بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1801
متن پرسش
سلام استاد.دوست دارم معرفتم به اهل بیت مخصوصاحضرت زهرا وامیر المومنین ومخصوصا امام زمان بیشتر شود ودوست دارم بتوانم درعزای آن حضرات اشک بریزم زیاد اما نمی توانم چکارکنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام هر اندازه عقلاً و قلباً به آن ذوات مقدس معرفت پیدا کنید، به همان اندازه با یاد آن ها ، طالب نزدیکی به آن‌ها در جان شما شعله می‌کشد و اشک جاری می‌شود. پس تلاش کنید به مقام آن عزیزان معرفتی قلبی پیدا کنید. موفق باشید
1627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.خدا قوت. خانمی 24 ساله ام.چند وقتی است بدنم سنگین شده.خیلی زیاد میخوابم.علاقه ی زیاد به مطالعه دارم اما حالش رو ندارم.عادتم شده ساعت زیادی در روز به مشاهده ی وبلاگها و نظرات آنها میگذرانم.حتی حال کار منزل را هم ندارم.احساس خیلی بدی دارم.عمرم دارم به هدر میره.ازین که کار مفیدی انجام نمیدم عذاب وجدان دارم.چه باید بکنم که حال قبلم برگرده؟البته الانم کلاس میرم.مباحثه میکنیم اما نه آنگونه که باید.لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شاید مشکلی در فیزیولوژی بدنتان ایجادشده در این مورد به پزشک رجوع کنید. علاوه بر آن با برنامه‌ریزی جهت آنچه وظیفه‌ی خود می‌دانید نگذارید زندگی‌تان به روزمرّگی بگذرد. نهایتاً زمانی محدود را جهت مطالعه‌ی وبلاگ‌های مفید بگذارید. با دوستانتان در مورد مباحث معرفتی مباحثه کنید. موفق باشید
1315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از زحماتی که در راه پیشرفت سطح معرفتی جوانان متحمل میشوید. مدتی است خدا خواسته است بتوانم در راه دانستن قدم بردارم آن هم قدمهایی لرزان و تماما با امید به اینکه خودش صراط مستقیم را هر روز بیشتر نشانم میدهد. مدتی گذشت تا با شما از طریق آثارتان آشنا شدم و معجزه کلامتان را روی قلب و سیر (اگر بشود آنرا نامید) معنوی خود دیدم. چندی است این احساس رهایم نمیکند که علمم کافی نیست , پایه های باورهایم ضعیف است, اعتقاداتم آنجور که باید استوار نیست نتوانسته ام پشتوانه محکمی برای عقایدم داشته باشم و ... نمیدانم شما بتوانید کمکم کنید یا حتی میتوانید کمکم کنید نه از آن لحاظ که قادر نباشید از آن لحاظ که من نتوانم... ببخشید شاید یک موضوع کاملا شخصی است و نباید با شما با این همه مشغله در میان میگذاشتم. باز هم تشکر میکنم اجرکم عند الله 11/7/1390
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام راه خود را با هدف نزدیکی هرچه بیشتر به قرآن و روایات ائمه«علیهم‌السلام» ادامه دهید هر آنچه جهت سعادت نیاز دارید به صورت مکفی به‌دست می‌آورید. موفق باشید
1268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم، مدرسه ی ما وام هایی را برای کمک در اختیار طلاب علوم دینی قرار می دهد. آیا از لحاظ شرعی اشکال دارد بنده از آن وام استفاده کنم و آن را در اختیار برادرم که غیر طلبه هست و به آن وام احتیاج دارد قرار دهم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نمی‌دانم. موفق باشید
900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام در مورد انجمن حجتیه اطلاعاتی را می خواستم ویا منابع معتبری را معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: کتاب حزب قاعدین خوب است. موفق باشید.
856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا باسلام خدمت استاد عزیز باتشکر فراوان از اینکه وقت می گذارید وبه سوالات ما جواب می دهید آقای طاهر زاده لطفا جوابهایتان را روشنتر بدهید جوری که مسایل دنیایی مارا برطرف کند چون اول راهیم ومحتاج راهنمایی بزرگانی مانند شما 1- نظر شمادر مورد دکتر روازاده وخدادادی که ادعای طب سنتی واسلامی می کنند چیست وآیا شما برنامه یا کتابی در این مورد برایمعرفی دارید چون در اسلام تاکید زیادی بر تغذیه وسلامت می شودواین آقایان خیلی مسایل علمی روز را رد می کنند مانند استفاده از شیر وماست و... آیا شما قبول دارید 2-آقای طاهر زاده 4الی5سال است که ازدواج کرده ام وهمسر شایسته ای دارم ودو کودک یکی دوساله ویکی در راه با امید فراوانی زندگی متعهلی رابرگزیدم به امید توحید عرفان ولی حالا از دوران مجردی هم عقب تر هستم واوضاع وخیمی دارم ونگران فرزندانم هستم چون هیچ ندارم که در اختیارشان بگذارم ودلم می خواهد آنها از اول با اسلام ناب وحقیقی آشنا شوند تا به دلشان بنشیند وباسخنان خسته کننده ی بعضی روحانی ها دلزده نشوند واز همین حالا درگیر روزمرگی های من و این زندگی بی سود که هر روزش بدتر از دیروز است نشوند هر چند تلاش می کنم مطالعه می کنم مخصوصا کتابهای شمارا ولی هیچ سودی ندارد انگار دلمرده شده ام می دانم که انسان باید بالارود وحیف است که از خداو ایمه دور بماند وباتمام وجود می خواهم که به آنها وصل شوم ولی نمی توانم از قرآن ودعا دور شده ام چون معرفت ندارم چون دلم می خواهد به سراغشانکه می روم یک حقیقتی را درک کنم که نمی شود آقای طاهر زاده چه کنم خودم که بیشتر جوانی ام رفته برای فرزندانم چه کنم تا مانند من نشوند تا خدا را بفهمند عاشقش شوند وبا او وبرای او زندگی کنندآخه لوح دلشان سفید ونورانی آرزوی دارم مانند من سردرگم این دنیا نباشند 3-شوهرم فلسفه خوانده است وذهنی دارد با سوالات فراوان که کسی به راحتی نمیتواند قانعش کند مثلا در مورد دکتر سروش می داند که اشتباه می کند ولی مطمِِِئا نیست می گوید چه شده که آدم به این بزرگی با کتابهایی به آن قشنگی که روی خیلی ها تاثیر می گذاشته وهنوزاز علمش در کتابها استفاده می شود به چنین تفکراتی رسیده است آیا نمی شود یک جلسه ی خصوصی بگذارید تاشما را ببیند هر چند سوالاتش را اینترنتی باشما در میان می گذارد ولی شاید تاثیر حضوری