بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8134
متن پرسش
سلام علیکم اگر برایتان مقدور است کتابی در رابطه با قضا و قدر معرفی فرمایید؟ بلاتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ملاصدرا در اسفار مفصلا بحث کرده است و شهید مطهری هم به طور مختصر در کتاب «انسان و سرنوشت» بحث کرده اند. بنده از کتاب هایی که در حوزه و دانشگاه چاپ شده اطلاع ندارم ولی می دانم که کتاب های خوبی چاپ شده است. موفق باشید
7539
متن پرسش
با عرض سلام با توجه به مباحث عمیق غرب شناسی که مطرح میفرمایید،اگر امکان دارد در مورد موبایل توضیح دهید که به عنوان ابزاری که فرهنگ خاص خود را به دنبال دارد،در جدا کردن ما از فرهنگ توحیدی چه تاثیری دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض شد که این یک نوع جایگزینی ارتباط انسان با عالم ملکوت است بدون آن‌که آثار آن را داشته باشد. موفق باشید
7107
متن پرسش
سلام.باتوجه به اینکه حضرات معصومین درعالی ترین درجت انسانی و الهی بوده اند چرا به اسباب مثلا جهت رفع بیماری متوسل میشدند وحال اینکه حضرت استادمیفرمایند بارسیدن یقین به افضل یقین انسان از ابزار بریده شده وفقط به حضرت حق واصل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زندگی طبیعی و در راستای رفع حوائج بدن، ائمه«علیهم‌السلام» دوست دارند در بستر طبیعی خود باشند. یقین آن‌ها آن است که نقش استقلالی برای این امور قائل نبودند نه آن‌که از آن استفاده نمی‌کردند و می‌دانستند خداوند فرموده: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب‏» خداوند ابا دارد امور را جاری کند مگر به اسباب. موفق باشید
6646

عقل زن و مردبازدید:

متن پرسش
سلام عیلکم؛ آیا در تلاش برای برابر جلوه دادن سطح عقل و فهم و استعدادِ سلوکی زن با مرد کمی افراط نشده است؟آنچه بزرگان در کتبشان و شما در کتاب زن خود نوشته اید به زن ایده آل برمیگردد و ما آن را قبول داریم،اما آیا چقدر یافت می شود؟در عمل می بینیم بسیار کم، زیرا بسیاری از مذهبی ها هم آنچنان که در بیشتر سوالات میبینیم از دست بسیاری از کارهای خلاف عقل و تجملاتی زنانشان مینالند.و جالب اینست که این امور تقریبا مشترک بین همه زنان است!(تقریبا را نوشتم که اگر تک و توکی جز این موارد نیستن استثنا شوند!).ولی در مقابل گویا مردان سلوکشان عقلی تر و سریع تر پیش میرود و اسارت های کمتری دارند. بنده قصدم نالیدن نیست؛ قصد بنده اینست که آیا غیر از اینکه فقط بگوییم تفاوت زن و مرد در بدن آنهاست نباید یکسری تفاوت های اصیل روحی را هم جستجو کرد؟شما هم گاهی که بحث تفاوت می شود از روح سخن به میان می آورید نه جسم>مثلا جواب سوال 6559 اینست: زیرا (روحِ زن) ، (روح) حساس است و در مقابل برخوردهاى خشن شدیداً فرسایش‏ مى‏بیند و ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که روح زن با روح مرد از بعضی جهات متفاوت است بحثی نیست. حتی همان روح موجب شده است که بدنی مناسب روح‌اش برای خودش بسازد. بحث در این است که باید با عقل مردانه همه‌چیز را ارزیابی کرد یا لطائف روح زنان را نیز در نظر گرفت. کار خلاف چه در مورد زن و چه در مورد مرد، خلاف است ولی باید متوجه بود یک جامعه‌ی کامل – اعم از هسته‌ی خانواده و یا یک کشور- وقتی صورت می‌گیرد که عقل زن و مرد هر دو در ساختن آن نقش داشته باشند و هر دو نیز باید به فهم دیگری و جایگاه فهم جنس مخالف احترام بگذارد تا رحمت خدا بر آن جامعه سرازیر شود. موفق باشید
6307
متن پرسش
به نظر شما توزیع کتاب «راز شادی امام حسین در قتلگاه» برای عموم دانشجویان می تواند مفید باشد ؟ متاسفانه در جامعه حتی دانشجویان هم به مطالعه کتب آن چنان که باید رغبت نشان نمی دهند. راه حل ما برای این جریان، مسابقه کتا بخوانی است. آیا مسابقه کتابخوانی لطمه به سیر حضوری در این کتاب نمی زند؟ لطفا کامل توضیح دهید و راه حل خودتان را به ما بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ابتدای کار از آن‌جهت که مقدمه‌ی علم حضوری، علم حصولی است إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود چون افقی را در مقابل خواننده می‌گشاید که برای تحلیل تاریخ امروزش مفید است . موفق باشید
