بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12991
متن پرسش
سلام علیکم استاد: این سوال جدید نیست در تکمیل سوال قبل است و هدفم فقط رفع ابهام است: در کتاب امام و تعلیم ملائکه آمده: خدا ثواب شیعیان را برخود واجب کرده چیزی که برایم ابهامه تفاوت بین امکان ثواب و امید ثواب است. آیا درست است که آن اعمال حتما دارای ثواب هستند مثل قرائت قرآن ولی اینکه آیا ثواب کسب کرده ایم یا نه باید در حالت خوف و رجا باشیم؟ در کتاب فعالیتهای فرهنگی آمده: وقتي رابطة انسان با خدا حضوري و وجودي شد، معني گناه و ثواب از ابهام خارج مي‌شود و کلية تعابير ديني معني خود را مي‌يابد، طبق این مطلب وقتی کسی اثر نماز شب را در وجود خود احساس کرد می تواند قضاوت کند کند که عملش حتما ثواب داشته که چنین اثر معنوی در وجودش داشته؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این امید در ما باشد که همیشه با خدای کریمی روبه‌رو هستیم ولی با بزرگ‌دانستنِ عمل خود، مُعجَب نباشیم حتی وقتی اثر عبادات خود را به لطف الهی در خود می‌یابیم. امیدوارانه به کار خود ادامه می‌دهیم، ولی بدانیم «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش». موفق باشید

12874
متن پرسش
با سلام: در جلسه 25 آل عمران فرمودید که مسیحیان به اندازه ای که اهل ایمان و عمل صالحند اهل نجاتند و در جای دیگر می فرمایید طبق آیه قرآن اهل کتاب کافرند، آیا در زمانی که نور اسلام به صحنه آمده می توان مسیحی بود و اهل ایمان و نجات بود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم رفته اسلام بقیه‌ی ادیان را به مسلمان‌شدن دعوت نکرد بلکه از آن‌ها خواست دین خود را از تحریفات آزاد کنند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (62) بقره. یعنی از مسلمان بگیر تا یهودی و نصرانی و مؤمنین به حضرت یحیی هرکس به خدا و قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند عمل او را بی‌جواب نمی‌گذارد. و یا با این‌که ما در روایات داریم هرکس امام ندارد در جاهلیت است، ولی از حضرت صادق«علیه‌السلام» داریم: «این افراد چنان‌چه معاند نباشند «خلقها الله بالمغرب» خداوند بهشتی را در مغرب برای آن‌ها خلق می‌کند. به این معنا که پس از مرگ تا قبل از یوم‌الحساب در عذاب نیستند تا آن‌که در یوم‌الحساب مثل بقیه‌ی مسلمان‌ها از جمله شیعیان به حساب‌شان رسیدگی شود. آری! بحث معاند که با روح تبعیت از حق و حقیقت در تقابل است، فرق می‌کند. موفق باشید

12050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد بنده در اینترنت یک سایتی پیدا کردم با نام گلستان کشمیری که درباره سیر و سلوک است از سيد علي اکبر صداقت. آدرس سایت این هست http://www.golestanekeshmiri.ir/ لطفا اگر امکان دارد مختصری مطالب این سایت را بررسی کنید و بفرمایید مطالبش قابل استفاده هست یا نه? با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی چنین کاری وقت موسعی را طلب می‌کند که بنده در اختیار ندارم و لذا عذرخواهی می‌کنم. موفق باشید

11042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: می خواستم یه تفسیر معتبر و قوی درباره ی این جمله امام حسین(ع) که می فرمایند «ان القتیل العبره» رو برام ارسال کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث یادداشت ویژه‌ی سایت بحثی در رابطه با جایگاه اشک برای امام هست. ان‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
11001
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: ببخشید می خواستم بدونم کسایی که بر اساس اسم فرد و اسم مادر او با علوم اسلامی در مورد آینده فرد صحبت میکنن مثلا می گویند در فلان رشته اگر وارد شوی موفق نمیشوی یا چیزهایی از این قبیل حرفشان درست است و باید به گفته هایشان عمل کرد یا نه؟ با نشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها بیشتر توهّم است و انسان عاقل نباید بر چیزی که پایه‌ای عقلی یا شرعی ندارد اعتماد کند. موفق باشید
10875
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید، با اینکه ما هم می توانیم مستقیم و هم غیر مستقیم خدا را بخوانیم می شود مشخص کرد در چه زمان یا مکانی خدا را مستقیم و چه موقع خداوند را با واسطه بخوانیم؟ یا چه زمانی بهتره خدا را مستقیم بخوانیم؟ مثلا در نماز نمی شود از اهل بیت (ع) چیزی خواست ولی باز هم می شود بحق اهل بیت از خداوند چیزی خواست. (البته استاد منظور من در عالم تشریع است و الا اینکه در عالم تکوین فقط با واسطه است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت چه در مظاهری که خداوند را در آن مظاهر به تماشا می‌نشینیم و چه وقتی ماوراء مظاهر، نظر به خدا داریم، آنچه مدّ نظر ما است خدا است و به همین جهت می‌گوییم به حقی که در اهل‌البیت هست، یعنی باز نظر به حق داریم، آن حقی که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نشان می‌دهند. موفق باشید
10472
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: چه طور میتونم به صورت حقیقی خودپسندی رو از خودم دور کنم؟ جوانی هستم که سرآمد بودن من (از لحاظ علمی و فرهنگی) در محیط هرچند کوچکم، باعث کوته بینی و خودپسندی من شده. اینکه به صورت تئوری چیزهایی را بدانم تا بحال زیاد دردی از من دوا نکرده، حتی من از دید مردم اطرافم، فردی بدون غرور هستم حال آنکه خود از درونم باخبرم. این تواضع، حقیقتی در درونم نیست که باعث آرامشم شود بلکه ژنتیکی و شاید به دلایل دیگر بوده است. آن برهانی که همواره باید جلو چشم یک متواضع حقیقی باشد، چیست؟ دنبال سرنخ هستم نه دنبال رعایت نکاتی مثل «خود را به تواضع بزن تا متواضع بشوی». شاید مشکلم در مقابل چشمان شما کوچک باشد اما این مشکل به ظاهر کوچک، در ظرف کوچک درونم بزرگ می نماید. ممنون از همه زحماتتون خدانگهدار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سخن بزرگان هم داریم آخرین چیزی که از قلب صدیقین می‌رود حُبّ ریاست است با این‌همه راه‌کار آن مشخص است، زیرا حضرت حق می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم‏» گرامی‌ترین شما نزد خدا متقی‌ترین شما است و تقوا هم یعنی خود را ندیدن و خدا را دیدن و به راحتی برای رجوع به خدا از خودگذشتن. حالا در این رابطه وقتی خود را ارزیابی کنیم می‌بینیم جای هیچ خودپسندی نمی‌ماند. موفق باشید
10298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد بنده نفسیر سوره مبارکه یوسف که در DVD شماره 9 جنابعالی است را می خواستم که در سایت موفق به دریافت آن نشدم چگونه می توانم به دست آورم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تماس با پخش آثار09136032342 موفق باشید.
10026
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده عزیز: استاد عزیز برای بنده ابهام است که حضور زن را در اجتماع شما چگونه می بینید. بنده در مبحث اسراف مانع سلوک شما هم متوجه شدم که فرمودید ما نباید با زنی روبرو شویم که متعلق به صد سال پیش است با توجه به اینکه سخنان شما حکیمانه است خواستم نظرتان را کمی بازتر ارائه دهید چون بنده چیزی که از زنان امروز سراغ دارم چیزی جز جایگزینی زن به جای مرد نیست و واقعا متاسفم که چنان روحیه ای بر جامعه ما حاکم شده. استاد در شهرهای کوچک مغازه نیست که خانم فروشنده نباشد شاید بنده اشتباه می کنم و نظرم اشتباه است اما آیا این چیزی است که شان زن باشد در ادارات در همه اماکن، با ارتباط های عادی با نامحرم؟ خواهش می کنم نگاه بنده را تصحیح فرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی داشته‌ام که چگونه در حال حاضر باید بتوانیم بین شأنیت عفیف‌ زن و حضور در جامعه را جمع کنیم، هرچند اگر ضرورتی نباشد بهترین مأمن برای زن در انجام رسالت او در خانه است. در هر صورت موضوع را موضوع حساسی بدانید که هنوز بعضی از قسمت‌هایش تعریف نشده. مثلاً همین فروشندگی خانم در مغازه‌ها متأسفانه تنها تعریفی که داریم تعریف غربی آن است. آیا می‌توان این نوع فعالیت را در عین حیات فعّال دینی یک فعالیت اجتماعی همراه با شأنیت زن در جامعه شکل داد؟ چرا نه؟ موفق باشید
8750
متن پرسش
