بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2798
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ضمن تبریک اعیاد سعید قربان و غدیر خدمت محضر شما استاد عزیزم اینکه خدا جیزی را برای انسان خواسته باشد برای انسان خیلی شیرین و قابل تحمل است هرجند که سخت ترین ها و تلخ ترین ها باشد، اما انسان یقین کند که این خواست خداست اما گاهی میشود که در مصایب و گرفتاری ها این مساله بشدت انسان را آزار می دهد که این گرفتاری بدلیل انتخاب و یارفتار اشتباه خود انسان بوده که اکنون گریبانگیر انسان شده و خدا هم دوست نداشت اینگونه شود و خود انسان با نداشتن ایمان خودش را گرفتار کرده و لذا هیچ اجر و پاداششی هم ندارد و یا می توان آن را عذابی جهت آن انتخاب و یا رفتار اشتباه در نظر گرفت مثال بارز این موضوع را می توان کسی را در نظر گرفت که روزی عاشق یک دختر از روی احساسات شده که او با دین و مذهب خیلی عمیق رابطه نداشته و حال مجبور است یک عمر با او با کراهت و سختی زندگی کند و مدام آرمانهایش را زیر پا بگذارد و یا کسی که سیگار می کشد و دجار بیماری سرطان می شود و... سوال دوم اینکه ما در روایات و کتب شما به این نتیجه رسیدیم که مقام همه اهل بیت مقام اول ما خلق اللهی است و همه یک مقام دارند اما روایات دیکری هستند که اولویت امیرالمومنین یا فاطمه زهرا یا حتی امام حسین و گاهی هم پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین را مطرح می کنند چگونه باید این دو را باهم جمع کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- قرآن می‌فرماید حتی اگر انسان گرفتار گناهان و سیئات شد و پیرو آن مشکلاتی برایش پیش آمد، اگر در جهت الهی قدم بگذارد نه‌تنها آثار آن گناهان را مرتفع می‌کند حتی جای آن گناهان را حسنه می‌نشاند. می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» با این وصف چه جای نگرانی است. وقتی انسان در شرایط پیش‌آمده نیز با ادامه‌ی دینداری آن خطاها را تبدیل به نردبانی نماید برای صعود بیشتر. 2- همان امامانی که می‌فرمایند همه‌ی آن‌ها در مقام اصلی خود دارای حقیقت واحدی هستند معتقدند بعضی از ائمه«علیهم‌السلام» در مقام ظهور در دنیا امکان بیشتری جهت ظهور آن حقیقت داشته‌اند و از این جهت در مقایسه با ظهور نسبت به سایر امامان، بعضی افضل‌اند. موفق باشید
1998
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم اینجانب پایه 1 حوزه علمیه می باشم باتوجه به تاکیدات مقام معظم رهبری، به نظر حضرتعالی از چه پایه ای باید مطالعه فلسفه را شروع کرد و از چه کتابی؟ چه مدتی باید بر روی فلسفه سرمایه گذاری کرد؟ بسیار ممنون و متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پس از گذراندن ادبیات و ملکه‌شدن در آن خوب است که بدایه و نهایه را به مرور بخوانید، ولی اسفار را چند سال که درس خارج را گذراندید شروع کنید. شاید برای ابتدای کار کتاب «ده نکته از معرفت نفس» و «از برهان تا عرفان» قسمت برهان صدیقین همراه با سی‌دی کافی باشد. موفق باشید
976

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد چرا فلسفه ی ملاصدرا جهانی نشده؟ مگه فلسفه نباید جهانی شه؟ اما اشکال این فلسفه جیه که هنوز اونرو به عنوان فلسفه قبول ندارند؟ یعنی اصلا چرا پس ملاصدرا رو فیلسوف میدونیم؟ چه طور میشه جهانی شه؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چند سال گذشته سمیناری در رابطه با فلسفه‌ی ملاصدرا در تهران تشکیل شد و از فیلسوفان مطرح دنیا دعوت شد بسیاری از صاحب‌نظران دنیا از جمله پروفسور ویلیام چیتیک معتقد بودند فلسفه‌ی ملاصدرا تمدن‌ساز است و حتماً تمدن آینده‌ی جهان متأثر از فلسفه‌ی حکمت متعالیه است. حتی حضرت امام خمینی«رضوان‌الهن‌علیه» بر مبنای تفکر ملاصدرا نهضت خود را تبیین کردند. بنده در جلسه‌ی هشتم از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» در مورد جایگاه تاریخی فلسفه‌ی ملاصدرا و نظر مقام رهبری«حفظه‌الهت» عرایضی دارم. موفق باشید
21150
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ضمن خسته نباشید. شما در بحث سلوک ذیل شخصیت امام در باب سوبژکتیویته مطالبی داشتید و آن را فرهنگی می دانید که در آن فرهنگ اشخاصی زندگی می کنند و در اندیشه های آن ها عمدتا با نگاه نومینالیستی به اطراف و پیرامون نظر دارند و بعد فرمودید حتی گاهی دین داری ما در ساحت سویژکتیویته قرار می گیرد آنگاه که بهره ی ما از نظر صرفا حال و لذت های درونی شود با این نگاه استاد ما به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از اساتید فلسفه و عرفان و بسیاری از کسانی که این علوم را پیگیری می کنند با این نگاه و این نظر به سراغ این علوم می روند یعنی دلخوشند به این بحث ها و با این کتب لذت می برند و زندگی می کنند و با این ها سرگرمند و عملا بهره هایشان استفاده از الفاظ و لغاتی این چنینی است آیا اینگونه نیست؟ بنابر این می شود گفت سوبژکتیویته حجاب غلیظ تاریخی امروز ماست که سالکان کوی دوست در فضای دینداری خود باید از حجابی ضخیم و دشوار عبور کنند و آن خرق این نگاه نومینالیستی است به هستی و از پوست به درآمدن است. استاد پس می شود گفت که راز ناکار آمدی بسیاری از درس اخلاق ها و عرفان های موجود و....و بسیاری از دینداری ها و صحنه های ارتباط با مسجد و حسینیه و حرم ها این باشد که ما خرق حجاب سوبژکتیویته نکرده ایم و بهر ه ای از این ها نبردیم و نمی دانیم راز عدم استفاده ی ما از معارف و مساجد و حسینیه ها چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. ما در سیطره‌ی نیهیلیسم به جای رجوع به حقیقت، رجوع به «خود» داریم و تنها از طریق انقلاب اسلامی، آری! تنها از طریق انقلاب اسلامی می‌توان در این دوران به حقیقت رجوع کرد. در این مورد عرایضی در مقاله‌ی «انقلاب اسلامی، عبور از تمایز سوبژه و اُبژه» شده است. بحمداللّه شما به نکته‌ی مهمی دست گذاشته‌اید. آن مقاله را برایتان می‌فرستم. موفق باشید

