بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12064
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. آیا رابطه روح و جسم انسان مفارقتی و تماسی است؟ رابطه خدا با جهان و اشیاء جهان چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح مدبّر بدن است بدون آن‌که بدن را آفریده باشد، ولی جهان از تجلیات وجودی وجود مطلق است و رابطه‌ی آن عین ربط با خالق است که آن‌را در برهان صدیقین باید دنبال کنید. موفق باشید

9437
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها در مورد کتاب سیاحت غرب اینگونه استدلال میکنند که: ایشان (آیت الله قوچانی) خود در مقدمه کتاب سیاحت غرب، تصریح کرده اند که این مضامین را با توجه به آیات و روایات، ترسیم و تجسم کرده اند؛ نه این که به آن عالم رفته و از آن جا خبر آورده باشند. یعنی ایشان مطالبی را که از آیات و روایات در مورد حیات پس از مرگ، استفاده کرده است، در قالب بیانی خاصی تبیین کرده است و مطالب آن عمدتا مستند به آیات و روایات است هر چند در ترسیم و تبیین آن هم در قالب بیانی همچون نمایشنامه و فیلمنامه، جزئیاتی را افزوده اند. نظر شما چیست؟ آیا آیت الله قوچانی مکاشفه را در مقدمه کتاب تکذیب کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک حضور است که برای ایشان پیش آمده که نمونه‌هایی از آن برایشان در سیاحت شرق هم هست. بنده یک جزوه‌ای در شرح کتاب سیاحت غرب دارم، شاید روشن کند که موضوع از چه قرار است. موفق باشید
7469
متن پرسش
سلام استاد گرامی نظرتان در مورد این مورد از امر به معروف و نهی از منکر زبانی نسبت به عدم رعایت حجاب چیست؟ این داستان واقعی است: توی اتوبوس ترمینال جنوب، چند تا خانم جوان بد حجاب وارد شدند. یکی از خانم ها نشست روسری اش رو برداشت و مشغول مرتب کردن موهاش شد! - من داد زدم: "آهای خانم! خجالت نمیکشی در ملأ عام روسری تو بر می داری"؟ - "چه ته؟ به تو چه! ناراحتی شما روت رو بکن اون ور نگاه نکن!" - "من روم رو بکنم اون ور که شما هر غلطی می خوای بکنی؟ شما وظیفه نداری؟" - خانم از جاش پا شد با ژست تهاجمی بر گشت سمت من: "تو غلط میکنی توهین میکنی به من؟" - "من توهین نمیکنم خانم! میگم تو غلط میکنی که در ملأ عام روسری تو بر می داری!" - آقای راننده: "چی شده آقا چی شده؟" - "هیچی این خانم روسری اش رو توی ماشین بر میداره و موهاش رو درست میکنه" - چند تا خانم محجبه در صندلی بغل با حالت افسوس: "نوچ نوچ نوچ!" - خانم: "من کاری نکردم من رفتم پایین داشتم موهام رو درست میکردم" - "پایین؟ از این عقب دیده میشد!" - راننده در گوشی میخواد من رو ساکت کنه: "آقا باشه! باشه! شما راستی میگی! باشه!" - خانم بلند: "ای بابا به همه چیز آدم کار دارن اینا؟ به شما چه من چی کار میکنم!" - "خانم! شما عضو این جامعه ای و مسئولیت داری! بحث سر مسئولیت پذیریه! خیلیهای دیگه هم تو همین اتوبوس مطمئنا به این وضع معترضن اما جرأتش رو ندارند بگن ولی من جرأتش رو دارم." - چند لحظه بعد که غائله ظاهرا ختم میشه راننده باز با احتیاط و در گوشی: "آقای عزیز! من حرف شما رو قبول دارم! ولی ما مجبوریم اینا رو تحمل کنیم!" - من بر خلاف انتظار راننده با صدای بلند: "چی چی مجبوریم! شما بگی مجبوری! من هم بگم مجبورم! نتیجه‌اش میشه همین!" - راننده باز درگوشی: "باشه! باشه! ولش کن!"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آرزو می‌کنم با همین روحیه‌ی شما اگر با چنین مسئله‌ای روبه‌رو شدم اعتراض کنم ولی معتقدم نباید ادامه‌اش می‌دادید و همین‌که راننده خواست موضوع را تمام کنید باید تمام می‌کردید. چون انچه وظیفه‌تان بود انجام دادید، اجرکم علی اللّه. موفق باشید
3575
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر درباره نظریه داروین اطلاع کاملی ندارم. اما بعضی موارد آن قابل قبول است و جامعه مذهبی در این باره بد عمل کرده است. اسناد علمی درباره تکامل حیوانات وجود دارند. مانند فسیل های یافته شده. در ضمن این نظریه نشان دهنده قدرت خداوند است. چرا که قدرت و حکمت خدا درخور خلقتی عظیم و مطابق با قوانین همین جهان است. من فکر می کنم خداوند قبل از همه و بیش از همه قوانین این دنیا را رعایت می کند. فرض کنید این نظریه را رد کنیم. پس خلقت چگونه انجام شده است؟ آیا ناگهان تمام موجودات چشم باز کرده اند و خود را در کنار بقیه دیده اند؟ این که نشدنی است چرا که زمین هم از یک جایی ساخته شده و قبل از آن وجود نداشته است. ضمن اینکه تولید موجودات ذره بینی از عناصر بی جان در آزمایشگاه انجام شده است و این با آفرینش موجودات از گِل تطابق دارد. ضمنا یافته های علمی نشان می دهد که DNA های انسان و میمون شباهت بسیار زیادی دارد. در این نظریه بخشی وجود دارد که گویای این است که دنیا در 6 مرحله آفریده شده است که با قرآن تطابق دارد. فقط نمی دانم داستان خلقت انسان در قرآن را باید چه کار کرد! یک سوال اساسی بنده در همینجاست. آیا می توان گفت نمادین است یا مطابق با فهم بشری گفته شده؟ این البته اعتقادات بنده است و من قصد قبولاندن باورهای خودم به بقیه را ندارم. ولی برخورد مذهبی ها را در ارتباط با این نظریه هم نمی پسندم. چرا که باور مردم به سمت قبول این نظریه رفته ولی افراد مذهبی این را نمی پسندند که خود این داستان باعث شکاف می شود. نظر شما راجع به گفته های بنده چیست؟ ایا جنابعالی نیز این قسمتهای نظریه داروین را قبول دارید؟ در هر صورت (جواب بله یا خیر) تضادهای گفته شده را چگونه حل خواهید کرد؟ این داستان ذهن من را مشغول کرده و به نظرات شما استاد گرامی بسیار محتاجم. با تشکر فراون امین قراباغی ایمیل:a.qarabaqi@gmail.com
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اطلاع دارید که موضوع تکاملی که داروین مطرح می کند یک موضوع مفصلی است که در قالب یک سؤال و جواب نمی‌گنجد. با توجه به این‌که رشته‌ی دانشگاهی بنده زمین‌شناسی است در چند جلسه‌ی اول تفسیر سوره‌ی سجده دلایل ضعف نظریه‌ی تکامل انواع را مطابق آخرین نظریه‌های علمی عرض کرده‌ام و تناقضاتی که این نظریه در خود دارد. از طرفی امروزه حتی آن‌هایی که تکامل انواع را قبول دارند این نظریه که انسان‌ها از نسل میمون هستند را هیچ دانشمند پالئونتولوژی نمی‌پذیرد و به‌کلی مردود است. شهید مطهری در مباحثی که در مورد تکامل انواع داشتند می‌فرمایند: پذیرفتن تکامل انواع هیچ ضرری با مبانی عقیده‌ی توحیدی نمی‌زند اشکال در خود معتقدین به این عقیده است که دلایل کافی علمی جهت اثبات نظریه‌ی خود ندارند. موفق باشید
1868
متن پرسش
سلام.چگونه داغ از دست رفتن عزیزانمان را تحمل کنیم؟چگونه می شود با اموات ارتباط داست؟نزدیک 1 سال است هر چقدر دعا و توسل می کنم خوابش را نمیبینم.چکار کنم استاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شما وظیفه‌ی خودتان را نسبت به اموات انجام دهید تا مشمول دعای آن‌ها قرار گیرید. شاید مأذون نباشند که به خواب شما بیایند. موفق باشید
1440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی مدتی است که به لطف خدا شروع کردم به خواندن نماز با توجه و گاهی هم نماز نافله اما از وقتی این برنامه رو دارم نسبت به نماز این حس رو پیدا کردم که وقتی وقت نماز می رسه به سختی نمازم رو می خونم و می گم که وای باز هم باید نماز بخونم یک جوری برام تمرکز داشتن سخته و این باعث می شه این حس رو پیدا بکنم یا در وقت سحر موقع نماز خواندن فکرهایی مثل این که هر لحظه ممکنه جن یا شیطان در پشت سرم ظاهر بشه باعث ترس در من و عدم تمرکز در نماز می شه و می ترسم که این مسائل مانع ادامه ی برنامه ام بشه ممنون می شم راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بدون آن‌که به خود فشار بیاورید آنچه تکلیف است را انجام دهید بقیه را به عهده‌ی خدا بگذارید. آن حالت وَهمی هم که در مورد نماز شب‌تان پیش می‌آید اگر نماز را ادامه دهید إن‌شاءالله رفع می‌شود ولی دلواپس نباشید که چرا آن حالت وهمی موجب عدم تمرکز می‌شود. همان عزم اولیه‌ای که در اقامه‌ی نماز شب دارید و بر اساس آن شروع می‌کنید، کارساز است. موفق باشید
1369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام ودرود خدمت استادارجمند ازدیدگاه غرب آنتروپی(بی نظمی)جهان همواره مثبت یامساوی باصفرخواهدبودوهرچه به طرف آینده می رویم افزایش می یابدلطف بفرماییدبگویید که دیدگاه اسلام دراین مورد چیست. باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از ظاهر آیات برمی‌آید که خداوند از آینده‌ای خبر داده که نظام امروزی عالم ماده به هم می‌خورد و پس از آن قیامت در شرایطی دیگر شروع می‌شود چون در سوره انفطار می‌فرماید: «إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ × وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَت‏ » یعنی آن وقتی که آسمان شکافته می‌شود و ستارگان پراکنده می‌گردند. موفق باشید
