بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39258
متن پرسش

با سلام استاد عزیز: چند مورد سوال داشتم ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید. ۱. استاد در دوره های مختلف تاریخ داریم که مردم با سبک و سیاق های خودشان زندگی می کردند تا اینکه به اراده خداوند پیامبران الهی در برهه هایی ظهور داشتند و معیارهای زندگی درست و حق را بیان می کردند و از آنجا به بعد مردم دو دسته شده و بعد از طی روالی عذاب آمده و مستضعفان وارث شدند. خواستم از خدمتتان سوال کنم که کلمه ی تاریخی که شما در صحبتهایتان استفاده می کنید آیا مطابق همین برهه هاست؟ ۲. در سخنرانی اخیرتان در مورد تحول بنیادین آموزش، در قسمتی فرمودید که اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند مگر معصوم. حال طبق توضیحات قبلتان که زمانی که بشر جدید متولد شد و بعد با گشتل به خطا رفت و حال در ادامه غرب، انقلاب اسلامی طلوع کرده، آیا در حال حاضر به طور مثال در جامعه ما هنوز تاریخ غرب است که ما در گیرش هستیم؟ وانقلاب هنوز بروز نکرده؟ یک مقدار دچار نافهمی شدم. آیا درست است که اینگونه بگوییم که در ذات و فطرت ما انقلاب اسلامی آشنای جان ماست و ظهور کرده ولی بخاطر بی تفاوتی ما نسبت به آن، فعلا تاریخ نبودنِ آن، یا پوچی نیهیلیسم است. یعنی از جانب خداوند انقلاب اسلامی اراده وتقدیر شده ولی به جهت بی تفاوتی ما نیهیلیسم که نبود معناست نصیبمان شده. ۳. اینکه فرمودید اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند غیر معصوم، برایم سوال است که آیا در این حالت طبق این فرمایش شما پس خطاها و گناههای ما که ناشی از شاید فضای تاریخی است چگونه می شود؟ راستیتش یک نوع بی انگیزگی در ادامه این کلام ایجاد می شود که خب ما که مقصر نیستیم. آیا یاران امام معصوم در این فضای نیهیلیسمی پروریده نمی شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید بحث در این موارد به صورت‌های مختلف و با عنوان‌های مختلف پیش آمده و در هر صورتی به نکته‌ای از آن اشاره شده است. بیشترین تأکید در سه کتابی مطرح است که تحت عنوان «جهان بین دو جهان» تنظیم شده است و همان‌طور که در جواب سؤال شماره 39254 اشاره شد انقلاب اسلامی ظهور تاریخی است جهت عبور از تاریخ خودبنیادیِ جهان مدرن، و معلوم است که برای عبور از یک تاریخ و حضور در تاریخ دیگر، انسان‌ها راحت نیستند مگر آنانی که متوجۀ ذات تاریخی که پیش آمده است، شده باشند که نمونۀ آن را در حضرت امام خمینی می‌یابید که فرمودند این قرن، قرنِ نابودی ابرقدرت‌ها است. و یا رهبر معظم انقلاب بحث پیچ تاریخی را به میان آوردند و این‌جا است که ملاحظه می‌کنید با درک شخصیت‌هایی همچون حاج قاسم سلیمانی و شهدای عزیز نسبت به این امر و افقی که در مقابل‌شان گشوده می‌شود تا مرز شهادت جلو می‌روند هرچند عده‌ای نسبت به این حضور تاریخی بی‌تفاوت باشند. به جهت مفصل‌بودن این بحث، مصاحبه‌ای که دوستان انجام دادند تحت عنوان : «ما و بشر جدید و آیندۀ پیش رو» به صورت کتاب تهیه شده که ان شاءالله می‌تواند جوابگوی سؤالات مهم کاربران محترم باشد. موفق باشید

39257
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم:۱. در رابطه با زمان؛ زمان اگر از جنس ماده است و حقیقتی ندارد، چگونه است که امور دینی با زمان تعیّن می یابد؟ (فرموده اند در فلان زمان که خورشید بگونه ای در آسمان است نماز ظهر اقامه کنید، و یا اختلاف لیل و نهار، و یا اختلاف ماه ها، بگونه ای که نقل بدین مضمون است از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله: خدا لعنت کند هر کسی را که ماه ها را جابجا کند) و چرا حضرت رضا علیه السلام بدین مضمون فرموده اند: اگر کسی بگوید قیامت بعد می آید از ما نیست؟ این چه قیامتیست؟ پس زمان در رابطه با رسیدن به بلوغ و حضور در قیامت چه جایگاهی دارد؟ ۲. در مبحث سلوک؛ ما با دستان خالی در محضر شما حاضریم، و از آن‌جهت که شما پیش فرض هایی برای مخاطبتان در نظر دارید، مطالبی را ایراد می‌فرمایید؛ من جمله اینکه شما بسیار تاکید بر روی گذر از علوم حصولی دارید. ما از همه جا بی‌خبر نشستیم در منظر مباحث و بکلّ از تمام علوم حصولی مایوس گشتیم غافل از اینکه مراد این بود که از آنها بگذریم و نه اینکه اصلا مسیرشان را طی نکنیم! البته بلطف الهی نیز با تاکیداتی که شما بر بنده روا داشتید، جایگاه مباحث حصولی نیز تا حدودی روشن گشته و کار را پیش می‌برد. حال بعد از عرض طولانی ام؛ اصل حرفم اینست که ما باز هم رابطه و جایگاه و حقیقت بدن و زندگی طبیعی را نیافته ایم و به مباحث شما گوش فرا داده ایم. حال بدنبال این هستم که نحو طلوع حقیقت را در ماده بیابم؛ از زمان، از مکان، برای نوع برخورد با آنها، از تن و نوع برخورد با آن تا بهتر سلوک حاصل گردد. ۳.در بحث سلوک در ادوار زندگی انسان؛ انسان باید در تمام دوران های زندگی اش بدنبال چه باشد که بلوغ آن حاصل گشته و بتواند از دوره بعد زندگانی خویش بهترین استفاده را داشته باشد؟ و من جمله برای بحث ازدواج؛ انسان در دوران مجردی چه چیزی را باید حاصل کرده باشد تا بلوغی باشد برای ورود به عالم همسری و پدر بودن؟ اساسا در زندگانی متاهلی انسان باید از برای چه وارد آن شده باشد و دنبال چه باشد؟ والله ۱. اگر برای ارضاء جنسی باشد! تماما؛ ۲. اگر برای محبت های تو خالی باشد!؛ ۳. اگر برای صرف گذر زندگی روز مره باشد!. رابطه آن‌با عالم غیب و در نظر با حضور قیامتی انسان چیست؟ ۴. بحث تفسیر این هفته را گوش جان کردم؛ اطمینان ندارم که نکاتتان از قرآن باشد! وای من! این قرآن است با این‌همه نور و این‌همه وسعت که چشمان کورم هیچ هیچ هیچ نمی‌بیند!. ۵. در رابطه با بحثی که نسبت به حضرت آقا فرمودید که ایشان تفصیل حضرت امامند. فدایتان بشوم؛ من هفته پیش چنین پرسشی در فکر داشتم اما امتناع از پرسش کردم. و حال که شما قبل از این که مسئلت کنم عطا کردید، بمن بگویید بیش از آن، که چرا حضرت آقا رویکرد عرفانی از خود نشان نمی دهند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! زمان ها در نسبت با خالق هستی و تجلیات انوار الهی، ظرفیت‌های متفاوتی دارند مانند اعضای بدن در نسبت به قوای نفس. ۲. همان‌طور که عرض شد وقتی بدن در تدبیر نفس است این نفس است که به صورت‌های مختلف، قوای خود را در اعضای بدن ظاهر می کند و در مباحث «معرفت نفس» بخصوص در کتاب «خویشتن پنهان» روشن شده که مثلاً قوۀ بینایی در چشم ظهور می‌کند به آن معنا که چشم، مظهر آن قوا می‌گردد و در مورد سایر قوا نیز قضیه از همین قرار است. جواب بقیۀ سؤال‌ها طلب‌تان! که مجدداً هر موضوع را در سؤالی جداگانه بفرمایید. موفق باشید

