بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده از استاد گرامی خواهشمندم تفسیر دقیقی در مورد آیه ی 146 ، سوره آل عمران بخصوص در مورد ربیون و همین طور ارتباط این آیه با آیات دیگر و دلیل ذکر این آیه را برای بنده بفرمایند. قابل به ذکر است که بنده تفسیر المیزان را بازدید کرده و نکاتی برایم روشن شده ولی نیاز به تفصیل بیشتر دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پس از جنگ اُحد خداوند در آیه‌ی 142 به مسلمانان متذکر می‌شوند که برای شایستگیِ ورود به بهشت مجاهده نیاز است و نباید از مرگ بهراسید، باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان باشید حتی اگر حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» رحلت کنند باید مسیر را ادامه دهید. در آیه‌ی 145 خداوند متذکر می‌شود که مرگ دست خدا است، حال اگر کسی فکر دنیا بود مقداری از آن را خدا به او می‌دهد و هرکس به فکر ثواب آخرت و بهشت بود به مقداری از آن‌چه اراده کرده‌اند می‌رسند ولی به شاکرین که جز به خدا به چیز دیگری نمی‌اندیشند خداوند به اقتضای شأن ربوبیتش جزا می‌دهد – چون سنجزی الشاکرین را در کنار «و من یُرد ثوابَ الآخرة» آورده. سپس در آیه‌ی 146 و در راستای سیاق آیات قبل که باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان بود، می‌فرماید: چه بسیار پیامبرانی که در کنارشان و همراه با کسانی که مختص به پروردگارشان بودند، به چنگ کفار رفتند و در مسیر حفظ دین هیچ سستی به خود راه ندادند و در مقابل سختی‌هایی که در راه خدا به آن‌ها رسید هیچ ضعف و بی‌قراری نداشتند و خدا چنین انسان‌هایی که در مسیر الهی شکیبایی می‌ورزند، دوست می‌دارد و محبت خود را به آن ها انداخته است. و در آیه‌ی 147 سخن و منطق چنین انسان‌هایی را مطرح می‌فرماید که حماسه‌ی روحیه‌ی ایمانی و حماسی را در خود جمع کرده‌اند. موفق باشید
1094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا در این رابطه حدیثی داریم که دو خانواده فامیل یا فرضا دوست با هم در یک منزل یا در همسایگی هم نباشند. بنده معتقدم که از این نزدیکی ها چون که باعث پیش آمدن یک سری ناراحتی ها می شود که موجب جدایی و کدورت می شود بهتر است اجتناب شود . خواستم ببینم در این رابطه حدیثی داریم یا نه؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده چیزی نشنیده‌ام و فکر هم نمی‌کنم حدیثی در این مورد باشد. موفق باشید
623
متن پرسش
سلام لطفا کل معارف و علوم موجود در دنیا را دسته بندی کاملی بفر مایید و نسبت دین با انها را بیان کنید--------کدام علومند که اگر ندانیم ضرر کرده ایم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم بهترین جواب در این امر را حضرت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» داده‌اند که می‌فرمایند: « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ» علم واقعی علم به سه چیز است: علم به آیه‌ای محکم، یا فریضه‌ای عادل و یا سنتی قائم، و خارج از این سه همه فضل است و نه علم. پس طبق سخن رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» یا باید بتوانی با نور آیه‌ای از آیات الهی مرتبط شوی، و یا واجباتی را بشناسی و دل را در مسیر آن قرار دهی و یا سنت قائمه‌ای را بیابی و در عالَم آن زندگی کنی و صاحب «وقت» شوی. یعنی ابتدا باید انسان آیه و نشانه‌ی محکم خدا شود، نه این‌که نشانه‌های خدا را صرفا بخواند و بداند. به عبارت دیگر باید جان ما منوّر به عقاید توحیدی گردد. فریضه‌ی عادله یعنی واجبات تعدیل کننده، که قوای نفسانی و حیوانی را در فضای فطری