بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام منظور رهبری از این جمله چیست؟ یک جمله‌ى کوتاه هم درباره‌ى نقش هنر عرض کنم. البته شما خودتان هنرمندید و مناسبتى ندارد که من با شما در این زمینه چیزى بگویم - همه‌ى شما بهتر از من مى‌دانید - لیکن عزیزان من! زبان هنر زبانى است که هیچ چیزى جایگزین آن نیست. حتّى در نوشته‌ها هم بایستى هنر به کار برد. حتّى در فرهنگِ کلامى هم هنر است که اثر مى‌گذارد! یک عبارت را شما مى‌توانید دو نوع بیان کنید: هنرمندانه و غیر هنرمندانه. اگر هنرمندانه بیان کردید، اثر مى‌گذارد ولى همان عبارت اگر غیرهنرمندانه ادا شد، اثر نخواهد گذاشت! هنر این‌گونه است؛ هیچ چیز جاى هنر را نمى‌گیرد. امروز فرهنگ استعمارى در سطح جهان - فرهنگ متجاوزانه تعبیر کنیم - که مى‌خواهد همه‌ى دنیا را تسخیر کند - البته این فرهنگ، مقوله‌ى مرکّبى است، مقوله‌ى بسیطى نیست - بیشترین و رونده‌ترین وسیله‌ى مورد استفاده و مرکب سیرش، هنر است. فیلم مى‌سازند، نمایشنامه، اثر هنرى و رمان درست مى‌کنند و مى‌فرستند! ما چرا نقش هنر را در کارهاى معمولىِ زندگى خودمان، این‌قدر دست کم مى‌گیریم؟! الان همین کارهاى هنرى که آقاى چینى‌فروشان اشاره فرمودند و من هم بعضى از آنها را دیده‌ام، کاملاً حاکى از هوشمندى است. ظاهراً یکى دو تا از آنها هم از تلویزیون پخش شد که خیلى هوشمندانه و خوب تهیه شده بود. این‌گونه کارها را هرچه مى‌توانید باید تکثیر کنید. هنر، تا آن نهایى‌ترین لایه‌هاى ذهن انسان نفوذ مى‌کند و ماندگار و سازنده است. هرچه مى‌توانید از هنرِ خوب، هنرِ فاخر - نه آبکى و پیش پا افتاده - استفاده کنید. دیدار با مسؤولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان/1377
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چون روح انسان در برخورد با هنر متذکر ابعاد نهفته‌ی خود می‌شود و در همه‌ی ابعاد شکوفا می‌گردد ولی در اموری که هنرمندانه عرضه نشود با یک بُعد از ابعاد انسان سخن می‌گوید. مثلاً در قرآن چون مطالب را با زیبایی و هنرمندانه ارائه می‌فرماید گویا دارد با تمام وجود ما سخن می‌گوید. همین حالت را شما در مثنوی مولوی می‌بینید یا در نوشته‌های مرحوم شهید آوینی. موفق باشید
583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1)) با سلام و احترام خدمت استاد گرامی. اگر اشتباه نکنم شما در خطاب به طلاب فرموده بودید که انسان از سن 20 تا مثلا 30 به بالا احساس میکند میخواهد با یک نفر انس بگیرد و نیز فرمودید بزرگان به همان نسبت که برخی ازدواج نکرده بودند به همان نسبت هم پختگی هایی را نداشتند. سوال بنده این است که 1) آیا مطلبی که فرمودید عمومیت دارد؟ اگر عمومیت دارد پس چرا بنده که 21 سال دارم در خود نه تنها چنین احساسی ندارم بلکه همواره دلم میخواهد تنها باشم . همه چیز و همه کس را اضافی احساس میکنم ؟ حتی گاهی لباس ها و ساعت مچی هم بر من سنگینی میکند یا حتی روشنی چراغ بویژه در مواقع انس بیشتر با حضرت حق مثل نماز صبح .و بندگی ام را در این یافته ام که به جز مواقعی که ناچارم درس بخوانم وقت خود را به شناخت و معاشقه با پروردگار خود بگذرانم لذا فایلی در ذهن خود ندارم که بتوانم انس با حضرت حق را با حرف های لغو چند ساعته با شخصی دیگر جمع کنم .؟ 1_2) سوال دیگر بنده این است که الان یه جوری شده که طرفین ازدواج ساعت ها میشینن با هم حرف میزنن ! آیا این ها حرف لغو محسوب میشود یا نه ؟؟ 1_3) اگر حرف لغو است چگونه میتوان به این ذلت تن نداد و در عین حال همسر را از خود راضی نگه داشت؟ 1_4) آیا قبل از ازدواج باید این موارد در نظر گرفته شود ؟ 1_5) اگر حرف لغو نیست لطفا بفرمایید که تفاوت حرف بیهوده زدن با همسر و حرف بیهوده زدن با یک شخص دیگر چیست ؟ مگر نه این که هر دو قساوت می آورد ؟ 2)) سوال دیگر این حقیر این است که بعضاً از این جهت که مجبورم با یک نامحرم در جلسات خواستگاری صحبت کنم به راحتی افراد رو رد میکنم . آیا این کار درستی است ؟ چگونه میتوان از آفات این جلسات خود را حفظ کرد ؟ 3)) سوال دیگر بنده این است با توجه به این که پدر و مادر نازل شده حقیقت ولایت در عالم ارض هستند و وجود و هستی ما در عالم ارض (ماده) از آنان است و با توجه به این که آدمی از سپاسگزاری مقام ولایت از جانب خداوند عاجز است ،3_1) سوال اول بنده این است که آیا امکان دارد که ما بتوانیم حق لطفی که پدر و مادر در حق ما داشته اند را ادا کنیم ؟ 3_2) سوال دوم بنده در این بخش این است که چگونه میتوان ناسپاسی از والدین را جبران کرد ؟ و چگونه میتوانیم بیشتر به آن ها محبت کنیم ؟؟؟ 