بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17365
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مساله حب که در روایات تاکید شده و فرمودند دین جز محبت نیست چند سوال در مورد حب داشتم، همانطور که فرمودید کسی که گناه می کند لحظه گناه یاد خدا نیست ولی آیا می شود گفت هنگام گناه هیچ محبتی به خدا ندارد و محبتش کلا از خدا منقطع شده است؟ فرض کنیم مومن می داند تا دیر وقت برای امام حسین (ع) سینه بزند نماز صحبش قضا می شود، یا ممکن است مومنی بخاطر حب به مومنی مثلا رهبری به مخالف رهبری اهانت کند. ایا در آن لحظات مومن حب به اهل البیت و مومن نداشته است؟ ۲. در آن مواردی که در سوال قبل مثال زدم آیا می شود گفت محبت به خدا و اهل البیت یا مومن مقدمه گناه شده است؟ و آیا چنین قیاسی درست و عاقلانه است؟ سپاسگزارم به دو سوال پاسخ می فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً انسان‌های مؤمن در حین گناه، نظر به رحمت الهی دارند. لذا نمی‌توان گفت در حین گناه به‌کلّی از محبت به حق خالی‌اند. حتی آن وقتی که به مؤمنی توهین می‌کنند از محبت به حق خالی نیستند. آری! اگر نور محبت به حق شدید بود، بهتر خود را کنترل می‌کردند 2- با توجه به جوابی که در قسمت اول داده شد، پس نمی‌توان گفت محبت مقدمه‌ی گناه است بلکه امید به رحمت الهی منجر می‌شود که انسان‌ها تصور کنند حضرت حق به آن‌ها سخت نمی‌گیرد. در حالی‌که غافل می‌شوند که گناه ریزش رحمت و فیض خدا را از انسان می‌گیرد. چنان‌چه قرآن در مورد حضرت یونس«علیه‌السلام» می‌فرماید: «فظنّ ان لن نقدر علیه» گمان می‌کرد به جهت کاری که کرده است، خداوند به او سخت نمی‌گیرد. موفق باشید

17233
متن پرسش
با سلام: چند سال پیش بنده در مورد خواستگارم که از نظر کفویت با من مناسب بود ولی از نظر عقیدتی، ایمانی در حد انجام واجبات، از شما مشورت خواستم، فرمودید: اگر خواستگاران خوب خود را بدون دلیل رد کنید خداوند اموراتتان را به خودتان واگذار می کند، طبق این فرمایشتان و مشورتهای دیگری که داشتم، منی که در فکر تمدن زایی شیعه بودم و حاضر بودم هر نوع سختی زندگی را برای این راه تحمل کنم، با ایشان ازدواج کردم. بحمد لله زندگی زناشویی خوبی داریم ولی خواسته ام وارونه محقق شد و متاسفانه به هیچ وجه از نظر بودن با شخص هم فکر و هم جهت در زندگی غنی نمی شوم، حتی بعد ازدواج به خاطر شرایطم از همفکران خود هم دور شده ام. بسیار نیازمند هم منش دینی هستم ولی ایشان حتی نمی توانند درد و دل های مرا در مورد دین و انقلاب و... درک کنند. حتی یک بار هم نتوانسته ام عقاید جدی خودم به زندگی را با ایشان مطرح کنم و در حد گذران زندگی مشترک با ایشان هستم. او مرد است و غالب و اصلا وجود و جهت اینگونه ندارند و روح من خاک می خورد. شده ام مثل کسی که در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» در موردش فرمودید که: «اگر با هم افق خود زندگی ازدواج نکنید در جانتان احساس شکست خواهید کرد.» لطفا راهنمایی کنید. چون دیگر حتی نمی توانم به دوستانم پیشنهاد ازدواج اینگونه بدهم. و اینکه بفرمایید آیا اینگونه ازدواج بهتر است یا اینکه همانند بسیاری از دختران دیگری که مانوس با تفکر شمایند آنقدر ازدواج را به تاخیر بیندازیم تا شاید هم فکری برایمان پیدا شود و سالها در انتظار خواستگار تمدن ساز باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید ما در تاریخی قرار داریم که «زن» گمشده‌ی این تاریخ است و بسیاری از مردان و اساساً فرهنگ ما با برداشت کهنه‌ای که از مذهب در آن هست، معنای زن را نمی‌فهمند. و این‌جا است که زنان با حوصله و نه با درگیری و نه با ردّ خواستگار، بلکه با سعه‌ی صدر قدم به قدم راهِ جدیدی را در این تاریخ برای زنان و برای خود بگشایند. و بیش از همه، زنان باید نشان دهند که چه‌کاری باید انجام داد تا شرایط مناسب فهم زنان از مردان و فهم مردان از زنان به ظهور آید. مطمئن باشید تا این‌جا بهترین راه را انتخاب کرده‌اید، تلاش کنید تا بهترین راه‌های دیگر در همین بستر در مقابل شما گشوده شود، نه آن‌که خود را با دخترانی مقایسه کنید که در زندگی مجرد خود فعالیت می‌کنند. کار اصلی زنان مدیریت هسته‌ی توحیدی خانواده است، ولی مدیریتی نرم، آن‌چنان‌که در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» تا حدّی به تفصیل بیان شد. موفق باشید

