بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9940
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: من سؤال آنچنانی ندارم اما چیزی هست که مطمئنم برای کاربرای سایت بسیار مفیده خواهش می کنم روی سایت قرار بدید اگه خودتون هم مطلبی به عنوان تقریظ بنویسید ممنون میشم. من جوانی بودم که تا همین چند روز پیش سرمایه جوانی رو به باد دادم و تحت ولایت شیطان زندگی می کردم و سراسر زندگیم شده بود گناهان کبیره و صغیره تا این‌که موقعیت گناه پر لذتی نصیبم شد. اما صدایی درونی به من گفت تا کی گناه و توبه الکی؟! تا کی لذّات زود گذر و محرومیت از زندگی حقیقی؟! تا کی دوری از انس و رحمت حضرت خدا؟! آیا وقت آن نرسیده که دلت با یاد خدا خاضع شود؟ با خودم گفتم یک عمر با امیال شیطانی و نفسانی سرکردیم چه شد زندگی پر از نکبت و خفت و خواری و دل خوش به لذاتی پست بیا و یک شب برای خدا برای احترام به مقام خلیفه اللهی از این گناه بگذر و گذشتم به لطف خدا. قسم به شکاف خانه کعبه از فردای اون روز به قول ما اصفهانیا ما یه پل به خدا نشون دادیم خدا سی و سه پل را بهم نشون داد و خدا گواهه هم در عرصه مادی و هم در عرصه معنوی داره روز به روز برام فرج فراهم میشه و دیگه دارم ربوبیت خدا را در زندگیم می بینم نه اینکه فقط بدانم به خدا قسم بهشت و جهنم اینجاست در همین دنیا در همین درون ما، وای بر چشمی که درک نکنه! جوونای عزیز باور کنید تمام حرفایی که می‌گویند با خدا آشتی کنید، درسته، در آن صورت همه‌چیز برات حقیر و پوچ میشه، لذتی که اکنون دارم از انس با خدا می برم و داره روز به روز بیشتر میشه رو با همه لذت‌هایِ آشغال دنیایی عوض نمی‌کنم. جوونا: جوونی رو جز با انس با حق بگذرونید، باختید، هر چند سکندر زمان باشید، هر چند قارون باشید. به گفته‌ی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»: غم دلدار فکنده است به جانم شررى / که به ‏جان آمدم و شهره‏ى بازار شدم‏ / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم‏ / جامه‏‌ى زهد و ریا کندم و بر تن کردم/ خرقه‌ى پیر خراباتى و هشیار شدم‏ / واعظ شهر که از پند خود آزارم داد / از دم رند می‌آلوده مددکار شدم‏ / از غم دوست در این میکده فریاد کشم / دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم. چه کنم تا این دری که به رویم گشوده شده همچنان باز بماند؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، اگر ما یک قدم به سوی حضرت حق برداریم، حضرت حق قدم‌ها به سوی ما برمی‌دارد. در حدیث قدسی داریم: « «مَنْ تَقَرَّبَ إلىَّ شَبْراً تَقَرّبْتُ إلیه ذراعا، و مَنْ تَقَرَّبَ إلىّ ذراعاً تَقَرَّبْتُ إلَیْه باعاً، و مَنْ أتانى یَسَعى أتَیْتُه هَرولة» ؛گر بنده‏ى من یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع به او نزدیک مى‏شوم و اگر یک ذراع به من نزدیک شود، من به اندازه‏ى فاصله‏ى دو دستِ باز به او نزدیک مى‏شوم. و اگر آهسته به سوى من آید، من شتابان به سوى او مى‏آیم.». ولی فراموش نکنید که امیال گذشته به‌راحتی دست از سر شما برنمی‌دارد و بعضاً به سراغ شما می‌آید و عنصر صبر در اطاعت و پایداری با عهدی که با خدا بسته‌اید در این‌جا بسیار کارساز است. به همین جهت جناب حافظ می‌گوید: «چه عشق آسان نمود اول .... ولی افتاد مشکل‌ها». حال گیرم که با تلاش شیطان یک لحظه به‌خود آمدید و خود را در اعمال خلاف گذشته یافتید، دیدید که برگشت به خدا چه اندازه لذّت معنوی به همراه دارد. پس دوباره توبه کنید و مطمئن باشید این مرتبه با مقاومت بیشتر دینداری را ادامه می‌دهید، حتی اگر باز شیطان کار خود را کرد، باز توبه کنید و این مرتبه سوم خیلی فرق می‌کند و آرام‌آرام روحانیت بقاءِ بر حکم الهی، بر شما حاکم می‌شود. موفق باشید
9836

مرگ مغزی؟؟؟بازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در پاسخ به سوال قبلی بنده درباره «مرگ مغزی» (سوال 9808) فرمودید: «باید آن افراد را به حال خود واگذاشت، اگر تنفس ندارند که مرده اند، اعضای مرده را کسی نمی خواهد و اگر هم تنفس دارد هرچند ضعیف، که زنده است و نباید اعضای او را قبل از مردن از او جدا کرد و او را به قتل رساند.» در اینکه اگر با جدا نمودن دستگاه از فرد مرگ مغزی اگر او هنوز تنفس دارد (هر چند ضعیف) و ما بخواهیم اعضای او را جدا نموده و به دیگری اهداء کنیم در واقع او را به قتل رسانده ایم حرفی نیست و قابل قبول است. اما اینکه فرمودید اگر تنفس نداشت او مرده و اعضای فرد مرده را کسی نمی خواهد، برای حقیر جای بحث است. چون تا جایی که بنده اطلاع دارم، فردی که دچار عارضه مرگ مغزی می شود از نظر پزشکی مرده است (چرا که با جدا نمودن دستکاه از او دیگر تنفس ندارد) و حتی با دستگاه هم برای مدت طولانی نمی توان تنفس به او داد و بعد از مدتی با رضایت ولی دستگاه را از او جدا نموده و او می میرد. و علت اینکه او را با دستگاه تنفس می دهند و قلبش را به جریان می اندازند این است که اگر خانواده او راضی به اهداء اعضای او هستند او را حفظ کنند تا اعضاء بدن از بین نرود و قابل پیوند باشد، یعنی فرد مرگ مغزی اگر چه از نظر معرفت النفسی مرده است (چون بدون دستگاه هیچگونه تنفسی ندارد) اما هنوز (تا مدتی که دستگاه به او وصل است) اعضای او (قلب و ریه و کلیه و چشم و ...) زنده اند و قابلیت پیوند و ادامه حیات در بدن فرد دیگر را دارند (یعنی با اینکه فرد مرگ مغزی مرده است اما اعضایش زنده است، پس بکار می آید) حال این مطلب رو با صحبت شما که فرمودید: «اگر تنفس ندارند که مرده اند، اعضای مرده را کسی نمی خواهد» نمی تونم کنار هم بذارم. چون فرد مرگ مغزی مرده است ولی اعضای این مرده را (که به زور دستگاه تنفس می دهند) همه می خواهند و بکار می آید. ببخشید که طولانی شد. آخه یه بنده خدایی کارت اهداء عضو گرفته حالا مونده بالاخره چکار کنه؟ از طرفی این کار رو انسان دوستانه می داند و از طرفی نمی خواهد خودش در هنگام اهداء عضو دچار رنج و درد و عذاب برای انجام این عمل بشود. ممنون میشم از راهنمایی تان. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه بفرمایید که ابهاماتی در این موضوع هست. اگر واقعاً طرفی که مرگ مغزی شده نفس‌اش از بدنش جدا شده که باید مثل یک انسان مرده بدنش عفونی شود، و اگر نفس‌اش از بدنش جدا نشده، پس به این اعضاء تعلق دارد و ما با قطع‌کردن این اعضاء او را به قتل می‌رسانیم. موفق باشید
9324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اذکار سبعه چیه، می شه راهنمایی بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در مجامع روایی خود چیزی به نام اذکار سبعه نداریم. موفق باشید
9135
متن پرسش
در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» در بحث «نحوة حضور حضرت حجت» میفرمایید که: «ما به آنها (مسیحیها که معتقدند منجیِ عالم بعداً به دنیا میآید) می‌گوییم؛ چیزی که غایت عالم است، اگر محقق نباشد، جهان چگونه دارد به سوی آن پیش می‌رود؟!»، و میفرمایید که دلیلتان این است که: «غایت مفقود محال است». آیا منظور از غایت، همان غایت خارجی است؟ یا منظورتان «علت فاعلی» است که در نفس فاعل محقق است و همان آرزو و علم و ارادة فاعل است؟ صورت اول (که منظور غایت خارجی است)، واضح است که مقصود نیست؛ چرا که اگر غایت در خارج موجود بود، فاعل اصلاً به سمت آن حرکت نمیکرد. خصوصاً (از اینجا هم مطمئن میشویم که منظورتان این نیست) که بعد میفرمایید: «هر غایت حقیقی باید در عالم غیب محقق باشد.». احتمالاً مقصود شما صورت دوم (که منظور علت فاعلی است) میباشد؛ چرا که بعد در مثال مولوی میفرمایید: «پس میوه اول است، اما در عالم غیب و در عالم ذهنِ باغبان.». اگر منظورتان از غایت این باشد، نیازی نیست امام زمان (عج) در بیرون محقق باشد، و کافی است که بعداً به دنیا بیایند، کما این که قبل از ولادت پیغمبر اسلام (ص)، با این که «پیغمبر در دنیا» محقق نبودند، جهان به سمتش پیش رفت. ممکن است بگویید: «ولی مقام پیغمبر (که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) به وجود آمده بود) موجود بود»، خُب همین جواب را ما میتوانیم اینجا بدهیم؛ که مقام امام زمان (عج) موجود است، اما خود حضرت به دنیا نیامده اند و بعداً در این دنیا محقق میشوند. لذا از طریق عقلی نمیتوان وجود امام حیّ را ثابت کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که سایر پیامبران متوجه وجود مقدس رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بودند و از آن حضرت در راستای نبوتشان بهره می‌گرفتند ما در آن کتاب نظرها را متوجه حضور انسان کامل در هستی کرده‌ایم با توجه به این نکته که حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در طول تاریخ در جمال انبیاء ظهور خارجی داشته تا آن‌که ظهور تامّ و تمام آن در جمال محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صحنه آمد. در مورد حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» نیز قضیه از این قرار است که حقیقت ولایت محمدی که در جمال علی«علیه‌السلام» با همه‌ی انبیاء سراً حاضر است – مثل حقیقت محمدی که با همه‌ی انبیاء بود- با ظهور حقیقت محمدی، در جمال علی‌بن‌ابی‌طالب ظاهر شد و از آن‌جایی که بر عکس نبوت که ختم شد، این ظهور باید در حوزه‌ی عمل به ظهور تامّ برسد، ولایت در