بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2221

توکلبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم ، با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما استاد عزیز: مدتی است تخیل و اوهامی مرا اذیت می کند و گاها خواب را از چشمانم می گیرد. دائما نگرانم که نکند خدای ناکرده بلایی بر سر یکی از اعضای خانواده ام بیاید . مثلا فوت کنند یا دچار بیماری صعب العلاجی شوند. به خود تلقین می کنم که اگر اتفاقی اینچنین افتاد ، باید چه کارهایی انجام بدهم و خود را در آن حال می پندارم. خواهشمند است مثل همیشه راهنمایی مناسب را بفرمایید که ایا اینچنین اوهام خوب است یا نه؟ و برخورد ما با اینگونه مشکلات و بلایا باید چگونه باشد؟ ایا باید خود را برای هر مشکلی از قبل آماده کنیم؟ آیا تلقین ممکن است در اثر شدت و تکرار ، به وقوع بپیوندد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گویا فراموش کرده‌اید دنیا صاحب دارد و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر به اذن الهی و پروردگار شما همواره خیر شما را می‌خواهد. ما باید هرگز اجازه ندهیم این خطورات در ذهن ما جا باز کند و آن‌ها را تحویل بگیریم. با ذکر آیت‌الکرسی ذهن خود را متوجه حضور همه جانبه‌ی خدا کنید و با او معاشقه کنید. مگر دنیا بی‌صاحب است که تلقین بتواند در عالم نقش داشته باشد؟ چرا ظاهر را بی نسبت با باطن می‌نگرید؟ موفق باشید.
1917
متن پرسش
باعرض سلام خدمت شما استاد گرامی.من یکی از خوانندگان کتابهای خوب شما هستم.کسی که کتابهای شما را که در دستم بود نگاهی کرد گفت این کتاب ها می خواهند جریان فکری شما را آن طور که خودشان دوست دارند شکل دهندو با کتاب شما با عنوان مخ شویی یاد کرد و لی من واقعا به کتاب های شما علاقه دارم ومطالعه می کنم خواستم نظر شما را بدانم که ایه چنین چیزی هست یا خیر و اگر نیست چگونه این افراد را قانع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هر نویسنده‌ای چیزی را حق تشخیص می‌دهد و بر اساس آن کتاب خود را تدوین می‌کند. باید با ملاک‌های مطمئن یعنی از طریق قرآن و سخنان امامان معصوم (علیهم‌السلام)، همراه با عقل خودمان مطالب آن کتاب ارزیابی شود؛ اگر آن مطالب حق بود می‌پذیریم و اگر حق نبود نمی‌پذیریم. موفق باشید
1564

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.آیا می توان گفت،همچنان که انسان ها(در سطح و مقام و منزلت خوشان) دارای درجه ای از حضور هستند، و گاه گاه غافل می شوند و این حضور کمرنگ و پر رنگ و شدید و ضعیف و بالا و پایین میشود،در مورد ائمه اطهار(هرچند سطح آن ها مافوق تصور و بسیار متعالی باشد) نیز صادق است؟می توان گفت حضور و مراقبت ائمه(در سطح خوشان) نوسان داشته؟ میشود این را از دعاهایی نظیر دعاهای صحیفه سجادیه فهمید؟(خطاب قرار دادن حضرت به خود که من گناهکار و عاصی و غافل و اسیر و...هستم).میتوان گفت هیچ عارفی، واصل نیست؟ و همگان(حتی پیامبر)سالکان راهی به درازای بی نهایت هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قسمت اول برداشت شما درست است، و لذا حضرت امام حسین«علیه‌السلام» به خدا عرضه می‌دارند: «إِلَهِی تَرَدُّدِی‏ فِی‏ الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَار....» یعنی وقتی در آثارِ تو نظر می‌کنم موجب می‌شود از زیارت و لقای بی‌واسطه‌ی تو کم شود. ولی این‌که می‌گویید هیچ‌کس واصل نیست درست نیست، زیرا آن‌کس که حجاب‌های ظلمانی و نورانی را پشت سر گذاشت و وارد لقاء اسماء الهی شده واصل است هرچند این حالت شدت و ضعف خود را داشته باشد. موفق باشید
1466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. انسان کامل مان امام است؟ ایا در یک دوران واحد بیش ازیک انسان کامل در جهان زندگی می کند؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همیشه یک نفر امام است. موفق باشید
1270