5973
متن پرسش
یا سلام خدمت استاد عزیز خدا حفظتون کنه به جق زهرا سلام الله علیها شب شهادتی جضرت امام باقر علیه السلام سؤالی ذهنمو به خودش مشغول کرد اینکه لقب حضرت باقرالعلوم شکافنده علوم است به چه معناست؟ آیا فقط علوم الهی است اگر علوم تجربی را شامل نمی شود پس چرا گفتند علوم؟ و اینکه برایم دقیقا نقش حضرت در شکوفا شدن علوم در جامعه اسلامی روشن نیست و به نظر میاد که نقش امام صادق علیه السلام در نشر علم بیشتر بوده پس چرا به امام صادق نگفتند باقرالعلوم؟ سر این لقب چیه؟ و واقعا نقش امام چه بود که گویی پنهان مانده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در زمان حضرت باقر«علیه‌السلام» شرایط طوری شد که حضرت باقر«علیه‌السلام» توانستند گوهر علم را بنمایانند وحضرت صادق«علیه‌السلام» آن را ادامه دادند. وقتی علوم به نحو صحیح تفهیم شود رازهای ملکوتی طبیعت نیز درست ظهور می‌کند و فرش رازهای عرشی خود را می‌نمایاند و از این لحاظ نمی‌توان گفت وجود مقدس حضرت باقر«علیه‌السلام» فقط متذکر علوم الهی بودند. آن حضرت و همه‌ی امامان ما را به شرایطی می‌رسانند که در زندگی زمینی – بدون آن‌که این‌همه گرفتار نیازهای مادی‌مان باشیم – آسمانی شویم. به امید ارادت بیشتر به رهبری عزیز و ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». موفق باشید
5719
متن پرسش
باسلام بنده طلبه هستم و دو خصوصیت دارم می خواستم ببینم نظر شما درموردش چیست خوب است یا بد و آیا احتیاج به اصلاح دارد فقط لطفا درمورد هرکدام جداگانه نظر بفرمایید: 1. بسیار دلسوزم برای طلاب و اگر واقعا کسی بخواهد زمین بخورد از کمک دریغ نمی کنم و حتی برای اینکه مشکلش حل شود گریه هم در پیشگاه خدا می کنم؟ 2.وقتی بعضی از دوستانم را می بینم که انتقالی می گیرند و یا از ما جدا می شوند بسیار ناراحت می شوم ویاد خاطرات خوبی که با آنها داشتم می افتم و بسیار ناراحت می شوم خلاصه تک مانده ایم دیگر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- خوب است که انسان دلسوز آدم‌ها باشد ولی عاقلانه دلسوزی کنید و نه احساساتی. گفت: «سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل.... تو کاری بکن کز دلم خون نیاید» 2- این روحیه‌ها خوب است به شرطی که همواره با خودتان زندگی کنید. موفق باشید
1315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از زحماتی که در راه پیشرفت سطح معرفتی جوانان متحمل میشوید. مدتی است خدا خواسته است بتوانم در راه دانستن قدم بردارم آن هم قدمهایی لرزان و تماما با امید به اینکه خودش صراط مستقیم را هر روز بیشتر نشانم میدهد. مدتی گذشت تا با شما از طریق آثارتان آشنا شدم و معجزه کلامتان را روی قلب و سیر (اگر بشود آنرا نامید) معنوی خود دیدم. چندی است این احساس رهایم نمیکند که علمم کافی نیست , پایه های باورهایم ضعیف است, اعتقاداتم آنجور که باید استوار نیست نتوانسته ام پشتوانه محکمی برای عقایدم داشته باشم و ... نمیدانم شما بتوانید کمکم کنید یا حتی میتوانید کمکم کنید نه از آن لحاظ که قادر نباشید از آن لحاظ که من نتوانم... ببخشید شاید یک موضوع کاملا شخصی است و نباید با شما با این همه مشغله در میان میگذاشتم. باز هم تشکر میکنم اجرکم عند الله 11/7/1390
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام راه خود را با هدف نزدیکی هرچه بیشتر به قرآن و روایات ائمه«علیهم‌السلام» ادامه دهید هر آنچه جهت سعادت نیاز دارید به صورت مکفی به‌دست می‌آورید. موفق باشید
900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام در مورد انجمن حجتیه اطلاعاتی را می خواستم ویا منابع معتبری را معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: کتاب حزب قاعدین خوب است. موفق باشید.