39256
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم: جناب استاد، مدت چند سالی است که افتخار دارم و از محضر نورانی و مبارک حضرتعالی بهره‌مند هستم و در این راستا با اشتیاق وافر همواره مطالب و فرمایشات جدید جنابعالی را از هر طریقی شده (منجمله سایت لب‌المیزان، شبکه‌های اجتماعی، کتاب‌ها و جزوات و...) دنبال می‌کنم. مدتی قبل به پیج رسمی شما در اینستاگرام (asghar_taherzadeh@) برخوردم و مشتاقانه به تفحص و جستجوی مطالب پرداختم، لیکن در عین آنکه از مطالعه‌ی بسیاری از محتویات آن محظوظ شده و بهره‌مند گردیدم، فضای رکود و ایستایی حاکم بر پیج موجب تعجب و حسرت اینجانب گردید. به راستی آحاد مردم و به ویژه نسل جوان ما تشنه‌ی دریافت چنین معارف گهرباری هستند و اینکه چرا باید صفحه‌ی رسمی حضرتعالی در این شبکه‌ی اجتماعیِ پربازدید اینگونه غریب و متروک رها شده باشد، سؤالی است که برایم بی‌پاسخ باقی ماند. علی‌ایحال، با کمی جستجوی بیشتر به پیج دیگری برخوردم به نام صراط رسانه (serat_rasaneh@) https://instagram.com/serat_rasaneh?igshid=MzRlODBiNWFlZA== که حاوی کلیپها، عکس‌نوشته‌ها و محتواهای جذاب تولید شده از فرمایشات و تقریرات جنابعالی است. علی‌رغم اینکه این پیج علی‌الظاهر صفحه‌ی رسمی جناب‌تان نیست، لیکن چند نفر از دوستانِ مطلع به بنده فرمودند که پیج اخیرالذکر همواره مورد تأیید و توصیه‌ی حضرتعالی بوده است. آنچه ذهن حقیر را درگیر کرده عدم تعامل این دو صفحه‌ی مجازی با یکدیگر و عدم هم‌افزایی آنها با هم در راستای تنویر هر چه بیشتر اندیشه‌های ناب و راهگشای جنابعالی است. ممنون خواهم بود چنانچه در این خصوص ارشادات لازم را ملحوظ فرمایید. در پناه ایزد منان همواره مستدام باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شاکر هستیم که به لطف خودراهی برایمان گشوده که مسیر تعالی هرچه بیشتر امثال جنابعالی باشد. هر دو پیج اینستاگرامی از رفقای متعهد و دلسوز هستند که به حکم وظیفه سعی دارند آنچه را که لازم و شایسته می‌دانند در معرض مشتاقان معارف قرآنی و حِکمی قرار دهند. امید است با همکاری بیشتر رفقای محترم بتوانیم در شرایطی که جوانان ما سخت به دنبال معارف عمیق توحیدی می‌باشند؛ قدمی برداریم که آن قدم‌ها زمینۀ درخشش هرچه بیشتر ایمان باشد. موفق باشید              