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد گرانمایه، مدتی است دچار تشویش ذهن شده ام. من همیشه سعیم بر آن بود که دانسته هایم در حیطه دین را عملی کنم بیشترین اهمیت را به حرفهای پیامبر و ائمه میدهم و ازبین نظرات صاحبنظران مختلف نظرات معصومین را بر همه ارجح میدانم خب کاملا مشخص هست که در حد فهم و درک خودم این کار می کنم. مثلا برداشتم از آیات قرآن رو سعی میکنم عملی کنم ومعلومه به باطن آیات که اشراف ندارم. داشتم زندگیمو میکردم و سعی میکردم محرماتو ترک کنم و واجباتو انجام بدم تا این که یک نفر در زندگیم پیدا شد که سیستم مغزمو پاک بهم ریخته. البته عقایدم از بین نرفته اما اون فرد معتقده این منش تعبدیه و انسان با این رویکرد هیچ چیز از خدا نمی فهمه و این عرفان و عشقه که اهمیت داره و با این رویکرد تعبدی به جایی نمیرسی و ...ببینید مثلا من اینجوریم که اگه بکسی در زندگیم بیش از خدا اهمیت بدم عمیقا ناراحت میشم و واقعا دوست دارم هرچی خدا میگه رو عمل کنم. اما ایشون میگه با سکوت و عرفان به درکهای عمیقی از زندگی رسیده.میگه خیلی ازاحادیث باید به روز بشه و به درد این دوره نمیخوره. من دیدگاهم اینه که احادیث رو میشه به روز "تفسیر" کرد نه اینکه چون زمانه عوض شده دورشون ریخت. خب خیلی ادعای ارادت به پیامبر رومیکنه و ایشون رو حائز مقام بی مقامی میدونه کسی که از مه انبیا بالاتره و ... اما روایات مربوط به پیغمبر رو یه جور دیگه ای تفسیر میکنه. حقیقتا ایشون در خیلی از حالات روحانی به جاهایی رسیدن اما یه جورایی کاملا در قید و بند دین نیست. حجاب و این جور احکامو واجب نمیدونه. معتقده باید به تاویل قرآن عمل کرد نه به شکل ظاهری آیات. استاد گرامی، سوال من این است که من همین رو از دین میدانم و تا جایی که میشه به همون عمل می کنم آخر من چطور بتوانم به آن حالات عرفانی دست یابم وقتی که دین مجموعه ایی از دستورالعملها را به ما می دهد که شاید بیشتر نتایجش را هم در آن دنیا ببینیم. من از قرآن این را میفهمم که مثلا حجاب واجب است آخر تاویلش را که نمیتوانم بروم از امام زمان بپرسم. تکلیف چیست؟ آیا دیدگاه ما تعبدی است؟ اصلا مگر تعبد بد است؟ایشان خوب بحث میکند اما من از بس که در دو وادی مختلف هستیم خیلی حوصله بحث با ایشان را ندارم اما خب دیدگاهشان را تحلیل می کنم و خیلی وقتها بهشون میگم: بهرحال درستی و نادرستی دیدگاههای ما در آن دنیا برای همدیگر مشخص خواهد شد ولی ایشان می گوید آن دنیا به این شکلی که شما فکر میکنید نیست و اینطور نیست که به درستی و نادرستی عقیده دیگری در آنجا بتوان پی برد و...