سلام: استاد شما در کتاب ده نکته از معرفت نفس ص 17 فرموده‌اید که: در هنگام بیهوشی که نفس از بدن خارج می شود دیگر آن پاره‌کردن‌های دکتر جراح، موجب آزار انسان نمی‌شود چون نفس که ادراکاتی مثل حس‌کردن و دیدن و شنیدن همه مربوط به اوست از بدن خارج شده است. اما استاد عزیز در بیهوشی‌های موضعی مانند سزارین که روح در بدن حاضر است و تنها مقداری از بدن بی حس شده اما باز هم پاره‌کردن‌های دکتر جراح موجب آزار انسان نمی‌شود پس از این چه نتیجه ای باید بگیریم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فرق نمی‌کند که نظر و توجه نفس از موضعی از بدن خارج شود یا از کلّ بدن. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که بدن به تنهایی عامل حسّ و ادراک نیست. موفق باشید
8484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. یک نوع از مرگ های غیر طبیعی مرگ یاس میباشد. بنده چیزی ملموسی از این مرگ به ذهنم نرسید. چون افراد یا سکته میکنند یا تصادف میکنند و... که اگر از این نوع مرگ باشد میشود اخترامی چون دیگر بدن قابلت فرمان پذیری را ندارد . خواستم بدانم مرگ یاس در دل این نوع مرگ ها ( مثل تصادف و سکته و... ) میباشد یا خیر ، خودش یک نوع مرگ مستقلی است. اگر مستقل است ، لطفا مصداق ملموس بیاورید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مرگ در اثر یأس لازم نیست همراه با اشکالاتی باشد که برای بدن پیش می‌آید بلکه روح انسان به صورتی تکوینی متوجه می‌شود در ادامه‌ی حیات امکان تبدیل مابالقوه‌‌هایش به بالفعل فراهم نیست. و مصداقش همان مرگ‌هایی است که نفس انسان بدون آن‌که به فعلیت کامل – در انسانیت یا حیوانیت – رسیده باشد بدن را ترک می‌کند. موفق باشید
6240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا می توان از این آیه که زنان پیامبر ام المومنین هستند و آیه ی دیگری که می گوید با آن ها نمی توان ازدواج کرد این برداشت را کرد که : ((زنان پیامبر همچون مادران مومنین هستند که (مثل مادر ) نمی توان با آن ها ازدواج کرد. یعنی ام المومنین بودن آن ها از این جهت است.)) ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک موضوع فقهی است چون جوانب مختلف دارد. آری کسی نمی‌تواند بعد از رحلت رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با همسران آن‌ها ازدواج کند، ولی عرض کردم موضوع، موضوعی است فقهی. بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید
5761
متن پرسش
سلام علیکم مباحث تجرد نفس را با یکی از دوستان کار میکردیم . در همان مثال های اول ایشان مطلبی را مطرح کرد . آنجا که میفرمایید چرا وقتی خواب میبینید رفتی زیر ماشین , از خواب می پری و قلب ات میزند ؟ ایشان میگفت اصلا این تپش قلب و افزایش آدرنالین و عرق کردن در خواب بر اثر ترس , به دلیل (من ) نیست . این ها همه اش رفلکس ها و بازتاب های مغز است که به تصاویر ساختگی در خودش میدهد. یعنی مغز تصاویری در ذهن خودش میسازد و در خواب آنها را مرور میکند و با توجه به موضوع وقایع ( خوشحالی , ترس و ...) بدن در ححالت خواب عکس العمل نشان میدهد . مثلا میترسد و عرق میکند یا خیر میخواستم ببینم جواب دوستم را چطوری بدم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هرحال موضوع باقی می‌ماند که چه کسی است که وقتی بیدار می‌شود احساس می‌کند نزدیک بود تصادف کند. مگر اگر عکس‌العمل‌های فیزیولوژیک یک موضوع را مطرح کنیم موضوع منتفی می‌شود؟ مثل آن است که بنده بگویم دیروز از خانه به دانشگاه رفتم، کسی بگوید این در اثر قبض و بسط ماهیچه‌ها و حرکت استخوان‌های پای شما انجام شد. بالاخره کسی هست که احساس می‌کند از خانه به دانشگاه رفت یا نه؟ موفق باشید
2535
متن پرسش
سلام.این فقط ما انسان ها هستیم که ذهن داریم،یا بقیه موجودات هم دارای ذهن و هوش هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای حیوانات هم ذهن و حافظه هست ولی علم آن‌ها حضوری است و نه حصولی. موفق باشید
1896
متن پرسش
"بسم الله الرحمن الرحیم" با سلام خدمت استاد بزرگوار با توجه به مطالبی که امروزه به سرعت در اینترنت و رسانه هاوشبکه های اجتماعی منتشر می شود آیا صحیح است که بعضی مسائل از قبیل همین هتک حرمت ها به مقدسات و ائمه,آیا باید با نشر و گسترش این مطالب را سرکوب کرد یا اینکه باید با بی توجهی,از همگانی کردن این مطالب خودداری کرد؟لطفا کامل توضیح دهید چون امروزه برای افرادی که در فضای مجازی فعالیت میکنندبه مسئله ای غامض تبدیل شده است.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حقیقتاً نمی‌توان یک راه‌کار برای همه‌ی کسانی که به مقدسات توهین می‌کنند داشت. آن‌جایی که با برنامه‌ای حساب‌شده می‌خواهند فضای توهین به مقدسات را رسمی کنند باید با سخت‌ترین نوع با آن‌ها برخورد کرد مثل کاری که به حکم الهی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» با سلمان رشدی انجام دادند و برای همیشه سلمان رشدی‌های آینده حساب کار خود را کردند. ولی گاهی یک احمق نادانی یک شبهه‌ای ایجاد می‌کند که ما نباید آن شبهه را شایع کنیم تا ذهن افراد ساده گرفتار آن شود و بعد تلاش کنیم آن شبهه را از ذهن آن ها در آوریم. جواب شبهه را در همان محدوده‌ای که مطرح شده است باید داد و در جای دیگر مطرح نکرد. موفق باشید
1767

ماده و صورتبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز وبا عرض خسته نباشید اولا از خداوند متعال می خواهم که به شما بیشتر از پیش شرح صدر عنایت کند تا در تحمل بی احترامیهایی که در سوال پرسیدنها به شما می شود (چه در سایت وچه در غیر آن) صبر بیشتری داشته باشید وخداوند اجر شما را در این تحملها بیشتر بفرماید قال تعالی{إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً } چند سوال داشتم: 1-مباحث ماده وصورت در فلسفه چقدر برخواسته از دین وتعلیمات انبیاء است وآیا حذف آن از سیر تعلم فلسفه رواست؟ 2-آیا اگر در مباحث هیولا وماده منکر وجود ماده اولا شویم در تقریر برهان حرکت جوهری مشکلی پیش می آید چون از عبارات آیت الله مصباح حفظه الله در درس نهایه اینجور برمی آید که اساس این برهان بر این است که ما هیولا را قبول کنیم وحرکت ماده در صورت وسیلان صورت واحده را قبول کنیم یعنی بپذیریم که یک صورت واحد ممتد سیال هست واین صورت بر ماده می آید وبا آن متحد می شود واین را تقریر ملاصدرا از حرکت جوهری بیان فرمودند واما خودشان که منکر وجود هیولا در عالم هستند می فرمایند باید این برهان را با نگاه اصالت وجودی طرح کرد وآن هم اینکه بگوییم یک وجود واحد است که سیلان دارد وظاهرا معتقدند نگاه ملاصدرا به این بحث یک مقداری با اصالت ماهوی مخلوط شده است. بسیار ممنون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اساساً تئوری ماده و صورت یک فرض ذهنی است و نه یک واقعیت خارجی. مثل مدل‌هایی که ما در علوم تجربی فرض می‌کنیم و مثلاً می‌گوییم آرایش مولکولی بنزِن حلقوی است و یا آرایش اتم‌ها در نمک طعام رومبوئدریک است. این‌ها فرض ذهنی است. حقیقت آن است که بر مبنای اصالت وجود آنچه در خارج هست وجود است در مراتب مختلف که پایین‌ترین درجه‌ی وجود، مرتبه‌ای است که در ذات خود عین حرکت است . البته جناب ملاصدرا برای برهان حرکت جوهری در بعضی مواقع بر اساس مبانی فلسفی قوم یعنی آنچه آن زمان معمول بوده سخن گفته وبه همین جهت همین‌طور که حضرت آیت‌الله‌مصباح«حفظه‌الله» فرموده‌اند بعضی از این براهین مبتنی بر اصالت وجود نیست. موفق باشید
22911
متن پرسش
سلام علیکم: از طرفی بیان می شود که اراده ما و خواست خداوند هم سو با هم است، از طرفی می گویند امامان به گونه ای بوده اند که طوری عمل کرده اند که باعث نهایت ظهور خداوند بشوند و در شرایط مختلف یک نور بوده است که جایی امام علی علیه السلام شده و در جایی امام حسین علیه السلام و امکان داشته که شخص دیگری امام می‌شده است مانند امکانی که در مورد سید محمد بلد علیه السلام می گویند. از طرفی می گویند تفاوت ما با معصومین و در اینجا منظور امامان این است که آنها عصمت داشته اند و آن را حفظ کرده اند و ما نداریم و باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم. ما وقتی به زیارت می رویم در اصل داریم به چه اصلی می رسیم به اینکه در حرکتی باشیم که به این گونه تفکرات ایمان داشته باشیم و در تاریخی قرار بگیریم که یقینا این تاریخ نهایت ایمان و هدف بندگیست. استاد افکارم در این موارد پریشان شده چطوری میتونم جمعش کنم و به نتیجه ای واحد برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان با اختیار خود می‌تواند اراده‌ی خود را در معرض اراده‌ی الهی قرار دهد و می‌تواند این کار را نکند

