بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10930

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت: با بی حوصلگی چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10727
متن پرسش
اگر هدف تشکیل نظام اسلامی و علوی است پس 1. چرا امام علی روحی فداه در موقعیت هایی که می توانست ظاهرا ورق تاریخ را بر گرداند و زمام حکومت را در دست گیرد این کار را نکرد؟ مثلا اولین مرحله بعد از خلافت زمان مرگ عثمان بود که در شورا اگر تقییه می کرد ولی بعدا حکومت علوی را پیاده می کرد مگر چه اشکالی پیش می آمد؟ یا در آن زمانی که عثمان مورد حمله از سوی منافقین قرار می گیرد و به آن حمله می کنند چرا حضرت حسنین روحی لهما فداه و آب و غذا برای آنها می فرستد و برای عثمان مذاکره می کند؟ حتی بعد از مردنش خشمگین می شود در حالی که می توانست با نرمشی قهرمانه سکوت و یا به صورت پنهانی در نابودی عثمان کمک کند. و همچنین چرا آنجایی که مردم بعد از عثمان به سراغ حضرت می آیند باز ایشان بجای پذیرفتن، سر باز می زند. چرا حضرت در آن موقعیت، وزیر بودن را ترجیح بر حاکم بودن می دهد طبق خطبه 92؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید علی«علیه‌السلام» نظام اسلامی را می‌خواهند تا در بستر آن فضائل اخلاقی به صحنه آید، حال اگر بعد از قتل عثمان حضرت شرط عبدالرحمن عوف را که حاکی از تأیید سیره‌ی خلفاء بود می‌پذیرفتند، عملاً خلفائی را تأیید کرده بودند که حضرت قبول نداشتند مطابق سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عمل کرده‌اند و از این طریق سیره‌های آن‌ها را در آینده‌ی تاریخ اسلام قبول کرده بودند، در حالی‌که علی«علیه‌السلام» آمده‌اند تا تاریخ را تغذیه کنند، ولی نه با یک نوع سیاسی کاری. این‌جا جای تقیه نبود، جای اظهار مواضع بود 2- تلاش حضرت و فرزندانشان آن بود که عثمان کشته نشود، زیرا دیگر جمع‌کردنِ کار آسان نبود، دیدید که همان شد و عملاً حضرت علی«علیه‌السلام» درگیر مسائلی شدند که خواسته‌ی حضرت نبود. به همین جهت که شرایط را مناسب نمی‌دانستند می‌فرمایند سراغ دیگری بروید تا شاید او با مشورت‌های علی«علیه‌السلام» بتواند شرایط را سر و سامان دهد و حضرت خودشان مستقیماً به صحنه نیایند که تقابل جبهه‌های سرکش با خود حضرت صورت گیرد. در هر حال باید مفصلاً آن شرایط را مطالعه کنید تا بهره‌های زیادی ببرید. موفق باشید
8878
متن پرسش
با سلام: استاد متن زیر سخنان آقای رحیم پور ازغدی در همایش امام خمینی (ره) و تقدیر تاریخی عصر است که گویا با شما اختلافاتی دارند آیا درست فهمیدیم؟ پایگاه خبری‌تحلیلی اشراق‌نیوز: رحیم پور در ابتدا سه نوع رویکرد اصلی را برشمرد و گفت: یک رویکرد حاکم بر جهان معاصر است که دین را به عنوان یک نهاد تمدن‌ساز به رسمیت نمی‌شناسد، یک رویکرد معتقد به این بوده که دین حتی به عنوان یک نهاد اجتماعی هم نباید به رسمیت شناخته شود و رویکرد دیگر دین را به عنوان یک نهاد اجتماعی در عرض سایر نهادها می‌پذیرد. حقیقت این است که انقلاب امام تمام این رویکردها را کنار می‌زند و در این دوره دین به عنوان نهادساز وارد صحنه‌ی تاریخ می‌شود. رحیم‌پور در بخشی از سخنان خود به عنوان همایش و مفهوم تقدیرگرایی اشاره داشت و افزود: باید از تقدیرگرایی و انقلاب و انقلابی‌گری تعریف روشنی داشته باشیم. واقعیت این است که اگر بخواهیم در تعاریفی که از انقلابی‌گری و تقدیرگرایی وجود دارد دقیق بشویم، متوجه خواهیم شد که انقلابی‌گری با خیلی از تعاریفی که هم‌اگنون از مفهوم تقدیر و تقدیرگرایی وجود دارد قابل جمع نیست. انقلابی‌گری به رسمیت شناختن اراده‌ی انسان‌ها و مسئولیت‌پذیری آن‌ها، برنامه‌ریزی، تلاش مادی و معنوی آن‌ها، توکل، ایثار، جهاد، شهادت، و رقم زدن تغییرات بزرگ در صحنه‌های اجتماعی و تمدنی است. وقتی مفهوم خدا با ماست در تغییرات تاریخ و جامعه و نهاد‌های اجتماعی دخالت می‌کند باید روشن شود که معییت خدا با کسانی خاص به چه معناست؟ چه نیروهایی در کومن تاریخ درگیرند؟ تمام این‌ مسائل ممکن است با تفاسیر مادی و یا الهی تعبیر بشود. یک مرز بندی در این‌جا احتیاج است و آن این‌که انقلاب اسلامی به چه معنی تقدیر تاریخی عصر ماست؟ یک تفسیری از علم‌الاسماء تاریخی و حوالت تاریخی که ریشه‌هایش بر می‌گردد به فلسفه‌ی تاریخ از نوع هگلی و غیر هگلی و حتی نوع هایدگری و کسانی که بعدها در همین راستا فعالیت کرده‌اند، گرچه شباهت‌هایی با تقدیرگرایی دینی و علم‌الاسماء، آن‌چنان که در عرفان اسلامی دارد، اما تفاوت‌ها و مرز‌های جدی نیز با آن‌ها دارد. این دو نوع فهم از تاریخی‌گری و تقدیرگرایی را حتماً باید از هم تفکیک کرد. وقتی که از تقدیر تاریخی در یک انقلاب اجتماعی سخن می‌گوییم، روشن است که نگاه معتزلی به تاریخ و مسیر تاریخ و جامعه نداریم و ذباید روشن باشد که نگاه جبرگرایانه نیز نباید داشت و وقتی هم که از جبرگرایی سخن می‌گوییم باید از منظر قرآن و مفاهیم مطرح شده در سنت اسلامی به آن نگاه کنیم. فلسفه‌های مادی غرب نیز از جبرگرایی سخن گفته‌اند