بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15220
متن پرسش
سلام: چرا این قدر استفاده از کامپیوتر در تمام علوم فراگیر شده است؟ چه جوهره ای در کامپیوتر است که صدا و تصویر و فیلم و مدیریت این اطلاعات و ... در این وسیله جمع شده است؟ بشر چه نیازی در وجودش احساس کرده که به این درجه رسیده است؟ و چرا شهید آوینی این وسیله را بعل ذبوب می دانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح بشری که طالب توسعه به روش غربی است، امورات خود را با ابزارهایی مثل کامپیوتر و اینترنت می‌تواند بگذراند و این روح، امروزه روحِ همه‌ی عالَم بشری شده است و به همین جهت این ابزارها، جهانی گشته است. کامپیوتر و اینترنت مربوط به تاریخ بشر غربی است یعنی بشری که نیازهای خود را سطحی و زودیاب کرده است. برگشت به گذشته ممکن نیست؛ ولی می‌توان به آینده‌ای فکر کرد که ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بتوان تاریخ جدیدی را شروع کرد، حال آن تاریخ با توجه به وجوهِ قدسی‌اش چه اقتضائاتی را به همراه می‌آورد، به مرور روشن می‌شود. جمله‌ی شهید آوینی را متوجه نشدم، احتمالاً درست تایپ نشده. موفق باشید    

13825
متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما درباره آقای مصطفی حسینی طباطبائی چیست؟ آیا نظرات و مطالب ایشون قابل استناد و اعتماد هست؟ نظر شما در مورد رشاد خلیفه چیست؟ آیا کتابی در خصوص رد عقاید او وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عزیزان را نمی‌شناسم. اگر بتوانید با نور توحید از طریق معارف اسلامی مثل خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه آشنا شوید و از طرفی انقلاب اسلامی را مظهر اراده‌ی الهی بدانید، هرکس را در این فضا می‌توانید ارزیابی کنید. به همان شکل که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ وَ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ»، دین از طریق افراد شناخته نمی‌شود بلکه از طریق حق شناخته می‌شود لذا حق را که همان توحید و اراده‌ی الهی در زمانه است را بشناس و ذیل آن افراد را شناسایی کن که کدام اهل حق‌اند و کدام اهل حق نیستند. موفق باشید

13065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: امام راحل می فرمایند: «شخص تائب پس از توبه نیز آن صفای باطنی روحانی و آن نور خالص فطری برایش باقی نمی ماند» (چهل حدیث، ص274) ولی بارها از شما روایت پیامبر صلی الله علیه و اله را شنیدیم که می فرمایند کسی که توبه می کند مانند کسی است که گناه نکرده است این دو چگونه با هم جمع می شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت امام آن باشد که در هنگام گناه، فرصتِ انجام عبادت را از دست داده‌ایم وگرنه طبق روایت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله»: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» هرکس از گناهی توبه کند مانند کسی است که آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید

12442
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی درباره نحوه بینش توحیدی داشتم که پاسخ این سوال بسیار برایم کلیدی خواهد بود در بینش توحیدی داریم که اگر کسی کاری خیر برای ما انجام می دهد در واقع خدا خواسته که چنین کاری انجام بشود و آن بنده خدا وسیله بوده است، حال روش وسیله دیدن بنده چگونه است؟ چون درک می کنیم که بالاخره این شخص این کار برای ما نجام داده است و عامل کار خیر بوده است، به عبارتی عامل دیدن شخصی که کار خیر انجام می دهد منافاتی با وسیله دانستن او ندارد؟ 2. ما در باطن خود اعتقاد داریم الطافی که از طریق بندگان بما می رسد از جانب حق است ولی در زندگی روزمره تنها به عامل بودن بنده نظر داریم و به لطف حق منتقل نمی شویم. درست است که ما متنقل نمی شویم ولی آیا اعقاد باطنی که عرض شد بما کمکم میک ند که در حیطه جهان بینی توحیدی باشیم هرچند با نازله؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری همه‌ی عالم واسطه و وسیله‌ی ظهور اراده‌ی حضرت حق هستند ولی بالاخره شایستگی آن را داشته‌اند که حضرت حق از آن طریق با ما ارتباط داشته باشد و بدین لحاظ ارزش و احترام واسطه‌ها را پاس می‌داریم و در روایت داریم چون پدر و مادر واسطه‌ی وجود شما از طرف خداوند هستند، باید مورد احترام‌تان باشند 2- در هر صورت مبنای کلی هر انسان موحدی آن است که همه‌چیز از آن خدا است و لذا غفلت‌های جزئیه او را از آن حضور کلی خارج نمی‌کند هرچند که به طور عادی به واسطه‌ها، بیشتر نظر داشته باشد. موفق باشید

12305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: حدیثی در کتب روایی دیدم که تقریبا چند باری تکرار شده ولی معنی آن را نمیفهمم اینکه نقل شده: حضرت نبی اکرم صلوات الله علیه سایه نداشتند؟! این مطلب کمی برایم گنگ آمد. در سنن النبی هم هست. ممنون می شوم توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید علاوه بر نظر به ظاهر روایت منظور از سایه‌نداشتن پیامبر، نداشتن وجه منفی و ظلمانی باشد. موفق باشید