متعادل می‌کند و ما را از افراط و تفریط دور می‌کند و جان ما را موصوف به اوصاف الهی می‌گرداند، که این دومین نوع علم است. سومین نوع علم، سنت قائمه است یعنی روشی که بر حلال و حرام الهی قائم باشد تا ما را به توحید برساند و این غیر از علم به حلال و حرام خداست، عالم کسی است که آن‌ها را در وجود خود قائم کند و جان او مستغرق اوامر و نواهی الهی گردد. در اثر این سه نوع علم است که انانیّت انسان نفی گشته و توحید الهی بر همه‌ی مراتب وجود او سایه می‌افکند. حضرت با طرح این روایت خواستند جهت علم‌آموزی افراد مشخص شود تا به اسم علم، گرفتار علم غیر مفید نگردند. البته فضای روایات روشن می‌کند موضوع مورد بحث، علومی است که به نام علوم دینی مطرح است، وگرنه دانستن فنونی مثل علوم تجربی، در صورتی که موجب رفع حوائج دنیایی انسان شود بدون اشکال است. اشکال در این فنون موقعی پیدا می‌شود که گمان کنیم با دانستن چنین فنونی عالِم شده‌ایم و دیگر علمی که راه قلب ما را به سوی عالم قدس باز کند نیازمان نیست. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب شریف چهل حدیث، حدیث شماره‌ی 24 به طور مستوفی در اطراف حدیث شریف سخن فرموده‌اند تا اولاً بین علم و فضل تفکیک شود. ثانیاً: جهت اصلی خود را که اتصال قلب به عالم غیب و معنویت است فراموش ننماییم. موفق باشید
18077
متن پرسش
با عرض سلام: استاد ببخشید به صورت تئوری شنیدم که امامان معصوم و بزرگان تعلقی به عزیزان خود نداشتن مثلا بزرگی بودن که حتی کلاس درس و مجلس شادی رو به خاطر فوت بچه شون کنسل نکردن. از طرف دیگه میگن علاقه ی اونها (اهل بیت و بزرگان) به عزیزانشون بیشتر از علاقه ی ما به عزیزانمان است. استاد اینایی که گفتم فقط در حد چند جمله هست که شنیدم و تکرار کردم و متأسفانه معنی اش رو اصلا متوجه نمیشم. هم معنیش برام مبهمه و هم کاربردش. چون من دقیقا به همون اندازه که شوهرم رو دوست داشته باشم به همون اندازه هم بهش احساس وابستگی و تعلق می کنم. چه جوری میتونم هم زمان «عدم تعلق و دل نبستن» رو با «علاقه داشتن» جمع کنم؟ وقتی می خواهم تعلق نداشته باشم، علاقه ام به صفر میرسه و اگه بخوام علاقه داشته باشم، دل میبندم بهش که تعلق ایجاد میشه. استاد واقعا قلبم وسط زمین و هوا و معلق هست. نمیدونه دل ببنده یا دل نبنده. قلبم هی کش میاد وسط دل بستن و دل نبستن، وسط علاقه داشتن و علاقه نداشتن. یاد اون حرفاتون تو مباحث معاد افتادم که فرمودین فشار قبر و برزخ، کش اومدن نفس انسانه به خاطر تعلقاتش. من دقیقا هی قلبم کش میاد و جمع میشه عین یه فنر یا کش که هی باز و بسته کنن و باهاش بازی کنن. الآن واقعا نمیدونم تکلیفم با خودم چیه ممنون میشم منو به لحاظ «تئوری» و «عملی» روشنم کنید و معنی اون جملاتی که اول گفتم رو بفرمایین. منتظر راهنمایی شما هستم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی تعلقات خود را تصحیح کنیم و در نسبت با ایده‌ی متعالی خود به آن تعلقات بنگریم؛ در اوجِ محبت به آن‌ها متوجه هستیم که حجابِ نظر به افق متعالی ما نگردند. همسر انسان مثل همه‌ی آیات عالَم، منظرِ گشوده‌ی هستی است تا انسان تعلق خود را که در ذاتش نهفته است، بارور کند و شکل دهد. زیرا انسان نمی‌تواند بی‌تعلق باشد وگرنه گرفتار روحیه‌ی انتزاعی می‌شود که کویرِ بی‌لاله‌ای است و نمی‌تواند بت‌پرست باشد و از گشودگیِ حضور خدا در همه‌ی عالم محروم گردد و «توحید» یعنی همین که ببیند خداوند چگونه با مظاهر طبیعی خود با ما سخن می‌گوید و از این جهت، هم آن مظاهر دوست‌داشتنی‌اند و هم محبوب اصلی ما را در حجاب نمی‌برند. موفق باشید 