از جبر ابزار تولید و جبر جنسیت و جبر تاریخ تا جبر تکنیک و تکنولوژی. در اسلام و علوم اسلامی نیز از جبر سخن گفته شده که منظور از آن جبر مادی نیست. وقتی می‌گوییم که صدر تاریخی ذیل تاریخ دیگری‌ست و اتفاقی خاص باید در جایی خاص از تاریخ می‌افتاد؛ در این‌جا نیز دو نوع نگاه معنوی و عرفانی داریم. که یکی از آن‌ها عرفانی‌ست که مشییت الهی را بر همه چیز حاکم می‌بیند، بدون هیچ جبرگرایی و اتکای فلسفه‌ی مادی تاریخ. شباهت‌های لفظی وجود دارد و باید مراقب تفاوت‌های محتوایی باشیم، در فرهنگ قرآنی همه چیز بر مبنای قضا و قدر الهی است و در عین حال اراده‌ی انسان جزئی از این قضا و قدر است لذا انسان عامل مؤثر در سرنوشت خودش است و خداوند حتی اراده‌ی خود را مبنی بر تغییر تاریخی جامعه‌ای، گره زده است با اراده‌ی آن مردم. در دو آیه‌ی قرآن به این موضوع اشاره‌ی مستقیم شده و هرجا که قرآن و اهل بیت می‌بیند که ما داریم نگاه اصالی و استقلالی به خود و اراده‌ی خودمان و قوانین عالم ماده می‌کنیم ما را تذکر می‌دهند به اراده و قدرت الهی بر همه چیز و هرجا می‌بیند که ما داریم تکیه می‌دهیم بر متکایی برای آن‌که مسئولیت را از خود نفی کنیم و این‌‌گونه تفسیر کنیم که تا قبل از این تاریخ، امکان تحقق انقلاب اسلامی نبوده و تاریخ را تقسیم کنیم به ادواری که بعضی از این ادوار دوران ظلمت است و بعضی از آن‌ دوران نور و اراده و مسئولیت جمعی ما نقشی ندارد، این با نگاه قرآنی ما تفاوت دارد به مفهوم قضا و قدر. جبرگراها چه از نوع دینی و چه غیر دینی طوری این موضوع را تفسیر می‌کنند که روی دیگر آن به عنوان نقش و مسئولیت مردم در انقلاب‌ها دیده نشود و کسان دیگری نیز از آن سمت به نحوی غلط بر اراده و مسئولیت و نقش بشر که انگار بشر خارج از اراده‌ی الهی کاری می‌تواند انجام دهد، تآکید می‌کنند. مسئله این است که چه ملازمه‌ای است بین تقدیر الهی و اختیار و اراده‌ی انسان؟ بین عمومیت تقدیر و مجبور بودن جوامع به انقلاب و یا عدم انقلاب ملازمه وجود ندارد، بین اختیار انسان و نفی تقدیر الهی ملازمه‌ای وجود ندارد، قرآن به ما می‌فرماید که حتی هدایت و ظلالت به دست خداست (یظل الله من یشاء و یهدی من یشاء) عزت و قدرت به دست خداست، رزق و سلامت و همه چیز به دست خداست و در ضمن آن می‌فرماید بر مشیت الهی ماشاءالله و مایشاءالله، قانون‌مندی حکم می‌کند. و یکی از قوانین همین مسئولیت انسان است و تفاوت قاعد و مجاهد یعنی احترام به اصول جهاد و اراده‌ی انسان. در هستی‌شناسی تاریخ و هستی‌شناسی توحیدی و هستی‌شناسی قرآنی، ما تاریخ را به طور جبری تقسیم نمی‌کنیم طوری که یک دوره‌ای از تاریخ متعلق به شیطان است و هرگونه تلاشی در راستای حق در آن مذبوحانه خواهد بود و دوره‌ای که متعلق به نور است و هیچ ارداده‌ی ظلمانی در آن راه ندارد و حق به هر حال پیروز خواهد شد. ما آیاتی داریم که در آن می‌فرماید: خداوند ابا دارد از این که با درهم شکستن زنجیره‌ی روابط علی و معلولی کاری بکند و برای هر گونه تحول اجتماعی از جمله یک انقلاب سببی قرار داده است و هر سببی شرح و حکمتی دارد و باید به آن‌ها آگاهی پیدا کرد و برای هر گوشه‌ای از علم درازه و باب ناطقی وجود دارد. از طرفی نیز آیاتی وجود دارد که در آن می‌گویید: خداوند وقتی چیزی را اراده کرد چشم و گوش بشر غیر فعال می‌شود و آن اتفاق می‌افتد. راه جمع این دو نگاه به گونه‌ای که هم در دام جبرگرایی تاریخی مادی نیفتیم و هم در دام اصالت و استقلال دادن به اراده‌ی انسان و کنار زدن اراده‌ی پروردگار، جمع این دو دسته‌ از روایات است. به این معنی که اصل سببیت و علیت عمومی به قوه‌ی خود باقی‌ست و برای هر گونه تحولی از جمله انقلاب با عمومیت قضا و قدر الهی منافات ندارد؛ اما نکته‌ای که در این‌جا هست این است که علل و اسباب فقط مادی نیستند بلکه تنها اعم از علل مادی هستند و شامل هردوی اسباب مادی و معنوی هستند. دکتر حسن رحیم‌پور ازغدی در جای دیگری از سخنان خود اشاره‌ای به جریان و گونه‌ای از مواجهه با معنویت کرد که در آن معنویت به عنوان ابزاری برای بهتر زندگی کردن در نظر گرفته می‌شود نه به عنوان یک اصل و یک هدف. او ادامه داد: در این زمینه باید یک جبهه‌ی فرعی را تعریف کنیم؛ جبهه‌ی اصلی ما درگیری با جریان‌های ماتریالیستی و کسانی است دفاع از مدرنیته و غرب‌زدگی سخن می‌گویند، اما ما در درون جبهه‌ی خودمان نیز جریان‌هایی را داریم که من احساس می‌کنم مبانی آن‌ها مبانی درستی نیست و باید با کنایه و استعاره یک مرزی را در این‌جا ترسیم کنیم. در صورتی که ما قائل بشویم به جبر ابزار و تکنیک بازهم تمدن دینی را نفی کرده‌ایم، اگر گفتیم که یک حقیقت قهری ثابت ذاتی است تابع حوالت تاریخی و در ذیل این جبر تاریخی مادی که خود یک متافیزیک غلط و غیر اسلامی است و ما در دروه‌هایی از تاریخ هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم و در دوره‌هایی یک کارهایی می‌توایم بکنیم به لحاظ تئوریک مبنای تمدن سازی دینی عصر جدید را مورد نفی قرار خواهد داد. ممکن است با احتساب اعداد