باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق مبنای امام، میزان رأی مردم است ولی در بستر شریعت الهی و حکومت اللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ممکنالوجود، ممکنالوجودِ بالذات است یعنی در ذات خود آن پدیده ممکنالوجود است و لذا محدودیتش از خودش است 2- حضرت حق همهجا با همهی اسمائش حاضر است زیرا انفکاکی بین ذات و صفات نیست. منتها مخلوقات به جهت محدودیت ذاتی که دارند، محلِ ظهور همهی اسماء الهی نمیتوانند باشند مگر انسان کامل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و ارزندهای را نسبت به فیلم «یتیمخانهی ایران» مدّ نظر قرار دادهاید. عنایت داشته باشید که نویسنده و کارگردان محترم سعی دارد دو دیدگاه از دو نوع روحانیت را نسبت به نحوهی برخورد با استعمار، متذکر شود و اینکه آن روحانی مبارز و مردمی را در آن صحنه به آن شکل که در حال تهیهی قلیان است؛ نشان میدهد میخواهد بیننده را اولاً: متوجه کند که روحانیت مرعوب حتی رئیس نظمیهی وقت نمیشود و لذا آتشگردانِ قلیان را به او میدهد که بچرخاند. کاری که مرحوم مدرس«رضواناللّهتعالیعلیه» میکرده تا عوامل رضاخانی را تحقیر کند. ثانیاً: کارگردان و نویسنده خواسته است از آن طریق نشان دهد حتی در چنین بحرانهایی باز روحانیت هستند که مرجع نیروهای امنیتی خواهند بود. در هر صورت عموماً این نوع فیلمها ابعاد نهفتهی غیر مستقیمی دارند که باید مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به مراتب انسانها دارد. آری! در مراتبِ بالای سلوک، انسان بهتر است که چشم خود را نبندد تا با نگاه قلبی و ماورای آنچه در مقابل چشمش هست، با حضرت ربّ مرتبط شود ولی فرمودهاند در ابتدایِ راه و در میانهی آن، جهت تمرکز بیشتر، اشکال ندارد که چشم خود را ببندد. و این ربطی به غلبهی وَهم ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید موضوعی که با مشورت به میان آمده است و بعداً به دلایلی علنی شده – که بحث آن باید در جای دیگر بشود بهخصوص که از طرفِ طرفدارانِ افراطی آقای احمدینژاد نحوهای از انکار در میان آمد و از طرف شخص آقای احمدینژاد نیز اقدام مناسب صورت نگرفت - غیر از موضوعاتی است که مقام معظم رهبری در بین دانشجویان فرمودند، من صحبت مخفی ندارم و نظرات من همانهایی است که به صورت علنی میگویم. از طرفی توجه داشته باشید که در بسیاری موارد بنده جوابهایی که به سؤال کاربران محترم میدهم به امید آن است که چشماندازی را در مقابل آنها بگشایم تا تفکر، ادامه یابد نه آنکه بخواهم جوابی بدهم برای اطلاعِ بیشتر کاربر و توقفِ تفکر او در موضوعِ مورد بحث! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه امروز فقهای اعلم جامع الشرایط از جمله همان عزیزانی که نام بردید، کم نداریم. بنده از آن جهت که نیز مرجع تقلید باید عالم به زمانهی خویش باشد؛ حضرت آیت اللّه خامنهای«حفظهاللّه» را انتخاب کردهام که در فقه و فقاهت بنا به تشخیص فضای ترازِ اول حوزه، هیچ کمبودی نسبت به بقیهی اعاظم ندارم؛ و از جهت بصیرت سیاسی، اعلم علماء هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینجا که ملاک، تحقیقات دانشمندان در مورد نابینایانِ مادر زاد نیست! ملاک، خودِ آن نابینایاناند که در ذهن خود صورتهایی مطابق آنچه حس کردهاند، میسازند. و در خواب نیز، نفس ناطقهی آنها مثل بقیهی انسانها، معانیِ بهدستآورده را در ذهن خود به کمک قوهی واهمه تبدیل به صورت میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان؛ نگاه ما را به شریعت اعم از عقاید و فقه و اخلاق عمیق میکند و نیاز روح انسان است، بهخصوص در این دوران که ظلمات، عالَم را گرفته، باید با عمق بیشتری از شریعت در مقابل آن ایستادگی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. یعنی امثال ملاصدراها از آثارشان پیدا است که در همین دنیا، برزخ خود را طی کردهاند و به تجرد قیامتی رسیدهاند. به همین جهت قرآن میفرماید: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ» (68/ زمر). در این آیه روشن میکند که عدهای فوق نفخهی صور هستند و نفخهی صور به آنها برخورد نمیکند تا به قیامتشان منتقل کند، زیرا در قیامت هستند. که در روایت، مصداق کامل این نوع افراد را اهلالبیت«علیهمالسلام» میداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا که نه! 2- آری! هرکس را که دوست داشته باشیم با آن محشور میشویم ولی اگر دنیا را دوست داشته باشیم؛ دنیا در قیامت به صورت آتش است و با آتش محشور میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این امر که میفرمایید ولی بالاخره وقتی اسم انسان بهخصوص یک روحانی، نمادِ یک شخصیت معنوی باشد، بیشتر میتواند ابعاد روحانی مخاطبانش را مورد خطاب قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سخت معتقدم عقل این دوران، عقلی است که حضرت روح اللّه امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و حضرت امام خامنهای«حفظهاللّه» در این تاریخ، متذکر آن هستند. و متفکرانی همچون دکتر داوری تلاش دارند که رنج بیفکری این تاریخ را متذکر شوند و اگر ما با دقت حرف ایشان را دنبال کنیم، متوجه میشویم چگونه داروی درد امروز ما، درستفهمیدن جایگاه عقلی است که با سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» به صحنه آمده است. نمیدانم کدام جملهی دکتر داوری را مقابل سخنان آن اولیاء الهی تشخیص دادهاید تا در مورد آن بحث شود؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» استاد یزدان پناه مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً غرب یک کلّ واحد است به این معنا که اگر خودآگاهیِ لازم نسبت به این امر نداشته باشیم با اتخاذ هر جزیی از آن، بقیهی آن را عملاً گرفتهایم و از این جهت، غرب وارد زندگی ما شده است. با اینهمه آیا میتوان گفت که آن عقل تکنیکی در جای خود تواناییهایی ندارد؟ مسلّم چنین نیست که کسی منکر آن تواناییها باشد، بحث بر سر آن است که اگر ملتی شیفتهی آن نظم و فرهنگ شد، باید بپذیرد که روح سکولاریتهی آن او را در بر میگیرد. و اینجا است که به قول شهید آوینی، میتوان با خودآگاهی به گزینش نسبت به غرب اقدام کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شايد بتوانيد از اين جملات، نكاتي را برگيريد: 1- زائر اربعینی حسین «علیهالسلام» به انسان مصلحی تبدیل میشود که عزم تغییر تاریخ را در خود مییابد.
2- اربعین در این تاریخ، زمانِ سستشدن عهد انسان با فرهنگ سکولاریته است.
3- با حضور در رخدادِ اربعین، راهِ آیندهی جهان در مقابل ما گشوده میشود.
4- در پاسداشتِ اربعین روشن میکنیم هر حرکت توحیدی پس از اربعینِ خاص خود، تازه شکوفا میشود.
5- بدون درک زمانه هیچ قدمی به سوی آیندهی خود نمیتوان برداشت و رخدادِ اربعین در این تاریخ، آن زمان و زمانهای است که با قرارگرفتن در آن و خودآگاهی نسبت به آن، میتوانیم سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم.
6- راز اصلی تحقق کربلا آن طور که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیهالسلام» نسبت به امامشان عمل کردند در حُبّ نهفته است. اگر بخواهیم صحنهای را نشان دهیم که توصیهی قرآنیِ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»[1] از طریق اصحاب امام به خوبی عمل شد، کربلا بود و اگر بخواهیم صحنهای را نشان دهیم که برکات این توصیه به نمایش آمد، آن صحنه، صحنهی کربلا است. از طریق این حُبّ بود که اصحاب امام حسین«علیهالسلام» توانستند از صراط دنیا که ظهور صراط آخرت است بگذرند، به همان معنایی که رسول خدا«صلیاللّهعلیهوآله» فرمودند: «مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ«صلیاللّهعلیهواله»: بَراءَةٌ مِنَ النّارِ، وَ حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ«صلیاللّهعلیهواله» جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ، وَ الوِلايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ«صلیاللّهعلیهواله»: أمانٌ مِنَ العَذابِ».