۲. با توجه به روایت جابر که از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نقل می‌کند حضرت در معراج نام ۱۲ جانشین خود را یافته‌اند، و لذا نمی‌شود کس دیگری امام گردد. و آن‌چه در مورد جناب سید محمد می‌گویند باید به این معنا باشد که عظمت او در حدّ امام بوده، نه آن‌که بنا بوده ایشان امام باشند.

۳. در زیارت، جانِ خود را در معرض نسیم ایمانی امام قرار می‌دهیم تا خودشان با نوری که دارند بر جان ما وزیدن آغاز کنند. به همین جهت در روایت داریم که: ای بنده‌ی خدا بعد از زیارت، گناهانت بخشیده شد، زندگی را از نو شروع کن. در زیارت اولیاء معصوم به تماشای صفای نورانی انسان‌هایی می‌رویم که عین ایمان به حضرت معبود هستند. جان ما به تماشای چنین انواری می‌رود مثل آن‌که زیبایی و بوی خوش یک گل را زیارت می‌کند و به تماشا می‌نشیند. آیا از گل پرسش باید کرد، یا باید آن را تماشا نمود و آماده شد بوی خوش آن به مشام ما برسد؟ موفق باشید 

18231

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید استاد نظرتون درباره کتاب صلات معراج مومن معراج عشق از استاد سمندری چی هست؟و اگر ممکنه بهترین کتاب در زمینه نماز رو معرفی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی 18208 عرض شد کتاب مذکور را مطالعه نکرده‌ام. ولی کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام را کتاب خوبی در این موضوع می‌دانم. موفق باشید

18166
متن پرسش
با سلام و احترام و وقت بخیر خدمت استاد: من تحقیقی در مورد توکل در قرآن داشتم، تک تک آیاتی که واژه توکل در آنها بود رو بررسی کردم اما هنوز به خوبی توکل رو نفهمیدم. آیا توکل با اون وجود تعلقی بودن و ربطی بودن انسان در ارتباطه؟ یعنی چون انسان ذاتا یه موجود وابسته هست و کارهاشو مستقلا نمی تونه انجام بده خداوند مسأله توکل رو مطرح کرده؟ استاد گرامی به نظرمن دستورات دین مثل یه پازلی می مونه که هر کدوم اجزاش باید جای خودش باشه و هرکدام تامین کننده بخشی از نیازهای انسان است. اگه این نظر درسته توکل جاش کجاست؟ حس می کنم ذهنم به هم ریخته هست و دستورات دینی هنوز جای خودشون را پیدا نکردند و سازمان یافته نیستند حداقل تو ذهنم. ببخشید مزاحم شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم انسان همه‌ی ابعاد خود و هستی را نمی‌شناسد و حضرت حق که خالق او و هستی است، همه‌ی عالم را می‌شناسد و می‌تواند در آن تصرف کند؛ عاقلانه‌ترین کار آن است که به مدیریت حضرت حق در همه‌ی امور اعتماد کنیم و او را وکیل بگیریم و این معنی توکل است از آن جهت که به هرچه او گفته است اعتماد کنیم و به نتایجی که حاصل می‌شود، راضی باشیم. عقل برای آن است که جستجو کنیم ببینیم حضرت حق چه دستوری داده است، نه آن‌که عقل را در مقابل دستورات الهی و به طور مستقل تبعیت کنیم. موفق باشید  

