بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9592
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام: درباره آیه «ادعونی استجب لکم» سوال داشتم. عده ای مثل اهل البیت (ع) مستجاب الدعوه هستند، ولی مسلمانان دیگر که کم و بیش گناه دارند دعایشان مستجاب می شود؟ 2. کسانی که مسلمان نیستند ولی از خدا درخواستی دارند ممکن است خدا اجابت کند؟ (البته منظورم از روی استداراج نیست بلکه واقعا خدا به آنها لطف کند و اجابت کند)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دیگران هم به اندازه‌ای که صادقانه به خدا رجوع کنند از خداوند جواب می‌شنوند 2- آری، به همان اندازه که صادقانه به خداوند رجوع کنند و درخواست آن‌ها منطقی باشد، جواب می‌گیرند هرچند عذاب قیامتی آن‌ها پا برجا است. موفق باشید
4322
متن پرسش
با سلام استاد بنده می خواهم تفسیر المیزان را شروع کنم آیا لازم است در کنار آن شرح تفسیر المیزان(سوره اعراف) شما را هم گوش کنم؟ منافات دارند با هم یا کنار همدیگر خوب است؟در صورت جواب مثبت وقتی در تفسیر المیزان رسیدم به سوره اعراف دیگر نمی خواهد کار کنم؟ و آیا بگذارم وقتی رسیدم به سوره اعراف صوت شما را گوش دهم یا نه از ابتدای تفسیر(سوره حمد) گوش دهم؟ 2. منظور از سر در عبارت والسر المستودع فیها چیست؟ 3. کتاب انسان از دیدگاه اسلام کی چاپ میشود؟ 4. در کنار شروع المیزان ایرادی ندارد سیر کتابهای شما را هم داشته باشم آیا می شود تمرکز کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده به طور کلی پیشنهاد می‌کنم دوستانی که قصد دارند وارد مطالعه‌ی تفسیر شریف المیزان شوند صوت چندین سوره را که عرض کرده‌ام گوش بدهند تا حساسیت لازم را نسبت به ورود و خروج مطالب علامه طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» پیدا کنند و در این راستا خوب است که تفسیر سوره‌ی اعراف را همین حالا دنبال کنید ولی در سیر مطالعه‌ی المیزان وقتی باز به سوره‌ی اعراف رسیدید با دقت کامل آن را مطالعه کنید که مزه‌ی دیگری نصیب شما می‌شود2- موضوع سرّی که وجود مقدس حضرت صدیقه‌ی طاهره«سلام‌الله علیها» حامل آن می‌باشند را در کتاب «مقام لیلة القدری فاطمه زهرا«سلام‌الله علیها» در ویرایش جدید در فصل «فاطمه(س) رازی پیدا و پنهان» دنبال بفرمایید. 3- کتاب در اداره‌ی ارشاد در حال بررسی است، إن‌شاءالله این روزها اجازه‌ی چاپش داده می‌شود 4- إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
21945
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. چه خصوصیتی در بنی اسراییل وجود داشت که علی رغم گناهان بزرگ عذاب نشدند چنانکه اقوامی مثلا برای کم فروشی یا پی کردن شتر عذاب شدند در حالی که یک دهم گناهان بنی اسراییل را مرتکب نشدند. ۲. چه چیزی ما را شبیه بنی اسراییل کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی ظاهرگراییِ ما و این‌که دین را تنها در محدوده‌ی وظایف ظاهری قبول کنیم؛ ما را شبیه بنی‌اسرائیل خواهد کرد و بدین لحاظ رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌و آله» می‌فرمایند: «سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي كُلُّ مَا كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ حَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوه»[1] به‏ زودى در امت من آن‏چه كه در بنى‏ اسرائيل واقع شد واقع مى‏ شود حتى اگر يكى از آن‏ها در سوراخ‏ سوسمارى رفته باشد امت من نيز همان كار را مى‏ كنند. اين به جهت آن است كه حضرت پيش ‏بينى مى‏ كنند روحيه ‏ى يهودى‏ گرى بر جامعه‏ ى اسلامى سرايت مى ‏كند و با توجه به همين روحيه كه در قرآن تبيين شده مى‏ توانيم بفهميم چرا حضرت روحيه‏ ى آن گروه از امت خود را به يهود تشبيه مى ‏كنند. اگر بگوئيم فلان روشنفكر با اين‏كه ادعاى طرفدارى از انقلاب را دارد تفكر يهودى دارد نبايد تعجب كنيد، بهتر است با مقايسه‏ ى تفكر او با شخصيت اشراقى حضرت امام ببينيد آيا همان نسبتى را با مكتب امام دارد كه يهود امت پيامبر با اسلام داشت؟ يهودِ مكتب امام در عين ادعاى اسلاميت، گرفتار نگاه سوبژكتيويته است و اگر ما مكتب امام را نفهميم نمى ‏دانيم يهودِ مكتب امام چه تفكرى دارد. وقتى مكتب حضرت امام شناخته شود و معلوم شود امام از مجاز - با همه‏ ى شكل‏ هايش- عبور كرده و به حقيقتِ وجود رسيده، وقتى گفته مى ‏شود اين مكتب و يا اين شخص بر مبناى سوبژكتيويته به عالم و آدم مى ‏نگرد، راحت مى‏ توانيد تكليف آن مكتب و آن شخص را با امام روشن كنيد. اميدوارم با روشن‏ شدن اين دو نكته - يعنى شخصيت اشراقى حضرت امام و رجوعِ ايشان به «وجود» و شناخت روح سوبژكتيويته و نظر به مجاز - قدم بزرگى در شناخت زمانه و سير به سوى اهداف بلند الهى، برداريم.

2- نحوه‌ی عذاب بنی‌اسرائیل، فرق کرده و آن همان محرومیت آن‌ها از امکاناتی است که خداوند برای سایر ملل حرام ننموده است. نمونه‌ی آن نداشتن سرزمینی معین. موفق باشید  


[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 53، ص 127.

1922
متن پرسش
سلام علیکم-استاد عزیز استخاره را چگونه ارزیابی میکنید آیا توکل بخدا میتواند جای استخاره را بگیرد استخاره کردن بهتر است یا باتعقل و توکل تصمیم گرفتن . چرا علما بزرگ مانند علامه هم حتی استخاره میکردند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: استخاره در مواردی است که انسان در انتخاب راهی و یا عملی هیچ طرفی را ترجیح ندهد ولی اگر عقلا یا شرعا یک طرف ترجیح دارد هرگز نباید استخاره کند ولی توکّل آن است که انسان عقلا یا شرعا وظیفه‌ی خود را می‌شناسد و در عین اقدام به عمل، به خدا توکّل می‌کند تا خداوند شرائط تحقّقِ نتیجه را فراهم کند و به عمل خود تکیه نمی‌کند بلکه به اراده‌ی خداوند و مدیریّت حضرت پروردگار اعتماد می‌نماید. ملّت ما با توکّل در مقابل صدّام ایستاد و خداوند هم لطف خود را دریغ نفرمود. موفق باشید.