رویش بیشتر باشد وکمی آرام شود چون خیلی اذیت می شود که هنوز به یک ثبات نرسیده با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- رویهمرفته سخنان جناب دکتر روازاده قابل اعتماد است به‌خصوص که با متون دینی و سخنان معصوم آشنا هستند. ایشان می‌فرمایند به جای ماست از دوغ استفاده کنید و منکر لبنیات نیستند. یا می‌گویند پنیر را با گردو و به عنوان شام در عصر استفاده کنید 2- کودکانتان را به خدا بسپارید و سعی کنید با خوش‌بینی به روحانیت و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» و انقلاب اسلامی و ارادت به حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» راه درست را در مقابلشان بگشایید بقیه‌اش مربوط به خودشان است. خیلی به خودتان سخت نگیرید همین‌که تلاش می‌کنید کانون یک خانواده را گرم کنید و حق همسرتان را اداء کنید در حال عبادت هستید و به لطف الهی از انوار ملکوت بهره‌مند خواهید شد 3- قرآن می‌فرماید: «ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(سوره‌ی انعام، آیه‌ی 88) این هدایت، هدایت خداست که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى مى‏کند! و اگر آن‌ها مشرک شوند، اعمال نیکى که انجام داده‏اند، نابود مى‏گردد و نتیجه‏اى از آن نمى‏گیرند. چون هدایت را هدایتی از طرف خدا معرفی کرد، هدایت به سوی صراط مستقیم است و باید آن را حفظ کرد تا با شرک آلوده نگردد چون اگر با شرک ،کفران نعمت کردیم هدایت خود را از ما می‌گیرد و اعمال ما پوچ و بی‌ثمر می‌شود. به نظرم راز انحراف آقای سروش در این آیه نهفته است که نتوانست سروشِ حرکت جوهری بماند و قلب خود را آلوده به شرک خودبینی کرد و اعمال او حبط شد و نوری برایش نماند تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد. از چنین خطری باید به خدا پناه ببریم. موفق باشید
19929
متن پرسش
سلام: استاد شاید من قلم شیوا و روانی برای رسوندن مطلب ندارم. پیرو پاسخی که لطف فرمودید به سوال من دادید (متن پرسش و پاسخ در پایین آمده) خواستم بگم من فقط سید هاشم حداد رو به عنوان مثال عرض کردم. غرض من شخص سید هاشم حداد نیست. غرض من نوع نگاه امثال حداد به زندگی هست. چون شما در جواب فرمودید سید هاشم یک انسان معمولی بود اما امام خمینی یک مجتهد مثل آیت الله کاشانی و مدرس، اگه میدونستم از این زاویه نگاه می کنید به سوالم از همون اول سید علی قاضی رو به عنوان مثال می آوردم که خودشان مجتهد هم بودند سوال من اینه که با اینکه هر دو این بزرگواران تقریبا برای یک عصر و زمانه هستند چرا یکی «نگاهش» به «بندگی در زندگی» مثل سید علی قاضی هست و یکی دیگه مثل امام خمینی؟ چرا اینقدر بین این دو سیره تفاوت هست؟ یکی بندگی خدا رو در یک سبک میبینه و یکی دیگه در سبکی بسیار بسیار متفاوت. چرا نوع نگاه امثال آیت الله قوچانی و علامه طهرانی نسبت به تکلیف و وظیف اینقدر با امثال کاشانی و مدرس و امام متفاوته؟ بالاخره کدام؟ متن پرسش و پاسخ: سوال شما: سلام خدمت استاد بزرگوار استاد چند روز پیش شروع به خوندن پی دی اف کتاب روح مجرد کردم برای اولین بار. و حدود پنجاه شصت صفحه از این کتاب رو خوندم اما بعدش یه سوال ذهنم رو به شدت درگیر کرد طوری که دیگه نتونستم به خوندن این کتاب ادامه بدم و گذاشتمش کنار و اونم اینه که استاد به نظر شما میشه تو این دوره زمونه ای که هستیم واقعا از امثال سید هاشم حداد الگو گرفت؟ و راه ایشون و امثال ایشون رو دنبال کرد؟ خب اگر نمیشه پس چرا من زندگی نامه شون رو بخونم؟؟؟ اومدم تو بخش پرسشها و پاسخها این سوال و جواب رو دیدم:http://lobolmizan.ir/quest/15792 (لطفا یه نگاه بندازین حتما) گفتم خب طبق فرمایش شما ما باید نظر به راهی بندازیم که حضرت روح الله پیش روی ما گشود چون سید هاشم حداد و امثال سید هاشم حداد به تعبیر شما با خدای زمان خودشون زندگی میکردن و ما باید با خدای این زمان زندگی کنیم و این در بستر راهیست که امام و شهدا پیش روی ما گشودند اما استاد گیر من اینجاست: یک جست و جوی ساده تو اینترنت کردم دیدم امام دو سه سال بعد از سید هاشم حداد متولد شدند! یعنی هر دو متعلق به یک زمان و یک عصر هستند! بگذارید صریحتر بگویم: با عذر خواهی از مقام والا و بسیار بلند سید هاشم حداد بهتر نبود ایشان به جای اینکه گوشه ای بنشینند و به یک کار آهنگری (نعلبندی) قناعت کنند و مدام مشغول نماز و زیارت و دعا و ذکر و... بپردازند و به دور از هرگونه بی اعتنایی به مسایل روز و سیاست و ... مثل امام خمینی با زمان خود برخورد می کرند؟ من میدونم شما الان می فرمایید برای هر نفر وظیفه و تکلیفی وجود داره که با بقیه متفاوته اما استاد این جواب منو قانع نمیکنه اگر متعلق به دو عصر و روزگار متفاوت بودند من حرف شما رو قبول می کردم منتها نیستند استاد بالاخره راه سید هاشم یا سید روح الله؟ با تشکر پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مرحوم هاشم حداد در حدّ سیره‌ی فردی به شما کمک می‌کند که چگونه ایشان به عنوان یک انسان معمولی تا آن اندازه بر روی خود کار می‌کند و از این جهت خوب است کتاب «روح مجرد» مطالعه شود. ثانیاً: ملاحظه کنید ایشان در نجف با آن شرایط خاص خود زندگی می‌کرده و حضرت روح اللّه در ایران در کنار مرحوم مدرس و کاشانی و به عنوان یک مجتهد در صحنه بوده است. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت دوم جواب عرض شد که تفاوت مکان و علاوه بر آن، سیرِ موقعیتی تاریخیِ آن دو بزرگواران بسیار مهم است. و از این جهت می‌توان گفت هرکدام نقش خود را به خوبی انجام داده‌اند. راستی اگر مرحوم قاضی در ایران بود، همان آیت اللّه شاه‌آبادی نبود؟!! و موضوع عرفانِ فردی و عرفان اجتماعی در هر دو از بزرگواران مدّ نظر بوده است، ولی مطابق فهم تاریخی که هرکدام داشتند. موفق باشید

19341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در آیه ۵۷ سوره نسا راجع به ازواج مطهره گفتید. ولی چرا در تفسیر المیزان آورده شده که از امام صادق (ع) در مورد معنی ازدواج مطهره پرسیده شد که جواب دادند یعنی زنانی که نه حیض می بینند و نه حدث. اگر مسئله زن و مرد نیست چرا اینگونه پاسخ دادند؟ شاید شما بگوئید با توجه به درک سوال کننده این پاسخ را دادند ولی آیا امام می خواسته این فرد سوال کننده در همان جهل خودش بماند؟ و چرادر المیزان این آورده شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سعه‌ی آیه است که به فرمایش علامه، امامان بعضاً مصداقی از آن را مطرح می‌کنند که اصطلاحاً به آن «جَرْی» گویند و به همین دلیل خود علامه در این نوع مصداق‌ها با این‌که از طرف معصوم صادر شده است، متوقف نمی‌شوند. موفق باشید

18469
متن پرسش
با سلام و تقدیم احترام محضر استاد عزیز و بزرگوارم: کجاست مأوایی که در این زمانه ی بی پناهی و گریز و ترس، "بتوان" در آن پناه گرفت؟ کجاست تفکّری که سرگرمی نیست؟ کجاست تفکّری که تنها مسکِّنِ وهم، نیست؟ کجاست حقیقت و ذاتش چیست؟ کجاست "آرام - گاه"ِ حقیقی؟ غرر آیاتی را که از من روی می گردانند، بفرستید؛ شاید... با سپاسگزاری پیشین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌گاه که انسان خود را در اوجِ معلّق‌بودن هیچ هویتی را نتوانست برای خود بیابد إلاّ تعلقِ محض به بیکرانه‌ای که هم هست و هم نیست، هم همه‌ی تکیه‌گاه انسان است و هم هیچ‌گاه به تملک انسان در نمی‌آید؛ از سرگرمی‌های وَهمی خواهی نخواهی آزاد خواهد بود و با خدایِ پیامبرانِ ابراهیمی آشنا خواهد گشت به همان معنایی که امام الموحدین«علیه‌السلام» در مناجات شعبانیه از حضرت حق می‌خواهد که همه‌چیز را برای او ویران کند تا معلّق به عزّ قدس او باشد. که این معنایِ «فنایِ در فنا»ست. بنگر چگونه با خدای خود این بنیادین‌ترین نحوه‌ی حضور و وجود، رابطه برقرار می‌کند! آن‌گاه که می‌گوید: « «إِلَهِي هَبْ‏ لِي‏ كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ»؛ خدايا! نهايت بريدن از غير خودت را به من مرحمت كن، و چشم‏هاى قلب‏هاى ما را به سوى نظر به خودت بگشا، تا آن حدى كه چشم‏هاى دل، حجاب‏هاى ظلمانى دل و حجاب‏هاى نورى را نيز پاره كند و هيچ واسطه اى بين ما و تو نماند، پس وصل شود آن قلب به معدن عظمت و شكوه تو، تا انوار الهى بى‏ واسطه بر قلب ما تجلى كند و روح‏هاى ما معلق و متصل به مقام عزّ قدست گردد. چنانچه ملاحظه مى‏ فرماييد اگر راه عقل براى لقاء او بسته است، راه عشق و قلبِ مطهر جهت آن رويت بسته نيست، مشكل انسان‏ها عدم طهارت و عدم فنا است. به گفته امام خمينى «رحمةالله ‏عليه»:

اين‏ ما و منى جمله ز عقل ‏است‏ و عقال است‏

 

در خلوت مستان نه منى هست و نه مايى‏

     

توجه قلبى به حق، موجب ظهور نور ذُلّ عبوديت در قلب انسان مى‏ شود و انسان براى پايدارى در اين توجه، سعى فراوان در طهارت قلب از تكبّر و حسد و انواع رذايل دارد، و همين امر باعث مى ‏شود كه قرآن به عنوان ذكر الهى غذاى جان او گردد، ولى بر عكسِ توجه قلبى، اگر انسان نسبت به حق و حقايقْ در محدوده مفاهيم عقلى متوقف شد، از ظهور ذُلّ عبوديت در قلب خود محروم مى‏ شود و ما و منى او ظاهر مى‏ گردد و لذاست كه مى ‏فرمايد: «اين ما و منى جمله ز عقل است و عقال است» عقل در اين مسير همچون عقال و پايبند است، چون انسان را متوقف مى‏ كند، ولى وقتى قلب به ميان آمد و انسان مست جمال جانان شد، نه منى مى‏ ماند و نه مايى و در اين حالت انسان قرآن را ذكرٌ للعالمين مى ‏يابد و از ظاهر عبارات متذكر باطن آنها مى‏ گردد.

2- در مورد آیات در ابتدای امر نظر جنابعالی را به این مطلب معطوف می‌دارم که حضرت حق جایگاه تمام عالم را با تمام مراتب‌اش در آینه‌ی این آیه این‌طور توصیف می‌کند: « «وَ إِن مِّنْ شَىْ‏ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ‏ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»[1] هيچ‏ چيز نيست مگر آن‏كه خزينه‏ هاى آن چيز نزد ماست، و نازل نكرديم مگر به ‏اندازه ‏اى محدود و معلومى از آن را. پس خزينه‏ ى همه چيز حتّى خزينه وجود شما پيش خداست چون مى‏ فرمايد: «عِنْدَنَا»! يعنى مقام انسان در ابتدا مقام وصل به حق بوده است. بعد به اين دنيا آمده است و گم شده است! و حالا راه نجاتش «الَيْهِ رَاجِعُون» است. يعنى انسان بايد به خدا برگردد و در غير اين صورت در اين دنيا در به‏ در و سردرگم است و احساس پوچى و بيهودگى مى‏ كند، چون اتّصالش را از مقام خزينه ‏اى ‏اش كه نزد خدا بوده بريده ‏است.

بنگر که چگونه به هرچه بنگری تو را به باطنی که از آن نازل شده است راهنمایی می‌کند و باز آن باطن، باطنی را در مقابل ما می‌گشاید تا آن‌جایی که هرچیز را در نزد خدا و در آینه‌ی وجود خدا بیابیم. حال نمی‌دانم در این حالت، خدا را به مخلوق می‌یابیم، یا مخلوق را به خدا؟! یعنی هر مخلوقی خودش را در حضوری برتر به ما می‌نمایاند، مگر آن‌که ما از حضورِ برتر او غافل باشیم. شگفت‌آیه‌ای است برای تحلیلِ همه‌ی عالم و آدم. این‌جا است که انسان راه خود را در نسبت با هر مخلوقی می‌یابد. موفق باشید


[1] ( 1)- سوره حجر، آيه 21.

17671
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به سخنرانی اخیر آیت الله جوادی آملی راجع به نظام ربوی بانکها و افتادن سایه شوم ربا بر جامعه اسلامی ایران، تکلیف ما در قبال گرفتن وام چیست؟ از طرفی ما مقلد مقام معظم رهبری هستیم و ایشان وام گرفتن را شرعی می دانند. به خدا نمی دانیم گرفتن وام اثر بدی در زندگیمان دارد یا نه؟ لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع وام‌گرفتن از بانک در ذات خود از ظلمی که بانک‌ها انجام می‌دهند؛ جدا است. بانک‌ها در همین وام‌گرفتن که باید واسطه باشند بین پول مردم و آن کسی که طالب وام است، پدر مردم را در می‌آورد و چند برابر وامی که به مردم می‌دهند، تحت عنوان دیر کِرد از مردم می‌گیرند. موفق باشید

15635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت چرا از فقها و مراجع تقلید این قدر تشرفات خدمت امام زمان (عج) نقل شده در حالی که از عرفا و فلاسفه ی بزرگ چیزی نشنیده ایم؟ آیا مردم نشنیده اند و یا چیزی نیست برای گفتن؟ آیا تاکید فقها بر انحراف یا شک و شبهه دار بودن فلسفه و نیز عرفان با مسئله فوق تایید نمی شود؟ با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تشرف بسیار عمیق‌تر و حساس‌تر از آن است که با این نوع برداشت‌ها بتوان تکلیفش را یکسره کرد. بعضی از بزرگان حکمت و عرفان متوجه‌اند که بعضاً با ذهنیات خود به دنبال حضرت هستند. با توجه به این فرمایش شما، پس عملاً باید فقها هم کار خود را ترک کنند و به پینه‌دوزی و خیاطی رجوع نمایند! موفق باشید