39254
متن پرسش

با سلام و احترام: امروز ایران عزیز در شرایط خاصی به سر می‌برد شرایطی که دکتر مسعود نیلی در یادداشت اخیرشان: https://shorturl.at/6DWdU (در تلگرام مشاهده شود.) به خوبی به آن اشاره کردند. اما برای من واقعا عجیب است که چگونه رهبری و افرادی چون شما انقدر امیدوارنه به آینده نگاه می‌کنند. هرچند همچنان احساسم بر عقلم غلبه می‌کند و باعث می شود با رهبری همراهی کنم و با منویات ایشان خوشبین باشم اما این خوشبینی برای من دیگر عقلانی نیست. مواردی که تنها برخی از آنها را دکتر نیلی به آن اشاره کردند به علاوه سایر بحران ها مثل صندوق های بازنشستگی، از دست رفتن سوریه و... بحران هایی هستند که ممکن از یک جایی به بعد کمر جمهوری اسلامی زیر آنها راست نشود. متاسفانه چه بخواهیم چه نخواهیم مردم بسیار زیر فشار هستند و دیگر جمهوری اسلامی برای آنها اهمیتی ندارد و منتظر فرصتی هستند برای تغییر نظام ولو با وعده وعیدهای صد من یه غاز دشمن. ترسناک تر از همه آنچه که نشد بگویم ایران بعد از رهبری است که مطمئنم ایران روز خوش نخواهد دید. لطفا در خصوص این دلهره ها توضیح دهید و بگویید چگونه می‌شود از آنها رهایی جست و همچنان ادامه داد. گرچه سخت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که نمی‌خواهم از آقای نیلی و نیلی‌ها که حرف بسیار است؛ سخن بگویم، آری! همیشه دشمنان این راه توحیدی با تنگناهایی که ایجاد کردند و سپس آن تنگناها را بزرگ می‌کنند، بنا دارند آیندۀ انقلاب اسلامی را که تاریخی است غیر از حضور در تاریخ جهان مدرن، تیره و تار کنند. غافل از آن‌که از طریق انقلاب اسلامی راهی در مقابل بشریت گشوده شده تا از انحرافات هلاکت‌باری که جهان استکبار برای بشریت شکل داده، رها شوند و مسلّم تنگناهای تاریخِ دیروز و ضعف بعضی از مردم در این امر بی‌تأثیر نیست. ولی مسلّماً این راه، یعنی راه انقلاب اسلامی به جهت نورانیتی که در ذات خود دارد و مردمی که کنار حاج قاسم سلیمانی‌ها ماورای سختی‌ها متوجه ارزش و جایگاه انقلاب شده‌اند؛ روز به روز جلو و جلوتر می‌رود و جایگاه تذکر مقام معظم رهبری به مدّاحان این‌جا است که فرمودند: «اوّل آگاهی، بعد امیدآفرین باشد، [یعنی] مأیوس‌کننده نباشد، و هم حرکت‌دهنده باشد، آن وقت یک کار اساسی و بزرگ را شما انجام داده‌اید». باید متوجه بود برای حضور در آینده دو نگاه در صحنه است جریانی که مانند ترکیه، خود را ذیل نظم جهانی مطرح کرده و با بزرگ‌کردن مشکلات بنا دارد این راه را که راهِ قرارگرفتن ذیل نظم جهانی است برای ما زیبا جلوه دهد؛ و نگاهی که با نور ایمان خود متوجه آینده‌ای است که بشریت در حیات قدسی و اجتماعی خود، خود را دنبال می‌کند. در این رابطه نیز عرایضی تحت عنوان: «ما و آینده در پیش رو» https://eitaa.com/matalebevijeh/18360 شده است به همان معنایی که بصیرت فاطمی اقتضاء می‌کند که ماورای جریان پیش‌آمده بعد از رحلت پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متذکر افقی باشد که از طریق اسلام، ما را از جاهلیت دوران آزاد خواهد نمود. خدا را شکر که متوجه حضور نورانی و ایمانیِ رهبر معظم انقلاب هستید که این بزرگ‌ترین عطای الهی به ما می‌باشد. در ضمن بد نیست در مورد مسعود نیلی به این مقاله نظری بیندازید. https://www.mashreghnews.ir/news/1615498/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%AD%D8%A7%D9%84%D8%A7-%DA%98%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
موفق باشید  
 

39252
متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید یک سوال: چرا ازدواج سنت پیامبر (ص) است مگر در ادیان دیگر ازدواج نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت این سخن را در تذکر به عده‌ای از آن صحابه فرمودند که برای عبادت بیشتر، ترک همسران‌شان کرده بودند و حضرت خواستند بفرمایند اگر در مسیر و سنت پیامبر خود می‌خواهند باشند؛ به بهانۀ عبادت بیشتر، نباید ترک همسر، کرده و از ارتباط با آن‌ها خودداری کنند. موفق باشید

39250
متن پرسش

سلام جناب طاهرزاده: بنده خیلی به مباحث سیروسلوک و عرفان علاقه زیادی دارم و خانم هم هستم منتها نمیدونم باید از کجا شروع کنم به چه کسی رجوع کنم تا راه و چاه رو نشون بده و شنیدم در این مسیر بدون استاد یا راهنما غیرممکن هست از کجا باید پیدا کرد اونم برای ما خانمها. کم و بیش سخنرانی های شما رو دنبال می‌کنم اما می‌خوام به طور جدی سیر و سلوک رو دنبال کنم. راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مطالعۀ جزوه « شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله علیه)» که روی سایت هست، اگر سیر مطالعاتی سایت دنبال شود، ان شاءالله به معارفی می‌رسید که به گفتۀ آیت الله بهجت در همان جزوه، آن علوم و معارف، خود به خود در حکم استاد ما قرار می‌گیرد. موفق باشید

39249
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: آیا خوب است که قوه ی خیال انسان تحت تاثیر عالم خارج باشد؟ اگر خوب است چکار کنیم تحت تاثیر عالم خارج قرار گیرد و اگر خوب نیست چکار کنیم تحت تاثیر عالم خارج قرار نگیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قوه خیال باید تحت تأثیر معارف عالیه قرآنی باشد تا با تدبّر در قرآن و روایات اخلاقی، قوه خیال نیز ادب شود. موفق باشید

39248
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا در زمان ظهور حضرت حجت (هر زمانی که خداوند متعال مقدر نمایند) تشکیل حکومت اسلامی و یا بهتر بگویم تشکیل تمدن اسلامی به چه صورت خواهد بود؟ آیا سیر از تمدن فعلی به سمت تمدن اسلامی دفعتا خواهد بود یا اینکه مشابه افقی که انقلاب اسلامی باز نموده است اتفاق خواهد افتاد منتهی با تفاوتهایی. مثلا با راهنمایی های حضرت سرعت سیر در مسیر مورد نظر سریع تر تحقق می یابد و اعوجاج های موجود دیگر نخواهد بود و در نهایت این جامعه اسلامی است که باید با رهنمودهای ایشان لایه های مختلف تمدن اسلامی را شناسایی کنند و به جهان معرفی نمایند. وقتی در مورد حکومت ایشان صحبت می‌شود، شاید به ظاهر به نظر می‌رسد که با حضور حضرت همه کارها را ایشان انجام خواهند داد و یا معجزاتی تحقق خواهد یافت و به یکباره همه جهان ایده آل خواهد شد؟ یا اینکه در رسیدن به آن جامعه ایده‌آل نیاز به یک سیر تحولی است که خود بشر باید طی کند. از طرفی اگر یکی از ابعاد تمدنی نحوه حکومتداری باشد آیا در این سیر تحولی در ابتدا ما چیزی شبیه جمهوری اسلامی خواهیم داشت یا اینکه نحوه حکومتداری از همان ابتدا به صورت انتصاب از طرف خود ایشان خواهد بود؟ و آیا جهانی شدن حکومت ایشان دفعتا خواهد بود یعنی در زمان کوتاهی بر تمام کشورهای دنیا سیطره پیدا خواهند کرد یا به مرور زمان در کوتاه مدت یا بلند مدت و با معرفی تمدن اسلامی در کشورهای پیشرو انجام می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اند بسترِ آخرالزمانی عالم از یک طرف به شدت گرفتار غفلت‌ها و آثار شوم خود شدن است؛ که عملاً برای عده‌ای خودآگاهیِ خاصی را پیش می‌آورد و آن‌ها را متوجه راهی می‌کند برای عبور از آن ظلمات. و از طرف دیگر منطق حضرت صاحب الامر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در نهایت توجه به فطرت‌ها است و انسان‌های پاک‌سرشت با تمام وجود منطق آن حضرت را می‌پذیرند که هزاران برابر بالاتر از این نوع دموکراسی‌ها است بخصوص که حضرت عیسی «علیه‌السلام» با آن صفای انسانی خود نیز نزول می‌کنند و نسبت انسان‌ها به اوج خود می‌رسد. آری! برای آن ظهور، مقدماتی لازم است که انقلاب اسلامی به عهده گرفته با رویکرد دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم در بستر احترام به انسانیت انسان‌ها. موفق باشید 

