بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6882
متن پرسش
سلام علیکم " استاد تعریف حکمت و فلسفه چیست و چه فرقی با هم دارند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو بیشتر به یک معنا به‌کار می‌رود. باید از جمله بفهمیم ناظر به چه معنایی است. مثل آن‌که قرآن وقتی واژه‌ی حکمت را به‌کار می‌برد مسلّم منظور فلسفه نیست بلکه یعنی تفکری که نظر به محکمات عالم دارد و نه اعتباریات عالم، و از طرفی فیلسوف نیز سعی بر همین دارد ولی با روش خاص فلسفه. در حالی‌که قرآن تنها با عقل استدلالیِ ما، ما را هدایت نمی‌کند بلکه با فطرت و قلب و روحِ ما نیز، ما را مورد خطاب قرار می‌دهد. موفق باشید
6865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی--برای زایران امام رضا(ع) که به صورت اردوی دانشجویی مشرف میشوند و از همه اقشار هستند تهیه چه کتاب یا جزوه ای از آثارتان را توصیه می فرمایید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب‌های حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و کتاب‌های حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و جزوه‌ی «دعا و زیارت» مفید باشد. موفق باشید
6764
متن پرسش
با سلام. 1. این که می فرمایید ائمه واسط فیضند، این واسطه فیض بودن قبل از تولدشان و از زمان حضرت آدم(ع) چه فرقی با بعد از تولدشان دارند؟ 2. کیفیت واسطه فیض بودن پیامبر(ص) یا امام حسین(ع) با کیفیت واسطه فیض بودن امام جواد(ع) فرقی داشته؟ اگر می فرمایید همه از یک نور واحدند، پس این تکثر برای چیست؟ و اینکه قبل از تولد ائمه و پیامبر اکرم(ص) کدامیک از انوار ایشان برای بشریت واسط فیض بودند؟ 3. آیا حضرت فاطمه(س) نیز واسطه فیض بودند؟ 4. آیا حضرت ابراهیم(ع) که مقام امامت هم داشته نیز واسطه فیض بودند؟ ممنون از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» در مقام نوری‌شان یک حقیقت‌اند که آن نور در هر زمان در یکی از آن عزیزان ظهور دارد و بدین لحاظ هرکدام آن‌ها در زمان خودشان واسطه‌ی فیض هستند که بحث آن همراه با روایات مربوطه در کتاب «امام و مقام تعلیم ملائکه» شد. و از آن‌جایی که زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها‌« نیز وجهی از آن نورند، واسطه‌ی فیض می‌باشند در آن حدّ که از جهتی حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» حقایقی را می‌گفتند و علی«علیه‌السلام» می‌نوشتند. سایر پیامبران به تبع چهارده معصوم واسطه‌ی فیض‌اند. البته موضوع امامت ائمه ظهور اجرائی آن مقام است .موفق باشید
6350
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در بحث حرکت جوهری شما به خوبی اثبات کردید که ذات عالم ماده حرکت است وقبل از آن حرکت اعراضی که در کم وکیف واین وضع بود را بیان کردید ولی این نکته که حرکت جوهری کدام نوع از حرکت را دارد که قوه های خود را تبدیل به فعل می کند را بیان نداشتید .ویا تمامی این 4نوع حرکت در حرکت جوهری می باشد.؟ پیشاپیش اگر سوالم ازآن جهت که موضوع را هنوز درست نفهمیدم عذر می خواهم که وقت گرانبهای شمارا گرفتم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ثابت کنیم ذات ماده دارای حرکت است، پس حرکت جوهری خواهد بود، دیگر نباید طرح چگونگی حرکت مثل کمّ و کیف در میان باشد که حرکاتی عرضی هستند. در همان بحث روشن شد که حرکات عرضی ریشه در حرکت جوهری دارند. موفق باشید
5455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وخداقوت 1.درمورد فهم مثنوی گفتید عرفان نظری می خواستم اگر میشود کتابی معرفی کن ؟ 2.جزوه ای فکرکنم درمورد عرفان نظری نوشتیدوولی من پیدانکردم درسایت اگرمیشودبه ایمیل بفرستید. 3.درمورد انجمن حجتیه کتبی معرفی کنید؟ 4.آیا اطلاعی از موسسه یا گروهی دارید که کتب شمارا به وسیله شاگردانتون تدریس بکنند درتهران؟ ممنون وتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- اگر سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را دنبال کنید ارام‌آرام به فهم جزوه‌ی عرفان نظری همراه با سی‌دی شرح آن موفق می‌شوید 3- سایت‌های زیادی در مورد انجمن حجتیه سخن گفته‌اند به آن‌ها رجوع فرمایید. در ضمن کتاب حزب قاعدین هم مطالب خوبی در مورد انجمن حجتیه دارد 4- با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید. موفق باشید
4373
متن پرسش
