بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10289
متن پرسش
چرا به پیامبران می گویند معصوم هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معصوم یعنی کسی که از آلوده‌شدن به گناه حفظ می‌شود و خداوند وقتی شایستگی لازم را در کسی دید که می‌تواند پیام خدا را به مردم برساند از لغزش‌‌های احتمالی هم او را حفظ می‌کند تا مردم بهترین بهره را از آن پیامبر ببرند. در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: آیا هر جا توصیه به خواندن آیت الکرسی شده مثلا هنگام خروج از منزل یا وقت خواب یا بعد از نماز، فقط همان آیه ی اصلی مد نطر است یا باید تا «هم فیها خالدون» خوانده شود؟ با تشکر.
متن پاسخ
مه تعالی: سلام علیکم: اگر گفته نشود تا «هم فیها خالدون»، منظور همان آیه‌ی اول است. موفق باشید
9836

مرگ مغزی؟؟؟بازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در پاسخ به سوال قبلی بنده درباره «مرگ مغزی» (سوال 9808) فرمودید: «باید آن افراد را به حال خود واگذاشت، اگر تنفس ندارند که مرده اند، اعضای مرده را کسی نمی خواهد و اگر هم تنفس دارد هرچند ضعیف، که زنده است و نباید اعضای او را قبل از مردن از او جدا کرد و او را به قتل رساند.» در اینکه اگر با جدا نمودن دستگاه از فرد مرگ مغزی اگر او هنوز تنفس دارد (هر چند ضعیف) و ما بخواهیم اعضای او را جدا نموده و به دیگری اهداء کنیم در واقع او را به قتل رسانده ایم حرفی نیست و قابل قبول است. اما اینکه فرمودید اگر تنفس نداشت او مرده و اعضای فرد مرده را کسی نمی خواهد، برای حقیر جای بحث است. چون تا جایی که بنده اطلاع دارم، فردی که دچار عارضه مرگ مغزی می شود از نظر پزشکی مرده است (چرا که با جدا نمودن دستکاه از او دیگر تنفس ندارد) و حتی با دستگاه هم برای مدت طولانی نمی توان تنفس به او داد و بعد از مدتی با رضایت ولی دستگاه را از او جدا نموده و او می میرد. و علت اینکه او را با دستگاه تنفس می دهند و قلبش را به جریان می اندازند این است که اگر خانواده او راضی به اهداء اعضای او هستند او را حفظ کنند تا اعضاء بدن از بین نرود و قابل پیوند باشد، یعنی فرد مرگ مغزی اگر چه از نظر معرفت النفسی مرده است (چون بدون دستگاه هیچگونه تنفسی ندارد) اما هنوز (تا مدتی که دستگاه به او وصل است) اعضای او (قلب و ریه و کلیه و چشم و ...) زنده اند و قابلیت پیوند و ادامه حیات در بدن فرد دیگر را دارند (یعنی با اینکه فرد مرگ مغزی مرده است اما اعضایش زنده است، پس بکار می آید) حال این مطلب رو با صحبت شما که فرمودید: «اگر تنفس ندارند که مرده اند، اعضای مرده را کسی نمی خواهد» نمی تونم کنار هم بذارم. چون فرد مرگ مغزی مرده است ولی اعضای این مرده را (که به زور دستگاه تنفس می دهند) همه می خواهند و بکار می آید. ببخشید که طولانی شد. آخه یه بنده خدایی کارت اهداء عضو گرفته حالا مونده بالاخره چکار کنه؟ از طرفی این کار رو انسان دوستانه می داند و از طرفی نمی خواهد خودش در هنگام اهداء عضو دچار رنج و درد و عذاب برای انجام این عمل بشود. ممنون میشم از راهنمایی تان. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه بفرمایید که ابهاماتی در این موضوع هست. اگر واقعاً طرفی که مرگ مغزی شده نفس‌اش از بدنش جدا شده که باید مثل یک انسان مرده بدنش عفونی شود، و اگر نفس‌اش از بدنش جدا نشده، پس به این اعضاء تعلق دارد و ما با قطع‌کردن این اعضاء او را به قتل می‌رسانیم. موفق باشید
8983
متن پرسش
با سلام: وقتی خیلی عصبانی هستیم چطور کنترلش کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» به ما دستور داده‌اند در حالت غضب، اگر ایستاده‌اید، بنشنید و اگر نشسته‌اید دراز بکشید. زیرا غضب، ریشه در کبر دارد و هرچه به زمین نزدیک‌تر شوید از کبر، بیشتر فاصله می‌گیرید و در حالت غضب همین نکته را فراموش نکنید که گرفتار کبر شده‌اید تا از آن راحت شوید. موفق باشید