اگر بخواهیم به لایهای نهادین از لایههای کربلا آگاهی پیدا کنیم باید آن لایه نهادین را در حُبّی پیدا کرد که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیهالسلام» نسبت به آن حضرت بهدست آورده بودند، در آن حدّ که مبادی میل محبوب خود را به مبادی میل خوب ترجیح میدادند به همان معنایی که در محضر مبارک آن امام اظهار میداشتند: «إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمکم وَ حربٌ لِمَن حارَبکُم». این شعار به این معنا است که ما شما خانواده را ماوراء آنچه خودمان از خود سراغ داریم، پذیرفتهایم و از حرکات و تلاشهای کسانی که امروز در رخداد اربعینی این تاریخ شرکت میکنند معلوم میشود که همه در جستجوی آن نوع ارتباطی هستند که اصحاب امام با امامشان برقرار کرده بودند زیرا اینان نیز متوجه شدهاند عصر و زمان امروزشان همان عصر و زمان امام حسین«علیهالسلام» و اصحاب آن حضرت است و لذا زائران آن حضرت و خدمهی محترم آن حضرت در نهایت ایثار نسبت به همدیگر قرار گرفتهاند. زیرا همه متوجهاند در کربلا به دنبال رسالتی می باشند که در این تاریخ به دوششان گذاشته شده و این با حُبّ امام حسین«علیهالسلام» و وابستگانِ به آن حضرت به نتیجه میرسد.
راز کششی که شیعه به کربلا دارد و تلاش دارد کربلا را کشف کند، در حُبّ به امام«علیهالسلام» نهفته است. امامی که در کربلا به جای همهی بشریت به صحنه آمده تا انسان، حقیقت خود را گُم نکند.
برای کشف کربلا، آری برای کشف کربلا باید به شعوری دست یافت که تنها با حُبّ ظهور میکند. امام حسین«علیهالسلام» برای طلوع آن حُبّ هر آنچه از دستشان برمیآمد انجام دادند تا ما در کربلا به تماشای تابلوی ایثار و محبت بنشینیم تا حقیقتاً وارد منزل دینداری شده باشیم به همان معنایی که حضرت باقر«علیهالسلام» مى فرمايند: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ» مگر دين جز محبّت چيز ديگرى هست؟ تا آنجا كه مى فرمايند : «الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّين» ؛[2] دين محبّت است و محبّت همان دين مى باشد.
کربلا به معنی زندگی در مرزهای دلنواز عشق به حسین (ع) و تنفر از طاغوت است تنفر از طاغوت در هر جلوهای و در هر زمانی که میخواهد باشد، این یعنی زندگی و زندگیکردن و کربلا را از خود دانستن و در کربلا امر سرمدی را به تماشا نشستن و امر الهی را به شفافترین شکل در قول و فعل امام دیدن، تا در هیچ زمانی یزید مدار حق و باطل نباشد. موفق باشید
[1] - سورهی شوری، آیهی 23
[2] - بحارالأنوار، ج 66، ص 238.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در شرح حدیث «چهل و هفتم» کتاب «چهل حدیث» حضرت امام، اخیراً در اعتکاف داشتهام که دوستان در اسرع وقت آن را بر روی سایت قرار میدهند. علاوه بر آن عنایت داشته باشید بحثی در اخلاق و سیر و سلوک داریم تحت عنوان «قبض و بسط». در قبضِ قلب، شوق عبادات انسان کم می شود و از جهتی قلب به عبادات پشت می کند که به آن ادبار قلب می گویند. برعکسِ آن را اقبال قلب می نامند که با تجلی اسم جمال حق ظهور می کند در حالی که در ادبار، اسم جلال تجلی می نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر منظورتان صرفا مطالعهی خلاصهای از احادیث شیعه در امور معرفتی و اخلاقی است، خوب است کتاب خلاصهی «میزان الحکمه» از جناب آقای ری شهری را مطالعه فرمایید و اگر قصد مطالعهی منابع حدیثی در اخلاق و معارف دارید، کتاب اصول کافی و تحف العقول منابع بسیار ارزشمندی جهت این امر است؛ زیرا معمول نیست کتب شیخ صدوق به این شکل که شما میفرمایید مطالعه شود. کتب مرجع است که علمای اهل فن به آن رجوع میکنند. موفق باشید