5062
متن پرسش
با عرض سلام بنده به طور اتفاقی با سایت شما آشنا شدم میخواستم بدونم علاقه مند شدن به کسی چقدر مانع دینداری میشود؟ با توجه به اینکه امری غیر ارادی است ذهنم را بسیار مشغول کرده و با توجه به جنسیتم نمیتوانم درخواست ازدواج کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که متن آن در سایت هست در مورد نوع دوستی‌ها که بعضاً دوستی‌های وَهمی است عرایضی داشته‌ام به آن کتاب رجوع فرمایید. إن‌شاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
6479
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی میخواستم بدانم اگر کسی قرار باشد برای اولین بار به کربلا سفر کند باتوجه به عظمت این سرزمین چطور می تواند قبل از حضور آمادگی روحی لازم را کسب کند تا بتواند از این موهبت به طور کامل استفاده کند؟ (بنده دنبال اطلاعات نیستم بلکه می خواهم از نظر روحی کملا آماده شوم)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قسمت آداب زیارت در مفاتیح از یک جهت، و به قسمت آداب زیارت امام حسین«علیه‌السلام» از جهت دیگر رجوع فرمایید. در آن‌جا می‌خوانید که در ضمن باید سه روز قبل از سفر روزه بگیرید. موفق باشید
4909
متن پرسش
با عرض سلام وادب خدمت استاد بزرگوار خودم...جناب عالی در جواب سوال 4885 فرمودید که مردم انتخاب اقای روحانی را گذر از رهبری نمیدانند و فرمودید از انتخاب اقای روحانی نگران نیستید.ولی به نظر من از چند جهت نگرانی های شدیدی وجود دارد .اینکه: امریکایی که قبل از انتخابات میگوید انتخابات ایران را قبول ندارد چون می پندارد که ملت همانند گذشته به مقاومت خود ادامه می دهداما بعد از پیروزی اقای روحانی می گویند که به انتخاب مردم ایران احترام می گذاریم!!!یعنی ازاین انتخاب خوششان امده.یابه نظر من مردمی که به احمدی ن‍‍ژ‍اد با ان شعارهای انقلابی رای دادند این دوره به این نتیجه رسیدند که مقاومت وجریان گفتمان انقلاب اسلامی قادر به تامین معیشت انان نمی باشد واشکال نه در کاراقتصادی دولت بلکه در نحوه گفتمان است وگرنه کسانی مثل اقای قالیباف و رضایی برنامه های به مراتب قوی تر وهدفمند تر از اقای روحانی در زمینه اقتصاد ارائه دادند ولی چون اقای خاتمی وهاشمی از ایشان حمایت کردند مردم نحوه مدیریت دولت اصلاحات واقای هاشمی را مناسب تر دیدند و گرنه کدامیک از ملاک هایی که رهبری بخصوص در مرقد امام(ره)به مردم توصیه کردند در اقای روحانی وجود داشت.استاد من از این مردم عزیز دلگیرم چون به نظرم مردم با اینکه به نظام ورهبری علاقه داشتند ولی متاسفانه نظر اقای هاشمی رانسبت به نظر مقام معظم رهبری درست تریافتند (که البته این صحنه را اقای هاشمی به این نحو طراحی کردند).مگر اقا در حرم رضوی نفرمودند ویژگی های مثبت این دولت منهای ضعف های ان یا در مرقد امام فرمودند عده ای گمان نکنند که با امتیاز دادن به دشمن مشکلات حل خواهد شد ویا اینقدر توصیه کردند که کسی سرکاربیاید که دربرابر دشمنان مقاوم باشد وعزت کشوررا حفظ کند در صورتی که همه می دانند که اقای روحانی سابقه خوبی در این زمینه ندارد...حال با این وضع نباید انتظار داشت که کشور (حداقل) در جا بزند...ببخشید از پرگویی من.من الله توفیق
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله متوجه اصل مسئله هستید و برایتان روشن است که حقیقت انقلاب اسلامی گفتمان آن است و استکبار جهانی با گفتمان این انقلاب که رجوع به توحید است مشکل دارد ولی عنایت داشته باشید که استکبار جهانی محذورات و تنگناهایی دارد که در رویارویی با انقلاب اسلامی مجبور به موضع گیری هایی است تا معنای خود را در جهان سیاست از دست ندهد مثل همین که مجبور می شود بگوید به انتخاب مردم احترام می گذارد.قبول دارم ما هنوز ملتی نداریم که تمام ابعاد مقاومت را بشناسد و ما در شناساندن برکات ابعاد مقاومت به مردم‌مان کوتاهی کردیم وعمارهای حضرت امام خامنه ای عزیز در این مورد تبیین لازم را نکردند،ولی از این مردم خوب بیش از این انتظار نداشته باشید.مردم معتقدند می توانند در عین حفظ انقلاب و وفاداری به رهبری فعلاً از طریق آقای روحانی از تنگناهای موجود که عمدتاً استکبار جهانی ایجاد کرده بگذرند بدون آن که امتیازی به استکبار جهانی بدهند و فکر می کنم محاسبه مردم غلط نباشد،هرچند اگر بر مقاومت بیشتر تأکید میکردند بهره ای دیگر نصیب آن ها می‌شد و برکات زمین و آسمان به صورت غیر قابل تصور به سوی ملت ما سرازیر می گشت.شرایطی فراهم شده است تا عمارهای حضرت آقا کاری که باید انجام دهند در این چهار سال انجام دهند تا اصول‌گرایی از این همه سطحی‌نگری نجات یابد.بنده کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها» را به این امید نوشته ام چون معتقدم تا ما جایگاه تاریخی حادثه ها را نشناسیم بصیرت لازم جهت اقدامِ به هنگام پیدا نمی کنیم تا زود عمل کنیم و یا دیر.در آخر فرموده اید پرگویی کرده ای،پرگویی نکرده ای دُرّ و گوهر افشانده ای.موفق باشید.
