باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه مورد در جای خود خوب است. معلوم است که اگر نیازمندی باشد که باید به او انفاق کرد و نمیتواند قرض را تحمل کند، باید به او داد و اگر کسی نیازمند قرض است، معلوم است جایی برای پسانداز نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در صورتی که انسان زمینهی تأثیر آن خیرات را در دنیا فراهم کرده باشد، آن خیرات به او میرسد. مثل اینکه در دنیا دوست داشت به فقرا کمک کند و حالا که بازماندگانش، ادامهی کار او را میدهند عملاً احساس میکند خودش آن کار را انجام داده. ولی خیرات و مبرات برای چنگیزها و صدامها بیفایده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در رابطه با تشکیک وجود، عینالربطبودنِ معلول را مطرح میکند، نه در رابطه با وحدت وجود. ولی اگر به نحوی وحدت وجود در منظرش نبود بحث عینالربطبودنِ مخلوق به این شکل برایش ظهور نمیکرد 2- به اعتبار آنچه از آن تعینات در ذهن هست، آنها را مفهوم مینامیم 3- همینطور است 4- تجلی در عرفان با نظر به تشکیک در ظهور مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که یک طلبه راه را به لطف الهی درست پیدا کرده است، حال به مرور نقصها و ضعفهایش را پشت سر میگذارد و بدون ادعا سعی میکند فرهنگ امامان معصوم را به جامعه متذکر شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه طرف عفت نگه داشته و ذیل ارادهی الهی خود را حفظ کرده، در واقع برای خدا جایگاهی بالاتر از میل خود قائل شده و این خود، یک نحوه فنای از خود و بقای به حق است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاصدرا در ابتدای کتاب «معرفت نفس و حشر»، دلایل غلطبودن نظریهی تناسخ را با همین عنوان مطرح میکند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته طول میکشد که انسان از اعضایی که مدتها بدان عادت کرده است و نفس ناطقهی او مبتنی بر آن اعضاء تصور هر عملی را داشته است، آرامآرام در حیطهای فوق اعضاء مطلوبات خود را شکل دهد. در این راستا تمرکز و توجه کارساز است. مباحث «رسالة الولایة» إنشاءاللّه راهگشاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه سنتها و حقایق پایدار عالم شد تا از لحظهگرایی آزاد گشت. کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إنشاءاللّه در این مورد کمک میکند. موفق باشید
سلام استاد. درود بر شما به گرمای پاسخهاتان. استاد مدتی است هر زمان احساس می کنم قلبم زنگار گرفته روایت فتح را می بینم، با شهدا مانوس می شوم و اشک می ریزم و خدا می داند جقدر احساس می کنم زلال می شوم، استاد نمی دانم چرا اینقدرصدا و کلام و جنس حرفهای شهید آوینی قلبم را روشن می کند و اشکم را جاری. استاد خوب ما، ایا این ارتباطات تاثیری در روحانیت قلب دارد یا ما داریم راه را اشتباه می رویم و باید مستقیم سراغ امام حسین برویم. به نظرم می رسد من به ان شدت هنوز ظرفیت ارتباط مستقیم با خود سیدالشهداء را ندارم. استاد من اصلا نه جبهه ها را دیده ام و در زمانی که جنگ تمام شد کودک بودم اما نمیدانم چرا اینقدر قلبم در انجا حضور دارد. استاد راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید آوینی با ملکوت حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» آشنا شده بود و از آن زاویه به شهدایی نظر میاندازد که ظهور ملکوت حضرت روح الله هستند. حضرت روح اللهی که با سیر و سلوک خود عالیترین آشنایی را با اهلالبیت«علیهمالسلام» پیدا کرده، پس بهحمدالله قصهی شما قصهی رجوع کامل به حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» است مواظب باشید جاده را گم نکنید. جادهی روایت فتح به نور رسول خدا«صلواةالهلعلیهوآله» ختم میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات متعدد داریم که «رحِم» در عرش مستقر است و حضرت حق میفرماید قطع رحم مساوی قطع با من است و رحمت الهی از طریق صلهی رحم برای انسان جریان مییابد. به همین دلیل نباید طوری عمل کرد که تصور قطع رحم پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم عرایضی در جواب سؤالهای شمارهی 21057 و 21065 عرض شد از یک طرف ما را به نگاه و حساسیت آقای اکبرنژاد نزدیک میکند، و از طرف دیگر ما را متذکر میشود تا نگاههای سیاسی افراد را در رابطه با تصوری که نسبت به آیندهی انقلاب اسلامی در این تاریخ دارند، بررسی کنیم. به این معنا که سعی شود جایگاه افراد را نسبت به انقلاب اسلامی بسنجیم، در همان حدّ بر روی آنها حساب کنیم و از آنها استفاده نماییم. فکر میکنم روش رهبری اینچنین است. زیرا این افراد خود را بیرون از انقلاب نمیدانند تا ما آنها