10002
متن پرسش
با عرض سلام بنده دختر سه ساله ای دارم که از خود استعداد و علاقه زیادی برای یادگیری نشان می دهد و من بخاطر روایاتی که داریم مبنی بر بازی کردن کودک در هفت سال اولیه مایل به آموزش دادن به او نیستم، او هم خودجوش و با پرسش های زیاد اقدام به یادگیری می نماید بطوری که مثلا خودش تفاوت کلمات را دریافته و آنها را بخش می کند و سعی می کند خواندن یاد بگیرد و تا حدودی هم موفق شده، در زمینه درک ریتم و موسیقی هم نبوغ خاصی نشان می دهد و توانایی نقاشی او هم نسبت به همسالان و حتی بزرگترهایش هم خیلی بالاتر است، آیا باید آموزش دوره ابتدایی را زود تر برایش شروع کنم یا این عطش او را با یادگیری قرآن یا زبان انگلیسی یا عربی پاسخ دهم یا همچنان بر بازی کردن صرف او اصرار کنم؟ یا ... ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این از مواردی نیست که بنده در آن صاحب‌نظر باشم. موفق باشید
9773
متن پرسش
سلام علیکم: قاعده ی 1: استاد در بحث علت و معلول اثبات شد که معلول عین ربط به علت است و معلول چون وجود استقلالی ندارد باید مدام از علت فیض بگیرد. حال اگر معلول فعلی را انجام دهد این فعل به نفس او باز می گردد و چون نفس معلول قائم به خویش نیست پس فعل او هم قائم به نفس خویش نیست. و نمی توان فعل او را جدا و مستقل از علت اصلی اش که خداوند است تصور کرد. پس می توان گفت تمام افعال به خدا باز می گردد. قاعده 2 : از طرفی هم خداوند عین وجود است و عین وجود نیز عین کمال و عین خیر است. عین خیر که بود دیگر شر معنا نمی دهد. مثل اینکه در دریا که عین تری است خشکی معنا نمی دهد. در نور ظلمت معنا نمی دهد. پس می توان نتیجه گرفت که شر از جنس عدم است. آیت الله جوادی هم در قسمتی از تفاسیرشان فرموده بودند که شر از جنس عدم است. پس شر هم مثل جهل است. حال سوال: از طرفی گفته می شود تمام افعال در عالم هستی به خدا باز می گردد و از طرفی از خداوند شر نمی رسد و می گویند شر عدمی است. پس باید هرچه در عالم رخ می دهدخیر باشد و بگوییم هیچ شری در عالم نیست. و سوال پیش می آید افعالی که در عالم رخ می دهد مثل حمله ی اسرائیل به غزه فعل خدا هست یا فعل خدا نیست؟ اگر فعل خدا هست پس باید خیر محض باشد. ولی در ظاهر ما آن را شر می پنداریم. می شود توضیحی بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید خداوند عین وجود است و از وجود جز وجود صادر نمی‌شود، ولی هر وجودی در هر مرتبه‌ای که باشد به جهت آن مرتبه‌اش خاصیت خاص خود را دارد که آن خاصیت را نباید به خدا نسبت داد، بلکه باید به آن مرتبه نسبت داد مثل حرکتی که در جوهر ماده هست و به همین جهت نمی‌گوییم خدا عین حرکت است. در مورد انسان هم وجود انسان از خدا است ولی این انسان در این مرتبه‌ی وجودی دارای اختیار است که این مربوط به خودش است و لذا هر فعلی که در اثر اختیار او انجام می‌شود مربوط به خودش می‌باشد. موفق باشید
9092
متن پرسش
سلام استاد: چند مدتی است که روی تکفیری گری فکر میکنم و در تاریخ روی این عنوان مطالعاتی کردم به شاخصه ها و خصوصیاتی از این جریان رسیدم که عمده ی آن (تعصب قبیله ای، عدم تفکر، تکفیر دیگران برای کسب قدرت، جهل مرکب، عدم توان مدیریت و بازیچه ی دیگران شدن، حراس از نقد پیش فرضهای خود و پرسش از آنها، روحیه ی تهاجم و پرخاشگری و....) در طول تاریخ که مشاهده میکنیم چه در اسلام چه در مسیحیت این روحیه بوده و تا همین الان در احزاب سیاسی خودمان این روحیه را مشاهده میکنیم که دائم یکدیگر را تکفیر میکنند، و این روحیه اگر توجه کنید حجاب تفکر بوده است و حتما خواهد بود. فکر میکنم حضرت مهدی (عج) نیز با این روحیه در ظهور مبارزه کنند. بنده جهت نوشتن این مطالبم این بود که قصد دارم در این موضوع با عنوان «روحیه ی تکفیری گری و حجاب تفکر» مطالبی بنویسم حال به نظر شما: 1- نوشتن و پرداختن به این موضوع نیاز زمانه ی ما هست؟ 2- دریافتی که بنده در این موضوع داشتم صحیح است؟ 3- اگر این مبحث نیاز زمانه ی ما هست هم از جهت منبع هم از جهت مطلب حقیر را کمک بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت شما برداشت خوبی است از تکفیری‌گری و ریشه‌ی آن را باید در صدر اسلام و غصب خلافت پیدا کرد. کتاب «الغدیر» علامه‌ی امینی مطالب خوبی را افشاء می‌کند. پیشنهاد می‌کنم برای نجات جامعه از این خطر بر روی آزاداندیشی و عمق این پیشنهاد که مقام معظم رهبری فرمودند فکر کنید. بنده در کتاب سلوک سعی کردم قسمتی از کتاب را روی این موضوع بگذارم تا تفکر به جامعه برگردد، که این درمان بسیاری از دردهای ما است. موفق باشید
7402
متن پرسش
سلام علیکم. علامه طباطبایی در جایی میگویند مسبحات را توصیه میکنند که در آن سوره اعلی دارد ولی جمعه ندارد ولی در جای دیگر توصیه میکند که در ان اعلی نیست ولی جمعه نیست. بالاخره مسبحات کدام یک است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبائی فرموده اند: « ...سوره های مسبحات که با یسبّح و سبّح شروع می شود پنج عدد است: سورهای حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن. و سوره اعلی که با «سبّح» به فعل امر شروع می شود، جزء مسبحات نیست، گرچه در روایتی وارد شده است ولیکن در روایت معتبره، مسبحات را همان پنج سوره تعیین کرده است. موفق باشید
7355
متن پرسش
باسلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوار.استاد من درحال نوشتن مقاله ای تحت عنوان ارتباط غیر کلامی خالق ومخلوق درقرآن هستم.فهرست مطالب من به طور خلاصه اینگونه است:کلیات شامل مفهوم ارتباط غیر کلامی،ارتباط غیرکلامی درقرآن،انواع ارتباط غیرکلامی،اهداف ارتباط غیرکلامی.فصل1:ارتباط غیر کلامی خداوند باانسان که شامل ارتباط غیر کلامی درآینه احساس،ارتباط غیر کلامی درآینه فطرت،ارتباط غیر کلامی درآینه عقل،ارتباط غیرکلامی دراینه قلب.فصل2:ارتباط غیرکلامی انسان باخداوند که زیرمجموعه هایش مانندفصل قبلی است.فصل3و4هم موانع ارتباط وراه های برون رفت ازآن است.استادچون روی این موضوع کار نشده من برای اینکه بحثم مستند به علم باشددرتبیین موضوعم میخواهم درمورد اینکه انسان موجودی دوبعدی است وازطریق نفس خود می تواند انواع ارتباط غیرکلامی(فطری ،حسی،عقلی وقلبی)باخود ،بامحیط اطرافش،وباموجودات ماوراوخداوندداشته باشد.یعنی میخوام سطوح انواع ارتباط غیرکلامی رامشخص کنم وبگم مثلااولین پل ارتباط انسان باخداوند ازطریق حواس 5گانه اش است.سوال من ازشما این هست که ایاروح ونفس باهم فرق میکنه واینکه دررتبه بندی این چهارنوع ارتباط غیرکلامی اول انسان ازطریق حس بعد باتکامل نفس ازطریق عقل ودرنهایت ازطریق قلب ارتباط باخداونددارد.دراینجا فطرت درکدام مرتبه قرار میگیرد.ایاهرکدام ازحس وعقل وقلب خودمراتب دارند.نمی دونم توانستم مطلبم رادرست بیان کنم.باتشکرازلطفتون.یاحق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار ارزنده‌ای است زیرا آن‌قدر که خداوند بدون کلام با ما سخن می‌گوید با کلمات با ما سخن نگفته. گفتگوهایی که اگر دریاها مرکب شود و اشجار قلم شود تا کلمات او را بنویسند تمام نمی‌شود. خداوند با کلمات شروع کرد تا ما را آماده کند و استعداد یافتن حقایق را با ابزاری ماوراء این کلمات در ما ایجاد نماید. به قول مولوی: «باقی این نکته آید بی‌زبان .... در دل آن‌کس که دارد نور جان». اگر بخواهیم یک دستگاه کلی داشته باشید و مبتنی بر آن، کار را شروع کنید چهار قسم «جسم، نفس، قلب و روح » را در نظر بگیرید. که نفس یک طرفش به جسم است و وجه گرایش به دنیا در آن قوت دارد و یک وجه آن گرایش به قلب دارد و وجه معرفت وجودی به حقایق در آن غلبه دارد و قلب مقام معرفت به حقایق است، حال در وجهی که نظر به نفس دارد، وجه توهّم‌زای قلب است و وجهی که نظر به روح دارد، وجه طلب حق و لقاء، حقِ آن است و روح مقام مشاهده‌ی حق است که باز آن وجهی از روح که نظر به قلب دارد وجه محدودشدن آن به معارف حقه است و آن وجهی که نظر به سرّ دارد، وجهی است که از مشاهده‌ی حق بالاتر می‌رود و مقام فناء در حق برایش پیش می‌آید. امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در همین رابطه دعایی دارند به این شکل: «اللّهمّ نَوِّر ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبّتک، و قلبى بمعرفتک، و روحى بمشاهدتک، و سرّى باستقلال اتّصال حضرتک یا ذا الجلال و الاکرام» که باطن در این دعا همان نفس ناطقه است که باطن بدن است و فطرت آن زمینه‌ی بالقوه‌ای است که استعداد حضور انسان را در همه‌ی این مراتب در خود دارد. موفق باشید
7244
متن پرسش
سلام استاد شما در جواب پرسش 7224 فرمودید دولت احمدی نژاد در مورد کشاورزی کاری که میتوانست کرد !!!! اما باید بگم که بر اساس امار های رسمی کشاورزی در این دوره اسیب جدی دید مثلا در تولید گندم درحالیکه از قبل به خودکفایی رسیده بودیم اما متاسفانه وارد کننده شدیم و بقیه مسائل که باید به امار رجوع کرد و نمونه عینی که خودمون در اصفهان شاهدش هستیم اون تصمیم غلط و بدون فکر و احساسی که دولت در مورد زاینده رود گرفت و باعث خشکی زاینده رود شد و دیدیم که چه بلایی بر سر کشاورزان زحمت کش اصفهان اورد و چطور اون ها رو بیکار و آواره شهرهای دیگه کرد و زندگی زن و بچشون رو از بین برد و چه بلایی بر سر محیط زیست اصفهان اورد و بماند مسائل خطرناک امنیتی که در قبال این تصمیم ممکنه بوجود بیاد که البته امیدواریم خدا بهمون رحم کنه و این اتفاق نیفته ... استاد من قبول ندارم که این انقلاب لنگ اقای احمدی نژاد هست و انگار فقط اون هست که در جهت اهداف انقلاب حرکت میکنه و بقیه منحرف هستند!!! نه اینطور نیست بلکه خود احمدی نزاد یک نوع انحرافی رو بوجود اورد و اون نظر به اشخاص دیگه و افکار دیگه مقابل ولایت فقیه هست که خودتون دیگه منظورمو میدونین ... ما گفتمان احمدی نژادی نداریم این حرف غلطه ما گفتمان انقلاب اسلامی داریم و بس ... خواهش من از طرفداران ایشون اینه که یه جوری حرف نزنن که انگار این انقلاب حیاتش به احمدی نزاد وصله نه این انقلاب بزرگتر از این حرف هاست و اصلا خودش یک روح و حقیقت قدسی داره و همه به اون وابسته هستند نه اون به کسی ... استاد اگه صلاح میدونین این صحبت منو نمایش بدین اگه هم نه که هیچ / التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم مثل شما معتقدم این انقلاب با حقیقت قدسی خود خیلی بالاتر از آن است که به کسی متصل باشد منتها هر دولتی که به اهداف اصلی این انقلاب بیشتر توجه دارد بیشتر مورد نظر ما است و آنچه در مورد کشاورزی و موضوع تأسف‌بار زاینده‌رود مطرح فرمودید و مشکلاتی که پیش آمد، چیزهایی نبود که یک دولت بتواند نقش اساسی در آن داشته باشد، خشکسالی سال‌های اخیر را از یاد نبرید، آنچه ما از دولت آقای احمدی‌نژاد داریم با آن ضعف‌هایی که بسیار خاطرمان را مکدّر کرد، رویکردی بود که با اهداف انقلاب می‌خواند و تلاشی بود که در راستای تحقق آن اهداف انجام می‌شد و رهبری عزیز در همین رابطه دفاع خاص از آن دولت می‌کردند ولی بنا نیست ما به آقای احمدی‌نژاد برگردیم. موفق باشید
7014
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی. می خواستم ببینم نظر اهل سنت در مورد امام زمان چیست؟و چه اعتقادی دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بعضی از اهل سنت معتقدند هنوز حضرت متولد نشده اند و بعضی معتقدند متولد شده و فرزند حضرت عسگری«علیه السلام» است. اکثراً معتقد به نظر اول اند. به عنوان شاهد بر این‏که همیشه جهان داراى انسان کامل یا امام‏ زمان‏ است. این روایت که راویان اهل‏ سنّت‏ نیز بالاتفاق در جوامع روائى خود ذکر کرده ‏اند، قابل توجه است و تکرار آن در این بحث اولًا: موجب مى‏شود از افقى که این روایات به ما نشان مى‏دهد غافل نمانیم، ثانیاً: دائماً با رویکردى دقیق‏تر به آن توجه شود.حضرت رسول (ص) فرمودند:«مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ مِیْتَةً جاهِلِیَّةً»«مسند»، احمد حنبل، ج 4، ص 96- «مجمع‏الزوائد»، ج 5، ص 224 و 235- «صحیح مسلم»، ج 6، ص 22 (نقل از ترجمه الغدیر ج 20 ص 242).