باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با این موضوع به نحو رسایی بحث شده است. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید
سلام علیکم دو سوال داشتم: ۱. چرا منصور دوانقی امام را به شهادت رساند و بعد در اثر حضور خاصی که امام داشتند به شدت گریه کرد ولی شمر پس از جدا کردن سر امام اون حضور رو حس نمی کرد؟ آیا بین شمر و منصور دوانقی فرق هست یا بین حضور امام صادق و امام حسین؟! ۲. بنده احساس می کنم نمی توانم مرز بین دیگری ها رو بصورت دقیق مشخص کنم مثلا چه زمانی با چه گروهی باید مذاکره کرد؟ مثلا چرا یک زمان با سران مجاهدین خلق مذاکره و خوش و بش کردند ولی حالا نمی شود؟ یا برای کدام گروه ها و کشور ها و تا چه حد مرز مشخص کنیم؟ چکار کنم تا متوجه شوم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد مباحث «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» که در دو جزوه بر روی سایت هست، و در اعتکاف ماه رجب و رمضان در سال گذشته شرح داده شد؛ رجوع شود. عنایت داشته باشید منصور دوانقی از بنیالعباس است و قریشی است و با امام صادق «علیهالسلام» خویشاوند و به قول خودش پسر عموست، ولی شمر از خوارج است که کینهی فرزندان علی «علیهالسلام» را در خود دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید شمر«لعنةاللّهعلیه» در جنگ صفین هم جزو خوارج بود و بعد هم که حضرت به کوفه برگشتند، جزء 12 هزار نفری بود که مقابل ولایت علی بن ابیطالب «علیهالسلام» ایستادند و حضرت با نصایحی که به آنها کردند 8 هزار نفر از آنها جدا شدند که از جملهی آنها شمر بود با همان روحیهی ظاهرگرایی. ولی در همان زمان هم طرفدار آن 4 هزار نفری بود که حضرت در جنگ نهروان به درک واصلشان کردند. بحمداللّه شیعیان با درک جایگاه قدسی اولیاء معصوم و به تبع آن با درک جایگاه ولیّ فقیه، خود را از این خطر رهانیدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با توجه به اینکه فایل ورد کتابهای «بصیرت فاطمه زهرا«سلاماللّهعلیها» و «مقام لیلة القدری فاطمه«سلاماللّهعلیها» بر روی سایت هست میتوانید نکاتی را از آن انتخاب کنید بهخصوص از مقدمات آن دو کتاب. و آنها را در معرض نگاه کاربران قرار دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به همین سخنان و تنگناهایی که با آن روبهرو هستیم، بنده جواب خود را در چند قسمت ارائه کردم. یکی آنکه بین سخنان آقای هاشمی قبل از صحبت مقام معظم رهبری در آن مورد خاص و بعد از صحبت ایشان تأمل شود که البته فضای رسانهای اصولگرای حزبی از این جهت کاملاً در غفلت است. و دیگر، عبور از روحیهی قبل از انقلاب که روحیهی صفر و یا صد بود. تا در این فضا هر دو موضوع یعنی سخنان آقای هاشمی و مواضع آیت اللّه جوادی در این رابطه مورد تفکر قرار گیرد؛ وگرنه آن میشود که جنابعالی در فضای سؤال خود به میان آوردهاید. و این نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه ما را وارد تاریخی سختْ ظلمانی مینماید. بسیار آسان است که در یک جمله آقای هاشمی را اینطور توصیف کنیم و بگوییم «با آن همه انحراف و انحطاط و عدول از مسیر امام و انقلاب و از همه مهمتر به مذبح بردن عدالت و تقسیم جامعه به تضاد طبقاتی دهشتناک ضد اسلامی و استقرار توسعه لیبرالیسم و اشرافی گری شخصی و اجتماعی و به تبع آن به مذبح رفتن بسیاری از ارزشها و آرمانها و نهادینه شدن اشکالات که تا سالیان متمادی انقلاب باید هزینه بپردازد». در نظر بگیرید اگر آقای هاشمی همین است که در این جملات فرمودید اولین کسی که باید مورد سؤال قرار گیرد شخص رهبری است و واقعاً اگر تنها آقای هاشمی همین است و لاغیر؛ چرا باید توسط نظام و طرفداران او تحمل شود؟ به هر حال مشکل عجیبی است! نه آنطور است که بشود راحت از آقای هاشمی دفاع کرد و خونِ دلهای خود را نادیده گرفت، و نه آنچنان است که بتوان هیچ جایگاهی در انقلاب اسلامی و در این شرایط تاریخی برای او قائل نشد و محوریت او و پدر معنویبودنِ او را توسط جبههی اصلاحطلب حمل بر جهل و حماقت آن جبهه دانست. آیا برای ادامهی انقلاب، عقل و ادب دیگری نیاز نیست؟! عرایضی در جواب سؤال شمارهی 17236 شده است، خوب است به آن سری بزنید. موفق باشید
بسمه تعالي. سلام عليكم: بعد از مطالعهي كتاب خويشتن پنهان با مطالعهي كتاب معاد همراه با شرح صوتي آن انشاءالله مبهمات بحث برايتان روشن ميشود. موفق باشيد.