بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5941
متن پرسش
سلام استاد میخواستم ببینم هنوز کتاب معرفت النفس والحشر که گفتید صوت آن ضعیف است ودارم شرح آن رامینوسم تمام نشده؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در مراحل انتهایی است بحمداللّه از بسیاری جهات آماده شده است. موفق باشید
5397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز اگر میشود کتابهای زیر را برایم ایمیل کنید 1- جایگاه تاریخی حادثه ها 2- انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی 3- ترجمه جلد8و9 اسفار توسط شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت النفس ایمیل شد. آن دو کتاب در اختیار گروه فرهنگی المیزان است. موفق باشید
4021

روش حضوریبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار - با توجه باینکه فرمودید مباحث باید به صورت حضوری پیش برود آیا مثلا در کتاب ادب به ادب کردن خیال رسیدیم باید مطالعه ادامه کتاب را کنار بگذاریم و با روش هایی که فرمودید مثل خواندم مثنوی به کنترل قوه خیال بپردازیم - و سوال دیگر اینکه من در رابطه با خانواده ام از جمله پدر و مادرم مشکل دارم مثلا در خیلی از احترام گذاشتن ها و عدم بی احترامی ها بخاطر رودربایسی و خجالت نمی توانم عمل کنم وبخاطر اخلاق نامناسب و بد آنها برخی اوقات ازشدت خشم از صبر خارج و بی احترامی می کنم که این مانعی شده د مباحث که احساس می کنم قلبم کدر است و همراهم نیست در مباحث یعنی نمی تواند سیر کنذ لطفا بفرمایید برای مرتفع نمودن این مشکل چکارکنم با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روش حضوری باید مواظب باشیم مطالب صرفاً به عنوان اطلاعات پذیرفته نشود سعی شود خود را در صحنه بیاوریم 2- در هر صورت باید با خوش‌رویی با والدین رفتار کنید. هرچند آن‌ها شما را حرص بدهند. با شوخی بگویید فدای شما شوم این هم کار بود که کردید؟ موفق باشید
2583
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بعد از سوال 2524 که جوابمون رو اونطور دادید،یه مدتی به عبارتی مست بودیم،اون حرفای بیمورد که از ذهنمون رفت هیچ،افقمون کلا عوض شد،نظرمون به آقا وسعت جالبی گرفت،که الان کمی سعی داریم در راستای اون وسعت مطالعاتی بکنیم(از جمله عمیق شدن تو وصیت نامه ها،پیدا کردن ارتباط عرفا و شهدا با امام و حضرت آقا،اون علاقه عجیبی که این بزرگان به حضرت آقا دارندو . . .)،این وسعت دیگه با دلمونم بازی میکنه،مثلا تو همین عیادتشون با حضرت علامه که خوندیم،بنده خدا علامه به آقا فرمودن پس اون نهج البلاغه که بهتون دادیم مارو یاد شما مینداخت،آقا هم فرمودن ما خیلی جاها به یادتون هستیم(نقل به مضمون)،اشکمون در میاد دیگه،ببینید حضرت علامه دارن چه اظهار کوچکی میکنن،چه نازی میکنن،همین الانم دلمون می لرزه میگیم،نمیدونیم چیه این علاقه،ولی استاد بدتریمون کردید رفت که!(الحمد لله). . .استاد ولی از وقتی بهشون علاقمند شدیم،احساس مسئولیت کردیم که باید فرمایشاتشون را،روی هوا بزنیم و عملیش کنیم،دیگه حالا بخوایم عرض کنیم وقت میبره،ولی خب از اینکه نمیتونیم درست تاثیر گذار باشیم کمی زجر میکشیم،توی شهر کوچک و واقعا جای کار نداریم در بخش اداریمون. . .ولی استاد یه مشکل هست اینکه،در اون پاسخ فرمودید به جایی برسید که عرفای بزرگ به شما غبطه بخورن،مگر میشه؟نه فرصت شهادت هست،نه فرصت تاثیر گذار بودن در نظام،فقط تونستیم 4 تا جوان رو نماز خون کنیم،همین جا در حد توانمون هم کمتر کار میشه کرد،آیا امکان پرواز از این شهر کوچک با نظر به رهبری عزیز هست؟ . .استاد چه سری هستش این سلوک ذیل نور ولی فقیه؟اینقدر این دل رو صفا میده و زنده میکنه و تا میایم جوش بزنیم دلمون قرص میشه. . .استاد مارو ببخشید،گاه گداری میایم سوال بنویسیم به قصد جواب شما،ولی میگیم بذار وقت استاد رو نگیریم ضرورت نداره این سوال. . .ولی خب اون جواب قبلیتون دهن آدمو آب میندازه خب. . . تشکر استاد عزیز،شعرتون بسیار لذت بخش بود. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر یک شهر و یا روستا از لرزش‌های جریان کفر مصوم مانده به جهت آن بوده که عده‌ای با عمل خود نشان دادند می‌توان تحت تأثیر جریان کفر و ظلمات آن نبود و با شخصیت خود به نوعی از زندگی اشاره کردند که در آن زندگی ایمان و تقوا مورد توجه است. از این طریق إن‌شاءالله موجب می‌شوید که برای جوانان راه از بیراهه مشخص شود. موفق باشید
1932
متن پرسش