بهرحال با خودم فکر میکنم شاید دیدار با این فرد فرصتی باشد که دیدگاههایم را تعمیق کنم، شاید هم این فرد نشانهایی است برای تصحیح عقایدم و چون نمیدانم خدا چرا این فرد را سر راهم گذارده گیچم که در این میان چه چیز درست و چه نادرست است. لطفا کمکم کنید. سربلند باشید و برای ما هم دعاکنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در ابتدا پیشنهاد می‌کنم جواب کد:1241 را مطالعه کنید. ثانیاً: مطمئن باشید رعایت دستورات شریعت الهی چون مطابق فطرت انسان است و همان خدایی که فطرت را در انسان‌ها گذارده شریعت را برای انسان‌ها آورده، پس اگر مطابق شریعت الهی عمل کنیم مطابق عمیق‌ترین لایه‌ی وجود خود عمل کرده‌ایم و در فردای قیامت که ظاهر دنیا عقب می‌رود و باطن همه‌چیز آشکار می‌شود، کسانی در عالی‌ترین شرایط قرار دارند که مطابق شریعت الهی عمل کرده باشند، همان شریعتی که فقهای بزرگ آداب آن را از درون آیات و روایات استنباط کرده‌اند و اظهار نموده‌اند، همان شریعتی که عرفای بزرگ بیشتر از همه مقید به رعایت آن هستند. ثالثاً: خوب است که انسان به عقاید خود نگاه عرفانی داشته باشد ولی آن نگاهی که علمای بزرگی مثل حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» داشتند. رابعاً: ما در تمام مراحل زندگی در حال امتحان هستیم در روبه‌روشدن با فرد مذکور نیز باید طوری امتحان بدهید که شیطان تقید و تعبد شما را نرباید. قبلاً در جواب‌هایی که به عزیزان داده ام عرض شده ،هر سخنی که تعبد ما را از ما بگیرد سخن شیطانی است هرچند در قالب عرفان گفته شود و مسلّم راه ما را در مسیر رجوع إلی‌ الله می‌بندد و به بهانه‌ی سکوت ما را گرفتار ناکجاآبادها می‌کند. موفق باشید
16666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود مجدد: ببخشید استاد. واقعا شرمنده که دوباره وقتتون رو می گیرم. استاد جوابتون در مورد احدیت ذاتیه خیلی برام رفع ابهام کرد. فقط یک مساله دیگه برام مونده که اگه این رو هم بهم بگید واقعا دعاگوتون هستم. و اون اینکه فرمودید رسیدن به فنای ذات در مقام احدیت، برای افراد نادری امکان دارد. منظورتون از این افراد چه کسانی هست؟ آیا شیعیان خالص حضرت علی (ع) ، امثال سید علی قاضی و علامه طباطبایی و .... را هم شامل می شود یا نه؟ بلکه فقط مخصوص پیامبر (ص) و 14 معصوم (ع) است؟ آخه داخل کتاب حکمت اسلامی استاد امینی نژاد، دیدم که نوشته بود: در امت های گذشته نهایت سِیرِ انسان، رسیدن به فنای ذاتی در مقام واحیت بود، اما به برکت وجود پیامبر اکرم (ص)، در امت ایشان، شیعیان خالص، امکان رسیدن به مراحل عالیِ فنای ذاتی که در مقام احدیت است، برایشان وجود دارد. خواستم اگر امکان دارد، توضیحی بفرمایید که مسأله چگونه است؟ بسیار ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد وقتی محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» سبیل و راهِ الی اللّه هستند، اگر کسی خود را منطبق به راهی کند که آن‌ها گشوده‌اند، در زیر سایه‌ی آنان قرار خواهد گرفت و به یک معنا در کنار آن‌ها، مقامات آن‌ها را احساس خواهد کرد. این سؤال‌ها برای کسی که می‌خواهد سالک باشد مهم نیست، بلکه گفت: «تو پای در نه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