؛یعنى، اگر کسى بمیرد و امام زمان خودش را درک نکند به مرگ جاهلیت مرده است. پیام این حدیث این است که تنها با قرآن نمى‏توان مسلمان بود و به‏عنوان مسلمان از این دنیا رفت، بلکه باید امام زمان خود را بشناسید، وگرنه به مرگ جاهلیت- که همان بت‏پرستى باشد- مرده‏اید و مسلّم است شناخت امام زمان (ع) که در این روایت مدّ نظر دارد، شناختى است که بهره‏هاى معرفتى و اخلاقى براى ما دارد و نیز امام زمان (عج) باید مقامى باشد که شناخت آن، شناخت حقیقتى بزرگ به حساب آید، که بحث آن با تفصیل در جاى خودش شده است. در این‏جا فقط به‏عنوان شاهدى بر این‏که همواره یک انسان کاملى در هستى، هست مطرح کردیم. روایت روشن مى‏کند که در صورت نشناختن امام زمان، قرآن و سنّت پیامبر (ص) به تنهایى به دردتان نخورده است. در زمان وجود مقدس پیامبر (ص) امام زمان، خود پیغمبرند، زیرا پیامبر خدا (ص) علاوه بر مقام نبوت، مقام امامت را نیز داشته‏اند، چون آن حضرت فرزند ابراهیم (ع) هستند و در قرآن مى‏فرماید: پس از آن‏که ابراهیم (ع) را به مقام امامت رساندیم آن حضرت به خداوند عرضه داشت، آیا به ذریّه و فرزندان من این امامت مى‏رسد؟! خداوند فرمود: «... لَایَنَالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ» امامت عهد من است و به فرزندانى از تو مى‏رسد که هیچ‏گونه ظلمى نداشته باشند، یعنى معصوم باشند. حال که طبق آیه قرآن، پیامبر اسلام (ص) معصوم است و از طرفى ذریه و فرزند حضرت ابراهیم (ع) مى‏باشد، پس در زمان خودشان علاوه بر مقام نبوت، داراى مقام امامت نیز بودند و امام زمان محسوب مى‏شدند. حالا در این روایت آمده است که هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. پس پیامبر (ص) علاوه بر جنبه نبوت، جنبه دیگرى دارند که شناخت آن جنبه نیز ضرورى است، همان جنبه‏اى که در سایر ائمه هست، بدون آن‏که آن‏ها پیامبر باشند. از طرفى باز فکر کنید که مقام امام زمان و شناخت آن مقام چقدر مهم است که نشناختن آن مقام مساوى با مرگ جاهلیت است، چون اگر مقام او را در هستى نشناسیم، خیلى از چیزها را نشناخته‏ایم، چیزهایى که ما را از روحیه بت‏پرستى نجات مى‏دهد. موفق باشید
5498
متن پرسش
استاد بزرگوارم سلام در جلسه تفسیر فرمودید خداوند اراده ی هدایت بعضی را ندارد به دلیل مشکلی که در خود این ها است آیا خطاب های یاایها الناس و یا ایها الذین امنو این افراد را هم مخاطب خود قرار می دهد ایا اصلا قران با این افراد سخنی دارد منظورم این است که ایا این ها اصلا هدایت نمی شوند یا فقط به دلایلی در زمانی شرایط هدایتی خاص را ندارند و ممکن است مشکل بعدا بر طرف شود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون علت عدم هدایت را روشن فرموده و گفته چون قلبی دارند که تفقه نمی‌کنند و با چشم خود متوجه آیات الهی نمی‌شوند پس اگر خود را تغییر دهد حکم خدا نسبت به او تغییر می‌کند. موفق باشید
3204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.استاد به نظر خودتان این مباحث شما جایگاهش در مرتبه ی زبان برای تبیین لزوم رجوع به ائمه و قران و خدا یک زبان ناقص یا به عبارتی حد واسط نیست؟چون که شما در تمام مباحثتان عموما برای شروع تبیین جایگاه هر حقیقتی ابتدا از خود انسان و اینکه انسان را از پوچی نجات میدهد بحث میکنید!البته به این بحث که باید از حقیقت انسان شروع کرد تا او را در مفاهیم متوقف نکنیم واقفم ولی به نظرم اینگونه شروع برای کسی که در وادی دنیاست خوبست(آشتی با خدا)ولی بعد از آن باید با زبانی حرف زد که از خدا شروع کرد و انسان با نظر به خدا خود را ببیند و تکلیف خود را روشن کند نه اینکه دائم خدا را نیز برای اینکه خودش به یک جایی برسد بخواهد و به عبارتی عبادتش مانند بردگان باشد!آیا این نوع از سخن گفتن متفاوت از نحوه ی رجوع امام خمینی به فلسفه نیست که میگفت ما هیچیم و هر چه هست تویی!ما اگر چنانچه خطا میکنیم نادانیم!البته در اینکه شما هم برهان صدیقین را گفتید و در تفسیر قران نیز از اینکه خدا همه کاره است میگویید واقفم ولی کتاب کربلا و آشتی و فعالیتها ی فرهنگی و چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی و ...را به نظر میرسد که خود محوری مضمری پشت آن است و لازم است که از این ادبیات عبور کنیم و زبان جدیدی را تاسیس کنیم.خدا حفظتان کند به حق زهرای مرضیه.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر بتوانیم آرام‌آرام به زبانی که حضرت امام روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» سخن می‌گویند نزدیک شویم خیلی بهتر است. موفق باشید
2677
متن پرسش
سلام علیکم استاد در باره پاسخ سوال 2619 سوالی دیگر برایم پیش آمد که عرض می کنم . حضرتعالی فرمودید: معشوق از آن جهت محبوب است که عشق را به ما هدیه می‌کند. . لطفا این جمله را کمی شرح دهید و بفرمایید چرا عشق را بر تر و با اهمیت تر از معشوق دانسته اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این یک امر بدیهی است که انسان در رابطه با معشوق هم با عشق سر و کار دارد همین طور که در رابطه با آب به سیراب‌شدن نظر داریم. موفق باشید
1879
متن پرسش
استاد گرانمایه سلام و احترام. استاد بارها این دو سوال برایم پیش آمده است، 1.چرا در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام و سایر ائمه، مردم چه خوب و چه بد، می توانستند امامشان را رویت کنند و ظاهرشان را ببینند، اما نوبت به ما بیچاره ها که رسید فقط موقنین و متقین و مومنین واقعی به این شرف نایل می آیند؟ 2.سوال دیگرم این است که چرا علما و بزرگانی که امام زمان را مشاهده می کنند غالبا اشاره به دیدن نوری سبز یا زرد و .. می کنند؟ استاد این نور در واقع نوری در عالم مثال است یا نور مادی است و دیگر اینکه آیا سایر ائمه همراهشان همیشه نور بوده اگر اینگونه بوده چطور مردم از ظاهر امر متوجه حقانیت ایشان نمیشده اند؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «هرکه را روی به بهبود نبود.... دیدن روی نبی سود نبود» چشم اگر بینا باشد نور ائمه«علیهم‌السلام» را در سیره‌ و سخن حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌بیند، برادر! دنبال نور محسوس نباش. مگر وقتی قرآن می‌فرماید: «اللهُ نورالسموات و الأرض» است شما به دنبال نور محسوس هستید؟ مگر نور حیات و قدرت و لطافت را در گُل‌ها نمی‌بینید؟ موفق باشید