با سلام. بنده مدتی درس خارج یکی از آقایون شرکت می کردم. ایشان بسیار عصبی بودند و حتی در پاسخ به سوالات بسیار داد و فریاد می کردند چه رسد به اینکه به ایشان یک اشکالی هم بگیری. کافی بود طلبه ای فراموش کند تلفن همراهش را خاموش کند و زنگ می خورد دیگه... خلاصه سر مسایل بسیار جزئی اوقات همه را تلخ می کرد و به شاگردان ملبس و غیر ملبسش توهین می کرد و با حجت نقد علمی شخصیت علماء را مورد هجوم قرار می داد. همین اخلاقش یکی از عوامل مهمی بود که باعث شد درسش را ترک کنم. یه مواقعی که به ایشون می گفتیم اخلاق شما تنده و شایسته نیست ایشان یک پاسخی می دادند و می فرمودند که: "توی پیامبران هم، حضرت موسی اخلاقش تند بوده است." حالا سوال بنده توی این قسمته که واقعا حضرت موسی اخلاقش تند بوده است یا مثل خیلی چیزهای بی اساس دیگه این را هم به حضرت موسی بسته اند و واقعیت ندارد؟ اگه تند بوده این صفت نقص در پیامبری نیست؟ با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بزرگان ما مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» خود را خاک پای انبیایی مثل حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌دانند و وقتی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» می‌فرمایند: حیف این موسی که در دست بنی‌اسرائیل افتاد. و وقتی ما در روایت داریم همه‌ی انبیاء معصوم‌اند؛ این چه حرفی است؟ بنده عرایضی در سوره‌ی اعراف در مورد غضب مقدس حضرت موسی«علیه‌السلام» داشته‌ام. صوت آن روی سایت هست ملاحظه کنید آیا می‌شود غضب آن حضرت را غضب عادی دانست؟ موفق باشید
3827
متن پرسش
باسلام به محضر استاد طاهرزاده عزیز ودوست داشتنی استاد شاید بنده بسیاربسیارکوچک ترازآن باشم که بخواهم محضرتون پیشنهادی را مطرح کنم ولی با توجه به شناحت نسبی که به آثارشما دارم وبا توجه به اینکه شماخوب نیازهای جامعه رو تشخیص میدهید ومباحثی رو که مطرح میفرمائید حکایت ازهمین مسئله هاست خواستم به عنوان کسی که خیلی خیلی شمارو دوست داره وشدیدا بهتون علاقه مند هست پیشنهاد بدهم که با توجه به نیازجامعه بحثی را تحت عنوان ازولایت نبی تا ولایت فقیه مطرح فرمائید وانشالله با توجه به صلاحدید خود حضرت عالی به صورت کتاب ویا جزوه که قطعا کتاب بهتر است منتشر فرمائید تا ما دوستاران شما بتوانیم بهتر وبیشتر ازمباحث شما درزمینه ولایت فقیه وریشه های تاریخی ولایت الهی استفاده کنیم البته شاید هم قبلا این ایده مطرح شده باشه ونظر این حقیر تازه نباشه به هرحال هرکسی هم که مطرح کرده یا اصلا خود شما به این موضوع رسیده باشید که چنین چیزی نیازجامعه هست بازهم جای شکر باقی است بازهم جسارت حقیر را بپذیرید که به شما پیشنهاداتی را مطرح میکند التماس دعا امید وارم درراه دفاع ازمبانی دینی جوانان ونوجوانان وعلاقه مندان به دینداری موفق وموید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک سلسله بحث‌ تحت عنوان «از ولایت نبی تا ولایت فقیه» داریم که به صورت سی‌دی در آمده، در ضمن کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که در دست چاپ است علاوه بر بحث نبوت و امامت به بحث ولایت فقیه نیز پرداخته. موفق باشید
3777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام نظر شما راجع به سریال "کلاه پهلوی" که روند مدرنیزاسیون در کشور را از زمان رضا خان نشان میدهد چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: من نمی‌بینم. موفق باشید
3498

دل‌زنده‌بازدید:

متن پرسش
عرض سلام و وقت به خیر و تبریک ایام بارها برایم پیش آمده که در برهه ای (خصوصا بعد از انجام گناه و توبه) یک ذکر خاص یا یک آیه خاص یا یک روایت خاص، یا حتی یک بیت شعر عرفانی، برایم خیلی دلنشین و موثر می شود. به گونه ای که همواره آن را تکرار می کنم و با تکرار کردن آن نزدیک شدن به خدا و منتقل شدن به عالم معنی را احساس می کنم. اما متاسفانه بعد از مدتی مثلا یک ماه یا کمتر، دیگر آن طراوت و دلنشینی را برایم ندارد و لذا کمتر متوجه و متذکر خدا می شوم و متاسفانه به گناه می افتم. و این چرخه مدتی است برایم تکرار شده. مشکل چیست؟ آیا این تکراری و عادی شدن یک آیه یا یک معرفت یا مثلا دعای کمیل، امری عادی و طبیعی است و باید سالک الی الله برای سلوک هر برهه ای متوجه ذکر و حقیقت جدیدی بشود و با آن انس بگیرد؟ و یا اینکه مشکلی در من وجود دارد که این گونه می شود. لطفا مرا راهنمایی کنید. متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری این طبیعی است ولی هر اندازه دل را زنده نگه دارید آن اذکار به صورتی زنده سراغ شما می‌آید و هراندازه از گناه فاصله بگیرید و به معارف الهی مشغول شوید دل‌زنده‌تر می‌شود. موفق باشید
3305
متن پرسش
سلام استاد از پرسش و پاسخ سایت متوجه شدم که عازم مشهد هستید میتونم بپرسم چه تاریخی؟ اخه من از تهران آثار شما رو پیگیری میکنم و توفیق دیدار حضوری شما رو ندارم شاید بتونم توفیق پیدا کنم شما رو تو مشهد ببینم. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به لطف الهی عازم کربلا بودم و پس از دعاگویی به شما و دوستان برگشتم. موفق باشید