ائمه«علیهم‌السلام» ادامه پیدا کرد و به حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ختم شد و بدین لحاظ حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» وجود خارجی دارند، زیرا با ظهور محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که ولایت نیز ظهور کرد زمینه‌ی ظهور تامّ و تمام ولایت کلی فراهم شد ولی به غایت خود که اِعمال ولایت الهی به صورت بالفعل در کل جهان است، محقق نشده؛ به همان معنایی که ولایت مهدی صورت ولایت کامل الهی است که باید در نهایت عالم بالفعل محقق شود ولی نبوت یک مأموریت است که با نبی خاتم به انتها می‌رسد. بنابر این از یک طرف بحث ختم نبوت است و از طرف دیگر بحث ختم ولایت. ختم نبوت با ظهور بالفعل نبی مکرم محقق شد ولی ختم ولایت که با حضور حضرت امیرالمومنین به نحو محمدی شروع شد، با ظهور مهدی به انتهای خود می‌رسد در حالی که با ظهور علی علیه‌السلام آن ولایت، حامل خاص در شخص خاص پیدا کرد و همان با ائمه علیهم السلام ادامه پیدا کرد و به مهدی علیه‌السلام رسید. در این راستا قاعده‌ای را که متذکّر می‌شود هر حقیقتی صورت خاص مناسب خود را در عالم مادون دارد فراموش نشود و از این لحاظ حقیقت ولایتی که با نور محمد«صلوات‌الها‌علیه‌وآله» از طریق امیرالمومنین«علیه‌السلام» ظاهر شد حتما آن ولایت در حال حاضر صورت خاص در انسان خاص را می‌طلبد و این غیر از صورت ولایتی است که در انبیاء گذشته و در کنار آن‌ها سرّاً محقق بود. موفق باشید
8995
متن پرسش
با سلام: در مواجه شدن با خطرات ترسی ندارم شرایطش فراهم باشد شجاعت هم به خرج میدهم، بارها خودم را آزموده ام و در خطرات هم انداخته ام، در تاریکی و تنهایی قرار داده ام خیلی وقت است ولی باز تا در تاریکی صدایی می آید دلم میریزد چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه توحید انسان قوت و شدت یابد انسان به همان اندازه نقشی برای غیر خدا قائل نمی‌شود و واهمه ضعیف می‌گردد. با رعایت دستورات شرعی و ذکر «لا إله إلاّ اللّه» نور توحید را در خود رشد دهید. موفق باشید
8396

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام ایا به کار بردن لفظ امام برای غیرمعصومین اشکالی دارد؟اگر دارد چرا ؟ اگر ندارد پس درجواب این شبهه که به کار بردن لفظ امام برای غیرمعصوم درست نیست ودربلند مدت باعث می شود که مقام امام معصوم نازل شود وفرق بین امام معصوم و غیرمعصوم برای نسل های اینده مشخص نباشد چه می شود ؟ وپاسخ شبهه ی دیگر که می گوید امام بار معنایی خاصی دارد که مختص معصوم است ونباید درمورد غیرمعصوم استفاده شود چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: قبلا عرض کرده‌ام واژه‌ی امام به معنای رهبر است و در قرآن برای رهبران خوب و رهبران بد هر دو به کار می‌رود. برای آقای موسی صدر هم به کار می‌برند و ایشان عنوان «امام موسی صدر» داشتند چون شیعیان لبنان رهبری ایشان را برای خود پذیرفته بودند. موفق باشید
7806
متن پرسش
سلام علیکم شما در جواب سئوال عوامل خلقت در چنین زمان و مکانی فرمودید که در عین ثابته انتخاب کرده ام با توجه به عهدی که در سور ه اعراف به آن اشاره شده و ما در جواب «قالوا بلی» گفته ایم : 1- آیا این به همان و اینکه طوعا او کرها جواب داده ایم مربوط می باشد؟ 2- در اینصورت با توجه به اینکه ذره ای جبر و یا ظلم در خلقت خدا راه ندارد خلق اولیه (نوری) ما چگونه بوده است و براستی باید برای ابتدا به خیربودنمان و عاقبت به خیربودنمان را از خدا بخواهیم و شکرگزار باشیم؟ 3- لطفا برای اینکه بصورت تفصیلی اطلاعات بیشتری داشته باشم منابع مطالعاتی را راهنمایی فرمایید تا بدان رجوع نمایم. از مرحمت و توجه شما بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- عهد ما در «قالُوا بَلى‏» نظر به جنبه‌ی فطری و گرایش توحیدی ما دارد و این‌که همه‌ی مخلوقات طوعا او کرها تحت حاکمیت و دعوت الهی قرار می‌گیرند مربوط به جنبه‌ی تکوینی موجودات است و عین ثابته‌ی انسان‌ها جنبه‌ی د یگری غیر از آن دو جنبه است و به وجه امکانی آن‌ها برمی‌گردد که باید در مباحث عین ثابته در قسمت مباحث عرفانی دنبال فرمایید. 2- همین‌که ما در ذات خود ممکن الوجود هستیم و جنبه‌ی امکانی ما انسان ها ، ما را در گذرگاه‌های متفاوت برای انتخاب یکی از آن‌ها قرار می‌دهند ما در ذات خود مختار هستیم واز ابتدا تا انتها ،خودمان باید زندگی خود را انتخاب کنیم و در همین راستا از خداوند تقاضای حُسن عاقبت می‌کنیم. 3- این مباحث بیشتر در عرفان نظری به‌خصوص در فصّ شیثی از فصوص الحکم محیی‌الدین به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفته ولی ساده تر از آن را به صورت علم کلام در کتاب «انسان و سرنوشت» شهید مطهری می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