1416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید جناب استاد با توجه مطرح شدن شخصیت هایی مانند مختار - حضرت یوسف - حضرت سلیمان و ... که جدیدا دوباره در بین عموم مردم مطرح شده اند و یا قبور بزرگانی که بعد از سالیان مورد توجه عموم مردم قرار می گیرند را می توان چنین برداشت کرد که این بزرگواران مظاهر اسما الهی هستند و با ظهور این اسما تجلیات آنها دوباره ظاهر شده اند مثلا با توجه به ظهور اسم منتقم مختار ثقفی که مظهری از این اسم می باشد دوباره به صورت یک سریال ظهور پیدا می کند؟ آیا این برداشت صحیح هست یا خیر ؟ تحلیل جناب عالی از این موضوع چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نمی‌دانم می‌شود رجوع به خاطره‌ی مختار یا حضرت یوسف و حضرت سلیمان«علیهماالسلام» را شرایط ظهور اسماء الهی که مناسب آن‌ها هست دانست یا نه. موفق باشید
1032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام لطفا" بفرمایید که 1)آیا این سیر مطالعاتی که فرمودهایدبعدها اضافه هم می شود ؛خیال ما راحت باشد که داریم روی یک سیری وقت وعمر خود را می گذاریم که تغییر وتحول چندانی ندارد به عبارت بهتر اعتماد داشته باشیم که اهداف مطالعه ی ما معلوم است و می دانیم که می خواهیم چه بخوانیم وچه بدانیم ؟ 2)بنده چندی پیش به خواندن بعضی از قسمت های کتاب معراج السعاده و گناهان کبیره آقای دستغیب اقدام کردم اما از آنجایی که بنده هم منظم این کتاب ها را مطالعه نکردم وهمچنین لغات غامضی در آن وجود داشت به خصوص در معراج السعاده کمی از آن دور شدم ودیگر می ترسم حتی به آن ها نزدیک شوم چون حجمشان بالاست ودرمن این تفکر در من القا می شود که تو که کتابهای بسیار کم غیر درسی راخواندی چطور می توانی این کتاب حجیم رابخوانی از شما استاد درخواست دارم کتابی در زمینه ی تهذیب نفس وآشنایی با گناهان کبیره به من معرفی کنید که در سطح سواد دانشجویی باشد ثانیا" چگونه آن کتاب را مطالعه کنیم ؛روی چه بخش هایی بیشتر متمرکز شویم ووچقدر از وقت مان را به آن اختصاص دهیم . ((لطفا" فقط جوابش را به ایمیلم ارسال کنید وآنرا در سایت نگذارید _ممنونم))
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- سیر مطالعاتی که پیشنهاد شده کلیاتی است از معارف اسلامی و مسلّم به آن معنا تغییر نمی‌کند که جهت آن عوض شود. ممکن است اگر یک بحث به صورت اجمال مطرح‌شده به صورت تفصیل در آید. 2- کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» کمک‌تان می‌کند و اگر در فهم بعضی از مطالب آن مشکل داشتید بنده شرح داده‌ام می‌توانید از سی‌دی آن استفاده کنید. موفق باشید
19395
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده در گروهی در شبکه مجازی فعالیت دارم که اکثرا ضد انقلاب هستند و یکسره توهین می کنند. اخیرا در مورد انتخابات بحث هایی کردیم و من هم تا حدی جوابشان را دادم. ولی در آخر سوالی کردند که نتوانستم با مبانی خودشان خوب جوابشان را بدهم. سوال: آیا دموکراسی و انتخابات در اسلام جایگاهی دارد و اساسا آن را تایید می کند؟ (چون اصل آن غربی است و دموکراسی به این معنا عملا فایده ای ندارد و فقط شعاری توخالی است. اگر اشتباه می گویم مرا توجیه کنید.) سوال بعد: اگر انتخابات و شرکت در آن امری مستحب است (به نظر خودشان) چطور نظارت بر آن توسط شورای نگهبان امری بایدیست؟ آیا درست است بگوییم دین ما چنین اقتضائاتی دارد؟ آیا این کار دموکراسی را بهم نمی زند؟ به قول دوستمان این کار انتخاب را نه که محدود بلکه از ریشه می خشکاند. سوال بعد: آیا فرقی بین دموکراسی و مردم سالاری دینی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابن ‏اثير نقل مى‏ كند كه بعد از قتل عثمان، در روز بيعت با على (ع) كه روز جمعه بود، مردم در مسجد حاضر شدند و على (ع) بالاى منبر رفت و فرمود: «ايُّهَا النّاس! انَّ هَذَا امْرُكُمْ لَيْسَ لِاحَدٍ فِيهِ حَقٌّ الّا مَنْ امَرْتُمْ وَ قَدِ افْتَرَقْنَا بِالْأَمْسِ عَلَي امْرٍ وَ كُنْتُ كَارِهاً لِأَمْرِكُمْ فَأَبِيتُمْ الّا انْ اكُونَ عَلَيْكُمْ، الّا وَ انَّهُ لَيْسَ لِي دُونَكُمْ الّا مَفَاتِيحُ مَا لَكُمْ وَ لَيْسَ لِي انْ آخِذٌ دِرْهَماً دُونَكُمْ»؛[1] اى مردم، حكومت‏ از آن‏ شماست، هيچ كس را در آن حقّى نيست مگر كسى كه شما او را به حكومت تعيين كنيد، ما هم ديروز در حالى از يكديگر جدا شديم كه من از قبول حكومت شما كراهت داشتم، مگر آن كه بر شما مسئول باشم، بدانيد كه هيچ چيز به من اختصاص پيدا نمى‏ كند، مگر همين كه كليدهاى اموال شما را در دست دارم و يك درهم بيشتر از شما نمى ‏توانم بردارم. مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله» در سخنانشان بابى را باز كردند مبنى بر اين‏كه؛ مشروعيت حاكميت ما به خواست مردم است و اگر مردم ما را نخواهند، ادامه ‏ى كار ما از نظر شرعى مشروع نيست، چون حق انتخاب مردم همواره جاى خودش محفوظ است، حال مردم وظيفه ‏ى الهى‏ شان را انجام دادند يا ندادند، موضوع ديگرى است.[2] مثل نمازخواندن است؛ بايد مردم نماز بخوانند، اگر نخوانند، معصيت كرده ‏اند، امّا حق انتخاب برايشان محفوظ است و مى‏ توانند نماز نخوانند. بنابراين مردم در حفظ نظام اسلامى، ركن اصلى‏ اند، نقش آن‏ها پنجاه‏ درصد نيست بلكه در جاى خودش صددرصد است، همان‏طور كه نقش رهبرى نظام هم در جاى خودش، صددرصد است، به اين معنى كه بدون حضور ولى ‏فقيه در رأس نظام، نظام مشروعيت و اسلاميتش را از دست مى‏ دهد و نظام طاغوت مى‏ شود.[3]

