باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید مشکل ما نداشتن معارفی است که نظر به حقایق عالم دارد؛ لذا ابتدا باید متوجهی حقایق شد و اینکه ما در نسبت با آن حقایق چه جایگاهی میتوانیم داشتهباشیم. پیشنهاد من در این رابطه مطالعهی موضوعات زیر است:1ـ معرفت نفس. 2ـ کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی». 3ـ برهان صدیقین. 4ـ سلوک ذیل شخصیت امام خمینی. در مورد اخلاق، خوب است که به شرح دعای مکارم الاخلاق فکر کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در كتاب «شرح ده نكته از معرفت نفس» و نيز در تفسير آيه 42 سوره زمر بحث شده است، اگر به آن مباحث رجوع بفرماييد ملاحظه مى كنيد اساساً نبايد براى خواب زاويه اى اساسى در زندگى و در تجزيه و تحليل هاى خود باز كنيد. قصّه اى خدمتتان عرض كنم شايد تا حدّى به جواب سؤالتان نزديك شويد: متوكّل عباسى، تعبيركنندگان خواب و كاهن هاى دربار را جمع كرده بود و با تهديد گفته بود بايد بگوييد: «من چند سال ديگر حكومت مى كنم؟» اين بيچاره ها از كجا بدانند؟! يكى از آنها با اطمينان كامل گفته بود: قربان! 33 سال ديگر حكومت مى كنيد. متوكّل از او مى پرسد از كجا مى گويى؟ گفته بود: چون شما امشب 33 دُرّ را در خواب مى بينيد. همه معبّرين از جواب قاطع او خيلى تعجب كردند كه چطور مى شود با توجّه به علم تعبير خواب، چنين چيزى گفت. فردا صبح كه متوكل از خواب بيدار شده بود به آن شخص گفته بود: بارك الله! تو راست گفتى من 33 دُرّ را خواب ديدم، پس حتماً 33 سال ديگر حكومت مى كنم. بعداً معبّرين از همكار خود پرسيدند: از كجا گفتى؟ گفت: من به او القا كردم كه 33 دُرّ خواب مى بينى، روحش 33 دُرّ را در حالت خواب در خيال خود ايجاد كرد، و هيچ خبرى هم از ادامه حكومت 33 ساله او نيست. به همين ترتيب اگر كسى خيلى به خودش القا كند كه امام زمان (ع) را در خواب مى بيند، ممكن است واقعاً در خواب ببيند. امّا چه كسى را در خواب ديده است؟ آن امام زمان ساخته ذهن خودش را كه در بيدارى تصور مى كرد و دوست مى داشت كه در خواب هم ببيند.
بر روى چگونگى «خواب» وقت بگذاريد، اين همه روايت داريم كه خواب حجّت نيست. نمى خواهم بگويم كه ممكن نيست درِ غيب در خواب به روى شما باز شود، آرى؛ گاهى ممكن است در منظر صورت خياليه شما، يك نور بَصَرى از امام (ع) براى شما ظاهر شود، ولى مى خواهم بگويم: خود امام به ما ياد داده اند كه خواب حجت نيست. و شما حق نداريد براى خوابتان در تصميم گيرى هايتان زاويه بازكنيد. بايد متوجه باشيد كه خيالات رهزن است و ما را بازى مى دهد، به طورى كه واقعاً خيالاتمان را مى شنويم و فكر مى كنيم از خارج صدايى شنيده ايم و يا خيالاتمان را مى بينيم و فكر مى كنيم در بيرون داريم مى بينيم، چون اگر كسى خود را در اين وادى ها انداخت و مسير طبيعى را رها كرد، خيالاتش آنقدر قوى مى شود كه نمى تواند بين بيرون و درون را تفكيك كند، حتى براى عزيزانى كه در صدق و صفا هستند چنين خطر و اشتباهاتى هست.
در مقدمه كتاب «آيةالحق» مرحوم حسين غفارى از قول حاج شيخ عباس قوچانى (وصى مرحوم سيد على آقا قاضى (ره)) نقل مى كنند كه يكى از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضى آمد و گفت: من حالى داشتم كه تمام گياهان، خواص و آثار خود را به من نشان مى دادند، مدتى است حجابى حاصل شده و ديگر به من نمى نمايانند، از شما تقاضا دارم كه عنايتى بفرماييد تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضى (ره) به او فرمود: دست من خالى است. او رفت و پس از زيارت عتبات، به نجف برگشت، يك روز كه جميع شاگردان نزد مرحوم قاضى گرد آمده بودند، در منزل ايشان آمد و از بيرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما مى خواستم و به من نداديد، از حضرت صاحب الأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضى بگو بيايد نزد من، با او كارى دارم. مرحوم قاضى سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضى نمى آيد.