2876
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی.با عرض معذرت از مزاحمت.می خواستم بدانم در امر ازدواج استخاره بزنیم یا خیر؟ در صورت مثبت بودن جواب چه موقع بزنیم،قبل از خواستگاری یا قبل از عقد؟چه معیارهایی را مد نظر بگیریم؟چه سوالاتی از طرف مقابل بپرسیم؟دوران نامزدی اصلا از نظر اسلام صحیح است؟تا چه اندازه فاصله و زمان اختصاص دادن برای امر ازدواج خوب است؟در کل برایم مبهم است که باید چه کنیم و چه مسائلی را رعایت کنیم که مورد رضایت پروردگار باشیم؟با تشکر.من الله توفیق.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید بروید همدیگر را ببینید و اگر پسندیدید با همدیگر در رابطه با دین و انقلاب و رهبری و ولایت فقیه از یک طرف و نسبت به زندگی و اهدافی که دارید از طرف دیگر صحبت کنید اگر افکارتان به همدیگر نزدیک بود و خانواده‌ها هم همدیگر را تا حدّی درک کردند، توکل کنید به خدا و نه جایی برای دوره‌ی نامزدی می‌ماند و نه جایی برای استخاره. موفق باشید
8945
متن پرسش
سلام استاد: میخواستم بدونم شما بازی های جام جهانی رو دنبال میکنید؟ نظرتون چیه راجع به تماشا و ضمنا اینکه شما تو انتخابات از جلیلی حمایت کردید تو جام جهانی از کدوم تیم حمایت میکنید؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! معلوم است بیکاری. آخر من و جام جهانی و این‌همه توهّم؟!!!؟ بنده آن‌قدر گرفتار توهّمات خود هستم ، همین مانده است بیشترش هم بکنم. موفق باشید
12564
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرامی: از شما استاد بزگوار می خواهم لطف کنید و پاسخ هر سه سوال من را مشخصا بدهید و به چیزی و جایی حواله نفرمایید. 1- در بحث وحدت وجود آن که گناه می کند و به جهنم می رود و خطاب «قتل الانسان ما اکفره» می گیرد کیست؟ البته نمی توانیم بگوییم حضرت حق است شاید بفرمایید انسان است به اعتبار ماهیتش آنوقت گفته می شود مگر ماهیت چیستی نیست چیستی هم که نیستی است وانگهی مگر گناه اراده و قدرت نمی خواهد اراده و قدرت هم که از صفات کمالی هستند و به وجود تعلق می گیرند در بحث وحدت وجود می گویند در الحمد لله حمد کننده و حمد شونده خداست زیرا فقط وجود در صحنه است و فقط حضرت حق است که هست ولی وقتی پای گناه وسط می آید آن را می گویند این دیگر مال خود انسان است خوب همان استدلالی که برای حمد بکار می رود می شود اینجا نیز بکار برود. 2- می فرمایید صدام در عین ثابته اش صدام بودن را انتخاب کرده است مگر اعیان ثابته جز علم خداست در مرتبه ای خاص و بر اساس عینیت ذات و صفات علم خدا عین ذات خداست می فرمایید امکان ممکن از خودش است و ذاتی آن است و وجود به آن تعلق می گیرد حال یا قبل از تعلق وجود به امکان او وجود داشته که این محال است یا این که وجود نداشته پس چیزی که وجود ندارد چگونه چیزی را ذاتی او می دانیم مگر این که بگوییم در علم خدا وجود داشته که آنوقت طبق همان بحث عینیت صفات و ذات خود خداست و اوست که هر کاری خواسته کرده آخر چگونه ممکن است ما بگوییم صدام صدامیت را خودش انتخاب کرده؟ انتخاب قدرت می خواهد اراده می خواهد این صفات نیز که به امکان تعلق نمی کیرد به وجود تعلق می گیرد اگر بگوییم خدا می دانسته صدام در زمین با اختیار و انتخاب خودش به عنوان یک موجود مسیر جهنم را طی می کند آنوقت مشکل حل می شود ولی با مسئله وحدت وجود جور در نمی آید خواهی فرمود امکان یعنی توانایی پذیرش وجود باز این سئوال پیش می آید او چیست که این پذیرش را دارد آیا وجودی دارد یا نه آگر آری که با فرض نمی خواند آگر خیر وجود ندارد چگونه ما برای چیزی که وجود ندارد صفتی قایل شویم اگر بفرمایی عدم ما است نه عدم مطلق پس نوعی وجود را برای او ثابث کرده ایم آیا این وجود از خودش است یا خدا به او داده از اگر از خودش باشد که بی نیازی از وجود مطلق پیش می آید اگر نه از وجود مطلق است چرا می گوییم صدام قبل از حضور در دنیا و انتخابهایش صدامیت را انتخاب کرده وانگهی انتخاب یعنی راههای مختلف به انسان عرضه شود و با اراده یکی را انتخاب کند آیا در علم خدا راههای مختلف به صدام ارائه شد و او صدامیت را انتخاب کرد؟ 3- وقتی کسی جهنمی می شود برفرض به اعتبار ماهیت را بپذیرم آیا در جهنم وجود دارد یا خیر اگر بگوییم در جهنم است ولی وجود ندارد که نمی شود اگر بگوییم آری وجود دارد خوب وجودش که از خودش نیست از خداست پس به اعتبار وجودش خداست که در جهنم توسط خدا عذاب می شود همچنان که در بحث حمد گفتیم که خداست که دارد حمد می کند و حمد می شود. با یکی از مخالفین وحدت وجود بحث می کردم او گله مند بود و می گفت آخرین سخن آنها با مخالفان این است که آنها نمی فهمند چیزی که خود شما نیز بارها در سخنانتان فرموده اید ولی تقاضامندم برفرض که من نفهمیده باشم که این درست است ولی پاسخ این سئوالات را به طور مستوفی عنایت بفرمایید نه این که به طور کلی یک جوابی بدهید و رد شوید از این که وقت شما را گرفتم عذر می خواهم خدا به شما خیر عطا کند.