بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام و ارزوی توفیق-باتوجه به اینکه بنده کتابهای زیادی را در مورد مسائل مهدویت و اخرالزمان مطالعه کرده ام و نیز با برخی از صاحب نظران وعالمان این حوزه در ارتباطم اما باز هم سوالی در یک مورد مرا ازار می دهد که ان را محضر شما مطرح میکنم -همان طور که می دانیم عصر ما ابستن حوادثی میباشد که شباهت زیادی با ان عصری دارد که ایات وروایات مطرح کرده اند و سوال اینجاست که ایا تطبیق شخصیت هایی را که ائمه علیهم السلام نام برده اند از جمله شعیب بن صالح-سید حسنی -سید یمانی -مصری -و000 با شخصیت های سیاسی ونظامی امروز صحیح می باشد یا خیر-والسلام.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی می‌توان تطبیق آن‌ها را با شخصیت‌های امروز حدس زد، ولی نمی‌توان مطمئن بود. موفق باشید
18418
متن پرسش
با سلام: جناب استاد جنابعالی در دروس مصباح الهدایه می فرمایید جایگاه علمی اعیان ثابته در اسم احد است و اسم واحد جایگاه عینی آن است. این بدان معناست که در حضرت اسم احدیت اعیان ثابته بدون تمایز و به بساطت و فانی در اسم احد هستند و در حضرت واحدیت به طور مجزا و کثرت در عین وحدت ... آیا اولا درست متوجه شدم؟ و ثانیا طبق این بیان هویت غیبیه چه می شود؟ آیا علم به اعیان ثابته در مرتبه غیب الغیوب نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست متوجه شده‌اید؛ عنایت داشته باشید وقتی اعیان ثابته به صورت علمی در مقام حضرت احدیت باشند، وجود علمی دارند و در واقع حضرت حق در میان است و علم ذاتی خودشان به خودشان حال عده‌ای این مقام را غیب الغیوب قلمداد می‌کنند و عده‌ای همین مرتبه‌ی احدیت را هویت غیبیه می‌دانند؛ تفاوت چندانی در میان نیست. موفق باشید

17241
متن پرسش
با سلام: یکی از منبری های غیر روحانی شهر خودمان اصفهان، در بحث مشیت الهی به موضوع جبر و اختیار گریزی زدند و با استفاده از بیت زیر که نمی دانم از کجاست گفتند ما در عالم چیزی به اسم جبر نداریم و اصلا جبر و اجبار توهین به خداست و وقتی ما علت چیزی را نمیفهیم برای توجیه جهلمان می گوییم در عالم جبر وجود دارد. ایشان می گفتند حتی وجود ما و اینکه ما انسان هستیم نیز به اخیار خودمان است. و با اشاره به حدیث لا جبر و لا تفویض گفتند این (لا) لای نفی جنس است و ما در عالم اصلا ً از جنس جبر و تفویض چیزی نداریم. بیت شعر: تا نباشد فاعل و قابل قرین / هیچ موجودی نمی گردد مبین . قابل در اینجا یعنی قبول کننده فعل فاعل. آیا این مطالب به نظرتان صحیح است؟ کمی توضیح دهید. این شعر می دانید از کیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جبر به همان معنایی که فرموده‌اند در میان نیست ولی طبق همان سخن، تفویض هم که به معنای به خودواگذشته‌شدن باشد نیز نیست. و جمع این دو کار مشکلی است و هنر شیعه در جمع این دو است که نه جبر است و نه تفویض. عرایضی در جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست شده است، خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

16217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده جدیدا بخش زیادی از آثار و کتب شما را خریداری کردم که عمدتا حضرتعالی در پاسخ پرسش هایم به بنده معرفی نمودید. حال پیرامون این توضیح چند سوال از محضر منورتان دارم: 1. بنده هم اکنون سه جلد مقالات آیت الله شجاعی دامت عزه، «هدف حیات زمینی آدم»، «فرزندم اینچنین باید بود»را فراهم نمودم، آیا این کتب مذکور با هم ملازمه دارند یا خیر؟ البته حضرتعالی در خصوص مقالات آیت الله شجاعی جهت رسیدن به کمالات من جمله اخلاص معرفی نمودید. لطف بفرمایید دقیقا کدام جلد از مقالات راهگشا خواهدبود؟ و از این کتب مذکور کدام را در اولویت قرار دهم؟ 2. به بنده در پاسخ به یک سوال، جزوه نحله نجف را معرفی فرمودید. اما گویا این جزوه موجود نیست چون بنده هم در سایت آن را مشاهده نکردم و آقای نظری هم چیز دیگری را ارسال نمودند. 3. آیا در مطالعه ی آثارتان شیوه ی خاصی را پیشنهادمی کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ابتدا کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و سپس سه جلد کتاب «مقالات» همراه با شرح صوتی آن‌ و بعداً کتاب «هدف حیات زمینی آدم». 2- نام اصلی جزوه‌ی مذکور در سایت تحت عنوان «روحیه‌ی تمدن‌سازی و عرفان اسلامی» می‌باشد 3- سیر مطالعاتی سایت در همین رابطه تهیه شده است. موفق باشید