16731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیزمان: با توجه به پاسخ سوال 16688 که فرمودید دعا با صدای جهر و محزون بهتر است خیالم راحت شد چرا که خواندن دعا در دل اصلا برایم لذت بخش نبود، ولی جناب استاد پس تفسیر آن آیه ای که به صراحت می فرمایید: «واذکر ربک تضرعا و خفیه و دون الجهر من القول» (سوره آل عمران آیه 205) با توجه به تاکیدی که بر «دون الجهر من القول» دارند چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی فوق در رابطه با آن‌هایی است که «داد» می‌زدند، مثل عده‌ای که هم اکنون در حرم ائمه«علیهم‌السلام» در خطاب به آن‌ها بیش از حدّ صدایشان را بلند می‌کنند. موفق باشید

16375
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد محترم سلام علیکم: در صورت امکان لطفا نظر خود را در مورد یادداشتی که در مورد تشخیص عشق واقعی از عشق دروغین و رابطه عشق زمینی با عشق الهی در وبلاگ شخصی خود منتشر کردم بفرمایید. لینک مطلب http://goo.gl/zKoiHj سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید یکی از معضلات این دوران، فهمِ درست عشق مجازی است که تنها با نظر به نور مطلق الهی می‌توان مظاهر انوار آن نور را دریچه‌ی رجوع به حضرت معبود در نظر گرفت و چیزهایی که جز گرایش‌های عاطفی و یا جنسی است را به نام «عشق» از صحنه‌ی فرهنگ این جامعه بیرون دانست. موفق باشید    

16113
متن پرسش
سلام: خدا قوت استاد. این کتاب جدیدی که در سایت منتشر شده است را اگر می شود یک معرفی کوتاهی بفرمایید. ممنون. «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمه‌ی بسیار طولانی در معرفی روح کتاب، بسیار مهم است. در واقع این کتاب در راستای سلوک ذیل شخصیت حضرت امام، متذکر نحوه‌ی ارتباطی است که باید با خودی‌ها و غیر خودی‌ها داشت تا در نتیجه، شخصیت انقلابی ما از جنبه‌ی فرقه‌گرایی به سوی انسانی ترازِ انسان انقلاب اسلامی سیر کند. موفق باشید.

16094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه، سفارش بسیاری به انجام واجبات و ترک محرمات داشتند، استاد دنبال کتاب مفصلی درباره شناخت محرمات و واجبات هستم. آیا حضرتعالی در میان کتاب ها یا سخنرانی های تان همچین کتاب یا سخنرانی ای دارید و اگر نه آیا به بنده کتابی معرفی می نمایید که به آن مراجعه نمایم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را در مورد واجبات و محرمات، رساله‌های عملیه فرموده‌اند. شاید دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در نامه‌ی خود به فرزندشان متذکر وظایف و ظرائفی می‌شوند، جواب نیاز شما را بدهد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