39247
متن پرسش

سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر مدتی است (حدود ۲ سال) که به همراه دوستان سیر مطالعاتی شما را شروع کرده ایم و به نظر می رسد باید با این رویکرد زندگی کرد و نیاز به تذکر لحظه به لحظه دارد و تنها خواندن کتابها کافی نیست؛ مخصوصا در سنی که من قرار دارم و در آستانه میانسالی می باشم؛ و از طرفی می‌خواهم اقدام به شرکت در آزمون دکتری در رشته تخصصی خود بنمایم که قبولی در آن و نیز تحصیل در دوره دکتری نیز نیاز به تمرکز زیادی دارد. به نظر می‌رسد پرداختن به هر دو با هم برای من ممکن نیست؛ نه اینکه اصلا ممکن نباشد، احتمالا هر کدام به نوعی ناقص می ماند؛ و در عین حال بنا به شرایطی نمی توانم هیچ کدام را کنار بگذارم؛ و انگار آخرین فرصت هاست؛ و شاید فرصت دیگری نباشد؛ لطفا من را راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خودتان برنامه بدهید و جای هرکدام از دروس تخصصی و معرفتی را مشخص نمایید و معلوم است که در چنین شرایطی بیشترین وقت باید برای دروس تخصصی باشد و در هفته، دو مرحلۀ یک‌ساعتی به مباحث و یا صوت‌های مربوطه ورود شود. موفق باشید

39246
متن پرسش

 اون میگه توحید نیست و تو میگی توحید هست ولی باید بیاریمش روی زمین، اون میگه نیست ولی باید بیاریمش و تو میگی بله همینطور هست که می‌فرمایید، تا حالا به عجز رسیدید استاد؟ حتما تا این سنتون یکبار رسیدید دیگه، میخوام بگم من هر روز در عجز و سوختن هستم، حس بی‌کسی تمام وجودم رو گرفته و هیچ بشری هم نیست که دستی برای بلند شدنم دراز کنه؛ خدا کو استاد جان؟ من هیچ نمی‌یابمش، به من نگو حرکت کن تا ببینیش تا بیاد تا بهت بده تا فلان تا فلان، نه من اصلا دیگه نمیخام تو انقلابتون باشم تو انقلابی که بیخدایی از باخدایی اومده تو جامعه‌ای که دارم خفه میشم و حتی شما چه کار میتونید بکنید؟ مگر نمیگید خودتون رو تو آینه‌ی روح الله بینید؟ ، باباااا اینجا نیست انگاری نیست که نیازه نیاز، تا کجا آدم میتونه قدم برداره؟ آدم وقتی نیازش برآورده نشه چجوری دیگه میتونه راه بره؟ درگیر نیازش میشه دیگه کارهاش رو درگیر میکنه انگار دیگه نمیتونه هیچ جا پا بزاره دیگه باید توی لجن دیدش، ایمان بیاریم؟ به چی؟ به کی؟ خدا داره زجرمون میده و شیرمون رو داره میکشه بعد انتظار داره که بهش ایمان بیاریم؟ من نمیگم یه خونه بده یه ماشین بده یه فلان بده یه. من میگم حالا که منو نیازمند کردی خودت جوابمو بده، پس چرا نمیده؟ اینطور نیست که خدا ناتوانه؟ اینطور نیست که خدا مرده و دیگه هیچ خدایی وجود نداره و نخواهد داشت؟ خدا کو؟ خدا کو؟ نیازمند کرده جواب نمیده؟ بعد شما میاید برای من تعریف می‌کنید که ای بیاید دیندار باشید ای بیایید ایمان بیارید ای بیاید فلان و فلان؟ خودتون این نیازی که ما جوونا می‌کشیم رو می‌کشید؟ این نیاز دست خود ما نیست. این نیاز هر روز بیشتر و بیشتر میشه، دیگه جانم این حرفاتونو نمیشنوه نمیخواد که بشنوه، انگار که فلجی شدم توی این زمونه، فکرم نکنید فقط این یه درد رو دارم، دردام زیاده که اگه بخوام بگم سردرد می‌گیرید ولی این دیگه دست خود بیصاحبم نیست که توش خویشتن رو تا ابد حفظ کنم اختیاری روش‌ ندارم میاد و به شدتم میاد. دنیا بزرگتر از ایناست دنیا توی دردای بزرگتر از این غرق شده آدمو چیزای بیشتر از این دارن از دست میدن که این روسری حاشیه‌ترین مسالشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که نیچه خیلی زودتر خبر داد «برهوتی در پیش است». و امثال حضرت امام خمینی با توجه به درک زمانه راهی را گشودند که سیاست و دیانت در هم تنیده شود و از این جهت عرض شد این نوع احوالات اگر کسی نخواهد خود را فریب دهد؛ به سراغ او خواهد آمد و این‌جا است که به سخن دکتر فردید می‌اندیشم که گفته بود یا باید شهید شد، یا باید آلمانی خواند. به این معنا که در تفکر متفکرانی مانند کانت و هگل و هایدگر می‌توان معنایی از خود پیش آورد که در آنچه از آن گزارش داده‌اید به یک معنا، زندگی را تجربه نمود. آری! خوب است در این مورد نیز فکر کنید که چگونه با حضور در انقلاب اسلامی یا به رسم شهیدان و یا به رسم آوینی، جهانی برای خود شکل دهیم که زمین را به آسمان متصل می کند. شاید عرایض اخیر این‌جانب در باره سوره مدّثّر تحت عنوان «ما و بشر جديد و آينده قدسی پيش رو» میدانی برای تفکر بگشاید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18360 موفق باشید

39245
متن پرسش

سلام استاد: حقیر دانشجوی ارشد رشته مدیرت رسانه هستم. خواستم خواهش کنم حقیر رو در انتخاب موضوع پایان نامه راهنمایی بفرمایید. تا بتونم یه موضوعی رو کار کنم که بعد از اتمام هم به حقیر در جامعه کمک کنه و چیزی بر حقیر بیفزاید هم بدرد انقلاب بخوره. خودم دغدغه هایی دارم. مثل این موارد که با چارچوب های اسلام و ماهیت رسانه های جدید واقعا چطور باید برخورد و عمل کرد که بشود طبق شریعت عمل کرد و یا این موضوع که اگر حضرت آقا مسئول رسانه کشور بودند با این همه دستگاهها که همین الان هم به عنوان ناظر و... هستند (مثلا شورای امنیت در خبرهای صدا و سیما که حساسه نظر میدن و..) چطور عمل می کردند که الان در چنین وضعی نباشیم که این همه ایراد بر صدا و سیما وارد می‌کنند. خواستم از حضرت عالی بپرسم که اگر واقعا موضوعی هستش که هم برای حقیر و هم برای جامعه مفیده لطف بفرمایید و بر حقیر منت بگذارید و نظرتان را بفرمایید. نمی خوام ۶ ماه الی یک سال فقط دنبال چیزی باشم که آخر مدرک بگیرم. ممنونم. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همچنان مکرر عرض شده حتی در زمانی که استادراهنما بودم نسبت به طرح موضوع پایان‌نامه‌ها نمی‌توانستم فکر کنم. اخیراً کتابی تحت عنوان «ما و بشر جديد و آينده قدسی پيش رو» از بنده چاپ شده که موضوع آن خصوصیات بشر جدید است. ان شاءالله بتواند کمک کند چرا در مذاق بشر جدید، رسانه بر درک سنت‌های جاری در عالم غلبه کرده؟ در حالی‌که با نظر به سنت‌های جاری در عالم است که انسان‌ها از اصالت‌ها بهره مند می‌شوند. برعکسِ رسانه که بشر جدید خود را در خیالات و توهّمات جستجو می‌‌کند. موفق باشید

39244
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: سوالی از محضرتان داشتم. در میان طلاب علوم دینی در حوزه ها به تجربه ثابت شده، هنگامی که به کار به جهت کسب روزی و درآمد می پردازند، آن شوق و نشاط قبلی که در تحصیل علم داشته اند کاهش می یابد بلکه به کرات مشاهده شده که کار و شغل رهزن طلبه در طی مسیر طلبگی و کسب علم شده است. گویی کسب علم و اشتغال به کار در دو جهت متفاوت باشند که پرداختن به دومی مبعد از پرداختن به اولی می گردد. از آنجا که شما مسیر کار و کسب علم را هر دو با هم جمع کرده اید، خواستم از نکات و ظرائف این امر و چگونگی آن از محضرتان پرسجو شوم، اینکه چگونه می شود در عین اینکه به جهت ضرورت و مقتضیات زمان طلبه مشغول کار (ولو مرتبط) می شود، چگونه آن نور و گرمای کسب علم و دانش را در خود روشن نگاه دارد و چه کند که کار و اشتغالات روزمره رهزن مسیر کسب علم نگردد؟ و من الله التوفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم هدفی است که در مسیر طلبگی دنبال باید کرد که آن درک عمیق معارف قرآنی و روایی است با مقدماتی که باید یک طلبه ابتدا بگذراند مثل ادبیات و فقه. اگر هدف این باشد که به نظر می‌آید پس از چند سالی که تا «رسائل و مکاسب» جلو رفت و با نظر به تأمّل در اهداف عالیه؛ می‌تواند همچنان در کنار فعالیت‌های دیگر، طلبه بماند. و البته معلوم است از دروس فلسفی در حدّ «بدایه و نهایۀ» در همان دوران اولیه نباید غفلت نمود تا ان شاءالله در کنار حضور در درس خارج، به «اسفار» جناب صدرالمتألهین نیز ورود نماید. موفق باشید

39243
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: حتماً در جریان موضعگیری‌های اخیر آقای دکتر بیژن عبدالکریمی هستید و همان‌طور که فرموده بودید و بنده نیز دنبال کردم، حقیقتاً ایشان هیچ ارزشی برای انقلاب اسلامی قائل نبودند، ولی ملاحظه می کنید ایشان بعد از شهادت سید حسن نصرالله سخن از احترام به گفتمان انقلاب به میان آورده اند و می‌فرمایند این دفاع من از گفتمان انقلاب برایمان هزینه ی بسیار ایجاد می‌کند و نسبت به جبهه ی مقاومت اعلان وفاداری دارند و در مناظره با آقای مهدی نصیری متذکر می شوند که جریانِ برانداز، جایگاهی جز در کنار آمریکا و اسرائیل ندارد. آنچه برای بنده موجب سؤال شده آن است که به نظر شما علت این جهت گیری از آقای دکتر عبدالکریمی را چه می دانید؟ با تشکر 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در جریان سخنان و موضع‌گیریهای اخیر ایشان هستم. و بحمدالله همین‌که مرز خود را از جریانِ برانداز و از روشنفکرانی که هیچ فهمی از انقلاب ندارند، جدا کرده‌اند؛ جای خوشبختی است، و حقیقتش علت آن را روش حکیمانه و روشنگرانۀ رهبر معظم انقلاب می‌دانم. مردی که به خوبی متذکر تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، می‌باشد و این‌جا است که هرکس در میدان تفکر حاضر باشد نمی‌تواند آن نوع موضع‌گیری که آقای عبدالکریمی به دو جریان فوق دارند، را نداشته باشند. البته عنایت داشته باشید ما نیز مانند آقای دکتر عبدالکریمی نسبت به بعضی از جریان‌ها و افکار داخلی انتقاد داریم ولی با دقت در سخنان ایشان، این به معنای آن نیست که موضوع انتقادها یکسان باشد. با این‌همه نباید از شخصیت‌هایی که تفکر را مدّ نظر دارند؛ بی‌توجه بود. موفق باشید

39242
متن پرسش

صحبتی است میان من و حاج قاسم از افق هایی که به روزنه بدل شد، اشک هایی که به قندیل هایی یخ زده و چرکین بدل شد، آه هایی که به باد های سرد زمستان بدل شد، حال به او می‌گویم سردار دلم! کجایی؟ دلم برایت تنگ شده. بگویم «بادۀ اَلَسْت‏. ‏‏هُشیاری من بگیر و مستم بنما‏. ‏‏سرمست ز بادۀ الستم بنما‏. ‏‏بر نیستیم فزون کن از راه کَرم‏. ‏‏دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما‏» و به خود بگویم «فنا‏. ‏‏صوفی! به رَه عشق صفا باید کرد‏. ‏‏عهدی که نموده ای وفا باید کرد‏. ‏‏تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی‏. ‏‏خود را به رَهِ دوست فنا باید کرد‏» خدایا مرا ببخش اگر لحظه ای هم غُر زدم خلاصه که «بسم الله الرحمن الرحیم» همین کافیست برای این که بگویم همه چیز فدایت ای خدا آری! «بسم الله الرحمن الرحیم» ببخش اگر که دل نسپردم به تو، ببخش رهایی خودت را به من، ببخش و دلم را سپرده خودت کن. «رَها باید شد!‏ ‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد‏. ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد‏. ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏. ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حاج قاسم عزیز گفتید و روحی که جان‌ها را متذکر راهی کرد که تنها راهِ سعادت در این زمانه است و زیبایی قضیه آن‌جا است که هرکس به دشمنان انسانیت بخصوص به آمریکا و اسرائیل نزدیک شود، بیش از پیش از حاج قاسم دور و دورتر می‌شود و این‌جا است که می‌توان گفت شهید حاج قاسم سلیمانی ما رازی شده است برای تشخیص حق از باطل. و دیدید که جان مردم چه اندازه در نسبت با او به خود آمدند و می‌بینیم که چه اندازه بعضی‌ها با دوری از ایشان آنچنان از خود بیگانه می‌شوند که آرزوی آن‌ها حاکمیت اسرائیل است بر ملت ما. اینجا است که می‌فهمیم اگر نسبت خود را با این مرد با جدیّت تمام معنا نکنیم، بی‌معناترین انسان‌ها خواهیم شد به همان معنایی که در آخرین بیت متذکر شدید: « آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏ . ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏». امروز شیطان درون همان امیدواری به وعده‌های دشمن است و راهِ انبیاء، امیدواریِ هرچه بیشتر به آیندۀ انقلاب اسلامی می‌باشد که در منظر ایمانیِ رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده است. موفق باشید  