و ارقام و آمارها بتوانیم بگوییم که تاریخ در دوره‌ای خاص تغییر کرده. اما تاریخی دیدن به گونه‌ای که بگوییم تمام مظاهر دنیای جدید ظهور قهری و عملی و تجلی روح مادی تاریخی است و هیچ کاری نمی‌توان با آن کرد و این روح مادی به هیچ وجه از این ابزار قابل تفکیک نیست و هیچ شأنی از این تمدن مادی را نمیتوان با حقیقت دینی پیوند زد این مطالب به این معناست که انقلاب امام یک دست و پا زدن مذبوحانه است و به هیچ وجه نمی‌توان یک سینمای دینی یا یک جامعه‌ی صنعتی داشت. و این پسوند جوری است که هیچ شأنی از شئون تآلیفی آن را نمی‌توان با دین پیوند زد چون همه‌ی این‌ها درگیر با ممیزات اومانیستی و بشرمدارانه است و آن‌ها به هیچ وجه با حقیقت اصیل دینی ارتباط پیدا نمی‌کنند. وقتی که بگویم رابطه‌ی ابزار با ایدئولوژی مثل رابطه‌ی صورت و معناست و لاینفک است با این نگاه و در این عصر امکان نهادسازی دینی چه هنر و سینما و چه صنعت و تکنولوژی امکان نخواهد داشت. با این معنا نمی‌توانیم بگوییم انقلاب اسلامی تقدیر تاریخی این عصر است. باید توضیح داد که امکان فرهنگ‌سازی غیراومانیستی به وسیله‌ی این ابزار یعنی رسانه و سینما و دیگر ابزار مدرنیته وجود دارد یا نه؟ البته متوجه ارتباط ابزار با مفاهیم هستیم، اما این به معنای متافیزیکی که بعضی از دوستان ما نقل می‌کنند نیست و در بین جمع جوانان متدین ما افسردگی ایجاد می‌کند. وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: ما نمی‌توانیم معنویت و عقلانیت و عدالت را به صورت جداجدا از هم داشته باشیم و آن‌ها به طور موزاییکی و مکانیکی در کنار هم بچینیم،این‌ها باید مبتنی بر هم و سازگار با هم باشند و هم دیگر را مشروق کنند. یک حقیقت باید وجود داشته باشد که اثرش در یک جهت می‌شود عقلانیت، در یک جهت می‌شود معنویت و در یک جهت نیز می‌شود عدالت. یک منشور است که از هر سو به آن نگاه کنیم به یک نور برسیم. اگر بگوییم رأس فرهنگ ما در تحت فرهنگ غرب واقع شده و کاری هم نمی‌شود کرد، انقلاب و تمدی‌سازی اسلامی معنا پیدا نمی‌کند. این نگاه به ما می‌گوید وقتی ما وارد نهاد‌سازی و تمدن‌سازی دینی می‌شویم که حتماً بخشی از آن هنر و سینما یا صنعت و تکنولوژی است وارد مسیری شده‌ایم که ذاتش شیطانی و اومانیستی است. باید توجه داشت که خود این هم نوعی از غرب‌زدگی است اما در غالب انتقاد از مدرنیته‌ی اومانیستی بیان می‌شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: جناب آقای ازغدی به‌خوبی تبیین کرده‌اند ملازمه‌ای بین تقدیر الهی و اختیار انسان هست و اعتقاد به تقدیر، مسئولیت انسان را نفی نمی‌کند تا از تمدن دینی باز بمانیم. البته ایشان عنایت دارند که نباید گمان کرد اگر گفته می‌شود مظاهر دنیای جدید مظهر اراده‌ای غیر قدسی است بدین معنا نیست که نمی‌توان در آن تصرف کرد، بلکه با آگاهی از این موضوع متوجه می‌شویم که اگر اجازه دهیم دنیای جدید با همان هویت وارد زندگی ما شود اراده‌ی معطوف به تمدن نوین اسلامی را به حاشیه می‌برد. موفق باشید
8853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حقیر طلبه پایه دوم حوزه علمیه قم هستم و با توصیه اساتید قصد دارم که مطالعه تفسیر المیران را شروع کنم. می خواستم بدانم که برای مطالعه المیزان سیر مطالعاتی خاصی را پیشنهاد می فرمایید یا باید به صورت معمول از ابتدا شروع کرد. در ضمن بنده قصد دارم که این برنامه به صورت مداوم باشد به این صورت که در تابستان فرصت بیشتری را بگذارم و در طول سال تحصیلی هم دنبال کنم. البته بنده ساکن اصفهان هستم ولی چون کمی دسترسی ام به شما سخت بود ترجیح دادم که این گونه سوال را مطرح کنم. لطفا اگر نکته ای هم به نظرتان می رسد در این رابطه بیان بفرمایید. خیلی ممنونم از لطف شما. با تشکر و آرزوی توفیقات بیشتر برای شما استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در جزوه‌ای تحت عنوان «چگونگی کار با تفسیر المیزان» عرایضی داشته‌ام. پیشنهاد می‌کنم به صورت کامل آن جزوه را مطالعه فرمایید. موفق باشید
7759
متن پرسش
سلام علیکم کتاب معرفت نفس آقای حسن زاده مانند کتاب معرفت نفس شما مباحث را مطرح کرده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حضرت آیت‌اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» قله‌ی درک و ارائه‌ی معرفت نفس هستند. راه را ایشان در جلوی ما باز کردند. موفق باشید
6406
متن پرسش