2009
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد شمادر جلسه تفسیرقران روز شنبه فرمودید که کسب این معارف قرانی در دنیا شاید کمی طولانی شود مثلا 2سال اما بعد از مرگ 700هزار سال طول میکشد تا انسان متوجه همان معارف شود. سوال بنده این است که چرا بعد از مرگ زمان بسیار طولانیتری باید بگذرد تا این معارف برای ادمی حاصل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در دنیا انسان با اراده و اختیاری که دارد می‌تواند با کمی پشت کار به کمالات خوبی دست یابد ولی در برزخ که تنها ملکات انسانها در میان است بسیار طول می‌کشد تا خیالات انسانی فرو نشیند و حجاب‌ها برطرف شود و انسان متوجه حقایق بگردد. موفق باشید
17055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم: ان شاالله خداوند توفیق تان بدهد. در باب اینکه حضرت امام فرمودند موسیقی اراده را سست می نماید، حقیر فکر کردم چون موسیقی تراوش احساسات است و حتی مسائل عقلی را موسیقی از بُعد احساسی بیان می کند پس احساس بعلت شاعرانگی و بی باری عقلی اش موجب سلب نیروی عقل آدمی می شود و دید آدمی را نسبت به مسائل شعارگونه و کاریکاتوری می کند. در واقع هر مسئله ای از جنبه احساسی دیده می شود و این مسئله باعث می شود فرد احساسی، قدرت فکر لازم برای استدلال هر مسئله ای را از دست دهد. نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر همین‌طور است. زیرا خیال در آن حالت بر عقل غلبه دارد. موفق باشید

13087

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام: فلسفه ی استاد عرفان که در قدیم بوده چه بوده؟ آیا در زمان مرحوم قاضی هم کسی می توانسته بدون استاد سیر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با نظر به جواب سؤال 13086 جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید

9862
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید این چند وقته سوالات زیادی در خصوص حرکت جوهری پرسیدم. بنده کتاب را می خوانم صوت ها را هم گوش می کنم و آنها را روی برگه پیاده می کنم. در آن کنار خودم استدلال هایی هم می کنم و گاهی هم سوالاتی پیش می آید. خلاصه از اینکه زیاد مزاحم شما می شوم عذر خواهم. آخر اطرافمان استاد فلسفه نیست. تازه اگر هم پیدا شود با مبانی و روش تدریس شما آشنا نیست. تازه بر ما هم خرده می گیرند آقا فلسفه را بدون منطق نمی فهمید و... از همین حیث بنده مزاحم شما می شوم. استاد شما می فرمایید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد، در نتیجه حکم بدن - به عنوان یک موجود مادی - در نفس سرایت می‌کند. خب برداشت من از رابطه ی نفس با بدن این گونه است: نفس داخل بدن است نه مثل داخل شدن چیزی در چیزی و خارج از بدن است نه مثل خارج شدن چیزی از چیزی. و از طرف دیگر هم که نفس نسبت به بدن حالت انضمامی دارد. حال بنده می خواهم در جزوه خودم همین جمله ی شما که فرمودید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد را شرح بدهم ولی تصور و تصدیق اش برایم سخت است. مگر نفس مجرد نیست؟ پس چطور می توان آن را نسبت به چیزی سنجید؟ خلاصه بنده از دیروز در همین یک جمله مانده ام و نمی توانم جمله را برای خودم باز کنم. و سوال دوم استاد اینکه می فرمایید ترجمه و تنقیح، معنی کلمه تنقیح چیست؟ با تشکر. خدا عمرتان دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ما نفس خود را طوری احساس می‌کنیم که گذشته و آینده را در خود دارد که بحثی نیست. پس از این جهت نفس ما مجرد است و در این هم که احساس می‌کنیم در عین آن‌که این جوان 20 ساله‌ی امروزی همان کودک 15 سال پیش است و در عین حال تغییراتی در درون خود از نظر علم و حیات کرده است هم بحثی نیست. پس ما در نفس خود با دو بُعد روبه‌روییم؛ یکی تجرد و یکی تغییر، و از آن‌جایی که ماده عین حرکت است و هر تغییری مربوط به عین حرکت است – که در جزوه‌ی اخیر روی این بحث شده – پس باید حرکتِ نفس مربوط به تعلق نسبی آن به ماده باشد و از این جهت اتحاد نفس و بدن انضمامی است که نه نفس عین بدن است و نه جدا از بدن، بلکه اتحادی با بدن دارد که آن اتحاد آن را عین بدن نمی‌کند. موفق باشید
7398
متن پرسش
باسلام 1.ما می گوییم ملاصدرا آخرش به وحدت شخصی وجود رسید و آنرا پذیرفت پس چرا برای اثبات حرفهای معاد و چیزهای دیگر متوسل به تشکیک وجود می شویم؟ 2. امام خمینی جمله ای دارند که روحانیون نباید تجمل گرا باشند حال بنده طلبه هستم آیا برای خودم مبل خریدن جز تجمل گرایی محسوب می شود یانه؟ 3. بنده طلبه هستم در مورد ازدواج آیا بهتر این نیست که با دختری ازدواج کنیم که خانه دار باشد و کارهای بیرون از خانه از جمله در حوزه درس خواندن یا در دانشگاه درس خواندن را نداشته باشد و در خانه خودش مطالعات علمی داشته باشد چون در صورتی که خانه دار نباشد در مسایل تربیت فرزند و... شاید دچار مشکل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تشکیکِ وجود در ابتدای امر به عنوان یک کار آموزشی بسیار کارساز است، مضافاً آن‌که یک نحوه تشکیکِ وجود هم هست که با وحدت شخصی وجود می‌خواند و آن تجلی حق بر اساس عین ثابته‌ی مخلوقات است در تعیّن ثانی که حق برای خودش مطابق عین ثابته‌ی مخلوقات تجلی می‌کند 2- به نظرم همین طور است، چه نیازی است که طلبه مبل داشته باشد 3- امروز شرایط طوری نیست که بتوان این حرف‌ها را به صورت مطلق زد. گاهی حضور زنان در اجتماعی بسیار لازم است ولی به شرطی که اصل را بر حفظ نظام توحیدی خانه قرار دهند. موفق باشید
6842
متن پرسش
باسلام 1.فرق سیر مطالعاتی شما و شهید مطهری چیست؟ 2.به نظرشما برای شروع با سیر شما شروع شود یا با سیر شهید مطهری؟ 3.برای جوانان 20ای 30 سال در مورد مسایل دینی چه چیزهایی کار بشود خوب است؟ 4.همانگونه که آن دنیا کارهای بد ما اگر شخصیت ما شده باشد عذاب می بینیم آیا در مورد خوبی ها هم باید آن خوبی ها شخصیت ماشده باشد یا نه؟ 5. عده ای می گویند که تفسیر المیزان یا تفاسیر دیگر را نخوانید چونکه مقلد بار می آیید و بجای این فقط دروس حوزه را بخوانید تا بجایی برسید که خودتان تفسیر بنویسید آیا این در ست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 - بستگی دارد روح شما با کدام کتاب‌ها بهتر مرتبط می‌شود ولی در هرحال نباید از اندیشه‌ی شهید مطهری فاصله بگیرید که از اندیشه‌ی عالم بزرگواری فاصله گرفته‌اید. 3- مباحث معرفت‌النفس و مباحث کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» 4- انسان در قیامت همواره با ملکات خود زندگی می‌کند. 5. تفسیر المیزان عقل را می‌پروراند تا قدرت تدبّر در قرآن در انسان ایجاد شود. موفق باشید
4353
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز میخواستم بدانم ایا هدف از خلقت هستی(حیوانات وکوه وجنگل واسمان و زمین و....) برای کمک کردن انسان برای رسیدن به مقصد(تعالی انسان) است ؟ چگونه میخواهم از زبان خودتان بشنوم باتشکر از شما استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق از آن جهت که عین خوبی و کمال است جز به خوبی نظر ندارد و لذا در مسیر نظر به خود خواست که خود را در آینه‌ی اسماء حسنایش بنگرد و آدم را خلق کرد تا آینه‌ی نمایش اسماء حسنایش را خلق کرده باشد تا خود را در اینه آدم ببیند. از طرفی این آینه اگر بخواهد در عالمِ عین ظهور کند و اسماء الهی را بنمایاند باید شرایط ظهور آن‌که همان عالم ماده و عالم شهود است فراهم گردد و از این جهت این عالم با تمام لوازمش خلق شد تا بستر ظهور کمالات انسان گردد که باید کمالات خلیفة اللهی پروردگارش را بنمایاند. از این جهت حضرت حق به پیامبرش فرمود: «لولاک لما خلقتُ الأفلاک» اگر بنا نبود که تو باشی هرگز افلاک و هرآنچه در عالم است را خلق نمی‌کردم. موفق باشید
2933
متن پرسش
سلام علیکم عشق چیست؟ چرا بعضی از افراد عاشق می شوند و بعضی نمی شوند؟ اگر عشق به غیر از خدا و اهل بیت نیست پس عشق به همسر چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جواب قسمت اول و دوم سؤال را قبلاً در جواب شماره‌ی 2894 عرض کردم. در مورد محبت و عشق به همسر اولاً: این را هم خداوند ایجاد کرده و فرموده: «وَجعلنا بینکم مودةً و رحمةً». ثانیاً: وقتی محبت به همسر مقابل مودت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که یکی مانع دیگری باشد، در حالی‌که بسیجی‌های ما در عین محبت به زن و فرزند، نشان دادند وقتی پای دفاع از کشور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» پیش بیاید به راحتی خود را و زن و فرزند خود را فدای اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می کنند. موفق باشید
2208
متن پرسش
باعرض سلام. سوالی که از حضرتعالی داشتم اینکه حضرت مسیح که به اسمان خدا رفتند ونه اینکه کشته شدند جسمشان الان کجاست در همین راستا جسم امام زمان که از نظرها غایب شدند کجاست؟آیا بحث کن فیکونی در میان است که ایشان جسم خودرا ایجاد یا نیست میکنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور که در برهان صدیقین روشن شد، وجود هر اندازه که نازل شود، احکام کثرت وجسمیت را پیدا می‌کند و همان اندازه که شدید و متعالی شود، از حالت جسمانیت در می‌آید، بنابر این چون وجود مقدس حضرت عیسی«علیه‌السلام» به تعبیر قرآن بالا برده‌شده‌اند، جسمشان از حالت جسم مادی به جسم نوری شدت می‌یابد و دیگر مشکل آن که باید در جای خاصی باشد در میان نمی‌ماند. موفق باشید.