4)) با توجه به این که ائمه فرموده اند بهترین لباس لباسی است که تحصیل آن آسان باشد و هزینه اش کم باشد و ... در خانواده ی ما به گونه است که برای تهیه ی لباس به تنهایی اقدام نمیکنم و مامان نقش مهمی در تهیه آن دارد . از طرفی حتی اگر لباسم کهنه باشد با وجود این که استطاعت مالی داریم اما وجدانم اجازه نمیدهد که مادر را برای تهیه ی لباس دنیوی به زحمت بیندازم . 4_1) آیا اگر لباسی کهنه اما تمیز باشد اشکالی دارد در حالی که از نظر مالی مشکلی نداریم و میتوانم لباس نو تهیه کنم ؟ 4_2) در چه مواردی کار درستی است که ما از خانواده درخواستی داشته باشیم در حالی که می‌بینیم با درخواست ما آنها به زحمت دنیوی دچار میشوند ؟ و گاها درخواست ما را خیلی جدی میگیرند و خود را به زحمت می اندازند ؟؟ خیلی خیلی از شما ممنونم . انشالا خدا سایه ی شما رو از سر ما کم نکنه . با تشکر فراوان / التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در مورد طلاب سخن علمای بزرگی مثل شهید ثانی در کتاب شریف «منیة‌المرید» که مخصوص طلاب علوم دین نوشته، آن است که اگر طلبه نیاز جنسی به جنس مخالف ندارد، زود ازدواج نکند و عرض کردم به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در 27 سالگی ازدواج کردند. و اگر جنابعالی احساس نیاز به ارتباط با جنس مخالف ندارید با این‌که در 21 سالگی هستید بهتر است بیشتر ذهن خود را مشغول دروس بفرمایید تا آن‌ها ملکه‌ی شما شود. ولی این‌که شهید مطهری می‌«رحمة‌الله‌علیه» فرمایند: اساتید ما که ازدواج کرده بودند و مسئولیت یک زندگی را بر عهده داشتند پخته‌تر بودند، به جهت آن است که انسان با واقعیات بیشتری از زندگی روبه‌رو می‌شود. وقتی روح انسان نیاز به اُنس با جنس مخالف داشت مثل غذاخوردن که نیاز بدن است، آن اُنس نیز نیاز قوه‌ی خیال است و در حدّ منطقی آن لغو محسوب نمی‌شود. وقتی احساس نیاز به ازدواج ندارید چرا خواستگاری می‌روید که بی‌خود افراد را ردّ کنید؟ احترام به پدر و مادر همان حقی است که ما باید نسبت به آن‌ها رعایت کنیم و ادامه‌ی احترام به آن‌ها جبران مافات را می‌کند. لباس باید شأن انسان را پایین نیاورد و عزّت انسان را حفظ کند، هرچند نباید موجب فخر شود. پدر و مادر دوست دارند که حوائج منطقی فرزندشان را برآورده کنند و این موجب زحمت ان‌ها نمی‌شود. موفق باشید
18070
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: در فلسفه اسلامی در بحث ادارک حسی تطابق ذهن و عین با بحث وجود ذهنی و وحدت ماهوی بین وجود ذهنی و وجود خارجی حل می شود. حال سوال بنده این است که: 1. فلاسفه پیش از صدرا از جمله ابن سینا در بحث تطابق ماهوی قایل به نظریه انتباع هستند. یعنی همان ماهیت خارجی در ذهن منتبع می شود. حال چه مشکلی در بحث انتباع هست که ملاصدرا نظر دیگری منوط به اینکه ماهیت در ذهن نه حاصل انتباع که حاصل انشاء خود نفس است را مطرح می کند؟ فارغ از بحث اصالت وجود و اقتضائات خود این نظریه مشخصا مشکل نظریه انتباع را می خواهم بدانم. 2. این که شیخ اشراق قائل به ادراک شهودی ما از عالم خارج بدون واسطه هر نوع وجود ذهنی است چه مشکلی ایجاد می کند؟ آیا نظریه شیخ اشراق همان نظریه اضافه است که فخر رازی مطرح می کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ابن سينا به سه نوع ادراك قايل است و در مواردى ادراك نوع چهارم يعنى وهمى را نيز بدانها افزوده است. در جريان ادراك خيالى ابن سينا قايل به انطباع است؛ يعنى صور از بيرون ادراك مى شوند و در قوه خيال باقى مى مانند كه به اين نوع ادراك، ادراك خيالى مى گويند. پس ادراك خيالى از ديدگاه ابن سينا مادى است. ابن سينا خيال را خزانه يافته هاى حس مشترك مى داند و براى خيال به مثابه يكى از حواس باطنى، شأن اساسى در شناخت قايل نيست. او خيال را به عالم حس محدود مى كند و برايش عالم مستقل قايل نيست: سهروردى معتقد است كه صور خيالى منطبع در خيال نيستند؛ بلكه اين صور در واقع عبارت از كالبدها و ابدان معلق در عالم مثال اند كه آنها محل جسمانى نيستند. پس ادراك خيالى از ديدگاه سهروردى داراى تجرد است. او مى گويد حافظه صورت ها و معانى جزئى نيز در مغز نيست؛ زيرا نفس انسان كه بدن را در تصرف دارد، به همه اندام هاى آن چيره است و همه جايش را زيرنظر دارد؛ پس امكان ندارد كه از صورت و معناى محفوظ در يكى از اندام ها غفلت كند. سهروردى حافظه ادراك هاى انسان را امرى مبهم با عنوان جهان يادآورى مى داند و آن را در قلمرو نفوس آسمانى به شمار مى آورد. ملا صدرا معتقد است نفس، صورتی مطابق شیئ خارجی در خود ابداع می‌کند، 2- نظر شیخ اشراق به نظر ملاصدرا و رابطه‌ی وجودی بین ذهن و عین، بسیار نزدیک است با این تفاوت که شیخ اشراق با نظر به وجه نوری وجود حرف خود را می‌زند و عملاً از مفهوم‌گرایی که در معنای وجود نهفته است، آزاد است. موفق باشید

17495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تسلیت ایام سوگواری امام حسین (ع): می خواستم در یک مورد با شما مشورت کنم: تا یک ماه دیگر خداوند دختری به ما عنایت خواهد کرد که تصمیم گرفتیم نام ایشان را زینب بگذاریم. منتها خانواده شوهرم که کمی خرافاتی هستند به شدت مخالفت می کنند و معتقد اند این نام باعث می شود دختر در زندگی بسیار سختی بکشد! خواستم نظر شما را نیز بدانم؟ سوال دیگرم اینکه آیا ممکن است القائات و موج افکار منفی اطرافیان در رابطه با این نام گذاری، بر زندگی دخترم اثر منفی بگذارد؟ تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم این حرف‌ها درست نیست و هیچ نقشی هم آن نام مبارک در سرنوشت آن دختر ندارد، مگر برکاتی که برای او پیش می‌آید. منتها از آن طرف هم نمی‌شود خیلی به مخالفت مستقیم با این سخنان پرداخت إلاّ این‌که با احترام بشود از کنار این حرف‌ها گذشت. موفق باشید

16919
متن پرسش
سلام استاد: مثل اینکه عقب ماندن از تکنولوژی تمامی ندارد. ویدیو، ماهواره، اینترنت، شبکه اجتماعی، بازی کلش او کلن. و این بار بازی «پوکمون گو» تا کی این روند ادامه دارد که محصولی بیاید و ما دست پاچه که وای این پدیده آمد حالا «چه باید کرد»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما از یک‌طرف باید مسیر جوانان را از طریق معرفت نفس در ساحتی بس متعالی و گسترده تعیین نماییم و از طرف دیگر، حدّ و اندازه و ظرفیتِ فضای مجازی را تعریف نماییم تا نه به‌کلّی به آن پشت شود، که این نه مقدور است و نه عاقلانه؛ و نه انتظار داشته باشیم همه‌چیز را می‌توان از چنین فضاهایی به‌دست آورد. عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 16923 شده است، خوب است به آن‌جا نیز سری بزنید. موفق باشید