سلام علیکم شما در پاسخ به سوال( 2049 )فرموده اید که چون حقیقت قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی نازل شده است نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده و چون خداوند وعده داده است قرآن را حفظ کند نام حضرت را در قرآن نیاورده تا قرآن حفظ شود.در مورد این پاسخ اعتقاد برخی بزرگان این است که این جواب یک مسئله پنهان در خود دارد و آن اینست که آمدن نام ائمه در قرآن لازم برای هدایت مردم بوده ولی خداوند متعال بخاطر تحریف نشدن قرآن نام حضرات معصومین را در قرآن نیاورده است.پاسخ شما به این شبهه چیست؟(البته آن افراد برای نیامدن نام حضرت علی دلایل دیگری می آورند که مهمترین آن دلایل امتحان مردم است و اینکه مومن و کافر در امت رسول الله با ملاک پذیرش ولایت شناخته میشوند و خود قرآن کریم خصوصیات وصی پیامبر را به کرات مشخص کرده فقط اسم آن جناب را نیاورده است)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت نظر عزیزان محترم است. آنچه عرض شد را علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» با توجه به شواهد خود قرآن بود که می‌فرمایند : خداوند به رسول خود نهیب می‌زند که چرا مسئله‌ی تعیین علی«علیه‌السلام» را به عقب می‌اندازی. تا آن‌جایی که فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏» اگر معرفی جانشینی را عملی نکنی عملاً رسالت خود را به انجام نرسانده‌ای. بدین لحاظ می‌بینیم شواهد زیادی در آیات هست که مصداق آن علی«علیه‌السلام» است ولی نام مبارک حضرت نیامده تا بالاخره با هدایت الهی، به‌کلّی مقابله نشود و از طرفی آن‌قدر شاهد برای رجوع به اهل‌البیت و ذی‌القربی در قرآن آمده که طالب هدایت از هدایت محروم نگردد. موفق باشید
6401
متن پرسش
سلام و عرض ادب.حاج اقا بنده پس از پیگیری های متعدد برای دیدار حضوری شما و مواجه شدن با شکست در این مسیر نهایتا به پرسش در سایت بسنده کردم.بنده در محله ای که زندگی میکنم با شنیدن شایعاتی میبنی بر توانایی یک دعا نویس به ایشان مراجعه کردم و پس از صحبت های فراوان ایشان ادعا کردند که با جنی بصورت موکلی در ارتباط هستند و ایشان به بنده گفتند که فلان همساییتان بخت شما را بسته است و گرهی در کارتان ایجاد کرده که به هیچ نتیجه ای نمیرسید و سپس اعمالی را به بنده سفارش نمدند که انجام دهم. ولی بنده که اعتقاد چندانی به این حرفها نداشتم وقتی این صراحت را در کلام ایشان دیدم و با مطالعه ی کتاب جایگاه جن و جادوگر شما و بخشی از ان(شیاطین توانایی دخالت کمی را در حیات دارند) به تردید افتاده و نمیدانم چه کنم و چون دسترسی حضوری به شما را نداشتم به اقایی مراجعه کردم و ایشان گفتند برو اعمالی که دعا نویس گفته است را اجرا کن و این حرف نیز تردید مرا بیشتر کرد حال با این توصیفات ایا انها می توانند بخت مرا ببندد؟ و ایا بنده کارهایی را که دعا نویس گفته است انجام دهم؟در ضمن دعا نویس پول انچنانی هم نمیگرد.حاج اقا لطف کنید اگر امکان دارد جواب بنده را فوری بدهید زیرا زندگی بنده به شدت تحت الشعاع این مسئله است.و همچنین برای بنده دعا بفرمایید.یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه جن و جادوگر و شیطان» عرض شد جادوگران بدون اذن الهی هیچ نقشی نمی‌توانند داشته باشند. با توکل به خداوند و بنا به دستورات امامان معصوم«علیهم‌السلام»، روزانه با خواندن 21 آیت‌الکرسی از هر حیله‌ای رها خواهید شد . موفق باشید
6334
متن پرسش
ایا وقتی ما از دنیا به برزخ منتقل می شویم مردی و زن بودن ما از بین می رود؟ یعنی آیا زن و مرد بودن ما مربوط به عالم ماده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در کتاب «زن در آینه‌ی جمال و جلال» این را خوب روشن می‌کنند که مردبودن و زن‌بودن مربوط به بدن است و روح انسان‌ها ماوراء بدنشان قرار دارد و در برزخ و قیامت که انسان‌ها با بدنی مطابق عقاید و اعمالشان روبه‌رو هستند دیگر زن و مردبودن معنا ندارد. موفق باشید
6127
متن پرسش
به نام خدا و با سلام اگر کل عا لم ماده یک حرکت است دلیل تفاوتها و تکثر ها چیست چرا یکی سنگ ست یکی طلا اگر بگوییم درجه و رتبه دارد علت آن تفاوت چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح قسمت حرکت جوهری در کتاب «از برهان تا عرفان» عرایضی در این مورد داشته‌ام. به سی‌دی مربوطه رجوع فرمایید. موفق باشید
4999
متن پرسش
باسلام خدمت شما من از شما میخواهم که یک ارزیابی کلی از دوران هشت ساله اقای احمدی نزاد داشته باشید و سوالی دیگر هم داشتم و ان اینکه ایا اقای احمدی نزاد در اینده ی کشور با توجه به کارهای بزرگ و اشتباهات بزرگشان به کار گرفته میشوند؟الان شرایطی که من در اطرافم میبینم این است که همه امدن اقای روحانی را مدیون اشتباهات اقای احمدی نزاد می دانند و تمام تلاش برای دفن کردن کامل ایشان انجام میشود لذا از شما خواهانم این موضوع را تبیین کنید بسیار ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در عرایض قبلی گفته‌ام که گفتمان آقای احمدی‌نژاد از جنس انقلاب است و هرگز دفن‌شدنی نیست، در حالی‌که نمی‌توان این را نیز نادیده گرفت که بالاخره ضعف‌های اصول‌گرایان از یک طرف و اشتباهات سال‌های آخر ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد از طرف دیگر، موجب شد که ذهن‌ها متوجه جریانی شود غیر از این دو جریان. آری نیروهای مذهبی و ولایی خود را برای چنین شرایطی آماده نکرده‌اند و هنوز تحلیل درستی از شرایطِ پیش‌آمده ندارند و لذا به همدیگر گله می‌کنند و شرایطِ پیش‌آمده را گردن همدیگر می‌گذارند. إن‌شاءالله فرصتی پیش می‌آید که بتوانند شرایط پیش‌آمده را نسبت به گذشته‌ی خود بازخوانی کنند و جبهه‌‌ی