سلام علیکم یکی از مشکلات طلاب این است که حوزه آنها را به صورت جامع رشد نمی دهد. یعنی در نهایت دید جامعی نسبت به دین (قرآن، روایات، علوم مختلفت تفسیر و تاریخ و ...) ندارند. آیا سیر درسی و مطالعاتی ای وجود دارد که طلبه از سال اول آن را دنبال کند تا در نهایت واقعا اسلام شناس شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حوزه‌های علمیه طوری طلبه را از نظر علمی تربیت می‌کنند که به خوبی می‌تواند به متون دینی مراجعه نماید و بهره‌ی لازم را از آن‌ها ببرد و بقیه‌ی انسان‌ها را نیز از متون دینی بهره‌مند کند. اشکال کار آن است که طلبه گمان کند فقط باید آن موضوعاتی که در حوزه تدریس می‌شود را بداند، در حالی که سیره‌ی بزرگانی مثل امام و شهید مطهری‌ها این بود که با زمینه‌ی حوزوی که داشتند خودشان به متون روایی و فلسفی و عرفانی رجوع می‌کردند و خود را توانا می‌ساختند. طلبه در سال‌های اول حتی تا دوره‌ی سطح باید سعی کند بیشترین وقت خود را صرف ادبیات و سایر متون درسی کند و در حدّ محدودی به بقیه‌ی کتاب‌ها رجوع کند تا آن‌که در درس خارج فرصت پرداختن به قرآن و برهان و عرفان به نحو مناسب برایش پیش آید. موفق باشید
1505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده از استاد گرامی خواهشمندم تفسیر دقیقی در مورد آیه ی 146 ، سوره آل عمران بخصوص در مورد ربیون و همین طور ارتباط این آیه با آیات دیگر و دلیل ذکر این آیه را برای بنده بفرمایند. قابل به ذکر است که بنده تفسیر المیزان را بازدید کرده و نکاتی برایم روشن شده ولی نیاز به تفصیل بیشتر دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پس از جنگ اُحد خداوند در آیه‌ی 142 به مسلمانان متذکر می‌شوند که برای شایستگیِ ورود به بهشت مجاهده نیاز است و نباید از مرگ بهراسید، باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان باشید حتی اگر حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» رحلت کنند باید مسیر را ادامه دهید. در آیه‌ی 145 خداوند متذکر می‌شود که مرگ دست خدا است، حال اگر کسی فکر دنیا بود مقداری از آن را خدا به او می‌دهد و هرکس به فکر ثواب آخرت و بهشت بود به مقداری از آن‌چه اراده کرده‌اند می‌رسند ولی به شاکرین که جز به خدا به چیز دیگری نمی‌اندیشند خداوند به اقتضای شأن ربوبیتش جزا می‌دهد – چون سنجزی الشاکرین را در کنار «و من یُرد ثوابَ الآخرة» آورده. سپس در آیه‌ی 146 و در راستای سیاق آیات قبل که باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان بود، می‌فرماید: چه بسیار پیامبرانی که در کنارشان و همراه با کسانی که مختص به پروردگارشان بودند، به چنگ کفار رفتند و در مسیر حفظ دین هیچ سستی به خود راه ندادند و در مقابل سختی‌هایی که در راه خدا به آن‌ها رسید هیچ ضعف و بی‌قراری نداشتند و خدا چنین انسان‌هایی که در مسیر الهی شکیبایی می‌ورزند، دوست می‌دارد و محبت خود را به آن ها انداخته است. و در آیه‌ی 147 سخن و منطق چنین انسان‌هایی را مطرح می‌فرماید که حماسه‌ی روحیه‌ی ایمانی و حماسی را در خود جمع کرده‌اند. موفق باشید
1024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام-با توجه به موضوع واسطه فیض بودن امام،چه لزومی دارد امام به طور فیزیکی روی زمین باشد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی حقیقت انسان کامل در تمام مراتب عالم ظهور دارد و ظهور زمینی آن شخص حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هستند در حالی که در تمام مراتب عالم وجود حاضرند. موفق باشید
996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام .نظرجنابعالی درموردمستندظهوربسیارنزدیک است چیست
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی همان‌طور که علماء و مسؤلان مهدویت قم اعلام کردند کار خوبی نیست که برای شواهد ظهور مصداق تعیین کنیم. موفق باشید
801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد طاهرزاده 1-در مورد عرش و کرسی توضیحی بفرمایید.2-نظر شما در مورد مصداق یابی در عصر ظهور چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در مورد عرش و کرسی می‌توانید به کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» رجوع فرمایید که متن کتاب روی سایت المیزان هست و در مورد مصداق‌یابی در زمان غیبت کاری است پر از لغزش و نباید وارد شد. موفق باشید
18565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیک استاد: خدا قوت. بنده طلبه هستم. می خواستم بپرسم برای شروع اسفار از آنجایی که شما با سیر درسی حضرت استاد جوادی آملی آشنا هستید به نظرتان با سی دی درسی ایشان درس را بخوانم یا اینکه شرح رحیق مختوم ایشان که به طور کامل موجود است و چه بسا مطالبی بیش تر از کلاس در آن باشد؟ کدام یک بهتر است برای فهم معارف اسفار؟ و جایگاه شرخ فارسی اسفار علامه حسن زاده چطور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار استفاده از صوت درس‌ها، کتاب «رحیق مختوم» را نیز جهت تطابق در معرض دید داشته باشید. شرح فارسی آیت اللّه حسن‌زاده را ندیده‌ام. بد نیست تطبیق کنید تا بیشتر مطالب در ذهن‌تان بماند. موفق باشید