15295
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد بزرگوار: امروز آقا در دیدار با مجمع طلاب فرمودند: «با وجود برخی پدیده های نامطلوب در گوشه و کنار، جهت گیری کلی حرکت کشور، خوب و رو به پیشرفت است و افق آینده به لطف پروردگار در همه زمینه ها روشن است.» با توجه به این بیانات، آیا می توان نتیجه گرفت که ایشان با بهره گیری از وجوه مثبت و فرصتهای بوجود آمده توسط دولت فعلی، در ضمن نگرانی و مراقبت از برخی پدیده های نامطلوب مانند نفوذ و مظلومیت فرهنگ و...، بسیار امیدوار هستند و معتقدند با همین قرائت دولت فعلی نسبت به جمهوری اسلامی هم می شود برخی بهره ها را به نفع آرمانهای انقلاب برد؟ عمده گفتمان این دولت «توسعه و مسائل اقتصادی با شعار چرخیدن چرخ زندگی مردم و کسب وجهه در عرف بین المللی با شعار تعامل سازنده و احیای اخلاق (مشخصا به معنی پرهیز از اختلاف ظاهری قوای حاکمیتی) و از دست ندادن امید در میان مردم برای بهبود شرایط معیشتی» هست که به نظر می رسد این گفتمان ظرفیت این را دارد که با هدایت و ارشاد و تعیین جهت رهبری، علاوه بر استفاده از مثبتات آن، تهدیداتش نیز تبدیل به فرصت شود و فکر می کنم آقا با شناخت و تعامل و نسبتی که با شخص و نوع تفکر آقای روحانی و هاشمی از قبل از انقلاب تا کنون داشته اند، دستشان برای استفاده از ظرفیت این دو شخصیتی که الان به هر دلیلی واجد سرمایه اجتماعی و محبوبیت اکثریت نسبی آراء هستند باز است. خواستم فهم ناقص خودم را در معرض تحلیل حضرتعالی از بیانات آقا محک بزنم. از تصدیعی که دادم عذر می خواهم. دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور که بعضی می‌پندارند، فضا آن‌چنان سیاه و تاریک نیست، ولی نه به آن معنا که بدنه‌ی دولت بتواند انقلاب را در اهداف متعالیه‌اش همراهی کند! بلکه به آن معنا که گفتمانِ نظام از آن جهت که گفتمانِ نمایش دلسوزی یک انقلاب برای بشر این دوران است و بنا دارد اختلافی با هیچ کشوری مگر اسرائیل و آمریکا نداشته باشد، دولت توانسته است در عرصه‌ی بین‌المللی این گفتمان را نشان دهد با این‌که بدنه‌ی دولت معتقد به روحیه‌ی انقلابی نیست، بلکه بحث دوره‌ی «انقلاب گذشته است» و دوره‌ی «جمهوری اسلامی، پیش آمده است» را به میان آورده‌اند و به همین جهت مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بر انقلابی‌بودنِ حوزه و حفظ روحیه‌ی انقلابی مردم تکیه می‌کنند. و معلوم است که اگر روحیه‌ی انقلابی مردم، تقلیل یابد و نفسِ راحت‌طلبی آن‌ها مخاطب قرار گیرد، کسانی محبوب آن‌ها خواهند شد که تئوریِ تقلیلِ روحیه‌ی انقلابی را دامن می‌زنند. موفق باشید 

14553
متن پرسش
یا سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد ببخشید یک کتاب در مورد امام زمان (عج) خواندم، در قسمتی حرف از ابن منصور حلاج آمده است. ابن منصور چه شخصیتی بود؟ ایا اینکه امام زمان (عج) او را لعن کرده است صحیح است؟ در ادامه گفته بود که مرحوم شوشتری و مولانا از او تقدیر کرده اند و در رد آنها مطالبی بیان شده بود. بحث به امام زمان (عج) که می رسد در آن کتاب این شعر مولانا را می آورد پس امام حی قائم آن ولیست / خواه از نسل عمر خواه از علیست لطفا در مورد این مصرع مطالبی بیان فرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای استاد حجت‌الاسلام امینی‌نژاد در مجله‌ی «حکمت عرفانی» تحقیق بسیار عالمانه‌ای تحت عنوان «حلاج از منظر توقیع امام عصر» کرده‌اند. خوب است در این مورد به آن‌جا رجوع فرمایید.  پی دی اف آن را در سایت http://tnews.ir/news/15C436279544.html جستجو کنید. موفق باشید

13783
متن پرسش
با سلام: می خواستم بدانم حیوانات بعد از مرگ چه اتفاقی برایشان می افتد آیا آنها هم مثل ما من و تن دارند با توجه به این که من هرگز نابود نمی شود پس بعد از مرگ چه می شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و «خویشتن پنهان» شده است مبنی بر این‌که از نظر فلسفه‌ی اسلامی نفسِ حیوانات به صورت کلّی محشور می‌شود، نه به صورت جزیی و فردی. بدین معنا که ما در آن‌جا نفس گوسفند داریم اما نه گوسفند خاص. موفق باشید

13392
متن پرسش
سلام: سوالی که خدمت استاد داشتم این است که سپاهی که زمان خلیفه دوم به ایران حمله کردند، خوب بودند یا بد؟ تو کتابی مثلا کتاب دینی مدرسه، نوشته که اون مسلمانان به خاطر ایمان قویشان بود که پیروز شدند، شهید مطهری هم در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام آورده اند که سپاه ایران اون موقع بسیار قوی بود و مسلمونا چون ایمان و روحیه شهادت طلبی داشتن تونستن پیروز بشن! پس مسلمونای خوب بودن؟ آخه همیشه هر کسی بهم می گفت مسلمونا ببین چیکار کردن با ایران، ریختن سر بردین و به زنان به صورت وحشینه تجاوز کردن، من میگفتم نه، اونا مسلمون واقعی نبودن، اون موقع زمان خلافت خلیفه دوم بوده و مسلمونای واقعی با امام علی (ع) بودن. اما این طور که کتابا نوشتن، پس مسلمونای خوب بودن؟ ایمان و شهادت طلبی و ... پس یعنی اسلام با حملات وحشیانه آغاز گرایانه، کشتن و سربریدن وحشیانه، رحم نکردن به کودکان، و از هم بدتر که منو آزار میده تجاوز به زنان مثه حیوون، موافقه؟!! حالا اگه اون قوم اصلا کافر باشن، اخه بنظرم وحشیانس به زور بخوان به یک زن تجاوز کنن، مگه چه گناهی کرده؟ خب مگه به اون کشور چقدر اسلام تبلیغ شده؟ پیامبر یه نامه زدن و پادشاه پاره کرد. مردم چه گناهی گردن؟! اصلا الان، تو زمان حاضر، مثلا ما میتونیم به سوئد کافرن دیگه، حالا هر کشور کافر دیگه، حمله کنیم و مثه حیوون به زناشون تجاوز کنیم؟ ممنون از اینکه به همه سوالات هر چند سوالات سطحی پاسخ میدید. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ‌های دقیق ابداً بحث تجاوز لشکر اسلام را به ایران و ایرانی ثبت نکرده است، در حدّی که نوشته‌اند سربازان یزدگرد نیز هرشب به مسلمانان می‌پیوستند و پای سربازها را با زنجیر به هم بسته بودند که فرار نکنند و آن‌قدر کشور ایران آماده‌ی عبور از حاکمان ساسانی و افکار مغان ذرتشتی بود که شهرهای ایران به‌راحتی تسلیم لشکر اسلام شدند. موفق باشید

12065
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: آیا متن زیر درست است در صورت اشتباه لطفا درستش را مرحمت بفرمایید: قسمت الف: انسان مخلوقی است که اگر با نگاه تکثر مورد بررسی قرار گیرد مجموعه ای از چسم و نفس و روح می باشد، که با وحدتی که در آفرینش او وجود دارد، همه ی این ابعاد وجودش تبدیل به انسان می گردد که خداوند او را جانشین خود در زمین معرفی می کند و به خودش تبارک می گوید. اول از همه، جسم خلق می گردد و خداوند با توجه به آیه ی نفخت من روحی و آیه «و نفس و ما سواها و الهمها فحورها و تقواها»، روح و نفس را، در او می دمد. این انسان جسمی دارد که از نظر نباتی و حیوانی با گیاهان و حیوانات نقاط اشتراک دارد و آن حیات است. اما چون صاحب نفس و اختیار و روح الهی می باشد، شرایط او با دیگر موحودات متفاوت می شود. نفسی که در انسان وجود دارد، دارای قوای چهارگانه ی عقل و شهویه و غضبیه و وهمیه می باشد که همه ی این قوا برای زندگی انسان ضرورت دارد. اما این قوا باید تحت فرماندهی قوه ی الهیه عقل قرار گیرد تا با بهره بردن از آنها در تعالی و تکامل خود بکوشد و غبار از روح الهی که خداوند در وجود او قرار داده است، بشوید و به تعالی و تکامل خود برسد. همانطور که در سوره ی شمس خدا فرموده است، نفس هم خوبی و هم بدی را کامل می شناسد، اما نفس قابلیت اماره گی (تشویق به بدی ها) و هم لوامه گی (منع از بدی ها) و هم مطمئنه (نفس به تعالی رسیده) را دارد .... و با اختیاری که دارد می تواند از هر کدام از این درجاته نفس بهره ببرد. اگر نفسی مطیع اماره گی شد، آلوده می گردد و غباری بر روی روح الهی او کشیده می شود. طوری که به شیطان متمایل می گردد و در نهایت اسیر و بنده ی او می گردد. و اگر تابع نفس لوامه ی خود گردد، این نفس (وجدان) او را از زشتی ها منع می کند و پله ی پرواز به مرحله ی مطمئنه خواهد شد. نفسی که مطمئنه گردید، با روح الهی که در وجودش است، به مقام راضیه مرضیه خواهد رسید. جایی که او از خدا راضی است و خدا هم از او راضی. در اینجا وحودش همه الهی می گردد و با تجلی اسماء خداوند، آیننه ی تمام نمای حق می گردد و به لقاء الله نایل می گردد. قسمت ب: در قیامت هم روح از جسم جدا می گردد و به اصل خودش بر می گردد و این جسم و نفس است که عذاب می بیند. البته روح ما هم تحت تاثیر این عذاب است و حسرت می خورد که چرا نفس بسوی او حرکت نکرد. بعد از تمام شدن عذاب جسم و نفس، روح دوباره به جسم باز می گردد و نزد خداوند حیات ابدی دارد. بیشتر قسمت سوال که متوجه نمی شوم قسمت «ب» است از اینکه وقت می گذارید سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال خوب است، ولی قسمت دوم اشکال دارد زیرا در قیامت همان اخلاق و عقاید ما که مربوط به روح است صورت پیدا می‌کند و انسان بد اخلاق و بد عقیده به صورت خوک در می‌آید که همان روح اوست که به صورت خوک درآمده و از آن جهت که انسانی است که خوک شده و چنین شخصیتی را نمی‌خواهد، معذّب است. موفق باشید

11703
متن پرسش
سلام خسته نباشید: آیا نفسه ناطقه من در تمام مکان ها حضور دارد؟ یک خواهشی هم داشتم اگر امکانش هست فایل صوتی هر کتاب رو تو سایت قرار بدین. بنده نمیتونم سی دی های شمارو تهیه کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جواب‌گرفتن نسبت به این سؤال زحمت بکشید کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» را مطالعه فرمایید، در ضمن همه‌ی کتاب‌ها فایل صوتی ندارند و سایت هم ظرفیت همه‌ی صوت‌ها را ندارد. موفق باشید