15910
متن پرسش
با سلام: تازگی افرادی را می بینم که صحبت از اخلاق و رفتاری خوب می کنند ولی نه برای دین و نه به نیت رضایت خدا، بلکه برای اینکه می گویند چون محبوبیت خودشان را بین مردم دوست دارند! آیا این اخلاق و رفتار برای آنها در قیامت فایده ای خواهد داشت؟ دوم اینکه در مورد اشیایی که در خارج از ذهن ما موجودند مثلا میز، فرمودید که در اصل میز بودن عدم است و اعتباری است که ذهن ما ساخته، آیا درباره ی ظلمت ها وبدی های عالم هم می توان این حرف را زد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً برای چنین افرادی در قیامت خیری نیست زیرا به حضرت حق رجوع نکرده‌اند تا از حضرت حق بهره بگیرند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید. مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «عدل الهی» این موضوع را تبیین نموده‌اند. موفق باشید

15605
متن پرسش
السلام و التحیة و الرحمة و البرکات. 1) من هم همیشه مثل یکی از کاربران سایتتون که تو یکی از سوالات طرح کرده بودند، فکر می کردم که نباید وقت شما و مطالب سایت به مسائل شخصی افراد اختصاص پیدا کنه و چه بهتر که فقط سوالات «معرفتی» از شما پرسیده بشه. ولی امروز نظرم فرق داره. چه اشکالی داره که: وقتی این همه کتاب هست و هرکس طلب داشته باشه میتونه از کتبتون استفاده کنه و پاسخ غالب سوالات معرفتی در کتب هست، چرا علاوه بر سوالات معرفتی و سوالاتی که از کتابها و سخنرانی ها پیش می آید، مسائل شخصی طرح نشود؟ گاهی یه سوال جزئی و شخصی خیلی تو زندگی آدم ها مؤثره و مقدمه ی استفاده از معارف هست. حتما باید روانشناسان و گوگل و کانال های تلگرام و دوستان بی بصیرت و نهایتا آدم های مذهبی سطحی، جواب سوالات جزئی و شخصی آدم ها رو بدن؟ چرا برخی شاگردانتون ناراحت بشن ازین که دیگران سوالات شخصی از شما بپرسن؟ هیچ موضوعی (به جرئت میگم هیچ موضوعی) از مسائل زندگی انسانها نیست که اگه دربارش تو فضای مجازی سرچ کنن، غرب برای اون پاسخی نداده باشه و هیچ سوالی تو تمدن غرب بدون جواب نمونده، البته جوابهایی که انسان ها رو به دوری با حقیقت میکشونه. تو این فضای غربت و دلتنگی برای حقایق، چه چیزی ضروری تر از پاسخ های درست و جهتدار به سوالات شخصی آدم هاست؟ اصلا چرا اینقد سوالات شخصی را از سوالات معرفتی تفکیک می کنن؟! سوالات شخصی شان این نیست که چی بپزن یا چی بپوشن! سوالات شخصی مرتبط با دین و مصلحت دینی و حقیقی شونه. نظرتون چیه؟ اشتباه می کنم؟ 2) سوال: در فایل ماه رجبتون فرمودید کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت (ع) شامل رازهایی است که باید با رویکرد «دریافت» این رازها، در ماه رجب آن را خواند نه با رویکرد «فهمیدن». این مطلب درباره ی همه ی کتبتون صادقه یا خیر؟ ( مثلا کتاب سلوک ذیل شخصیت امام)؟ اگه جواب این سوال مثبته، افرادی که خواستند کتب شما رو بفهمند نه بیابند، سخت در اشتباه بودند؟ آنوقت چطور برخی میگن کتاب شما رو با رویکرد فهمیدن خوندن و بهش اشکال گرفتن و نقد کردن؛ این ظلم نیست به کتاب؟ وقتی خود نویسنده معتقد است که باید با رویکرد دیگری کتاب رو خوند؟ نظرتون چیه؟ 3) دعا کنید توفیق روزه ی ماه رجب و شعبان رو از دست ندم. با تشکر فراوان. خیلی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سؤالاتی که متذکر یک افق برای مخاطب باشد، نه جزئی است و نه شخصی. ولی بعضاً سؤالاتی است که نیاز دارد با مبانی معرفتی مرتفع شود. این نوع سوالات است که باید افراد را به آن مبانی و کتاب‌ها رجوع داد 2- کتاب «مبانی نظری حبّ اهل‌البیت» اشاره دارد به حقیقتِ فطری هر انسانی. زیرا امام صورت تعیّن‌یافته‌ی فطرت هر انسانی می‌باشد و به همین جهت اگر کسی در فضای تهذیبِ لازم قرار بگیرد و از طرف دیگر متذکر امام باشد، نور وجود امام را در جان خود احساس می‌کند، در آن حدّ که امام را آشنایِ جان خود می‌یابد. در مورد سایر نوشتجات بنده، موضوع تا حدّی متفاوت است. زیرا بنده به روش حکمت متعالیه، سعی بر عقل و قلب دارم، بدین معنا که از یک طرف عقلِ افراد مخاطب بنده است و از طرف دیگر اشاره به فهمِ قلبی و شوقی افراد می‌شود. به همین جهت اگر خوانندگان محترم سعی بفرمایند در عین تعمق در مطالب، اراده‌ی سلوکیِ خود را نیز به صحنه بیاورند، بنده به آن‌چه باید در وظیفه‌ی خود به آن برسم؛ بدان نایل خواهم شد 3- بنده دعاگوی جنابعالی به حکم تذکری که دادید بودم و امید آن می‌رود که خداوند توفیقات کامل ماه رجب و شعبان را برای جنابعالی مقدّر فرماید. موفق باشید