588

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی . ضمن تسلیت ایام فاطمیه سوالاتی در مورد بانوی بزرگوار اسلام حضرت فاطمه (س) داشتم : 1)آیا حضرت فاطمه (س) هم همچون خداوند صفاتشان از ذاتشان جدا نیست ؟به این معنی که آیا فاطمه عین فاطر است یا نه ؛ صفات ایشان بر ایشان عرض گشته ؟ اگر جواب احتمالی این است که حضرت فاطمه عین اسم فاطر خداوند است پس قبل از ظهور این اسم خداوند ، حضرت فاطمه خلق نشده بودند در صورتی که حضرت علی خلق شده بودند(منظور حقیقت حضرات است نه شخصشان) . و این در تناقض با این مطلب به نظر میرسد که حقیقت فاطمه و علی (ع) از وحدت یکسانی برخوردار باشند و به نوعی حقیقت فاطمیه را متکثر تر از حقیقت علویه نشان میدهد ! اما اگر جواب احتمالی این باشد که حقیقت فاطمیه در عین وحدت است و فاطریت او مربوط به نزول او به مراتب پایین تر میشود ؛ دراین صورت تناقض وجود دارد با تعریفی که از فاطمه (س) هست. مگر نه این که فاطمه ، فاطمه بودنش به مفطوریت اوست ؟ 2) آیا اگر مفطوریت را از فاطمه (س) برداریم در این صورت میشود حقیقت علویه ؟ 3)اگر جواب سوال فوق خیر میباشد آیا میتوان حالتی متصور شدکه صفتی عرضی نباشد اما عین آن موجود هم نباشد ؟ 4)ابن عباس در حدیث عجیبی میگوید : "ما کنت ادری ما فاطر السموات والارض حتی احتکم الی اعرابیان فی بئر». یکی از آن ها (اعراب) میگفت :"انا فطرتها" و میخواست بگوید من ابتدا این چاه را حفر کردم و من صاحب اولش هستم . و ابن عباس میگوید از این جا فهمیدم که این یک خلقت صد در صد ابتدایی ""در انسان"" است. میخواهم بدانم که ارتباط فطرتی که خمیره ی انسان بر آن مفطور گشته با اسم فاطر خداوند چیست ؟ سوالم را واضح تر بیان میکنم . با توجه به این که همه چیز برای خلق شدن عین ربط به فاطر هستی ، زهرا (س) است چه طور امکان خلق موجوداتی فاقد فطرت (حیوان ها) وجود دارد ؟ مگر نه این که آن ها برای
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تمام مجردات ذات و صفاتشان متحد است، منتها خداوند وجودش از خودش است و بقیه وجودشان از خدا است و هر وجودی در هر مرتبه‌ای صفات خاص خود را دارد که از وجود و ذاتش جدا نیست. لذا هر موجودی مظهر صفت و یا صفات خداوند می‌تواند باشد که بحث آن در برهان صدیقین مبسوطاً آمده است، شاید اگر آن بحث را دنبال کنید سؤال خود را روشن‌تر بیان بفرمایید. موفق باشید
587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام. مدت زیادی است که امام زاده های زیادی در گوشه گوشه ی شهر ما میسازند و به نظر میرسد که 90 درصد آن ها الکی است و واقعا امام زاده نیستند. علاوه بر آن میگویند که دولت دهم بودجه ی عظیمی برای آباد کردن امام زاده ها اختصاص داده است و این باعث نارضایتی عده ای شده و لذا از این جهت میگویند دولت رو به سوی خرافه گرایی دارد چرا که هر جا یک نفر خواب امام زمان را دید آنجاامام زاده ساخته و آبادش میکنند . درمقابل شنیدن این حرف ها ما چه باید بگوییم و نظر شما در این باره چیست ؟ با تشکر از شما استاد گرامی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: باید در قضاوت در این امور عجله نکرد چون تا معتمدین و روحانیون شجره‌نامه‌ی امام‌زاده‌ای را تأیید نکنند اداره‌ی اوقاف نمی‌پذیرد که کسی جایی را به نام امام‌زاده ثبت کند. موفق باشید