ملاحظه می‌کنید که این حق مردم است که حاکم را انتخاب کنند، حال یا به صورت بیعت و یا به صورتی که امروز این کار انجام می‌شود که به آن دموکراسی گویند و با توجه به این‌که مردم با انقلاب خود جمهوری اسلامی را پذیرفته‌اند، طبیعی است که رئیس جمهور باید فردی باشد که ملتزم به اسلام و قانون اساسی باشد و جایگاه شورای نگهبان برای احراز چنین موقعیتی برای رئیس جمهور است تا مردم مطمئن شوند نامزدی که انتخاب می‌کنند ملتزم به اسلام است و مردم‌سالاری دینی به همین معناست که مردم در بستر انقلابی که کرده‌اند، انتخاب خود را در همان بستر جلو ببرند، نه در بستر فرهنگ لیبرالیته که قیدی در مورد نامزد مربوطه در آن نیست. موفق باشید  


[1] ( 1)- الكامل، ج 3 ص 193 تاريخ طبرى، ج 4، ص 435.

[2] ( 2)- بيانات مقام معظم رهبرى« حفظه‏الله» در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى، 1/ 1/ 89:« يقيناً حضور مردم در مشروعيت يك نظام نقش دارد. آن كسانى كه در غرب، مشروعيت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم ميدانند و هيچ عامل ديگرى را در آن دخيل نمى‏دانند، آنها يك چنين حضورى را الان ندارند».