نويسنده در ادامه مى گويد: اوّلًا ميان راه توحيد و طريق معرفت نفس كه روش تربيتى عرفاى بالله است با راه تقويت نفس كه شيوه ارباب رياضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتى گفته مى شود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و رياضات به دنبال تقويت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقويت نفس، خداى ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از اين جهت انتساب بسيارى از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوى باطنى را به اين طريقه، غيرقابل قبول بشمارند، ولى خوب نظر كن كه فرد مذكور يكى از اصحاب مكاشفه بوده و در چاره گشايى امور مادى و معنوى خلايق اشتهار داشته و حتى در اين سالهاى اخير، بعضى وى را در زمره عرفاى عظام شمرده، و عبرت بگير كه چنين شخصى غايت خواسته اش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از اين شهر به آن شهر و از اين امام به آن امام و از مرحوم قاضى تا صاحب الأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالى است از حالات نفس و قوايى از قواى باطن كه مثلًا بتواند كشف خواص دارويى گياهان بكند. و بدان كه لذّت بهره مندى از اين قواى نفسانى و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوى است كه صدها برابر لذّات ظاهرى حسّى است و شخص واجد اين حالات ابداً نمى تواند از آنها عبور نمايد و البته با محمل هاى كمك به خلق و دستگيرى و غيره، آنها را براى خود توجيه مى كند، ولى مهم اين است كه همه اينها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فناى تمامى آثار و شوائب نفسانى از پايين ترين درجات تا بالاترين مراحل آن، كه با نورانيت بسيار شديد توأم است.
ثانياً؛ بنگر به كلام قاضى كه به آسانى و سردى مى گويد: دست ما خالى است، آرى نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قواى منتسب به انّيَت نفس خالى است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان (ع) و پيام معاتبه آميز از جانب حضرت به مرحوم قاضى كه به قاضى بگو: بيايد با او كار دارم، كه حكايت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر (ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساخته اند و گفته اند به قاضى هم بگو بيايد. و ديدى كه قاضى هم گفت: بگو قاضى نمى آيد! كه اين جواب قاضى، نشان تشخيص قاضى است از سستى توهمات و دعاوى كثيره مدعيان ملاقات با امام زمان (ع). اين پاسخ قاضى يعنى امامِ زمان مورد ادعاى شما، چيزى جز امر خيالى و نفسانى و توهّمى و ساخته نفس شما يا شيطان نيست.
در ادامه مى فرمايد: در محضر آيتالله طهرانى (ره) به مناسبتى سخن از همين دعاوى مربوط به رؤيت حضرت صاحب الأمر (ع) شد. ايشان از قول حضرت آقاى هاشم حدّاد مستقلًا يا از ايشان به نقل از حضرت آقاى قاضى (قدسسرهما). فرمودند كه «غالب اين ادعاهاى رؤيت در طول تاريخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خيالى و نفسانى بوده و حداكثر از قبيل مكاشفات روحيه است كه صاحب آنها آن را امر عينى و حقيقى مى پندارد. مؤلف محترم از قول مرحوم آيت الله قاضى نقل مى كند كه شيخ احمد احسايى روزى به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف مى شوم به حضرت سلام مى كنم، حضرت بلند جواب مى دهند، به طورى كه اگر شما هم آنجا باشيد مى شنويد، يك مرتبه با من بياييد تا بفهميد. روزى شاگردان وى به حرم مشرف شدند، شيخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنيديد؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنيديد؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شيخ در اين موضوع اشتباه كرده است (صدايى را كه نفس خودش ايجاد كرده است، مى شنيده و تصور مى كرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آيةالحق، تأليف سيد محمد حسن قاضى، صفحات 100- 102. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً با توجه به اینکه به این خوبی به میدان آمدهاید میدانید هدف از خلقت در آن آیهی مشهور، هدف مخلوق است نه هدف خالق که میفرماید جنّ و انس را خلق کردیم برای عبادت؛ بدین معنا که هدف جنّ و انس برای یافتنِ مقامی برتر عبادت است زیرا که خود حضرت حق، هدف است نه آنکه دنبال هدفق باشد. غنیِ مطلق چیزی کم ندارد که بخواهد به آن برسد. ثانیاً: آیا وقتی موجودی امکان خلقشدن دارد، حضرت حق باید بخل بورزد و خلقتِ او را به او ندهد؟ یا اینکه خلقتِ آن شیئ را به آن شیئ میدهد به همان معنایی که حضرت موسی و حضرت هارون«علیهماالسلام» فرمودند: «ربُنا الذّی اعطی کلّ شیئٍ خلقه ثم هدی» و بعد از خلقکردنِ چیزی به نام انسان و هدایت او، آیا جز این است که او را با آنچه او کسب کرده روبهرویش میکنند؟ پس در واقع همانطور که در بحث «خدا چرا ما را خلق کرد» در ابتدای کتاب «آشتی با خدا» عرض شد در اینگونه سؤالها ما ناخودآگاه با اعتراض درونی به خودمان روبهروئیم و راهش هم مأیوسشدن نیست، بلکه به خودآمدن را باید پیشه کرد، زیرا که «با کریمان کارها دشوار نیست». بد نیست سری هم به شمارهی سؤال 18636 بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» دستور میدادند هر آیهای در کجا قرار گیرد و در نهایت، سورهها به دستور پیامبر شکل گرفت ولی ظاهراً ترتیب سورهها بعداً شکل گرفته. ولی امامان معصوم همین ترتیب موجود را نفی نکردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا روشن میکنند که هر مخلوقی در ذات خود ممکنالوجود است و امکان مربوط به خود مخلوق است و از این جهت هر مخلوقی طلب خلقشدن و موجودشدن بر اساس امکان خود دارد و خداوند این طلب را جواب داده. به همین جهت وقتی فرعون از حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» میپرسد که خدای شما چگونه خدایی است، جواب میدهند: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (50)/طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقتِ مخصوص هر موجودی را به او میدهد و پس از آنکه موجود شد، هدایتش میکند. ملاحظه فرمایید که میگویند: «خلقه»، یعنی خلقت ِ مخصوص آن موجود که در امکان ذاتی آن موجود بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! آری! 2- آری! و در همین رابطه کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تدوین شده است. این که به موقعیت خودمان در تاریخ نظر دارید خوب است .موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» شده است. خوب است به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین تجلی به یک اعتبار فیض مقدس نامیده میشود و به یک اعتبار، اسم «الله» است که جامع همهی اسماء الهی میباشد و به اعتبار تعیّن اسم «الله» انسان کامل مطرح است که قرآن در موردش فرمود «علم آدم الاسماء کلها» که این همان نور پیامبر خاتم میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ائمه«علیهمالسلام» در همان ابتدای امر با مقام عینالانسان متحدند و تلاشها و عبادات آنها برای حفظ آن اتحاد است 2- اشکال ندارد که به یک معنا بگوییم عینالانسان به معنای مُثُل باشد، ولی در آنجا مباحث، ابهامات زیادی دارد که کار را با مشکل روبهرو میکند 3- در هرحال اگر انسانیت را یک امر اعتباری قلمداد نکنیم، چون یک امر تشکیکی است ما را متوجهی عینالانسان میکند 4- مسلّم عینالانسان واسطهی فیض است ولی به اعتبار عینالانسانبودنش در انسانیت ما به ما مدد مینماید 5- عین حرکت در پایینترین از مرتبهی وجود است و پایینتر از آن، مرتبهای نیست که تجلی معنا داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آثار ایشان را مفید و قابل استفاده میدانم. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت به ما فرمودهاند «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب و سؤال»، بر این مبنا تنها برای انسان در برزخ و قیامت رفع حجاب میماند. بدین معنا که در نفس انسان مرحلهای مقدمهی مرحلهی بعدی میشود که نسبت به مرحلهی قبل، جامعتر است 2- مسلّم تغییر برای فرشتگان به معنای تبدیل قوه به فعل نیست. شاید این نوع روایات مثل مطلبی باشد که قرآن در مورد خدا میگوید که: «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا» (140/آلعمران) اگر به شما نیز ضربهای وارد شد مثل آن ضربه به دشمنانتان وارد شد، و این ایّام در بین مردم میگردد و برای آن است که خداوند مؤمنین را بشناسد. که این علمِ فعلی است برای خداوند، در حالیکه تغییری برای خدا از نظر علمی پیش نمیآید، بلکه این، ظهورِ علم خدا است در عالَم فعل. و بحث آن را باید در مباحث عرفانی دنبال کنید. به نظر بنده حتی مباحث کلامی در تبین این موضوع ناتوان است. 3- بنده دعاگوی عزیزان هستم، به امید اینکه مولایمان دستگیرتان باشد. موفق باشید