10990
متن پرسش
با سلام: از اول انقلاب تا امروز هم حضرت امام و هم حضرت آقا در مورد این‌که حوزه باید قضاوت را در این نظام مقدس بر عهده بگیرد و برای این منصب قاضی تربیت کند در شرایط امروز ساز و کار ورود طلاب به این منصب خیلی هم آسان شده اما با توجه به روایات خیلی تند در مورد تصدی قضاوت و با توجه به این‌که شرایط قوه قضائیه در امروز ما بسیار وخیم است و احتمال جهنمی‌شدن بسیار زیاد است، نظر شما در مورد این‌که طلاب برای ادای دین به انقلاب در این پست خطرناک مشغول شوند چیست؟ آیا از نظر شما سن و سال و شرایط خاصی در نظر دارید؟ مجددا عرض کنم که اگر طلبه‌ای هر چقدر با تقوا هم وارد این عرصه شود باز هم در این وادی هضم می‌شود و این‌که بتواند تأثیرگذار باشد، خیلی بعید است. ولی از طرفی نظام هم نظام اسلامی است و این مسئولیت بیشتر متوجه حوزه است تا افراد دیگر. با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بعضی طلاب عزیز که خداوند در قلب آن‌ها از این جهت مسئولیت انداخته و بنا دارند در راستای سلوک إلی اللّه در این مسیر قدم بزنند، در کنار آن عده از قضات در قوه‌ی قضائیه قرار ‌می گیرند که به عنوان سربازان امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ره صدساله را یک‌شبه طی کرده‌اند، ما هم اکنون در نظام قضایی خود از این نوع قضات هم داریم. موفق باشید
10098
متن پرسش
سلام علیکم: به نظرم می رسد که ما زمانی که از هیچ بودن خود در برابر خدا سخن می‌گوییم و باز خیلی راحت به بقیه بیانات خودمان می پردازیم، نشان می دهد که این یک نوع حرف زدن است و محترمانه اش این است که در حد یک مفهوم و اطلاع قبول کرده ایم اما اگر این حرف را حقیقتا بفهمیم و پی به عمق آن ببریم مجنون و دیوانه می شویم چون هویتی دیگر برای خود نمی یابیم. نظرتان چیست؟ (ببخشید دیگر منظورم را بهتر نتوانستم بیان کنم)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و لذا باید علاوه بر توحید علمی، توحید عملی داشت و در امور خود، خدا را همه‌کاره دانست. موفق باشید
9622
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر از اینکه جواب سؤالات قبلی را داده اید. بنده جدیدا در اینترنت و جلسات قرآنی دیده ام که تحت عنوان فضیلت بندهای جوشن کبیر مثلا آیه فلان برای دوستی و یا آیه ای برای رزق و.... می خواستم بپرسم آیا این ها درست است و اگر درست است چگونگی ختم آن را بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها تقلیل‌دادن افقی است که آن دعای عظیم‌الشأن در مقابل ما می‌گذارد. این دعا می‌خواهد ما را با خدا و اسماء حسنای او آشنا کند، چرا ما آن افق را به موضوعات جزئی تقلیل دهیم؟! موفق باشید
6471
متن پرسش
سلام.حضرت استاد مدت زمانی دراز است که راجع به بسط عدالت در تمدن مهدوی(ع) می اندیشم.وگمانم این است که این ارزش وبسط آن در حکومت مهدوی غیر از آن مفهوم ساده واولیه ای است که در اذهان نقش بسته وتصور می کنند.به عنوان مثال اگر زمینی در قرن ها قبل توسط شخصی غصب شده است وبه ورثه رسیده ودر حال حاضر یک مکان ارزشمند ومفید برای جامعه وحتی مسجد ساخته شده است به نظر حقیر عدالت حکم می کند که این زمین به صاحبان اصلی اش برگردانده شود ومثلا اگر در پی ریزی یک بنا ودر ساختن آن حتی شنی غیرعادلانه دراین بنا استفاده شده ویا حق یک کارگر ساده یک روز در آنجا ضایع شده این بنا براساس وپایه ی عدالت اصل بنا نشده است و وجودش به یک نحو شرعی نیست وبا نظام تکوین هم خوانی ندارد.وبنابراین دربسط ارزش عدالت به دست یداللهی مهدی (ع) باید نابود شود.حالا با بسط این مثال های ساده می توان نتیجه گرفت این تمدن مدرن وهرتمدن شبیه به این که از ابتدا با چپاول منابع وثروت از طبیعت وانسان ها به نامشروع وظلم به خود ودیگران که کلان آن کفر والحاد است منافی عدالت می باشد ومسلما مهدی(ع) نباید با تکیه برحتی ذره ای از این تمدن الحادی که ریشه ی تاریخ آن به ابتدای نزاع جبهه ی حق وباطل است تمدن عظیم خود را بنا کند ومسلما باید جهانی دیگر با زیربنای توحید وروبنای عدالت از نو ساخته شود ویک دگرگونی عظیم اتفاق بیفتد که شاید تصورآن هم بسیار دشوار باشد. می خواستم نظر شما را دراین باره بدانم واینکه این نگرش تا چه حدی صحیح است وتاچه حد نگاهی افراطی وغیر واقعی نسبت به تمدن مهدوی (ع)وبسط این ارزش مهجور می باشد.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نه‌تنها هیچ افراطی در این نگرش نیست بلکه این اولین شرط تجلی انوار غیب توسط آن موجود مقدس است که واسطه‌ی فیض بین ارض و سماء است و تازه وسعت عدالتی که جهان ظرفیت آن را دارد بسیار بالاتر از عدالت اقتصادی است. خوشا به حال آن‌ها که می‌فهمند این جهان چه ظرفیت فوق‌العاده‌ای دارد و بدین لحاظ در ذیل تبعیت از ولّی فقیه زمان ،منتظر آن حضرت هستند و سعی می‌کنند بین علم و عملشان تخلفی نباشد و آنچه را حق می‌دانند سعی می‌کنند در عمل بدان مقید باشند. موفق باشید
1154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز در مورد این سوال داشتم که وظیفه بسیج در مسجد چیست آیا پایگاه بسیج وظیفه اش داخل مسجد برگزاری مراسمات مانند نیمه شعبان یا شب قدر یا امسال اینها است یا تشکیل گروه های صالحین یا هردو به نظر شما کدام دارای الویت هستند به نظر شما کار فرهنگی خوب در مسجد چیست ما نسبت به آینده بسیج چه مسئولیتی داریم دوستار همیشگی شما ((سید)) لطفل سوال به صورت خصوصی جواب داده شود
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بسیج، بسیج در راستای اهداف انقلاب اسلامی است، هرکاری که در کنار روحانی و هیئت امناء مسجد می‌توانید در راستای تحقق ارمان‌های انقلاب انجام دهید، موجب سرافرازی شما در قیامت خواهد شد، حال چه تشکیل مراسم مذهبی باشد و چه تشکیل گروه صالحین. مواظب باشید عمل‌زده نشوید و از کسب معارف الهی و حضور قلب معنوی باز بمانید. موفق باشید
1004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام نظر شما در مورد امام موسی صدر چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بحمدالله شخصیت جناب آقای موسی صدر به اندازه‌ی کافی معلوم است که احتیاج به نظر بنده نیست. انسانی که اگر کسی بیوگرافی او را مطالعه کند می‌فهمد در حدّی بسیار عالی از نبوغ فکری و مدیریت برخوردار بوده‌اند و حقیقتاً باید پذیرفت معمر القذافی بر اساس نقشه‌ی صهیونیست‌ها دست به چنین جنایتی زد و جهان اسلام را از آن مرد بزرگ جهت نقش‌آفرینی در جهان اسلام محروم کرد. موفق باشید
819