8345
متن پرسش
با سلام حضور استاد عزیز و گرانقدرم بنده زنی28 ساله ام حدود1سال پیش ازدواج کردم.قبل از ازدواج در مورد همسرم کاملا تحقیق کردیم و همه وی را تایید کردن در مورد خانواده اش زیاد تحقیق نکردیم.باشوهرم از لحاظ عقیدتی مشکل ندارم ولی با خانواده اش در تضاد کامل هستم.3خواهر و پدر و مادرش بی قید و بندن فجیع آرایش میکنن واجبات رو انجام نمیدن ب راحتی دروغ میگن غیبت میکنن تهمت میزنن یکی از خواهراشم شوهر داره ولی با مردانامحرم ارتباط جنسی داره ب تازگی متوجه شدم 3 خواهر و مادرش دستشون کج و دزدی میکنن.من خیلی پرهیز میکنم از لقمه ی حرام .چون نمیدونم غذاشون از کجا تهیه شده رفت و امدمو ب خونشون کم کردم.مدام ب من میگن برا شام و ناهار بیا خونمون و من هر دفه طفره میرم.با توجه ب اینکه والدین در قران شامل پدر و مادر همسر هم میشه من از شما تقاضا دارم به بنده راهنمایی کنین من در چه حد باید با این خانواده رفت و امد کنم؟ ارادتمند استاد عزیز و گرانقدرم هستم با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این موارد را سعی بفرمایید از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. ظاهراً در این موارد سخت‌گیری نمی‌کنند و اجازه می‌دهند ارتباط‌ها برقرار باشد. موفق باشید
6572
متن پرسش
باسلام وخداقوت مدتی دریک تشکل اسلامی درحال فعالیت بودم درحقم ظلم شدوبابی انصافی ازمن خواسته شدکه مجموعه راترک کنم یک سال برای اثبات بی گناهی خودتلاش کردم نتیجه ای بدست نیاوردمالان بسیارآشفته هستم فقط دلم میخواهدگریه کنم هم ازبیکاری رنج میرم وهم ازاین اتفاق خیلی تلاش کردم مجموعه دیگری برای فعالیت بروم ولی نشد لطفاراهنماییم کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:از کجا می‌دانید مصلحت شما فعالیت در آن‌جا بوده. چرا متوجه نیستید خداوند راه دیگری را جلوی شما گشوده است. راه رجوع به خدا به عدد انفاس خلایق است. موفق باشید
4796
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید یک سؤال داشتم که مرا به کتاب از برهان تا عرفان خودتان احاله دادید ولی به جواب نرسیدم خواهشمندم بفرمایید تصور هستی بدون چیستی چگونه امکان پذیر است؟ چگونه امکان دارد یک چیز بدون اینکه چیستی داشته باشد وجود داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک فلسفی انسان به جایی می‌رسد که از ذهن که عموماً چیستی‌ها را در خود دارد عبور می‌کند و به عقل می‌رسد که با «وجود» مرتبط است و در اینجاست که انسان می‌تواند بدون رجوع به ذهن – که نظر به چیستی‌ها دارد – با وجود و مراتب وجود مرتبط شود و در این راستا و برای این سیر از چیستی به هستی، معرفت نفس راه‌کار خوبی است. موفق باشید
3836
متن پرسش
باسلام جایگاه داستانهای حقیقی بخصوص قرآنی درشخصیت انسان کجاست وچراانسانهاعلاقه مند به داستان هستند واگررفرنسی دراین زمینه درالمیزان هست برای تحقیق بیشتر اشره بفرمایید تادرآنجانیز پیگیری کنم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان‌های قرآنی صورت ظهور سنن الهی است تا انسان جایگاه خود را نسبت به سنن الهی پیدا کند. رفرنسی در این مورد در المیزان نمی‌شناسم. موفق باشید
3533
متن پرسش
با سلام واحترام: اگر نفس جوهرآ تغیر کند به طوری که (هر لحظه) از بود قبلی خود به تمامهی خارج شده و به هستی جدیدی برسد پس پرونده اعمال نفس کجا ضبط می شود (وجه ثبات نفس چیست)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این بحث در کتاب «از برهان تا عرفان» تحت عنوان «جواب شبهه‌ی بقاء موضوع» شده است. موفق باشید
3257

