق باشید

12337
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث برهان صدیقین فرمودید صفات خداوند در مخلوقاتش به نازله هست مثلاً درخت هم در حد وجود خودش علم و قدرت و حیات و... دارد، در صورتی که در بحث ملائکه می فرمائید هر فرشته حامل یک اسم است یعنی مثلاً فرشته ی قبض فقط اسم قابض را حامل است و از اسماء دیگر مثل علیم، سمیع و بصیر و حّی و... برخوردار نیست یا اینکه در اسم قبض این اسم را به کامله دارد و بقیه را به نازله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند در مورد فرشتگان هم از نظر درجه‌ی وجودی قضیه از همان قرار است. منتها در موقع ظهور بر اساس ظرفیت شرایطی که باید ظهور کنند به اسم خاصی ظهور می‌کنند که ما آن‌ها را در رابطه با ظهورشان، جبرائیل و عزرائیل و اسرافیل می‌نامیم. مثل نفس شما که در مرتبه‌ی خود، جامعیت دارد ولی در موطن گوش با قوه‌ی سامعه ظهور می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی