بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16992

ذکر یونسیهبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. ذکر یونسیه به تعداد 400 بار رو میشه تو طول روز تقسیم کرد یا یک جا باید گفته بشه همچنین این تعداد باید در سجده گفته بشه یا در غیر سجده هم میشه گفته بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین حالت برای ذکر یونسیه در سجده است و در هر حال باید زمانی و مکانی را برای آن خالی کرد تا حالت روزمرّگی پیش نیاید. موفق باشید

15908
متن پرسش
با سلام: در صفحه ۱۳۴ تفسیر حمد حضرت امام این که امام جبل را نفس آدمی می داند با عبارت فان استقرار مکانها (فسوف ترانی) نمی خواند چون اگر نفس در سر جایش بماند که رویت صورت نمی گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید همان‌طور که «جبل» با تجلی نور حق، متلاشی می‌شود، نفس انسان هم باید متلاشی شود تا نور رؤیت برای حضرت کلیم‌اللّه صورت گیرد و از این لحاظ، حضرت حق خواست رازِ «لن ترانی» را به حضرت بفهماند که موسی‌بودن در مقام تکلّم با حضرت حق است و نه در مقام رؤیت حق. موفق باشید

15708
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی توفیقات روز افزون برای جنابعالی: در حدیث آمده که در عبادت امامی را نصب العین خود قرار دهید. با توجه به سخنرانی سال گذشته شما در اعتکاف که فرمودید علامه طباطبایی را با توجه به حضور و رسالت تاریخی که ظهور داد می توان نصب العین قرار داد تا از نور علامه بهره برد. حالا می خواستم بپرسم می شود از علامه عبور کرد و امام خمینی (ره) را نصب العین خود قرار داد؟ آیا ظرفیت پذیرش حضرت روح الله (ره) هست؟ چه باید کرد تا این پذیرش و ظرفیت تحقق یابد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه خوبی است. همان‌طور که در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرض شده؛ انسان در مقام تجرد خود نامحدود است و می‌تواند با بقیه‌ی روح‌ها در آن عالم مأنوس شود و این در صورتی است که روح خود را از تعلقات و محدودیت‌ها آزاد نماید تا با روح‌های متعالی مأنوس گردد. امسال نیز با کمی شرح بیشتر این موضوع، در ابتدای اعتکاف مطرح شد. موفق باشید

14553
متن پرسش
یا سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد ببخشید یک کتاب در مورد امام زمان (عج) خواندم، در قسمتی حرف از ابن منصور حلاج آمده است. ابن منصور چه شخصیتی بود؟ ایا اینکه امام زمان (عج) او را لعن کرده است صحیح است؟ در ادامه گفته بود که مرحوم شوشتری و مولانا از او تقدیر کرده اند و در رد آنها مطالبی بیان شده بود. بحث به امام زمان (عج) که می رسد در آن کتاب این شعر مولانا را می آورد پس امام حی قائم آن ولیست / خواه از نسل عمر خواه از علیست لطفا در مورد این مصرع مطالبی بیان فرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای استاد حجت‌الاسلام امینی‌نژاد در مجله‌ی «حکمت عرفانی» تحقیق بسیار عالمانه‌ای تحت عنوان «حلاج از منظر توقیع امام عصر» کرده‌اند. خوب است در این مورد به آن‌جا رجوع فرمایید.  پی دی اف آن را در سایت http://tnews.ir/news/15C436279544.html جستجو کنید. موفق باشید