39241
متن پرسش

با عرض سلام و تشکر از خدمت استاد گرامی: در خواستی داشتم که برای شفای یک مادر بیمار دعا بفرمایید. و همچنین متقاضی زیارت مزار حاج قاسم هستیم، لطفا دعا بفرمایید، اگر به صلاح است، شرایطش را داشته باشیم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگوی رفقا هستم. ان شاءالله در این سفر نتیجۀ کامل برایتان حاصل می‌شود. موفق باشید

39240
متن پرسش

سلام علیکم: وقت بخیر. استاد من بین خودم و قرآن فاصله ی زیادی می بینم. احساس می‌کنم اصلا متوجه آن بزرگ نمی شوم. برای همین هیچ عشق و جذبه ای نسبت به تلاوت آن ندارم. این من را عذاب می دهد، چه کنم. بیشتر تلاوت گوش می دهم. اما دوست دارم با عشق قرآن را خودم تلاوت کنم حتی دوست دارم حفظ کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما مأمور به تدبّر در قرآن هستیم و به همین جهت قرآن می‌فرماید: «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا» و با تدبّر در قرآن است که متوجه می‌شویم خداوند با ما سخن می‌گوید و آن تدبّر موجب اُنس با خداوند می‌شود. این‌جا است که علاقۀ انسان به لطف الهی آنچنان به قرآن رشد می‌کند که مانند حضرت امام خمینی (ره) بنا به گفتۀ عروس ایشان، هر روز ۸ مرتبه به قرآن رجوع خواهیم کرد. ان شاءالله. موفق باشید

39239
متن پرسش

سلام و عرض ادب مجدد خدمت استاد گرامی: ۱. استاد گرامی کاش می‌شد از شما جزوه ای یا کتابی می داشتیم که استاد از دریچه بینش توحیدی برای سرفصل های زندگی امروز به شکل کمی مصداقی پیشنهاد داده و نظراتشان را می دانستیم. تا گفتن شما بشود پایه ای و افقی برای ساخته شدن بیشتر راهها. مثلا در باب ازدواج، اقتصاد،... جزییات زندگی. ۲. استاد در باب مسائل زندگی مثلا اخلاق و... گویا آنچه که مهم است این است که ما نسبت به غضب زاویه بگیریم و تا محبت آید، همانطور که باید به طاغوت کافر شد تا ایمان آید. یعنی از زاویه دید وجودی زمینی ما مهم پس زدن کفر و طاغوت و لشگرشان است تا عشقمان به خدا ثابت شود و او به ما رو کند. احساس می کنم که ایمان و لشگرش خیلی بزرگتر از آن است که من بخواهم اراده به داشتنش کنم. ۳. در روانشناسی می گویند که اگر غضب سرکوب شود در ناخوداگاه رفته و به شکل دیگری خودش را نشان دهد. حال من خودم ارادت خاصی به این علم ندارم. حال در حدی که می توانم شاید مقداری از این حرف را قبول کنم آیا به نظر شما درست است که طبق دانسته های دینی خودمان اینطور تحلیل کنیم و بگوییم که اگر موضوعات مان را در زندگی طبق نگاه درست وجود بینانه نگاه نکنیم دچار آتش غضب (البته مذموم) می شویم و چون این عمل در مرتبه ای از مراتب وجودی ما می شود پس در باقی اعمالمان هم اثر گذار است و همینطور در مورد ترس مذموم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همۀ آنچه می‌فرمایید با تدبّر در قرآن حاصل می‌شود و کتاب‌های علمای اصیل همه مبتنی بر روایات و قرآن است. ۲. در مورد غضب، همین‌طور است که می فرمایید. پیشنهاد می‌شود از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی غفلت نشود. موفق باشید

39238
متن پرسش

استاد عزیز سلام:۱. استاد در مورد بحث توحید واقعا هر چقدر که فکر می کنیم جز این نتیجه نمی گیریم که وضعیت جامعه و زندگی و... جز با توحید واقعی قابل حل نیست. به وضعیت کف جامعه که نگاه می کنیم ما از توحید خیلی دور هستیم ولی جز این هم راهی نیست. ای کاش حوزه های علمیه و مساجد و... این اصل مهم را برای زندگی ما بیشتر برنامه ریزی کنند. ۲. استاد آیا موثق ترین روایات ما اصول کافی است؟ با تشکر از پاسخ تان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور است. باید با نور خداوند زندگیِ زمینی را به آسمان معنویت متصل کرد. ۲. به هر حال روایات کتاب شریف «اصول کافی» بسیار ارزشمند است ولی به گفتۀ صاحب‌نظران این‌طور نیست که آن را مطلق بینگاریم هرچند بنده به لطف الهی از آن اثر شریف بهره‌های زیادی برده‌ام و توصیۀ مؤکد بنده به رفقا آن است که حداقل یک مرتبه آن اثر شریف را مطالعه فرمایند. موفق باشید