7228
متن پرسش
باسلام کثرت جلسات ولو به نیت خالص خود حجاب نمیشود؟آیا صرفا با این سیر های مطالعاتی میتوان به مقصد رسید؟ عجیب است که می بینیم چگونه در زمان رسول الله بجای اینکه زیاد بخوانند و بشنوند، "میشدند" ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند.... آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
6600
متن پرسش
سلا م اگه پدری متحجرداشته باشی والان به دلیل اینکه بدونی داره گناهی مثل تفرقه بین فامیل میندازه با او مشاجره کنی گناهکار محسوب میشی یعنی من از پدرم به خاطر اینکه سر او داد زدم عذر خواهی کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بله عذرخواهی کنید و با پدرتان مشاجره نکنید. موفق باشید
6355
متن پرسش
سلام.حضرت استاد نکاتی چند درباره نوشته ی شما پیرامون نقد سخنان علی اصغرغروی درروزنامه بهاردارم. 1.آیا برخورد قضایی وامنیتی با این سنخ سخنان درست می باشد وآیا باروش امام صادق(ع)با ابن ابی العوجاها میسازد؟ 2.واین که فرمودید انکار مهدویت توسط دکترسروش گمان کنم بازخورد وظهوری که کلام ایشان در بین جامعه وقشری ازآن دارد مهدویت را در ابعاد نظام سازی وتمدن سازی کمرنگ می کند واین را می شود ازدیدگاهی که ایشا نسبت به ظهور مهدی(ع)دارند که با ظهور ایشان انقلاب معرفتی ایجاد می گردد ونه یک انقلاب بیرونی وخارجی بیشترهماهنگباشد.والا ایشان به صورت صریح مهدویت را انکار نکرده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده بیشتر آن بود که عزیزان متوجه جایگاه این سخنان باشند و تلاشی راکه در بسط فرهنگ مدرنیته در این سخنان نهفته است بیابند و نباید با مشغول‌شدن به مفردات این سخنان از اشاراتی که در آن سخنان است غافل باشیم وگرنه از آن بصیرتی که نیاز امروز ما است محروم می‌شویم. موفق باشید
4072
متن پرسش
با سلام خدمت استاد شما در جواب یک سوال فرمودید "خداوند به ممکن‌الوجودها وجود می‌دهد و لذا انسان در ذات خود امکانِ انسان‌بودن دارد، همان‌طور که گوسفند در ذات خود به عنوان ممکن‌الوجود امکان گوسفندبودن را دارد". حال سوال بنده اینست که 1- ذات موجودات از کجا نشات می گیرد؟ آیا خداوند ذات آنها را به آنان افاضه می فرماید و در واقع ذات آنها نیز مخلوق است؟ 2- اگر خداوند ذات را خلق می کند پس تفاوت از کجا ناشی می شود؟ با تشکر از وقتی که اختصاص می دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از خودشان نشات می گیرد چون ذات که نمی‌شود از غیر نشأت بگیرد، عنایت داشته باشید که ذات ممکن‌الوجود چیزی نیست که احتیاج به خالق داشته باشد، ممکن‌الوجود در ذات خود لااقتضاء است نه اقتضاء وجود دارد و نه اقتضاء عدم، حضرت حق آن را وجود می‌دهد 2- تفاوت مخلوقات به ذات ممکن‌الوجودی آن‌ها است. برای مطالعه‌ی این مباحث لازم است بحث «اعیان ثابته» را مطالعه فرمایید و دلایل روایی و قرآنی که در این مورد هست را مطالعه فرمایید. از این جواب بنده اگر سابقه‌ی ذهنی در این مورد نداشته باشید چیزی حاصل‌تان نمی‌شود. موفق باشید
1475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله رب محمد / سلام علیکم / بزرگان می فرمایند که رزق بندگان به صورت عام و رزق طلبه به صورت خاص از جانب خداوند تضمین شده است / استنادا به همین سخن برخی بر این عقیده اند که طلبه فقط باید درس بخواند و به کار دیگری مشغول نشود و خداوند روزی او را به هر نحوی باشد به او می رساند / از طرف دیگر علما و بزرگانی مانند شهید مدرس را می بینیم که با کارگری اموراتش را می گذراند و یا شهید اول (یا ثانی) است که از راه خارکنی ارتزاق می کند تا بتوانند درس بخوانند / سوال روشن است آیا برداشت مذکور در رابطه با رزق طلبه خطاست یا کار شهید مدرس و امثال او؟ / با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اصل بر این است که اگر انسان وظیفه‌ی خود را انجام دهد رزق او می‌رسد، همچنان که امثال حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» عمل کردند و اگر امثال شهید مدرس در برهه‌ای از زمان تشخیص دادند به کارگری رو آورند مربوط به تشخیصی است که در آن مرحله داده‌اند. موفق باشید