17047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حقیقت آیه ی کلّ یومٍ هو فی شأنٍٍ چیست؟ عرایضتان در این باب را کجا باید پیدا کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جلسه‌ی اول شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب در این تاریخ» شد. برای درک بهتر موضوع، نیاز به مقدماتی مثل «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» است. موفق باشید

16348
متن پرسش
سلام در روايات آمده است: «يا معشر الشّباب من استطاع منكم الباءة فليتزوّج فإنّه أغضّ للبصر و أحصن للفرج، و من لم ستطع فعليه بالصّوم فإنّه له وجاء» منبع: مشابه در النسائي و اخلاق در قرآن مكارم شيرازي «مي فرمايد اگر قدرت مالي داريد و شرايط ازدواج را داريد ازدواج كنيد و اگر توانائي تامين زندگي را نداريد دستور داده شده كه روزه بگيريد و از شهوت خود بكاهيد.» از طرف ديگر قرآن و روايات ديگري مي گويد اگر فقير باشيد خدا شما را از فضلش بي نياز مي كند. جمع این آموزه ها چگونه ممکن است؟ بالاخره كسي كه توان مالي ندارد، عاقلانه و مورد پسند شرع است كه ازدواج كند يا خير؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف همان سخن قرآن است که می‌فرماید اگر طرف اهل کار باشد و می‌تواند درآمدِ مکفی جهت رفع نیاز همسر خود داشته باشد، نگران آن نباشد که ممکن است با اضافه‌شدن همسرش، رزق خانواده معطل بماند. حال در این فضا، روایتِ مذکور می‌فرماید: اگر آن‌چنان شرایط اقتصادی در بحران است که حتی انسانی که اهل کار است نمی‌تواند با کار و فعالیت نیاز خانواده‌اش را برآورده کند، صبر پیشه کند و با روزه‌داری شهوت خود را کنترل نماید. موفق باشید

15298
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: لطف بفرمایید درباره‌ی عبارت «کتاب بس خطرناک» یعنی کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافته» از دکتر داوری که درسوال شماره 15259 به کار برده اید توضیحی بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان با خواندن کتاب متوجه می‌شوید که گرفتار نویسنده‌ای در کتاب هستید که همچنان شما را معلّق نگه می‌دارد تا به خود آیید و به جایِ یک نتیجه‌گیری، به «تفکر» وارد شوید. و این نیاز حقیقی تاریخ ما است. موفق باشید.

13754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طلبه ای هستم 41 ساله. بیست سال است طلبه ام و از اول طلبگی تقریبا هیچ گناهی نکردم. و از زمینه های گناه هم فرار کرده ام. بعضا عنایاتی هم به من شده است. دائم به قبض و بسط زنده ام به حمدلله. تقریبا تمام عرفان نظری را خواندم. الان بین فصوص و فتوحات مطالعه دارم. از مباحث اخیر شما هم استفاده برده ام. کتاب رساله الولایه و مصباح الهدایه که شرح فرمودید. کل المیزان را یکبار اجمالی خوانده ام. یکبار هم بعضی سوره ها را تفصیلا خواندم. اسفار را سه بار مطالعه کردم و از محضر استاد جوادی استفاده زیادی بردم. اینها را خدمت استاد عرض کردم تا موقعیتم را درک کنید و راهنماییم کنید. وگرنه قصد دیگری نداشتم. وگرنه هم بنده می دانم و شما هم بهتر از بنده می دانید که همه اینها هم او نمی شود. گرچه کمک می کند. دانایی است نه دارایی به قول خودتان. حال سوالی دارم: احساس می کنم دیگر نمی توانم بالاتر بروم. احساس راکد بودن در سیر می کنم. گرچه فیوضات می رسد ولی بعد از این بیست سال که اکثر مستحبات را هم ملکه خود کردم. تمام رذایل را با کمک اساتید از بین بردم. گناه را هم اصلا فکرش را نمی کنم. فقط الان نمی دانم ادامه راهم را بی استاد می توانم طی کنم یا نه؟ راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید احساس راکدبودن می‌کنم، در این سیر این حالت، حالتِ به تکوین‌رسیدن است که جناب خواجه عبداللّه انصاری مثلاً در مورد «حال» می‌گوید: از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقی‌ماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»

استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً به‌دست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامه‌ی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقش‌داشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همه‌چیز از آن خدا است و من هیچ‌کاره‌ام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آل‌عمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. لذا پیشنهاد می‌شود منازل‌السائرین را با شرحی که جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه داده‌اند، دنبال کنید. موفق باشید

10112
متن پرسش
سلام علیکم: در سوال 9996 فرمودید امامان وجود خارجی نداشتند بس آیه «بقیه الله خیرالکم» که در مورد امام زمان است توضیحش چیست؟ از آنجایی که قرآن برای تمام اعصار است و خودش فرموده «لا یمسه الا المطهرون» چرا موضوع امامت و مشخصا تک تک امامان برای مطهرون و با رمز نیامده؟ آیا جای سجده سجاد و زندان کاظم و غربت رضا و غیبت صاحب و ...... در قرآن خالی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید باید بین حقیقت امامان و بین وجود خارجی آن‌ها تفکیک کنید. حقیقت ائمه«علیهم‌السلام» از اول بوده و حتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در معراج خود می‌فرمایند دوازده نور سبز دیدم «فِی کُلِّ نُورٍ سَطْرٌخْضَرُ عَلَیْهِ اسْمُ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی»؛ در هر کدام از آن نورها سطرى سبز بود که بر او اسم یکى از اوصیاء من قرار داشت که اول آن‏ها على بن ابى طالب و آخر آن‏ها مهدى امت من بود. سبزبودن آن سطور مژده‏اى است که حضرت بدانند حقیقت اولیاءِ نبى اکرم (ص) همواره زنده و با طراوت و پایدار خواهند بود و نور ائمه (ع) در دامنه‏ ى عرش الهى و به پشتیبانى اسماء الهى همچنان ادامه مى‏یابد تا خداوند با تمام جلوات خود در زمین ظهور کند. موفق باشید
9628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و در این زمینه کار می کنم. زندگی امروزی، به شدت تحت تاثیر استرس و رقابت در درس، کار و تجارت شده. من یک آدم آرام هستم و وقتی به آینده نگاه می کنم نگران می شم. در همه‌ی مردم یه درجه‌ای از عدم آرامش را می شه دید (به خصوص در زمینه تخصصی و کاری رشته من). به نظر شما، تاثیر کوتاه مدت و بلند مدت استرس چه چیزهایی است؟ و با این ملاحضات، شما چه پیش‌نهادی برای بهتر کردن زندگی شخصی و اجتماعی دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «جایگاه رزق در هستی» را مطالعه کنید و طبق وظیفه‌ی خود در عین حفظ روحیه‌ی تواضع، عمل کنید و نگران آینده‌ی خود نباشید.
9498
متن پرسش
چرا در قرآن کریم در یک جا آمده «لا یرید الله بکم العسر» و در جای دیگر آمده «لقد خلقنا الانسان فی کبد» آیا این دو با هم تناقض ندارند؟ البته این را به حساب کم سوادی من بگذارید نه به حساب ایراد گرفتن به کلام الله مجید. العیاذ بالله.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید این‌که می‌گوییم روزه بگیرید نمی‌خواهیم شما را به سختی بیندازیم، بلکه لازمه‌ی کمال شما ورود به چنین وظیفه‌ای است. حال با این فضا وقتی می‌فرماید انسان را در سختی خلق می‌کنیم معنا می‌دهد یعنی انسان همواره در دل سختی‌ها متولد می‌شود ولی نه آن سختی که برای او زحمت ایجاد کند خداوند چنین سختی‌هایی را برای انسان نخواسته. موفق باشید
9482
متن پرسش