19341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در آیه ۵۷ سوره نسا راجع به ازواج مطهره گفتید. ولی چرا در تفسیر المیزان آورده شده که از امام صادق (ع) در مورد معنی ازدواج مطهره پرسیده شد که جواب دادند یعنی زنانی که نه حیض می بینند و نه حدث. اگر مسئله زن و مرد نیست چرا اینگونه پاسخ دادند؟ شاید شما بگوئید با توجه به درک سوال کننده این پاسخ را دادند ولی آیا امام می خواسته این فرد سوال کننده در همان جهل خودش بماند؟ و چرادر المیزان این آورده شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سعه‌ی آیه است که به فرمایش علامه، امامان بعضاً مصداقی از آن را مطرح می‌کنند که اصطلاحاً به آن «جَرْی» گویند و به همین دلیل خود علامه در این نوع مصداق‌ها با این‌که از طرف معصوم صادر شده است، متوقف نمی‌شوند. موفق باشید

16407
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: آیا این عدالت است که کسی چون صدام با آن خونریزیش بتواند در لحظه اعدام شهادتین بگوید، آن هم جند بار، اما ما که ادعای محبت اهل البیت (ع) را داریم در احوالات مختلف و در حادثه ها گاها حتی می ترسیم و چه بسا به عقاید شک کنیم؟ آیا از محبت به اهل بیت (ع) کار نمی آید؟ چرا ما در حوادث نمی توانیم تنبیهات توحیدی را به خود متذکر شویم و همیشه یک یا چند قدم عقبیم و همیشه باید بعدا نتیجه گیری خوب کنیم؟ صدام با شهادتین رفت ما با کفر نرویم عقیده صحیح پیشکش.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها چیست؟!! قصه‌ی حضور ما در محضر حق، مربوط به جهت‌گیری‌های روح و روان ما است که باید در دنیا و در اعمال خود آن را شکل دهیم. موفق باشید

15740
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ی عزیز: استاد به بهانه ی پخش سریال حضرت یوسف شاهکار مرحوم فرج الله سلحشور یک سئوال و شبهه ای در میان مردم رواج داره که بنده می خواستم بپرسم که این حرف درست است یا نه؟! می گویند لحظه ای که وصال حضرت یوسف (ع) و حضرت یعقوب (ع) فرا رسید، حضرت یوسف (ع) را یک لحظه غرور گرفت و به خود گفت که من عزیز مصر هستم و از اسب دیر پایین آمدند و همین قضیه ی باعث شد که بجای حضرت یوسف (ع) از نسل حضرت بنیامین (ع) رسالت ادامه پیدا کند! خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک حرف بدون دلیل و از اسرائیلیات است و مرحوم سلحشور، متوجه‌ی این امر بودند و قضیه آن‌چنان بوده است که حضرت یوسف«علیه‌السلام» پدر و مادر و برادران خود را در جایگاه رفیعی جای می‌دهند و چون بعداً بر آن‌ها وارد می‌شوند، آن‌ها بر او سجده می‌کنند و حضرت فرمودند این است تأویل رؤیای من. موفق باشید