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اصل توحید به عنوان یکی از محکمات اندیشه‌ی دینی موضوعی است که انسان باید قبل از پذیرفتن هر دینی بدان رسیده باشد و دین بر مبنای نگاه توحیدی با ما سخن می‌گوید و در عین حال توحید ما را تفصیل و تبیین می‌کند. از طرفی عقیده‌ی توحیدی آن است که متوجه باشیم خداوند به عنوان یک حقیقت مطلق یگانه در عالَم حاضر است و امکان آن‌که چیزی در کنار او باشد محال است زیرا حضور مطلق حضرت حق نفی می‌گردد و وحدت وجود بر این مبنا جایگاه سایر ابعاد دینداری را تعیین می‌کند. بنابراین نمی‌توان توحید را نیز از خود دین گرفت به این معنا که خودِ دین بگوید که خدایی هست و این دین از طرف خدا آمده است. به همین جهت گفته می‌شود ابتدا باید عقیده‌ی توحیدی را عقلاً به‌دست آورد. حال با توجه به این امر گفته می‌شود امکان، برای هر مخلوقی ذاتیِ آن مخلوق است و علمِ خدا به امکانِ ممکن‌الوجود یعنی علم خدا به امکان چیزی که می‌تواند موجود شود و علم خدا علم به چنین معلومی است و این ربطی به اتحاد بین ذات و صفات ندارد زیرا ذات حضرت حق با علمِ او متحد است و نه با معلومش، وگرنه لازم می‌آید که خداوند به هرچه علم دارد عین آن باشد. حال با توجه به این امر محدودیت معلوم که همان ممکن‌الوجود است از خودِ معلوم است و صدام در امکان ذاتی‌اش محدود به صدام‌بودن خودش است و خداوند وجود صدام را به او داده است، نه امکانِ او را. و اگر ممکن‌الوجود طوری باشد که دارای امکانات مختلف است مثل انسان، به همان معنا که امکانش ذاتی اوست، انتخاب و اختیارش نیز ذاتی او می‌باشد و لذا می‌تواند صدامیت را در محدودیت امکان خود انتخاب کند و هم می‌تواند چمران‌بودن را در محدوده‌ی امکان خود انتخاب کند. بنابراین اشکالی که در این مورد برایتان پیش آمد منتفی خواهد شد. و دیگر معنا نمی‌دهد که بحث وجودِ جهنمی ماهیت را به میان بیاورید زیرا انسان در مقام امکان خود، خودش زمینه‌های جهنمی و یا بهشتی‌بودنِ خود را فراهم می‌کند و اگر زمینه‌ی خوبی‌ها را فراهم کند از آن جهت که خداوند کمال مطلق است، خوبی‌هایش به خدا نسبت داده می‌شود و اگر از اختیار خود برای تجلی کمالات استفاده نکرد در محدودیت خود از آن کمالات محروم است، در حالی‌که امکان آن کمالات را داشت. و علم به آن نقص‌ها وقتی به صورت وجودی پیش آمد، به خودیِ خود عذاب‌آور است. بنابراین دقت فرمایید که محدودیت‌ها، ذاتیِ امکانِ موجودِ ممکن‌الوجود است و نباید آن را به خدا نسبت دهیم. موفق باشید

355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. می خواستم نظر شما در مورد کمک به کسانیکه که در خیابان تکدی گری می کنند بپرسم و یا حتی بچه هایی که گل یا دعا می فروشند و یا شیشه پاک می کنند، بعضی ها هم آدم را به جدشان و یا حضرت ابوالفضل(ع) قسم می دهند. در روایات هست که معصومین به نحو احسن به فقرا و مستمندان کمک می کردند ولی خب الان دولت اعلام می کند به منظور عدم اشاعه تکدی گری فقط به کمیته امداد کمک کنید اما از یک طرف دیگر وقتی دست رد به سینه اینگونه افراد می زنم به شدت احساس عذاب وجدان می کنم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام بنده خودم هم مانده‌ام جه باید بکنم ، به‌خصوص که بعضی از آن‌ها واقعاً تکدی‌گری را به یک کسب پردرآمد تبدیل کرده‌اند و این غیر از آن سائلی بود که از سر نیاز خدمت ائمه«علیهم‌السلام» می‌آمد. همین قدر اگر تشخیص دادید به‌واقع نیازمند است در حدّی که می‌توانید کمکشان کنید. موفق باشید
11453
متن پرسش
با سلام: 1- با توجه به اینکه شما فرمودید که اشیاء تجلی اسماء و صفات خداوند هستند و اینکه معتقدیم که اسماء و صفات خداوند عین ذات اویند پس می توان گفت اشیاء تجلی ذات خداوند هستند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟ 2- آیا انسان ازلی و ابدی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری اسماء صفات، تجلی نور ذات الهی‌اند در محدوده‌ی ظرفیت اشیاء، ولی هرگز از این نکته برنمی‌آید که ما در تجلیات اسماء و صفات با ذات روبه‌روئیم زیرا حضرت حق با صفات خود آن‌هم در محدوده‌ی مخلوقات برای ما ظهور می‌کند که بهترین تعبیر در این مورد همان است که بگوییم ما همواره با آیات الهی که حاکی از کمالات حق‌اند روبه‌روئیم. 2- انسان به عنوان شخص خاص از رحم مادرش شروع می‌شود و تا ابد باقی می‌ماند. آن وجهی که در علم خدا از اول بوده غیر از شخصیت خاص انسان است. آن وجه وجود علمی اوست قبل از خلقت. موفق باشید

11011
متن پرسش
بسمه تعالی، جناب آقای طاهرزاده: اخیراً در سایت «متین نیوز» مصاحبه‌ای با شما مطرح کرده است تحت عنوان «استاد طاهرزاده: برای مشایی جایگاهی در جریان عدالتخواهی قائل نیستیم». برای بنده این سؤال پیش آمد که در حال حاضر این مصاحبه چه جایگاهی دارد؟ و مسئله‌ای که مدت‌ها است از آن گذشته‌ایم، چرا باید حالا باز مطرح شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که جنابعالی چنین موضوعی را فرمودید و بنده به سایتِ مذکور رجوع کردم، تعجب نمودم که این مصاحبه را چه موقعی بنده انجام داده‌ام که از آن هیچ خبری ندارم! بعداً متوجه شدم اولاً: هیچ مصاحبه‌ای در کار نبوده، ثانیا: مدت‌ها پیش که بحث نامزدی آقای مشایی برای ریاست جمهوری مطرح بود در جواب یکی از کاربران بنده آن مطالب را اظهار کردم و بسیار متأسفم که چرا دست‌اندرکاران سایتِ «متین‌نیوز» به چنین کاری دست زده‌اند!! اگر آن‌ها را می‌شناسید به آن‌ها تذکر دهید سریعاً در موضوعی که مطرح کرده‌اند، تجدید نظر کنند. زیرا نمی‌دانم چه قصدی از این کار داشته‌اند تا مناسب قصد و نیت آن‌ها برخورد کنم!؟ موفق باشید
10971
متن پرسش
با سلام و عرض احترام و زیارت قبولی خدمت استاد گرامی: راهنمایی و نصیحت می خواهم ازتون درباره ی دو راهی حوزه و دانشگاه الان توی دانشگاه هستم ولی نسبت به دانشگاه بی انگیزه شدم و از طرفی خانواده با حوزه رفتن من مخالف است و حداقل می گوید نباید وسط کار دانشگاه را رها کنم ولی من خیلی نسبت به دروس دانشگاهی بی انگیزه شدم و نمی توانم دروس آن را بخوانم. لطفا مرا نصیحت کنید. چکار درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تنها می‌توانم تأکید کنم برای ورود به حوزه استعداد خوبی نیاز است خیلی بیشتر از آنچه در دانشگاه نیاز دارید. اگر دارای چنین استعدادی هستید، نسبت به رفتن به حوزه فکر کنید. موفق باشید