1302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.آیا شما سیر مطالعاتی خاصی را در زمینه «معرفت النفس» پیشنهاد می کنید؟ یا اینکه این موضوع نیاز به سیر خاصی ندارد و عمده توجه به حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام برای فهم حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین، روش صدرایی روش موفقی است. موفق باشید
247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و خسته نباشید در خصوص ترتیب مطالعه آثار شما سوالاتی داشتم. ابتدا اجازه بدهید بگویم که من تقریبا با کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما شروع کردم، بعد جزوه ی ضرورت و نحوه مطالعه را مطالعه کردم و از آن بسیار استفاده بردم، با توجه به تأکید شما در آن جزوه، به معرفت النفس پرداختم و اکنون در نکته ی ششم کتاب 10 نکته از معرفت النفس همراه با شرح آن هستم. در ضمن کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی را نیز هم زمان با معرفت النفس آغاز کرده و به تازگی نیز آن را به اتمام رسانده ام. حال برای ادامه ی راه سوالاتی دارم: الف) کمی سردرگم هستم، چرا که نمی دانم بعد از معرفت النفس، از بین کتب «عالم انسان دینی»، «چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی همراه با شرح»، «آشتی با خدا همراه با شرح»، «علل تزلزل تمدن غرب» و «زن آن گونه که باید باشد»، کدام یک را باید انتخاب کنم؟ ب) آیا می توانم هیچ کدام از این کتب را هم زمان با معرف النفس مطالعه و کار کنم؟ اگر بله کدام یک را؟ و درحالت کلی آیا شما موازی کار کردن را توصیه می کنید؟ ج) آیا این اهمیت دارد که ابتدا به مباحث معرفتی و خود سازی بپردازیم و سپس به مباحث غرب شناسی، تا چه اندازه؟ د) من به تازگی علاقه ی خاصی به گوش دادن به خطبه های ضبط شده ی نماز جمعه ی آیت الله جوادی آملی کرده ام، آیا شما توصیه می کنید که به طور موازی در کنار سیر مطالعاتی آثار شما از آن ها نیز بهره ببرم؟ ه) از نظر شما کدام یک از کتبی که در بالا نام آن ها را بردم و به طور کلی کدام دسته از آثار شما، نیاز به تفکر و تأمل و مباحثه ی بیشتری در هنگام مطالعه دارد و کدام یک نیاز چندانی به درنگ و مباحثه با دوستان ندارد؟ و) و در آخر برای مطالعه ی آثار شما، رعایت ترتیبی که در سیر مطالعاتی پیشنهادی در سایت قرار داده شده، تا چه حد الزامی است؟ منظور بنده آن است که آیا می توان برخی مباحث را با توجه به علاقه و نیاز زودتر مطالعه کرد؟ با تشکر از تلاش و حسن توجهتان، لطفا اگر صلاح می دانید سوالات را یک یک و به ترتیب پاسخ دهید. پیروز و سربلند باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بعضی از کتاب‌ها برای تدریس تنظیم شده و بعضی از آن‌ها سخنرانی بوده است که از نوار پیاده شده و روی آن کار شده. در مورد کتاب‌های نوع اول بهتر است ترتیب آن رعایت شود. مثلاً پس از بحث ده نکته در معرفت نفس، برهان صدیقین با سی‌دی‌های مربوط به آن خوانده شود و سپس بحث‌های معاد دنبال شود و پس از آن مباحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» و پس از آن کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». در کنار این سیر، بعضی کتاب‌ها کمک کننده‌اند، مثل کتاب «عالَم انسان دینی» که در کنار بحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» کمک‌کننده است، و یا کتاب «آشتی با خدا» قبل یا کنار مباحث «ده نکته»، کمک‌کننده است. اما مباحث تفسیر یا کتاب «زن، آن‌گونه که باید باشد» و یا «فرزندم این‌چنین باید بود»، کتاب‌هایی است که به عنوان تذکر در کنار سیر اصلی إن‌شاءالله قابل استفاده خواهد بود. در کنار بحث معاد می‌توانید مباحث غرب‌شناسی را شروع بفرمایید. از هر زمان که احساس کردید می‌توانید با سخنرانی‌ها و آثار آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله» مرتبط شوید، فرصت را غنیمت شمارید و این کار را بکنید. سیر مطالعاتی یک پیشنهاد است. همان‌طور که می‌فرمایید اگر واقعاً یک بحث را به جهت علاقه و آمادگی می‌توانید خارج از سیر مطالعه دنبال کنید، علاقه‌ی خود را سرکوب نکنید. موفق باشید
22576
متن پرسش
سلام علیکم: حتما اطلاع دارید که این روزها نسبت به سخنان آقای رحیم پور ازغدی که در فیضیه ایراد کرده اند نظرات مختلفی به میان آمده است حتی شایع است که بناست ایشان را محاکمه کنند. نظر شما در این مورد چیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا عرض کنم البته مسئله‌ی محاکمه مربوط به آن طلبه‌ای است که بر روی پلاکارد که در دست داشت نوشته شده بود: « ای آنکه مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت». حال کاری به محاکمه و عدم محاکمه‌ی آن طلبه ندارم.