15828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ی عزیز: با توجه به تاکیدات مکرر شما در کتب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ادب خیال، عقل و قلب» به ورزش کردن، سئوالی در ذهن ما پیش آمده که چه نوع ورزشی مدنظر اسلام است یا در کدام ورزش می توان به تمام ابعاد وجودی خود پاسخ داد؟ و مسئله ی دیگر این که چقدر باید برای این موضوع وقت گذاشت؟ آیا توصیه می شود که در باشگاه ها ثبت نام کرد و در هفته، سه جلسه ی یک ساعت و نیمه به باشگاه رفت تا ورزش کرد؟ خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در ورزش تحرکی منظم و کلاسیک است، حال به هر صورت که باشد، ولی ورزش قهرمانی منظور نیست. موفق باشید

15331
متن پرسش
با عرض سلام: ناظر به صوت دوم از جلسه دوم صوتهای کانال تلگرامتون، فرمودید که 1) با رعایت فضایل، نوری به عقل می رسد که در انتخاب موفق می کند. 2) هر کس عمل کند به آنچه حق می داند، خدا علمی بهش ارث می دهد. سوال اول: این علم آیا شامل علمی می شود که انسان را از سردرگمی تفاوت نظر بزرگان درآورد؟ سوال دو: آیا این علم پاسخگوی نیازهای علمی انسانی که به همه دری زده ولی در علم حصولی جواب نگرفته، هست؟ تاکید می کنم سوال در علم حصولی است مثل حقوق زن و... سوال سه: چطور با وجود فضایل در همه عرفا، عرفان را دو دسته می کنید،انقلابی و غیر انقلابی؟ در حالی که غیر انقلابیون هم فضایل ممکنه داشته باشن (بیشتر ناظر به عرفانی که در فتنه 88 شکست می خورد برام سواله) سوال چهار: مدتها برام اخلاق کانتی و الهی سوال بود و بارها جواب شنیده بودم اما سوالم حل نمی شد تا با مثال اسبی که زدید دریچه ی عمیقی از این تفاوت به رویم باز شد. سوال سه رو هم بارها پرسیدم اما برایم جا نمی افتد که بالاخره تفاوت عارفی که موضع سیاسی غلطی دارد با امام یا آقا یا احمدی نژاد چیست؟ لطفا سوال سه رو یه جوری بگید که ما خوب درک کنیم حقیقتش رو که: بالاخره چه میشود که فضایل، در انسانی منجر به انتخاب درست می شود ولی در انسانی هم نمی شود؟ و ما چگونه مطمئن شویم فضایل سبب انتخاب درستمان شده. خیلی متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 – آری! 3- علم حضوری مثل نور است و انسان را به یک کلیّتی در مورد فهم بسیاری از امور می‌رساند. ولی در صورتی حقیقتاً عارف واقعی خواهد شد که متوجه تجلیات حضرت حق در زمان و تاریخ خود باشد و با اسمی با حضرت حق مرتبط گردد که در آن تاریخ، ظهور کرده است. به همین جهت با آمدن یک پیامبر، باقی‌ماندن بر دینِ پیامبر قبلی، کفر است. زیرا با اسمی که در قبل متجلی بوده است، دیگر نمی‌توان به طور حضوری با حضرت حق مرتبط شد، بلکه از آن به بعد در علم حصولی با آن انوار الهی مرتبط‌اند که این در واقع، ارتباط نیست بلکه اطلاع است. عمده‌ی بحث را باید در حضور تاریخیِ حادثه‌ها دنبال کنید که حضرت حق، همواره مطابق ظرف زمانه تجلی می‌کند وگرنه خدای او یک خدای ذهنی است.  - اگر بپذیریم که در هر تاریخی، فهمی و خردی به صحنه می‌آید تا آن تاریخ ساخته شود و فهم زمانه است که تفکر مخصوص آن دوران را به ما می‌دهد؛ باید در نسبت بین انقلاب اسلامی و تفکر، کمی تأمل کرد همچنان‌که همه‌ی متفکران تاریخ در زمان خود از عقل معیّن زمان خود برخاسته‌اند و از آن سخن می‌گویند. باید از خود پرسید در حال حاضر چه عقلی در میان است و معنای بی‌عقلی در این زمانه به چه معنا است. با این عقل است که می‌توان اهداف انقلاب اسلامی را تأمین کرد و نه عقل دیگر که به ما بستگی ندارد. - فهم غیر تاریخی نمی‌تواند روح تاریخ زمانه‌ی خود را تجربه و احساس کند، لذا متوجه نمی‌شود که بعضی از آرزوهایش، مربوط به تاریخ او نیست. ده‌ها سال یک خواست و آرزو را حفظ می‌کند بدون این‌که از خود بپرسد چرا جامعه‌ی او به آن آرزو و خواست نرسیده‌اند.