13119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شخصی نزد معصوم رفته و از وضع نامناسب زندگی شکایت می کند (و گویا با توجه به اصل رزق با عیال و اولاد است.) معصوم برای زیاد شدن رزق راه حل زن گرفتن را می دهد و طرف بعد از این کار و دیدن وضع بدتر و مراجعه به معصوم برای راه حل بهتر مواجه می شود با همان راه حل و این قصه تا 4 بار اتفاق می افتد که در مرتبه 4 می آید و می گوید که ورق برگشت و رزق زیاد شد و دلیل معصوم آنست که رزق خودت و اولی و دومی و سومی در همسر 4 بوده. این روایت را از نظر دلالت و...را از نگاه استاد عزیزم خواهانم؟ و در صورت امکان اصل روایت را با آدرسش ذکر بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت را ندیده‌ام و اگر هم باشد مورد خاصی است برای فرد خاص و در شرایط خاصی که جامعه در آن قرار داشته است. آیات قرآن توصیه به تک‌همسری دارد مگر آن‌که انسان مجبور باشد برای رعایت یتیمان با مادر آن‌ها ازدواج کند و یا برای سرپرستی بیوه‌زنان مسئولیت ازدواج با آنان را در خود احساس نماید. موفق باشید

10644
متن پرسش
سلام علیکم: 1- طلبه ی پایه ی 3 هستم با کلی سوالات فلسفی و معرفت شناسی، برای حل اینها چه کنم؟ آیا به دنبال فلسفه بروم (در صورتی که فعلا مشغول کتاب المنطق هستم)؟ و اگر فلسفه را پیشنهاد می کنید خب عده ای در برابر این جریان مخالف خواندن فلسفه هستند در این صورت حد وسط این دو جریان چیست؟ 2- برای حل این سوالات فلسفی آیا با رفتن به سراغ روایات قابل حل نیست همانطور که عده ای مدعی چنین چیزی هستند؟ 3- فلسفه را با چه سیری پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در روزگاری زندگی می‌کنیم که عمده اشکالاتی که بشر امروز نسبت به مباحث دینی می‌گیرد با عقل فلسفی همراه است و شما چاره‌ای ندارید که با عقل فلسفی جواب دهید، حتی متدینین ما شبهاتی و یا سؤالاتی دارند که تنها با عقل فلسفی قانع می‌شوند 2- فیلسوفان برزگ اسلامی مثل صدرالمتألهین و علامه طباطبایی بر اساس تدبّر در آیات و روایات مباحث فلسفی خود را تنظیم کرده‌اند، لذا همان‌طور که در علم اصول شما با اصولِ تفکر فقهی روبه‌رو می‌شوید که حاصل تدبّر در سخنان معصوم است. فلسفه‌ی اسلامیِ ما حاصل تدبّر عالمان است در اصول عقاید و لذا می‌بینید برهان صدیقین ملاصدرا حاصل صدها روایت توحیدی است. 3- در نهایت بعد از چندسال درس‌ خارج خواندن با رجوع به اسفار وارد فلسفه می‌شوید ولی فعلاً در مرحله‌ی اول، سیری که روی سایت هست قسمت معرفت نفس و کتاب «از برهان تا عرفان» و «معاد» همراه با سی‌دی شروع خوبی است، در مرحله‌ی بعد به طوری که به دروس رسمی لطمه نخورد بدایة و نهایة شروع خوبی است. موفق باشید
7648
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده به علت رفتارهای نادرست پدر و مادرم، به شدت دچار کمبود محبت هستم. دوست دارم از من تعریف بشود. دوست دارم دیگران راجع به من حرف بزنند. دوست دارم همیشه با زدن حرفهای عمیق، دیگران را شگفت زده کنم. خلاصه اینکه دوست دارم ارزشهایم بیشتر مورد توجه دیگران قرار بگیرد. متاهل و 25 ساله هستم. این کمبودهای روحی و شخصیتی و عقده های محبت باعث شده، مقام طلب باشم. از طرفی اهل ریا نیستم ولی دوست دارم ازمن تعریف بشود . یعنی اهل سمعه هستم. لطفا راهکاری ارائه بدهید. دیگر خسته شده ام. ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این‌ها هیچ ربطی به پدر و مادرتان ندارد، هرکس دارای نفس امّاره است و اقتضای نفس امّاره چنین خصلت‌هایی است و همه باید با رجوع به شریعت الهی و رعایت دستورات اخلاقی از این رذائل بگذریم. ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. خداوند ما را ضعیف خلق کرد تا خودمان در کمال خودمان قدم‌های لازم را برداریم. موفق باشید
6444
متن پرسش