15295
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد بزرگوار: امروز آقا در دیدار با مجمع طلاب فرمودند: «با وجود برخی پدیده های نامطلوب در گوشه و کنار، جهت گیری کلی حرکت کشور، خوب و رو به پیشرفت است و افق آینده به لطف پروردگار در همه زمینه ها روشن است.» با توجه به این بیانات، آیا می توان نتیجه گرفت که ایشان با بهره گیری از وجوه مثبت و فرصتهای بوجود آمده توسط دولت فعلی، در ضمن نگرانی و مراقبت از برخی پدیده های نامطلوب مانند نفوذ و مظلومیت فرهنگ و...، بسیار امیدوار هستند و معتقدند با همین قرائت دولت فعلی نسبت به جمهوری اسلامی هم می شود برخی بهره ها را به نفع آرمانهای انقلاب برد؟ عمده گفتمان این دولت «توسعه و مسائل اقتصادی با شعار چرخیدن چرخ زندگی مردم و کسب وجهه در عرف بین المللی با شعار تعامل سازنده و احیای اخلاق (مشخصا به معنی پرهیز از اختلاف ظاهری قوای حاکمیتی) و از دست ندادن امید در میان مردم برای بهبود شرایط معیشتی» هست که به نظر می رسد این گفتمان ظرفیت این را دارد که با هدایت و ارشاد و تعیین جهت رهبری، علاوه بر استفاده از مثبتات آن، تهدیداتش نیز تبدیل به فرصت شود و فکر می کنم آقا با شناخت و تعامل و نسبتی که با شخص و نوع تفکر آقای روحانی و هاشمی از قبل از انقلاب تا کنون داشته اند، دستشان برای استفاده از ظرفیت این دو شخصیتی که الان به هر دلیلی واجد سرمایه اجتماعی و محبوبیت اکثریت نسبی آراء هستند باز است. خواستم فهم ناقص خودم را در معرض تحلیل حضرتعالی از بیانات آقا محک بزنم. از تصدیعی که دادم عذر می خواهم. دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور که بعضی می‌پندارند، فضا آن‌چنان سیاه و تاریک نیست، ولی نه به آن معنا که بدنه‌ی دولت بتواند انقلاب را در اهداف متعالیه‌اش همراهی کند! بلکه به آن معنا که گفتمانِ نظام از آن جهت که گفتمانِ نمایش دلسوزی یک انقلاب برای بشر این دوران است و بنا دارد اختلافی با هیچ کشوری مگر اسرائیل و آمریکا نداشته باشد، دولت توانسته است در عرصه‌ی بین‌المللی این گفتمان را نشان دهد با این‌که بدنه‌ی دولت معتقد به روحیه‌ی انقلابی نیست، بلکه بحث دوره‌ی «انقلاب گذشته است» و دوره‌ی «جمهوری اسلامی، پیش آمده است» را به میان آورده‌اند و به همین جهت مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بر انقلابی‌بودنِ حوزه و حفظ روحیه‌ی انقلابی مردم تکیه می‌کنند. و معلوم است که اگر روحیه‌ی انقلابی مردم، تقلیل یابد و نفسِ راحت‌طلبی آن‌ها مخاطب قرار گیرد، کسانی محبوب آن‌ها خواهند شد که تئوریِ تقلیلِ روحیه‌ی انقلابی را دامن می‌زنند. موفق باشید 

12760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالي سلام عليكم: مدت زيادي است كه به بيشتر كارهايي كه تصميم مي گريم انجام دهم نمي رسم از مطالعه گرفته تا عبادت و كارهاي شخصي، خلاصه بيشتر اوقات خسته و افسرده و تمايل به خواب دارم خيلي ها مي گويند كه مزاج سودايي دارم و بايد برطرف شود كه نه دكتر خوبي يافتم و نه خودم از پس اين مقابله بر آمدم. استاد محترم با حالي كه هميشه سر درد دارم دچار فراموشي شده بييشتر اطلاعلات و يا اشخاص مورد نظر كه مطالعه مي كنم فراموش مي كنم. وقتي كه بيشتر مسايل ديني را مي دانم يادم مي رود و فراموش مي كنم وقتي مي بينم حال عبادت كردن دارم ولي نمي رسم و يا قسمت نمي شد گاهي مي گويم قسمت نيست ولي آخرش مطمئن مي شوم خودم لياقت ندارم. استاد محترم بنده توفيق رسيدن به محضر شما را ندارم ولي قبلا سخنراني ها را گوش مي دادم كه الان هم متاسفانه مثل بقيه كارها نمي رسم. استاد بخدا كلافه و خسته شدم ميل به گناه ندارم و تنفر دارم ولي وسوسه بعضي وقت ها بسراغم مي آيد. در حالي كه نزديك به چهار سال است زندگي ديني را شروع كردم ولي روز به روز حضور قلبم كمتر مي شود در حالي كه هميشه مواظبم گناه نكنم ولي وسوسه مي آيد. كتاب ادب عقل و خيال را به سفارش خودتان خواندم ولي متاسفانه فراموشم شده و الان كه ناچار وقت شما را مي گيرم اين است مي ترسم كمر استقامتم بشكند و من مرتكب گناه بشوم وقتي كه حاضرم بميرم ولي دوباره به دوران قبل بر نگردم از شما استاد محترم عاجزانه خواهش مي كنم راهنمايي هاي لازم را بفرماييد. التماس دعا. يا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید یک برنامه‌ای نه‌چندان سنگین برای خود بریزید و بر آن پایدار بمانید. یادداشت‌برداری از نکات مهم کتاب‌ها و جزوات و سخنرانی‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