17880
متن پرسش
با عرض سلام: خواهش می کنم که به کتاب یا مقاله ای ارجاع ندهید و بازم خواهش می کنم دو سوالم رو خودتون شخصا پاسخ بدید. واقعا ممنونتون میشم که این لطف را در حق بنده بکنید. 1) چرا کنیزها در اسلام حجاب نیاز ندارند؟ 2) آیا یک زن می تواند بدون رعایت حجاب، به خداوند نزدیک شود و بنده ی خدا شود؟ (درصورتیکه فکر خودش رو مشغول بدحجابی و جنس مخالف نکنه) منتظر پاسختون هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این حالت مربوط به کنیزها نیست. به طور کلی اقوام و قبیله‌هایی که هنوز عقل فهم احکام الهی را نیافته‌اند – مثل کولی‌ها – از این جهت با آن کنیزان که هنوز در فضای درک احکام شریعت نیستند، مشترکند. در حالی‌که بعضی از کنیزان با قرارگرفتن در زیر سایه‌ی اسلام به فهم بالای خارق‌العاده‌ای نسبت به درک احکام الهی رسیده‌اند، در آن حدّ که در مقام مادر امام قرار گرفته‌اند 2- وقتی انسان متوجه‌ی جایگاه احکام الهی بشود و عقل لازم را جهت این امر داشته باشد ولی به عقل و درک خود پشت کند، عملاً شخصیت خود را زیر پا گذارده و در این راستا گرفتار خواهد شد. موفق باشید

