باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «عرفان نظری» که به آدرس http://lobolmizan.ir/leaflet/1344 بر روی سایت هست و کتاب «عرفان نظری» آقای یزدانپناه هر دو خوب است به شرطی که ابتدا کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» را همراه با شرح صوتی آنهایی که شرح دارد مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده نمیدانم ما حق داریم چنین تصمیمی برای بدن خود بگیریم یا نه؟ به همین جهت است که نمیدانم ثوابی برای آن کار مترتب است یا نه؟ 2- در مورد فروش کلیه و یا هدیهدادنِ آن، چون رویهمرفته مشکل چندانی برای انسان پیش نمیاید، میتوان گفت موجب کمک به بقیه شده و بیاجر و ثواب نیست 3- ثواب و عقاب مربوط به نیّت انسان است و ربطی به اعضای بدن او ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید از آخر شروع کنیم و معنایِ مرگآگاهی که مقام فتحِ همهی امکاناتی است که بشر برای زندگی مییابد. و آن وقتی است که خود را نهتنها از گذشته و آینده، حتی از «خود» آزاد کنیم و با وجودی روبهرو شویم که عین لاوجودی و به تعبیر صدرالحکماء، عین ربط است و لاغیر. وجودِ معلّقی است که هیچچیز نیست تا بخواهد «چیزی» شود، تنها «چیزیشدنش» با نظر به هیچبودنش برایش ظهور میکند. هیچبودنی که تنها به سویِ حقبودن، او را معنا میدهد و این حقیقتاً فتح بزرگ تاریخی است که با حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» شروع شد، آنگاه که در آخرین کلماتش یعنی آن کلمات معنابخشی به همهی عالم و آدم، ندا سر داد: «مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبههاى دار مىروند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب اللَّه در جهان به اسارت گرفته مىشوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم». و این ترسیمِ یک زندگی کامل در این تاریخ است که هم با انقلابیبودن و هم با بیعملی همساز میباشد. در چنین فضایی انسان با تمام وجود، یک عزم میشود و آن؛ مقابله با هرچیزی که حقیقت انسان را به حجاب برده است؛ و در عین انقلابیبودن، گرفتار سطحینگریهای روزمرّه نمیگردد که موجب خاموشکردنِ عزم انسان گردد. معلوم است که درکِ حضوری تاریخ کار آسانی نیست که زبانِ امروزین توان گزارشکردنِ آن را داشته باشد، ولی شاید تذکری را به زبان آورده باشم که موجب گشودگی افقی گردد و به جای «فهمیدن» و در حافظهسپردن، «تفکری» را به میان آورد که با هیچ فهمیدنی قرار نگیرد و همچنان «تفکر» باقی بماند. در این صورت مسلّم دیگر تقابلی بین انجامدادن و انجامندادن برای ما نمیماند که در فشار آن قرار گیریم و به گفتهی شما سؤالاتمان چون آواری بر سرمان خراب شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا به عنوان یک موجود در کنار سایر موجودات نیست، بلکه وجودی یگانه و برتر است که همهی موجودات را در عین یگانگی در بر دارد. نمیدانم واژهی زمینه برای حضور خدا مناسب است یا نه. 2- همین آگاهی که «من» را تشکیل میدهد به خودی خود طالب مرتبهی برتری از خود است و این جز همان اختیار برای او نیست. آری! سالک به جایی و درجهای میرسد که با اختیار خود، اختیار خود را محو اختیار حق میکند و در این حالت است که میگوید: «در پسِ آینه طویصفتم داشتهاند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نکات دقیق توحیدی است و به گفتهی محیالدین؛ حضرت حق همواره از طریق اعیان ثابتهی مخلوقات در صحنه است. لذا است که انسان موحد محدودیت مظاهر را به اعیان نسبت میدهد و حقیقت وجودی آنها را به خدا مربوط میداند و معنای «سبحان اللّه والحمداللّه» به همین معناست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسائل فروع دین ابتدا باید وجه عقاید و جایگاه بندگی افراد روشن شود تا جایگاه فروع دین در متن عقاید، خود را بنمایاند. آری! آنکسی که بندگی خود را درست بشناسد و متوجه باشد برای نفی خود و ظهور حق در قلب و روانش باید احکامی را بپذیرد، نگاه او به این نوع دستورات، نگاه دیگری است میفهمد که حضرت حق از طریق اطاعت ما از دستوراتش بر قلب ما جلوه میکند و لذا نگاههای کمّی و حسّی به موضوع ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در این مورد نمیشناسم و در مورد آیهی مذکور مفسرین میفرمایند عالین مقامی از فرشتههای «مهیمن» هستند که اساساً خطابی به آنها تعلق نمیگیرد. آنها محو جمال حقاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید نگران نبود. توبه کنید و باز توبه کنید، و با پیشآمدنِ آن صحنههای امتحان، باز باید توبه کرد تا عمق رجوع به حضرت حق در همین حادثهها در ما نهادینه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر من نگاه دومی که در قسمت اول سؤالتان مطرح فرمودید، نکتهی درستی است. چون حقیقتاً نفس ناطقه محل اصلی علم است و نه بدن، با این حال از زمینهبودنِ بدن نیز نباید غفلت کرد. 2- همینطور است که می فرمایید که بعضاً اگر محیط آلوده به میکروبهای زیادی باشد نفس میتواند در صورت توانایی از آن عبور کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح غرب که امروز در آمریکا به تمامیت خود رسیده، روحی و جوهری دارد که آن انقطاع از آسمان معنویت و غفلت از سنتهای الهی است و نتیجهی عملی آن غضب و شهوتی است که امروز در آن ملاحظه میکنید و عامل نجات جوامع از غربزدگی به گفتهی شهید آوینی توبهی بشر است نسبت به غفلتی که از معنویت داشته. توجهدادنهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» به عملکرد آمریکا، زمینهی نفی فرهنگ غرب را فراهم میکند. آیا ما برای عبور مردم از غرب راه دیگری داریم؟! میتوان با مردم بر اساس مبنای معرفتی غرب صحبت کرد؟ مگر قرآن برای جایگزینی توحید از حرکات عرب جاهلیت انتقاد نکرد و سپس راهکارِ خود را نشان داد؟ رهبری انقلاب اگر از غرب انتقاد میکنند در زمینی غیر از زمین غرب قرار دارند و این بهطور طبیعی نگاهها را به حرکتی میاندازد که انقلاب اسلامی شروع کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إنشاءاللّه کمک میکند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