اصول‌گرایی را که عین انقلاب اسلامی است درست ارزیابی کنند و جلو بروند. بنده از شبکه‌ی ایران گله‌مندم که فعلاً شمشیر را در مقابل اصول‌گرایی از رو بسته است. در حالی‌که اصول‌گرایی عین تأکید بر نظام ارزشی و فکری انقلاب است باید از ان‌هایی که در جبهه‌ی اصول‌گرایی خود را عین نظام می‌دانند فاصله گرفت و نه از اصول‌گرایی که رهبری عزیز شاخصه‌های آن را برشمردند. اصول‌گرایی یک آرمان است و نه یک تشکیلات سیاسی و سازمانی، افرادی که خود را پای‌بند به ارزش‌های دینی و انقلابی می‌دانند باید نگذارند این عنوان توسط اصحاب قدرت و ثروت و اشرافیت سیاسی مصادره شود. ما باید از اصول‌گرایی سیاسی‌زده عبور کنیم ولی واژه‌ی اصول‌گرایی را تقدیم کسی ننماییم. در غیر این صورت بنده نمی‌دانم برای معناکردن هویت نیروهای معتقد به انقلاب و ولایت چه عنوانی را باید مطرح کرد که مبین هویت آن افراد باشد. موفق باشید
4382
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون در ترویج معارف دینی، معمولا از اصولگرایانی که رفتارشان مطابق با اصول نیست با عبارت"اصولگرایان حزبی"و از مرام آنها با عنوان "اصولگرایی حزبی" یاد می فرمایید.در پاسخ 4185 نیز اصولگرایی حقیقی را در مفابل اصولگرایی حزبی آورده اید، در حالی که هم "حزب اصولگرای حقیقی" متصور است و هم اصولگرایان غیر حزبی که حقیقتا اصولگرا نیستند. در واقع صفت "حزبی" را به عنوان صفتی مذموم برای بعضی از اصولگرایان به کار می برید که به نظر می رسد کاربردی صحیح یا کامل نباشد. در واقع عبارت "حزب" باید اسمی باشد که خود با صفت خوب یا بد متصف شود. از طرف دیگر "اراده معطوف به فرهنگ و خدمت" نیز ازطریق یک تشکل دارای سازمان و برنامه(تحزب)بهتر محقق می شود و زودتر به نتیجه می رسد. به نظر می رسد اشتباهات، نواقص یا نقایص اصولگرایان را نباید در حزبی بودن یا حزبی عمل کردن آنها جستجو کرد چه آنها اولا به احزاب متعدد و مختلفی وابستگی یا گرایش دارند که نظر واحد بر همه آنها منطبق نیست، ثانیا الزاما مطابق اساسنامه و مرامنامه شان عمل نمی کنند ، و بعضا با این که حزبی هم نیستند دچار اشتباهاتی شده یا می شوند. از آنچه که حضرت آقا توصیه می فرمایند که باید "تقوای جمعی" داشته باشید بر می آید که مشکل در حزبی بودن نیست مشکل در نبودن تقوا در بعضی از این فعالان حزبی یا گروهی است. به عکس، حتما تصدیق می فرمایید که چنانجه اصولگرایان می توانستند دریک حزب فراگیر متشکل شوند، حزبی که هدف آن تحقق قانون اساسی و پیشرفت نظام باشد نه "کسب قدرت" و عملکرد آنها هم معطوف به همین اهداف باشد، حتما موفقیت آنها مضاعف می شد. هرجند آرزویی است دوردست و تحقق آن بسیار مشکل. آیا اگر به جای اصطلاح " اصولگرایان حزبی" از "مدعیان اصولگرایی" و به جای " اصولگرایی حزبی" از " ادعای اصولگرایی" استفاده شود کامل تر، جامع تر و مانع تر نیست؟ و این عبارت خوب قرانی(حزب) را از مظان مذمت خارج نمی کنیم؟ با تشکر از بذل عنایت و عذر خواهی از تصدیع اوقات شریف حضرتعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد ارزشمندی است سعی می‌کنم پیشنهاد شما را مدّ نظر قرار دهم. موفق باشید
4200
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .نمیدانیم این مطلبی را که به خدمتتان عرض میکنیم شما هم بدان رسیده اید یا خیر. . .اما پیگیری که از صحبت های بزرگان داریم،مشاهده میکنیم که کمتر دعوت به عمل می آید از بچه های بسیجی در امر ورود به اقتصاد انقلاب اسلامی،امری که واقعا اگر بچه های ولایی در این مسئله قدم بگذارند،قطعا گام بلندی به سوی حماسه اقتصادی برخواهیم داشت. . . مواردی که ما مشاهده میکنیم که تا یک بچه ولایی در امر اقتصاد قدم میگذارد و دقیقا بر اساس نرخ تصویبی خودش و حلال و حرامش قدم برمیدارد و چقدر برکت برای خودش و بقیه می آورد. . .امری که اگر ولایی ها دعوت به همکاری شوند واقعا ورود و حضور این نیرو چه بسا مارا به سمت ابر قدرت اقتصادی هم پیش ببرد. . .اما یک نیروی ولایی از مهم شدن و ثروت مند شدن میترسد و اینکه ما به انها این مطلب را رسانده ایم که پول بد است،حال آنکه قدم برداشتن در ذیل انقلاب اسلامی و تلاش برای اقتصاد بسیار عالی که ذیل فرمایش رهبری هست بسیار لازم است،اما چه کنیم که بزرگان و مراجع دعوت به همکاری از جوانان ولایی نمیکنن. . . ما هم که دستمان به جایی بند نیست. . .خلاصه استاد احساس فقر شدید ولایی ها در امر اقتصادی میکنیم و البته این دولت کار بزرگی کرد که الان مشاهده میکنیم در این امر افراد خوبی قدم گذاشتند چه اینکه اگر یک ولایی با آن ویژگی هایی از جمله کار مفید بالا،احترام متقابل به ارباب رجوع،راهنمایی به بهترین نحو و اصلا همان سبک زندگی اسلامی و... به عرصه قدم بگذارد چه ها که نمیشود.. . .لطفا این مطلب را مد نظر شریفتان هم قرار دهید و در این امر هم احساس وظیفه ای بکنید. . . این حقیر را ببخشید که به خودش اجازه توصیه به استادش را داد. . . موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف بسیار درستی است و به گفته‌ی آیت‌اللّه‌جوادی«حفظه‌اللّه» کشوراسلامی باید ثروتمند باشد و با تولید این کار عملی است، هرچند افراد باید قناعت پیشه کنند. موفق باشید