انقلاب اسلامی و عبور از تمایز سوژه و اُبژه

باسمه تعالی

آقای دکتر عبدالکریمی در کانال تلگرام‌شان در رابطه با انقلاب اکتبر روسیه سخنانی گفته‌اند که خوب است رفقا نسبت به آن تفکر و تأمل نمایند[1]. به گفته‌ی خود آقای دکتر عبدالکریمی ما نیاز داریم با تاریخ، مواجهه‌ی پدیدارشناسانه داشته باشیم . ایشان انقلاب اکتبر را یک رویداد بزرگ اجتماعی تاریخی می‌دانند که البته حرفی در آن نیست و سپس می‌فرمایند به بهانه‌ی تفکر نسبت به انقلاب اکتبر به مسائل خود در دهه‌های کنونی می‌پردازند.

می‌گویند دوره‌ی آرمان‌گرایی گذشته است.

از طیفی صحبت می‌کنند که رأس آن طیف، انقلاب فرانسه است و بعد انقلاب چین و انقلاب اکتبر و سپس انقلاب ایران و در آخر داعش. انقلاب فرانسه را دارای فرآیند امر تاریخی می‌دانند که فلسفه پیش از ایدئولوژی در آن نقش داشته و در بستر یک تقدیر تاریخی نظام فئودالی به بورژوازی تغییر کرد و در مورد انقلاب اکتبر می‌گویند چون در آن انقلاب جامعه‌ی مدنی از قبل وجود نداشت هیچ کنترلی در آن نبود و می‌گویند انقلاب ما - یعنی انقلاب اسلامی-  نیز چنین بوده . می‌گویند چون جامعه‌ی مدنی در انقلاب اکتبر نبود، تشکیلات عظیم دولتی در دست استالین می‌افتد و در ایران هم همین‌طور شد.

می‌گویند: انقلاب فرانسه بیشتر مبتنی بر یک تفکر فلسفی است، ولی انقلاب اکتبر بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی است و انقلاب اسلامی نیز ابتدا کنش کرده و سپس می‌خواهد ایدئولوژی‌اش را تدوین کند، منار را دزدیده است و به دنبال چاه می‌گردد.

می‌گویند: انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر هر دو انقلاب هستند و خواهان اعمال اراده‌ی مردم در حرکت سیاسی اجتماعی‌اند ولی انقلاب کبیر فرانسه با تقدیر تاریخی همسو است ولی انقلاب اکتبر چنین نبود و انقلابیون ایرانی می‌خواهند به نوعی اراده‌گرایی در روزگاری بپردازند که زمانه با آن‌ها یار نیست - زیرا تقدیر تاریخی با آن‌ها همسو نمی‌باشد-.

می‌گویند: ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که شاهد ظهور یک شهروند جهانی هستیم و انقلابیون ایران می‌کوشند در مقابل این روند مقاومت کنند و در آخر دلسوزانه می‌خواهند این کار نشود زیرا مثل شوروی خطر فروپاشی پیش می‌آید.

بنده در آن حدّ که رفقا نسبت به جملات بالا کمی تفکر نمایند؛ باب موضوع را در چند بند باز می‌کنم.

1- ملاحظه می‌کنید که در آن سخنرانی، انقلاب فرانسه را اصل گرفته‌اند و با آن انقلاب اکتبر روسیه را مورد ارزیابی قرار داده‌اند و در این بین هر آن‌چه خوبی در انقلاب اکتبر هست آن را به اعتبار نزدیکی به انقلاب فرانسه قلمداد کرده‌اند، ولی هر آن‌چه بدی در انقلاب اکتبر بوده است را مثل انقلاب اسلامی دانسته‌اند تا مخاطب خود به این نتیجه برسد که هیچ نقطه‌ی مثبتی در انقلاب اسلامی نیست. پیشنهاد می‌کنم صوت ایشان را دوباره استماع فرمایید.

2- ایشان می‌فرمایند انقلاب اسلامی هیچ پشتوانه‌ی فکری نداشته و ابتدا کنش‌گری بوده و سپس ایدئولوژی‌اش را تدوین کرده‌اند! بنده از شما می‌پرسم ایشان از کدام عینک انقلاب اسلامی را می‌نگرند؟ آیا انقلاب اسلامی باید با مبانی انقلاب فرانسه شکل می‌گرفت تا مبنای فکری داشته باشد؟ گذشته از آموزه‌های دینی، آیا موضوع ولایت فقیه و حضور اندیشمندانی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی مبنای فکری انقلاب اسلامی نبودند که نتیجه‌ی آن مبانی فکری، آن شد که همه‌ی مردم به جهت فهمی که از انقلاب اسلامی پیدا کردند، تماماً از آن استقبال نمودند؟

3- می‌گویند انقلابیون ایرانی می‌خواهند به نوعی اراده‌گرایی در روزگاری بپردازند که زمانه با آن‌ها یار نیست، زیرا بیرون از تقدیر تاریخی عمل می‌کنند. همه‌ی حرف بنده در این قسمت است که چه کسی تقدیر تاریخی یک ملت را تشخیص می‌دهد؟ آیا حضور میلیون‌ها مردم در استقبال با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله در مقابل استکبار، خبر از آن نمی‌دهد که خداوند چیزی را در این تاریخ به ما داده است به نام انقلاب اسلامی تا در بستر انقلاب اسلامی از بحران‌های خود رها شویم؟ جز این است که در دوره‌ی خودآگاهی نسبت به انقلاب اسلامی می‌توانیم از آن‌چه بر ما می‌گذرد، با خبر شویم و در برخورد صحیح با حقیقت انقلاب اسلامی از دورانِ تمایز سوژه و اُبژه عبور نماییم و آن حقیقت، به تمامی عینِ جان ما شود و در مسیر وفاداری به آن حقیقت بود که فرهنگ شهادت به صورتی‌که در این تاریخ ملاحظه کردید، به ظهور آمد؟