20812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: چند سالی است که با مباحثی پیرامون ولایت فقیه درگیرم و ذهنم را به خود مشغول کرده است. از نوع رابطه ی ولی فقیه با مردم و مردم با ولی فقیه. از نوع رابطه ی مسئولین با ولی فقیه و بالعکس. در این زمینه کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و قسمتی از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را خوانده ام و از منابع دیگر نیز چیزهایی خوانده ام، ولی گویا چیزهایی که برداشت کرده بودم اشتباه بوده است، با توجه به فایل صوتی که اخیرا از شما پخش شده است. در رابطه ی فایل صوتی که از شما پخش شد، شما فرموده اید: «می گویند که آقا همه نظریاتش درست نیست در صورتی که خدا وقتی کسی را زعیم می کند، قلبش را در اختیار می گیرد. بالاخره ما چه گناهی کرده ایم که آقا را قبول داریم. آیا می شود خدا ایشان را کمک نکند، آن وقت به ما ظلم کرده است و خدا این کار را نمی کند.» آیا در اختیار گرفتن قلب دلیلی می شود که تمام نظریات درست باشد؟ پس شما این سخن رهبری را چگونه توجیه می کنید که می فرمایند: «یکی از خطاهایی که خود ما کردیم (بنده خودم هم در این خطا سهیم هستم) این مسئله ی تحدید نسل، باید از اواسط دهه 70 متوقف می شد. خود بنده در این اشتباه سهیم هستم. خدا باید از ما ببخشد.» در اینجا خود حضرت آقا می گویند که اشتباه کرده اند، شما چگونه این صحبت را تحلیل می کنید؟ علاوه بر آن اینکه آیا بر فرض صحت صحبت شما مبنی بر عدم خطا در تصمیماتِ حضرت آقا، فضای نقد و نظر هم راجع به نظرات آقا باید بسته شود؟ شما فرموده اید در یک جلسه ی خصوصی معتقد بوده اند که فلان نظر حضرت آقا اشتباه است این کار (نقد کردن) کجایش خلاف است؟ ما صحبت هایی از حضرت آقا داریم مبنی بر اینکه اصرار می کنند بر نقد کردن خودشان. شهید بهشتی: «ما هنوز رابطه ی طلبگی را با امام حفظ کرده ایم. اما در پایان وقتی ایشان تصمیمی گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم؛ ولو آن تصمیم برخلاف آن انتقادهایی باشد که در همان جلسه کردیم». خوشحال می شوم پاسخ دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 20800 عرض شد؛ بحث در عصمت ولیّ فقیه نیست، بحث در رهنمودهای کلّی اوست برای سعادت جامعه. در این رابطه است اگر مسئولی بخواهد خود را در عرض عقل ولیّ فقیه مطرح کند، از حکمت لازم خارج می‌شود. وگرنه اگر در عین انتقاد به رهبر، باز در کلیّت، جهتی که رهبری در جمع‌بندی پیشنهاد می‌کنند را عمل کنند مشکلی پیش نمی‌آید به‌خصوص که رهبری انقلاب مبتنی بر آموزه‌های دینی و قرآن و روایات نظرات کلّی خود را مطرح می‌کنند و این نزدیک‌ترین روش برای امن‌بودنِ از خطاست. موفق باشید

20734
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه وجود حضرت مهدی از نظر تاریخی ظاهرا قابل اثبات نیست پذیرش اینکه ایشان وجود خارجی داشتند منوط می شود به رجوع به روایات حتی اگر عقل و قرآن نیز دلالت کلی بر وجود ایشان داشته باشد تعیین مصداق منوط به رجوع به تاریخ و روایت است و چون راه تاریخ بسته است میماند راه روایت، راه روایت هم مشکل اینست که شرط صحت روایت، اثنی عشری بودن راویست و در این مورد که وجود حضرت صاحب ثابت نیست اگر راوی اثنی عشری باشد موجب ضعف حدیث می شود کما اینکه هرآنچه اسماعیلیان از جانب خود روایاتی در مورد امامت اسماعیل بیاورند هیچ حجتی ندارد بنابرین باید به روایاتی رجوع کرد که راوی بی طرف باشد که باز اگر راوی غیر از شیعه اثنی عشری باشد موجب ضعف سند می شود و اگر اثنی عشری باشد موجب نقض بی طرفی و روایات متواتر که همه فرق تایید کرده باشند هم نداریم والا مسئله از نظر تاریخی ثابت می شد دقت داشته باشید که ما فعلا کار به امامت ایشان نداریم که بتوان با کلیات عقلی و ... ثابت کرد بلکه می خواهیم بدانیم امام عسکری پسری داشت یا نه فارغ از این که امام بود یا خیر و می بینید که باب تحقیق بسته است مگر آنکه تبع لآبا ایمان بیاوریم و آن ایمان را چه ارزشیست نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- براهین عقلیِ محکمی در راستای وجود انسان کامل داریم که در این مورد می‌توانید به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید 2- محی‌الدین بن عربی که موضوع انسان کامل را مطرح می‌کند و مصداق آن را در حال حاضر حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌داند متذکر می‌شود که در شهود خود آن حضرت را در محروسه‌ی دمشق ملاقات کرده، در حالی‌که محی‌الدین شیعه مذهب نیست و مبتنی بر روایات شیعه موضوع را دنبال نمی‌کند 3- روایات مطمئنی در این مورد از خود پیامبر هست که شخصی مثل جابر از ان حضرت نقل می‌کند. موفق باشید