عقل و قلببازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عالیقدر اصغر طاهرزاده بنده چند روزی است که با وب سایت و سخنرانی های حضرت عالی آشنا شده ام و آشنایی با شما و معارفتان حقیقتا باعث وجد بنده شد که اولین گام های خود را در کسب معارف عقلی بر می دارم. آشنایی با امکان مطرح کردن سوال در سایت باعث شد که با شوق زیاد بخشی از سوالاتی که از گذشته در ذهنم جمع شده را خدمتتان مطرح کنم. از این که با این پرسش طولانی وقت شریفتان را می‌گیرم عذرخواهی می‌کنم و از سعه‌ی صدر شما در پاسخگویی به آن بسیار متشکرم. انشاءاله خداوند بر توفیقات شما بیافزاید. سوالی که از محضرتان داشتم در مورد نسبت بین عقل و قلب است و مهم تر از آن این که چرا با وجود این که عقل در قرآن، روایات دینی و حکمت صدرایی منزلت بسیار بالایی دارد اما همین عقل در لسان عرفا مورد مذمت قرار می گیرد؟ اجمالا جواب هایی به این سوال خودم دارم. از جمله این که آن عقلی که مورد مذمت است عقل مشوب به وهم است، یا این که عقلی است که به واسطه مفاهیم و اصطلاحات میخواهد حقایق را درک کند و به همین خاطر توقف در عقل باعث می شود انسان به معارفی که بدون واسطه صورت های عقلی و از طریق اشراق و حضور قابل دریافت است باز بماند. اما سوال بنده این است. مگر نه این است که تمام معارف انسان اعم از معارف مفهومی و دریافت‌های اشراقی از عقل فعال (جبرئیل) اخذ می شود؟ و مگر در میان انسان ها کسی غیر از رسول اکرم (ص) بوده‌اند که در سلوک خود فراعقلی شوند و از جبرئیل نیز به خدا نزدیک تر شوند به گونه ای که جبرئیل نیز برای ایشان حجاب شود؟ پس با این حال چرا عقل مورد مذمت عرفا است؟ در همین راستا باز می‌توان پرسید که انسان‌هایی که بدون کسب معارف به اصطلاح عقلی به مراتب بسیار بالایی از معنویت و بندگی عاشقانه رسیده‌اند (مثل شهدای دفاع مقدس) آیا می‌توان همه‌ی حالات و مقاماتشان را به عقل فعال ارجاع داد؟ در آن صورت آیا باز تمام مقامات معنوی و عرفانی و حتی عبودیت عاشقانه به عقل فعال رجوع نمی‌کند؟ در این میان جایگاه قلب که فراتر از عقل منفصل (عقل نازل انسان) پنداشته می‌شود چیست؟ آیا همه‌ی این‌ها در ذیل عقل فعال قرار می‌گیرند، و عقل حجاب‌سازی که به قول شهید آوینی منشأ تمام خودبینی‌های انسان است همان عقل منفصل انسان است که هنوز از شر وهم آزاد نشده است؟ با تشکر فراوان از توجه حضرت عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سؤالی است که نیاز به بحث گسترده دارد اولاً: عنایت بفرمایید که اصطلاحات فلسفی با اصطلاحات دینی خلط نشود. عقلی که قرآن می‌فرماید جدا از قلب نیست. می‌فرماید: «لَهم قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها» انسان‌ها می‌توانند به مقامی برسند که برای آن‌ها قلوبی است که با آن تعقل می‌کنند که این همان عقل قدسی دینی است. ثانیاً: عقل فعّال مربوط به نگاه فلسفی به حقایق قدسی است چون در فلسفه انسان سعی دارد با مفاهیم حقایق مرتبط شود در حالی‌که در عرفان سعی بر آن است که قلب با خودِ حقایق مأنوس گردد و از این جهت حرف عرفا این است که درک مفهومی حقایق کافی نیست. ثالثاً: عرفا عموماً عقل جزیی را نقد می‌کنند که نظر به ماهیات دارد و حجاب «وجود» است. مولوی در همین رابطه می‌گوید: «عقلِ جزوِی عقل را بد نام کرد.... کامِ دنیا مرد را بی‌کام کرد». رابعاً: شهداء در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» توانستند به ملکوت عالم رجوع کنند. در این رابطه طرح عقل فعّال که در نگاه فلسفی مدّ نظر قرار می‌گیرد و سعی در فهم حقایق دارد و نه اتحاد با حقایق، موضوع را در حجاب می‌برد. شاید کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» تا حدّی بحث را باز کند. موفق باشید
1888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز آیا صحیح است ما که الان داریم روی کتب معرفت نفس شما کار می کنیم ( در ابتدای کار هستیم )شروع کنیم به عمل و روزه گرفتن آیا افراط نیست .میزان در این مورد چیست با تشکر .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در حدّی که صورت افراط به خود نگیرد روزه‌گرفتن خوب است. مثلاً از روزه‌ی ماه رجب غافل نشوید. موفق باشید
1320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام شمادرموردادراکات اعتباری علامه ونقشی که می توانددردیدگاههای ایشان درفلسفه اخلاق یافلسفه دین بگذارد،اطلاعاتی دارید؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده در حدّ مقالات 6 و 7 اصول فلسفه اطلاع دارم و سخنان آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» در رابطه با نظرگاه علامه«رحمة‌الله‌علیه» در کتاب «شریعت در آینه‌ی معرفت» . موفق باشید
1256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی و تبریک عید سعید فطر.استاد شما در بحث معاد فرمودید که انسان در برزخ و قیامت به واسطه قلبش با حقایق ارتباط برقرار می کند با قوه خیالش صورت می سازد و با قوه واهمه بین این صورتها و معانی ارتباط برقرار می کند حال سئوال این است که آیا این حرف را در مورد عالم ماده هم می توان گفت یعنی بگوییم عالمی در بیرون هست که جنسش ماده است و ما با قلبمان با آن ارتباط برقرار می کنیم با خیالمان صورت می سازیم که همان صورتهای بینایی شنوایی بویایی و ... می باشد و با واهمه مان بین این صوری که با خیال از طریق حواس پنج گانه ساختیه ایم و معانی ارتباط برقرار می کنیم . و آیا می توان گفت که بنابراین هر انسانی در عالمی زندگی می کند که خودش می سازد و به همین دلیل است که افراد مختلف برداشتهای مختلفی از دنیا دارند مثلا یکی به درخت که نگاه می کند آوند و ... می بیند و یکی دیگر حیات و ... می بیند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آری حرف درستی است ولی در قیامت آنچه در درون است از قلب بیرون می‌آید ولی در دنیا ما متأثر از بیرون هستیم حال اگر با ملاک‌های الهی و با نظر به وجود مطلق به مخلوقات ننگریم و آن‌ها را مستقل ببینیم به انحراف می‌افتیم و به جای حقیقت‌بینی، گرفتار وَهم می‌شویم. موفق باشید
806