14707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: بنده طلبه پایه هشت هستم و برای نماز ظهر به مدرسه ی دبیرستان دخترانه میرم. بنده سوالم این هستش که در بین نماز در چه باب هایی میتونم وارد شم و صحبت کنم که از لحاظ تربیتی و اعتقادی تاثیر گذار باشم. در واقع به نظر شما چه طور میتونم تو این زمینه به انقلاب و اسلام خدمت کنم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث‌های اخلاقی به‌خصوص با استناد به آیات قرآن خوب است و در کنار آن مباحث معرفت‌النفسی می‌تواند مطرح شود. موفق باشید

13230
متن پرسش
سلام خدا بر شما استاد عزیز: سوال اول: در خصوص اجنه فرموده اید در ساحت و مرتبه دیگری از عالم زندگی می کنند، آیا منظور از مرتبه دیگر، عالم مثال است یا همین عالم ماده، و اگر در عالم ماده زندگی می کنند بدن آنها از عناصر اربعه تشکیل شده است یا فقط از آتش بوجود آمده اند؟ سوال دوم: نحوه جابجایی اشیا توسط اجنه به چه نحوی صورت می گیرد، آیا با قوانین فیزیک، قابل توجیه می باشد (در صورت امکان توضیح بفرمایید) و آیا این عمل، یعنی جابجایی اشیاء را مستقلا انجام می دهند یا وقتی در تسخیر انسان قرار بگیرند. ممنون از حوصله ای که فرمودید، التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید مرتبه‌ی اجنه را مرتبه‌ی مادونِ عالم مثال دانست و قرآن نیز جنس آن‌ها را از مارجی از آتش می‌داند نه خود آتش که تعبیر شهید مطهری آن است که آن‌ها از جنس انرژی باشند. و در مورد جابجایی اشیاء، کارشان شبیه کاری است که مرتاض‌ها با تمرکز قطاری را متوقف می‌کنند، یعنی با جنبه‌ی روحی بر اجسام و بر افراد اثر می‌گذارند. موفق باشید

12679
متن پرسش
سلام: چند روز پیش یک عالم دینی در یک برنامه تلوزیونی داستانی رو در مدح حضرت علی (ع) تعریف کرد که افکار مرا به کلی بهم ریخته؛ روزی شخصی از خداوند 4 هزار درهم درخواست می کند و حضرت علی (ع) که در جریان قرار می گیرد به او می گوید به مدینه بیا تا حاجت تو را برآورم. مرد به مدینه می رود حضرت باغ خود را 12 هزار درهم می فروشد 4 هزار درهم را به مرد می دهد و بقیه آن پول را بین فقرا تقسیم می کند. شخصی برای حضرت فاطمه(س) خبر می برد که علی (ع) فلان باغ را فروخته خانم می فرمایند خب اختارش را داشته. علی(ع) که به خانه برمی گردد حضرت فاطمه (س) قضیه را از او می پرسد حضرت می گوید که نیازمندان می آمدند و من شرم می کردم که دست خالی برگردند. وقتی می فهمد که حضرت هیچ پولی برای خودشان نگه نداشته دامن حضرت را می گیرد و می گوید فرزندان من 3 روز است که گرسنه اند تو باغی را فروخته ای که پدرم درخت های آن را کاشته بود امروز دامن تو را رها نخواهم کرد تا پدرم بین ما قضاوت کند. پیامبر وارد می شود و می پرسد زهرا (س) چرا دامن علی (ع) را گرفته ای قضیه را برایش تعریف می کنند. پیامبر (ص) 5 درهم به علی (ع) می دهد و می گوید برو برای بچه ها چیزی برای خوردن تهیه کن. در راه شخصی از حضرت درخواست می کند و حضرت پول را به او می بخشد در راه به فکر چه کنم بوده که شخصی می گوید این شتر را از من بخر حضرت می فرماید من پول ندارم می گوید بعدا پولش را بده. و بعد شخصی با مبلغی بیش از این قیمت شتر را از حضرت می خرد و حضرت با آن پول غذا تهیه می کند. وقتی قضیه را برای پیامبر (ص) تعریف می کند پیامبر (ص) می فرماید که فروشنده شتر جبرئیل و خریدار (فکر کنم) میکائیل بوده. اول اینکه مومن کسی است که عاقل باشد و با درایت زندگی اش را اداره کند و کسی از او در رنج نباشد و وظایف خود را به درستی انجام دهد. حضرت علی (ع)معصوم بوده. این از عقل به دور است و از طرفی ظلم به خانواده چون وظیفه شرعی حضرت دادن نفقه است و در واقع بخشی از آن پول اصلا مال او نبوده که ببخشد چون نفقه بر گردنش بوده و در واقع بدهکار و از طرفی بخشش هم اول به نزدیکان و خویشان رواست؟ از طرفی در قرآن آمده که در انفاق زیاده روی نکنید چرا حضرت از قرآن پیش رفته (در داستانی هم که سه روز روزه می گیرند و هربار افطار خود را می بخشند این هست البته در آنجا میشه گفت همه خانواده راضی بوده اند اما در اینجا ببخشش حق دیگران بوده)؟ وقتی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) معصوم اند و زندگی خود را بر اساس قوانین و رضایت الهی ساخته اند چطور زن دامن مرد را می گیرد؟ به او ظلم شده یا زیاده خواه و کم طاقت است؟ (در داستانی داریم علی (ع) می پرسد چرا بچه ها گرسنه اند و چیزی در خانه برای خوردن نداریم؟ حضرت فاطمه (س) می فرماید پدرم گفته از شوهرت چیزی طلب نکن که شاید از عهده آن بر نیاید)؟ صدقه به سید نمی رسد پس چطور حضرت با بی درایتی خود را مستحق گرفتن صدقه می کند اگر هم بگوییم صدقه نبوده و هدیه پدر به دخترش بوده باز هم حضرت مالک آن پول نبوده که ببخشد امانت دارش بوده؟ اگر به نظرتان نقد تندی است پست را تایید نفرمایید و در پست قبلی توضیح دهید چون نمی خواهم افکار پریشانم ذهن دیگران را نیز مشوش کند. با تشکر خدا قوت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید هرگز اعمال حضرت علی«علیه‌السلام» در چنین فضایی واقع نشده که آن حضرت نسبت به حقوق فرزندان و خانواده بی‌تفاوت باشند در آن حدّ که مورد اعتراض وجود مقدس زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» قرار گیرند. علم هرمنوتیک به ما کمک می‌کند تا متون دینی را در شرایط تاریخی خودش بررسی کنیم. موفق باشید

