باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» کار کنید تا ثابت شود چون خدا عین کمال است، عین حکمت و صداقت و علم و .... هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم برداشت خوبی است. ولی عنایت داشته باشید روحِ آن روایت در ابتدای امر نظر به فقر اقتصادی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست هر اندازه ما با عمق بیشتر با آموزههای دین آشنا شویم و عبادات خود را بیشتر خلوص ببخشیم، شرایط ظهور آن حضرت و امکان فهم رهنمودهای مولایمان، بهتر فراهم میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این به جهت شخصیت خاص آن بزرگان است و نه آنکه بخواهند بقیهی اعضای انتخابشده را نفی کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری مسیر تبدیل مابالقوهی انسان است به مابالفعل، ولی جهتدادنِ آن با اختیار انسان است. اگر انسان نفس ناطقهی خود را درست هدایت کند إنشاءاللّه تا مقام سرّ و خفی میتواند جلو رود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر خوب و عالمانه آن استاد عزیز تشخیص دادهاند که آن دو بزرگوار یعنی حضرت امام و علامه«رحمتاللّهعلیهما» در این زمانه جهت ظهور تاریخ توحیدی، اصلاند و سایر عزیزان به نحوی در سایهی آنها معنا دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا می کنم خداوند توفیق بهترین انتخاب را به شما لطف کند و اگر مصلحت شما حضور در سوریه است تا در آنجا خود را بیابید و آن صدا را جواب دهید، توفیق کامل در این مورد نصیب شما بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روزنامهها را باید خواند ولی ما نباید خود را محدود به نگاه آنها نماییم. با ملاکهایی که بینش توحیدی و نظر به اهداف انقلاب و رهنمودهای مقام معظم رهبری در اختیار ما میگذارند، سخن نامزدهای انتخاباتی را میشنویم و خود، تصمیم میگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه جامعهی ما به آنچنان بلوغی رسیده است که از دورهی «فراروایت» عبور کرده است. به این معنا که افراد، چراغ خرد خاموش کنند و بدون فکر از کسی تقلید نمایند. آری! بسترِ گشودهای است به نام اسلام و انقلاب، که خود به خود میدانِ تفکر است و تفاوتِ فهمها نسبت به اسلام و انقلاب، نشانهی سعهی ملکوتیِ اسلام و انقلاب است و ما را از انجمادِ فکری نجات میدهد. از سخنان شما چنین برداشت کردم که نمیخواهید در انجمادِ فکری، خود را متوقف و راضی کنید و همین امر موجبِ ارادت بنده به امثال شماست. حقیقتاً در این تاریخ، باید در بسیاری از برداشتها و فهمهای خود تجدید نظر کنیم و آنها را بازخوانی نماییم، هرچند که در بعضی نکات به نظر خودم عجله کردهاید. مثل آنکه گمان فرمودهاید علت مخالفت بنده با آقای احمدینژاد مربوط به سال ۹۶ و عدول ایشان از مشورتی است که با مقام معظم رهبری داشت. چنین نیست؛ ولی فعلاً هم مهم نیست. مهم آن است که شما در موضوعات فکر میکنید و حتی برای مقام معظم رهبری، جایگاهِ عصمت قائل نیستید. از آن طرف انتظار بنده آن است که اهل تفکر به سخن متفکران از جمله متفکری مثل آقای خامنهای فکر کند و در مقایسه با سخن مخالفانِ ایشان آنچه بهترین است را دنبال نماید. بنده به هیچوجه نگاهِ شخصیتهایی امثال شما را، نهتنها نگاهِ مغرضانه نمیدانم، بلکه چشماندازی میبینم برای آیندهای که سختْ بدان امیدوارم. همانطور که اشاره دارید بحث در حکمِ حکومتی رهبری است که در آنجا نه به اعتبار آنکه آن سخن و آن حکم، بیعیب است بلکه از آن جهت که باید بالاخره به گفتهی افلاطون، یک کسی حرف آخر را بر مبنایِ معارف تعریفشده بزند تا امورِ شهر و کشور جلو برود.
اجازه بدهید به تکتکِ اشکالاتی که فرمودید پرداخته نشود؛ ولی در جمعبندی معتقدم «عقل» و «حکمت» اقتضاء میکند نظام ما آنچنان بیهویت و بیاصالت نشده است که به براندازی نسبت به آن فکر کنیم؛ بلکه برعکس، شاید بگویم از بینظیر نظامهایی است که اگر دلسوزانه و بیسر و صدا در رفع مشکلات آن قدم برداریم، حتماً به نتیجه خواهیم رسید. بنده بر اساسِ تجربیات گذشتهی خود در این وادی قدم برمیدارم و سختْ امید به رحمتِ الهی دارم و سخنان مقام معظم رهبری را نه از آن جهت که «باب اللّه» است بلکه به اعتبار اینکه گویا خدا بنا دارد از طریق سخنان ایشان، هدایتی به این ملت عطا کند؛ ارج مینهم در آن حدّ که گاهی به این فکر میافتم چقدر خوب است این سخنان را مثل یک متن ارزشمند در جمع دوستان مورد بحث و بررسی قرار دهیم، به نظر بنده ارزش این کار را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا بر روی این موضوع فکر نکنیم که فتنهی جدید نقشههای داخلی و خارجی است تا مردم را از کارآمدیِ انقلاب اسلامی مأیوس کند. در حالیکه به لطف الهی با توجه به عمق حضور تاریخی انقلاب اسلامی از یک طرف و ناتوانی استکبار از طرف دیگر، انقلاب اسلامی از این فتنهها میگذرد و برای همیشه جریان استکباری که فعلاً ذوقزده دارد این حرکات کودکانه را رصد میکند، مأیوس میشود. آری! فتنهی جدید برای مأیوسکردن مردم نسبت به کارآمدی انقلاب پیش آمده، ولی مردم بهخوبی آگاهاند که این ناکارآمدی به جهت روح غربزدگیِ ما و گرفتار توسعهنیافتگی و توسعهیافتگیشدنها است و از طریق آزادشدن از این گرفتاری، ناکارآمدیها به توانایی تبدیل میشود به همان معنایی که در افق انقلاب اسلامی اقتصاد مقاومتی معنا یافته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد خلفا به معنای عدم اطاعت از پیامبر هیچ بحثی نیست. فکر نمیکنم جسارتی که خلیفه دوم به حضرت زهرای مرضیه «سلاماللّهعلیها» کرد، کس دیگری حاضر باشد چنین بکند. ولی بحث دیگری در میان است و آن آیا اینان به گمان خودشان به وَحیی که بر پیامبر و پیامبران قبلی میشد، اعتقاد و ایمان داشتند؟ و یا منافقانه عمل میکردند، بدین معنا که اساساً نه وَحی را پذیرفته بودند و نه نبوتِ رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» را . آیهی 60 سورهی نساء میفرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً» که در این آیه نظر به کسانی دارد که از یک طرف گمان میکنند به وحی الهی ایمان دارند و از طرف دیگر داوریها را به طاغوت ارجاع میدهند، با اینکه امر شدهاند که به طاغوت کفر بورزند. میفرماید شیطان در تلاش است که اینان را گمراه کند، آنهم گمراهیِ شدیدی. و در آیهی بعدی بحث اینکه منافقین در این جریان فعالاند را به میان میکشد، نه آنکه آنان را منافق بداند. و به نظر ما خلفا از این جنساند که در عین پذیرفتن نبوتِ نبی، اطاعت از او را قبول ندارند.
در مورد نگاه هایدگر، اگر مطالعاتی داشتید ایشان را در کنار هیتلر قرار نمیدادید و از جناب فردید که همهی تلاش اوست تا انقلاب اسلامی را با زبان تفکر فلسفی معنا کند، بد نمیگفتید. که البته بحث آن طولانی است و به نظرم فضای صحبت چون فضایِ مراء و جدال است، بهتر است که بنده ورود نداشته باشم. بحث نسبتاً مفصلی تحت عنوان «محکمات و متشابهات فردید» داشتهام که در قسمت «یادداشت ویژه» سایت میتوانید آن را دنبال کنید. آیا از اطلاعاتِ عرفانیِ جناب فردید و علمِ «شرح الأسمایی» او آگاهی دارید؟ کتاب «حکمت اُنسی» مرحوم معارف در این مورد، راهنمای خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است که به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در فصل دوم، در قسمت «ضرورت مطالعه و نحوهي آن» صفحهی 73 رجوع فرمایید. موفق باشید