10330

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: اینجانب، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی دانشگاه شیراز هستم که ان شاالله به زودی فارغ التحصیلی خواهم شد. هنوز به خدمت سربازی نرفته ام و حدود 2 سال هم سربازی پیش رو دارم. سن بنده حدودا 25 سال است. از آنجایی که تا کنون مشغول به تحصیل بوده و در کنار تحصیل نیز کار نمی کردم، خرجی خودم را از پدرم که دبیر بازنشسته ی آموزش و پرورش هستند می گرفته و می گیرم. بنا به نیاز به استقلال مالی که در خود می دیدم، تصمیم داشتم تا پس از فارغ التحصیل شدن، به خدمت سربازی رفته و پس از آن، به کاری مشغول شوم. با این تصمیم، سوالات متعددی در ذهن بنده پیرامون اینکه چه کاری است که منطبق بر وظیفه ی من در قبال شهدا، اسلام و انقلاب باشد. در پی پاسخ به این سوال، چند صباحی اندیشه کردم. در بین کارهای مختلف، بحث ادامه تحصیل نیز مطرح بود. اما به سبب احتیاج شدید به استقلال مالی و نیز دشواری مسیر تحصیل در مقطع دکتری، این گزینه آن چنان رنگی در بین سایر گزینه ها نداشت. تا اینکه با صحبت های اخیر رهبری در حضور نخبگان مبنی بر تعریف نخبگی (نخبگی مجموعه‌ای از سه ویژگی «هوش و استعداد»، «همتِ برجسته برای مطالعه و کار و تلاش»، و «حوصله‌ی تحسین‌برانگیز برای پیگیری و مداومت» است) به این اندیشه فرو رفتم که نکند به سبب کم حوصلگی و کم همتی، مسیر ادامه تحصیل کم رنگ شده است. همچنین مباحث شما در کتاب جایگاه رزق مبنی بر اینکه «روزی هرکس را بریده اند و ما مامور به انجام وظیفه ایم»، در گوشم صدا می کند که نکند به واسطه عدم اعتماد به رزاقیت خدا و ترس از فقر دارم به مسیر رفتن به سر کار می اندیشم. من که با تلاش مضاعف و جهادگونه، می توانم در دانشگاه بمانم و در مقطع دکتری تحصیل کنم، چرا مبنای ترک این مسیرم بشود بحث مالی و سختی این راه؟ اگر حقیقتا وظیفه من ماندن در دانشگاه است، خوب باید صبر و حوصله به خرج دهم. اما مشکل اصلی آن جاست که مانده ام وظیفه ی یک جوانی چون من چیست تا پی آن را بگیرم و غصه رزقی که خدا برایم بریده است را نخورم؟ خواستم با شما استاد گرانقدر که با فضای جامعه و نیازهای آن آشنایی دارند و دغدغه های رهبر عالیقدر انقلاب را می دانند، مشورتی کنم. کدام مسیر را انتخاب کنم: ادامه تحصیل و ماندن در دانشگاه یا رفتن دنبال کار و کسب درآمد (با این دیدگاه که خدا به واسطه روزی می دهد) و انجام وظیفه در آن قالب. از طولانی شدن سوالم عذرخواهی می کنم و از صبر و تحمل شما، صمیمانه تشکر می کنم. باشد که خداوند متعال، عمر باعزت و با برکت به شما عنایت کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با توکل به خدا بنا را بر آن بگذارید که تحصیلات خود را ادامه دهید و در کنار آن به فکر درآمد مالی هم باشید. موفق باشید
9883
متن پرسش
با عرض سلام: برهان صدیقینی که مورد نظر است برهانی است که صدیقین با خود و در نفس خود دارند و بدون واسطه آنها را به حق می رساند پس چرا نگوییم این همان معرفت نفس است و یک برهان نفسی است؟ و چرا برای آن مقدمه و صغرا و کبرا می آوریم و در مباحث فلسفی ذکرش می کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برهان صدیقین در فلسفه یک معنا می‌دهد و در عرفان معنای دیگری دارد و در معرفت نفس می‌توان به صورت دیگر مسیر صدیقین را رفت. عمده آن است که در هرکدام از این دستگاه‌ها متوجه باشیم از خدا به خدا برسیم. موفق باشید
9553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید استاد می خواستم بدانم با توجه به مسائلی که راجع به بانک ها وجود دارد آیا با شرایط کنونی گرفتن وام از آن ها اشتباه است؟ چون برای خیلی از موارد از جمله همین خرید خانه نیاز به وام گرفتن از بانک است آیا این کار اشتباه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل بانک‌ها از این جهت نیست، مشکل در جای دیگر است. موفق باشید
7331
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و ادب خدمت استاد بزرگوار و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده گرامیتان 1- ببخشید چرا امام سجاد سلام الله علیه در جملات ابتدایی مناجات خائفین اینطور می گویند که : ...اللشقاء ولدتنی امی ام للعناء ربتنی فلیتها لم تردنی و لم تربنی ...آیا این جملات (مثل:کاش مرا نمی زایید و نمی پرورید) نوعی گله و شکایت به خداوند و در کار خدا نیست؟ 2- عرض دیگر اینکه ظاهرا در یکی از جلسات اولیه سیدی صوتی شرح آداب الصلوه فرموده بودید سجود و رکوع رامی توانید 3ویا 5 و یا 7 بار بخوانید وهمین مطلب را در مورد تسبیحات اربعه نیز فرموده بودید در صورتیکه ظاهرا تسبیحات اربعه را بیش از 3 مرتبه نمی توان خواند.لطفا در صورت امکان تغییر لازم را اعمال فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت در فضایی که متوجه‌اند همه‌چیز در قبضه‌ی حضرت حق است، در اوج چنین توجهی عرضه می‌دارند خدایا حتی من نمی‌دانم برای شقاوت و عناء آفریده شده‌ام یا برای سعادت و بندگی، خدایا آن‌قدر از معصیت تو بیزارم که اگر برای معصیت آفریده شده‌ام ای کاش متولد نمی‌شدم 2- همین طور است که می‌فرمایید در مورد تسبیحات اربعه اشتباه کرده‌ام. موفق باشید
6716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار در زیارت عاشورا در قسمنهای آخر زیارت زائر از خداوند درخواست می کند اولین کسی که به حضرت محمد(ص) و خاندان او ظلم کردند را از رحمت خودش دور کند با توجه به اینکه در فرهنگ شیعه حق امامان معصوم غصب شده است این فکر به ذهن می رسد که منظور خلیفه اول است .همچنین در فراز بعدی لعنت بر نفراول ، دوم ، سوم ، چهارمی و بعد یزید مطرح می شودبا توجه به اینک در کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع ) به نقل از شیخ طوسی فرموده اید که منظور از نفر اول قابیل و ... میباشد این اشکال مطرح می شود که اولاچگونه چنین نتیجه ای را می توان گرفت ثانیا این حق غصب شده امامان معصوم را چگونه با وحدت شیعه و سنی در حال حاضر می توان جمع کرد .خداوند در راهی که در پیش گرفته اید بر توفیقاتتان بیفزاید
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً روش ائمه«علیهم‌السلام» این نبوده که به سه خلیفه به این شکل لعنت کنند در عین آن‌ها به‌کرّات آن‌ها را نقد کرده‌اند و علی«علیه‌السلام» متذکر حقی که آن سه خلیفه نادیده گرفته‌اند را در بین عموم مسلمین متذکر شده‌اند و بنده در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» در این مورد عرایضی داشته‌ام. با این‌همه اگر بگوییم منظور از اولی تا سومی آن سه خلیفه‌اند و چهارمی هم معاویه است؛ این سؤال پیش می‌آید چرا قبلاً معاویه را به صراحت نام بردند و حالا بالکنایه نام بردند و یزید را بالصراحه؟ ما ظلم سه خلیفه را بسیار می‌دانیم ولی شاید حرف شیخ طوسی هم جایی برای فکرکردن داشته باشد زیرا از ابتدای خلقت حق و حقیقت به محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» مرتبط بوده. موفق باشید
6307
متن پرسش
به نظر شما توزیع کتاب «راز شادی امام حسین در قتلگاه» برای عموم دانشجویان می تواند مفید باشد ؟ متاسفانه در جامعه حتی دانشجویان هم به مطالعه کتب آن چنان که باید رغبت نشان نمی دهند. راه حل ما برای این جریان، مسابقه کتا بخوانی است. آیا مسابقه کتابخوانی لطمه به سیر حضوری در این کتاب نمی زند؟ لطفا کامل توضیح دهید و راه حل خودتان را به ما بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ابتدای کار از آن‌جهت که مقدمه‌ی علم حضوری، علم حصولی است إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود چون افقی را در مقابل خواننده می‌گشاید که برای تحلیل تاریخ امروزش مفید است . موفق باشید
6027
متن پرسش
سلام علیکم همین طور که پرسش و پاسخ های درون سایت را مطالعه میکردم به نکته ای برخوردم که عرض فرموده بودید . اینکه به سیدعلی آقا قاضی لقب صوفی داده بودن و این بزرگ مرد عرفان و موحد کبیر را مورد انتهام قرار داده بودند و تا پای ترور این عارف کبیر هم رفته بودند که خوشبختانه نافرجام بوده است . البته من هم خودم چیزهایی شنیدم که زمانی که آیت الله بهجت شاگرد آقای قاضی بودند , به گوش پدر آیت الله بهجت رسانده بودند که فرزندت با صوفی ها برخاست و بنشین دارد و این عکس العمل پدر آقای بهجت را برانگیخته بود و پیامی برای آقای بهجت فرستاده بود . که به ادامه ی داستان آن کارنداریم . از طرفی دیگر هم کرامات مرحوم قاضی بر کسی پوشیده نیست . از طرفی در خاطرات آقای بهجت این مطلب بود که ایشان برای پیدا کردن استاد تهذیب اخلاق زمانی که در کربلا مشغول تحصیل بودند هر روز به حرم سیدالشهدا میرفتند و از این ذات مقدسه در خواست میکردند که استادی رابه من نشان دهید که بتوانم توسط ایشان راه عرفان اهل بیتی و شیعی را بپیمایم تا اینکه توسط برادر علامه طباطبایی با مرحوم قاضی آشنا میشوند . و یا ماجرای آشنایی خود علامه طباطبایی با مرحوم قاضی که شگفت انگیزست یا ماجرای ملاقات امام خمینی با مرحوم قاضی که عجیب است و هزار تا کرامات دیگر که در کتابهایی که برای آقای قاضی نوشته اند میتوان یافت . و از طرفی دیگر هم مواجه هستیم با عارفی هم عصر با سیدعلی آقا قاضی به نام شیخ محمد جواد انصاری . در کتابی که مربوط به سیره شیخ محمد جواد انصاری بود خواندم که خبر مرحوم انصاری به گوش آیت الله بروجردی رسیده بود و این عارف کبیر را در ذهن آیت الله بروجردی بصورت یک صوفی معرفی کرده بودند , و هنگامی که آقای بروجردی چند نفر را به محضر مرحوم انصاری میفرستد تا با این فرض که با مرحوم انصاری صحبت کنند . همین که مرحوم انصاری آن دو نفر فرستاده از طرف آقای بروجردی را میبیند بدون آنکه حرفی رد و بدل شود میگوید بروید به آقا بگویید راه ما راه همان شرع و تشیع است . در حالیکه در همان کتاب میخواندید مرحوم انصاری خود با صوفیان صحبت میکردند وآنها را از صوفی گری نهی میکردند و صوفی گری را مخالف سیره اهل بیت میدانستند . برای من یک سوال برگ است که سیره ی مرحوم قاضی و مرحوم انصاری مگر چگونه بوده است که به آنان لفظ صوفی میدادند ؟ شاید اگر ما هم در زمان این بزرگواران زندگی میکردیم با این عزیزان شاید همین برخورد را میداشتیم.از شما خواهشمندم کمی فضای شخصیتی و نوع سیره ی این بزرگواران را برای من توضیح دهید و علت لقب دادن صوفی به این بزرگواران چه بوده است .خلاصه اینکه غیر ممکن است شیوه ی این دو بزرگوار برخلاف آیات و احادیث بوده باشد اگر در این زمینه حدیث یا نقلی هم در خاطر دارید برای من بیان کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پیامشان تحت عنوان «منشور بیداری» روشن می‌کنند که چگونه دشمنان اسلام و متحجرین هرکس پای در معارف عالیه می‌گذاشت را با انواع تهمت‌ها منزوی می‌کردند. تنها راه رفع مشکل آن است که بپذیریم باید برای دینداری در کنار فقه و اخلاق به علم توحید هم رجوع کرد در آن صورت نه‌تنها عالمان علم توحید را صوفی قلمداد نمی‌کنیم بلکه نزدیک‌ترین انسان‌ها به رسول اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌شناسیم. موفق باشید
5576
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به سوال 5203 ؛ ازدواج تقدیر است یعنی چه؟ آیا به این معنی است که همسر هر شخصی در سرنوشت وی ثبت شده و مشخص است یا ... ؟ اگر بله لطفاً سند آنرا هم ذکر بفرمایید. همچنین، تقدیر جنبان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی تقدیر تنها مربوط به ازدواج نیست خداوند می‌فرماید: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین‏ » کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى‏داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى‏داند؛ هیچ برگى(از درختى) نمى‏افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و نه هیچ تر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار[ در کتاب علم خدا] ثبت است.. هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر این‌که در علم خدا است. به این معنا است که خدا معلوم کرده که چگونه عالم جلو برود ولی با این‌همه ما باید وظیفه‌ای که به عهده داریم را خوب انجام دهیم تا اراده‌ی الهی به بهترین نحو برای ما جاری گردد تا آن‌جایی که می‌فرماید: « ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیر.» هیچ مصیبتى(ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است‏. موفق باشید
5196
متن پرسش
سلام.قسمت سیر مطالعاتی غیر فعال است. لطفا بفرمایید رسیدگی کنند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعال است.
2216
متن پرسش
سلام.فکر کنم پیامبر(ص) در جریان معراج سخنی با این مضمون دارندکه خداوند دستش را بین دو کتفم قرار داد و من سردی آن را حس کردم و همه ی علم آسمان و زمین به من رسید.اینکه پیامبر در جریان این شهود تا جایی پیش رفته است که حتی در قالب حس و صورت نیز خداوند را درک کرده پس این سخن ابن عربی که می گوید خدا را در خواب دیده نیز می تواند درست باشد نه؟و اینکه اگر کسی خدا را در خواب ببیند می تواند درست باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در معراج و در عالم غیب، صورت‌ها نیز غیبی است و در عین آن‌که جسم دارند، جنس آن‌ها مادی نیست. تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم محیی‌الدین در ابتدای فصوص می‌گوید رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله» را در خواب دیدم . که این ممکن است ولی بحث دیدن خدا در میان نبوده‌است مگر در مظاهر اسماء و اعیان که آن بحث دیگری است. موفق باشید.
2020
متن پرسش
سلام علیکم در کتاب "امام ومقام تعلیم ملائکه"ص 59 روایتی از حضرت امام صادق ذکر شده وامام فرموده اند : . . . نحن اثنا عشر . . . . اولنا محمد واوسطنا محمد واخرنا محمد سوال: نام سه نفر از ائمه محمد است ( امام باقر امام جواد و امام زمان منظور از اولنا کیست؟ ایا منظور حضرت رسول اکرم است؟ در این صورت چرا عدد را 12 فرموده اند نه 13 ؟ و اگرنه اولین ایشان که حضرت امیرالمومنین میباشند و اگر بگوئید حضرت امیرالمومنین طبق ایه مباهله نفس پیامبرند که هیچگاه در روایات نام ایشان بصورت محمد ذکر نشده پس منظور از 12 و اولنا محمد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آن روایت که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «. . نحن اثنا عشر . . . . اولنا محمد واوسطنا محمد واخرنا محمد» ما دوازده نفر هستیم که اول و آخر و بین ما محمد است؛ نظر به مقام امامان دارد که همه از جهت درک حقیقت در مقام حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» هستند. موفق باشید
1474

