باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این امید در ما باشد که همیشه با خدای کریمی روبهرو هستیم ولی با بزرگدانستنِ عمل خود، مُعجَب نباشیم حتی وقتی اثر عبادات خود را به لطف الهی در خود مییابیم. امیدوارانه به کار خود ادامه میدهیم، ولی بدانیم «هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان، نه کردهی خویش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم رفته اسلام بقیهی ادیان را به مسلمانشدن دعوت نکرد بلکه از آنها خواست دین خود را از تحریفات آزاد کنند و در همین رابطه قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (62) بقره. یعنی از مسلمان بگیر تا یهودی و نصرانی و مؤمنین به حضرت یحیی هرکس به خدا و قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند عمل او را بیجواب نمیگذارد. و یا با اینکه ما در روایات داریم هرکس امام ندارد در جاهلیت است، ولی از حضرت صادق«علیهالسلام» داریم: «این افراد چنانچه معاند نباشند «خلقها الله بالمغرب» خداوند بهشتی را در مغرب برای آنها خلق میکند. به این معنا که پس از مرگ تا قبل از یومالحساب در عذاب نیستند تا آنکه در یومالحساب مثل بقیهی مسلمانها از جمله شیعیان به حسابشان رسیدگی شود. آری! بحث معاند که با روح تبعیت از حق و حقیقت در تقابل است، فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمهی چنین کاری وقت موسعی را طلب میکند که بنده در اختیار ندارم و لذا عذرخواهی میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان با اختیار خود میتواند ارادهی خود را در معرض ارادهی الهی قرار دهد و میتواند این کار را نکند
۲. با توجه به روایت جابر که از رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» نقل میکند حضرت در معراج نام ۱۲ جانشین خود را یافتهاند، و لذا نمیشود کس دیگری امام گردد. و آنچه در مورد جناب سید محمد میگویند باید به این معنا باشد که عظمت او در حدّ امام بوده، نه آنکه بنا بوده ایشان امام باشند.
۳. در زیارت، جانِ خود را در معرض نسیم ایمانی امام قرار میدهیم تا خودشان با نوری که دارند بر جان ما وزیدن آغاز کنند. به همین جهت در روایت داریم که: ای بندهی خدا بعد از زیارت، گناهانت بخشیده شد، زندگی را از نو شروع کن. در زیارت اولیاء معصوم به تماشای صفای نورانی انسانهایی میرویم که عین ایمان به حضرت معبود هستند. جان ما به تماشای چنین انواری میرود مثل آنکه زیبایی و بوی خوش یک گل را زیارت میکند و به تماشا مینشیند. آیا از گل پرسش باید کرد، یا باید آن را تماشا نمود و آماده شد بوی خوش آن به مشام ما برسد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در جواب سؤال شمارهی 18208 عرض شد کتاب مذکور را مطالعه نکردهام. ولی کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام را کتاب خوبی در این موضوع میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم انسان همهی ابعاد خود و هستی را نمیشناسد و حضرت حق که خالق او و هستی است، همهی عالم را میشناسد و میتواند در آن تصرف کند؛ عاقلانهترین کار آن است که به مدیریت حضرت حق در همهی امور اعتماد کنیم و او را وکیل بگیریم و این معنی توکل است از آن جهت که به هرچه او گفته است اعتماد کنیم و به نتایجی که حاصل میشود، راضی باشیم. عقل برای آن است که جستجو کنیم ببینیم حضرت حق چه دستوری داده است، نه آنکه عقل را در مقابل دستورات الهی و به طور مستقل تبعیت کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیهی فوق در رابطه با آنهایی است که «داد» میزدند، مثل عدهای که هم اکنون در حرم ائمه«علیهمالسلام» در خطاب به آنها بیش از حدّ صدایشان را بلند میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه شدهاید یکی از معضلات این دوران، فهمِ درست عشق مجازی است که تنها با نظر به نور مطلق الهی میتوان مظاهر انوار آن نور را دریچهی رجوع به حضرت معبود در نظر گرفت و چیزهایی که جز گرایشهای عاطفی و یا جنسی است را به نام «عشق» از صحنهی فرهنگ این جامعه بیرون دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمهی بسیار طولانی در معرفی روح کتاب، بسیار مهم است. در واقع این کتاب در راستای سلوک ذیل شخصیت حضرت امام، متذکر نحوهی ارتباطی است که باید با خودیها و غیر خودیها داشت تا در نتیجه، شخصیت انقلابی ما از جنبهی فرقهگرایی به سوی انسانی ترازِ انسان انقلاب اسلامی سیر کند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را در مورد واجبات و محرمات، رسالههای عملیه فرمودهاند. شاید دو جلد کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که حضرت مولیالموحدین«علیهالسلام» در نامهی خود به فرزندشان متذکر وظایف و ظرائفی میشوند، جواب نیاز شما را بدهد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت قدسى كه حضرت حق مى فرمايد:«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. این روایت روشن میکند حضرت حق از طریق مخلوقاتش شناخته میشود. زیرا خود او در مقام ذات، کنزِ مخفی است. با توجه به این امر میتوان گفت مخلوقات، مظاهرِ اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در سورهی اعراف میفرماید: «و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است پس او را بدان اسماء حسنا بخوانید. فلسفهی صدرایی کمک میکند که از طریق اصالت وجود و تشکیکیبودنِ آن متوجهی چنین حضوری برای حضرت حق در عالم باشیم. موفق باشید
[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمهى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توسل به اولیاء معصوم، نظر به حق است در مظاهر، و اعتقاد به توحید حق است در عینِ توجه به جلوات آن. از اولیاء الهی از آن جهت که گرفتار گناهان خود نیستند تقاضا میکنیم تا وسیلهای شوند جهت نظرِ حضرت حق به ما، به همان معنایی که قرآن میفرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (35)/ مائده، به وسیلههایی که شما را به خدا نزدیک میکند رجوع کنید و در این مسیر تلاش لازم بنمایید، امید است که رستگار شوید. ولی در بتپرستی اولاً: چیزهایی به اسم مظاهرِ ربّ النوع مدّ نظرند که هیچ کاری از آنها نمیآید ثانیاً: بیشتر در آن فضای فرهنگی به خود بت امید دارند که منشأ اثر باشند. موفق باشید
