باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف، حرف خوبی است که انسان بتواند در اُنس طولانی با روایات، متوجه روح روایات گردد. ولی تدبّر در روایات با رشد عقلی ممکن است و فلسفه یکی از انواع تعقل میباشد به همین جهت ملاحظه میکنید وقتی روایات در دست امثال علامهی طباطبایی قرار میگیرد، ابعادی از آن مطرح میشود که در برخورد اولیه اصلاً به ذهن انسان نمیرسید و در عمل هم ملاحظه میکنید امثال حضرت امام و شهید مطهری که با فلسفه آشنایی داشتند، در تبیین اسلام نسبت به بقیه موفقتر بودند. و تجربهی شخصی بنده نیز این را تأیید میکند. جناب آقای مهدی امامجمعه در سلسله بحثهای خود که در مرکز «سُها» تحت عنوان «فلسفهی اجتماعی حکمت متعالیه» https://t.me/nedayeandishe/518 داشتند به صورت عالمانه متذکر شدند چه اندازه حکمت متعالیه در فهم آیات و روایات و در تحقق تمدن مطلوب اسلامی مؤثر میتواند باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاّ: سعی کنید خودتان با دست خودتان مسیر گرفتاریِ خودتان را فراهم نکنید و آن نگاهکردن به جنس مخالف است، حتی به صورت او نباید نگاه کرد چه رسد بخواهید به آن عکسهای مستهجن نگاه کنید و صورتهای قدرتمندی را به جان خود بیندازید که مجبور شوید با خودارضایی فشار آن صُوَر را بر خود کم کنید. ثانیاً: اگر جلو خود را گرفتید و به آن عکسها و فیلمها نگاه نکردید، بعد از مدتی آنچنان قدرتِ صورتهای ذهنی آنها در تحریک شما کم میشود که تصورش را هم نمیکردید که چنین عفتی در شما هست، در آن حد که گویا اصلاً زنی در عالم وجود ندارد که شما طالب ارتباط با او باشید. در این سن به این «عفت» فکر کنید که سخت به آن نیاز دارید. حتماً در جریان صحبتی که با علامه محمدتقی جعفری«رحمةاللّهعلیه» شده، هستید که از ایشان می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدید؟!
ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار می كنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم که در جشن ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری میگرفتیم. یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا میخواندیم و یک شربتی میخوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب میدادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود. او که میآمد مَنْ بِه اَلکفایه، قطعا بهوجود میآمد جلسه دست او قرار میگرفت.
آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد) که ما خرماپزان میگوییم. نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم میشد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشههایی بوجود آمده بود که عربهای بومی را اذیت میکرد ما ایرانیها هم اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آنسال آنقدر گرما زیاد بود که اصلا قابل تحمل نبود. نکتهی سوم اینکه حجرهی من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود. من فروردین را در آنجا بهطور طبیعی مطالعه میکردم و میخوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود، وقتی میخواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم، در اقل وقت و سریع.
با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما تلفات هم گرفته بود، ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته به نام «شناسنامهی خر» آمد. مدیر مدرسهمان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود، به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمیگذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» زیباترین دختر روزگار. گفت : آقایان من دربارهی این عکس از شما سوالی میکنم؛ اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد - و هزار سال هم زندگی کنید. با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا اینکه جمال علی (علیه السلام) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب میکنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (علیه السلام) هم مستحبی.