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز حدود چند سالی است که پدرم از دنیا رفته اند ولی در طول این سالها هیچ زمانی ایشان را در خواب ندیده ام . سوال من از شما این است که آیا راه یا روشی برای دیدن معصومین یا اموات در خواب هست؟ برای شادی روح اموات بهترین دعا یا ذکر چیست؟ با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: برای شادی روح اموات دعا و صدقه و نماز موثر است ولی این‌که به خواب شما نیامده‌اند شاید مأذون نباشند. موفق باشید
18070
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: در فلسفه اسلامی در بحث ادارک حسی تطابق ذهن و عین با بحث وجود ذهنی و وحدت ماهوی بین وجود ذهنی و وجود خارجی حل می شود. حال سوال بنده این است که: 1. فلاسفه پیش از صدرا از جمله ابن سینا در بحث تطابق ماهوی قایل به نظریه انتباع هستند. یعنی همان ماهیت خارجی در ذهن منتبع می شود. حال چه مشکلی در بحث انتباع هست که ملاصدرا نظر دیگری منوط به اینکه ماهیت در ذهن نه حاصل انتباع که حاصل انشاء خود نفس است را مطرح می کند؟ فارغ از بحث اصالت وجود و اقتضائات خود این نظریه مشخصا مشکل نظریه انتباع را می خواهم بدانم. 2. این که شیخ اشراق قائل به ادراک شهودی ما از عالم خارج بدون واسطه هر نوع وجود ذهنی است چه مشکلی ایجاد می کند؟ آیا نظریه شیخ اشراق همان نظریه اضافه است که فخر رازی مطرح می کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ابن سينا به سه نوع ادراك قايل است و در مواردى ادراك نوع چهارم يعنى وهمى را نيز بدانها افزوده است. در جريان ادراك خيالى ابن سينا قايل به انطباع است؛ يعنى صور از بيرون ادراك مى شوند و در قوه خيال باقى مى مانند كه به اين نوع ادراك، ادراك خيالى مى گويند. پس ادراك خيالى از ديدگاه ابن سينا مادى است. ابن سينا خيال را خزانه يافته هاى حس مشترك مى داند و براى خيال به مثابه يكى از حواس باطنى، شأن اساسى در شناخت قايل نيست. او خيال را به عالم حس محدود مى كند و برايش عالم مستقل قايل نيست: سهروردى معتقد است كه صور خيالى منطبع در خيال نيستند؛ بلكه اين صور در واقع عبارت از كالبدها و ابدان معلق در عالم مثال اند كه آنها محل جسمانى نيستند. پس ادراك خيالى از ديدگاه سهروردى داراى تجرد است. او مى گويد حافظه صورت ها و معانى جزئى نيز در مغز نيست؛ زيرا نفس انسان كه بدن را در تصرف دارد، به همه اندام هاى آن چيره است و همه جايش را زيرنظر دارد؛ پس امكان ندارد كه از صورت و معناى محفوظ در يكى از اندام ها غفلت كند. سهروردى حافظه ادراك هاى انسان را امرى مبهم با عنوان جهان يادآورى مى داند و آن را در قلمرو نفوس آسمانى به شمار مى آورد. ملا صدرا معتقد است نفس، صورتی مطابق شیئ خارجی در خود ابداع می‌کند، 2- نظر شیخ اشراق به نظر ملاصدرا و رابطه‌ی وجودی بین ذهن و عین، بسیار نزدیک است با این تفاوت که شیخ اشراق با نظر به وجه نوری وجود حرف خود را می‌زند و عملاً از مفهوم‌گرایی که در معنای وجود نهفته است، آزاد است. موفق باشید