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام برای بهتر شدن قوه تحلیل و پیدا کردن فن بیان (غیر از راه افزایش مطالعه غیر درسی) چه باید کرد با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در مورد تقویت قوه‌ی تحلیل بالاخره باید تدبّر در آیات قرآن و مطالعه‌ی تاریخ اسلام و مطالعه‌ی تاریخ معاصر را داشته باشیم و در تقویت فن بیان، سخنرانی‌های سخنرانان مشهور را زیاد گوش بدهید. موفق باشید
19645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با سلام و خدمت شما: من یک طلبه از پاکستان هستم که الان در ایران جامعه المصطفی درس می خوانم. ترم دوم شروع می شود. لطفا یک سیر مطالعاتی از آثار مقام معظم رھبری را بہ من معرفی کنید تا از استفادہ کنم. یک سیر مطالعاتی دربارہ تاریخ اسلام ھم لطف معرفی کنید. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مقام معظم رهبری، سیر مطالعاتی خاصی نمی‌توان پیشنهاد کرد. بیشتر باید با دقت کامل سعی کرد سخنان و رهنمودهای ایشان را دنبال نمود 2- در مورد تاریخ اسلام، مطلب و کتاب زیاد است. ولی فکر می‌کنم اگر مباحث حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای غنوی را در سایت‌شان دنبال بفرمایید، نکات ارزشمندی در اختیار شما قرار می‌گیرد. در قسمت جزوات موجود در سایت، جزوه‌ی «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» برای شروع خوب است. البته کتاب «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» شما را با کدهایی در مورد فضای تاریخیِ صدر اسلام آشنا می‌کند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17812
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده حفظه الله: در آثار جنابعالی رگه هایی از اندیشه های دکتر داوری و به تبع ایشان هایدگر دیده می شود. از آنجا که اندیشه های پست مدرن و خاصتا هایدگر با مرگ متافیزیک شروع می شود، چگونه این اندیشه ها در نظر شما جای دارد؟ چرا که به نظر نمی رسد جنابعالی مرگ متافیزیک را قبول داشته باشید، همان طور که آثار شما گواه این مطلب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متافیزیک به معنای متوقف‌شدن در مفاهیم، نه‌تنها ضرورت این تاریخ است برای دینداری، بلکه باید به‌شدت برای برگشت به فضای دینی و قلبیِ آن، متوجه‌ی محدودیت‌های تفکر متافیزیکی شد. در این رابطه بنده یک کتاب نسبتاً قطور تحت عنوان «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» تدوین نموده‌ام و 75 جلسه آن را شرح داده‌ام. در معنایِ متافیزیک خوب توجه فرمایید که چه مصائبی به عنوان حجاب‌های غلیظ در مقابل ما گشوده است و این غیر از تفکر فلسفی است که با آگاهی از آن متوجه‌ی محدودیت آن می‌شویم حتی در رابطه با عبور از متافیزیک، مباحث «ما و حافظ» مطرح شد. زیرا زبان حافظ، زبان آگاهی از زهدی است که راهِ رجوع به حقیقت را می‌بندد و حافظ متذکر این نکته‌ی بسیار مهم است. موفق باشید 

