بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13469
متن پرسش
سلام: تعريف جامع و مانع سياست از ديدگاه اسلام ناب چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر اسلام فعالیت‌هایی که جهت تحقق حاکمیت خدا در جامعه باشد و نیز موجب دفع افکار غلط برای نفوذ در امورات جامعه باشد را، سیاست در نگاه اسلام می‌گویند. موفق باشید

7878
متن پرسش
با سلام خدمت استاد. بنده تا قبل از فتنه ی 88 اطلاعات سیاسی کمی داشتم واصلا امام خامنه ای رو به عنوان یه آیت الله خیلی معمولی نگاه میکردم اون موقع 19 سالم بود.بعد از فتنه نمیدونم چی شد جذب رهبر انقلاب شدم و حرفاش به دلم می نشست و عمیقا فهمیدم رهبری با همه فرق داره و جایگاه ولایت فقیه رو قلبا چشیدم و داشتن همچین رهبری رو نعمت بزرگی به حساب اوردم. استاد عزیز یه مسئله رو بارها از افراد متفاوتی با شیوه های متفاوتی شنیدم ولی نمیتونم جواب بدم. چرا اینقده فساد مالی بین سران مسئولین زیاده؟ چرا هیشکی اقدامی نمیکنه؟؟ چرا پرونده های کلانی مثه 3000 میلیارد اینقده با ناز و ادا پیگیری میشه و بعد 3 سال هنوز اقدامی انچنانی نشده؟ واسه خود من مسلم شده که شخص رهبری وخانوادشون سالمترین زندگی رو دارن و هیچ نقطه سیاهی ندارن ولی چرا رهبری جلوی اینها رو نمیگیره؟ آیا مصلحت خاصی در میان است که باعث میشه رهبری نتونه اقدام کنه؟؟ بعضی وقتا یه جوابایی به خودم میدم از جمله اینکه مبارزه با فساد در حیطه ی قوه ی قضاییه هست ولی مگه رئیس این قوه رو رهبری انتخاب نمیکنن؟ من قبول دارم رهبری جامعه رو هدایت میکه تا خود مردم بینش فهم مسائل رو پیداکنند مثه فتنه ی 88 که رهبری مدیریت کردند تا فتنه گرها چهره خوشون رو روز عاشورا نشون دادند یا بسیاری مسائل دیگه ولی توی موضوع فساد مالی خیلی مسائل روشنه و اگه روشن نیست ومصلحت هایی هست اون مصلحتا چیه؟؟ پشت پرده فسادای مالی چه جریانیه که نمیشه باهاش مبارزه کرد؟؟چند روز پیش یکی از دوستام ازم پرسید که: توی پرونده ی 3000 میلیاردی رهبری فرمود "اینقد دریارش صحبت نکنید" اون رفیقم میگفت که چرا نباید دربارش صحبت بشه؟میگفت چرا نمیزارن این مسائل رو بشه! من توی حرفش موندم از یه طرف یقین دارم رهبری خودش سالم و پاکه و از اون طرف بلد نبودم جوابش بدم! نمیتونم بفهمم. خواهش میکنم جوابم رو اگه بلدید بفرمایید، چرا هیشکی جواب درست نمیده، استاد من توی روستا زندگی میکنم بعضی وقتا که از رهبری دفاع میکنم بعضی فامیلای شهرنشینمون شروع میکنن به روهم زدن فسادای اقازاده ها و ادرس خونه هاشون رو توی بالا شهر تهران بهم میدن ومیگن تو خونه های چندمیلیاردی اینا رو ندیدی و نفست از جای گرم در میاد! ولی استاد من دلم به ساده زیستی رهبرم گرمه، ولی نمیتونم این تناقض ها رو تحلیل کنم خواهشا دستم رو بگیرید. .ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: برای رفع بحران‌های موجود باید متوجه سخن خدا بود که فرمود: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا». و رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» متوجه‌اند باید سطح تقوای مردم را رشد داد چرا که کار پلیس را نهادهای انتظامی انجام می‌دهند و فراموش نکنید ما در کشوری زندگی می‌کنیم که از یک طرف تحت تاثیر نظام شاهنشاهی است و از طرف دیگر استکبار جهانی با انواع تلاش‌ها مانع به تقوارسیدن مردم است و ما باید با صبر و شکیبائی کشور خود را زیر سایه‌ی دینداری از گرفتاری‌های تاریخی‌اش آزاد کنیم و این‌که مقام معظم رهبری فرمودند این اندازه موضوع پرونده‌ی فساد مالی را بزرگ نکنید، به جهت آن بود که از وظایف اصلی ما که کار فرهنگی است غافل می‌شدیم وگرنه کار که از نظر قضایی دارد جلو می‌رود. بنده و جنابعالی نباید منکر ضعف‌ها باشیم، دفاع از آن جهت است که مسیر انقلاب اسلامی مسیر عبور از این نقص است و به همین جهت جریان فساد مالی و جریان آقازاده‌ها با همه‌ی تلاشی که کردند به اهداف خود نرسیدند. موفق باشید
7415
متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز شبهه ای در باره امامزاده ها مطرح است که اساسا وقتی به امامزاده ای می رویم آیا کسی در آن جا مدفون است است و اگر هست آیا واقعا فرزند معصوم است و اگر هست آیا انسان صالح و خوبی بوده یا نه مثل بعضی امام زاده ها خوب از آب در نیامده است و این شبهات ارتباط و امکان استفاده را از آنسان می گیرد البته منظور امامزاده های معمولی که در کوی و برزن کشورمان وجود دارد نه مثل حضرت معصومه لطفا پاسخ به این شبهه ها را بیان فرمایید با کمال تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را مطمئن باشید اگر این امام‌زاده‌ها که از سال‌ها پیش در بین مردم مورد احترام هستند حقیقی نبودند پس از مدتی لو می‌رفتند و دیگر مردم به آن‌ها رجوع نمی‌کردند. همین‌که بین مردم از سال‌های قبل پذیرفته شده‌اند کافی است که به آن‌ها اعتماد کنید و در محل دفن آن‌ها در پرتو قربی که آن‌ها در نزد خدا دارند به عبادت بپردازید. موفق باشید
6984
متن پرسش
سلام استاد عزیز آیا تجلیات ذاتی همان تجلی کبریایی حضرت حق است؟ علامه حسن زاده در واقعه 7 از رساله انسان در عرفان که شرح حال خود را در حالت جذب به اسم عظیم و جلال خدا توضیح می دهند در شعری که به دنبال آن سروده اند چنین معنایی را می رسانند یا شاید من اشتباه فهمیده ام. در آن صورت تجلیات اسمائی و صفاتی چه می شود چون بالأخره عظمت و جلال هم از اسماء خدا است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در مقام تجلیات ذاتی و توحید ذاتی هیچ وجودی از خود احساس نمی‌کند. همه‌ی عالم را در جنبه‌ی حقانی‌اش می‌نگرد که همه فانی در حق‌اند. به نظرم تطبیق حالات بزرگان با توحید افعالی یا صفاتی یا ذاتی کار مشکلی است و فایده‌ای هم برای ما ندارد، باید فکری به حال خودمان بکنیم و راه بیفتیم. گزارشی که بزرگان عرفان از احوالات می‌دهند نیز برای آن است که ما راه بیفتیم. موفق باشید