17495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تسلیت ایام سوگواری امام حسین (ع): می خواستم در یک مورد با شما مشورت کنم: تا یک ماه دیگر خداوند دختری به ما عنایت خواهد کرد که تصمیم گرفتیم نام ایشان را زینب بگذاریم. منتها خانواده شوهرم که کمی خرافاتی هستند به شدت مخالفت می کنند و معتقد اند این نام باعث می شود دختر در زندگی بسیار سختی بکشد! خواستم نظر شما را نیز بدانم؟ سوال دیگرم اینکه آیا ممکن است القائات و موج افکار منفی اطرافیان در رابطه با این نام گذاری، بر زندگی دخترم اثر منفی بگذارد؟ تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم این حرف‌ها درست نیست و هیچ نقشی هم آن نام مبارک در سرنوشت آن دختر ندارد، مگر برکاتی که برای او پیش می‌آید. منتها از آن طرف هم نمی‌شود خیلی به مخالفت مستقیم با این سخنان پرداخت إلاّ این‌که با احترام بشود از کنار این حرف‌ها گذشت. موفق باشید

17116
متن پرسش
سلام: سوال 5808 جواب ندارد. اصلاح بفرمایید. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین آن مصاحبه را خدمت جنابعالی ارسال می‌دارم:

بسمه تعالی: سوالات مصاحبه با استاد طاهرزاده پیرامون تمدن سازی نوین اسلامی (از طرف مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا)

• 1- علت تاکید شما بر پدیده ای تحت عنوان تمدن اموی و تمدن عباسی چیست؟ به تعبیر دکتر موسی نجفی بخش های قابل توجهی از این تمدن اسلامی نتیجه تلاش های امام صادق (ع) و امام رضا (ع) بوده و توقف و آسیبش در برخی مقاطع، به امویان و عباسیان بر می گشته نه اصل تمدن حاکم. لذا بحث بر سر یک کلیت واحد است. با این وصف چرا شما مصرید که این تمدن، فقط به ظاهر اسلامی بود؟ تنها به این خاطر که مستشرقین، آن زمان را به عنوان تمدن اسلامی دوران گذشته به رسمیت می شناسند؟

جواب: تمدن اسلامی عبارت از شرایط خاصی است از مناسبات بین انسان‌ها با یکدیگر و بین انسان‌ها با طبیعت که زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل گرداند تا ظاهر عالم با باطن آن هماهنگ باشد. با توجه به این تعریف می‌توان گفت اسلام به خودی خود از آن جهت که حقیقت آسمانی است تا زندگی زمینی انسان‌ها را به آسمان متصل کند، تمدن‌زا است ولی مشروط بر این‌که از روح آسمانی اسلام غفلت نشود.

 آنچه موجب شد که تمدن اسلامی به معنای واقعی آن در زمان امویان و عباسیان ظهور نکند مشکل حاکمان بود از آن جهت که حامل روح آسمانی اسلام نبودند تا مطابق آن روح در زمین مدیریت کنند و در این رابطه حجاب ظهور تمدن اسلامی شدند وگرنه در درون جامعه، مسلمانان سعی داشتند روابطی را در جامعه‌ی خود حاکم کنند که جدا از شریعت آسمانی نبود. ولی متأسفانه آن روابط در چشم مستشرقین نمی‌آید آن‌ها آثار حاکمان اموی و عباسی را به عنوان تمدن اسلامی مدّ نظر خود دارند. با این همه بنده نگاه آقای دکتر نجفی را نگاه ظریفی می‌دانم از آن جهت که می‌خواهند ما را متوجه لایه‌ای از تمدن اسلامی بکنند که در اثر حضور معنوی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در روابط انسان‌ها حاکم بود و به خودی خود در مقطعی از تاریخ نشان داد چگونه جوامع اسلامی در ذیل اسلام می توانند روابط تمدنی داشته باشند.

• 2- شما معتقدید علت این تصور نسبت به تمدن اسلامی آن است که هنوز در سطح فرهنگ جامعه، حکومت اسلامی و به تبع آن تمدن اسلامی به معنی واقعی‌اش تعریف نشده است. تعریف شما از این مقوله ها و مقومات آنها چیست؟

جواب: با توجه به تعریفی که از تمدن اسلامی داریم و معتقدیم همواره باید وحدت بر کثرت حاکم باشد تا نظمی حقیقی بین کثرات حاکم گردد و هر عضو از اعضای کثیر در جای خود قرار داده شود، معتقدم هنوز تمدن به معنای واقعی آن ظهور نکرده زیرا بعد از رحلت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در صدر اسلام، آن تقدیری که خداوند با حاکمیت امام معصوم برای جامعه اراده کرده بود محقق نشد و تمام اعضای جامعه در ذیل مدیریت امامی قرار نگرفت که شخصیت او در تمام ابعاد با عالم وحدانی متحد است.

شما متوجه‌ایدکه برای مدیریتِ اعضای بدن نیاز است که روحی حاکم بر اعضاء باشد که آن روح در مقام خود وَحدانی باشد و مثل بدن داری جزء و اعضاء نباشد، در این صورت است که می‌بینید در عین آن‌که در حال راه‌رفتن هستید سایر اعضای بدن بیکار نیستند و همه در جای خود به وظیفه‌ی خود مشغول‌اند. معنای مدیریت وَحدانی در جامعه توسط امامی معصوم به همین شکل است که با یک روح آسمانی زندگی زمینی را مدیریت می‌کند. باید جامعه به این باور برسد که خداوند چنین چیزی را برای بشریت تقدیر کرده است و خود را راضی به این تقدیر کند و از این جهت هنوز ما به چنین فرهنگی دست نیافته‌ایم.