18426
متن پرسش
با سلام: عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار: ضمن تقدیر و تشکر از حضرتعالی که وقت شریفتان را صرف ملاحظه و پاسخگویی به سوال اینجانب و همه دوستان می فرمایید. طی سوال اینجانب از یکی از علما ایشان فرموده اند مقام صدیقین بالاتر از عرفا است. اینجانب خوابی از حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) دیده و وقایعی اتفاق افتاد که تعبیر خواب در نظر دو نفر از بزرگواران عالم و عارف حوزه علمیه قم سه موضوع است 1. از بزرگان خواهید شد یعنی به علم و عرفان می رسید. 2. از محضر بزرگانی که به علم و عرفان دسترسی دارند استفاده و از شاگردانشان می شوم. 3. شهادت، که البته در تفسیر این تاویل ایشان فرمودند هر کس طبق روایت معصوم (علیه السلام) به مقام صدیقین برسد اگر بمیرد ولو در بستر بیماری، شهید از دنیا رفته است. حال یک سوال مطرح است. در قرآن کریم اشاره شده بعد از انبیا بالاترین مقام مربوط به صدیقین است اما از طرفی صدق جزء مراتب عرفان نیز هست یعنی لازمه رسیدن به عرفان داشتن مقام صدق نیز هست. از سویی مقام عرفا مقام بالایی است به جهت اینکه مقام هدایت بندگان را به عهده دارند. پس چگونه مقام صدیقین بالاتر است؟ و آیا عرفا صدق را ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مؤمنین منور به نور صدق‌اند ولی صدّیقین در اصطلاح دینی مقامی است که شخص آن‌چه معتقد است، عین حق‌ است و از هر گونه کدورت وهم مبرّا است. موفق باشید

16907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. یه واعظ معروفی میگفتن که هر کی به اهل بیت (ع) توهین کند نباید سکوت کرد، درسته؟ چون واقعا آدم میشنوه تو اتوبوسی، مترویی. اگر خیلی ناجور می گفت باید چیکار کرد؟ همین طور نشنیده بگیریم؟ 2. یه مورد پیش اومد من واقعا هیچ تزلزل در عقاید احساس نکردم ولی دیدم نمیتونم جواب بدم، طرف می گفت: «حاج اقای طبرسی رو هشت میلیارد خرج کردن بردن خارج عمل کردن مگه امام رضا شفا نمیده؟!!» آدم معلوم الحالی بود، کار با اون ندارم، نمیدونم چیزی که می گفت راسته یا نه ولی راستم باشه به نظرم کار درستی کردن. من تو جونم احساس کردم که حرفش باطله و امام رضا (روحی فداه) بی برو برگرد روحو شفا میده حالا جسمو صلاحو خودشون بهتر میدونن، ولی چی باید به طرف می گفتم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین به چنین عقیده‌ای که متوجه‌ی شفای اصلی مولایمان حضرت ثامن الحج«علیه‌السلام» هستید. آری! اولاً: مگر بنا است حضرت هر بیماری را شفا دهند؟! و ثانیاً: مگر بنا است ما با چنین افرادی هم‌زبان شویم؟! نهایتاً می‌توان به آن‌ها گفت که آیا این نوع شایعات قابل پذیرش است که ما نیز دامن بزنیم؟ قرآن می‌فرماید: « اذا مرّوا باللغو، مرّوا کراماً» یعنی انسان در مقابل چنین سخنان لغوی، باید بزرگوارانه بگذرد و خود را هم‌سنگِ چنین افرادی نکند. موفق باشید