6743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد درپاسخ به سوال6567 فرمودند که در جلسه دعای مکارم الاخلاق درمورد توافق صحبت کرده اند.مربوط به چه تاریخی است؟روی سایت هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری روی سایت در همان صفحه‌ی اول دست راست تحت عنوان « خانواده مرکزصمیمیت»، آن بحث موجود است. موفق باشید
6209
متن پرسش
بسمه تعالی سلام شرایطی که در زمان ظهور حضرت حجت به وقوع میپیونذ مانند اینکه زمین و سنگ به حرف میایند و تکنلوژی رنگ ولعاب خود را از دست میدهد و در مجموع شعور بالایی حتی در جمادات وعده داده شده آیا به تدریج مثلا طی چند سال رخ میدهد یا ناگهانی است واصلا ظهور خود حضرت علیه السلام ناگهانی است یا طی چند سال مثلا حتی صد سال رخ میدهد مثلا مردم شب خوابند صبح که بیدار میشوند زمین تغییر یافته و حضرت ناگهان ظهور میکنند آیا اینکه گفته میشود روز جمعه ظهور میفرمایند یعنی یک جمعه قبلش هیچ خبری نیست ناگهان جمعه بعد زمین و زمان عوض میشود یا یک امر تدریجی و کاملا آرام است که ممکن است شروع شده باشد و به تدریج کامل شود و کمال آنبا ظهور جسمانی مبارک ایشان است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شخص حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در روایت داریم که « حضرت جواد (ع) مى‏فرمایند: «خداى سبحان کار او [قائم‏] را یک‏ شبه‏ اصلاح مى‏کند و اوضاع را به نفع او تغییر مى‏دهد، چنان‏که کار موسى (ع) را یک‏ شبه‏ اصلاح کرد. او براى گرفتن پاره‏اى‏ آتش براى خانواده‏اش رفت، ولى هنگام بازگشت به شرافت رسالت و افتخار نبوت نایل شده بود. آن‏گاه حضرت جواد (ع) فرمودند: «افْضلُ اعمالِ شیعَتِنا انْتظارُ الْفَرَج»، بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».»( بحارالانوار، ج 51، ص 156.) ولی در مورد تغییر عالم باید تدریجی باشد تا به آن صورت نهایی برسد که در کتاب « آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی» متذکر شده‌‌ام. موفق باشید.
5589
متن پرسش
خداوند با این عظمت چطور ممکن است به یک انسان نگاه کند؟اصلا مگر میشود با خداوند ارتباط داشت؟ما خودمان را گول نمیزنیم؟ما چه سنخیتی با خداوند داریم آخر؟.وقتی درباره عظمت ائمه می اندیشیم میبینیم که ما واقعا هیچیم،بدون هیچ تعارفی ما هیچی نیستیم.وقتی همه موجودات پیش خداوند چیزی به حساب نمی آیند و مقام و مرتبه خداوند قابل تصور نیست و عظیم دانستن خداوند هم توهین به ساحت و بزرگی اوست واقعا ما چه کار میتوانیم بکنیم.چند روز است که فهمیده ام خدا عظمتی دارد وصف نشدنی که این مطلب را تا چند روز پیش نمیدانستم. و میدانم این دانسته ام هم مثل همه دانسته ها و وجودم فقط کشک است، حقیقتا توهم دانایی است.آقای طاهر زاده نمیتوانم مطلبی را که میخواهم درست بیان کنم.اصلا ما را به خدا چه؟واقعا دل خوشی به عبادت یا نماز خواندن یا ذکر گفتن یا اینکه کسی بگوید من با اخلاقم یا کار خیر انجام میدهم یا باخدا هستم یا او را میشناسم خنده دار ترین جکی است که میتوان گفت. ما را به ساحت خداوند چه؟ پیامبران و امامان و عالمان و شمای آقای طاهر زاده ما را به کجا دعوت می کنید؟شوخیتان گرفته؟یا خیلی امید وارید؟ یا میخواهید ما دل خوش داریم و مٍلا گمرا نشویم و از ته دیگ چیزی به ما برسد؟به خداوند قسم اگر بمیرم هیچ چیزی ندارم که با خود ببرم.هر چه به درونم نگه میکنم خالی خالیست چکار کنم؟کجا بروم؟آقای طاهر زاده کجا بروم؟هان؟کجا...؟خودم، دنیا، زندگی، همه چیز و همه چیز حیرت اندر حیرت است.حیرتی که هم درازای آن هم عمق آن از ازل تا ابد است.آقای طاهر زاده،وقتی به خودم نگاه میکنم به همان خداوند قسم،میبینم که هیچی نیستم هیچی ندارم هیچ عمل صالحی ندارم هیچ علم و دانشی ندارم.راهنماییم کنید لطفا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان خدایی که چنین عظمت‌هایی دارد یکی از عظمت‌هایش هم آن است که بسیار رحیم است و برای آن‌که بندگانش را به خودش نزدیک کند و آن‌ها از نور عظمت پروردگارشان بهره‌مند شود پیامبران را فرستاد تا راه نزدیکی به خدا را به آن‌ها نشان دهد و عجیب این است که وقتی انسان با ایمان کامل راه نزدیکی به خدا را به روش‌های شرعی طی کند معجزه‌آسا می‌یابد که عجب راهی است. گفت: «عاقل به کنار جوی پی پل می‌گشت.... دیوانه‌ی پا برهنه از جوی گذشت» این عاقل‌بازها را کنار بگذار و راه بیفت می رسی. موفق باشید
5166
متن پرسش