4- تعجب بنده از آقای عبدالکریمی از آن جهت است که از یک طرف در رابطه با موضع‌گیری نسبت به انقلاب اسلامی وارد صحنه می‌شوند که صحنه‌ی سخن از حضور تاریخی این ملت است، ولی همه‌ی شواهد تاریخی چنین حضوری را نادیده می‌گیرند و هیچ توجهی به عبور انقلاب اسلامی از سیطره‌ی فرهنگ غربی که در ذات این انقلاب نهفته است و از اصلی‌ترین ایده‌های متدینین به انقلاب اسلامی است، نمی‌کنند. در حالی‌که نه فاشیسم حاصل انقلاب فرانسه است، و نه داعش حاصل انقلاب اسلامی و نه ملاعمر نمونه‌ای از شخصیت امام خمینی. و این نوع برخورد به رخدادهای بزرگ و انسان‌های بزرگی که تقدیر تاریخی زمانه‌ی خود را می‌شناسد، تقلیل‌دادنِ آن رخدادها و آن اشخاص بوده و خبر از عدمِ درکِ کشف تاریخی دارد.

5- آیا انقلاب اسلامی وقتی به صورت حقیقت این دوران ظهور کند و با جان انسان‌ها متحد گردد، توانایی‌ آن را ندارد که جان انسانِ این دوران را به خود جذب کند، در آن حدّ که برای باقی‌بودن با آن از جان خود دست بکشد؟ البته این مشروط بر آن است که به انقلاب اسلامی به عنوان یک حقیقت وجودی نگاه شود مثل هر رخدادِ تاریخی، در آن صورت است که انسان خود را در آغوش آن حقیقت احساس می‌کند و می‌یابد که ما را در برگرفته و سراسرِ افق وجود ما را پر کرده در حدّی که هیچ آینده‌ای را بدون آن نمی‌توانیم بنگریم و این است آن انقلاب اسلامی که بنده متذکر آن هستم و معتقدم راهِ عبور از پوچیِ این دوران تنها در آن نهفته است و آقای عبدالکریمی به مخاطبان خود ظلم بسیار روا می‌دارند از آن جهت که مانع چنین نگاهی و چنین حضوری می‌شوند. آیا ملاحظه نکرده‌اید آن چند نفر مریدانِ ایشان به چه روز و روزگاری افتاده‌اند؟!

6-  در رابطه با بهترین نگاه به انقلاب اسلامی عرایض نسبتاً مفصلی دارم که إن‌شاءاللّه در جای خود باید از آن سخن بگویم. همین اندازه خواستم بابی باز شود تا رفقا نسبت به سخنان آقای عبدالکریمی فکر کنند که از یک طرف ظاهرِ علمی به خود می‌گیرند و از طرف دیگر به ایدئولوژیک‌ترین شکل با حقیقت وجودی انقلاب اسلامی برخورد می‌کنند و امکان تفکر را از مخاطب خود می‌ربایند و خطر فریب را می‌افزایند.

7- سخنان آقای دکتر عبدالکریمی را در نسبت با انقلاب با سخنان آقای دکتر رضا داوری اردکانی مقایسه کنید که از وی می‌پرسند: «آیا انقلاب اسلامی راهی را برای ما باز کرده است؟ و آیا امکانات تازه‌ای به روی ایران گشوده است؟» ایشان در جواب می‌فرمایند: «چرا در بدیهیات شک می‌کنید؟ مگر می‌توان گفت که حرکت امام خمینی یک گشایش در تاریخ ما نبوده؟ انقلابی رخ داده و عهدِ دینی تجدید شده است، مهم آن است که ما چطور می‌خواهیم رونده‌ی این راه باشیم. اکنون باید گشایش را فهمید و البته به آن دل‌خوش نشد، باید به امکانات و چگونگی این راه دقت کرد. ما قدم به قدم باید آن را بگشاییم.» می‌گوید من همچنان منتظر فیلسوفان و شاعران و مورخان هستم که در پیِ انقلاب بیایند.[2] آیا آقای عبدالکریمی به چگونگی طی‌شدنِ گشایشی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گذاشته است، دقت می‌کند؟ و یا به ایجاد سدِ نیهیلیسم؟

8- هگل سعی می‌کند با معنابخشی به انقلاب فرانسه آن انقلاب را از آنِ خود کند[3] و آقای عبدالکریمی بر عکس هگل، با نادیده‌گرفتن انقلاب اسلامی سعی می‌کنند رابطه‌ی ما را با حضور تاریخی‌مان نفی نمایند و نوعی ناتوانی جهت ساختارهایی مطابق انقلاب اسلامی را به مخاطبان خود القاء کنند. در حالی‌که هگل با تبیین روح آزادی که در متن انقلاب فرانسه یافت، تلاش کرد بشریت را در اصلاح امور خود امیدوار کند و تا به تقدیر تاریخی که در آن زندگی می‌کنند، نایل آیند. آیا نمی‌توان به میانجیِ تفسیر هگل از انقلاب فرانسه جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی را دید و به توانایی‌های بالقوه‌ی آن پی برد؟ دکتر عبدالکریمی در ابتدای سخن خود می‌گوید بحث من فلسفی است و در سراسر سخن خود همانند یک لیدرِ سیاسی نسبت به انقلاب اسلامی موضع‌گیری منفی دارد و بدون طرح هرگونه مبنای فلسفی که در آن بتوان در هم‌تنیدگیِ حقیقت و تاریخ را مورد توجه قرار داد، بر عکسِ کاری که هگل در کتاب «پدیدارشناسیِ روح» می‌کند و خواننده‌ی خود را متوجه‌ی نسبت حقیقت و تاریخ می‌نماید که چگونه این دو می‌توانند به هم برسند، عمل می کند. در هم‌تنیدگیِ تاریخ و حقیقت چیزی است که با نظر به کشف انقلاب اسلامی می‌توان به آن رسید، انقلابی که با رویکرد خاص خود یک انقلاب منفعل نیست و به همین جهت در تقابل با فرهنگ استکباری به‌راحتی جلو نمی‌رود.