[3] ( 3)- به كتاب« ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت» آيت الله جوادى آملى رجوع فرماييد.

17572
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: من احساس می کنم که اگر تفسیر سوره ی آل عمران از جنابتان را کار کنم از مطالعه ی سایر کتب و جزواتتان در این سایت بی نیاز خواهم شد چون به نظر تمامی سخنان شما به یک نور واحد اشاره دارد و از آن سرچشمه می گیرد و البته باید عرض کنم که من از کتب شما مباحث مقدماتی مثل معرفت النفس و آشتی با خدا و رزق را هم مطالعه نموده ام و جلسات تفسیر روز های شنبه را هم چند جلسه ایی تا کنون شرکت کرده ام و تا حدودی با سیستم فکریتان آشنایی دارم و بر همین اساس فکر می کنم که تفسیر سوره آل عمران مرا از سایر کتب شما بی نیاز می کند و اگر روی این تفسیر تمرکز کنم بهره ی بیشتری از مطالعه ی سیر مطالعاتی کتب خواهم برد حال نظر شما چیست؟ آیا چنین کنم یا که باید سیر مطالعاتی را هم قدم به قدم کامل کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از مباحث موجب تفصیل مبحث دیگری می‌شود. موفق باشید

16311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. همانطور که استاد فرمودند: بدون حکمت و عرفان مقصد روایات نمی تواند رخ بنمایاند، یا بسیار کم است. حال دو سوال از محضرتان داشتم: 1. احادیثی که در باب سبک زندگی است، مثل کتاب العشره اصول کافی، را می توان زودتر خواند، یا این احادیث هم نیاز به حکمت و عرفان دارند؟ 2. در مورد احادیث کلامی ای که در باب اثبات امامت امام علی علیه السلام در کتب مختلف مثل «اسرار آل رسول» و «الغدیر» و... وجود دارند، این احادیث هم نیاز به مطالب حکمی و نوریه عرفانی دارند؟ یا همین مقدار که هفتاد درصد آثار شما را کار کرده ایم و در حال کار کردن ۳۰ درصد باقیمانده هستیم برای دو مورد بالا کافی است؟ در ضمن آرام آرام در حال ورود به حکمت متعالیه هم هستیم. بحمدلله. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که تشخیص داده‌اید آن نوع روایات که تذکراتی است برای رابطه‌ی بهتر با همدیگر، و یا حتی همان روایات کلامی، در ابتدای امر نیاز به معارف عمیق‌تری ندارد، هرچند اگر با معارف عرفانی و حِکمی، همان موضوعات نیز دنبال شود، جنبه‌ی تبیین بر جنبه‌ی جدال ترجیح داده می‌شود. موفق باشید

16030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده عزیز: طبق سخنان امام خامنه ی (حفظه الله) در دیدار اخیرشان با مدیران و اساتید و طلبه های حوزه های علمیه ی تهران که فرمودند: بازار شبهات رواج دارد؛ هم فضای مجازی کمک می‌کند و هم انگیزه‌ی سیاسی برای ترویج آن وجود دارد، اینها مواجهه لازم دارد. برای جهاد لازم نیست فقط شمشیر برداریم؛ این بزرگترین جهاد است؛ برای این جهاد خود را آماده کنید. برای حضور در این عرصه و جهاد در این راه به نظر شما کدام راه و کدام صلاح بهترین است؟! یعنی شما در رابطه با کار در فضای مجازی چه موضوع را پیشنهاد می کنید. موضوع جامعی که اولا تمام قشر جامعه رو در نظر داشته باشد، دوما موثر باشد، سوما بشود بعد ها آن را گسترش داد تا جهانیان را هم مورد تاثیر قرار بدهد. خیلی ممنون و متشکر یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعاتی مثل «معرفت نفس» و «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی در این دوران» و «غرب‌شناسی» موضوعات خوبی است. موفق باشید