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم .نظر شما در مورد رشته های گرافیک .نقاشی.سینما ودر مجموع رشته های هنری چیست؟ با رشته های مذکور تاچه حد می توان در راستای اهداف اسلامی حرف زد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ما امروز چاره‌ای نداریم که برای طرح اندیشه‌های اسلام از ابزار هنری موجود استفاده کنیم و گرنه اسلام تعداد زیادی از افرادی که با زبان هنر متأثر می‌شوند را نمی‌تواند مورد خطاب قرار دهد. موفق باشید
17822
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد هم چنان که جنابتان در جزوه «چگونه تفکر به تاریخ برمی گردد» فرمودید که بنده در کتب و جزواتم از ادبیات خاص و حضوری و غیر آکادمیک بهره می برم و جنابتان هم اعتراف نمودید که ارتباط گیری با چنین ادبیاتی سخت می باشد و واقعا هم همین طور هست چرا که این حقیر بعد از مطالعه نیمی از آثار شما باز هم درک و فهم آن بدون تدبر و تامل برایم سخت می باشد لذا پیرامون این بحث چندین سئوال از محضر منور دارم. 1. فلسفه استفاده از چنین ادبیات خاص چیست در حالی که آگاه هستید ارتباط گیری با چنین مفاهیمی زمان بر و نیاز به تامل دارد؟ 2. آیا استفاده از چنین مفاهیمی در آینده نظام آموزشی ما جایگاهی دارد و می توان از این شیوه در نظام آموزشی بهره برد؟ 3. استاد بنده و امثال بنده حتما با مطالعه مستمر و جدی آثار شما با این ادبیات که اگر خطا نکنم حضوری هست بعد از چند مدتی انس می گیریم. اما با عامه مردم که یقینا نمی توانند آن را فهم کنند چکار کنیم البته بجز کتاب های همچون «آشتی با خدا» یا «چه یاز به نبی»؟ آیا پیشنهادی دارید برای ارائه مطالب معرفتی؟ 4. حضرتعالی در مواردی فرمودید که ما نباید در روش ارائه ی دین جنبه ی «احساساتی» جوانان را هدف قرار دهیم بلکه باید فطرت انسان ها را متذکر شویم، ولی به نظر عقل ناقص بنده اگر این دو با هم جمع شوند بهتر است چون دیده شده گاها هدف قرار دادن احساسات انسان ها هم اثربخش بوده. به طور کلی در مورد بحث احساسات نکات لازم را بفرمایید؟ چون به نظرم خیلی خیلی مهم است. 5. در ارائه معارف دین به روش «حکمی» نکاتی را در پاورقی جزوه «راه های افزایش دین باوری در جوانان» فرمودید بنده دقیقا متوجه نشدم لطف کنید نکات تکمیلی و مهم آن را بفرمایید؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر فکری تنها با زبان و واژه‌های خود ظهور می‌کند و اگر با واژه‌های تفکر قبلی ارائه شود، عملاً در حجاب فهمِ گذشته قرار می‌گیرد 2- چاره‌ای جز این نیست اگر بخواهیم به تاریخ جدید خود که انقلاب اسلامی ظهور داده است وارد شویم 3- مردم ما علاوه بر تفکر آکادامیک، دارای شعور وجودی هستند و در صورتی‌که ما حقایق را به روشِ وجودی با آن‌ها در میان بگذاریم به سرعت با ما هم‌زبان می‌شوند به همان شکل که با حضرت امام هم‌زبان شدند 4- حرف درستی است زیرا احساس پاک، نظر به واقعیاتی دارد که فطرت آن واقعیات را می‌شناسد 5- در این مورد خوب است آرام‌آرام با کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» مأنوس گردید. موفق باشید  