بنده سخنان آقای ازغدی را کامل شنیدم. واقعی‌ترین و دقیق‌ترین سخنانی که یک انسان متعهد و انقلابی و عالِم در این زمان می‌توانست بگوید تا دامن انقلاب را از سهل‌انگاریِ مسئولان مدعی دنبال‌کردنِ سخنان امام و رهبری پاک کند؛ همان سخنان بود. آن‌چه گمان من بدان می‌رود، کینه‌ای است که جریان‌های غرب‌گرا نسبت به سخنانِ افشاگرانه‌ی آقای رحیم‌پور در دانشگاه شریف به دل داشتند و به دنبال بودند که به نحوی مقابله کنند. و این‌جا است که همان‌طور که آیت اللّه کعبی فرمودند نباید نقش نفوذی‌ها را در تحت تأثیرقراردادنِ بعضی از مراجع محترم فراموش کرد وگرنه همان‌طور که آقای رحیم‌پور فرمود و بنده کاملاً تصدیق می‌کنم، همه‌ی آن سخنان، سخنان امام و رهبری بود و سخنانی بود که در این زمان باید به آن‌ها متذکر می‌شدیم تا معلوم شود راهِ انقلاب، راهِ دیگری است و ما هرگز آن راه را فراموش نخواهیم کرد. موفق باشید

15251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: می خواستم از شما استاد گرامی بپرسم آیا گریه ی مرد نشانه ی ضعف اوست؟ مثلا گاها اتفاق می افته که دلم می گیره و علت خاصی هم براش ندارم. در این هنگام دوست دارم گریه کنم و این کار آرومم می کنه می خواست بپرسم این حالت نشانه ی ضعف؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گریه برای حوائج دنیایی بد است، وگرنه: «چشمِ گریان، چشمه‌ی فیض خداست». این بیچاره را هم در هنگام گریه‌ها فراموش نکنید. موفق باشید

15151
متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص سوال 15116 که جواب داده بودید که آقای هاشمی در مقابل رهبری نایستاده اند. حضرت استاد ما خودمان این را از شما یاد گرفته ایم که ظواهر افراد را کنار بگذاریم و به روح و شخصیت افراد تعامل کنیم. حال در مورد آقای هاشمی مگر قرار است اسلحه بکشد جلوی آقا که بگوییم مقابل رهبری ایستاده است. همین که در این چند سال اخیر رهبری باید جواب سخنان هاشمی را بدهد و ایشان باز هم حرفهای خود را تکرار کند و بلکه حرفهای مقابل را بگوید بهترین دلیل بر تقابل پنهان ایشان با رهبری است. کافی است سخنان مفصل ایشان در هفته قبل از انتخابات را در سایت ایشان بخوانیم که نمی دانیم بر اساس چه سری خیلی هم پخشش نکردند تا ببینم که چقدر ایشان از روحیه انقلابی خود دست برداشته اند و اصلا اعتقادی به رهبری ندارند و حتی دوباره رفته اند دنبال شورای رهبری. وقتی ایشان دقیقا روز قبل از سخنرانی آقا با مردم نجف آباد می گوید که این کسانی که حرف از عوامل نفوذ می زنند هیچ فهم و شعوری ندارند و بعد روز بعد آقا باید بگوید که نفوذ شاخ و دم ندارد. حتی اگر هم بپذیریم که ایشان در صدد مقابله با رهبری نیست اما فکر و جریانی که ایشان حمایت می کند و دنبال می کند بر طبق مبانی به حق شما ضربه به ریشه انقلاب و بلکه اسلام است. تحلیل خود بنده این است که حضرت آقا مثل امام دارند با ایشان مدارا می کنند تا روحیه کل جامعه آماده شود تا بتوانند ایشان از طرف مردم طرد و حذف شوند (البته همیشه هم دنبال می کنند که اگر ایشان دلشان خواست به دامن انقلاب بر گردند) یعنی همانطور که آقای منتظری طرد شدند ایشان هم طرد خواهند شد. لذا با وجود سخنان دقیقا متناقض با سخنان رهبری (آن هم در مسائل اساسی مثل آمریکا و مقابل با استکبار و مسائل اقتصاد مقاومتی و .... و نوع نگاه به دین) نباید ایشان را تطهیر کنیم. (البته در صورت برگشت ایشان ما بخیل نیستیم و خوشحال هم می شویم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بعضی از کاربران عزیز نیز در مورد جواب سؤال فوق؛ سؤالاتی را مطرح فرموده‌اند، با نظر به همه‌ی آن سؤالات خدمتتان عرض می‌کنم که لازم است که بین دو موضوع خلط نگردد که رهبری به عنوان پاسدار انقلاب و به عنوان یک شخصیت انقلابی، غیر از آقای هاشمی و امثال آقای هاشمی فکر می‌کنند و تفاوتِ نظری که حضرت آقا نسبت به آقای هاشمی داشتند را می‌توان در همین موضوع  جستجو کرد. آقای هاشمی به اقرار خودشان به دنبال یک ژاپن اسلامی هستند و ندیدنِ جایگاه آقای هاشمی را در این موضوع، ما را به