• 3- در کتاب «تمدن زایی شیعه» به این موضوع اشاره شده که انقلاب اسلامی عامل گذار از مدرنیته به تمدن اسلامی است. به طور دقیق تر بفرمائید که ماهیت این گذار چیست و چگونه اتفاق می‌افتد؟

جواب: انقلاب اسلامی و تمدن غربی، در نگاه هستی‌شناسانه‌ی خود با هم تفاوت دارند. همان‌طور که عرض شد؛ نگاه هستی‌شناسانه‌ی انقلاب اسلامی ریشه در باوری دارد که در واقعه‌ی غدیر ظهور کرد و خداوند نشان داد در ذیل دین اسلام باید امامی معصوم، مدیریت کلی و کلان جامعه را در دست داشته باشد و همه‌ی نهادهای اقتصادی و سیاسی و تربیتی با راه‌کارهای اندیشه‌ی امام معصوم فعالیت کنند. ولی تمدن غربی به‌کلی رابطه‌ی مدیریت جامعه‌ی بشری را در همه‌ی امور از آسمان منقطع کرد، و خواست با فکر افراد عادی امور جلو رود که حاصل آن را امروز ملاحظه می‌کنید که چگونه با آزمون و خطا چهارصدسال است هر روز گرفتار بحران هستند.

• 4- چرا وقتی که ابزارهای پدید آمده توسط تمدن غرب به فعلیت رسیدند و توانستند صورت ظاهری زندگی آرمانی خود را محقق کنند، با چیزی روبه‌رو شدند که آن را نمی‌خواستند؟ در واقع ابزارها و تکنیک پیشرفته، اهداف آن زندگی را محقق کردند ولی چون آن زندگی جواب‌گوی همة ابعاد بشر نبود، در اوج تکامل ابزارها، بشر غربی با بن‌بست روبه‌رو شد.

جواب: علت به بن‌بست‌رسیدن تمدن غربی با آن‌همه فعالیت علمی را باید در انقطاع کثرت‌ها از وحدت جستجو کرد. زیرا اگر هر عضوی از جامعه به خود واگذاشته شود و به خودی خود بدون نظر به جایگاه سایر اعضاء رشد می‌کند ما را به بحران می‌کشاند. همین‌طور که عقل باید میل هر عضوی را مدیریت کند تا بدن در تعادل باشد، باید صاحب وَحی با حیطه‌ای که بر کلّ هستی دارد عالم را مدیریت کند و صورت عملی این تئوری با حاکمیت امام معصوم و یا در زمان غیبتِ امام معصوم با حاکمیت فقه آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توسط ولیّ فقیه ممکن است. مگر ملاحظه نمی‌کنید وقتی عقل بر اعضاء ما حکم نکند چگونه شهوتِ بیشتر خوردن جلو می‌رود و قلب دیگر امکان ادامه‌ی کار را از دست می‌دهد و با عکس‌العمل منفی خود قلب انسان سکته می‌کند؟ در مورد جامعه هم باید یک عقل قدسی در میان باشد وگرنه جامعه با داشتن تکنیک‌های مهیب تا مرز سکته‌کردن هر نهادی جلو می‌رود و عملاً نهادهای جامعه دیگر توانایی جواب‌گویی به انتظاراتی را که باید از آن‌ها داشت، ندارند. چون همه در ذیل مدیریت الهی در کنار هم کار نمی‌کنند، هرکدام برای خود کار می‌کنند. نمونه‌اش حرصی است که به جان سرمایه‌داران می‌افتد و 99٪ ملت خود را از امکانات زندگی محروم می‌کند.

• 5- شما معتقدید تمدن غرب، مادی‌ترین تمدن تاریخ است؛ در نتیجه به جای اتصال به حقایق عالم، به ابزارهای ساخته‌ی خود تکیه دارد. با این وصف ارزیابی شما از علل نفوذ این تمدن در سایر ملل و بسط جهانی آن چیست؟ چرا تمدن اسلامی با این شتاب، همه گیر نمی‌شود؟

جواب: در کتاب‌های مربوط به غرب‌شناسی عرض کرده‌ام: تمدن‌های گذشته در روح خود تا این اندازه از عالم غیب و معنویت منقطع نبودند و شاخصه‌ی شدت مادی‌بودن این تمدن وجود این‌همه سرعت و شتابی است که در این تمدن ظهور کرده است. چون در عالم قدس و معنویت قرار و ثبات هست ولی ذات عالم ماده حرکت است، پس هر اندازه که یک تمدن مادی شود به شتاب و عدم ثبات نزدیک می‌گردد. وقتی روشن شد تمدن غربی مادی‌ترین تمدن تاریخ است سطح نفوذ این تمدن نیز روشن می‌شود که در پایین‌ترین ابعاد انسانی یعنی نفوذ در ساحت نفس اماره‌ی انسان‌ها است که از یک جهت گسترده است و از جهت دیگر بی‌ریشه و بی‌عمق و متزلزل، در حالی‌که تأثیر حرکت‌های معنوی عمیق و پایدار است و هرجا نفوذ کرد در آن‌جا ریشه می‌دواند و به ثمر می‌رسد، بدین لحاظ با این‌که غرب این‌همه سرمایه‌گذاری فرهنگی در کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا  انجام داد ولی در اولین فرصت که ملت‌ها توانستند به خود آیند به آن تمدن پشت کردند، در نتیجه اگر نظام اسلامی به مبنای اسلام در داخل و خارج سرمایه‌گذاری کند با نتایجی پایدار روبه‌رو می‌شود ولی غرب همواره با ناکامی روبه‌رو بوده است.

• 6- چرا شما در مقام تحلیل و تفسیر انتقادی تمدن غرب، بسیار بر عنصر تکنولوژی تکیه می‌کنید؟ آیا فکر نمی کنید فلسفه و اندیشه‌ی غربی جایگاه اساسی‌تری در تمدن غرب دارد و غرب را باید از این زاویه نیز نگریست؟

جواب: همان‌طور که عرض شد غرب را باید با نگاه هستی‌شناسانه‌اش تحلیل کرد و در دل آن نگاه به جایگاه تکنولوژی پرداخت. همه‌ی تأکید بنده آن است که رفقا متوجه شوند این تکنولوژی بر مبنای نگاه خاصی که غرب به عالم و آدم دارد شکل گرفته و هرجا وارد شود آن نگاه را با خود می‌آورد مگر آن‌که اولاً: متوجه مبنای فرهنگی تکنولوژی غربی باشیم ثانیاً: سعی کنیم بر مبنای نگاه اسلامی تکنولوژی خود را شکل دهیم، در آن صورت به نوعی از تکنولوژی می‌رسیم که مبنای آن به جای تخریب طبیعت، تعامل با طبیعت است و جایگاه انسان را نیز تعالی به سوی عالم قدس می‌شناسد و نه جایگاهی که انسان برده‌ی ماشین باشد.