3058
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت. ایا تفاوت رتبه پیغمبر با سایر معصومین نشانه تفاوت درجه تقرب انهاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به دلیل سخن خود ائمه«علیهم‌السلام» که برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ارزش بیشتری قائل بودند و به دلیل آن‌که طبق روایات در نظام تکوین نور سایر ائمه«علیهم‌السلام» از نور رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بوده باید مقام قرب رسول الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بیشتر باشد ولی از نظر فهم شریعت و اظهار آن همه دارای چنین مقامی هستند. موفق باشید
1892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم من دختری 24 ساله هستم که در رشته مهندسی درس خواندم و بعد ازدواج کردم مطالعات زیادی دارم و سخنرانی هم زیاد گوش میدهم اما هر روز پزمرده تر میشوم و احساس میکنم که دارم عمرم رو هدر میدم نه سرکار میرم و نه درس میخونم به شدت احسای میکنم دارم عمرمو استعدادمو هدر میدم البته به حفظ قران مشغولم و کلاسهای اخلاق هم میروم اما نمیدونم باید چه جور از استعدادهام استفاده کنم ادم باهوش و با استعدادی هستم این نکته هم بیشتر اذیتم میکنه ممنون میشم اگه راهنماییم کنید سوال دوم)در دوران مجردی به شخصی علاقمند بودم و او هم همینطور اما نشد که باهم ازدواج کنیم و الان به دلیل ارتباطات خانوادگی گاهی ان شخص را میبینم از طرفی از نظر عاطفی و روحی شوهرم درکم نمیکنه به خاطر همین خیلی فکرم پیش اون شخص میره و ذهنم رو درگیر میکنه ممنون میشم اگه راهنماییم کنین و سوالم را در بخش پرسش و پاسخ عمومی قرار ندهید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: اگر فضای مناسبی جهت کار در رشته‌ی تحصیلی خود می‌شناسید از فعالیت‌های اجتماعی عقب‌نشینی نکنید. بنده این نکته را در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرض کرده‌ام که چرا امروزه همه نباید به فعالیت در خانه بسنده کنند. ثانیاً: باکتاب‌هایی که معارف الهی را به شما متذکر می‌شود قلب خود را سیر دهید. بنده همان سیر مطالعاتی را پیشنهاد می‌کنم که در سایت لب المیزان قرار دارد. ثالثاً: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید تا متوجه باشید چگونه خیال خود را در موضوع آن آقایی که قبل از ازدواج به او علاقه‌مند بودید کنترل کنید و متوجه شوید این کار شما چه آثار منفی در پی دارد. موفق باشید
1318

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی می خواستم با دلایل قرآنی ثابت کنید که امامان واسطه ی فیض الهی هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام موضوع از زاویه‌های مختلفی در قرآن مورد بحث قرار گرفته. از یک طرف در آیات 8 و 9 سوره‌ی نجم مقام حضور بی‌واسطه‌ی حضرت رسول«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» را در سفر معراجی مطرح می‌کند که جبرائیل هم توان حضور در آن مقام را نداشت و از طرف دیگر در آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء در کنار اطاعت از رسول، اطاعت از اولی‌الأمر را می‌آورد و نشان می‌دهد کسانی غیر از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» هستند که اولاً: معصوم‌اند و ثانیا: اطاعت از آن‌ها ما را به حقیقت می‌رساند و از آن‌جایی که آن‌ها را هم‌طراز رسول خدایی می‌آورد که بی‌واسطه با خدا مرتبط است می‌توان مقام آن‌ها را نیز مقامی بی‌واسطه با خداوند دانست. حال به این بحث آیه‌ی 35 سوره‌ی مائده را اضافه کنید که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را وسیله‌ی ارتباط با خدا می‌داند، پس باید خودشان بی‌واسطه با خدا مرتبط باشند و از آن‌ مهم‌تر آیه‌ی 73 سوره‌ی انبیاء است که مقام امام را مقام وَحی فعلِ خیر معرفی می‌کند که بحث آن مفصل است، زیرا وَحی فعل خیر غیر از وَحی از طریق کلام است که توسط جبرائیل«علیه‌السلام» انجام می‌شود. لازمه‌ی وَحی فعل، در قبضه‌ی بودن تمام شئونات امام توسط خداوند است. موفق باشید
1314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استادعزیز.مدتی است در زندگی پدرومادرم مشکلاتی پیش آمده که ایشان وفرزندان را بسیار آزار میدهدوهیچ راه حلی برای رفع آنها نداریم.توسل ذکر مشاوره نصیحت هیچ کدام مشکل راحل نکرده است.منتظر گذشت زمان شدیم تاشاید فرجی حاصل شوداماپس از حدود شش سال هرروزمساله حادتر میشود.خواهش میکنم بفرماییداولا وظیفه چیست ثانیا راه نجات ازاین مشکلات چیست.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده نفهمیدم مشکل از چه نوعی است ولی در هر صورت مطمئن باشید اگر در مسیر بندگی خود پای برجا باشید و مشکلات، صبر شما را در بندگی و دوری از معصیت نرباید، خیر پنهانی در آن هست که به نفع شما است. موفق باشید