16060
متن پرسش
بسم الله النور از آنجایی که درس فلسفه از پیچیدگی های زیادی برخوردار بوده و از طرفی وادی حساسی می باشد لکن چون بسیاری از اساتید از احاطه علمی برخوردار نبوده لذا نوعا ورود به این وادی با تزلزل اعتقادات همراه می باشد. مضافا بر اینکه فلسفه ی مدون خوانده شده در حوزه صرفا براساس رأی و نظر فلان فیلسوف بوده و این همه احادیث و آیات فلسفی گون مدخلیت در معروضات فکری ایشان نداشته و اگر هم داشته چون مبنای قرآنی و حدیثی مشخص نیست نمی شود سیر استنتاج فکری برای فلان مطلب فلسفی را پیدا کرد. و زمانی که به کتبی چون حدیث مفضل یا عیون اخبارالرضا رجوع می نماییم به ظرافتهای کاملا متقن برخورد کرده که یا دخیل در آرای فلسفی نشده و یا اگر شده حق مفاد آن مراعات نشده است. بنده مخالف آن بوده که آرای اندیشمندان به خورد طلاب داده شود بدون اینکه سیر فهم آنها از آیات و روایات برای ایشان ملحوظ شده باشد. مثلا اینجانب سوال ظریفی را از مجامع فلسفی و اساتید مختلف جویا شده که ایشان بعضا یا مسکوت گذاشته یا جواب غیر متقن داده اند که برای استدراک این مطلب ،سوال در ذیل آورده می شود: و اما بعد؛ در قرآن کریم می فرماید «لیس کمثله شیء» و از طرفی بسیاری از محکمات و ادله قرآنی و روایی تأکید دارد که ذات اقدس الهی از هر شبه و متشبه ای مبری است و هیچ کس حتی «اول ما خلق الله نوری» نیز راهی برای ادراک کنه ذات مقدس الهی ندارد و صرفا ماسوی الله هستی خداوند و تجلیات او را ادراک کرده لذا سوال اساسی اینجاست چگونه بسیاری از فلاسفه حتی اسلامی مثل علامه طباطبایی و سایرین قائلند وجود الهی و وجود ماسوی الله هر دو وجودند و صرفا وجود اقدس الهی وجودش مشدد است و مابه الاشتراک ما به الامتیاز است. در حالی که این معنا متبادر می شود که خداوند ذات بی نهایتی (که مستحضر هستید که این تعبیر بی نهایت نیز تعبیر ناقص و ابترمی باشد چرا که احصاء و معدود بودن لازمه ی این تعبیر می باشد در حالی هو الاول و الآخر بوده و اولیت او عین آخریت اوست) است که البته ماسوی الله را حظی از مرتبه ی نازله این وجود است و مثل ما قطره ای در برابر اقیانوس الهی است در حالی که ساحت قدس الهی منزه است از این تعابیر تشبیهی و حال آنکه لیس کمثله شیء و خداوند با خلقتش بر اهل عالم متجلی شده (الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه) و هیچ کس را به این وجود بسیط فهمی نیست. آیا تعبیر علمای دیگر که قائلند وجود ماسوی الله تجلی و نمود وجود قدس الهی است صحیح تر به نظر مداقه گر در این معانی نیست؟ و چگونه است که عده ای قدیم زمانی را پذیرفته اند در حالی که موید قرآنی و روایی برای آن پیدا نمی شود؟ آیا این ثمره ی هضم شدن در بیراهه های فلاسفه یونانی نیست؟)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت قدسى كه حضرت حق مى‏ فرمايد:«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. این روایت روشن می‌کند حضرت حق از طریق مخلوقاتش شناخته می‌شود. زیرا خود او در مقام ذات، کنزِ مخفی است. با توجه به این امر می‌توان گفت مخلوقات، مظاهرِ اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است پس او را بدان اسماء حسنا بخوانید. فلسفه‌ی صدرایی کمک می‌کند که از طریق اصالت وجود و تشکیکی‌بودنِ آن متوجه‌ی چنین حضوری برای حضرت حق در عالم باشیم. موفق باشید   


[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمه‏ى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.

15758
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در پاسخ به سوال درباره توسل متوجه نشدم توسل قسم دادن خدا به اولیاء است یا مستقیم از خود اولیا خواستن است؟ اگر دومی است لطفا کمی توضیح دهید. و دیگر این که فرق ما با بت پرستانی که خدای خالق را قبول داشتند ولی از رب النوع ها و بتها حاجت می خواستند چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: توسل به اولیاء معصوم، نظر به حق است در مظاهر، و اعتقاد به توحید حق است در عینِ توجه به جلوات آن. از اولیاء الهی از آن جهت که گرفتار گناهان خود نیستند تقاضا می‌کنیم تا وسیله‌ای شوند جهت نظرِ حضرت حق به ما، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (35)/ مائده، به وسیله‌هایی که شما را به خدا نزدیک می‌کند رجوع کنید و در این مسیر تلاش لازم بنمایید، امید است که رستگار شوید. ولی در بت‌پرستی اولاً: چیزهایی به اسم مظاهرِ ربّ النوع مدّ نظرند که هیچ کاری از آن‌ها نمی‌آید ثانیاً: بیشتر در آن فضای فرهنگی به خود بت امید دارند که منشأ اثر باشند. موفق باشید 

نمایش چاپی