موضع‌گیری‌هایی نسبت به ایشان می‌اندازد که «تفکر» به حجاب می‌رود. بنده سعی دارم در این فضایی که گویا ذهن‌ها آماده‌ی یک تذکر اساسی هستند، متذکر چشم‌اندازی شوم که تفکر را به صحنه آورد؛ بدین معنا که اگر یک موضوع چند زاویه دارد آن موضوع، تنها در یک زاویه‌اش مدّ نظر قرار نگیرد و معتقدم «تفکر» جز این نیست. انسان متفکر از هر موضوعی در مقابل خود یک‌نوع گشودگی ترسیم می‌کند بدون آن‌که بخواهد با یک نتیجه‌گیری تکلیف خود را نسبت به آن موضوع، تمام‌شده قلمداد کند. مسلّم بنده و جنابعالی هرگز نمی‌خواهیم نسبت به انقلاب در جایگاه آقای هاشمی باشیم، ولی باید بدانیم آن کسی که هاشمی است، چه کسی است و چگونه فکر می‌کند و این؛ در صورتی ممکن است که سعی کنیم با پیش‌فرض‌هایمان، سخن‌ها و حرکات آقای هاشمی را از قبل  تفسیر نکنیم. شواهد زیادی هست که آقای هاشمی معتقد است باید رهبریِ انقلاب اسلامی به صورت شورایی اداره شود و این موضوع را رها نمی‌کند، هرچند هیچ‌وقت نه مجلس خبرگان و نه شورایِ بازبینی قانون اساسی به این نظر اعتنا نکرد. و مطمئن باشید از این به بعد هم به این سخن اعتنا نمی‌شود زیرا مقام معظم رهبری آن‌چنان در مقام خود به عنوان رهبریِ فردی، خوب عمل کرده‌اند که با وجود ایشان کسی تصور رهبریِ شورایی به ذهنش هم نمی‌رسد. ولی آیا نظر آقای هاشمی به معنایِ تقابل با شخص رهبری است؟ و یا یک اندیشه است که باید در فضایِ آزاداندیشی بدان بیندیشیم بدون آن‌که نگاه ایدئولوژیک در میان آوریم. آری! در مورد زندگی آقای هاشمی نیروهای معتقد به ارزش‌های انقلاب هرگز این سبکِ زندگی که آقای هاشمی و خانواده‌ی ایشان و طرفدارانشان پیشه کرده‌اند را نمی‌پذیرند ولی موضوع بسیار عمیق‌تر از آن است که در این حدّ تقلیل داده شود، باید تلاش کرد از نظر فکری جایگاه آقای هاشمی مشخص شود که ایشان به دنبال ادامه‌ی انقلاب نیست، بلکه معتقد است دوره‌ی انقلاب تمام شده است و دوره‌ی جمهوریت در میان است و اگر این مسئله فارغ از دعواهای سیاسی و تفکر ژورنالیستی درست تبیین نگردد، خطر یک نحوه دوقطبی‌شدن در بین نیروهای انقلاب پیش می‌آید. زیرا بعضی از معتقدین به انقلاب، آقای هاشمی را به عنوان یکی از نیروهای انقلاب تلقی می‌کنند.

حرف بنده بر روی تفاوتِ اصولی است که در بین جریان موسوم به اصلاح‌طلب نسبت به انقلاب اسلامی پیش آمده است و روشی که ما باید در این تاریخ با این جریان داشته باشیم، بدون این‌که کار به خصومت بکشد و درنتیجه در دهه‌ی چهارم انقلاب از بلوغی که باید انقلاب بدان دست یابد؛ محروم گردیم. هرچند این سخن شما را که معتقدید رهبری در حالِ مدارا با آقای هاشمی است تا آرام‌آرام آقای هاشمی خود را نشان دهد؛ سخن قابل تفکر می‌دانم. و به همین معنا فکر می‌کنم عرایضی که داشتم موجب تفکر بر روی موضوع می‌شود. سخنان و موضع‌گیری‌های آقای هاشمی حتی نسبت به محکومیت فرزندشان، نشان می‌دهد که مبنای خود را مبنایِ دیگری قرار داده است و وظیه‌ی ما است که در این موضوع فکر کنیم و نه‌تنها جایگاه ایشان بلکه جایگاهِ این فکر را بررسی نماییم. و مشخص کنیم چه نسبتی این فکر با انقلاب دارد و چگونه ما باید عمل کنیم که جایگاه این فکر تبیین شود؛ همه‌ی تلاش من آن است که این موضوع باید متفکرانه مورد بحث قرار گیرد و نه آن‌که موضوع، در یک فضای ژورنالیستی و سیاسیِ صرف به حاشیه رود و یا پنهان گردد. این زمان، زمانی است که می‌توان به عنوان مثال نسبت به این سؤال فکر کرد که آیا آقای هاشمی مثل بعضی سیاسیونِ ناشی می‌گوید شورای نگهبان نباید باشد، یا می‌گوید وقتی بعضی از اعضای شورای نگهبان بناست برای مجلس خبرگان نامزد شوند، چه کسی آن‌ها را در این رابطه تأیید کرده؟ شما خواهید گفت همین‌که آن‌ها در مقام فقیهی هستند که مطابقت یا عدم مطابقت قوانین را با شرع مقدس تشخیص می‌دهند، پس برای مجلس خبرگان می‌توانند نامزد شوند، و این می‌شود یک بحث علمی. ملاحظه می کنید که آقای هاشمی با طرح این مسئله، نفیِ شورای نگهبان نمی‌کند، بلکه یک اشکال علمی را مطابق دیدگاه های خود پیش می‌کشد و باید با مبانی علمی جواب داد.