16644
متن پرسش
سلام علیکم: همانطور که در نظر بزرگان داریم محبت ایمانی به جنس مخالف بلامانع است و روی این مورد سوالی نداریم ولی به نظر می رسد این محبت با حساسیتی همراه است مثلا خوبی جنس مخالف (چه مرد به زن و چه زن به مرد) ممکن است برای ما با حساسیت همراه باشد یا مثلا اگر کسی در قالب وظیفه بخواهد برای جنس مخالف وظیفه ای انجام دهد آن کار را با حساسیت انجام می دهد حال سوال این است این حساسیت ها (فارغ از هرگونه بحث شهوانی) طبیعی است؟ و لطمه ای به ارزش محبت ایمانی یا وظیفه ای که ما در قبال جنس مخالف انجام می دهیم نمی زند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت الهی با طرح موضوع نامحرم‌بودنِ جنس مخالف، متوجه بوده که عموماً انسان‌ها در ارتباط با جنس مخالف گرفتار تحریک قوه‌ی واهمه می‌شوند و بدین لحاظ است که خداوند تأکید دارد کم‌ترین ارتباط را انسان با جنس مخالف داشته باشد مگر در حدّ ضرورت عقلی و شرعی. حال شما در نظر بگیرید وقتی کسی عکس غیر محجوب جنس مخالف را بنگرد قوه‌ی واهمه‌ی او چه بلایی بر سرش می‌آورد و چگونه او را از عالی‌ترین رابطه با عالم قدس و معنا محروم می‌نماید. موفق باشید  