10341
متن پرسش
با سلام: آیا بر اساس مبانی حکمت متعالیه نفوس کملین هم جسمانیه الحدوثند؟ و اگر همینطور است پس در برهه ای از زندگیشان باید از مردم معمولی هم پایین تر باشند (گرچه بعدا به مقام کملین برسند) همچنین اصلا چرا نفوس کملین که ناقص نیستند باید به بدن تعلق بگیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نفسی جسمانیه‌الحدوث است ولی برای ائمه«علیهم‌السلام» حقیقت دیگری هست به نام نور عظمت که وسیله‌ای است جهت هدایت بشر توسط آن‌ها. بحث آن در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده. موفق باشید
9943
متن پرسش
سلام علیکم: برای حال معنوی در سفر کربلا چه کنیم؟ آیا کتابی را پیش از رفتن پیشنهاد می کنید؟ اکثر کسانی که رفته اند به من می گویند اشک چشمشان خشک شده و... من می خواهم اولین سفرم با معرفت و به یاد ماندنی باشد. یا الله. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ای در رابطه با دعا و زیارت عرض کرده‌ام. قسمت زیارت‌اش را مطالعه نمایید. جزوه‌ای هم تحت عنوان «همراه با زائر عتبات در نجف» در رابطه با حضور در نجف اشرف هست؛ إن‌شاءاللّه کارساز است. موفق باشید
9775
متن پرسش
سلام: 1. آیا اموات موقع مرگشان بازماندگان را می شناسند؟ از همان ابتدا؟ آیا پس از مدتی ممکن است فراموش کنند؟ البته موضوعم آن دسته امواتی نیست که تا چهلم مشغول گناهانشان هستند.... بیشتر می خواهم بدانم ما را به یاد می آورند؟ 2. می توانند برای ما دعا کنند؟ با چه استنادی؟ بعضی می گویند ازین دنیا دستشان برای دعا بازتر است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در شرح کتاب معاد داشته‌ام. علی‌القاعده اموات در ابتدایی که وارد شرایط جدید می‌شوند نمی‌توانند به چیزی جز همان وضع خودشان فکر کنند. موفق باشید
7703
متن پرسش
باسلام اینکه مریضی ها در اثر ضعیف شدن روح است نمیتواند قاعده کلی باشد چون معصومین هم که روح آنها در تعادل کامل است مریض میشدند.احتمالا امراض گاهی موهبتی است.نظرتان چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است. بعضی بیماری‌ها نیز در اثر عوامل خارجی است. آن بیماری‌ها که در اثر عدم تعادل روح است برای امامان معصوم نبوده. موفق باشید
7226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام دربحث محرم نامحرم دچار وسواس شده ام احساس میکنم شیطان قوه واهمه ی مرا دراختیارش گرفته و دچار افراط شده ام به خاطر این مباحث محرم نامحرم ارتباطم خیلی محدود شده بانامحرم طوری که اطرافیانم با اینکه متدین هستنددراین زمینه مرا نرمال نمیدانند ..یعنی به نامحرم تامی توانم نگاه نمیکنم سرکلاس های مفید که استادانش مرد جوان ویا حتی غیرجوان هستند نمی روم.. باعث شده خودم ازخودم بدم بیایداحساس میکنم شیطان مرادربحث محرم نامحرم، به بازی گرفته نشان به ان نشان که من وسواس هم دارم متاسفانه به خاطرهمین حدس میزنم پای شیطان درمیان است ..ادب خیال وقلب راخوانده ام اما درست نشده ام چگونه باید واهمه ام را از دست شیطان نجات دهم؟؟؟؟.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیر نظر مرجع تقلیدتان طبق دستور فقیه باید عمل کنید و از نظر عملی آدم‌های متدین را نمونه‌ی کار برای خود بگیرید. موفق باشید
6914

