بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم مدتها پیش بنده خدایی سوالی مطرح کرد به عنوان تفاو ت قربانی کردن قبل از اسلام و قربانی کردن در بعد از شریعت دین اسلام و اصلا فرقی بین آنها هست یا نه ، بنده در جواب ایشان آیه 86 سوره مریم را جواب دادم و نذر یا قربانی را عهدی بین بنده و خدا معرفی کردم ، ولی ایشان دوباره سوال خود را پرسید و بیان می دارد جوابش را هنوز نگرفته است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون قربانی‌کردن قبل از اسلام مبتنی بر سنت ابراهیم«علیه‌السلام» هنوز باقی‌مانده بود اسلام آن را امضاء کرد و کلیات آن را پذیرفت. منتها آن‌ها برای بت‌ها به عنوان واسطه‌های بین خودشان و خدا قربانی می‌کردند و اسلام بت‌ها را شکست تا قربانی برای خدا باشد. موفق باشید
5526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: من در یک گروه فرهنگی فعالیت دارم که در آنجا به مناسبت های مختلف نمایش نامه می نویسیم و بعد اجرا می کنیم برای میلاد امام رضا(ع) در تدارک یک جشن هستیم و در نوشتن نمایش نامه دچار مشکل شدیم می خواستم به ما منابعی معرفی کنید که هم معتبر باشن هم بشود از آنها مطالبی را برای نمایش نامه نوشتن استخراج کرد اگر این منابع راجع به فتنه های زمان امام رضا باشه خیلی ممنون میشم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن در این مورد که می‌خواهید ندارم چند جلسه عرایضی داشته‌ام که در دی‌وی‌دی شماره‌ی 2 تحت عنوان مباحث مربوط به سایر ائمه هست. کتاب ارشاد شیخ مفید و منتهی‌الآمال شیخ عباس قمی و کتاب امام رضا«علیه‌السلام» از مرحوم آیت‌اللّه اشتهاردی و یا کتاب تاریخ ائمه از آقای پیشوایی کمک می‌کنند. موفق باشید
5280
متن پرسش
سلام.جناب استاد گاهی با خواندن برخی کتب احساس تکبر وغرور به انسان دست می دهد واین حس آزار دهنده می باشد وترس از این می رود که هرچه مطالعه بیشتر شود به جای قرب به بعد از الله گراییده می شویم آیا درست این است که این کتب را دیگر نخوانیم ودست از مطالعه بکشیم ویا راه حلی برای جلووگیری از این حس بد می باشد.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل این‌که گاهی انسان در اثر عبادت گرفتار عجب می‌شود باید به جای ترک عبادت متوجه توفیقی باشیم که از طرف حضرت حق نصیب انسان می‌شود، در مورد توفیقی هم که خداوند در کسب معارف حقه به انسان می‌دهد باید همین‌طور برخورد کرد. موفق باشید
5002
متن پرسش
با عرض سلام خالصانه و خسته نباشید به محضر استاد بزرگوار. به نظر حضرتعالی اولاً : جایگاه « روایات اهل البیت(ع) »در تفسیر قرآن کریم ، بالخصوص در تفسیر به روش قرآن به قرآن چیست؟ ثانیاً: آیا اینکه حضرت علامه طباطبایی (رض) در تفسیر شریف المیزان (بعنوان نمونه شاخص در تفسیر به روش قرآن به قرآن) صرفاً به یک « بحث روایی» و در قالب بیان روایاتِ متناسب با آیات مورد بحث و آن هم در آخر هر بحث قناعت فرموده اند، را چگونه ارزیابی میکنید؟ با تشکر . التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» عرض کرده‌ام؛ روش تفسیر قرآن با قرآن از خود اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شروع شده بنابراین به کمک روایات عملاً قرآن را با قرآن تفسیر کرده‌ایم و علامه طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» دقیقاً همین‌طور عمل کرده‌اند به طوری که ابتدا تمام روایات مربوط به آیات مورد بحث را دیده‌اند و سپس بحث خود را شروع می‌کنند و در آخر نیز بحث روایی را مطرح می‌کنند. و روح المیزان به کمک روایات شکل گرفته. موفق باشید