گفت آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئیها؟
معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا «مدیر مدرسه» اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه میافتاد. نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (علیه السلام) معروف است که فرمودهاند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» ای حارث حمدانی هر کس بمیرد مرا ملاقات می کند. پس ما إنشاالله در موقعش جمال علی (علیه السلام) را ملاقات میکنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خندهی حضار) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (علیه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمیدهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجرهام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافهای که شیعه و سنی درباره امام علی (علیه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی (علیه السلام) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمیخواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون به هم میخوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این شوخیها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است. امید است که این نوع عفتها و تقواها به جامعهی ما برگردد تا جامعهی اسلامی رهِ صدساله را یکشبه طی کند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با نظر به همان نکات که جنابعالی میفرمایید و با نظر به مباحث «قضا و قدر» و با نظر به آیهی 22 سورهی حدید که میفرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براى خدا آسان است. عرض خود را خدمتتان نوشتم. لذا با توجه به این موارد میتوان گفت امثال روایات «الدّعا یردّ القضاء و لو ابرم ابراما» میخواهد بگوید آن قضایی که شما را از تقدیر شما محروم میکند، از طریق دعا میتوانید دفع کنید، نه آنکه تقدیر الهی را تغییر دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آیهی قرآن در مورد حضرت ابراهیم«علیهالسلام» نمیگوید آن حضرت پرسیدند آیا معادی هست یا نه؟ - آنطور که کفار گفتند- بلکه میگوید حضرت عرض کردند: «رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى» و حضرت حق فرمودند: «َأَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي». لذا حضرت ابراهیم نظر به کیفیت زندهکردنِ مردگان دارند. و حضرت حق نیز در جواب حضرت ابراهیم آن کیفیت را به حضرت چشاندند به آن معنا که با یک اراده آن کار انجام میشود. به همین جهت فرمود پس از آنکه آن چهار پرنده را ذبح نمودی و مخلوط کردی و بر چهار قله قرار دادی: «ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْيا» آنها را بخوان، آنها به سوی تو میآیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تمام این موارد شیطان در صحنه بوده است و سراسر کار ایشان شیطانی بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری بهعنوان یک دانشمند اسلامی با آن وسعتی که در معارف اسلامی دارند، ابداً شخص سادهاندیشی نبودهاند که بتوانیم بگوییم نسبت به حضورشان در تاریخ اسلام ناقص بودهاند هرچند نمیتوان گفت یک دانشمند به همهی آنچه در موضوع مورد نظرش هست، باید اطلاعات جزئی داشته باشد. مرحوم مطهری با تدوین کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران نشان دادند در مورد تاریخ احاطهی قابل قبولی دارا میباشند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شمس تبریزی عارف ارزشمندی است، ولی هر سخنی که به او نسبت میدهند را نباید مربوط به او دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین به ما فرمودهاند در مسیر حق از ملامت ملامتکنندگان نگران نباشید، هرچند تنها بمانید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چنین حرفهایی هیچ جایگاهی ندارد و ماه ربیع الأول ماه شادی اهلالبیت«علیهمالسلام» است 2- صد در صد این کار غلط است و با سیرهی ائمه«علیهمالسلام» منطبق نیست و فتوای نایب امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» یعنی حضرت امام خامنهای«حفظهاللّه» هر نوع توهینی به منسوبین پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» اعم از همسر یا اصحاب آن حضرت حرام است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی شده است. آنچه باید در مورد صور ذهنی مدّ نظر قرار گیرد آن است که صور ذهنی برعکس مفاهیم عقلی اگر بدانها توجه نشود پس از مدتی نهتنها از قدرت تأثیر میافتند، بلکه به عنوان یک خیال عادی بیرنگ و بیمعنا میشوند. وای به حال کسی که تمام زندگیاش مشغول چنین صورتهایی باشد وقتی در برزخ قرار میگیرد و میبیند با صورتهایی زندگی کرده که سخت بیهویت و بیرنگ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در سؤالهای مربوط به معاد در این مورد صحبت شده، به آن جوابها مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که انسان متوجه شود که اموراتش را باید با خدا در میان بگذارد و از طریق حضرت حق رفع کند. لذا باید شما غفلت نکنید که در این نوع امتحانات به غیر از خدا و وسائل شرعی رجوع ننمایید. همین امر، توبهی کار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نظر مقام معظم رهبری آن است که ما تریبون حج را خالی نکنیم، ولی در رابطه با موضوع اخیری که پیش آمده باید ببینیم نظر مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» چیست؟ حضرت آیت اللّه مکارم در درس خارج خود به نحوی تذکر دادهاند که گویا باید خیلی هم در این شرایط مشتاق انجام عمره نباشیم 2- ما در رابطه با جریان هستهای از آمریکا هرگز نباید اجازه بگیریم، در مذاکرات سعی میکنیم رقیب را خلع سلاح کنیم و حضور فرهنگی خود را در جهان اثبات کنیم که در جواب سؤال شمارهی 11791 در این مورد نکاتی عرض شد. موفق باشید