در تاریخِ تجدد همه‌ی آن‌چه باید در آن سرزمین شکل می‌گرفت تا آن تاریخ ظهور کند، شکل گرفت و این ربطی به تاریخ ما نداشت. آری! امور تاریخی، امور واقع‌شدنی و تحقق‌یافتنی هستند، اما در وقت و جایگاه خود و در میان مردمی که مربوط به آن تاریخ‌اند، به همان معنایی که رسول خدا(ص)فرمودند: «الْأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا»[1] وقوع حادثه‌ها در گرو وقت و تاریخ خاص آن‌ها است. و با این آگاهی باید متوجه باشیم همیشه و در همه‌جا قادر به هر کاری نیستیم، تنها در بستری که تاریخ ما در مقابل ما گشوده است، ما به آن‌چه باید برسیم و تقدیر و مصلحت ماست می‌رسیم؛ مگر آن‌که با فهم غیر تاریخی خود، همچنان اصرار داشته باشیم به آن‌چه در جهان تجدد است، ما نیز خواهیم رسید و باز ده‌ها سال در این آرزو دست به هیچ کاری مناسب تاریخ خود نخواهیم زد.

فهم غیر تاریخی گمان می‌کند راه توسعه‌ی غربی، آزاد از هرگونه سرزمینی و تاریخی برای هر ملتی قابل تحقق است. در حالی‌که در صدساله‌ی اخیر به جهت همین تفکر، فاصله‌ی ملت ما با توسعه‌یافتگیِ غربی، نزدیک که نه، بلکه زیاد هم شده است مگر در مصرف‌کردنِ آن‌چه جهان توسعه‌یافته عرضه می‌کند. ما نسبت به غرب دارای دو تاریخ هستیم و نمی‌توانیم برای رسیدن به غرب به فرهنگ‌ و تاریخ خود پشت کنیم زیرا در این صورت نه به درستی در تاریخ تجدد وارد می‌شویم و نه دیگر پاهایی استوار در زمین و زمان خود داریم ـ‌ از این جا رانده و از آن‌جا مانده‌ ـ و این رنج بی تاریخی است که با انقلاب اسلامی به خوبی می‌ توان از آن عبور کرد و به عهدی که مربوط به تاریخ خودمان است پایدار ماند. باید متوجه باشیم در حال حاضر در کنار تاریخ تجدد که دوران تکنیک است با انقلاب اسلامی تاریخ دیگری ظهور کرده‌است و در آن از اصولی می‌توان سخن گفت که غیر از اصول تجدد غربی است. آری دوران‌های تاریخی به راحتی ظهور و تعیّن نمی‌کنند بلکه تعیّن‌شان به اندیشه و نگاهی است که در آن‌ها به جهان و به غایات زندگی می‌شود. با توجه به این امر آیا نباید متوجه شد که تاریخ جدیدی شروع شده است؟ در ضمن بحث «زهرای مرضیه «سلام الله علیها» و هوشیاری نسبت به ظرفیت تاریخی که با اسلام شروع شد» که صوت آن نیز در صفحه‌ی اول سایت هست، نکاتی در مورد تشخیص حضور تاریخی، در اختیار شما می‌گذارم. موفق باشید

 


[1] - درر الأخبار، ص: 532

14234
متن پرسش
سلام علیکم: با گروهی از دوستان سعی در انجام کاری فرهنگی در محیطی با جمعیت 1000 نفر هستیم و به این نتیجه رسیده ایم که باید در بالا بردن اطلاعات خود در زمینه های فرهنگی - سیاست - غرب شناسی - ولایت فقیه و... تلاش کنیم ولی نه می دانیم از کجا شروع کنیم و نه چطور کار کنیم و موضاعت را از چه منابعی انتخاب کنیم لذا از جنابعالی درخواست دارم تا ما را در این زمینه کمک کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که پس از مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «انقلاب اسلامی و برون‌رفت از عهد غربی» مطالعه شود و سپس کتاب «مدرنیته و توهّم» در کنار کتاب‌های مرحوم شهید آوینی و مرحوم مددپور دنبال شود. موفق باشید

13962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اگر می شود در مورد انگشتر حضرت سلیمان نبی که اکنون بدست حضرت ولی عصر است و باعث حکومت او بر جنیان می شد و در آخرالزمان بین مومن و کافر نشانه ایجاد کرده و جدایی می اندازد توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی از آن نمی‌دانم. موفق باشید

13732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک مشکلی دارم که وقتی اوقات نماز بین کلاس های دانشگاه قرار می گیرد مردد می شوم که به نماز اول وقت برسم یا از کلاس بهره گیرم. ندایی در دلم می گوید اگر بری نماز اولا از درس جا می مانی و دوم باعث حواس پرتی دانشجویان دیگر می شود و حق الناس است. شما اگر جای من بودید چه کار می کردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که دین خدا به شما رخصت داده است که نماز را در غیر اول وقت آن بخوانید، بهتر است که کلاس را ترک ننمایید مگر این‌که وقت نماز، تلف شود که واجب است کلاس را ترک کنید. موفق باشید