3442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی لطفا چند نفر را معرفی بفرمایید که در رابطه با لعن و سب در شیعه کار کرده باشند و نظر و اثر مکتوب قابل ارجاع داشته باشند؟حداقل دو نفر و کتب مربوطه؟ در بیشتر کتب فقط چند روایت پراکنده در تایید و یا رد وجود دارد و نظر و تفسیر و بحثی نیست!  با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اطلاع ندارم. موفق باشید
2882
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی استاد من بر سر یک دو راهی مانده ام! من کتاب ادب خیال و عقل و قلب رو که می خوندم رسیدم به قسمتی که شما کتابهای امام رو معرفی کردید(آداب الصلوة و...). بنده طبق سیر مطالعاتی که گفتید کتابهای آشتی با خدا، ده نکته از معرفت النفس، از برهان تا عرفان و همچنین کتاب معاد را تا ترک 14 مطالعه و کوش داده ام. با توجه به توصیفاتی که شما در کتاب ادب خیال از امام خمینی و علامه طباطبایی و امثالهم بیان کرده اید می خواستم ازتون بپرسم که آیا میتونم از این به بعد کتابهایی که از امام معرفی کرده اید رو بخونم یا اینکه طبق سیر مطالعاتی پیش بروم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعد از کتاب «معاد» إن‌شاءالله می‌توانید کتاب «آداب‌الصلواة» را کار کنید و بعد از آن کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» إن‌شاءالله می‌توانید تفسیر المیزان را کار کنید. موفق باشید
2529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام در روایتی خواندم که کسی که برای کسب روزی خود و خانواده اش مسافرت کند روز قیامت در سایه عرش خداست بنده جوانی هستم که تازه ازدواج کردم و مهندس هستم بخاطر اینکه در اجتماع نمی توانستم حلال و بی غل و غش کار کنم و یا مجبور بودم که وقت بیشتری را به کار اختصاص دهم و به مطالعات نمی رسیدم کاری دولتی را انتخاب کردم که بیش از صد کیلومتر با محل زندگی ام فاصله داردو هرروز این مسیر را در طول سه ساعت رفت و آمد دارم (البته این مدت را به گوش دادن سخنرانی می گذارنم و توجهی به مسیر ندارم ) علاوه بر این مسایل همسرم واقعا توان زندگی در آن شهر را ندارد و بنده نمی توانم که مکان زندگی ام را تغییر دهم نیت اینهمه تلاش و خستگی من در همه حال رضای خدا بوده اما گاهی افکاری که به ذهن من خطور می کند که اینها خستگی کمال ساز نیست و سختی کمال سوزند و تو باید زندگی ات را به محل کارت ببری هرچند که همسرت راضی نباشد و مدام این فکر اذیتم می کند که تو هیج اجری در نزد خدا نداری لطفا مرا راهنمایی کنید و این سوال مرا در سایتتان قرار ندهید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) اگر با این کار فضای بندگی برای خودتان و همسرتان فراهم می‌شود امید داشته باشید که إن‌شاءالله مورد رضایت خدا است، در ضمن از خدا بخواهید که هرطور مصلحت می‌داند فاصله‌ی بین کار و محل زندگی‌تان را کوتاه کند. موفق باشید
2404