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم اینجانب دانشجوی دکتری هستم که بیشتر وقت خود را صرف مطالعه میکنم اما نتایج مناسبی به دست نمی اورم. سوال اینجانب این است که شیخ مفید (ره) و علماء دینی چه روش هایی در مطالعه به کار می بردند ؟ رمز موفقیت آنان چی بود؟ چه عواملی باعث برکت زمان می شوند؟ برنامه ریزی امام خمینی (ره) چگونه بود که تمام وظایف خود را به نحو احسن انجام می دادند ؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتواند جواب سؤال‌تان را بدهد. موفق باشید
4029

اومانیسمبازدید:

متن پرسش
سلام انسانگرایی عصر جدید یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی اومانیسم که در تعریف آن می‌توانید به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
3153

معنایبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت شما استاد گرامی. ببخشید از محضر شما دو سوال دارم. 1-بنده 5هفته قبل سوالی را از این طریق از شما پرسیدم که متاسفانه هنوز پاسخ داده نشده از این رو که این سوالی چند سال است ذهن مرا به خود مشغول کرده و جواب اساتید برایم قانع کننده نبوده با توجه به بحثهایی که در شرح تفسیر سورۀ حمد امام خمینی «رضوان الله علیه»بیان می کنید به نظرم رسید از شما بپرسم.اینکه ممکن الوجود در ذات خود اقتضای عدم و وجودش 50و50 است که ذاتی شیء هم از آن جدا شدنی نیست و علت نیز نمی خواهد این ذاتی ممکن الوجود است که مال خودش است که اگر وجودش به صددرصد برسد یعنی کسی خارج ازذات آن عدمش را صفر و وجودش را100کند ؛ مثلا این ممکن الوجودی که می توانسته انسان شود این به صددرصد وجود می رسد.سوالم این است که این ممکن الوجود 50درصد وجود که همان توانستن آن است در پروانه ،انسان،گل یاغیراینها را روی چه حسابی دارد؟؟؟ 2-سوال دیگرم این است که؛همیشه وقتی به این مطلب می اندیشم که خداوند ما انسانها را به ارادۀ تکوینی که تخلف نا پذیر است مختار آفرید و ما طبق ارادۀ تشریعی خداوند می توانیم سعید یا شقی شویم. خداوند هم می داند که ما با اختیارمان کدام راه را انتخاب می کنیم که ما از این علم ازلی و تغیییر نا پذیر خداوند بی اطلاع هستیم و آن طور که بخواهیم عمل می کنیم که البته این عملکرد ما از دست خداوند در رفتن نیست.بعدهم که به دنیای دیگر به وسیلۀ مرگ منتقل می شویم که طبق عملکردمان پاداش یا عقاب کارمان را ببینیم. بعد ازاین چینش مطالب این سوال ذهنم را آزار می دهد«که چی؟؟» «خداوند که از اول تا آخر کار ما را می داند چرا ما را خلق کرد؛به راستی برای چه ما را خلق کرد؟؟»
متن پاسخ
به سوال و جواب2808 که قبلا جواب داده شده است مراجعه فرمایید.
1604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد من دانشجوی رشته مدیریت هستم میخواهم مقاله ای درباره مدیریت منابع انسانی در سازمانها با دیدگاه اسلام درباره انسان بدهم لطفا موضوع تحقیقی خاصی یا منبع خاصی با توجه به آثار خودتون یا دیگران معرفی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده چند جلسه بحث در شرح نامه‌ی حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به مالک اشتر داشته‌ام، شاید به کارتان بیاید. ولی در هرحال کتاب‌هایی که به استناد نامه‌ی حضرت به مالک اشتر در رابطه با مدیریت نوشته شده مفیدند. موفق باشید
937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. نمی دانم از کتب یا کلاسهای موفقیت اطلاع دارید یا خیر. اصل کلیدی همه آنها بر روی موجودیتیست به نام "ضمیر ناخودآگاه". صحبت آنها اینست که ما دو ذهن در اختیار داریم: یکی خودآگاه که تدبیر روزمره ما را بطور ارادی در اختیار دارد و یکی ناخودآگاه که علاوه بر آنکه تدبیر مسائلی مانند ضربان قلب و ... را در اختیار دارد باعث جذب ثروت، معنویت، شکست، پیروزی یا هر آن چیزی که در آن به مرور زمان نهادینه شده را دارد. می گویند آن یک کودک قدرتمند است که در اثر تکرار و تلقین (حال چه به صورت ارادی و تکنیک های خاص و یا چه بصورت غیرارادی در طول زمان) آن چیزی را که در آن پروگرام کرده باشید برای شما از کائنات به ارمغان می آورند. (جذب می کند) 1- بنده صداهای معرفت نفس را گوش دادم. برداشت بنده آنست که آن چیزی که در اینجا به عنوان ضمیر ناخودآگاه از آن یاد می شود، شما به عنوان نفس از آن یاد می کنید. آیا این برداشت بنده صحیح است؟ (البته می دانم که اینها فقط یکی از 100 وجه نفس را معرفی می کنند) و در صورت مثبت بودن آیا مواردی که آنها در مورد ضمیر ناخودآگاه یا نفس می گویند صحیح است؟ 2- کلا احساس می کنم دست به دامن نفس یا ضمیر ناخودآگاه شدن برای بدست آوردن حوائج دنیوی و یا حتی معنوی نوعی شرکت به حساب می آید. از طرفی احساس می کنم خب این مورد یکی از قابلیتهای نفس بنده است که اگر مثلا می خواهم به خواسته یا هدفی برسم با تلقین به آن بتوانم بهتر و آسانتر به آن برسم. چرا از این نعمت خدادادی استفاده نکنم؟ آیا این وسوسه فریب شیطان است؟ یا اینکه ایرادی ندارد در کنار دعا و بقیه عبادات از تلقین به نفس هم برای حوائج دنیوی استفاده کنم؟ 3- در صورت درگیر کردن و متمرکز کردن نفس (یا ضمیر ناخودآگاه) بر روی هدف یا خواسته ای دنیوی روح بنده دچار مشکل نخواهد شد؟ 