سلام: از اونجایی که رهبر انقلاب مبلغ فطریه امسال رو به همراه کفاره عذری و عمدی اعلام کردن، به چه چیزی استناد میکنن و اصلا این مبلغ چرا باید داده بشه؟ بحث من رو مقدار مبلغ نیست بلکه فلسفه ی پرداخت اون از چیه؟ البته میدونم که این سوال شرعیست ولی برای پاسخ به جمعی که این شبهه رو وارد کردن نیاز دارم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا تا کنون نشده که رهبری مبلغی را جهت فطریه یا کفاره اعلام کنند. ثانیا سوال شما یا از دلیل این حکم است که بایستی به قرآن و روایات مراجعه کنید و اگر فنّ و علم مراجعه به ادله‌ی شرعیه را ندارید آن را به اهل فنّ‌اش واگذار کنید که همان مجتهدین هستند. و شاید سوال شما از چرایی این حکم است و می‌خواهید ببینید چرا خداوند این احکام را بر ما واجب کرده که بایستی در جواب این سوال گفت، عبودیتی که خداوند از ما می‌خواهد و موجب رشد انسانیت ما و قرب به خدای متعال است تنها در صورتی محقق می‌شود که انسان تکلیفش را به صرف این‌که خدا فرموده انجام دهد. البته می‌توان حکمت‌هایی جهت این احکام از کلمات خود معصومین «علیهم‌السلام» به دست آورد ولی نباید این حکمت‌ها مانع نگاه تعبّدی به احکام الهی باشد. ثالثا: در مورد حکمت این احکامی که فرموده‌اید می‌توان این‌چنین گفت که فطریه یکی از دستورات الهی است که منشأکاملا انسانی دارد. فطریه یعنی این‌که شخصی که دخلش به خرج سالیانه‌اش می‌رسد، مقداری از اموالش را به فقراء و کسانی که خرج سالیانه‌شان را ندارند بدهد و آیا بهتر از این راه، راهی برای همدردی با فقراء و غافل نشدن از حالشان در یک جامعه سراغ دارید؟ هم شما با کندن بخشی از اموالتان در مسیر رضایت الهی رشد می‌کنید و هم فقرای جامعه به نوایی می‌رسند. همچنین کفاره‌ی افطار عمدی، جریمه‌ای است که به جهت حرمت شکنی ماه رمضان برای شخص عاصی در نظر گرفته‌‌شده‌است و در حقیقت راهی برای جبران خطا و پذیرفته‌شدن توبه است و این نیز به لطف خدا بر می‌گردد و بایستی در این زمینه توجه داشته‌باشید که کفاره‌ی افطار عمدی منحصر به پرداخت مالی نیست بلکه همان‌طور که می‌دانید یکی از کفارات افطار عمدی، گرفتن شصت روز روزه است. و در مورد کفاره‌ی شخصی که با عذر روزه نگرفته نیز باید بدانید که این کفاره، جبران آن خسارتی است که این شخص متحمل شده. یعنی هر چند از روی عذر روزه نگرفته و تکلیفی نداشته‌است ولی به هر حال سعادتی را از دست داده و خداوند نخواسته که این شخص در مقابل از دست دادن این سعادت چیزی به دست نیاورد به همین خاطر کفاره‌ی یک مدّ طعام را واجب نموده تا جبران شود.
8961
متن پرسش
با عرض سلام: خدمت استاد عزیز یکی از درخواست هایی که از خدا داشته ام رفع منیت است نمیدانم از اثر این دعاست که در زندگی ام دجار مشکل شده ام به گونه ای که گاهی میشود فقط به خاطر مشکلاتم در زندگی کارم شده گریه و وقتی هم در برابر مشکلات زندگی ام بی تاب میشوم مرتب خودم را سرزنس میکنم که چرا به خاطر زندگی دنیایی بی تابی میکنم با اینکه میدانم زندگی دنیا به خودی خود اصل نیست و از مقایسه کردنهای زندگی خودم با دیگران رنج میکشم و نمیدانم چطور از این مقایسه ها رها شوم به طوری که من بعضی روزها که حالم خوب است با تمام شرایط زندگی ام کنار آمده ام و راضی هستم ولی آنی که روحیه ام ضعیف میشود اول مصیبت من میشود و مقایسه ها شروع میشود و به قدری مشکلات زندگی ام برایم بزرگ میشود که زندگی برایم تنگ میشود چه کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین کارهایی که خودتان می‌دانید انجام دهید مثل اُنس با روایات و کتاب‌های معرفتی، اخلاقی. پیشنهاد می‌کنم سی‌دی مباحث «یابن الجُندب» را که دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» به عبداللّه جندب بود کار کنید. موفق باشید
8858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: این عبارت «یا من یعطی من لم یسئله و لم یعرفه» با روایتی که میفرماید کسی که به غیر من امید داشته باشد ناامیدش میکنم چگونه جمع میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در این قسمت از دعا می‌گویی: ای کسی که بدون تقاضای ما آنچه ما نیاز داریم و نمی‌دانیم عطا می‌کنی؛ این ربطی به آن روایت که شما متذکر آن هستید ندارد. موفق باشید
8580
متن پرسش
سلام: پرورش خیال یعنی چه؟ راه عملی برای پرورش خیال چیست؟ آیا با شعر می توان خیال را پرورش داد؟ اگر بله شعر های کدام شاعر خوب است؟ آیا مولوی خوبه؟ بهترین راه برای پرورش خیال چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیال پرورش نمی‌خواهد خودش به اندازه‌ی کافی پرورش یافته هست. خیال را باید با تصفیه‌ی روح و عقل و با اُنس با حضرت حق پاک و صاحب جمال کرد و از طرفی در کنترل در آورد. تدبّر در قرآن و اشعار امثال مولوی و صداقت کارساز است. موفق باشید
8545
متن پرسش
با سلام. ولادت آقا امیر المومنین علیه السلام بر شما استاد عزیز و همه شهدا و شیعیان مبارک. از اونجایی که به حقیقت گویی شما ایمان دارم، خواستم سوالی رو خیلی واضح و صریح عرض بفرمایید. در عصر کنونی که رهبری این جامعه با حضرت آقا هست، اهداف انقلاب و نظام و کلا حقایق به وسیله اکثریت مردم (عوام) پیش میرود و یا به وسیله اقلیت مردم است؟ منظور از اقلیت ، خواص با بصیرتی هست که گوش به فرمان رهبری هستند. حقیر فکر میکنم که گزینه دوم درست یاشه. یعنی در عصر کنونی این عوام نیستند که در تداوم اهداف انقلاب نقش بسزایی داشته باشند ( البته نه این که اصلا نقش ندارند. حضور میلیونی در راهپیمایی ها، حضور میلیونی در انتخابات مختلف و..)اما با عقل ناقصم وقتی به قضیه دقیق نگاه میکنم میبینم گاهی اوقات حضرت آقا حتی یک تنه کاری رو پیش میبرند و یا حتی با همان اقلیتی که مصداق کم من فئة القلیل هستند اهداف نظام و انقلاب رو پیش میبرند. و به نظرم متاسفانه همین مظلوم بودن آقا در بین اکثریت مردم، خود حاکی از این باشد که شخص رهبری مثل پدری دلسوز به همراه همان اقلیت با بصیرت که همگی در صراط حق هستند نقش بسیار مهمتری در این زمینه دارند. مانند سیدالشهدا علیه السلام که با همان اقلیت هفتاد و دو نفر، انقلابی ماندگار را در طول تاریخ ثبت کردند. هر چند که بنده اصلا قصد تخریب اکثریت رو ندارم ولی به نظر میاد که شخص رهبری و مردم با بصیرت قلیلی که واقعا گوششان به دو لب آقا هست نقش بسزاتری ایفا میکنند. شرمنده که اظهار نظر کردم. منتظر نظرتان. یاعلی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همیشه همین‌طور بوده. لطف کار آن است که اکثر مردم در مقابل نظرات رهبری مقاومت ندارند و ایشان را خیرخواه خود می‌دانند. هیچ‌وقت نباید از مردم انتظار داشت در زوایای این موضوعات وارد شوند. موفق باشید
7803
متن پرسش
سلام استادم داریم میرویم بلطف خدا راهیان نور،انچه شما و اولیاءخدا بدنبالش هستند در این مناطق چیست؟ چکنیم در این مناطق چگونه باشیم که استفاده ای بهتر از همه ببریم؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شهدای بزرگوار ما برای تحقق نظام اسلامی و تمدن اسلامی در زیر سایه‌ی ولیّ خدای زمان تا حدّ جان جلو رفتند و با عالی‌ترین انوار الهی روبه‌رو شدند و با ثمرترین زندگی را به انجام رساندند، از خداوند بخواهید به حقیقت نوری که به شهداء داد تا آن‌که آن نور آن‌ها را تا این‌جاها جلو برد، ما را از آن نور و آن نتایج محروم نفرماید. موفق باشید
5615