1.سلام.جناب استاد من طلبه هستم دریکی ازحوزه های تهران.یک سلسه مباحثی به نام مبانی طلبگی درحوزه ما دنبال می شود که مباحث گوناگونی در آن مطرح می شود.ولی موضوعی که خیلی مرا مشغول کرد وهنوز هم به آن معتقد نیستم ازاین قرار است که مسئول مدرسه ما که انسان محترمی است درباره ی این که درباره موضوعات دین چه کسانی باید داخل شونداین طوری نظرمیدادند که ابتدا باید اجتهاد فقهی-اصولی داشته باشیم وبعد به علوم اسلامی وارد شویم وهرکسی که در این زمینه مجتهد نیست حق ندارد که اظهار نظری درباره دین کند ومطمئنا سبب انحراف می شود.این خلاصه نظر ومبنای ایشان می باشد. 1.ابتدا سوال من این است که آیا می شود تمامی علوم اسلامی را زیر فقه مصطلح تعریف کرد ودید؟وآیا این ظلم به دیگر علوم نیست وارزش گذاری کردن تعالیم اسلام نمی باشد؟ 2.اصلا فقه واصول در دیگر علوم نظیر فلسفه یا عرفان یا تفسیر چه کارکردی دارد؟واگر دارد نسبت اینها چه قدر می باشدومقدار لزوم چه قدراست؟واصلا چرا نمی گوییم که لازمه ی ورود به فقه واصول مثلا داشتن اجتهاد فلسفی باشد؟ 3.آیا این خود ایجاد اصطکاک وسستی در یک جامعه دینی نیست که فقط بگوییم یک عده خاص می توانند راجع به دین اظهار نظر کنند؟البته اینها دلیل می آورند که چگونه که یک شخصی که پزشک نیست طبابت کند ازهزار جا مواخذه می شود چرا درباره دین هرکس به خود اجازه می دهد اظهارنظر کند؟ 4.نظر امام خمینی (ره)ورهبر انقلاب در این باره چیست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ هُوَ فَضْل‏ .حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: « بدان که انسان به طور اجمال و کلى داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است: اوّل، نشئه آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل. دوم، نشئه برزخ و عالم متوسط بین العالمین و مقام خیال. سوم، نشئه دنیا و مقام ملک و عالم شهادت. و از براى هر یک از این [ها] کمال خاصى و تربیت مخصوصى است و عملى است مناسب با نشئه و مقام خود، و انبیاء، علیهم السلام، متکفل دستور آن اعمال هستند. پس کلیه علوم نافعه منقسم شود به این سه علم، یعنى، علمى که راجع است به کمالات عقلیه و وظایف روحیه، و علمى که راجع به اعمال قلبیه و وظایف آن است، و علمى که راجع به اعمال قالبیه و وظایف نشئه ظاهره نفس است.اما علومى که تقویت و تربیت عالم و روحانیت و عقل مجرد را کند، علم به ذات مقدس حق و معرفت اوصاف جمال و جلال، و علم به عوالم غیبیه تجردیه، از قبیل ملائکه و اصناف آن، از اعلى مراتب جبروت اعلى و ملکوت اعلى تا اخیره ملکوت اسفل و ملائکه ارضیه و جنود حق جلّ و علا، و علم به انبیا و اولیا و مقامات و مدارج آنها، و علم به کتب منزله و کیفیت نزول وحى و تنزل ملائکه و روح، و علم به نشئه آخرت و کیفیت رجوع موجودات به عالم غیب و حقیقت عالم برزخ و قیامت و تفاصیل آنها، و بالجمله، علم به مبدأ وجود و حقیقت و مراتب آن و بسط و قبض و ظهور و رجوع آن. و متکفل این علم پس از انبیا و اولیا، علیهم السلام، فلاسفه و اعاظم از حکما و اصحاب معرفت و عرفان هستند. و علومى که راجع به تربیت قلب و ارتیاض آن و اعمال قلبیه است، علم به منجیات و مهلکات خلقیه است، یعنى، علم به محاسن اخلاق، مثل صبر و شکر و حیا و تواضع و رضا و شجاعت و سخاوت و زهد و ورع و تقوى، و دیگر از محاسن اخلاق، و علم به کیفیت تحصیل آنها و اسباب حصول آنها و مبادى و شرایط آنها، و علم به قبایح اخلاق، از قبیل حسد و کبر و ریا و حقد و غشّ و حبّ ریاست و جاه و حبّ دنیا و نفس و غیر آن، و علم به مبادى وجود آنها و علم به کیفیت تنزه از آنها. و متکفل این نیز پس از انبیا و اوصیا علیهم السلام، علماى اخلاق و اصحاب ریاضات و معارف‏اند. و علومى که راجع به تربیت ظاهر و ارتیاض آن است، علم فقه و مبادى آن، و علم آداب معاشرت و تدبیر منزل و سیاست مدن، که متکفل آن علماى ظاهر و فقها و محدثین هستند پس از انبیا و اوصیا، علیهم السلام. و باید دانست که هر یک از این مراتب ثلاثه انسانیه که ذکر شد به طورى به هم مرتبط است که آثار هر یک به دیگرى سرایت مى‏کند، چه در جانب کمال یا طرف نقص. مثلا اگر کسى قیام به وظایف عبادیه و مناسک ظاهریه، چنانچه باید و مطابق دستورات انبیاست، نمود، از این قیام به وظایف عبودیت تأثیراتى در قلب و روحش واقع شود که خلقش رو به نیکویى و عقایدش رو به کمال گذارد. و همین طور اگر کسى مواظب تهذیب خلق و تحسین باطن شد، در دو نشئه دیگر مؤثر شود، چنانکه کمال ایمان و احکام عقاید تأثیر در دو مقام دیگر مى‏نماید. و این از شدت ارتباطى است که بین مقامات است. بلکه تعبیر به «ارتباط» نیز از ضیق مجال و تنگى قافیه است، باید گفت یک حقیقت داراى مظاهر و مجالى است. و همین طور، کمالات‏ مقامات ثلاثه بسته به کمالات هر یک است. کسى گمان نکند که بدون اعمال ظاهریه و عبادات قالبیه مى‏تواند داراى ایمان کامل یا خلق مهذّب شود، یا اگر خلقش ناقص و غیر مهذب شد، اعمالش ممکن است تامّ و تمام و ایمانش کامل شود، یا ممکن است بدون ایمان قلبى اعمال ظاهریه‏اش تامّ و محاسن اخلاقیه‏اش کامل گردد. وقتى اعمال قالبیه ناقص شد و مطابق دستورات انبیا نگردید، احتجاباتى در قلب و کدوراتى در روح حاصل مى‏شود که مانع از نور ایمان و یقین مى‏شود. و همین طور اگر اخلاق رذیله در قلب باشد، مانع از ورود نور ایمان است در آن. پس، بر طالب مسافرت آخرت و صراط مستقیم انسانیت لازم است که در هر یک از مراتب ثلاثه با کمال دقت و مواظبت توجه و مراقبت کرده و آنها را اصلاح کند و ارتیاض دهد، و هیچیک از کمالات علمى و عملى را صرفنظر ننماید. گمان نکند که کفایت مى‏کند او را تهذیب خلق یا تحکیم عقاید یا موافقت ظاهر شریعت، چنانچه هر یک از این عقاید ثلاثه را بعضى از صاحبان علوم ثلاثه دارا هستند پیغمبر اکرم، صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، در این حدیث شریف علوم را منقسم به سه قسمت مى‏فرماید، و هیچ شک نیست که این علوم ثلاثه راجع به این مراتب ثلاثه است. چنانچه شهادت به این مدعا مى‏دهد علوم متداوله در کتب الهیه و سنن