39237
متن پرسش

سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد بزرگوار: استاد بنده ۲۷ سالمه، سه تا پسر دارم، زندگی متاهلی پر از تنشی دارم، همیشه دعوا، کتک کاری، فحش و ناسزا، توهین و تحقیر شوهرم. همیشه به من شک داره میگه دست خودم نیست همش دارم عذاب می‌کشم دلم برای بچه هام میسوزه، اونا هم تو این آتیشی که برپاست دارن می‌سوزند. هیشکی رو ندارم شوهرم یکی از دوست داران شما هست، کتابهای شما رو میخونه،عاشق رهبری هست، عاشق ولایت و معصومین علیهم السلام هست ولی اخلاق و رفتارش خیلی بده، نمیدونم چکار کنم. بخدا خسته شدم از زندگی. اصلا آرامش ندارم تو رو خدا بهم بگید چکار کنم؟ ممنونم ازتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان قسم خورده است تا این نوع افرادی را که اهداف خیر و خوبی دارند؛ به زحمت بیندازد و از راه مستقیم خارج کند. ولی از آن‌جایی که کید شیطان ضعیف است ان شاءالله مشکل حل می‌شود و این افراد به خود می‌آیند. موفق باشید

39236
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. ابزار بودن تن به چه معناست؟ ۲. منظورتون از مستحکم کردن من انسان در صوت شرح نکته ی اول ده نکته از معرفت النفس چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تن، وسیلۀ تکامل روح است. ۲. با عمیق‌شدن در معارف اسلامی، منِ انسان از نظر وجودی شدت می‌یابد مثل نوری که می‌تواند از جهت نورانیت شدت پیدا کند. موفق باشید

39235
متن پرسش

با سلام استاد عزیز: اول تشکر که به لطف خدا و نور قرآن و اهل بیت به ما یاد دادید در این آشفته بازار امروز جای درستی بایستیم. استاد ببخشید شاید یک مقدار طولانی شود. مواردی است که نظر شما برایم مهم است. پس برای اینکه وقت شریفتان را نگیرم اگر طی چند روز هم پاسخ فرمودید باز هم سپاسگذارم. ۱. استاد عزیز به نظر شما اینکه یک سری ها بعد از امام خمینی (ره) نتوانستند یار انقلاب و رهبری بمانند و ریزش کردند را می توانیم اینطور بگوییم که آنان که ماندند پای انقلاب، گفتند ما انصارالله ایم یعنی در انقلاب اراده خدا را دیدند اما ریزش ها شاید این عمق را نداشتند. در کل آیا می شود در این انقلاب اراده خدا را ندید و پای انقلاب ماند؟ استاد پس آنان که پایدار ماندند این جهان بینی و هستی شناسی درست را چگونه پیدا کردند؟ ۲. استاد عزیز در بحث «هست» و «وهم و نیستی» زمانی که کنجکاو می شویم به این می رسیم که بنده ی نوعی در زندگی با این موارد هستم و سرو کار دادم الف.علم  ب.دین. ج.سنت الهی که در مجموع همه مثل یک نظم و قانون است البته اگر با قوانین وضعی بشر خلط نکنیم است. علم، اجزای اشیاست. مثلا جسم من تشکیل شده از سلول و... که در نهایت این نظم اجزا، یک قانون است. دین، نظمی است بین انسانها که یک قانون است. سنت های الهی در مقیاس بزرگتر و شاید فراگیر همه موارد قبل باشد و نظمی است در وسعت تاریخ انسانها و یک قانون تاریخی است. استاد آیا این بیان درست است؟ ۳. استاد عزیز اگر واژه عشق و محبت را در قالب و معنای یک نوع همبستگی اجزا و یکی شدن بدانیم، آیا این درست است که بگوییم آنچه در صحنه است که باطن و اصل نظم و قانونی است که در بالا ذکر شده است، عشق و محبت است؟ ۴. استاد عزیز در باب ریشه شناسی ترس و غضب فکر می کردم در مورد ترس و غضب های مذموم به این نتیجه رسیدم که اگر هر آنچه غیر از آنچه که « هست» و «در اصل موجود است»، را برای خود بسازیم و به اشتباه، مهم بدانیم برای نگه داشت آن وهم، مجبور به سیستم تدافعی می‌شویم به نام ترس و غضب. سیستم تدافعی جهنم ساز. ۵. اینکه البته دو تا از سوالاتم تکراری ست با عرض پوزش شاید سوالی باشد که احساس شود ضرورتی ندارد ولی موردی است که در ذهنم مانده و جواب شما برایم موثق است. استاد شخصی می گفت که از آنجایی که تمام کهکشانها تجلی وجود است و وجود بی نهایت است پس کهکشانها هم انتها ندارد و این بیان این مشکل را دارد که ماده که بی نهایت نیست به هرحال نهایتی دارد. ببخشید وقت گیر شد ولی احساس می کنم که اگر به فرض انسانی قصد کشف انتهای کهکشانها را داشته باشد عمرش کفاف نداده و به ملکوت می پیوندد. استاد آیا این صحیح است که بگوییم که نقطه ی مرز بین جایی که ماده به معنا تبدیل شود وارد عالم دیگر شویم مثل همان نقطه به ملکوت پیوستن است؟ یعنی نقطه ای که من به ملکوت می پیوندم همان جا مرز ماده و معناست که خلا هم نیست. ۶. سوال آخر اینکه استاد عزیز در مورد اینکه وقوع قیامت، زمان خاصی ندارد و کلا زمان ندارد چون عالم از لا زمان آمده و به آن برمی گردد. استاد اینکه عالم از بی زمانی آمده برایم متصور است ولی اینکه در بی زمانی پایان می یابد را نمی توانم بفهمم، چون اگر از جانب ما انسان در تاریخ و زمان حساب کنیم بالاخره زمان وقوع یک تاریخ و ساعتی زمینی دارد. ممنون میشم بفرمایید کجای کار دارم اشتباه میرم که نتیجه نمی‌گیرم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه ۲. مکتب فکری امام خمینی ذیل قرآن ۳. نکات بسیار خوبی را مطرح فرموده‌اید. آری! یگانگی واقعی به نور توحید پیش می‌آید و غوغا می‌کند. ۴. همین‌طور است. ۵. نه. کهکشانها مرتبۀ نازلۀ عالم وجود است که همان ماده می‌باشد و محدودیت‌های ماده را دارد و لذا هرچه هم در عالم ماده جلو و جلوتر برویم از ماده خارج نمی‌شویم ۶. در این موارد رجوع به «برهان صدیقین» که صوت و شرح آن در سایت هست، ان شاءالله کارساز است. موفق باشید 