سلام.بحمدالله چند وقتی می باشد بحث معرفت النفس را به صورت ارائه وبحث با حدود10نفرآغازکرده ایم.برکات زیادی داشته وبرخی از خلا ها حس می شود که هربار از روزنه ای به این مطلب برخورد می کنیم که مغز و ذهن انسان به هر نحو حقیقت انسان است بنده هم تذکراتی را که شما برای جواب به این سوال در کتاب شرح10 نکته مطرح کرده بودید بارها مطرح کردم از جمله جواب اینکه شما فرمودید که انسان همین نسبت دادن حقیقت نفس به مغز را به منتان نسبت می دهید یا اینکه ما شخصی هستیم که مغزهم داریم ومغایرت مردک ومدرک ومثالهایی که زدید و...اما به گمانم دوستان با این تذکرات هنوز برایشان خلا معرفتی ایجاد شده وجلوی سیرشان را می گیرد .به عنوان مثال جای سوا برایشان است که شما فرمودید اگر دست انسان قطع شود از من اش کم نمی شود ولی می گویند اگر مغز ما را بردارند چی ؟یا سرمان قطع شود؟می توان رابطه ی ویژه وخاصی را به مغز وذهن با نفس ناطقه نسبت داد؟ ممنون از راهنمایی هایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان بدن خود با تمام اعضایش احساس می‌کند دلیل بر آن است که خودش غیر از بدنش است، حال چه این بدن دست باشد و چه مغز، هرچند بعضی قسمت‌های بدن طوری است که اگر از بین برود دیگر نفس نمی‌تواند به تدبیر خود ادامه دهد، مثل قطع سر، ولی این دلیل بر آن نیست که سر یا مغز ما خودمان هستیم. موفق باشید
5343
متن پرسش
سلام استاد در آیه ی 265 سوره ی بقره آیا (تثبیتاً لانفسهم ) مطلبی جدای از (ابتغاء مرضات الله)است؟ یا علی...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی مذکور نظر به کسی است که در سیر إلی اللّه دارد که در عین انفاق اموال برای خدا، تلاش می‌کند روحیه‌ی انفاق را در جان خود نهادینه کند و به مقام فنا برسد که تنها نظر به حق دارد و نه نظر به خود. به همین جهت در روایت داریم این آیه مربوط به علی«علیه‌السلام» است. موفق باشید
5189
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرانقدر در مباحث معرفت نفس فرموده اید هر قدر نفس شدیدتر و کامل تر شود جسم فرسوده تر می شود. الف)با این وصف نسبتی بین رسیدن به کمالات روحی و سن اشخاص مطرح است؟ چون به هر حال جوان ها ظاهر سالم تری دارند. ب) آیا برای کسی که نسبت به همسن های خودش خوب و سر حال تر مانده می توان این نتیجه را گرفت که روحاً پیشرفت لازمه را نداشته و بقول معروف بی خیال و سرخوش زندگی کرده است؟ برایتان آرزوی تاییدات الهی می نمایم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می توان گفت با توجه به این که منزل اصلی نفس ناطقه ی انسان بدن او نیست و بدن ابزار روح است هراندازه که روح بیشتر به مقاصد اصلی اش رسید به صورت تکوینی کمتر به بدن توجه دارد ولی این طور نیست که همیشه هرکس عمر بیشتری کرد نفس او در جهت اهدافش از بدنش بیشتر استفاده کرده و یا اگر بدن افرادی که عمر طولانی دارند خیلی فرسوده نشده به جهت آن است که نفس ناطقه ی آن ها به اهداف خود نرسیده تا ابزاری به نام بدن را کمتر توجه کند زیرا اقتضائات دیگری در میان است که نمی توان یک رابطه ی مستقیمی در این مورد برقرار کرد هرچند در کل این حرف درستی است که هرچه روح بیشتر به اهداف خود برسد کمتر به ابزاری به نام بدن نظر دارد. موفق باشید
4766
متن پرسش
سلام استاد.خوشحالم از این طریق من که در مشهد هستم هم می تونم ازتون سوال کنم. سوال من این است که با توجه به رابطه ی من و تن و اینکه با ورزش باعث تقویت اراده می شویم. ورزشی مثل زیبایی اندام هم توجیه پذیر است؟ اگر انسان با هدف زیباتر بودن در جلوی همسر یا داشتن یک پارامتر مثبت در نگاه جنس مخالف برای ازدواج اینگونه به تن بپردازد توجیه پذیر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» عرض شد در ورزش باید رویکرد ما حاکمیت اراده بر تن باشد تا تن میل خود را بر روح ما حاکم نکند. ولی با رویکرد زیبابودن برای همسر از جهت دیگر کار خوبی است نه از جهت حاکمیت اراده بر تن. موفق باشید
3993