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته با آرزوی توفیق و عمر با برکت و عزت برای شما استاد ارجمند جوانی هستم تاحدودی به اصول پایبند مدتی پیش با دختری از سادات از خانواده ای مذهبی ازدواج کردم. ایشان اهل نماز و واجبات است اما در مباحث اعتقادی حساسیت چندانی ندارد و مواقعی که صحبت از این مسائل پیش می آید بحث راعوض می کند و گاها به کارهای مردم نگاه می کند و کاری به سنت و نگاه شرع ندارد. حالا سوالی که از شمادارم این است که چگونه می توانم تا حدودی بینش ایشان را در این مباحث روشن نمایم تا ان شاالله در آینده بتوانم زندگی در مورد رضایت خداوند داشته باشم. خداوند برتوفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آرام‌آرام با مدارا و ابراز علاقه همراه با تفریح، با همدیگر در جلسات مذهبی مثل جلسات حجت‌الاسلام حاج آقای معمارمنتظرین شرکت کنید، إن‌شاءالله موفق می‌شوید. موفق باشید
1761
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم استاد معظم:مدت زیادی است نسبت به انجام وظایف دینی و اجتماعی ام دچار ادبار شدید قلب شده ام. مثلا در نماز ، درس خواندن که از وظایف اصلی ما طلاب است ، دعا و مناجات.حتی حوصله انجام مستحبات کوتاه را هم ندارم ، واجبات را هم خیلی با اکراه و تنبلی انجام می دهم. و این خیلی روحم را اذیت می کند و سبب شده گاهی اوقات برای چند لحظه در حالتی مه و مات قرار گیرم. از لحاظ تحصیلی هم دچار مشکل شده ام با این که خدا را شکر هوش خوبی دارم. این سبب سستی و تنبلی و کسالت و فشلی در زندگی ام شده. هرچقدر کتاب هایی در مورد اصول برنامه ریزی و تقویت اراده از جمله روش مطالعه حضرتعالی و کتاب برنامه ریزی و تقویت اراده آقای آقاتهرانی و غیره را مطالعه می کنم ، در تئوری قبول دارم و معتقدم اما در عمل کم می آورم و برای اینکه آن مطالب ارزنده از جمله در جزوه عالم طلبگی را در خودم حضوری و ملکه کنم ، دچار مشکل هستم.علاقه به مطالعه هم دارم اما در عمل ... امیدوارم مثل همیشه از راهنمایی های ارزشمندتان بهره مند گردم.سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام سعی بفرمایید پرحرفی نکنید، فیلم و سریال‌های خیالی را دنبال نکنید، آرزوهای بلند دنیایی را دنبال نفرمایید، خیلی وقتتان را صرف اینترنت نکنید، تا وحدتتان به شما برگردد و کار جلو رود. موفق باشید
741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در یکی از مباحث ماه رمضان فرمودید که قلب انسان در وسط بدن قرار نگرفته، بلکه سمت چپ است و قلب قرآن هم سوره یس است که وسط نیست و در نیمه پایانی قرآن است. اولا آیا این یک مقایسه ذوقی است یا یک ارتباط حکیمانه ای وجود دارد. ثانیا آیا این سخن با در نظر گرفتن این نکته است که ترتیب سوره ها در قرآن های امروزی با قرآن زمان نزول فرق دارد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی مسلم یک سخن ذوقی است. با فرض این که ترتیب سوره‌ها به همان صورتی که در قرآن هست مورد تأیید امامان معصوم(علیهم‌السلام) بوده‌‌است ،آن سخن گفته‌شده زیرا سوره‌ی "یس" در همین قرآن‌ها در نیمه‌ی دوم قرآن قراردارد.
16332