16053
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: سوالی که در پیش رو داریم مسئله ای شخصی نیست، و به عنوان یک «پدیده» برایم سوال شده که ممنون می شوم با دقت آن را بخوانید: خداوند نظام احسن را آفرید، همه ی هستی را با اوصافی که در قرآن ذکر شده زوج آفرید. زن و مرد را از یک روح خلق کرد، زن را سرشار از نیازهای عاطفی و مرد را با نیازهای جنسی اش آفرید تا با وحدتشان هر دو به تکامل برسند. این وسط یک اتفاقی هم افتاد که همیشه مورد اذعان بشر بوده، مرد طوری خلق شد که نیاز عاطفی زن را درک نمی کند و زن طوری خلق شد که نیاز جنسی مرد را درست درک نکند. خدا مجبور شد (نه اجبار به معنای عرفی) تمکین را بر زن واجب کند تا درک نشدن مرد، آسیبی وارد نکند (صرف نظر از اینکه متعاقبا وجوبی برای مرد نگذاشت که زنش را درک کند...) هزاران سال می گذرد که زن و مرد محتاج هم هستند ولی درکی از هم ندارند. روانشناسان صدها کتاب نوشتند مثل زنان مریخی مردان ونوسی، خدا زن و مرد را از بودن با همجنس خود نهی کرد و کراهت آن را در فطرتشان قرار داد. و گفت زن حق ندارد با مردی غیر از شوهر خود باشد و چنانکه گذشت مرد هم به گونه ای خلق شد که درکی از زن ندارد. خداوند برای درک شدن زن از روایات و راهنمایی های دینی استفاده کرد تا به زور به مرد بفهماند چگونه با زن خود رفتار کند ولی در تاریخ معدود افراد انگشت شماری بودند که بواسطه ی روایات، نیاز همسر خود را درک کردند. برخی کج اندیشان میگن نعوذبالله خدا سادیسم داشت و خدا خواست بشر را آزار دهد که قطعا ما چنین اعتقادی نداریم. شیطان می گوید خدا خواست بشر را بیازارد چون خدا گفت ببین ولی دست نزن. گفت دست بزن ولی نچش. گفت بچش ولی نخور. شیطان می گوید من محدودیتی برای بشر نذاشتم و میخوام بشر به همه ی نیازهاش برسه. پاسخ به شیطان روشن است. سوال من ناظر به مسائل مقطعی نیست. مثلا در روزه گرفتن خدا نگفته هرگز نخور. بلکه گفته از صبح تا غروب نخور. یا در ارتباط با نامحرم نگفته که با هیچ مردی نباش، گفته فقط با محارم خود باش. سوال من ناظر به مسائل غیرمقطعی و دائمی است که «تمامی عمر انسان» را شامل می شود. گویا صبر بشر مسئله ای را عوض نمی کند و خاتمه ای ندارد. از جمله مسئله ی درک نشدن نیازهای زن توسط مردی که فقط او برای رفع نیاز زن خلق شده. به راستی چرا خدا این بلا را سر بشر (بهتر است بگویم سر زن ) آورد که هزاران سال نیازهای اولیه ی انسانی تأمین نشود چون زن و مرد درکی از هم ندارند؟ خدا زن را سرشار از عاطفه و احساس و غریزه آفرید تا جایی که خودش اعتراف کرد عقل زن تحت الشعاع احساساتش است. بعد گفت باید مثلا صد سال زنده باشی و در این سالها فقط با یک مرد سپری کنی. که طبیعتا چون مردان از کره ی ونوس آمده اند جهان را جور دیگری می بینند. با توجه به احسن بودن نظام خلقت، اساسی ترین سوال من این است که چه «حکمتی» در آزار دیدن و رنجاندن زنها وجود دارد؟ همه ی اینها متقابلا برای جنس مرد هم هست ولی چون خدا محدودیتی در حرمت رابطه ی مرد با دیگر زنها ندارد و هر مرد امکان این را دارد که زنان بی شماری را بر خود حلال کند (در صورتی که ایذاء مؤمن نباشد)؛ لذا بیشتر سوالم ناظر به زن است. چرا پاسخ به این همه خواستن و فوران نیازهای درونی و عاطفی و جنسی زن با نوع خلقت مرد نزدیک به محال است؟ از طرفی هم فقط عرفا هستند که در قبال کمبودها دچار حسرت و عقده و اختلالات روانی نمی شوند و عواقب سرکوب این همه نیاز و احساس در زن، تا نسل ها باقی می ماند. حکمتش را ناظر به همه ی آنچه در متن گفتم می خواهم بدانم. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نسبت به همدیگر و به‌خصوص نسبتِ بین زن و مرد و بالأخص در نسبت بین زن و شوهر؛ از طریق نفوذ فرهنگِ مدرنیته آن‌چنان به‌هم ریخته‌ایم که حقیقتاً یکی «ونوسی» و دیگری «مریخی» است. و این همان دوره‌ی هبوط تاریخیِ ما است. در حالی‌که ذیل شریعت الهی در سیری که خداوندِ خالق زن و مرد فراهم کرده بود، به خوبی انسان‌ها همدیگر را درک می‌کردند و زن و شوهر، ماوراء فرهنگ فمینیستی نسبت به همدیگر و نسبت به جامعه‌ی خود احساس مسئولیت داشتند. عمده آن است که برای برگشت به عهدِ قدسیِ خود، با نگاه فرهنگ مدرنیته به عالَم و آدم ننگریم. موفق باشید