9- چقدر خوب بود آقای عبدالکریمی یا از انقلاب اسلامی سخن نمی‌گفتند و یا اراده‌های این ملت را در امر تحقق آن نادیده نمی‌گرفتند و آن را درک می‌کردند. اراده‌ی مشترک ملتی که در پرتو توحید، به آینده‌ای روشن نظر دارد و ایثارها و فداکاری‌های این ملت نشان می‌دهد که با خودآگاهیِ خاصی می‌خواهد در وسعتی که دیگر دوگانگیِ سوژه و اُبژه در میان نیست، تاریخ خود را بسازد و مزه‌ی این نحوه حضور را در دفاع مقدس چشیده است. لذا با همه‌ی سختی‌هایی که در مقابل خود دارد، سعی می‌کند برای درکی آن‌چنینی خطر کند و از منافع خود بگذرد. آقای عبدالکریمی را چه شده است که چنین تاریخی را احساس نمی‌کند و طلوعی چنین عظیم را، آری! طلوعِ درک همدیگر، ماورای آن‌که همدیگر را سوژه‌ی خود کنیم را، احساس نمی‌کند!! در حالی‌که دکتر فردید که متوجه‌ی چنین دغدغه‌ای در هایدگر بود، آن را در انقلاب اسلامی احساس کرد و گفت اگر هایدگر زنده بود آن‌چه را در عبور از متافیزیک و آزادشدن از سوبژه و اُبژه می‌طلبید ،  در انقلاب اسلامی می‌یافت.

10- آقای دکتر عبدالکریمی در جای دیگر گله می‌کند که چرا مردم ایران فوتبالیست‌ها را مهم‌تر از ایشان به عنوان استاد فلسفه می‌دانند و از این‌که در این کشور توجه لازم به ایشان نمی‌شود، گله‌مندند. در حالی‌که بنده معتقدم آقای عبدالکریمی متوجه‌ی تاریخی که در آن به‌سر می‌برند، نیستند و انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی را بسط مدرنیته و نیهیلیسم می‌دانند. آیا مردم ایران می‌توانند چنین فردی را از خود بدانند؟ راستی چرا مردم ایران شهید محسن حججی را از خود می‌دانند ولی آقای عبدالکریمی را نه؟![4]                                             

 والسلام   

طاهرزاده

 


[1] - https://t.me/bijanabdolkarimi/1476

[2] - به سخنان آقای دکتر داوری در «خانه بیداری اسلامی» استان اصفهان در تاریخ پنجشنبه ۲۶ مرداد رجوع فرمایید.  

[3] - با این‌که هگل از گیوتین که سرها را چون کلم از تن جدا می‌کرد و از ترور که عده‌ی زیادی را به قتل رساند، نه غافل است و نه آن را تأیید می‌کند ولی متوجه‌ی جایگاه تاریخی انقلاب فرانسه است و از آن جهت آن را تأیید می‌کند.

[4] -

17100
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد بزرگوار بنده چند وقتی است در مورد خانمی فالگیر شنیده ام که بسیاری از چیزهایی را که می گوید صحت دارد. دوستانم با او در تماس تلفنی هستند در صورتیکه این خانم فقط اسم شخص و مادر و سن شخص را می پرسد و هیچ اطلاعات دیگری را نمی خواهد و از وقایع اطراف شخص حوادث ممکنه و ویژگیهای او خبر می دهد. حال می خواهیم بدانم صحت دارد؟ گاهی اراده می کنم با این شخص تماس بگیرم اما نمی دانم چه چیزی مانع می شود یعنی قلبا راضی نمی شوم، نمی دانم چه سری پشت این کار هست؟ لطفا راهنماییم کنید؟ چون بنده هم خودم گرفتاریهایی و مسائلی دارم می خواستم رجوع کنم اما باز خدا را برتر از همه می دانم. نکته دیگر اینکه بنده سنم بالا رفته هنوز ازدواج نکرده ام، درآمدی هم ندارم با توجه به اینکه هیچ درآمدی ندارم و شرایط ازدواج هم برایم سخته مقدار خیلی کم پولی را هم بانک گذاشته ام شاید حقوق یک ماه یک معلم هم نیست اما با وجود این هم باز این پول را سپرده نگذاشته ام چون این را شک به رزاقیت خدا می دانم حتی آن مقدار کم سود را هم قبول نمی کند قلبم. از طرفی وقتی کنار دوستان و آشنایان هم می نشینم می بینم با توجه به درآمد زیادشان باز هم ناله می کنند حال آیا این خونسردی بنده و امید به خداوند و اینکه هیچ وقت ما را درمانده نمی گذارد بجاست یا باید کاری صورت گیرد. ممنون می شوم در دو مورد فوق حتما پاسخگو باشید از اینکه با سوالات نامربوط مزاحم وقت جنابعالی شدم عذر می خواهم. بنده حقیر را دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن خانم با اجنه ارتباط دارد و پیشگویی‌هایش هیچ مشکلی را رفع نمی‌کند. عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» شده است 2- تلاش برای تأمین رزق از جمله گذاردن سپرده در بانک تا بانک با وکالت از شما در امور اقتصادی وارد شود، منافیِ اعتماد به رازقیت حق نیست. موفق باشید

15628
متن پرسش
سلام و ارادت حکیم فاضل: تفاوت بنیادین و اساسی بین فلسفه غرب و فلسفه اسلامی (حکمت متعالیه ملاصدرا) چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع چیزی نیست که بتوان در سؤال و جواب دنبال کرد. تفکر، تفکر است هرچند موضوعاتِ مورد تفکر مختلف باشد. موضوعات فلسفه‌ی غرب وسعت زیادی دارد از تومیست‌ها بگیر تا رمانتیک‌ها و کلاسیک‌ها و ایدئالیست‌ها. پیشنهاد بنده آن است که اگر ما با حکمت متعالیه به‌خوبی آشنا شویم و سپس به آن فلسفه‌ها رجوع کنیم، بهتر می‌توانیم استفاده نماییم. موفق باشید