17946
متن پرسش
خدمت استاد طاهرزاده سلام و عرض ادب دارم: سوالی داشته که ذهن بدجوری دنبال جوابشه. سوالم از محضر شريف شما اين است كه چرا در بحث تخصصي خداشناسي پاره اي از متكلمين و فقها حال حاضر منجمله آيت الله صافي گلپايگاني، آيت الله وحيدخراساني، آيت الله سيدان، استاد حكيمي و... خداشناسي فلسفي را قبول نداشته و مباحثي مثل سنخيت، علت و معلول، وحدت تشكيكيه و... را قبول نداشته و باطل مي دانند و حتي براي خود استدلال هم دارند و از آن طرف عكس اين سخنان را فقهايي مثل آيت الله جوادي آملي، آيت الله مصباح يزدي و... مي زنند. چرا در مورد اين بحث تخصصي و ركن ركين دين و مذهب يعني خداشناسي بين اين عزيزان ديني مان اختلافات علمي هست. واقعاً در اين خصوص برداشت خودتان چيست استاد عزيزم؟ در بحث فوق تخصصي خداشناسي حقيقتاً كدام گروه از بين فلاسفه و متكلمين سخنانشان در اين خصوص به معارف خداشناسي و توحيدي شيعه نزديكتره؟ چون واقعاً من جوان در اين بحث تخصصي گيج شدم. از آن ور فقهيي برهان فلسفي را قبول مي كند از آن طرف فقيهي برهان فلسفي را باطل، رد و توالي فساد مي دانند؟ تحليل شما از اين سخنان چيست؟ چون از آن ور دوست دارم اين بحث خداشناسي را استدلالي دنبال كنم و از آن طرف مي خواهم نزديكترين راه به آيات و روايات باشه و مخالفت با آن نداشته باشد. از اين كه بنده نوازي كرده و سخنان حقير را مطالعه نمودید كمال سپاس را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در روایات داریم علاوه بر حجت ظاهری که شریعت الهی و ائمه‌ی معصومین‌اند، حجت باطنی داریم که همان عقل است و اگر ما عقلِ مقتضی فهم روایات و آیات را به‌کار نگیریم و فقط تنها به ظاهر روایات و آیات بسنده کنیم، چنین مشکلاتی که متذکر شده‌اید پیش می‌آید. امثال حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی در به‌کارگیری عقل در فهمِ آیات و روایات، موفق‌تر از کسانی‌اند که به ظاهر آیات و روایات بسنده کرده‌اند. جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های خود در 15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» به‌خوبی به این موضوع پرداخته‌اند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com می‌توانید تهیه کنید. موفق باشید

17290
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. در نماز باید خیال ما از حوادث و کارها و بحث و... خالی باشد درست. ولی استاد عزیز مگر می شود خیال خالی بماند؟ سوال من این است کسانی که نمازشان با حضور قلب است در خیالشان چه می گذرد؟ آیا خیالشان خالی از صورت است؟ 2. برای مبتدی ها چگونه باید باشد؟ جایگاه خیال در نماز کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح کتاب «آداب‌الصلواة» حضرت امام در این مورد شده است، خوب است تمام آن کتاب را با شرح صوتی آن دنبال فرمایید. آری! وقتی در بیرونِ نماز از هر مظهری به حضرت حق منتقل شدیم، و همه‌چیز را آینه‌ی حق یافتیم، در نماز که خلوتگاهِ بین عبد و ربّ است؛ این ارتباط شدیدتر می‌شود و با خدایی که در همه‌چیز با او آشنا شدیم مأنوس می‌گردیم و مظاهری را مدّ نظر قرار می‌دهیم که به تمامه آینه‌ی نمایش حق‌اند و در همین رابطه حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند در نمازتان یکی از ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار دهید. در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیت‌‌یافتن باورها» عرایضی شده است. موفق باشید

 

16981
متن پرسش
این طور که بنده فهمیدم در زمان یونان باستان و بعد از ارسطو، عقل مدرن و ابزاری از عقل قدسی جدا میشه. سوالم اینه که چطور عقل میتونه تحت تسلط وحی قرار بگیره. بنده در ذهنم این طور شکل گرفته که عقل ذاتا منقطع از وحی هست ولی به صورت پسینی (نه پیشینی) میشه با وحی محدود و هدایتش کرد و.... نه این که عقل تحت ولایت و تسلط وحی دربیاد. اصن اگه شرع و وحی بر عقل حکومت و ولایت داشته باشه که دور به وجود میاد. چون که ما دین رو با عقل اثبات می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای امر دین، با عقلِ ما با ما سخن می‌گوید و عقل متوجه‌ی جایگاه متعالی وَحی می‌شود و می‌فهمد که اشارات وَحی، بالاتر از مفاهیم عقل است و لذا تا آخر، نظر به اشارات وحی دارد، بدون‌ آن‌که بخواهد همه‌ی ابعاد وحی را در سیطره‌ی خود قرار دهد – این یک نوع، بی‌ادبیِ عقل است نسبت به وحی - علاوه بر این وقتی دین الهی بر اساس قلب در جان انسان شکل گرفت، انسان منوّر به عقلی می‌شود که با اشارات قلب جلو می‌رود که این همان، عقلِ قدسی نبوی است که قرآن در آیه‌ی 46 سوره‌ی حج بدان اشاره دارد آن‌جا که می‌فرماید: «قُلُوبٌ‏ يَعْقِلُونَ‏ بِهَا»  قلب‌هایی که بدان تعقل می‌کنند. موفق باشید