انبیا و اخبار معصومین، علیهم الصلوة و السلام، که علوم آنها منقسم به همین سه قسمت شود: یکى علم به اللّه و ملائکه و کتب و رسل و یوم الآخرة، که کتب سماویه، و بالخصوص کتاب جامع الهى و قرآن کریم ربوبى، مشحون از آن است. بلکه مى‏توان گفت تنها چیزى را که کتاب خدا از هر چیز بیشتر متکفل است همین علم است. و دعوت به مبدأ و معاد است به طریق برهان صحیح و تبیان کامل که محققین بیان آن را فرمودند. و دو مرحله دیگر در کتاب الهى نسبت به این مرتبه قدر قلیلى دارد. و احادیث ائمه هدى، علیهم السلام، نیز در این مقصد فوق حد احصاء است، که از مراجعه کتب معتبره که پیش تمام علما، رضوان اللّه علیهم، مقبول است از قبیل کافى شریف و توحید صدوق و غیر آن مطلب روشن شود. و همین طور راجع به تهذیب باطن و اصلاح خلق و تعدیل خلق در کتاب الهى و اخبار وارده از اهل بیت، علیهم السلام، فوق مأمول وارد است. منتها پیش ما بیچاره‏ها و گرفتاران آمال و امانى این کتب و این ابواب مهجور مانده و مورد اعتنا و اعتبار نیست. و بیاید روزى که خداى تعالى از ما مؤاخذه فرماید و بر ما احتجاج نماید و ائمه اطهار علیهم السلام، نعوذ باللّه، از ما برائت جویند بواسطه برائت ما از احادیث و علوم آنها. پناه مى‏برم به خداى تعالى از سوء عاقبت و بدى مرجع. و احادیث راجعه به فقه و مناسک ظاهره نیز محتاج به ذکر نیست که جمیع کتب ما مشحون از آن است. پس، معلوم شد علوم شریعت منحصر به این [سه‏] قسم است بر طبق احتیاجات بشر و مقامات ثلاثه انسانیه. و هیچیک از علماى یکى از این علوم حقّ اعتراض به دیگرى ندارند، و لازم نیست اگر انسان داراى علمى نشد از آن تکذیب کند و به صاحب آن علم جسارت نماید. پیش عقل سلیم همان طور که تصدیق بى‏تصور از اغلاط و قبایح اخلاقیه به شمار مى‏آید، تکذیب بى‏تصور نیز همین طور، بلکه حالش بدتر و قبحش افزون است. اگر خداى تبارک و تعالى از ما سؤال کند که شما که مثلا معنى «وحدت وجود» را به حسب مسلک حکما نمى‏دانستید و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نکردید و تعلم آن علم و مقدمات آن را نکردید، براى چه کور کورانه آنها را تکفیر و توهین کردید، ما در محضر مقدس حق چه جوابى داریم بدهیم جز آنکه سر خجلت به زیر افکنیم. و البته این عذر پذیرفته نیست که «من پیش خود چنین گمان کردم.» هر علمى مبادى و مقدماتى دارد که بدون علم به مقدمات، فهم نتیجه میسور نیست، خصوصا مثل چنین مسئله دقیقه که پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقیقت و مغزاى آن بحقیقت معلوم نشود. چیزى را که چندین هزار سال است حکما و فلاسفه در آن بحث کردند و موشکافى نمودند، تو مى‏خواهى با مطالعه یک کتاب یا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراک آن کنى! البته نخواهى از آن چیزى ادراک کرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم یتعدّ طوره. [1] و همچنین اگر از حکیمى متفلسف یا عارفى متکلف سؤال شود که تو که عالم فقیه را قشرى خواندى و ظاهرى گفتى و طعن به آنها زدى، بلکه طعن به یک رشته از علوم شرعیه که انبیا، علیهم السلام، از جانب رب الارباب براى تکمیل نفوس بشریه آورده بودند زدى، و تکذیب و توهین از آنها نمودى، به چه جهت دینیه بود؟ و آیا با چه دلیل شرعى و عقلى جسارت به یک دسته از علما و فقها را جایز دانستى؟ چه جوابى در محضر حق تبارک و تعالى دارد جز آنکه سر خجلت و انفعال را پیش افکند. در هر صورت، از این مرحله بگذریم که ملالت آور است. آنچه به نظر قاصر در این باب مى‏آید با شواهدى که مذکور نشده ذکر مى‏کنم، و پس از آن، به ذکر یک نکته مهمه، که شیخ بزرگوار ما، جناب عارف کامل، شاه آبادى، دام ظلّه، بیان کردند، مى‏پردازم. بدانکه «آیه محکمه» عبارت است از علوم عقلیه و عقاید حقه و معارف الهیه.و «فریضه عادله» عبارت است از علم اخلاق و تصفیه قلوب. و «سنّت قائمه» عبارت است از علم ظاهر و علوم آداب قالبیه. و دلیل بر این ترتیب آن است که کلمه «آیه» که به معنى «نشانه» است مناسب با علوم عقلیه اعتقادیه است، زیرا که آن علوم نشانه‏هاى ذات و اسماء و صفات و دیگر معارف است، و سابقه ندارد که در علوم دیگر به آیت یا نشانه تعبیر شود. مثلا در کتاب الهى در موارد کثیره بعد از آنکه اقامه برهان بر وجود مقدس صانع، یا بر اسماء و صفات آن ذات مقدس، یا بر وجود قیامت و کیفیات آن و عالم غیب و برزخ مى‏فرماید، دنباله آن مى‏فرماید: «این آیت است یا آیات است براى متفکرین یا عقلا.» «1» و این تعبیر رایجى است نسبت به این علوم و معارف. و لیکن اگر دنبال ذکر یک فرعى از فروع شرعیه، یا یک اصلى از اصول اخلاقیه، ذکر شود که «این آیت است»، خالى از رکاکت نیست. چنانچه ظاهر است. پس، معلوم شد که آیت و علامت و نشانه از مناسبات و مختصات علوم معارف است. چنانچه توصیف به «محکمه» بودن نیز مناسب با این علوم است، زیرا که این علوم در تحت میزان عقلى و برهان محکم است، و اما سایر علوم را به حسب نوع برهان محکم و استوار نیست. در هر صورت، اى عزیز، تو در تمام عوالم برزخ و قبر و قیامت و درجات آن محتاجى به معارف حقه الهیه و علوم حقیقیه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه. در هر درجه که هستى بکوش و اخلاص خود را زیادت کن و اوهام نفس و وساوس شیطان را از دل بیرون نما، البته نتیجه برایت حاصل مى‏شود و راهى به حقیقت پیدا مى‏کنى و طریق هدایت براى تو باز مى‏شود و خداوند تبارک و تعالى از تو دستگیرى مى‏فرماید. خدا مى‏داند که اگر با این علوم ضایعه باطله و این اوهام فاسده و کدورات قلبیه و اخلاق ذمیمه منتقل به آن عالم شویم چه ابتلا و مصیباتى در دنبال داریم و چه عقبات و درکاتى در پى داریم و این علوم و اخلاق براى ما چه ظلمتها و وحشتها و آتش‏ها فراهم مى‏نماید..» .