12367
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی چند وقت پیش وقتی برخی آیات قرآن در مورد اینکه به وسیله توسل جوییم را خواندم دیدم منظورشان نماز است نه شخص، ولی با توجه به آیه ای که از ما می خواهد برای استغفار نزد پیامبر برویم مشکلم حل شد، اما نسبت به زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و شهدا سوال دارم. به راستی منظور از زنده بودن آنها چیست؟ آیا منظور اینست که آنها حیات برزخی ندارند؟ به نظر شما استفاده از تجربیات شهدا و اهل بیت (ع) در زمینه استجابت دعاها می توان برای منکران توسل، دلیل آورد و به نوعی مباهله کرد؟ چون بنده ترس دارم بگویند خوب شیطان هم می تواند کار خارق العاده بکند. سوال بعدی اینکه راضی به رضای خدا بودن با اینکه نسبت به امری از اهل بیت (ع) درخواست کنیم تضاد ندارد؟ مثلا بنده وقتی از اهل بیت (ع) درخواست خانه بکنم و مستجاب کنند در حالی که بارها از خدا خواسته ام و مستجاب نشده آیا می شود گفت از کجا معلوم این خانه داری بنده مانع بندگی نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء معصوم و در ذیل آن‌ها شهداء به جهت آن‌که گرفتار گناهانشان نیستند می‌توانند در این دنیا نقش داشته باشند و راه‌های سعادت و حقیقت را به ما متذکر شوند که قرآن در این رابطه می‌فرماید: «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170 / آل عمران) شهداء به جهت فضل و برکتی که خداوند به آن‌ها داده است به یاران هم‌سنگرشان که در همان مسیر قدم گذاشته‌اند، بشارت می‌دهند که نگران شکست این مسیر نباشید، که این مسیر روز به روز در برکت جدیدی خواهد بود. و این‌که می‌فرمایید رضایت از خداوند با تقاضا از او منافات دارد یا نه، عنایت داشته باشید خود خداوند به ما می‌فرماید از او تقاضا کنیم و نیازهای خود را با او در میان بگذاریم. در آیه‌ی (77) سوره‌ی فرقان می‌فرماید: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» ای پیامبر به آن‌ها بگو اگر دعای شما و تقاضایتان از حضرت حق نبود، حضرت حق هیچ توجهی به شما نمی‌نمود. بنابراین تنها باید در زیر سایه‌ی دستورات حضرت حق وظیفه‌ی خود را در آن حدّ که تشخیص می‌دهیم انجام دهیم و امیدوارِ الطاف حضرت حق باشیم. موفق باشید