4- ردپای ابلیس را در این علوم موفقیت که چند سالیست به شدت مد شده احساس می کنم. از طرفی وقتی با دیگران در مورد گفتگو می کنم، نمی دانم از چی شروع کنم و چطور با آنها در این باب گفتگو کنم. نا گفته نماند که عده ای از اساتید داخلی افراد بسیار متشرعی هستند و در کلاسهای موفقیتشان اکثرا آموزش بندگی است همراه با آیات و روایات ولی خب موارد مربوط به ضمیر ناخودآگاه را هم به عنوان یک مبحث اصلی تدریس می کنند. ممنون می شوم راهنمایی مبسوطی به بنده بفرمایید تا به خواست خدا هم خود راهنمایی شوم و هم بتوانم دیگران را آگاه سازم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده تا آن‌جایی که اطلاع دارم این مکاتب رجوعشان به قوه‌ی واهمه‌ی انسان است و نه به فطرت. و آنچه در معرفت نفس مورد توجه است غیر از آن چیزی است که این مکاتب تحت عنوان ضمیر ناخودآگاه مطرح می‌کنند، باید به خداوند رجوع کرد تا با بیداری فطرت عهد الهی ما به میان آید نه این‌که اندیشه‌ی خود را بر چیزهایی متمرکز کنیم که خیالی بیش نیست و به اندازه‌ی خیال هم پایدار است و لذا چند روزی بر آن تلقینات خیالی باقی می‌مانیم و باز به اول برمی‌گردیم. ولی اگر به خدا رجوع کنیم به واقعی‌ترین و کامل‌ترین حقیقت رجوع کرده‌ایم و در بهره‌هایی که در اثر رجوع الی‌الله نصیبمان می‌شود دنیا و آخرت خود را آباد کنیم. پیشنهاد می‌کنم کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را مطالعه فرمایید تا معلوم شود این مکاتب چه اندازه از قافله عقب هستند. موفق باشید
827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وخسته نباشید. استاد در دهه اول محرم پای منبر یک روحانی بودم، خدا میداند چقدر ابن عربی را تکفیر کرد و گفت او یک ...سنی و ... است که کافر هم هست و در کتاب فتوحات مکیه کفر مطلق گفته و ادعا کرده خودش امام زمان است و عذاب جهنم را از ماده عذب و خوشایند قلمداد کرده و ....استاد با توجه به این که در خیلی از جاها و حتی از خود شما راجع به عرفان ابن عربی شنیده ایم، آیا واقعا اینقدر ابن عربی بد بوده است؟ همچنین این روحانی گفت بعض ها از قول آیت الله بهجت نقل میکنند که آقا گفتن حتی پیرمردها منتظر باشند و امام زمان رو میبینند و یا گفتن قاتل امام زمان به دنیا امده. این روحانی گفت اینها همه دروغ است و اصلا اینکه امام زمان با موت طبیعی از دنیا خواهند رفت و ابن عربی به درغ گفته امام زمان قاتل دارند. اینگونه است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: زبان عرفان زبان خاصی است کسی متوجه می‌شود که با آن فکر و آن زبان آشنا باشد و اگر کسی بدون استاد به متون عرفا رجوع کند به مشکل می‌افتد به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» در پیامی که به گورباچف دادند در مورد ملاصدرا توصیه کردند که خودشان بروند و با آن تفکر آشنا شوند ولی در مورد اندیشه‌های محی‌الدین فرمودند: دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب عرفا و به‌خصوص محی‌الدین ابن‌عربی‌ نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریک‌تر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد. موفق باشید
18941
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام محضر استاد عزیزمان حفظه الله: استاد جان وقتی تاکید و تکیه اساتید بزرگ عرفان مبنی بر ضرورت استاد در سیر و سلوک را می بینیم بسیار غمگین و نا امید می شویم. استاد صمدی آملی می فرمودند یکی از شاگردان علامه حسن زاده خوابیده بود و روپوش و لباس از او کنار رفته بود علامه ساعت 2 بعد از نصف شب به او زنگ می زند که این چه وضع خوابیدن است تا این حد حواسشان به شاگردانشان است که چه ذکری بگویند، چه مقدار غذا بخورند، چگونه بخوابند و قص علی هذا. آیت الله کشمیری از قول آیت الله قاضی رحمه علیهما بارها می فرموده اند استاد نوع اذکار از نظر کمی و کیفی لفظی و قلبی زمانی و مکانی روحی و جسمی دنیوی و اخروی را برای خواص متذکر می شدند و این کار ساده ای نیست و کسی می تواند که هم خود راه رفته باشد و هم حاذق به طالبان باشد. راستی استاد ماها که دسترسی به چنین اساتیدی نداریم از سیر و سلوک و رسیدن به توحید نا امید و محرومیم راستی چه خاکی برسرمان بکنیم؟ و یه سوال دیگر که لطف بفرمائید پاسخ دهید خود شما جناب استاد این مسیر را چگونه طی کردید استاد سلوکی داشتید تحت مراقبه و مواظب کسی بودید؟ در یک کلام مسیر عرفان تا به این پایه عالی و به روز را چگونه طی نمودید؟ جزاکم الله خیرا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این تاریخ، تاریخی است که با امام خمینی شروع شده و سالکان آن راه یعنی شهداء (ره) صد ساله را یک‌شبه طی کرده‌اند لذا اگر انسان ذیل شخصیت امام خمینی سلوک کند، جایِ آن نگرانی‌ها که می‌فرمایید در میان نخواهد بود. ملاحظه نکرده‌اید آن اشک نیمه‌شبان را که عارفان بعضاً به‌دست می‌یابند امثال شما به صورتی بس عمیق‌تر با تشییع شهداء به‌دست می‌آورید؟ این تاریخ، تاریخ سلوک ذیل شخصیت امام خمینی است و راه و رسم خود را دارد در آن حدّ که اگر مرحوم قاضی هم در این تاریخ حاضر بودند، راهی را طی می‌کردند که امثال شهید چمران‌ها طی کردند. موفق باشید    

