باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً انسانهای مؤمن در حین گناه، نظر به رحمت الهی دارند. لذا نمیتوان گفت در حین گناه بهکلّی از محبت به حق خالیاند. حتی آن وقتی که به مؤمنی توهین میکنند از محبت به حق خالی نیستند. آری! اگر نور محبت به حق شدید بود، بهتر خود را کنترل میکردند 2- با توجه به جوابی که در قسمت اول داده شد، پس نمیتوان گفت محبت مقدمهی گناه است بلکه امید به رحمت الهی منجر میشود که انسانها تصور کنند حضرت حق به آنها سخت نمیگیرد. در حالیکه غافل میشوند که گناه ریزش رحمت و فیض خدا را از انسان میگیرد. چنانچه قرآن در مورد حضرت یونس«علیهالسلام» میفرماید: «فظنّ ان لن نقدر علیه» گمان میکرد به جهت کاری که کرده است، خداوند به او سخت نمیگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید ما در تاریخی قرار داریم که «زن» گمشدهی این تاریخ است و بسیاری از مردان و اساساً فرهنگ ما با برداشت کهنهای که از مذهب در آن هست، معنای زن را نمیفهمند. و اینجا است که زنان با حوصله و نه با درگیری و نه با ردّ خواستگار، بلکه با سعهی صدر قدم به قدم راهِ جدیدی را در این تاریخ برای زنان و برای خود بگشایند. و بیش از همه، زنان باید نشان دهند که چهکاری باید انجام داد تا شرایط مناسب فهم زنان از مردان و فهم مردان از زنان به ظهور آید. مطمئن باشید تا اینجا بهترین راه را انتخاب کردهاید، تلاش کنید تا بهترین راههای دیگر در همین بستر در مقابل شما گشوده شود، نه آنکه خود را با دخترانی مقایسه کنید که در زندگی مجرد خود فعالیت میکنند. کار اصلی زنان مدیریت هستهی توحیدی خانواده است، ولی مدیریتی نرم، آنچنانکه در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» تا حدّی به تفصیل بیان شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جلسهی اول شرح کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب در این تاریخ» شد. برای درک بهتر موضوع، نیاز به مقدماتی مثل «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف همان سخن قرآن است که میفرماید اگر طرف اهل کار باشد و میتواند درآمدِ مکفی جهت رفع نیاز همسر خود داشته باشد، نگران آن نباشد که ممکن است با اضافهشدن همسرش، رزق خانواده معطل بماند. حال در این فضا، روایتِ مذکور میفرماید: اگر آنچنان شرایط اقتصادی در بحران است که حتی انسانی که اهل کار است نمیتواند با کار و فعالیت نیاز خانوادهاش را برآورده کند، صبر پیشه کند و با روزهداری شهوت خود را کنترل نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان با خواندن کتاب متوجه میشوید که گرفتار نویسندهای در کتاب هستید که همچنان شما را معلّق نگه میدارد تا به خود آیید و به جایِ یک نتیجهگیری، به «تفکر» وارد شوید. و این نیاز حقیقی تاریخ ما است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه میفرمایید احساس راکدبودن میکنم، در این سیر این حالت، حالتِ به تکوینرسیدن است که جناب خواجه عبداللّه انصاری مثلاً در مورد «حال» میگوید: از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقیماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»
استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً بهدست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامهی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقشداشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همهچیز از آن خدا است و من هیچکارهام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آلعمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن میشود. لذا پیشنهاد میشود منازلالسائرین را با شرحی که جناب حجتالاسلام و المسلمین استاد یزدانپناه دادهاند، دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه. به نظر بنده ما در آینده، ضرورت حضور و طرح اینکه بقیهی افکار از آن جهت که فکر باشند و نه تهمت و دروغ؛ را بیش از پیش احساس خواهیم کرد. موفق باشید