16027

تعریف رزقبازدید:

متن پرسش
سلام: تعریف رزق در روایات چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه رزق در هستی» شده است. منظور از رزق در روایات و آیات بیشتر نیازهای مادی مورد نظر است. مثل لباس و مسکن و غذا. موفق باشید

15147

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد و خدا قوت: استاد بنده کتاب سلوک ذیل امام رو مطالعه کردم اما چند سئوالی ذهنم رو در گیر کرده بود؟ با توجه به این که امام یک شخص نبودند و یک مکتب بودند اگر بخواهیم رجوع به این مکتب داشته باشیم با چه روشی باید به آن در مقتضیات زمانه داشته باشیم یعنی: 1. برای فهم مکتب امام یک روش وجود دارد و یک چگونگی رسیدن به مکتب امام، از کجا متوجه بشویم که به چه روشی باید رجوع داشته باشیم به امام تا به تمام امام رجوع داشته باشیم؟ و ثانیا چگونه باید به آن برسیم؟ (چگونه رو حضرت عالی در بخش آخر کتاب توضیح دادید ولی روش شناسی فهم سخنان امام و رهبری رو بنده کاملا متوجه نشدم) 2. مکتب امام یعنی امام دارای یک منظومه فکری بودند؟ منظومه ی فکری امام رو چه طور می شود بدست آورد و تبیین کرد؟ آیا کسی مبانی نظری مکتب امام رو به دست آورده است؟ 3. اگر امام دارای یک مکتب بودند، مکتب یعنی این که برای تمام نظام ها برنامه دارد دیگر؟ آیا امام نیز دارای مکتب سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و.....بودند؟ و اگر بودند چه طور باید این مکاتب رو در صحبت هایشان بدست آورد؟ آیا کسی این کار را کرده است؟ 4. در آخر تفاوتی بین مکتب و نظریه پردازی و منظومه فکری و نظام ها و پارادایم وجود دارد؟ با تشکر فراوان با عرض پوزش لطفا کلی جواب ندهید و شماره ای به سئوالات جواب دهید، با عرض معذرت و آرزوی سلامتی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب سلوک با طرحِ بحث «هندسه‌ی فکری» عرایضی شده است و در کتاب دوم یعنی کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» به تفصیل، موضوعات مطرح شده است. آثار حضرت امام در این موارد بسیار کارساز است. و در همین رابطه بنده وظیفه‌ی خود دانستم تفسیر سوره‌ی «حمد» حضرت امام و کتاب «مصباح‌الهدایه» شرح شود. حضرت امام ذیل فرهنگ تشیع و فقه آل‌محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مکتب خود را مطرح می‌کنند و از این جهت نیاز به مکتب دیگری نیست، مهم رویکردِ درستی است که حضرت امام در این تاریخ مدّنظرها قرار داده‌اند. موفق باشید