امتحان الهیبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استادبزرگوار در جامعه دونفریکی مقیدبه تمامی احکام دین ویکی بی اعتقادواهل هرکاری اولی دچارفقر وسختی وبیماری وبی فرزندی ودومی دارای سلامتی وفرزندومال و...این امر باعث شبهه برایمان شده لطفاراهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ‏ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ، کَلَّا»؛ و امّا چون پروردگار انسان، انسان را امتحان کند، پس نعمت فراوان به او بدهد، انسان گوید پروردگارم مرا بزرگ داشت، و چون در راستاى امتحان او، براو تنگ گیرد، گوید مرا خوار کرد، چنین نیست. عدّه ‏اى را خداوند رزقشان را تنگ مى‏کند تا این‏گونه امتحانشان کند، و نیز رزق عده ‏اى را وسیع مى‏کند تا از آن طریق امتحانشان کند، این غیر از آن فقرى است که به جهت گناه و ظلم براى اهل دنیا پیش مى‏آید، که حتى هر چقدر هم که داشته باشند باز احساس فقر مى‏کنند. در جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بینشِ باطل داریم: یکى فقیرى که فکر مى‏کند به نفعش بوده است که بیشتر داشته باشد و دیگر ثروتمندى که فکر مى‏کند دارایى‏اش برایش بزرگى و کمال آورده. براى اصلاح چنین افکار غلطى قرآن مى‏فرماید: «فَامّا الْانْسانُ اذا مَاابْتَلیهُ رَبُّهُ» وقتى پروردگارِ انسان، بخواهد او را امتحان کند، دو نوع برخورد با او دارد، «فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اکْرَمَنِ»؛ یا او را با ثروت محترم مى‏دارد و او مى‏گوید: پروردگارم مرا گرامى داشت‏ «وَ امّا اذا مَاابْتَلیهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ‏ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبّی اهانَنِ»؛ و یا او را با محدود کردن ثروت، امتحان مى‏کند و او مى‏گوید: پروردگارم مرا سبک شمرد. خداوند پس از طرح این دو بینش‏ مى‏فرماید: «کَلّا!»؛ این چنین نیست! «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیم وَ لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکین»؛ بلکه شما با ثروتتان باید وسیله اکرام یتیمان و اطعام مسکینان را فراهم کنید و نکردید، با این تصوّر که فکر کرده‏ اید خداوند شما را ثروتمند کرده تا شما را بزرگ بدارد. این فرهنگ، فرهنگ غلطى است که فقر را نشانه خوارى و غنا را نشانه بزرگى مى‏داند. اگر مى‏خواهید دریچه معارف اهل‏ البیت (علیهم السلام) به روى قلبتان باز شود، باید از این نوع تحلیل‏هاى تاریکِ دنیایى فاصله بگیرید.موفق باشید
3147
متن پرسش
سلام علیکم بنده تا به حال از کتاب های شما، کتب زیر را مطالعه کردم: سیر مهدویت جوان و انتخاب بزرگ آشتی با خدا ده نکته از برهان تا عرفان معاد و چند جزوه... از چه زمانی پیش نهاد می کنید برای شروع تفسیر المیزان؟ آیا نیاز هست که قبل از شروع تفسیر المیزان کتاب های دیگری مطالعه کرد؟ بنده طلبه پایه 5 هستم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به لطف الهی آمادگی فکری برای انس با المیزان را دارید. پیشنهاد می‌کنم تفسیر چند سوره مثل زمر و قصص و روم را گوش دهید و سپس به روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شده وارد المیزان شوید،‌ البته با رعایت تقدم به دروس اصلی حوزوی‌تان. موفق باشید.
2522
متن پرسش
باسلام علت کاهل نمازی چیست؟ من باوجود اینکه به همه چیز اعتقاد دارم و همه ی موارد دینی را رعایت میکنم اما خیلی وقت است که در نمازم کاهلی میکنم و خیلی ناراحتم چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید
369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی. لطفا برای ما توضیح بفرمائید از نظر فلسفی چرا ما مسوولیم؟ رابطه مسوولیت اجتماعی با هدف خلقت چیست؟ همچنین رابطه خودسازی و دیگرسازی را توضیح بفرمائید. یعنی چه زمانی مکلف به توصیه غیریم؟ منابعی هم معرفی بفرمائید ممنون می شوم. متشکرم و دعاگویتان
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ذات انسان یعنی نفس ناطقه‌ی او یک حقیقت بیکرانه‌ای است که به جهت جامعیتی که از نظر اسماء الهی دارد، در تمام عوالمِ وجود حاضر است ولی این حضور در مقام ذات اوست و نه در مقام شخص خاصِ حسن و یا رضا و بتول و چنانچه انسان بخواهد از جنبه‌ی شخصی و محدود خود به جنبه‌ی بیکرانه‌ی خود دست یابد و در آن ساحت زندگی کند نیاز دارد که از طریق انجام دستورات شرعی خود را از محدودیت فردی آزاد نماید، در راستای دستورات شرعی است که مسئولیت‌ها اجتماعی و رعایت حقوق دیگران جای خود را پیدا می‌کند وگرنه انسان‌ها همواره در محدوده‌ی فردیت خود متوقف می‌شوند و از ارتباط با حقایق بیکرانه‌ی عالم وجود محروم می‌گردد و عملاً مخالف ذات خود عمل کرده‌اند. موضوع دوم سؤالتان نیز در رابطه با نکته‌ی فوق قابل تبیین است. موفق باشید
17633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بنده طلبه حوزه علمیه هستم. از نظر سنی نیز 20 سال سن دارم و به قول بزرگان در طلایی ترین سن یادگیری و عمل قرار داریم. امکانات مادی و معنوی بسیار بسیار خوبی از کودکی داشته ایم که اگر اطاله کلام نمی شد عرض می کردم. الحمدلله از نظر استعداد و توانایی فعالیت هم در شرایط بسیار خوبی قرار دارم و علی رقم اینکه نوجوان هستیم راحت توانایی این را داریم به حول و قوه الهی که روزانه 16،17 ساعت مطالعه داشته باشیم. همه این شرایط عالی باعث شده تا شدیدا دغدغه مند شویم برای اینکه از این دوران طلایی بهترین استفاده ممکن را داشته باشیم. از طرفی علاقه و جذبه شدیدی به مرحوم علامه طباطبایی دارم. و همچنین شدیدا علاقمندم در زمینه قرآن فعالیت داشته باشم. اما قرآنی شناسی جامع و ناظر به همه جوانب دین و همچنین پاسخگو به سوالات زمانه دقیقا مثل علامه طباطبایی. برای رسیدن به این امر دقیقا چه باید بکنیم؟ از شما خواهشمندم شرایط و لوازم امتثال به این امر را بیان فرمایید. (اعم از علمی و غیر علمی) از نظر علمی دقیقا چه علومی در این زمینه لازم است؟ مقدار اهمیت و تعمق لازم در هر کدام چقدر باید باشد؟ کتب لازم در هر علم کدام است؟ کدام یک از این کتب باید درس گرفتنی باشد و کدامیک مطالعاتی؟ از شما بسیار ممنونم که وقت گرانبهایتان را در اختیار ما می گذارید. اجرتان با خدا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به جهت آمادگی لازم که دارید، ذهن خود را تلمباره علم و معلومات نکنید. آن‌چه در حال حاضر از دروس حوزه بدان مشغولید، همان‌ها را عمیقاً و دقیقاً بیاموزید و حواشیِ آن‌ها را خوب دریافت نمایید 2- پس از آن‌، اگر فرصت یافتید سیر مطالعاتیِ روی سایت که به روش علم‌النفسیِ حضرت امام و علامه تنظیم شده است؛ شروع خوبی است تا إن‌شاءاللّه مقدمه‌ای شود برای رجوع به المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» توصیه شده است. البته عجله نکنید. موفق باشید  