1168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد طاهرزاده‌ی عزیز چندی پیش، توفیق مطالعه‌ی کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» نصیبمان شد. در رابطه با مجموعه سخنرانی‌‌هایی که در این کتاب گردآوری شده‌اند، سؤالی برایم پیش آمد. فرمایش حضرت علی (علیه السلام) خطاب به فرزندشان، امام حسن (علیه السلام)،«واعلم یا بنی! ان الرزق رزقان: رزق تطلبه و رزق یطلبک»، را این گونه ترجمه و تفسیر فرموده‌اید: «ای فرزندم! رزق دو نوع است، یکی آن رزقی که تو به دنبالش می‌دوی تا آن را بیابی، و یکی هم رزقی که خودش به دنبال توست. رزق اولی چون برای تو تقدیر نشده، به آن نمی‌رسی، هرچند همواره به دنبال آن باشی، ولی رزقی که دنبال توست و برای تو مقدر شده، حرکت می‌کند تا به تو برسد.» (صفحه‌ی 22 کتاب) و در صفحه‌ی بعد، مجدداً تأکید نموده‌اید که: «سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرزندشان این بود؛ یک رزق است که به سراغ تو می‌آید و یک رزقی هم هست که به سراغ تو نمی‌آید، هرچند هم به دنبالش بدوی، به آن نمی‌رسی.» سؤال این است که آیا این ترجمه و تفسیر با فرمایش آن حضرت مطابقت دارد؟ با توجه به این که این فرماش حضرت امیر (علیه السلام)، در ابتدای 4 فصل از مجموع 5 فصل کتاب آمده است، به نظر می‌رسد، فهم صحیح از این فرمایش، از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. درست است که سخن امام معصوم، از عقل قدسی نشأت گرفته است و اگر عقل معمولی (وهم) آن را تصدیق نکرد، باید آن وهم عقل‌نما را عوض کرد؛ لیکن همانگونه فرموده‌اید باید تک‌تک حرف‌هایی را که امام معصوم زده است بگیریم و بر آن‌ها دقت کنیم و ببینیم منظور آن حضرت چه بوده است. (صفحه‌ی 23) به نظر می‌رسد، ترجمه و تفسیر جناب استاد، از فرمایش حضرت امیر (علیه السلام) با منظور آن حضرت، تفاوت‌هایی دارد. 1-به نظر حقیر ترجمه‌ی صحیح‌تر فرمایش حضرت علی (علیه السلام)، چنین می‌تواند باشد که رزق دو قسم است، قسمی که بسته به تلاش و فعالیت فرد حاصل می‌شود و قسمت دیگر که مقدر است و هرچند شخص در طلب آن نباشد، آن رزق در طلب اوست. 2-در متن فرمایش حضرت، در مورد رزق نوع اول، عبارت «به آن نمی‌رسی» اساساً وجود ندارد. 3-برداشت جناب استاد، بیشتر شبیه برداشتی جبرگرایانه از قضا و قدر است که رزق را به صورت امری تقدیر شده و محتوم تلقی می‌نماید؛ تا تفکر اهل بیت (علیهم السلام) که بر «امر بین الامرین» تأکید می‌ورزد و ضمن رد اندیشه‌ی جبرگرایانه به تفویض کامل هم معتقد نیست. 4-مؤید این مسأله، حدیث منقول ازحضرت امام رضا (علیهم السلام) در صفحه‌ی 167 همین کتاب است که می‌فرمایند: «و بدان که رزق دو نوع است؛ رزقی که به دنبال توست و رزقی که تو به دنبال آن هستی، پس آن رزقی که تو به دنبال آن هستی، از طریق حلال آن را دنبال کن که اگر آن را از راه درست طلب کرده باشی برایت حلال است و الا اگر از راه حرام به دست آورده باشی، استفاده از آن حرام است.» و رزقی را که فرد آن را طلب می‌کند «دست یافتنی» می‌داند و توصیه می‌فرماید که آن را از طریق حلال به دست آورید. 5-مسأله‌ی کار و کوشش و کسب درآمد را ظاهراً حضرت استاد، صرفاً جهت تأمین معاش می‌دانند و در صفحه‌ی 36 توصیه می‌فرمایند که «شما عموماً مال مناسبی که بتوانید لباس و مسکن و غذا برای خود تهیه کنید، دارید، بقیه اوقاتی را که صرف بیشتر کردن این مال می‌کنید باید صرف معرفت و عبادت خدا کنید» در حالی که اگر حضرت علی (علیه السلام) به میزان مایحتاج اندکی که از دنیا از خوراک و پوشاک مصرف می‌فرمودند، می‌خواستند کار کنند، قائدتاً دلیلی بر آن همه تلاش و کار و کوشش و آباد کردن زمینهای بسیار و کندن آن همه چاه نبود. فی‌الواقع عبادت را نمی‌توان در شکلهای خاصی مثل نماز و تلاوت قرآن و ... محصور کرد. و همان گونه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: عبادت ده جزء دارد، نُه جزء آن در طلب حلال است. به نظر حقیر به جای تشویق مردم به رها کردن تلاش و کوشش اضافه بر نیاز شخصی باید به اصلاح نیت‌ها همت گماشت و انگیزه‌هایی مثل کمک به نیازمندان، آبادانی و پیشرفت نظام اسلامی، خودکفایی از کفار و دشمنان در زمینه‌های مختلف و ... را تقویت نمود. در پایان از محضر استاد بزرگوار بابت تصدیع وقت و جسارت سؤال پوزش می‌طلبم و استدعای دعای خیر در این ایام و لیالی ماه مبارک رمضان دارم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ضمن تشکر از دقت و توجهی که نسبت به متن کتاب فرموده‌اید، عنایت داشته‌باشید که مبنای بحث را در آیات قرآن داریم که می‌فرماید: رزق بعضی را بسط داده‌ایم و رزق بعضی را محدود کرده‌ایم« اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِر» و این جبر به معنای آن که ما نتوانیم سرنوشت خود را تغییر بدهیم نیست، مثل آن که انسان ها را در دو جنس خلق کرده‌اند. در سوره‌ی فجر ملاحظه فرموده‌اید که خداوند می‌فرماید برای امتحان انسان‌ها بعضی را « إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ » رزق او را محدود قرار می‌دهند. این نوع انسان‌ها باید متوجه این موضوع باشند که در محدود بودن رزق خود بندگی خود را ادامه دهند. ولی این‌که فرموده‌اید از بعضی روایات بر می‌آید که انسان‌ها می‌توانند ماوراء رزقی که برای آن‌ها مقدر شده، رزق به دست آورند حرف درستی است. عمده آن است که این ها بدانند عمر خود را گرفتار کثرت گرایی کرده‌اند و این غیر از آن است که تصور شود چون رزق مقسوم است پس تلاش لازم نیست، آری هم تلاش برای رشد معارف باید داشته‌باشیم و هم همین‌طور که فرموده‌اید برای رونق اجتماع و ایجاد ثروت برای جامعه باید تلاش کرد. موفق باشید