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار داشتم زندگی یک شهید دفاع مقدس را می خواندم که مسیحی بودند و همان روزی که یاد گرفتند نماز بخوانند در جبهه شهید می شوند. استاد من به این زیاد فکر کردم چی میشه این بندگان خدا انقدر عاقبت بخیر میشن. این شهید که کلا یک روز نماز خونده . یادمه آقای رحیم پور ازغدی داستان یکی از سران جاهلیت را تعریف می کرد که در جنگ احد ایمان آورده همانجا هم شهید شده. بدون حتی یک نماز و یک روزه! آخه این مسئله بنظرم فراتر از عاقبت بخیریه، شهید شده! ما با این همه ادعای مسلمانی دعا میکنیم دم مرگ کافر از دنیا نریم عاقبت بخیر شدیم! یا مثلا زهیر که شیعه نبوده چه کار کرده با اینکه از دست سیدالشهدا فرار می کرد تا چشم تو چشم نشه، ارباب میان دنبالشون و جلسه خصوصی باهاش میذاره و یک حرفایی رد و بدل شده که شب عاشورا میگه هزار بار کشته بشم وزنده بشم و باز به راهت فدا بشم. یا حرُ که دیگه اساسا مسبب عطش شد، حضرت لقب حریت بهش دادند و الخ. یک جوابی که مدتها پیش در مورد حر شنیده ام، استادی می گفتند "ادب" او باعث شده بوده. احترامی که به حضرت زهرا س داشتند. در بین این شخصیتها که داستانشان را گفتم هم بنظرم این ادب مشهوده. مثلا در داستان همان شهید مسیحی هم متانت و حجب و حیاشون بیان شده. اگر فقط ادبه، باید شرایط خاصی داشته باشه، چه شرایطی؟ اگر دلیل دیگر هست چیه؟ متشکرم از توجه و پاسخگوییتان خدا بر توفیقاتتان بیفزاید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با حق و حقیقت صادقانه برخورد کرد و در هرحال انصاف را رعایت کرد حتی اگر رعایت انصاف به ضرر ما باشد تا در هر شرایطی که با حق روبه‌رو شدیم بتوانیم آنچه حق است را انتخاب کنیم. موفق باشید
5344
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شما استاد عزیز اینجانب دو گزیده از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون نگرش اسلم و غرب به علم می آورم. 1-"... ما می بینیم که در زمینه های مختلف تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده... نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین می پنداشتند، آغاز شده...پایه و مبنای علوم انسانی ای که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعه شناسی و مدیریت و انواع و اقسام رشته های علوم انسانی، بر مبنای یک معرفت ضددینی و غیردینی و نامعتبر از نظر کسانی است که به معرفت والا و توحیدی اسلامی رسیده باشند..." بیانات رهبر معظم انقلاب پس از سخنان اساتید 26/9/83 2-"...علم که دیگر مادی و معنوی ندارد؛ علم، علم است. علم، معرفت است؛ علم، عزیز و شریف است، گوهر است. علم آن چیزی است که انسان باید دنبال آن باشد؛ چشم باز انسان در حرکت است. همه جا باید دنبالش برویم. شما ملاحظه می کنید و می بینید که دیگران رفتند..." بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با رؤسای دانشگاه سراسر کشور، 6/12/1376 در بیانات اول عنوان می شود که علم غربی از لحاظ تفکر دینی و توحیدی بر مبنای درستی تولید نشده است. اما در بیان دوم عنوان می شود که هر علمی شریف است. 1)اگر هر علمی شریف است پس تولید علم بر مبنای تفکر توحیدی چه معنایی می دهد؟ 2)آیا بحث علم دینی که در نزد تعدادی اساتید دانشگاهی مطرح است (امثال دکتر داوری، دکتر گلشنی و...) منتفی می شود؟ 3)یا اینکه ایشان در بیانات خود به دو جنبه ی متفاوت از علم اشاره کرده اند یعنی جهانبینی بر گرفته از علم در بیانات اول و اکتشافات علمی در بیان دوم. با سپاس فراوان اینجانب را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضر هستید که واژه‌ی علم هم در مورد علوم انسانی به‌کار می‌رود و هم در مورد علوم تجربی. رهبری عزیز مبنای علوم انسانی را در غرب ضد توحیدی می‌دانند ولی در مورد علوم تجربی می‌فرمایند، علم که دیگر مادی و معنوی ندارد. به نظر بنده ایشان از این طریق تلاش دارند کشور را در علوم تجربی از عقب‌ماندگی تاریخی نجات دهند بعد از آن است که باید در یک بازخوانی مجدد آن علوم را از مبنای پوزیتیویسمی که آقای دکتر گلشنی می‌فرمایند، رهانید و تا با تغییر نگاهی که دکتر داوری بر آن تأکید دارد، علم از نفسانیت و سوبژکتیویته فاصله بگیرد. موفق باشید
5152
متن پرسش