10868
متن پرسش
سلام علیکم استاد: سوال بنده در مورد برکت است. این برکت دقیقاً یعنی چه؟ مکانیزم دنیایی ای و مادی اش چطور است دقیقاً؟ خب فرضاً اگر حقوق بنده ماهی یک میلیون تومان است؛ همین قدر است دیگر. این یک میلیون که نمی شود 2 میلیون. گوشتی که کیلویی 30 هزار تومان است؛ نیز نمی شود 20 هزار تومان. ایضاً سایر قیمت ها. پس اینکه می گویند فلان مال برکت دارد یعنی چه؟ چطور است برخی ها با ماهی یک میلیون یا حتی کمتر دارند زندگی را می گذرانند؛ خوب هم می گذرانند. برخی نیز ممکن است با ماهی 3 یا 4 میلیون باز هم گیر خرج و برج زندگی باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نور الهی وارد زندگی‌ها شد آن رزقی که برای ما مقدر شده مثل حقوق ثابتی که یک کارمند دارد، در جهتی مصرف می‌شود که حقیقتاً باید مصرف شود و در نتیجه انسان با نتایج آن رزق روبه‌رو می‌شود وگرنه طوری آن را مصرف می‌کنیم که در جهت نیازهای حقیقی ما مصرف نشده. موفق باشید
7628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام در جواب سوالی فرموده اید:"شأن موجودات مادی تدریجی است و غیر از تصرفی است که با اراده‌ی کن فیکون در آن‌ها تصرف می‌شود."میشود این عبارت را توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به مباحث ده نکته و برهان صدیقین و حرکت جوهری که شرح داده شده رجوع فرمایید. موفق باشید
7097
متن پرسش
سلام علیکم با نوجه به اینکه رزق مومن دنبال او می دود؛ فقر و گرسنگی شایع میان مسلمانان آفریقا تا حد از دنیا رفتن کودکانشان به خاطر گرسنگی چگونه توجیه می شود؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود رزق تو از قبل تعیین شده حال اگر مواظب نبودی و کسی از تو آن کار را قاپید باید بلند شوی و از او بگیری چون خداوند آن را برای تو قرار داده. بنا به نظر کارشناسان، آفریقا استعداد تغذیه‌ی چندین برای این جمعیت را دارد باید بلند شود و در نوع نگاه خود به عالم و آدم تجدید نظر کند وگرنه یا خودشان همدیگر را به قتل می‌رسانند و یا قحطی آن‌ها را از پای در می‌آورد. وظیفه‌ی ما است که به آفریقا کمک کنیم که از این مشکل تاریخی به‌در آید و به اصالت خود برگردد. موفق باشید
3178
متن پرسش
با سلام استاد محترم با توجه به اینکه در زمینه اصول دین مخصوصا توحید وخودشناسی هیچ کتاب مناسب و جامعی در دسترس کودکان و نوجوانان نیست، آیا شما می توانید در تالیف یک دوره کتاب و نرم افزار برای کودکان و نوجوانان با ما همکاری کنید؟ این همکاری از طریق جمعیت بانوان فرهیخته استان یا بصورت شخصی میباشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» در این امر مفید باشد ولی نمی‌توانم به کارهایی غیر از ان کارهایی که مشغول آن هستم بپردازم. موفق باشید
2933
متن پرسش
سلام علیکم عشق چیست؟ چرا بعضی از افراد عاشق می شوند و بعضی نمی شوند؟ اگر عشق به غیر از خدا و اهل بیت نیست پس عشق به همسر چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جواب قسمت اول و دوم سؤال را قبلاً در جواب شماره‌ی 2894 عرض کردم. در مورد محبت و عشق به همسر اولاً: این را هم خداوند ایجاد کرده و فرموده: «وَجعلنا بینکم مودةً و رحمةً». ثانیاً: وقتی محبت به همسر مقابل مودت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که یکی مانع دیگری باشد، در حالی‌که بسیجی‌های ما در عین محبت به زن و فرزند، نشان دادند وقتی پای دفاع از کشور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» پیش بیاید به راحتی خود را و زن و فرزند خود را فدای اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می کنند. موفق باشید
2011
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه بعضی ازعلما می گویند که در تربیت کودک برای آموزش عقاید باید از 7 سالگی شروع کرد به خاطر اینکه در روایات سن 7 سالگی را تعیین کرده است ولیکن چند سئوال مطرح می شود1) با توجه به وضعیت رسانه های بیگانه خصوصا ماهواره و اینترنت و بعضا رسانه های داخلی و در دسترس بودن راحت آنها برای همه سنین و در ارتباط بودن فرزند ما با دوستانی که از ماهواره تغذیه می شوند آیا باز هم سن آموزش عقاید 7 سالگی است؟ 2) آیا تفاوت استعدادهای یادگیری کودکان امروز و زمان ائمه علیهم السلام تأثیری در زمان شروع آموزش عقاید نمی گذارد؟ 3) آنچه کودکان در کودکی یاد می گیرند بسیار ماندگار است مثلا اگر قرآن را حفظ کنند ماندگاری بیشتری دارد تا در سنین بزرگسالی با فرض اینکه به حفظ قرآن بپردازند در این سنین، با توجه به این مطلب آیا بهتر نیست کارهایی مثل حفظ قرآن و ... از کودکی وقبل از 7 سالگی شروع شود؟با تشکر از زحمات شما التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آموزش عقاید غیر از توصیه‌های اخلاقی است، معلوم است که ما باید از همان ابتدایی که کودک خوب و بد را تمیز می‌دهد او را متوجه بدی‌ها بکنیم و از ارتکاب آن‌ها او را برحذر داریم، آری استعدادها متفاوت است و قاعده‌ی کلی آن است که به ذهن کودکان مسائل سنگین را تحمیل نکنیم. حفظ قرآن برای ذهن کودک اگر آمادگی‌اش را داشته باشد، چیز سنگینی نیست که به او فشار آید با تکرار آیات آن‌ها در حافظه‌اش می‌ماند. موفق باشید
2009
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد شمادر جلسه تفسیرقران روز شنبه فرمودید که کسب این معارف قرانی در دنیا شاید کمی طولانی شود مثلا 2سال اما بعد از مرگ 700هزار سال طول میکشد تا انسان متوجه همان معارف شود. سوال بنده این است که چرا بعد از مرگ زمان بسیار طولانیتری باید بگذرد تا این معارف برای ادمی حاصل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در دنیا انسان با اراده و اختیاری که دارد می‌تواند با کمی پشت کار به کمالات خوبی دست یابد ولی در برزخ که تنها ملکات انسانها در میان است بسیار طول می‌کشد تا خیالات انسانی فرو نشیند و حجاب‌ها برطرف شود و انسان متوجه حقایق بگردد. موفق باشید
247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و خسته نباشید در خصوص ترتیب مطالعه آثار شما سوالاتی داشتم. ابتدا اجازه بدهید بگویم که من تقریبا با کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما شروع کردم، بعد جزوه ی ضرورت و نحوه مطالعه را مطالعه کردم و از آن بسیار استفاده بردم، با توجه به تأکید شما در آن جزوه، به معرفت النفس پرداختم و اکنون در نکته ی ششم کتاب 10 نکته از معرفت النفس همراه با شرح آن هستم. در ضمن کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی را نیز هم زمان با معرفت النفس آغاز کرده و به تازگی نیز آن را به اتمام رسانده ام. حال برای ادامه ی راه سوالاتی دارم: الف) کمی سردرگم هستم، چرا که نمی دانم بعد از معرفت النفس، از بین کتب «عالم انسان دینی»، «چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی همراه با شرح»، «آشتی با خدا همراه با شرح»، «علل تزلزل تمدن غرب» و «زن آن گونه که باید باشد»، کدام یک را باید انتخاب کنم؟ ب) آیا می توانم هیچ کدام از این کتب را هم زمان با معرف النفس مطالعه و کار کنم؟ اگر بله کدام یک را؟ و درحالت کلی آیا شما موازی کار کردن را توصیه می کنید؟ ج) آیا این اهمیت دارد که ابتدا به مباحث معرفتی و خود سازی بپردازیم و سپس به مباحث غرب شناسی، تا چه اندازه؟ د) من به تازگی علاقه ی خاصی به گوش دادن به خطبه های ضبط شده ی نماز جمعه ی آیت الله جوادی آملی کرده ام، آیا شما توصیه می کنید که به طور موازی در کنار سیر مطالعاتی آثار شما از آن ها نیز بهره ببرم؟ ه) از نظر شما کدام یک از کتبی که در بالا نام آن ها را بردم و به طور کلی کدام دسته از آثار شما، نیاز به تفکر و تأمل و مباحثه ی بیشتری در هنگام مطالعه دارد و کدام یک نیاز چندانی به درنگ و مباحثه با دوستان ندارد؟ و) و در آخر برای مطالعه ی آثار شما، رعایت ترتیبی که در سیر مطالعاتی پیشنهادی در سایت قرار داده شده، تا چه حد الزامی است؟ منظور بنده آن است که آیا می توان برخی مباحث را با توجه به علاقه و نیاز زودتر مطالعه کرد؟ با تشکر از تلاش و حسن توجهتان، لطفا اگر صلاح می دانید سوالات را یک یک و به ترتیب پاسخ دهید. پیروز و سربلند باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بعضی از کتاب‌ها برای تدریس تنظیم شده و بعضی از آن‌ها سخنرانی بوده است که از نوار پیاده شده و روی آن کار شده. در مورد کتاب‌های نوع اول بهتر است ترتیب آن رعایت شود. مثلاً پس از بحث ده نکته در معرفت نفس، برهان صدیقین با سی‌دی‌های مربوط به آن خوانده شود و سپس بحث‌های معاد دنبال شود و پس از آن مباحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» و پس از آن کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». در کنار این سیر، بعضی کتاب‌ها کمک کننده‌اند، مثل کتاب «عالَم انسان دینی» که در کنار بحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» کمک‌کننده است، و یا کتاب «آشتی با خدا» قبل یا کنار مباحث «ده نکته»، کمک‌کننده است. اما مباحث تفسیر یا کتاب «زن، آن‌گونه که باید باشد» و یا «فرزندم این‌چنین باید بود»، کتاب‌هایی است که به عنوان تذکر در کنار سیر اصلی إن‌شاءالله قابل استفاده خواهد بود. در کنار بحث معاد می‌توانید مباحث غرب‌شناسی را شروع بفرمایید. از هر زمان که احساس کردید می‌توانید با سخنرانی‌ها و آثار آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله» مرتبط شوید، فرصت را غنیمت شمارید و این کار را بکنید. سیر مطالعاتی یک پیشنهاد است. همان‌طور که می‌فرمایید اگر واقعاً یک بحث را به جهت علاقه و آمادگی می‌توانید خارج از سیر مطالعه دنبال کنید، علاقه‌ی خود را سرکوب نکنید. موفق باشید
17229
متن پرسش
سلام: آیا با دقت روی رفتار حضرت آقا و حضرت استاد جوادی، می توان به این نتیجه رسید که: با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه ها، حتی هاشمی هم در پازل ماست و باید در دست نگه داریمش، (مگر در استثناءهایی مانند قضیه منتظری)؟؟؟ ۲. آیا با این تعاریف، آن غیر روحانی ای که جایگاه تاریخی را مد نظر داشته باشد، بیشتر از یک روحانی که جایگاه تاریخی حوادث را نمی داند، به کار انقلاب و تمدن نوین اسلامی می آید؟ ۳. با تعاریف فوق، نزدیکترین شخص به معصومین و مدیریت معصومین را می توانیم حضرت آقا بدانیم؟ چراکه به دور از جنجال های سیاسی و حزب بازی و ... با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه، خیلی آرام و با دقت عمل می کنند، بر خلاف حرکتهای عجولانه و بی فکر ... و فتنه ها را پشت سر می گذارند (بحمدلله). التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. و مشکل آقای منتظری نیز در آن بود که متوجه جایگاه تاریخی انقلاب و جایگاه جریان نفاق نبود. ایشان می‌گفت آقای خمینی یک فقیه است و برای خود نظراتی دارند؛ من هم یک فقیه هستم و برای خود نظر دارم. غافل از آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» روحِ تاریخ این زمانه بود و هست، چیزی که حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» متوجه آن هستند. اخیراً در شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» عرایضی نسبت به غفلت آقای منتظری از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی عرض شد. موفق باشید