4464
متن پرسش
سلام استاد 1. منظور عالم همان راهی است که از وحدت به کثرت می رسیم وبعد این که عالم مفهوم نیست که تعریف شود رسیدنی ورفتنی است تا گفتنی درست است؟(کتابتون رو هم خواندم) 2.عالم خود راگم کرده ایم وبا توجه به گفتنتون که مگر می شود کسی نصیحت کند و عالم نداشته باشد حالا ما در بحث زکات علم چیکارباید کنیم؟یا قو انفسکم دیگران به من ربطی ندارند؟ 3.در مورد جریان شناسی فکری وفرهنگی وسیاسی انقلاب چه پیشنهاد می کنید؟ در قسمتی از سوالات گفتیند جزوه انقلاب اسلامی اما من ندیدم؟ 4.یک دانشجو چقدر نیاز است خودش را در گیر فیلم وسینما و تلویزیون کند؟ مثل این که گفتین درباره فیلم رسوایی بیاد بیرون اما من بازیگر زن این فیلم پوستری که دیدم و... وبحث سر جزئیات ومثال نیست چون ویژگی که فیلم دارد جنس مخالف و...؟ 5..در دانشگاه مشکلات سر جزئیات است موسیقی معذل دانشجو و... است واز اصل دور مانده چه باید کرد مثال آیا مشکل ما دو تا تار بیرون آمده است؟ 6..اباهه گری را چه طور حل کنیم؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید از یک جایی شروع کنید و آرام‌آرام خودتان در موضوعات معرفتی صاحب‌نظر شوید. پیشنهاد بنده همان سیر مطالعاتی روی سایت است. و در مورد جریان‌شناسی جزوه‌ای روی سایت هست تحت عنوان «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و جریانات سیاسی در آینده» إن‌شاءالله مفید است. در مورد فیلم من صاحب‌نظر نیستم همچنان که در مورد موسیقی نمی‌توانم نظر بدهم هرچند می‌دانم موسیقی مفید هم هست ولی در دنیای بنده جایی ندارد. موفق باشید
8740
متن پرسش

سلام علیکم. برخی موارد را که ما سنت کرده ایم از جمله اعتکاف در ماه رجب، آیا غیر از پیامبر (ص) که در ماه رمضان میگرفتند در سیره ائمه (ع) هم دیده شده که اعتکاف بگیرند یا مخصوص پیامبر بوده؟ نکته مهم آنست که آیا خود پیامبر (ص) نمیتوانست به این شکلی که ما آنرا باب کرده ایم برای مردم و صحابه که ظرفیت بالایی هم داشتند سنت کنند؟ آیا سوال برانگیز نیست که چرا نکردند؟ 2. در همین رابطه آیا صحیح است که ما با مقدمات غیر صحیح به هدفی صحیح بیندیشیم؟ یعنی آیا صحیح است که زمان اعتکاف برای توجیح کار، بسیاری مساجد را حتی مساجد محل و دانشگاه ها که قطعا حکم مسجد جامع را ندارند و فقط افراد بومی آن محل و دانشجویانِ همان دانشگاه در آن نماز میخوانند بگوییم جامع؟ آیا اعتکاف نباید همه شرایط را داشته باشد تا بشود اعتکاف؟

متن پاسخ

باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- گاهی شرایط تاریخی طوری به صورتی مطلوب فراهم می‌شود که باید از آن استفاده کرد که از جمله ابتکاری است که در سال‌های اخیر پیش آمده که درست اعمال امّ داود را با اعتکاف در مساجد ترکیب کردند. یادم هست قبل از انقلاب هم در ماه رجب به صورتی محدود در مسجد سیّد اصفهان اعتکاف برقرار می‌شد. 2- بالاخره این مراجع هستند که با جمع‌بندی روایات و توجه به جهت آن‌ها تشخیص می‌دهند معنای مسجد جامع چیست. این هنر زنده‌بودن اجتهاد در شیعه است. موفق باشید

7422
متن پرسش
سلام علیکم . استاد بنده جستجوئی در خصوص امام حسن عسگری انجام دادم. جگرم آتش گرفت هیچ چیزه به درد بخوری از این امام نه در اینترنت وجود دارد و نه در کتابخانه ی آستان قدس رضوی که بزرگترین کتابخانه ی خاورمیانه است . نهایت آن چهار تا داستان و فضائل و مرثیه است . استاد تصمیم گرفتم کاری برای این امام مظلوم انجام دهم . از همین حیث به ذهن ام رسید که دکترین سیاسی ایشان را تبیین کنم و به عنوان یک مدل سیاسی آن را یا بصورت مقاله یا کتاب و یا کنفرانس ارائه دهم . اما یاد حرفهای شما افتادم که همیشه تاکید داشتید هیچ گاه اهل بیت را به عنوان انسان های عالم و دانا و سیاست مدار قلمداد نکنید بلکه اینها فرای این صفات هستند و یک حقیقت نوری هستند . حال میخواستم بدانم اینکه نظر شما درباره ی اینکه یکی وجه از شخصیت اهل بیت را پر رنگ کنم و درباره ی آن تحقیق کنم چیست ؟ مثلا دکترین سیاسی امام عسگری - یا نمیدانم هر موضوعی دیگر . من خودم هرچه فکر کردم بین مقوله فلسفه و سیره امام عسگری نتواستم مطلبی پیدا کنم . بین مباحث جامعه شناسی هم همینطور - در خصوص علم دینی هم همینطور. تنها مطلبی را که توانستم بیایم که با سیره ی این امام همام مماس در می آمد نگرش سیاسی این امام بود . حال اگر شما با موضوع دکترین سیاسی امام عسگری موافق هستید بنده را مطلع سازید و اگر هم موضوع جالب تری را پیشنهاد میکنید که بر روی چشم . در ضمن زمینه ی مطالعاتی من مباحث شماست و علاقه ی خاصی به عرفان و فلسفه اسلامی دارم . و خیلی دوست داشتم امام عسگری را از این دریچه به مردم بشناسانم . اما اطلاعات ام کافی نیست . به هرحال اگر میشود راهنمایی بفرمایید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این کاری که تصمیم به انجامش دارید کار خوبی است. عنایت داشته باشید عظمت آن امام عزیزِ از جان عزیزتر در جایگاه تاریخی آن حضرت است که چگونه همچون چراغی روشن در ظلمات حاکمیت عباسی نور تشیع را برافروخته داشتند و شیعیان جهان را با مدیریت فوق‌العاده‌شان مدیریت کردند و نوابی را برای وجود مقدس حضرت مهدی«عجل‌اللّه تعالی فرجه» ترتیب نمودند و جهت نوری تاریخ را به جلو بردند. موفق باشید
12857
متن پرسش