39234
متن پرسش

با عرض سلام و درود خدمت شما استاد گرامی: عذر میخوام من چند روز پیش هم کمکی خواستم و می‌خواستم در مورد اضطراب شدیدم راهنمایی ام کنید و زحمت کشیدید و راهنمایی کردید ولی من اصلا نمیدونم باید دیگه چی کار کنم من سعی می‌کنم گناه نکنم و تلاش میکنم نه اینکه موفق بودم ولی دارم تلاش می‌کنم ولی احساس می‌کنم هیچ روی تعالی روحم موثر نبوده معرفت میخوام ولی نمیدونم چی کار کنم و همش احساس ترس دارم و شب گهگاهی برای نماز که بیدار میشم با عشق و آرامش نمیخونم و در روز دوباره پر از اضطراب و دلشوره ام هر چه دعا می‌کنم نمیدونم چرا اثر هنوز نداره. چی کار کنم معرفت نفس پیدا کنم؟ من بیشتر از اینکه از رحمانیت خدا روحم آرام بگیره متاسفانه از صفت آزمایش و غضبش اضطراب یه وقتایی دردونم ایجاد میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان جملۀ مشهور در کتاب «ادب عقل و قلب و خیال» از آیت الله حسن‌زاده «رحمت‌الله‌علیه» فکر کنید که فرموده‌اند بررسی کرده‌ام اگر ذهن و فکر خود را با معارف الهیه مشغول نکنم، ذهنم مرا مشغول خود می‌کند. در این رابطه پیشنهاد می‌شود پس از بحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با کتاب و شرح صوتی آن که روی سایت هست، مشغول مباحث قرآنی شوید مثل شرح سوره آل عمران و سوره انعام در عین نظر به خودِ آیات که در حین گوش دادن به مباحث، آیات نیز در مقابل جنابعالی باشد. موفق باشید

39233
متن پرسش

او کیست که با حماسه مانوس شده است؟ با صبر برای عشق قاموس شده است؟ در یک کلمه، مقاومت یعنی چه؟ خاکستر غزه باز ققنوس شده است ۶ دیماه ۱۴۰۳ همانطور که گنج در گوشه خرابه‌ها پیدا می‌شود، ققنوس هم از خاکستر و آتش زاده می‌شود، پس بکشید ما را تا ققنوسی سرختر متولد شود. هیچ آبادی نیست مگر اینکه قبل از او ویرانی هست. هیچ ویرانی هم نیست که مژده‌ی آبادی و آزادی را ندهد. آه غزه! آه از تویی که خاکستر شدن را به جان خریدی تا ققنوس مقاومت از دل تو به پرواز درآید. مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از معجزۀ غزه گفتید و چه خوب متوجه شده‌اید این مردم در این باریکه می‌توانند آینده‌ای را مقابل بشریت قرار دهند که در آن آینده جهان استکبار معنا ندارد. و در همین رابطه است که خانم مریم شحادة مادرِ دو شهید می‌فرماید: «مگر ما می‌گذاریم زندگی از رونق بیفتد». و در مصاحبۀ خود می‌فرماید: «کسی نمی‌تواند به من بگوید رنج مادران غزه را نمی‌شناسم. من در حالی‌که لباسم از خون پسرم محمد خیس شده بود، دختر 8 ساله‌ام را روی دستهایم به بیمارستان الشفاء رساندم. دختری که روی دستهایم بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زد و می‌دانستم همانند برادرش به شهادت خواهید رسید. بچه‌های من چه محمد و چه آلا به شهادت رسیدند»
و چه خوب در ادامه مصاحبه می‌گوید: «.... ما در طول تاریخ با انفعال گسترده و مداوم مسلمان‌ها مواجه بوده‌ایم. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما تا سال‌ها منتظر رسیدن ارتش عربی بودند که هرگز نیامد. ما در طول تاریخ به این باور رسیدیم که هیچ کس به جز خدا در کنار ما نیست و به هیچ کس جز خدا نمی‌توانیم تکیه کنیم. وصل‌شدن به خدا انسان را قدرتمند می‌کند. وصل‌شدن به خدا یعنی رسیدن به این باور که همۀ ما به دنبال زندگی کوتاه دنیایی‌مان، حیات جاویدی خواهیم داشت و زندگی حقیقی همان حیات ابدی است. کسی که به این باور می‌رسد از مرگ نمی‌ترسد و کسی که از مرگ نترسید، شجاع می‌شود. قدرت ما از این باور، ریشه می‌گیرد: «نترسیدن از مرگ». موفق باشید          
 

39232
متن پرسش

🌷 به یاد امام عزیز. «روبروی دشمنان با عقل و دل سنگر کشید / با بسیجی‌های خود تا جبهه‌ها لشکر کشید» «او خمینی بود، روحی از خدا در جسم‌ها / خون دلها خورد و با خون مرزی از باور کشید» «مرزی از ایمان و شور و فکر و عشق و انقلاب / مرزی از اسلام در سرتاسر کشور کشید» «گفت: باید طرحی از غیرت رقم زد در جهان / در پس هر نقشه‌ باید نقشه‌ای دیگر کشید» «با خمینی می‌شود ویرانه را آباد کرد / عشق پیش از زایش ققنوس، خاکستر کشید» «چهره‌پردازان چین از نقش او در حیرتند / نقش دل را در جهان از هر کسی بهتر کشید» «جای اندیشیدنی از جنس شیطان رجیم / باده‌ی دیوانگی را زود باید سر کشید» «پرکشیدن ویژه‌ی مرغان افلاکی که نیست / با خمینی می‌توان تا بی‌نهایت پر کشید» ۶ دیماه ۱۴۰۳ علی رفیعی وردنجانی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. حضرت روح الله «رضوان ‌الله‌تعالی‌علیه» یک راه بود نه یک شخص. امری که رهبر معظم انقلاب به خوبی متوجۀ آن می‌باشند و دولت شهید رئیسی با جدّیت تمام بر این باور بود که به گفتۀ شما: «با خمینی می‌شود ویرانه را آباد کرد». موفق باشید

39231
متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. کانالی به نام «علم الاسماء» مدعی است که با علم متافیزیکی اسلامی، همه‌ی مشکلات افراد را می‌فهمد؛ چه جسمی و چه روحی، و درمان می‌کند. عناوینی هم که مدعی درمانش شده، مثلاً بررسی آسیب سحر و طلسم، آسیب اجنه، همزاد، چشم زخم و...، بررسی فرکانس نام، درجه مزاجی نام، محاسبه اسم اعظم شخصی و... یک مطلبی هم برای نام درمانی نوشته که: «آیا اینو می‌دونستید که اگر ارتعاش نامتان ضعیف باشد، حادثه‌های زیادی می‌تونه در زندگی‌تون رخ بده؟ مثل بیماری، بچه‌دار نشدن، تصادف، متضرر شدن در معاملات، کارها را نیمه رها کردن، مشکلات در ازدواج و روابط و حتی آسیب‌های متافیزیک...» می‌خواستم بدانم اصلاً این علم‌ها درسته؟ اصلاً متافیزیک، علمی هست که ثابت شده باشد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گمان بنده با نظر به معارف قرآنی و حِکمی، ما نباید معطل این حرف‌ها باشیم. موفق باشید

نمایش چاپی