13394

بدون عنوان@بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا هر بی عدالتی به معنای ظلم است؟ مثلا شخصی به دو نفر فقیر با شریط یکسان تفاوت می گذارد و به یکی کمتر و به یکی بیشتر کمک می کند. (البته مثالم بخاطر روشن شدن سوال بود و سوال کلی ام همان بود که اول عرض کردم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دوکس دارای شرایط مساوی باشند، ولی متفاوت با آن‌ها برخورد شود ظلم است. ولی اگر متفاوت‌اند ولی متفاوت با آن‌ها برخورد شود، ظلم و بی‌عدالتی نیست. مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» در این مورد نکات ظریفی دارند. موفق باشید

13324
متن پرسش
سلام: استاد بنده مدتیست که مباحث معرفت نفس و.. را دنبال می کنم. سوالاتی برایم پیش اومده که می ترسم به بیراهه برم برای همین خواستم نظر شما را در مورد این موضوعات بدونم: 1. بنده متوجه شدم که «من» من به جسم من مربوط نیست، به فکرم هم مربوط نیست بلکه من کسی هستم که اون فکر کردن رو درک میکنه. از طرفی وقتی می تونم بگم «من» که اشاره به چیزی داشته باشم که از سایر افراد و اشیا جداست یعنی باید یه فرقی بین من و او باشه تا «من» معنی داشته باشه در صورتی که من من هیچ خصوصیتی نداره یعنی به قول مولوی «بی رنگ و بی نشان»ه پس عملا من و تویی وجود نداره بلکه کلا هستیم! هستم هستی کلا «هست» یم. حالا سوال من اینه که نسبت این «هست» با خدا چیه؟ مثال موج و دریا، سایه، آینه و... مربوط به این «هست» ه یا مربوط به شکل های مختلف من ، تو ، او و... . مولوی میگه: ای رهیده جان تو از ما و من ای لطیفهٔ روح اندر مرد و زن مرد و زن چون یک شود آن یک توی چونک یکها محو شد انک توی این من و ما بهر آن بر ساختی تا تو با خود نرد خدمت باختی تا من و توها همه یک جان شوند عاقبت مستغرق جانان شوند مستغرق شدن یعنی چه؟ وقتی من و تو ها همه یک جان بشند می رسیم به همین «هست» ی که گفتم حالا نسبت این «هست» با حضرت حق چیه؟ 2. وقتی به کارها و رفتار هام دقت می کنم می بینم که اینها رفتار های من نیست خیلی هاش که شرطی شدگی از طریق جامعه، رسانه و... و برخی دیگه هم ویژگی های شخصیتی منه که باز هم ربطی به من نداره. طبق روانشناسی یونگ انسانها به 16 تیپ شخصیتی تقسیم می شوند که هر کدوم ویژگی های خودشون رو دارند. مثلا تیپ شخصیتی من بیشتر گرایش به شعر داره، گرایش به عرفان و معنویت داره، در مورد عشق یه نوع خاصی رفتار از خودش نشون میده بنابراین اگر من رو وسط آمریکا هم میذاشتن تو خانواده ای که به خدا اعتقادی نداره باز هم اعتقادی به یه چیز ماورایی داشتم یا حداقل ادیان و عرفان و... نظرم رو چلب می کرد پس باز هم من کاره ای نیستم. عملا این تیپ شخصیتیمه که به سمت عرفان میره. حالا یه نفر با یه تیپ دیگه اصلا این حرف ها رو قبول نمیکنه. من اگر همزمانی حوادث رو ببینم میگم این کار یه نیروی ماورایی ولی اون میگه صرفا یه تصادف سادست. به قول حافظ : «من دلشده این ره نه به خود می پویم» استاد اوایل وقتی اشعار حافظ یا مولوی رو میخوندم این حرف ها رو قبول نداشتم ولی الان فکر می کنم که دامنه ی اختیار ما خیلی محدوده یعنی موندم که چند درصد کارهای من از خودمه؟ بحث فکری نیست تا الان فکر می کردم که اینها علاقه مندی های خودمه راه زندگی خودمه که با بررسی و به سختی انتخابش کردم اما الان متوجه شدم که چند صد میلیون آدم مثل من فکر و احساس می کنند. یعنی من اگر بخوام هم نمیتونم نسبت به سوال های مهم زندگیم بی تفاوت باشم (چون تیپ شخصیتیم اینطوره) و از طرفی فرد دیگه ای که تیپ شخصیتیش عکس منه نمیتونه در مورد مسائل زندگی جدی باشه! لطفا راهنمایی بفرمایید با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در علم حضوری به خود، علم به علم خود نیز مطرح است و این به معنای آن نیست که یک منِ دیگری داشته باشیم که به منِ مادون علم دارد، بلکه همان منِ انسان است که به خود علم دارد. و در مورد سخنان جناب مولوی، ایشان در این اشعار اشاره به مرحله‌ی فنای سالک دارد و این غیر از نسبتی است که ما در راستای مخلوق‌بودن با خدا برقرار می‌کنیم، به این معنا که وجود ما از وجوددهندگی خداست 2- در مقام فنا آنچنان حضرت حق بر قلب سالک تجلی می‌کند که هستِ او در هستِ حق فانی می‌گردد و او به چشم حق می‌بیند و به چشمِ حق می‌شنود. یعنی حضرت حق چنین احساسی را به او ارزانی می‌دارد 3- عرفا در مورد عین ثابته نکات ظریفی دارند که موضوع انتخاب اولیه را در میان می‌کشد و این‌که حضور ما در هر جای و هر زمانی در راستای آن انتخاب است، هرچند که هرکس بر اساس آن انتخاب‌گری می‌تواند در هر موقعی در انتخاب خود تجدید نظر کند. موفق باشید  

10616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به سوال 10550 می خواستم بدونم اولا چرا آنقدر زود باید امتحانش رو پس بدهم، دوما اینکه شما فرمودید مهم نوع برخورد با این امتحانات است و حال آنکه من عرض کرده بودم که از اکثر این امتحانات سرخورده و شکست خورده بیرون می آیم و این باعث ترس من شده و شیرینی عبادتم رو تحت تاثیر قرار داده. لطفا بفرمایید چگونه می توانم در برابر این امتحانات محکم باشم و راحت از آن ها گذر کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دیر یا زود پس‌دادن امتحان مربوط به نوع نگاهی است که خداوند به بندگان خود دارد و این حُسن است که با ما سریع برخورد می‌کند، ولی همین‌که شما را متذکر می‌کنند دوباره از امتحان درست بیرون نیامدی، دلیل بر آن است که آنچنان که فکر می‌کنید شکست نخورده‌اید، امیدوار باشید. موفق باشید
10451
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ببخشید استاد چه کنیم که بتوانیم حسن ظن به خداوند و یا دیگران پیدا کنیم و یا امیدوارانه زندگی کنیم، زندگی به دور از یاس و نا امیدی داشته باشیم و خوشبین باشیم؟ لطفا مرا راهنمایی کنید و چند توصیه اخلاقی با تشکر.