با عرض سلام بنده سوالی داشتم که خدمتتان عرض می نمایم: 1. آیا کسی که مبتلا به وسواس است درجه تجردش پایین آمده که شیطان خناس می تواند بر روی او نفوذ کند، پس چرا ممکن است فردی اهل تقوی باشد و توانسته اعمالش را تزکیه کند ولی باز وسوسه و ترسهایی از وقوع حوادث که احتمالا از جانب شیطان است از بین نمی روند؟ 2. استاد به نظر شما علت اعتماد به نفس کم - خود کم بینی ها و سر و سادگی افراد در چیست؟ آیا نفس در معرض عامل ضعیف کننده قرار گرفته مثل گناه آیا ریشه در وراثت نیز می تواند داشته باشد؟ 3. بنده بعضی اوقات سوالی یا مشکلی دارم که با تفکر و مشورت نیز بر سر چند راهی قرار می گیرم و به همین خاطر به قرآن تفال می زنم و در اکثر مواقع با تفکر درآیات آمده و مقایسه با پرسش ذهنیم به جواب دست یابم و در بسیاری موارد جوابم را حتی بسیار صریح در آیات می یابم که این بسیار برایم حیرت برانگیز است در این موقع دلم آرام می گیرد و خدا را ناظر بر فکر و نیتم می بینم. مدتی است که کتاب هدف حیات زمینی آدم که شما نوشته اید را مطاله کرده ام حالا کمی شکاک شده ام که ممکن است شیطان که 6000 سال خدا را عبادت کرده او مرا در راه رسیدن به این نتیجه گیری جهت داده. آیا شیطان بوسیله قرآن می تواند کسی را گمراه کند؟ آیا این که من احساس می کنم توسط تفال به قرآن می توانم راه خیر را برگزینم ممکن است اینها همه توسط شیطان باشد یا همان قوه وهمیه و خیال خودم؟ چون در یکی از سخنرانیهای حسین الهی قمشه ای شنیدم که گفتند ناز خدا خیلی زیاده به این راحتی رخ به کسی نشان نمی دهد. با تشکر - خدا حافظ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه نفس انسان به صورت وجودی شدت یابد تمام ابعاد کمالی آن نفس متعالی می‌شود لذا انسان‌های وسواسی سعی بر تعالیِ وجودی و سیر إلی اللّه ندارند، بیشتر مشغول ظاهر شریعت می‌شوند و شیطان نیز از همین طریق سراغ آن‌ها می‌رود.  2- خداوند می‌فرماید: «خلق الانسانُ ضعیفا» پس در هر حال انسان‌ها در ابتدای امر به شکل‌های گوناگون ضعف‌هایی دارند. با تدبّر و تعقل در شریعت الهی باید بتوانند از آن ضعف‌ها بگذرند 3- در هر صورت ما مأمور به تعقل در امور خود هستیم و حجت باطنی ما عقل است و نمی‌توان عنان خود را در اختیار استخاره و تفأل به قرآن سپرد. موفق باشید

2052
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده 1-می خواستم بدانم که استفاده از اشعار عرفانی و معارف آن ها و انس گرفتن با آن در سلوک الی الله چه نقشی دارد؟ فضل و اضافی است و یا ضروری و یا برای مراحل بالاتر بدرد می خورد؟ یا مخصوص کسانی است که ذوق شعری دارند؟ 2-با توجه به اینکه اشعار عرفان عرفائی چون حضرت امام (ره) و حافظ مشحون از تعابیر و اصطلاحات عرفانی است می خواستم ببینم آیا کتابی یا نوشته ای از خودتان یا دیگری وجود دارد که این اصطلاحات را به خوبی و به طور کامل شرح داده باشد ؟ 3-ظاهرا جناب آقای میرباقری (حفظه الله)که در سال 88 در مدرسه فضیه در رابطه با مولوی صحبتی داشته بودند فرموده بودند که از عرفان مولوی مبارزه با کفار در نمی آید یا اینکه در اشعار او هم از حضرت امیر صلوات الله علیه و هم از ابن ملجم مدح شده. می خواستم نظر جناب عالی را در رابطه با مولوی و حافظ بدانم که آیا عرفانشان کاملا اهل بیتی است یا صوفی مسلکانه؟ و یا به عبارتی درصد خلوص عرفانشان چقدر است و چقدر می توان به آن ها اطمینان داشت؟ یا به عبارتی عرفان انقلابی یا عرفان حضرت امام(ره) یا عرفانی متناسب با انقلاب اسلامی در می آید؟ یا با انس با اشعار اینان دچار گوشه گیری نمی شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- اشعار عرفانی گزارش حال عارفان است که می‌تواند برای انسان راه‌گشا باشد 2- شرح سودی از حافظ و یا جمال آفتاب از آقای سعادت‌پرور خوب است. 3- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در جمع شعرا در سال 1387 فرمودند: مثنوی همان‌طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ اُصولُ اصولِ الدین» است و فرمودند: مرحوم مطهری هم با من هم‌عقیده بود. آیت الله انصاری همدانی می‌فرمایند یک سالک عارف تا آخر عمر به مثنوی نیازمند است و هیچ‌وقت از آن بی‌نیاز نمی‌شود. موفق باشید
338
متن پرسش
با سلام. می خواستم بدانم اسلام در مورد پس انداز چه تئوری دارد و آیا پس انداز کردن پول برای ثروتمد شدن (با لحاظ خمس) مشکلی دارد؟ اینکه کلا 20% از درآمد را همیشه کنار بگذاریم تا پس انداز شود آیا ربطی به خلقیات بهودیان دارد یا نه؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام از نظر شرعی و فقهی پس‌اندازکردن به همان صورتی که می‌فرمایند هیچ اشکالی ندارد، به‌خصوص اگر چیزهایی مثل خانه یا ماشین نیاز داشته باشیم که تهیه‌ی آن‌ها منوط به پس‌اندازکردن مقداری پول است. ولی از نظر اخلاقی توصیه می‌شود ؛ تلاش نکنید ثروت‌اندوزی نمایید و از برکت کمک به فقرا و نیازمندان محروم گردید. موفق باشید