13569
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ما (جنبش حیا) یک گروه هستیم که با هدف گفتمان سازی و فرهنگ سازی امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شده و در حال فعالیت هستیم. بعد از سخنان نوروزی حضرت آقا و همچنین مطالعه ی کتاب ها و بحث های حضرت عالی درباره تمدن سازی اسلامی، این سوال برای ما مطرح شده است که جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در تمدن سازی اسلامی چیست و همچنین با برقراری تمدن اسلامی امر به معروف و نهی از منکر چگونه در جامعه نقش ایفا می کند؟ (البته سوال ما اکنون بیشتر در بخش اول یعنی جایگاه امر به معروف در تمدن سازی اسلامی، تمرکز دارد). به راحتی با توجه به آیه ی شریفه «الذین ان مکانهم فی الارض اقاموا الصلوه و ءاتوا الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عقبه الامور» (41/حج) و همچنین سخنان حضرت آقا «برای ایجاد یك تمدّن اسلامی - مانند هر تمدّن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یكی تولید فكر، یكی پرورش انسان. فكر اسلامی مثل یك دریای عمیق است؛ .....البته در آحاد مردم هم نقش‌آفرینیِ دینی هست؛ از راه امر به معروف و نهی از منكر؛ از راه آماده‌سازی خود برای این‌كه در یك جایگاه نقش‌آفرین قرار گیرند.» چهاردهم مهر سال 79) و همچنین از جمله در سخنرانی نوروز 94 در حرم رضوی علیه السلام که فرمودند: «هرکدام از این چهار شاخص (نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر) به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.» و همچنین در میان اقشار مختلف مردم قم در تاریخ 19/10/ 68 نیز فرمودند: «این (امر به معروف و نهی از منکر)، تضمین‏کننده‏ی حیات طیبه در نظام اسلامی خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم.» حال با توجه مطالب بالا اگر نظرتان را درباره رابطه ی بین تمدن سازی اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ و برای تحقیق و مطالعه ی بیشتر چه مسیری را پیشنهاد می کیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آیه‌ی مذکور را متذکر شدید ملاحظه کنید که خداوند در آیه‌ی مذکور می‌فرماید آن وقتی که مؤمنین محلی و جایگاهی را در زمین پیدا کردند و به یک معنا وقتی نظامی را تشکیل دادند و در متن آن نظام با اقامه‌ی صلوات و دادن زکات، نظام ارزشی و اقتصادی خود را تثبیت نمودند، بدیهی است که برای پایداری و تعالی آن نظام از یک طرف باید دلایل حقّانیت ارزش‌های خود را با امر به معروف به گوش افراد جامعه و به گوش جهانیان برساند. و از طرف دیگر باید آفات و آسیب‌های نظام را بشناسند و در نقد و نفی آن‌ها به معنای نهی از منکر تلاش کنند. به همین جهت امر به معروف و نهی از منکر در راستای یک نظام و نسبت به اهداف آن نظام، معنا دارد. و ما امروز در شرایط خاصی هستیم. زیرا هنوز مبانی معرفتی نظام توحیدی انقلاب اسلامی برای آحاد مردم تبیین نشده است تا در مقابل آن، مُنکَرِ آن نظام به‌خوبی معلوم شود و بتوانیم معنا کنیم که چرا نهی از منکر می‌کنیم؟ با توجه به این امر است که معتقدم ما از یک طرف باید مبانی معرفتی حضرت امام را جهت تحقق تمدن آینده، تبیین کنیم و از طرف دیگر، غرب را و جایگاه استکباری و ضد تمدن توحیدی آن را نقد نماییم. این است معنای امر به معروف و نهی از منکر تاریخِ امروز ما. موفق باشید