15020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: اگر کسی پس از بررسی نتواند حقانیت شریعت امروزی را درک کند لذا به احکام اسلام عمل نکند، اما حقانیت امام و انقلاب و رهبری برای او روشن ترین و بدیهی ترین امر باشد لذا پای امام و رهبری بایستد، و در همین حالت بمیرد، مرگ او به چه کیفیت است؟ در برزخ و قیامت چه حالی دارد؟ و چگونه محشور می شود؟ ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این فرد ذهنیتی از شریعت دارد وگرنه حتماً پایِ دین هم می‌ایستاد. مشکل از ما است که دینی را به این افراد نشان داده‌ایم که جوابگویِ عقل و فطرتشان‌ نیست. موفق باشید

14244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: مطلبی را خدمتتان ارائه می دهم که شما در پایان نظرتان را درباره این مطالب ارائه فرمائید. نقل است که در دین زرتشت چهار عنصر آب، خاک، آتش و باد مقدس بوده و هتک حرمت به آنان موجب مجازات افراد می شد. در مورد طریقه دفن در دین زرتشت مواردی وجود داشته و دارد، من جمله دخمه که محوطه در بالای تپه که زرتشتیان فرد متوفی را در این مکان خوراک پرندگان قرار می دادند و قبرستان وجود نداشت و هر فردی که از جامعه زرتشت می مرد به این محل آورده می شد و مراسمات دخمه او انجام می گرفت. حال سوال بنده این است که جناب کوروش با توجه به اینکه زرتشت بوده چرا سفارش می کند که در پاسارگاد دفن شود، در صورتی که این نوع دفن با قوانین حاکم بر آن زمان مبنی بر آلوده کردن خاک تعارض دارد. البته باز هم نقل است که جناب کوروش اهل تساهل و تسامح بوده اند و به همه ادیان احترام می گذاشته، ولی سوال اصلی اینجاست که ایشان بیشتر به یهودیت متمایل نبوده تا زرتشت؟ متشکر از پاسخ شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی در این مورد ندارم ولی مسلّم دین اصلی زرتشت مثل سایر ادیان توحیدی، توصیه به دفن در خاک داشته است. موفق باشید