196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. حرفه بنده برنامه نویسی سیستم های کامپیوتری هستم و اقتضای شغلی بنده اینست که برای نوشتن و طراحی سیستم های مناسب مرتب کتب لاتین بخوانم و مدام در کدهای خود تفکر کنم. شایدم اقتضای شغلی نباشد و بنده بیش از حد تمایل دارم در یک زمینه مادی پیشرفت کنم. 1- در حدیثی که از امام صادق(ع) برای تقسیم زمان شبانه روز ذکر کرده اید فعالیت های شغلی در کدام قسمت از زندگی و به چه اندازه است؟ 2- کار زیاد فکری بنده در زمینه تخصصیم به حدی است که وقتی برای انجام فرایض یا تفکر در امور الهی مشغول می شوم مدام ایده ها و برنامه ها به سراغ بنده می آیند. لطفا راهنمایی بفرمایید که چگونه تمرکز خود را در این امور بدست آورم؟ 3- مزدی که بنده بابت برنامه های کامپیوتری نوشته شده می گیرم به چه صورت باید باشد؟ مثلا بنده قطعه کدی را می نویسم و سپس این برنامه را به کسی می فروشم به فلان مبلغ حال اگر کسی مجددا برنامه ای مشابه سفارش دهد بنده همان قطعه کد را یا با کمی تغییر به شخص دوم می فروشم به همان مبلغ آیا اینکه ما یکبار چیزی را بسازیم و به دفعات آنرا تکثیر کرده و یا تغییرات جزئی داده و به فروش برسانیم مشکلی دارد؟ من چگونه متوجه شوم که اجرت یک ساعت کار بنده چقدر است؟ آیا مثالی که شما درباره ساخت ساعت ژاپنی و فروش آن به ایران در مقابل فلان مقدار نفت زده اید اینجا صدق می کند؟ 4- در مورد حدیث "عبادت 10 جز است و 9 جز آن کسب روزی حلال است" اگر ممکن است کمی توضیح بفرمایید 5- آیا اینکه برای کسب رزق مثلا کاری را بکنیم(خواندن یک صفحه قرآن) و به حضرت میکائیل(ع) هدیه کنیم از نظر مبانی مربوط به ملائکه مشکلی دارد؟ برایتان دعا می کنم اگر ممکن است برای بنده هم دعا کنید.
متن پاسخ
اسمه تعالی علیک السلام: همان‌طور که مستحضرید بنا به روایات وارده بیش از یک‌سوم از 24 ساعت را نباید مشغول امور معاش نمود، لذا باید تلاش کرد فکر و قلب خود را وارد امور معنوی کرد وگرنه امور دنیایی روح انسان را می‌رباید. و با حضور در جلسات معرفت دینی و اخلاقی و مطالعه‌ی کتب مربوطه و عبادات. باید قلب را از دنیا بیرون کشید.
4007
متن پرسش
با سلام ببخشید که مزاحم وقتتان میشوم چند وقتی است گهگاهی روحم از چند مسیله که پاسخ کامل یا درستی برایشان نمی یابم آزرده میشود یکی اینکه نمیدانم من برای تحقق انقلاب مهدوی چه باید بکنم آیا اصلا من برای امامم فایده ای دارم به دردش میخورم؟ دیگر اینکه دوست دارم به باوری"صحیح"از آقای خامنه ای برسم دوست دارم به حدی برسم که حتی اگر گفتند بمیر باور داشته باشم که حتما مصلحت همین است و واقعا بروم بمیرم حالا از این ارادتهای احساسی حقیقتا خسته شده ام از این بی دلیل پذیرفتن ها و بی دلیل نپذیرفتن ها استاد شما بهتر از من میدانید که بعد از مرگ ماییم و ابدیتمان و هیچ شوخی هم در کار نیست اگر مرگ مرا دربربگیرد نمیدانم با اینهمه حق الناس چه کنم با این همه شرمندگی با این اخلاقی که هرگز نمی خواهم لحظه ای همنشینم باشد من خودم را لابلای این حقارتها وبد خلقی ها و خشکی ها زنده به گور کرده ام هم دارم میسوزم هم بیرحمانه می سوزانم آقا مهارم را داده ام دست خشم ونمیدانم چطور خودم را نجات دهم آقامن حقیقتا وحقیقتا اسیر و برده ی جهلم من از جاهلیتی که خدا میگوید هم جاهلترم چونکه میدانم کارهایی جاهلانه است وباز انجام میدهم اگر امام مهدی را ببینم نمیدانم چه کنم با این همه خفت واینهمه شرم حالا هم هرچه به خودم نگاه می کنم میبینم متاسفانه همانم که بوده ام برای من دعا کنید که خدا هرچه زودتر مرا از دست خودم نجاتم بدهد گویی میبینم که هرچه هم که مثلا کار خوب کنم تا این اخلاقهایم حقیقتا زشت است هیچ وهیچ فایده ندارد گویی گاهی میبینم که حقیقتا لجنزاری شده ام که عالمم را به پلیدی کشانده ام دنیا مرا حسابی بازی میدهد اسیرم کرده و منزل به منزل میکشاندم سخت مرا بسته ی خود کرده همان کاری که این نفس بدبختم واین وسوسه های شیطان میکند خدایا اگرتونجاتم ندهی و پناهم ندهی من چه کنم استاد حقیقتا محتاج دعای خیرتان هستیم "اگرچه تا کنون کاری نکردم دعاکن تا ز میدان بر نگردم"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با رعایت حرام و حلال الهی و دغدغه‌ی حفظ نظام اسلامی، به قلب مبارک امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌توانید نزدیک شوید و آماده‌ی هدایت‌های باطنی آن حضرت بگردید 2- با دقت به سخنان و رهنمودهای رهبری توجه کنید متوجه عمق بصیرت و حکمت ایشان می‌گردید تا آن حدّی که تبعیت از ایشان را عین به ثمررساندن زندگی‌تان می‌یابید، در ضمن از مطالعه‌ی کتاب «شرح اسم» که با دقت به شرح زندگی آیت‌الله خامنه‌ای«حفظه‌الله» پرداخته، غفلت نکنید 3- حق‌النّاس را تا آن‌جا که ممکن است باید اداء کنید و آن‌جا هم که ممکن نیست اگر مالی است ردّ مظالم دهید و اگر مالی نیست برایشان استغفار نمایید تا ان‌شاءالله گشایش روحی حاصل شود 4- در اصلاح نفس کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» کمک می‌کند. موفق باشید
2163
متن پرسش
بندگی با بردگی چه تفاوتی دارد؟مگر غیر از این است که بندگی خداوند همان بردگی اوست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بندگی خدا با انتخاب خودمان انجام می‌گیرد ولی در بردگی، برده انتخابی ندارد. ما انتخاب می‌کنیم که حکم خدای حکیم را به جای میل نفس امّاره‌ی خود قرار دهیم. به گفته حافظ: گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است ..... اسیر بند تو از هر دو عالم آزاد است .موفق باشید
160

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
باعرض سلام علارغم داشتتن سئوال های زیاد ترجیح دادم ابتدا از نظرات شما به عنوان مشاوره استفاده کنم وبعد انشاء ا... در فرصت های بعد سئوالاتم رابپرسم من دانشجوی ارشدهستم و اخیرا هم با کتاب های شما اشنا شدم در یک دوراهی قرار گرفته ام بین ادامه تحصیل در نهایت استاد دانشگاه شدن یا مسیری که مرا بسوی عارفه شدن سوق می دهد نمی دانم چه باید کنم ؟
متن پاسخ

علیک السلام؛
جواب: باسمه تعالی
جمع این دو کار ممکن است؛ در عین وارستگی و شوق معنوی، در دانشگاه باشید و دانشجویان را مدد برسانید. این کار مقدماتی می‌خواهد که می‌توانید با آموزش زبان عربی شروع کنید تا در برخورد با آیات و روایات مستقیماً از خود آن‌ها استفاده کنید.