17055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم: ان شاالله خداوند توفیق تان بدهد. در باب اینکه حضرت امام فرمودند موسیقی اراده را سست می نماید، حقیر فکر کردم چون موسیقی تراوش احساسات است و حتی مسائل عقلی را موسیقی از بُعد احساسی بیان می کند پس احساس بعلت شاعرانگی و بی باری عقلی اش موجب سلب نیروی عقل آدمی می شود و دید آدمی را نسبت به مسائل شعارگونه و کاریکاتوری می کند. در واقع هر مسئله ای از جنبه احساسی دیده می شود و این مسئله باعث می شود فرد احساسی، قدرت فکر لازم برای استدلال هر مسئله ای را از دست دهد. نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر همین‌طور است. زیرا خیال در آن حالت بر عقل غلبه دارد. موفق باشید

16294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مناظره ای جدید (برنامه پرگار بی بی سی فارسی) دکتر سروش گفته الفاظ قرآن کریم از جانب پروردگار نیست بلکه پیامبر انچه را که دیده اند با توجه به مخاطبی که داشتند بیان کرده اند لذا مثلا اگر پیامبر در فرانسه بودند گونه‌ای دیگر پیام خود را ابلاغ می گردند. (نقل به مضمون) پاسخهایی داده شده و جوابهایی دکتر سروش داده که ضمیمه است. لطفا تبیین بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عده‌ی قلیلی نسبت به الفاظ قرآن چنین تصوری را دارند ولی شواهد قرآنی این نگاه را تأیید نمی‌کند به‌خصوص که قرآن، صورت الفاظ را نیز به عنوان معجزه معرفی می‌نماید.  عرایضی در جزوه‌ی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه» بر روی سایت هست. موفق باشید

15986
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد معزز: جناب استاد در مناجات شعبانیه دو فراز آمده که انگار با هم نمی خواند از یک طرف حضرت می فرمایید «الهی ما اظنک تردنی فی حاجه قد افنیت عمری فی طلبها منک» و در فراز دیگری می فرماید «و قد افنیت عمری فی شره السهو عنک و ابلیت شبابی فی سکره التباعد منک» حال چگونه این دو با هم جمع می شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فراز اول، مناجات‌کننده با نظر به رجایی که نسبت به خدا دارد با حضرت معبود سخن می‌گوید که گمان نمی‌کنم مرا در طلب آن‌چه عمری در پیِ آن بودم از درگاه خود برانی. ولی در فراز دوم، نظر به خودش دارد که چگونه دستش خالی است و از خود هیچ ندارد. لذا عرضه حال به حضرت معبود می‌کند که من با خودم چنین و چنان کردم. و از این طریق، رحمت پروردگارش را به شور می‌آورد. موفق باشید

15322
متن پرسش
سلام حاج آقا: یه مدتیه که حالت روحی دارم هر چه که میشه ناخودآگاه و غیرارادی آرزوی مرگ می کنم. مثلا کسی رو ببینم گناه میکنه، آرزوی مرگ می کنم، کسی رو ببینم که عارفه، آرزوی مرگ می کنم. عظمت آسمون رو که ببینم آرزوی مرگ می کنم. همسرم حرفی بزنه، آرزوی مرگ می کنم. در کل در هر حالی ناخودآگاه این تقاضا از خداوند، تمام وجودم رو ناخودآگاه میگیره. این نشونه چیه؟ میشه گفت که روحم از بدنم تقریبا منصرف شده؟ دیگه هیچی برام مهم نیس. نظرتون چیه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که به ما فرموده‌اند: «‌اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً»(مستدرك الوسائل ج1 ص146). باید نحوه‌ی حیات دنیایی خود را نیز با تعریف منطقی مدیریت کنیم و بستر زندگی دنیایی را به زیباترین شکل، محلِ ابعاد شخصیت همه‌جانبه‌ی خود قرار دهیم، تا حجاب بین ما و حقیقت به مرور برطرف شود و اُنس با حضرت حق در کنار ارتباط با سایرین برای ما شکوفا گردد. موفق باشید