10429

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی: من کنترل رویاها و افکارم را همیشه ندارم. گاه افکار گناه به مغزم هجوم می‌آورند و منجر به گناه می‌شود. از دست رویاها و خیالات باطل و گناه چگونه رها شوم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم علاوه بر مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» سخنانی که در روز تاسوعا تحت عنوان «حرّ یعنی تجسم توبه در تاریخ پر از گناه» عرض کردم را دنبال بفرمایید، إن‌شاءاللّه راه‌کاری در جلوی شما قرار می‌گیرد. موفق باشید
10315
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: چند سال قبل در کتابخانه دانشگاه توصیه هایی از حضرت امام (ره) به دیوار نصب شده بود که یکی از آنها این بود که نماز ها را در پنج وقت بجا بیاورید. آیا منظور آن است که مانند اهل تسنن نماز خوانده شود. آیا در خصوص اوقات نماز بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد ؟ پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) از نقطه نظر اوقات نماز چگونه عمل می کردند؟ با تشکر و آرزوی توفیق الهی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی پیامبر و ائمه«علیهم‌السلام» آن است که نمازهای پنجگانه را در پنج وقت مخصوص به خود نمازها خوانده شود. ولی رخصت داده‌اند که می‌توانید آن‌ها را جمع بخوانید حتی در موقعی که اضطراری در کار نباشد و خود آن عزیزان نیز در مواقعی بوده که نمازشان را جمع خوانده‌اند. موفق باشید
5546
متن پرسش
همان طور که مرحوم علامه طباطبایی در المیزان ج10، صص 162، 171 می فرمایند اعجاز معرفتی و اعجاز بلاغی قرآن و در پی آن، تحدی به آوردن سوره، اعجاز و تحدی به یک سوره‌ی کامل است به این معنی که هر غرض هدایتی، در قالب حد اقل یک سوره‌ی کامل است و پیرو آن تحدی نیز به همین شکل است. حال سوال این است که با توجه به این که حروف مقطعه نیز جزء سوره‌هایی است که مشتمل بر آن است، اگر حروف مقطعه را از قرآن حذف کنیم چه نقصی در هدایت نوع بشر و اعجاز معرفتی انسان پیش می‌‌آید؟ حروف رمزی که برای نوع انسان‌ها مبهم است و ظاهرا فقط موجب حیرت است تا معرفت البته مگر برای اهل بیت علیهم السلام که گویی این حروف، خاص فهم ایشان است چون هر کس غیر از ایشان از «الر» هر چیزی بگوید هیچ اعتبار و سندیتی ندارد.
متن پاسخ
شاید بتوان گفت که بحث هدایت قرآن و نظر به تحدّی نسبت به هر سوره، به طور اجمال باشد و لازم نیست که آن تحدی شامل حروف مقطعه‌ی قرآن باشد و نیز خارج از سوره‌هایی که دارای حروف مقطعه است باز موضوع تحدی نسبت به آوردن یکی از آن سوره‌ها نیز تحدی به حساب می‌آید. یعنی یا این که باید بگوییم هدایت سوره‌ای مثل سوره ‌ی مبارکه‌ی بقره منهای حروف مقطعه هدایت کاملی است و فقط حروف مقطعه رازی است بین خدا و آن‌هایی که متوجه پیام آن هستند و یا باید در قرائت آن حروف انتظار هدایت تکوینی داشته‌باشیم همان‌طور که در روایات داریم «قرآئت حروف مقطعه‌ی سوره‌‌های شوری و مریم موجب دفع شر دشمنان می‌شود». عَنِ الصَّادِقِ مَنْ دَخَلَ عَلَى سُلْطَانٍ یَخَافُهُ فَقَرَأَ عِنْدَ مَا یُقَابِلُهُ کهیعص وَ یَضُمُّ یَدَهُ الْیُمْنَى کُلَّمَا قَرَأَ حَرْفاً ضَمَّ إِصْبَعاً ثُمَّ یَقْرَأُ حم عسق وَ یَضُمُّ أَصَابِعَ یَدِهِ الْیُسْرَى کَذَلِکَ ثُمَّ یَقْرَأُ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ یَفْتَحُهُمَا فِی وَجْهِهِ کُفِیَ شَرَّهُ. یعنى: «هر گاه کسى بر پادشاهى وارد شد که از او مى‏هراسد، آن لحظه که در برابرش قرار گرفت، کهیعص را بخواند و دست راستش را جمع کند، به این صورت که در وقت خواندن هر حرفى، انگشتى را جمع نموده، آنگاه حم عسق را بخواند و انگشتهاى دست چپش را همین طور جمع نماید سپس بخواند: « وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً» رویها در برابر خداوند زنده و پاینده، خوار گردیده‏اند و هر کس که ستم کرد زیان نموده است.سپس آن دو دست را در صورتش باز کند که شرّ آن سلطان کفایت مى‏شود».
5191
متن پرسش
با سلام. با توجه به اینکه کتاب های شما به صورت آزاد روی سایت قرار داده شده است ، آیا کسی میتواند برای مطالعه نکردن کتاب از روی کامپیوتر آن را برای خودش پرینت کند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی. موفق باشید
3467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام اگرگروهی شمارونه به طورعلنی تردکنندواعتنایی به شمانداشته باشنددرواقع به بیان خودشان ازمن خوششان نمی آید بایددررفت وآمدم باآنهاچگئنه باشم اخرازوجودمن ناراحت هستن تاخوشحال منظورم خانواده شوهرم هست چگونه صله رحم کنم درحالی که آنه ناراضی ومن هم ناراحت میشوم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در جواب به این نوع سوالات تخصصی ندارم موفق باشید
2197

تذکربازدید:

متن پرسش
باسلام. استاد عزیز بنده زمانی که یک سری کتابهای دینی مطالعه میکنم به اندازه ی زیادی دچار وحدت روحی در همان زمان میشوم وحدتی که خیلی دوستش دارم ولی زمانی که بیرون از منزل میروم این وحدت دیگر میرود ومن خیلی ناراحت میشوم چه کار کنم تا این وحدت بقا داشته باشد و لذتی که از این وحدت میبرم دستخوش زوال نشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: إن‌شاءالله با رجوع بیشتر به اسماء الهی به مرحله‌ای می‌رسید که در کثرت هم نظر به وحدت خواهید داشت. در حال حاضر سعی کنید در بیرون منزل هم به هیچ‌چیز نگاه استقلالی نداشته باشید و متوجه باشید همه‌چیز در قبضه‌ی خدا است و در همه‌ی حادثه‌ها خدا است که دارد خدایی می‌کند. موفق باشید
1698