( چهل حدیث ص: 386) ملاحظه می‌کنید که حضرت امام برای هرکدام از سه علم جایگاه خاصی قائل‌اند و نمی‌توان گفت اگر کسی فقه می‌داند همه‌ی علوم اسلام را می‌داند و اگر کسی فقه نمی‌داند هیچ علمی از علوم اسلامی را نمی‌داند تا اظهار نظر کند. آری مسلّم اگر یک فیلسوف اسلامی نسبت به فقه بیگانه باشد در مواقعی که نظر او به فقه مربوط است درست سخن نمی‌گوید. همان‌طور که اگر یک فقیه از فلسفه بیگانه باشد و بخواهد نظراتی بدهد که به فلسفه مربوط است درست سخن نمی‌گوید. مقام معظم رهبری فلسفه را فقه اکبر می‌دانند و با این‌که تأکید دارند فلسفه در حوزه‌ها رونق بگیرد هرگز تدریس و آموزش فلسفه را مشروط نکرده‌اند که باید اجتهاد در فقه داشته باشیم. هرچند بنده سخت معتقدم اگر طلبه‌ی فلسفه‌خوان از فقه بهره‌ی کافی نداشته باشد بیش از آن‌که مفید باشد مضر خواهد بود. موفق باشید
4169
متن پرسش
سلام علیکم چرا با اینکه اعمالی که ثواب بسیار زیادی در منابع معتبر برای آنها نوشته شده است را انجام می دهیم اثر آن را در روح خود نمی بینیم؟مثلا تسبیح حضرت زهرا که اثر هزار نماز را دارد اثر محسوسی در حد هزار نماز ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا: از کجا می‌دانید در روح شما اثر نمی‌گذارد و روحتان را تغذیه نمی‌کند؟ آیا هوایی که شما تنفس می‌کنید چون احساس نمی‌کنید بی‌فایده است؟ کمی نفس نکشید تا معلوم شود چقدر اثر دارد. اگر آن اعمال مستحبی را ترک کردید و روح شما هیچ احساس خلائی نکرد، آن‌وقت معلوم می‌شود آن اعمال تأثیر نداشته. ثانیاً: ما با این اذکار روح خود را جهت می‌دهیم تا به بهترین نحو در قیامت حاضر شود. موفق باشید
3781
متن پرسش
سلام استاد،سوال من درمورد امنیت اجتماعیه و رابطه اون با اعمالی مثل زورگیری؛اینکه امنیت چقدر در حکومت اسلامی اهمیت داره ؟ میدونم که توجیه فقر اقتصادی برای این اعمال،اگرچه بی تاثیر نیست ولی چندان جایگاهی نداره،ولی آیا مجازات وتشدید اون و عمومی کردنش میتونه تاثیری در ارتقا امنیت اجتماعی وکاهش جرم داشته باشه؟میخوام آیات و احادیث در این رابطه رو بدونم.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم ولی در فقه بحثی هست تحت عنوان «المرجفون فی المدینه» یعنی آن‌هایی که جامعه را متزلزل و مضطرب می‌کنند که حکم آن‌ها تبعید یا قتل است حتی اگر آن تزلزل در حدّ یک شایعه باشد که مستند به آیه‌ی 60 سوره‌ی احزاب است که خداوند می‌فرماید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً» اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى‏اساس در مدینه پخش مى‌کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مى‏شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهى نمى‏توانند در کنار تو در این شهر بمانند!. موفق باشید
3437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیه های مربوط به موضوعات تجدد امثال ، حرکت جوهری ، حرکت بر اساس عشق در موجودات و وحدت وجود در المیزان کدامند ؟ (آیه هایی که موید ویا تایید کننده ی این موضوعات باشد .)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هرکدام از موضوعات که وارد شدید جهت تحقیق آیات مربوطه را در همان موضوع خواهید یافت، این سؤال، سؤالی نیست که بتوان در طی یک سؤال و جواب مطرح کرد. موفق باشید
2315
متن پرسش
سلام علیکم.من دانشجو هستم در یک رشته ی فنی.می خواهم برای کارشناسی ارشد در رشته ی فلسفه گرایش فلسفه ی غرب ادامه تحصیل بدهم .می خواهم نظر جنابعالی را در مورد رشته ی فلسفه در دانشگاه ها بدانم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در دانشگاه با محدودیتی که از نظر واحد درسی دارد به‌جز به امور کلی در موضوعات درسی نمی‌پردازد مگر این‌که خودتان با علاقه‌مندی مطالب را دنبال کنید. در ضمن اگر با فلسفه‌ی اسلامی آشنا نباشید با فضایی که اساتید فلسفه‌ی غرب در دانشگاه دارد خطر بروز شبهات برایتان زیاد است. موفق باشید
1004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام نظر شما در مورد امام موسی صدر چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بحمدالله شخصیت جناب آقای موسی صدر به اندازه‌ی کافی معلوم است که احتیاج به نظر بنده نیست. انسانی که اگر کسی بیوگرافی او را مطالعه کند می‌فهمد در حدّی بسیار عالی از نبوغ فکری و مدیریت برخوردار بوده‌اند و حقیقتاً باید پذیرفت معمر القذافی بر اساس نقشه‌ی صهیونیست‌ها دست به چنین جنایتی زد و جهان اسلام را از آن مرد بزرگ جهت نقش‌آفرینی در جهان اسلام محروم کرد. موفق باشید
19351