12117
متن پرسش
سلام: نزدیک به 7 سال است که تمرین سکوت و نفی خواطر می کنم اما نهایت مراقبتم بیش ار 10 15 ثانیه طول نمی کشد. تنها حالتی که به آن دست می یابم حالتی همچون شناور شدن است که دیگر سالهاست به ان عادت کرده ام. به نظرم پیشرفتی ندارم. چرا؟؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار تمرین سکوت؛ خوش‌اخلاقی، حُسن ظن به مؤمنین، صله‌ی رحم، رعایت حقوق افراد، همه و همه باید رعایت شود. موفق باشید

11739

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: ببخشید اگر می شود راجع به سؤال 11701بیشتر توضیح دهید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت شرح بیشتر موضوع خوب است که صوت مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. موفق باشید  

10922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد پوزش می طلبم به خاطر طرح این سوال. یکی از فامیلهای حقیر مدت چند سالی است که دست به طلا که بزند خاک سیاه می شود. اوایل کسب و تجارتش خیلی رونق داشت ولی بعد از مدتی به یکباره حال و روزش عوض شد و الان به وضعیت بسیار سختی از نظر معیشتی و رزق و روزی گرفتار شده است. بارها شغل عوض کرده ولی نه تنها هیچ سودی عاید وی نشده است، بلکه ضرر هم کرده است. به عنوان مثال یکی از بلاهایی که اخیرا مبتلا به آن شد این بود که بچه اش شب قبل از زایمان به علت پیچیده شدن ناف به دور گردنش در شکم مادر خفه شد. چند ماه پیش آشپزخانه زد ولی با چند میلیون تومان ضرر مجبور به تعطیلی آن شد. همین امروز حقیر واسطه یک معامله برای ایشان شدم، فروشنده کالا را کاملا مورد اطمینان می دانم، خود ایشان را هم می دانم که دروغ نمی گوید. همه راه هایی که ممکن بود کالا معیوب به ایشان برسد را در نظر داشتم ولی از جایی که حقیر به ذهنم نرسید کالا معیوب به ایشان رسید، یعنی با توجه به سابقه ایشان انتظار داشتیم که بالاخره از جایی ضربه بخورد و کارش به نتیجه مطلوب نرسد. اطرافیان به چند دعانویس محلی مراجعه کرده اند و اعتقاد آنها بر این بوده که در اختلافی که با یک نفر داشته از طرف آن فرد جادو شده است. شواهدی (البته نه چندان قوی) هم مبنی بر تایید این مطلب در دست است و بلافاصله بعد از اختلاف با آن شخص گرفتاریهای متعدد برای ایشان پیش آمد. یکی از آن دعانویسها گفته بود که کاری از دستش بر نمی آید و یکی دیگر هم برای نجات وی از این جادو پول زیادی طلب کرده بود. من نمی دانم مشکل چیست و راه نجات کدام است؟ این فامیل ما مشکلی هم که دارد این است که نماز نمی خواند و ماهواره هم در خانه دارد. البته نماز نخواندن وی از سر عناد نیست بلکه به علت فقر شدید فرهنگی محیط، نماز نمی خواند، یعنی قرآن، خدا، پیامبر و ... را قبول دارد ولی از اول عمر نه فقط ایشان بلکه غالب افراد فامیل در نماز کاهل بوده اند. ماهواره هم تا آنجا که اطلاع دارم به طرف شبکه های بد آن نمی رود. احتمالی که حقیر در مورد وضعیت ایشان می دهم این است که خداوند از سر لطف می خواهد با این بلاها وی را بیدار کند ولی او بیدار نمی شود. استاد عزیز دیدن وضع بد اقتصادی ایشان و خانواده اش برایم خیلی سخت است و دوست دارم بتوانم کاری برای ایشان انجام دهم ولی افسوس که خودم هم در فقرم و توانی ندارم. استاد مشکل ایشان چه چیزی می تواند باشد و آیا ممکن است جادو شده باشد؟ چقدر به دعانویس ها می توان اطمینان داشت؟ مخصوصا اینکه یکی از آنها پولی هم طلب نکرده و گفته که کاری از دستش بر نمی آید؟ برای نجات ایشان چه کاری باید کرد؟ آیا کسی هست که به داد ایشان برسد؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم. بیشتر در جواب سؤالات عقیدتی عزیزان می‌توانم وارد شوم. موفق باشید