• 7- تمدن غرب چگونه مانع شکل گیری تمدن جدید اسلامی می شود؟ با در نظر داشتن میزان بسط یافتگی، عمق نفوذ و پیشرفتی که تمدن غرب طی 400 سال گذشته داشته است تمدن اسلامی چگونه باید از این مانع عبور کند؟

جواب: روح تمدن غربی استیلاء و تمامیت‌خواهی است از این جهت هیچ تمدنی را در مقابل خود تحمل نمی‌کند یا آن تمدن را نابود می‌کند و یا در خود استحاله می‌نماید. با توجه به این امر است که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند باید اسلام در قامت یک ابر قدرت وارد تاریخ جدید شود تا امکان استیلای تمدن غربی بر تمدن اسلامی از غرب گرفته شود و از طرفی ما امروز در شرایطی از تاریخ قرار داریم که دیگر تمدن غربی پایان‌دهنده‌ی جریان‌های فکری و فرهنگی و سیاسی جهان نیست و اگر چشم بشریت به چیزی ماوراء تمدن غربی آشنا شود آمادگی تجدید نظر جدّی دارد وگرنه غرب تا این حدّ از خود بی‌قراری نشان نمی‌داد که حتی امکان پخش ایستگاه‌های خبری ایران و حزب اللّه را در کشورهای غربی مسدود کند. همان‌طور که رهبری عزیز فرمودند: انقلاب اسلامی با شعار خود که نه می‌خواهد ظلم کند و نه می‌خواهد ظلم بپذیرد، جاذبه‌ای خاص در جهان ایجاد کرده و تاریخ آینده را در اختیار می‌گیرد.

• 8- شما معتقدید که تنها تفکر شیعه تمدن ساز است و تفکر سنی تمدن ساز نیست. با این وصف این سوال پیش می آید که نقش کشورهای مسلمانی که در جریان بیداری اسلامی – مرحله نهضت اسلامی- قرار گرفته اند در شکل گیری تمدن اسلامی چیست؟ آیا باید انتظار داشت که بیداری اسلامی لااقل در کشور های سنی نشین با بن بست مواجه شده و روند حرکت به سوی تمدن جدید اسلامی حداقل در این کشورها متوقف شود؟ به نظر می رسد که تاکید بر تمدن شیعی با این اشکال مواجه باشد که تعصبات فرقه ای را نیز برجسته ساخته و همگرایی امت اسلامی را مخدوش می کند. آیا این مسئله به ضرر شکل گیری تمدن اسلامی نیست؟

جواب: اگر به مقدمه‌ی کتاب «تمدن‌سازی شیعه» توجه فرمایید در آن‌جا تأکید شده شیعه بنا ندارد اهل سنت را شیعه کند، بلکه شیعه متذکر فرهنگی می‌شود که در اسلام نهفته است و آن فرهنگ اصرار بر حاکمیت وحدت بر کثرت است. مگر در نهضت‌های بیداری کشورهای مسلمان همین نگاه نبود که عامل نهضت شد و مگر آن نگاه و آن نهضت‌ها الهام‌گرفته از فرهنگ شیعی نبود؟ هنر ما آن است که متوجه باشیم ائمه‌ی شیعه چگونه جهان اسلام را رهبری کردند. ائمه‌«علیهم‌السلام» هیچ‌وقت نخواستند شیعه یک فرقه‌ای باشد جدای از جهان اسلام و در همین رابطه امام صادق«علیه‌السلام» چهارهزار عالم پرورانده‌اند که اکثراً غیر شیعه بودند ولی حضرت به کمک همین علماء جهان اسلام را مدیریت کردند به طوری که هر چهار امام فقهی اهل سنت مستقیم و غیر مستقیم از اندیشه‌ی امام صادق«علیه‌السلام» متأثرند. در همین زمان مگر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نشان ندادند ماوراءشیعه‌بودن به جهان اسلام نظر دارند؟ و مگر جز این است که امروز جهان اسلام نگاه حضرت امام را پذیرفته؟ این موضوع بسیار دقیقی است برای این‌که شیعه در راستای ایجاد تمدن اسلامی متوجه مسئولیت خود باشد و تمدنی ایجاد کند که اگر به ظاهر ممکن است شیعه نباشد ولی روح تشیع آن را مدیریت می‌کند. اگر خطبه‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را که در رابطه با نهضت مردم مصر در تاریخ 1390/11/14 به زبان عربی ایراد کردند با دقت دنبال کنید به عظمت مسئولیت شیعه در تمدن‌سازی پی می‌برید بدون آن‌که رهبری در آن خطبه کوچ‌ترین دعوتی به شیعه‌بودن کرده باشند مردم مصر را به روح و روحیه‌ای دعوت کردند که شیعه طلایه‌دار آن است و مگر همین روحیه نیست که امروز مردم سوریه را تا این حدّ جلو برده که خودشان باور نمی‌کردند این‌چنین می‌توانند در مقابل تهاجمی همه‌جانبه مقابله کنند؟   

• 9- یکی از فرازهای قابل توجه کتاب شما که میتوان آن را در ردیف موانع تحقق تمدن اسلامی برشمرد این است که هرچند «شرایط اجتماعی و نظام اداری کشور را در حال حاضر خراب می‌دانیم، امّا نشانه‌هایی از اصلاح این خرابی‌ها به چشم می‌خورد که از آینده‌ای خبر می‌دهد که آرایش دیگری غیر از آنچه هست در نظام اداری ما حاکم شود» به طور مشخص بفرمائید این نشانه‌ها چه هستند؟ به هر ترتیب به نظر می‌رسد میان این مبدأ(وضع کنونی)، و آن مقصد(رسیدن به تمدن اسلامی)، تناسب چندانی برقرار نیست و با وجود کارگزارانی از جنس کارگزاران کنونی از سویی و غرب زدگی روز افزون جامعه از دیگر سو، حتی تصور رسیدن به «دولت اسلامی» و «جامعه اسلامی» هم بسیار دشوار و دور از ذهن به نظر می‌رسد؛ چه رسد به آنکه بخواهیم به «تمدن اسلامی» فکر کنیم!