1081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.در جزوه ی شریف« آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی» و در باب«جهان در حال آمادگی جدایی حق از باطل»؛اگر به فرمایش حضرتعالی در آخرین مرحله آخرالزمان، باطنی ترین بعد غیبی نبی خاتم(ص)[ولایت تامّه حق تعالی]در وجود نازنین خاتم الاولیاء حضرت مهدی(عج) ظهور پیدا می کند و از طرف دیگر همه ائمه اطهار(ع) نیز (که کلّهم نور واحدند) منتظر ظهور آن حقیقت غیبی اند که در وجود مقدس امام زمان(عج) محقق می شود، اولاً فلسفه رجعت سایر حضرات معصومین(ع) و سایر اولیاء الهی(مثل حضرت امام خمینی(رض) ) با چه دلیل عقلی همراه است؟ و ثانیاً آیا همه امامان معصوم(ع) رجعت می فرمایند یا نه و چرا؟ با تشکر . التماس دعا.یاعلی
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی آری ائمه«علیهم‌السلام» در حقیقتِ خود نور واحدند ولی با مشرب‌های‌ گوناگون و لذا می‌توان گفت: شرایطی باید فراهم شود تا آن مشرب‌ها به صورت کامل ظهور پیدا کنند و با نور مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» آن شرایط فراهم می‌شود تا سایر امامان و یا اولیائی مثل حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» رجعت کنند و مشرب خود را به فعلیت برسانند. در این‌که همه‌ی امامان رجعت می‌کنند یا نه، روایات مختلف است. در رجعت امام علی«علیه‌السلام» و امام حسین«علیه‌السلام» بیشتر تأکید شده است. موفق باشید
1070

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام.ایا در شرایط کنونی برای جوانان راه باز است که بخواهند به درجه"سلمان منا اهل البیت" برسند؟ سریع ترین راه ومطمئن ترین راه آن راچه میدانید؟ این هدف چه ابزار ولوازمی نیاز دارد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی راه سلمان راه نظر به حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که در آن حدیث مشهور مطرح است و این راه بسته نیست. به آن حدیث و یا به کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» رجوع فرمایید. موفق باشید
818

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد چه طور میتونیم بفهمیم چه استعدادی داریم من تاحالا نفهمیدم چه استعدادی دارم و به درد چه کاری میخورم به هر کاری دست میزنم به این نتیجه میرسم بدرد این کار نمیخورم چه کار کنم ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: از نظر دینی خداوند با فطرتی که به انسان‌ها داده همه را مستعد دینداری کرده و اصل زندگی زمینی هم همین است که دین خود را به بازی نگیریم و در دینداری جدّی باشیم و در امور دنیا هم بالاخره هرکاری که پیش آمد را مبارک بدانیم و نگران آن نباشیم که نکند استعداد دیگری داشته‌ایم. موفق باشید
623
متن پرسش
سلام لطفا کل معارف و علوم موجود در دنیا را دسته بندی کاملی بفر مایید و نسبت دین با انها را بیان کنید--------کدام علومند که اگر ندانیم ضرر کرده ایم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم بهترین جواب در این امر را حضرت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» داده‌اند که می‌فرمایند: « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ» علم واقعی علم به سه چیز است: علم به آیه‌ای محکم، یا فریضه‌ای عادل و یا سنتی قائم، و خارج از این سه همه فضل است و نه علم. پس طبق سخن رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» یا باید بتوانی با نور آیه‌ای از آیات الهی مرتبط شوی، و یا واجباتی را بشناسی و دل را در مسیر آن قرار دهی و یا سنت قائمه‌ای را بیابی و در عالَم آن زندگی کنی و صاحب «وقت» شوی. یعنی ابتدا باید انسان آیه و نشانه‌ی محکم خدا شود، نه این‌که نشانه‌های خدا را صرفا بخواند و بداند. به عبارت دیگر باید جان ما منوّر به عقاید توحیدی گردد. فریضه‌ی عادله یعنی واجبات تعدیل کننده، که قوای نفسانی و حیوانی را در فضای فطری متعادل می‌کند و ما را از افراط و تفریط دور می‌کند و جان ما را موصوف به اوصاف الهی می‌گرداند، که این دومین نوع علم است. سومین نوع علم، سنت قائمه است یعنی روشی که بر حلال و حرام الهی قائم باشد تا ما را به توحید برساند و این غیر از علم به حلال و حرام خداست، عالم کسی است که آن‌ها را در وجود خود قائم کند و جان او مستغرق اوامر و نواهی الهی گردد. در اثر این سه نوع علم است که انانیّت انسان نفی گشته و توحید الهی بر همه‌ی مراتب وجود او سایه می‌افکند. حضرت با طرح این روایت خواستند جهت علم‌آموزی افراد مشخص شود تا به اسم علم، گرفتار علم غیر مفید نگردند. البته فضای روایات روشن می‌کند موضوع مورد بحث، علومی است که به نام علوم دینی مطرح است، وگرنه دانستن فنونی مثل علوم تجربی، در صورتی که موجب رفع حوائج دنیایی انسان شود بدون اشکال است. اشکال در این فنون موقعی پیدا می‌شود که گمان کنیم با دانستن چنین فنونی عالِم شده‌ایم و دیگر علمی که راه قلب ما را به سوی عالم قدس باز کند نیازمان نیست. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب شریف چهل حدیث، حدیث شماره‌ی 24 به طور مستوفی در اطراف حدیث شریف سخن فرموده‌اند تا اولاً بین علم و فضل تفکیک شود. ثانیاً: جهت اصلی خود را که اتصال قلب به عالم غیب و معنویت است فراموش ننماییم. موفق باشید