12065
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: آیا متن زیر درست است در صورت اشتباه لطفا درستش را مرحمت بفرمایید: قسمت الف: انسان مخلوقی است که اگر با نگاه تکثر مورد بررسی قرار گیرد مجموعه ای از چسم و نفس و روح می باشد، که با وحدتی که در آفرینش او وجود دارد، همه ی این ابعاد وجودش تبدیل به انسان می گردد که خداوند او را جانشین خود در زمین معرفی می کند و به خودش تبارک می گوید. اول از همه، جسم خلق می گردد و خداوند با توجه به آیه ی نفخت من روحی و آیه «و نفس و ما سواها و الهمها فحورها و تقواها»، روح و نفس را، در او می دمد. این انسان جسمی دارد که از نظر نباتی و حیوانی با گیاهان و حیوانات نقاط اشتراک دارد و آن حیات است. اما چون صاحب نفس و اختیار و روح الهی می باشد، شرایط او با دیگر موحودات متفاوت می شود. نفسی که در انسان وجود دارد، دارای قوای چهارگانه ی عقل و شهویه و غضبیه و وهمیه می باشد که همه ی این قوا برای زندگی انسان ضرورت دارد. اما این قوا باید تحت فرماندهی قوه ی الهیه عقل قرار گیرد تا با بهره بردن از آنها در تعالی و تکامل خود بکوشد و غبار از روح الهی که خداوند در وجود او قرار داده است، بشوید و به تعالی و تکامل خود برسد. همانطور که در سوره ی شمس خدا فرموده است، نفس هم خوبی و هم بدی را کامل می شناسد، اما نفس قابلیت اماره گی (تشویق به بدی ها) و هم لوامه گی (منع از بدی ها) و هم مطمئنه (نفس به تعالی رسیده) را دارد .... و با اختیاری که دارد می تواند از هر کدام از این درجاته نفس بهره ببرد. اگر نفسی مطیع اماره گی شد، آلوده می گردد و غباری بر روی روح الهی او کشیده می شود. طوری که به شیطان متمایل می گردد و در نهایت اسیر و بنده ی او می گردد. و اگر تابع نفس لوامه ی خود گردد، این نفس (وجدان) او را از زشتی ها منع می کند و پله ی پرواز به مرحله ی مطمئنه خواهد شد. نفسی که مطمئنه گردید، با روح الهی که در وجودش است، به مقام راضیه مرضیه خواهد رسید. جایی که او از خدا راضی است و خدا هم از او راضی. در اینجا وحودش همه الهی می گردد و با تجلی اسماء خداوند، آیننه ی تمام نمای حق می گردد و به لقاء الله نایل می گردد. قسمت ب: در قیامت هم روح از جسم جدا می گردد و به اصل خودش بر می گردد و این جسم و نفس است که عذاب می بیند. البته روح ما هم تحت تاثیر این عذاب است و حسرت می خورد که چرا نفس بسوی او حرکت نکرد. بعد از تمام شدن عذاب جسم و نفس، روح دوباره به جسم باز می گردد و نزد خداوند حیات ابدی دارد. بیشتر قسمت سوال که متوجه نمی شوم قسمت «ب» است از اینکه وقت می گذارید سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال خوب است، ولی قسمت دوم اشکال دارد زیرا در قیامت همان اخلاق و عقاید ما که مربوط به روح است صورت پیدا می‌کند و انسان بد اخلاق و بد عقیده به صورت خوک در می‌آید که همان روح اوست که به صورت خوک درآمده و از آن جهت که انسانی است که خوک شده و چنین شخصیتی را نمی‌خواهد، معذّب است. موفق باشید

11431
متن پرسش
با سلام: آیا موجودات، مخلوقات خداوندند که آنها را بعد از آن که نبودند ایجاد کرده است؟ یا اینکه موجودات، خود خداوندند که بصورت ایشان ظهور و تجلی نموده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند موجودات را خلق کرده به آن معنا که به آن‌ها وجود داده، در حالی‌که به صورت علمی در علم خداوند بودند و خداوند به آن‌ها خطاب می‌کند که بشوند و می‌شود و این مغایرتی با آن ندارد که مخلوقات مظهر اسماء و انوار الهی باشند. موفق باشید