مفهوم بدیهیبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند سوال در مباحث فلسفی داشتم 1-درفلسفه ملاک بدیهی بودن یک مفهوم را بساطت و جزء نداشتن آن می دانند که با تصور آن هیچ گونه اجمال و ابهامی ندارد. با توجه به این تعریف به نظر می رسد که هیچ مفهومی جز وجود بدیهی نباشد؟ 2-یکی از ادله ای که بر بدیهی بودن مفهوم وجود اقامه می کنند این است که وجود متباین با ماهیت می باشد فلذا جنس و فصل و عرض ندارد پس معرف ندارد و در نتیجه بدیهی است. آیا تباین مفهوم وجود و ماهیت و جنس و فصل نداشتن آن خود بر اساس پیش فرض بداهت مفهوم وجود به دست نیامده اند؟ 3-در اثبات تباین مفهوم وجود و ماهیت استدلال می آورند که اگر وجود عین یا جزء ماهیت باشد سلب آن از ماهیت ممکن نیست، ولی می بینیم که می توان وجود را از ماهیت سلب کرد چون بسیاری از ماهیات تحقق ندارند و آنها هم که تحقق دارند قابل معدوم شدن هستند، پس وجود متباین با ماهیت است. سوال این است که در مقدمه اول و نتیجه این قیاس وجود به حمل اولی به کار رفته است ولی در مقدمه دوم وجود به حمل شایع استفاده شده است و از این جهت قیاس عقیم است؟ 4- در یکی از ادله اصالت وجود که گفته می شود محکمترین آنها هم می باشد این گونه بیان می شود که: ماهیت ذاتا نسبتش با وجود و عدم یکی است ولی می بینیم که بسیاری از ماهیات وجود دارند و چون انقلاب در ذات محال است پس وجود اصیل می باشد. سوال این است که در مقدمه اول این برهان اگر وجود به حمل اولی است یعنی اینکه مفهوم وجود در ماهیت اخذ نشده است، که این مسئله به بحث زیادت وجود بر ماهیت مربوط است و اگر وجود به حمل شایع است این اشکال وارد است که بالاخره یک چیز یا موجود است و یا معدوم و حالت سومی وجود ندارد؟ 5-یک سوال کلی هم مطرح است و آن اینکه اگر در فلسفه قائل به اصالت وجود ذهنی باشیم ادله مان در بحث زیادت وجود بر ماهیت و اصالت وجود کلا متزلزل خواهد شد؟ چون به طور ضمنی در آنها این موضوع اخذ شده است که وجود منحصر به وجود خارجی است و ذهنیات ما وجود ندارند. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- اگر مفهوم بدیهی را مفهومی بدانیم که تصور آن برای تصدیقش کافی است، بدیهیات وسعت بیشتری می‌یابند، مثل امتناع اجتماع نقیضین، یا عدم جمع متضادان، یا این‌که جزء هرچیز از کل آن کوچک‌تر است، یا متضادان متکافئان هستند. 2- در هر صورت وقتی مفهوم وجود را تصور کنیم به جهت روشن‌بودن آن جایی برای جنس و فصل داشتن برایش نمی‌ماند. 3 و 4- همین‌طور که ملاحظه می‌کنید ما نیاز به این نوع براهین برای طرح وجود نداریم که به این مشکلات برخورد کنیم. بیشتر باید با روش توصیفی مخاطب را را در محضر «وجود» قرار داد. 5- ملاصدرا با طرح تشکیکی‌بودن وجود، وجود عقلی و وجود ذهنی و وجود خارجی را مراتب یک حقیقت می‌داند که در مواطن مختلف به جهت شرایط مختلف ظهور مختلف دارند و اگر هم بحث حمل اولی ذاتی را برای وجود ذهنی به میان می‌آورد جهت رفع اشکال مستشکل است وگرنه خود او با طرح تشکیکی‌بودن وجود جایی برای تفاوت وجود عینی و ذهنی مگر در حدّ شدت و ضعف باقی نمی‌گذارد. تمام اشکالاتی که مطرح فرمودید به جهت آن است که از تشکیکی‌بودن وجود که عین خارجیت است غفلت کرده‌اند و مشغول مفهوم «وجود» شده‌اند، در حالی‌که فلسفه‌ی صدرایی، نظر به تشکیکی‌بودن وجود دارد . مفهوم وجود مثل سایر مفاهیم، اعتباری بیش نیست و هر مفهوم اعتباری عدمی است. موفق باشید
1686
متن پرسش
بسمه تعالی- شرط ورود به حوزه های مختلف علمی چیست و در چه صورت یک عالم می تواند در زمینه های مختلف صاحب تالیف باشد؟
متن پاسخ
وقتی «سیر من الخلق الی الحق» و عبور از کثرت به وحدت در او محقق شد و عالم کثرت را در آینه وحدت نگریست و سپس با آن مبنا به خلق و عالم کثرت نظر کرده می تواند حکم هر چیزی را بر مبنای حقیقت آن چیز که در مقام عالَم وحدت، موجود است اظهار نظر کند که در عین داشتن تالیفات مختلف در زمینه های متفاوت، همه بر یک سیاق باشد و به یک چیز اشاره کند و تفاوت علم و عالِم در غرب با علم و عالِم در دین در همین نکته است زیرا علم غربی علم رجوع به پدیده های کثیر است بدون آن که به مبنای وحدانی پدیده ها اشاره شود.
775