سلام بنده به تازگی کتاب غربزدگی جلال آل احمد رو مطالعه کردم شما چقدر این کتابو قابل استفاده میدونید؟ مباجث قابل استفاده ای داشت ولی یه شبهه هایی مینداخت که خیلی سنگین بود مثه اینکه رواج تشیع تو ایران کار غرب بوده برای تقابل با عثمانی و از زمان تیمور شروع شده و در صفویه به نتیجه رسیده یا اینکه (نعوذبالله) حتی اعتقاد ما به رومی بودن مادر امام زمان تحت تاثیر غرب زدگیه و...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم جلال در همان حدّی که موضوع غرب‌زدگی را طرح کرده و یا متوجه نقش تاریخی روشن‌فکری در ایران شده ارزش دارد نه این‌که باید همه‌ی تحلیل‌های ایشان را نیز قبول کنیم. هرگز این‌طور نیست که رواج تشیع در ایران کار غرب بوده، برعکس، چون روح ایرانی از همان ابتدا با نحوه‌ی برخورد علی«علیه‌السلام» در رابطه با مَوالی متوجه عظمت علی«علیه‌السلام» شد به حضرت گرایش داشتند در اولین فرصت که فشار عثمانیان کم شد آن گرایش ظهور کرد و صفویه نیز از آن گرایش استفاده کرد و هزاران عوامل دیگر که بحث آن این‌جا نیست. همچنان که موضوع سوابق حضور جناب نرگس‌خاتون چیزی نیست که بتوان آن را از تاریخ نفی کرد. موفق باشید
4938
متن پرسش
شما فرمودید که: «علم حضوری به خداوند، یک وجه عقلی دارد و یک وجه عملی؛ وجه عقلی آن، مبادیِ علم نظری است. و وجه عملی آن، نظر به انسان معصوم است.». آیا می‌توان نتیجه گرفت که: «پس علم حضوری به خداوند، هم جزء مبادی نظری است و هم جزء مبادی عملی.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که می‌فرمایید علم حضوری به خداوند از طریق فطرت، جزء مبادی نظری جان هر انسان می‌باشد و از آن‌جایی که انسان به صورت حضوری، احساس می‌کند که بنده است و متصل به حضرت حق ، طلب رسیدن به معبود دارد و از این لحاظ طالب عملی است که خود را به معبود خود برساند و از این جهت می‌توان گفت مبادی عملی انسان نیز حضوری است ولی از آن‌جهت که احساس خلأ می‌کند و می‌خواهد با رجوع به معبودِ خود آن خلأ را پر کند و از مقصد خود که همان «الیه راجعون» است محروم نگردد ، در همان راستا در جان خود به وصورت حضوری پیامبران و امامان را به عنوان نمونه‌ی کامل عقل عملی می‌شناسد وظیفه‌ی تبعیت از آن‌ها را دارد . موفق باشید
4819

عالم ذربازدید:

متن پرسش
سلام و خداقوت آیا عالم ذر با روز الست ارتباطی دارد الر بله چو ارتباطی جایی شنیدم که در عالم ذر ارواح خوب یا خبیث هستند و وقتی وارد این دنیا میشوند با همان خصوصیات هستند اگر اینطور هست پس ما با پیش فرضهایی در این دنیا می آییم که توان تغییر آنرا در این دنیا نداریم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این طور نیست. بنده در جلسه‌ی تفسیر سوره‌ی اعراف در شرح آیه‌ی 172 عرایضی داشته‌ام که شاید این شبهه برطرف شود. موفق باشید
4508
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . . حقیقتا کارد به استخوان رسیده. . . یک هفته بیشتر تا ماه رجب نمانده اما ترس تمام وجودم را فرا گرفته که چگونه قدم در این بزم بگذارم. . .بگذارید دلیلش را باز نکنم تا تاییدی باشد بر ستار العیوبیش. . .اما چه کنیم؟نگویید برو جزوه فلان،کتاب فلان،مفاتیح یا المراقبات بخوان که ان شاء الله وقت خواهم گذاشت. . .و البته همه را از برم و شما هم بنده را میشناسید. . .اما با این دل ترسو چه کنم؟درست مثل حالت شب قدر پارسال که با ترس وارد شدیم و طبق معمول شرمنده شدیم از عطایای شیرین. . . استاد میترسم. . . به کی متوسل شم؟چه کنم؟در خانه که بروم؟.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌خود می‌ترسید. همین‌که متوجه‌ی طلیعه‌ی ماه رجب هستید خبر از آن می‌دهد که روحتان آماده است از آن شرایط فوق‌العاده استفاده کند. به گفته‌ی فیض کاشانی: «گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی.... گفتا که خوب بنگر شاید رسیده باشی» در خانه‌ی صاحب ولایت علی مرتضی«علیه‌السلام» برو و بگو آقا ما را در بهره‌مندی از این ماه شریف همراهی کنید. موفق باشید
3728