14949
متن پرسش
سلام استاد عزیز: الحمدلله که قریب به یک سال مباحث شما را دنبال نمودم اخیرا یک ذهنیتی بنده را مشغول نموده مبنی بر این که ما انسان ها باید بندگی نماییم و تسلیم مقدرات الهی باشیم، حال که در آستانه کنکور ارشد می باشم و در حال تلاش می باشم از دیروز تا به الان این نگرش ذهنم را مشغول نموده که اگر بعد از دو سال تلاش مجددا موفق نگردیدم چه می شود؟! به یک سرخوردگی دچار شدم یا گاها فکر می کنم که اگر بعدها به فلان بیماری دچار بشم ان شاء الله تسلیم این تقدیر و خواسته الهی هستم! حال سوالاتی دارم: 1. آیا تداعی کردن و پیش بینی نمودن حوادث تلخ و غیر متقربه در آینده صحیح هست؟ 2. حسن ظن چه تاثیری در مقدرات و مشیتت الهی دارد؟ 3. به نظر حضرتعالی چرا در این مقطع یک ماه که بنده دارم با جدیت تلاش می کنم و این اهتمام برای خداست! چرا باید چنین تفکری به سراغ بنده بیایید؟ استاد خواهشا برای پاسخگوی به سوالاتم بنده را ارجاع به کتب مربوطه ندهید چون وقتم برای مطالعه پر شده!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر. دنیا صاحب مهربانی دارد 2- خداوند دوست دارد با حُسنِ ظنّ به او در محضرش باشیم و عموماً حسن ظنّ‌های ما را جواب می‌دهد 3- شاید فرشته‌ای متذکر شده که صرفاً در راستای تکلیف عمل کنید و نتیجه را فرعِ آن بدانید. موفق باشید     

14097
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و حق گرا. سوالاتی را می خواستن خدمتتان عارض گردم: 1. این روز ها که بحث های پیرامون انقلاب و استکبار و ... مطرح شده به شدت دچار سوالات و شبهات شده ام پیرامون مسایل گوناگون که از طرف مسولین جامعه بیش تر بیان می شود که آیا هبری کار درست می کنند یا خیر، آیا آمریکا دست از استکبار و جرم هایش برداشته یا خیر؟ آیا اسراییل فی حد ذاته باید باشد در فلسطین یا خیر (بدون توجه به ظلم های که می کند که غلط اند) آیا حق با آقای روحانی و هاشمی و غیرذلک است که مدام آقای احمدی نژاد را ترور می کنند یا حق با آقای رسایی و غیره که که طرف مقابل را ترور می کنند به گونه ای که انسان فکر می کند طرف مقابل یا حتی خودشان می گویند که منافق، تندرو و غیر ذلک اند. آیا سال 88 فتنه رخ داد و عاملانش فتنه گر بودند یا نه بلکه به دنبال اصلاح جامعه بودند یا اینکه مفتون و دچار فتنه شدند. اما به نظر بنده همه اشتباه می کنند که این قدر بین هم اختلاف می اندازند به گونه ای که می شود همه را با یک گرد هم آیی اندیشه ای این ها را حل کرد و کار درست تر را انجام داد به نظر بنده شاید این افراد دچار جهل فکری اند که نمی توانند به آرامی با هم برخورد کنند. البته امیدوارم این باشد نه اینکه حق فقط با یک گروه باشد و آن گروه دیگر.... لطفا مرا راهنمایی کنید که کدام حق اند از طریق کتاب یا راه های دیگر. بنده مبانی انقلابی را می دانم و قبول دارم و این ها را از طریق بیانات رهبری و کتب و جلسات خودتان و دیگران در یافته ام اما در اینکه مصداق حق و با طل را بیابم پایم می لرزد که مبادا دوباره مظلویت علی علیه السلام به خطر جهل مرکب مردم تکرار گردد. 2. اگر می شود یک تعریف جامع از ازدواج از دیدگاه اسلام بیان کنید به گونه ای که در برگیرنده تمام آرمان ها باشد. 3. بنده انسان شناسی های شما را تا جلد 4 خوانده ام اما هنوز اقناع نیافته ام و می خواهم هم بیشتر بفهمم و هم عقلا بفهمم چه کتب و یا صوت هایی را پیشنهاد می کنید تا انسان را در حد توانم بشناسم و بعد بتوانم بفهمم چه باید برایش کرد که به کمالش و آرامش حقیقی اش در رسد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مواردی که می‌فرمایید را باید با ملاک‌های معرفتی و در نسبت به اهداف ضد استکباری انقلاب اسلامی برای خود روشن کنید 2- ازدواج چیز مبهمی نیست که به تعریف جدایی از آن‌چه در عرف هست، نیاز داشته باشد. انسان‌ها از جهات مختلف مثل تولید فرزند و رفع نیاز جنسی و داشتن همسری که با او اُنس روحی داشته باشد، نیاز به ازدواج دارد 3- بحث «معاد» همراه با شرح صوتی آن خوب است کار شود. موفق باشید

12810
متن پرسش