18628
متن پرسش
سلام علیکم استاد: با توجه به اطلاق خداوند در مقام ذات، آیا در مقام فعل نیز فعلیت الله مطلق است؟ اگر فعل او نیز مطلق است حتی از قید اطلاق، امکان صدور فواحش از خداوند چگونه توجیه می شود؟ یعنی آیا فعل او از انجام فواحش منزه است؟ اگر منزه است پس خداوند در فعلیت محدود است و از طرفی اگر فعلیت او حد و قید نداشته باشد مشکلات جدی حاصل خواهد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق وجود مطلق است و نسبت او با هرچیز، نسبتِ وجودی است. و وجود جز خیرِ محض نیست. از این جهت ارزش‌های مذکور در نسبت با خدا نیست، بلکه در نسبت با انسان‌ها است. موفق باشید

 

15060
متن پرسش
سلام و احترام: اول: استاد بزرگوار ابتدا باید از محضر شما تشکر کنم. چه بسیار سوالات و ابهامات عقیدتی که با بیانات و کتاب های شما به پاسخ رسیدم. استاد عزیز بنده بسیار مغلوب خواب هستم و نمی توانم خواب و بیداری را مدیریت کنم. از این جهت ناراحت هستم و احساس خسران دارم. دوم: بسیار به ظاهر خودم و منزل اهمیت می دهم. هر چند با نیت خاصی وارد عرصه هنر شدم و از این ابزار برای خدمت به اسلام بهره بردم. اما شاید این رشته تحصیلی هم بی تاثیر نیست. این اهمیت دادن به زیبایی و جزییات باعث نوعی عذاب وجدان شده. اگر در مورد این دو مسله راهنمایی بفرمایید سپاسگزارم. شهادت در رکاب حضرت بقیه الله عج رزق و روزیتان. دعامون بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تا 8 ساعت خوابیدن در 24 ساعت را به خود سخت نگیرید 2- چیز بدی نیست که به زیبایی اهمیت می‌دهید نگذارید فضا صحنه‌ی غفلت از خدا و اشرافی‌گری شود. موفق باشید

14542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: 1. مگر ما در احادیث نداریم که نشانه مومن انگشتر به دست راست کردن است و مگر نداریم که پیامبر (ص) احادیثی به توصیه کردن استفاده از عقیق و فیروزه و... فرموده اند. حتی من امام خمینی (ره) و آقا و آیت الله بهجت و شما را وحتی خیلی های دیگر از مومنین را دیده ام که استفاده می کنند و کرده اند پس چرا تعدادی از شاگردان شما معتقدند که اینکار حب دنیا است و سالک نباید این کار را بکند و حتی مصداق لباس شهرت را دارد؟ 2. آیا حادیث استفاده از انگشتر موثق اند؟ 3. آیا شما طبق رشته خودتان زمینشناسی هم به این نتیجه که در یک سری سنگها چه مذهبی و غیره نتیجه ای خاص نیست اعتقادی دارید؟ 4. ایا زمینشناسی به شما در دروغ بودن موجودی به شکل و شمایل دایناسور را اثبات کرده و اینکه این تصاویر زاییده ذهن مشوش غربیانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این اعتقاد درستی نیست و از القائات شیطان است 2- طبق نظر صاحب‌نظران در این امر، احادیث مربوطه قابل اعتماد است 3- این نوع از درک، ماوراء علم زمین‌شناسی است و مربوط به روحی است که مدبّر این نوع سنگ‌های مذهبی هستند 4- ما در زمین‌شناسی منکر وجود دایناسورها نیستیم. موفق باشید

14435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بنده یک دفتر تهیه کردم و پرسش و پاسخهایی را که با شما دارم را در آن یادداشت و دسته بندی می کنم. بعلاوه پرسش و پاسخهایی از سایت که به نظرم به دردم می خورد را نیز یادداشت می کنم. چند وقت یک بار آن را دوره می کنم تا بعضی چیزها برایم روشن شود. سیر مطالعاتی فلسفه را از شما پرسیدم و در آن نوشتم. 1. حال سیر مطالعاتی عرفان نظری را (پس از جزوه عرفان نظری خودتان) بفرمایید پس از فصوص چه کتابی باید کار شود؟ 2. عرفان عملی هم یک سیر بفرمایید. پس از کتابهای (فرزندم اینچنین باید بود... و دستورات آیت الله بهجت و مقالات...). پس از این کتب مذکور اگر بخواهیم دستورات عرفان عملی را باز هم بیشتر عمق دهیم چه کتبی بخوانیم؟ 3. استاد چرا من اینگونه ام که هرچه پیش می روم تشنه تر می شوم. و دوباره و دوباره کار می کنم و پیش می روم. یک حالتی پیش می آید برایم که از طرفی لازم می دانم و تشنه ی این نوع کتب عرفانی هستم و از طرفی هم پس از اینکه کار کردم کتاب را باز هم قانع نیستم. از لحاظ عقلی نه. از لحاظ روحی قانع نمی شوم. می گویم باز هم. چرا اینگونه است؟ مثل نوشیدن آب شور می ماند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تفسیر قرآن و انس با روایات 2- منازل‌السائرین 3- سعی کنید بدون عجله هر موضوعی را با دقت مطالعه کنید و این حالت را لطف خدا بدانید. موفق باشید

13533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: آیا مداوت برخواندن زیارت عاشورا باعث فقر می شود. در جلسه ای بعضی از افراد می گفتند از نظر عرفانی اینطور است؟ آیا مداوت بر خواندن دعای عهد هم ضرر دارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌همه برکات در خواندن زیارت عاشورا و دعای عهد هست، همه را رها کرده‌اید و به این حرف‌ها گوش می‌دهید؟! موفق باشید

نمایش چاپی