متن پاسخ
تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه خدای حکیمی بشوید که او ربّ و پروردگار شما است به این نتیجه می‌رسید که همان خدایی که کوچک‌ترین نیازهای ما مثل ابرو را پیش‌بینی کرده و برطرف نموده اگر در مسیر بندگی او قرار گیریم و وظیفه‌ی خود را نسبت به خدا و مردم درست انجام دهیم حتماً نیازهای آینده‌ی ما را پیش‌بینی و رفع می‌کند. موفق باشید
9933
متن پرسش
سلام: 1. می خواستم در مورد تاثیر ناخودآگاه بر نفس توضیحی بدهید؟ 2. از کجا بفهمیم مطلبی تاثیر ناخودآگاه می گذارد یا نه؟ 3. در مورد تاثیر موسیقی مثلا می گویند اگر هر آهنگی رو با علم ریورسینگ معکوس کنی پیام های شیطانی که مثلا در آهنگ است برتو تاثیر می گذارد؟! چه تاثیری من اصلا نمی دونم. مثلا عکس هایی است که خیلی ساده است و می گویند این فلان پیام منفی را دارد اما اصلا ما که نمی فهمیم؟ (البته استاد قبول دارم مثلا در مورد پیام هایی که در فیلم های هالیود هست و مثلا موضوعاتی که در مورد شیطان و نقش آن در عالم است که فرد با چند تا فیلم نگاه کردن به راحتی فکر می کنه استغفرلله شیطان اکبر است از خدا) با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه روح انسان با نظر به نور توحید لطیف شود می‌فهمد چه‌چیز او را از آن لطافت خارج می‌کند و چون امامان معصوم«علیهم‌السلام» در کمال لطافت روح هستند نقش آثار منفی اشیاء را به ما متذکر می‌شوند تا آرام‌آرام خودمان هم تا حدّی آن آثار را تصدیق می‌کنیم. موفق باشید
7393
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد ارجمندم, استاد ممنون میشم منو در مورد ذیل راهنمایی کنید چندی پیش یک مصیبتی بزرگی به بنده رسید که با صبر و دعا و کمک خواستن از خدای حکیم این مصیبت رفع شد. دوران سختی بود اما با یاری خدا گذشت و در عوض خدا یک سری حقایق عالی را یرای من روشن ساخت و باعث پیشرفت در سلوکم شد. اگرچه نتایج فردی عالی نصیبم شد اما هر موقع یاد آن دوران می افتم قلبم می گیره و دوباره نمی خوام اون دوران تکرار بشه. می دانم که از امتحان خدا نمیشه در رفت اما همیشه در نمازهایم از خدا عاجزانه تقاضا می کنم اگه خواست منو دوباره امتحان کنه با این نوع مصیبت خاص امتحان نکنه . استاد آیا این نوع دعا کردن و تقاضا از خدا درسته؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای خوب و به‌جایی است با این تأکید که هرگز از خدا نخواهید شما را امتحان نکند بلکه بخواهید: «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏» . موفق باشید
7235
متن پرسش
سلام علیکم. درپاسخ سوال قبلی فرمودید حرام وحلال الهی را رعایت کنم.اما هر چه درکارهایم فکر میکنم این طوری نیست.شما در صوتهای از برهان تا عرفان به یک نکته شیطان که وسوسه میکند اشاره کردید : شیطان در ظاهر وسوسه میکند اما در اندیشه میگویدرهایش کن.تمام کارهای من نیز بدین ترتیب است.وسوسه می اندازد که خدا نیست تا اثبات میکنم یا می گوید رهایش کن یا هم می گوید قبول نمیکنم.هرکلکی که بگویید زده ام تا رها شوم.اما نمیشود.گاهی میخواهم خودکشی کنم اما ازکی؟از یک طرف هم شهوت و غضب.دیوانه شده ام.دانشجوام نمی دانم چه کنم؟نه میتوانم درس بخوانم نه...گاهی نیز میگویم خدا را رها کن.اما چگونه زندگی کنم؟راستی توسل وذکر وقرآن را نیز رها نکرده ام اما باز نمیشود. ازدست بوس میل به پابوس کرده ام خاکم به سر ترقی معکوس کرده ام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل عقلی در رابطه با عقاید خود ندارید. مشکل قلبی هم با رعایت دستورات شرعی و صیقل‌دادن آن رفع می‌شود، عجله نکنید. تغذیه‌ی خوب و ورزش هم فراموش نشود. موفق باشید
6945
متن پرسش