با سلام: در سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) با توجه به رجوع امام خمینی (ره) به عرفان آیا می شود رجوع به عرفايي همچون غزالی، عراقی، شیخ روزبهان، هجویری، ملای جامي، ... داشت و آ یا لازم است افرادی رجوع به این اشخاص کنند تا بتوانند شخصیت عرفانی امام خمینی (ره) را بهتر بشناسند و برای پیشبرد اهداف بلند انقلاب اسلامی کاری کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان یک علم است و مثل هر علم دیگری شخصیت‌های مختلف  هرکدام وَجه یا وجوهی از آن را تبیین کرده‌اند و چقدر به‌جا است که ما از همه‌ی آن‌ها استفاده کنیم. موفق باشید

12731
متن پرسش
با عرض سلام و احترام محضر جناب استاد طاهر زاده: پیرو سوال و جواب شماره 12655 اینکه نظام ولایت فقیه از دموکراسی صرف افضل است برای ما متدینین بدون شک صحیح است و همینطور حضور فقهای محترم مجلس خبرگان مانع از این می شود که ولی فقیه نظر خود را بر نظر خداوند برتری ندهد و ولی فقیه دیکتار نشود نیز کاملا صحیح می باشد. اما این موارد تماما بحث درون گروهی می باشد شما فرض را بر این گرفته اید که اکثریت مردم ولایت فقیه را نه تنها روز اول پذیرفته اند بلکه بعد از 36 سال همچنان ادامه این حکومت را می پذیرند. سوال بنده در سوال و جواب قبلی این بود: چرا نظام ولایت فقیه هیچ گونه راه کار دموکراتیک و مردم سالارانه را برای تعویض نظام در صورتیکه که اکثریت مردم موافق نباشند (عدم مقبولیت عمومی) را در قانون خود نگنجانده است. عدم مقبولیت عمومی منجر به استبداد دینی خواهد شد. با تشکر و قبولی طاعات و عبادات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  هیچ نظامی برای براندازی خود قانون تصویب نمی‌کند و از آن‌جایی که نفی ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به معنای پذیرفتن ولایت طاغوت است، اسلام هرگز به صحنه‌آمدن باطل را تجویز نمی‌کند تا آن را منوط به رأی مردم نماید. آری! در نظام ولایت فقیه راه‌کارهایی پیش‌بینی شده است که در ذیل اسلام مردم می‌توانند نظرات خود را در انتخاب‌های مختلف اظهار کنند. موفق باشید

11901
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز بنده با مطالعه کتاب ادب خیال و عقل و قلب به این نتیجه رسیدم که باید برای خیال و عقل و قلب برنامه داشت تا بتوان به سرمنزل مقصود رسید، لطفا به بنده کتبی را برای ادب کردن خیال و کتبی را برای ادب کردن عقل و کتبی را برای ادب کردن قلب معرفی کنید، چون به شدت نفسم احساس نیاز به ادب شدن دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از آن‌که فهمیدیم باید خیال و عقل و قلب را تربیت کرد باید متوجه باشیم این قرآن و روایت است که در این امور به ما کمک می‌کند و لذا با رجوع به قرآن جهت یافتن حقایق عالم و سنن جاری در عالم و با رجوع به روایات جهت رعایت اصول اخلاقی و رعایت حقوق خلق و نفس و حق می‌توانیم راه خود را به نتیجه برسانیم. موفق باشید

11884
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیزتر از جانم: استاد بنده با توجه به تحقیقات و مطالعاتی مختصری که در حوزه حکمت متعالیه و معرفت النفس کرده ام و همچنین شرکت در کلاسهای شما طرز تفکرم نسبت به قبل خیلی عوض شده مخصوصا نسبت به نفسم و مسئله وجود و جهان خارج و.... 1- از طرفی می بینم خیلی چیزها را می فهمم که قبلا نمی فهمیدم یا اصلا توجه نمی کردم که این فهم برایم خوشایند است از طرفی می ترسم پای وهم وسط بیاید و فهمم در بعضی مراحل وهمی شود، چگونه فهم حقیقی را از وهمی تشخیص دهم که خدای ناکرده دچار انحراف نشوم؟ 2- بنده به علت نامنظم بودن مطالعاتم بعضی مواقع احساس سردرگمی در مسیر دارم و احساس می کنم به یک راهنما و استاد در مسیر مطالعاتی و فکریم نیاز دارم، البته هدف نهایی را مشخص کرده ام ولی نمی دانم مسیر را چگونه طی کنم که وهم وارد مسیر نشود و به حقیقت و حق به صورت کامل و مستقیم بدون دخالت وهم و خیال برسم؟ 3- در حال حاضر می دانم نباید در اینجا توقف کنم و باید جلوتر بروم و نباید خودم را مشغول این سطح کنم و باید از این سطح بگذرم و به بالاتر بروم، چون مطمئنم اگر در اینجا متوقف شوم خیالات و موهومات مرا مشغول می کند، این را می فهمم که باید بالاتر بروم اما نمی دانم چگونه، لطفا به من سیر و راهی را ارائه دهید که دائما مشغول حق و حقیقت باشم و من بتوانم خیال و وهمم را مشغول کنم نه وهم و خیالم مرا مشغول کند و خدای ناکرده از مسیر رسیدن به کمال و حق بازدارد. با تشکر صلوات بر محمد و آل محمد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای عبور از وَهم، شریعت و سنت اولیاء کارساز است 2 و 3- طوری سیر مطالعاتی سایت را دنبال کنید که إن‌شاءاللّه پس از مدتی سر و کار شما با قرآن و روایات باشد. موفق باشید