11270
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: با توجه به سوال 11249 که فرمودید: (این چیز بدی نیست و إن‌شاءاللّه شما را از یک شخصیت ساده به شخصیت عمیق دینی تبدیل می‌کند. هنر شما باید این باشد که جواب اشکالاتی که به ذهن‌تان می‌رسد را با تحقیق و تعمق بدهید، نخواهید با جواب‌های ساده و سرسری از شرّ سؤالات‌تان راحت گردید. این سؤالات می‌خواهد شما را به تحقیق و تعمق بکشاند.) چگونه و از چه راهی و با چه کتبی در مسیر تحقیق و تعمق در آن موضوع ذکر شده گام برداریم که گمراه نشویم و به سرمنزل مقصود برسیم و جزء اهل یقین باشیم؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به عنوان موجودی مجرد در حقیقت ذات خود در همه‌ی عوالم حضور دارد و با همه‌ی مخلوقات مأنوس است، افکار غلط و صفات بد او را از حقیقت ذاتش فاصله‌ داده است و گرفتار وَهمیات کرده. با شناخت هرچه بیشتر خود و با آزادشدن از صفات بد می‌تواند در عالم زندگی کند و با صلح و آشتی با پدیده‌ها سراسر عالم را - حتی با عالم ماده را - کیفیت می‌بیند. پیشنهاد می‌کنم مثل بچه‌های آدم در کنار دروس دانشگاهی‌تان، ابتدا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوت آن و سپس کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» را همراه با شرح صوتی آن و بالاخره «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن کار کنید تا آرام‌آرام احساس حضور در محضر خدا از طرف خدا به شما هدیه شود. موفق باشید
10813
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۱۰۷۹۹ : آیا در قرآن اشاره ای به دوست داشتن اهل بیت (ع) در کنار خدا آمده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی23 سوره‌ی شوری صراحتاً بحث مودّت و محبت به ذی‌القربی آمده و در همین رابطه در روایت داریم؛ «سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَنْ عَمَلٍ یَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) صَلِّ الْمَکْتُوبَاتِ وَ صُمْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اغْتَسِلْ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ أَحِبَّ عَلِیّاً (ع) وَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ مِنْ أَى بَابٍ شِئْتَ فَوَ الَّذِى بَعَثَنِى بِالْحَقِّ لَوْ صَلَّیْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ صُمْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ حَجَجْتَ أَلْفَ حَجَّةٍ وَ غَزَوْتَ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ أَعْتَقْتَ أَلْفَ رَقَبَةٍ وَ قَرَأْتَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ لَقِیتَ الْأَنْبِیَاءَ کُلَّهُمْ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ تَعَالَى مَعَ کُلِّ نَبِى أَلْفَ عَامٍ وَ جَاهَدْتَ مَعَهُمْ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ حَجَجْتَ مَعَ کُلِّ نَبِى أَلْفَ حَجَّةٍ ثُمَّ مِتَّ وَ لَمْ یَکُنْ فِى قَلْبِکَ‏ حُبُ‏ عَلِى‏ (ع) وَ أَوْلَادِهِ أَدْخَلَکَ اللَّهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِینَ أَلَا فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ قَوْلِى فِى عَلِى (ع) فَإِنِّى لَمْ أَقُلْ فِى عَلِى إِلَّا بِأَمْرِ جَبْرَائِیلَ وَ جَبْرَائِیلُ لَا یُخْبِرُنِى إِلَّا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّ جَبْرَائِیلَ لَمْ یَتَّخِذْ أَخاً فِى الدُّنْیَا إِلَّا عَلِیّاً أَلَا مَنْ شَاءَ فَلْیُحِبَّ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُبْغِضْ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ حَتَمَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یُخْرِجَ مُبْغِضَ عَلِى بْنِ أَبِى طَالِبٍ مِنَ النَّارِ أَبَدا» مردى از رسول خدا (ص) از عملى که به واسطه‏ى آن مى‏شود وارد بهشت شد پرسید، رسول خدا (ص) فرمودند: نمازهاى واجب را بخوان و روزه‏ى ماه رمضان را بگیر و غسل از جنابت بکن و على و اولادش را دوست بدار، وارد بهشت بشو از هر درى که بخواهى. به خداوندى که مرا به حق برانگیخت اگر هزارسال نماز بخوانى، هزارسال روزه بگیرى، هزار بار حج به‏جاى آورى، هزارمرتبه در راه خدا جهاد کنى، هزار بنده در راه خدا آزاد کنى، تورات و انجیل و زبور و قرآن را بخوانى، تمام پیامبران را ملاقات کنى و با هر پیامبرى هزار سال خدا را عبادت کنى و در رکاب هر پیامبرى هزار بار در راه خدا پیکار کنى، با هر کدام هزار مرتبه حج به‏جاى آورى، بعد بمیرى و در دل تو دوستى على و اولادش نباشد خداوند تو را با منافقان وارد جهنم کند. آگاه باشید باید گفته‏ى مرا در فضیلت على به حاضر و غائب برسانید زیرا که من درباره‏ى على چیزى را نمى‏گویم مگر از طرف جبرئیل و جبرئیل هم مرا از طرف خدا خبر داده همانا جبرئیل در دنیا برادرى جز على انتخاب نکرده، آگاه باشید هرکس مى‏خواهد على را دوست دارد و هرکس مى‏خواهد دشمن دارد، زیرا خداى تعالى بر خودش واجب فرمود که دشمن على را هیچ گاه از آتش بیرون نیاورد. موفق باشید
9622
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر از اینکه جواب سؤالات قبلی را داده اید. بنده جدیدا در اینترنت و جلسات قرآنی دیده ام که تحت عنوان فضیلت بندهای جوشن کبیر مثلا آیه فلان برای دوستی و یا آیه ای برای رزق و.... می خواستم بپرسم آیا این ها درست است و اگر درست است چگونگی ختم آن را بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها تقلیل‌دادن افقی است که آن دعای عظیم‌الشأن در مقابل ما می‌گذارد. این دعا می‌خواهد ما را با خدا و اسماء حسنای او آشنا کند، چرا ما آن افق را به موضوعات جزئی تقلیل دهیم؟! موفق باشید
9273