در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت ص 73 آورده اید :" پیامبر (ص) چون نگران بودند نکند آن الفاظِ دقیق فراموششان شود آیات را تکرار می‌کردند، و لذا آیه آمد ای پیامبر! آیات را طوری بر تو می‌خوانیم که هرگز فراموش نکنی، «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی» دغدغه‌ی رسول‌ خدا(ص) این بود که نکند صورت و هندسه‌ی الفاظ فراموششان شود، در حالی‌که برای حفظ معانی چنین دغدغه‌ای در این حد لازم نیست که دائماً آیات را تکرارکنند". لطفا توضیح بیشتری دهید.آیا وقتی چیزی به جان انسان القاء شد دیگر نگرانی از فراموشی وجود دارد؟ منظور از هندسه الفاظ چیست؟ آیا هندسه الفاظ جدای از چیزی است که به قلب نازل شده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هندسه و نظم الفاظ قرآن منحصر به قرآن است، در مورد سایر انبیاء معانی به قلب مبارک‌شان می‌رسید و آن‌ها با الفاظی که خودشان تشخیص می‌دادند آن معانی را به مردم می‌رساندند. ولی در مورد قرآن الفاظ و شکل و اندازه‌ی آن‌ها نیز وَحی است و از این جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» تلاش داشتند ظاهر الفاظ نیز محفوظ بماند که آیه آمد: «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى‏». موفق باشید
6829
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه ماده و حرکت دو مفهومی هستند که مصداقا جدایی ناپذیرند آیا به این نتیجه میتوان دست یافت که با حرکت سریعتر به عالم ماده و بعد زمینی خود بیشتر نزدیک شده ایم؟آیا نفس مجرد آدمی تاب تحمل این همه سرعت در دنیای مدرن را دارد که بعد بتواند با بعد آسمانی و مجردش با خدا مرتبط شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که هراندازه بشر به ماده نزدیک‌تر شود بیشتنر به شتاب مبتلا می‌شود و به همان اندازه از آرامش لازم جهت اُنس با ثابتات عالم محروم می‌شود. موفق باشید
6715
متن پرسش
باسمه تعالی. با سلام حضور استاد عزیز. استاد در خطبه امام رضا در خصوص امر امامت آمده است که خداوند پس از نبوت و خلت ، مقام امامت را به حضرت ابراهیم موهبت فرمود و ایشان درخصوص ذریه شان پرسیدند که خداوند فرمود عهد من به ظالمان نمی رسد. اکنون 2 سوال برای من مطرح است:1. قبل از حضرت ابراهیم ؛ هم امام داشته ایم؟اگر نه پس تکلیف حدیث که اگر امام نباشد زمین اهلش را فرو می برد؛ چیست؟(لساخت الارض...)؟2. استاد این حدیث مذکور(لساخت...ا) ، یک معنای تکوینی دارد دیگر؟یعنی برداشت بنده این است که حقیقتا اگر امام نباشد؛ این اتفاق می افتد و نه آنکه برای اهمیت امر امامت این را گفته باشند؛ دیدگاه حضرتعالی چیست؟3. در آنجا که خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم فرمود: عهد من به ظالمان نمی رسه، در لحظه اول این برداشت میشه که فرزندان تو به کل ظالمند و به آنها نمی رسد. چرا این پاسخ خداوند در قرآن گونه ای دیگر طرح نشده که مثلا نه به اون عده شون که ظالمند نمی رسه؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت هست زمین بدون حجت نمی‌شود حال چه آن حجت پیامبر خدا باشد و چه امام 2- همین‌طور است که می‌فرمایید زیرا حجت خدا ظهور مقصد خلقت است و از این جهت اگر حجت خدا بر زمین نباشد دلیلی برای بقای خلقت نمی‌ماند 3- ظرایفی فوق‌العاده دقیق در این نوع گفتمان هست که می‌توانید در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در ذیل امامت عامه دنبال کنید. موفق باشید
6529
متن پرسش
آیا کمالاتی که به انسان نازل میشود به تدریج از عین ثابت او نازل میشود و به او میرسد یا همه کمالات او (تا آخر عمر) به مراتب عقلی و مثالی نازل میشود و به تدریج از مثال به انسان میرسد؟ تفاوت این دو، در شهودات مثالی است، که به فرض دوم انسان میتواند از عین ثابته خودش به نحو مثالی و نازله آگاهی یابد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم حقیقت کلّیِ هر موجود، مقام عین ثابته‌ی اوست به هر نحوی که ما در سیر ترتیبی با انوار وجود روبه‌رو شویم مطابق عین ثابته‌ی خود بر ما تجلی کرده و در صورتی که آن تجلیات حجاب سالک نگردد و او را به مرتبه‌ای بالاتر منتقل کند توانسته است به عین ثابته‌ی خود از وجهی نظر کند. موفق باشید
نمایش چاپی