12182
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتی است حجت الاسلام زایری مباحثی می کنند در مورد اینکه باید حجاب اجباری برداشته شود. دلایلی هم می آورند. می گویند عزت حجاب بیشتر می شود. می گویند وقتی اجبار نبود انتخاب معنا دارد. می گویند اگر اجبار برداشته بشود وضع بدتر از این نخواهد شد. می گویند قانون حجاب اجباری پشتوانه شرعی ندارد. می گویند الان حجاب حکومتی شده است. مثال لبنان را هم می زنند. ایشان چند سال در لبنان زندگی کردند. پیرو همین ماجرا عده ای از جوانهای مذهبی ما هم چنین دغدغه ای پیدا کردند. و علیه حجاب اجباری مطالبی می نویسند. ضمنا اخیرا خاطره ای از استاد محمدرضا حکیمی منتشر شده که در آن می گویند اول انقلاب من و آیت الله منتظری و شهید مطهری موافق اجباری شدن حجاب نبودیم. به زعم ما البته مساله طور دیگری است و معتقدیم در حال حاضر برداشتن اجبار حجاب نفعش بیشتر از ضررش است. لذا از حضرتعالی خواهشمندیم به این شبهه پاسخ کامل و جامع و صریح بدهید و برداشت خود رو از مصلحت فعلی و آینده صریح و روشن بفرمایید. تا بیان شما رو به دست افراد دغدغه مند از هر دو طرف برسانیم. باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را باید فقها روشن بفرمایند. موضوعِ تبعات اجتماعیِ اجباری‌بودن یا اختیاری‌بودنِ حجاب بحث دوم است. بنده فکر می‌کنم به همین صورت که نظام عمل می‌کند خوب است که از یک طرف سخت‌گیری نمی‌کند و از طرف دیگر با هنجارشکن‌ها که فضای جامعه را به‌شدت آلوده می‌کنند برخورد می‌نماید. فراموش نکنیم اگر نفس امّاره را آزاد بگذاریم هیچ محدودیتی را نمی‌خواهد. اگر بخواهیم در کلیّت یک کشور - و نه در محدوه‌ی یک اقلیت - خانواده را حفظ کنیم، نباید عواملی که موجب می‌شود زنان آنچنانی با تبرّج خود ذهن مردها را به خود جلب کنند در جامعه میدان داشته باشند. در لبنان مذهبی‌ها تکلیف خود را با سایر قشرها روشن کرده‌اند، ولی ما یک کشور هستیم و در یک کلیّت باید تکلیف خود را داشته باشیم و نه در یک اقلیت. موفق باشید  

11212

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب حضور استاد بزرگوار: بنده مدتهاست که کتابهای شما را مطالعه می کنم و از سخنرانی های شما استفاده می کنم و هر جا جلسه ای در این رابطه باشد اگر توفیق الهی شامل حالم شود شرکت می کنم. اما مشکلی که دارم این است که مطالب کتابها را خیلی زود فراموش می کنم هرچند در لحظه گوش دادن یا خواندن می فهمم و احساس می کنم به جانم می نشیند اما زود فراموش می کنم. البته خیلی تغییر خاصی در خودم حس نمی کنم. آدم عجولی نیستم اما همیشه احساس می کنم خیلی وقتم کم است اما نمی دانم چه کار باید بکنم. لطفا مرا راهنمایی کنید. اگر ذکری هست در این رابطه بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که مطالب کتاب‌ها را فراموش می‌کنید. مگر کتاب درسی است که می‌خواهید یاد بگیرید و امتحان بدهید؟ کتاب تذکر است تا آرام‌آرام تصمیم‌های بلندی بگیرید. دلواپس نباشید، إن‌شاءاللّه خدا کمک می‌کند. موفق باشید
10378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده و تسلیت ایام شهادت آقا امام حسین (ع): بنده امسال محرم نسبت به سال گذشته آن غم عمیق را که نسبت به امام داشتم ندارم. آیا این افت معرفتی بنده را می رساند یا بدلیل این است که هنوز به عاشورای حسینی نرسیده ایم. البته شادی هم در دل ندارم علاقه مندم در مراسم عزای حسین شرکت کنم و اما نکته دیگر اینکه از در تکیه ها که رد می شوم نمی دانم چرا احساس می کنم مثل سال گذشته نیست بعضی از آنها. آن شور حسینی را ندارد بدلیل ریتمی که بر روی نوحه قرار دادند. باور کنید بعضیها با ترانه ها از لحاظ ریتمی فرقی ندارد و این بیشتر دل را می سوزاند. چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه طالب مرتبه‌ی بالاتری از عزاداری هستید ولی در هرحال از حضور در مجالس عزاداری خودداری نکنید. موفق باشید
10040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه ی پایه ی2 هستم. خواهشمندم بفرمایید اگر بخواهم مدیون امام زمان عج الله تعالی فرجه نباشم و فردی مفید برای اسلام و تشیع باشم، روزی چند ساعت مطالعه ی درسی و چند ساعت مطالعه ی غیر درسی داشته باشم؟ سوال دیگری هم داشتم: اینکه در احادیث هست یک لحظه فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است، چگونه فکر کردن و به چه فکر کردن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما هر اندازه که فرصت دارید باید دروس رسمی حوزه را مطالعه کنید، اگر فرصتی پیدا کردید به موضوعات غیر درسی بپردازید 2- تفکر به معنای واقعی آن متمرکزشدن بر روی حقایق وجودی مثل معرفت نفس است که در وقت‌اش پیش می‌آید. موفق باشید
8849
متن پرسش
سلام علیکم. اگر کسی هیچ مشکلی در دریافت معارف نداشته باشد الا اینکه بیشترین زمان حفظ ورع به معنای واقعیش فقط در حد 1 ماه و همین حدود باشد و بعدش خراب کند در حد فاجعه!!!!! و در همان زمان در حضور بودن را در حد خودش حس کرده باشد! با این حال و با اینکه لحظات حضور را به یاد دارد چرا چنین میشود؟ اگر کسی مداومت بر دینداری بخواهد چه کند و درمان ضعف اراده چیست؟ برای استمرار در عبادت حرفی بزنید شاید دیگر دست از مسخره کردن خودمان با این نوع دینداری برداریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم بدون این‌که ناامید شوید باید برنامه‌ای سلوکی برای خود ترتیب دهید. کاری که آیت‌اللّه محمد شجاعی در سه جلد کتاب «مقالات» انجام داده‌اند خوب است. بنده هم شرح مختصری بر آن کتاب‌ها داشته‌ام. گروه فرهنگی المیزان می‌تواند صوت آن مباحث را در اختیارتان قرار دهد. مشروط بر آن‌که مقدمات را گذرانده باشید. موفق باشید
نمایش چاپی