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق‌تعالی یک بنگاه اقتصادی را فرض بفرمایید: عرف و قانون رایج فعلی بر این است که یک‌طرف سرمایه‌گذار دارد و از طرف دیگر کارگر و کارمند و مدیران هم اغلب از خود سرمایه‌گذاران هستند. کارگر چرخ آن بنگاه اقتصادی را با کار خود چرخانده و حقوق ماهانه می‌گیرد فارغ از اینکه کفاف زندگی‌اش را بدهد یا ندهد؛ اما سرمایه‌گذار عموماً فقط سرمایه‌اش در گردش است و خودش مگر در صورت مدیریت، کار نمی‌کند با این‌حال سر سال سود اصلی کارخانه را که گاهی چند برابر حقوق سالانه‌ی مجموع شاغلان آن بنگاه هست دریافت می‌کند. از نظر اسلامی تقسیط سود این بنگاه چگونه باید باشد؟ از پیشنهادهای زیر کدام به نظر اسلام نزدیک‌تر است؟ 1. باید حداقل 20 درصد سود خالص برای کارکنان باشد. 2. علاوه بر کارکنان عموم هم باید در سود شریک باشد. (بحثی شبیه سهام عدالت) 3. سود اصلی برای کارکنان است سرمایه‌گذار اگر در آن بنگاه شاغل نیست فقط باید اجاره‌ی سرمایه‌اش را بگیرد مثلاً چیزی در حدود یک‌سوم سود خالص. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان یک نظر کلی داد. زیرا به هر صورت در فضای سالم اقتصادی، ثروت باید فعّالانه جهت کارآفرینی، نقش فعّال داشته باشد. لذا است که اگر صاحب کارخانه‌ای حقوق کارگران را در حدّ معقول بپردازد ولی برای جایگزینی کارخانه‌ای که در حال فرسایش است، سودِ مناسبی به‌دست آورد که پس از مدتی کارخانه فرسوده و کارگران بیکار نباشند؛ کارِ عاقلانه‌ای است. بدین لحاظ نمی‌توان برای کارفرما و صاحب ثروت، سود محدودی را در نظر گرفت. آن‌چه امروز به عنوان بحران مطرح است غفلت از تعریفی است که ما از حقوق کارگر و کارفرما و معنایِ کارآفرینی داریم، همه‌چیز در بحران است حتی قیمت ارز. موفق باشید

14844
متن پرسش
سلام: آیا می شود بخاطر زیبا نبودن زن او را طلاق داد؟ آیا این کار ظلم به اوست؟ اگر مرد به گناه بیفتد باید این کار را انجام دهد؟ اگر زن اول با گرفتن همسر دوم مخالف باشد باید چکار کرد؟ لطفا راهنمایی کنید. در معرض گناهم. چکار کنم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر چشم نداشت ببیند با چه کسی ازدواج می‌کند؟!! این هوس‌بازی‌ها را نباید زیر پوشش این الفاظ پنهان کرد! در حالی‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: هر آن‌چه در بقیه‌ی زنان سراغ دارید، در همسر خودتان هست. موفق باشید

14700
متن پرسش
با سلام استاد رسیدن بخیر: 1. آیا در بحث وجود ذهنی منظور از وجود ذهنی شی که همون ماهیت شی در ذهن هست و حاکی از وجود خارجی هست؟ آیا منظور از وجود ذهنی مثلا انسان همین تصویری هست که دارای 2 دست و 2 پا و رنگ و شکل و حجم و... هست؟ یا منظور از وجود ذهنی صرفا مفهوم عقلی حیوان ناطق هست؟ 2. میتونیم بگیم ذهن یک وجود اعمی هست نسبت به خیال و عقل و وجود ذهنی که میگیم یک صورت خیالی از شی خارجی در خیال تشکیل میشه و یک مفهوم عقلی در عقل که هر دو مصداق وجود ذهنی هستن؟ به این لحاظ که حاکی از خارج هستن. در پایان این که معتقد هستین که خداوند در موطن درخت به شکل درخت با همین تنه و برگ و ماده تجلی کرده فهمش شاید سخت نیست اما آدم مدام سوال واسش پیش میاد و این که فرمودین سوال نکنیم بلکه با دل جلو بریم خیلی سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در وجود ذهنی، موضوعِ تطبیق علم ما با خارج مطرح است به همان شکلی که معلومِ ما در خارج موجود است 2- چون صورت شیئ در ذهن است و نفس ناطقه، علمِ به ذهن خود دارد وجود خارجی برای انسان با همه‌ی ابعادش معلوم است چه شکل آن و چه معنای آن. موفق باشید.