فهمِ نگاه رهبری که پاسدار انقلاب است، با فهم نگاه آقای هاشمی که بیشتر به جمهوری اسلامی فکر می‌کند و نه به انقلاب اسلامی، هنرِ متفکرانه‌ی ما است. آقای هاشمی معتقد است ادامه‌ی روحیه‌ی انقلابی هزینه‌هایی دارد که در تصوراتی که از مردم دارد، آن هزینه‌ها فراهم نیست و مقام معظم رهبری معتقدند تحقق انقلاب اسلامی تقدیر تاریخ ما است و کافی است ما به وظیفه‌ی انقلابی خود عمل کنیم تا خداوند تقدیر خود را به ظهور برساند. و از این جهت عرض شد آقای هاشمی مقابل رهبری نیست، بلکه دغدغه‌ای غیر از دغدغه‌ی رهبری دارد. ملت ما با انقلاب خود تاریخ معنویتی را شروع کرده است که با نقد خود نسبت به هدف بزرگی که دارد، می‌تواند معلوم کند در کجای تاریخ خود قرار دارد. ما باید آدم‌هایی باشیم که به اطراف خود درست فکر کنیم و غفلت‌های خود را نسبت به همدیگر متذکر شویم و جسورانه نسبت به وضع خود فکر کنیم بدون آن‌که به دنبال مقصر بگردیم. پس موضوعِ تقابل بین آقای هاشمی و مقام معظم رهبری نباید در میان باشد، بلکه موضوعِ پاسداری از انقلاب که رهبری عزیز بر آن تأکید دارند، و موضوع پاسداری از جمهوری اسلامی بدون تأکید بر انقلاب در میان است. رهبری عزیز می‌فرمایند: «احیای انقلاب در ذهن‌ها، حفظ و حراست از تفکر انقلابی و جهت‌گیری انقلابی در عمل، در بیان، در رفتار، در تصمیم‌گیری‌ها و مقررات و قوانین است». ولی جریان اصلاح‌طلب چنین تعریفی از خود ندارد، بلکه پذیرفته است در اردوگاه تمدنِ غربی، زندگی خود را ادامه دهد و اگر ما به این موضوع با تمام جدّیت فکر نکنیم و گرفتار شلوغ‌کاری‌های روزنامه‌ها بشویم، عملاً از این موضوع غفلت کرده و در تبیین جبهه‌ی اصلاح‌طلبی که به یک نحوی انقلاب را به حاشیه می‌برد، شکست می‌خوریم. و حرف جبهه‌ی غیر انقلابی که اصول‌گرایان را به انسان‌های سطحی متهم می‌کند، تصدیق می‌گردد. عرض بنده آن است که تنها و تنها در تفکر در این موضوع مهم و با وقاری بس عظیم، می‌توانیم از این مرحله عبور کنیم. باید بپذیریم با ردّ و نفیِ یک فکر، رأی و نظر ما به‌جای آن قرار نمی‌گیرد. اگر به جایگاه اندیشه‌ها و شرایط تاریخی آن‌ها فکر نکنیم، تصورمان این می‌گردد که می‌توان با جوّسازی و اتهام‌های پرهیاهو می‌شود اندیشه‌ی مخالف را از میدان بیرون کرد؛ غافل از آن‌که به نتیجه‌ی عکس خواهیم رسید. وقتی یک تفکر با پشتوانه‌ی تفکر پدید آمده باشد - هرچند تفکری باشد که حقیقتاً تفکر نیست - تنها با به میان‌آوردن تفکری صحیح می‌توان آن تفکر غلط را به پایان تاریخش نزدیک کرد. موفق باشید.   

13649
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اگر رزق تضمین شده چرا برخی از گرسنگی می میرند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چون باید تلاش کرد تا رزقی را که خدا تعیین کرده است را به‌دست آوریم. خدا رزق ما را از قبل تعیین کرده است باید ببینیم چه کسی از دست ما قاپیده است تلاش کنیم آن رزق را برگردانیم. موفق باشید

نمایش چاپی