جواب: همین طور که متوجه هستید هنوز وضع کنونی نظام اجرایی و آموزشی و اقتصادی ما ادامه‌ی غرب است و با ادامه‌ی غرب چیزی جز همان روح غربی با همان نسبتی که با عالم و آدم دارد، ظهور ندارد ولی بخواهیم و نخواهیم با ظهور انقلاب اسلامی تاریخ دیگری در دل فرهنگ غربی در این کشور ظهور کرده که دست و دل‌ها را به چیز دیگری دعوت می‌کند. راز سخن مقام معظم رهبری نسبت به آینده‌ی درخشان این کشور در حضوری است که انقلاب اسلامی در آینده خواهد داشت در آن صورت نه‌تنها دیگر شما با ادامه‌ی غرب در امور کشور روبه‌رو نیستید بلکه با شرایطی روبه‌رو می‌شوید که بار سنگین زندگی غربی را از پشت ملت برمی‌دارد. پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که موانع عبور از غرب به مرور فتح‌شدنی است. چه کسی باور می‌کرد ما بتوانیم در دفاع مقدس پیروز شویم در حالی‌که غرب گمان می‌کرد ما مجبوریم در همان جاده‌ای که برای جنگ تعریف کرده است جلو رویم و در نتیجه جنگ به آن سرنوشتی می‌رسد که غرب تعیین می‌کند. ولی ملاحظه کردید نظام اسلامی با فکر و فرهنگ خودش جنگ را مدیریت کرد و با پدیده‌ی مردمی‌اش سرنوشت جنگ را در مقابل حیرت غرب به نفع خود تمام کرد. وظیفه‌ی ما است که در بستر نظام اسلامی دو موضوع را از نظر فرهنگی نهادینه کنیم؛ یکی محرومیت‌هایی که زندگی غربی به بشر تحمیل کرده و دیگری برکاتی که زندگی قدسی به همراه دارد که این در طرح سبک زندگی اسلامی مدّ نظر رهبری است و حقیقتاً جای کار فراوانی دارد که جزوه‌ی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» به عنوان تذکر اولیه شاید مفید باشد.  

• 10- به باور شما ظهور امام زمان(عج) در کدام یک از مراحل فرآیند تمدن سازی اسلامی محقق می‌شود؟ برخی معتقدند این مسئله بعد از طی شدن مراحل 5گانه مورد نظر رهبری به طور کامل و تشکیل تمدن اسلامی، محقق می‌شود و برخی دیگر بر این باورند که بر اساس روایات مربوط به اخرالزمان ابتدا باید امور دنیا به حضیضی مرگ بار فرو افتد و فساد و آشفتگی بیش از حد در زمین پدید آید، پس از آن امام زمان ظهور می‌نماید و به شرایط سامان می بخشد و قس علیهذا. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا امکان تاسیس تمدن اسلامی در دوره‌ی پیش از ظهور امام عصر (عج) وجود دارد؟ لطفا دلایل اعتقاد به نگاه مورد نظر خود را نیز قید بفرمائید. ضمن تشکر از مساعدت جنابعالی خواهشمندیم به دلیل فقدان زمان کافی در اسرع وقت به سوالات پاسخ داده شود. با سپاس فراوان

جواب: بنده در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرایضی در این مورد داشته‌ام و معنای نتیجه‌بخش انتظار را در تحقق تمدنی که بستر ظهور حضرت می‌شود روشن کرده‌ام. آنچه باید تأکید کنم جایگاه مقدس حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در آینده‌ی تاریخ است. وقتی معلوم شود آن حضرت با تمام شور و علاقه در طلب شرایطی هستند که حکم خدا و جلوات عالم وحدانی را در زمین ظهور دهند پس هر شرایطی که امیدواری حضرت را در آن حدّ فراهم کند که حضرت بتوانند قدم نهایی را بردارند، استقبال می‌کنند. البته شرایطی که مردم از یک طرف متوجه عمق فاجعه‌ی مدیریت غیر الهی جهان شده باشند و از طرف دیگر با تمام وجود بر این باور باشند که تنها به کمک یک انسان الهی و معصوم آرمان‌شهر حقیقی قابل تحقق است. پس یقیناً در راستای تمدن‌سازی به صورت حقیقی باید منتظر ظهور مقدس آن حضرت بود و در همین راستا متوجه عمق فاجعه‌ای بود که هم‌اکنون بشر گرفتار آن است و متوجه آن نیست. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته. موفق باشید    معنای تمدن اسلامی در نسبت با خدا و انسان‌ها و طبیعت

15722
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد و حکیم فاضل یکی از علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی روحیه استثمارگری آمریکا و اروپا است. ولی آنها اراده قویی برای ظلم دارند. آنها به افغانستان و عراق و... حمله می کنند. ولی برخی از مسلمانان حوصله و ارراده زیادی برای پیشرفت سازی کشورشان ندارند. چرا آنها در ظلم اراده و توان بالایی دارند؟ در حالی که ظالم بخاطر عدم ارتباط با خداوند باید توانشان کم باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قدرت ظالمان از ضعف مسلمانان است که حقِ اسلام را با اُنس با حضرت حق به شکل حضوری و قلبی ادا نکرده‌اند تا غیر حق را به چیزی نگیرند. موفق باشید

14131
متن پرسش
با سلام استاد: سوالی خدمتان داشتم. تا دیروز فکر می کردم این جهان جهان دو قطبی هاست یعنی اضداد در کنار هم سفید و سیاه، روز و شب، خوب و بد و... امروز ناگهان به ذهنم رسید که شب و روز ذاتا ضد هم نیستن بلکه این ما هستیم که ضدیت رو به اونها نسبت میدیم همینطور سفید و سیاه بعد به خود گفتم شاید خوب و بد هم همینطور باشه این ماییم که میگیم این خوبه و اون بد این واقعه ناگواره و اون واقعه خواستنی خواستم ببینم نظر شما چیه؟ میدونم عرفا یه همچین چیزایی گفتن اگر لطف بفرمایید دقیقش را توضیح بدهید ممنون میشم با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی شهید بزرگوار استاد مطهری در کتاب «عدل الهی» این تضادهای ظاهری که در عالم تکوین هست شبیه تضاد دو کفه‌ی ترازو است که در عمل یک مقصد را دنبال می‌کند و آن «وزن‌کردن» است. موفق باشید