21510
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به شرح دعای سحر در کتاب اسما حسنی. بنابراین در دعای جوشن کبیر هزار اسمی که به آن سوگند یاد می کنیم از اسامی هستند که خدواند با نور آن اسامی در قلب تجلی پیدا می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. این خدا است که خود را می‌نمایاند و تلاش ما باید آن باشد که بگذاریم خدا آن‌طور که هست برای ما نمایان شود، در آن صورت است که خواهیم گفت: «و ربّی، اَحسنُ ربّی». موفق باشید

18520
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواننده اگر شما و نوع نگاه شما را از قبل نشناسد، با توجه به پاسختان به سوال 18500 اینگونه متوجه می شود که نظام اسلامی دست یک عده طماع زیاده خواه را باز گذاشته تا هرچه می خواهند ببرند تا دلشان متوجه اسلام شود که قطعا منظور جنابتان این نبوده است. استاد این موضوع امروزه بسیاری را به نظام بدبین کرده است. من یک دانشجو هستم که در مقام دفاع از حقانیت نظام اسلامی از لحاظ اصل و بنیان آن هیچ کمبودی احساس نمی کنم اما بدون تعارف وقتی در مقابل انتقاد اطرافیان و جامعه از وضع موجود فساد های اقتصادی می رسم هیچ توجیهی نمی یابم. چند وقت اخیر فایلی در فضای مجازی و با اسم یکی از خطیبان معروف منتشر شد به این مضمون که حضرت امیر (ع) دستور دادند که فلان فرد فاسد اقتصادی را در نماز جمعه شلاق بزنند. در مقابل گاهی ما می شنویم که مثلا از طرف قوه قضاییه گفته می شود ما فلان چیز ها را نمی گوییم تا آبروی خانواده افراد محکوم (که خب گناهی ندارند) ریخته نشود. استاد مگر آن فرد شلاق خورده خانواده نداشت. استاد خواهش می کنم که این سوال را با این دید که یک جوان که قلبش به امید اعتلای اسلام و نظام اسلامی و رسیدن پرچم آن به صاحب اصلی اش می تپد، نوشته پاسخ فرمایید. با تشکر فراوان از زحماتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! اگر بحثی که از سیره‌ی رسول‌اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عرض شد که عده‌ای مثل ابوسفیان به طمع مال هم که شده، تقابل با نظام اسلامی را ادامه ندهند؛ و وسیله‌ی توجیه کار متجاوزان به حقوق جامعه شود؛ چیز خوبی نیست. ولی از آن جهت که متوجه باشیم این افرادِ حریص به مال دنیا با حبّی که نسبت به مال دنیا پیدا کرده‌اند از محبتی که می‌توانستند به رسول خدا داشته باشند و این عالی‌ترین لطف خداوند است محروم شده‌اند؛ تذکر خوبی است. 2- همین‌طور است که می‌فرمایید. معلوم نیست که چرا وقتی جرم طرف معلوم شد برخوردی مثل برخوردی که علی«علیه‌السلام» با مجرمین انجام می‌دادند، نباید با او بشود؟! صحبت مقام معظم رهبری را بهانه می‌آورند. در حالی‌که رهبری، قبل از اتهام را گفتند. همان‌طور که متوجه هستید اسلام و انقلاب هیچ کمبودی برای ادامه‌ی راه خود ندارد و به لطف الهی به مرور این موانع را نیز پشت سر می‌گذارد. موفق باشید

18225
متن پرسش
استاد سلام:جمله ی زیر از شماست: ‌ «جوع» و «صوم» (گرسنگی و روزه داری) از آن نوع درمانهایی است که بُعد را به قرب تبدیل می نماید، تا انسان از سنگ هایی که با پرخوری بر پاهای پرواز خود می بندد نجات یابد. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar اما سوالم اینه که بنده یک نوجوان هستم و مشغول تحصیل در دبیرستان، خب به طبع نیاز به غذا دارم. گرسنگی رو میشه تحمل کرد اما وسوسه میشم میگم باید بخورم تا بتونم درس بخونم و یکم توان جسیمیم افزایش پیدا کنه، مادرم هم همش میگه بخور، الان من باید چیکار کنم؟ خودم هم تاثیر گرسنگی و سیری رو روی حالت های روحی خودم دیدم! خیلی ممنونم. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً پرخوری توان جسمی و فکری انسان را کم می‌کند. خودتان در تجربه‌ی شخصی می‌توانید بفهمید که چه اندازه خوردن برای شما کافی است تا نه گرفتار فشار گرسنگی باشید و نه گرفتار سنگینیِ پرخوری. و إن‌شاءاللّه پس از مدتی این حالت، ملکه‌ی شما خواهد شد. موفق باشید   