14439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد اگر ما در سوره مبارکه کهف نظر آقای مستحسن را نپذیریم و نظر علامه را بپذیریم. پس باید اینطور باشد که: (ذوالقرنین همان کورش است. ولی نه آن کورش تاریخ که پر از تحریف است. بلکه کورشی که خداوند در قرآن معرفی می کند) درست است؟ یعنی باید جوانان بدانند که اگر ذوالقرنین کورش باشد، در این صورت باید صفات کورش را در قرآن باید جستجو کرد. درست است استاد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و در آن صورت عملاً موضوع ذوی‌القرنین با حضرت مهدی«علیه‌السلام» منتفی خواهد بود. در هر صورت موضوعی نیست که خیلی راحت بتوان یک نظر را پذیرفت و نظر دیگر را منتفی دانست. موفق باشید

14234
متن پرسش
سلام علیکم: با گروهی از دوستان سعی در انجام کاری فرهنگی در محیطی با جمعیت 1000 نفر هستیم و به این نتیجه رسیده ایم که باید در بالا بردن اطلاعات خود در زمینه های فرهنگی - سیاست - غرب شناسی - ولایت فقیه و... تلاش کنیم ولی نه می دانیم از کجا شروع کنیم و نه چطور کار کنیم و موضاعت را از چه منابعی انتخاب کنیم لذا از جنابعالی درخواست دارم تا ما را در این زمینه کمک کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که پس از مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «انقلاب اسلامی و برون‌رفت از عهد غربی» مطالعه شود و سپس کتاب «مدرنیته و توهّم» در کنار کتاب‌های مرحوم شهید آوینی و مرحوم مددپور دنبال شود. موفق باشید

14036
متن پرسش
سلام استاد: این سیوطی و مغنی بد جور اعصابم را بهم ریخته. اصلا نوری در آنها نیست. نه حسی نه نوری. هیچ، مثل چوب خشک است. قال ابن جنی. قال ابن خباض. قال سیبویه. قال ابن هشام و.... البته منطق هم تقریبا همینطور است ولی باز ازینها بهتر است چون کمی به عقل اضافه می کند چارچوب عقلی می دهد ولی اینها آدم را دیوانه می کند. بجای قال الله قال الرسول و... اینها را گذاشته اند و مجبوریم به خواندن آن. دو سوال داشتم در این مورد: 1. بنده اینها را شب امتحانی می خوانم. ایراد شرعی دارد؟ منظورم این است که وقت کم می گذارم و فقط اصل مطلب را می گیرم و می نویسم و بیشتر روی متن نمی مانم تا اذیت شوم. و کم مطالعه می کنم. 2. جمله ای از علامه حسن زاده شنیدم که مضمونش این بود که اینگونه دروس را با رویکرد ریاضت بخوانید برای خدا. ریاضت عقلی. آیا می شود؟ 3. بنده در ادبیات قرآن را تجزیه و ترکیب می کنم. این کار چطور است بنظرتان؟ هم ادبیاتم قوی می شود هم کلام معشوقه را می خوانم و به چشمم می خورد... بحمدالله. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ادبیاتِ عرب چیزی نیست که بشود شب امتحان خواند باید چندین سال همواره ممارست کرد تا بتوانیم از عهده‌ی فهم متون دینی که به صورت عربی نوشته شده است، برآییم و در این صورت است که به‌خوبی وظیفه‌ی خود را انجام داده‌ایم و از برکات تبلیغ دین بهره‌مند شده‌ایم 2- همان‌طور است که استاد فرموده‌اند 3- کار خوبی است إن‌شاءاللّه موفق باشید. موفق باشید

13697
متن پرسش
سلام علیکم: انسان اگر با ذره بین حکمت متعالی به عالم هستی و تمام شونات اش نگاه کند شاید بتواند مصداق انسان عاقل شود. انسان عاقل هرچیز را به نحو کلی نظاره گر است نه به نحو جزئی. دوری از محسوسات دارد و انس با معقولات. از صور و معانی جزئیه رهاست و در کلیات سیر می کند. ابزارش در علوم و فنون عقل است نه قوه ی واهمه و خیال و متصرفه. بلکه اگر این انسان عاقل شود و با عقل فعّال ارتباط برقرار کند مصداق همان شیعه ای می شود که امام اش کالمعقول بین المحسوس است. علی ایّ حال صحبت از این است که باید بتوان عقل را در تمام رگه های علوم رسوخ داد و شأن اصلی علوم را ظهور داد و آن ها را