17382

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: وقت شریف بخیر. نظر حضرتعالی در مورد کتاب «نشان از بی نشانها» چیست؟ استادی فرمودند اغراق هم در کتاب شده، فرزندشان مقداری گرایشات صوفیگری داشته. اما به نظر حقیر در باب کرامات چیزهایی گفته نشده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در بعضی موارد این‌طور باشد ولی روی‌همرفته مرحوم آقای نخودکی، مردِ عبور از دنیا به سوی عالم غیب و معنا بوده است و این راه را درست می‌شناخته در حدّی که امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ایشان رجوع داشته‌اند. موفق باشید

14406
متن پرسش
سلام: برای اینکه تصاویر قبلی ذهنمان برود چه کنیم؟ به صورت خواطر اذیت می کنند بعضی وقتها. مخصوصا هنگام عبادات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه خود را مشغول معارف الهی و اخلاق فاضله کنید آن تصاویر بیشتر و بیشتر بی‌رنگ می‌شوند. موفق باشید

11734
متن پرسش
با سلام: امیدوارم سال پربرکتی داشته باشین. استاد گرامی راستش رو بخواین استاد عزیز بنده دوس دارم بدونم منظور شما از اینکه باید در حوزه بتونیم به اجتهاد برسیم چیه؟ یعنی اینکه حتما به تمامی قواعد فقهی و اصول فقه و ادبیات عرب تسلط داشته باشیم یا اینکه در حدی از اونها آگاه بشیم که بتونیم منظور از یک آیه رو خوب متوجه بشیم بسه؟ باور کنید بنده اصلا از سر غرور صحبت نمی کنم و البته به خدا پناه می برم که دچار غرور بشم ولی بنده هرطور نگاه می کنم می بینم تمام اساتیدی که ادبیات عربشون خبه و به اصول فقه تسلط دارن اون فهمی که باید از دین داشته باشن رو ندارن. نمیخوام بگم این دلیل میشه که ادبیات عرب و فقه رو خوب نخونیم ولی الان بنده ناراحتم که نمیتونم از این دروس نمره خوب بگیرم در حالی که بنده اصل مباحثو خوب گرفتم و میتونم توضیح بدم. آیا همین که بدونم خوب درسو می فهمم برای اینکه امام زمان (عج) از بنده راضی باشن کافی هست یا حتما باید نمره هم خوب بشه؟ اساتید و مدیرها دائم به ما میگن شما شهریتون حرامه ولی من همش برام سواله آیا استادی که طبق اصول تدریس نمیکنه یا مدیرانی که مدیریت صحیح بلد نیستن و دائم با زور تهدید و اخراج میخوان ما رو درس خون بکنن اونها در این بازدهی کم طلاب مقصر نیستن؟ آیا اون کسانی که در راس نشستن و به توصیه های رهبری خوب عمل نمیکنن هرچند که عمدی هم این قصور رو انجام ندن در بازدهی کم طلاب سهیم نیستن؟ امام زمان (عج) از ما طلاب فقط ناراحت میشن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بنا نیست در درس‌خواندن نمره‌ی خوب ملاک باشد، فهمیدن ملاک است و در مسیر اجتهاد است که انسان به یک فهم کلّی می‌رسد و می‌تواند جایگاه آیات و روایات را درست بفهمد. اما اجازه دهید انتقادی هم به شما بکنم و آن این‌که بپذیرید باید دقیق‌تر از این باشید که هستید تا در نوشتن‌های خود واژه‌ها را درست به‌کار ببرید نه آن‌طور که در محاوره‌ آن الفاظ را اداء می‌کنید. هیچ‌وقت در نوشتار به جای «راست‌اش را بخواهید»؛ نمی‌نویسند «راستش رو بخواین» که این نوع ضعف تا آخر نوشته‌ی جنابعالی هست. موفق باشید

11359
متن پرسش
سلام علیکم: آیا زمانی می آید که انسان از حالت قبض رها شود و در بسط باشد؟ آیا راهی هست که کمک شود تا از حالت قبض بیرون بیاییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً پس از مدتی بسط به سراغ‌تان می‌آید. راه‌کار در راضی‌شدن به رضایت الهی است تا خطاب آیه‌ی «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً» شامل شما نیز بشود. إن‌شاءاللّه. موفق باشید  

10344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: سوالم این بود: من شنیدم به عنوان حدیثی که خداوند می فرماید (به مضمون) اگر بنده ای ذره ای لذت گناه در دلش باشد لذت مناجاتم را به او نمی چشانم با اینکه انسان دارای نفس لوامه است و شیطان همیشه او را وسوسه می کند و ما در جهاد با آن باید باشیم منظورم اینه من خیلی سعی می کنم گناه نکنم اما آدم بالاخره می داند لذتی دارد که به خاطر خدا از آن چشم پوشی می کند این حدیث چه می خواهد بگوید؟ التماس دعا دارم از خدمتتون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم طلب و تقاضای انسان است که آن تقاضا رجوع به مناجات با حق باشد و با امیال نفس امّاره کنار نیاید و آن امیال را مثل اهل دنیا تصدیق نکند. موفق باشید
نمایش چاپی