16950

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: بارها تجربه کرده ام و سوال فقهی واحدی را از مراکز مختلف پاسخ گویی پرسیده ام و جواب های متفاوت داده اند. حتی یک سوال را یک بار بصورت اینترنتي از سایت حضرت آقا پرسیدم و بار دیگر تلفنی با دفتر تماس گرفتم، جواب ها مثل هم نبود، چه برسد به طلبه ها و روحانيونی که خیلی وقت ها انسان می بیند جواب را صحیح نمی گویند. سوال بنده این است که در چنین شرايطي به هر حال وظیفه ما چیست و کدام مرکز قابل اعتماد است و حجت کيست؟ خصوصا اینکه حضرت آقا رساله هم ندارند و بسیاری از مطالب فقهی در «اجوبه الاستفتائات» و يا «راهنماي اختلاف فتاوا با رساله حضرت امام» هم نیامده باید چه کنیم واقعا؟ خیلی از عمر و توان انسان در این زمینه صرف می شود و واقعا خسته کننده است. بنده دیگر وقتی مي خواهم جواب سوال فقهی ای را پیدا کنم بقدری غصه دارم و نگران می شوم که گویی منتظر نتیجه کنکور هستم! خیلی انسان گیج می شود. خدا امام زمان پ0عج) را برساند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با جایگاه فقها در زمان غیبت امام معصوم در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» شده است. عنایت داشته باشید که ما نهایتاً به همان طریقی که فعلاً در مقابل خود داریم وظیفه‌ی فقهی خود را از دفتر مرجع‌مان جویا می‌شویم، و بعد از آن دیگر نباید خود را گرفتار دغدغه کرد. موفق باشید 

16917
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد گرانمايه: جناب استاد آيا مى توانیم به طور کامل موسيقى را نفى کنيم چون در سيره امامان عليهم السلام نيست با اين که بعضى موسيقى ها حس عشق به خدا و اهل البيت را در انسان شعله ور مى کند و گاهى اشک انسان را در مى آورد. وقتى انسان موسيقى: اى نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جارى / عطر پاک نفست سبز و رها از اسمان جارى / چگونه فريادت نزنم چرا دم از يادت نزنم در اوج تنهايى؟ اگر زمين ويرانه شود جهان همه بيگانه شود تويى که با مايى / با يادت اى بهشت من آتش دوزخ کجاست / عشق تو در سرشت من با دل و جان آشناست. و از اين دست را مى شنود ياد و ذکر خدا در دلش شعله مى کشد. درست است موطن موسيقى خيال است ولى آيا از همين موطن نمى توان زمينه تعقل و حضور را فراهم کرد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا موسیقی را به طور کلّی نفی کنیم؟ آری! در سیر و سلوک انسانی رویهم‌رفته موسیقی جایی ندارد و به این جهت، سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» نظر به موسیقی نبوده‌ است. موفق باشید

14831

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در صحیت های شهید بهشتی جایی هست که ایشان فرموده اند: «من مكرر به جناب آقای مصباح هم گفته ام. گفته ام دوست عزیز، چرا این بحث هایی كه احتیاج به رسیدگی بیشتر دارد باید اینطور مطرح شود؟.... مدرسه ای كه بخواهد یك مشت انسان لجوج، پرخاشگر بی جا و متعصب تربیت كند، نتوانند با هم دو كلمه حرف بزنند چه ارزشی دارد؟ در این صورت جه خدمتی به اسلام و به حق كرده اند؟ به چه انگیزه ای ؟....» حال سوال این است که اختلافات شهید بهشتی با علامه مصباح بر سر چه بوده است وشروع این اختلافات از چه موقعی وبر سر چه موضوعی بوده است ؟؟؟ وسوال بعد به نظر شما علامه مصباح امروز نظراتشان احتیاج به رسیدگی بیشتر ندارد به قول شهید بهشتی ؟؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده در جریان این سخن‌ها نیستم ولی می‌دانم آن دو بزرگوار که ذیل سایه‌ی فرهنگِ روحانیت عمل می‌کنند هر دو احترام همدیگر را دارند و متوجه‌ی دل‌سوزهای همدیگر نسبت به اسلام هستند 2- در مورد آیت اللّه مصباح، سخنان مقام معظم رهبری باید برای ما حجت باشد، در عین آن‌که نمی‌خواهیم آیت اللّه مصباح را در قابی از عصمت بپیچانیم. بیشتر متوجه‌ی جریان‌های مغرضی هستیم که می‌خواهند ایشان را تخریب کنند. موفق باشید

14704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: فرق موت با فوت در قرآن چيست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نوع مردن از جمله رحلت را موت گویند ولی فوت به معنای از بین‌رفتن است. موفق باشید