11318
متن پرسش
سلام و خداقوت. استاد محترم بنده مدتی است در زمینه تحصیل و ادامه آن دچار درگیری های ذهنی شده ام وبخاطر این اشتغالات فکری خیلی اذیت میشوم.تصمیم گرفتم این مسئله را با شما در میان بگذارم و از جنابعالی راهنمایی بگیرم. استاد گرامی بنده دختری23 ساله هستم از دوره راهنمایی هدف تحصیلی ام را رشته روانشناسی انتخاب کردم.به لطف خدا توانستم در یک دانشگاه دولتی در رشته روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی تحصیل کنم.حالا تقریبا 1 سال است که درسم تمام شده. از یک طرف دوست دارم در اسلامی شدن علوم اسلامی نقشی داشته باشم (هرچند کوچک و کمرنگ!)و بدون داشتن مدارک بالاتر جایی برای حرف زدن ندارم!از طرف دیگر اتفاقات زندگی دست به دست هم داده اند و علیرغم این که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده ام، تقریبا هیچ فرصتی برای درس خواندن پیدا نمی کنم! افرادی هستند که به من میگویند: خدا از بانوان نخواسته که درس بخوانند و لازم نیست درس بخوانی اما به هیچ وجه نمیتوانم این حرف را قبول کنم.میخواستم بدانم آیا نظر جنابعالی هم همین است؟ کاری به وضع موجود ندارم ولی آیا جامعه اسلامی واقعی و خدا وپیغمبرش این را میگویند یا اینکه این سخنان را کوته فکران مطرح میکنند؟ آیا آرزویی که برای ادامه تحصیل و پیشرفت علوم دارم را نباید دنبال کنم؟ خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید که اگر زندگی ام را در راه علم بگذرانم کار درستی کرده ام؟ و لطفا راهنمایی ام کنید که اگر امسال قبول نشدم باز در سالهای بعد به فکر تحصیل علم باشم؟ پیشاپیش از توجه و راهنماییتان تشکر میکنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان توانست منوّر به اندیشه‌های بزرگ و متعالی شود در هرجایی که قرار گیرد نورافشانی می‌کند و در این رابطه ما وظیفه داریم علوم اسلامی را در هر رشته‌ای به صحنه بیاوریم و در حدّ خود آن را به جامعه عرضه کنیم. موفق باشید
7381
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی بنده یک زن خانه دار هستم که البته دارای مدرک سطح2 حوزه نیز می باشم و دارای یک فرزند 2 ساله. درمورد وظیفه ی طلبگی خود به شدت دچار تردید شده ام و احساس می کنم با شرایط سخت بچه داری وظیفه ی طلبگی خود را انجام نمی دهم؛ افراد زیادی هم برای رفع مشکلاتشان به بنده مراجعه می کنند که در کمک کردن به آنها احساس ناتوانی می کنم. و احساس می کنم در این باره باید کاری کنم. قصد داشتم در داتشگاه رشته مشاوره کارشناسی ارشد بخوانم که استخاره کردم بد آمد. پس از آن تصمیم گرفتم در دانشگاه ادیان رشته شیعه شناسی شرکت کنم تا زمینه برای کار در آینده بهتر داشته باشم. که همسرم گفت با مطالعه کردن فردی توانایی های خود را در زمینه مشاوره بالا ببر و دنبال مدرک نرو و مرا دچار تردید کرد.حال احساس می کنم وقت تنگ است و قبل از سخت تر شدن شرایط زندگی باید کاری کنم و از جنابعالی خواهشمندم مرا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را کار کنید تا آماده‌ی فهم تفسیر المیزان شوید و با توجه به جزوه‌ی «روش کار با المیزان» با نور قرآن به مردم کمک کنید، موفق‌تر باشید. موفق باشید
7018
متن پرسش
با سلام.چرا فقط لعن به دو خلیفه منع شده است ولی به معاویه یا طلحه و زبیر که مورد تایید اهل سنت است خیر؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان امویان مثل معاویه در آن دوره مثل جریان وهابی ها در این دوره است. وضع آن ها در بین اهل سنت نیز معلوم است ولی ما به جناب طلحه و زبیر نیز حق نداریم لعن کنیم هرچند انتقاد جای خود دارد. موفق باشید
5652
متن پرسش
با سلام ببخشید استاد من یک سوال درباره ی آهنگ های تلویزیون یا پول هایی که در کشور صرف کارهایی می شود که فقط ربط به هوس مردم دارد و فقط برای ارضای نفس آنان است دارم با توجه به اینکه این موارد حقیقتا حرام است آیا حضرت آقا موافق آن هستند که من این را بعید می دانم یا آن را مصلحت اندیشی می دانند که آن را هم بعید میدانم یا آنکه قدرت جلوگیری از آن را ندارند . استاد اگر می شود نظرتان را در این باره بدهید.نمونه ی جامع این را من در رسانه ی ملی می بینم و با توجه به کتاب های خودتان که این کار درست نیست اگر می شود راه درست را نشان دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک مشکل فرهنگی است و تنها با تعالی فرهنگی می‌توان از آن نجات یافت با دستور و بخشنامه هیچ‌چیز عوض نمی‌شود. مگر آقا مکرراً تذکر نداده‌اند؟ ولی تا روح انسان‌ها از اسراف متنفر نگردد مشکل حل نمی‌شود و تنها روحی از اسراف متنفر می‌شود که احساس کند با هر اسرافی راه‌های آسمان معنویت از جلوی قلبش بسته می‌شود. موفق باشید