14141
متن پرسش
سلام: آقای شبستری جواب نقد شما را چرا نداده اند؟ ایشان که تا نقدی می آمد سریعا جواب می دادن؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این آقایان بنا دارند در فضای ژورنالیستی بحث کنند، نه در فضای علمی آن‌طور که بنده سعی کردم سخنان ایشان را نقد علمی کنم. حتی وقتی بنده در یک جلسه‌ی خصوصی همراه با چند نفر از دوستان آقای سروش موضوع قبض و بسط را به میان آوردم تا بحث کنیم؛ ایشان گفتند من نسبت به ادامه‌ی این بحث‌ها ملول هستم، در حالی‌که همان موضوعات را حاضر بودند با آب و تاب در روزنامه‌ها و مجله‌ها به امید آن‌که بیشتر مردم عادی تحت تأثیر قرار دهند، مطرح کنند. موفق باشید

13940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. میشه لطفا نظرتون رو در مورد حامد زمانی و آهنگهایی که ایشون میخونن بفرمایید؟ آیا آهنگهاشون از نظر فقهی مشکلی نداره؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آهنگ‌های آقای حامد زمانی با آن محتوای خوب‌شان بسیار مؤثر است. بنده حکم فقهی آن‌ها را نمی‌دانم، ولی آهنگ سرود «ای مطهر» با این‌که موسیقی غلیظی داشت، حضرت امام فرمودند اشکال ندارد. موفق باشید

13800
متن پرسش
سلام: حکم جهاد ابتدایی در ولایت مطلقه فقیه چگونه حل می شود استاد؟ منظورم این است که چگونه در منبر برای مردم تبیین کنم که جا بیفتد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی برای مخاطبین روشن کنید که فقیه حکم خدا را کشف و اظهار می‌کند و چیزی از خود بر آن نمی‌افزاید و رعایت حکم خدا واجب است؛ عملاً توانسته‌اید بفرمایید که فقیه اگر به این نتیجه رسید که حکم خدا در این شرایط، جهاد ابتدایی است؛ حتماً آن حکم را اظهار می‌دارد و وظیفه‌ی ما است که حکم خدا را تبعیت کنیم و در همین رابطه حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند همه‌ی اختیاراتی که رسول‌اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند، فقیه دارد. موفق باشید

13727
متن پرسش
سلام استاد: به نظر شما چه لزومی داره که بعضی قرآن حفظ می کنند. اینکه وقت زیادی باید بذارن و تازه ممکنه یادشون هم بره اگه همین فرصت را برای تفسیر بذارن بهتر نیست. اینکه میگن مقدمه تدبر در قرآن هست درست آیا فایده دیگه ای هم داره؟ اگه توضیح بدید ممنون میشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید ما مأمور به تدبّر در قرآن هستیم و حفظ قرآن به معنای مواظبت از اشارات قرآن است که دچار  تحریف نشود، با این‌همه چقدر خوب است که انسان بتواند بین تدبّر در قرآن و حفظ الفاظ آیات آن را جمع کند زیرا در آن صورت توانسته است بهترین کلمات را در ارائه‌ی حق و حقیقت به کار برد. موفق باشید

13494
متن پرسش
سلام: شما گفتید بدون استاد میشه راه عرفان رفت. اگه میشه پس چرا خود آقای بهجت شاگرد داشتن؟ دیگه اینکه چرا بقیه عرفا این عقیده رو ندارن؟ لطفا در سایت بگذارید جواب را. ایمیلم خراب شده است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه بهجت به آن معنایی که آیت اللّه قاضی شاگرد داشتند، عمل نمی‌کردند. بلکه روح و روحیه‌ای از عرفان و اخلاق را به مخاطبانشان متذکر می‌گشتند. عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است. موفق باشید

13463

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد نظر شما در مورد دروس «طهارت نفس» آقای صمدی املی را می خواستم اشتباهی نوشتم «معرفت نفس»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته خوب است منتها باید در حدّ وسع عمل کرد که به زحمت نیفتید. مضافاً که مدرنیته بعضاً بلایی بر سر مزاج‌های ما آورده است که درمان طبیعی به تنهایی جواب نمی‌دهد. موفق باشید

نمایش چاپی