از محدوده ی ماده و صور و محسوسات رها کرد و به آنان از نگاه کلی و تجرید شده و معقول نظر کرد. اگر مطلبی را نظاره گر هستیم به صورت و محسوس آن توجهی نداشته باشیم بلکه بتوان با فنّ تأویل و تفسیر انفسی متون تا جایی به بطون آن دست یافت و آن بطون را به عنوان یک مبنای علمی تببین و مکتوب کند. بعضی از دوستان طلبه در حال پیاده کردن این شیوه در ادبیات عرب هستند و خب برکات زیادی داشته که استنباط هایی از قرآن و حدیث که مبتنی بر ادبیات عرب می باشد با این شیوه روح جدیدی گرفته و مطالب بسیار شریف و لطیفی یافت می شود. بنده چون به تاریخ علاقه داشتم می خواستم این شیوه را در تاریخ پیاده کنم. وقتی ما با مباحث تاریخ روبرو می شویم در واقع با همان عالم ماده روبرو هستیم چون با داستان و صور و محسوسات روبرو هستیم. در مباحث تاریخ که بصورت داستان بیان می شود با تقویت کردن قوای وهمیه و خیاله روبرو ایم و اگر بخواهیم از این تاریخ ادراک عقلانی و تجرید شده ای از زمان و مکان داشته باشیم باید چه بکنیم؟ این ایده اجمالا به ذهن بنده رسیده ولی نمی دانم چگونه باید در این وادی کار کرد آیا شما می توانید کمک کنید یا نوشته و یا کتابی مرتبط معرفی کنید. آیا قبلا کسی این کار را انجام داده است که انسان بتواند مطالب همان شخص را تکمیل کند. نکته: البته تاریخ را بصورت داستان خواندن عیب نیست و شاید هم خیلی کار آمد باشد ولی باز هم باید دانست که هنوز در عالم ماده و صورت هستیم و اگر بتوان تاریخ را تا عالم عقل سیر داد شاید بتوان استفاده ی بهتر از تاریخ اسلام برد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تاریخ هم باید متوجه‌ی حقیقتی شد که در زمان‌ها و ادوار مختلف، چهره‌های خود را به نور اسماء و صفات در حادثه‌ها می‌نمایاند، لذا است که تاریخ، تاریخِ ظهور انوار الهی است و قرآن در بسیاری از موارد متذکر چنین ایّامی است تحت عنوان «ایّامُ اللّه». منتها به عنوان یک بحث عقلی و فلسفی، هگل و از آن دقیق‌تر هایدگر در کتاب «هستی و زمان خود» این کار را کرده است. اگر استاد حاذقی «هستی و زمان» هایدگر را تدریس کند، می‌تواند از اشارات او نکات دقیق قرآنی را تبیین نمایید. زبان تفکر هایدگر زبان خوبی برای تبیین سنن الهی است که قرآن در متن تاریخ متذکر آن شده. موفق باشید

13512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: یکی از مواردی که متاسفانه حتی در بین افراد متدین هم متداول گشته با قیاس عملکرد های رهبر انقلاب با طرز رفتار امیرالمومنین (علیه السلام) سعی در نامشروع نشان دادن حکومت ولی فقیه در دوره کنونی (رهبری) دارند. چند مورد از بیانهای متداول را من باب نمونه ذکر می کنم: 1. سعد ابن ابی وقاص مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را بر سرش خراب کرد و نه در خانه حبسش کرد و نه علیه او سخن گفت؟ 2. طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت. چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی (ع)) ترک کردند. علی به آنها گفت کجا می روید؟ دروغ گفتند. علی گفت می دانم برای جنگ با من می روید با این وجود آنها را زندانی نکرد. زندانی سیاسی برای علی (ع) معنا نداشت. 3. کسانی که با او جنگیدند را محارب و منافق و فتنه گر نخواند، گفت: برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند. لذا از حضور محترم شما استاد گرامی خواهشمند است راهنمایی بفرمایید جواب این گونه شبهات را چگونه بیابیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ضعف‌هایی که در نظام اجرایی کشور هست ولی نمی‌دانم در مورد موضع‌گیری‌های ولیّ فقیه، کدام مورد است که تفاوتی بین موضع‌گیری رهبری با سیره‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌باشد؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» که کلیّت نظام، مقابل معاویه و امثال معاویه بود در درون نظام خنّاس‌هایی نبودند که چهره‌ی نظام را آلوده می‌کردند؟ ولی با آن موضع‌گیری کلّی که حضرت داشتند، مسیر، مسیر درستی بود. موفق باشید