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزيز بنده ١٧ سالم هست: فشار غرايز و نياز هاي عاطفي ما رو از پا در آورده و به گناه كشانده است. هر چه مي كنيم شكست مي خوريم، در اثر اين شكست هاي متوالي شيطان دارد باورهايمان را هم مي گيرد و به سمت تكذيب مي برد. استعدادهاي فوق العاده علمي و معنوي ام هدر مي روند. ديگر ني مدانم چه بايد بكنم. توصيه هاي غذايي و ورزش هم فايده اي ندارد، خودم فكر مي كنم بايد ادواج كنم اما خانواده مي گويند زود است و به فردي در سن تو اعتماد نمي كنند كه دختر بدهند و ... در حالي كه يکي از دوستانم اخيرا ازدواج كرد. ديگر نمي دانم چه بايد بكنم اگر همينطور ادامه پيدا كند يقينا در گناه بيشتر غرق خواهم شد و نابود خواهم شد مثل شمعي كه لحظه لحظه بيشتر آب مي شود. تمام استعداد هاي علمي و حالا معنوي را از دست مي دهم. مي ترسم باورهايم را هم كاملا از دست بدهم. يا خانواده بايد موافقت كنند و ازدواج دائم كنيم يا اينكه مخفيانه بروم ازدواج موقت كنم كه اين هم مي گويند خيلي مناسب نيست. استاد اميدم به شماست شما را هم خدا به معرفي كرده است. والله نمي خواهم گناه كنم اما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کافی است این تصور را از ذهن خود بیرون کنید که باید در این سن ازدواج نمایید و بیش از آن‌که به امکان ازدواجی فکر کنید، به غیرِ معمول‌بودن آن در این سن تفکر نمایید تا تصور آن در ذهن شما قدرت نگیرد و نگذارد شما به امور دیگر فکر کنید 2-  با توبه و باز هم توبه، تجلی نور خدا را جهت ضعیف‌شدن قدرت گناه برای خود شکل دهید. موفق باشید

18914
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیز سلام: خدا شما را حفظ کند و بر توفیقاتتان بیفزاید. جناب استاد از یک طرف در بعضی روایات و دستورات دین آمده است که مومن باید دوستدار سختی ها و بلا ها باشد چنانچه جنابعالی در کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» می فرمایید: «روحیه ای در خود ایجاد کن که به سختی ها عادت کند، کسانی که از سختی ها می گریزند آبروی مردانگی را می برند... روحیه انسان باید روحیه سختی پذیری باشد... سختی در راه خدا به خودی خود انسان ساز است...» مخصوصا می فرمائید باید به استقبال از سختی ها رفت و مواردی دیگر. از طرفی در موارد دیگر به ما دستور داده اند از خدا بخواهیم سختی ها به ما نرسد مثلا در دعای عالیه المضامین که در عالی ترین شرایط یعنی بعد از زیارت و توسل معصوم علیه السلام وارد شده می فرماید: «و تصوننی فی هذه الدنیا من العاهات و الآفات و الامراض الشدیده و الاسقام المزمنه و جمیع انواع البلاء والحوادث» چنانچه مشاهده می شود در این فراز از بلاها، آفات، بیماریهای شدید، بیماریهای مزمن و خفیف و به طور کلی از جمیع بلاها و حوادث مصونیت می خواهد و باز می فرماید: «و تغلق ابواب المحن عنی» درهای رنج و سختی را بر من ببند. «و لا تسلبنی ما مننت به علی و لا تسترد شیئا مما احسنت به الی و لا تنزع منی النعم التی انعمت بها علی...» و موارد دیگر. حال جناب استاد چگونه این دو تحلیل می شود؟ یک جا گفته می شود به استقبال سختی ها باید رفت، یک جا می گوید ابواب محن را بر من ببند و آنچه در بالا آمد. در ضمن این درخواست دوری از بلاها و سختی را مطلق آورده و از طرفی این دعا آن قدر معارف بلند و بالا دارد همچون درخواست محبت تام و اطاعت ائمه علیهم السلام، مواسات با اخوان دینی، اشک پیوسته قرب آور، عقل کامل و لب راجح، توبه نصوح و... که نمی توان گفت برای عوام مسلمین آمده است. جزاکم الله خیرا التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» می‌ فرمایند دو نوع سختی داریم؛ یکی سختی‌های تکامل ساز و دیگری سختی‌های تکامل سوز. آن سختی‌هایی که در اثر گناهان و سهل‌انگاری‌های ما پیش می‌آید، سختی‌های تکامل سوزند و از خداوند می‌خواهیم که آن‌ها را از ما دور کند ولی سختی‌های تکامل ساز، بلاهایی هستند که به انسان وسعت و مقاومت می‌دهند و به ما دستور داده‌اند از این سختی‌ها فرار نکنیم. موفق باشید

18630
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: بی تعارف بفرمایید قبر حضرت زهرا سلام الله علیها کجاست؟ حالا شما بفرمایید نمی دانم!!!! جسارت نباشد اما ما که نه قبول می کنیم نه باورمان می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» را دقیقاً و کامل مطالعه فرمایید، تا به جای پیداکردنِ قبر مبارک آن حضرت، رازِ پنهان‌بودنِ آن را پیدا کنید که هزار بار بالاتر از پیداکردنِ جای قبر مبارک آن حضرت است! موفق باشید    

13559
متن پرسش
سلام علیکم حقیر طلبه هستم. با توجه به لزوم داشتن اطلاعات سیاسی و تحلیل سیاسی و بصیرت سیاسی (و رجوع مردم به روحانیت درباره ی مسائل سیاسی) که مقام معظم رهبری خیلی روی آن تأکید کردند، در این راستا چه کار کنم و چه کتابهایی مطالعه کنم؟ مثلا برای اطلاعات سیاسی، گوش دادن به اخبار کافی است یا باید به چه منابع دیگری رجوع کنیم؟ این حقیر خوب می دانم که یکی از وظایف مهم روحانیت، حفظ انقلاب از تحریف و انحراف و حفظ ارزشها و آرمان های انقلابی است، با توجه به اینکه دشمنان داخلی و خارجی درصدد تحریف انقلاب اسلامی و تحریف اهداف انقلاب اسلامی هستند، برای مقابله با این جریانات و بصیرت کافی پیدا کردن درباره ی انقلاب اسلامی و حفظ انقلاب از تحریف، چه کار کنم و چه کتابهایی را مطالعه نمایم؟ تمام کتابهای جناب عالی را تهیه کردم، آیا فقط کتاب های خودتان را در این زمینه مطالعه کنم یا به کتابهای دیگری هم رجوع کنم؟ لطفا در زمینه ی بصیرت سیاسی و انقلاب اسلامی و دفاع از آرمانه و ارزش‌های انقلابی و مواردی که بیان شد، هر کتابی را که برای یک طلبه، سودمند می دانید معرفی کنید. با تشکر از زحمات استاد و التماس دعا از ایشان در این شبهای غمناک ولی بصیرت افزا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرام‌آرام بعد از فهم انقلاب اسلامی از طریق کتاب‌های مربوطه و دقت بر روی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» با تمرکز بر روی سخنان مقام معظم رهبری از یک طرف و اُنس طولانی با صحیفه‌ی حضرت امام؛ إن‌شاءاللّه بصیرت لازم را که اقتضای این تاریخ است، به دست خواهید آورد. البته برای یک طلبه دروس رسمی حوزه، اولویت دارد. موفق باشید 