10801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: اگر جسارت نباشد می خواستم در جواب سوال 10566 که خانمی از رفتار خشنی که او فقط نسبت به همسرشان پیدا می کردند بگویم که: طبق مطالعاتی که داشته ام، احتمالا ایشان در ارتباط جنسی با شوهرشان دچار مشکل هستند و باید با ایشان در این زمینه صحبت کنند تا این محبت ایجاد شود. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد درستی است، به همین جهت عرض کردم آن خانم باید متوجه باشند ابتکار مسئله‌ را در دست بگیرند. موفق باشید
10056
متن پرسش
سلام علیکم: شما در بحث اصحاب امام حسین (ع)، این شخصیتها را شدیدا زمان شناس می دانید لکن مقام معظم رهبری در بحث عبرتهای عاشورا معتقدند خواصی که در کوفه مسلم را تنها گذاشتند و بعد در کنار اباعبدالله به شهادت رسیدند در حمایت مسلم زمانشناسی آنها اشتباه بود و عمل به هنگام در حمایت از مسلم ننمودند و همین امر منجر به شهادت سید الشهدا (ع) شد. این تناقض چگونه حل می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید نیست. اصحاب کوفی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» هیچ‌وقت مسلم را تنها نگذاشتند، بحث بر سر امثال سلیمان‌بن صرد بود نه مسلم بن عوسجه و حبیب‌بن مظاهر. موفق باشید
8893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.ببخشید جزوه ی راهنمای مباحث استاد رو یابرام بفرستید یابگید کجاس تا دانلود کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت
5669
متن پرسش
سلام.نقش گفتمان جبهه پایداری در پیشبرد انقلاب اسلامی چیست؟خطرات در راه آنان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: قبلاً عرایضی داشته‌ام اجازه بدهید فعلاً وارد این موضوعات نشویم. ولی در هرحال بنده وجود این جبهه را یکی از برکات انقلاب اسلامی می‌دانم. در عین آن‌که حق انتقاد را برای خود محفوظ می‌دارم. موفق باشید
5280
متن پرسش
سلام.جناب استاد گاهی با خواندن برخی کتب احساس تکبر وغرور به انسان دست می دهد واین حس آزار دهنده می باشد وترس از این می رود که هرچه مطالعه بیشتر شود به جای قرب به بعد از الله گراییده می شویم آیا درست این است که این کتب را دیگر نخوانیم ودست از مطالعه بکشیم ویا راه حلی برای جلووگیری از این حس بد می باشد.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل این‌که گاهی انسان در اثر عبادت گرفتار عجب می‌شود باید به جای ترک عبادت متوجه توفیقی باشیم که از طرف حضرت حق نصیب انسان می‌شود، در مورد توفیقی هم که خداوند در کسب معارف حقه به انسان می‌دهد باید همین‌طور برخورد کرد. موفق باشید
5222
متن پرسش
سلام استاد بعضی سوالات ما را جواب ندادید لطفا جواب دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی سؤالات شخصی است باید ایمیل داشته باشید تا به آدرس خودتان ارسال شود و بعضی از سؤالات در حیطه‌ی توان و یا وظیفه‌ی اینجانب نیست، از جواب‌ندادن آن‌ها عذرخواهی می‌کنم. موفق باشید
4689
متن پرسش
با سلام.یکشنبه عازم کربلا هستیم.توصیه ای بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: التماس دعا؛ زیارت امام معصوم زیارت حقیقت فعالی است که قلب زائر خود را تحت تأثیر آن حقیقت قرار می‌دهد. این نکته را در زیارت فراموش نکنید. موفق باشید
4086
متن پرسش