18029
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: بنده با خانواده هایی که استطاعت مالی خوبی دارند صحبت کردم که فرزند سوم و چهارم بیاورند خود آنها نیز موافقند ولی از چشم زخم هراس شدیدی دارند. برای بنده نیز چند مثال ذکر می کنند که فلانی باردار شد و چشم زخم خورد و بچه سقط شد. آیا این حقیقت دارد؟ اگر دارد راه پیشگیری از این چیست؟ و سوالی دیگر آیا خانواده ی پر جمعیت مشکل زا است؟ بنده یکسری مبانی فکری دارم مبتنی بر اینکه با مشکلاتش در کل سودمند است. نظر شما استاد بزرگوار در این مورد (خانواده پرجمعیت) چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هر فرزندی که به خانواده اضافه شود فرشتگانی را با خود می‌آورد که مدت‌ها در آن خانه می‌مانند و موجب برکت مادی و معنوی می‌شوند. چرا آن خانواده‌ها متوجه این امر نیستند؟! چشم‌زخم را با خواندن آیت الکرسی در هر روز رفع کنند. موفق باشید  

17618
متن پرسش
با سلام: با توجه به صحبتها و هماهنگی هایی که پیش از این با جناب آقای توکلی داماد استاد داشتم. تقاضا داشتم استاد مصاحبه ای برای سایت خط امام انجام داده و به سوالات ذیل پاسخ فرمایند: کدامین وجوه از اندیشه و گفتمان امام (ره) امروز مورد غفلت قرار گرفته و به بازخوانی و توجه جدی به آن عمیقاً نیازمندیم؟ چرا؟ به صورت مصداقی با بازخوانی چه وقایع، رخدادها و جریاناتی می ‏توان این غفلت را برطرف کرد؟ چه راه‏ها و ابزارهایی در این زمینه داریم و چه وظایفی متوجه چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویکرد کلّی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عبور از روحِ سکولاریته‌ی نظام غربی بود. به این معنا که حکم شریعت در همه‌ی مناسبات در میان باشد و جایی برای غیر حکم خدا مدّ نظرها قرار نگیرد. در حالی‌که در نظام آموزشی ما اعم از دانشگاه و آموزش و پرورش از این موضوع غفلت شده است و زیرساخت‌های مناسب برای رجوع به رهنمودهای دینی فراهم نگردیده، در آن حدّی که بعضاً اصالت به نظر اساتیدی داده می‌شود که بهره‌ی لازم از ایده‌های دینی و نگاه انسان‌شناسیِ دینی ندارند. و از آن مهم‌تر حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به حضورِ تمدنی فکر می‌کردند بیرون از تمدن غربی و نه آن‌که ما بخواهیم دین‌داریِ خود را ذیل غرب داشته باشیم. عمده آن است که حدّ اقل به اسلامی فکر کنیم که تمدنی غیر از تمدن غربی را دنبال می‌کند و آن تمدن را اصیل نمی‌داند. 2- وقتی متوجه باشیم انسانی که اسلامْ مدّ نظر دارد غیر از نگاهی است که از طریق اومانیسم به اسلام می‌شود؛ کار شروع می‌گردد. انسانِ اسلامی که متوجه‌ی هدف‌داریِ نظام الهی است از طریق هماهنگی با نظام احسن خداوندی سعی در تربیت خود دارد. در حالی‌که در نظام سکولاریته انسان سعی دارد عالَم را بر اساس اهداف نفس امّاره‌ی خود تغییر دهد و این اساسی‌ترین مسئله‌ای است که باید مدّ نظر قرار داد. 3- حضرت امام و علمایی مانند علامه طباطبایی آثار گرانقدری برای عبور از غفلت‌های مذکور و رجوع به انسان اسلامی برای ما در میان گذارده‌اند، مثل کتاب «مصباح‌الهدایه» از حضرت امام و کتاب «رساله الولایه» از حضرت علامه طباطبایی. موفق باشید

16672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: بنده کارمند سازمانی دولتی وابسته به نیروهای مسلح هستم و حضرت آقا بارها از خدمات ما تقدیر کرده اند. ولی ساعت کاری مجموعه از 8 صبح تا 7 شب است و فرصت مطالعه و رسیدگی به خانواده و غیره خیلی محدود است. از طرفی حضرت آقا در این باره می فرماید بستگی به نوع قرارداد اولیه استخدامی دارد که شما قبول کرده اید یا نه از طرفی در شرایط کاری امروز اکثر افراد می پذیرن ولی بعدا سبب کم لطفی به خانواده ها و عدم مطالعات دینی یا از دست دادن فرصت ها می شود. تکلیف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وظیفه‌ی ما است که طوری زندگی خود را شکل دهیم که نسبت به رشد فکری و رعایت حقوق خانواده کوتاهی نشود. موفق باشید

16311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. همانطور که استاد فرمودند: بدون حکمت و عرفان مقصد روایات نمی تواند رخ بنمایاند، یا بسیار کم است. حال دو سوال از محضرتان داشتم: 1. احادیثی که در باب سبک زندگی است، مثل کتاب العشره اصول کافی، را می توان زودتر خواند، یا این احادیث هم نیاز به حکمت و عرفان دارند؟ 2. در مورد احادیث کلامی ای که در باب اثبات امامت امام علی علیه السلام در کتب مختلف مثل «اسرار آل رسول» و «الغدیر» و... وجود دارند، این احادیث هم نیاز به مطالب حکمی و نوریه عرفانی دارند؟ یا همین مقدار که هفتاد درصد آثار شما را کار کرده ایم و در حال کار کردن ۳۰ درصد باقیمانده هستیم برای دو مورد بالا کافی است؟ در ضمن آرام آرام در حال ورود به حکمت متعالیه هم هستیم. بحمدلله. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که تشخیص داده‌اید آن نوع روایات که تذکراتی است برای رابطه‌ی بهتر با همدیگر، و یا حتی همان روایات کلامی، در ابتدای امر نیاز به معارف عمیق‌تری ندارد، هرچند اگر با معارف عرفانی و حِکمی، همان موضوعات نیز دنبال شود، جنبه‌ی تبیین بر جنبه‌ی جدال ترجیح داده می‌شود. موفق باشید