14520
متن پرسش
با سلام: بنده به توفیق الهی تا صوت سوم جلسات تفسیر حمد امام که شرح فرمودین رو گوش کردم آیا برداشتهای بنده صحیحه؟ در مورد تشکیک در وجود: 1. کل عالم وجود به مراتب گوناگون دارای وجود هست که مرتبه اعلی عین الوجوده که الله هست و این عین الوجود تجلی میکنه و مراتب مادون ایجاد میشه که ضعیف تر از عین الوجود هستن و هر مرتبه ای گر چه تجلی مرتبه مافوق هست اما به این لحاظ که ضعیفتره عین مرتبه مافوق نیست و از جهت اینکه وجوده نازله اون مرتبه مافوق هست به تمام کمالات که نازله کمالات مافوق هست. از hین جهت مرتبه مادون هم همون مافوق هست اما به نازله، یعنی وجودات نداریم بلکه همه یه وجود هستند اما به تشکیک و شدت و ضعف، در نظام طولی. اما از آنجایی که وجود تجلی میکنه مراتب نازله وجود به هر حال عین الوجود نیستن بلکه مرتبط ولو به نحو عین الربط به عین الوجود هستن. 2. برداشت من از صحبت عرفا. یک وجود بیشتر در صحنه نیست که این وجود البته تجلی میکنه، به این معنا که اسم جامع الله تجلی میکنه. اما این بار در تجلی الله مراتب مادون ایجاد نمیشه بلکه الله یک تجلی واحد میکنه گرچه آسمان و زمین و ... هم ظهور دارند اما اینها صور اسماء هستند و جلوات اسم الله هستن که در هر کدوم از این جلوات عارف کامل اسم الله رو به جامعیت میتوانه ببینه. حالا این آسمان و زمینی که ما با چشم سر می بینیم اشتباه ندیدیم اینها سراب نیست اما در حد خودمون دیدیم اگه بالاتر بریم اسماء الهی رو در اینها بیشتر و بیشتر مشاهده می کنیم... به چشم دل نه به چشم سر.. و البته این آسمان و زمین در واقع و تکوین هم میتونیم بگیم که اسم الله هست که به این صور متجلی شده... به صورت سنگ .. انسان یا...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه متوجه امر هستید. جلوتر بروید تا به جامعیتِ لازم که جمع بین تشکیک در وجود و تشکیک در ظهور است، دست یابید. موفق باشید

13389
متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: من یه جوان حداقل به ظاهر هیئتی و کاملا ولایی هستم. یه سوالی در خصوص توسل به ائمه، به خصوص امام حسین (ع) بد جوری ذهن منو درگیر کرده، من تا مدت ها به این فکر می کردم که تا وقتی خدا هست و می شنوه، چه لزومی داره از ائمه بخوایم، مگه اونا از خدا مهربون ترن؟ مگه شنوا ترن؟ مگه از خدا به ما نزدیک ترن؟ بسیار درگیر این سوال بودم که به جواب های قانع کننده ای رسیدم، حداقل قانع کننده برای من. جوابی که من براش پیدا کردم اینه که خدا قبل از این که رحمان و رحیم باشه، عادل و عدل مطلق هست، مثلا اگه دعای من به انداره ای تاثیر داشته باشه که دعای مثلا آیت الله بهجت داره، خب این عدالت نیست، به این دلیله که ما به اهل بیت توسل می کنیم و در واقع طبق خواسته ی خدا تو قران ائمه رو وسیله قرار میدیم، گناهامون باعث میشه که دعاهایمان به خدا نرسه؛ این جوابی بود که پیدا کردم اولین سوالم از شما این هست که این جوابی که من برای سوالم پیدا کردم و این طرز تفکرم درست هست یا خیر؟!! اما سوالم دوم از حضرتعالی آنجا به وجود آمد که در دعاها، مثلا دعاهای ماه رمضان و بقیه ی دعاها، دیدم که ما مستقیما با خدا حرف می زنیم، من موندم! بالاخره حرفای ما به خدا میرسه یا نه؟! اگه میرسه دیگه چرا به اهل بیت (ع) توسل کنیم، خدا که از همه بخشنده و مهربون تره و برای رفاقت بهترینه. اگه گناهامون زیاده و دعاهامون اثر نداره، چرا سر سجاده و دعاهای دیگه مثل کمیل و ابوحمزه و .... مستقیما با خدا حرف بزنیم؟! برای رفاقت امام حسین رو انتخاب کنیم یا خدا؟ حقیقتشو بهتون بگم من میدونم هر کدام باید جایگاه خودشونو تو فکر و عقیده ما داشته باشن، اما در عمل جایگاه ها رو قاطی می کنم و جوابی براش ندارم، مثلا موقعی که ناراحتم یا مثلا وقتی که خدایی نکرده گناهی مرتکب میشم، با امام حسین حرف بزنم بگم آقا جان هیئت را هم دادی یا حضرت زهرا اشک بهم هدیه دادی اما من نامردی کردم ... یا اینکه با خدا حرف بزنم، خدایا این همه نعمت دادی اما من ... احساس می کنم چون جوان هستم این دغدغه ها سراغم میاد، شدیدا بدنبال حقیقت هستم خیییلی ممنون میشم منو از سردرگمی نجات بدید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است / این عجب بین که من از وی دورم». آری! خداوند که مغلوب هیچ حجابی نیست به ما نزدیک است ولی ما از نظر شخصیت خود به جهت حجاب‌هایی که داریم به او نزدیک نیستیم و در سیر نزدیکی به او، انسان‌های معصوم را مدّ نظر قرار می‌دهیم. ولی در سخن‌گفت با خداوند که در ادعیه مطرح است با نزدیکی او به خودمان روبه‌رو هستیم و این دو با یکدیگر فرق می‌کند. نکته‌ای را که یافته‌اید دنبال کنید تا نتایج خوبی بگیرید. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنید با معارف معرفت نفسی و یا برهان صدیقین، مأنوس شوید تا خودتان بتوانید جواب این‌گونه سؤالات را داشته باشید. موفق باشید

13232
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا کودکی که توسط حضرت خضر (ع) کشته شد در روز قیامت می تواند به خداوند متعال اعتراض کند که اگر من کشته نمی شدم هدایت می شدم چرا من کشته شدم؟ لطفا هم کلامی و هم با دید عرفانی جواب را بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تشریع که حضرت موسی«علیه‌السلام» حامل آن هستند، با موضوع تکوین فرق می‌کند. حضرت خضر مأمور اراده‌ی تکوینی حضرت حق هستند و از این جهت کسی در مقابل اراده‌ی تکوینی حق اراده‌ای ندارد تا اعتراضی برایش معنا دهد. زیرا همان‌ خدایی که ایجادش کرده است هرطور خواست به وسیله‌ی امثال حضرت خضر در او تصرف می‌کند. موفق باشید  

نمایش چاپی