12895
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اين كه در رجعت امکان ظهور کامل افراد كافر مهيا مي گردد تا نهایتی را که اراده کرده‌اند بتوانند به ظهور برسانند. دليل اين أمر را مشخص مي فرماييد با تشكر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ظهور مولایمان این جدّی‌ترین واقعیت زمانه«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف»، جبهه‌ی حق و باطل در نهایت خود به صحنه می‌آید تا حق، با ظهورِ نهایی خود، عمیق‌ترین لایه‌های باطل را نفی کند و در این‌جا است که روح‌های خبیثی که نتوانستند در اوج خباثت به فعلیت برسند، طلب رجعت دارند و این طلب، جواب داده می‌شود. پیشنهاد می‌شود به کتاب‌های «بصیرت و انتظار فرج» و «عالَم بقیت اللّهی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

12427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اگر ممکن است می خواستم ببینم کدام کتاب استاد در مورد الطاف خدا نسبت به انسان می باشد؟ یعنی می خواهم بدانم که خداوند در حق من چه الطاف و محبت هایی کرده است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که متذکر توحید افعالی است إن‌شاءاللّه جوابگو خواهد بود. فکر می‌کنم کتاب‌های «فرزندم این‌چنین باید بود» و جزوه‌ی «معارف اسلامی 1» نکاتی داشته باشد. موفق باشید

12337
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث برهان صدیقین فرمودید صفات خداوند در مخلوقاتش به نازله هست مثلاً درخت هم در حد وجود خودش علم و قدرت و حیات و... دارد، در صورتی که در بحث ملائکه می فرمائید هر فرشته حامل یک اسم است یعنی مثلاً فرشته ی قبض فقط اسم قابض را حامل است و از اسماء دیگر مثل علیم، سمیع و بصیر و حّی و... برخوردار نیست یا اینکه در اسم قبض این اسم را به کامله دارد و بقیه را به نازله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند در مورد فرشتگان هم از نظر درجه‌ی وجودی قضیه از همان قرار است. منتها در موقع ظهور بر اساس ظرفیت شرایطی که باید ظهور کنند به اسم خاصی ظهور می‌کنند که ما آن‌ها را در رابطه با ظهورشان، جبرائیل و عزرائیل و اسرافیل می‌نامیم. مثل نفس شما که در مرتبه‌ی خود، جامعیت دارد ولی در موطن گوش با قوه‌ی سامعه ظهور می‌کند. موفق باشید

11961
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی 1. آیا در قیامت زمان و مکان برچیده می شود؟ 2. آیا خداوند «شرّ» را هم آفریده است یا هر چه که خداوند آفریده است خیر است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زمان و مکان به این معنا که مخصوص عالم ماده است در آن‌جا نیست ولی اعمال ما در برزخ و قیامت جسم و صورت دارند مثل صورت‌های ذهنی که جسم دارند ولی جنس آن‌ها مادی نیست 2- از آن جهت که هرچه در عالم هست در قبضه‌ی اختیار خداوند است می‌توان گفت آنچه خداوند خلق کرده وجهی از شرّ هم دارد که شما در قرآن دارید: «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» یعنی به خداوند پناه ببرید از شرّ آنچه او خلق کرده ولی همان‌طور که حضرت امام در ابتدای کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» می‌فرمایند: لازم نمی‌آید خداوند مستقیماً شرّ را خلق کند، بلکه همین‌که خیر را و رحمت را خلق نکرده، شرّ موجود می‌شود مثل آن‌که نبود نور موجب ظلمت است، حال بر اساس چه مصلحتی بعضاً رحمت و خیر خود را ظهور نمی‌دهد، بحث دیگری است که شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» در کتاب «عدل الهی» بدان پرداخته‌اند. موفق باشید