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام من از وقتی بیدار میشوم تا وقت خواب سعی ام بر انجام ندادن گناه و مراقبت و کسب رضایت خداست ولی اخر روز سنگینی بار گناه را بر قلبم احساس میکنم که تمام فکر و ذهنم را به خود مشغول میکند که برایم خیلی ازار دهنده است لطف فرمایید مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: همین طور است که می‌فرمایید و لذا رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» توصیه به هفتاد بار استغفار در آخر روز فرمودند و خودشان نیز چنین می‌کردند و می‌فرمایند: « إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی حَتَّى أَسْتَغْفِرُ فِی الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّة» یعنى: پرده تاریکى دلم را فرا میگیرد و هر روز هفتاد مرتبه استغفار میکنم.. موفق باشید
18077
متن پرسش
با عرض سلام: استاد ببخشید به صورت تئوری شنیدم که امامان معصوم و بزرگان تعلقی به عزیزان خود نداشتن مثلا بزرگی بودن که حتی کلاس درس و مجلس شادی رو به خاطر فوت بچه شون کنسل نکردن. از طرف دیگه میگن علاقه ی اونها (اهل بیت و بزرگان) به عزیزانشون بیشتر از علاقه ی ما به عزیزانمان است. استاد اینایی که گفتم فقط در حد چند جمله هست که شنیدم و تکرار کردم و متأسفانه معنی اش رو اصلا متوجه نمیشم. هم معنیش برام مبهمه و هم کاربردش. چون من دقیقا به همون اندازه که شوهرم رو دوست داشته باشم به همون اندازه هم بهش احساس وابستگی و تعلق می کنم. چه جوری میتونم هم زمان «عدم تعلق و دل نبستن» رو با «علاقه داشتن» جمع کنم؟ وقتی می خواهم تعلق نداشته باشم، علاقه ام به صفر میرسه و اگه بخوام علاقه داشته باشم، دل میبندم بهش که تعلق ایجاد میشه. استاد واقعا قلبم وسط زمین و هوا و معلق هست. نمیدونه دل ببنده یا دل نبنده. قلبم هی کش میاد وسط دل بستن و دل نبستن، وسط علاقه داشتن و علاقه نداشتن. یاد اون حرفاتون تو مباحث معاد افتادم که فرمودین فشار قبر و برزخ، کش اومدن نفس انسانه به خاطر تعلقاتش. من دقیقا هی قلبم کش میاد و جمع میشه عین یه فنر یا کش که هی باز و بسته کنن و باهاش بازی کنن. الآن واقعا نمیدونم تکلیفم با خودم چیه ممنون میشم منو به لحاظ «تئوری» و «عملی» روشنم کنید و معنی اون جملاتی که اول گفتم رو بفرمایین. منتظر راهنمایی شما هستم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی تعلقات خود را تصحیح کنیم و در نسبت با ایده‌ی متعالی خود به آن تعلقات بنگریم؛ در اوجِ محبت به آن‌ها متوجه هستیم که حجابِ نظر به افق متعالی ما نگردند. همسر انسان مثل همه‌ی آیات عالَم، منظرِ گشوده‌ی هستی است تا انسان تعلق خود را که در ذاتش نهفته است، بارور کند و شکل دهد. زیرا انسان نمی‌تواند بی‌تعلق باشد وگرنه گرفتار روحیه‌ی انتزاعی می‌شود که کویرِ بی‌لاله‌ای است و نمی‌تواند بت‌پرست باشد و از گشودگیِ حضور خدا در همه‌ی عالم محروم گردد و «توحید» یعنی همین که ببیند خداوند چگونه با مظاهر طبیعی خود با ما سخن می‌گوید و از این جهت، هم آن مظاهر دوست‌داشتنی‌اند و هم محبوب اصلی ما را در حجاب نمی‌برند. موفق باشید 

نمایش چاپی