17821
متن پرسش
این‌که بعضی می‌گویند: «اگر خدا بخواهد اجتماع نقیضین محال نیست» را با استدلال نقد کنید. 2. درباره محی‌الدین ابن عربی نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجتماع نقیضین یعنی اجتماع بودن و نبودنِ یک چیز در یک زمان و یک مکان. حال اگر کسی اجتماع نقیضین را محال نداند یعنی باید معتقد باشد محال نیست که همین حالا در این زمان و در این مکان، هم باشد و هم نباشد. و همین امر ار نیز به خدا سرایت دهد که مثلاً اگر خدا بخواهد اجتماع نقیضین محال نیست، یعنی همین حالا، هم خدا باشد و همین حالا خدا نباشد. و این عملاً نفیِ خداوندی است که عین بقاء و سرمدیت و ابدیت است 2- در مورد محی‌الدین نظر بنده همان نظر حضرت امام است در نامه‌ی ایشان به جناب گورباچف که فرمودند اگر می‌خواهید از نظرات دقیق محی‌الدین آگاهی یابید چند نفر از افراد با هوش خود را به قم بفرستید تا از نظرات ایشان آگاهی یابند. موفق باشید

16865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نظر جنابعالی را در مورد حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در مورد جایگاه علمی و فقه ای خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که بنده در این موارد تخصص لازم را ندارم، همین اندازه ایشان را یکی از ستون‌های فقه آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و در خدمت اسلام و مسلمین می‌دانم. موفق باشید

14581
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد بنده تا صوت 6 حمد امام رو گوش گرفتم. 1. در موضوع جعل شما جعل رو به وجود زدین مگ این مربوط به تشکیک در وجود نیست؟ یعنی عرفان جعل رو به وجود نمیزنه درسته؟ به همین خاطر اینجا واسم سوال پیش اومد که امام دارن بر اساس تشکیک وجود جلو میرن یا عرفان؟ 2. فرمودن زبان شما اسم الله هست دست شما اسم الله هست و... بعد گفتید اسم الله هست یعنی خود الله هست .. از آنجایی که این مخلوقات فانی در الله هستند پس زبان و دست و... خود الله است .. اینجا برداشت من این بود که منظورتون اینه که اینها تجلی الله هستند که الله به تمام شدیت در اینها ظهور و حضور داره و اینها هم چون ممکن الوجود هستن هیچ ذاتیتی ندارن و فانی در او هستن پس او در صحنه است .. نه این که الله در این دست ضعیف ظهور کرده و در عقول شدیدتر ظهور کرده بلکه این شدت و ضعف مربوط به ظرفیت مخلوقات هست که متعلق به خودشونه و الله به تمام شدت در اینها ظهور داره ازین بابت هست که میگیم الله در صحنه هست و مخلوق خود الله هست آیا درست گفتم؟ چون در خویشتن پنهان فرمودین من که به صورت بینایی ظهور می کنم تمام من به شدیت و کمال خودم در بینایی ظهور میکنه و محدودیت مال بینایی هست نه مال ظهور من در بینایی اگه درست یادم باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جعلِ وجود در این‌جا یعنی ممکن‌الوجود را وجود‌دادن، نه آن‌که نظر به جعلِ مطلق وجود باشد که آن معنا نمی‌دهد 2- تا این‌جا خوب آمده‌اید، بدون عجله ادامه دهید. موفق باشید

14567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در این بیت منظور جناب حافظ این است که با کسانی که به نا حق تهمت به عرفا و فلاسفه می زنند بحث نکردن بهتر است؟ حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است استاد نظر شما چیست در مورد اینکه باید مناظره با این اشخاص که بیشترشان هم (درست مطلب را نمی دانند و کار نکرده اند) باید صورت بگیرد یا نه؟ به نظرتان مرز این کار چیست؟ یعنی کی باید مناظره کرد و کی نباید مناظره کرد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که طرف آمادگیِ فهم اشارات عرفانی را ندارد، صحبت نتیجه نمی‌دهد. موفق باشید

14435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بنده یک دفتر تهیه کردم و پرسش و پاسخهایی را که با شما دارم را در آن یادداشت و دسته بندی می کنم. بعلاوه پرسش و پاسخهایی از سایت که به نظرم به دردم می خورد را نیز یادداشت می کنم. چند وقت یک بار آن را دوره می کنم تا بعضی چیزها برایم روشن شود. سیر مطالعاتی فلسفه را از شما پرسیدم و در آن نوشتم. 1. حال سیر مطالعاتی عرفان نظری را (پس از جزوه عرفان نظری خودتان) بفرمایید پس از فصوص چه کتابی باید کار شود؟ 2. عرفان عملی هم یک سیر بفرمایید. پس از کتابهای (فرزندم اینچنین باید بود... و دستورات آیت الله بهجت و مقالات...). پس از این کتب مذکور اگر بخواهیم دستورات عرفان عملی را باز هم بیشتر عمق دهیم چه کتبی بخوانیم؟ 3. استاد چرا من اینگونه ام که هرچه پیش می روم تشنه تر می شوم. و دوباره و دوباره کار می کنم و پیش می روم. یک حالتی پیش می آید برایم که از طرفی لازم می دانم و تشنه ی این نوع کتب عرفانی هستم و از طرفی هم پس از اینکه کار کردم کتاب را باز هم قانع نیستم. از لحاظ عقلی نه. از لحاظ روحی قانع نمی شوم. می گویم باز هم. چرا اینگونه است؟ مثل نوشیدن آب شور می ماند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تفسیر قرآن و انس با روایات 2- منازل‌السائرین 3- سعی کنید بدون عجله هر موضوعی را با دقت مطالعه کنید و این حالت را لطف خدا بدانید. موفق باشید

نمایش چاپی