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: نظر حضرتعالی در مورد مطابقت هایی که این روزها مد شده است در قضایای شام و عراق و سفیانی و این دست مسائل، به شکلی که گویا ظهور نزدیک است، توسط عده ای چیست؟ اصلا آیا روایات این چنینی سند دارند یا خیر؟ اگر سد دارند پس چرا تطبیقشان معمولا درست در نمی آید؟ اگر سند دارند و نباید تطبیق داد که خب پس چرا اهل بیت علیهم السلام بیان فرمودند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه اهل البیت«علیهم‌السلام» مطرح کرده‌اند خبر از یک حادثه‌ی کلی است که در آخر الزمان رخ می‌دهد. ولی آیا ما می‌توانیم هر حادثه‌ای را که پیش می‌آید با آن خبرها تطبیق دهیم؟ تازه بعضی از این روایات نیاز به تأویل دارد. کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» از آقای مصطفی صادقی کتاب بسیار خوبی است برای فهم روایات درست از نادرست. موفق باشید
8088
متن پرسش
باعرض سلام وطول عمرباعزت برای استاد 1)درخصوص تربت فرزندچه منبع یاکتابی را پیشنهادمی فرماییدوتوصیه تان چه می باشد؟ 2)درفقراتی از دعای کمیل حضرت سبقت خودشان را درمیادین بندگی طلب می نمایندوجلوزدن از سایرین را جمع بین این تقاضا با سجایای اخلاقی همچون مواساه وایثاروازاین قبیل چه می باشد؟ 3)دراسلام توصیه بعلم ودانش آموزی فراوان شده است ودرایه قران علم را نوری می داندکه خداوندبه قلب کسی که مستعدمی باشدمی تاباندوبه نوعی ان طرفی می باشدپس جایگاه مطالعه وتحقیق چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- این در تخصص من نیست از کارشناسان رادیو معارف سؤال بفرمایید 2- در بندگی خدا باید از خدا خواست عالی‌ترین شکل بندگی‌اش را به ما مرحمت کند ولی ایثار و مواسات مربوط به رعایت مردم است در امورات زندگی‌شان 3- مطالعه و تحقیق باید زمینه باشد برای مستعدشدن تا خداوند نور علم را بر قلب انسان بتاباند. موفق باشید
6892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام عالم ذر در کنار عالم برزخ و قیامت چه جایگاهی دارد؟آیا قابل مقایسه هست؟باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عهد الست یک کشش فطری است ربطی به عالم برزخ و قیامت که ما با انتخاب های خود روبرو می شویم ندارد. موفق باشید
6829
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه ماده و حرکت دو مفهومی هستند که مصداقا جدایی ناپذیرند آیا به این نتیجه میتوان دست یافت که با حرکت سریعتر به عالم ماده و بعد زمینی خود بیشتر نزدیک شده ایم؟آیا نفس مجرد آدمی تاب تحمل این همه سرعت در دنیای مدرن را دارد که بعد بتواند با بعد آسمانی و مجردش با خدا مرتبط شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که هراندازه بشر به ماده نزدیک‌تر شود بیشتنر به شتاب مبتلا می‌شود و به همان اندازه از آرامش لازم جهت اُنس با ثابتات عالم محروم می‌شود. موفق باشید
6172
متن پرسش
سلام.ارزش یک عمل نزد خداوند به میزان خلوص عمل کننده است یا معرفت او؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمه‌ی خلوص معرفت است و هرچه معرفتِ حضوری بیشتر باشد خلوص بیشتر است و هرچه انسان انانیت‌اش شدید باشد معرفت او به حقیقت ضعیف‌تر است و به همان اندازه خلوص‌اش کم‌تر است. موفق باشید
5906
متن پرسش
الشهادة ینمو عمله یعنی چه؟(منظور در این دنیا یا در آن دنیا)
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: یعنی شهادت؛ عمل شهید را رشد می‌دهد و با توجه به این‌که قرآن می‌فرماید شهید «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» است پس در آن دنیا به کمالات بالاتری می‌رسد. موفق باشید
5638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: با توجه به حدیث های متواتر از اهل بیت اینکه گفته می شود: 1)همانا در نزد هیچ دسته و گروه از مردم حقیقت و راه درستی وجود ندارد مگر آن چیزی که از نزد ما اهل بیت صادر شده باشد.(میزان الحکمه-ج6-ص534-باب2922) 2)همانا فقط با راه و برنامه ما اهل بیت است که می توان خداوند را عبادت نمود و به او عرفان پیدا کرد و موحد گردید.(اثبات الهداه-ج1-ص59) 3)هرکس بخواهد عرفان و حقیقت دین خویش را از منبع دیگری به غیر از ما اهل بیت(ع) اخذ نماید گویا ما را انکار نموده باشد.(پیام امام زمان-ص73) و... احادیث دیگر و آن عارفانی مثل میرزای اصفهانی که راه گم کرده ای خود را از امام زمان طلب کردند و امام زمان عنایت کردند و راه مستقیم را به او نشان دادند و گفتند راه مستقیم را فقط از ما اهل بیت بخواهید حال سوال من اینجاست چرا در جستجوی علم دین از قران و روایت کمی فاصله بگیریم و از مکتب صدرایی و عارفانی راه گم کرده همچون ابن عربی و امثال اینها مطالعه کنیم و با توجه به اینکه اینهاعلوم بشری هستند و خطاپذیر ولی علوم غیر بشری مثل قرآن و روایات ائمه خطاناپذیر فاصله بگیریم در نهایت اینکه چرا ما باید عمدتاً تحت تاثیر حکمت متعالیه ملاصدرا و عرفان محی الدین قرار بگیریم در صورتی که اینها مطابق عرفان حقیقی و انچه معصومین گفته اندعرفان در تاریکی و عارفان راه گم کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با مطالعه‌ی حکمت متعالیه و سخنان محی‌الدین به این نتیجه رسیدم که این بزرگان با دقت بسیار زیاد در روایات و آیات توانسته‌اند جمع‌بندی خوبی نسبت به توحید و معاد و امامت در اختیار ما بگذارند و به ما کمک کنند تا قدرت تدبّر در قرآن و روایت پیدا کنیم. انسان با تعمق در فصوص محی‌الدین که تماماً تعمق در آیات قرآن است . بهتر می‌تواند قرآن را بفهمند نمونه‌اش تفسیر المیزان است که قابل مقایسه با هیچ تفسیری نیست و به تعبیر شهید مطهری از صدر اسلام تا حال تفسیری این‌چنین عمیق از قرآن نبوده، در حالی‌که به خوبی معلوم است علامه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیه» تحت تأثیر دقت‌هایی است که محی‌الدین در قرآن داشته است. شما تصمیم بگیرید این دعوت قرآن را که می‌فرماید در من تدبّر کنید را عمل فرمایید ببینید به چه نتیجه‌ای می‌رسید. موفق باشید
نمایش چاپی