16043
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید: تشکر از راهنماییهای مفیدتون و وقتی که به ما اختصاص میدین. ان شالله که جمیع خیر دنیا و آخرت نصیبتون شه و عاقبت بخیر شین. ببخشید اگر امکان داره در مورد متن زیر توضیحی مرقوم بفرمایید، تشکر استاد. آیت الله جوادی آملی (نقل به مضمون): راه خانمها برای رسیدن به خدا از آقایون کوتاهتر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم محی الدین نیز در رابطه با درک مطالب عرفانی نیز چنین عقایدی دارد زیرا دین بیش از آنکه حصولی و استدلالی باشد حضوری و قلبی است و زنان از این جهت استعداد بیشتری دارند اگر بتوانند آن را به صحنه آورند. موفق باشید

15833
متن پرسش
سلام: چه می شه آقای محمد رضا شجریان که ربنا می خونده الان این قدر تغییر کنه شعار مرگ بر دیکتاتور سر بده و 180 درجه برگرده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر «ربّنا» را برای خدا خواند؟!! این‌ها روح‌شان برای نمایش است؛ حتی ربّناهایشان و حتی مثنوی‌خواندشان. اگر یکی از آن ربّناهایی که فریاد زده بود، خالصانه بود و مزه‌ی اُنس با خدا را شنیده بود؛ این اندازه دنیای ظلمانیِ استکبار بر قلب او شیرین نمی‌‌آمد! تأسف ما از آن‌جا است که عده‌ای صوت او را می‌شنوند، ولی زشتیِ اعمال او را که پشت‌کردنِ کامل به حقیقت است، نمی‌بینند!! آیا می‌توان گفت احترام به هنر باید در حدّ ندیدنِ حقیقت ارزشمند باشد؟ موفق باشید 

15631
متن پرسش
سلام: منظور از درک شب قدر چیست؟ ما چگونه می توانیم شب قدر را درک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه روح انسان با صاحب اصلیِ شب قدر که حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است با دوری از گناه با آن حضرت نزدیک باشند؛ ملائکة اللّه و روح با نور بیشتر بر قلب انسان تجلی می‌کند. موفق باشید

14424
متن پرسش
با سلام: 1. حضرت استاد آیا مکاتب فلسفی مشاء و فهلویون و تشکیک صدرا و عرفان کیفیت صدور معلول از حق تعالی رو به نحوه تجلی توجیه میکنه و قائل به تجلی هستن؟ 2. تفاوت تشکیک فهلوی با تشکیک صدرا چیه؟ و اگر قبل از صدرا بحث از تجلی نبوده کیفیت صدور معلول از علت رو به چه نحو توضیح می دادند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان در این موضوع تفاوت مشخصی بین آن‌ها گذاشت. شاید همه در نسبت حق به خلق به نحوی متوجه‌ی تجلی باشند. ولی در معنای تجلی و لوازم آن نگاهشان متفاوت باشد. ملاصدرا تشکیک در وجود را به طرز عالمانه‌ای تدوین کرد که ما متوجه لوازم آن از جمله هویت تعلقیِ معلول نسبت به علت حقیقی باشیم. موفق باشید

14249
متن پرسش
سلام علیکم: من کم مانده از این روحیه شما در خاکستری دیدن دولت و نه سیاه دیدنش دق کنم ان شاء الله. با اذن خدا و شما می خواهم بروم یک دیوار رو به افتاب پیدا می کنم و سرم را به تعداد وزرای دولت بر قسمت تیزش بکوبم!!! هم برای من هم برای دولت الفاتحه!! بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرح...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید!! وقتی مثل این حقیر پس از سال‌ها به این تجربه رسیدید که یک طرف خوب خوب و یک طرف بد بد نیست؛ و یک طرف برای پاک‌نشان‌دادنِ خود ضعف‌های طرف مقابل را بیش از حدّ برجسته می‌کند، دیگر از دست بنده عصبانی نمی‌شوید. مواظب باشید همه، حرف‌های خوب می‌زنند، ولی همه بدان عمل نمی‌کنند. پس به اندازه‌ای ضعف‌ها را مدّ نظر قرار دهیم که نتیجه‌ی آن تقویت رقیب‌های دولت نشود. البته بنده دولت آقای روحانی را روی‌همرفته از جنس انقلاب نمی‌دانم و معتقدم این دولت اهداف اصیل انقلاب را دنبال نمی‌کند و بیشتر میهمان ناخوانده‌ای است که می‌آید و می‌رود. با این‌همه قبول ندارم که رقیب‌های سیاسی و حزبی ایشان، به آن‌چه که در تأکید بر ارزش‌ها اصرار دارند، در عمل پایبند هستند، تجربه این را نشان نمی‌دهد ولی شدیداً منتظر افرادی هستیم که صادقانه در صدد دنبال‌کردنِ اهداف اصلی انقلاب هستند. اینان دیر یا زود از راه می‌رسند. موفق باشید

نمایش چاپی