1806
متن پرسش
سلام.سوالی که از خدنتتان دارم این است که نظر شما درباره ی نحوه ی عملکرد تشکل آرمان در دانشگاه و نگاه این تشکل در باره ی غرب و عبور از آن و همچنین نحوه ی ورود دوستان در این موضوع و همچنین نسبتی که تشکل در رابطه با رهبری و جایگاه و نظر خاص رهبری دارد چیست؟از شما بارها شنیده شده که فرمودید رهبری در حال مدیریت کشور به سمت الگوی اسلامی است و نگاهشان نسبت به غرب به صورت نفی کلی است و فرموده اید که مگر می شود ایشان متوجه به این موضوع نباشند.اما سوال این است که بنده هر چه فکر کردم نمی توانم این را درک کنم که رهبری چگونه این مدیریت را انجام می دهد؟هر چه فکر می کنم می بینم رهبری مدام در حال تاکید به گرفتن تکنولوژیهای پیشرفته و گسترش آنها هستند که با این تئوری گزینش تکنولوژی نمی خواند وبه نظر می رسد که ایشان معتقد به نگاه سوم نیستند.لذا از شما می خواهم که لطف کرده و استراتژی آقا را در عبور از غرب برایمان تبیین کنید چون این مطلب به صورتی شایع در بین دوستان وجود دارد که رهبری قطعا نگاه دوم است.با توجه به مطالبی که دوستان آرمان به شما دادند می خواستیم پاسختان را به صورت تفصیلی و مستدل نسبت به افق انقلاب و نحوه ی مدیریت آن و همچنین جایگاه رهبری و به تبع آن اشکالات و محسنات نشریات آرمان را بیان کنید.با تشکر
متن پاسخ
سمه تعالی؛ علیک السلام بنده معتقدم نه‌تنها مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» بلکه هر متفکری متوجه است که تکنولوژی با فرهنگ خاصی ساخته شده و در هر جایی که بیاید فرهنگ خاص خود را به همراه می‌آورد و به‌جز افراد خاصی که منور به خودآگاهی و دل‌آگاهی هستند، تحت تأثیر فرهنگ خاصِ همراه با تکنولوژی قرار می‌گیرند، حرفی در این نیست. حرف در این است که در حال حاضر چه باید کرد که نه کشور را گرفتار طالبانیسم کنیم و از اسلام یک چهره‌ی زشتِ دور از تعقل بسازیم و نه مسحور تکنولوژی شویم و تا آخر در ذیل غرب باشیم. به نظرم مقام رهبری با بصیرتی حکیمانه و با تأکید بر علم و پیشرفت – و نه بر تکنولوژی – سعی می‌کنند روح علمی را در جامعه ما نهادینه کنند، وقتی نظر به علم – حتی به همان شکلی که فعلاً غرب دارد – به میدان آمد خود به خود به ضرورت‌های بومی جامعه نظر می‌شود و این مرحله‌ی دوم مدیریت مقام معظم رهبری است که تأکید خواهند کرد بر کشف و اختراع آنچه این ملت حقیقتاً نیاز به آن دارد و چون در آن شرایط زیرساخت‌های روح علمی از قبل فراهم است به‌راحتی ما از تحمیل‌هایی که تکنولوژی غربی به ما کرده است آزاد می‌شویم. بنده در این امرتفاوت معتزله و فیلسوفانی مثل فارابی و ابن‌سینا را مدّ نظر قرار می‌دهم که معتزلیان مقلدانه در بست تسلیم گفته های فیلسوفان یونان شدند – مثل آقای هاشمی که مقهورتکنولوژی غرب شد – ولی فلاسفه با فیلسوفان یونانی برخورد علمی و عقلی کردند و همین امر باعث شد که در دل فلسفه عقل رشد کرد و تا آن‌جا جلو آمد که منجر به حکمت متعالیه شد. حکمت متعالیه‌ای که تماماً روح تشیع در آن جاری است و هرگز نمی‌توانیم آن را با فلسفه‌ی یونان قابل مقایسه دانست. برخورد علمی با غرب چنین نتایجی به همراه دارد که پس از مدتی ما را به جایی می‌رساند که بر اساس فرهنگ خود و با روحیه‌ی علمی که به‌دست آورده‌ایم ابزارهای مناسب زندگی خود را می‌سازیم و تمدنی که مورد نظرمان است شکل می‌دهیم. آن چه مرا در این تحلیل تا حدی مطمئن می کند این سخن رهبری است که در دیدار خود با جمعی از نخبگان علمی کشور در تاریخ 6/8/1388 در عین تکیه بر روی علم و تحقیق، موضوع «شکستن مرزهای علمی موجود» را به میان می‌کشند تا جهت‌گیری علمی کشور مطابق فرهنگ دینی جلو رود. می‌فرمایند: «علم را اهمیت بدهید. این که من سال‌هاست روى مسئله‌ى علم، تحقیق، پژوهش، پیشرفت، نوآورى، شکستن مرزهاى علمىِ موجود تکیه می‌کنم، به خاطر این است. بدون انواع دانش، اقتدار کشور امکان‌پذیر نیست. دانش اقتدار مى‌آورد. یا درجایی دیگر می‌فرمایند:« ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعه‏ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمه‏ى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه‏ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست.»( 27/2/1388) موفق باشید
نمایش چاپی