13852
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد طاهرزاده: یکی از سوال های اساسی ما این بوده و هست که همواره تحلیل بچه حزب اللهی ها از فضای جامعه و وضعیت انقلاب اسلامی منجر به یک یاس و سیاه نمایی شده است و از طرف دیگر شاهد آن هستیم که تحلیل کلان مقام معظم رهبری با در نظر داشتن عیوب بسیار روشن بینانه و به همراه امیدواری است. اهمیت این سوال در فضای فعلی کشور بر همگان روشن است. به نظر ما راز این تفاوت نگاه در این جمله مقام معظم رهبری است که فرمودند: اصل نظام اسلامی با رأی مردم، قانون اساسی با رأی مردم، مدیریتهای اساسی کشور با رأی مردم تعیین شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. ظرفیت این نظام، نظامی که برخاسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی از این حقیقت است، بسیار والا و فراتر از آن چیزی است که دیگران از بیرون صحنه نگاه می کنند و تحلیل می کنند و درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این نظام سخن می گویند. با قطع نظر از حرفهای مغرضانه، حتّی آنچه که از روی غرض هم ادا نمی شود، غالباً ناشی از عدم فهم حقیقت جمهوری اسلامی است. این ظرفیت عظیم در نظام اسلامی وجود داشته است؛ در طول این سی سال که گرایشهای مختلف، سلایق گوناگون سیاسی در درون این ظرفیت عظیم جایگزین شدند، انتقال قدرت با آرامش، با مهربانی، با احترام انجام گرفته است و قدرت اجرائی در طول این سی سال دست به دست شده است. سلایق مختلفی آمدند؛ بعضی از مدیریتها در بخشی از برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های این سی سال زاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائی با مبانی انقلاب داشتند؛ اما ظرفیت انقلاب توانست اینها را در درون خود قرار بدهد؛ آنها را در کوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود ذوب کند؛ هضم کند و انقلاب بر ظرفیت خود، بر تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود بیفزاید و با قدرت بیشتر راه خود را ادامه بدهد. آن کسانی که می خواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند. انقلاب راه خود را، مسیر مستقیم خود را با قدرت روزافزون تا امروز ادامه داده است و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کسانی که با انگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف در درون این نظام قرار گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، خواسته یا ناخواسته، به تواناییهای این نظام کمک کردند. به این حقیقت بایستی با دقت نگاه کرد؛ این ظرفیت عظیم، ناشی از همین جمهوریت و اسلامیت است؛ از همین مردم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سالاری دینی و اسلامی است؛ این است که این ظرفیت عظیم را به وجود آورده است. و راز ماندگاری و مصونیت و آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ناپذیری جمهوری اسلامی هم این است و این را جمهوری اسلامی در ذات خود دارد و ان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شاءاللَّه آن را همواره حفظ خواهد کرد. خواهشمندیم با تبیین خویش از این بیانات ایشان همچون همیشه یاری دهنده ما در مسیر انقلابی گری باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما بحمداللّه حقِ مطلب را در سخنانتان ادا کردید. آری! عده‌ای متوجه نیستند با انقلاب اسلامی چه‌چیزی در این تاریخ شروع شده است و نمی‌دانند برای آن‌که تمدنی جایگزین تمدنی منحط بگردد و از آن عبور کند، آثار تمدنِ در حال انحطاط و سقوط، در اوج خود ظهور می‌کند. ولی همین برای انسان‌های بصیر نشانه‌ی سرعت سقوط آن تمدن است. انقلاب اسلامی راهی است که در این تاریخ شروع شده و با تأنّی و علیرغم اراده‌ی استکبار جهانی جلو می‌رود و رهبری بصیر و هوشیار انقلاب متوجه این موضوع می‌باشند و امیدوارانه به آینده نظر دارند و هر روز منتظر چهره‌ای تفصیلی از حقیقت اجمالی انقلاب هستند. موفق باشید

13305
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. 1. آیا اینکه فرمودند برای انتخاب مرجع باید دو تا عالم نظر دهند آیا منظور از عالم این است که باید حتما معمم باشد؟ 2. آیا آن دو عالم را خودمان باید تشخیص دهیم که کی عالم است یا کی عالم نیست؟ چون اگر خودمان بتوانیم آن عالم ها را تشخیص دهیم خب همان اول خودمان می رویم و مرجع خود را انتخاب می کنیم چون وقتی قدرت تشخیص عالم از غیر عالم را داریم پس حتما قدرت تشخیص مرجع اعلم را هم داریم ولی در رساله ها نوشته که اگر خود عالم نیستی از دو تا عالم بپرس وقتی خودمان عالم نیستیم چه جوری عالم را تشخیص دهیم؟ 3. معیار های اعلم بودن چیست؟ 4. من از سه نفر که از نظر علمی بهشان اطمینان داشتم نظرشان را پرسیدم (که یکی از آنها خود شما بودید) شما نظرتان این بود که حضرت آقا اعلم هستند و دلیلتان هم در سایت دیدم و یکی از آن دو فرمود که من این سه نفر را پیشنهاد می دهم: حضرت آقا - آقای ...- آقای ...و نفر بعدی فرمود این دو نفر اعلم هستند: آقای... - آقای ... و فرمود که آقای ... از نظر مسائل اجتماعی از آقای ...اعلم تر است. آن عالمی که حضرت آقا و آقای جوادی و آقای سیستانی را معرفی کرده بود. برای رد آقای ...و آقای ...چنین دلیل آورد که چون ایشان با عرفان و فلسفه میانه ی خوبی ندارند شخصیت جامعی نیستند و آقای ... مواضع شان زیاد با انقلاب هم خوانی ندارد و خودم هم شنیده بودم که آقای ... با ولایت مطلقه مشکل دارند. آیا این ها در معیار اعلمیت دخیل اند؟ حالا با توجه به این که در بین نظرات شما بزرگواران رای اکثریت با حضرت آقا و آقای ... بود حالا با توجه به اینکه حضرت آقا رهبر هستند من می خواستم ایشان را انتخاب کنم. آیا این نحوه ای که مرجع ام را انتخاب کردم (با توجه به سوال قسمت دوم) درسته یا باید به نحو بهتری تحقیق کنم؟ اگر به نحو بهتری باید تحقیق کنم لطفا توضیح دهید و آیا اگر به تحقیق ادامه دهم ممکن است که دچار وسواس شوم؟ لطفا راهنمایی کنید. البته از یک نفر که عالم نبود (فرد عادی مثل بقیه بود) شنیدم که اگر کل ایران را بری و تحقیق کنی می گویند آقای ... و ...اعلم اند پس اگر حرف ایشان درست باشد این به این معناست که اکثر علما به این دو رای می دهند پس یعنی تمام آنهایی که از مراجع دیگری غیر ایشان پیروی می کنند در تحقیقشان اشتباه کردند و باید مرجع خود را تغییر دهند؟ در این مورد هم راهنمایی می خواستم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نیست فردی که برای اعلمیت مرجع به او رجوع می‌کنید معمم باشد. ولی به هرصورت باید در درس آن فرد شرکت کرده باشد تا در مقایسه با بقیه بتواند نظر دهد 2- رویهم‌رفته به اجمال می‌توانیم بفهمیم این افراد در این موارد صاحب‌نظرند. مثل این‌که شما به پزشک متخصص رجوع می‌کنید ولی لازم نیست خودتان متخصص آن رشته باشید 3- در مورد مرجع تقلید، اعلم‌بودن در فقه و آگاهی لازم به مسائل اجتماعی 4- به نظر می‌رسد همین اندازه که تحقیق کرده‌اید برای جمع‌بندی کافی باشد. در ضمن عنایت داشته باشید که اعلم‌بودن یک مرجع برای یکی، نفی اعلم‌بودن دیگری را برای فرد دیگری نمی‌کند. موفق باشید

13296

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر با توجه به مطالب مطرح شده در کتاب «ده نکته از معرفت النفس»، آیا صحیح است که برای دل کندن از چیزی چند سوره قرآن یا هر چیز دیگری نذر جناب عزراییل کنیم تا در دل کندن به ما کمک کند؟ می گویند اگر فاخته در خانه ی کسی تخم بگذارد، صاحب خانه نفرین می شود! نظر شما چیست؟ سپاس و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کار خوبی است که در عبادات‌ مستحبی جهت مدد از حضرت عزرائیل ایشان را در عباداتمان شریک کنیم 2- فکر نمی‌کنم ما وظیفه داریم به این حرف‌ها توجه کنیم. موفق باشید

12935
متن پرسش
با سلام: چگونه نمازی با خصوصیت «در نمازم خم ابروی تو بر یاد آمد / حالتی رفت که محراب به فریاد آمد» را بخوانیم یا با چه رویکردی به اینجا خواهیم رسید؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم کتاب ارزشمند «آداب الصلوات» حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را در این مورد مطالعه فرمایید. بنده نیز شرح صوتی از آن کتاب داشته‌ام. موفق باشید

نمایش چاپی