4787
متن پرسش
باسمه تعالی- سلام علیکم، با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون برای حضرتعالی در ترویج معارف دینی ، چندی پیش انتقادی در مورد کاربرد عبارت "اصولگرایان حزبی" مطرح کردم و چون حضرتعالی آنرا پذیرفتید فهمیدم که به خطا نرفته ام. اما بعد از آن مشاهده کردم که به جای آن از عبارت "اصولگرایان سیاسی" استفاده می فرمایید که به نظر می رسد انتقاد شدیدتری به آن وارد باشد. به خصوص وقتی در پاسخ شماره4729 فرموده اید ". . . خطر اصولگرایی سیاسی به عنوان یکی از عواملی که انقلاب را گرفتار بن بست می کند. . ." بر آن شدم تا ابهام و ایرادم را مطرح کنم. تعجب حقیر از این است که مگر ما اصولگرایی غیر سیاسی هم داریم؟ اگر منظور از اصولگرایی گرایش یا اعتقاد به اصولی است که ریشه در منابع فقهی و دینی دارد، حتما از فروع آن اقتصاد ، فرهنگ، سیاست و حقوق و . . . است، به نحوی که جدا کردن آن ها و به طریق اولی در تقابل دانستن آن ها امکان ناپذیر است. اتفاقا علت اصلی کاربرد عبارت "اصولگرایی" این است که حتی الامکان از تفرق مسلمانان و حد اقل شیعیان جلوگیری شود و همه را حول اصول متفق فیه متحد نماید، حال اگر خود اصولگرایان را شقه شقه کنیم بر خلاف مقتضای آن نام گذاری عمل کرده ایم. و ممکن است عده ای هم ما را به این دلیل که اصولگرای فرهنگی هستیم نپذیرند و بعضی دیگر را با دیگر عناوین. آن طور که حقیر فهمیده ام اصولگرایی به مثابه درختی است که ریشه های آن منابع فقهی است و شاخه های آن فروعی چون : اقتصاد، سیاست ، حقوق ، فرهنگ، دفاع و . . . که اگر چه به ظاهر جدا ولی چون از طریق یک تنه به ریشه ها متصل و وابسته اند پس عین هم بوده و تفکیک نا پذیرند. همانگونه که شهید مدرس هم فرموده اند : سیاست ما عین دیانت ما است. اما من مدعی اصولگرایی هستم که در عمل یا سیاست زده ام، یا سیاسی کارم، یا قدرت طلبم ، یا اصلا اصولگرا نیستم اما منافعم ایجاب نموده که خود را در دایره اصولگرایان وارد کنم. بنابراین به نظر می رسد نه تنها سیاسی بودن را نباید به عنوان مذمتی برای بعضی اصولگرایان بکار بریم بلکه باید اصولگرایی منهای سیاست را مذمت نماییم ، همان طور که در مورد گروه هایی مثل انجمن حجتیه کرده ایم. اگر آنچه گفته شد درست باشد، شاید راه حل در این باشد که به جای این که با یک عبارت و یا یک اصطلاح افراد و گروه های مختلف و یا حتی متعارض را وصف کنیم، با توصیف در یک جمله و بنا به مورد با ذکر اوصاف دقیق و مشخص (مثل سیاست زده ، سیاسی کار، قدرت طلب یا . . ) آن ها را متمایز و نظر و اراده خود را تبیین نماییم و یا این که بدون ورود در علت یا منشا اشتباه و خطا ی افراد و گروه ها اظهار نظر نماییم تا باعث ایجاد شائبه ای نشود.با تشکر از بذل محبت و عذر خواهی از تصدیع اوقات شریف و التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از اصول‌گرایی سیاسی آن نوع اصول‌گرایی است که خود را در حصار سیاسی‌بازی متوقف کرده است در حالی‌که اگر بر اساس رهنمودهای دین خدا عمل می‌کرد در عین آن‌که سیاست عین دیانت است ولی دیگر به آن اصول‌گرایی سیاسی اطلاق نمی‌شد. مثل آن‌که به حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اصول‌گرا می‌گویند و برای آن‌که اصول‌گرایی سیاسی را از اصول‌گرایی اصیل جدا کنیم. مقام معظم رهبری در تاریخ 29/3/ 85 شاخصه‌های اصول‌گرایی را به‌کار بردند تا بتوان بین اصول‌گرایی حقیقی با اصول‌گرایی ادعایی فرق گذاشت. موفق باشید
4359
متن پرسش
با سلام در مورد علم امروزی و بحث تکنولوژی اینکه فرمودید الان دوران گذار است. دوران گذار یعنی چی. الان وظیفه ما چیست آیا بایستی سراغ این علوم برویم یا نه، نگاه ما بایستی در این رمبنه چگونه باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» عرض شده است که در دوران گذار باید به علوم امروزی کاملاً آگاه شد و برآن علوم مسلط گشت تا آرام‌آرام جهت آن را به سوی اهداف اسلامی و فطری تغییر داد و فرهنگ تعامل با طبیعت را به‌جای تخریب طبیعت به صحنه آورد. موفق باشید
3194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
مقاله جدید صادق زیبا کلام را چگونه توجیه می کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم کدام مقاله را می‌گویید. موفق باشید
نمایش چاپی