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گاهی اوقات دربین افراد خانواده باجوانانی روبه رومیشویم که به خاطر بعضی از مشکلاتی که درزندگی شان وجود دارد ودربعضی موارد بی تدبیری خودشان موجب آن شده نماز نمیخوانندوخدا رامسبب آن مشکلات میدانندو حاضر به مطالعه وتغییر شیوه رفتارخودشان نیستندوبه نصایح هم گوش نمیدهندآِیا این افراد کافر به حساب می ایندو چگونه بایدبا آنها برخورد کردچون این عملشان فشار روانی زیادی رابه ما وارد میکند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم به‌راحتی بتوان آن‌ها را کافر به‌حساب آورد، به عنوان مستضعف با آن‌ها برخورد کنید چون نمی‌دانند ولی عملشان را تأیید نکنید. موفق باشید
3074

تکرارسوالبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ادب من برای دومین بار این سوال را ارسال می کنم چراکه هنوز جوابی دریافت نکرده ام. میخواستم راهنمایی بفرمایید که آبا با توجه به بحث هایی که پیرامون شوم بودن ماه صفر بیان می شود آیا فرزند دار شدن (بسته شدن نطفه) در این ماه می تواند تاثیر منفی روی فرزند داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده قبلاً هم جواب این سوال را عرض کردم که تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم هیچ اشکالی پیش نمی‌آید. موفق باشید
777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
وقتی افراد نمی خواهند ندای وجود را بفهمند وتنها دوست دارند درهمان حدی از وجود که هستند همان بودن را ادامه دهند ماندن برای انسان در این جمع ها خیلی سخت می شود این حرف درستی باید باشد که چون انسانها چیز دیگری از بودن خودشان را نمی خواهند نمی نشینندو فکر کنند که آیا می شود طور دیگری بود یا خیر ؟درحال حاضر چون انسان هایی که دعوت به وجود بکنند در جامعه کم یافت می شود افراد دیگر به بودن دیگری نمی اندیشند همه برای دل دیگران هستند نه برای خودشان . خداوند سقراط را رحمت کند که شهید این راه بود که به مردم می گفت که ای مردم طور دیگری هم می شود بود وچون مردم این را نمی خواستند سقراط را هم کشتند استاد این چه رمزی است که افرادی که می خواهند مردانه اهل تفکر باشند درجامعه غریبند حاج آقا شما فکر را چگونه تعریف می کنید؟ شما معنای متفکر را چکونه می فهمید .استاد اگر شرایط روحیمان طوری باشد که اصلاً نتوانیم به راحتی با هرکسی دم خور شویم چه باید کرد اگر شرایط کاری طوری باشد که هیچکس برنامه در جهت خودسازی نداشته باشد چه باید کرد ؟همه فقط پول می شناسند ورقابت و... هیچکس از خودش نمی پرسه من کیستم؟ استاد شما که دلتون دل دردمندی است برامون دعاکنید. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آری حرف درستی است که تا انسان متوجه حقیقت وجود نباشد به همان که هست راضی است. حقایق همیشه بلندتر از اندیشه‌ی عامه است و به همین جهت شما در دعای ندبه لابه و ندبه می‌کنید برای آن‌که نظرتان از عالی‌ترین مخلوق یعنی واسطه‌ی فیض هستی به جای دیگر نیفتد و متوجه‌اید ماندن در حقیقت نوری که از آدم«علیه‌السلام» شروع شد و به مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود بزرگ‌تر از اندیشه‌ی عمومی است. فکر حقیقی؛ رجوع به «وجود» است و از منظر وجود همه‌ی عالم را مظاهر اسماء الهی یافتن. باید با انسان‌ها مدارا کرد و بر اساس گفتمان دینی، فطرت آن‌ها را مورد خطاب قرار داد. موفق باشید
22314
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به این که امام صادق (ع) با مخالفان خود با روش ملایم بحث می کردند و در آن زمان هر گروهی و هر مکتبی آزادانه عقاید خود را بیان می کرد آیا در نظام اسلامی این امکان هست که هر مکتبی از مسیحی و یهودی گرفته تا روشنفکر و... کرسی درس داشته باشند و شیعه هم یکی از آن ها باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه. به نظر بنده ما در آینده، ضرورت حضور و طرح این‌که بقیه‌ی افکار از آن جهت که فکر باشند و نه تهمت و دروغ؛ را بیش از پیش احساس خواهیم کرد. موفق باشید

نمایش چاپی