در سؤالات گذشته ما از شما پرسیدیم که: معنای شناخت قلبیِ مبادی غرب چیست؟ و شما در پاسخ فرمودید: همانطور که روح حاکم بر گناه را می‌شناسیم. آیا این برداشت ما صحیح است: «این که می‌گوییم: «روح حاکم بر غرب را باید قلباً احساس کنیم» به این معنی است که: بطلان این مبادی را باید قلباً بشناسیم؛ همانطور که وقتی با یک گناه برخوردمی¬کنیم، قلباً از آن مشمئز می¬شویم، وقتی هم که با مبادی غرب برخوردمی¬کنیم، باید چنین حالتی به ما دست بدهد.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این‌که می‌فرمایید حرف درستی است. موفق باشید.
3178
متن پرسش
با سلام استاد محترم با توجه به اینکه در زمینه اصول دین مخصوصا توحید وخودشناسی هیچ کتاب مناسب و جامعی در دسترس کودکان و نوجوانان نیست، آیا شما می توانید در تالیف یک دوره کتاب و نرم افزار برای کودکان و نوجوانان با ما همکاری کنید؟ این همکاری از طریق جمعیت بانوان فرهیخته استان یا بصورت شخصی میباشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» در این امر مفید باشد ولی نمی‌توانم به کارهایی غیر از ان کارهایی که مشغول آن هستم بپردازم. موفق باشید
3138
متن پرسش
باسلام و آرزوی سلامتی برای شما استاد ارجمند. جوانی هستم بزرگ شده روستا اخیرا به لطف خدا تشکیل خانواده دادم در پی تهیه مسکن هستم پول کافی برای ثبت نام مسکن مهر دارم اما دید مثبتی نسبت به آپارتمان نشینی (به خصوص مسکن مهر) ندارم .همچنین با همین پول می توانم در روستای خود زمینی تهیه کنم تا بعد ساخت و ساز نمایم . اما با توجه به امکانات کم روستا(از نظر فرهنگی مثلا جلسات فرهنگی و داشتن مسجد فعال و . . . ) دودل مانده ام چه کارکنم که پشیمان نشوم. لازم به ذکر است که همسرم نیز با زندگی در روستا مخالف است.(البته تا حدودی متوجه شده ام که جنابعاالی با کوچ از روستا به شهر و آپارتمان نشینی موافق نیستید. ) اگر لطف بفرمایید بنده را در این مسئله راهنمایی بفرمایید متشکر میشوم. خداوند شمارا حفظ بفرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده همان‌طور که می‌فرمایید کلیات را عرض می‌کنم شما باید بر اساس شرایط خودتان و همراهی با همسرتان زندگی خود را تنظیم کنید. موفق باشید
2529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام در روایتی خواندم که کسی که برای کسب روزی خود و خانواده اش مسافرت کند روز قیامت در سایه عرش خداست بنده جوانی هستم که تازه ازدواج کردم و مهندس هستم بخاطر اینکه در اجتماع نمی توانستم حلال و بی غل و غش کار کنم و یا مجبور بودم که وقت بیشتری را به کار اختصاص دهم و به مطالعات نمی رسیدم کاری دولتی را انتخاب کردم که بیش از صد کیلومتر با محل زندگی ام فاصله داردو هرروز این مسیر را در طول سه ساعت رفت و آمد دارم (البته این مدت را به گوش دادن سخنرانی می گذارنم و توجهی به مسیر ندارم ) علاوه بر این مسایل همسرم واقعا توان زندگی در آن شهر را ندارد و بنده نمی توانم که مکان زندگی ام را تغییر دهم نیت اینهمه تلاش و خستگی من در همه حال رضای خدا بوده اما گاهی افکاری که به ذهن من خطور می کند که اینها خستگی کمال ساز نیست و سختی کمال سوزند و تو باید زندگی ات را به محل کارت ببری هرچند که همسرت راضی نباشد و مدام این فکر اذیتم می کند که تو هیج اجری در نزد خدا نداری لطفا مرا راهنمایی کنید و این سوال مرا در سایتتان قرار ندهید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) اگر با این کار فضای بندگی برای خودتان و همسرتان فراهم می‌شود امید داشته باشید که إن‌شاءالله مورد رضایت خدا است، در ضمن از خدا بخواهید که هرطور مصلحت می‌داند فاصله‌ی بین کار و محل زندگی‌تان را کوتاه کند. موفق باشید
نمایش چاپی