11306
متن پرسش
سلام استاد گرامی آیا شما برطرف شدن برخی مشکلات خلق و خو و روحی را با اصلاح مزاج از طریق طب سنتی اسلامی قبول دارید؟ مثلا دکترهای طب سنتی اسلامی میگویند وقتی سودا در بدن زیاد شود روی خلق و خو و افکار تاثیر میگذارد و بعضی وقت ها باعث احساس افسردگی و یا وسواس میشود،و برای برطرف کردنش باید سودای بدن دفع شود چون سردی بدن زیاد شده و باعث خشکی سر شده و برخی مشکلات روحی به وجود آمده،در این شرایط آن شخص باید برخی دستورات طب سنتی مانند خوردن غذاهای گرم و تر و برخی داروهای گیاهی دفع کننده سودا را رعایت کند و حجامت یا زالو درمانی کند تا بعد از چند ماه سودا از بدنش دفع شود و به تعادل برسد و مشکلش رفع شود. آیا شما قبول دارید؟ چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه یادتان باشد که شرایطی که در بدن به‌وجود می‌آید در رابطه با روح، حکمِ علّت معدّه را دارند و در واقع زمینه هستند و به همین جهت اصالت را باید به روح یعنی نفس ناطقه داد که می‌تواند ماوراء این زمینه‌ها کار خود را بکند. علت حقیقیِ خُلق و خوی انسان، روح اوست. موفق باشید
10862
متن پرسش

سلام استاد: زیارت قبول. میشه بفرمایید کربلا چه خبر بود و شما چه دیدید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی بس عظیم و بزرگ در مقام عصمت و طهارت به نام حضرت حسین بن علی«علیه‌السلام» در کربلا حقایقی را به نمایش گذارد که بس عظیم بود که تنها انسان‌های معصوم توانِ دیدن آن را داشتند و در زیارت‌نامه‌هایشان آن نگاه را عرضه نمودند و بنده در بین عمل آن امام و نگاه این امام سعی داشتم با زیارت‌نامه‌های مأثور از امامان، به حقیقت کار حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نظر کنم و خدا را شکر می‌کنم که به تصدیق محتوای آن زیارات مفتخرم و ارزش معارفی که دنبال کرده‌ام را در تصدیق مضامین زیارت اربعین و زیارت اول از زیارات امام حسین«علیه‌السلام» یافتم. چه بگویم که چگونه خداوند در زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» چه حرف‌هایی با ما دارد!! موفق باشید

10400
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد و تسلیت ایام شهادت سالار شهیدان اباعبداله الحسین علیه الاف تحیه والثناء و اصحاب با وفای حضرتش. 1) مراد مولانا این اعجوبه عرفان و معرفت از بیت «آب کم جوتشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست چیست؟» اگر آب را علم معنی کنیم منظور وی این است که دنبال آموختن علم نرویم و ابتدا تشنه علم شویم بعد علم بیاموزیم. اگر این باشد تشنگی چطور حاصل می شود؟ توضیح بفرمایید 2) چرا خواندن مثنی معنوی شور و احساس غریبی به آدم می دهد و دل را به ناکجا آباد می برد؟ علتش چیست؟ 3) خداوند قسمت تمام آرزومندان کربلای معلا کند در آنجا بعد از قرائت آیه ان الله و ملائکه یصلون ... یک بار صلوات می فرستادند درحالیکه ما سه بار می فرستیم علت چیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مولوی در این بیت می‌خواهد ما را متذکر طلب بکند، اگر طلب رسیدن به حقیقت در ما شعله‌ور شد مطلوب خود را به‌خوبی در نزد خود می‌یابیم حتی اگر مطلوب ما علم به حقیقت باشد. مشکل بشر آن است که شعله‌ی طلب حقیقت در او شعله‌ور نشده و خود را گرفتار سیری‌های کاذب کرده. 2- مولوی در مثنوی به ما تعلیم نمی‌دهد، به ما قدرت نظرکردن می‌دهد تا حقیقت را که از همه‌ی ما نزدیک‌تر است احساس کنیم. گفت: «خویش را تعلیم کن علم و نظر/ کان بود کالنقش فی جرم الحجر» 3- فرق نمی‌کند شاید سه بار فرستادن صلوات تأکید بیشتر پذیرش آیه باشد. در ایران هم بعضی مساجد یک‌بار صلوات می‌فرستند. موفق باشید
نمایش چاپی