11324
متن پرسش
بسمه تعالی.سلام.در دفاع از نظام،در جواب کسانی که میپرسند این همه فساد در قوه ی قضاییه برای چیست، و چرا با وجود ادامه ی این همه فساد ، و ناتوانی آقای لاریجانی در رفع آن باز رهبری ایشان را ابقا کردند، چه بگوییم؟با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید ما از یک طرف وارث نظام فاسد شاهنشاهی هستیم و از طرف دیگر فرهنگ غربی شبانه‌روز ما را دعوت به زندگی غیر الهی می‌کند و هنوز نظام آموزشی و فرهنگی ما موفق به تربیت انسانی در حدّ انقلاب اسلامی نشده و تنها با تقویت بنیه‌ی اسلامی و رشد «تقوا» می‌توان از این مشکل رها شد. این غفلتی است که متأسفانه بعضی دولت‌ها گرفتار آن هستند. موفق باشید
10409
متن پرسش
نه اینکه من از وجود جریان ها و حرکات بدآموز در میان جوانان بی اطلاع باشم؛ نه، من می دانم چه می گذرد، اما در زیر این کفها و گل و لای ها، من جریان عظیم و خروشان نجابت و دیانت و اصالت و نورانیت را هم مشاهده می کنم. (امام امت، حضرت آیت ا... خامنه ای)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از جمله‌ای که از رهبری عزیز فرستادید. خدا کند همه‌ی ما نگاه‌هایمان به نگاه رهبری نزدیک شود. موفق باشید
9886
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند: سوال من درباره خواهرزاده ام هست و نیازمند راهنمایی شما هستم. او از کودکی بسیار به فیلم علاقه داشت و تمام اوقات فزاغت، اوقاتی که ناراحت بود و ... را به فیلم دیدن می پرداخت. این فیلم ها اکثرا سریالها و فیلمهای ساخت کشور آمریکا بود. در کودکی بازه ای را در خارج از کشور بود خانواده اش نیز برای اینکه زبان را فراموش نکند با این فیلم دیدن زیاد مخالفت نداشتند، و حتی گاهی دوست داشتند بیشتر فیلم ببیند. چون کودک شلوغ و کنجکاو و پر دردسری بود و وقتی فیلم می دید دیگر اینطور نبود. فیلمها به هیچ وجه جنگی و اکشن نبود و بیشتر فیلمهای خانوادگی و کمدی بود. ساختار ذهن او اینطور شکل گرفت. همیشه درباره اسلام و افراد مذهبی مشکل داشت. تا اینکه در 14سالگی دوباره به ماموریت رفتند و بعد از چهار سال برگشتند. اکنون که برگشته اند می بینم که او اصلا اعتقادی به وجود خدا ندارد. ذهن فوق العاده فعالی دارد و بارها در ماموریت با معلمان دینی اش بحث می کرده، اما نتیجه برایش قبل قبول نبوده. در استدلالهایش دنبال روش منطقی اثبات خداست ولی چون هیچ یک از اطرافیان اینطور نبوده اند به نتیجه نرسیده. چیزهایی که خوانده و معتقد است خلاف این باورهاست. خود من هم هیچگاه دنبال اثبات منطقی و ریاضی وار خدا نبوده ام و حتی برهان صدیقین را برای فهم نحوه ارتباط خدا و مخلوقات خوانده ام و سوالات کوچکی که در ذهنم بوده را مانع پذیرش نمی دیدم. پاسخ به آن سوالات را همیشه به وقتی دیگر موکول می کردم. اثبات خدا برایم هیچ وقت سوال نبوده. برایش برهان علیت را بیان می کنم، می رسیم به اینکه برای قطع این سلسله علت و معلولی یک علت العلل باشد و این خداست. می گوید این تعریف خداست نه اثبات خدا، من از این سلسله فقط به نقطه ای می رسم که می گویم نمی فهمم. از کجا به این نتیجه رسیدی که این خداست، تازه اگر هم باشد از کجا معلوم که این همان خدای شماست؟ شاید خدای شما ساخته ذهن شماست. امکان دارد دوباره برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، حتی اگر خانواده اش را راضی کنم که درست نیست (که این خودش کار بس دشوار و سختی است) خودش راضی نمی شود و اگر بخواهد بزور خواهد رفت. ضمن اینکه خیلی هم امید ندارم که با بودن در ایران به منطق و منش درست برسد از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید که چطور می توانم به او کمک کنم؟ خود من هیچ وقت زمان اینکه مباحث را اینطور اثباتی و استدلالی دنبال کنم نداشته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت همان برهان علیت آن اشکالاتی که به ظاهر به آن می‌گیرد را جواب می‌دهد و به مباحث معرفت نفس هم کمک می‌کند. بنا نیست شما برای او به دنبال خدا باشید، اگر خودش به دنبال خدا باشد رسیدن به خدا از نظر عقلی کار مشکلی نیست. این حرفش منطقی نیست که می‌گوید؛ «اگر هم خدا را در برهان علیّت ثابت کنیم معلوم نیست خدای ما باشد». ما در برهان علیّت ثابت می‌کنیم واجب الوجودی هست که عین وجود است و همه‌ی وجودها از اوست، حال باید با نظر به آن حقیقتی که علت اصلی همه‌ی مخلوقات است بقیه‌ی مخلوقات را مدّ نظر قرار داد و جهت نجات از توهّمات باید نسبت خود را با آن حقیقتی که عین کمال است تعریف کنیم. موفق باشید
9323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» چه مفهومی دارد؟ چه چیزی میخواد بگه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه بفرمایید تا برایتان معلوم شود. موفق باشید
9058
متن پرسش
با سلام: به فردی که دارای اعتقادات دینی شدید و پیگیر مباحث معرفتی شما و سایر اساتید است در عین حال دچار علاقه مفرط به دیدن تصاویر مستهجن است و خود را درگیر ام کرده چگونه میتوان کمک کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خود متذکر شود این‌گونه تصاویر مانع از آن می‌شود تا نفس ناطقه‌ی او در صحرای گسترده‌ی عالم غیب و معنویت حضور یابد. راه‌کار نجات از این مشکل همان است که قبلاً عرض کردم؛ باید به جای آن‌که لذّات، او را انتخاب کند سعی نماید اگر لذّت شرعی پیش آمد او آن لذّات را انتخاب نماید. موفق باشید