14561
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و مهربان: جناب استاد برای رهایی از عشق قوی مجازی و جلوه عشق حقیقیی خداوند در دل چه ذکری را باید تکرار کرد لطفا نصیحت نفرمایید و به کتابی ارجاع ندهید آنها طی شده است ذکر بفرمایید.خدا به شما خیر بدهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد از نماز و صبر کمک بگیرید. (استعینوا بالصبر و الصلواة). در هر فرصت که پیش آمد به نماز بپردازید و در مقابل خیالاتی که سراغ‌تان می‌آید، مقاومت کنید. پس از مدتی طوری مشکل حل می‌شود که خودتان هم باورتان نمی‌آید. موفق باشید

13794

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت همانطور که خدمتتان عرض کرده بودم: مقاله ای برای جشنواره علامه حلی می خواهم بنویسم با موضوع معرفت نفسی. چیزی به ذهنم آمده که نمی دانم درست بشود یا خیر؟ اینکه بیایم مساله معرفت نفس را با ترتیبی که در کتاب ده نکته آمده تبیین کنم با زبان خودم . و با اضافات جملات بزرگان و اضافات حدیث. فقط اگر آن قسمتی که کاربرد ابزاری تن را می گویید انتقال بدهم به آخر مقاله، بهتر نمی شود؟ چون موضوع مقاله ام طوری است که خواننده ابزاری بودن تن را می طلبد. حال من ابزاری بودن تن را بگذارم آخر سر تبیین کنم و تمام مقاله را با رویکرد آن قسمت آخر بنویسم چطور است؟ لطفا راهنمایی بفرمایید که چینش را چه کنم تا ابزاری بودن تن تبیین شود؟ اگر نکته ای هم صلاح دانستید بفرمایید تا استفاده کنیم. استاد بنده خویشتن پنهان و صوتها را هم گوش دادم و رجوع هایی به جلد 8 و 9 اسفار کرده ام. التماس دعای فراوان. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم ابتکار خوبی است. شروع کنید إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

13118
متن پرسش
سلام علیکم استاد: من طلبه هستم، یک بار استادمان داستانی راجع به باقی ماندن اثر همیشگی گناه «ولو اینکه توبه کنیم» گفت که من برق از سرم پرید و خیلی نا امید شدم زیرا در گذشته گناهانی مرتکب شده ام. استادمان گفت حضرت داوود وقتی مرتکب خطایی شد تا چهل روز ناله و زاری کرد پس وحی آمد که توبه ات پذیرفته شد اما دیگر آن ارتباطی که قبلا با من داشتی هرگز بر نمی گردد. همچنین یکی از دوستانم گفت روایت است که هر گناهی انسان انجام می دهد یک جنبه ی عقلانی از او دور می شود و دیگر به وی باز نمی گردد. همچنین می گویند توبه همانند شستن لباس کثیف است پاک می کند ولی پوسیده هم می کند. استاد من با این حرف ها خیلی ناامید شده ام. لطفا واضح بفرمائید که آیا من می توانم به خدا آن تقربی را پیدا کنم که اگر گنه کار نبودم می توانستم تقرب پیدا کنم؟ آیا اثر گناه همیشه در روح باقی می ماند یا با توبه به کلی بر طرف می شود. استاد عاجزانه تقاضا می کنم راهکاری بفرمائید که اثر گناهان گذشته ام را به کلی از بین ببرد، قول می دهم هرچه بگوئید عمل کنم. «یا علی»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما آیات قرآن و روایات صحیح السند اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که در متن آن‌ها هرگونه گناهی را با نور تواب حضرت حق در صورتی‌که ما توبه کنیم، به‌کلّی منتفی می‌دانند و نه‌تنها منتفی، بلکه اگر با توبه‌ی خود زشتی گناه تا عمق جان ما پیدا شود، آن حالت به ما خودآگاهیِ تبدیل سیئه به حسنه را می‌دهد. خداوند یک‌جا می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات»‏ (هود/114) یعنی کارهای خوب مثل عبادات و رعایت حرام و حلال به‌کلّی سیئات را می‌برد. و یک‌جا می‌فرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (70) فرقان. یعنی اگر کسی از گناه دست بردارد و توبه کند و مسیر خود را در راستای ایمان و عمل صالح قرار دهد نه‌تنها آثار گناهان او به‌کلّی از بین می‌رود بلکه آن گناهان به حسنات تبدیل می‌شود و روحیه‌ی بسیار زیبا و پاک به او هدیه می‌گردد و در همین راستا در قرآن داریم: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (222) بقره. یعنی خداوند آن‌هایی که توبه کردند و از گناه پاک شده‌اند را دوست دارد و آن‌ها محبوب خدایند. و در روایات هم که این‌همه تأکید می‌شود هرکس از گناهی توبه کند همانند آن است که آن گناه را نکرده است؛ جایی برای ناامیدی نمی‌ماند. موفق باشید

نمایش چاپی