را بیرون از انقلاب تصور کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قدیمها حتی در زمان کودکیِ ما، بچهها را به مسجد راه نمیدادند زیرا در مسجد شلوغ میکردند. به همین جهت یک نفر درب مسجد میایستاد و بچهها را راه نمیداد مگر همراهِ والدینشان. ولی ظاهراً امروز به آن شکل نیست که قبلاً بود به همین جهت آیت اللّه مکارم میفرمایند حضور بچهها همراه با والدینشان اشکال ندارد تا از همان کودکی مسجد را بشناسند. ولی والدین نباید بچهها را رها کنند تا فضای مسجد از حالت آرامش و نیایش خارج شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا که نه! 2- اگر آن الهامات، روحِ عبودیت ما را تقویت کرد، جنبهی الهی دارد وگرنه وسوسههای شیطانی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه انسانها دارای استعدادهای متفاوتاند، حرفی نیست. ولی اگر مقصد زندگی دنیایی، بندگی خدا باشد بسیاری از همین آدمهای ساده در این راه موفقترند. زیرا قدرت پذیرش سخن حق را بهتر از بقیه دارند و در همین رابطه در روایت داریم: «اکثرُ اهل الجَنة، الْبُلْه» اکثر اهل بهشت، انسانهای ساده هستند. و نیز به این روایت هم فکر کنیدکه امام صادق (ع) از قول اميرالمؤمنين (ع) در كتاب كافى مى فرمايد: «اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ وَ إِنِ اشْتَدَّ جَهْدُهُ وَ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ وَ كَثُرَتْ مُكَابَدَتُهُ أَنْ يَسْبِقَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ وَ لَمْ يَحُلْ مِنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَنْ يَزْدَادَ امْرُؤٌ نَقِيراً بِحِذْقِهِ وَ لَمْ يَنْتَقِصِ امْرُؤٌ نَقِيراً لِحُمْقِهِ فَالْعَالِمُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَتِهِ وَ الْعَالِمُ لِهَذَا التَّارِكُ لَهُ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِي مَضَرَّتِهِ وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ رُبَّ مَغْرُورٍ فِى النَّاسِ مَصْنُوعٍ لَهُ فَأَفِقْ أَيهَا السَّاعِى مِنْ سَعْيكَ وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ وَ انْتَبِهْ مِنْ سِنَه غَفْلَتِكَ وَ تَفَكَّرْ فِيمَا جَاءَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى لِسَانِ نَبِيهِ(ص)».[1] «يقين بدانيد كه بنده هر چه سخت كوشش كند و چاره انديشىه اى بزرگ و نقشه هاى فراوان به كار برد، خدا چنين قرارى نگذاشته كه وى از آنچه در «ذكر حكيم» برايش مقدّر شده، پيشى گيرد.»
«ذكر حكيم» آن علم الهى است كه بر اساس آن، خداوند به فكر بندگانش بوده و براى هركس رزقِ خاص مربوط به آن شخص را تعيين فرموده است، براى همين هم تكليف هر روزه ما را براى ما تعيين كرده اند، مى فرمايند: 8 ساعت كار، 8 ساعت عبادت، 8 ساعت استراحت. هر كه بيش از اين براى طلب رزق تلاش بكند، خودش را خسته كرده و از عبادات و مطالعاتش محروم شده است. حالا كه امام (ع) اين جملات را مى فرمايند، آيا درست است بگوييد آقا شما دستتان توى خرج نيست؟! امام (ع) مى خواهند ما گرفتار خرج كردن هاى بيجا نشويم. مردم چوب حرص و غلط بودن برنامه هايشان را مى خورند و بعد خدا را متّهم مى كنند كه به فكر رزق ما نبوده، در حالى كه نجاتمان به راهنمايى هاى اميرالمؤمنين (ع) است. در ادامه آن حديث مى فرمايد: «اى مردم! هرگز كسى را بر اثر هوشى كه دارد پشيزى افزون ندهند و احدى را به خاطر حماقتش كم ندهند. پس هركس اين را بداند و بدان عمل كند از همه مردم آسوده تر بوده و سود برد، ولى كسى كه اين را بداند و عمل نكند گرفتارى و ضرر او بيش از همه مردم است. چه بسا شخصى كه نعمت فراوان به او داده اند ولى همين احسانى كه به او شده باعث درهم كوبيدن اوست و چه بسا مردمى كه در بين مردم فريب خورده اند، ولى در عين حال كارشان هم درست شده است. پس اى مرد كوشا! در كوشش خود پرهيزكار باش، و از عجله خود كم كن و از خواب غفلت خود بيدار شو و در آنچه كه از طرف خدا بر پيغمبر (ص) نازل شده فكر كن.» مى فرمايند: «احدى را به خاطر سادگى اش كم ندهند»؛ يعنى نه افراد زرنگ بيشتر از رزقى كه برايشان مقدر شده نصيبشان مى شود و نه افراد ساده، كمتر از آنچه برايشان مقدر شده بهره مى برند، شما اگر در محلّه ها بگرديد، تعدادى زمين باير و خانه خالى مى بينيد، اينها حاصل زد و بندهاى بيجاى انسانهاى زرنگ است، صاحبان اين خانه ها متوجّه نبودند كه تلاش بيش از حد و از سر حرص و عدم قناعت، براى آنها آتش به بار مى آورد، اين آقا آنچه كه بايد داشته باشد دارد، بقيه اش آتشى است كه وبال گردن او خواهد شد. موفق باشید .
[1] ( 1)- كافى، ج 5، ص 82.