8346
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. چند سوال خدمتتان داشتم که امیدوارم فرصت کنید و سوالات را به صورت مجزا پاسخ دهید. 1- علامه طباطبایی در رساله انسان قبل از دنیا عوالم را به عالم خلق، مثال(برزخ) و عقل(روح) تقسیم می کنند. از طرفی آیت الله شجاعی در کتاب عروج روح عوالم را به عالم ماده، مثال و تجرد تقسیم می کنند. آیا این تقسیم بندی ها بر هم منطبق هستند؟ 2- آیا فرق عالم مثال و عقل در این است که با اینکه هر دو منفک از ماده هستند ولی در مثال صورت و شکل وجود دارد؟ منظور از این صورت و شکل چیست؟ 3- علامه در ادامه مطالبشان به اثبات عالم امر و بیان ویژگی های آن می پردازند ولی دقیقا مشخص نمی کنند که عالم امر همان عالم مثال است یا عالم عقل؟ 4- عالم قیامت در مرتبه ای بالاتر از این عوالم است یا خیر؟ 5- اگر مطلب یا منبع و کتابی در رابطه با عالم امر و خلق معرفی کنید، ممنون میشوم. 6- بنده چند ماه قبل طرح تفصیلی پایان نامه ام را برای حضرتعالی با عنوان "تحلیل مقایسه ای سنن الهی و قوانین طبیعی مکتب فیزیوکراسی و تاثیر آنها بر رفتار اقتصادی انسان" فرستادم. حال مکانیسمی برای تحقق سنن الهی در نظام هستی به ذهنم رسیده است. میخواستم ببینید که از لحاظ مبنایی مشکلی دارد یا خیر. این مکانیسم برای مجاری تحقق سنن الهی بر اساس "توحید افعالی" تعبیه شده است. به این ترتیب که تحقق سنن الهی بر اساس توحید افعالی اولا مربوط به خداوند و عالم امر است، ثانیا مربوط به انسان و عالم خلق است(البته با در نظر گرفتن رابطه طولی یا همان توحید افعالی). به نظرم همه سنن الهی با یکدیگر پیوندی ناگسستنی در عالم امر دارند به گونه ای که اگر دست بر روی هر کدام از آنها بگذاریم و بخواهیم آن را تحلیل کنیم قطعا و بدون شک با همه سنتهای دیگر برخورد میکنیم حال اثر یکی کمتر و دیگری بیشتر. (دقیقا مشابه اتصال اتمهایی که در آزمایشگاه های فیزیک مشاهده می شود که با تکان دادن یکی همگی به لرزش می افتند، حال یکی بیشتر و دیگری کمتر). این سنن الهی همگی در عالم امر(با همه ویژگی هایش) حضور دارند و در صورت حاصل شدن همه شرایط توسط انسان در عالم خلق، محقق می شوند. این شرایط که با استفاده از اختیار انسان در عالم خلق صورت می گیرد یا دفع موانع هستند و یا ایجاد عوامل( به عبارت معروف مانع مفقود و مقتضی موجود). 8- من میخواهم بدانم اگر استاد طاهرزاده از فردا فقط به خالقیت خدا اعتقاد داشته باشند و نه به ربوبیت و پروردگاری حضرت حق، رفتارهایشان چه تغییری خواهد کرد. به عبارت دیگر میخواهم تاثیر جهان بینی بر رفتار انسان را بدانم؟ اگر در خلال پاسختان چند مثال عینی و مصداقی بزنید ممنون میشوم(اگر مثالهایتان اقتصادی باشد بهتر است. یعنی چگونگی تاثیر جهان بینی بر رفتار اقتصادی انسان). این سوال را از آن جهت پرسیدم که ظاهرا! اعتقاد به قوانین طبیعی منجر به حذف ربوبیت خدا و اعتقاد به خدای ساعت ساز و رخنه پوش و ... می شود. حال میخواهم بدانم که اگر مکتبی همچون فیزیوکراسی (یا حاکمیت طبیعت) اعتقاد به این مساله دارد، چه تاثیری بر رفتارهای اقتصادی پیروانش می گذارد؟ با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- کاملاً منطبق است چون عالم خلق به تعبیر علامه عالَم تألیف اجزاء مخلوق است که تنها در عالم ماده معنا می‌دهد 2- عالم مثال مثل صورت‌های ذهنی جرم ماده را ندارد ولی شکل دارد، به همین جهت به آن برزخ بین ماده و عقل می‌گویند 3- عالم امر یعنی عالم بی‌زمان که شامل عالم مثال و عالم عقل هر دو می‌شود 4- عالم قیامت دارای وسعتی است که می‌توان گفت جامع بین عالم مثال و عالم عقل است و انسان‌ها از بُعد عقلیِ خود با وجه عقلی عالم قیامت مرتبط‌اند و از بُعد خیالیِ خود با وجه مثالی عالم قیامت مرتبط هستند 5- به طور مشخص چیزی در ذهنم نیست 6- همین‌طور است که می‌فرمایید رابطه‌ی عالم امر با عالم خلق مثل رابطه‌ی الفاظ ما است نسبت به فکری که در پشت این الفاظ القاء می‌کنیم و اگر فکر نکنیم و الفاظ را اداء کنیم. الفاظ تنها صورت‌های پراکنده‌ای خواهند بود. قسمت آخر سؤال‌تان فرض بی‌ربطی است. بیکارید از این فرض‌ها می‌کنید تا ذهن و فکر خود را اسیر توهمات بگردانید؟ موفق باشید
6194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام_جواب سوال من در باره عمل زیبایی داده نشده-یا لطفا راهنمایی کنیدکه درکدام قسمت سوالم را مطرح کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم سؤال‌تان چه بوده. موفق باشید
5833
متن پرسش
سلام سوال اول:المومن مرات المومن در برزخ و قیامت معنایش روشن تر است در کتاب معاد فرموده اید لطفا بیشتر ازکتاب توضیح بدهید. سوال دوم:یبمه ی زنان خانه دار که بعد از بیست سال مطابق پایه ی حقوقی می دهند آیا با توکل بر خدا منافات دارد؟ یا این یک نوع آینده نگری است؟ لطفا راهنمایی فرمایید. لطفا جواب ها را به ایمیل من ارسال فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در قیامت که حجاب‌های بین افراد مرتفع می‌شود انسان حقیقت خود را در آینه‌ی جان افراد می‌نگرد یک نحوه یگانگی بین افراد ظاهر می‌شود که قرآن در وصف آن حالت می‌فرماید: «سَلاماً سَلاماً» 2- اگر پیش‌آمد و انسان توانست در حال حاضر حق بیمه را بپردازد برای آینده‌اش منافاتی با توکل ندارد چون در هر صورت باید خداوند کمک کند تا همین کارها هم نتیجه بدهد. موفق باشید
نمایش چاپی